Loading...

پیشینه و مبانی نظری سرمایه گذاری ، عدم تقارن اطلاعات و مدیریت وجوه نقد

پیشینه و مبانی نظری سرمایه گذاری ، عدم تقارن اطلاعات و مدیریت وجوه نقد (docx) 30 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 30 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

مبانی نظری وپیشینه تحقیق سرمایه گذاری ، عدم تقارن اطلاعات و مدیریت وجوه نقد فصل دوم: مروری بر ادبيات تحقيق 1-2 مقدمه PAGEREF _Toc298867730 \h 18 2-2سرمایهگذاری PAGEREF _Toc298867731 \h 19 1-2-2مراحل اجرای بودجهبندی سرمایهای: PAGEREF _Toc298867732 \h 20 2-2-2طبقه بندی طرحهای سرمایهگذاری PAGEREF _Toc298867733 \h 21 3-2-2نشانگرهای سرمایه گذاری کارا: PAGEREF _Toc298867734 \h 22 3-2عدم تقارن اطلاعات: PAGEREF _Toc298867735 \h 25 4-2سيستم جامع مديريت نقدینگی: PAGEREF _Toc298867736 \h 26 1-4-2رابطه سود آوری و نقدینگی: PAGEREF _Toc298867737 \h 28 5-2مدیریت وجوه نقد PAGEREF _Toc298867738 \h 28 1-5-2تعریف و اهمیت موجودی نقد PAGEREF _Toc298867739 \h 29 2-5-2انگیزه نگهداری وجه نقد PAGEREF _Toc298867740 \h 31 3-5-2انگیزه احتیاطی: PAGEREF _Toc298867741 \h 32 4-5-2سطح بهینه و مطلوب وجه نقد PAGEREF _Toc298867742 \h 34 6-2مدل های جدید صندوق: PAGEREF _Toc298867743 \h 36 7-2مروری بر تحقیقات پیشین PAGEREF _Toc298867744 \h 36 8-2جمع بندی ادبیات تحقیق PAGEREF _Toc298867749 \h 42 مقدمه کیفیت گزارشگری مالی عامل موثری جهت کاهش عدم تقارن اطلاعاتی است که می‌تواند بر ابعاد مختلف شرکت تاثیر داشته باشد. عدم تقارن اطلاعاتی به معنای نابرابری اطلاعات بین دو طرف قرارداد است که موجب به وجود آمدن دو دسته اشخاص آگاه و ناآگاه می گردد. عاملی که بر روابط بین ذی نفعان و شرکت تاثیر می گذارد ایزلی و اوهارا ،2003 معتقدند که شرکت ها می توانند با استفاده از مقدار، دقت و در کل کیفیت اطلاعات ارائه شده به سرمایه گذاران عدم تقارن اطلاعاتی موجود را در تاثیر قرار دهند. کیفیت بالای گزارشگری مالی با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی سبب کارایی بالاتر سرمایه گذاری می شود. که این امر از طریق کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین شرکت و سرمایه گذاران و بین سرمایه گذاران و مدیران محقق می شود. باتاچاریا و دیگران نیز معتقدند که کیفیت بالاتر سود حسابداری از عدم تقارن اطلاعاتی کاسته و هزینه ی مربوط و گزینه ی نامناسب را حول اعلام سود کاهش می دهد. دسته ی دیگر از مطالعات در تحلیل عامل موثر بر موجودی نقد شرکت ها نشان می دهند با افزایش عدم تقارن اطلاعاتی مقدار وجه نقد نگه داری شده توسط شرکت ها افزایش می یابد. به عبارتی عدم تقارن اطلاعاتی سبب می شود تحصیل وجه نقد برای شرکت ها دشوار و هزینه بر شود. و در این شرایط شرکت ها ممکن است دارایی های نقد خود را تقویت نمایند تا هزینه های مرتبط با وابستگی بر تامین مالی خارجی بکاهند. در این مطالعات عواملی چون اندازه، میزان وفرصت های رشد، ساختار مالکیت، اندازه، روابط بانکی و سررسید بدهی بر مبنای تئوری عدم تقارن اطلاعاتی تحلیل شده اند. بنابراین می‌توان انتظار داشت که کیفیت گزارشگری از طریق کاهش عدم تقارن اطلاعاتی متعاقبا کاهش وجه نقد مازاد بر نیاز موجب افزایش کارایی سرمایه گذاری شده و مدیریت وجه نقد شرکت را بهبود ببخشد. که نهایتا منجر به نگهداشت وجه نقد کمتری در شرکت می‌شود. هر چه میزان فرصت های رشد بیشتر باشد شرکت به منظور از دست ندادن پروژه های با ارزش وجه نقد بیشتری را نگهداری می نماید. همچنین انتظار می رود در شرکت های بزرگتر به واسطه ی صرفه جویی به مقیاس مانده ی نقد کمتر باشد و چون شرکت های کوچکتر با عدم تقارن اطلاعاتی بیشتری مواجه هستند مجبور به نگهداری وجه نقد بیشتری هستند. هرچه سررسید بدهی کوتاه تر باشد، ریسک مالی افزایش می یابد و شرکت مجبور به نگهداری وجه نقد بیشتری خواهد بود. لذا انتظار می رود با افزایش سررسید بدهی موجودی نقد کاهش یابد. از آنجایی که شرکت های با نسبت بدهی بانکی بالاتر به دلیل روابط بهتر بانکی با سهولت بیشتری قادر به تامین مالی هستند نیاز کمتری به نگهداری وجه نقد خواهند داشت. نگهداشت وجه نقد دارای هزینه ی فرصت نیز خواهد بود. و انتظار می رود هر چه هزینه ی فرصت بیشتر باشد مانده نقد کمتری نگهداری شود. از سویی به واسطه ی افزایش هزینه ی تامین مالی در شرکت های با اهرم مالی بالا هزینه ی وجه نقد مورد استفاده بیشتر خواهد بود. لذا انتظار می رود با افزایش اهرم مالی مانده نقد کمتر شود. 2-2سرمایهگذاری سرمایهگذاری فرآیند اتخاذ تصمیمی است که مدیران از آن برای شناسایی طرحهایی که به ارزش شرکت میافزایند استفاده میکنند. به عبارت دیگر تهیه بودجه سرمایهای مهم ترین وظیفه مدیران مالی و کارکنان شرکت میباشد ریموند( 2004). بودجه سرمایهای عبارت از مجموعه طرحهای سرمایهگذاری که یک وجه مشترک دارند یعنی بازده هر یک از اینها دردوره های بلند مدت (بیش از یک سال) به دست میآید شایان توجه است تصمیمهای بودجهبندی سرمایهای یک شرکت نخست سیراستراتژیک آن را مشخص میکند. زیرا پیش از اینکه شرکت اقدام به تولید محصولات جدید کند یا خدمات جدید ارائه نماید یا اینکه وارد بازارهای جدید گردد میباید سرمایهگذاری انجام دهد دوم نتایج تصمیمهای بودجهبندی سرمایه است برای چندین سال ادامه خواهد داشت و انعطاف پذیری شرکت را کاهش میدهد سوم سرمایهگذاری ضعیف و نا کارا میتواند تبعات مالی جدی داشته باشد اگر شرکت مبلغ بسیار زیادی را به صورت ناکارا سرمایهگذاری کند شرکت با هزینههای استهلاک بالا و سایر هزینههای غیرضروری مواجه خواهد شد از سوی دیگر اگر به مقدار کافی سرمایه گذاری ننماید تجهیزات و نرم افزارهای کامپیوتر آن ممکن است به حد کافی پیشرفته نباشد تا شرکت بتواند تولید رقابتی نماید همچنین، اگر شرکت ظرفیت کافی نداشته باشد ممکن است سهم بازار را به شرکتهای رقیب واگذار نماید که در آن صورت بازیافتن مشتریان از دست رفته نیاز به هزینههای فروش سنگین، کاهش قیمتهای فروش، یا بهبود محصولات دارد که هر یک از اینها بسیار پرهزینه میباشند بریگام ( 2008) شایان ذکر است تحقیقات زیادی در حسابداری براین نکته تأکید دارند که شرکتهای دارای کیفیت بالای حسابداری، دارای بازگشت سرمایه بهتر و همچنین بازدهی بالاتر در سرمایهگذاریهای خود بوده و این امر کیفیت بالاتر (حسابداری) همچنین بهرهوری سرمایهگذاری در داراییهای سرمایهای را نیز به صورت میانگین افزایش میدهد. وردی(2006) ، بتی و همکاران(2007) ، بیدل و همکاران (2009)یافتههای آنها موید این مطلب بود که شرکتهای دارای کیفیت حسابداری بالاتر، امکان به هدر رفتن سرمایهگذاریهای صورت گرفته در اقلام سرمایهای را برای خود کاهش داده و الگویی از سرمایهگذاری در اقلام سرمایه را ارائه میدهند که علی رغم پایداری بیشتر بسیار ناهمگون و متفاوت با سایر شرکتها میباشد(بیدل و هیلاری 2007، 155) . 1-2-2مراحل اجرای بودجهبندی سرمایهای: رشد یک شرکت و حتی توانایی آن در باقی ماندن در صحنه رقابت و ادامه حیات به یک جریان ثابتی از ایدهها برای ساخت محصولات جدید و یا روشهای بهبود محصولات موجود با هزینه کمتر بستگی دارد، از این رو، یک شرکت با مدیریت عالی تلاش می کند به پیشنهادی مناسب در زمینه طرحهای بودجهبندی سرمایهای توجه خاصی داشته باشد. اگر شرکتی دارای مدیران اجرایی و کارکنان توانا، مبتکر و خلاق باشد و اگر سیستم انگیزش شرکت نیز به نحو مناسب کار کند، ایده های زیادی برای سرمایهگذاریهای ارائه خواهد شد برخی از ایدههای خوب و برخی دیگر خوب نخواهد بود بنابراین، شرکتها باید طرحها را برای شناسایی آنهایی که برارزش شرکت میافزایند، ازطریق اجرای مراحل ذیل مورد بررسی قرار دهند 1- تشخیص و شناسایی طرحهای سرمایهگذاری 2- ارزیابی و تعیین مطلوبیت هر یک از طرحها 3- گزینش یا انتخاب طرح مطلوب 4-طبقهبندی طرحها و انتخاب بهترین آنها در صورتی که وجوه موجود برای تأمین مالی مجموعه ای از سرمایهگذاریها کافی نباشد. 