Loading...

پاورپوینت فصل چهارم روانشناسی تربیتی

پاورپوینت فصل چهارم روانشناسی تربیتی (pptx) 16 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 16 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

بنام خدا مراحل اخلاقی از دیدگاه پیاژه: به نظر وی تحول قضاوت های اخلاقی کودکان با خودمحوری شروع میشود. _درابتدا کودک نمیتواند به همکاری و هماهنگی با دیگران باشد. _هیچگونه قانونی بر فعالیت های او حاکم نیست. _رابطه ی کودک یک جانبه است و فاقد همکاری و مبتنی بر اطاعت صرف است. _بجای روابط متقابل،رابطه ی یطرفه با بزرگسالان دارد. کیزی(1975)تحقیقاتی را مرور میکند که د ر تایید یافته های پیاژه، در مورد اطاعت و توجه به قصد و نیت در قضاوت است. در مرحله ی اول((خودمحوری))ویژگی های اخلاقی کودک با ویژگی های شناختی او ترکیب میشود و،واقع گرایی اخلاقی را بوجود می اورد. مثال:برای کودک(خوبی)به معنای اطاعت از قواعد،قوانین،دستور بزرگترهاست بنابراین از قوانین،بدون کم و کاست اطاعت میکند. _کودک به روح قوانین کمترین توجهی ندارد. _نسبت به قوانین احترام همراه با ترس است. نکته:در این مرحله کودک نمیداند که اعمال افراد ناشی از انگیزه و نیت انهاست. بامطالعه کودکان 2تا8 سال (سن خودمحوری) میتوان دریافت که: _محدویتهای شناختی انها موجب می شود که قوانین را تغییر ناپذیر و با منشا بیرونی بدانند و نتوانند قوانین را وسیله ای برای اهداف و ارزش های انسانی تلقی کنند. _در این مرحله کودک قوانین را اموری مقدس و همیشگی و منشا ان بزرگسالان هستند می دانند. _گرچه کودک به طور تقلیدی قوانین بازی را رعایت می کند و با هرگونه تغییر در این قوانین مخالفت میورزد. _در به کار بستن این قوانین کاملا خود محور است و برداشت های شخصی خود را مد نظر قرار میدهد. _از حدود 9 سالگی به بعد ((نسبی گرایی اخلاقی)) در کودک رشد می کند _ به تدریج نواقص مرحله ی قبلی برطرف می شود. _در این مرحله کودک فقط به اعمال ظاهری رفتار توجه نمی کند،بلکه به انگیزه ها،نیت ها،احساسات و دیدگاها نیز توجه می کند. _کودک به جای اطاعت بی کم و کاست از قوانین به عنوان اموری مطلق و بیرونی تشخیص می دهد،که افراد در ایجاد و تغییر قوانین دخیل اند. -خودش را همانند بزرگسالان محقق تغییر قوانین می داند. -پیاژه مجموع داستان های دوگانه را،که دارای معمای اخلاقی برای کودکان طراحی کرد و از انها خواست به جستوجوی راه حل بپردازد. -پیاژه از این طریق به بررسی استنباط کودک از عدالت مجازات،دروغ،تقلب و غیره می پرازد. مثال:پیاژه از کودکی میخواهد در مورد دوگناه،دو کودک قضاوت کند. _یکی قصد دارد با بر کردن قلم خود نویس پدرش،به او کمک کند ولی جوهر روی میز میریزد و لکه ی بزرگی روی میز ایجاد میکند. _کودک دومی میخواهد با قلم بازی کند ،ولی هنگام بازی لکه ی کوچکی روی میز پدر ایجاد میکند. نتیجه:کودک قضاوت کننده که در دوراهی واقع گرایی اخلاقی قرار دارد،به میزان خسارت توجه میکند،نه به انگیزه ی آن!مدعی است که کودکی که لکه بزرگی ایجاد کرده گناه کار تر است هرچند انگیزه اش قابل ستایش است. قضاوت کودک بر جنبه های مادی و واقعی مسئله(میزان خسارت)است. قضاوت اخلاقی او ناظر بر روح و معنی قانون نیست _قانون از نظر کودک امری مطلق است _هر عملی که در تایید قانون باشد خوب و هرچه که درتایید قانون نباشد بد،است. از حدود 11 تا 12 سالگی به بعد -کودک توانایی نسبی گرایی اخلاقی را بدست می اورد و میتواند درک کند که میزان تقصیر فرد با توجه به انگیزه ی او تعیین میشود. _از این زمان به بعد کودک میتواند هم زمان به چند جنبه از امور توجه کند و با آگاهی از اینکه دیگران میتوانند دیدگاه های متفاوتی داشته باشند بر خود مداری اش غلبه کند. _در نتیجه در قضاوت های اخلاقی به انگیزه ها و اوضاع احوال توجه میکند و در مورد قوانین انعطاف پذیر میشود زیرا تشخیص میدهند که قوانین حاصل توافق افراد برای انجام دادن رفتار های مناسب در موقعیت های معین است. _گناه پسری که میخواسته به پدرش کمک کند کمتر است کودکی که هنگام دست زدن به کاری نا درست موجب خسارت ناچیز شده است. پیاژه این قضاوت را مفهوم ذهنی از مسئولیت نامید زیرا کودک در این انگیزه ها و شرایط را معیار های قضاوت خود قرار میدهد. تحول و مراحل اخلاقی از دید گاه کلبرگ درحدود سی سال پس ازانتشارات آراء پیاژه در زمینه ی اخلاق،کلبرگ تحقیقاتش را در زمینه تحول اخلاقی به روش پیاژه دنبال کردو هر چندتغییراتی عمده ای در نظریه پیاژه بوجود آورد. _او در تعیین مراحل تحول اخلاقی،بر اساس تواناییهای شناختی معتقد است که تحول اخلاقی پس از دوازده سالگی ادامه مییابد،بر همین اساس معماهایی برای نوجوانان تنظیم میکندکه پیچیده تر از پیاژه است. _کلبرگ اخلاق را با مفهوم عدالت تبیین میکندو معتقداست قضاوتهای اخلاقی کودکان و نوجوانان متضمن برداشتهای متفاوتی از این مفهوم است و همچنین درک آنها از عدالت در سطوح مختلف متفاوت است. بالاترین سطح آن دست یافتن به حقوق مسا وی و جهانی برای همه مردم وتحقق ارزشهای عالی انسانی و زندگی... _نتیجه ازتحقیقات کلبرگ که دلایل افراد در توجیه رفتار اعمالشان متفاوت است. مثال:تقلب از نظر یک فردبه دلیل گرفتاریهای بعدی مانند ترس از زندانی شدن است. ولی در فرد،دیگری از بین رفتن اعتماد بین افراد جامعه میتواند ازجمله دلایلش باشد. کلبرگ همچون پیاژه،به رفتار اخلاقی و آنچه فرد انجام میدهد علاقه نشان نمیدهد،زیرا اعتقاد دارد با مطالعه رفتار فرد اطلاعاتی درباره میزان رشد یافتگی اخلاق او بدست نمی آید . مثال: اگر بزرگسال و یک کودک در مقایسه ی وسوسه ی دزدین یک سیب مقاومت نشان دهند به رقم همانندی در رفتار،رشد یافتگی اخلاقی انها میتواند،متفاوت باشد و هر یک برای بر نداشتن سیب دلایل متفاوتی دارند. _این دلایل نشان دهنده ی سطوح یا میزان رشد یافتگی اخلاقی فرد است. _دلایل فرد بیش از توجه به رفتار فرد میتواند آموزنده باشد. مراحل تحول اخلاقی افراد در سه سطح و شش مرحله مشخص شد: _سطح اخلاقی پیش قرار دادی . _سطح اخلاقی قراردادی. _سطح اخلاقی فرا قراردادی. _کلبرگ برای هر سطوح دو مرحله در نظر گرفت. _تحول اخلاقی در هر فرد شش مرحله را میگذراند. سطح اول،اخلاق پیش قراردادی _کودکی در این سطح قرار دارد،به قوانین خوب و بد،درست و نادرست امور بسیار تاثیرپذیر و حساس است. _او رفتار های خود را مطابق با پیامد های مادی آنها(تنبه و تشویق)بر حسب قدرت کسانی که قوانین را برای آنها وضع کرده تنظیم میکند(مثلا والدین) _در این مرحله اخلاق هنوز درونی نشده است و معیارهای اخلاقی به طور واقعی و حقیقی وجود ندارد. این سطح به دو مرحله تقسیم شده است . مرحله ی اول،اخلاق بر پایه ی تنبه و اطاعت _این مرحله از نظر شکل و محتوا به مرحله((دگر پیروی اخلاقی))پیاژه شباهت دارد. _کودک به راحتی به مراجع قدرت تسلیم میشود تا از تنبه فرار کند. _بنابراین مقررات اخلاقی به خودی خود برای او ارزشی ندارد. _کودک هیچ گونه تعهدی احساس نمیکند،زیرا منافع گروهی و حقوق دیگران را نمیشناسد. _او فقط به نیاز ها و احساسات خود می اندیشد و اگر عملی غیر اخلاقی انجام نمیدهد تنها به دلیل ترس از تنبه شدن یا اجتناب از مشکلات آن است. •شباهت نظری کلبرگ با نخستین نظریه ی اخلاقی پیاژه این است که کودک فکر میکند قوانین به وسیله ی مراجع قدرت وضع میشود و او وظیفه دارد ،بدون چون و چرا از آنها اطاعت کند. مرحله ی دوم،اخلاق ابزارگونه ی نسبی(لذت گرایی نسبی) _در این مرحله ،کودک برای دریافت پاداش به سازگاری و هماهنگی با قوانین روی می آورد. _درنظر کودک رفتاری درست است که نیاز های فردی تحت شرایط نیاز های دیگران ارضا کند. _در این مرحله،روابط انسانی به صورت تجارت و معامله ی متقابل است البته این معامله بیشتر برای برطرف کردن نیازهای کودک صورت میگیرد،بر اساس درک واقعی،از عدالت،سخاوت و همدردی نیست بلکه بیشترنیازها و تمایلات خود را مطرح میکند و همانطور به خواسته های دیگران نیز آگاهی دارد. ویژگی اخلاقی فرد در این مرحله:لذت خواهی اوست و اگر به مقررات اخلاقی خاصی تسلیم میشود،بیشتر به دلیل پاداش و منافعی است که از آن قانون انتظار دارد چون از نظر او همه چیز نسبی است.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته