پاورپوینت ادبیات نهم کتاب تکمیلی فصل سوم (pptx) 44 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 44 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
به نام خداوند جان و خرد
تکمیلی پایه نهم – فصل سوم
درس ششم آداب زندگانی
1- در کاربرد کهن زبان فارسی، هنر به معنای هنرهای امروزی نبوده و برای مثال، شاعری و خوش نویسی و نقاشی و موسیقی را به طور خاص هنر نمی نامیده اند. هنر را بیشتر در برابر «گوهر» می آورده اند. مقصود از گوهر، سرشت و ذات و نیز ویژگی های ذاتی و توانایی های درونی هر کس بوده که بخشی از ان، ثمره تبار و نژاد و وراثت است. اگر گوهر- چنان که باید و شاید- آشکار شود، هنر نام می گیرد. برای نمونه، آنکه گوهر هوش خداداد خود را با سخت کوشی و دانش اندورزی بپرورد، دانشمندی «هنرمند» است و آنکه از گوهر بخشندگی و سخاوت- که فضیلتی اخلاقی است- برخوردار باشد و آن را در دستگیری از افتادگان و تهی دستان به کار گیرد، سخاوتمندی «هنرمند» است. بدین ترتیب گوهر، ذاتی و داشتنی است و هنر، آموختنی و به دست آوردنی. گوهر بی هنر، بیهوده و بی ثمر است و هنر بی گوهر، نامیسر.
اندیشیدنی ص 62
بر پایة آنچه خواندید، پیوند هنر و گوهر را در این نمونه های شعر و نثر بررسی کنید.
هنـر کـی بُـوَ د تـا نباشـد گهـر؟ / نــژاده بســی دیــده ای بی هنــر « فردوسی»
گهر مفهوم ذات و سرشتی می دهد اگر کسی شایستگی ذاتی نداشته باش ، نمیتواند هنرمند شود.
«گهر پاک بیا ید که شود قابل فیض / ورنه هر سنگ و گلی لؤلؤ مرجان نشود»(برتری گهر بر هنر )
چو پرسـند پرسـندگان از هنر / نشــاید کــه پاســخ دهیــم از گهــر « فردوسی»
اگر از دانشت بپرسند، دلیلی ندارد که از اصل و نسبت بگویی.(برتری هنر بر گوهر)
گهر، بی هنر، زار و خوار است و سست / به فرهنگ باشد روان تندرست فردوسی
اگر هنر نداشته باشیم، هرچند که اصل و نسب داشته باشیم، هیچ پایه و اساسی نخواهد داشت.(برتری هنر بر گوهر)
گهـر گرچـه بـالا، نـه بیـش از هنـر/ ز بهــر هنــر شــد گرامــی، گهــر « ابوشکور بلخی»
اگر اصل و نسب بالایی داشته باشیم، اما از هنر بالاتر نیست.(برتری هنر بر گوهر)
استعداد، بی تربیت دریغ است و تربیتِ نامستعد، ضایع. خاکستر نَسَبی عالی دارد که آتش جوهرِ عِلوی است؛ ولیکن چون به نفْسِ خود هنری ندارد، با خاک برابر است و قیمتِ شکر نه از نی است که آن خود خاصیتِ وی است. « گلستان سعدی»
اگر استعداد شکوفایی پیدا نکند، جای افسوس دارد و تربیت انسان بی استعداد، کار بیهوده ایست. خاکستر نسبی عالی دارد چراکه از آتش بوجود آمده. اما به نفس خودش، هیچ هنری ندارد و با خاک برابر است. اگر شکر را می بینی که با ارزش است، به خاطر خاصیت خودش است نه نی.(برتری هنر بر گوهر).
2ـ بیت ها و عبارت های صفحة بعد، برگرفته از گلستان سعدی است. پس از بررسیِ مفهومی، بگویید هریک با چه عبارتی از درس «آداب زندگانی» همخوانی دارد.
هندویی نفط اندازی همی آموخت. حکیمی گفت: تورا که خانه نیین است،بازی نه این است.
تا ندانی که سخن عینِ صواب است، مگوی / وانچه دانی که نه نیکوش جواب است، مگوی
از گفتار خیره پرهیز کن
ندهد مردِ هوشمند، جواب / مگر آن گه کز او سؤال کنند
سخن، ناپرسیده مگوی و از گفتار بیهوده بپرهیز
هرکه سخن نسنجد ،از جواب سخن برنجد.
خوب گوی تا خوب شنوی
هرکه نصیحتِ خودرای می کند، او خود به نصیحتگری محتاج است.
تا نخواهند کس را نصیحت مگوی و پند مده. خاصه کسی را که پند نشنود.