5- تجزیه و تحلیل نتایج تصمیمات گذشته که در مورد طرحهای سرمایهگذاری گرفته شده است (ریموند 1383) تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد شرکتهای دارای کیفیت گزارشگری مالی بالا انحراف کمتری از سرمایهگذاریهای پیشبینی شده و بودجهبندی سرمایهای خود خواهند داشت و حساسیت کمتری در مقابل شرایط اقتصادی (در سطح شرکت و نه در سطح کلان اقتصادی) در این رابطه از خود نشان میدهند (بیدل و هیلاری، 2007، 157) . 2-2-2طبقهبندی طرحهای سرمایهگذاری تجزیه و تحلیل شرح سرمایهگذاری یک عمل بدون هزینه نیستو برای انواع خاصی از طرحها، یک تجزیه و تحلیل نسبتاً مفصل میتواند صحت آنرا تضمین نماید و برای برخی دیگر از آنها به روشهای سادهتری میتوان اقدام کرد. از همین رو معمولاً شرکتی، طرحهای خود را طبقهبندی و سپس طرحهای گنجانده شده در هر گروه را به شیوههای متفاوت تجزیه و تحلیل میکنند. 1- طرحهای جایگزینی به منظور حفظ سطح فعالیت: اگر شرکتی برآن است که فعالیت خود را کماکان، چون گذشته، ادامه دهد ناگزیراست تجهیزات کهنه یا خراب را تعویض نماید معمولاً تصمیمگیری برای حفظ فعالیت نیاز به گذراندن فرآیندهای تخصص تصمیمگیری ندارد. 2- طرحهای جایگزینی به منظور کاهش دادن هزینهها: این طرحها هزینه دستمزد، مواد و سایر عوامل ورودی تولید را از طریق جایگزین کردن تجهیزات قابل استفاده ولی غیرکارآمد کاهش می دهند، این تصمیمها اختیاری هستند و نیاز به تجزیه و تحلیل کامل دارند. 3- طرحهای مرتبط با گسترش محصولات یا بازارهای مرتبط: مخارجی که برای افزایش تولید محصولات موجود یا گسترش فروشگاههای خرده فروشی یا تسهیلات توزیع در بازارها در زمان کنونی انجام میشوند در این گروه قرار میگیرند. این تصمیمها دارای پیچیدگی بیشتری هستند زیرا نیاز به پیشبینی روشنی از رشد تقاضای آینده دارند، بنابراین نیاز به تجزیه و تحلیل کاملتری دارند. همچنین عموماً تصمیم نهایی در سطوح بالاتری در شرکت گرفته میشود. 4- طرحهای مرتبط با گسترش بازارها یا غرفه محصولات جدید: این طرحها مستلزم اتخاذ تصمیمهای استراتژیک میباشند که میتوانند ماهیت بنیادی فعالیتهای شرکت را تغییر دهند. معمولاً نیاز به مبالغ سنگین پول دارند که برگشت آنها با تأخیر همراه است همواره این طرحها به تجزیه و تحلیل گستردهای نیاز دارند و معمولاً تصمیم نهایی در رابطه با آنها در رأس هرم سازمانی (بوسیله هیت مدیره به عنوان بخشی از برنامههای استراتژیک شرکت) گرفته میشود. 5- طرحهای مرتبط با حفظ محیط زیست (طرحهای الزامی): مخارجی که ناگزیر باید برای سازگاری دولتی قراردادهای کارگری یا شرایط بیمه نامهها انجام شوند در این گروه قرار میگیرند را سرمایهگذاریهای الزامی مینامند که اغلب شامل طرحهای بدون تولید درآمد میباشند. 6- طرحهای تحقیق و توسعه: اغلب جریانهای نقدی مورد انتظار حاصل از تحقیق و توسعه آنقدر نامطمئن است که یک تجریه و تحلیل استاندارد جریان نقدی تنزیل شده نمیتوان آن را تضمین نماید. 7- طرحهای مرتبط با قراردادهای بلند مدت شرکت: شرکتها اغلب قراردادهای بلند مدتی را برای ارائه محصولات یا خدمات به مشتریان خاصی منعقد مینمایند که در آن امکان دارد به سرمایهگذاری اولیه زیادی نیاز باشد یا نباشد امّا هزینهها و درآمدها در طی چند سال وقوع خواهند یافت و قبل از اینکه قرارداد امضا گردد لازم است که تجزیه و تحلیل جریان نقدی تنزیل شده انجام شود. به طور کلی میتوان هر یک از گروههای فوق را بر حسب مقدار بهای تمام شده به چندین زیرمجموعه تقسیم کرد همچنین سرمایهگذاریهای بزرگتر نیاز به تجزیه و تحلیلهای کاملتری دارند و یا مورد تأیید مقامهای بالاتر شرکت قرار گیرند از سوی دیگر باید توجه نمود که طرحهای سرمایهگذاری چیزی بیش از ساختمانها و تجهیزات را در برمیگیرد نرمافزارهای کامپیوتری که یک شرکت ایجاد میکنند تا آن را در خرید مؤثرتر مواد و ملزومات یاری نماید یا با مشتریان ارتباط برقراری سازد، نیز یک دارایی است. 3-2-2نشانگرهای سرمایهگذاری کارا: ارزش فعلی خالص، یکی از بهترین معیارهایی است که بدان وسیله طرحهای سرمایهای را ارزیابی میکنند ارزش فعلی خالص یک پروژه عبارت از ارزش فعلی جریانهای نقدی ورودی مورد انتظار (تنزیل شده برمبنای نرخی که نشان دهندة ریسک جریانهای نقدی مورد استفاده آتی باشد) منهای ارزش فعلی کل وجوهی که از زمان حال سرمایهگذاری میشود بریکام( 2008) به عبارت دیگر ارزش فعلی هر نوع فعالیتی که مستلزم جریانهای نقدی ورودی و خروجی در یک دوره زمانی است عبارتست از ارزش فعلی جریانهای نقدی ورودی منهای ارزش فعلی کل جریانهای نقدی خروجی اگر مبلغ خالص مجموع سرمایه گذاری در زمان صفر صورت گیرد ارزش فعلی خالص این گونه تعریف میشود. کل ارزش فعلی جریانهای نقدی ورودی منهای مبلغ سرمایه گذاریریموند(2002) برای محاسبه ارزش فعلی خالص در بودجه بندی سرمایه ای از عامل حداقل نرخ بازده استفاده می کنند ارزش فعلی خالص را چند گونه می توان تفسیر کرد. اگر مقدار ارزش فعلی خالص مثبت، یعنی بزرگتر از صفر شود نرخ بازده طرح سرمایهگذاری بیش از حداقل نرخ بازاری مورد نظر است. 2- اگر مقدار ارزش فعلی مساوی صفر باشد نرخ بازده طرح سرمایهگذاری با حداقل نرخ بازده مورد نظر برابر است. 3- اگر مقدار ارزش فعلی خالص منفی، یعنی کوچکتر از صفر بشود نرخ بازده طرح سرمایهگذاری کمتر از حداقل نرخ بازده مورد نظر است. دلیل و توجیه برای روش ارزش فعلی خالص راحت و آسان است ارزش فعلی خالص به مبلغ صفر بیانگر آن است که جریانهای نقدی طرح برای بازپرداخت مبلغ سرمایهگذاری شده و تأمین نرخ بازده مورد توقع روی آن سرمایه کاملاً کافی میباشد اگر ارزش فعلی خالص طرح مثبت باشد آن طرح بیش از مبلغ مورد نیاز جهت بازپرداخت هزینه بدهی و تأمین مالی مورد توقع سهامداران وجوه حاصل مینماید و این وجوه نقد اضافی فقط به سهامداران شرکت تعلق خواهد داشت بنابراین، اگر شرکتی طرحی را با ارزش فعلی خالص مثبت به اجرا درآورد ثروت سهامداران افزایش خواهد یافت بریکام( 2008) با عنایت به مقدمه فوق در رابطه با کارایی سرمایهگذاری حداقل به دو شاخص عمده در این زمینه میتوان اشاره نمود. الف) شرکتها به منظور تأمین مالی فرصتهای سرمایهگذاری خود نیاز به افزایش به میزان و مبلغ مورد کفایت دارند زیرا در یک بازار کارا کلیه پروژههای دارای ارزش فعلی خالص میبایست مورد سرمایهگذاری قرار گیرند اما تحقیقات زیادی در علم مدیریت مالی مؤید این مطلب میباشد که محدودیتهای شرکتها در تأمین مالی به میزان کافی توانایی سرمایهگذاری در پروژههای دارای پتانسیل لازم را از مدیران سلب میکند (رابطه 7 در نمودار 1-2) در نتیجه شرکتهایی که با محدودیت در تأمین مالی مواجهه میباشند پروژههای دارای ارزش خالص مثبت را به علت هزینه های بالای تأمین مالی کنار میگذارند که این امر منتج به سرمایهگذاری کمتر از حد در شرکت می گردد (عبور از فرصتهای سرمایهگذاری دارای ارزش فعلی خالص مثبت به شرح رابطه 10 در نمودار 1-2) (بیدل و همکاران) ب) حتی در شرایطی که شرکت موفق به تأمین مالی به میزان کافی گردد هیچگونه ضمانتی وجود ندارد که سرمایهگذاری صحیحی انجام شود به عنوان مثال مدیران ممکن است در اثر گزینش اشتباه پروژههای نامناسب و ناکارا (رابطه 1-6 در نمودار 1-2) منابع موجود را در زمینهای اشتباه مصرف و آنها را به هدر بدهد که در این صورت شرکت: 1) به سمت سرمایهگذاری بیشتر ازحد سرمایهگذاری در پروژههای دارای ارزش فعلی خالص منفی به شرح رابطه 1-8 در نمودار 1-2 2)سرمایهگذاری کمتر از حد سوق داده میشود ( در اثر از دست دادن منابع موجود به علت سرمایه ‌گذاری در پروژه های نامناسب و ناکارا و عدم امکان سرمایه گذاری درپروژههای مناسب دارای ارزش فعلی خالص مثبت به شرح رابطه 2-8 در نمودار 1-2 نمودار1-2 ارتباط یک گزارشگر مالی و کارایی سرمایهگذاری 72136020320کارایی سرمایه گذاری109سرمایهگذاری بیشتر از حدسرمایهگذاری کمتر از حدانتخاب نادرست پروژه1-82-8(افزایش) هزینه تامین مالی شرکت71-6مشکلات نمایندگی5خطر اخلاقی2-64گزینش نامناسب2عدم تقارن اطلاعاتی31کیفیت گزارشگری مالی00کارایی سرمایه گذاری109سرمایهگذاری بیشتر از حدسرمایهگذاری کمتر از حدانتخاب نادرست پروژه1-82-8(افزایش) هزینه تامین مالی شرکت71-6مشکلات نمایندگی5خطر اخلاقی2-64گزینش نامناسب2عدم تقارن اطلاعاتی31کیفیت گزارشگری مالی (نمودار تعدیل شده وردی 2006) نمودار فوق براساس برداشت محقق از مبانی نظری موجود در سایر منابع تعدیل شده است. 3-2عدم تقارن اطلاعات: در تعریف بازارهای کارای اوراق بهادار مقرر بر این است که اطلاعات در دسترس همگان قرار میگیرند ولی همواره یک عضو فعال در بازار اقلام مورد معامله چیزهایی میداند که عضو دیگر از آن آگاه نیست هنگامی که چنین وضعی وجود داشته باشد گفته میشود بازار دارای یک ویژگی خاص است که آنرا نامتقارن بودن اطلاعات مینامند (بیدل و هیلاری 2006) به عبارت دیگر هنگامی که یکی از طرفها نسبت به دیگری اطلاعات بیشتری داشته و از این دیدگاه دارای مزیت باشد گفته میشود که سیستم اقتصادی از دیدگاه اطلاعات نامتقارن است (قائمی و وطن پرست 1384) یکی از اثرات اطلاعات نامتقارن این است که بر راه فعالیت درست بازار مانع ایجاد می نماید و در بدترین حالت امکان دارد یک بازار در نتیجه متقارن بودن اطلاعات به طور کامل متلاشی شود اسکات(2007). ریکرلوف درباره اثرات ناشی از این پدیده مطالعات جامعی نموده است براساس تحقیقات وی نمونهای از بازاری را که دارای اطلاعات نامتقارن است میتوان در بازار خودرو دست دوم مشاهده کرد مالک خودرو درباره وضع واقعی خودرو و درنتیجه جریان منافع آتی آن، در مقایسه با خریدار بالقوه اطلاعات بیشتری دارد امکان دارد یک نفر با عرضه یک خودروی اسقاط به بازار بکوشد از این مزیت بهرهبرداری نموده و از خریدار کم اطلاع مبلغی بیش از ارزش واقعی خودرو دریافت نماید از سوی دیگر امکان دارد خریداراز این وسوسه آگاه باشد و از آنجا که اطلاعات کافی ندارد، تا بین یک خودروی اسقاط وخودروی سالم تمایز قایل شود قیمتی را که آماده پرداخت برای یک خودرو دست دوم است پایین می آورد. در نتیجه بسیاری از خودروها (حتی خودروی سالم) دارای یک ارزش بازار هستند که از ارزش واقعی جریان منافع آتی آنها کمتر است به بیان دیگر، بازارخودروی دست دوم بدان گونه که باید و شاید صحیح و کارا عمل نمیکند (هند ریکسن 1991،66). مشکلات نمایندگی و هزینههای آن: در تحقیقات حسابداری، تئوری نمایندگی، اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده است تفکیک منافع مدیریت و مالکی که در خارج از شرکت بوده و درگیر تصمیمات مدیریت نمیباشد منشأ پیدایش این تئوری گردید. اگرچه تئوری نمایندگی ریشه در علوم مالی و اقتصادی و نه روان شناسی و جامعه شناسی دارد، مفروضات براین پایه قرار دارد که افراد همواره میکوشند تا منافع خود را بیشینه ساخته وهمین امر باعث می شود که گاهی این منافع افراد ذینفع خارج از شرکت مانند سهامداران ووام دهندگان در تضاد باشد تقابل بالقوه موجود میان مدیریت، مالکیت و وام دهندگان بر ساختار سرمایه، حاکمیت شرکتی و سیاستهای سرمایهگذاری اثرگذاشته و منجر به افزایش اتخاذ تصمیمات ناکارا توسط مدیریت (رابطه 1-6 در نمودار 1-2) و انجام سرمایه گذاریهای غیربهینه که هر دو از عوامل اصلی سرمایهگذاری کمتر ازحد و بیشتر از حد میباشند (رابطه 1-8 و 2-8 در نمودار 1-2) میگردد. (روی و همکاران 2004،63). فرض مهم دیگری که تئوری نمایندگی برپایه آن قرار دارد این است که شرکت کانون یا محل تلاقی روابط قراردادهایی است که بین مدیریت، مالکان و بستانکاران وجود دارد. در نتیجه درتئوری نمایندگی هزینههای مختلف مربوط به نظارت و تقویت روابط بین این گروههای مختلف مطرح است. ولک(2001) هزینه رابطه نمایندگی بین مدیر و سهامداران خارج از شرکت را هزینه نمایندگی مینامند که چنین هزینههایی موجب کاهش ارزش شرکت شده و در راستایی صورت می گیرند که ثروت سایر طرفهای قرارداد شرکت، به دیگران (مدیران) منتقل میشود. ( رابطه 5 نمودار 1-2) لذا هزینه نمایندگی باعث میشود که سهامداران با مدیر قراردادهایی ببندند و بدان وسیله اقدامات آنان را محدود نماید تا هزینههای نمایندگی کاهش یابند (واتز و زیمرمن 1986،89). 4-2سيستم جامع مديريت نقدینگی: هدف اصلي مديريت، نقدينگي مطلوب است. يعني شرايطي كه شركت با مازاد نقدينگي يا كمبود نقدينگي غيرطبيعي مواجه نباشد در يك نگاه كلي براي تحقق نقدينگي 2 دسته شرايط و الزامات قابل شناسايي است. دسته اول شرايط و الزاماتي كه به درون شركت مربوط است و دسته دوم شرايط و الزاماتي كه به عنوان عوامل محيطي مرتبط است(رودپشتی وکیانی،1387،102). دسته اول شرايط دروني: 1) حد مطلوب نقدينگي: از آنجايي كه وجوه كوتاه مدت شركت در دارايي‌هاي جاري سرمايه گذاري مي‌شود و اين دارايي‌ها از يك طرف كم بازده و از طرف ديگر ضامن حفظ توان نقدينگي شركت هستند لذا اولين سؤالي كه شركت با آن مواجه است اين است كه حد بهينه و مطلوب اين دارايي‌ها چيست و چگونه تعيين مي‌شود به گونه اي ميزان آن نه بيش از حد نياز باشد و شركت از راكد ماندن سرمايه متضرر شود (هزينه فرصت) و نه كمتر از حد باشد كه با كمبود نقدينگي مواجه باشد. 2) سرمايه گذاري و تامين مالي كوتاه مدت: به هر حال تعيين حد مطلوب نقدينگي تنها يك مرحله از مديريت نقدينگي است، آنچه كه اهميت دارد اين است كه شركتها بتوانند وجوه مازاد بر اين حد را در كوتاه مدت سرمايه گذاري نمايند و كمبود وجوه را بتوانند در كوتاه مدت تامين نمايند. 3) مديريت مطالبات وموجودي ها: براي اداره نقدينگي شركت يك شرط لازم ديگر اين است كه شركت بتواندخطي مشي‌هاو اقدامات مناسبي درمواجه با مطالبات وموجودي كالا اتخاذ كند ازجمله الف) شركت داراي سياست اعتباري مشخص باشد و به آن عمل كند به عبارت ديگر مشخص كرده باشد كه شرايط فروش به مشتريان مختلف چيست و به چه كساني اعتبار دهد. ب) شركت داراي سياستها و روشهاي مناسبي براي نظارت بر حسابهاي دريافتي و وصول مطالبات باشد. ج) شركت در نگهداري موجودي كالا به گونه‌اي عمل كند كه هدف سودآوري (مخصوصاً در شرايط تورمي) كه باعث افزايش موجودي كالا مي‌شود لطمه اي به هدف نقدينگي نزند. د) در زمينه پرداخت صورت حسابهاي شركت داراي سياستها و روش‌هاي معيني است كه هم امكان استفاده از فرصتهاي مربوط به اين شيوه تامين مالي را فراهم مي‌كند هم اينكه جنبه اخلاق و انصاف در برخورد با طلبكاران شركت را نيز رعايت مي‌كند. 4) برنامه ريزي نقدينگي: برنامه ريزي نقدينگي شركت به عنوان اصلي ترين جزء و پوشش دهنده ساير اجزاء شناخته مي‌شود. كه در زمينه برخورد فعال در ابعاد فوق را فراهم مي‌كند به عبارت ديگر اگر شركت حد مطلوب نقدينگي را تعيين كرده باشد براي دستيابي به تركيب بهينه دارايي‌ها و بدهي‌هاي جاري بايد اقدام به برنامه ريزي نقدينگي نمايد. شرايط و الزامات مديريت بهينه سرمايه در گردش: موارد 4 گانه فوق اشاره به 4 عنصر اساسي در مديريت نقدينگي دارد. اين عوامل در كنترل شركت هستند و شركت به وسيله آنها مي‌تواند به وضعيت نقدينگي مطلوب دست يابد ولي آنچه در اعمال مديريت نقدينگي مهم است عواملي محيطي و خارج از كنترل شركت است. فراهم نبودن اين زمينه‌ها مديريت نقدينگي را با نواقص و مشكلاتي مواجه مي‌كند. دسته دوم، الزاات و شرايط محيطي مديريت نقدينگي: 1) نهادهايي كه شركتها را در وجود تعيين اعتبار مشتريان كمك مي‌كند. با توجه به اينكه بخش مهمي از نقدینگی در حسابهاي دريافتني تبلور پيدا مي‌كند لذا شركتها براي جلوگيري از هزينه‌هاي لاوصول اين مطالبات بايد براساس اعتبار سنجي‌هاي مناسب اقدام به فروش نسيه نمايد. انجام مستقيم امور اعتبار سنجي توسط شركت كار مقرون به صرفه نيست. 2) وجود فرصتهاي سرمايه گذاري كوتاه مدت در بازارهاي پولي: شركتها جهت استفاده بهينه از نقدينگي بايد به بازار پول دسترسي داشته باشند و بتوانند مازاد نقدينگي را در ابزارهاي مالي مناسب سرمايه گذاري كنند و يا كسري نقدينگي را با شرايط ارزان از بازار پول تامين نمايند. 3) وجود فرصتهاي تامين مالي كوتاه مدت در بازار پولي: هر چه قدر بازار پول در تسهيل نقل و انتقالات وجوه كوتاه مدت كارسازتر باشد مديريت نقدينگي شركتها نيز آسانتر انجام مي‌شود. در غير اين صورت زنجيره مديريت نقدينگي كامل نمي‌شود. 4) وجود سيستمها و روش‌هاي عرضه خدمات مناسب بانكي و ارتباطي: سيستمها و روش هايي كه بانك‌ها از طريق آن خدمات بهتري را در وصول مطالبات و يا هرگونه نقل و انتقالات وجوه درگير ارائه مي‌دهند و به علاوه ابزارهاي مناسب ارتباطي در اين جهت يكي از ضرورتهاست. 5)‌مقررات و قوانين: وجود مقررات و قوانيني كه بتواند شرايط اطمينان بخشي را در بازار پول و سرمايه حاكم نمايد براي مديريت نقدينگي بسيار مهم است. 1-4-2رابطه سود آوری و نقدینگی: نقدينگي و سودآوري دو موضوع مهمي است كه مورد توجه خاص انديشمندان مالي و مديران مالي شركتها است. البته برخي نقدينگي را واجد شرايط و اهميت بسيار مي‌دانند و معتقدند كه اگر شركتي سودآور نباشد مريض است و اگر نقدينگي نداشته باشد در حال مرگ است. به عبارت ديگر احتمال اينكه شركتي سودآور نباشد و به حيات خود ادامه دهد وجود دارد ولي بدون نقدينگي نمي‌توان به بقاي خود ادامه دهد. مديريت نقدينگي يكي از مباحث اصلي مديريت مالي شركتها مي‌باشد، نقدينگي توانايي شركت در ايفاي تعهدات كوتاه مدت را نشان مي‌دهد. به عبارت ديگر نقدينگي شركت رابطه‌ي بين وجوه نقدي است كه در دوره كوتاه مدت در اختيار شركت قرار خواهد گرفت و وجوه نقدي است كه شركت به آن نياز خواهد داشت(جهانخانی وطالبی،1378،49)1. 5-2مدیریت وجوه نقد شرکت ها استراتژی های مدیریت وجوه نقد را خود ار بر محور دو هدف تعیین می کنند: تهیه و تامین وجه نقد برای انجام دادن پرداختهای شرکت با به حداقل رساندن وجوهی که در شرکت به صورت راکد باقی می ماند. هدف دوم بازتاب این طرز تفکر است که اگر اقلامی از دارایی به درستی مصرف نشود، هیچ نوع بازدهی برای شرکت نخواهد داشت. متاسفانه این دو هدف ممکن است با یکدیگر در تناقض باشند. پایین آوردن سطح وجوه نقد و به کارگیری کلیه وجوه نقد احیانا باعث کمبود وجه نقد برای پرداختهای به موقع شرکت می شود. بنابراین استراتژی های مدیریت وجوه نقد باید به گونه ای باشد که بین این دو هدف نوعی هماهنگی ایجاد شود. با این همه باید گفت که هدف پرداخت به موقع تعهدات از هدف به حداقل رساندن وجوه راکد مهمتر است. 1-5-2تعریف و اهمیت موجودی نقد وجوه نقد اصلی ترین عنصر از گروه دارایی های جاری و مهم ترین مولفه نقدینگی واحد های انتفاعی است به نحوی که تداوم فعالیت و تحقق اهداف واحد هارا تسهیل نموده و امکان پذیر می سازد. تاثیر وجوه نقد در اداره واحد های انتفاعی بدان اندازه است که آگاهی روزانه از وضعیت نقد، در تصمیم گیری های مالی و اساسی واحد انتفاعی امری ضروری است. اغلب تصمیمات مدیران به گونه ای با وجوه نقد ارتباط دارد. بنابراین ضروری است که اولا به عنوان یکی از ارکان برنامه ریزی مالی همواره مورد توجه مدیران مالی قرار گیرد و ثانیا به صورت کارا و اثر بخش در خصوص وجه نقد اعمال مدیریت شود( نیکو مرام و دیگران،1378،267). هنگامی که واژه وجه نقد را برای شرکت به کار می بریم، با هنگامی که برای افراد به کار می بریم فرق دارد. وجه نقد شرکت هم شامل اسکناس و مسکوکات و هم شامل وجوه تنخواه گردان و حسابهای دیداری بانک ها می باشد لوری و اندرسون(1988). در یک تعریف اقتصادی وجه نقد شامل اسکناس، حساب سپرده دیداری وچکهای غیر دیداری می باشند. مدیران مالی گاهی واژه وجه نقد را برای اوراق بهادار کوتاه مدت نیز استفاده می کنند، ولی عموما اوراق بهادار کوتاه مدت به عنوان شبه نقد در نظر گرفته می شوند راس(1999). شبه نقد دارایی هایی هستند که خیلی به وجه نقد نزدیک هستند و در اسرع وقت می توانند تبدیل به وجه نقد شوند، به دلیل سهولت در تبدیل آنها به وجه نقد آنها را اغلب دارایی های نقدی یا شبه نقد گویند کان(1995). شبه نقد شامل اوراق خزانه، گواهی سپرده و توافق نامه های بازخرید می باشد. در ترازنامه وجه نقد شامل شبه نقد هم می شود.در تعریف دیگر که کان ارائه می دهد وجه نقد عبارت است از پول رایجی که براساس قانون یک کشور در پرداخت بدهی، مالیاتها و برآورده نمودن تعهدات قراردادها پذیرفته می شود کان(1995). به طور کلی موجودی نقد شامل کلیه وجوه حساب های جاری و پس انداز در بانک، اسکناس و مسکوکات موجود در صندوق، وجوه در دست تنخواه گردانها، حواله ها و چک های قابل واریز به حساب بانکی، چک های تضمین شده بانکی و موجودیهای ارزی است. تداوم فعالیت و بقا و حیات یک واحد انتفاعی تا حد زیادی به گردش وجه نقد بستگی دارد. در بیانیه هیات تدوین استانداردهای حسابداری که از سوی سازمان حسابرسی انتشار یافته است در اهمیت وجوه نقد آمده است: "وجوه نقد از منابع مهم و حیاتی هر واحد انتفاعی است و ایجاد توازن بین وجوه نقد در دسترس و نیاز های نقدی ، مهمترین عامل سلامت اقتصادی هر واحد انتفاعی است. وجه نقد از طریق عملیات عادی و سایر منابع تامین مالی به واحد انتفاعی وارد می شود و برای اجرای عملیات، پرداخت سود، بازپرداخت بدهی هاو توسعه واحد انتفاعی به مصرف می رسد. جریان ورود و خروج در هر واحد انتفاعی بازتاب تصمیم گیری مدیریت در مورد برنامه ریزی های کوتاه مدت، بلند مدت، عملیاتی و طرح های سرمایه گذاری و تامین مالی است." اهمیت وجه نقد تا بدان حد افزایش یافته است که مدیریت بدون اطلاع از وضعیت آن، قادر به اتخاذ تصمیمات کارا و اثر بخش نمی باشد. زیرا هر تصمیم به میزان وجه نقد موجود و در دسترس و وجوه نقدی که پیش بینی می شود در آینده در دسترس باشد بستگی دارد. همچنین وضعیت نقدینگی مبنای قضاوت بسیاری از اشخاص ذیحق، ذینفع و ذیعلاقه نظیر سهامداران، سرمایه گذاران و سفارش دهندگان(خریداران و فرو شندگان) در باره موقعیت واحد انتفاعی است ( نیکو مرام و دیگران، 1378، 268). با توجه به اینکه نتایج تحقیق انجام شده توسط دنیس و سبیلکف (2007) نشان می دهد که وجوه نقد نگهداری شده(منبع داخلی) در شرکت با سطوح سرمایه گذاری رابطه دارد و ارزش نهایی سرمایه گذاری برای شرکتهایی که دارای محدودیت مالی هستند، بیشتر است. همچنین شرکتهایی که دارای وجوه نقد زیادی هستند، دارای سرمایه گذاری بیشتری بوده و ارزش نهایی سرمایه گذاری خود را افزایش می دهند. به علاوه شرکتهایی که دارای محدودیت مالی هستند نسبت به شرکتهایی که بدون محدودیت مالی هستند وجوه نقد بیشتری نگهداری می نمایند. 2-5-2انگیزه نگهداری وجه نقد کینز سه انگیزه نیاز به انجام معاملات ، انجام اقدامات احتیاطی و مقابله با شرایط دارای ریسک را سبب نگهداری وجه نقد می دانست. تحقیقات انجام شده در زمینه نگهداری وجه نقد توسط شرکتها ، انگیزه انجام معاملات (وجود هزینه های معاملاتی) و انگیزه احتیاطی را بیشتر مورد تاکید قرارداده اند.انگیزه انجام معاملات بیشتر به دلیل هزینه بر بودن استفاده از سایر دارایی ها (بجزء وجه نقد) در انجام معاملات تجاری است. بر این اساس می توان گفت شرکتهایی که با کمبود منابع داخلی روبرو هستند، می توانند بافروش دارایی ها ، با ایجاد بدهی های جدید یا انتشار سهام جدید و یا با عدم پرداخت سود سهام نقدی منابع خود را افزایش دهند. بنابراین، انتظار می رود شرکتهایی که با هزینه معاملات بیشتری روبرو هستند ، مبالغ بیشتری از دارایی های نقدی را نگهداری نمایند. از طرف دیگر ، انگیزه احتیاطی بیشتر در مورد مقابله با ریسک کمبود نقدینگی ، استفاده از فرصتهای تجاری و اجتناب از ورشکستگی است . بنابراین شرکتها موجودی نقد را برای مواجهه با وقایع پیش بینی نشده نگهداری می نمایند و در صورتی که هزینه سایر موارد تامین مالی بسیار زیاد باشد ، برای تامین مالی سرمایه گذاریهای خود از موجودیهای نقدی نگهداری شده استفاده می نماید(آقایی،1388،55). انگیزه معاملاتی:دلیل اصلی نگهداری وجه نقد انگیزه معاملاتی می باشدخان و جینگ(1990). شرکت ها برای انجام عملیات عادی و روتین خود نیاز به وجه نقد دارند و هدف شرکت از نگهداری وجه نقد پاسخگویی به اهداف معاملاتی و انجام فعالیت های جاری و روزمره می باشد. شرکت ها برای نیل به اهدافشان پرداخت هایی را انجام می دهند که شامل پرداخت بابت خرید، حقوق و دستمزد،هزینه های عملیاتی، هزینه های مالی، مالیاتها، تقسیم سود و بدهی ها می باشد راس(1999).در بعضی مواقع مبالغ موردنیاز و زمان پرداخت ها از قبل شناخته شده است برای مثال شرکت از زمان پرداخت دقیق اصل و بهره وام ها در سررسیدشان مطلع می باشد اما گاهی مبلغ و زمان پرداخت به طور دقیق مشخص نیست کان(1995). از طرفی نیز یکسری جریان های نقدی ورودی ( دریافت ها ) حاصل از عملیات فروش، فروش دارایی ها ، تامین مالی و بازده سرمایه گذاری ها و ... به درون شرکت جریان دارد که آگاهی دقیق از زمان ورودشان وجود ندارد. دریافت ها و پرداخت های شرکت یک جریان دائمی دو طرفه است اما جریان های نقدی ورودی و خروجی کاملا بر یکدیگر منطبق یا همزمان نیستند. اگر دریافت های نقدی و پرداخت های نقدی بتوانند به طور دقیق در جریان عملیات عادی بر یکدیگر منطبق شوند شرکت نیازی به نگهداری وجه نقد برای اهداف معاملاتی نخواهد داشت، به هر صورت به دلیل همزمان نبودن گاهی جریان نقد خروجی بیشتر از ورودی هاست و گاهی نیز ورودی ها بیشتر از خروجی ها می باشند. به منظور حصول اطمینان از اینکه شرکت می تواند به تعهداتش در سررسیدشان عمل کند در وضعیتی که پرداخت ها بیشتر از دریافت های جاری است باید مانده وجه نقد مناسب وجود داشته باشد. نیاز به موجودی نقد برای برآورده نمودن نیاز های نقدی روزمره و عملیاتی به عنوان انگیزه معاملاتی شناخته می شود و چنین مانده هایی مانده معاملاتی و عملیاتی نامیده می شود.بنابراین انگیزه معاملاتی به نگهداری وجه نقد برای برآورده نمودن تعهدات پیش بینی شده که زمانشان به طور کامل با دریافت ها همزمان نیست اشاره دارد خان و جینگ(1990). میزان نسبی وجه نقدی که توسط شرکت نگهداری می شود تحت تاثیر صنعتی است که شرکت در آن فعالیت دارد (کاون و دیگران،1996، 150). 3-5-2انگیزه احتیاطی: برخی از شرکت ها در محیط هایی فعالیت می کنند که از عدم اطمینان بالایی برخوردار است. در محیط های نامطمئن هم جریان های نقدی ورودی و هم خروجی را نمی توان بطور دقیق مشخص نمود و قابلیت پیش بینی ورودی ها و خروجی ها مشکل می باشد بنابراین در چنین محیطی برخی نیاز ها هنوز نامشخص و مبهم است و ظهور پیدا نکرده اند( همان منبع ،152). به عبارت دیگر به علت همزمان نبودن جریان های نقدی ورودی و خروجی و عدم اطمینان محیطی یک سری پرداخت های پیش بینی نشده در هردوره مالی وجود دارد. نیازهای نقدی پیش بینی نشده ممکن است در اثرعوامل زیر به وجود آید: کاهش تدریجی و غیر منتظره در وصول مطالبات از بدهکاران پرداخت صورتحساب هایی که برای تسویه زودتر از هنگام ارائه شده اند از دست دادن مشتریان یا ورشکستگی مشتریان مهم لغو برخی سفارشات کالاها از طرف مشتریان ناراضی افزایش غیر مترقبه در قیمت مواد اولیه وجه نقدی که برای پاسخ گویی به چنین نوسانات تصادفی پیش بینی نشده نگهداری می شود مانده احتیاطی نامیده می شود. به عبارت دیگر انگیزه نگهداری وجه نقد به صورت مانده احتیاطی در واقع برآورده نمودن تعهدات پیش بینی نشده می باشد. بنابراین مانده های نقدی احتیاطی این دلگرمی یا اطمینان را به وجود می آورد که وجوه نقدی برای حوادث یا اتفاقات غیره منتظره در دسترس است خان و جینگ(1990). هرچه عدم اطمینان بیشتر باشد، امکان تحقق نیافتن جریان های نقدی ورودی و متحمل شدن پرداخت های اضافه بیشتر می شودو احتمال اینکه هر لحظه شرکت با کمبود وجه نقد برای پاسخگویی به وقایع غیر منتظره مواجه شود بیشتر می باشد. به عبارت دیگر اندازه مانده های احتیاطی بزرگتر خواهد بود( کان،1995،79). عامل دیگری که با اندازه چنین مانده هایی ارتباط دارد میزان دسترسی به اعتبار کوتاه مدت می باشد. داشتن روابط خوب بانکی و استفاده از تسهیلات آنها و قدرت استقراض و دسترسی سریع به وجوه، نیاز به نگهداری مانده احتیاطی را کاهش می دهد(همان منبع). انگیزه سفته بازی: گاهی اوقات شرکت ها وجه نقد را به منظوربهره مند شدن از فرصت های سرمایه گذاری و موقعیت های سود آوربالقوه نگهداری می کنند. نگهداری کردن وجوه نقد برای این هدف انگیزه سفته بازی نامیده می شود.گاهی یک شرکت ها از طریق خرید سایر شرکت ها تمایل به رشد دارند و منتظر شناسایی فرصت های جذاب هستند و وجه نقد را برای این منظور ذخیره می کنند (فرصت های خارج از شرکت ) یا گاهی پیش بینی می شود فرصت هایی یا پروژه هایی با NPV مثبت در درون خود شرکت به وجود آید کان (1995). انگیزه سوداگری کمک می کند تا واحد انتفاعی از فرصت های زیر برخوردار شود: فرصت خرید مواد اولیه در زمان کاهش قیمت با پرداخت سریع وجه نقد استفاده از تغییرات نرخ بهره از طریق بازخرید اوراق بهادار هنگامی که نرخ بهره موردانتظار کاهش می یابد. انجام هرگونه خرید دیگر با قیمت های مناسب. به طور کلی انگیزه سودا گری بخش کم اهمیت تری از اولویت های شرکت برای نگهداری وجه نقد را تشکیل می دهد و انگیزه های معاملاتی و احتیاطی توجیه بیشتری برای نگهداری وجه نقد در شرکت را دارد و در آخر اینکه هر سه مانده فوق تحت تاثیر عدم اطمینان در مقدار و زمان جریان های نقدی قرار می گیرد. 4-5-2سطح بهینه و مطلوب وجه نقد مدلهای مختلفی برای تعیین حد یا دامنه مطلوب وجه نقد ارائه شده است که چند مورد آن در زیل بیان می گردد: مدل بامول ویلیام بامول اولین کسی بود که مدل رسمی مدیریت وجه نقد متشکل از هزینه های فرصت و هزینه های مبادله ارائه داده است. مدل وی می تواند برای مانده نقدی مورد انتظار استفاده شود راس (1996). اولین مدل سنتی ، مدلی است که کاملاً از مدل اقتصادی سفارش کالا تبعیت می کند. این مدل در رشته های مختلف از جمله مهندسی صنایع و تولید به کار می رود و در مدیریت صندوق نیز می توان ازآن استفاده کرد . این مدل که برای مدیریت صندوق طراحی شده است ، مدل بامول نامیده می شود و سایر مدل های صندوق و نگهداری وجه نقد از این مدل اقتباس شده است. مدل بامول به جهت وجود هزینه های تامین وجه و هزینه های کمبود نقدینگی اجازه نمی دهد موجودی نقد در سطح صفر نگهداری شود زیرا حجم معاملات لزوم نگهداری نقدینگی بیشتر را افزایش می دهد به همین جهت حجم نقدینگی یک واحد تجاری بزرگ به علت حجم فعالیت زیاد، بیشتر از حجم نقدینگی یک واحد تجاری کوچک است . بنابراین به رغم آگاهی از هزینه های نگهداری نقدینگی به علت فرصتی که ممکن است در اثر نگهداری وجه نقد از دست رود، با این وجود بایستی وجه نقد نگهداری شود. خط مشی ایده ال در مدل بامول ایجاد تعادل بین هزینه های سفارش و هزینه های نگهداری نقدینگی است. از این رو در این مدل بایستی بین دو نوع هزینه تعادل برقرار شود. مدل بامول ایستا است . در این مدل مانده صندوق در ابتدای ماه حداکثر است و در طی ماه به تدریج کاهش می یابد. این الگو شکل ساده شده واقعیت است. در این الگو زمان می تواند روزانه، هفتگی ، فصلی ، ماهانه و یا سالانه باشد. از آنجایی که حجم پرداختهای پایان ماه از حجم پرداختهایی که در طول ماه صورت می گیرد بیشتر است لذا در پایان ماه نیاز به وجه نقد بیشتر است. مانده مذبور طی ماه کاهش می یابد به همین علت مدل بامول در چارچوب ماه بهترین کاربرد را دارد. باید توجه داشت که مدل بامول بر فرضهایی استوار است. در مدل این گونه فرض می شود که شرایط مطمئن است و احتمالات را در نظر نمی گیرد. مدل از توزیع نقدینگی ثابت تبعیت می کند و فرض می کند که در فواصل معین صورت می گیرد . فرض دیگر مدل بامول این است که هزینه ها به طور مداوم در طول زمان تحقق می یابد . مدل میلر-اور: میلر و اور مدل بامول را با فرض جریان احتمالات برای تغییرات دوره ای مانده صندوق گسترش دادند بدین ترتیب مدل بامول را به جریان پیچیده تری تبدیل نمودند که به واقعیت نزدیکتر است. پیچیدگی این مدل از آنجا ناشی می شود که دریافتها و پرداختها در طول زمان ثابت نیستند و میزان موجودی متناسب با نیازهای نقدی تغییر می یابد. این روند باعث می شود که در هر دوره زمانی مدل از الگوی حرکتی خاصی برخوردار باشد. با توجه به الگوی حرکت مدل و نبود رایانه در زمان ارائه این مدل میلر و ارو فرض کردند که فرآیند حرکتی نقدینگی از گشت تصادفی تبعیت می نماید. به ترتیب که جریانات نقدینگی حول محوری با الگوی متفاوت حرکت می کنند و دارای حرکت نامنظم هستند. بنابراین طبق این مدل الگوی دوره جاری قابل تعمیم به الگوی دوره بعد نیست. بنابراین نیاز به وجه نقد جاری با نیاز به وجه نقد آتی برابر نخواهد بود. میلر و ارو برای ساده تر شدن شکل گشت تصادفی فرض را بر گشت تصادفی ثابت تغییر دادند. یعنی تغییرات در مانده صندوق در طول زمان از نظر جهت و مقدار تصادفی در نظر گرفته شده است. این فرض فرضی اساسی در مدل میلر و ارو است. میلر و ارو معتقند زمانی که در مدل تعداد دوره های به سمت n میل پیدا می کند مدل شکل منحنی نرمال پیدا می کند. مدل برانک : در مدل برانک جریانهای نقدی مورد انتظار تابع توزیع احتمالات است. این مدل برای زیانهای ناشی از استفاده کردن از تخفیفات نقدی و تضعیف وضعیت اعتباری به علت کمبود نقدینگی یک تابع هزینه فرض می کند. در این مدل ضمن لحاظ کردن توزیع احتمالات به این نکته نیز توجه شده است که