پاورپوینت فصل ششم فلسفه ی معروف آموزش و پرورش (pptx) 53 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 53 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
فصل ششم
فلسفه ی معروف آموزش و پرورش
چگونگی (وسعت و عمق)فلسفه تربیتی هر معلم، چگونگی فعالیت های تربیتی(تربیت و تدریس و مدیریت آموزشی) او را تعیین خواهد کرد.
هر فلسفه تربیتی(فلسفه آ،پ) معمولا پیشگامی دارد که فیلسوف آن نامیده می شود. از کسی است که بیش از سایر متفکران به امر اموزش و پرورش پرداخته وسیع تر و عمیق تر از آنها درباره آموزش و پرورش اندیشیده و نظرها یا ارای تازه و ابتکاری اظهار کرده است.
فیلسوف آموزش و پرورش، کسی است که از ذهن فلسفی یعنی ذهن پویا و منسجم برخوردار است. این گونه ذهن، اورا بر می انگیزد که در همه امور آموزش و پرورش جامعه اش غور کند،شک کند، به شقوق مختلف تربیت بیندیشد، زندگی را فرایند واحد پیچیده که روز به روز هم پیچیده تر می شود، می داند، معنا را از ماده جدا نمی داند و متافیزیک را بی ارتباط با فیزیک نمی شمارد. همچنین، فیلسوف آموزش و پرورش فرزند زمان است و هرگز در گذشته در جا نمی زند بلکه گذشته را می خواند ولی در گذشته نمی ماند و به مسائل تربیتی روز کشورش و حتی جهان می پردازد. فیلسوف تربیتی امروز ، جهانی می اندیشد لکن منطقه ای عمل می کند. یعنی در حل تمامی مسایل تربیتی جامعه خویش ، شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی خود را مورد توجه خاص قرار می دهد. این فیلسوف آ.پ همیشه در حال آموختن و افزودن تجربه هاست و از هر گونه تقلید اندیشه ای و کلیشه ای بیزار است.
تئوری تربیتی و فلسفه تربیت
برای روشن شدن بیشتر می توانیم آ.پ را مجموعه فعالیت های مرتبط به هم که در سطوح مختلف انجام می گیرد؛ در نظر بگیریم مانند ساختمان چند طبقه. در طبقه هم کف آن " فعالیت های تربیتی " مختلف انجام می گیرد: تدریس ، یادگیری، تمرین ، تشویق ،تنبیه و ... و فعالیت های همانند آنها را باید در کلاس جستجو کرد. در طبقه بالا یعنی طبقه اول تئوری تربیتی قراردارد که یک عده اصول مرتبط به هم است . مشورت ها و توصیه ها ست و هدفش اثر گذاری روی آن چیزی است که در طبقه هم کف جریان دارد.در سطح بالاتر فلسفه آ.پ قراردارد که وظیفه و نقش مهم آن روشن ساختن مفاهیمی است که در طبقات پایین بکار می روند، مفاهیمی مانند "تربیت کردن " و "تدریس کردن" و ارزشیابی تئوری هایی است که در آنها عمل می کنند. اختلافات در سطوح یا طبقات این ساختمان فرضی ، همانند اختلافات "منطقی" هستند یعنی مرحله به مرحله بالا و پایین خود مرتبط است. مثلا تئوری تربیتی متضمن فعالیت های تربیتی از پیش فرض شده است و به آنه بستگی دارد. فلسفه آ.پ(تربیت) فعالیت های تربیتی و تئوریهای تربیتی را باهم در بر میگیرد. نطریه پردازی تربیتی یا آموزشی مانند فلسفه آ.پ ممکن است یک فعالیت سطح بالا خوانده شود به این سبب که روی فعالیت های مربوط که در سطح منطقی پایین تری قرار دارند، عمل می کنند.
پس تئوری تربیتی ، اهمیت بیشتری دارد زیرا تئوری عملی است هدفش راهنمایی فعالیت های تربیتی یا فعالیت هایی است که در مدرسه انجام میگیرد. نویسندگان بزرگ در نظریه تربیتی را میتوان نظریه پردازانی در نظر گرفت که معلمان را راهنمایی می کنند. نظریات ایشان، که جنبه عمومی دارند، می کوشند راهنمایی جامعی در امر آموزش و پرورش به ما بدهند و معمولا با وضع اجتماعی و سیاسی مشخصی همراهند.
اصطلاح "نظریه تربیتی" گاهی نوشته های مختلف درباره آموزش و پرورش را می پوشاند و آنچه که ما مباحث روانشناختی، جامعه شناختی و فلسفی می نامیم زیر عنوان وسیع " تئوری تربیتی " قرارمیگیرند.
نظریه ی تربیتی به سه نوع پژوهش مهم توجه دارد:
مطالعه و تحقیق علمی درباره عوامل مربوط به شناخت مسایل فعلی انسان که عمدتا شامل تحقیق در حوزه روانشناسی و جامعه شناسی است.
مطالعه تحلیل تاریخی که می کوشد مسایل تربیتی حال و گذشته را مقایسه کند.
تحقیق یا مطالعه فلسفی که هدف عمده اش روشن ساختن عوامل دیگری است که در مسایل تربیتی پیچیده وجود دارند مخصوصا مسایلی که در حوزه ارزشها مطرح می شوند.
تحقیق در امر آ.پ به علل زیر دشوار است:
پیچیدگی خاص موضوع
تنوع تحقیق منضبط که باید در آن بکار برد
در هم بودن ابعاد زمان(گذشته ،حال،آینده)
تعدد و تنوع جنبه های آموزش و پرورش
گشتن دنبال آموزش و پرورش آرمانی
ضمنا ما میتوانیم از هر فیلسوف تربیتی جنبه ای را بپذیریم، مثلا از یکی جنبه شناختی، از دیگری جنبه کارکردی و ... یعنی "فلسفه ترکیبی" یا "فلسفه التقاطی" داشته باشیم.
فلسفه آموزش و پرورش ، مسایل آموزش و پرورش را با روش فلسفی مورد مطالعه قرار می دهد یعنی خاستگاه فلسفه آ.پ همان فلسفه محض است. بنابراین پیش از توضیح نسبتا تفصیلی فلسفه های آموزش و پرورش لازم است که بدانیم فیلسوفان را می توان در چهار گروه وسیع طبقه بندی کرد:
1.کل گرایان
یا ثابت نگران که دوست دارند زندگی را کل و ثابت ببینند،یا حداقل هر حادثه را در بزرگترین راه ممکن بشناسند و دریابند. این گونه فیلسوفان علاقه مندند به همه مسایل و پدیده های زندگی بپردازند و اظهار نظر کنند و یک دیدگاه کلی و واحد درباره زندگی به دست آورند.
2.فعل گرایان
که معتقدند کار عمده فلسفی باید بخشی از خود زندگی باشد و فیلسوف نمی تواند تماشاگر محض نمایش تفریحی و غم انگیز زندگی باشد.
3.قانون نخواهان
یا مخالفان اصول و قوانین که عقیده دارند یک ارزیابی واقعی از اوضاع و احوال زندگی آدمی هر فرد را سوق می دهد به اینکه از دنیا کناره گیری کند که معروف ترین پیشوای این طرز تفکر دیوژن است.
4.تحلیل گرایان
با پیروان "فلسفه تحلیلی" که کار مهم و اساسی فلسفه را در تحلیل مفاهیم کلامی یا زبان می دانند. از قدیم یکی از مسایل فلسفه غرب تحلیل افکار است.
به عقیده این فیلسوف ، وظیفه و کار فلسفه، تحلیل کار کرد زبان کلامی است و سردرگمی ها و سرگشتگی های فلسفی اساسا به علت درست به کارنبردن زبان است.
و سرگشتگی های فلسفی اساسا به علت درست به کارنبردن زبان است.
فلسفه های محض را که پایه های فلسفه آموزش و پرورش را تشکیل می دهند می توان به پنج گروه کلی طبقه بندی کرد:
1.آرمان گرایی بنیادگرایی یا ماهیت گرایی
2.واقع گرایی پیشرفت گرایی
3.طبیعت گرایی پایدارگرایی
4.عمل گرایی باز سازی گرایی
5. وجود گرایی وجود گرایی
فلسفه های آموزش و پرورش با با خاستگاه خود یعنی فلسفه محض کاملا ارتباط دارند و به گفته یکی از فیلسوفان " فلسفیدن تربیتی متوجه همان پرسشهای فلسفه "محض " است." حتی وقتی که پرسشهای آن دو همسان نباشند.مثلا فلسفه ی محض ممکن است بپرسد " شخص چگونه نسبت به چیزی علم پیدا می کند؟" فیلسوف تربیتی گامی فراتر گذاشته می پرسد "شرایط خاص کلاس درس ، که شخص بیشتر در آن یاد بگیرد، کدامند؟"
آرمانگرایی(ایدآلیسم)
آرمانگرایی که گاهی پندارگرایی و اصالت تصور نیز نامیده می شود پدیده ها را براساس "ایدآل" یا آنچه به روح و تصور نسبت داده می شود تفسیر و توجیه می کند و " عقل یا ذهن " یا " روح " را مقدم بر ماده می داند.آرمانگرایی بر این باور است که واقعیت ، در پندارها و فکر و ذهن یا " خود " است بیش از اینکه به نیروهای مادی بستگی داشته باشد.نقطه یا هسته مرکزی این فلسفه، آگاهی شخص از خویشتن است یا پاسخ به این پرسش که " من کیستم؟" و آن را مهمترین حقیقت در تجربه فرد می داند که پیوسته رو به کمال است. بنابراین، آرمانگرایی مطلق، عقل یا ذهن را یک جوهر ساخته و پرداخته و ثابت نمی داند بلکه معتقد است که ذهن یا عقل، در واقع، یک جریان یا فرآیند است. طرفداران این سیستم فکری، واقعیت را " فکری" می دانند که در مغز ماست نه در دنیای فیزیک خارجی.ایشان نظریه به هم پیوستگس حقیقت را مورد تاکید قرار می دهند که می گوید: یک فکر در صورتی حقیقت است که جزئی از نظام یا سیستم افکار ما را تشکیل دهد.همچنین آرمانگرایان بیشتر استدلال قیاسی را تاکید می کنند و به حواس و روش علمی کمتر توجه دارند.
فلسفه آموزش و پرورش از نظر آرمانگرایی
آرمانگرایی معاصر را بسختی می توان از واقعیت گرایی متداول تشخیص داد زیرا براحتی واقعیت طبیعی را می پذیرد. انسان را اشرف مخلوقات می داند که قادر است سرنوشت خود را تعیین کند. عظمت روح انسانی را مورد تاکید قرار می دهد و شخصیت آدمی را در عالی ترین مراتب هستی (وجود ) می داند زیرا او برترین آفریدگان خداوند است و برای احترام و بزرگداشت خداوند باید طبیعت انسانی را محترم شمرد زیرا ساخته و پرداخته دست خداوند است.
تعلیم و تربیت از دیدگاه پندارگرایان را می توان در نکات زیر خلاصه کرد:
به تربیت اهمیت خاصی قایلند و درباره آن بیشتر سخن می گویند.
هدف آموزش و پرورش باید رشد و تکامل " ذهن " و " خود" محصلان باشد ولی نباید به این اکتفا کند بلکه باید ایشان را با توجه خاص روی چیزهایی که ارزش بیشتری دارند برانگیزد و همیشه این نکته مهم را به ایشان یادآوری کند که دانستن، خود یک عمل سازنده و خلاق است.
مدرسه باید روی فعالیت های عقلی ، احکام و داوریهای اخلاقی، زیبایی شناسی، خود شکوفایی، آزادی فردی ، مسوولیت فردی و انضباط و کنترل شخصی در ارتباط با رشد و تکامل فرد تاکید کند.
آزادی محصلان در اداره امور تربیتی خودشان باید مورد تاکید قرار گیرد.
توجه به نیاز های کودک نخستین وظیفه مربیان است.
آرمانگرایان معاصر به حمایت از حقوق محصلان در انتخاب نوع آ.پ مورد علاقه و نیازشان حساس و مشتاق هستند. به همین سبب همه ی مدارس باید برنامه درسی را آنچنان وسیع تنظیم کنند که محصلان فرصت انتخاب نوع تربیت مورد نیازشان داشته باشند و اگر مدرسه نتواند همه تجربه های لازم را فراهم آورد باید محصلان آزاد باشند که برای به دست آوردن تجارب مورد نیازشان مدرسه را ترک کنند.