بسـیچِ سـخن گفتـن آنـگاه کـن / کـه دانـی کـه در کار گیـرد سـخُن
کس را نصیحت مگوی و پند مده ، خاصه کسی را که پند نشنود
گرچـه دانـی کـه نشـنوند، بگـوی / هرچـه دانـی ز نیک خواهـی و پنـد
زود باشــد کـه خیـره ســر بینـی / بــه دو پــای اوفتــاده انــدر بنــد
دسـت بر دسـت میزند که دریغ! / نشــنیدم حدیــثِ دانشــمند
کس را نصیحت مگوی و پند مده ، خاصه کسی را که پند نشنود که او خود اوفتد.
آیا قطعة پایانی، در تقابل با بیت و عبارت پیش از آن قرار دارد؟
بله
.
اگر چنین نیست، چرا ناسازگار به نظر میرسند؟ اگر پاسختان آری است، چرا سعدی در گلستان ـ که اثری اخالقی و پندآموز است ـ دو توصیة ناسازگار به میان آورده است؟
اولی در زمینه تربیت خودمان است که ضایع نشویم و دومی در زمینه تربیت دیگران است و اصلاح انها و خیرخواهی شان
3ـ جملة « از جای تهمت زده پرهیز کن» از متن قابوس نامه، اشاره دارد به حدیث « اِتَّقوا مَواضِعَ التُّهَمِ« پیامبر اکرم (ص). از حضرت علی نیز حدیثی با همین مضمون روایت کرده اند : مَنْ وَضَعَ نفسَهُ مواضعَ التّهمةِ فلَایَلُومَنَّ مَنْ أساء بِهِ الظّنَّ .از سوی دیگر، در آیه ای از قرآن کریم میخوانیم:
«یا أیّها الّذّین آمَنوا اجْتَنِبوا کثیراً مِنَ الظَّنِّ إنّ بعضَ الظّنِّ إثمٌ » (49/12) ( ای کسانی که ایمان آورده اید، از بسیاری از گمان ها بپرهیزید که پارهای از گمان ها گناه است.) به نظر شما چرا بزرگان دین و به پیروی از ایشان، نویسندة قابوس نامه، در کنار هشدار و نهی قرآنی، چنین توصیه ای مطرح کرده اند؟
درست است که قرآن گفته نباید در مورد کسی گمان بد کنیم اما بالاخره انسان هایی هستند که نسبت به دیگران گمان بد دارند و ممکن است به آنها تهمت بزنند بنابراین برای اینکه مورد تهمت دیگران واقع نشویم، بهتر است از آن جاهایی که به آن گمان بد میرود، دوری کنیم.
4ـ حدیث پایین یادآور کدام عبارت از قابوس نامه است؟ چرا ثمربخشیِ نصیحت، در گروِ چنین توصیه ای است؟
النُّصْحُ بینَ المَلَا تَقریعٌ (حضرت علی (ع)) [پند گفتن در انجمن، سرزنش است].
الف) در میان جمع، هیچ کس را پند مده
ب) زیرا فردتا زمانی از اشتباهاتش واهمه دارد که آبرویش جلوی دیگران نرفته باشد وقتی آبروی وی در جمع برده شودشاید دیگر انگیزه ایی برای دوری از آن اشتباه نداشته باشد.
1- با الگوی فعل مضارع اخباری آشنا هستید. مثال ساخت های ششگانة مضارع اخباری از مصدر «رفتن» در زبان نوشتار فارسی بدین قرار است: می روم، می روی، می رود، می رویم، می روید، می روند. اکنون شما همین شش ساخت را در فارسیِ گفتاری بنویسید و آنگاه تفاوت بن مضارع و شناسه را در صورت نوشتاری و گفتاری بررسی کنید.
می رم، می ری، می ره، می ریم، می رین، می رن
تفاوت بن ها : بن مضارع در صورت نوشتاری، «رو» است اما در صورت گفتاری، حرفِ «و» از بن حذف شده است.
تفاوت شناسه ها : در صورت نوشتاری: -َم ، ی ، -َد ، یم ، ید ، -َند.
در صورت گفتاری: -َم ، ی ، - ، یم ، ین ، -َن
همچنین ساخت های ششگانة مضارع اخباری مصدر «نشستن» را نیز در فارسیِ گفتاری بنویسید و بن و شناسه را نشان دهید.
می شینم، می شینی، می شینه، می شینیم، می شینین، می شینن
بن : شین
شناسه ها : -َم ، ی ، ه ، یم ، ین ، -َن
نوشتنی ص66
2- التزام، به معنیِ«همراهی» است و فعل مضارع یا حال التزامی را ازآن رو چنین نامیده اند که با یکی از مفهوم های احتمال و تردید، شرط، آرزو، دعا... در زمان حال یا آینده «همراه» است. این مفهوم ها، در «قطعی نبودن» با هم اشتراک دارند. بنویسید حال التزامی در جمله های پایین با کدام مفهوم همراهی می کند.
اگر به موقع برسی، با هم راه می افتیم.
شرط
کاش هرچه زودتر برای کاهش آلودگی هوا چاره ای بیندیشند!
آرزو
شاید امروز دبیر از من درس بپرسد.
احتمال و تردید
خدا رفتگان شما را بیامرزد!
دعا