پاورپوینت موضوع ارائه دولت طبقاتی (pptx) 10 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 10 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بسم الله الرحمن الرحیم موضوع ارائه : دولت طبقاتیدرس سیر اندیشه های سیاسی
پیشگفتار متداول ترین تفسیر مدرن درباره ی دولت که در بسیاری از نوشته های علوم اجتماعی معاصر نفوذ گسترده ای یافته است ،یعنی نظریه ی مارکس وانگلس و سنت فکری برخاسته از آثار ایشان، درواقع ، جز به معنایی بسیار ضعیف اصلا نظریه ای درباره ی دولت نیست ، واین خود مایه ی بسی شگفتی است. بنابراین باید این نظریه را نه به خاطر برداشتهای متمایزش از دولت بلکه به علت شیوع ان بررسی کنیم .مارکس یکی از ژرف اندیش ترین متفکران اعصار اخیر است و آنچه وی درباره دولت گفته است، شایان توجه بسیار است. بااین حال وی به عنوان نظریه پرداز دولت ، متفکر متمایزی نبوده است .
مشکلات تفسیر طبقاتی دولت
1. نمیتوان به آسانی نظریه ی واحد روشنی درباره دولت نه از سنت فکری مارکسیستی ونه حتی از آثار مارکس و انگلس به دست آورد. یکی از دلایل مهم این امر این است که مارکسیسم فلسفه پراکیس است که حتی درباره حوادث مارکس موقت وفوری پاسخ می دهد.
2. دیدگاه نظری مارکس به اقتصاد سیاسی گرایش دارد
3. هیچگاه مارکس وانگلس در آثار خودبه صورت منظم به بررسی دولت نمی پردازند.
4. در عبارت نظریه مارکسیستی دولت ابهام موجود است.
نظریه طبقاتی دولت در اندیشه ی مارکس وانگلس ریشه اندیشه مارکس به منابع فکری پیچیده باز می گردد ازجمله :1.از اهم این منابع سنت روشنگری رادیکال به ویژه در آثار سوسیالیست های خیالی در فرانسه مانند سن سیمون و فوریه بود براساس این سنت میتوان از عقل به صورتی خلاق بای بازسازی جامعه بهره گرفت.2. دومین عامل عمده موثر بر اندیشه مارکس، فلسفه هگل و مکتب فکری برخاسته از آن بود. از دیدگاه مارکس لودویگ فویرباخ متفکر عمده ی این مکتب به شمار میرفت بسیاری از اصول فکری و اندیشه های اساسی مارکس درباره اقتصاد از مطالعات فلسفی فویر باخ استنتاج شد.3. سنت فکری موثر بر اندیشه مارکس سنت اقتصاد سیاسی کلاسیک بود.
تاثیر اندیشه های گرامشی به کل دیدگاه مارکسیستی 1.مفهوم سلطه طبقاتی باید جرح و تعدیل شود.2. خصلت این سلطه بسیار پیچیده تر از آن است که قبلا تصور میشد.3. دولت عرصه ی مشاجره فکری است و تا اندازه ای استقلال نسبی دارد.4. انقلاب نه یکسره به معنی درگیری و منازعه بلکه به معنی فعالیت فکری است.
گرامشی : نظریه پرداز روبنادر طی دهه ی 1890 مارکسیسم وارد دوران پرتحولی شد از جمله یکی از این تحولات پیدایش جدایی میان تفسیر اندیشه مارکس به عنوان نظریه پردازی انقلابی از یک سو و نگرش به او به عنوان عالم اجتماعی از سوی دیگر بود .دومین بحثی که پیش امد این بود که آیا مارکسیسم به صورتی عاری از زوائد دیالیتکی اش میتواند در پارلمانتاریسم و دموکراسی ادغام شود یا نه؟سومین ومهم ترین تحول پیدایش شکافی بود میان مدافعان مارکسیسم علمی اثبات گرا و معتقد بهموجبیت تاریخی از یک سو و هواداران مارکسیسمی انسان گراتر ،اخلاق گراتر وقائل به اختیار و اراده ی انسان در تاریخ.
گرامشی اساسا بر این نظر بود که اندیشه ها وایدئولوژی، نقش عمده ای در تعیین ساخت های اقتصادی دارند و جامعه بورژوایی صرفا بر اساس زور و اجبار آشکار مبتنی نیست بلکه از طریق ایجاد اجماع وتوافق عمل می کند . گرامشی اندیشه های پیچیده ی گوناگونی در زمینه استراتژی انقلاب عرضه کرد که از آن جمله میتوان از جنگ حرکتی و جنگ مانوری نام برد .
ساختار گرایی و دولت :ساختار گرایی شیوه ای از تعلیل است به جای تمرکز برفردو ذهنیت انسانی در توزیع امور بر ساختار های اساسی و عمیق جامعه تاکید می کند . لویی آلتوسر و نیکوس پولانزاس این شیوه ی تعلیل را در مورد مارکسیسم به کار برده اند . آلتوسر هیچگاه به بررسی منظم دولت نپرداخته است اما پولانزاس نخستین متفکر مارکسیسم بود که ساختار گرایی را در تعلیل دولت به کار برد .اشکال موجود در مارکسیسم :1. نمیتوان قاطعانه و بی تردید گفت که این نظریات مورد پیشبرد شناخت ما از مفهوم هنجاری دولت میشوند .2.یافتن جایگاه ساختار گرایان در درون سنت مارکسیسم است .
آلتوسر وپولانزاس ماتریالیسم خام اندیشانه و کومونیسم شاخه علم گرا و اثباتی جنبش مارکسیستی را رد میکردند واین خود به معنی نوعی نفی علم گرایی است . تمییز میان مارکسیسم انسان گرا و مارکسیم علمی بیش از حد ساده اندیشانه است و تنوعات قابل ملاحظه در درون کل جنبش فکری مارکسیستی رادر نظر نمی گیرد .آلتوسر استدلال میکند که دولت و ایدئولوژی ظاهرا مستقل اند اما این استقلال یکی از وجوه عینی ساختار ایدئولوژی است . ماهیت ایدئولوژی عینی نه کاذب و نادرست است بلکه میتواند بسیار پیچیده ومنطقی باشد ، ماهیت آن از طریق مطالعه ی ساختارها از لحاظ علمی آشکار می شود . منطق این استدلال مانند منطق نظری است که در آن فرد مجبور به آزاد بودن است . در ورای این استدلال چیزی نهفته است که ساختار گرایانی مانند آلتوسر آن را گسست شناخت شناسانه خوانده اند . این مفهوم جهش از جهان اندیشه های غیر علمی به جهان اندیشه های علمی است .