پاورپوینت رابطه علم و دين از ديدگاه علامه طباطبايی (pptx) 97 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 97 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
رابطه علم و دين از ديدگاه علامه طباطبايي
و حاشا الشريعه الحقه الالهيه البيضاء ان تكون احكامها مصادمه للمعارف اليقينيه الضروريه و تبا لفلسفه تكون قوانينها غير مطابقه للكتاب و السنه.
هرگز احكام شريعت حقه الهيه با معارف يقيني ضروري در تعارض نيست و بشكند فلسفهاي كه قوانيناش با قوانين كتاب و سنت هماهنگ نيست
.
پيشگفتار
انسان قرن بيستم با تمام رشد و توانمندي علمي و صنعتي خويش توجه و رويكردي نظام مند به پديده دين پيدا كرده است و به كاوش و پژوهش در ابعاد مختلف دين پرداخته است، متفكران جهان در كنار دين مسكن گزيدهاند و به ژرف كاوي در مسائل ديني پرداختهاند و هم چون تشنگاني در پي سيراب نمودن عطش معنوي خويش از اقيانوس بيكران دين هستند گرچه برخي از كاوشها و تكاپوها جلاي انصاف و بي غرضي ندارد لكن اگر دينداران، وظيفه ديني و عقلاني خويش را در روشن ساختن ابعاد و جوانب مختلف دين ايفا كنند و با استفاده از سبكهاي نوين در تدوين و نگارش كتب و رساههاي جديد و حتي استفاده از روشهاي پيشرفته مباحث علمي جهان، الگوي نوين معرفت و فقاهت را طراحي نمايند و به جبران كاستيهاي معرفت شناسي و هستي شناسي بپردازند، نقشههاي شوم و پليد بدخوهان دين نقش بر آب ميشود.
يكي از وظايف مهم متفكران ديني و صاحبنظران اسلامي ارائه نظريات و مباني معرفت شناسي و آراي دين شناختي همراه با شبهه زدايي است.
مرحوم علامه طباطبايي از متفكران بزرگ ديني است كه بزرگترين مشغله فكري خود را مباني معرفت شناسي و نظام ارزشي و به عبارت ديگر دين شناسي و ابعاد و وجوه متعدد آن قرار داده و آراي عميق و دقيق و نويني ارايه داد كه به قول حكيم شهيد مطهري با گذشت ساليان دراز عظمت ايشان و افكار و انديشههاي بلند او روشن خواهد شد.
بدون شك گرد آوري آراء علامه طباطبايي پيرامون دين و دفاع عقلاني از دين و تامل در آراي معرفت شناختي و دين شناختي ايشان، ثمرات و نتايج درخشاني براي محققان و پژوهشگران دين شناس خواهد داشت و زمينههاي تحقيق را در امر دين بيش از پيش باز خواهد كرد.
در عصر ارتباطات و اطلاعات انسان نميتواند خود را از امواج فكري برخاسته از سوي ديگران در امان دارد دير يا زود با اين افكار آشنا ميشود و در برابر شبهات و افكار ديگران بايد عكس العمل از خود نشان دهد يا آنها را بپذيرد يا رد كند و يا گزينش و انتخاب نمايد. در اين زمينه نظر و ديدگاههاي علامه طباطبايي راه گشاست.
مقالهاي كه در پيش روي داريد ضمن بيان تاثير علامه در دفاع عقلاني از دين و تشريح ديدگاههاي علامه طباطبايي در دين شناسي ميكوشد تا سمت و سوي تحقيقات، پيرامون معرفت شناسي و دين شناسي را براي فضلا روشن سازد و اين نكته ظريف را خاطر نشان سازد كه پرداختن به مسائل عميق دين و بررسي مسائل ديني با تاكيد بر پاسخ شبهات و در نهايت دفاع عقلاني از دين، در صورتي از آفات و عيوب و نقايص به دور خواهد بود كه راه روشن و منش و درايت و علم بزرگاني چون علامه طباطبايي سرمشق ما باشد. فراموش نكنيم كه علامه طباطبايي بعد از آگاهي از كتاب انسان و جست و جوي روان اثر يونگ، خواستار ترجمه آن ميشود و ميگويد:
بايد جهان را شناخت، ما نميتوانيم خود را در برجهاي عاجمان محصور و منزوي كنيم.
آن حكيم فرزانه نسبت به دين شناسي تطبيقي از چنان حساسيتي برخوردار بود كه يكي از پژوهشگران كه مدتي با علامه مصاحبت داشته ميگويد: با او تجربهاي را گذرانديم كه احتمالا در جهان اسلامي يگانه است، پژوهش تطبيقي مذاهب جهان به هدايت و ارشاد مرشد و علامهاي ايراني.
ترجمههاي اناجيل، ترجمه فارسي اوپانيشادها، ستراهاي بودايي و تائوته چينگ را بررسي ميكرديم، استاد با چنان كشف و شهودي به تفسير متون ميپرداخت كه گويي در نوشتن اين متنون شركت داشته است.
نوآوري و خلاقيت.
علامه طباطبايي نه تنها در مباني فلسفي(معرفت شناسي، هستي شناسي، نظام ارزشي) داراي نوآوري و خلاقيت است بلكه در مباني فقهي و اصولي و روايي، تفسيري، نكات دقيق و ظريف و عميقي را ارائه داده است كه آيندگان به ابعاد مختلف دقت و عمق و ظرافت آن پي خواهند برد، كلام حكيمانه شهيد مطهري در اين زمينه معروف و مشهور است. به حق اين حكيم فرزانه خطوط اساسي طرحهاي جامع، كلان، دقيق، عميق را در اكثر موضوعات اسلامي ترسيم نمودند و منشا خدمات بزرگي شدند.
مكمل علت محدثه و علت مبقيه انقلاب اسلامي ايران:
علامه طباطبايي با تحقيقات عميق خويش نسبت به دين و انديشههاي ديني منشا خدمات عظيمي شده و با پرورش شاگرداني چون حكيم شهيد مطهري، بهشتي، قدوسي، رباني و... نه تنها در پديد آوردن انقلاب همگام با امام خميني نقش مهمي داشت بلكه در حفظ و تداوم انقلاب نيز، اساسيترين و ثمربخشترين مسئوليت را بر عهده گرفت، زيرا حركت اسلامي و نهضت امام خميني را به عنوان موسس اصلي انقلاب يك حركت الهي ـ س ياسي بود، كه اگر از پشتوانه عميق ديني و معرفتي برخوردار نبود و از مباني عميق فلسفي(معرفت شناسي، هستي شناسي، نظام ارزشي) كه علامه آنها را به صورت برهاني ارائه داده بود، از درون و بيرون متلاشي ميشد و در حفظ و استمرار با آفاتي مهلك مواجه ميشد. بنباراين يكي از تاثيرات مهم علامه ارائه مسائل ايدئولوژيك اسلام به صورت عقلي و فلسفي بود، وي معارف قرآن را برهاني كرد و با استفاده از مكتب ملاصدرا اين اصل مهم را اثبات رساند كه قرآن و برهان و عرفان از هم جدايي ندارند و كاملا هماهنگاند.
افكار علامه طباطبايي در پژوهشهاي علومانساني و محافل علمي و دانشگاهي تحت عناوين دين و توسعه، اصول تمدن سازي اسلامي،حاكميت دين در دانشگاهها، الگوي نوين فقاهت، رابطه علم و دين، رابطه عقل و دين، انتظارات بشر از دين و صدها پروژه ديگر مورد بهره برداري قرار ميگيرد خلاقيت و نوآوري علامه را در معارف ناب اسلامي ميتوان در كتابهاي خلاصه تعاليم اسلام، روابط اجتماعي اسلام، آموزش دين، الميزان، بررسيهاي اسلامي، شيعه در اسلام، مذاكرات با پروفسورهائي كربن و رساله انسان قبل از دنيا و در دنيا بعد از دنيا، لب اللباب و حواشي بر اسفار و شفا مورد پژوهش و بررسي قرار داد.
مسئولين محترم نظام نوپاي جمهوري اسلامي از آغاز تاكنون يا به طور مستقيم و بي واسطه افتخار تلمذ در محضر علامه طباطبايي و امام(ره) را دارند و يا با يك واسطه به اين فيض عظيم مفتخرند. بسياري از مراجع تقليد فعلي و مدرسين برجسته حوزه علميه قم و كثيري از مفسران و حكما و متكلمان و فقها و رياضي دانان و هيات شناسان حوزه و دانشگاه از شاگردان علامه به حساب ميآيند.
معاني لغوي واصطلاحي دين
دين در لغت به معناي انقياد و تسليم، خضوع و اطاعت و پيروي و جزا آمده است و در اصطلاح به مجموعه مقررات و قوانين، عقايد و اخلاق و برنامهاي اطلاق ميشود كه براي اداره امور جامعه بشري و تربيت و پرورش انسانها باشد.
ممكن است ديني حق باشد و ممكن است باطل اگر مجموعه مقررات و قوانين و عقايد و اخلاق و برنامه از سوي خداوند نازل شده باشد، حق است و در غير اين صورت باطل يا مخلوطي از حق و باطل كه آن هم باطل خواهد بود.
دين حق با نيازهاي فطري انسان و جامعه هماهنگ است و ريشه در اعماق جان آدمي دارد و چون براي اداره امور انسان و جامعه و پرورش و تكامل بشر آمده است، ميزان حقانيت آن، همان هماهنگي برنامهها و مقررات و قوانيناش با نياز واقعي انسان و جامعه و مطابقت و توافق آن با سرشت و سير جوهري انسان ميباشد، جعل چنين قوانين و مقرراتي كه با فطرت و سرشت آدمي هماهنگ باشد تنها از كسي برميآيد
كه به همه خصوصيات و مشخصات گوهر انسان و شئونات مختلف او از گذشته تا حال و آينده خبير و عالم باشد، قافله انسانيت كه نشئهاي را طي كرده و هدف و مقصدي در پيش دارد و مانند مسافري به سوي آن هدف در پيش است، تافته جدا بافته نسبت به اجزا جهان هستي نيسيت بلكه جزيي از اجزا منسجم جهان است كه بر جهان اثر ميگذارد و از جهان اثر ميپذيرد، به همين جهت كسي ميتواند انسان را رهبري كند كه او را به خوبي بشناسد و از ارتباط عميق انسان و جهان آگاه باشد و او تنها آفريدگار انسان و جهان خواهد بود همان مبدا حكيم و وحيدي كه صلاحيت هدايت مجموعه جهان و راهنمايي تمام اجزا آن را دارد
به گونهاي كه هيچ كدام از مقصود و هدف خود باز نمانند و مزاحم رهيابي ديگران به مقصد و هدف نگردند و آن كسي جز ذات اقدس حضرت حق، نخواهد بود و هر ديني كه از ناحيه او نباشد باطل است بنابراين دين حق، ديني است كه برنامهها و قوانين و دستوراتش از ناحيه خداوند متعال تنظيم شده است و دين باطل ديني است كه برنامهها و مقررات و دستور العمل آن از ناحيه غير خداوند جعل شده است.
علامه طباطبايي در آثار بسياري دين و دين شناسي را از محورهاي اساسي مباحث خويش قرار داده است و ضمن بيان اهداف و ويژگيهاي دين حق به جامعيت شريعت و هماهنگي دين و سياست پرداخته و توان و قدرت دين و حكومت ديني را براي اداره جامعه در زمينههاي فرهنگي اجتماعي، اقتصادي، نظامي و... به اثبات رسانده است.
تعريف دين از ديدگاه علامه طباطبايي
به طور قطع بزرگترين مسئله فكري علامه طباطبايي مساله دين و ابعاد و جهات مختلف آن و بررسي شبهات و دفاع عقلاني از دين بوده است.
ايشان در مباحث مختلف به مناسبت، به مساله دين پرداخته و تعريفي از دين ارائه نموده و ضمن تاكيد بر اين كه دين سنتي عملي كه براساس مساله جهان بيني و معرفت شناسي بنيان گرفته به تفاوت اين اعتقاد با علم استدلالي و يا تجربي كه پيرامون عالم و آدم بحث ميكند اشاره ميكند و ميفرمايد
دين به معناي سنت اجتماعي است كه انسان در زندگي اجتماعياش بر طبق آن سير ميكند و سنتهاي اجتماعي، متعلق به عمل است و زير بناي آن، اعتقاد در حقيقت هستي عالم و هستي خود انسان كه يكي از اجزاي عالم است، ميباشد و به همين جهت است كه ميبينيم در اثر اخلتفا اعتقادات درباره حقيقت هستي، سنتيهاي اجتماعي مختلف ميشود اجتماعي كه براي عالم ربي سراغ دارد كه هستي عالم از او و برگشت آن نيز به اوست و معتقد است كه آدمي فناپذير نيست و حياتي ابدي دارد كه با مرگ باطل نميشود، چنين اجتماعي در زندگي روشي دارد كه در آن سعادت حيات باقي و تنعم در دار جاودان آخرت، تامين ميشود و اجتماعي كه معتقد است براي عالم اله يا آلهه اي است كه عالم را به دلخواه خود اداره ميكند به طوري كه اگر راضي باشد به نفع انسانها و گرنه به ضرر آنها ميگرداند، بدون اين كه معادي در كار باشد، چنين اجتماعي زندگي خود را براساس تقرب به آلهه و ارضاي آنها تنظيم ميكند تا آن آلهه وي را در زندگياش موفق و از آن چه كه انسانها از امتعه حيات ميخواهند، بهرهمندشان سازد واجتماعي كه نه به مسئله ربوبيت براي عالم اعتقاد دارد و نه براي انسانها زندگي جاويدي معتقد است و مانند ماديين هيچ گونه اعتقادي به ماوراي طبيعت ندارد او سنت حيات و قوانين اجتماعي خود را براساس تمتع از حيات دنيا، كه با مرگ پايان ميپذيرد، وضع و بنا ميكند.