پاورپوینت دو نامه (pptx) 14 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 14 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بنام خدا
امین با دقت به حر فهای آقا معلم گوش می داد. فرهاد از انتهای کلاس با خشم به او زل زده بود و زیر لب غُرغُر میکرد:
حالا دوچرخ هی مرا می اندازی! حسابت را می رسم!
درس تمام شد. فرهاد برگه ای از دفترش کند و روی آن نوشت:
«فکر نمی کردم این قدر حسود و کینه ای باشی و چشم دیدن دوچرخه ام را نداشته باشی... » رضا که کنار فرهاد نشسته بود تا چشمش به برگه افتاد با تعجب گفت: منظورت چه كسی است؟
همین امین؟!
درس هشتم
دو نامه
همین که زنگ تفریح را زدند، فرهاد برگه را جلوی امین انداخت و گفت: حالا خوب است دوچرخه ات مال خودت نیست! مال پسر عمویت است. خودش دوچرخه ی نو خریده و این را بخشیده به تو!
فرهاد با اخم به سوی درِ کلاس رفت؛ بعد سرش را بر گرداند و گفت: حالا نوبت دوچرخه ات است!
امین سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت. بچه ها یکی یکی از کلاس بیرون رفتند. امین تنها و غمگین، برگه را باز کرد و خواند؛ دلش گرفت؛ نزدیک بود گریه اش بگیرد؛ کنار پنجره ایستاد؛چشمش به فرهاد افتاد که با خشم به طرف دوچرخه ی او می رفت... .
فرهادگفت: هنوز او را نشناخته ای. به قیاف هاش نگاه نکن، خیلی حسود است. امروز صبح که میخواست دوچرخه اش را کنار دیوار بگذارد، دوچرخه ی مرا پرت كرد روی زمین!
سر جایش نشست؛ چند لحظه به فکر فرو رفت؛ برگ های برداشت و چند جمله روی آن نوشت؛
زنگ آخر با لبخند به طرف فرهاد رفت و برگه را به او داد. فرهاد با خشم برگه را مچاله کرد و دور
انداخت.
رضا خنده اش گرفت و گفت: ای بابا ! اول بخوان بعد دور بینداز!
رضا برگه را در کیف فرهاد گذاشت.
فرهاد لبخند تمسخرآمیزی زد و گفت: می اندازمش دور!
فرهاد یادش رفت برگه را دور بیندازد. آخر شب، هنگامی که میخواست کیفش را آماده کند، برگه را دید؛ با اخم آن را برداشت.
- حتماً چیزهایی نوشته تا جوابم را بدهد. برگه را با بی میلی باز کرد:
«به نام خدا. فرهادجان سلام! خیلی ببخشید دوچرخه ات را انداختم. باور کن دست خودم نبود. دیر به مدرسه رسیده بودم و میخواستم سریع به کلاس بیایم. پایم به جك دوچرخه ات گیر کرد و افتاد. همین!
اگر دوچرخه ات آسیب دیده خسارتش را میدهم. باور کن من، تو را دوست دارم. چند روز پیش دو تا از بچه های کلاس میخواستند باد دوچرخه ات را خالی کنند تا تو را اذیت کنند؛ اما من نگذاشتم.
راستی یادت هست روز اول مدرسه، نصف میوه ات را به من دادی. پسر، تو خیلی مهربانی! .»
فرهاد مات و مبهوت به متن نامه نگاه می کرد؛ آهی کشید و به پنجره چشم دوخت.
امین در حیاط قدم میزد.
فرهاد با چشم هایی سرشار از شرم، نگاهی به او انداخت؛
نمی دانست چه کار کند؛ به طرف امین برود یا خود راقایم کند تا نگاه امین به او نیفتد.
با صدای بلند امین را صدا زد و به طرف او دوید... .
برایم بگو
هر یك از این كارها در كدام رفتار شخصیت های داستان دیده میشود؟
تهمت
غیبت
این كارهای زشت، چه نتایجی می تواند به دنبال داشته باشد؟
لا یسخر قومٌ مِن قومٍ .... و لا تنابزوا بِالالقابِ
حجرات، 11
یكدیگر را مسخره نكنید....و القاب زشت رویی كدیگر نگذارید
فرهاد
و الكاظِمین الغیظ و العافین عنِ الناس
(نیكوكارانك سانی هستند)كه خشم خود را فرو میبرند
و خطاهای دیگران را می بخشند.
آل عمران، 134
امین
و لا تعاونوا علی الاِثمِ و العُدوانِ
دركارهای بد، به یكدیگركمك نكنید
مائده، 2
بگرد و پیدا کن
مفهوم هر یک از آیات زیر در رفتار كدام كی از شخصیتهای داستان دیده می شود؟ به آن وصل كنید.
رضا