پاورپوینت درس مباحث اساسی در روانشناسی ۲ (pptx) 20 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 20 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بنام خدا
درس مباحث اساسی در روانشناسی ۲
تعریف نابهنجاری
بر اساس چه ملاکهایی رفتار بهنجار را از رفتار نابهنجار تمیز میدهیم؟ در این مورد اتفاق نظر کلی وجود ندارد. اما بیشتر گوششهایی که برای توصیف نابهنجاری صورت گرفته مبتنی بر یک یا چند تعریف زیر است:
انحراف از هنجارهای آماری. کلمه ی نابهنجار یعنی «دور از هنجاره. وقتی بسیاری از ویژگیها مثل قد و وزن و هوش را در جمعیتی اندازه گیری کنیم دامنه ای از مقادیر گوناگون به دست می آید؛ اکثر مردم در گستره ی میاني توزيع قد قرار میگیرند و چند نفری هستند که به طور نابهنجاره بلند یا به طور نابهنجاره کوتاه هستند. یکی از تعاریف بهنجاری بر بسامد آماری استوار است: «رفتار نابهنجاره رفتاری است که از لحاظ آماری، کم بسامد است و یا از هنجار انحراف دارد. اما بر اساس چنین تعریفی، کسانی هم که بسیار باهوش یا بسیار خوشحال هستند در زمرهی افراد نابهنجار قرار می گیرند. بنابراین برای تعریف رفتار نابهنجار به چیزی بیش از بسامد آماری نیاز است انحراف از هنجارهای اجتماعی. هر جامعه برای رفتارهای قابل قبول خود معیارهای معین با هنجارهایی دارد؛ و رفتاری که به طور مشخصی از این معیارها دور و منحرف شده باشد، رفتار نابهنجار شناخته میشود.
اختلال های اضطرابی
اختلال اضطراب دارای چهار دسته نشانه است و در این خانم از هر چهار دسته، نشانه هایی وجود داشت.
اول نشانه های فیزیولوژیایی یا جسمانی قلبش به شدت می تپید، تعرق شدید داشت، عضلاتش سفت و سخت شده بود. اینها بخشی از پاسخ جنگ یا گریز و همان واکنش طبیعی بدن در موقعیت تهدیدشدن است: یعنی تغییرات فیزیولوژیایی در پاسخ جنگ و گریز که بدن را برای مبارزه و جنگ با گریختن از تهدید آماده می سازد.
دسته دوم. نشانه های شناختي مربوط به اضطراب است: فکر میکرد دچار سکنه شده و دارد می میرد.
دسته سوم نشانه های رفتاری اضطراب است: خشکش زده بود و نمی توانست از جایش تکان بخورد . تا اینکه کسی به کمکش آمد.
دسته چهارم: گرفتار ترس و وحشت شده بود، که نشانه های هیجانی اضطراب است.
در دوران پیش از تاریخ، این مجموعه علایم به هنگام مواجهه با خطرهای واقعی از قبیل روبروشدن با ببر تیزدندان در پیشینیان ما ایجاد میشد و امروزه در برابر حمله ناگهانی مهاجم ناشناس همین مجموعه علایم در ما آشکار می شود. بروز این مجموعه هنگامی غیرانطباقی است که هیچ تهدید واقعی در بین نباشد: هیچ موقعیت تهدید و خطری برای خانم یادشده در کار نبود بلکه بی مقدمه و ناگهانی آن نشانه ها ابراز شد. حتی وقتی آن نشانه ها در پاسخ به برداشت و استنباط تهدید به وجود آید نیز، اگر با آن تهدید بی تناسب باشد یا پس از رفع تهدید همچنان پابرجا بماند، بازهم غیرانطباقی است. در بعضی مردم اختلال اضطراب در برابر موقعیتی ایجاد میشود که شخصا آن را بسیار تهدیدآمیز می بینند حال آنکه غالب مردم همان موقعیت را مثبت و حتی سودمند می دانند؟ یا اینکه اضطرابشان ناشی از تصور رویدادهای بسیار کم احتمال است. نمونه ی آن، مردمان گرفتار جمع هراسی است که از امکان سرآسیمه و آشفته شدن در جمع، به شدت می ترسند و بنابراین برای پرهیز از اجتماعات، در نقاط دورافتاده زندگی می کنند.
در یکی از انواع این اختلال به نام اضطراب فراگیر شخص پیوسته احساس ترس و تنش دارد. شایع ترین نشانه های جسمانی در این اختلال شخص نمی تواند احساس آرامش بکند، خوابش مختل است، خسته و از پا افتاده است. سردرد دارد. گیج و منگ است و تپش قلب دارد. علاوه بر اینها، نگران پیشامدهای ناگوار است، نمی تواند تمرکز یا تصمیم گیری کنده - وقتی هم تصمیمی می گیرد. همان تصمیم تبدیل به منبع نگرانیهای دیگری می شود.
اختلالهای وحشتزدگی
نشانه های کسالت خانمی که در خیابان خشکش زده بود نشانه های حمله ی وحشتزنگی است یعنی دوره کوتاهی از دهشت یا بیمناکي شديد. شخص در دورهی وحشتزدگی یقین دارد که به زودی چیزی هولناک روی می دهد، این احساس معمولا با نشانه هایی همچون تپش قلب، نفس تنگی، تعرق، لرزش عضلانی، از حال رفتن و تهوع همراه می شود. این نشانه ها بر اثر تحریک بخش سمپاتیک دستگاه عصبی خودمختار به وجود می آید و همان واکنشهایی هستند که هنگام ترس شدید تجربه می شود. در حمله های شدید وحشتزدگی شخص به ترس از مرگ گرفتار می آید.
حدود ۴۰٪ جوانان گاهگاهی دچار حمله وحشتزدگی میشوند . به ویژه هنگام مواجهه با تنش و استرس (کینگ و همکاران، ۱۹۹۳). برای غالب، این مردم، حمله ها بسیار آزارنده و فرساینده است اما تغییری در شیوه زندگی آنان ایجاد نمی کند. چنانچه این قبیل حمله ها در شخص مرتبا روی دهد و او را دچار نگرانی از گرفتار جمله شدن سازد، تشخیص . اختلال دحمله وحشتزدگی» برایش مطرح می شود. اما این اختلال به طور کلی چندان شایع نیست و فقط 5/1 تا 5/3 درصد از کل مردم به این اختلال دچار می شوند (انجمن روانپزشکی امریکا، ۱۹۹۴). این بیماری در اواخر بزرگسالی تا میانه ی دهه ی چهارم زندگی بارز می شود. به نظر می رسد در صورت عدم مداوا، به صورت مزمن درآید.
شناخت وحشتزدگی و ازدحام هراسی
بسیاری از کسانی که دچار این بیماری می شوند احتمالا دارای زمینه ژنی یا سایر آسیب پذیریهای زیست شناختی هستند. حمله وحشتزدگی اختلالی خانوادگیر است. البته چون افراد خانواده با هم زندگی میکنند و یادگیری مطرح می شود) نمی توان این بیماری را بکلی و رانتی به شمار آورد. در عین حال بررسی با دوقلوها شواهد متقن تری در تأیید وجود آسیب پذیرې وراثتی در این اختلال به دست می دهد. با در نظر داشتن یکسان بودن و رانت در مورد دوقلوهای یک تخمکیه هرگاه یکی از قلوها گرفتار این اختلال شود احتمال گرفتار آمدن قلوی دوم به همین اختلال باید بسیار زیاد باشد تا بتوان بکلی وراثت را در کار دانست. دوقلوهای ناهمسان از لحاظ وراثت شبیه به خواهر برادرهای معمولی هستند و ابتلای یک یا هر دو آنها چیزی درباره وراثتی بودن اختلال به دست نمی دهد. بررسی با دوقلوها نشان داده که وقتی یک قلو گرفتار می شود احتمال آن برای قلوی دیگر در مورد دوقلوهای همسان (یک تخمکی) دو برابر دوقلوهای ناهمسان است .
یکی از ویژگیهایی که ممکن است برای مردمان در معرض گرفتار آمدن به حمله وحشتزدگی وراثتی باشد پاسخ دواکنش افراطي،' جنگ و گریز است. چنانچه این قبیل مردم مشغول . کارهایی بشوند که تغییرات فیزیولوژیایی پاسخ جنگ یا گریز را تحریک کند در آن صورت به سادگی گرفتار آن حمله ها می شوند. اگر این قبیل مردم مثلا به عمد دست به نفس تازه کردن شدید بزنند یا به عمل سرشان را در پاکت کاغذی ببرند و تنفس کنند یا کمی اکسیدکربن تنفس کنند دچار احساس اضطراب شده و ممکن است گرفتار حمله تمام عیار وحشتزدگی شوند . اما کسانی که سابقه چنین حملاتی ندارند، در این شرایط فقط کمی ناراحت میشوند و به ندرت حمله وحشتزدگی پیدا میکنند.
این واکنش افراطی در پاسخ جنگ باگریز، ممکن است ناشی از نارساییهای موجود در بخشهایی از مغز باشد که این پاسخ را اداره میکنند . بویژه دستگاه کناری مغز.
