پاورپوینت فارسی (1) دهم تحلیل درس 2 از آموختن، ننگ مدار (pptx) 6 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 6 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
درس دوم ادبیات دهم
از آموختن ننگ مدار
روخوانی
از آموختن ننگ مدار
تا توانی از نیکی کردن میاسا.
و خود را به نیکی و نیکوکاری به مردم نمای.
و چون نمودی به خلاف نموده، مباش.
به زبان، دیگر مگو و به دل، دیگر مدار، تا گندم نمای جوفروش نباشی.
و اندر همه کاری داد از خویشتن بده، که هرکه داد از خویشتن بدهد، از داور مستغنی باشد.
و اگر غم و شادیت بود، به آن کس گوی که او تیمار غم و شادی تو دارد و اثر غم و شادی پیش مردمان، بر خود پیدا مکن.
و به هر نیک و بد، زود شادان و اندوهگین مشو، که این فعل کودکان است.
بدان کوش که بر هر محالی، از حال و نهاد خویش بنگردی، که بزرگان به هر حق و باطلی از جای نشوند.
و هر شادی که بازگشت آن به غم است، آن را شادی مشمر، و به وقت نومیدی امیدوارتر باش و نومیدی را در امید بسته دان و امید را در نومیدی.
رنج هیچ کس را ضایع مکن و همه را به سزا، حق شناس باش، خاصه قرابت خویش را، چندان که طاقت باشد با ایشان نیکی کن.
و
پیران قبیله خویش را حرمت دار، ولیکن به ایشان مولع مباش تا همچنان که هنر ایشان
همی
بینی
، عیب نیز بتوانی دید، و اگر از بیگانه ناایمن شوی، زود به مقدار ناایمنی، خویش را از وی ایمن گردان
. و از آموختن ننگ مدار تا از ننگ رسته باشی.
قابوس نامه
عنصر المعالی
تا توانی از نیکی کردن میاسا.
قلمرو زبانی: آسودن: استراحت کردن(بن ماضی: آسود، بن مضارع: آسا) / میاسا: توقف مکن، دست بر ندار
بازگردانی: تا میتوانی از نیکی کردن به دیگران دست بر ندار
.
و
خود را به نیکی و نیکوکاری به مردم نمای.
قلمرو زبانی: نمودن: نشان دادن (بن ماضی: نمود، بن مضارع: نما) / بازگردانی: و خود را به مردم آنگونه نشان بده که فردی نیکوکاری هستی.
و
چون نمودی به خلاف نموده، مباش
.
قلمرو زبانی: نموده: نشان داده، ارائه کرده، آشکار کرده
بازگردانی: و چون این چنین نشان دادی خودت برخلاف آن رفتار مکن.
به
زبان، دیگر مگو و به دل، دیگر مدار، تا گندم نمای جوفروش نباشی.
قلمرو ادبی: تا گندم نمای جوفروش نباشی: مثل
بازگردانی: به زبانت چیزی نگو که دلت چیزی دیگر باشد (کنایه از دورو نبودن) تا مانند کسی نباشی که به مردم گندم نشان میدهد؛ ولی جو میفروشد.
پیام: دوری از دورویی
و اندر همه کاری داد از خویشتن بده، که هرکه داد از خویشتن بدهد، از داور مستغنی باشد.
قلمرو
زبانی: اندر: در / داد: حق / داد از چیزی دادن: حق آن را ادا کردن / که نخست: زیرا / که دوم: کس / داور: قاضی، دادرس / مستغنی: بی نیاز
بازگردانی: و در هر کاری حق آن را ادا کن؛ زیرا هر کس که حق را ادا کند، نیاز به قاضی ندارد و از آن نمیترسد.
و
اگر غم و شادیت بود، به آن کس گوی که او تیمار غم و شادی تو دارد و اثر غم و شادی پیش مردمان، بر خود پیدا مکن.
قلمرو زبانی: تیمار: غم، حمایت و نگاهداشت / پیدا کردن: آشکار کردن
پیام: تودار بودن
بازگردانی: اگر غم و شادی برایت پیش آمد، به کسی بگوی که دوست توست و قصد کمک به تو را دارد و غم و شادیت را برای هر انسانی آشکار نکن و به ایشان نشان نده.
و به هر نیک و بد، زود شادان و اندوهگین مشو، که این فعل کودکان است.
بازگردانی
: و با هر اندک خوبی و بدی، زود شاد و غمگین نشو که این کار بچهها ست.
بدان کوش که بر هر محالی، از حال و نهاد خویش بنگردی، که بزرگان به هر حق و باطلی از جای نشوند.
قلمرو
زبانی: نهاد: ذات / محال: بی اصل، ناممکن، اندیشۀ باطل / بنگردی: عوض / از جای شدن: از کوره دررفتن
بازگردانی: تلاش کن که به خاطر هر کار بیهوده ای حالت عوض نشود؛ زیرا انسانهای بزرگ زود تحت تأثیر هر حق و باطلی قرار نمیگیرند.
و هر شادی که بازگشت آن به غم است، آن را شادی مشمر، و به وقت نومیدی امیدوارتر باش و نومیدی را در امید بسته دان و امید را در نومیدی.
قلمرو زبانی: شمردن: به حساب آوردن (بن ماضی: شمرد، بن مضارع: شمار) نومید: ناامید / بسته دان: مرتبط دانستن، وابسته دانستن
بازگردانی: و هر شادی که پایان آن غم است، شادی به شمار نیاور، هر زمان ناامید شدی، امیدواریت را از دست مده و بدان که نومیدی وابسته به امید و امید وابسته به ناامیدی است.
رنج
هیچ کس را ضایع مکن و همه را به سزا، حق شناس باش، خاصه قرابت خویش را، چندان که طاقت باشد با ایشان نیکی کن.
قلمرو زبانی: ضایع: تباه / سزا: شایسته / خاصه: به ویژه / قرابت: قرابت: خویشی، خویشاوندی؛ در متن درس، منظور
« خویشاوند » است / طاقت: توان / با: به
بازگردانی: تلاش هیچ کس را تباه مکن و نسبت به همه مردم حق شناس باش؛ به ویژه خویشاوندان خود و به اندازه ای که توان داری به خویشانت نیکی کن .
و
پیران قبیله خویش را حرمت دار، ولیکن به ایشان مولع مباش تا همچنان که هنر ایشان
همی بینی
، عیب نیز بتوانی دید، و اگر از بیگانه ناایمن شوی، زود به مقدار ناایمنی، خویش را از وی ایمن گردان
.
قلمرو زبانی: پیران: بزرگان / حرمت دار: احترام بگذار / مولع: بسیار مشتاق، آزمند / هنر: فضیلت / ایمن گرداندن: در امان بودن
بازگردانی: و احترام پیران خاندانت را نگه دار؛ ولی شیفته پیران مشو تا همانطور که فضیلت آنها را میبینی، عیب آنها را نیز ببینی، و اگر از غریبه ای احساس امنیت نمیکنی، به اندازه ای که احساس ناایمنی داری خود را از او دور کن و در امان دار.
و از آموختن ننگ مدار تا از ننگ رسته باشی.
قلمرو زبانی: ننگ: شرمساری، بی آبرویی / رسته: نجات یافته (بن ماضی: رست، بن مضارع: ره)
بازگردانی: و از آموختن شرم مکن تا از بی آبرویی نجات پیدا کنی.
موفق باشید