Loading...

پاورپوینت اقتصاد کلان کلاسيک جديد

پاورپوینت اقتصاد کلان کلاسيک جديد (pptx) 35 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 35 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

اين فصل سه هدف عمده را دنبال مي كند: 1) بررسي قضاياي تئوريكي اساسي كه در مدل كلاسيكهاي جديد وجود دارد. 2) بررسي نظريه كلاسيك جديد دوره تجاري 3) بيان دستاوردهاي عمده سياستي كه از رويكرد كلاسيك جديد به اقتصاد كلان استخراج مي شود. ساختار مدلهاي كلاسيك جديد در حالي كه اقتصاد كلان كلاسيكي جديد طي دهه 1970 از اقتصاد پول گرا منشعب شد و عناصر معيني از آن نگرش (مانند تبيين پول گرايان از تورم) را مدنظر قرار داد، بايستي آن را بعنوان مكتبي جداي از تفكر پول گرايي مرسوم در نظر گرفت. فرضيه انتظارات عقلائي: ميوت (1961) در مقاله اوليه خود مي گويد؛ از آنجائيكه انتظارات، پيش بيني وقايع آينده هستند الزاماً با پيش بيني‌هاي تئوري هاي اقتصادي مربوطه، يكسان مي‌ باشند. ايده ميوت به سادگي توسط اقتصاددانان ديگر مورد قبول واقع نشده و تقريباً ده سال طول كشيد تا لوكاس، سارجنت و ساير اقتصاددانان عمده كلاسيك جديد شروع به وارد نمودن اين فرضيه در مدل هاي اقتصاد كلان نمودند. ايده اصلي در وراي تعبير ضعيف فرضيه انتظارات عقلايي اين است كه در شكل گيري پيش بيني ها با شكل گيري انتظارات براي مقدار آتي يك متغير؛ كارگزاران عقلائي بهترين (كاراترين) استفاده را از تمامي اطلاعاتي كه در اختيار عموم قرار دارد و آنها معتقدند كه مقدار متغير مورد نظر را تعيين مي كند، خواهند كرد. بعبارت ديگر فرض مي‌شود كه انتظارات بطور عقلائي و مطابق با رفتار حداكثرسازي مطلوبيت توسط كارگزاران اقتصادي منفرد، شكل مي گيرد. رويكرد كلاسيك جديد را اغلب با كار رابرت لوكاس (دانشگاه شيكاگو) مترادف مي دانند، ديگر اقتصاددانان اين مكتب عبارتند از توماس سارجنت (دانشگاه استنفورد) رابرت بارو (دانشگاه هاروارد) و ادوارد پرسكات و نيل والاس (دانشگاه مينسوتا) مي باشند. در رويكرد كلاسيك جديد به اقتصاد كلان، سه فرضيه عمده پذيرفته شده . (1) فرضيه انتظارات عقلايي، (2) فرضيه تسويه پيوسته بازار و (3) فرضيه عرضه كل. براي شكل گيري فرضيه انتظارات عقلائي در مورد تورم، كارگزاران بايد آنچه را كه آنان معتقدند يك مدل اقتصاد كلان "صحيح" براي اقتصاد است، در نظر بگيرند. در صورت وجود انتظارات عقلائي، انتظارات كارگزاران راجع به متغيرهاي اقتصادي بطور متوسط صحيح مي باشد، يعني برابر با ارزش واقعي آنها خواهد بود. بعلاوه اين فرضيه بدان معناست كه كارگزاران انتظاراتي را شكل نخواهند داد كه بطور سيستماتيك در طول زمان غلط (با تورش) باشد. اگر انتظارات بطور سيستماتيك غلط باشد، در اين صورت كارگزاران از اشتباهاتشان ياد مي گيرند و طريقه شكل گيري انتظارات را تغيير مي دهند كه به دنبال آن خطاهاي سيستماتيك را حذف مي كنند. در فرضيه انتظارات تطبيقي، كارگزاران اقتصادي انتظارات خود را در مورد مقادير آتي يك متغير (مانند تورم) فقط به مقادير گذشته آن متغير مرتبط مي سازند. يكي از مشكلات عمده اين روش پس نگر Backward looking در ‌شكل‌گيري انتظارات اين است كه تا زمانيكه متغير مورد پيش‌بيني براي دوره قابل ملاحظه اي با ثبات باشد،‌ انتظاراتي كه راجع به آن شكل مي‌گيرد بطور متوالي غلط مي باشد. در روش پيش نگر Forward looking، انتظارات ‌عقلايي بر مبناي استفاده از تمام اطلاعات موجود و قابل دسترس براي عموم، قرار دارد و همراه با اين دستاورد مهم تعبير قوي كه كارگزاران اقتصادي انتظارات را طوري شكل نخواهند داد كه بطور سيستماتيك در طول زمان غلط باشد، موجب مي‌شود تا انتطارات بدون تورش باشند. كارگزاران براي استفاده از اطلاعات تا جايي انگيزه خواهند داشت كه منافع نهايي (برحسب اصلاح - دقت در پيش بيني متغير مورد نظر) برابر با هزينه نهايي (برحسب كسب و پردازش تمام اطلاعات قابل دسترس براي