بعضی پژوهشها به کمبود پیام عصبی سروتونین در دستگاه کناری و سایر مدارهای درگیر در این پاسخ اشاره دارد (بل ۱۶ و نات۱۷، ۱۹۹۸). کمبود سروتونین موجب پرکاری این مناطق مغزی شده و شخص را در غالب اوقات در معرض دچارآمدن . به حمله وحشتزدگی قرار میدهد.
هراس
هراس عبارت از ترس شدید از محرک یا موقعیتی است که غالب مردم خطر خاصی در آن نمی بینند. شخص معمولا خودش متوجه میشود که ترسش غیرمنطقی است با این حال دچار اضطراب است از ناآرامی شدید تا وحشتزدگی)؛ تنها چیزی که این اضطراب را رفع میکند اجتناب و پرهیز از شی با موقعیت ترس آور است.
اکثر مردم از چیزهایی نظیر مار، حشرات با جاهای مرتفع می ترسند. با این حال هر ترس معین تنها هنگامی هراس به شمار می آید که به اندازهی چشمگیری زندگی روزانهی شخص را مختل کند. نمونه هایی از اختلال های هراس را در وضع خانمی می توان دید که آنقدر از فضاهای بسته می ترسد که نمی تواند سوار آسانسور شود یا در مورد مردی که ترسش از ازدحام مانع از آن است که تئاتر برود یا در پیاده روهای شلوغ راه برود.
زمینهسازهای زیستی برای واکنش افراطی در پاسخ جنگ یا گریز
+
زیمنهسازی شناختی برای فاجعه انگاری
↓
ابزار سهل و سادهی واکنش افراطی جنگ یا گریز
↓
رویداد حملههای مکرر وحشتزدگی
↓
پرهیز از مکانهای پیوند یافته با وحشتزدگی
↓
تقویت پرهیزها از راه کاهش اضطراب
↓
ازدحام هراسی
الگوی آسیبپذیری در برابر تنش برای وحشتزدگی و ازدحام هراسی ترکیب آسیبپذیری زیستی با واکنش افراطی در پاسخ جنگ یا گریز همراه با آسیبپذیری برای فاجعهانگاری می تواند فرایندی زنجیره ایی را به راه اندازد که به حملهی وحشتزدگی وازدحام هراسی بیانجامد.
شناخت هراس
هراس از دیدگاه تاریخی، موضوع مشاجره عمده بین نظریه های روانکاوی و رفتاری بوده است. نظریه فروید در باب چگونگی ایجاد هراس یکی از مشهورترین و بحث انگیزترین نظریات او بود. او هراس را ناشی از جابجاسازی اضطراب امیال و انگیزه های ناخودآگاه به موضوعاتی که نماد آن امیال و انگیزهها هستند می دانست. نمونه ی کلاسیک او. کودکی بود پنجساله به نام هانس کوچولو که دچار ترس شدید از اسبها شده بود. فروید هراس این کودک را ترس ادیپی به شمار می آورد با این تحلیل که؛ هانس شیفته ی مادر و بیزار از پدره می خواست جای پدر را نزد مادر بگیرد (تعارض ادیپی)؛ از اینکه پدرش با اخته کردن او بخواهد انتقام بگیرد می ترسید. از آنجا که خواست و آرزوی هانس نمی توانست در بخش خودآگاهی خودش قرار گیرد، در نتیجه اضطراب حاصل از این تعارض به موضوع نامرتبطی جابجاشد. یعنی به اسب بزرگی که هانس شاهد به زمین خوردن و دست و پا زدن هولناکش شده بود.
اختلال وسواس فکری- عملی
مردی شبها چند بار از رختخواب بیرون میآید و همهی درهای خانه را وارسی میکند تا از قفل بودنشان اطمینان پیدا کند. هربار که به رختخواب برمی گردد این نگرانی گریبانش را می گیرد که مبادا یکی از درها را از قلم انداخته باشد، مرد دیگری پشت سرهم سه یا چهار بار دوش می گیرد و هر بار سراسر بدنش را با مایع ضدعفونی معینی ماساژ میدهد تا مبادا میکربی روی بدنش مانده باشد. خانمی پیوسته گرفتار این فکر است که نوزادش را با چاقو زخمی کرده و هر وقت می خواهد دست به قیچی با چاقو بزند وحشتزده می شود. دختر نوجوانی به خاطر اجباری که برای تکرار کردن بعضی کارهایش احساس می کند همواره دیر به مدرسه می رسد، باید برس مو را روی کمدش جابجا کند، چیزهایی را که در کیف مدرسه گذاشته وارسی کند، از خط مرز اتاقش با راهرو رد شود. تعداد دفعاتی که باید این کارها تکرار شود معمولا مضربی است از عدد چهار.