پاورپوینت تحقیقمعادلات غلط در نظام آموزشی کشور (pptx) 35 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 35 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
موضوع تحقیق:معادلات غلط در نظام آموزشی کشور
گرد آورندگان:
استاد مربوطه:
تعریف امیل دورکیم از آموزش و پرورش
آموزش و پرورش فعالیتی است که نسل بالغ ، درباره نسلی که هنوز برای حیات اجتماعی نارس است، به جای میآورد. موضوع این فعالیت عبارت است از برانگیختن و پروردن افکار و معانی و شرایط معنوی و مادی که مقتضای حیات در جامعه سیاسی و محیط خصوصی است که طفل برای زندگانی در آن ، آماده میشود.بنابراین ، نقش آموزش و پرورش در جامعه ، آن است که کودکان را که هنوز اجتماعی نشدهاند، متناسب با نظام اجتماعی بار آورده و برای سازگاری با محیط خاص اجتماعی شان آنان را به هنجار ، رسوم و عادات مقتضی ، مجهز سازد.
نظام آموزش در ایران باستان
دست کم از پانزده هزار سال پیش، انسان زندگی میکرده است. دربارهٔ چگونگی آموزش و پروش مردمانی که پیش از آریایی ها در این سرزمین زندگی میکردند آگاهی چندانی در دست نیست مادها در حدود هفتصد سال پیش از میلاد در سرزمینهای غرب ایران چیره شدند و دولت ماد را بنیان گذاشتند. دردورهٔ مادها، کودکان و نوجوانان راه و رسم زندگانی و کار و جنگاوری را در خانه و ایل می آموختند.
. آموزش رسمی مخصوص روحانیان بود. روحانیان، گذشته از خواندن و نوشتن، اصول و مراسم دینی، اخترشناسی و شیوههای پیشگویی سرنوشت دیگران را در مراکز دینی فرا میگرفتند. مردم دیگر از خواندن و نوشتن بیبهره بودند. مادها خطی شبیه خط میخی داشتند.
در دوران هخامنشی ، آموزش رسمی ویژهٔ روحانیان زرتشتی شاهزادگان و دولتمردان بود. اما چون در آیین زرتشت آموزش و پرورش به مانند زندگی مهم شمرده شده بود، مردم ایران به پیروی از گفتار حکیمانهٔ زرتشت، یعنی پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک، اخلاق و مهارتهای سودمند را به فرزندان خود آموزش میدادند. در آن زمان آتشکده ها جایگاه رسمی آموزش بودند و موبدان علاوه بر درسها مذهبی، پزشکی، ریاضی و اخترشناسی نیز درس میدادند.
معادلات غلط در نظام آموزشی کشور
یکی از دلایل اصلی ضعف نظام آموزشی ما برداشت غلط از مفهوم توسعه است؛ چرا که متأسفانه توسعه را تنها در ساخت اتوبان و ساختمان میبینیم. همین مسئله سبب شده که افراد مستعد تحصیل در رشتههای مهندسی و پزشکی را بر رشتههای علوم انسانی ترجیح دهند. در واقع پژوهش و تقویت روحیهی پژوهشگری در کشور ما مغفول واقع شده است.
نظام تعلیم و تربیت از مهمترین مبانی پویایی و رشد جوامع محسوب میشود؛ چرا که پرورش نسل فردای هر نظامی را عهده دار است. با توجه به تحولات سریع دنیای مدرن، همگام شدن آموزش و پرورش با این تغییرات در کشور، امری ضروری محسوب میشود.
در قسمت اول به مهمترین ضعفهای موجود در نظام آموزشی و بررسی ابزارهای تحول در نظام آموزشی پرداخته شد. در قسمت دوم این موضوع میخوانیم آیا نظام آموزشی ما با گفتمان اسلام وانقلاب وفرهنگ اسلامی-ایرانی تناسب دارد؟
در حال حاضر، سالمترین و متدینترین سازمان و وزارتخانه همین آموزش و پرورش است. این موضوع قبل و بعد از انقلاب هم وجود داشت و در آینده هم همین طور خواهد بود. علت این است که اساساً آدمهای سالمی وارد آموزش و پرورش میشوند و فضای داخلی این مجموعه هم بسیار سالم است.
ضمن اینکه به دلیل صفای باطن دانشآموزان، تعامل آنها با معلمها موجب حفظ سلامت روحی معلمها میشود؛ اما از آنجایی که جامعه از مدرسه فقط کارهای آموزشی میخواهد، به تدریج، تربیت و گفتمان دینی و انقلابی در مدارس به یک کار حاشیهای برای گزارشدهی به سلسله مراتب مدیریت تبدیل شده است؛ یعنی خداینکرده در بعضی از مدارس یک عکس از نمازخانه میگیرند و به عنوان گزارش ارسال میکنند تا مثلاً بگویند مدرسهی ما مدرسهی خوبی است، چون در آن نماز برگزار میشود.
کسی که در فضای آموزش و پرورش کار کرده باشد میفهمد درون مدارس باید فضای آزادی وجود داشته باشد تا بچهها راحت حرف بزنند و انتقادات و سؤالاتشان را مطرح کنند و بعد مربیهای مدرسه دلسوزانه پاسخ آنها را بدهند. متأسفانه، در حال حاضر، جو کاذبی در مدارس وجود دارد که بچهها میترسند حرف بزنند و این ترس موجب میشود موضوع تربیت اتفاق نیفتد و حتی مدارس به محیطی برای یادگیری نفاق تبدیل شوند.
در واقع، دانشآموز میآموزد که گاهی در نقش یک حزباللهی حرف بزند و گاهی نقش یک ضدانقلاب را بازی کند. متأسفانه، امروزه این مهارت در بعضی از ما ایرانیها زیاد دیده میشود. این مسئله باید در همین محیط مدرسه حل شود؛ در واقع فضای مدارس باید آزاد باشد و مدیران، مربیان، ناظمان و دبیران مدارس تحمل این آزادی مدیریتشده را داشته باشند تا موضوع تربیت اتفاق بیفتد. متأسفانه این فضا در مدارس شکل نگرفته است. راهحل آن هم این است که در بیرون آموزش و پرورش نظامهای ارزیابی از عملکرد این نهاد وجود داشته باشد تا آنها مجبور شوند این اصلاحات را اعمال کنند.
چرا نظام آموزشی ما پژوهشمحور نیست؟ چطور میتوانیم این ضعف را اصلاح کنیم؟
ما در کشورمان مشکل 100 ساله داریم؛ یعنی 100 سال است که کشورهای غربی را دیدهایم و فکر کردهایم اگر اتوبان یا ساختمان بسازیم، توسعه اتفاق میافتد. به همین دلیل، 100 سال است که افراد بااستعداد کشورمان، به جای اینکه در رشتههای علوم انسانی تحصیل کنند، در رشتههای مهندسی یا پزشکی درس میخوانند. به جای اینکه روحیهی پژوهشگری را تقویت کنیم، محفوظات را توسعه میدهیم. به همین ترتیب، دانشآموختگان باسواد اول جذب شرکت نفت، شهرداری و... میشوند و در آخر اگر کسی باقی ماند، به آموزش و پروش میآید؛ یعنی افرادی که نتوانستهاند جذب نیروهای دیگر شوند وارد آموزش و پرورش میشوند.