عموم) باشد. تعبير ضعيف اين فرضيه، نيازي نمي بيند كه تمام كارگزاران منفرد، اطلاعات موجود را شخصاً بطور مستقيم كسب و پردازش نمايند. كارگزاران اقتصادي مي توانند بعنوان مثال اطلاعات را غيرمستقيم از طريق پيش بيني ها و تفسيرهايي كه از رسانه هاي خبري منتشر مي شود، استخراج نمايند. باتوجه به پيش بيني هايي كه غالباً متفاوت هستند مشكلي كه پيش مي آيد عبارت از تشخيص اين است كه كدام ديدگاه "صحيح" مي باشد. ايراد جدي تر اينجاست كه كارگزاران چگونه واقعاً دانش "مدل صحيح" اقتصاد را كسب مي كنند، باتوجه به اينكه اقتصاددانان خودشان اختلاف جدي در مورد "مدل صحيح" دارند. در ارتباط با اين انتقاد مهم بايد توجه نمود كه در تعبير قوي اين فرضيه، نيازي نيست كه كارگزاران اقتصادي واقعاً مدل صحيح اقتصادي را بدانند. چيزي كه اين فرضيه تاكيد دارد، اين است كه كارگزاران عقلائي انتظاراتي را شكل نخواهند داد كه بطور سيستماتيك در طول زمان غلط باشد. تسويه پيوسته بازار دومين فرض كليدي در مدل هاي كلاسيك جديد اين است كه تمام بازارها بطور پيوسته به شيوه والراسي تسويه مي‌شوند. در هر لحظه از زمان همه پيامدهاي مشاهده شده، به منزله مقادير تسويه‌كننده بازار در نظر گرفته شده كه نتيجه واكنش هاي بهينه عرضه و تقاضاي كارگزاران به تصورات آنها از قيمتها است. در نتيجه، اقتصاد را پيوسته در تعادل (كوتاه مدت و بلند مدت) در نظر مي گيرند. بنابراين مدلهاي كلاسيك جديد اغلب بعنوان مدلهاي تعادلي شناخته مي شوند. فرض تسويه مداوم بازار، يكي از انتقادي ترين فروض در تحليل كلاسيك جديد است كه خيلي بحث برانگيز مي‌باشد، زيرا بدان معناست كه قيمت ها مي توانند بطور آني براي تسويه بازار تعديل گردند. اين فرض، شديداًٌ در مقابل رويكردهايي قرار دارد كه در مدل هاي كينزي و پول گرا مورد قبول واقع شده است. درباره واقعي بودن فروض كلاسيكي جديد، ايرادات جدي وارد مي شود، بويژه در مورد بازار كار كه اقتصاددانان كلاسيك جديد، فرض مي كنند هر كسي كه مايل به كار كردن باشد مي تواند شغلي را در دستمزد تعادلي تسويه‌كننده بازار پيدا نمايد. بدين معني كه نگرش تعادلي كلاسيكي جديد، بيكاري را كلاً بصورت يك پديده ارادي در نظر مي‌گيرد. فرضيه عرضه كل: مانند فرضيه انتظارات عقلائي تعبيرهاي گوناگوني را در مورد فرضيه عرضه كل مي توان در ادبيات اقتصادي يافت. با وجود اين، مي توان دو رويكرد عمده را مشخص نمود. در اين دو رويكرد، دو فرض اوليه اقتصاد خرد وجود دارد؛ (1) تصميمات عقلائي كه توسط كارگران و بنگاهها اتخاذ مي شود رفتار بهينه سازي آنها را منعكس مي كند و (2) عرضه كار توسط كارگران و يا عرضه محصول توسط بنگاهها، بستگي به قيمت‌ هاي نسبي دارد. اولين رويكرد كلاسيك جديد به عرضه كل متوجه عرضه كار است كه از مطالعه لوكاس و رپينگ Lucas and Rapping استخراج مي شود. طي هر دوره اي، كارگران مجبورند تصميم بگيرند كه چه مقدار زمان را بين كار و استراحت اختصاص دهند. فرض مي شود كه كارگران تصوري در مورد متوسط دستمزد نرمال يا انتظاري دارند. اگر دستمزد حقيقي جاري بالاتر از دستمزد حقيقي نرمال باشد كارگران انگيزه اي براي كار بيشتر (استراحت كمتر) در زمان فعلي به اميد استراحت بيشتر (كار كمتر) در آينده خواهند داشت، در واقع اين هنگامي است كه انتظار مي رود دستمزد حقيقي كاهش يابد. برعكس، اگر دستمزد حقيقي جاري كمتر از دستمزد نرمال يا طبيعي باشد، كارگران انگيزه اي براي استراحت بيشتر (كار كمتر) در دوره جاري به اميد كار بيشتر (استراحت كمتر) در آينده خواهند داشت و اين زماني است كه انتظار مي رود دستمزد حقيقي افزايش يابد. بنابراين چنين فرض مي شود كه عرضه كار به تغييرات موقتي دستمزد حقيقي واكنش نشان مي دهد. اين واكنش رفتاري كه استراحت امروز را جانشين استراحت آينده مي كند (و برعكس) تحت عنوان "جانشيني بين زماني" Intertemporal substitution مي باشد.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته