پیشینه و مبانی نظری خشونت خانگی علیه زنان (docx) 22 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 22 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
خشونت خانگی علیه زنان
خشونت عبارت است از هرگونه فعل یا ترک فعلی که باعث آسیب جسمی، جنسی و یا روانی شود (کار،1381). خشونت را می توان عملی آسیب رسان دانست که فرد برای پیشبرد مقاصد خویش انجام میدهد و صرفا جنبه فیزیکی ( بدنی) ندارد بلکه ممکن است ابعاد روانی (فحاشی، تحقیر، منزوی کردن فرد، داد و فریاد)، جنسی و اقتصادی هم به خود بگیرد (درویش پور1387، به نقل از محمدی، میرزایی،1391؛کار1379) .
خشونت علیه زنان پدیده ای چند بعدی است که خشونت خانگی یکی از تظاهرات آن به شمار می رود. خشونت در هر جامعه شکل هایی به خود می گیرد که با ساختار قانونی، سنتی و دینی و سیاسی همان جامعه متناسب است. بنابراین اثار خشونت علیه زنان در ایران را باید در مجموعه ای به هم تنیده از انواع خشونت های خانگی، اجتماعی، سیاسی و تفاسیر خاصی از دین جستجو کرد. تاکید بر ارزش هایی مانند جداسازی افراد دو جنس در مراکز دانشگاهی، منع حضور زنان از تماشای مسابقات ورزشی مردان، جلوگیری از فعالیت زنان هنرمند در جایگاه خواننده و مانند اینها، شکل هایی از خشونت است که بر زنان ایران تحمیل شده است (کار، 1381). به هر نوع عمل و یا احتمال رفتاری که به آسیب جسمی، جنسی، روانی یا محرومیت و عذاب منجر شود خشونت علیه زنان گفته می شود این تعریف، تهدید به چنین اعمال و رفتاری، محرومیت از آزادی به اجبار یا به اختیار، اعم از اینکه در زندگی شخصی(خصوصی) یا جمعی رخ دهد را نیز در بر می گیرد (نهاوندی1386 به نقل از وردی نیا، ریاحی، اسفندیاری).
همانگونه که گفته شد چنانچه رفتار خشونت آمیز علیه زنان در چارچوب خانواده و میان زن و شوهر روی دهد از آن به خشونت خانگی تعبیر می شود (پور رضا و موسوی،1382؛ سازمان جهانی بهداشت،1380).
پسران این رفتار رسانه ها را به مثابه الگوی رفتاری یاد می گیرند و در مقابل دختران می آموزند که رفتار خشونت آمیز برای زنان امری غیر مرسوم است (اعزازی،1380). در ایران نیز زنان در اثر فشارهای سنتی هزاران ساله که دامنه ای وسیع دارد خو گرفته اند که بخش عمده ای از وضعیت خشونت بار زندگی خود را از دیگران بپوشانند (کار، 1381).
خشونت نسبت به گروه طبقه و یا ملیت فرق می کند چنانچه زنان طبقه پایین یا مهاجران شهری یا مناطق عشیره ای بیشتر تجربه خشونت جسمانی تا قتل های ناموسی را دارند گاهی همین زنان چنان جامعه پذیر می شوند که خشونت را بازتولید و استمرارش را تداوم می بخشند (محمدی اصل، 1388)، چرا که پنهان نگاه داشتن خشونت علیه زنان و پرهیز زنان از واکنش فعال نسبت به آن، یکی از مشخصات خشونت علیه زنان در تمام جوامع است به نظر می رسد چنین نگرشی به خشونت در هر جامعه دلایل خاص خود را دارد و با شرایط و زندگی فردی زنان هر جامعه متناسب است (وردی نیا و همکاران،1386).
وقتی زنان یاد گرفته اند مورد کمک واقع شوند انگیزش ها و شناخت ها و رفتارهایشان را با خشونت همساز می کنند در نتیجه ترس از مرد و عدم اعتماد به نفس زنان را فرا میگیرد و به این ترتیب آنان ایفای نقش خشونت آمیز توسط مردان را با این روحیات تکمیل میکنند (همان منبع).
مردم شناسان بریتانیایی در چند قرن اخیر، خشونت خانگی را چنین تعریف کرده اند: تحمیل خواهش ها و دیدگاه های یک فرد خانواده بر عضو و یا سایر اعضای خانواده، از طریق اعمال زور، فشار، تهدید، تحقیر و جبر اقتصادی. این دانشمندان بر این باورند که خشونت خانوادگی مرز دینی، جغرافیایی، جنسی و نژادی نمی شناسد.
حقوقدانان در مصر بر این باورند که خشونت خانوادگی منشا جنسی دارد و همیشه زنان خانواده قربانی آن هستند. آنها می گویند: چون زنان در بسیاری از موارد از کمبود امنیت های فردی و شهروندی خویش رنج می برند بنابراین قربانی خشونت های خانگی می گردند (جلایی فرد، فکور راد، 1389).
خشونت خانگی علیه زنان
در برخی موارد خشونت های خانگی را خشونت های داخلی خوانده اند که به معنای حاکمیت غیر قابل تحمل فیزیکی و روانی یک فرد خانواده بر فرد یا افراد دیگر خانواده است. این حاکمیت غیرقابل تحمل به گونه های تحقیر، توهین، برخوردهای فیزیکی و محدود سازی آزادی ها برای قربانی تبارز می کند (زیبایی نژاد،1386).
گرچه خشونت در تمام جوامع به افرادی در سنین مختلف و جنسیت های گوناکون اعمال می شود اما این کنش مخصوصا متوجه زنان و کودکان است و مسائلی را به وجود می آورد که سلامت اجتماعی را تهدید می کند، زنان در سنین کودکی، جوانی و جا افتادگی مکررا قربانی خشونت می شوند خشونت علیه زنان و دختران عمدتا وجه جسمانی و جنسی دارد و به مدد فرهنگی نهادینه، تا آزار روانی آنان و از آن طریق تا خود آزاری جوامع تداوم می یابد (محمدی اصل،1388). اصطلاح قربانی نخست برای باکرهگانی بکار می رفت که به منظور انجام فرائض دینی به قربانگاه فرستاده می شدند (همان).
نتایج پژوهش های مختلف نشان می دهد زنان هشت برابر بیشتر از مردان خشونت همسرانشان را تجربه می کنند (سولر، وینایاک، و کوآداینو2000 به نقل از یزد خواستی 1387). و همین طور بر پایه آمار منتشر شده سازمان بهداشت جهانی از هر سه زن یک زن در طول زندگی خود مورد خشونت خانگی واقع می شود (سازمان بهداشت جهانی 2008).
تا 4 دهه قبل هیچ یک از جامعه شناسان به طور خاص به بررسی پدیده خشونت خانگی نپرداخته و افرادی مانند پزشکان و روانپزشکان که به صورت مستقیم با آن ارتباط داشتند آن را مطرح کردند و از طریق مقالات متعددی که در زمینه بررسی های بالینی در مورد کودکان کتک خورده نوشته شد مسئله خشونت خانوادگی به افکار عمومی و متخصصان جامعه ارائه گردید جامعه شناسان تا قبل از این با اینکه از وجود خشونت در خانواده آگاه بودند گمان می بردند این نوع رفتار خشونت آمیز استثنایی ست و در شرایط بحرانی (طلاق، جدایی و فقر مالی) در میان خانواده ها بروز می کند اما از دهه 70 میلادی نگاه پژوهشگران متوجه این پدیده شد و با انجام دادن بررسی های گوناگون کوشیدند خشونت خانگی را شناسایی کنند. بررسی های مربوط به خشونت با مقاله ای آغاز شد که در سال 1962، هنری کمپ و همکاران تحت عنوان "علائم مشخصه کودک کتک خورده "منتشر گردید (کریمی،1386) در اینجا به برخی مطالعات و تحقیقاتی که در داخل و خارج از کشور به بررسی خشونت علیه زنان پرداخته اند اشاره می شود.
جان ای. ابراین پژوهشی تحت عنوان خشونت در خانواده های مستعد طلاق در آمریکا در سال 1969 انجام داد حجم نمونه آماری در این پژوهش 150 نفر می باشد که شامل 52 درصد از زنان و 48 درصد از مردانی است که درگیر طلاق بودند همچنین تکنیک جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، مصاحبه می باشد نتایج این تحقیق به این ترتیب بود:
-رفتار خشونت آمیز بیشتر در خانواده هایی متداول است که شوهران آنها در شغل و نقش نان آوری خانواده موفق نبودند.
-همچنین شوهران پایگاه پایین تری نسبت به همسرانشان داشته باشند لذا شوهران جهت اثبات مجدد برتری پایگاه شان در برابر دیگر اعضای خانواده به رفتار خشونت گرایانه متوسل می شوند (ابراین، 1971).
سوزان استاین متز یک پژوهش مقایسه ای بین کتک خوردن زن و کتک خوردن شوهر در سال 1975 بر روی نمونه ای شامل 57 خانوار که به طور تصادفی انتخاب شده بودند انجام داد این پژوهش از طریق مصاحبه با افراد خانواده و از جمله فرزندان در دلاویر انجام شد و به این نتایج دست یافت:
-بیش از 60 درصد خانواده های مورد بررسی در طی ازدواج خود خشونت را تجربه کرده بودند.
- در خانواده های مورد بررسی مردان آسیب بیشتری وارد می کردند اما میل زن و شوهر به استفاده از خشونت برای رفع اختلاف خانوادگی به یک اندازه بود اما اگر استفاده از اشیاء خارجی را کنار بگذاریم، شمار مردان در آسیب زدن به همسرشان فزونی می یابد و علت آن قوی تر بودن مردان نسبت به زنان می باشد ( استاین متز، به نقل از روی، 1377).
- هوتالینگ و سوگارمن، با بررسی بیش از 400 گزارش مربوط به زنان کتک خورده که در فاصله سال های 1970 تا 1985 در سمینارها ارائه و در مجلات چاپ شده بود کوشیدند مشخصاتی را در مورد زنان طبقه بندی کنند که در میان آنها عمومیت دارد و سبب می شود که قربانی خشونت شوند که یکی از آن مشخصات که به مثابه عامل مشترک در میان زنان کتک خورده مشاهده می شود تنها جنس آنها یعنی تعلق داشتن به جامعه زنان است ( اعزازی، 1380). و دیگری داشتن تجربه خشونت و یا مشاهده آن در زندگی دوران کودکی بود.
ماریا روی یک بررسی در مورد 150 زن آمریکایی که مورد ضرب و شتم توسط شوهرانشان واقع شده بودند در سال 1997 انجام داد اطلاعات و آمار و ارقام مربوط به بررسی درباره بدرفتاری با زنان از سوی همسرانشان طی یک سال از موسسه زنان مورد بدرفتاری قرار گرفته و بحران زده تهیه شده است 150 زن تحت بررسی به طور تصادفی از 1000 زن موجود انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند این بررسی به نتایج زیر دست یافت:
نتایج حاصل از سابقه خشونت در خانواده پدری نشان داد که 1/81 درصد از شوهرانی که زنان خود را کتک زده بودند در خانواده پدری شاهد کتک خوردن مادرشان از پدرشان بوده اند و در بین زنان کتک خورده 3/33 درصد شاهد کتک خوردن مادرشان از پدرشان بودند و عنوان کرده اند که از رفتار خشونت آمیز شوهرانشان حیرت نکرده اند زیرا با این پدیده آشنا بودند.
پژوهشی با عنوان دریافت زنان از خشونت علیه ایشان بین زنان زندانی انجام شد هدف از این تحقیق بررسی ارتباط بین تساوی گرایی نقش جنسی و تحمل خشونت علیه زنان در بین نمونه ای از زنان زندانی اعلام شده بود یافته ها نشان داد زنان دارای باورهای سنتی نقش جنسی نسبت به زنانی که نگرش های برابر خواهانه داشتند بیشتر متحمل خشونت می شدند (جارکو،2002 به نقل از وردی نیا و همکاران 1389).
شهلا اعزازی تحقیقی با عنوان خشونت خانوادگی (زنان کتک خورده) در سال 1376 در تهران انجام داده است که نتایج آن را در کتابی مشتمل بر 3 بخش می باشد ارائه کرده است: در بخش نخست به تعریف خشونت و پیشینه تحقیق و در بخش دوم به تئوری های رایج در باب خشونت پرداخته است و در بخش سوم نتایج مصاحبه نیمه استاندارد با زنانی که از شوهران کتک خورده اند آورده است نمونه آماری تحقیق شامل53 نفر از زنانی ست که به مراکزمشاوره و پیشگیری بهزیستی مراجعه کرده بودند این بررسی با توجه به نظریه ساختار اقتداری (مردسالاری) انجام شده است و نتایج زیر به دست آمد:
عوامل موثر بر خشونت از نظر وی شامل نگرش های اجتماعی در رابطه با خشونت( مثل پذیرش خشونت از طرف جامعه، مقصر دانستن قربانی و.....)، نگرش نسبت به مردان(مثل بالاتر بودن موقعیت، و پایگاه اجتماعی مردان، مردانه دانستن خشونت، غیرقابل تغییر دانستن برخی از خصوصیات مرد و......)، نگرش نسبت به زنان(مثل پایین تر بودن موقعیت و پایگاه اجتماعی زنان نسبت به مردان، انطباق خصوصیات اخلاقی زن با درخواست های مرد و....) نگرش نسبت به ازدواج و تشکیل خانواده ( مهم بودن ازدواج به خودی خود،طبیعی بودن تعارض های خانوادگی، خصوصی بودن خانواده و...)، شرایط اجتماعی موجود در ایران ( ساختار مردانه سازمان های رسمی، نبود حمایت های اقتصادی و اجتماعی و.....) (اعزازی، 1380).
علل ارتباطی بین فردی در ایجاد و پذیرش خشونت نسبت به زنان در خانواده به نحوه روابط و تعامل های دو جنس زن و مرد و روابط ویژه آنها در خانواده به عنوان زن و شوهر باز میگردد یکی از علل ارتباطی نحوه اسنادهی است در مجموع، بافت فرهنگی و اجتماعی در بسیاری از جوامع، پیش داوری ها، عقاید و الگوهایی را ترویج می کند که سرسپردگی محض زن و در نهایت خشونت علیه زنان را توجیه می کند (سالاری فرد،1388).
نابرابری های اجتماعی کم و بیش نهادی می شوندمثلا برده داری شکل بسیار نهادی شده نابرابری در ایالات متحده بود که قانون آن را مصون داشته و دولت آن را اجرا می کرد منسوخ شدن برده داری به معنای پایان نابرابری های نهادینه شده نیست گرچه نابرابری جنس تفاوت زیادی با برده داری دارد اما همگام با نابرابری های نژادی و طبقه اجتماعی قویا نهادی می شود آنها درازمدت، ریشه دار و با دوامند آنها در ساختار و عملکرد سازمان ها مانند محل کار، خانواده ها، مدرسه و غیره جایگزین می شوند نابرابری های درازمدت و نهادی مانند نابرابری های جنسیتی، نژادی و طبقه اجتماعی تا حد زیادی با انواع دیگر به لحاظ شیوه های تجربه و ادراک فرق دارند (جک من، 1994). زمانی که یک رابطه نابرابر منظم و نهادینه می شود صرفا نوعی از « زندگی همینه دیگه» را گروه فرودست و آنهایی که دچار نابرابری می شوند قبول دارند که نابرابری های نهادینه شده بیشتر از نابرابری هایی که پایدار و روزمره نیستند قابل تحمل می باشند (همان).
