Loading...

پاورپوینت جهانی سازی ومسائل آن

پاورپوینت جهانی سازی ومسائل آن (pptx) 42 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 42 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

بنام خدا جهانی سازی ومسائل آن: شورشها واعتراض هاعلیه سیاست هاواقدام های سازمانهای جهانی سازی خیلی هم تازگی ندارد،چندین دهه است که مردم ودنیای درحال توسعه هرگاه که برنامه های ریاضت اقتصادی تحمیل شده به آنان زیاده ازحدسخت گیرانه بوده ،سربه طغیان گذاشته اند امااعتراض هایشان عموما درغرب گوش شنوایی نیافته است به گونه ای که این اعتراض ها صاحبان قدرت رابه تأمل وبازاندیشی واداشته است.حتی سیاستمدارن محافظه کار ازجمله ژاک شیراک ریس جمهور فرانسه درخصوص منافع موعود سازمان جهانسازی روی زندگی آنانی که بیش از همه به آن نیاز دارند ابراز تردید کرده وتقریبا براهمه روشن شده که یک جای کار می لنگد،چراکه جهانی سازی به مهمترین موضوع زمانه مامبدل شده وهمه جادرسراسر جهان ازآن بحث میشود. جهانی سازی نیرویی است که جنبه های مثبت فراوان دارد: جهانی سازی سبب شده که افراد عمرطولانی تری بکنند وازرفاه بهتری برخودار باشند احساس انزوا رادرجهان درحال توسعه تخفیف بخشیده وبه مردم این کشورهاا امکان داده به دانشی دست یابند،که یک قرن پیش حتی دراختیار مرفه ترین افراد هیچ کشوری قرار نداشت. حتی وقتی جهانی سازی جنبه هایی منفی دارد،منافعی هم برآن مترتب است برای مثال،بازار شیرجاماییکا به روی واردات شیر ازآمریکا درسال 1992 کمک های خارجی یکی دیگراز جنبه های دنیای جهانی شده است باوجود عیب ونقص مفید می باشد.مثال:چریک های فیلیپسی،طرح های آبیاری،طرح های آموزشی سوادرابه مناطق روستایی برده..... طی این جهانی سازی بعضی از فقیرترین کشورهای جهان عملا وضع بدتری پیدا کرده اند. اثرات جهانی سازی درکشورهای غربی: بانک های غربی کنترل روی بازارسرمایه درآمریکای لاتین وآسیا راکاهش دادند. خروج ناگهانی پول دراین کشورها باعث شد ارزش پولشان سقوط کند ونظام بانکی شان تضعیف شود. درنتیجه نه فقط آزادساری تجارت،بلکه درهرزمینه دیگر جهانی سازی ،حتی تلاش هایی که ظاهرا بانیت خوبی می باشد نتیجه معکوسی داده است فصل اول :وعده سازمانهای جهانی منافع جهانی سازی چنان نبوده که هواخواهان آن ادعا کرده اند،بهایی که بابت آن پرداخت شده بیش از آن بوده که هوا دادان ابراز کرده اند:1-چراکه به محیط زیست صدمه زده 2-فرآینده های سیاسی به فساد کشیده شده3-سرعت تغییرات،فرصت لازم برای تطابق فرهنگی را دراختیار کشورها نگذاشته است. اینها معضلات تازه ای نیستند ،اما واکنش های روزافزون وفراگیر درمقابل سیاست های جهانی سازی تغییرعمده ای به حساب می آید.وبه دلیل مسایلی که اتفاق افتاده بودازجمله بحران های مالی تکرارشدند،شمارفقرا افزایش یافت،اتحادیه های کارگری ،دانشجویان هواداران محیط زیست وشهروندان معمولی بودندکه درخیابان های پراگ،مانیل،.......دست به راهپیمایی زدندونیاز به اصلاح رادر دستور کارجهان توسعه یافته قرار دادند. حال میخواهیم بررسی کنیم این پدیده جهانی سازی چیست که همزمان مورد ستایش ونکوهش است؟ تعریف:این پدیده اساسا عبارت است از نزدیک شدن کشورها وملت های جهان که نتیجه کاهش شدید هزینه های حمل ونقل وارتباطات ونیز رفع موانع مصنوعی است که درراه جریان کالاها وخدمات ،سرمایه دانش وتاحدودی مشغولند،جهانی سازی باعث شده که: سازمان ملل که برای حفظ صلح تلاش می کند ،سازمان بهداشت جهانی که برای بهبود سطح بهداشت ،ازنو مورد توجه قراربگیرد. برای اینکه بدانیم کجای کار خراب است باید به 3نهادعمده ای که متولی جهانی سازی است نظری بیفکنیم: صندوق بین المللی پول(وظیفه آن تثبیت اقتصاد جهان وباپول مالیات دهندگان سراسرجهان ایجاد شده است. بانک جهانی(وظیفه :تلاش براتوسعه) سازمان تجارت جهانی دراین کتاب بیشتر برصندوق بین الملل پول،بانک جهانی تاکید کرده ام.هردوحاصلکنفرانس پولی ومالی برتون وودز هستند،که درسال 1994در نیوهمپشایرآمریکا تشکیل شد. قریب 3ربع قرن پیش ،سرمایه داری بابزرگترین بحران دوران خود مواجه شد:رکود بزرگ همه جهان را فراگرفت،بیکاری بی سابقه ای پدید آورد،برای مثال 1/4نیروی کار بیکار شدند. دراین دهه کینز درکنفرانس برتون وودز توضیح وراه حل ساده ای برای این رکود ارایه داد: کینز علت سقوط اقتصاد راکاهش تقاضای کل می دانست ومعتقد بود که سیاست های دولت می تواند به افزایش تقاضاکمک کنه . صندوق بین الملل پول براساس این فکر تاسیس شد که اغلب به عمل می کنند برای این بود که سیاست های اقتصادی انبساط تری رادرپیش بگیرند،مانند افزایش مخارج دولت ،کاهش درآمدمالیاتی ،وباکاهش نرخ بهره.اقتصاد رابه حرکت درآوردند. مهمترین تغییر درسازمان ها در دهه 80روی دادوصندوق وبانک جهانی به موسسه ای تبلیغی تبدیل شوند،درسال1968ریس بانک جهانی رابرت مک نامارا بود که از فقروفاقه ای که درسراسرجهان سوم مشهده می کرد کلافه بودوتلاش های بانک رابه نحوی همراه مشاور ومحرمش چنری به گونه ای تغییر جهت دادکه به این فقرخاتمه دهد.وبعدازآن ریس بانک عوض شد وبعدازآن ریس بانک عوض شد درسال1981به نام ویلیام کلاوسن به همراه کروگر مشکل رادروجود خود دولت می دیداز نظراو بازار آزاد حلال مشکلات کشورهای درحال توسعه ای بود. ویژگی های بانک جهانی وصندوق بین المللی پول: این امکان را داشته اند که برای چالش های توسعه وتحول اقتصاد،راه های مختلفی پیشنهاد ودراین زمینه فرآیندهای مردم سالاری راتقویت کنند، هر دوسازمان تحت تاثیر خواست جمعی وبخصوص وزیران دارایی وخزانه داری کشور بودند وغالبا چیزی که اصلا به آن تمایل نداشتند بحث زنده ای مردم سالاری بود نیم قرن ازتاسیس صندوق گذشت اما صندوق باشکست روبه روشد،چراکه بحران های جهانی مکررتروعمیق ترشده اند 100کشوربابحران روبروشد. سیاست های صندوق ازجمله آزادسازی بازارسرمایه به بی ثباتی جهان کمک کرده اند.وکشورهای فقیروضع شان بدترشده. سازمان تجارت جهانی درسال 1995پابه عرصه وجود گذاشت.این سازمان به وضع هیچ گونه مقرراتی مبادرت نمی کند بلکه زمینه وجایگاه مذاکرات تجاری رافراهم می آوردواطمینان حاصل می کند که موافقتنامه هایش به مورد اجرا گذاشته می شوند. افکارومقاصداین سازمان خوب بود اما طی سالها چیزی به کلی متفاوت ازآب درآمد: آزادسازی1- نه تنها رشدموردانتظاربه دنبال نداشته بلکه فقروفلاکت راتشدید کرده 2-حتی آنهایی که شغلشان را از دست نداده اند احساس عدم امنیت شغلی می 3-روی سرمایه هامحدودیت اعمال شد 4-ورود پول سوزان به کشور وخروج آن که عموما پس ازآزادسازی بازارسرمایه صورت می گیر کنند.د ویرانی بسیاری برجای گذاشت امروزه این 2سازمان بازیگران اصلی اقتصاد جهانی اندودرمی یابیم که صندوق بین المللی پول ازتوسعه تابحران دچار اشتباه شده است.مسِله اصلی صندوق نحوه یاداره امورآنها یابه عبارتی چه کسی تصمیم گیرنده ی اصلی آنهاست وباوجوداینکه همه ی فعالیت های صندوق وبانک مختص کشورهای درحال توسعه است.امارییس آنها نمایندگان کشورهای صنعتی استواین باعث ضعف آنهامی شودطوری که درفصل های بعد می بینیم سیاست های سازمان صندوق غالبا به شدت بامنافع گروههای بانفوذ کشورهای صنعتی گره خورده ،درنتیجه جهانی سازی به ترتیبی که تاکنون دنبال شده،به وعده های هواداران آن جامه ی عمل نپوشانده ویابه آنچه که می تواندویاباید برسد،نرسیده است. جهانی سازی به خودی خود نه خوب است نه بد،وتوان آن را داردکه پیامدهای بسیارخوبی به بارآوردبرای مثال کشورهای شرق آسیا منافع بزرگی داشته،ودربسیاری ازنقاط جهان ،جهانی سازی به فلاکتی تسکین نیافتنیشبیه تراست. جهانی سازی اگرمنصفانه انجام شود این امکان راخواهد داشت که اقتصاد جهانی جدیدی به وجودآید که درآن رشد،فقط پایدارتر وآسیب ناپذیرتراست.بلکه ثمرات آن به نحوی عادلانه تر میان همه تقسیم می شود. روز13فوریه سال 1997درنخستین روزکارم به عنوان سراقتصاددان ومعاون ارشد رییس بانک جهانی ،وقتی واردساختمان عظیم،جدیدوپر زرق وبرق بانک درخیابان 19واشنگتن شدم،شعار این سازمان یعنی رویای ما دنیای بدون فقر است،نخستین چیزی بود که نظرم راجلب کرد. تفاوت 2سازمان:1-صندوق(مرکزثروت وقدرت)وظیفه ریشه کنی فقر 2-بانک جهانی وظیفه(حفظ ثبات جهانی) آمارهانشان داده در روستاهایی افریقا،نپال،میندانایویاایتوپی -شکاف میان فقراوپروتمندان درحال رشداست. -فقرمطلق یعنی زندگی باروری کمترازیک دلار گسترش یافته جوزف برای اینکه رویای جهان بدون فقر به واقعیت تبدیل شود تکلیف خود را در3زمینه دیدم: اندیشیدن به راهبردهای که ممکن است برای رشد اقتصادی وکاهش فقرموثرترازبقیه باشد همکاری بادولتها درکشورهای درحال توسعه برای اینکه این راهبردها رابه اجرابگزارم انجام هرکاری که از دستم برمی آید برای اینکه توجه وعلاقه کشورهای توسعه یافته راجلب کنم. می دانستم انجام این تکالیف دشواراست اماهرگز فکرنمی کردم مانع اصلی سر راه کشورهای درحال توسعه کلا غیرلازم وساخته دست خود ماست یعنی صندوق بین الملل پول اتیوپی وستیز میان قدرت سیاسی وفقر: اتیوپی: یکی از فقیرترین کشورهای جهان در ماه مارس1997درامدسرانه 110دلار درسال بودواز قحطی وخشک سالی مزمنی رنج می برد درآن سال نخست وزیر اتیوپی ملز بود ویژگی های ملز(روشن فکر،دانش اقتصادی برخوردار..........) فصل دوم :خلف وعده ها جوزف در سال1997 وقتی به اتیوپی رفتم ملز نخست وزیر آنجابود،وسخت باصندوق مشغول مذاکره بود ارقام اقتصاد کلان اتیوپی که صتدوق باید برآنها تمرکز می کرد ازآن که بود بهترنمی شد_تورم وجود نداشت – قیمتها درحال کاهش _تولید درحال رشد ملز نشان داد اگرسیاستها درست باشد کشورفقیراتیوپی هم به رشد پایدارمی رسد. نتیجه می گیریم که صندوق وسیله وهدف را باهم مخلوط می کندولذا به آنچه که درنهایت باید توجه کند بی توجه است در واقعه هرکشوری که نتواندحداقل استانداردهای مشخصی راحاصل کند صندوق کمک های خود رابه آن کشورمتوقف می کند وقتی صندوق کمک هایش رامتوقف کند دیگران هم به اوتاسی می کنند،بانک جهانی وصندوق به هیچ کشوری وام نمی دهندمگراینکه چارجوب اقتصادکلان مناسبی تنظیم کرده باشد واتیوپی نه تنهاچارجوب اقتصادکلانش مناسب بود بلکه بانک جهانی نشانه های روشنی از قابلیت دولت وتعهد آن درقبال فقرا در دست داشت. دولت اتیوپی 2منبع دارد:1-مالیات 2-کمکهای خارجی مشکل صندوق این است که هیچ کشورفقیری نمی تواند روی چیزهایی که بابتش کمک گرفته پولی خرج کند . خصوصیات کشوراتیوپی: کشوری بود که وام یک بانک آمریکایی را بابرداشت از ذخایرخود زودترازموعد پرداخته بود.واز دید اقتصادی این کاری کاملا مقبول بود.واین منفعتی که برای اتیوپی داشت این بود که همان وثیقه دوباره می توانست وام بگیرد.