اگر وجوه کافی برای خرید یک قطعه یدکی در دسترس نباشد این کمبود نقدینگی چه مقدار هزینه در بر خواهد داشت. متغیر تصمیم گیری برای مدل برانک عبارت است تسهیم وجوه واحد تجاری بین مانده صندوق و اوراق بهادار در اول دوره . در این مدل برداشت از حساب سرمایه گذاری ها(اوراق بهادار کوتاه مدت) تنها در پایان هر دوره امکانپذیر است. بر طبق این مدل فرض می شود. پرداختهای صندوق مستقیم و قابل کنترل است و دریافتهای صندوق غیر قابل کنترل و مداوم است. در شرایط اطمینان کامل الگوی نوسانات مانده صندوق بر عکس الگوی بومول می باشد. 6-2مدل های جدید صندوق: مدل هاي بومول، میلر- ارو و برانك سال ها پيش بنا شده است ودر زمره مدل هاي پيچيده صندوق نيست. مدلهاي مذکور ازپارامترهاي ساده استفاده می کنند که علت آن محدوديت محاسباتي والگوريتمي دوره زماني آن مدلها است. امروزه سطح محاسبات کمي مديريت مالي پيشرفت زيادي کرده است و يكي از علل عمده آن کاربرد رايانه درحوزه دانش مديريت مالي است. اکنون ديگرلازم نيست فرض شود جريان هاي نقدي ورودي و خروجي صندوق از توزيع مورد نظر مدل برانكيا توزيع نرمال درطول زمان، تبعيت مي کند. امروزه رايانه امكان طراحي الگوهاي متنوع توزيع وجريان دريافت و پرداخت را در اختيار قرارمي دهد. در ده اخير در حوزه مالي ، به جزمدل هاي خطي وغيرخطي، ازمدل هاي آشفتگي، شبكه هاي عصبي و انواع زيرمجموعه هاي آن به طورگسترده استفاده شده است. امروزه بسته هاي نرم افزاري ومدلهاي شبيه سازي سطح بالا به کارمي روند. 7-2مروری بر تحقیقات پیشین در این بخش، تحقیقات صورت گرفته در ارتباط با این موضوع بیان میشود. روکا و همکاران : درتحقیقی به بررسی مشکلات منتج به سرمایهگذاری کمتر از حد و سرمایهگذاری بیشتر از حد پرداختند آنها نشان دادند تقابل بالقوه موجود میان مدیریت، مالکیت وام و وام دهندگان به ساختار سرمایه حاکمیت شرکتی و سیاستهای سرمایهگذاری شرکت اثر گذاشته و منجر به افزایش اتخاذ تصمیمات ناکارا توسط مدیریت و انجام سرمایهگذاریهای غیر بهینه که هر دو از عوامل اصلی سرمایهگذاری کمتر و بیشتر ازحد میباشند. میگردد، همچنین تصمیمگیری اشتباه مدیران در انتخاب پروژههای زیان ده و یا دارای ریسک بالا منجر به سرمایهگذاری کمتر از حد یا بیشتر شده و منافع مالکان و وام دهندگان را با مشکلاتی مواجه میسازد. وردی: وی در تحقیقی به بررسی رابطه بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری در نمونهای متشکل از 38،062 شاهد (شرکت- سال) در طی سالهای 1980 تا 2003 پرداخت وی کیفیت گزارشگری مالی را با استفاده از مدل جونز و از طریق نمودار کیفیت اقلام تعهدی بررسی نمود و نشان داد که شاخصهای کیفیت گزارشگری مالی هم با سرمایهگذاری کمتر از حد و هم با سرمایهگذاری بیش از حد رابطهای منفی دارد گذشته از این نتایج، وی دریافت که ارتباط میان کیفیت گزارشگری مالی با سرمایهگذاری بیش از حد برای شرکتهایی که دارای مانده وجه نقدی بیشتری هستند و سرمایهگذاران پراکندهای دارند بسیار قوی میباشد که این امر خود اشاره دارد به اینکه کیفیت گزارشگری مالی عدم تقارن اطلاعاتی ناشی از مشکلات نمایندگی و در نتیجه هزینههای سهامداران برای نظارت بر مدیریت را کاهش داده و منجر به گزینش صحیح پروژههای میگردد وی همچنین نشان داد رابطه کیفیت گزارشگری مالی با سرمایهگذاری کمتر از حد برای شرکتهایی که با محدودیت دارای تأمین مالی مواجه بوده قویتر میباشد در نهایت، محقق در این پژوهش اثبات میکند که رابطه بین کیفیت گزارشگری مالی (کیفیت اقلام تعهدی) و کارایی سرمایهگذاری برای شرکتهای دارایی محیط اطلاعاتی با کیفیت پایین، قویتر است. بیدل و هیلاری: آنها در تحقیق دیگر خود با عنوان چگونه کیفیت حسابداری مالی، کارایی سرمایهگذاری را افزایش میدهد را به بررسی رابطه این دو متغیر پرداخته ونشان دادند که کیفیت بالاتر حسابداری عدم تقارن اطلاعاتی موجود بین افراد مطلع و آگاه وافراد ناآگاه را کاهش داده و موجب افزایش کارایی سرمایهگذاری در اقلام سرمایهای در اثر رفع عیوب ممکن در آن که ناشی از گزینش نادرست و خطر اخلاقی میباشد میگردد آنها به این نتیجه دست یافتند که شرکتهای دارای کیفیت بالای حسابداری دارای بازگشت سرمایه بهتر و همچنین بازدهی بالاتر در سرمایهگذاریهای خود بوده و این امر (کیفیت بالاتر حسابداری) همچنین بهرهوری سرمایهگذاری در داراییهای سرمایهای را نیز به صورت میانگین افزایش میدهد با تلفیق این یافته با تحقیق قبلی آنها که مؤید کاهش حساسیت در برابر جریانات نقدی در زمان افزایش کیفیت حسابداری بود میتوان دریافت که کیفیت بالاتر حسابداری، سرمایهگذاری بیش از حد را بیشتر از سرمایه کمتر از حد کاهش میدهد آنها همچنین نشان دادند که حساسیت جریان نقدی ناشی از سرمایهگذاری در برابر تغییرات کیفیت حسابداری در شرکتهای دارای مشکلات تأمین مالی بیشتر بوده و این حساسیت در شرکتهایی که جریانات نقدی تولید شده در فرآیندهای داخلی آنها کمتر از شرکتهایی باشد که دارای حجم زیادی از چنین جریانات نقدی هستند بسیار قویتر است یافتههای آنها مؤید این مطلب بود که شرکتهای دارای کیفیت حسابداری بالاتر امکان به هدر رفتن سرمایهگذاریهای صورت گرفته در اقلام سرمایهای را برای خود کاهش داده و الگویی از سرمایهگذاری دراقلام سرمایهای را ارائه میدهند که علیرغم پایداری بیشتر بسیار ناهمگن و متفاوت با سایر شرکتها میباشد. بیدل و هیلاری و وردی این گروه در تحقیقی با عنوان چگونه کیفیت گزارشگری مالی با کارایی سرمایهگذاری مرتبط است؟ به تبیین این موضوع پرداخته که کیفیت بالاتر گزارشگر مالی کارایی سرمایهگذاری در اقلام سرمایهای را در اثر کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و در نتیجه عواملی چون گزینش نادرست یا خطر اخلاقی، افزایش داده و منجر به کاهش سرمایهگذاری بیشتر و کمتر از حد میگردد یافتههای آنها موید این مطلب بود که همبستگی مثبت یا منفی کیفیت گزارشگری مالی و سرمایهگذاری در شرکتهایی که محیط عملیاتی آنها مستعد سرمایهگذاری کمتر از حد یا سرمایهگذاری بیشتر از حد میباشد بیشتر است همچنین شرکتهایی دارای کیفیت گزارشگری مالی بالا انحراف کمتری از سرمایهگذاریهای پیشبینی شده و بودجه بندی سرمایهای خود داشته و حساسیت کمتری در مقابل شرایط اقتصادی ( در سطح شرکت، و نه سطح کلان اقتصادی) در این رابطه از خود نشان میدهند. این نتایج بیانگر آن است که وجود پیشبینی میان گزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری میتواند اصطکاک میان این دو موضوع که عمدتاً نشأت گرفته از خطر اخلاقی و گزینش نادرست بوده و کارایی سرمایهگذاری را مختل مینماید کاهش دهد. آنها همچنین به این نتیجه دست یافتند که کیفیت بالای گزارشگری مالی در شرکتهایی که از نقدینگی مناسبی بهرهمند بوده و اهرم پایینی دارند (بدهیها اندکی دارند) با کاهش سرمایهگذاری و در شرکتهایی که دارای محدودیت در نقدینگی بوده و اهرم بالایی دارند (بدهیهای بالایی دارند) با افزایش سرمایهگذاری در ارتباط است. به علاوه شرکتهای دارای کیفیت گزارشگری بالا در زمانی که مجموع سرمایهگذاریهای آنها انبوه باشد کمتر و زمانی که مجموعه سرمایهگذاریهای آنها اندک باشد سرمایهگذاری بیشتر مینماید تحقیق فوق نشان داد کیفیت گزارشگری مالی، سرمایهگذاری را برای شرکتهایی که دارای مشکلاتی در این زمینه میباشند تسهیل و برای شرکهای دارای سرمایهگذاری بیشتر از حد محدود میسازد، در نتیجه شرکتهای دارای نسبت بالای گزارشگری کمتر محتمل است که از سطوح سرمایهگذاری پیش بینی شده برای خود انحراف یابد. در نتیجه یافته آنها موید این مطلب بود که کیفیت گزارشگری مالی با سرمایهگذاری کمتر و بیشتر از حد در ارتباط است رابطه علی میان کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری وجود دارد و بین کیفیت گزارشگری و سرمایهگذاری کمتر و بیشتر از حد رابطه معناداری برقرار است. هیلاری گیلس و وردی رودریگو ایشان در این تحقیق به بررسی رابطه بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری پرداختند. نتایج تحقیقات قبلی نشان داده بودند که بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری رابطه معناداری وجود دارد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که شرکتهایی که دارای کیفیت