نابرابری ها از همه نوع تا حدودی دوام می آورند زیرا مردم آنها را فرآیندهایی مشروع تلقی می کنند که نتایج نابرابری را به همراه دارد مشروعیت عبارت است از فرآیند هاییکه از طریق آن نابرابری ها توجیه می شوند یعنی با روش هایی درک و فهمیده می شوند و آنها را مناسب و معقول می سازند نابرابری ها را می توان امری بدیهی دانسته و قابل قبول و مطلوب تلقی کرد (کالیتر و مولر،2000به نقل از سفیری).
بسیاری از زنان تمامی وقت و انرژی و تلاشششان را برای یافتن و حفظ ارتباط با یک شخص بکار می گیرند(دوبی 1993 و مک براید 1990 به نقل از شریفی 1384) که هموابستگی نامیده می شود یعنی توجه زیاده از حد نسبت به حالتها و رفتار گروه غالب،هموابستگی لزوما یک ویژگی زنانه نیست بلکه با نقش های جنسیتی زنان رابطه دارد(شریفی،1384) که بر اساس آن زنان نیازهای خود را نادیده می گیرند تا به رشد دیگران کمک کنند و این رفتارهای انکار خود در آنها می تواند خودمختاری فردی را در آنها محدود سازد که قطع ارتباط یا شکست در سهیم شدن در یک ارتباط دو جانبه می تواند منجر به افسردگی، انزوا و... در زنان شود هموابستگی مترادف با مراقبت سالم در زنان نیست بلکه با انکار خود همراه است (کوان،1994 به نقل از همان منبع).
مثلا بیشتر مردم ایالات متحده معتقدند که هرکس فرصت برابر برای رسیدن به موفقیت و پیشرفت دارد ولی همین مردم نابرابری در ثروت را ناعادلانه یا غیرقابل قبول نمی دانند (هوخشیلد،1995).
روابط بلند مدت و نابرابری مانند روابطی که بر اساس جنسیت است منافع بی چون و چرایی را برای حفظ این ترتیبات و مقدمات به گروه های فرادست می دهد انجام این کار مستلزم این است که ایدئولوژی هایی را بسازند که برای گروه زیر دست به جای آنکه خصمانه و مخالف باشد مساعد و خوشایند تلقی شود بدین ترتیب ترتیبات و مقدمات نابرابر پنهان شود چرا که اگر قرار باشد گروه فرادست در پی حفظ منافعشان باشند گروه فرودست باید این ایدئولوژی را متقاعد کننده بدانند (همان). با وجود تحولات در جامعه ایرانی و تجربه زندگی نوین در چند دهه اخیر می بایستی تغییرات ملموسی نیز در عقاید و باورها ایجاد شده باشد تغییر نگرش درباره زنان در بین زنان به نظر می رسد باید بیشتر رخ داده باشد (کریمی 1384).
پدرسالاری در روابط جنسیتی ایدئولوژی ای است که زنان را به دیده افرادی نیازمند مراقبت، محافظت و راهنمایی مردان می دانند تمکین پذیرش این رابطه راتوسط زنان نشان می دهد (روتمن، 2002).
یکی از ویژگی های خشونت علیه زنان در ایران پنهان بودن آن هم از نظر خانواده و هم از نظر دولت است زنان تا آنجا که امکان دارد سکوت می کنند و اعتراضی نمی کنند پنهان نگه داشتن اعمال خشونت علیه زنان و پرهیز زنان از واکنش فعال نسبت به آن، یکی از مشخصات خشونت علیه زنان در تمام جوامع است به نظر می رسد چنین نگرشی به خشونت در هر جامعه دلایل خاص خود را دارد و با شرایط و زندگی فردی زنان هر جامعه متناسب است.(وردی نیا، ریاحی، اسفندیاری 1389).
آن چنان که در نظام فکری مرد سالار اشکالی از خشونت مردان در خانواده طبیعی محسوب می شود و برای زنان به صورت بخشی از زندگی عادی شان به حساب می آید(بارت، 1980 به نقل از وردی نیا، ریاحی و اسفندیاری 1389).
مهر انگیز کار، تحقیقی با عنوان پژوهشی درباره خشونت علیه زنان در ایران انجام داده است که در دو حوزه عمومی و خصوصی به مساله خشونت پرداخته است در حوزه خصوصی به خشونت هایی چون عدم وجود فضای مناسب در خانواده برای رشد شخصیت و اعتماد به نفس دختران، عدم آزادی دختران در زمینه خروج از منزل، عدم آزادی دختران در انتخاب همسر، محرومیت از تحصیل و پرداختن به کار خانه داری، تبعات ریاست بی قید و شرط مرد در خانواده به صورت تهدید، تحقیر و کتک زدن، ایجاد محدودیت های مالی، سوئ رفتار جنسی اشاره می کند و معتقد است در حوزه عمومی آداب و رسوم و سنت های غیر مذهبی توجیه کننده خشونت علیه زنان، فرهنگ شفاهی و کتبی، سنت ها و پاره ای از تفاسیر سنتی از دین، موسسات اجتماعی از قبیل مدرسه، مطبوعات، رادیو و تلوزیون و نظام سیاسی هرکدام به نوعی توجیه کننده و زمینه ساز خشونت علیه زنان در ایران می باشد(کار، 1379).
یک ظرح ملی درباره خشونت علیه زنان در ایران در سال 1382 توسط دفتر امور اجتماعی وزارت کشور و مرکز مشارکت امور زنان ریاست جمهوری انجام شد و تعدادی از برجسته ترین جامعه شناسان ایرانی از جمله محمود قاضی طباطبایی، علیرضا محسنی تبریزی، و هادی مرجایی، مجری آن بودند این طرح در 28 کشور به بررسی خشونت خانگی علیه زنان پرداخته است گزارش های مربوط به این طرح در اواسط سال 1383 آماده شد این تحقیق دارای 4 پرسشنامه بود که پرسشنامه شماره 1 به بررسی ویژگی های فردی و خانوادگی پاسخگویان می پردازد پرسشنامه شماره 2 به بررسی ویژگی های روانی و شخصیتی پاسخگویان، پرسشنامه شماره 3 به ارزیابی فعالیت های اجتماعی اقتصادی و سیستم حمایت های اجتماعی پاسخگویان زن در ارتباط با خشونت خانگی می پردازد و پرسشنامه شماره4 با هدف مطالعه نگرش و عملکرد مردان در ارتباط با پدیده خشونت خانگی توسعه داده شده است نمونه تحقیق مشتمل بر 12596 پاسخگوی زن و 2066 پاسخگوی مرد می باشد امارهای این طرح نشان داد که :
-66% زنان ایرانی از اول زندگی مشترکشان تا کنون حداقل یک بار مورد خشونت قرار گرفته اند.
-میزان خشونت فیزیکی و روانی در این مطالعه نسبت به سایر انواع خشونت رتبه اول را به خود اختصاص داد و میزان خشونت جنسی نسبت به سایر انواع خشونت کمتر بود که علت آن را با توجه به جامعه و فرهنگ ایران می توان ناشی از خود سانسوری و نزاکت زنان مورد مطالعه دانست.
در یک بررسی که در بین زنان ژاپنی تبار ساکن ایالات متحده آمریکا انجام گرفت عوامل فرهنگی و ارزش های نهادینه شده همچون تحمل و شکیبایی در روابط خانوادگی به منظور حفظ آبرو، اجتناب از ستیز پایداری و حراست از وفاق خانوادگی، مهمترین عوامل بازدارنده در جهت تشخیص و شناسایی رفتارهای خشونت آمیز شوهران این زنان و خنثی سازی تلاش های کمک رسانی به آنان بوده است (صابریان، آتش نفس، بهنام 1382).
نیره توکلی در پایان نامه دکتری خود با عنوان هویت جنسی همسران و خشونت علیه زنان در خانواده ها در سال 1382 به بررسی خشونت علیه زنان پرداخته است روش بکار گرفته شده در این تحقیق روش کیفی است و کانون توجه بیشتر به توصیف و تبیین پدیده مورد نظر معطوف است. بر اساس نتایج به دست آمده از تحقیق عوامل فرودست پنداشتن هویت زن و زمینه سازی فرهنگی برای خشونت با او را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
-تفکر متاع پنداشتن زن و خارج شمردن او از شمول دایره انسانی و اولی دانستن جنس مرد.
--وجود تبعیض های حقوقی و قانونی منفی در مورد زنان
--خلا حمایت والدین از زن مطلقه.
-عدم حضور زنان در مشاغل مدیریتی کلان و تصمیم سازی.
در تحقیقی که کاووسی (1392) در رابطه با ساختار قدرت در خانواده و رابطه آن با خشونت انجام داد به این نتیجه رسید که هرچه میزان ایدئولوژی جنس گرایانه بیشتر باشد ساختار قدرت در خانواده مردسالارانه تر می شود و به تبع آن میزان خشونت علیه زن بیشتر می شود.
نقش و جایگاه زن در خانواده تابعی است از موقعیت و نقش اجتماعی زن در کلیت نظام سلسله مراتبی جامعه و نقش ها و مناسبات درونی زن و شوهر در خانه و خانواده را نمی توان بدون توجه به بستر و زمینه اجتماعی وسیعتری که خانواده خود جزیی از آن است بررسی و تحلیل کرد (کریمی، 1384).
خانواده در هر مرحله بازتابی از شرایط اجتماعی است که در یک مکان و زمان خاصی وجود دارد از طرف دیگر برای تبیین موقعیت و نقش اجتماعی زن در جامعه امروزی و خانواده باید به نظام فرهنگی- اجتماعی ای که متناسب با ارزش ها و باورداشت ها، در شرایط خاصی تصور و برداشت ویژه ای از زن و مرد خلق می کند و بر اساس آن برداشت و تعریف موقعیت و نقش زن و مرد را در جامعه تبیین می کند مثلا چه تصویری از زن با چه ویژگی ها و انتظاراتی از او ترسیم کرده ثانیا ریشه و علت پیدایش چنین تصویری از زنان چه بوده است (سیف، 1379).
پاک نهاد (1381) در کتاب خود به نام زبان و نابرابری جنسیتی به این نکته اشاره کرده است که تفاوتهای جنسی غیرطبیعی در زبان فارسی وجود دارد و مردان و زنان در زبان فارسی طبقات زبانی و مجزایی هستند و این طبقات زبانی به صورت فرادست و فرودست است به اعتقاد او زبان هر فرهنگ شکل دهنده دیدگاه سخنگویان آن نسبت به جهان خارج محسوب می شود به عبارت دیگر بنا به شرایط اجتماعی هر زبان پاسخگوی نیازهای اجتماعی جامعه خود و نشانگر شیوه زندگی مرسوم آن جامعه است پاک نهاد در کتابش بیش از 500 داده از زبان فارسی راگردآوری کرده که هریک بازتابی از تبعیض موجود در زبان فارسی است زبان جنسیت زده ممکن است محیطی ایجاد کند که برای برقراری ارتباط و کنش های متقابل اجتماعی موثر نباشد نمونه ای از این واژه ها عبارتند از:حمام زنانه،اگر زن خوب بود خدا هم یکی می گرفت،سایه سر، متعلقه،بی وفا، پرگو، ناقص العقل، سلیطه و همین طور کاربرد واژه ها و عبارات توهین آمیزی مانند زن ذلیل خطاب به مردانی که برای همسر خویش احترام قائل هستند(کمالی، 1383).
سرانجام اشاره دائمی زبان به وجود صفات منفی در زنان و ایجاد این باور در اجتماع و در خود زنان است (همان منبع).
جمع بندی تحقیقات فوق نشان می دهد که نگرش های خشونت آمیز یکی از تعیین کننده ها و حمایت کننده های اصلی خشونت علیه زنان است تعهد به ارزش های نقش جنسی به عنوان الگوی نگرشی در کنار سایر عوامل از مهم ترین عوامل موثر بر ارتکاب رفتار خشونت آمیز و همچنین تعیین کننده نوع واکنش به خشونت علیه زنان محسوب می شود(وردی نیا و همکاران،1389).
دیدگاه های نظری خشونت:
نظریه پذیرش فرهنگی:
با توجه به این نظریه، علت خشونت مردان علیه زنان وابسته به فرهنگی است که افراد در آن زندگی می کنندوقتی در جامعه ای هنجارها و ارزش های فرهنگی خشونت مرد علیه همسرش را مورد تایید قرار دهد طبعا در چنین جامعه ای با آمار بیشتری از این نوع خشونت مواجه می شویم. بارنت معتقد است که خشونت در خانواده بازتاب مدارای جامعه با قربانی شدن فرد آسیب پذیر است (بارنت، 1995).
بر اساس تحقیق دوباش و دوباش مردانی که با همسران خود بد رفتاری می کنند در فرهنگی زندگی می کنند که در آن حاکمیت مردان بیشتر از زنان است( دوباش و دوباش،1979).
حتی تظاهرات خوردن، خوابیدن و جفت گیری به عنوان پدیده های زیستی به فرمان و انتظام فرهنگ در میاید و آدمی در تحقق آنها نه تنها خود که فرهنگ را نیز باز تولید می کند (محمدی اصل، 1388)
اعمال خشونت بر زنان به طور کلی و خشونت خانوادگی به طور خاص اجزای اصلی جوامعی را تشکیل می دهند که به زنان ستم روامی دارند، زیرا اعمال خشونت بر زنان از رفتار جنس غالب در جامعه نشات مس گیرد و در ضمن موجب تداوم آن می شود و وسیله ای است برای کنترل زنان در تنها فضایی که به طور سنتی بر آن غلبه دارند و آن خانه است. قطعنامه 45/19694 در ماده دوم بیانیه خود خشونت را به صورت خشونت جسمی، جنسی و روانی که در خانواده رخ می دهد توصیف می کند اما آن را محدود به موارد یاد شده نمی داند بلکه ضرب و شتم، سوء استفاده جنسی از دختر بچه ها در محیط خانواده، خشونت مربوط به جهیزیه و مهریه، تجاوز زناشویی، ختنه زنان و سایر اعمال سنتی آزاردهنده زنان، خشونت غیر همسر و خشونت وابسته به استثمار را نیز شامل می شود (کار،1381).
بعضی نظریه پردازان خشونت را به عنوان پاسخ یادگرفته شده ای می دانند که حاصل عضویت در گروه های خرده فرهنگی خاصی ست که در آن خشونت به صورت هنجارهای دستوری دیده می شود و افراد از بدو تولد به اشکال مختلف خشونت آشنا می شوند (گراندین و لورس،1997؛ ولفگانک وفراکوتی،1967؛باکر،1983). اما سایر نظریه پردازان معتقدند که هنجارهای پذیرش خشونت در سراسر جامعه نفوذ کرده و مختص خرده فرهنگ های خاصی نمی باشد.
لوینسون استدلال می کند که برخی جوامع مجموعه ای اساسی و پایه ای از ارزشها و اعتقاداتی دارند که بر خشونت و پرخاشگری تاکید دارند تحقیقات میان فرهنگی تا حدی از این قضیه حمایت می کند که خشونت خانگی در جوامعی شایع است که در آن جوامع سایر اشکال خشونت نیز رایج است شاید قوی ترین حمایت از این نظریه الگوی فرهنگی تحقیق ماسامورا است که داده های تطبیقی یک نمونه گسترده از جوامع اولیه را با استفاده از بسیاری تکنیک های روش شناختی در انتخاب روش و کدهای میان فرهنگی در اندازه گیری خشونت بکار گرفت وی دریافت که کتک زدن همسر با نرخ بالای جرم فردی، دزدی، پرخاشگری،دیگر کشی، کینه خانوادگی و جنگ مرتبط است. زیرا آنها پیامد مجموعه اعتقاداتی اندکه از پرخاشگری حمایت می کنند (گراندین و لوریی،1997).
گیدنز در توضیح عامل پذیرش فرهنگی می گوید: بسیاری از مطالعات تحقیقاتی نشان داده است که نسبت قابل توجهی از زن و شوهرها معتقدند که در بعضی شرایط یکی حق دارد دیگری را بزند. از هر 4 زن و شوهر آمریکایی یکی عقیده دارد که شوهر می تواند دلیل موجهی برای زدن زن داشته باشد نسبت کمتری معتقدند که عکس آن نیز درست است (گیدنز،1374).
پیجلو (1984) نتیجه گرفت که در اکثرجوامع، ساخت خشونت مردانه و تحمل آن رایج است.گذشته از یک مورد استثناء که مربوط به خشونت های سبک مادران نسبت به کودکان، هیچ جامعه ای رفتار خشن زنان را مثبت نمی داند اما به طور دائم به خصوص از طریق رسانه ها به رفتار خشونت آمیز مردان مشروعیت می بخشد.
تجربه خشونت زنان را در معرض انواع آسیب های روانی نظیر اضطراب، تنش، و افسردگی قرار می دهد که نسخه پیچی روانکاوانه برای آنها به لحاظ سوگیری جنسیتی این دیدگاه، بر مسائل زنان می افزاید مسئله آن گاه حادتر میشود که شاکیان و گزارشگران آسیب های روانی زنان هم مردان و یا زنان متعهد به مرد سالاری باشند و اینان اعم از شوهر یا پزشک معالج با همان افکار قالبی ناظر به خشونت علیه زنان حکم دهند (محمدی اصل،1388).
برطبق پژوهش جان نژاد مردان در 7/73و زنان 3/26 درصد موارد سخن هم صحبت خود را قطع می کنند 3/47 درصد از قطع کلام های زنانه حمایتی و 7/52 درصد از آن سلطه گرانه در حالی که 2/69 درصد قطع کلام های مردانه سلطه گرانه و 8/30 درصد دیگر آن حمایتی است (جان نژاد،1380) .
زنان در مکالمات خود کمتر قانون گرا و بیشتر متمایل به استثنا قایل شدن در قوانین هستند ولی مردان در طول تعامل یک دیدگاه کلی را حفظ و از زبان به شکل آمرانه استفاده می کنند و بین خود و دیگران جدایی و دوگانگی بیشتری احساس می کنند (بل مک کارسی، مک نامری، 2007 به نقل از حسنی رنجبر، نجفی عرب، 1391).
مردان عموما بیشتر به استفاده از کلام رقابتی و زنان به کلام مشارکتی گرایش دارند پژوهشگران دلیل این امر را جایگاه پایین زنان در اجتماع می دانند (غفار ثمر و علی بخش،2007 به نقل از همان منبع).
زبان مردانه قاطعانه تر، بزرگسالانه و مستقیم است در حالی که زنان به علت جایگاه پایین اجتماعی و پذیرش کلیشه های جنسیتی زبانشان نابالغ تر خیلی رسمی و بیش از حد مودب و غیر قاطعانه است و زنان در این زمینه اغلب دچار تردید هستند و همچنین در گفتار دچار انقیاد یعنی تابع بودن و حالت انفعالی زنانه هستند (نعمتی و بایر، 2007).
در پژوهشی که حسنی رنجبر و نجفی عرب درسال(1391) انجام دادند به این نتیجه رسیدند که زنان خیلی بیشتر از مردان از تعدیل کننده ها و نقل قول مستقیم استفاده کرده اند و همچنین جملات ناقص شان هم بیشتر است که این مسئله به خوبی نشانگر حالت انفعالی شان در محاورات است و همچنین مردان بیشتر از عذر خواهی و پوزش استفاده کردند البته نه در برابر زنان بلکه در مقابل هم جنسشان که این موضوع هم نشانگر سلطه گری مردان در مکالماتشان با زنان است (حسنی رنجبر و نجفی عرب 1391).
در پژوهشی که زارع در سال 1385 در شیراز انجام داد به این نتیجه رسید که قریب به نیمی از جمعیت نمونه مورد مطالعه دارای ویژگی های زنانه یعنی کلیشه ای هستنددر تمام مطالعاتی که در خصوص کلیشه های جنسیتی انجام شده است روشن شده است که کلیشه ها طی 20 یا 30 سال گذشته تا حد زیادی ثابت مانده است (زارع،1385).
در تحیقیقی که عسگری، احتشام زاده و پیرزمان در سال 1389 انجام دادند به این نتیجه رسیدند که هرچه نقش های جنسیتی آندروژنی یا ترکیبی از مردانه و زنانه همزمان باشد بهزیستی روانشناختی و همینطور پذیرش اجتماعی بالاتر است به عبارت دیگردو جنسیتی بودن در افراد پیش بینی کننده بهزیستی روانشناختی است چراکه هویت انسان هرچند تحت تاثیر عوامل گوناگونی مثل نژاد، ملت، شغل و سن است اما در اغلب جوامع یکی از تعیین کننده ترین آنها مقوله مردانگی و زنانگی می باشد (بارون و برن 1997 به نقل از همان منبع).
نمونه های زیادی از باورهای فرهنگی و نگرش های منفی نسبت به زنان در فرهنگ شفاهی و مکتوب ما وجود داردکه موارد ذیل نمونه اندکی از آنهاست:
اصطلاح گربه را دم حجله کشتن که اشاره به رفتار خشونت آمیز مردان و مطیع کردن زنان از همان ابتدای زندگی مشترک دارد.
اصطلاح زن ذلیل که صفت تحقیر آمیز برای مردانی ست که به نظرات همسر خود احترام می گذارند.
در فرهنگ لغت دهخدا اشاره های زیادی در این خصوص انجام گرفته است: (دهخدا،1357)
زن چو مار است زخم خود بزند بر سرش نیک زن که بد زند
زن چو بیرون رود بزن سختش خودنمایی کند بکن رختش
ور کند سرکشی هلاکش کن آب رخ می برد به خاکش کن
نظریه اسناد (برای فرد پرخاشگر)
قدیمیترین فرمول بندی نظریه اسناد در کارهای فریتس هایدر(1958) مشاهده می شود از نظر او اسناد عبارت است از فرآیندی که افراد بکار می برند تا رویدادها و یا رفتارها را به عوامل زیر بنایی آنها پیوند دهند (هایدر، 1958).
هایدر معتقد است که بیشتر مردم روانشناسان تازه کاری هستند که می کوشند رفتار دیگران را بفهمند تا دنیا را بیشتر قابل پیش بینی کنند طبق گفته هایدر بیشتر مردم در این مورد یکی از 3 تبیین زیر را بکار می گیرند:
الف- آنها ممکن است فرض کنند که رفتار شخص دیگر معلول عوامل موقعیتی نظیر عوامل اقتصادی یا فشارهای اجتماعی ست( اسناد موقعیتی).
ب- آنها ممکن است تصور کنند که آن رفتار غیر عمدی و اتفاقی بوده و احتمالا در آینده روی نخواهد داد( اسناد موقعیتی).
ج- تبیین سوم این است که شخص با این رفتاریکی از صفات شخصی خود را بروز داده است (اسناد شخصی) (کریمی 1386).
نظریه اسناد به فهم فرآیندهایی کمک می کند که از طریق آن نیت های بدخواهانه به رفتارها نسبت داده می شود در کنار نظریه اسناد ، نظریه کنش متقابل نمادین و نظریه یادگیری اجتماعی نیز می تواند به فهم بیشتر ابعاد شناختی انتقادی پرخاشگری (نیت و اسناد) کمک کند.
در خصوص همسر آزاری نیز شواهد گسترده ای نشان می دهد که اسنادهایی که همسران به وقایع زندگی می دهند تابعی از رضایت و خشنودی زندگی است مخصوصا همسرانی که تحت استرس اند به احتمال زیاد مشکلات زناشویی و رفتارهای منفی همسرشان را به خصایص ثابت و کلی همسرشان نسبت داده و رفتارهای همسرشان را به خصایص ثابت و کلی او نسبت داده و رفتارهای او را تعمدی، دارای انگیزه های بدخواهانه زناشویی و مستحق سرزنش می دانند. اسنادهای نامناسب با نرخ بالای رفتارهای منفی و مبادله رفتارهای منفی در تعاملات زناشویی مرتبط است و شاید یکی از پیامدهای اسنادی نامناسب این باشد که در طول زمان موجب کاهش کیفیت زناشویی و هرچه کیفیت زناشویی کمتر باشد میزان خشونت خانوادگی بیشتر می شود(کارنی و همکاران، 1994به نقل از همتی).
منابع فارسی
امینی، محمد؛ امینی، یوسف؛حسینیان، سیمین؛1392 بررسی مقایسه ای عوامل موثر بر ساختار قدرت در بین خانواده های زنان شاغل و غیر شاغل مطالعات اجتماعی-روانشناختی زنان سال 11 شماره 2 تابستان 1392صص112-83.
اعزازی، شهلا1380 تحلیل ساختاری جنسیت نگرشی بر تحلیل جنسیتی در ایران تهران انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
ادهمی،عبدالرضا؛ روغنیان، زهره 1388 بررسی تاثیر عقاید قالبی بر نابرابری جنسیتی در خانواده( مطالعه موردی زنان شاغل در آموزش پرورش شهر همدان) پژوهش نامه علوم اجتماعی سال سوم شماره4
امانی،فرزانه؛ خداپناهی، محمدکریم؛ حیدری،محمود1385 رابطه سبک اسناد با عوامل پنجگانه شخصیت نئودر تعامل با جنس مجله روانشناسی40 سال دهم شماره 4
احدی، حسن1372 بررسی اسنادهای علی در دانشجو-معلمان دختر و پسر مراکز تربیت معلم مجله روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران دوره چهارم شماره7
احمدی خراسانی، نوشین(1384) زنان زیر سایه پدر خوانده ها چاپ ششم، تهران:توسعه.
آیزنک، مایکل، دبلیو، کین، مارک، تی.(1386). روانشناسی شناختی حافظه ترجمه حسین زارع.تهران: انتشارات آییژ
اتکینسون، ریتا ال. اتکینسون، ریچارد سی. بم داریل ج. و هوکسما سوزان نولن.(2000). زمینه روانشناسی هیلگارد. ترجمه محمد نقی براهنی و دیگران.1385. تهران. رشد.
بهزاد منش، مریم و جوادیان، سید رضا(1383). بررسی واکنش زنان در برابر خشونت شوهر. همایش ملی جایگاه و نقش زنان در جامعه ایران. دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات اهواز.
بدار، ل و دزیل، ژ و لامارش، ل1381 روانشناسی اجتماعی ترجمه حمزه گنجی تهران انتشارات ساوالان
بستان، حسین1385 بازنگری نظریه های نقش جنسیتی پژوهش زنان دوره 4 شماره1و2 بهار و تابستان1385صص31-5
بلالی میبدی،فاطمه؛ حسنی، مهدی؛1388 فراوانی خشونت علیه زنان توسط همسرانشان در شهر کرمان مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی سال پانزدهم شماره 3 پاییز1388صص307-300
باراش، سوزان شپیرو(1382) زن دوم، ترجمه منیژه شیخ جوادی تهران: پیکان.
سالاری فرد، محمد رضا1388 تبیین علل و زمینه های خشونت خانگی فصلنامه علمی-تخصص مطالعات اسلام و روانشناسی سال سوم شماره 4صص41-7
حسین زاده، علی حسین؛ممبنی، ایمان 1390 عوامل اجتماعی موثر بر باورپذیری کلیشه های جنسیتی در دو سپهر عمومی و خصوصی. فصلنامه جامعه شناسی مطالعات جوانان/سال دوم / شماره سوم / پاییز90 /صفحات84-67
پناغی، لیلا؛ دهقانی محسن عباسی مریم محمدی سمیه ملکی قیصر(1390) بررسی پایایی و روایی و ساختار عاملی مقیاس تجدید نظر شده تاکتیک های حل تعارض، فصلنامه خانواده پژوهی سال هفتم شماره 25 .
دیبایی، شیدا؛جان بزرگی، مسعود؛عارف نظر، مسعود1389 بررسی رابطه دو سوگرایی و کنترل هیجانی مادران با اضطراب فرزندان مبتلا به سرطان و نقش تعدیل کنندگی جنس. فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهش در سلامت روان شناختی دوره سوم شماره اول
تاجیک زاده، فخری؛صادقی، راضیه1392 بررسی کنترل هیجانی پیش بین در پرخاشگری دانشجویان دختر. فصلنامه علمی-پژوهشی زن و جامعه شماره 4 زمستان 1392.
عسگری، پرویز؛ حافظی، فریبا؛ جمشیدی ثریا(1387) رابطه سبک اسناد و ویژگی شخصیتی با رضایت از زندگی زناشویی در پرستاران زن شهر ایلام پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز.
علمی، محمود؛ الیاسی، سارا؛1388 عوامل موثر بر پذیرش کلیشه های جنسیتی(مطالعه موردی زنان شاغل همسردار در شهرستان سراب) جامعه شناسی سال اول شماره دوم صص75-53
علی اکبری دهکردی مهناز؛محتشمی، طیبه؛حسن زاده، پرستو؛(1391)بررسی خصوصیات روان سنجی مقیاس نقش جنسیتی بم فرم گوتاه با تاکید بر تحلیل عاملی در جمعیت ایرانی. شناخت اجتماعی سال اول.
عسگری، پرویز؛احتشام زاده، پروین؛ پیرزمان، سهیلا1389 رابطه پذیرش اجتماعی و نقش جنسیتی(آندروژنی) با بهزیستی روانشناختی در دانشجویان دختر فصلنامه علمی پژوهشی زن و فرهنگ سال دوم شماره پنجم پاییز 1389صص110-99
جان نژاد، محسن 1380 زبان و جنسیت پژوهشی زبان شناختی اجتماعی تفاوتهای زبانی میان گویشوران مرد و زن ایرانی در تعامل مکالمه ای رساله دکتری دانشگاه تهران
خانجانی، زینب؛فخرایی،نفیسه؛ بدری، رحیم؛1390 بررسی هیجان خواهی در افراد معتاد و عادی با توجه به جنسیت، تحقیقات علوم رفتاری دوره 9 شماره 4 .
خمسه، اکرم1386 بررسی نقش عوامل فرهنگی-اجتماعی بر طرحواره های نقش جنسیتی در دو گروه قومی از دانشجویان در ایران، مطالعات روانشناختی دوره سوم شماره 2 صص146-129.
خمسه، اکرم1385 بررسی ارتباط میان رفتار جنسی و طرحواره های نقش جنسیتی در دو گروه از دانشجویان متاهل: مقایسه رفتار جنسی زنان و مردان در خانواده فصلنامه خانواده پژوهشی سال دوم شماره 8
خمسه، اکرم1386 بررسی رابطه میزان افسردگی و طرحواره های نقش جنسیتی در دانشجویان متاهل: مقایسه زنان و مردان دانشجو. فصلنامه خانواده و پژوهش سال اول شماره 1 پاییز 1386
خجسته مهر،رضا؛ کوچکی، رحیم؛رجبی، غلام رضا 1391 نقش واسطه ای اسنادهای ارتباطی و راهبردهای حل تعارض غیر سازندهدر ارتباط بین سبک های دلبستگی و کیفیت زندگی زناشویی مجله روانشناسی معاصر صص14-3
رضاپور میرصالح،یاسر؛ریحانی کیوی، شهناز؛خباز، محمود؛ابوترابی کاشانی، پریسا؛1389 مقایسه رابطه بین مولفه های ابراز گری هیجان و خود پنداره در دانشجویان دختر و پسر فصلنامه روانشناسی کاربردی سال چهارم شماره1(13) صص40-51.
سرمد، زهره(1387) متغیرهای تعدیل کننده و واسطه ای: تمایزات مفهومی و راهبردی. پژوهش های روانشناختی،3 و 4، 81-63
شریفی،شادی1384 مقایسه میزان هموابستگی در زنان با نقش های جنسیتی گوناگون( زنانه، مردانه، دوجنسیتی، نامتمایز) پژوهش زنان دوره3 شماره1 بهار1384صص67-49
طباطبایی،محمود؛ معماریان، سپیده؛غیاثی، مهناز؛عطاری، عباس1392سبک های ابراز هیجان و باورهای فراشناختی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی مجله تحقیقات علوم رفتاری
کمالی، افسانه 1383 زبان و نابرابری جنسیتی بر اساس کتاب فرادستی و فرودستی در زبان: نابرابری جنسی در ایران مریم پاک نهاد جبروتی 1381، زبان،سیاست و جامعه
کدیور،پروین1381 روانشناسی تربیتی چاپ دوم تهران انتشارات سمت.
کجباف، محمد باقر؛ نشاط دوست، حمید طاهر؛ خالویی، قاسم1384 ماهنامه علمی پژوهشی دانشگاه شاهد سال دوازدهم دوره جدید شماره 10
محمود علیلو، مجید؛ انصاریان، خلیل؛ اعتمادی نیا، مهین1387 مقایسه بیماران آسمی با افراد سالم از لحاظ تجربه هیجان های منفی، بازداری اجتماعیو تعامل آن با عامل جنسیت فصلنامه علمی-پژوهشی روانشناسی دانشگاه تبریز سال سوم شماره 10 تابستان 1387.
محمد زاده، علی؛ لامعی، سعیده؛ لامعی، وحیده1390 مقایسه سبک اسناد علی در گروهی از دانشجویان با صفات مرزی و گروه شاهد تحقیقات علوم رفتاری دوره 9 شماره4.
محمدی،فایزه؛ میرزایی،رحمت1391 بررسی عوامل اجتماعی موثر بر خشونت علیه زنان(مطالعه شهرستان روانسر) Journal of Iranian Social Studies, Vol. 5, No. 4, Winter 2011
منیر پور، نادر؛خوسفی، هلن؛قاضی طباطبایی،سید محمود؛یزدان دوست،رخساره؛عاطف وحید، محمدکاظم؛دلاور، علی1386 مدل های اسنادی افسردگی در نوجوانان با استفادهاز مدل معادلات ساختاری، تازه های علوم شناختی سال 9 شماره 3 1386صص62-52.
محمد خانی،پروانه؛آزادمهر،هدیه؛ 1387آسیب شناسی روانی و مشکلات شخصی ارتباطی زنان قربانی خشونت خانگی، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال 7 شماره27.
سپهوند، تورج. گیلانی، بیژن. زمانی، رضا. (1387). رابطه استرس ادراک شده و سلامت عمومی، با توجه به سبک های تبیین. مجله روانشناسی و علوم تربیتی. 38، 4.
حسین زاده مالکی(1388). رابطه بین دانش و نگرش جنسی، مولفه های عشق و رضایت زناشویی با همسرآزاری در کارکنان متاهل ادارات دولتی اهواز. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی. دانشگاه آزاد اسلامی اهواز
اعزازی، شهلا(1387) جامعه شناسی خانواده، با تاکید بر نقش، ساختار و کارکرد خانواده در دوران معاصر چاپ ششم انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
عسگری، پرویز؛ حافظی، فریبا؛ جمشیدی ثریا(1387) رابطه سبک اسناد و ویژگی شخصیتی با رضایت از زندگی زناشویی در پرستاران زن شهر ایلام پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز.
کار، مهر انگیز(1381) پژوهشی درباره خشونت علیه زنان در ایران چاپ سوم انتشارات روشنگران و مطالعات زنان.
کرمانی فاروب، علیرضا1390 کلیشه های نابرابر جنسیتی در کتاب بچه های ایستگاه اثر حمید نوابی لواسانی پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان شماره 23
کریمی، رامین.(1389)،مارتین سلیگمن نظریه درماندگی آموخته شده و روانشناسی مثبت نگر نشر دانژه
جهانبگلو، رامین(1384) ایران در جستجوی مدرنیته، تهران: مرکز
ربانی، رسول؛ جوادیان، سید رضا 1386 بررسی رفتار زنان در برابر خشونت شوهر. دانشور رفتار ماهنامه
پژوهشی دانشگاه شاهد سال چهارم شماره 25
صابریان، معصومه؛آتش نفس، الهه؛بهنام، بهناز1382 بررسی میزان شیوع خشونت خانگی در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهرستان سمنان مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی سمنان جلد6 شماره 2 1383
هام، گلی(1382) فرهنگ نظریه های فمنیستی، ترجمه : نوشین احمدی خراسانی و دیگران تهران :توسعه.
پناغی، لیلا؛ دهقانی محسن عباسی مریم محمدی سمیه ملکی قیصر(1390) بررسی پایایی و روایی ساختار
عاملی مقیاس تجدید نظر شده تاکتیک های حل تعارض، فصلنامه خانواده پژوهی سال هفتم شماره 25 .
علی اکبری دهکردی مهناز؛محتشمی، طیبه؛حسن زاده، پرستو؛(1391)بررسی خصوصیات روان سنجی مقیاس نقش جنسیتی بم فرم گوتاه با تاکید بر تحلیل عاملی در جمعیت ایرانی. شناخت اجتماعی سال اول.
محمد خانی،پروانه؛آزادمهر،هدیه؛ 1387آسیب شناسی روانی و مشکلات شخصی ارتباطی زنان قربانی خشونت خانگی، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال 7 شماره27
زیبایی نژاد ،1387بررسی پدیده خشونت علیه زنان.
زارع شاه آبادی، اکبر سلیمانی، زکیه1389 تبیین تصورات قالبی جنسیتی از نظر دانشجویان دانشگاه یزد فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی سال یازدهم شماره 41
مجله تا قانون خانواده برابر، حساسیت جنسی،ویرایش نخست پاییز 1390.
محمد خانی، پروانه؛ آزادمهر، هدیه؛ متقی، شکوفه 1388 رابطه خشونت جنسی و نگرش های زناشویی و همراهی انواع خشونت در روابط زناشویی، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال شانزدهم،شماره3 ص 195-202
نجاریان، بهمن و خدارحیمی، سیامک(1377). دوگانگی جنسی(آندروژنی) فصلنامه تازه های روان در مانی. سال سوم. شماره9 و 10،ص-3044.
نوری،ابوالقاسم؛ مکارمی،آذر؛ ابراهیمی،مینو؛1379 مقایسه سبک اسنادی نوجوانان پرورشگاهی و غیر پرورشگاهی شهرستان شیراز مجله دانش و پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان(اصفهان) شماره4صص16-1
نریمانی، محمد؛ طالبی جویباری، مسعود؛ ابوالقاسمی، عباس1392 مقایسه سبک اسناد و تاب آوری در دانش آموزان آسیب دیده و عادی. فصلنامه افراد استثنایی، سال سوم، شماره 10
نادری، فرح؛حیدری، علیرضا؛ حسین زاده مالکی، زینب رابطه بین دانش و نگرش جنسی، مولفه های عشق و رضایت زناشویی با همسرآزاری در کارکنان متاهل ادارات دولتی شهر اهواز، زن و فرهنگ
واصفی، صبا؛ذوالفقاری، حسن(1388) خشونت خانگی علیه زنان در آثار محمود دولت آبادی. پژوهش زنان،دوره 7، شماره1،ص86-67
یوسفی، بهرام؛ شیخ، محمود(1381) بررسی و مقایسه اثر سه برنامه هدف چینی بازآموزی اسنادی و ترکیبی بر میزان عزت نفس احساس خودسودمندی سبک اسنادی و انگیزه توفیق گرایی دانش آموزان پسر مقاطع راهنمایی شهر کرمانشاه، حرکت شماره 13 ص 43-31.
