پاورپوینت قشرها و نابرابری های اجتماعی (pptx) 41 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 41 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بنام خدا
قشرها و نابرابری های اجتماعی
مقدمه ای بر
جامعه شناسی
نابرابری های اجتماعی
1.چرايي و نحوه شکلگيري اجتماعات انساني
2.ماهيت و چيستي قشربندي اجتماعي
3. منشأ شکلگيري قشربندي و نابرابریهای اجتماعي
4. طبيعي يا غير طبيعي بودن قشربندي و نابرابریهای اجتماعي
5.رابطه ميان قشربندي اجتماعي و نابرابريهاي اجتماعي
6. نحوه روند شکل گیری قشربندی و نابرابری اجتماع
7. پيامدهاي قشربندي و نابرابريهاي اجتماعي در جامعه
8. آينده قشربندي و نابرابريهاي اجتماعي
رویکرد به مسئله
قشربندی اجتماعی
1. در هر فصل چند بخش بیان می شود. در پایان هر بخش یک برایند از بخش ارایه می شود و در پایان هر فصل نیز یک برایند کلی ارایه شده است و نهایتاً در پایان کتاب نیز یک برایند کلی بیان شده است.
2. کتاب از منابع غیر فارسی استفاده کرده است.
3. در کتاب به نظر می رسد منابع به صورت اصولی آورده نشده اند. مثلاً گاهی چندین صفحه بدون منبع آورده می شود.
4. کتاب از همه نظرات و دیدگاههای کلاسیک و نوین استفاده ننموده و صرفاً از سه دیدگاه و منظر به موضوع پرداخته آن ها را با هم مقایسه کرده سپس به دو نمونه تجربی نظام سرمایه داری( با پایه آمریکا ) و کشورهای در حال پیشرفت پرداخته و در آنجا نیز به نابرابری ها پرداخته است.
4.کتاب با دیدگاه نظری و سوالات شروع کرده اما خود فاقد دیدگاه نظری خاصی است و صرفاً با دیدگاه های دیگران به موضوع نگاه کرده است. البته همانند بسیاری از نویسندگان به موضوع نگریسته است اما در کل چارچوب کتاب محکم و خوب نوشته شده است.
معرفی کتاب
آنچه در در باره نابرابری های اجتماعی نوشته شده را می توان در سه دیدگاه فکری گنجاند.
1.دیدگاه کارکردی ، که از بررسی های دورکیم سرچشمه گرفته است.
2.برخوردی( تضاد) ، مارکس
3. دیدگاه ترکیب گرایی، که بنیانگذار آن ماکس وبر است.
فصل اول
دیدگاههای جامعه شناسی
در بررسی نابرابری های اجتماعی
دانشمندان علوم اجتماعی را می توان در زمینه نابرابری های اجتماعی به دو گروه تقسیم کرد:
1.گروهی که به لزوم نابرابری باور دارند و اعتقاد دارند که وجود نابرابری در جامعه حقانیت اجتماعی سیاسی دارد.محافظه کارها از این دسته اند.پارسونز( برگرفته از دورکیم و اسپنسر)
2. گروهی که به لزوم نابرابری باور ندارند. رادیکال ها.نابرابری را نشانه بیماری می دانند.ریشه در اندیشه مارکس دارد.
موضع گیری نظری
جامعه شناسی
او به دو گونه نابرابری در جامعه اشاره می کند.
1. نابرابری ظاهری یا نابرابری صوری: نابرابری های بر اساس جنس،رنگ، شکل( نسبی)
2. نابرابری باطنی یا ذاتی.نابرابری هایی که به ویژگی های باطنی و یا ذاتی افراد مربوط می شود.و موجب نابرابری در جوامع صنعتی است.
به عقیده دورکیم رقابت برای دست یابی به منابع کمیاب موجب تخصصی شدن وظایف و در نهایت تقسیم کار اجتماعی می شود.مبارزات طبقاتی و تنش های موجود در اروپای قرن نوزدهم ناشی از ظهور شکل جدیدی از جامعه طبقاتی یعنی سرمایه داری نبوده بلکه ناشی از فشارهای ناشی از گذار از همبستگی مکانیکی به همبستگی ارگانیکی است و تعارض طبقاتی ناشی ازتحقق ناقص همبستگی ارگانیک در نظام صنعتی است. او نظام قشربندی را در جامعه صنعتی دارای این ضعف می داند که تنها به ارزش هایی بها می دهد که متضمن موفقیت های فردی است. این امر از نظر او موجب فشار آمدن بر فرد و در نهایت موجب آنومی می شود.
قصل دوم
دیدگاه کارکردی و نظریه
نابرابری اجتماعی دورکیم
دورکیم جاودانگی جامعه سرمایه داری را تنها در تقسیم کار می بیند که خود سبب نابرابری است. اما چون وجود نابرابری در جامعه سرمایه داری کنونی اجتناب ناپذیر است او آن را امری کاربردی می داند.
( تقسیم کار= تخصصی شدن احتیاج به مهارت دارد، مهارت و استعداد از ارث نمی آید، افرادی با صلاحیت بر سرکار می آیند، مناسبی را می گیرند. )
نابرابری را پدیده ای غیر طبیعی می داند. اگر تقسیم کار سبب برخورد طبقه ای شود دلیل آن است که جامعه در سیر تکاملی خود دچار دگر گونی شده است که پایه های نامساعدی در نظم اجتماعی به وجود آورده و بنابراین برخوردهای طبقه ای از آن به وجود آمده اند.
زیاد به ارزش ها و هنجارهای جامعه اهمیت داده است و غافل از آن است که گاهی این ارزش ها و هنجارها باعث شروط اجتماعی می گردند که بر پایه آنها چیرگی برخی بر دیگران ایجاد می شود.
نقد
1. تاریخ همه جوامع موجود در طول تاریخ چیزی جز تاریخچه نبرد طبقاتی نمی باشد.
2. بر اساس گفته مارکس در هر جامعه ای می توان آنها را بر اساس نقش تولیدی و روابطشان با وسایل تولید طبقه بندی نمود.
3. در همه دوران های تاریخی می توان از دو گروه نام برد.یکی آنان که مالکیت و کنترل وسای تولید را در دست خود دارند و دیگری آنانی که از مالکیت و کنتر وسای تولید محرومند.
4. اینگونه رابطه را می توان در همه جوامع البته با شمای متقاوت مشاهده نمود.در دوره برده داری برده دار(دارا) ، برده(ندار)، در دوره فئودالی، ارباب(دارا)، رعیت( ندار)، در دوره سرمایه داری، سرمایه داران یا بورژوارها( دارا) و کارگران یا پرولتاریا( ندار) هستند.
5. نتیجه اینکه تاکید مارکس بر وجود دو گانگی در همه جوامع دوران های تاریخ است.
فصل سوم
دیدگاه برخوردی و نظریه
نابرابری اجتماعی مارکس