گزارشگری مالی بالاتری هستند دارای حساسیت کمتری نسبت به متغیر های کلان اقتصادی بوده و کمتر واکنش نشان می دهند. همچنین نتایج این تحقیق رابطه مثبتی بین کیفیت گزارشگری مالی و سرمایه گذاری بیش از اندازه و رابطه منفی و معکوس بین کیفیت گزارشگری مالی و سرمایه گذاری کمتر از واقع گزارش نمود. لینگ، جن تحقیق به بررسی تاثیر بیش سرمایه گذاری بر ارزش نهایی وجه نقد پرداختند. این تحقیق فرض می کنند که وجه نقد برای سهامداران در شرکتهایی که بیش سرمایه گذاری دارند دارند کمتر از واقع ارزشیابی می شود و ارزش نهایی وجه نقد با افزایش سطوح بیش سرمایه گذاری کاهش می یابد. نتایج تحقیق نشان می دهد که وجوه نقد برای سهامداران در شرکتهایی که بیش سرمایه گذاری دارند دارند با تخفیف ارزشیابی می شودو از طرفی نتایج تحقیق فرضیه دوم را نیز تائید می نماید و بیان می کند که بین اندازه بیش سرمایه گذاری و ارزش نهایی وجه نقد رابطه منفی وجود دارد. سولان و تروال ایشان در تحقیق خود با نام تاثیر کیفیت گزارشگری مالی بر نگهداری وجه نقد برای دوره 1995 تا 2001 نشان دادند که شرکتهایی که دارای کیفیت گزارشگری مالی بالا هستند باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی می شود. این موضوع به نوبه خود باعث کاهش گزینش معکوس می شود و در نهایت می تواند منجر به کاهش نگهداری وجه نقد در شرکت شود. همچنین از نتایج دیگر این تحقیق کاهش وجه نقد نگهداری شده در شرکت هم زمان با افزایش میزان بدهی بانکی است و همچین شرکتهای بزرگتر وجه نقد بیشتری را نگهداری می نمایند. کوین ایشان در این تحقیق به بررسی رابطه بین نگهداری وجه نقد مورد انتظار و عملکرد آتی شرکت و بازدهی سهام بررسی کردند. مطالعه فوق در بورس اوراق بهادار آمریکا طی سالهای 1998 الی 2008 صورت گرفته است. ایشان در این تحقیق میزان انحراف از وجوه نقد مورد انتظار را اندازه گیری نمودند و بزرگی این انحراف را با بزرگی تغییرات در عملکرد آتی و بازدهی سهام بررسی کردند و نتایج نشان می دهد که بزرگی انحراف با بزرگی تغییرات عملکرد دارای رابطه مثبت و معنادار آماری است . همچنین ایشان جهت این انحرافات را نیز مورد مطالعه قرار دادند که نتایج نشان داد که با انحرافات مثبت عملکرد بهبود می یابد و با انحرافات منفی عملکرد آتی شرکت ضعیف تر می شود. کاپلان کاپلان نمونه 49 تایی شرکتها ی با نسبت سود تقسیمی پایین ( شرکتهای با محدودیت نقدینگی) که توسط فارای و همکاران شناسایی شده بود را با استفاده از اطلاعات کمی و کیفی بدست آمده از مطالعه گزارش های سالانه شرکت بررسی و تجزیه و تحلیل نمودند. آنها نشان دادند که شرکتهای بدون محدودیت نقدینگی نسبت به شرکتهای با محدودیت نقدینگی، حساسیت جریان نقدی بالاتری دارند. کاپلان خاطر نشان نمودند که رویه و سیاست توزیع سود یک متغیر انتخابی بوده و از این رو شرکتهایی را که پرداخت سود تقسیمی پایین تری هستند انتخاب می کنند(حتی اگر بتوانند سود تقسیمی بیشتری را پرداخت نمایند)، لزوماً دارای محدودیت نقدینگی نیستند. به عنوان مثال شرکتها می توانند در جواب به کاهش نرخ مالیات سود تقسیمی سهامداران، اقدام به افزایش سود تقسیمی نمایند. کوینوویکی به بررسی رابطه بین کیفیت سود وسرمایه گذاري در دارایی هاي سرمایه اي پرداختند. نتایج پژوهش آنان حاکی ازاین است که درشرکت هاي داراي کیفیت سود پایین نرخ بازده سهام و نرخ بازده دارایی ها کمتراست وسرمایه گذاري دردارایی هاي سرمایه اي آنها نسبت به جریان هاي نقدي داخلی ، حساسیت کمتري نشان می دهد. لو و ونگ،2010 این تحقیق با عنوان "رشد شرکت و محدودیت نقدینگی در شرکتهای تولیدی تایوان" مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق با استفاده داده های مربوط به شرکتهای تایوانی از سال 1995 الی 2005 تعداد 4910 سال شرکت را با استفاده از روش پانل مورد آزمون قرار دادند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که شرکتهای کوچکتر دارای رشد بیشتری هستند . شرکتهای که در گذشته دارای رشد سریعتر بودند در حال حاضر نیز داری رشد سریعتر هستند. از نتایج دیگر این پژوهش این است که شرکتهایی که دارای هزینه تبلیغات بیشتر بودند دارای رشد سریعتری نسبت به بقیه شرکتها بودند. این تحقیق در مورد میزان سرمایه گذاری نیز به نتایج مثبتی دست یافت و نشان می دهد که شرکتهایی که دارای سرمایه گذاری هستند دارای رشد بیشتری نیز هستند. فخاری، تقوی،1388 در اين تحقيق اثر كيفيت اقلام تعهدي برميزان نگهداشت وجه نقد درشركت هاي ايراني مورد بررسي قرار گرفته است . به اين منظور 150 شركت، از شركت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به عنوان نمونه انتخاب واطلاعات مالي آن هاطي سالهاي 1380 تا 1386 مورد بررسي قرارگرفته است . شواهد تجزيه وتحليل برمبناي داده هاي تركيبي مقطعي وسريزماني نشان ميدهد كيفيت گزارشگري مالي رابطه منفي و معني داري بانقد ومعادلهاي نقدي دارد . بنابراين، توجه به كيفيت گزارشگري مالي ازسوي شركتها، در كاهش هزينه هاي تامين مالي ناشي ازنگهداشت وجه نقد مازاد و ناكارآمد، حايز اهميت مي باشد . نتايج همچنين نشان مي دهد متغيرهاي فرصت رشد، جريان نقدي ودارايي هاي نقدي اثر مثبتي برمانده نقد داشته و متغيرهاي اندازه، سررسيد بدهي وهزينه فرصت رابطه اي منفي بامانده نقد دارند. مدرس و حصارزاده آنها در تحقیق خود به بررسی رابطه کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری بر اساس مدلی منطبق با مدل تحقیق وردی (2006) پرداخته و با بررسی 120 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بین سالهای 79 الی 85 نشان دادند علاوه بر اینکه این کیفیت گزارشگری مالی با سطح کارایی سرمایهگذاری رابطه معنادار و مثبتی دارد، کیفیت گزارشگری مالی موجب بهبود کارایی سرمایهگذاری میگردد همچنین این تحقیق نشان داد که براساس مدل استفاده به منظور کارایی سرمایهگذاری بین بیش (کم) سرمایهگذاری و کیفیت گزارشگری مالی رابطهی منفی و معنادار وجود دارد بنابراین، نتایج تحقیق فوق حاکی از آن است که کیفیت گزارشگری مالی از طریق بیش (کم) سرمایهگذاری میتواند موجب ارتقای کارایی سرمایهگذاری گردد. ثقفی و کردستانی ایشان در یک بررسی به تبیین رابطه بین کیفیت سود و واکنش بازار به تغییرات سود نقدی پرداخته و با بررسی 50 شرکت در بین سالهای 70-81 نشان دادند که رابطهای مثبت و معنی دار بین متغییر سود نقدی و بازده غیرعادی انباشته سهام پیرامون تاریخ اعلان سود وجود دارد که این امر حاکی از آن است که جهت تغییر سود نقدی و بازده غیرعادی انباشته سهام هماهنگی بوده و وقتی سود نقدی شرکتها افزایش (کاهش) مییابد بازده غیر عادی انباشته سهام نیز افزایش(کاهش) مییابد آنها همچنین دریافتند که رابطهای مثبت و معنیدار بین تغییرات سود و غیرمنتظره و بازده غیرعادی انباشته سهام وجود دارد که موید تغییر باورهای سرمایهگذاران و رفتار آنها در نتیجه تغییر سود است همچنین عدم تأیید چهار فرضیه تحقیق آنها نشان داد که سرمایهگذاران هنگام واکنش به تغییرات سود نقدی و تغییرات غیرمنتظره، قیمت سود شرکتها را در نظر نمیگیرند که این امر نیز ناشی از کارایی اطلاعات ضعیف بازار سرمایه ایران میباشد. 8-2جمعبندی ادبیات تحقیق چنانکه به تفصیل در این فصل طرح گردید تحقیقاتی مانند تحقیق بیدل و همکاران (2009 و 2006 و 2007)، وردی (2006)، و بسیاری پژوهشهای دیگر و همچنین مبانی نظری متعددی براین امر تأکید دارند که افزایش کیفیت گزارشهای مالی به عنوان منبع اطلاعاتی بسیار مهم و کاربردی برای گروههای مختلف شامل شرکتها، حرفه حسابداری و به ویژه استفاده کنندگان از صورتهای مالی، و همچنین سازوکاری که بدان وسیله افراد و گروههای فوق میتوانند اطلاعاتی مربوط و قابل اتکا را از درون یا برون سازمان بگیرند و آنها را مبادله نمایند، این افراد و به خصوص وام دهندگان و سرمایهگذاران را قادر میسازد تا تصمیمات بهتری را اتخاذ نموده و به واسطه تأمین اهداف عام و کیفی گزارشگری مالی از توان اشخاصی که اطلاعات درون سازمان یا محرمانه دارند بکاهد تا آنان نتوانند ازمزیت اطلاعاتی به سودهایی دست یابند به عبارت دیگر کیفیت بالای گزارشگری مالی میتواند از طریق تقلیل عدم تقارن اطلاعات بین نیروهای درون سازمان و سهامداران و وام دهندگان (رابطه 1 در نمودار1-2) امکان گزینش نادرست و خطر اخلاقی به عنوان دواثر و نتیجه اصلی عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش دهد (روابط 2و3 در نمودار 1-2) همچنین مباحث نظری مطرح شده در این فصل مؤید این مطلب باشد که در صورت گزینش نادرست به علّت استنتاج سرمایهگذاران از امکان استفاده از منابع مالی براساس الگوهای نامناسب و به شیوهای ناکارا (سرمایهگذاری در پروژههای نامناسب) توسط مدیریت، سطح توقعات این گروه افزایش یافته (رابطه 4 در نمودار1-2) و امکان سرمایهگذاری در پروژههای دارای ارزش فعلی خالص مثبت برای شرکت منتفی میگردد. (رابطه 7 در نمودار1-2) از سوی دیگر خطر اخلاقی که عمدتاً در اثر تمایز قابلیت واحدهای تجاری از سیستم اعمال کنترل داخلی و مدیریت این شرکتها و در واقع ناتوانی سهامداران و وام دهندگان در نظارت بر کلیه کارهای مدیر ارشد و کیفیت کار او به وجود میآید موجب میگردد تا مدیر وسوسه شده، کم کاری کند و گناه کاهش یافتن عملکرد را به گردن عوامی بگذارد که ورای کنترل وی میباشند چنین هزینههایی را که هزینه نمایندگی مینامند موجب کاهش ارزش شرکت شده و در راستایی صورت میگیرد که ثروت سایر طرفهای قرارداد شرکت، به دیگران (مدیران) منتقل شود. (رابطه 5 در نمودار1-2) لذا هزینه نمایندگی باعث میشود تا سهامداران و وام دهندگان با مدیران قراردادهای مرتبط با حقوق و پاداش آنها یا قراردادهایی در رابطه با وام اعطایی منعقد نموده و بدان وسیله اقدامات آنان را محدود نمایند تا مشکلات نمایندگی کاهش یابد شایان توجه است که گزارشگری مالی از طریق فراهم آمدن اطلاعات لازم جهت بررسی رعایت یا تخطی از مفاد این قراردادها نقش اساسی در این فرآیند ایفا مینماید. براساس مبانی تئوری نمایندگی مدیران همواره میکوشند تا منافع خود را بیشینه سازند که همین امر باعث میشود تا آگاهی این منابع با منافع افراد ذینفع خارج از شرکت مانند سهامداران و وام دهندگان در تضاد باشد تقابل بالقوه موجود میان مدیریت مالکیت و وام دهندهگان بر ساختار سرمایه حاکمیت شرکتی و سیاستهای سرمایهگذاری شرکت اثر گذاشته و منجر به افزایش اتخاذ تصمیمات ناکارا توسط مدیریت و حتی در شرایطی ایجاد انگیزههایی میشود تا مدیریت به جای انتخاب پروژههای دارای ارزش فعلی خالص مثبت پروژههایی را انتخاب کند که ارزش شرکت را کاهش داده در پروژههای دارای ارزش فعلی خالص منفی شرکت را با چالش گزینش نادرست پروژهها مواجه میسازد (رابطه 1-6 در نمودار 1-2) همچنین باید توجه داشت که این تصمیم مدیریت بر تصمیمگیری وامدهندگان نیز موثر بوده و با توجه به افزایش ریسک سرمایهگذاری و وام دهی به چنین شرکتهایی، بازده مورد توقع این افراد و در نتیجه هزینه تأمین مالی شرکت نیز افزایش سرمایه به میزان و مبلغ مورد کفایت دارند محدودیتهای شرکتها در تأمین مالی به میزان کافی توانایی سرمایهگذاری در پروژههای دارای پتانسیل لازم را از مدیران سلب میکند (رابطه 7 در نمودار1-2) در نتیجه شرکتهایی که با محدویت در تأمین مالی مواجه میباشند پروژههای دارای ارزش خالص مثبت را به علت هزینههای بالای تأمین مالی کنار میگذارند که این امر منتج به سرمایهگذاری کمتر از حد در شرکت میگردد (عبور از فرصتهای سرمایهگذاری دارای ارزش فعلی خالص مثبت به شرح رابطه 10 در نمودار 1-2) حتی در شرایطی که شرکت موفق به تأمین مالی به میزان کافی گردد نیز هیچ گونه ضمانتی وجود ندارد که سرمایهگذاری صحیحی انجام شود زیرا مدیران ممکن است در اثر گزینش اشتباه پروژه های نامناسب و ناکارا، منابع موجود را در زمینهای اشتباه مصرف و آنها را به هدر دهند که در این صورت شرکت به سمت سرمایهگذاری بیشتر از حد (سرمایهگذاری در پروژههای دارای ارزش فعلی خالص منفی به شرح رابطه 1-8 در نمودار 1-2) و یا سرمایهگذاری کمتر از حد سوق داده میشود. در اثر از دست دادن منابع موجود به سمت سرمایهگذاری در پروژههای نامناسب و ناکارا و عدم امکان سرمایهگذاری در پروژههای مناسب دارای ارزش فعلی خالص مثبت به شرح رابطه 2-8 در نمودار 1-2) به صورت خلاصه کیفیت بالای گزارش مالی از طریق کاهش عدم تقارن اطلاعاتی امکان گزینش نادرست و خطر اخلاقی را کاهش داده و در اثر افزایش توانایی سهامداران و وام دهندگان در کنترل و تحت نظر گرفتن مدیران، منجر به کاهش هزینه های پایین مدیریت و در نتیجه اجبار مدیران در انتخاب پروژههای مناسب و کارا و در نهایت کاهش ریسک و هزینههای تأمین مالی شرکت میگردد. همچنین در نتیجه این عوامل، احتمال ناکارایی سرمایهگذاری صورت گرفته توسط شرکت که به مفهوم عبور از فرصتهای سرمایهگذاری در پروژههای دارای ارزش فعلی خالص مثبت (سرمایهگذاری کمتر از حد) و یا سرمایهگذاری در پروژههای دارای ارزش فعلی خالص منفی میباشد (سرمایهگذاری بیشتر از حد) نیز کاهش مییابد. منابع فارسي: آذر، ع، و منصور مؤمنی،1375،"آمار و کاربرد آن در مدیریت"، جلد 1، چاپ اول، تهران، انتشارات سمت،. تهرانی، ر، و رضا حصار زاده ، 1388،"تاثیر جریانهای نقدی آزاد در تامین مالی بر بیش سرمایه گذاری و کم سرمایه گذاری"، تحقیقات حسابداری، ، دوره اول، شماره 3 ص 66-50. خاکی غ،1378، "روش تحقيق با رويکردی بر پايان نامه نويسی"، انتشارات مرکز تحقيقات علمی کشور،. کریس،ب ، ترجمه احمد بدری و عبدالمجید عبدالباقی ،1389، "مقدمه ای بر اقتصاد سنجی مالی" ، انتشارات نص. مومني، منصور،1386،" تحليل هاي آماري با استفاده از spss"، انتشازات كتاب نو. مدرس،حصارزاده،1387،"کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایه گذاری" فصل نامه بورس اوراق بهادار،سال اول، شماره 2، هندریکسن، ا، و برادا مایکل اف ،ترجمه علی پارسائیان ،1385،" تئوری های حسابداری" ،انتشارات ترمه منابع لاتین: Biddle،G.،G.Hilary,(2006),"Accounting Quality and Fir -Level CapitalInvestment".The Accounting Review، 81، 963-982. Biddle،G.،G،Hilary.،Verdi،R.,(2008),"How Does Financial Reporting Quality Improve Investment fficiency?".Working Paper Beatty،A.،S،Liao.Webber،J,(2007),"The Effect of Private Information and Monitoring on the Role of Accounting Quality in Investment Decisions".www.TDP.com Fazzari، S.، R. G. Hubbard، and B. Petersen,(2000),"Investment-Cash Flow Sensitivities Are Useful: A Comment on Kaplan and Zingales". The Quarterly Journal of Economics، 115، 595-705.31 Francis، J. R، LaFond. Olsson، P.، Schipper، K,(2004),"Cost of equity and earnings attributes". The Accounting Review 79 (4)، 967-1010. Faulkender, M., and R. Wang,(2006),"Corporate financial policy and the value of cash". Journal of Finance 61, 1957-1990. Harford, J., S. A. Mansi, and W. F. Maxwell,(2008),"Corporate governance and a firm’scash holdings". Journal of Financial Economics 87, 535-555. Hovakimian، A.،G، Hovakimian.,(2007),"Cash Flow sensitivity of investment: Firm-level analysis". Working paper. Hubbard، R,(1998),"Capital-market imperfections and investment". Journal of Economic Literature 36، 193-225. Lambert، R. C، Leuz. Verrecchia، R,(2007),"Accounting information، disclosure، and the cost of capital". Journal of Accounting Research 45، 385-420. McNichols، M,(2002),"Discussion of the quality of accruals and earnings: the role of accrual estimation errors". The Accounting Review 77، 61-69. Officer, M. S,(2007),"Overinvestment, corporate governance, and dividend initiations".Working paper, University of Southern California Pinkowitz, Lee, and R. Williamson,(2005),"What is a dollar worth? The market value ofcash holdings". Working paper, Georgetown University. Pinkowitz, L., R. Stulz, and R. Williamson,(2006),"Does the contribution of corporatecash holdings and dividends to firm Value depend on governance? A cross-countryanalysis". Journal of Finance 61, 2725-2751. Verdi، R,(2006),"Financial Reporting Quality and Investment Efficiency". M.I.T. Working Paper.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته