دانلود پوسته زمین (docx) 19 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 19 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
پوسته زمین
دید کلی
اطلاعات مربوط به پوسته زمین عمدتا از مشاهدات مربوط به سرعت امواج S و P ناشی از زلزله ها و انفجارات دینامیت و... به دست می آید. در اوایل تاریخ مطالعات پوسته زمین، لرزه شناسی یوگسلاوی به نام موهوروویچیک مطالعاتی بر روی امواج ثبت شده از زمین لرزه ها انجام داد. وی در امواج ثبت شده دو موج P و دو موج S را مشاهده کرد و نتیجه گرفت که اولین امواج S,P درمسیر خود با چیزی برخورد کرده اند که باعث شده مقداری از انرژی آنها به سطح منعکس شود. وی همچنین نتیجه گرفت که سرعت امواج S و P در زیر عمق تقریبا 50 کیلومتری به طور ناگهانی افزایش یافته است. این تغییر ناگهانی در سرعت امواج نشاندهنده تغییر در مواد تشکیل دهنده محیط عبور امواج بوده و به ناپیوستگی موهوروویچ موسوم گشت. این ناپیوستگی امروزه به اختصار موهو یا ناپیوستگی M نامیده میشود. موهو نشاندهنده قسمت تحتانی پوسته زمین بوده و آن را از گوشته جدا میسازد. پوسته در حالت کلی شامل پوسته قاره ای و پوسته اقیانوسیمیباشد
پوسه قاره ای
پوسته قاره ای بالایی
در نظریه های گذشته در مورد پوسته اظهار می شد که پوسته قاره ای بالایی از سنگهایی با ترکیب گرانیتی تشکیل شده است. رخداد گسترده بی هنجاریهای منفی گرانی بر روی توده های گرانیتی نشان می دهد که چنینی نبوده و چگالی آنها (حدود 2.67 گرم بر سانتی متر مکعب) حدود 0.15-0.10 گرم بر سانتی متر مکعب، کمتر از مقادیر میانگین برای پوسته بالایی است. ترکیب میانگین پوسته بالایی را هر هر چند با مقداری عدم قطعیت می توان با تعیین ترکیب میانگین تعداد زیادی نمونه جمع آوری شده از سراسر جهان، و تجزیه شیمیایی سنگهای رسوبی که به طور طبیعی در طی فرآیند فرسایش از پوسته زمین نمونه برداری می کنند، برآورد کرد این ترکیب، متناظر با سنگی بین گرانیت و دیوریت است.
پوسته قاره ای زیرین
گستره سرعت امواج لرزه ای در پوسته زیرین، بین 6.5 تا 7.6 کیلومتر بر ثانیه است و نمی توان آن را افزایش ساده سرعت لرزه ای با ژرفا، توجیه کرد. در نتیجه، یا ترکیب شیمیایی باید قلیایی تر باشد، یا اینکه فازهای چگالتر پر فشار حضور دارند. مدلهای اولیه پوسته، نشان دهنده ترکیبی بازالتی برای پوسته زیرین است، چنانکه تصور می شد ماگماهای بازالتی از این سطح منشا می گیرند. اگرچه این مسئله با سرعتهای تجربی بدست آمده برای موج P در سنگهایی با ترکیب بازالتی همخوان است، اما بررسی مجموعه های کانیهایی موجود در شرایط فیزیکی پوسته زیرین، نشان می دهد بازالتها به اینشکل نمی توانند حضور داشته باشند. گریسن و رینگوود، نشان دادند که با افزایش فشار به 2100 مگا پاسکال در دمای 1100 درجه سانتیگراد و در شرایط خشک، مقدار گارنت افزایش و مقدار پلاژیوکلاز کاهش می یابد و بنابراین بازالت از راه یک مرحله حد واسط گارنت گرانولیت به اکلوژیت تبدیل می شود. سرعت موجهای P در الکوژیت، 8 کیلومتر بر ثانیه و تا حد زیادی بیش از مقدار مشاهده شده در پوسته زیرین است. اگر پوسته زیرین، دارای آب باشد، سنگهای بازالتی به شکل آمفیبولیت وجود خواهند داشت. اگر با مواد سیلیسی تری مخلوط شوند، سرعت امواج لرزه ای آنها در گستره مورد قبول قرار می گیرد.
پوسته اقیانوسی
دانش ما درباره ساختار پوسته زیر اقیانوسها بر اساس مشاهدات مربوط به رخنمون سنگهای جزایر آتشفشانی و مطالعات مربوط به سرعت امواج ناشی از زلزله ها و همچنین اطلاعات به دست آمده از ناهنجاریهای مغناطیسی استوار است. اما بیشترین اطلاعاتی که می توانیم از آنها درباره پوسته اقیانوسی بگیریم، افیولیتها می باشند. افیولیتها در واقع بقایای پوسته اقیانوسی می باشند که در اثر همگرایی صفحات تکتونیکی، این پوسته ها در روی پوسته قاره ای رانده میشوند. افیولیت ها به ترتیب از بالا به پایین از رسوبات مناطق عمق دریا مانند رسوبات دیاتومه دار و آهک های پلاژیک، بازالت با دبی بالشی، بازالت متراکم، گابروهای لایه ای و در نهایت سنگهای الترامافیک که ممکن است از نوع هارزبوژریت یا لرزولیت باشد، تشکیل شده است. ترکیب پوسته اقیانوسی در حالت کلی بازالتی است و ضخامت آن در جاهای مختلف متفاوت است و از 5 کیلومتر تا 20 کیلومتر متغیر است.
لایه1 اقیانوسی
لایه 1به شکل گسترده از راه مغزه گیری (حفاری) انجام شده است، مواد سطحی بستر دریا، رسوبات منفصل را تشکیل می دهند که شامل رسوبهای خشکی زاد حمل شده توسط جریانهای گل آلود به اقیانوسهای و نهشته های پلاژیک مانند رسهای ژئولیت قهوه ای، لجنهای آهکی و سیلیسی و گرهکهای منگنز می شوند. ضخامت لایه 1 به طور متوسط 400 متر است. این لایه به تدریج از پشته های اقیانوسی به اطراف ضخیم میشود و در پشته ها یا وجود ندارد و یا خیلی نازک است.
لایه 2 اقیانوسی
ضخامت لایه 2 از 1 تا 2.5 کیلومتر، متغیر است. سرعت امواج لرزه ای آن نیز به همین ترتیب از 3.4 تا 6.2 کیلومتر بر ثانیه تغییر می کند. این گستره را می توان به رسوبهای متراکم شده یا مواد آذرین بیرونی نسبت داد نمونه برداریهای مستقیم و لایروبی پوسته های بدون رسوب پشته های اقیانوسی و نیاز به یک نوع سنگ بسیار مغناطیسی در این سطح، به صراحت منشا آذرین را اثبات می کند.
لایه 3 اقیانوسی
لایه 3، سازنده اصلی پوسته اقیانوسی و پی آذرین درونی آن را نشان می دهد که برخی از دانشمندان عقیده دارند که لایه 3 از مواد گوشته بالایی تشکیل شده است که اولیوین آنها به میزان متفاوت با آب واکنش داده و پیریدوتیت سرپانتینی شده را به وجود آورده است. ضخامت لایه 3 از 2.5 تا 6 کیلومتر متغیر است.
بازالت
بازالت عبارت از سنگ آتشفشانی تمام بلورین ، نیمه بلورین و گاهی شیشهای است که دارای بافت آفانیتی است و گاهی نیز بصورت تودههای تموذی کم عمق ظاهر میشود مهمترین کانیهایی که در این سنگها دیده میشوند عبارتند از پلاژیوکلاز (لابرادوریت) 40 تا 60 درصد ، کانیهای فرومنیزین (پیوکسنهای منوکلینیک و الیوین) 35 تا 55 درصد. ترکیب متوسط پلاژیوکلازهای یک سنگ باید لابرادوریت یا بازیک تر از آن باشد تا بتوان آنرا جزو دسته بازالتها قرار داد.
معمولا تغییرات زیادی در ترکیب پلاژیوکلازها دیده میشود. بلورهای درشت ممکن است آنورتیت ، بیتونیت و یا در اکثر حالات لابرادوریت باشد و این پلاژیوکلازها خیلی وقت ها زونه هستند. بلورهای درشت هر چه اندازه شان کوچکتر باشد اسیدی ترند و پلاژیوکلاز خمیره از آنها هم اسیدی تر است. بلورهی درشت پلاژیوکلاز از نوعی است که در درجه حرارت زیاد تشکیل شده است. انکلوزیونهای شیشهای و الیوین در آنها دیده میشود. ماکلهای آلبیت ، پریکلین و کارسباد بخوبی در خیلی از بلورها مشهود است.
کانیهای فرومنیزین بازالتها
در بازالتهای دانه درشت بلورهای بزرگتر پیروکسن از نوع اوژیت و دیوپسیدیک است، در صورتی که بلورهای کوچک از نوع پیژونیت میباشد. در بازالتهای دانه ریز یک نوع پیروکسن نیمه پایدار باهم اوژیت ساب کلسیک دیده میشود. هیپرستن نیز ممکن است در بازالتها دیده شود. ولی خیلی کمتر از اوژیت که اکثرا در بازلتها وجود دارد. الیوین در سنگها دیده میشود و ممکن است ترکیب آن در یک سنگ تغییر کند بطوری که دانههای ریزتر دارای آهن بیشتری باشد.
کانیهای فرعی بازالتها
کوارتز بصورت کانی فرعی ممکن است دیده شود ولی مقدار آن در حدود 10 درصد باشد سنگ را به اسم کوارتز بازالت مینامیم. کریستوبالیت نیز در خمیره بعضی از بازالتها زیاد دیده میشود. اورتوز در صورتی که وجود داشته باشد. مقدارش ناچیز است ولی در برخی انواع بازالتها ممکن است کانی اصلی باشد.کانیهای فرعی دیگر عبارتند از آپاتیت ، منیتیت ، ایلمنیت و گاهی زیرکن. فلدسپاتوئیدها در انواع قلیایی بازالتها به مقدار کم ممکن است وجود داشته باشد. شیشه ممکن است یکی از اجزای اصلی یا فرعی بازالتها باشد بادامکهای بازالتها از کانیهای معمولی این سنگها بااضافه زئولیتها ، کلسیت و کوارتز ممکن است پر شده باشد.
دگرسانی بازالتها
پیروکسنها دگرسان شده به کلریت ، سرپانتین و کربنات تبدیل میشود، الیوینها به ایدینگزیت و سرپانتین یا ناترونیت تبدیل میشوند. فلدسپاتها معمولا دگرسان نشدهاند ولی ممکن است کائولینیزه یا کلریتیزه شده باشد.
انواع مختلف بازالتها
کوارتز بازالت
الیوین بازالت
هیپرستن بازالت
هورنبلند بازالت
ملافیر : نام منسوخی است که برای انواعی از بازالت که در دوران اول تشکیل شده اند نیز بکار میرفته است.
تولئیت : عبارت از بازالتی است که اگر ترکیب آن را به روش CIPW محاسبه کنیم دارای هیپرستن خواهد بود.
پیکریت : نامی است که برای بازالتهایی که دارای مقدار زیادی الیوین است بکار رفته است. گرچه به نوعی از پریدوتیتها نیز پیکریت گفته میشود.
اسپیلیتها : بازالتهای هستند که لابرادوریت آنها آلبیتیزه شده و اوژیت آنها در نتیجه دگرسانی به آکتینوت ، کلریت ، اپیدوت و الیوین سرپانتینیزه تبدیل شده است.
ساخت و بافت بازالتها
بازالتها دارای ساخت و بافتهای خیلی مختلفی هستند و از انواع تمام بلورین تا شیشهای تغییر میکنند. مهمترین انواع آنها بدین قرار است.
بافت شیشهای : اکثرا شیشه قهوهای روشن با کریستالیتها و میکرولیتهای کم
بافت نیمه بلورین : خمیره شیشهای که قسمت عمده سنگ را تشکیل داده و دارای تعداد کمی بلورهای درشت است این بافت را بافت ویتروفیر میگوییم و سنگ مربوط بازالت و تیروفیر نیز نامیده میشود.
بافت واریولیتیک : گاهی مقادیر مختلفی اسفرولیت های گرد یا نامنظم پلاژیوکلاز که بطور شعاعی در یک خمیره که ممکن است دارای مقادیر مختلفی شیشه باشد قرار گرفته است این نوع بافت را واریولیتیک و سنگ مربوط را واریولیت گویند.
بافت انترسرتال : خمیره بیشتر دارای بلورهای میکروسکوپی ذرات شیشهای است که در جهتهای مختلف بین بلورهای فلدسپاتها قرار گرفته است. این بافت را گاهی بافت انترسرتال نیز مینامند.
بافت هیالوپلیتیک : اگر خمیره بیشتر از بلورهای میکروسکوپی فلدسپاتها (پلاژیوکلازها) تشکیل شده و اوژیت در میان آنها دیده شود و مقدار شیشه ناچیز باشد. این بافت را هیالوپیلتیک گویند.
بافت پیلوتاکسیتیک : خمیره از میکرولیت های فلدسپاتها تشکیل میشود.
بافت گرانولیتیک : خمیره بیشتر از پیروکسنها و به مقدار کم از پلاژیوکلازهای تشکیل شده است که بین سایر بلورها قرار گرفته است.
بافت افیتیک : خمیره از میکرولیتهای پلاژیوکلازها تشکیل که بوسیله بلورهای بیشکل پیروکسن احاطه شده است.
محل تشکیل بازالتها
بازالتها فراوانترین سنگهای آذرین خروجی هستند و اکثر بصورت جریانهای گدازهای و همچنین سنگهای آذر آواری دیده میشود. سه دسته مهم بازالت از نظر زمین شناسی وجود دارد.
بازالتهای جلگهای : که همراه با کوارتز دیابازها ظاهر میشوند و با ضخامتهای زیاد وسعت خیلی زیاد را میپوشاند.
بازالتهای الیویندار : در ناحیه اقیانوسها و معمولا همراه با مقدار کمی تراکیت و فنولیت دیده میشود.
بازالتهایی که همراه با آندزیت ، داسیت و ریولیت دیده میشود و اکثرا در نواحی چین خورده ظاهر میشود.
چهار لايه زمين:
زمين از چهار لايه متفاوت تشكيل شده است. بسياري از زمين شناسان معتقدند كه زمين در مركز خود از مواد سنگينتر و با چگالي بيشتر تشكيل شده است و مواد سبكتر به سمت بالا حركت مي كنند. زيرا پوسته زمين غالبا از مواد سبكتر(سنگهاي بازالت و گرانيت) ساخته شده در حاليكه هسته آن شامل فلزات سنگين(نيكل و آهن) است.
پوسته لايه اي است كه شما بر روي آن زندگي مي كنيد، اين لايه به خوبي مطالعه و درك شده است. گوشته بسيار گرمتر از پوسته است و توانايي جريان زيادي دارد. هسته هاي دروني و بيروني همچنان گرمتر هستند و فشار وارده در مركز زمين به اندازه اي است كه شما مي توانيد به وسيله آن، يك توپ را به يك تكه سنگ مرمر تبديل كنيد.
پوسته:
پوسته زمين، شبيه پوسته يك زمين است. اين لايه نسبت به سه لايه ديگر، بسيار نازكتر است. پوسته، در محل اقيانوسها(پوسته اقيانوسي)تنها حدود 5-3 مايل(8كيلومتر) ضخامت دارد و در قاره ها(پوسته قاره اي) حدود25 مايل(32كيلومتر) ضخامت دارد. درجه حرارت پوسته از درجه حرارت هوا در بالاترين بخش آن، تا 1600درجه فارنهايت(870 درجه سلسيوس) در عميق ترين بخش پوسته تغيير مي كند. شما مي توانيد يك قرص نان در تنور(اجاق) خودتان در حرارت 350درجه فارنهايت) بپزيد. در حرارت 1600درجه فارنهايت،سنگها شروع به ذوب شدن مي كنند. پوسته زمين به قطعاتي كه ورقه ناميده مي شوند، تقسيم شده است. ورقه ها نيز بر روي يك گوشته پلاستيكي نرم كه زير پوسته قرار گرفته اند شناورند. اين ورقه ها معمولا به آرامي حركت مي كنند ولي اغلب، به هم مي چسبند و فشار زيادي را ايجاد مي نمايند. فشار ايجاد شده و سنگها خميده مي شوند تا حدي كه بشكنند. به هنگام رخداد اين پديده، زمين لرزه ايجاد مي شود. به ضخامت كم پوسته، در مقايسه با ساير لايه ها توجه كنيد. كلا هفت ورقه اقيانوسي و قاره اي بر روي گوشته اي كه از مواد داغتر و با چگالي بيشتري تشكيل شده است،شناور مي باشند.
پوسته از دو نوع سنگ اصلي تشكيل شده است، گرانيت و بازالت. پوسته قاره اي بيشتر از گرانيت تشكيل شده در حاليكه پوسته اقيانوسي شامل نوعي از سنگهاي آتشفشاني، كه بازالت ناميده مي شوند، مي باشد.
سنگهاي بازالتي ورقه هاي اقيانوسي،چگالي بيشتري داشته و از سنگهاي گرانيتي ورقه قاره اي سنگينتر هستند. شاهد اين قضيه نيز، رانده شدن پوسته قاره اي بر روي پوسته سنگينتر اقيانوسي در طي برخورد ورقه ها مي باشد. پوسته و قسمت بالايي گوشته، پهنه اي از سنگهاي صلب و شكننده را ايجاد مي كنند كه سنگ كره(ليتوسفر) ناميده مي شود. لايه پاييني سنگ كره صلب، پهنه اي با محتويات قيرمانند است كه سست كره(آستنوسفر) نام دارد. سست كره، بخشي از گوشته است كه جريان دارد و ورقه ها بر روي آن حركت مي كنند.
گوشته:
گوشته لايه اي است كه مستقيما بر روي سيما قرار دارد. اين لايه بزرگترين قسمت زمين است كه حدود 1800مايل ضخامت دارد. گوشته از سنگهاي بسيار داغ و چگال تشكيل شده است. اين لايه سنگي، شبيه قير جريان مي يابد. اين جريان در اثراختلاف زياد درجه حرارت از كف تا بالاي گوشته مي باشد. حركت گوشته، دليل حركت ورقه هاي زمين است. درجه حرارت گوشته، از 1600درجه فارنهايت در بالاي آن تا 4000درجه در قسمتهاي قاعده اي اس، تغيير مي كند.
جريانهاي همرفتي:
گوشته از مواد بسيار چگالتر و با ضخامت بيشتر ساخته شده است. ورقه ها بر رو ي آن مانند روغني كه بر روي آب شناور است، شناورند. بسياري از زمين شناسان معتقدند كه گوشته به سبب وجود جريانهاي همرفتي،جريان دارد.
جريانهاي همرفتي، به علت وجود موادبسيار داغي است كه از عميق ترين قسمت گوشته بالا مي آيند سپس سرد شده، دوباره پايين رفته، سپس داغ شده و باز بالا مي آيند و اين چرخه بارها و بارها ادامه مي يابد.
شما سوپ يا پودينگ را در ماهيتابه اي گرم مي كنيد و جريانات همرفتي را مي توانيد در اين مايع ببينيد كه شروع به حركت مي كند.
هنگامي كه جريانان همرفتي در درون گوشته جريان مي يابند، مي توانند پوسته را نيز به حركت درآورند. در اثر اين جريانات، پوسته آزادانه حركت مي كند.
نوار نقاله، دركارخانه جعبه ها را حركت مي دهد همانند جريانات همرفتي در گوشته، كه ورقه هاي زمين را حركت مي دهد.
هسته خارجي:
هسته زمين، شبيه توپي است از مواد بسيار داغ(9000-4000 درجه فارنهايت). هسته خارجي آنقدر داغ است كه فلزات در آن همگي به صورت مايع هستند. هسته خارجي، 1800 مايل پايينتر از پوسته قرار دارد و حدود 1400مايل ضخامت دارد. هسته خارجي از نيكل و آهن مذاب تشكيل شده است.
هسته داخلي:
هسته داخلي آنقدر فشار و حرارت بالايي دارد كه فلزات به يكديگر فشرده شده و مانند مايع قادربه حركت نيستند. اما نيروهاي وارد شده به آنها باعث مي شود كه در جاي خود همانند يك جامد بلرزند. هسته داخلي، 4000 مايل پايينتر از پوسته است و حدود 800مايل ضخامت دارد. درجه حرارت در آن بيش از 9000درجه فارنهايت است و فشار 45 ميليون پوند براينچ مربع است. اين مقدار فشار، سه ميليون برابر فشار هوا بر سطح بدن شما در كنار درياست.
همراه با دوستانتان به سوالات زير پاسخ دهيد. اگر شما براي به دست آوردن جواب سوالات،نياز داريد كه به صفحات قبل بازگرديد، استفاده از عنوان صفحات كه درست در پايين سوالات آمده، به شما كمك خواهد كرد.
1- نام چهار لايه تشكيل دهنده زمين را به ترتيب از خارجي ترين بخش تا هسته بنويسيد.
2- چه چيز سبب مي شود كه گوشته جريان پيدا كند؟
3- دو فلز اصلي تشكيل دهنده هسته خارجي و داخلي زمين كدامند؟
4- توضيح شخصي شما از اين كه زمين چگونه به وجود آمده است، چيست؟
كارت 2، چهار لايه، به شما كمك خواهد كرد.
اسرار و رموز زير پوسته زمين
در حالي که اطلاعات اندکي تاکنون درباره مرکز کره زمين در اختيار بوده، هماکنون دادههاي مربوط به زمينلرزهها ثابت ميکند که مرکزيترين و درونيترين لايه کره زمين واقعا سخت است.
در حالي که اطلاعات اندکي تاکنون درباره مرکز کره زمين در اختيار بوده، هماکنون دادههاي مربوط به زمينلرزهها ثابت ميکند که مرکزيترين و درونيترين لايه کره زمين واقعا سخت است.هر چند زلزله 5/7 ريشتري در موزامبيک در قاره آفريقا در فوريه سال 2006 ميلادي، خسارات مالي بزرگي به جاي گذاشت و دو نفر نيز جان سپردند، اما دانشمندان ژاپني توانستند از اين زلزله به سود تحقيقات خود استفاده کنند. شبکهاي از دتکتورهاي بسيار حساس در ژاپن، امواج زمينلرزه موزامبيک را ثبت کردند و زمين شناسان بر پايه اين دادهها که به تازگي در نشريه علمي طبيعت منتشر کردهاند، کيفيت داخليترين و مرکزيترين لايه و بخش زمين را کشف کردند که يکي از رموز و اسرار بزرگ زمين است.از آنجا که يک سوند کاوشگر و تحقيقي در مسير 6400 کيلومتري تا مرکز زمين تحت تأثير گرماي شديد ذوب و در فشار عظيم نرم و له ميشود، پژوهشگران نميتوانند چنين سوندي را به سادگي به مرکز زمين بفرستند.چنين کاوشگري بايد نخست از سه هزار کيلومتر لايه سنگي و سخت زمين و سپس يک قشر آهنين مايع دو هزار کيلومتري و آتشين گذر کرده تا به مرکزيترين و دورنيترين لايه و سپس به هسته زمين برسد. اين در حالي است که هسته زمين با 6700 درجه سانتيگراد حتي داغتر و گرمتر از سطح خورشيد است و بايد يک مايع آتشين باشد، اما فشار توده زمين هسته آن را به يک گلوله آهنين سخت و محکم تبديل کرده است. اين تئوري، يک ديدگاه و نظر علمي است و هنوز ثابت نشده است که مرکز و هسته زمين، واقعا سخت و محکم است و صرفا غيرمستقيم و با تجزيه و آناليز امواج زمين، ميتوان چنين امري را ثابت کرد.از آنجا که امواج از مرکز يک زلزله به سمت وسط زمين پيش ميروند، ويژگيهاي خود را در مرز بين هسته آهنين سخت و مايع تغيير ميدهند. در انتهاي ديگر زمين و در نقطهاي که امواج در نهايت ميرسند، ميتوان نشانههاي زمينلرزه را با خصوصيات خاصي ثبت کرد و اصطلاحا انگشتنگاري زلزلهاي يک هسته سخت و محکم را ثبت کرد.بر پايه گزارش«جيمز وکاي»، کارشناس زلزله از دانشگاه بريستول انگليس و همکارانش در نشريه طبيعت، اين پژوهشگران که چندين سال در جستجوي اينگونه علامتها و نشانههاي زمين هستند، دادهها و علامتهاي ثبت شده در شبکه سنسور ژاپن به نام «اچ.آي.- نت» را نيز بررسي کردند.از آنجا که چنين علامتهايي پس از گذر از چند هزار کيلومتر از مرکز زمين تا سطح آن، صرفا اندکي از انرژي خود را دارا هستند، اندازهگيري چنين علامتهايي در حالت عادي بسيار سخت است.پژوهشگران براي دسترسي به اين اطلاعات که آيا هسته داخلي زمين سخت و محکم است، بايد از درون دادههاي ثبت شده، راه امواج را مجزا و ******************** کنند. شبکه سنسور در ژاپن حتي همه امواج زمينلرزهاي را رديابي و ثبت کرده است که از راههاي ديگر از لايههاي زمين گذر كردهاند و ميتوان آنها را با صداي مهيب قطارها روي ريل، صداي تکان دادن درختان توسط باد به سادگي اشتباه گرفت که هميشه زمين را تکان ميدهند. اما «يوآخيم ريتر»، متخصص فيزيک زمين در دانشگاه فني کارلسروهه معتقد است که «وکاي» توانسته است خوشبختانه امواج واقعي زمينلرزه و تکانهاي ديگر داخل زمين را از يکديگر تفکيک کند. ريتر نتايج تحقيقات وکاي را داراي قابليت علمي خواند و تأکيد کرد: بيش از هفتصد سنسور شبکه اندازهگيري ژاپن که در عمق زمين قرار داشتهاند، به ندرت تکانها و مزاحمتهاي سطح زمين را احساس و رديابي و ثبت کردهاند. اين ژئوفيزيکدان آلماني در عين حال ميگويد: مسأله سخت و محکم بودن هسته داخلي زمين، اصلا يک موضوع مهيج و داغي نيست و در حقيقت، بحثي در اين باره نيست که هسته زمين سخت است.ريتر افزود: موضوع کيفيت ترکيب مرکز زمين، مهمتر از مطالعاتي است که يک ماهيت سخت براي مرکز زمين قايل است.اين ژئوفيزيکدان دانشگاه کارلسروهه ميگويد: بشر هنوز کيفيت ترکيب مرکز زمين را نميداند و در اين مورد همچنان در ناآگاهي است، به گونهاي که پژوهشگران بر اين باورند که لايه آهنين در مرکز زمين، سريعتر از بقيه زمين ميچرخد، اما علت اين امر براي دانشمندان نامشخص بوده و احتمالا اين است که فلز در همه نقاط از کيفيت و خصوصيت مساوي برخوردار نيست.«کنت کره آگر»، زمينشناس دانشگاه واشنگتن در سياتل ميگويد: هسته دروني و داخلي زمين، براي خود جهاني دارد و احتمالا ساختار کريستالي ميکروسکپي که لايه آهنين و سخت در آن هست، در همه جا مساوي و مشابه نيست. «کره آگر» افزود: ما براي نمونه احتمال ميدهيم که نيمه گلوله غربي و شرقي زمين نيز با يکديگر تفاوت دارند. کره آگر نيز دادههاي وکاي را به ويژه از اين جهت جالب ميداند که امواج زمينلرزه موزامبيک در آن دو بار ثبت شدهاند. نخستين نشان و علامت اين امواج زلزله پس از يک سفر 5/29 دقيقه اي به ژاپن ميرسد و صرفا 7 ثانيه بعد، دومين نشان اين امواج ظاهرا پس از گذر از هسته دروني زمين به ژاپن ميرسد. از آنجا که دومين بخش امواج از يک لايه ديگر گلوله فلزي گذر کرده که ويژگي ديگري دارد، سرعت آن کمتر بوده است. از ديدگاه پژوهشگران، کيفيت ترکيب مرکز آهنين زمين ما، براي اين کره اهميت دارد. در حالي که هسته سخت و محکم زمين همواره رشد ميکند، لايه و قشر و جداره خارجي هسته را گرم و داغ ميکند که از آهن مايع است. فلز در اثر اين انرژي، در لايههاي زمين جريان يافته و سرانجام حوزه مغناطيسي زمين را ايجاد ميکند. پژوهشگران براي درک اين به اصطلاح «دينامو»، ميخواهند دادهها و اطلاعات بيشتري درباره ساختار و ساختمان هسته سخت زمين به دست آورند. ريتر اميد دارد که دادهها و اندازهگيريهاي وکاي، از راه مشاهدات زيادي در ديگر نقاط زمين تکميل شود، اما براي دسترسي به چنين مشاهداتي، بايد در چند نقطه ديگر زمين، زلزلههاي خطرناکي رخ دهد تا بتوان تصويري از هسته زمين به دست آورد.
گسل
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو
این مقاله در مورد گسل به معنی شکستگیهای روی پوسته زمین است. برای کاربردهای دیگر گسل (ابهان زدایی) را ببینید.
A. گسل معکوس B. گسل معمولی C. گسل امتدادلغز
به گسیختگی و یا شکست بخشی از پوسته زمین که به جابجایی چینههای آن میانجامد گُسَل یا گُسَله گفته میشود.
گسلهای بزرگ در پوسته زمین نتیجه حرکت برشی زمین هستند و زمینلرزهها نیز نتیجه نیروی رهاشده در حین لغزش سریع لبههای یک گسل به هم است. بزرگترین نمونههای گسل، مرزهای میان ورقههای زمینساختی کره زمین است. از آنجا که یک گسل معمولاً از یک شیار مستقیم و مرتب تشکیل نشده و ناحیهای از تغییر شکلهای پیچیده زمین را در بر میگیرد معمولاً بجای گسل از «منطقه گسلی» صحبت میکنند.بزرگ ترین گسل ایران گسل زاگرس میباشد
گسلی معمولی در ذینگولیر ایسلند
گونهها
طبقهبندی زایشی گسلها
گسل معکوس (RERVERSE) :
گسلی است که در آن کمر بالا(فرادیواره) به طرف بالا حرکت کرده باشد. فرا دیواره به بلوکی ازگسل گفته میشود که در جهت شیب سطح بین دو بلوک قرار دارد گسل معکوس دارای شیب ۳۰ تا ۴۵ درجه میباشد
گسل معکوسیکه شیب آن کمتر از ۳۰ درجه و بیشتر از ۱۰ درجه باشد را گسل راندگی(THRUST) گویندو اگر شیب گسل کمتر از ۱۰ درجه باشد آن را رورانده(OVER THRUST)مینامیم. توجه:گسل های روراندهای که وسعت زیادی دارند را NAPPE (سفره)هم مینامند.
گسل امتدادلغز (Strike Slip Fault یا Transcurrent Fault).
در این گسلها جابجایی کلی (لغزش کلی) در راستای امتداد گسل است، یعنی لغزش امتدادی بر لغزش شیبی برتری دارد. این نوع گسل دو حالت راستلغز(DEXTRAL) و چپلغز(SINISTRAL) دارد. گسل نرمال(NORMAL): در این نوع از گسل فرا دیواره به سمت پایین حرکت میکند توجه:گسل های نرمال کم شیب را گاهی اوقات LAG هم مینامند
طبقه بندی براساس شیب سطح گسل
گسلهای پرشیب (High angle faults)
گسلهای کم شیب (Low angle faults)
گسلهای قائم (Vertical faults)
طبقهبندی براساس حالت گسل نسبت به چینهبندی
گسل چینهای (Bedding Fault) (طبقهای)
گسل مطابق و نامطابق
طبقهبندی براساس وضعیت گسل نسبت به طبقات اطراف
گسل امتدادلغز (Strike Slip Fault)
گسل موربلغز (Oblique Slip Fault)
گسل طولی (Longitudinal Fault)
گسل عرضی (Transvers Fault)
گسل شیبلغز (Dip Slip Fault)
گسل چرخشی (Pivotal Fault) یا محوری
طبقهبندی گسلها براساس طرح آنها
در این روش گسلها را بر مبنای وضعیت آنها نسبت به یکدیگر طبقهبندی میکنند. در این تقسیمبندی:
گسلهای موازی (Parallel Fault)
گسلهای محیطی (Peripheral Fault)
گسلهای پَرمانند (Feather Fault)
گسلهای پوششی (En Echelon Fault) (پلهای)
گسلهای شعاعی (Radial Fault)