کرملو، س، مظاهری، ع، و متقی پور، ی.(1388). اثربخشی برنامه آموزش روانشناختی خانواده بر ابراز هیجان در خانواده های بیماران مبتلا به اختلالات شدید روانپزشکی. فصلنامه خانواده پژوهی، 5(1)،ص 16-5
دوبوار، سیمون،1949، جنس دوم ترجمه قاسم صنعوی جلد اول نشر توس 1380
محمدی اصل،1388 جنسیت و خشونت نشر گل آذین1388.
میرزایی،بهشته 1388 رابطه سبک های ابراز هیجان و سلامت عمومی محله اندیشه و رفتار دوره چهارم شماره15.
رضاپور میرصالح، یاسر؛ ریحانی کیوی، شهناز؛خباز محمود ابوترابی کاشانی، پریسا1389 مقایسه رابطه بینمولفه های ابرازگری هیجانی و خودپنداره در دنشجویان دختر و پسر فصلنامه روانشناسی کاربردی سال چهارم شماره1(13)بهار 1389،صص51-40
حسین زاده تقوایی،مرجان؛لطفی کاشانی فرح، نوابی نژاد شکوه،نورانی پور رحمت اله(1388)اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان در تغییرسک دلبستگی همسران اندیشه و رفتار شماره 14 زمستان1388.
حسنی رنجبر، احمد؛ نجفی عرب، ملاحت 1391 زبان و جنسیت در رمان شوهر آهو خانم
خانی مجد، پور ابراهیم، فتح آبادی1391 بررسی رابطه باورهای جنسیتی و عملکرد خانواده در دانشجویان کرد و فارس فصلنامه خانواده پژوهی سال هشتم شماره 32
زارع، مهدی شفیع آبادی عبداله1386 مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی عقلانی-عاطفی، رفتاری و روش مشاوره روان نمایشگری در افزایش سلامت عمومی و ابرازگری هیجانی مراجعان زن مجله علمی و پژوهشی مطالعات زنان سال اول شماره دوم.
زارع، زهرا1385زنانگی و مردانگی ساختاری کلیشه ای نشریه مددکاری اجتماعی دوره 5 شماره 3
وردی نیا، علی؛ریاحی،محمد اسماعیل؛ اسفندیاری فاطمه1389 تبیین نگرش دانشجویان دختر نسبت به خشونت علیه زنان : آزمون تجربی دیدگاه های یادگیری اجتماعی،مسائل اجتماعی ایران سال اول شماره 1 تابستان 1389.
یزد خواستی، بهجت؛ شیری، حامد1387 ارزش های پدرسالاری و خشونت علیه زنان. مطالعات زنان سال 6 شماره 3
Goleman, D. (1995). Emotional Intelligence. New York: Bantam books
Ghafar Samar, Reza & Alibakhshi, Goodarz (٢٠٠٧). The Gender
Linked Differences in the Use of Linguistic Strategies in Face-to-face communication
King, L. A., & Emmons, R. A. (1990). Conflict over emotional expression: Psychological and physical correlates. Journal of Personality and Social Psychology, 58, 864-877.
Lazarus, R. S. (1986). Commentary on LeDoux. Integrative Psychiatry, 4, 245-247.
Usefi F. (2007). Relationship between cognition emotion regulation and anxiety in giftedness students. J Res Except Child, 6:871-92. (Persian)
Jessic, Bernard. (1972). The future of marriage. NewYork, bantam books.
Christina Dalla1, Carol Edgecomb1, Abigail S Whetstone1 and Tracey J Shors. Females do not Express Learned Helplessness like Males do. Neuropsychopharmacology (2007), 1–11.
Hochschild, A. (1989). The second shift working parents and revelution at home. New York. Viking penguin.
Jackman, M. (1994). The velvet glove; Paternalism and Conflict.
Lynn, M. Eisenbud, L. Hilary, R. (1995). Childrens gender based reasoning about toys. Child Development. 66, 1453-1471.
Nemati, Azadeh & Bayer, Jennifer marie (٢٠٠٧). Gender Differences in the Use of Linguistic Forms in the Speech of Men and Women: AComparative Study of Persian and English.
Waite, L, J. Gallaghher, M. (2000) The case for marriage. New York, doubleday.
Baron, R. and Byrne, D. (1984). Social psychology: Understanding human interaction, 7th. ed. Newton
Dutton, M. A., Burghardt, K. J., Perrin, S. G., Chrestman, K. R., & Halle, P. M. (2005). Battered women's cognitive schemata. Journal of Traumatic Stress, 7, 235-255.
Doss, B. D., Jones, J. T., & Christensen, A. (2002). Integrative behavioral couple therapy. In: F. W. kaslow & J. Lebow (Eds.), comprehensive handbook of Psychotherapy, 7, 1-10.
Doherthy, W. (1983). Impact of divorce on locus of control orientation in adult women: A longitudinal study. Journal of personality and social psychology, No 44, pp. 834-840
Wallach, H. S., & Sela, T. (2008). The importance of male batters' attributions in understanding and preventing domestic violence. Journal of Family Violence, 23, 655-660.
Malinchoc, M. Colligan. R. C. & Offord, K. P. (1996). Assessing Explanatory Style in Teenagers: Adolescenct Norms for the Mmpi Optimism-Pessimism Scale. Journal of Clinical Psychology 52(3),285-295.
Kendler KS, Thornton LM, Prescott CA (2001b). Gender differences
in the rates of exposure to stressful life events and sensitivity to their depressogenic effects. Am J Psychiatry 158: 587–593.-
Greenberger, E. & Mclaughlin, C . S. (1998). Attachment, Coping, and Explanatory Style in Adolescence. Journal of Youth and Adolescence, 27 (2), 121-139.
Jaffe,D. H. , Eisenbach, Z. Neumark, Y . D& Manor, O,(2006). Effects of Husbands and Wives Education on each others Mortality. Social Science and medicine, 62(8. PP)-
Gibbons,Y.L.,Hamby,B.A.,&Dennis,W.D.(1997).Researching gender role ideologies internationally and corss-culturally.Psychology of Women Quatterly,21.151-170
Sugarman, D. B. & Hotaling, G. T. (1989), "Dating Violence: Prevalence, Context and Risk Markers", In M. A. Pirog – Good & J. E. Stets. (Eds.),Violence in Dating Relationship: Emerging Social Issues, New York,
McGibbon A, Cooper L, Kelly L. Kelly L . What spport? Hammersmith and fulham council community police committee domestic violence project. London: polytechnic of north London,1989.
Stanko E, Crisp D, Hale C, et al. Counting the costs: estimating the impact of domestic violence in the London Borough of Hackney. London: The children s society and hackney safer cities, 1997.
whitley, Bernard E ; et al (1981). Sex . Role, self- concept and Attributional style. Meed western psychological Association.
Wells, T. L. (2005). Emotion and culture in a collaborative learning environment for engineers. Doctoral Dissertation of Philosophy, University of Texas, Austin.
Mauss, I. B., & Butler E. A., Roberts N. A., & Chu, A. (2010). Emotion control values and responding to an anger provocation in Asian-American and European-American Individuals. Cognition and Emotion, 24(6), 1026-1063.
White, L. A (1959). The Evolution of Culture New York:McGraw Hill WHO(word health organization). (2000). Fact sheet 241:fermale Genital Mutilation available at http : // www. Who. Int / mediacentre factsheets Fs 241./en Accessed june 10,2006