وصندوق با پرداخت وام قبل از موعد مخالف بود نه بامنطق آن بلکه به دلیل اینکه موافقت صندوق را کسب نکرده بود ،امابرخلاف صندوق این کاراتیوپی به نفع اقتصاد بود ازطرفی از اتیوپی خواسته بود که نه فقط بازارهای مالی خود رابه روی رقابت غریبیان باز ،بلکه بزرگترین بانک خود را به چنین بانک کوچکی تقسیم کندتوقع صندوق ،بیش از گشودن نظام بانکی اتیوپی به روی رقابت خارجی بود صندوق می خواست با ایجاد یک بازار حراج برای اسناد خزانه دولت اتیوپی نظام مالی این کشور راتقویت کند ولی این کار باسطح توسعه اتیوپی اساسا همخوانی نداشت .وخواسته بود که نرخ بهره دربازارآزاد تعیین شود ودراینجا وسیله راباهدف مخلوط کرده بود. دولت اتیوپی حداقل ازنظرظاهر کاملا کارآمد بود وتفاوت نرخ بهره استقراض واعطای وام آنها خیلی کمتراز بقیه کشورهای درحال توسعه بود که به توصیه صندوق عمل کرده بودند صندوق می گفت باید نرخ بهره آزادانه تعیین شود اما اتیوپی به دلایل درستی بادرخواست صندوق درمورد نظام بانکی مخالفت کرد. شواهد روشنی در دست بود که صندوق درمورد آزادسازی بازارهای مالی واقتصادکلان اتیوپی دراشتباه بود ولی صندوق فقط به دنبال کارخود بود برای مثال: صندوق سیاست های غلطی برای آمریکاتوصیه کرد ،فکر می کرد به محض اینکه بیکاری آمریکا به زیر6درصد برسد تورم افزایش می یابد امااین الگومطابق شواهدنبود ولی صندوق فقط حرف خود راقبول داشت اماامریکا به حرف صندوق گوش نداد ازدید صندوق نداشتن دانش کافی اهمیتی ندارد چراکه آنها به روش ((یک قبابرای همه))معتقدند،این صندوق نباید مدعی تخصص در توسعه باشد بلکه تکلیف اولیه او حفظ ثبات اقتصاد جهان است نه کاهش فقر در کشورهای درحال توسعه درالگوهای که صندوق طراحی کرده بود همیشه عرضه=تقاضابود اما در رکود بزرگ 1930از هرچهارنفر یک نفر فاقد شغل بود ودرنتیجه تقاضابرای استراحت وتفریح افزایش یافت. وصندوق زیربارنمی رفت ومی گفت بیکاری نمی تواند به وجود بیاید لذامشکل لزعملکرد بازارنیست بلکه مربوط به حرص وطمع اتحادیه های کارگری ویامداخله سیاسی درعملکرد آزادانه بازار ویابه دلیل درخواست مزدهای بالاتر وگرفتن مزدهای بیشتراست.حاصل این استدلال روشن است اگربیکاری وجود دارد دستمزدها راکاهش دهید اماصندوق برای دیگران ارزش قایل نبود ومی خواست خود نقش اصلی را داشته باشد صنوق به تاثیر کوتاه مدت سیاست ها توجهی نداشتند بلکه به بلندمدت نگاه می کردند ومی گفتند وضع بذتر خواهد شد. ومی گفتند باید تحمل زحمت کنید چراکه تحمل زحمت جزیی از فرآیند رستگاری است ونشانه آن است که کشور در راه درست گام بردارید ومن معتقدم تحمل زحمت خوب است امانباید به خودی خود فضیلت محسوب شود. وصندوق توانسته بسیاری ازکشورهارامتقاعدکند که اگرمی خواهند دربلندمدت موفق شوند باید قبول کنند که این سیاستها صندوق ضروری اند. درمقابل این برنامه های که صندوق طراحی می کند،برنامه های دیگری هم بودند که مبتنی بربازارگرایی افراطی نیست ونتایج مثبتی به بارآورده اند.نمونه بارزآن کشوربوتسوانا بوتسوانا ازآسیب پذیری 2منبع خودآگاه بود ،یعنی دامداری والماس برای مقابله بااین بحران ذخایرلازم راکنارگذاشته بود ومی دانست که باید چاره ای بیاندیشد تابتواند بحران را از سر گذارند. اتیوپی وبوتسوانا مظهرچالش هایی هستنند که کشورهای موفق ترآفریقا امروزه باآن مواجه اند ،کشورهایی که رهبرانشان به بهبود زندگی مردم متعهدند ،کشورهایی که با مردم سالاری شکننده وناکامل هستند که تلاش می کنند از خرابه های میراث استعماری که برایشان هیچ منبع انسانی ونهادی باقی نگذاشته برای مردمشان زندگی بهتری فراهم کنند همچنین مظهر تناقضاتی هستند که جهان درحال توسعه باآنهامشخص می شود

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته