پاورپوینت مبانی نظری معماری نظریه های زیبا شناسی (pptx) 18 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 18 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
مبانی نظری معماری
نظریه های
زیبا شناسی
1
منابع
:
http://daneshnameh.roshd.ir
2
1-زیبا شناسی
2-از نظریه های زیبا شناسی:1-باز نمای2-فرانمای3-فرمالیسم
3-زیبا شناسی:1-تمجیدی2-مقوله ای
4-موضوع علم زییا شناسی
5-هدف زیبا شناسی:1-نظری2-علمی
فهرست مطالب
3
زيباشناس
ی.
ما انسانها همیشه جهان وموجوداتش را با چشم زیبایی و زشتی نگاه می کنیم:
درخت بید زیباست، ستارگان آسمان بسیار زیبا هستند، فلان ماشین اصلاً قشنگ نیست، او چه چشمان زیبایی دارد، نقاشی فوق العاده زیبایی بود و غیره ...
همه ما زیبایی را دوست داریم و می خواهیم به زیباترین نحوجلوه کنیم؛ به همین خاطر است که مثلاً لباس قشنگ می پوشیم و خود را آرایش می کنیم. دوست داریم خانه مان زیبا و دلنشین باشد. ماشین قشنگ می خریم و دهها مورد نظیر
این.
منابع
:
http://daneshnameh.roshd.ir
4
اساس
ا
اگر دقت کنیم، متوجه می شویم که زندگی مان بر پایه زیبایی و زشتی است. همه ما همیشه، جذب زیبایی شده و از زشتی ها گریزان هستیم. بنابر این، زیبایی، نقشی اساسی در زندگی هر انسانی دارد.
به دلیل همین نقش و تاثیری که زیبایی بر تمام انسانها و در تمام جنبه های زندگی او دارد، فلسفه علاقمند است تا به بررسی آن بپردازد.
بجز فلسفه، هیچ علم دیگری نمی تواند آن را بررسی کند، چرا که زیبایی چیزی نیست که بتوان آن را دید، در آزمایشگاه آزمایش کرد و یا فورمولی برای آن بدست آورد.
فلسفه در پی آن است که زیبایی و امر زیبا را خوب بشناسد و حقیقت و مشخصات آن را تعیین کند و اگر ممکن شد، اصول و قواعد زیبایی را در اختیار همگان قراردهد.
این حوزه از فلسفه که به زیبایی و چیستی آن می پردازد،
زیبایی شناسی
نام دارد.
منابع
:
http://daneshnameh.roshd.ir
5
در زیبایی شناسی، مانند همه حیطه های دیگر فلسفه، با بنیادی ترین پرسش ها درباره زیبایی و چیستی آن روبرو هستیم. سوالاتی مانند:
اصولاً ما به چه چیزی زیبا می گوییم؟ آیا زیبایی وجود واقعی دارد، یعنی امری است که در جهان خارج، وجود خارجی دارد و می توان به آن اشاره کرد یا اینکه از امور ذهنی است و چیزی به نام زیبایی وجود ندارد؟
آیا زیبایی، مطلق است؛ یعنی یک چیز زیبا برای همگان و برای همیشه زیباست؟ و یا امری نسبی بوده و ممکن است شخصی چیزی را زیبا بداند و کس دیگری زیبا نداند و یا چیز زیبا با گذشت زمان، زیبایی خود را از دست بدهد؟
آیا می توان گفت که زیبایی به اشیا و موجودات اضافه شده است؛ یعنی یک شی داریم و یک زیبایی که با آن ترکیب شده است؟
منابع
:
http://daneshnameh.roshd.ir
6
در زیبایی شناسی هنر، سه نظریه اصلی و محوری برای تبیین و تعریف هنر وجود دارد؛ بازنمایی، فرانمایی و فرمالیسم.
نظریه بازنمایی
نظریه تقلیدی بودن هنر توانست اعتبار و مرجعیت خود را تا قرن نوزدهم حفظ كند. اما این نظریه نمی توانست در هنرهای مختلف با سهولت یكسانی قابلیت اطلاق داشته باشد. در واكنش به این امر نظریه بازنمایی (
representation
) به جای نظریه تقلید در هنر ظهور پیدا كرد.
بازنمایی در لغت به معنای نماینده چیزی بودن یا حضور دیگری را تكرار كردن است. بدین معنا كه اثری به گونه ای چیز دیگر را بنمایاند كه برای مخاطب قابل درك و شناخت باشد. در واقع نظریه بازنمایی نظریه تقلید در هنر را بازسازی كرد و به آن جامعیت بخشید اما با وجود این جامعیت و توسع معنایی، باز نظریه بازنمایی قادر نبود تحولات جدید هنر را به طور جامع شامل شود؛ چرا كه اگر نظریه بازنمایی را در قالب فرمول بیان كنیم چنین می توان گفت كه الف (تصویر، داستان، شعر و...) در صورتی بازنمایی ب (منظره، انسان، واقعه و...) است كه یك آفریننده قصد كند كه الف بازنمایی ب باشد و مخاطبان هم درك كنند كه الف به قصد آنكه بازنمایی باشد آفریده شده است. اما به اعتبار چنین تعریفی از هنر، آثار هنری بسیاری هستند كه بازنمایی نیستند چرا كه هنرهایی چون معماری متعارف، نقاشی انتزاعی و یا موسیقی ناب را در گستره معنایی و تعریفی خود نمی گنجاند. بنابراین تنها آفرینش های هنر مدرن نبودند كه كلیت شمول این نظریه را مخدوش می كردند بلكه بسیاری از هنرهای سنتی نیز در گستره تعریفی این نظریه نمی گنجیدند. پس به این اعتبار نظریه بازنمایی نمی توانست به مثابه یك نظریه فراگیر در هنر عمل كند
.
منابع
:
http://daneshnameh.roshd.ir
7
نظریه فرانمایی
نظریه بازنمایی بر ویژگی عینی جهان خارج تكیه داشت ولی در پایان قرن هجدهم و آغاز قرن نوزدهم چرخش مهمی در سپهر گفتمانی هنر غرب به وجود آمد و آن اینكه هنرمندان از سیر آفاق به سیر انفس متمایل شدند و به جای بازنمایاندن جلوه های بیرونی اشیا، تجارب ذهنی خویش را كشف و احساسات درونی خود را بازنمایاندند. این چرخش گفتمانی به وضوح در هنر رمانتیك بروز یافت. جنبش رمانتیسیسم عمیقاً جریان آفرینش آثار هنری را تحت الشعاع خود قرار داد چنانكه بسیاری از مورخان بر این باورند كه ما هنوز هم زیر سایه سنگین هنر رمانتیك به سر می بریم.
نظریه پردازان اكسپرسیون (نظریه بازنمایی) بر این باورند كه هنرمند احساس و عواطف درونی خویش را انتقال می دهد و از این طریق با جهان خارج ارتباط برقرار می كند و كار هنر چیزی نیست جز انتقال دادن و ارتباط برقرار كردن. نقاش یا موزیسین منظره یا واقعه ای را می نگرد و احساس غم یا شادی می كند و سپس آن را چنان بر بوم یا به نت می آورد كه شادی احساس كرده خویش را به مخاطب اثرش نیز انتقال دهد. هر قدر این انتقال عمیق تر باشد مخاطب از هنر آن هنرمند لذت بیشتری می برد و آن را ناب تر می یابد.
نظریه اكسپرسیون یا فرانمایی از نظریه های بسیار تاثیرگذار در تاریخ هنر بوده كه بسیاری از اهل نظر هنوز هم معتقدند كه این نظریه به بهترین نحو می تواند ماهیت هنر را توصیف و تبیین كند. از نظر آنان، هنر جهان را برای ما انسانی می سازد و مرگ، عشق، پیروزی، ناكامی و... را در قالب های انسانی برای ما ملموس و محسوس می كند.
در واقع ایده محوری در نظریه اكسپرسیون این است كه همه هنرها بیانگر احساس و عاطفه اند.
منابع
:
http://daneshnameh.roshd.ir
8