Loading...

پیشینه و مبانی نظری تحقیق مناسبات شهر و روستاهای پیرامون

پیشینه و مبانی نظری تحقیق مناسبات شهر و روستاهای پیرامون (docx) 61 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 61 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

HYPERLINK \l "_Toc397192650" 2-1 ادبیات تحقیق PAGEREF _Toc397192650 \h 11 2-1-1 اهمیت و بررسی و مطالعة شهر و روستا PAGEREF _Toc397192651 \h 11 2-2- تعریف و مفهوم شهر PAGEREF _Toc397192652 \h 15 2-2- 1 مفهوم شهر از دیدگاه تاریخی PAGEREF _Toc397192653 \h 16 2-2-2 مفهوم شهر از دیدگاه اجتماعی PAGEREF _Toc397192654 \h 16 2-2-3 مفهوم شهر از دیدگاه اقتصادی PAGEREF _Toc397192655 \h 17 2-2-4 مفهوم شهر از دیدگاه آماری PAGEREF _Toc397192656 \h 17 2-2-5 مفهوم شهر از نظر نوع معیشت PAGEREF _Toc397192657 \h 19 2-2-6 مفهوم شهر از دیدگاه منظر خارجی و سیمای آن PAGEREF _Toc397192658 \h 19 2-2-7 مفهوم شهر از دیدگاه جغرافیایی PAGEREF _Toc397192659 \h 20 2-2-8 شهر و روستا و تقسیم کار PAGEREF _Toc397192660 \h 21 2-2-8–1 تمرکز و انزوا PAGEREF _Toc397192661 \h 22 2- 3 تعریف و مفهوم روستا PAGEREF _Toc397192662 \h 22 2-3-1 وحدت روستا PAGEREF _Toc397192663 \h 25 2-3-2 خصیصه های روستا PAGEREF _Toc397192664 \h 25 2-3-3 تعریف و مفهوم روستا از دیدگاه جغرافیایی PAGEREF _Toc397192665 \h 26 2-4 تفاوت های ساختاری بین شهر و روستا PAGEREF _Toc397192666 \h 27 2-5 تعریف حوزه و منطقه نفوذ PAGEREF _Toc397192667 \h 29 2-6 عوامل مؤثر در برقراری روابط شهر و روستا در ایران PAGEREF _Toc397192668 \h 31 2-7 نقش عوامل طبیعی در برقراری روابط شهر و روستا PAGEREF _Toc397192669 \h 32 2-8 نقش عوامل اقتصادی در برقراری روابط شهر و روستا PAGEREF _Toc397192670 \h 44 2-9 نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در برقراری روابط شهر و روستا PAGEREF _Toc397192671 \h 54 2-10 نقش عوامل سیاسی و اداری در برقراری روابط شهر و روستا PAGEREF _Toc397192672 \h 57 2-11 پیشینه تحقیق........................................................................................................................... PAGEREF _Toc397192673 \h 60 2-1 ادبیات تحقیق 2-1-1 اهمیت و بررسی و مطالعة شهر و روستا مطالعه و بررسی روابط شهر و روستا به منظور درک مسائل شهرگرایی و پیدایش راه حل های مناسب جهت برقراری یک روند توسعة متعادل شهری و روستایی ضروری به نظر می رسد، انجام پژوهش هایی در این زمینه در مناطق شهری و روستایی ما را برای درک و فهم پدیدة واقعی که امروزه با آن موجه هستیم کمک خواهد کرد و از اختلاف شدید مزایای اقتصادی، اجتماعی شهر و روستا که در حال حاضر رو به افزایش است خواهد کاست. شهرنشینی همیشه مسائل بنیادی و جنبی زیادی با خود همراه داشته است. این پدیدة زمان با ابعاد تاریخی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی که تجسم فضایی و تبلور فیزیکی حضور انسان در محیط است، امروزه به یکی از پیچیده ترین فضاهای کالبدی و عملکردی تبدیل شده و هر روز مسائل و پرسش های تازه ای را در ارتباط با علت وجود و مکانیسم حیات خود مطرح می سازد. اینکه شهرها چگونه پا می گیرند و براساس چه روابطی به حیات خود ادامه می دهند و نیروی محرکة پویایی عظیم آنها چیست و یا اینکه عوامل محیطی در مکان یابی آنها تا چه حد مؤثر بوده است و به زبانی ساده جاذبه های شهرنشینی در چه نهفته است، از جمله پرسش هایی است که تنها به طور جسته و گریخته مورد بررسی قرار گرفته و هنوز پاسخی درست و مبتنی بر یافته های علمی بدان داده نشده است. در پیدایش و شکل گیری شهرهای شرقی در خاورمیانه به طور عام و ایران به طور خاص عوامل متعددی مانند عوامل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی با اتکاء به شرایط مساعد محیط طبیعی و حوزه های نفوذ شهری که عمدتاً روستاها هستند، نقش مؤثری داشته است. در خاورمیانه مناطق مساعد طبیعی برای کشاورزی و سکونت یکجانشینی به واحدهای بزرگ و کوچک و یا نوارهای کاملاً باریک منحصر می شود در حالی که گستردگی فضاهای سکونتی و معیشتی در اروپا و حتی هندوستان و چین از ویژگی های چشم‎انداز جغرافیایی آنهاست، «به عقیدة ویرت که مطالعات وسیعی دربارة شهرهای شرقی دارد، حوزة نفوذ کشاورزی مربوط به شهرهای شرقی اغلب به مراتب مشخص تر از شهرهای اروپایی است، بسیاری از شهرها، مرکز یک محدودة معین طبیعی و جمعیتی اطراف خود هستند که پیرامون آنها را اراضی بایر، دیم زارها و یا بیابان ها در برگرفته است». «در ایران نیز فضاهای حیاتی عمدتاً در جایی شکل گرفته که یا بارندگی کافی داشته و یا اینکه امکان آبیاری از طریق روشهای سنتی یعنی قنات، چاه و چشمه برای تأمین آب وجود داشته است که ویتفوگل آن را با اصطلاح «تمدن آبی» برای مشرق زمین توصیف کرده است (رضوانی، 1381، ص3 ). شهرهای شرقی واقع در مسیر کاروان ها بیشترین شهرت را در این رابطه کسب کرده اند. «البته درهیچ زمانی ضروریات زندگی این شهرها از جمله مواد خوراکی و آشامیدنی از طریق تجارت خارجی یاکاروان ها تأمین نمی شد بلکه برای تأمین این قبیل مواد به نواحی روستایی پیرامونشان متکی بودند (پیران و رضایی، 1368، به نقل، ص33)». گروهی بر این باورند که شهر در وهلة اول مکان مرکزی مناطق روستایی کشاورزی اطراف خود است، وجه تمایز بنیادی شهرهای شرقی و مغرب زمین نیز در زمینة روابط آنها با حوزة نفوذ شهر است. «در شرایط عادی، شهرها در حوزه نفوذ مستقیم خود، چهار ارتباط مشخص تکرار شونده با روستاهای پیرامون خود برقرار می کنند. برخی از این ارتباط ها نقش برجسته ای دارند. انتقال مازاد کشاورزی از روستا به شهر، جابجایی ناپایدار نیروی انسانی از روستا به شهر، عرضه کالاهای مصرفی و انواع خدمات از شهر به روستا و جابجایی محدود و ناپایدار نیروی کار از شهر به روستا از مهمترین این ارتباطات است (رئیس دانا، 1379، ص29)». در مورد شهرهای شرقی عقیده بر این است که این شهرها بیشتر گیرنده هستند تا دهنده. گرچه این پدیده از ویژگی های شهرهای شرقی است اما به این نکته نیز باید توجه کرد که در دوره های مختلف تاریخی، شهر در مشرق زمین به عنوان یک مرکز فعال سازماندهی و توانمند، بخشی از تحولات زمان را به حوزة نفوذ خود نیز انتقال داده است. مباحث این مناسبات اساسی، نظریه های سرمایه داری بهره وری را در ارتباط با عملکرد شهرهای شرقی تشکیل می دهند که سالها محور مباحث جغرافیایی به ویژه از دهة 1960 در مکتب جغرافیایی آلمان بوده است. پل سینجر معتقد است که برای درک مسئلة پیدایش شهر ابتدا باید تفاوت و رابطة شهر و روستا را بررسی کرد، وی می گوید روستا با اتکاء به طبیعت خویش خودکفاست. در صورتی که شهر به عنوان محل طبقة حاکم و مقر قدرت برای رفع نیازهای اولیة خود محتاج به روستاست و با اتکاء به پسکرانه و یا منطقه وابسته به خود رشد می کند. بررسی روابط شهر و روستا در گذشته نشان می دهد که این روابط چندجانبه بوده و کنش های متعدد و دوجانبه ای میان آنها وجود داشته است. از نقطه نظر فرهنگی تفاوت های زیادی میان شهر و روستا وجود داشته است، ضمن اینکه مشترکاتی نیز میان فرهنگ شهری و روستایی قابل تشخیص است. «همبستگی روستاییان با اهالی شهرها در اغلب موارد برپیوندهای مذهبی و فرقه ای استوار بوده و عوامل مذهبی همانگونه که باعث گروه بندی شهروندان دربرابرهم می شد، همکاری وهمبستگی اجتماعی آنان رانیزباروستاها فراهم می ساخت (سلطان زاده، 1365، ص232). حکومت‎ها در ابتدا به حفظ نظم و گرفتن مالیات و پاره ای امور دیگر می پرداختند. «با پیچیده تر شدن نظام‎های اجتماعی و سیاسی کار حکومت ها هم، وسعت گرفت و تعدادی از وظایف دولت در مفهومی که امروزه می شناسیم بر عهده حکومت افتاد به طوری که رفع حوایج شهری براساس اصول و ضوابط معین کاری و تدوین چارچوب حقوقی آن از وظایف حکومت به شمار می آمد. در دوره ای که تفکیکی میان حکومت و دولت نبود هر چه به عقب برگردیم به قدرت حکومت افزوده شده و از اختیارات کارگزاران اجرایی (دولت) کاسته می شود»( قهاری، 1364، ص12). این وضعیت تا انقلاب مشروطیت ادامه داشت و با سست شدن جامعه فئودالی کم کم دولت در کنار حکومت شکل گرفت. «روی کار آمدن نظام متمرکز پهلوی تغییرات عمده ای را در نظام های سیاسی قبلی به وجود آورد. این دگرگونی ها برخلاف سنت دیرین نه بر اثر فشار نظامی بلکه به دنبال یک سلسله تاکتیک های سیاسی انجام گرفت و موجب تضعیف نظام های ایلی و قبیله ای شد، در مقابل، عناصر شهرنشین (تجار و پیشه وران) به لحاظ قدرت مالی و منزلت اجتماعی جای آنان را گرفتند (راهنمایی، 1369، ص25). تصادفی نیست که «در جامعه قاجاریه در انقلاب مشروطیت حتی خوانین ایلات شرکت فعال و مستقیم داشته زیرا منزلت اجتماعی آنان به خطر افتاده بود و برای حفظ موقعیت و منزلت اجتماعی و حیثیت خانوادگی سعی و تلاش می کردند تا به سوی قدرت بخزند. از خصوصیات بارز این پدیده توسعه شهرنشینی و ازدیاد جمعیت و پیدایش گروه ها و طبقات جدید اجتماعی در شهرها بود». جریان تجدد و فرهنگ مآبی به خصوص پس از مشروطیت، اقتصاد سرمایه‎داری، انقلاب سنعتی و عناصر متعددی که به صورت زنجیروار به یکدیگر وابسته بودند نیز در تمام شئون اقتصادی و سیاسی، اجتماعی ایران رفته رفته اثرات خود را در روند شهرنشینی برجای نهاد و به صورت ناموزون توسعه فضایی و رشد سریع شهرها را موجب گردید. شهرهای بزرگ و متوسط ایران هم، صحنه ی درگیری ها و سازش های فرهنگی با غرب بودند و دگرگونی های فرهنگی در چشم انداز زیستی و فرهنگی آنها به خوبی مشهود است. از تغییراتی که در طول نیم قرن اخیر در شکل گیری و گسترش شهرهای ایران روی داده است این است که در جوار بافت سنتی شهرها، خیابان های جدید احداث شده اند و عرضه خدمات و کالاهای نوع غربی به تناوب در آنها دیده می شود. «تصمیمات و کنش های دولت نیز تأثیرات خود را به طرق مختلف بر سیمای شهر بر جای نهاد». به مرور که وظایف دولت ها بیشتر شده، کارهای جدیدی از جمله امور رفاهی شهرها را نیز به عهده گرفتند و شهرداری به صورت یک نهاد اداری و به عنوان یکی از سازمان های اجرایی نوپای دیگر به تشکیلات اداری افزوده شد. بدین ترتیب با افزایش جمعیت شهرها سازمان های اداری شکل گرفتند و هر یک در رابطه با وظایف خود در گسترش و شکل گیری شهرها ایفای نقش می نمودند. مهاجرت روز افزون روستاییان به مراکز شهری نیز به ویژه پس از اصلاحات ارضی، آغاز مرحله جدیدی در امر شهرنشینی ایران است که با بیکاری روستاییان در مناطق روستایی کشور مرتبط بوده و در نتیجه، آنها را به سوی شهرها گسیل داشته است. به طور کلی افزایش جمعیت که از نیم قرن پیش به این طرف موجب ایجاد شهرهای جدید و رونق و گسترش شهرهای قدیم ایران شده است ابعاد تازه ای را در زمینه جوابگویی به نیازهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مطرح می کند. رشد جمعیت شهری کشور در ابتدا شتابان نبوده به طوری که «نسبت جمعیت شهری به کل جمعیت از 28 درصد در سال به 30 درصد در سال 1330 تغییر یافت، از اواخر این دهه رشد شهرنشینی شتابان می شود، به طوری که نرخ متوسط رشد از 65/2 درصد در دوره ی 40-1300 به 42/4 درصد در دوره 57-1340 بالغ می گردد. از آن سال ها تکنون بر شتاب شهرنشینی همچنان افزوده شده و نرخ رشد مناطق شهری به 4/5 درصد در سال رسیده است». «تعداد مراکز شهری ایران نیز از 199 شهر در سال 1335 به 259 شهر در سال 1345، 496 شهر در سال 1365» و سرانجام به مرز «886 شهر در سال 1380 رسید». با نگاهی به فضای مراکز شهری ایران می توان گفت اغلب شهرهای ایران کوچک می باشند. به طوری که از «886 شهر کشور 768 شهر آن کمتر از 000/50 نفر جمعیت دارد» و تعداد کمی از شهرها قسمت اعظم جمعیت کشور را در خود پذیرفته اند. این امر موجب شده است که این تعداد شهرها دچار عارضه پرجمعیتی شوند. روند کنونی افزایش جمعیت و تحولاتی که در امر شهرنشینی ایران به وقوع پیوسته است، با توجه به تغییر نسبت جمعیت شهری و روستایی و پیش بینی روند آینده آن در جهت گرایش به زندگی شهری، بخش عظیمی از محیط های جدید زندگی به صورت شهری خواهند بود، بنابرابن با توجه به روند گذشته و کنونی رشد جمعیت، «سطوح شهری که طی سال های آینده ساخته خواهند شد از کل سطوح شهری موجود بیشتر خواهد بود» و «همانند وضعیت کنونی شبکه ای از شهرهای ناحیه ای را بوجود خواهند آورد که در ارتباط با شبکه شهری، منطقه ای و کشوری نظام شهری را گسترش می دهند». افزایش تعداد شهرهای کشور نیز از 199 شهر در سال 1335به «886 شهر در سال 1380» رسید که به موازات آن «تعداد جمعیت شهرنشین را از 32 درصد در سال 1335 به 55 درصد در سال 1365»، «57 درصد در سال 1370» و «61 درصد در سال 1375 رسانیده است »، چنین روند رو به رشدی را نشان می دهد. از سوی دیگر به جهت اینکه بخش مهمی از نرخ رشد بالای جمعیت شهرها ناشی از مهاجرت روستاییان می باشد، حل بسیاری از مشکلات شهری در گرو حل همزمان مشکلات روستایی و به طور کلی توسعه موزون و یکپارچه کشور است. با آگاهی از این واقعیت ها، بررسی علمی روابط شهر و روستا برای درک مسائل شهرنشینی و روستانشینی در کشور ضرورتی اجتناب ناپذیر است. شهرهای موجود در کشور معلول این مناسبات و روابط پیچیده حاکم بر آنها هستند و تا زمانی که علیت آن براساس روش های علمی روشن نشود رویارویی با آن حتی برای هدایت به روندی معقول، ممکن نخواهد بود. روشن است که در آینده بخشی از جمعیت کشور بایستی در روستاها زندگی کنند، از این رو برای برقراری تعادل میان شهر و روستا و توسعه موزون هر دو تنها راه چاره ارتقای سطح زندگی مردم روستا و توسعه روستایی است. این امر ممکن نیست مگر اینکه بخش کشاورزی و خدمات وابسته به آن نیز متناسب با کیفیت سطح زندگی در کل کشور از حالت رکود بیرون آمده و پا به پای فضای اقتصاد شهری به صورت مکمل یکدیگر توسعه یابند که د رآن شکاف بین نواحی شهر و روستا به حداقل ممکن کاهش یابد. «نظریه راندینلی نیز در تحلیل روابط شهر و روستا بر محور سیاست توسعه حاکی از آن است که اهداف توسعه روستایی جدای از شهرها عملی نیست زیرا بازارهای اصلی برای دریافت مازاد تولیدات کشاورزی در مراکز شهری قرار گرفته است. از طرفی بیشتر عوامل تولید از امکانات سازمان های شهری بهره مند می شوند و خدمات موردنیاز جامعه روستایی مانند بهداشت، درمان، آموزش و غیره که در حوزه های روستایی توزیع می گردد از مراکز شهری بدست می‎آید». بدین منظور ضروری است روند توسعه متقابل را برای شهر و روستا به گونه ای فراهم کرد که توسعه یکی به بهای رکود و افول آن دیگری تمام نشود، برای دسترسی به چنین اهدافی است که اهمیت مطالعه روابط شهر و روستا وحوزه نفوذ شهری روز به روزبیشتر می شود وبررسی آن جای خود را در تحقیقات شهری روستایی ومطالعات منطقه ای باز می یابد (رضوانی، 1381، ص 9). 2-2- تعریف و مفهوم شهر کلمه شهر از شار و شارستان گرفته شده است و شهرستان همان شارستان است و بخش از محل تمرکز و سکونت و اجتماع شهرشهرنشینی قدیم بوده است. د رآن زمان شهر یک هسته مرکزی داشته که شارستان می گفتند و دارای حصاری و دیواری و برج و بارویی و یا یک قلعه بوده است. ظاهراً ابتدایی ترین شهرها به شکل دایره بوده است. معادل این کلمه در عربی مدینه و در رومی اورب است یا Village و مترادف آن کمپانی که از کمپ (Camp) گرفته شده و به معنی محل اتراق اردوگاه نظام است. نظر به اینکه در روم قدیم وقتی که از نام شهر نام می بردند فقط شهر رم در خاطر مجسم می شده است. قلمروهای یکجانشینی غیر از رم را کامپانی می گفتند که معمولاً نیروی شهر بود. این طرز تفکر در نقاط مختلف ایران نیز وجود داشته و دارد. روستاییان از شهر تجسم خاصی دارند، مثلاً وقتی یک روستایی نام شهر را می برد به یاد رفاه، خرید لباس و نظایر آن می افتد، اما وقتی یک شهری می خواهد شهر را ترک کند، هدف از مسافرت و ترک شهر برای او استراحت است، کوچه های منظم خانه ها، آمد و رفت، هیاهو و ازدحام اینها معانی و تصورات ناشی از کلمه شهر است که در ذهن ما جایگزین شده است. با وجود این هر متخصصی از شهر تعریفی دارد و برحسب اینکه مورد استفاده از این تعریف چه باشد تعریف مخصوصی را ملاک قرار می دهند (رضوانی، 1381، ص 12) 2-2-1 مفهوم شهر از دیدگاه تاریخی شهر در قدیم، وظایف و خدماتی را انجام می داده و عملکرد آن حقوق، مزایا و برتری هایی را برای آن ایجاد می نموده است. و به خاطر چنین امکاناتی درست نقطه مقابل روستا قرار می گرفته است. در قرون وسطی فقط شهرها حق افتتاج بازار داشته اند و شهر مجبور به اطاعت از مقتضیاتی نظامی مثلاً ساختن حصار و بارو و کندن خندق بوده است. قلمرو شهرها به این ترتیب دقیقاً محدود و معین می شده است و در هر تمدن شهری زندگی مدنی باشکوه هر چه بیشتر ادامه داشته است. امروزه نیز در بسیاری از شهرهای کشورهای صنعتی از جمله انگلستان، نروژ، فرانسه، آلمان، ژاپن و آمریکا مقررات شهری بسیار مشخص و معینی حاکم است به طوری که پاره ای از شهرهای این کشورها دارای قدرت های مخصوص، برای دادن پیشنهاد به قدرت مرکزی هستند و از لحاظ قضایی نیز تفاوت های زیادی با روستاها دارند. اختلاف میان شهر و روستا در گذشته بسیار روشن و مشخص بود، در حالی که امروزه روز به روز ااین اختلاف کمتر شده و رفاه نسبتاً مشابهی برای روستاها ایجاد شده است. همین تشابه نسبی روستا و شهر مشکلاتی را نیز برای تعریف آن پیش آورده است(رضوانی، 1381، ص 13). 2-2-2 مفهوم شهر از دیدگاه اجتماعی از دیدگاه جامعه شناسی شهر را می توان سکونت گاه دائمی، انبوه و نسبتاً بزرگی برای افرادی که از نظر اجتماعی ناهمگون هستند تعریف کرد( دیکنز، ترجمه بهروان، 1377، ص71). یعنی شهر تنها از تجمع افراد تشکیل نمی شود بلکه مشتمل بر گروه های مختلفی مانند خانواده، طبقات اجتماعی، گروه های نژادی و انجمن های مختلف است. پیچیده بودن سازمان اجتماعی در شهرها موجب می شود که روابط اجتماعی بسیار متنوع و متحرک تر از روستاها گردند. اگر مسئله تمرکز جمعیت زیاد و ناهمگنی را در فضای محدود شهر به آن اضافه کنیم کاملاً مفهوم می شود که زندگی اجتماعی در شهرها به بارزترین وجه و پیچیده ترین و غنی ترین شکل خود ظاهر می شود. سبک زندگی و شیوه فکر کردن و بروز احساسات و عواطف که برحسب جوامع و مناطق مختلفی که شهر جزیی از آن است متفاوت و برحسب تاریخ و خصوصیات شهرها متغیر است. استقلال افراد در مقابل سنن و آداب و در شهرها افزایش می یابد و پذیرش افکار جدید، مدپرستی، خلاقیت، نوآوری و تسامح فزونی می گیرد. در مقابل به علت سست شدن سنت ها و قواعد رفتار آبا و اجدادی و فردگرایی، زندگی در شهرها برخلاف زندگی روستایی بسیار مشکل می گردد (توسلی، 1374، ص4). 2-2-3 مفهوم شهر از دیدگاه اقتصادی اگر شهر از نظر اقتصادی تعریف شود، همانا زیستگاه ساکنانی است که در درجه اول از راه بازرگانی و نه کشاورزی زندگی می کنند. اما با این همه بطور کلی درست نیست که تمام مکان هایی را که بازرگانی و تجارت بر آن غالب است، شهر بنامیم، این امر متضمن آن خواهد بود که زیستگاه های جمعی را که از اعضای خانواده تشکیل می شود و دارای یک بنیاد معاملات عملاً موروثی است مانند نمونه روستاهای مبادله گر روسیه و آسیا نیز در مفهوم شهر گنجانده شوند در حالیکه لازم است نوعی تنوع در انجام معاملات را به خصیصه شهر افزود، با این همه این خصیصه نیز به خودی خود به عنوان یگانه خصیصه ممیزه شهر مناسب به نظر نمی آِد. تنوع اقتصادی شهر می تواند حداقل بر دو پایه استوار باشد، اول بر پایه وجود املاکی که به صورت سرمایه داری اداره می شوند و دوم بر پایه وجود بازار به مثابه مکان مبادله ثروت. روش دیگر ایجاد تنوع اقتصادی، اهمیت جامع تری برای شهر دارد و آن حضور داشتن در مکان استقرار یک مرکز داد و ستد کالا، آنهم بطور منظم و نه اتفاقی است. بازار یک جزء اصلی و حیاتی در زندگی ساکنان این زیستگاه است. بطور دقیق تر می توان گفت هر بازاری هم، لزوماً مکان استقراری را که در آن بنیاد گرفته به شهر بدل نمی کند. به عنوان مثال بازار مکاره های فصلی و بازارهای سالانه داد و ستد خارجی که در آنجا بازرگانان مسافر در زمان معینی گرد هم می آمدند تا کالاهای خود را به صورت عمده و یا خرده بفروشند اغلب در مکان های روستایی برپا می شد. بنابراین شهر را مکانی باید دانست که ساکنان محلی بخش مهمی از خواسته های اقتصادی روزانه خود را در بازار محلی و تا حد ضروری با محصولاتی برآورده می کنند که سکنه محلی و اهالی روستاهای همجوار شهر برای فروش در بازار تولید کرده اند و یا از راه های دیگر به دست آورده اند. شهر در معنایی که در اینجا به کار برده شده مکان بازار است( وبر، ترجمه کاویانی، 1375، ص64). 2-2-4 مفهوم شهر از دیدگاه آماری متخصصین آمار احتیاج دارند که شهر را تعریف کنند چرا که باید بدانند که نسبت و رابطهبین جمعیت روستایی و روستانشین و شهری و شهرنشین در یک منطقه معین چیست. بنابراین باید فرق عددی بین روستا و شهر را معین کنند، از این جهت است که در فرانسه هر مرکز تجمعی که عدد آن از 2000 نفر بگذرد شهر نامیده می شود و یا در آمریکا و بلژیک 2500 نفر، و در ایرلند 1500 نفر می باشد، «درایران از سال 1335 به این طرف سکونتگاه ها و مراکز تراکم انسانی بیش از 5000 نفر جمعیت شهر شناخته شده بود و در سرشماری سال 1365 به نقاطی که در زمان سرشماری دارای شهرداری بوده اند شهر گفته اند و اخیراً طبق قانون تقسیمات کشوری مصوب مجلس شورای اسلامی تعداد جمعیت شهر به 000/10 نفر افزایش یافته است (مومنی، 1366، ص35). این اختلاف عددی جمعیت، نشان می دهد که مفهوم شهر بر حسب نوع کشور، وضع جغرافیایی منطقه و سطح معیشت و درجه اقتصاد فرق می کند به طوری که نمی توان عدد ثابتی را برای شهر شدن روستا معین کرد. از سوی دیگر اشکال در این است که بسیاری از نقاط و مراکز تجمع انسانی هستند که از لحاظ عددی به حد نصاب آماری برای شهر شدن رسیده اند، اما وقتی آنها را می بینیم به هیچ وجه فرقی میان آنها و مراکز غیرشهری مجاور دیده نمی شود، مثلاً در ایران، بلغارستان، سیسیل، هندوستان و یا ترکیه مراکز تجمع چندین هزار نفری وجود دارند که جز یک روستای بزرگ نیستند. از سوی دیگر نمی توان گفت که اجتماع چند روستا، حتماً یک شهر را تشکیل می دهد، گاهی مردم بر اثر ضرورتی خارجی مثلاً برای دفاع بهتر و مؤثرتر گرد هم جمع شده اند با آنکه تنها این نقطه در منطقه می توانسته است مهیای استقرار انسان ها باشد (مناطق محصور بین باطلاق ها)، در این حالت روستاییان ابداً احساس شهرنشینی را ندارند، این وضعیت با تنوع زیاد در مناطق پرجمعیت خاور دور دیده می شود. پیرگورو در مطالعه بخش دلتای تونکن که در آنجا تراکم جمعیت از 10000 نفر در کیلومتر مربع بیشتر است از روستاهایی نام می برد که بیش از 10000 نفر جمعیت دارند و هر یک نیز جزو یک مرکز تجمع هستند. در ژاپن 57 درصد جمعیت روستاها بین 2000 الی 10000 نفر است که شهر زراعی نامیده می شوند و شکل جدید آنها در روسیه همان اگروگرادها هستند. به هر حال یک روستا به طور مقطعی به راحتی می تواند ظرف چند سال جمعیتش از عدد 2000 و یا هر حد نصاب دیگری بگذرد بدون آنکه خصایص شهری به خود بگیرد، عکس قضیه نیز امکان پذیر است. در همان دلتای تونکن در مقابل روستای 10000 نفری، شهرهای 500 نفری وجود دارد زیرا سکنه ی آنها کارمند، پیشه ور و تاجرند یعنی نوع معیشت شهری دارند. با وجود این عدد خشک برای تنظیم تابلوهای آماری لازم است اما تعریف شهر را نمی تواند متضمن باشد. «در ایران به تبع ویژگی های جغرافیایی نواحی اتکای تولید بر اهرم کشاورزی است و کم و بیش وابستگی تنگاتنگی بین شهر و روستا وجود دارد و حیات و دوام اقتصادی این دو به هم جوش خورده است به گونه‎ای که اکثر شهرهای کوتاه اندام نواحی مختلف کشور هنوز بر اقتصاد مبتنی بر کشاورزی وفادار مانده‎اند و در کالبد و رخساره آنها علائم و نظانه هایی از تولید زراعی به چشم می خورد. بر این اساس اگر بتوان با تعیین معیار جمعیتی شهر را از روستا مشخص نمود چاره ای نیست که در این شناسیایی بر نوع فعالیت شهرنشینان نیز تأکید داشت و پیشنهاد کرد که در ایران آن واحد جغرایایی را شهر بنامیم که عدد جمعیت آن از 10000 نفر بگذرد و جمعیت فعال غیرزراعی 15 سال به بالای آن از 50 درصد کل جمعیت فعال شهری کمتر باشد (فرید، 1368، ص5). 2-2-5 مفهوم شهر از نظر نوع معیشت شهر انواع معیشتی خاص خود را دارد. چنانکه در مورد روستا نیز چنین است. وقتی می گوییم شهر یا روستا بلااراده به انواع معیشت آنها می اندیشیم. از این لحاظ است که در بلژیک، دستگا های آماری ساختمانی شغلی و حرفه ای سکنه و جمعیت یک مرکز تجمع انسانی شهری را در تعریف شهر دخالت می‎دهند. روستا معمولاً جایی است که اساس و مبنای معیشت آن بر کارکشت به ویژه در بهره برداری از زمین استوار است، حتی مساکن روستایی نیز وابسته به نوع معیشت اند. شاید بتوان گفت شهر جایی است که مبانی شغلی و و معیشتی و بافت مسکن آن با بهره برداری از زمین رابطه ای مستقیم و چندانی ندارد و یا آنکه کارکشت مشغله اصلی آن را تشکیل نمی دهد. به هر حال تعریف جامع شهر می تواند براساس نوع معیشت باشد. در بعضی کشورها شهرهای زراعی داشته و داریم که در آنها نوع معیشت از کشت زمین تبعیت می کنند که این موضوع با درجه تمدن در رابطه است. باید دانست یک کارخانه دور افتاده، یک روستا نیست، همچنین هر مرکز تجمع غیرزراعی شهر نیست، چنانچه خانه های کارگری در روستاها هم مساکن روستایی نیستند. بنابراین تعریف شهر باید بیان کننده‎ی معیشت غیرروستایی و نشان دهنده درجه اهمیت مراکز تجمع دائمی باشد. پیش از آنکه به تعاریف دیگری درباره ی شهر بپردازیم، نکته ای در خور ذکر است، اینکه شهر به هر شکلی که باشد دارای خصیصه ای ارتباطی است و مظهر این ارتباط همانا داد و ستد و پیوستگاه انواع فعالیت های سرزمین های اطراف است و مظهر این ارتباط همانان مراودات و ارتباطات تجاری و غیرتجاری اند. به عبارت دیگر خمیر مایه نخستین شهرها ارتباط به منظور داد و ستد بوده و خصایص دیگر شهری بعدها بدان اضافه شده است (رضوانی، 1381، ص16). 2-2-6 مفهوم شهر از دیدگاه منظر خارجی و سیمای آن دست یافتن به چهره خارجی یک مرکز تجمع شهری برای جغرافیایی انسانی پرمعنی و بااهمیت است. یک شهر قبل از هر چیز سیما و منظره ای دارد و چهره خارجی مناظر نیز عامل طبقه بندی آنهاست. پس می‎توان مناظر را طبقه بندی کرد و برای شهرها هم طبقه ای شناخت، به علاوه در چهره خارجی یک شهر عواملی چون عدد جمعیت، جنبه تاریخی، منشأ زراعی، صنعتی و غیره منعکس است. بدیهی است شناخت سیما و مناظر شهر نیازمند به مهارت های لازم است، با این وجود، این چهره خارجی عمق قضایا را به ما می‎نمایاند. 2-2-7 مفهوم شهر از دیدگاه جغرافیایی برای جغرافیدانان، قبل از هر چیز، شهر به عنوان فضای جغرافیایی و در معنای اخص کلام فضای شهری مطرح است. فضایی که سکونتگاه های متمرکز انسانی را در بطن خود جای داده است. برای جغرافیدانان شهر برحسب اشغال آگاهانه فضایی از طبیعت مفهوم پیدا می کند که به مقتضای تکنیک متداول زمان، انسان‎ها آن را در اختیار می گیرند و بر همین اساس اولین عاملی که مشخص کننده شهر است، موقع جغرافیایی و دومین عامل مقر و مکان و یا روشن تر، نشستگاه شهر است که موقعیت شهر می تواند آن را تقویت یا تضعیف نماید. برای جغرافیدانان، شهر فضای پویایی، رفت و آمد و حرکت انسان هاست و این فضا بایستی خود را با تکنیک دوران معاصر و وسایل نقلیه سازگار کند. علاوه بر این شهر فضای زیستی و سکونتی ویژه‎ای است، خانه های شهر فشرده و بیشتر در ارتفاع ساخته می شوند و یکی از وجوه تمایز آن با روستا همین است. مورفولوژی بافت شهر بیانگر نقشه و طرح شهر است که اغلب به گونه های آشفته، شعاعی و یا شطرنجی دیده می شود. شخصیت شهر از قلب و بخش مرکزی مجتمع اولیه شهر نشأت می‎گیرد، بخشی که جغرافیدانان به آن هسته شهری می گویند، که شکل یابی بناهای تاریخی آن، سرآغاز تشکیل و معرف تاریخ شهر است. این هسته اگر تجدید حیاتی هم داشته باشد در جمع، ساخته و پرداخته قرون و اعصار است. در چنین شکل سکونتگاهی، شهرنشینان بر حسب ساختار جمعیتی فعالیت هایی را تعقیب می کنند، این فعالیت و کار شهری تابع شکل و سطح توسعه اقتصادی کشورهاست و همین فعالیت حاکم و عملکرد تسلط آمیز شهر است که در تکوین شخصیت جغرافیایی شهر حداقل در سطح ناحیه ای و کشوری بی چون و چرا تأثیر می بخشد و بر طبقه بندی عملکرد شهری کمک می کند. بحث ترمینولوژی یا واژه شناسی هرچند ظریف است، لیکن جغرافیدانان را در توصیف جغرافیایی شهرها را یاری می دهد. تعریف جامعی از شهر که بتواند شامل کلیه شهرهای جهان باشد مشکل است چرا که شهرها به سیستم های اقتصادی و اجتماعی همسان وابسته نبوده و نکات مشترکی بین آنها وجود ندارد تا مبنایی برای تعریف عامل شمول شهرها باشد، بنابراین جغرافیدانان هر یک به شم خود شهرها را تعریف کرده اند که خلاصه آن را در کتاب شهرهای ژرژشابو جغرافیدان فرانسوی به شرح زیر می توان دید. به نظر فردریک ریشتفن شهر اجتماعی از انسان ها در مکان معینی است که حیات عادی آنان از فعالیت های غیرزراعی به ویژه از راه بازرگانی و صنعتی تأمین گردد. - ژان برون و پیردفونتن معتقدند که شهر جایی است که مردم آن بیشتر وقت خود را در داخل منطقه شهری می گذرانند و روستا جایی است که مردم آن اکثریت وقت خود را خارج از قلمرو مسکونی خود بسر می‎برند. این تعریف براساس برنامه کار روزانه است و در ایران معلوم نیست چگونه باید آن را قبول کرد. روستاییان، گاه ماه به ماه از خانه بیرون نمی آیند و گاه شب هم در مزرعه می خوابند. وضع در شهرک های کم جمعیت کنار راه آهن طوری است که خدمه راه آهن بیشتر وقت خود را در شهر صرف نمی کند. کارخانه هایی که سکنه شهری را به خدمت می گیرند اگر در خارج از شهر باشند همین حال را دارند. واحدهای کارخانه ای مشتمل بر چند کارخانه مجاور هم مثل ایستگاه ها و کارخانه های برق، نه جزء روستاها هستند و نه جزء شهرها. واگنر می گوید شهرها محل تجمع تجارت انسانی است، گرچه شهری نیست که در آن تجارتی نباشد. راتزل می گوید یک شهر عبارت است از اتحاد انسان ها و مساکن انسانی که سطحی را می پوشاند و بر سر راه های مهم تجارتی قرار دارد. هانری دوریر می گوید یک شهر عبارت را بیشتر از شکل کم و بیش منظم یعنی بسته و محدود و جمع و جور و متمرکز بر گرد یک هسته ی مرکزی قابل تشخیص، می توان شناخت. این شکل ضمناً بسیار متنوع و مرکب از عوامل مختلف است. تعریف هانری دوریر متکی بر نقشه و شکل خارجی است و اساساً متوجه منظره است و به هر حال بر تجمع و تمرکز تکیه می کند اما عیب تعریف در آن است که به نوع معیشت هیچ توجهی ندارد. المان و ویلیام آلسون جغرافیدانان سوئدی به تفاوت های اجتماعی داخلی شهر و روستا بیشتر تکیه دارند. ماکس سور در مطالعه جغرافیای انسانی از جامعه شناسی مایه می گیرد. وی شهر را الگوی کاملی از زندگی اجتماعی می داند، اجتماعی که از سینه جوامع روستایی قد کشیده است. پیر ژرژ بر این باور است که در اقتصاد سوسیالیستی حتی شهر می تواند مکان سکنی جماعتی باشد که حیات جمعیت شهری از راه کشاورزی تأمین می شود. اگر با بینش اجتماعی بخواهیم تعریفی از شهر داشته باشیم و آن را از روستا جدا کنیم، نگاهی به گفته «مارکس» و «انگلس» خواهیم داشت. به نظر آنان دو خصیصه شهر را از روستا مشخص می کند( رضوانی، 1381، ص18). 2-2-8 شهر و روستا و تقسیم کار عظیم ترین نوع تقسیم کار مادی و فکری جدایی شهر از روستاست. 2-2-8–1 تمرکز و انزوا شهر را تمرکز جمعیت، تمرکز ابزار تولید یا تمرکز سرمایه، تمرکز لذات و تمرکز احتیاجات به وجود می‎آورد، در حالی که روستا واقعیت دیگری است، درست نقطه مقابل واقعیت شهر است یعنی انزوا و پراکندگی را ارائه می دهد. بعضی از جغرافیدانان بر این باورند که شناحت شهر باید با همسونگری انجام گیرد و شهر به مقتضای ساختارهای فیزیکی، انسانی و اقتصادی و بالاخره اجتماعی و فرهنگی شناخته شود و برخی دیگر پا فراتر نهاده عدد جمعیت شهری را همگام با بافت و ساختار کالبدی شهر و چگونگی استقرار مسجد و زیارتگاه، شبکه راه ها و خطوط مواصلاتی میان محله ای و درون شهری و همچنین برون شهری و شهری– روستایی، کیفیت اشتغال طبقه فعال شهر، جدایی و مکان یابی بخش های مختلف فرهنگی، دینی، اقتصادی، اداری و فضای مسکونی وحتی چگونگی ارتباط آنها را با کل سکونتگاه ها و نیز مرکزیت ونقش شهر را از لحاظ تأمین خدمات خودشهرو روستاهای پیرامون وحوزه نفوذشهری درتمیزشهرازروستادخالت می دهند (مومنی، 1366، ص33). 2-3 تعریف و مفهوم روستا روستا را در فرهنگ فارسی ده و قریه ذکر کرده اند. ده واژه ای است پارسی که از دهیو گرفته شده و دهیو به معنی سرزمین و کشور است. در تعریف و معنای ده، همه جا به وابستگی آن به کشاورزی اشاره شده و این نشانه قائم به ذات بودن آن است، چون بدون کشاورزی این صفت را نمی یافته است. بعضی منابع کلمه روستا را از ریشه رستن و روئیدن و ظاهراً در معنای رستنگاه آورده اند. در زبان پهلوی به روستا، روستاک، رسداق، رزداق و رستاق می گفتند که معنی وسیع تری از ده داشته است. ده و قریه سکونتگاه و جامعه ای است کوچک که نسبت به روستا مفهوم محدودتری دارد و یک واحد معیشتی است که در یک فضای جغرافیایی مستقر شده، شکل گرفته باشد، ولی روستا شامل ده یا قریه ای است همراه با مزارع، باغات و پوشش طبیعی اطراف آن. در ایران به روستاییان، زارع، برزگر، دهقان و کشاورز گفته می شود. در گذشته به روستاییانی که در زمین ارباب و فئودال به کار زراعی اشتغال داشتند، رعین نیز گفته می شد، این عنوان بعدها به کسی اطلاق می گردید که دارای نسق زراعی بود (ودیعی، 1376، ص67). ده و قریه روستایی نبشند، بلکه معیشت آنان بر بنیان سایر فعالیت ها استوار باشد، مثل خدمات، صنایع دستی، استخراج معدن، بهره وری از آب معدنی، صید و صیادی و نظایر آن ها، که در این صورت به ساکنان آن دهاتی گفته می شود، ولی اگر این واحد معیشت با بهره وری از فضاها یا فعالیت های اقتصادی کشاورزی همراه باشد، روستا نامیده می شود. پس از خصوصیات روستا وابسته بودن آن به زمین است یا بهره وری از طبیعت و یا در رابطه با فضاهای طبیعی است (بخشنده نصرت، 1366، ص40). در تعریفی دیگر از روستا می توان گفت: روستا عمدتاً یک واحد همگن طبیعی، (اعم از متمرکز و پیوسته و یا پراکنده) با حوزه و قلمرو معین ثبتی و یا عرفی مستقل تشکیل می شود و اکثریت ساکنان شاغل دائمی آن به طور مستقیم و یا غیرمستقیم به یکی از فعالیت های اصلی زراعی، دامداری، باغداری، صیادی، صنایع روستایی و یا ترکیبی از این فعالیت ها اشتغال دارند و از آن ارتزاق می نمایند و پیوند فرهنگی و اجتماعی عمیقی مابین اعضای جامعه آن برقرار است و در عرف به عنوان آبادی، دهکده، قریه و یا نهایتاً روستا یا ده شناخته می شود. از این روستا بنا به ماهین خویش متناسب با ساختار فرهنگی، اجتماعی – اقتصادی و به ویژه محیط جغرافیایی دارای سازماندهی درونی و کالبدی ویژه ای در زمینه نوع یا شیوه زندگی معنوی و مادی خود می باشد، بالطبع وجود چنین ساختار یا سازمان دهی اثرات و پیامدهای خویش را نیز بر چهره زمین چه در بخش مساکن و چه در بخش مزارع، می بخشد، که مورفولوژی زراعی یا چشم انداز فرهنگی سکونتگاه روستایی را تشکیل می دهد. روستا به منزله یک واحد یا هستی و یا یک پدیه کل نیز در نظر گرفته می شود که شناخت ساختار کالبدی و شکل بندی ساختمانی، مطالعه ساختار و وضع کارکردی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن و نیز نیروهای شکل دهنده ساختاری روستا با جامع بینی مورد بررسی قرار می گیرد. علاوه بر این روابط متقابل بین روستا و محیط طبیعی آن از یک سو و از سوی دیگر انواع معیشت پیرامون آن (اعم از کوچ نشینی، روستانشینی، شهرنشینی و صنایع) مورد پژوهش واقع می شود. از این رو شناخت ویژگی های روستا با توجه به دیدگاه‎های متعارف علمی در سه بعد می تواند، انجام گیرد. گذشته نگری روستا، یعنی بررسی گذشته و مبنا و مراحل شکل گیری آن. اکنون نگری یا مطالعه وضع موجود در روستا. آینده نگری به مفهوم و چگونگی دگرگونی آن در آینده که در نهایت امر برنامه ریزی در جهت تحول مطلوب، یاد شده و توسعه منطقی آن را مطرح می سازد (توانا، 1366، ص4). در تعریفی دیگر از روستا آمده است، روستا عبارت است از یک مرکز جمعیت و محل سکونت و کار تعدادی خانوار که در اراضی آن به عملیات کشاورزی اشتغال داشته و درآمد اکثریت آن از طریق کشاورزی حاصل گردد و عرفاً در محل ده یا روستا شناخته شود. در تعریف فوق به جای عدد جمعیت، نوع معیشت را ملاک قرار داده است. علاوه بر آن، عرف به منزله ی مبنای تعیین کننده ای در تبیین مسائل و تعیین حدود نسق و حل مشکلات تلقی می شود و مردم روستا، بی نیاز از مقررات مدون در بسیاری از امور، معضلات خود را از این طریق مرتفع می کنند، هرچند با در هم ریختن تدریجی قالب های سنتی روستایی و افزایش رابطه شهر و روستا اهمیت آن کاهش می یابد. بعضی از محققین روستایی، روستا را به مثابه یک کل درنظر می گیرند که در آن ویژگی های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به نحوی به هم درآمیخته اند که مجموعاً واحدی مستقل را به وجود می آورند. این واحد، تولید کننده محصولات کشاورزی است و به لحاظ مدیریت و آب و زمین به عنوان کوچکترین واحدی است که با جامعه شهری از یک طرف و دولت از طرف دیگر در ارتباط است. لمتون مؤلف کتاب «مالک و زارع در ایران» روستا را یک واحد تشکیلاتی می داند که اساس حیات اجتماعی ایران را تشکیل می داده است و جایی بوده است که در آن دسته هایی از مردم، خود را برای همکاری اقتصادی و سیاسی متشکل می کرده اند و اهمیت روستا به اعتبار مردم خود را برای همکاری اقتصادی و سیاسی متشکل می کرده اند و اهمیت روستا به اعتبار مردم خود را برای همکاری اقتصادی و سیاسی متشکل می کرده اند و اهمیت روستا به اعتبار اینکه یک واحد تشکیلاتی است در سراسر قرون وسطی و از آن پس تا امروز برقرار بوده است. مسکن واحد تشکیلاتی است در سراسر قرون وسطی و از آن پس تا امروز برقرار بوده است. مسکن واحد و منفردی که از روستا مجزا باشد هنوز در حکم استثنائات است نه قاعده کلی، و هر جا که مزرعه ای احداث شود، در غالب موارد این مزرعه تابع یک روستای اصلی است. در حقیقت روستا گذشته از ویژگی های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خاص خود، واحدی است که می‎تواند بی نیاز از دنیای خارج به حیات خود ادامه دهد. در طول تاریخ روستا به صورت مرکز تجمعی از مردم یکجانشین قادر بوده است نیازهای خود را بدون کمک مردم نقاط دیگر تأمین کند و به حیات خود ادامه دهد. به عبارت دیگر روستا طبیعتاً توان خودکفایی را خود دارد. در گذشته، غالباً به دلیل انزوای جغرافیایی و دور بودن از مراکز شهری و تجاری، این توان از قوه به فعل در می آمده است و به همین دلیل در طول قرون متمادی، غالب روستاهای ایران به صورت یک واحد تولید و مصرف مبتنی بر نظام اقتصاد بسته به زندگی خود ادامه داده و استقلال خود را حفظ کرده اند، در حالی که شهرها پیوسته از لحاظ مواد غذایی تابع روستاها بوده اند. بنابراین در تعریف روستا اگر ویژگی هایی را که برشمردیم مدنظر قرار دهیم، می‎توان گفت روستا واحد اقتصادی – اجتماعی، جغرافیایی و مرکز تجمعی از مردم یکجانشین است که قسمت اعظم درآمد آنها از کشاورزی تأمین می شود و شرایط بالوقه خودکفایی را نیز در خود دارد. در حال حاضر این خودکفایی از قوه به فعل در نمی آید، چون تحول اقتصاد شهری و از هم پاشیدگی نظام زمین داری سنتی کهن موجب گسترش شبکه ارتباطی روستا و شهر در بسیاری از نقاط دنیا شده است به همین علت امروزه، اقتصادروستایی درارتباط نزدیک ورویارویی بااقتصادشهری قرار دارد (رضوانی، 1381، ص23). 2-3-1 وحدت روستا روستا یک واحد طبیعی است و وحدت آن را آب و خاک و قلمرو آن تعیین می کند. این قلمرو، گاه ممکن است بخشی از یک واحد طبیعی باشد که در آن صورت باید دخالت های اداری یا سیاسی و یا عوامل اقتصادی جامعه را درنظر داشت. روستا یک واحد انسانی نیز هست و وحدت انسانی آن را جمعیت روستا با فرهنگ ویژه آن تشکیل می دهد و در عین حال یک واحد سیاسی و اداری نیز هست، چون واحد تقسیمات کشوری است، چنانکه در سایر کشورهای جهان نیز این واحد مبنای سنجش تقسیمات سیاسی است. روستا از نظر اقتصادی نیز دارای وحدت است، چون یک واحد تولیدی است و حد و مرز آن را مالکیت ارضی هر روستا تعیین می نماید، این واحد تولیدی عرفاً ممکن است کشاورزی، صنعتی و یا خدماتی باشد (بخشنده نصرت، 1366، ص41). . 2-3-2 خصیصه های روستا از حدود نیم قرن پیش، عده ای از محققین در شناخت مکان های روستایی رو شاخص های زیر تأکید داشته و آنها را ویژگی های مکان های روستایی به شمار می آورند. در روستاها مناظر و چشم اندازهای طبیعی در مقایسه با مناظر و چشم اندازها انسانی بیشتر دیده می شوند و محیط های روستایی ویژگی های طبیعی خود را تا حدودی حفظ کرده اند. اندازه سکونتگاه های روستایی به طور طبیعی کوچکتر از سکونتگاه های شهری است و در روستاها سکونتگاه ها معمولاً چندین نقش را به عهده دارند. تراکم جمعیت در حوزه های روستایی به مراتب کمتر از مراکز شهری است و نسبت زیادی از جمعیت نیز مستقیماً روز زمین کار می کنند. جمعیت جوامع روستایی، در نگرش ها و رفتارهای اجتماعی، بیشتر یکدست و متجانس می نماید و تفاوت‎های کمتری میان آنها در اعتقادات و رفتارها دیده می شود. اختلاف طبقاتی میان جوامع روستایی بسیار کم است و ساختار اجتماعی روستاییان به گونه ای یکسان و با اختلافی جزئی و ناچیز شکل گرفته است. در حوزه های روستایی، تحرک فضایی و تحرک اجتماعی کمتر به چشم می خورد. تعاون و همیاری متقابل در جوامع روستایی از اهمیت بالایی برخوردار است. در روستاها کارگرانی بیشتر سکونت دارند که در مشاغل کشاورزی مهارت داشته و یا در امور مربوط به خدمات جنبی تکنولوژی زراعی فعالیت دارند. سهم نیروی کار در بخش خدمات در روستاها کمتر است. در جوامع روستایی، میزان بی سوادی به ویژه در میان زنان بسیار زیاد است و گاهی تا 98 درصد زنان روستایی از نعمت خواندن و نوشتن محروم اند (شکویی، 1372، ص112). 2-3-3 تعریف و مفهوم روستا از دیدگاه جغرافیایی گرچه در تعریف روستا به لحاظ جغرافیایی نظرات گوناگونی مطرح است اما آنچه که در خور اهمیت است تأکیدی است که دانش جغرافیا روی مکان دارد. از این دیدگاه اگر بخواهیم تعریفی از روستا داشته باشیم، می توان نقش عوامل طبیعی را در استقرار و شکل گیری روستاها مدنظر قرار داد. این عوامل عبارت اند از: توپوگرافی و شیب زمین، آب و هوا و ارتفاع از سطح دریا، منابع آب و خاک که در مجموع شکل زمین را می سازند. براساس این عوامل است که روستاها شکل خاص خود را گرفته و می توان آنها را طبقه بندی نمود و از آنها به عنوان روستاهای کوهستانی، میان کوهی، پایکوهی و جلگه ای نام برد. در این طبقه بندی نوع غالب روستاها، جلکه ای و یا روستاهایی هستند که در دشت ها استقرار یافته اند. وسعت اراضی و جمعیت پذیری این روستاها بیشتر از تیپ های دیگر می باشد، بعد از روستاهای جلگه‎ای، روستاهای پایکوهی هستند. پایکوه ها به علت داشتن شیب ملایم، وجود آب و بافت خاک نسبتاً خوب، مکان های مناسبی برای استقرار روستاها می باشند، در یک بررسی و مشاهده کلی ملاحظه می شود که تعداد زیادی از روستاهای کشور در پایکوه ها مستقر شده اند. روستاهای میانکوهی نیز روستاهایی هستند که در داخل مناطق کوهستانی و در میان دره ها شکل گرفته اند. در میان دره ها و جایی که دامنه های دره از هم فاصله گرفته و پادگانه های آبرفتی تشکیل شده، مکان مناسبی برای به وجود آمدن روستا و یا مزرعه بوده، به همین دلیل است که در ایران در امتداد دره ها به خصوص رودخانه ها، وجود راه های ارتباطی که در میان دره ها معمولاٍ رودخانه ها را تعقیب می کنند و همچنین شرایط میکروکلیمای مناسبی که به وجود می آید در شکل گیری و بقای روستاها به مقدار زیادی می تواند مؤثر باشند. در این تیپ از روستاها به علت کم بودن وسعت اراضی کشت و زرع دامنه وسیعی ندارد و اصولاً معیشت روستاهای میانکوهی به باغداری دامداری، صنایع دستی و پاره ای از امور خدماتی متکی می باشد، در ایران این قبیل روستاها را معمولاً در امتداد دره های کوه های البرز، زاگرس و رشته کوه های مرکزی می توان ملاحظه کرد. روستاهای کوهستانی نیز، از جمله نوع محدودی از روستاهای کشور هستند که در ارتفاعات شکل گرفته و مستقر شده اند. این قبیل روستاها به علت داشتن شیب تند – سختی معیشت و آمد و شد کم جمعیت اند و نوع معیشت ساکنان اینگونه روستاها عمدتاً دامداری، باغداری و احتمالاً برخی خدمات تفریحی، ورزشی و زیارتی است (مهدوی، 1373، ص30). 2-4 تفاوت های ساختاری بین شهر و روستا توسعه شتاب آلود شهرها و مهاجرت های روستایی در همه نواحی و کشورهای جهان موجب شده است که تغییراتی در ساختار شهری و روستایی و بافت فیزیکی و چهره آنها به وجود آید. از آنجایی که مراکز شهری و روستایی هر کدام کارکردهای خاص خود را دارند لازم است آنچه که تحت عنوان ملاک های شناخت شهر از روستا نامیده می شود مشخص گردد تا با شناخت هر یک از آنها و تفاوت های موجود بین آنها به نقش و وظایف شهر و روستا دست یفت و با تقویت عملکردهای شهری و روستایی، روند توسعه متعادلی را برای شهر و روستا به وجود آورد و به ایجاد روابطی معقول و ارگانیک بین شهر و روستا اقدام نمود. امروزه در شناخت شهر از روستا ملاک هایی چند وجود دارد که عبارت اند از: ابعاد اکولوژیکی، شرایط شغلی، خصیصه های اجتماعی – اقتصادی، فرهنگی، ملاک اداری، نوع فعالیت های اقتصادی، میزان جمعیت مشخصات شهری، و حوزه دولت محلی. آنچه که در رابطه با ابعاد اکولوژیکی مطرح است، این است که در حوزه های روستایی کاربری زمین بیشتر در حیطه بخش کشاورزی است و کاربری های سکونتی محدود و تعداد مساکن روستایی به اندازه خانوارهای ساکن در روستاهاست که اکثراً تراکم جمعیت نیز بسیار پایین است. همچنین جوامع روستایی علاقه و گرایشی به زندگی دسته جمعی همانگونه که در شهرها حاکم است، را ندارد و همیشه به انزوای خاصی روی می آورند و خود را تا حدودی با ساکنین در شهرها بیگانه احساس می کنند. شرایط شغلی جوامع روستایی با جوامع شهری متفاوت است. حوزه های روستایی بیشتر به فعالیت های کشاورزی، دامداری، جنگلداری و ماهیگیری اشتغال دارند. خصیصه های اجتماعی و فرهنگی جوامع روستایی نیز شکل خاص خود را دارد بدین معنی در جامعه روستایی، برخوردها به چهره ها می باشد و همه خانواده های روستایی از فرهنگ مشترکی برخوردار می‎باشند، و ارزش های فرهنگی حاکم بر روستا همواره با دوام و ثابت است، گرچه ممکن است امروزه به لحاظ گسترش و توسعه رابطه ی شهر و روستا با یکدیگر و نفوذ فرهنگ شهرنشینی در روستا، این ارزش‎ها رو به کاهش نهد. جامعه شناسان در شناخت شهر از روستا سه بعد مهم را مورد توجه قرار می دهند. یکی گرایش به آزادی‎های مدنی، دوم گرایش به محدودیت اولاد و بعد سوم گرایش به یکپارچگی اجتماعی است. جغرافیدانان در این مرود به طبقه بندی زمین بیش از سایر ملاک ها اعتبار قائل می شوند و در شناخت شهر از روستا به چند ملاک توجه دارند. کاربری زمین، شرایط محیطی، میزان تراکم جمعیت، قشربندی های اجتماعی، میزان تجانس و عدم تجانس جمعیت از جمله چنین عامل و ملاک هایی محسوب می شوند (رضوانی، 1381، ص27). در سال 1967، کارشناسان سازمان ملل نیز برای شناخت شهر از روستا معیارهایی را ارائه داده اند که به شرح زیر است: الف) حوزه اداری: با انتخاب ملاک اداری در شناخت شهر از روستا، روی موارد تاریخی، سیاسی و اداری بیش از موارد آماری تأکید می شود، به طور مثال وجود شهرداری یکی از ملاک های تفکیک شهر از روستا به شمار می آید. ب) نوع فعالیت های اقتصادی: مکان هایی که در آنها، سهم بیشتری از نیروی کار در نوع ویژه ای از فعالیت‎های غیرکشاورزی جذب شده باشند به عنوان شهر خوانده می شوند. ج) میزان جمعیت: گاهی اوقات ملاک های جمعیتی اساس کار قرار می گیرد و تعیین شهرها، مادر شهرها، کلان شهرها، جهانشهرها، مجموعه های شهری، شهرک ها و حومه ها هر یک با حداقل جمعیت صورت می گردد. زمانی هم فقط به تراکم جمعیت در واحد سطح استناد می شود، بدان سان که در مورد حومه ها و مرزهای دهشهر عمل می گردد. د) مشخصات شهری: شهر جایی است که در آن مشخصات شهری نظیر خیابان ها، ساختمان های عمومی، خدمات عمومی مثل آب لوله کشی، فاضلاب، برريال خدمات پلیس، بیمارستان، مدرسه و دادگاه وجود داشته باشد. هـ- حوزه دولت محلی: این طبقه بندی شبیه نوعی از دولتشهرها می باشد در این جا حداقل جمعیت ملاک شناخت قرار نمی گیرد بلکه تأکید روی دولت محلی است. هم اکنون در بسیاری از کشورها، جغرافیدانان، ترکیبی از این ملاک ها را به کار می گیرند و تنها به یک ملاک اکتفا نمی کنند. اما در سطوح جهانی به هنگام شناخت شهر از روستا مجبورند که هر ملاک های جمعیتی را نیز اساس شناخت خود قرار دهند. عده‎ای نیز بیش از سایر ملاک‎ها به میزان کاربری زمین و وجود بخش خدمات تأکید دارند (شکویی، 1372، ص107). دهستان، کوچکترین واحد تقسیمات کشوری است که دارای حدود جغرافیایی معین بوده و از به هم پیوستن چند روستا، مکان و مزرعه ههمجوار تشکیل می شود که از لحاظ محیط طبیعی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی همگن بوده و امکان خدمات رسانی و برنامه ریزی در سیستم و شبکه واحدی را فراهم می نماید. شهر، محلی است با حدود قانونی که در محدوده جغرافیایی بخش و از نظر بافت ساختمانی، اشتغال و سایر عوامل اداری سیمایی با ویژگی های خاص خود بوده، به طوری که اکثریت ساکنان دائمی آن در مشاغل کسب تجارت، صنعت کشاورزی، خدمات و فعالیت های اداری اشتغال داشته باشند و در زمینه خدمات شهری از خودکفایی نسبی بوخوردار و کانون مبادلات اجتماعی– اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، حوزه نفوذ خود بوده و حداقل دارای ده هزار نفر جمعیت باشد. با این وجود به این نکته نیز باید اشاره نمود که فرایند شهرگرایی و ریشه های ابهام در تفکیک شهر و روستا و رابطه آنها را با یکدیگر باید در انقلاب صنعتی جستجو نمود، توسعه تدریجی ولی مقاومت ناپذیر صنعتی شدن اشکال متعددی به خود گرفته است که حداقل سه تأثیر عمده بر روی روستا داشته است. اول ظهور سیستم تمرکز کارخانجات در شهر که عمدتاً به نیروی کار روستایی تکیه داشته است، دوم تغییر و تبدیل کشاورزی از حالت نوعی کسب معاض به یک کسب و کار متمرکز مبتنی بر سرمایه و یا به عبارت دیگر تبدیل کشاورزی سنتی به کشاورزی مکانیزه و سوم وابستگی های بیشتر بین شهر و روستاها در رابطه با تأمین نیازمندی های متقابل آنهاست(رضوانی، 1381، ص29). 2-5 تعریف حوزه و منطقه نفوذ بنا به تعاریفی که در این مورد صورت گرفته است، حوزه و یا منطقه نفوذ در ابعاد متعددی نظیر حوزه جغرافیایی، اداری، سیاسی، فرهنگی، مالبدی، خدماتی، فعالیتی و غیره به کار گرفته شده است. به طور مثال، منطقه جغرافیایی، یک فضای جغرافیایی است که به لحاظ خصوصیات آب و هوایی، اکولوژیکی همگن و دارای مشخصات یکسانی است. منطقه اداری سیاسی یک فضای جغرافیایی است که براساس ضوابط و معیارهای سیاسی – اداری به صورت مصنوعی تقسیم بندی شده است، نظیر مرزبندی استان ها، شهرستان ها و دهستان ها. منطقه توسعه، فضا و محیطی است که از لحاظ امکانات و منابع توسعه یکسان و همگن باشد و از جهت خصوصیات اقتصادی و اجتماعی یک مکان همسان را برای برنامه ریزی و توسعه دارا باشد. حوزه را معمولاً یک محدوده می پندارند که غالباً محدوده ثابت موردنظر است، مثل تقسیمات کشوری. در مجموعه های انسانی، کنش و واکنش های فعالیت ها، حوزه های فعالیتی را به وجود می آورد، که برای فعالیت های مختلف یکسان نیست یعنی محدوده حوزه های زیست تغییر می کند و در برخی مواقع به علت ارتباطات گوناگون و یا اثرات فرهنگی اثر ساختاری در فرسنگ ها فاصله نمودار می شوند. اما در مورد حوزه کالبدی، حوزه کالبدی یک مجتمع زیستی، بستر فعالیت های آن است و حوزه ارتباطی از خاصیت حوزه کالبدی بستر فعالیت ها در آن ناشی می گردد، بدین لحاظ حوزه محدود بالقوه و بالفعل پیوسته یا گسسته دارد، در واقع، عملکرد، میدان یا فضای (Field) بالفعل و پیوسته را می توان تعریف متداول محدوده یک حوزه زیست دانست. در مفهوم موردنظر ما (حوزه نفوذ شهری) می توان گفت شهر به عنوان یک پدیده اداری عملکردهایی است و نیازمند به فضایی برای عملکردهای خود است که این فضا حوزه و یا میدانی است خاص همین پدیده (شهر) و خارج از این حوزه تعلق به پدیده دیگری دارد همانند ساختمان یک اتم که براساس حوزه جاذبه استقراری به وجود آمده است و گرچه محدوده دورانی الکترون‎ها حول هسته مرکزی ثابت نبوده و شعاع حرکتی متغیر آن حداقل و حداکثری را داراست اما اگر از حد خاصی خارج شود تبدیل به عنصر دیگری خواهد شد. «به عبارت دیگر هر جریان با دور شدن از یک مرکز از شدتش کاسته شده و با نزدیک شدن به مرکز دیگر بر شدتش افزوده می شود، با درنظر گرفتن این ویژگی، محدوده یا مرز حوزه نفوذ یک مرکز جمعیتی جایی است که شدت جریان به حداقل خود می رسد (رفیعی، 1369، ص15). حوزه شهری موردنظر گرچه دارای مرزهای نسبتاً ثابتی است اما سکون ندارد و به یک محدوده جغرافیایی خاص اطلاق نمی شود بلکه میدان کنش و واکنش های ابعاد متفاوت یک جامعه انسانی است. عملکرد همین ارتباطات و روابط متقابل جوامع انسانی است که محدوده حوزه نفوذ را تعیین و یا تغییر می دهد. این محدوده و یا این حوزه، منطقه ای از کشور است که با مشخص ترین چهره الگوی زیستی یعنی شهر روابط نزدیگ دارد و تحت نفوذ قومی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهر قرار دارد. به لحاظ جغرافیایی اینگونه روابط معمولاً متقابل اند و هر یک برای ادامه حیات خود نیازمند به تأمین خدمات مورد احتیاج جامعه دیگر است. بنابراین حوزه نفوذ یا منطقه نفوذ دارای چهره های دوبعدی است، به طوری که خدمات و کالا هر دو به داخل و خارج شهرها جریان می یابند. و بیشتر سکونتگاه های شهری و منطقه نفوذ آنها از نظر اقتصادی بیش از اینکه تابع یکدیگر باشند به هم وابسته اند، این منطقه یک حوزه وسیع فیزیکی است که ضمن تأثیرپذیری از شهر بعضاً به نقش شهری نیز قوت می بخشد و چه بسا نقش مشخص و معینی را به شهر می‎دهد، به عبارتی دیگر بعضی اوقات توسعه شهر به کارایی اقتصادی حوزه نفوذ خود وابسته و پیوسته است. در اغلب موارد نیز عملکرد شهر بر وسعت و ترکیب منطقه نفوذ آن حکومت می کند و وابستگی بین آنها را به وجود می آورد و به ویژه اکنون که با توسعه ارتباطات و شبکه حمل و نقل روابط میان شهر و روستا شدت و پیوستگی عمیق تری یافته است. بعضی از جغرافیدانان برای تعریف منطقه وابسته اقتصادی، اجتماعی یک شهر اصطلاح پسکرانه را به کار برده اند، عده دیگری «زمین اطراف» را از نظر زبان شناسی صحیح تر تشخیص داده اند، به خصوص برای شهرهای داخل خشکی که از همه جهت وابسته اند. اما این اصطلاح بعداً برای حومه یک شهر به کار گرفته شد. اسمایلز توصیف جغرافیایی حوزه شهری را ابداع نمود که قیاسی از خاصیت آهنربایی می باشد. توصیف های دیگری نظیر محیط نفوذ، منطقعه تابعه یا ناحیه تسلط حوزه های زیست نیز به کار رفته است (اعتماد، 1352، ص105). منطقه نفوذ شهری این مسئله را روشن می سازد که هر چه شهر بزرگتر باشد سلسله خدمات کالا و عملکردهایی را که احتمالاً تأمین می کند وسیعتر و ارتباط آن نیز با حومه پیچیده تر است، زیرا یک شهر بزرگ نه تنها خدمات مشخصی را برای منطقه خود تأمین می نماید، بلکه آن را به همه شعاع ها و قلمروهای خود نیز می فرستد. جوامع شهری با سطح درآمد بیشتر همه فرآورده های کشاورزی حوزه مربوطه را به داخل خود می کشاند. تولیدات دامی و محصولات زراعی مرتباً به سوی بازارهای شهری حمل می گردد وشعاع عمل شهرهر اندازه وسعت گیرد تولیدات کشاورزی حوزه خود را به طور مداوم و منظم دریافت می کند و بیشتر جذب می نماید و بردرآمد روستاییان منطقه خود می افزاید (شکویی، 1376، ص150). 2-6 عوامل مؤثر در برقراری روابط شهر و روستا در ایران پدیده زیست در سراسر جهان واقعیتی است که با شرایط محلی و ناحیه ای بستگی تام دارد، چرا که شرایط حیات به سبب موقعیت و وجود تنوع در محیط جغرافیایی یکسان نبوده و ممکن است در فاصله چند کیلومتر به کلی دگرگون شده و شرایطی دیگر حاکم گردد. بدین جهت در بررسی مطالعات روابط شهر و روستا و اینکه چه عواملی در برقراری ارتباط بین آنها نقش دارد، حائز اهمیت است. عملکرد مراکز شهری و روستایی تابع شرایط جغرافیایی محیط است، از این جهت شکل گیری و استقرار آنها متأثر از عامل طبیعی، انسانی، اقتصادی، اجتماعی و سایر موارد است. هر کدام از این عوامل به نحوی به شهر و روستا نقش می‎دهد و نحوه ارتباط شهر و روستا را تعیین می کند. موقع جغرافیایی ایران به سبب واقع شدن در منطقه معتدل شمالی و مجاورت با منطقه گرم کره زمین ویژگی طبیعی و اقلیمی متنوعی را به آن داده است. همین عوامل اثرات روستایی بجای نهاده به طوری که در نواحی مختلف جغرافیایی ایران شکل خاصی از روابط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به وجود آورده است. روابط شهری – روستایی نیز در نقاط محتلف عمدتاً تابع شرایط منطقه ای است. سیستم های کوهستانی البرز و زاگرس در سراسر فلات ایران که جایگاه ذخایر برف زمستانی و سرچشمه رودهای مورد بهره‎برداری دشتی، پایکوهی و آبهای زیرزمینی هستند، منابع عمده تأمین کننده آب به شمار می آیند که در نواحی مختلف ایران و در ارتباط با شرایط جغرافیایی حاکم با روش های مختلف مورد بهره برداری قرار می گیرند. گرچه اراضی تقریباً هموار وسعت چندانی ندارند و در قسمت های بیرونی فلات، اراضی باریک و کم عرض جلگه های ساحلی دریای خزر قرار دارند که در کناره های جنوب غربی دریای مازندران دشت گیلان و جنوب شرقی آن دشت گرگان، مابقی کم وسعت و به صورت نوار باریکی در امتداد ساحل کشیده شده اند. در جنوب نیز جلگه های ساحلی خلیج فارس و دریای عمان از عرض چندانی برخوردار نبوده و تنها میتوان از جلگه وسیع خوزستان نام برد که زندگی در آن موقوف به تکنیک قویتری است. بنابراین استقرار شهرها و روستاها در دره ها و کوهپایه ها امری طبیعی است و ارتباط میان آنها نیز به طور نسبی با تأثیرپذیری از سایر عوامل تابع شرایط محیط طبیعی است. شکل گیری اقتصاد ناحیه ای نیز به تبعیت از شرایط جغرافیای طبیعی، نقش عمده ای در چگونگی ارتباط شهر و روستا به عهده دارد. تولید و عرضه کالا از شهر به روستا و صدور محصولات کشاورزی و دامپروری از روستا به شهر، ارکان اساسی روابط اقتصادی شهر و روستا را مشخص می سازد و نیاز دو جامعه شهری و روستایی به محصولات اقتصادی یکدیگر به تحکیم روابط شهری و روستایی می افزاید. عامل دیگری که در برقراری روابط شهر و روستا مؤثر است، شرایط اجتماعی حاکم بر محیز های شهری و روستایی به ویژه شهرها و روستاهای مجاور و نزدیک به هم است در این رابطه می توان از عوامل سیاسی، نظامی، مذهبی و فرهنگی نیز نام برود. مهاجرت های روستایی به شهرها و آمد و شد بین شهرها و روستاها، خصوصیات و ویژگی های قومی و قبیله ای و آداب و رسوم و سنن محلی و ناحیه ای را جا به جا کرده و در محیطی دیگر اشاعه می دهد. همین مراودات اجتماعی که بین ساکنین شهرها و روستاها برقرار است، نوعی روابط اجتماعی بین مراکز شهری و روستایی است که در شهرهای متوسط و کوچک ایران و روستاهای پیرامون آنها بیشتر خود را نشان می دهد. در میان عوامل موجود، به نقش عامل اداری نیز بایستی توجه نمود، این عامل بعد از تشکیل دولت ها در چگونگی رابطه شهر و روستا به طور چشمگیری نقش داشته است، به طوری که هر یک از سازمان های اداری با توجه به شرح وظایف و عملکرد سازمانی خود موظف است خدمات لازم را نه تنها در مراکز شهری بلکه در مراکز روستایی نیز ارائه نماید بنابراین نقش عامل اداری می تواند تعادلی در روابط شهری و روستایی برقرار نموده و به توسعه ای هماهنگ در زمینه های مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کمک نماید (رضوانی، 1381، ص79). 2-7 نقش عوامل طبیعی در برقراری روابط شهر و روستا استقرار و توسعه فضایی شهرها و روستاها در درجه اول تابع شرایط محیطی و جغرافیایی آنهاست و فضاهای مجاور شهری و روستایی در ارتباط با عوامل گوناگون محیط طبیعی از جمله شکل ناهمواری و همجواری آن با عوارض طبیعی مانند کوه، دشت، رودخانه، جلگه و سواحل دریا و شرایط اقلیمی حاکم بر آن در جهت توسعه شهرها و روستاها نقش تعیین کننده ای دارند، به طوری که شهرها و روستاها به تبعیت از این شرایط طبیعی شکل گرفته و ضمن برقراری ارتباط با یکدیگر، و به رشد و توسعه خود ادامه می‎دهند. این شرایط در تعیین نقش و اندازه شهرها و روستاها سهم عنده ای را ایفا می کنند و مناسب بودن محیط‎های جغرافیایی به صورت ناحیه ای تأثیر بسزایی در روند شکل گیری و توسعه آنان خواهد داشت، به طور مثال اگر محیط جغرافیایی یک جامعه روستایی از لحاظ موقعیت عمومی و ارتباطات مساعد باشد نه تنها به رشد و توسعه خود در سطح ادامه می دهد بلکه مرکزیت کافی را در ناحیه به دست خواهد آورد و رفته رفته گسترش خواهد یافت و به مرور منظومه خود را روستاهای همجوار تشکیل داده و به شهر تبدیل می شود. ایران در پرتو نواحی گسترده و سلسله جبال مرتفع از تنوع خاک و آب و هوا برخوردار است، از جنگل‎های مرطوب سواحل درایی مازندران گرفته تا فلات مرکزی و از قلل آذربایجان گرفته تا سواحل حاره‎ی خلیج فارس. تنوع عظیم جغرافیایی ایران ناشی از وجود سیستم های کوهستانی البرز و زاگرس و قرار گرفتن در کمربند خشک نیمه حاره و بیابانی و مرقع جغرافیایی ایران میان تمدن های شرق و غرب بیانگر این واقعیت است که د رمناطق مختلف آن مکان های استقرار در ابعاد مختلف و در ارتباط با شرایط محیطی شکل گرفته و توسعه یافته اند. شمال ایران دارای آب و هوای ملایم و معتدل و جنوب آن گرمسیر و جزو مناطق نزدیک استوایی محسوب می شود. نواحی شمالی ایران گاهی تحت تأثیر وزش بادهای سیبری شرقی و ماسیفهای هوایی قطبی شمال قرار می گیرد. نواحی چنوبی، مجاور آب های استوایی قرار گرفته، تبخیر سطحی آب های باران در قسمت عده ایام سال وضعی را به وجود آورده که جمع آوری نمک را در سطح زمین آسان و مقدار آن را فراوان می کند و به همین سبب بیابان ها و شوره زارهای کویری و نیمه کویری بی درخت و بی علف ساخته می شود. تنها قسمت های جنوبی دریای خزر و بعضی نواحی کوهستان های غربی است که جنگل های انبوه و بیشه های متعدد دارند. آب و هوای متوسط ایران خشک و بارندگی کم و چون سطح تبخیر آنها بسیار زیاد است آبهای روان کمتر دیده می شود. رودهایی که دیده می شوند کم آب و بسیاری از آنها موقتی هستند. پر آب ترین رودهای ایران از البرز به طرف دریای خزر و از کوه های زاگرس به سوی خلیج فارس جریان دارند که در مجاورت این رودها مراکز شهری و روستایی به صورت پراکنده شکل یافته اند. وضع زمین ها نیز تا حدی بستگی به وضع آب و هوا دارد. قسمت عمده اراضی ایران از خاک های بی حاصل و خاکستری رنگ یا زمین های شور تشکیل شده است. فقط در دامنه‎های البرز و دره ها و دامنه های کوهستانی زاگرس به واسطه رطوبت کافی خاک‎های خاصلخیز می توان یافت. بی جهت نیست که بیشترین مراکز شهری و روستایی ایران از این ویژگی طبیعی تبعیت کرده و در دامنه های البرز و زاگرس قرار گرفته اند. قسمت عمده زراعت و کشاورزی ایران نیز به وسیله آبیاری انجام می گرد و برای آبیاری از آب های جاری سطحی و آب چشمه ها و کاریز یا قنات ها استفاده می کنند «منابع آب روستاهای مناطق خشک و نیمه‎خشک در گذشته به قنات‎ها و رودخانه‎های فصلی یا دائمی محدود بوده ولی در سال های اخیر با پیشرفت تکنیک احداث چاه‎های عمیق و نیمه عمیق نیز در روستاهای ایران رایج شده که در حال حاضر مهمترین منابع آب روستاها را تشکیل می دهند.» زراعت آبی فقط در قسمت مرتفع کوه ها و دامنه شمالی البرز است برای رشد رستنی ها در نقاط مختلف ایران شرایط متفاوت و مناسب می‎توان یافت، در بعضی نقاط گندم و جو با محصولات گرمسیری و خرما مجاور یکدیگرند. زمین‎های وسیعی که حالت نیمه بیابانی دارند در بعضی فصل ها سبز می شوند که عمدتاً به عنوان چراگاه گلیه‎های بزرگ چادرنشینان محسوب می شوند. این چراگاه ها اکثراً از مناطق حوزه‎ی نفوذ شهرهای متوسط اندام بشمار می روند که نیازهای مواد پروتئینی و گوشتی ساکنین شهرها را تأمین می‎کنند و بیشتر در نواحی نیمه خشک ایران قرار دارند. عوامل مختلفی مانند موقعیت جغرافیایی، ارتفاع از سطح دریا، شکل ناهمواری، آب و هوا، خاک و پوشش گیاهی و شبکه آبها هر یک به نحوی از انحا در پیدایش، شکل گیری، وسعت و گسترش مراکز شهری و روستایی و تعیین نقش آنها سهم بسزایی داشته اند و تأثیر هر یک از این عوامل چه به صورت مجزا و چه مشترکاً در ارتباط با عملکرد نسبی آنها با شرایط حاکم بر محیط جغرافییایی، سیمای کنونی شهرها و روستاهای ایران را متأثر می سازند، به طوری که این عوامل در ایجاد ارتباط بین مراکز شهری و روستایی ایران نیز نقش داشته و به لحاظ گوناگونی شرایط حاکم، عملکردی متفاوت در برقراری روابط شهر و روستایی ایران به عهده دارند. عموماً مراکز تجمع انسانی اعم از شهر و یا روستا به وسیله موقع جغرافیایی تحت عنوان موقع عمومی و خصوصی مشخص می شوند. موقع عمومی یک شهر و یا روستا قلمرو جغرافیایی وسیع و یا بعضاً محدودی را دربر می گیرد که دارای وحدت جغرافیایی است و موقع خصوصی شهر و یا روستا که محل آن است بر بستر طبیعی خود منطبق است و ضمن اینکه با طول و عرض جغرافیایی نیز نشان داده می شود عوارض طبیعی از جمله کوهستان ها، جلگه ها و اراضی بایر و رودخانه ها موضع آن را مشخص می دارند. عرض جغرافیایی که بیانگر موقع خصوصی یک شهر و یا روستا نیز می باشد در چگونگی توزیع شهرها و روستاهای ایران نقش داشته و پراکندگی ناهماهنگ شهرها و روستاها و جمعیت آنها و چگونگی روابط متقابل بین آنها از این عامل متأثر بوده و با آن ارتباط دارد. به موازات افزایش عرض جغرافیایی و دور شدن از نواحی گرم و خشک ایران و نزدیک شدن به نواحی معتدل و عرض های میانه با کاهش درجه حرارت و افزایش میزان مناسب زیست محیطی فعالیت های شهری و روستایی چشمگیرتر است و ارتباط بیشتری بین مراکز شهری و روستایی جهت مبادله مازاد محصولات و تأمین نیازمندی های ساکنین دو جامعه برقرار است. از این رو می توان گفت با افزاش عرض جغرافیایی میل به اسکان به صورت اشکال شهری و روستایی زیاد می شود و بر تعداد مراکز معیشتی شهری و روستایی افزوده می شود. این پدیده بیانگر این واقعیت است که وجود آب کافی و اعتدال هوا در عرض های جغرافیایی بالای ایران موجب جذب جمعیت بیشتری نسبت به دیگر نواحی شده است و با برقراری امکانات طبیعی و انسانی اقتصادی مکان هایی را جهت استقرار مراکز شهری و روستایی به خود اختصاص داده است. در ایران اصولاً هرجا که روستایی پا گرفته، قطعاً منبع آبی وجود داشته و به یقین توسعه روستاها تا حدود زیادی با میزان و کیفیت آب و در مراحل بعدی با زمین و تکنیک انسان ها مرتبط بوده است و عرض های جغرافیایی بالای ایران به مراتب بیش از عرض های پایین آن از چنین امکانات طبیعی بهره مند است. موقع عمومی و موقع خصوصی یک شهر و یا روستا می تواند در زندگی داخلی و ارتباطات خارجی آن بسیار مؤثر واقع شود، چنین امکانات مناسبی موجب تسهیل در امر ارتباط می شوند و در واقع آن را به وجود می آورند و با برقراری روابط بین مراکز شهری و روستایی و امر داد و ستد موجب توسعه خود نیز می شوند، به طور مثال شهر رشت استقرار و توسعه خود را ناشی از موقعیت مناسب دشت گیلان به دست آورده است و دیگر مراکز شهری کوچک و روستاهای واقع شده در این دشت از مناطق نفوذی این شهر به شمار می آیند که نواحی مساعد کشاورزی، به عنوان پسکرانه ای برای آن محسوب می شوند. علاوه بر این موقع عمومی یک شهر در واقع نقش آن را نیز تعیین می کند و توان خدمات رسانی آن را به روستاهای مجاور و حتی شهرهای پیرامونی آن مشخص می سازد مثلاً قرار گرفتن شهرهای خرمشهر، بندرعباس در سواحل خلیج فارس نقش تجاری به آن داده و شهرهای شمالی ایران مانند بندر انزلی، رامسر، چالوس، بابلسر و نظایر آنها، در ارتباط با واقع شدن در سواحل دریای مازندران نقش توریستی آنها نسبت به نقش‎های دیگر برتری دارد و یا شهر گرگان که بعلت موقعیت آن در یک منطقه کشاورزی، نقش کشاورزی به خطر گرفته است (پطرف، م. پ، ترجمه گل گلاب، 1350، ص179). از دیگر عوامل مؤثری که در تعیین مکان شهرها و روستاها نقش دارد، تبعیت از ویزگی های مساعد مورفولوژیکی زمین و شکل ناهمواری هاست. به طوری که این امر نه تنها دریافت فیزیکی و چهره خارجی شهرها و روستاها و حتی نقش آنها تأثیر گذارده است بلکه نحوه ایجاد ارتباط آنها و نوع آن را نیز مشخص می سازد، به طور مثال حد بنادری که در مصب رودخانه هایی که به دریا می ریزند با حد اعلای قلمرو ردیا مطابقت می کند و این شکل طبیعی نقش آن را نیز تعیین می کند. به طوری که شهرهای بندری که در مرز خاک و آب واقع اند عملکردشان در ارتباط با امورد تجاری به ویژه واردات و صادرات کالا و توریسم از دیگر شهرها چشمگیرتر است. معمولاً روستاهایی که در مجاورت چنین شهرهایی قرار گرفته اند و یا در سواحل دریاها واقع شده اند، با بهره گیری از امکانات طبیعی و مورفولوژیکی خود نقشی را برعهده خواهند گرفت که در رابطه با شرایط حاکم بر منطقه تحکیم می بخشد. حد شهرک‎های پای کوهی و یا روستاهای میانکوهی نیز معمولاً با وضع شیب ناهمواری های محلی مطابقت دارد. شهرها و روستاهایی که محل و مکان آنها در یک دره در استان اصفهان از جمله شهرهای میان دره ای ایران به شمار می آید که توسعه خود را در اینگونه شهرها عامل ناهمواری و شیب از مهم ترین عوامل تعیین کننده سمت توسعه شهر به شمار می رود و توسعه فضایی و فیزیکی شهر محدود و بطئی است و قویاً تحت تأثیر مورفولوژی و توپوگرافی محل می باشد. در این مناطق معمولاً دره های مجاور شهر (اگر وجود داشته باشند) به صورت زمین های نسبتاً مسطح و مناسب به سطوح شهری تبدیل می شوند. متأسفانه گاهی این محدودیت ها و موانع باعث می شوند که شهر بر روی زمین های کشاورزی و زراعی که اندک و محدودند، گسترش یافته و روز به روز از زمین های مزروعی ارزشمند کاسته شود. در چنین شرایطی تا آنجا که شیب زمین اجازه دهد باید عملیات خاکبرداری و یا ایجاد سطوح تراس مانند، شهر را برروی دامنه ها گسترش دهند (زمردیان، 1374، ص10). روستاهای واقع در این ناحیه نیز همانن شهر به تبعیت از شکل زمین و در مجاورت راه ارتباطب موجود استقرار یافته و به لحاظ محدودیت زمین در طرفین دره مذکور گسترش آنها به صورت طولی بوده، به طوری که تعداد زیادی از روستاها را در خود ادغام کرده و امروزه اینگونه روستاها به عنوان محلاتی از شهر خوانسار بشمار می آیند که ارتباط آنها عمدتاً با هسته مرکزی شهر می باشد. تمرکز تأسیسات خدماتی و امکانات رفاهی در مرکز شهر نیز مانع از آن می شود که محلات جدید بتوانند با سهولت و قابلیت دسترسی مطمئن از آنها استفاده نمایند. در عین حال اینگونه محلات رفته رفته نقش خود را تغییر داده و نقش خدماتی به خود می گیرند. لیکن وابستگی آنها به هسته مرکزی شهر همچنان باقی است. از دیگر عوامل طبیعی که از دیرباز نقش مهمی در مکان گزنی سکونتگاه‎های شهری روستایی داشته و موجب ایجاد ارتباط و داد و ستد بین شهرها و روستاها می شده است، آب است. از آنجایی که آب آسانترین راه ارتباطی و ضروری ترین ماده حیاتی انسان ها بشمار می رود، مراکز تجمع انسانی مکان های استقرار اولیه خود را در کنار آب دریاها و رودخانه ها انتخاب نموده اند. براساس مدارک باستان‎شناسی انقلاب شهرنشینی برای نخستین بار در بین النهرین و سواحل دو رود دجله و فرات به وقوع می پیوندد. دره نیل (سرزمین مصر) دشت خوزستان و دره سَند نیز به موازات تمدن دجله و فرات همچنان مهد تمدن ها و خاستگاه انقلاب شهرنشینی است (موریس، ترجمه رضازاده، 1368، ص11). از دوران های قدیم آب علاوه بر جنبه های کاربردی آن، دارای قداست و نمادین نیز بوده است. برای مثال کوروش در پایتخت خود پاسارگاد (560 ق. م) از آب به عنوان مهمترین رکن بنا استفاده می کرده است. در اسلام اهمیت آب بارها مورد تأکید قرار گرفته تا جاییکه بهشت را جایی معرفی کرده که در زیر درختان آن نهرها جاری است. براین اساس آب مایه حیات، آبادانی، زندگی، زیبایی، صلح و صفا و پاکی تلقی می شود. دستاوردهای ایرانیان در زمینه برخورد با محدودیت های طبیعی و اقلیمی و استفاده خلاقانه و هنرمندانه از آنها در طول تاریخ زبانزد جهانیان بوده است. چنین مهارت هایی که در طول هزاران سال از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته یکی از جنبه های حیرت انگیز زندگی در این سرزمین است، که در بافت های کهن شهری و روستایی تبلور پیدا کرده است. تلاش برای ایجاد شرایط قابل تحمل و مطلوب زندگی در دل آب و هوای کاملاً نامساعد کویر صرفاً در امتداد جاده های کاروان رو قرن ها با توجه دقیق به آب یعنی پیدا کردن، انتقالو ذخیره سازی و استفاده صحیح از آن به طور مستمر ادامه یافته است (بحرینی، 1378، ص4). در رابطه با تأمین آب به طور کلی شهرها و روستاهای کوهستانی کشور، عمدتاً به منابع آب رودخانه ها و چشمه ها متکی بوده و هستند و با وجود تنگناهای توپوگرافیک و سختی زمین استفاده از چاه و قنات محدود است. سکونتگاه های تیپ پایکوهی نیز معمولاً آب موردنیاز خود را از رودخانه، چشمه، چاه و قنات تأمین می کنند. آبادی های مستقر در دشت ها هم، غالباً به منابع آب زیرزمینی محصور در آبرفت ها و یا سازندهای آهکی (کارستی) واقع در حاشیه دشت متکی هستند. معمولاً در کشورهای خشک و بیابانی، تأمین آب شهرها و روستاها بسیار مشکل و اسف بار است. این مناطق به شیوه سنتی از آبهای راکد، آب انبارها و آب باران استفاده می کنند، مثلاً در نیمه جنوبی ایران و بویژه مناطق جنوب شرقی آن، ا ستفاده از این نوع منابع آبی معمول است. این نوع مخازن آبی فصلی را، در جنوب شرقی آن، استفاده از این نوع منابع آبی معمول است. این نوع مخازن آبی فصلی را، در جنوب شرقی کشور «هوتک» در جنوب «برکه» و در شما دشت کویر «چاله» می گویند. مثلاً در چهابهار آب های زیرزمینی بسیار شور است و منابع آب سطحی مهمی هم وجود ندارد. لذا از همین هوتک ها استفاده می کنند و یا اینکه از نقاط دیگر آب توسط تانکرهایی به این مناطق حمل می گردد. چنین وضعیتی در اکثر مناطق و سکونتگاه های سواحل دریای عمان و خلیج فارس نیز حاکمیت دارد. با این وجود، کمبود آب در سطح کشور و عدم جریان دائمی و عدم جریان دائمی رودخانه ها امکان تکوین مراکز شهری و روستایی را در نواحی مختلف آن با مشکل مواجه ساخته است. به طوری که مسئله آب در شهرها و روستاهای ایران همیشه تعیین کننده موجودیت و بقای حیات بوده است و این امر با شدتی محسوس‎تر در شهرهای کویر و با قدرتی کمتر در شهرهای ساحلی و بعضی نواحی غربی مشور تأثیرگذار بوده است و در این رابطه، موقعیت و توان مندی حوزه های نفوذ شهری و وسعت اراضی کشاورزی روستاهای پیرامونی که در دسترس شهرند و از پسکرانه های زراعی شهر بشمار می آیند، چگونگی استقرار شهر را در بستر طبیعی آن هدایت کرده اند. منشأ آب های سطحی در ایران بیشتر باران و مخلوطی از آب باران جاری و آبهای زیرزمینی است که در میزان و مقدار آن عوامل مختلف جغرافیایی و عناصر اقیلیمی نقش تعیین کننده دارد. گرچه آب های سطحی کشور بسیار وسیع و متغیر است ولی رودها غالباً کم آب اند و جریان بسیاری از آنها موقتی است و به علت تبخیر شدید بویژه در مناطق بیابانی و دشت های داخلی فلات، گم می شوند. رودخانه های دائمی و پرآب بیشتر از کوه های البرز جاری شده و به دریای مازندران می ریزند و یا از کوه های زاگرس فرود آمده و آب قسمت های غربی ناهمواری های زاگرس را به خلیج فارس می رسانند. از این رو توزیع مکانی شهرها و روستاهای ایران بی ارتباط با پراکندگی شبکه آبهای جاری و سواحل دریا، چه در شمال و چه در جنوب نبوده است و بی‎جهت نیست که نواحی مرکزی،شرقی و جنوب شرقی ایران تعداد معدودی از سکونتگاه‎های شهری و روستایی را پذیرا گشته اند. بنابراین رودخانه ها را می توان به عنوان آن دسته از عوامل طبیعی دانست که علاوه بر تأمین آب شکل ناهمواری های را تغییر می دهند و در تعیین مکان شهرها و روستاها و بافت فیزیکی آنها نیز مؤثرند. به طور مثال نحوه جهت یابی رودخانه های سفیدرود، زاینده رود و کارون در مقیاس ناحیه ای در چگونگی استقرار و شکل گیری ساخت شهرهای رشت، اصفهان، اهواز و دیگر شهرها و روستاهایی که در مسیر آن قرار گرفته اند تأثیر گذارده است و در هر یک از سه شهرهای مذکور، جهت‎های عمده توسعه شهری در امتداد مسیر رودخانه ها می باشد. تعداد رودخانه های دائمی در کشور به خصوص در مناطق مرکزی آن محدوده است ولی رودخانه های فصلی در اکثر نقاط کوهستانی وجود دارند، اکثر این رودخانه ها که از ذوب برفت ها تشکیل می شوند مدتی از سال آب دارند و در مسیر خود آب مورد مصرف شهری صنعتی و کشاورزی را تأمین می کنند و در فصول کم آبی نظم خاصی بر تقسیم آب این رودخانه ها در میان روستاهای حاشیه آن برقرار است. در مجموع، تعداد 27298 روستا در سطح کشور از آب رودخانه های دائمی و فصلی استفاده می کنند که از این تعداد 17916 روستا از رودخانه‎های دائمی و 9382 روستا از رودخانه های فصلی بهره مند می شوند. چشمه ها نیز در ایران بیشتر در مناطق کوهستانی، در میان دره ها و انتهاب دلتای رودخانه ها ظاهر می‎شوند. و در صورتی که آب آنها دائمی باشد منشأ تشکیل اجتماعات انسانی و پیدایش روستاها می شوند. استفاده صحیح از مراتع و امکان دامداری بویزه در مناطق کوهستانی تا حد زیادی بستگی به وجود چشمه ها دارد، ضمن اینکه وجود چشمه های متعدد به خصوص در نقاط مساعد و مناسب، محل اتراق و فعالیت دامداران را نیز امکان پذیر می سازد. فقدان و یا خشک شدن چشمه ها در این مناطق مانع بهره برداری از دیگر امکانات آن و در نتیجه باعث خسارات و زیان فراوان می گردد، به عنوان مثال مراتع یا ییلاق هایی که در یک قسمت دارای چشمه های فراوان و در قسمت دیگر فاقد آنند، قسمتی که چشمه های زیادی دارد معمولاً بیشتر مورد سکونت دامداران و استفاده احشام آنان قرار می گیرد، زیرا به آب نزدیک است، اما آن قسمتی که با کمبود آب مواجه است به هیچ عنوان مورد استفاده قرار نمی گیرد و کمتر گوسفند و یا دیگر احشام برای چرا به انجا برده می شود. یکی از مسائل مرتع داری و یا دامداری کشور نیز همین عدم توزیع مناسب چشمه ها یا آبشخورها در مراتع است. چشمه ها به طور وسیعی در سطح کشور گسترده است و برخی از این چشمه ها از چنان آبی برخوردارند که چندین روستا را مشروب می کنند و موجب پیدایش منظومه های روستایی می شوند، مانند چشمه علی در دامغان، چشمه باغ فین در کاشان، چشمه شیخ در شهمیرزاد سمنان، چشمه خواجه خضر در ورثخوران از توابع فیروزکوه، آب طاق بستان در کرمانشاه و چشمه گیلاس در مشهد. در عین حال چشمه ها نقش مؤثری در تأمین آب سکونتگاه های کشور ایفا می کرده اند و اهمیت آنها همچنان محسوس است. به نقل از حمدالله مستوفی در کتاب نزهه القلوب ناحیه مرتفع همدان به وسیله 1600 چشمه کوهستانی که از کوه الوند جاری بودند مشروب می شده. آب این چشمه ها باغستان ها و حومه شهر همدان را سیراب نموده و محصول عالی و میوه جات آن سامان را تأمین می کرده است. چشمه ها با توجه به منبع تغذیه به دو صورت دائمی و فصلی در کشور شناخته شده اند، در مجموع، تعداد 77889 چشمه در ایران گزارش شده است که 58780 چشمه دائمی و 19109 چشمه به صورت فصلی است. استان زنجان با 7229 چشمه دائمی بالاترین تعداد چشمه دائمی را در سطح کشور داراست و استان‎های خراسان، آذربایجان شرقی و کردستان به ترتیب با دارا بودن 5459، 5373 و 4807 چشمه در ردیف های بعدی قرار دارند. چشمه ها مناسب ترین منابع آبی در روستاهای کشور محسوب می شوند و کمترین هزینه را جهت بهره بداری دربر دارند. در تأمین آب آن دسته از مراکز شهری و روستایی نیز که از شبکه آبهای جاری و رودخانه ها و چشمه ها به دور هستند از آب های زیرزمینی و قنوات استفاده می شود. قنات یکی از مظاهر اساسی پایداری است که در چارچوب امکانات و محدودیت های یک منطقه زیستی کلیه ابعاد توسعه را از نظر کمی و کیفی در منطقه تعیین می کند. قنات، امکان برداشت بی رویه از منابع آبی را ممکن نمی گرداند. ادامه استفاده از آن نیازمند سرف انرژی غیرقابل تجدید نبوده و مهمتر از همه آثار نامطلوب زیست محیطی در بر نخواهد داشت. قنات الگوی اقتصادی، اجتماعی زندگی خاص خود را بر سکونتگاه ها تحمیل می کند. آب شرب ساکنین از دهانه قنات و قبل از سرازیر شدن در جوی های روباز تأمین می شود. این جوی ها حکم شریان های سکونتگاه‎ها را دارند که به کلیه قسمت های بافت سکونتگاه حیات می بخشند. از حدود 40 هزار رشته قنات در ایران، امروزه کمتر از 20 هزار رشته دایر و برقرار مانده اند و این تعداد با گذشته زمان رو به کاهش خواهد رفت و چاه های عمیق جایگزین قنات ها می شوند. استفاده از آبیاری قنات موجب شده است که در نواحی بیابانی ایران جوامع شهری و روستایی در مقیاسی محدودتر نسبت به مناطق پرآب و حاصلخیز ایران شکل بیابند و انتقال آب از نواحی کوهستانی به دشت های مزروعی با حفر کانال های زیرزمینی در بسط و توسعه جوامع انسانی و جلوگیری از نابودی آنها مؤثر بوده است. آبرسانی و تأمین آب در بعضی شهرهای حاشیه کویری ساخت فیزیکی آنها را متأثر می سازد به طوری که کاربری های مسکونی، تراکم های ساختمانی و همچنین گسترش شهرها را محدود می کند و شکل خاص به آن می دهد، به طور مثال نحوه آبرسانی به شهر سمنان از پیش در رابطه با وضع زمین های کشاورزی و هسته های متفاوت سکونتی، شکل اولیه و ساخت این شهر را به صورت چند مرکزی ترسیم نموده است. از منابع دیگر تأمین کننده آب در سکونتگاه های زیستی کشور، آب انبارهای هستند. وجود آب انبار در بعضی شهرهای کویری و بیابانی ایران که عنصر اصلی تشکیل دهنده بافت شهری بشمار می آیند سیمای مشخصی را ارئه می دهند که آنها را از دیگر شهرها ایران متمایز می سازد و از دیرباز سهم بسزایی در تأمین آب مصرفی این قبیل شهرها ایفا می کرده است. آب انبار به عنوان محل جمع آوری و ذخیره آب در فصول بارانی راه حل چاره ناپذیر در این شهرها است که گنبد و بادگیرهای آن از دوردست های و سر در راهروی عمیق و بلند آن از نزدیک بخوبی دیده می شود. آب انبار یکی از عناصر شاخص سکونتگاه های کیویری است که نقش حیاتی آن در چنین مناطقی به وضوح قابل رؤیت است و از عوامل مهمی در استقرار اولیه و پابرجایی شهرها محسوب می شده اند. به طور مثال مناطق شهری کاشان را می توان نام برد که تعداد 120 آب انبار منابع مصرفی آن را تأمین می کرد. از این تعداد، حدود 63 آب انبار در بافت قدیمی شهر کاشان وجود دارد که در حال حاضر تعدادی از آنها قابل بهره برداری است و مورد استفاده قرار می گیرند. با مرمت و تعمیر و نگهداری آنها می توان کمبود آب موردنیاز مصارف شهری را تا حدودی جبران نمود. بنابراین عامل رطوبت و دسترسی به آب در نحوه استقرار و توسعه مراکز شهری و روستایی و ایجاد ارتباط بین آنها نقش مهمی داشته و آب از عوامل نشو و نمای شهرها و روستاهای ایران به شمار می رفته است. امروزه نیز با افزایش تعداد جمعیت و گرایش آنان به شهرنشینی و ایجاد شهرک های جدید و توسعه شهارهای کنونی، آب نقش تعیین کننده ای دارد و با گذشت زمان نقش آن نه تنها در توزیع شهرها و جمعیت شهری ایران کم نمی شود بلکه با توسعه صنایع شهری و گسترش زمین های زراعی در روستاها و افزایش سطح تولید محصولات کشاورزی، نیاز بدان بیشتر محسوس می شود و این امر در نواجی پرباران ایران نظیر جلگه های ساحلی دریای مازندران، گسترش شهری و توسعه روستایی را در این رابطه با مشکلی مواجه نمی کند، در حالی که در دیگر نواحی خشک ایران این عامل نقش تعیین کننده ای دارد و هرگونه برنامه ریزی شهری و روستایی در اینگونه مناطق بایستی با دقت و تأمل بیشتری صورت گیرد. در کشوری مانند ایران که منابع آب زیادی وجود ندارد، سیاستگذاری و مدیریت در امور آب بسیار با اهمیت و امری ضروری و حیاتی محسوب می شود و ارائه طریق در این خصوص و راهکارهای مؤثر در برنامه ریزی ها با توجه به پیکره بندی جغرافیای طبیعی ایران و شرایط اقلیمی حاکم بر آن باید با مهارت و ظرافت های خاصی انجام گیرد. آنچه که در این رابطه حائز اهمیت است شامل مواردی از جمله «توسعه کمی آب، حفظ و نگهداری منابع آب موجود، بهبود کیفی آب، توزیع عادلانه، کاهش و کنترل مخاطرات آب، تعیین کیفیت آب آشامیدنی، کنترل و دفع صحیح فاضلاب شهری و ایجاد سطوح مناسب برای جمع‎آوری آب باران بویژه در روستاهای مناطق خشک است». با توجه به اینکه محدودیت های اکولوژیکی که تمامی ابعاد و جوانب زندگی در سکونتگاه های انسانی را در کشور تحت تأثیر قرار می دهد و میزان و نوع توسعه آنها را تعیین می کند لازم است حداکثر تلاش برای انطباق با محیط و رام کردن شرایط زیستی نامساعد توسط ساکنین شهرها و روستاها به عمل آید. احیاء و به کارگیری فنون و روش های سنتی تأمین، نگهداری و مصرف آب در کنار روش های مدرن و ترکیب منطقی این دو شیوه با یکدیگر می تواند کمک مؤثری به حل بحران آب سکونتگاه های زیستی کشور بنماید. بازگشت به گذشته و تأمل در فن آوری های بومی و سنتی ساکنین این سرزمین در رابطه با مسئله آب بخوبی نشان می دهد که آنان توانسته اند در داخل یک منطقه زیستی نسبتاً بسته و بدون وابستگی به محیط خارج حتی المقدور از جهت نیازهای محلی، خودکفا باشند. برای دستیابی به چنین اهدافی توجه به امر آموزش و پژوهش مطرح می گردد، لذا ارگان‎های مختلف دولتی و بخش خصوصی ذینفع و دست اندرکار، با انجام مطالعات تطبیقی و بهره گیری از آخرین فن آوری های موجود و استفاده از تجارب جوامع محلی و تربیت نیروی انسانی کارآمد خواهند توانست سهم مؤثری در بحران زدایی و حل مشکل کم آبی در این برهه از زمان داشته باشند. یکی دیگر از عوامل طبیعی که در ایجادف مکان گزینی و رابطه سکونتگاه های شهری و روستایی کشور نقش بسزایی داشته، شکل ناهمواری ها است. به لحاظ تنوعی که در ناهمواری های کشور دیده می شود، چشم اندازها و ساختار شهری و روستایی نیز متنوع و گوناگون است و هر کدام از ویژگی های خاص خود را دارند. شهرها و روستاهایی که در مناطق جنوبی دریای مازندران واقع شده اند با دور شدن از دریا به تدریج محصور در ارتفاعات می شوندو بافت خانه های مسکونی آنها نیز تغییر شکل می دهند و وابستگی خاصی به شکل ناهمواری و طبیعت زمین دارند. در شهرهای ساخلی شمال ایران بهره گیری و استفاده از زمین در سطح آن صورت می گیرد و به عمق زمین وابستگی چندانی ندارد. مراکز سکونتی نیز که در خارج از مراکز مسکونی رایج اند و تا جایی که وسعت اراضی همواره جلگه ای در ارتباط با شکل آن اجازه می‎دهد، گسترش یافته اند، در حالی که شهرهای مناطق کویری ایران به صورت فشرده از فضاهای شهری استفاده کرده اند. خانه های مسکونی در شهرها و روستاهای این مناطق با بهره گیری کمتر از سطح زمین بنا می شوند. مراکز اقتصادی مانند بازارها نیز عناصر متشکله خود را به عمق زمین متوجه می کنند تا از مزایای آن در فصل سرد و گرم بهره مند شود. ارتفاع مکان هم به عنوان یک از اشکال ناهمواری در ایران نقش عمده ای در پراکندگی جمعیت و مراکز مسکونی اعم از شهری و روستایی و روابط بین آنها دارد، زیرا به عنوان عامل تعدیل کننده آب و هوای ناحیه ای توجیه می گردد و در توزیع جمعیت و مکان گزینی مراکز شهری و روستایی نقش به سزایی دارد. کوهستانی بودن کشور با توجه به تنوع شکل ناهمواری ها و در رابطه با ارتفاع و جهت آن موجب توزیع ناهماهنگ شهرها و روستاهای ایران شد است. ساختار جمعیتی و اقتصادی اینگونه شهرها و روستاها نوع روابط و میزان آن را نیز مشخص می دارد. از جمله عوامل دیگری که در ارتباط با عرض جغرافیایی و ارتفاع مکان در شکل گیری و استقرار مراکز شهری و روستایی ایران سهم به سزایی دارد آب و هواست. قرار گرفتن ایران در کمربند خشک نیمه حارخ و مجاورت نواحی جنوبی آن با مناطق گرماخیز عربستان به همراه دشت های وسیع بیابانی و مناطق کوهستانی مرتغع البرز و زاگرس ویزگی اقلیمی و ساختار فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی گوناگونی را برای شهرها و روستاها به وجود آورده، چنین ساختاری موجب شده است روابط شهری و روستایی نیز از منطقه‎ای به منطقه دیگر متفاوت باشد و شیوه خاصی از روابط شهری–روستایی در مناطق مختلف جغرافیایی مشور حاکم باشد. صرف نظر از بعضی قسمت های کوچک، ایران که دارای مشخصات اقلیمی خشک و بری گرمسیری آسیاست، بیابان های مرکزی دارای اقلیم خشک و صحاری گرمسیری و بارندگی کم و ناچیز است که مقدار سالیانه آن از 100 میلیمتر هم کمتر است. آب و هوای سواحل خلیج فارس و دریای عمان در ردیف اقلیم‎های خشک گرمسیری با تابستان گرم و زمستان ملایم و بارندگی کم است که فقط در زمیتان می بارد. حاشیه و دامنه شمالی البرز در کنار دریای خزر دارای رطوبت اقلیم های استوایی و بارندگی آن از 500 میلیمتر می گذرد. جلگه ها و دامنه های زاگرس که به طرف عراق است دارای آب و هوای گرمسیری و 450 میلیمتر بارندگی است. کوهستان های جنوب غربی ایران و گردستان و بختیاری و فارس دارای اقلیم استپهای کوهستانی و در بعضی نقاط دارای اقلیم جنگل های کوهستانی هستند ولی در طرف مغرب ملایم‎تر و در طرف مشرق خشک تر و بری است. بنابراین تنوع شرایط اقلیمی ایران در توزیع مراکز معیشتی اعم از شهری، روستایی و یا عضایر با اشکال مختلف مؤثر بوده است. در فلات ایران زندگی و آثار آن اساساً متمرکز در کوهپایه هاست و مرطوب ترین و پرگیاه ترین آن کرانه های دریای خزر از تالش تا گرگان است. علاوه بر آن تمامی مغرب و شمال غرب و شمال شرق و جنوب قلمرو دره ها و حوضه های حاصلخیزی است که مراکز سکونتی را در خود جای داده است. رشته کوه های البرز در شمال سدی است در مقابل ابرهایی که از دریای مازندران می آید و به همین دلیل در جبهه شمالی آن بارندگی بیشتر و مرطوب تر است و این امر شرایط مساعدی را ایجاد نموده است که جمعیت کثیری را در خود جذب نماید و مراکز تجمعی شهری و روستایی را در بستر خود جایگزین سازد در حالی که در جبهه جنوبی به خصوص هرچه به طرف مشرق می رویم خشک تر می شود و از تعداد مراکز سکونتی کاسته می گردد. رشته کوه های زاگرس با جهت شمال غربی به جنوب شرقی نیز در مقابل ابرهایی که از دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس می آیند موجب سرسبزی جبهه غربی آن شده و استان‎های پرجمعیتی را به وجود آورده است در حالی که در شرق زاگرس و به طرف داخل آن به تدریج که از راه شکاف کوه های منفرد مرکزی به طرف مشرق می رویم موقعیت خشک و کویری می شود. در واقع میزان بارندگی در ایران که ارتباط نزدیکی با نحوه شکل گیری و جهت یابی و ارتفاع ناهمواری‎های البرز و زاگرس و کوه های منفرد مرکزی و شرقی دارد تأثیر آشکاری بر مکان گزینی شهرها و روستاها و محیط زندگی آنان گذارده است. وجود کویر بزرگ داخلی و صحاری مرکزی ایران موجب شده است که در این قسمت از کشور جمعیت فوق العاده کمی تمرکز یابد، به طوری که حتی نواحی آباد پیرامون کویر به علت عدم ریزش های جوی از کم جمعیت ترین تقاط ایران محسوب می شوند و تعداد مراکز شهری و روستایی آن در مقایسه با دیگر نواحی کشور بسیار محدود و ناچیز است. آنچه که در رابطه با عوامل طبیعی در برقراری روابط شهر و روستا به مانند دیگر عوامل طبیعی می تواند کمک نماید و مؤثر وافع شود، نحوه عملکرد پسکرانه های زراعی شهرهاست. بعضاً ممکن است روستاهای پیرامونی شهرها چنین پسکرانه هایی را تشکیل دهند. در این مناطق به علت دارا بودن شرایط مساعد و خاک حاصلخیز، امکان کشت و زرع میسر است، مناطق شمالی ایران برای کشاورزی استعداد بیشتری دارند و سواحل دریای مازندران با رطوبت کافی خود اراضی مستعد کشاورزی را به وجود آورده است که در آن زراعت مرطوبی گرمسیری و برنج کاشته می شود. در قسمت کوهستانی آذربایجان که منابع آب کافی است محصولات مختلف کشاورزی، میوه و غلات به عمل می آید. در خراسان علاوه بر زراعت آبی در اغلب دره‎ها اراضی وسیع دیم زار دیده می شود و نواحی جلگه ای خوزستان که مستعد کشاورزی است. از مناطق جاذب جمعیت به شمار می آید و اراضی زراعی و قابل کشت روستاهای این نواحی در تأمین منابع غذایی شهرهای مستقر در آنها سهم بسزایی داشته است، که با یکدیگر در ارتباط و پیوند می باشند. مناطق حاصلخیز عمدتاً از مزایای راه یابی و دفاعی مساعدی برخوردارند و در این مناطق است که قدم های اولیه برای ایجاد شهرها برداشته می شود، به عبارت دیگر با توجه به امکانات بالقوه ای که در مناطق حاصلخیز دیده می شوند با در نظر داشتن امکانات دسترسی و دفاعی، شهرها رونق یافته اند و در طول زمان محلی آرام و غنی را برای رشد و توسعه فرهنگ ایجاد نموده اند. شهرهای ایران عمدتاً پسکرانه هایی را احاطه کرده اند که موضع آنها دارای ویژگی های طبیعی زمین و برخورداری از امکانات راه یابی، دفاعی، زراعی و آبرسانی بوده است و انتخاب محل شهرها از آگاهی های عمیق نسبت به روستاها و محیط پیرامونی، خود صورت گرفته است به طوری که کلیه شهرهای ایران ضمن شکل پذیری از پسکرانه های طبیعی خود موجب شکل دهی و سازمان بخشی به روستاها و شهرک های حوزه نفوذ خود نیز شده اند و آنها را تحت کنترل خود در آورده اند و گاهی این تأثیرگذاری تا حدی است که کلیه پدیده های اقتصادی، اجتماعی و مورفولوژی مناطق نفوذی را در بر می گیرد و یک نوع وابستگی عمیق بین شهر و روستا و حوزه های نفوذ به وجود می آورد و رشد و توسعه آنها عموماً به اتکای منطقه متعلق به خود است و شدت و ضعف توسعه یابی آن در عین حال که از نوسانات روند بازرگانی میان شهری و منطقه ای و میان کشوری پیروی می کند تابعی از شرایط اقتصاد کشاورزی و دامپروری محلی نیز می باشد. بررسی محصولات کشاورزی و صنعتی مورد معامله و توجه به انواع و تعداد بیشه ها نشان دهنده وابستگی شدید بین شهر و روستا می باشد و این امر از طرفی نمایانگر تأثیرپذیری متقابل بین مراکز شهری عمده و شهرک ها و روستاهای پراکنده خواهد بود. از سوی دیگر مراکز شهری عمده به لحاظ علاقه مندی به ایجاد رفاه و بهزیستی قشرهای مرفه تر به جستجو و کشف مناطق زیبای طبیعی و نقاط مسکونی خوش آب و هوا می پردازند و پاره ای از عناصر شهری را که بیشتر جنبه رفاهی دارند به این مراکز سکونتی انتقال می دهند. با این بررسی می توان نتیجه گرفت که خصوصیات محیط طبیعی ایران و مراکز شهری و روستایی آن در سه بخش شمال، مغرب و شمال غرب توزیع یابد، به طوری که اگرخط فرضی از تربت حیدریه به سبزوار و شاهرود و دامغان و سمنان و تهران، قم و یزد و از آنجا در امتداد نصف النهار 5/53 درجه به ساحل خلیج فارس بکشیم ایران را به دو بخش پرجمعیت و کم جمعیت تقسیم کرده ایم. که بیشترین و متراکم ترین مراکز شهری و روستایی در بخش غربی آن واقع است و در بخش کم جمعیت آن تعداد شهرها و روستاها محدودند. به عبارت دیگر تنوع و اختلاف شرایط محیط طبیعی ایران و ناهمگونی بهره بداری از منابع طبیعی موجود در آن موجب شده است که در نواحی مختلف آن نوعی از فعالیت های وابسته به امکانات محلی و ناحیه ای حاکم باشد به طوری که بین نواحی جلگه ای و ساحلی کشور با نواحی کوهستانی و بیابانی مرکزی کشور تفاوت های چشمگیری محسوس است و هر چه از طرف شمال غرب کشور به جنوب شرق پیش برویم شرایط محیطی، اقتصادی و اجتماعی تغییر حاصل کرده است و به دنبال آن مراکز استقرار جمعیتی اعم از شهری و روستایی، فعالیت های اقتصادی شکل مخصوص به خود را می‎گیرد. اثرات این شرایط خاص به نحو آشکاری در توزیع و شکل شهرها و روستاها و نقش و وظایف آنها و نوع معیشت و جمعیت آنها کاملاً مشهود است (رضوانی، 1381، ص84). 2-8 نقش عوامل اقتصادی در برقراری روابط شهر و روستا از عوامل مؤثری که در کنار عوامل طبیعی در تعیین جایگاه و موضع شهر و روستا و رابطه بین آنها نقش دارد، فعالیت های اقتصادی است که مطالعه و بررسی آن منحصر به خود شهر نیست بلکه لازم است که جوانب مختلف منطقه و روستاهای پیرامونی آن را هم دربرگیرد. بنابراین نقش ناحیه ای را در جایگزینی و عملکرد مرکزی شهری نمی توان از نظر دور داشت زیرا تغییرات شرایط محیط طبیعی و اکولوژی انسانی و فعالیت های اقتصادی از شمال غرب به جنوب شرق کشور در استقرار مراکز معیشتی تأثیر نهاده است و اثرات این ویژکی ناحیه ای در نمودهای انسانی و اقتصادی و در مکان گزینی شهرها و نحوه توزیع و شکل‎گیری و گسترش آنها به خوبی مشهود است. تفاوت های مکانی از نظر توزیع منابع اقتصادی و ثروتی ایران موجب شده است که مراکز معیشتی را به نواحی پیرامونی کشور که از نظر اقتصادی و منابع معدنی و صنعتی غنی تر می باشد، سوق دهد و نابرابری اکولوژیکی بین نواحی پیرامونی با نواحی مرکزی و بخش های کوهستانی و دشت های حاشیه ای آن چه در گذشته و حال نقش بسیار مهمی را برجای نهاده است به طوری که تقریباً بیشتر فعالیت های اقتصادی و سیاسی اجتماعی در نواحی واقع شده در خارج از بخش های مرکزی آن شکل گرفته اند و بیشتر در نواحی پیرامونی کشور دشت ها و جلگه های حاصلخیز آن رونق داشته اند، مکان گزینی مراکز حکومتی چه در قدیم و قرون اخیر مانند اصفهان، قزوین، شیراز، مشهد، تهران و سایر شهرهای عمده از این قانون مندی، تبعیت کرده است و بیشتر در بخش های پیرامونی و نواحی پست جلگه خوزستان و سواحل دریای مازندران و دشت های پایکوهی مجاور کوهستانی استقرار یافته اند. بنابراین توان اقتصادی بالقوه نواحی محتلف کشور رابطه ی نزدیکی با پراکندگی شهرها داشته و در پاره ای موارد موجب ایجاد آن نیز شده است و با توجه به نوع منابع اقتصادی و ثروتی و تنوع آن به همان میزان و مقدار آن نقش شهری را نیز در ایران تعیین می کند به طوری که شهر نام خود را آن می یابد. مانند شهرهای معدنی، نفتی، توریستی، تجاری و بازرگانی. نقش شهری در حقیقت نوع زندگی و علت وجود را به آن تسهیل می کند این نقش ها که منشأ وجودی شهرها هستند بسیار متنوع و متعدد هستند به طوری که نیازی نیست. آنها را در قبال نقش عمده و غالب روستا یعنی کشاورزی و زراعت قرار دهیم. در واقع آنچه که در رابطه با عوامل اقتصادی شهر را بوجود می آورد و به بافت فیزیکی و ساخت اقتصادی و اجتماعی آن شکل می دهد دارا بودن شرایط و امکانات مساعد اقتصادی است که تا زمان برقراری آن شرایط، شهر به توسعه فضایی خود می افزاید و رونق می یابد و با کاهش و یا از بین رفتن آن نمود خاص اقتصادی شهر نیز رفته رفته ممکن است رو به نابودی برود، «کاسته شده فعالیت اقتصادی و تجاری بندر سیراف به علت تغییر مسیر راه های ارتباطی ساحلی خلیج فارس از این شهر، موجب ویرانی آن شد». بنابراین از جمله عوامل اقتصادی که شهر را به وجود می آورد و به آن نقش می دهد نوع فعالیت اقتصادی حاکم بر شهر است. این فعالیت ناشی از امکانات مساعد ناحیه ای و روستاهای پیرامونی آن است و در این رابطه عامل ارتباطات و حمل و نقل نقش مهمی را به عهده داشته و دارد زیرا در نقل و انتقال منابع اولیه و کالاهای موردنیاز مراکز شهری و دیگر محصولات کشاورزی تسریع می بخشد و در نواحی که امر ارتباط آسان است مراکز شهری و دیگر محصولات کشاورزی تسریع می بخشد و در نواحی که امر ارتباط آسان است مراکز شهری و بیشتری شکل می یابند. احداث شبکه های راه ها اعم از راه های زیرزمینی، راه آهن و حمل و نقل دریایی و هوایی، نیاز به مراکز شهری را طلب می نماید، توسعه حمل و نقل همواره، هم علت و هم معلول تمرکز و رشد شهرها بوده است و ترویج امکانات جدید در الگوی مصرف و حمل و نقل (استفاده از اتومبیل یا هواپیما و غیره) که امر جابجایی را تسریع بخشیده است به ایجاد شهرهای جدید و گسترش شهرهای قدیم کمک فراوانی نموده است و اثرات آن به صورت توسعه ناحیه ای منجر به رونق بخشیدن خدمات شهری شده است (اعتماد، 1363، ص150). عملکرد اقتصادی حمل و نقل را می توان در شهرهای تاکستان، آوج، اسدآباد، میانه و بسیاری از محورهای اصلی کشور مشاهده کرد. در شهرهای فوق استقرار مراکز پذیرایی و خدمات حمل و نقل مسافری در مسیر راه های ارتباطی به میزان قابل توجهی، رشد و توسعه فضایی شهر را به سمت خود سوق داده است و از این طریق سیمای ظاهری و ترکیب فعالیت های اقتصادی را در این شهرها متحول ساخته اند. و در برخی موارد عامل ایجاد شهر نیز شده اند، پیدایش شهر دلیجان مسیر راه ارتباطی قم به اصفهان و توسعه آن در امتداد جاده مذکور ناشی از چنین پدیده ای است. نقش ارتباطات در انجام امور تجاری و بازرگانی به عنوان عامل زیربنای توسعه اقتصادی شهرهای ایران فوق العاده مهم است. زیرا توسعه و تحرک بازار و دسترسی به منابع متعدد اقتصادی و محصولات زراعی فقط با ایجاد تسهیلات ارتباطی حاصل می شود. ایجاد راه های آسفالته، شوسه و راه آهن در به وجود آوردن کشتزارهای روستایی، باغ ها و انواع صنایع غذایی و سایر کالاهای مصرفی در مناطق مستعد کاملاً اثر داشته و علاوه بر این در تغییر و تحول روابط اقتصادی شهرها و روستاها دارای نقش عمده ای بوده است. و موجب توسعه و ترقی بازارهای بزرگ که معمولاً در چهارراه مسیرهای عمده ارتباطی استقرار می یابند، شده است. این قبیل بازارهای بزرگ و شهر شده را گاه در مرکز جلگه ها و گاه در دل رشته کوه ها باز می یابین، مشهد، تبریز، میانه، زنجان، شیراز، نمونه ای از این قبیل می‎باشند. راه سراسری خرمشهر، بندر انزلی از بزرگترین مسیرهای اصلی کشور محسوب می شوند. در جنوب این راه ارتباطی بندر خرمشهر بزرگترین شهر بندی ایران و مرکز صنعتی اهواز قرار دارد و در مرکز آن شهر اراک، قم، تهران و نواحی صنعتی اطرافشان قرار دارند، منطقه زراعتی رشت و بندر انزلی که از لحاظ توزیع مراکز شهری و جمعیت متراکم ترین مراکز شهری و پرجمعیت ترین نقاط کشور محسوب می‎شود در شمال آن قرار گرفته است که توسط این شاهراه ارتباطی به رونق شهرهای عمده و مراکز شهری واقع شده در مسیر خود افزوده می شود. مراکز معیشتی در مسیر این راه نیز از لحاظ جهانگردی و گذراندن اوقات فراغت متناسب با فصول مختلف سال و دسترسی به روستاهای ییلاقی و کوهستانی حائز اهمیت فراوان است، در حالی که وجود راه‎های ارتباطی درایران مرکزی نقش کمتری در میزان فعالیت‎های اقتصادی و تجاری دارد ودرنواحی مرکزی وجنوب شرقی ایران، مراکز شهری و روستایی کم جمعیت‎اند. کمبود خدمات ارتباطی و حمل و نقل در این قسمت از ایران به عنوان نیروی دافعه به شمار می آید (فرید، 1376، ص123). شهرها و روستاهایی که بر سر راه های ارتباطی قرار گرفته اند. همواره با تحولات تکنیک حمل و نقل و رفت و آمد دگرگون شده و می شوند، اما استحکام مبانی دوگانه آنها یعنی نوع معیشت و خصیصه ارتباطی پایدار است و در بعضی موارد نقش شهری، روستایی را نیز تغییر می دهند و از مقتضیات اقتصادی حمل و نقل متأثر می شوند. راه های ارتباطی و حمل و نقل به صورت راه آهن در ایران پدیده تازه ای است که تأثیر آن در موقعیت اقتصادی شهرها و روستاها از راه های جاده ای کمتر است. اثر راه آهن بر شهرها و روستاها بیشتر تغییر و تبدیل است تا ایجاد آنها، به طوری که مطالعه در واژه ها در جغرافیای شهری بیشتر مورد توجه بوده است تا ایستگاه های راه آهن، با وجود این تکنیک خاص ساختمان راه آهن مثل راه های دیگر اثرات خود را در زمینه ایجاد شهرها و تعیین موضع آنها و از رونق انداختن بعضی شهرها و پررونق کردن بعضی دیگر از شهرها می گذارد. تعویض لوکوموتیو ها، اطاقک باربری متناسب با نوع بار، تعویض خط (ریل) و دیگر امور مربوط به آن در بافت فیزیکی شهرها و روستاهایی که به عنوان ایستگاه راه آهن تعیین شده اند تأثیر نهاده و شکل ویژه عمومی ایستگاه های راه آهن را در بخش راه آهن شهری به آن می‎دهد. وجود تأسیسات فنی راه آهن و استقرار بخش های خدماتی مربوط به آن به همراه نیروی انسانی شاغل در آن، جمعیت قابل ملاحظه ای را به خود جلب کرده و روستاهای مجاور ایستگاه راه آهن به سرعت خصایص شهری به خود می گیرند و رفته رفته با رونق تجارت و حمل و نقل کالا و مسافر د رآن توسعه می یابند. از جمله شهرهایی که موضع اولیه خود را در این رابطه تثبیت کرده اند ازنا و دوردو واقع در استان لرستان است که در مسیر راه آهن سراسری تهران، خرمشهر قرار گرفته اند. آنچه که در کنار راه آهن به تحکین جایگزینی بعضی از شهرها و روستاها در ایران کمک می کند امر تجاری است که وابسته به اقتصاد فعال ناحیه ای است که به توسعه آنچه که هستند می پردازد و بازار محلی را دگرگون می کند. شهر تبریز و مراغه از جمله شهرهایی محسوب می شوند که از چنین روندی برخوردارند، تأثیر ایستگاه های راه آهن در شهرهایی که از آنجا عبور می کند بدون شکل بر همه محلات اطراف خود و روستاهای مجاور کاملاً مشهود است. اثرات چنین حالتی در شهرهای دیگر ایران که در مسیر راه آهن واقع شده اند نیز کاملاً محسوس است. مواضعی که راه آهن یا راه آبی به هم برخورد می کند نقطه ای مساعد برای ایجاد شهر بشمار می آیند و شهرهایی که با چنین شرایط شکل می یابند بیشتر نقش تجاری به خود می گیرند. شهر خرمشهر در مجاورت رودخانه اروند که راه آهن سراسری جنوب از آن شروع می شود مکان یابی خود را در این رابطه احراز کرده است و یا اهواز که رودخانه کارون از آن می گذرد، با عبور راه آهن سراسری از آنجا، توسعه خود را ناشی از چنین پدیده های ارتباطی کسب کرده است. راه های حنل و نقل آبی به گونه ای دیگر در ایجاد رابطه بین شهرها و روستاها موضع و مکان آنها به مانند راه های خشکی نقش به سزایی داشته است. آبهای روان بدون شک نخستین راه های آسان رفت و آمد و حمل و نقل بوده اند و در همه جا که امکان داشته است بدون زحمت زیاد بار و محموله نسبتاً سنگینی را به وسیله جریان آبهای روان جا به جا می کنند، به همین دلیل بازارهای داخلی خشکی ها در کنار این قبیل راه‎ها در نقطه ای که ادامه دریانوردی دیگر امکان پذیر نبوده است به وجود آمده و مستقر شده اند. شهرها و روستاهای رودخانه ای که در رودخانه مجاور خود کشتیرانی می کنند شهر بودن و یا روستا بودنشان زاییده حمل و نقل کالا و یا زاییده ضرورت ارتباط و رفت و آمد است. ایران به علت محدودیت رودخانه‎های بزرگ و پرآّ، سواحل دریاها که در ارتباط با خشکی و آب هستند به طور چشمگیری موجب ایجاد شهرها و روستاها می شده اند. شهرهای واقع شده در اینگونه سواحل با نقاط دوردست روابط تجاری و بازرگانی دارند و در این رابطه بنادر ظاهراً زودتر از دیگر انواع شهرها جای خود را در این نقاط باز کرده اند و بر مواضع خود استقرار یافته اند. زیرا با موقعیت خاص خود راه های گوناگونی را در جهات مختلف بدون کمترین هزینه در اختیار دارند. سواحل جنوبی ایران که از دهانه اروند رود در خلیج فارس شروع می شود با طول 1800 کیلومتر تا بندر گواتر از دریای عمان امتداد می یابد، متأسفانه از نظر طبیعی و اقلیمی سواحل جنوبی کشور استعداد نیروی فراوانی ندارد و اغلب ماسه ای و کم عمق است و ایجاد اسکله در داخل دریا به علت وجود طوفان ها و بادهای موسمی از لحاظ پهلو گرفتن کشتی ها مناسب نیست و این امر موجب شده است که شهرهای زیادی در این سواحل نتواند شکل بیابند. شهرهای عمده ای که در این مواضع استقرار یافته اند عبارت اند از بندر خرمشهر، آبادان، بندر شاهپور، بندر ماهشهر، بندر بوشهر، بندر عباس و خارک که توسعه فعالیت‎های تجاری و حمل و نقل دریایی، موجب رونق آنها شده است. بنادر دیگری که در درجه دوم اهمیت قرار دارند، بندر دیلم، کنگ، کناره، جاسک، چابهار و گواتر است که فعالیت های بازرگانی و حمل و نقل دریایی آنها کمتر و منحصر به صدور مواد غذایی شیخ نشین ها و معاملات محلی با روستاهای پیرامون خود است. بنادر عمده ای که در ساحل دریای مازندران به طول 1000 کیلومتر از بندر آستارا در غرب دریای مازندران تا دهانه رود اترک که در شرق آن واقع شده اند شامل بنادر آستارا، بندر انزلی، بندر حسن کیاده، بندر نوشهر و بندر بابلسر و بدر ترکمن می باشد که در میان این بنادر، بندر انزلی در شمال مرداب انزلی دارای 12 اسکله و 2 موج شکن است و در مقابل بندر غازیان قرار گرفته است و از بنادر فعال شمال ایران محسوب می شود و قسمت عمده کالاهای تجاری، صادراتی و وارداتی ایران از شمال، از طریق حمل و نقل دریایی این بندر انجام می گیرد. بندر نوشهر نیز به علت مساعدت شرایط موضعی خود با دو موج شکن شرقی و غربی و اسکله و بارانداز مدرن و برقراری امور حمل و نقل دریایی با کشور جمهوری آذربایجان شوروی و در ارتباط با آن نقش کنونی و سیمای موجود خود را باز یافته است. بندر ترکمن نیز دارای یک اسکله طویل است و چون راه آهن سراسری ایران به آن منتهی می شود با برقراری ارتباطات زمینی و دریایی توأماً دارای اهمیت زیادی است و انجام امور خدمات حمل و نقل با دیگر عوامل اقتصادی و محیطی موضع و مکان اولیه آن را تحکیم بخشیده و نقش آن را به عنوان مکان مرکزی منطقه و کمک رسانی به دیگر شهرها و روستاهای پیرامون خود تثبیت نموده است. راه های هوایی نیز در پیدایش شهرها و جایگزینی آنها مؤثر بوده است. به طوری که هسته های اولیه این قبیل شهرها در پیرامون فرودگاه های شکل می یابند. در این فرودگاه مهرآباد، پایگاه شاهرخی همدان، پایگاه وحدتی دزفول و فرودگاه بین المللی آبادان، بندرعباس، شیراز، مشهد، ضمن اینکه نواحی پیرامونی خود را متأثر کرده اند، در اطراف خود نیز هسته یک مرکز تجمع صنعتی و خدماتی را به وجود آورده اند. برخورداری از امکانات حمل و نقل هوایی به طور مستقیم تأثیری بر روی مراکز روستایی نخواهد داشت، بلکه این تأثیر به طور غیرمستقیم صورت می گیرد. شهرهایی که از چنین امکاناتی برخوردارند، بعضاً نقش تجاری–توریستی به خود می گیرند و ایفای چنین نقش هایی برای اینگونه شهرها موجب توانمندی اقتصادی شهر و در نتیجه تأثیرگذاری بر حوزه های روستایی و ایجاد ارتباط با روستاها خواهد شد. از دیگر موارد حمل و نقل در ایران خطوط لوله را می توان ذکر کرد که در انتقال مواد نفتی سهم بسزایی دارد و در مسیر خود بنا به ضرورت و تسهیل انتقال آن به ویژه در نقاطی که شیب ناهموارها مانع از جران نفت می شود با استقرار تلمبه خانه ها و احداث ساختمان منازل برای کارگران و ایجاد سرویس های بهداشتی، فرهنگی و اجتماعی تمرکز مراکز جمعیتی را با معیشت شهری و روستایی به وجود آورده است. ایجاد اینگونه تلمبه خانه ها در مسیر لوله های نفت در کشور از جمله عوامل اقتصادی محسوب می شوند که وضع و مکان اینگونه شهرها را که بعضاً منشأ روستایی داشته اند، در ایران تعیین کرده اند. تحولات و دگرگونی هایی که به ویژه در سال های اخیر در زمینه استفاده از وسایط نقلیه به صورت گوناگون و به عنوان یک پدیده کاملاً جدید به وقوع پیوسته است، عامل دیگری برای ایجاد ارتباط بین شهر و روستاست. در گذشته نه تنها راه های ارتباطی بین شهر و روستا بسیار نامطلوب و دسترسی به روستاها با مشکلات فراوانی امکان پذیر می شد بلکه نبود وسائط نقلیه موتوری نیز مانع از ایجاد ارتباط بین شهر و روستا می شد امروزه با احداث راه های روستایی و وجود وسائط نقلیه و سهولت دسترسی، روابط شهری و روستایی ایران بیشتر شده و در نتیجه ارسال تولیدات کشاورزی و محصولات دامی به شهرها و دریافت تولیدات شهری توسط روستاها، مراکز شهری و روستایی از رونق اقتصادی قابل توجهی برخوردار شده اند. عامل داد و ستد و تجارت که از دیرباز در ایجاد شهر و روستا نقش داشته است، امروزه نیز همچنان به قوت خود باقی است. بازار شهرها بدون شک به همان اندازه قدیمی هستند که شهرها قدمت دارند. نقش تجاری به صور مختلف ایجاد ارتباط می کند. زندگی و چهره مراکز شهرهایی که به ایفای نقش می پردازند وابسته به نوع وسیله نقلیه غالب بر تجارت منطقه است. مبادله کالا بین شهر و روستا گرچه با توجه به تحولاتی که در زندگی و چهره مراکز شهرهایی که به ایفای نقش می پردازند وابسته به نوع وسیله نقلیه غالب بر تجارت منطقه است. مبادله کالا بین شهر و روستا گرچه به تحولاتی که در امور حمل و نقل صورت گرفته، آُان شده و مانند گذشته وابسته به بازارهای محلی نیست اما از آنجایی که منشأ و هسته ی بسیاری از شهرها به ویژه در ایران، بازارها بوده اند، نقش و اهمیت آنها را نباید از نظر دور داشت. درایران بازارهای محلی از قدیم در تمام ادوار یکی از ضروریات زندگی اجتماعی شناخته شده است و در ابتدایی ترین جوامع نیز می توان آنها را ردیابی کرد. گرچه گاهی چنین نقاطی از ترس حمله و یا توطئه نواحی غیرآباد و غیرمسکونی به جهت مبادله انتخاب شده، لیکن انسان ها معمولاً برای ارتزاق و ایجاد کار و شغل در این قبیل مقاط مبادله ای، استقرار می یافتند. چنین نقاطی را در حاشیه اراضی و قلمرو کوچ نشینان و روستانشینان داشته و داریم که کوچ نشینان و روستانیشینان محصولات دامی خود را در این نقاط انبار و ارائه می کردند و در مقابل یکجانشینان نیز محصولات تولیدی خود را در این مراکز عرضه می داشتند. بسیاری از یکجانشینان به این ترتیب زندگی خود را آسانتر می نمودند زیرا کمبودها و نیازمندی هایشان را در این بازارها یافته و آنها را از طریق دادن اضافه محصول خود به دست می آورند. وام ها و بدهی ها و مالیات ها و باج و خراج های جنبی نیز الزامی جهت تبدیل کالاها به پول به وجود می آورده است، همین فعالیت ها هسته اولیه یک تجارت واقعی را تشکیل می داده که رفته رفته با تراکم جمعیت در آن و تنوع مشاغل خدماتی، بازار تبدیل به یک مرکز اداری می گردید. غالب بازارهای ایران مانند یاسوج، میناب، کوچ اصفهان، پیربازار نمونه ای از چنین حالتی هستند که بدینسان هسته های اولیه شهرک ها را تشکیل داده اند و به تدریج که حجم داد و ستد افزایش یافته، این شهرک ها نیز توسسعه یافته اند و به صورت شهرها کنونی درآمده اند. هم زمان با توسعه تدریجی شهر، بازار نیز شکل اصلی خود را باز می یافت و به نسبت میزان تولید و جاذبه اقتصادی تحولاتی در اوضاع اجتماعی شهر به وجود می آورد و با اتکا به تولید صنایع بومی و تجارت کالا و خدمات ناشی از آن به صورت مهمترین عوامل جذب نیروی انسانی و در نتیجه توسعه شهرها میشد. با درنظر گرفتن تمرکز فعالیت های متفاوت بازرگانی و دیگر فعالیت های اقتصادی و اجزای وابسته به آنها جایی متناسب با رفت و آمدها، برخوردها، رقابت ها را اشغال می نموده، به طوری که بازارها بعضاً به صورت واحدی تکامل یافته از ارکان اساسی شهر محسوب می شد و مکان هایی را به خود اختصاص می داد که شرایط لازم را برای امور تجاری و داد و ستد کالا در رابطه با نیاز اولیه ساکنان آن مناطق و روستاهای اطراف دارا بوده است. بازار در ایران چه د رآبادی های نواحی شمال و غرب کشور هنوز هم مناسبترین محل برای خریداران روستایی و پیشه وران شهری است و توسعه وضع اقتصادی و پیشرفت مبادلات تجاری شهرها در گرو آن است و همواره به صورت بافت غذادهنده ی اصلی شهرها و تأمین کننده مایحتاج غیرکشاورزی روستاها محسوب می شوند و تجارت نیز که از مهم ترین مبادله اقتصادی افراد است موجب رونق آن شده است. وابستگی امور اجتماعی با تجارت نیز، طوری است که بازار علاوه بر فعالیت های اقتصادی، مکانی برای فعالیت های سیاسی، مذهبی و فرهنگی نیز بوده است. کارهای تحویل، انبار و بسته بندی و توزیع مربوط به سلسله فعالیت های تجاری شهرها در مقیاس های مختلف، در بازار قدیم شهرها جریان داشت. بازارها با فضای مناسب و مجهز خود نه تنها خدمات موردنیاز شهر را ارائه می کردند بلکه به نیاز روستاهای پیرامونی شهر نیز پاسخ می دادند. در دوره جدید شهرنشینی که به خصوص از نیم قرن پیش به این طرف آغاز شده، بازار تحت تأثیر دو عامل قرار گرفته و موجب شده است تا تعادل قدیم به هم خورده و وضع جدیدی پدید آید. این دو عامل عبارت اند از جمعیت که نسبت به ادوار گذشته فزونی یافته و ابعاد تازه ای را در زمینه جوابگویی به سایر نیازهای تجاری مطرح می کند. دوم فرآورده های مصرفی که نه تنها دارای اندازه های غیرمتعارف نسبت به گذشته شده بلکه به دلیل تعداد انواع کالا و همچنین به دلیل نیاز خریدارانی که هر یک با وسیله نقلیه شخصی خود مراجعه می کنند، خواستار حجم های بیشتر و شبکه راه یابی متفاوت نیز می شوند. در مراحل اولیه بازار می توانست به نیازهای فوق بدون تخریب کالبدی پاسخ گوید، اما بعد ازایجاد راه های ورودی اصلی به بازار چه به صورت میدان جدیدالاحداث و چه به صورت خیابان، عملکردهای این مجموعه شهری به سوی فضای مجاور خود روی آورده و در حاشیه و جهت خیابان های اصلی شهر توسعه و گسترش یافته اند و مرحله جدیدی از توسعه را به وجود آورده اند. مراکز تجاری جدید سعی بر آن دارند تا به رونق دادن محیط کاری خود تا حد رقابت با بازار بکوشند. اما در حقیقت حداقل برای مدت زمانی بازار، خود تغذیه دهنده روزمره دکاکین و مؤسسه های کوچک و بزرگی خواهد بود که با کالاهای بومی و فرآورده های منطقه ای و روستایی سر و کار دارند. با توجه به موقع مکانی بازار در بافت قدیمی شهرها و نحوه توزیع و پراکندگی مراکز تجاری، پیشه وری و خدماتی آن می توان گفت عملکرد کنونی بازارها به ویژه در شهرهای متوسط و کوچک اندام بیشتر در جهت خدمات رسانی، تهیه و ارائه کالا به روستاهای منطقه است. چون از دیرباز انجام امور تجاری و مبادله کالا به صورت متمرکز و در مقیاس های متفاوت در بازار صورت می گرفت. روستاییان با مراجعه مستقیم به بازار بدون اتلاف وقت نیازمندی های خود را تأمین می کردند، لذا بازار به عنوان کانون مبادله کالا نقش خود را در شهر تثبیت نموده و مراجعه به آنجا نیز به عنوان یک سنت درآمد. امروزه نیز این سنت در جوامع روستایی حفظ شده و روستاییان با ورود به شهر به بازار مراجعه می کنند. این پدیده در شهرهای درجه دوم کشور که دارای بازار سرپوشیده اند کاملاً محسوس است. بنابراین از آنجایی که بازارها توانسته اند نقش خود را در ارائه خدمات به ویژه به روستاهای حوزه نفوذ حود حفظ کنند لازم است به تقویت آنها پرداخت، زیرا روستاها کمتر تحتتأثیر فرهنگ شهرنشینی قرار گرفته اند و سعی بر آن دارند روش های سنتی را در زندگی خود حفظ کنند. از این جهت به منظور دستیابی به رابطه ای معقول و عادلانه بین مراکز شهری و روستایی ضروری است که به باز زنده سازی، مرمت و حفظ بازارها پرداخت و نقش آنها را در جهت تهیه و عرضه کالاهای موردنیاز روستایی تثبیت نمود. با انجام این کار نه تنها رابطه ای غیرسلطه جویانه بین شهر و روستا در این راستا برقرار خواهد شد، بلکه بازار نیز به عنوان مظهری از ویژگی های شرقی باقی خواهد ماند. از این رو جامعه روستایی به جامعه شهری و بالعکس اهمیت روابط شهری و روستایی در کشور را مشخص می دارد که با تحکیم آن می توان به توسعه متعادل منطقه دست یافت. برای رسیدن به چنین هدفی شناسایی و به کارگیری استعدادها و توان های منطقه ای ضروری به نظر می رسد. به همین جهت شناخت کارکرد روستاها و مرتبه بندی آنها می تواند به سامان دهی آنها کمک نماید و نابرابری های موجود بین شهر و روستا را به حداقل خود برساند. پیوندهای اقتصادی موجود بین شهر و روستاهای حوزه نفوذی آن، که ناشی از شرایط محیط جغرافیایی ایران است، در درجه اول به منظور تأمین منافع شهروندان است که معمولاً در جهت، از روستا به شهر در حرکت اند. بهره وری شهروندان از روستاهای قشلاقی و ییلاقی از هدفی یک جانبه پیروی می کند و فرعی از تسلط شهر بر منطقه و روستاهای آن به شمار می رود. این پدیده به همراه افزایش روابط تجاری ایران با کشورهای صنعتی غرب و ورود صنعت جدید تحولی بی سابقه در شهرهای ایران به وجود آورده است اما این تحول در همه جا به یک منوال رخ نداده است و با تأثیرپذیری از شرایط ناحیه ای و در ارتباط با توانایی بالقوه مناطق نفوذی اعم از روستاها با اراضی کشاورزی و یا مناطق معدنی که صنایع استخراجی را به دنبال داشت مکان های خود را باز می یافت و شهرهای جدیدی به وجود آمدند که پایگاه صنعت نوزاد و یا مرکز دستگاه های اداری نوظهور شدند از جمله شهرهای صنعتی مانند چالوس، مشهد، شاهی که از مراکز نساجی شمال ایران محسوب می شوند و یا شهرهای معدنی در جنوب ایران مانند مسجد سلیمان، آبادان که با اتکار به منافع نفتی جنوب استقرار یافته اند. وجود معادن و صنایع نفت در منطقه خوزستان شهرهایی را به وجود آورده که موجب جذب گروه های انسانی متعدد از روستاها بدانجا شده و با توجه به نیاز به امر خدمات، شهرهای سصنعتی و خدماتی این نواحی را رونق بخشیده است. در استان مازندران مساعد بودن وضع کشاورزی، جمعیت بومی روستای اطراف و غیربومی دیگر استان ها را به سوی خود جذب کرده و موجب توسعه شهرهای این استان شده است. نفوذ تدریجی صنعت و تکنولوژی جدید در کشور و استخدام ماشین به جای کارگر در جهت تولید و بهره کشی از زمین، تعدادی از نیروی انسانی فعال در روستاها را آزاد گذاشته و جوانان را که علاقه و پیوندی با زمین ندارند در جهت دست یابی به زندگی مرفه و امکانات وسیع تر و حرفه و شغل جدید به سوی شهرها رانده است. پاره ای صنایع مانندذوب فلز به سبب وسعت سازمان یافته خود نمی توانند به هیچ روی در بیرون از قلمروهای شهری پدید آیند از این رو برای خود اساساً شهر ایجاد می کنند. پاره ای از شهرهای جنوبی کشور مانند مسجد سلیمان، آبادان، هفتگل، نفت سفید به علت همجواری، منابع نفتی که صنایع وابسته آن را به وجود آورده است شکل گرفته اند. اینگونه شهرها نیروهای کارگری خود را عمدتاً از روستاهای پیرامون خود تأمین کرده اند و یا ایجاد شهرهای جدید که از اثرات اقتصادی کارخانه ذوب آهن اصفهان به وجود آمده اند. شهرهای دیگری مانند گاجره، شمشک، آبیک در منطقه البرز پیدایش خود را از منابع زغال منطقه بازیافته‎اند. در ابتدا شهرهای معدنی ناگهانی به وجود می آیند و توسعه ای سریع می یابند در مورد شهرهای نفتی ابتدا دچار و کمپ حفاران، سپس اطاقک ها و پس از استخراج نفت دفاتر و تأسیسات وابسته به آن ایجاد می‎شوند و با گذشت اندک زمانی شهر معدنی به یک شهر صنعتی تبدیل می شود. شهر آبادان مثال جالبی از این مورد است، که با تأسیس پالایشگاه نفت در آن، با رشد سریعی توسعه یافت. شهرهای صنعتی به این صورت شکل می یابند و رفته رفته گسترش پیدا می کنند و سازمان اقتصادی بر معادن و کارگران و کارخانه‎ها می چربد، چه همه آنها به خارج منتقل می شوند و بعضاً مرکز خود را در شهر مادر حفظ نکرده و فقط دفتر تجاری آن در شهر مادر مانده و حکم خدمه تجارت را عهده دار است. شهرهای قالی بافی در پیرامون شهرها و روستاهای اطراف آن قرار دارند در حالی که دفاتر آن در مراکز اصلی شهری باقی مانده و نقش اداری صنعت قالی بافی را دارا می باشند. به هر جهت تأمین سازمان های صنعتی، کارخانه و کارگاه و اداره و خدمه و کار لازم و جریان مبادله و سازمان های بانکی در رأس همه امور و ظاهراً مهمتر از تأمین مواد اولیه شده است. به عبارت دیگر شرایط اجتماعی و اقتصادی گاهی تأمینشان مقدم بر شرایط طبیعی است، از طرفی نقش صنعت به همراه تجارت عامل مهمی در ایجاد شهرها و تعیین مکان و موضع آنها می‎باشد که به آسانی از هم جدا نمی شوند، چه شهرهای صنعتی غالباً مراکز تجاری منطقه هستند. نقش صنعت و تجارت در حیات شهرها و روستاها مؤثر بوده و ایجاد وحدت می کنند. شهرهای صنعتی ایران مانند تبریز، تهران، اصفهان، آبادان نمونه هایی از این قبیل می باشند. آنچه که به همراه و در کنار عوامل تجاری و صنعتی و دیگر عوامل حاکم بر منطقه در مکان یابی و نمو کردن سلسله فعالیت های جدید در زمینه های مختلف خدماتی– اداری است. شبکه های برق رسانی، آب رسانی، فاضلاب، توزیع مراکز فرهنگی و آموزشی مانند مدارس– دبیرستان ها در سطح شهر، توزیع دوایر بهداشتی، و ارتباط عمومی، توزیع سازمان های حفاظتی، حراستی عامه، توزیع نمایندگی بانک ها و شعب و دوایر اداری مختلف، جایگزینی کارگاه ها و تعمیرگاه ها برای وسایل تازه زندگی همراه با آنچه می بایست متعاقباً احداث شوند مانند دانشگاه ها، فروشگاه ها و فروشگاه های بزرگ، هتل ها، رستوران ها و سینماها باعث شدند که شهرها به اطراف خود گسترش یابند. تعداد ادارات دولتی، مؤسسات نیمه دولتی و خصوصی و دوایر خدمات عمومی به تدریج در شهرک ها و شهرهای متوسط و بزرگ زیادتر شد. و با تعیین نقش شهری و میزان، توانمندی آن، روستاهای بیشتری را تحت پوشش قرار داده و به روابط شهری – روستایی رونق بخشید. فعالیت های عمرانی وسیعی که در برخی از مناطق کشور در سال های اخیر تحقق یافته اند، تغییر شکل‎های بارزی را در شهرها، شهرک ها و روستاها موجب شده اند، احداث جاده های اصلی و دارای کاربرد بین المللی، ایجاد سدها و یا اجرای طرح های عمرانی و طرح های جامع و هادی شهری و روستایی و بهسازی زمین مانند تقویت تأسیسات بندری موجود و یا احداث بنادر جدید (چه در بعضی نقاط خلیج فارس و چه در سواحل دریای خزر) به صورتی غیرمستقیم روی بافت مراکز مسکونی شهرها و روستاهایی که در مجاورت همین تأسیسات قرار گرفه اند تأثیر نهاده است. که نوع زندگی را به آنها تحمیل کرده و در حققت ضمن اینکه نقش آن را مشخص می دارند علت وجودی آن نیز می باشند (رضوانی، 1381، ص109). 2-9 نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در برقراری روابط شهر و روستا شرایط محیطی سرزمین ایران به همراه تفاوت های اکولوژیکی، مراکز سکونتی متنوعی را در گوشه و کنار آن به دست داده اند. و جوامع شهری و روستایی ایران چه آنهاییکه در نواحی کویری قرار گرفته اند و چه آنهایی که د رمناطق ساحلی و کوهستانی واقع شده اند، معمولاً به شکل در هم آمیخته دیده می شوند و نه تنها تفاوت های محیطی و ناحیه ای سیمای هر کدام را مشخص و معین می دارد بلکه شرایط اجتماعی ناشی از تحولات تاریخی، سیاسی، نظامی، مذهبی، فرهنگی، آداب و رسوم و سنن قومی و قبیله ای نیز در آن نقش داشته اند و موجب شده اند که براساس این ویژگی ها از یکدیگر متمایز شوند. ارگ بم قلعه فلک الافلاک خرم آبادو بسیاری از قلاع ایران در آغاز مظهر شهرهای قلعه ای بودند که مکان گزینی خود را در رابطه با جنبه های دفاعی برگزیده اند و امروز نقش آنها عوض شده است به طوری که در حال حاضر این شهرها نقش دفاعی ندارند و به عنوان آثار و بناهای تاریخی محسوب می شوند که بیشتر کاربری توریستی و فراغتی دارند. شرایط سیاسی حاکم بر جامعه نیز در گذشته موجب پیدایش شهرهایی شده است که انتخاب محل آنها از آن شرایط تبعیت کرده است، در اینگونه شهرها که بیشتر پایتخت ها و مراکز حاکم نشینان بوده است، تعصبات قومی و ناحیه ای نیز سهیم بوده اند و ایجاد مراکز اداری و دولتی و یا به وجود آمدن یک پادگان نظامی در منطقه به تدریج به جمعیت آن افزوده و آن را رونق بخشیده است. احداث پادگان های نظامی در شهرهای مرزی ایران به تحکیم مواضع آن ها قوت می بخشد، بنابراین نقش سیاسی و نظامی منشأ بسیاری از شهرهای ایران محسوب می شده است که تا زمان دوام حکومت ها، پابرجایی شهرها به صورت مداوم ادامه داشته است و به محض درگیری ها و جنگ و ستیز، شهرها مورد تهاجم قرار گرفته و به ویرانی کشیده می شدند و روستاهای پیرامونی آنها نیز رونق خود را از دست می دادند. تاریخ ایران از دیرباز در زایش شهرها نقش قاطعی داشته است، عدم امنیت، ناایمنی های اعصار گذشته موجب می شد که افراد از پراکندگی پرهیز کنند و به جهت مقابله با مهاجمین در مکان های امنی تجمع نمایند. و چه بسا به سینه و پوزه کوهستان ها که ناظر بر معابر و جلگه های ناامنی که همیشه در معرض تاخت و تاز اقوام بوده است کشانده می شدند. پیدایش شهرهای قلعه ای ایران از این شرایط اجتماعی به وجود آمده اند که بعدها تغییر نقش داده و با افزایش جمعیت در آنها و تحولات اقتصادی و اجتماعی به صورت کنونی درآمده اند. انسان‎ها از قدیم و در تمام مناطق جهت برقراری روابط فکری و روحی و مبادله ی آرا و عقاید و سنن و مذهب خود گرد هم جمع می شدند و یا در یک عبادتگاه مشترک به عبادت می پرداختند. مساجد، زیارتگاه‎ها، آتشکده ها، کلیساها، امامزاده ها و قدم گاه ها که هم در شهرها و هم روستاها وجود داشتند از نقاطی محسوب می شدند که ساکنین شهرها و روستاها را به سوی خود جلب می کردند و موجب برقراری رابطه بین شهر و روستا می شدند. آن دسته از چنین اماکنی که در مراکز شهری واقع بودند، رفته رفته موجب گسترش شهرها شده و اشتغالات مذهبی و فرهنگی را در شهرها به وجود آوردند. در مراکز روستایی نیز وجود چنین اماکنی به توسعه روستا کمک کرده و زمینه را برای شهر شدن روستا فراهم کرده‎اند. در ایران مذهب به عنوان یک عامل اجتماعی در تعیین مکان پاره ای از شهرها و روستایی نیز وجود چنین اماکنی به توسعه روستا کمک کرده و زمینه را برای شهر شدن روستا فراهم کرده اند. در ایران مذهب به عنوان یک عامل اجتماعی در تعیین مکان پاره ای از شهرها و روستاها دخیل بوده است به طوری که دفن اشخاص مذهبی و تجمع افراد جهت زیارت رفته رفته ایجاد تأسیسات خدماتی اولیه موردنیاز مراجعین را جلب نموده و با توسعه آن گسترش یافته و به شهر تبدیل شده است، اینگونه شهرها، علت وجودیشان امور و مسائل مذهبی است و دیگر نقش های آن ب اثر این علت پدید آمده است. در میان اینگونه شهرها، شهرهای زیارتی اهمیت بسیار دارند. زیارت اماکن مقدسه به منظور اعتلا و تزکیه روح و توسل به مقامی رفیع همیشه موردنظر انسان ها بوده است. محل و موضع این قبیل اماکن مذهبی که بعدها به شهر تبدیل می شوند، همچنان به عنوان یک عامل مذهبی در ایجاد ارتباط بین شهر و روستا نقش دارند. یکی از خصوصیات این مواضع، در بعضی موارد غیرعادی بودن آن است. مثلاً وجود یک تکه سنگ و شایعاتی که درباره افتادن آن از آسمان وجود دارد و یا یک درخت و یا مقابری از بزرگان و مؤمنان موجبات برانگیختگی توجه و روحیه عمومی شده و به منطقه ای ولو نامساعد، قدرت جلب جمعیت می بخشد و همین مسئله کوچک عارضه جغرافیایی بزرگی را بعدها به نام شهر و یا روستا به وجود می آورد. در ایران برج ابودلف، شازند، مقبره کیخسرو، قم، مشهد، شیراز، امامزاده داوو و شاه عبدالعظیم و نظایر آنها، نقش مهمی در مکان گزینی مراکز شهری و روستایی به عهده داشته اند. در شهرهای زیارتی هسته مراکز شهر را، بناهای مقدس و اطراف آن را هتل ها و مسافرخانه ها و مراکز خرید تشکیل می دهند. این شهرها علاوه بر نقش مذهبی به نقش تجاری هم می پردازند، اینگونه فعالیت ها گاه منجر به فعالیت های توریستی هم می شود، این تمایل را در تمام مسافران مشهد، قم و شیراز می بینیم. در این صورت شهر تشکیلاتی متناسب با داد و ستد هم برای خود تدارک می بینیم. در این صورت شهر تشکیلاتی متناسب با داد و ستد هم برای خود تدارک می بیند. مراکزی که دارای آب و هوای مساعد جهت جهت استقرار می باشند با پذیرش جمعیت در آن کم کم به شهر تبدیل می شوند. علل خنکی و تازگی هوا در تابستان کافی است تا نقطه ای را رونق بخشد، موضع و مکان چنین اماکنی بیشتر روستاهایی هستند که در نقاط ییلاقی و کوهستانی قرار گرفته اند. در دامنه های البرز بسیاری از روستاها و نقاط عبور کنونی هسته شهرک های آینده را تشکیل می دهند، نخستین آثار اینگونه شهرها را در آبعلی، دربند، لشگرک، میگون و غیره می بینیم. در مناطق گرم نیز مردم، نقاطی را انتخاب می کنند که هوای آن ملایم باشد، این نقاط می‎توانند روستاهای کوهستانی و پایکوهی باشند که ساکنین شهرها را به سوی خود جلب می کنند. و بدین وسیله مناطق ییلاقی از قدیم مبانی یک رابطه شهری و روستایی را در ایران فراهم ساخته است. در بعضی نقاط نیز شرایط مساعد محیطی، مکان هایی را به وجود آورده اند که امکانات تفریحی و تفرجگاهی و یا بهداشتی و مداوا و معالجه را میسر ساخته اند و بدین وسیله جمعیت قابل توجهی را به سوی خود جلب کرده و کم کم شهر شده اند. شهرهای توریستی شمال ایران و شهرهایی که در جوار آنها آب گرم وجود دارد مانند سرعین، آب گرم فین، بندرعباس، آب اسک، آب گرم محلات، رامسر، آبگرم سعدی در شیراز و آبگرم گیوی خلخال از این قبیل اند. بنابراین توریسم نیز که اساساً نوعی گردش و فعالیت تفریحی است مردم را از محل سکونتشان حرکت می دهد و آنان را به نقاط دیگر و در میان طبیعتی دیگر می کشاند. همین پدیده رفته رفته توسعه یافته و منجر به پیدایش حوزه های توریستی شهری و روستایی شده است. در ایران کانون های توریستی واقع شده در مناطق ییلاقی و تفرجگاهی در رابطه با نیازهای فراغتی و تفریحی جوامع شهری و روستایی پیدا شده اند. اینگونه کانون ها، پررفت و آمد و بسیار متنوع اند. خصوصیت این قبیل کانون ها تفاوت چهره عدد جمعیتی و فعالیت آنها در فصول مختلف سال است به عنوان مثال، آبعلی در تابستان دارای هوای معتدل و خنک است و در فصل زمسان با ارائه تفریحات زمستانی نقش خود را ایفا می‎کند. خصیصه دیگر اینگونه مراکز این است که غالباً محل برگزاری سمینارها و اردوهای تابستانی است. مانند شمیران، رامسر، گچسر، زیباکنار و نظایر آنها. این چنین روابطی معمولاً زمینه فراغتی و تفریحی را برای ساکنین شهرها فراهم می کند. تفریح و سرگرمی امروزه به عنوان یک درخواست گروهی و یک ارزش اجتماعی شاهر شده و در عین حال که نقش تمدد اعصاب و استراحت از کار روزانه را دارد وظیفه دینامیک دیگر آن است که شخصیت فردی و شکوفا شدن روحیه جمعی را شکل می دهد و منجر به ایجاد نوعی ارتباط بین ساکنین مراکز شهری و روستایی می گردد که نتایج آن دو جانبه است یعنی هم شهر و هم روستا از مزایای آن بهره مند می شوند. عوامل فرهنگی نیز به مانند دیگر عوامل اجتماعی در تعیین موضع شهرها نقش دارند. ایفای نقش فرهنگی شهرها می توانند بر روستاها هم تأثیرگذار باشند. از نمونه ی اینگونه شهرها، شهرهای دانشگاهی را می توان نام برد. حوزه نفوذ شهرهای دانشگاهی معمولاً ابعاد بسیار وسیعی دارند و دانشجویانی که در اینگونه مراکز به تحصیل اشتغال دارند از میان فارغ التحصیلان روستایی هم محسوب می شوند که بعضاً مدارج علمی را تا سطوح عالی طی می کنند. امروزه با توسعه راه های ارتباطی و وسائط نقلیه مراکز روستایی از امکانات فرهنگی و آموزشی شهرها بهتر استفاده می کنند. احداث مراکز آموزشی در روستاها نیز به ارتقای سطح فرهنگی روستاییان کمک می نماید. آنچه که به خصوص از نیم قرن به این طرف موجب برقراری رابطه شهر و روستا شده و به آن رونق داده است، تمرکز جاذبه های فرهنگی و تأسیسات و امکانات فرهنگی در آنهاست. این امر به توسعه ی مهاجرت‎های روستایی نیز کمک کرده است. این جاذبه ها عبارت اند از: گرایش به زندگی در محیط بهتر با سطح زندگی بالاتر به ویژه در شهرهای بزرگ، آزادی و امکان انتخاب در گرایش های اجتماعی و فرهنگی در شهرها، امکان موفقیت های اجتماعی، یافتن منزلت بهتر اجتماعی در محیط وسیع شهری، وسعت جامعه و تراکم جمعیت و نتیجتاً به دست آوردن آزادی ناشی از ناشناخته ماندن در شهرهای پرجمعیت، عوامل مذهبی، عوامل فرهنگی، عامل ازدواج که گاه موجبات مهاجرت خانواده ای را از روستا به شهر فراهم می‎آورد، استفاده از وسایل تأسیسات تفریحی، فراغتی و سرگرم کننده، خدمت نظام وظیفه، وجود مراکز بهداشتی و سایر تأسیسات رفاهی و زیربنایی که در مراکز شهری معمولاً کامل تر و مجهزتر هستند. وجود اینگونه امکانات در شهرها و نبود آن در روستاها موجب خواهد شد که روستاییان جهت بهره گیری از آنها با شهرها در رفت و آمد باشند و یا به شهرها مهاجرت کنند. در هر صورت چنین روندی به روابط فرهنگی و اجتماعی مراکز شهری و روستایی کمک خواهد کرد واز اختلاف مزایای شهری و روستایی تاحدودی خواهد کاست (رضوانی، 1381، ص 113). 2-10 نقش عوامل سیاسی و اداری در برقراری روابط شهر و روستا تا قبل از انقلاب مشروطیت در کشور ما نقش حکومت ها بیشتر در جهت برقراری نظم و امنیت و گرفتن مالیات از مردم بود، و دولت به مفهومی که امروزه موردنظر است، وجود نداشته است. «در سیستم حکومتی قاجار توجه چندانی به مردم، به ویژه روستاییان و عضایر نمی شد و سردمداران حکومتی، مالکین، خوانین و کدخدایان را می شناختند و برای جمع آوری مالیات با آنان در تماس بودند (پاپلی، 1372، ص21). با روی کار آمدن حکومت مرکزی پهلوی و پیچیده تر شدن ساختار اجتماعی و سیاسی کشور، دولت نیز در کنار حکومت شکل گرفت و شبکه اداری رفته رفته در شهرها گسترش یافت و به روستاها نیز راه یافت و روابط شهری روستایی شکل تازه ای به خود گرفت. امروزه عملکرد سازمان های اداری و دولتی از جمله عواملی محسوب می شوند که نه تنها در بافت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهرها تأثیر می گذارند بلکه روستاهای کشور را نیز تحت تأثیر قرار داده و در ایجاد رابطه بین شهرها و روستا نیز نقش عمده ای را ایفا می کنند. «دولت ها می توانند با نقش خود، روابط شهر و روستا و روابط میان روستاها را در مسیر تعامل اجتماعی موردنیاز قرار دهند که هدف نهایی آن توسعه و عمران ناحیه ای از طریق کارکرد این روابط است (شکویی، 1379، ص308)». با نگاهی به سیمای شهرهای بزرگ و متوسط ایران می توان به اهمیت نقش دولت و سازمان های اداری آن پی برد. فضاهای اداری و خدماتی شهرها که شامل مراکز اداری، درمانی، بهداشتی، فرهنگی، مذهبی، آموزشی، انبارداری، خدمات، جهانگردی و فراغتی، نظامی و انتظامی و سایر موارد است، نمودی از نقش دولت در شکل دهی سیمای شهرهای ایران است که در کنار دیگر فضاهای ساخته شده، چشم انداز کنونی را برای شهرهای کشور به وجود آورده اند. از این رو می توان گفت، هماهنگ سازی فعالیت های دولتی و غیردولتی در سطوح مختلف مکانی شهرهای کشور، نه تنها از هم گسیختگی فضای شهری را تا حدودی از بین خواهد برد بلکه فاصله عمیق بین شهر و روستا را نیز تا اندازه ای کاهش خواهد داد. نکته دیگری که در این رابطه حائز اهمیت است، روند رو به رشد سازمان های اداری و خدمات دولتی در مراکز شهری است، این امر موجب افزایش روز افزون کارکنان دولت و رشد نظام بروکراسی شده است. حاکم بودن چنین سیستمی در ساختار اداری شهرها، عاملی جهت جذب قسمت زیادی از اعتبارات و درآمد ملی در داخل شهرها شده است. در این بین آمد و شد روستائیان جهت انجام کارهای اداری خود به چنین سازمان هایی، ارتباط بیشتر آنان را با شهرها فراهم آورده و به روابط شهری روستایی افزایش داده است. گرچه سازمان های اداری در مراکز شهری ایران چنین روند رو به رشدی را دارا هستند، لذا ضروری است که تلاشی در جهت پراکندگی و تعادل بخشی به خدمات اداری در سطح ناحیه ای، منطقه ای و کشوری صورت پذیرد. اتخاذ چنین سیاست هایی که همان عدم تمرکز است، بایستی در برنامه های دولت قرار گیرد تا مانع از مراجعات مکرر روستاییان به شهرها شود و روستاییان به هنگام ضرورت با شهرها در رفت و آمد باشند. در حال حاضر نیز برای فراهم آوردن موجبات هماهنگی در فعالیت های مختلف سازمان ها و مؤسسات دولتی، محلی و نهادهای انقلاب اسلامی در جهت سیاست های عمومی دولت، تقسیمات کشوری صورت پذیرفته است، عناصر تقسیمات کشوری به موجب ماده یک قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری عبارت اند از: روستا، دهستان، شهر، بخش، شهرستان و استان. دولت موظف است با حفظ جهات سیاسی و اجتماعی هر روستا را به نزدیک ترین مرکز دهستان، هر دهستان را به نزدیک ترین مرکز استان منظم نماید. از لحاظ نظام اداری دهستان تابع بخش و بخش تابع شهرستان و شهرستان تابع استان و استان تابع تشکیلات مرکزی خواهد بود بدین ترتیب وزارتخانه ها و سازان های دولتی و بخش خصوصی، ادارت تابعه خود را در مرکزاستان ها وشهرستان ها مستقرساخته اند وکلیه اهالی شهرستان و روستاهای تابعه آن از نظر اداری زیرپوشش شهر قرار می گیرند و روابط متقابل با یکدیگر برقرار می سازند که بیشتر جنبه اداری داشته و عملکرد آن برای کلیه مراکز روستایی تقریباً یکسان می باشد. در برقراری روابط شهری – روستایی سازمان های دولتی با توجه به عملکرد خود موجب ساماندهی روستاها شده اند. مراکز آموزشی احداث شده و سایر تجهیزات و نیازمندی های وابسته بدان از طریق سرمایه گذاری بخش دولتی و تخصیص اعتبارات لازم صورت گرفته است. مدیران و پرسنل آموزشی، اداری و خدماتی این مراکز نیز که از شهرها تأمین می شوند همگی کارمندان دولت بوده و حقوق و دستمزد خود را از دولت دریافت می کنند، بنابراین ایجاد ارتباط شهر و روستا در زمینه های فرهنگی و آموزشی از طریق نیروی انسانی شاغل در بخش دولتی حاصل می گردد. نتایج به دست آمده از چنین روابطی موجب آموزش عده ای از ساکنین روستاها می شود و تعدادی از آنان را برای ادامه تحصیلات در مقاطع بالاتر آماده می کند این گروه از افراد که معمولاً توان اقتصادی نسبتاً مناسبی دارند در مراکز آموزشی شهرهای نزدیک به تحصیلات خود ادامه داده و بعضاً به مراکز آموزش عالی نیز راه می یابند. اخذ مدارک تحصیلی در مراکز شهری و برخوردهای اجتماعی آنان با ساکنین شهرها و تأثیرپذیری از فرهنگ شهرنشینی رفته رفته تمایل آنان را به زندگی در شهر افزایش داده و نبود جاذبه های شهری در روستا به عنوان عامل دافعه از بازگشت آنان به روستا جلوگیری به عمل می آورد و آنان را به اقامت در شهر و اشتغال در بخش دولتی و یا خصوص وا می دارد. چنین روندی سرانجام به نفع مراکز شهری و به زیان مراکز روستایی خواهد انجامید. به عبارت دیگر سرمایه گذاری در بخش دولتی در زمینه های آموزشی برای روستاها و تأمین نیروی انسانی موردنیاز جهت تحقق بخشیدن به اهداف فرهنگی آنان در توسعه کالبدی روستاها و عمران و آبادانی آن چندان تأثیری نداشته است، زیرا نیروی انسانی آموزش دیده روستایی، مهارت های کسب شده خود را عمدتاً در شهرها به کار می گیرند و از کار و فعالیت در روستاها امتناع می ورزند. ایجاد تعادل و برقراری ارتباطی سودمندانه در زمینه های فرهنگی و آموزشی زمانی تحقق بیشتری خواهد یافت که نیروی انسانی موردنیاز جامعه روستایی پس از گذراندن دوره های لازم در مراکز آموزشی واقع در شهرها با مراجعت و سکونت دائم خود در روستا، توان علمی خود را به کار گرفته و در شکوفایی روستای خود مؤثر واقع شوند. دستیابی به چنین اهدافی که مراحل آغازین خود را شروع کرده زمانی میسر خواهد بود که رابطه بین شهر و روستا در سایر زمینه ها نیز روند متعادل و هماهنگی داشته باشد و منافع حاصله تنها به سود مراکز شهری نباشد. در این زمینه بخش دولتی می تواند، نقش مهمی را ایفا نماید. هر یک از سازمان های دولتی و نهادهای اداری با توجه به عملکرد خود قادرند با تخصیص اعتبارات لازم و نیروی انسانی آموزش دیده، طرح های خود را در روستاها نیز به اجرا درآورند و بدین ترتیب نیاز روستاییان را برطرف نموده و از مهاجرت آنان به شهرها جلوگیری به عمل آورند. در حال حاضر هر یک از بخشهای دولتی چنین فعالیت‎هایی را در سطح روستاها انجام می دهند. وزارت جهاد کشاورزی که به عنوان بازوی اجرایی درجه یک آن، برنامه ریزی و اجرای طرح های کشاورزی، عمرانی و آبادانی روستاها را به عهده دارد، توانسته است تا حدودی از اختلاف مزایای شهری و روستایی بکاهد و بدین ترتیب نظریه سرمایه داری بهره وری هانس بوبک، که سالیان سال اساس روابط شهر و روستا در ایران را تشکیل می داد، رفته رفته اهمیت خود را از دست می دهد و بخش دولتی در ایجاد چنین روابطی جایگزین آن می شود. در حال حاضر عملکرد سازمان‎های اداری چه به طور مستقیم و چه غیرمستقیم به روابط شهری و روستایی در ایران تعادل بخشیده و تغییراتی را چه در بافت فیزیکی روستا و چه در شیوه معیشتی و ساختار فرهنگی آن به وجود آورده است. گرچه میزان و چگونگی این تحولات در رابطه با نحوه عملکرد مؤسسات اداری و نقش های وابسته به آن متفاوت است، لیکن در مجموع ساختار اقتصادی و اجتماعی نسبتاً منسجمی را برای روستاها به وجود آورده است، که با تقویت و استمرار آن و تعادل بخشی بدان می توان روابطی عادلانه را بین مراکز شهری و روستایی ایران برقرار نمود (رضوانی، 1381، ص118). 2-11 پیشینه تحقیق - باستيه ، ژان و ار دزر، برن، 1382، با برجسته كردن نقش شهرسازي در مناطق پيراشهري نخست ناشي از بهاي زمين و امكانات دستيابي به فضا و ساختمان سازي روي زمين هاي ارزان است و منطقه پيراشهري، بازتاب حقيقي فعاليت هاي شهر است، كه به چند صورت در جريان گسترش شهر مورد استفاده قرار مي‎گيرد 1- خانه‎سازي افراد جوان و خانواده هاي كم درآمد؛ 2-خانه سازي ويلايي افراد مرفه 3- پارك‎هاي تفريحي و زمين هاي گلف، تنيس و نظاير اينها؛4- پارك هاي تكنولوژي؛ 5- كارخانه ها، صنايع و ديگر مراكز فعاليتي. (باستيه و دزر، 1382، ص204) - اهلرز، اهکارت ، 1355، در تحقیقی تحت عنوان روابط شهر و روستا به تاکید نقش روبنایی شهرها که بر مبنای روابط تعیین کننده ناحیه ای شکل می گیرد شهر دزفول را مورد مطالعه قرار داده است. - بازن، مارسل، 1367، در تحقیق خود با نام قم شهر زیارتی و مرکز منطقه در دهه 1960 الگوی قابل توجهی در مطالعات ناحیه ای و روابط شهر و روستا به شمارمی رود و به کیفیت رابطه شهر با محیط پیرامونش پرداخته است. - نیک پی شیخانی، مهری، 1387، در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان نقش کارکرد های شهری در تحولات فضایی دهستان لاکان می فرماید که کاربریهای شهری باعث تغییر فعالیتهای خانوارهای روستایی شده است وبا ایجاد شغلهای جدید، نظیر مرغداری و کارگاههای صنعتی دیگر و روی آوردن به فعالیتهای جانبی در اقتصاد خانوار های روستایی منطقه تاثیر مثبت داشته است بعلاوه در مهاجر پذیری برخی از روستاهای منطقه نیز موثر بوده است همچنین سهولت دسترسی به شهر و افزایش قیمت زمین و نیز ایجاد شغلهای جدید موثر بوده و در دهستان لاکان باعث ترافیک، آلودگی و از بین رفتن اراضی کشاورزی شده است. - سرور، رحیم و چتر، پروین و کاظم زاده، شمس اله ، 1389، در مقاله خود تحت عنوان بررسي پيامدهاي ادغام بافت‌هاي روستايي در شهر(مطالعه موردي: شهر مياندوآب) بیان داشته با وجود اين که اکثر پاسخ‌گويان اظهار داشته‌اند آثار و پيامدهاي مثبت ادغام روستايشان در شهر بيش از آثار و پيامدهاي منفي است و از آن رضايت دارند ولي هنوز اين اقدام نتوانسته به تمامي انتظارات ساکنان جامعه عمل بپوشاند. به‌نظر مي‌رسد براي ايجاد و استقرار بسترهاي لازم براي توسعه در نواحي مشابه همزمان با فرايند ادغام روستا در شهر ايجاد بسترهاي قانوني و حمايت از سرمايه‌گذاري‌ در بخش‌هاي اقتصادي و رونق کسب و‌ کار ضروري است. - ضياء توانا ، محمدحسن و قادرمزي، حامد ، 1388، در مقاله خود تحت عنوان تغييرات كاربري اراضي روستاهاي پيراشهري در فرايند خزش شهرروستاهاي نايسر و حسن آباد سنندج بیان داشته هرچند شهرِ سنندج مبدأ و مقصد همه مهاجران وارد شده به روستاهاي نايسر وحسن آباد نيست، اما اكثر آنها به دلايلي چون فاصله كم روستاها با شهر، پايين بودن قيمت زمين و مسكن نسبت به شهر، سهولت دسترسي و امكان استفاده از خدمات مختلف شهري، در اين روستاها سكني گزيده اند. درواقع اين روستاها به منزله عرصه‎اي تكميلي براي كاركردهاي شهر سنندج، بخشي از نقش سكونتي خوابگاهي شهر سنندج را پذيرا گشته اند. از اين رو مي توان گفت كه افزايش جمعيت، گسترش سطح و به تبع آن تغيير كاربري اراضي روستاهاي نايسر و حسن آباد، درواقع بخشي از افزايش جمعيت و گسترش شهر سنندج بوده، كه طي فرايند خزش شهري به صورت منفصل از شهر درروستاهاي پيرامون آن اتفاق افتاده است. - ضياء توانا، محمدحسن و امیر انتخابی، شهرام، 1390، در مقاله خود تحت عنوان روند تبديل روستا به شهر و پيامدهاي آن درشهرستان تالش بیان داشته طي نيم قرن اخير، يكي از اثرات فرآيند شهرگرايي شتابان برساختار فضايي و جمعيتي كشور، رشدفزاينده ي تعدادشهرها، ازطريق تبديل مراكز روستايي به شهرهاي كوچك مي باشد. باريكي و شكل طولي شهرستان تالش، موجب شده تا بازارهاي روستايي متعددي با آرايش خطي درگره گا ههاي جاده سراسري و حوضه رودهاي ناحيه شكل بگيرد. اين بازارها بطور طبيعي، مكان مركزي مجموعه اي از روستاها مي باشند. بنابراين تبديل آنها به شهر نه تنهاتحولات اجتماعي، اقتصادي وفضايي مهمي را در خود مراكز ايجاد مي كند، بلكه حوزه ي نفوذ آنها را نيز به شدت تحت تأثير قرار مي دهد. - رفیعیان، مجتبی، 1370، در مقاله خود بررسی روابط و اثرات مادر شهر تهران بر مناطق اقماری مورد منطقه شهریار بیان داشته منطقه شهریار به دنبال تحولات به وجود آمده در اقتصاد کشور و بر هم خوردن تعادل مناطق شهری و روستایی و قدرتمند شدن مادر شهر تهران شاهد بروز و تکوین جریانهای مختلف و متضادی در گستره خود بوده است. و امروزه به عنوان یکی از مناطق اقماری مادر شهر تهران مطرح می‎باشد. در خصوص روند و چگونگی توسعه فیزیکی در شهر رشت طبق مستندات طرح ارائه شده در مطالعات طرحهای توسعه و عمران و جامع شهر رشت طی دوره های مختلف نتایج زیر بدست آمده است. -در طرح توسعه و عمران سال 1350 الگوی توسعه شهر رشت الگوی شعاعی و حلقوی بوده است. اگر چه الگوی مذکور می توانست کارایی لازم در توسعه شهری داشته باشد ولی به علت فقدان راهبرد واقع بینانه بر ترافیک برون شهری از جانب شرق و غرب، شمال و جنوب عملا مسیرهای سریع السیر پیرامون به خیابانهای شریانی داخل شهر تبدیل شد. با نگاه به ساختار فضایی – کالبدی طرح جامع سال 1350 درمی‎یابیم که به دلیل عملکرد ناموفق مدیران شهر و عدم اقتدار شهرداری و سایر سازمانهای مربوطه توسعه نامتوازن شهر و گسترش بخش حاشیه نشین و کمبود خدمات شهری اتفاق افتاده است. -در طرح جامع سال 1369 که در بردارنده سه الگوی پیشنهادی بوده است، الگوی بهینه پیشنهادی مشاور به لحاظ ساختار شبکه معابر منطبق بر طرح جامع قبلی بوده و با این تفاوت که شهر رشت مرکب از سه حلقه بافت مرکزی، سرویس دهی به مناطق شهری و ایجاد کمربندی شهری جهت عبور ترافیک برون شهری بوده است. تاکید اصلی طرح مذکور توسعه در بافت موجود و بافتهای حاشیه ای، توسعه در ضلع شمالی و ضلع جنوبی تا اراضی دامپروری سفیدرود بوده است. عدم کارایی طرح مذکور پس از چندی مشخص شد که نتایج آن تهیه طرحهای مکمل شامل طرح اراضی مجاور محدوده فرودگاه و طرح اراضی منطقه لاکان بوده است. -در طرح جامع سال 1387 که تاکنون کلیات آن به پایان رسیده ولی هنوز برای اجرا به شهرداری و سایر سازمانهای اجرایی ابلاغ نشده است به لحاظ روش شناسی طرحی راهبردی است و به جای توجه به جزئیات بیشتر به راهبردهای کلی بر پایه مناطق عملکردی پرداخته شده است. - روشنفکر ، حمید رضا ، 1386، در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان بررسی روند تغییرات کاربری اراضی در روستاهای حاشیه شهر رشت 1385-1345، این نتایج حاصل شده است. تجزیه وتحلیل نقشه های شهر رشت در طی دوره های مختلف نشان می دهد که توسعه فیزیکی شهر رشت منجر به ادغام تعدادی از روستاهای حاشیه ای در محدوده شهر شده و مساحت شهر افزایش چشم گیری پیدا کرده است. - وثوقی، شهروز ، 1382، در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان بررسی عوامل موثر بر رشد فیزیکی شهر رشت و نقش آن در تغییر کاربری اراضی(1345 تا 1380)، دریافته های تحقیق خود در مورد شهر رشت در دو محور بیان می کند الف: جهت اصلی رشد شهر رشت تا سال 1345به تبعیت از ویژگی‎های بستر طبیعی خود، وبه دلیل قرارگیری درمیان رودخانه های گوهررود و زرجوب ودرامتداد این دو رود ومساعد بودن شرایط جغرا فیا یی ناحیه و نبود موانع برای گسترش شهر به سمت پیرامون این شهر در سمت شمال غرب و جنوب ودر جهت شبکه های ارتباطی رشد نمود. ب: نقش و تاثیر دولت در غالب مجموعه تصمیمات و اقدامات و سیاست گزاری ها و اتخاذ سیاست های جمعیتی که طی 50 سال گذشته موجب افزایش طبیعی جمعیت کشور و رشد جمعیت شهر رشت را زیاد نمود و سپس سیاست های کلان ملی و برنامه های عمرانی کشور و اقداماتی نظیر اصلاحات ارضی منجر به افزایش جمعیت و بدنبال آن رشد فیزیکی شهر رشت را موجب گردید. منابع و مأخذ باستیه، ژان، 1377، شهر، ترجه علی اشرفی، انتشارات دانشگاه هنر، جلد اول بحرینی، سید حسین، 1378، جستجوی مفاهیم پایداری در کانونهای زیستی کهن، انتشارات دانشگاه تهران بخشنده نصرت، احمد، 1366، نظر اجمالی در زمینه مفاهیم و دیدگاههای جغرافیای روستایی، رشد آموزش جغرافیا، شماره 12، سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی پاپلی یزدی، محمد حسین، 1372، تمرکز زدایی و عدم تمرکز زدایی و اثرات آن، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، دانشگاه فردوسی مشهد پطرف، م. پ، 1350، مشخصات جغرافیای طبیعی ایران، ترجمه ح، گل گلاب، انتشارات دهخدا توانا، ضیاء، 1366، نگاهی کوتاه به روستا و مکانیزم تحول آن در ایران، رشد آموزش جغرافیا، شماره 24، سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی توسلی، غلامحسین، 1374، جامعه شناسی شهری، انتشارات دانشگاه پیام نور جانسون، جیمز اچ، 1352، جغرافیای شهری ترجمه، گیتی اعتماد، انتشارات دانشگاه ملی، دیکنز، پیتر، 1377، جامعه شناسی شهری، ترجمه حسین بهروان، انتشارات آستان قدس رضوی رئیس دانا، فریبرز، 1379، حوزه نفوذ بحثی در برنامه ریزی شهری، مجله گسترش تولید و عمران ایران، شماره 21 و 22 راهنمایی، محمد تقی، 1369، توسعه و دگرگونی در ساختارهای نواحی روستایی اطراف، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره 16 رضوانی، علی اصغر، 1381، رابطه شهر وروستا، انتشارات ماکان، جلد اول رضویان، محمدتقی، 1381، برنامه ریزی کاربری اراضی شهری، انتشارات شرکت پردازش شهری. رفیعی، مینو، 1369، مجموعه مباحث و روشهای شهرسازی ( اقتصاد)، مرکز مطالعات و تحقیقات شهر سازی و معماری وزارت مسکن و شهر سازی زمردیان، محمد جعفر، 1374، کاربرد جغرافیای طبیعی در برنامه ریزی شهری و روستایی، انتشارات پیام نور سلطان زاده، حسین، 1365، مقدمه ای بر تاریخ شهر و شهر نشینی در ایران، نشر آبی. شکویی، حسین، 1372، جغرافیای شهری، انتشارات دانشگاه پیام نور شکویی، حسین، 1379، دیدگاههای نوع در جغرافیایی شهری، انتشارات سمت، جلد اول شیعه، اسماعیل، 1385، مقدمه ای بر برنامه ریزی شهری، انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران فرید، یدالله، 1368، جغرافیا و شهر شناسی، انتشارات دانشگاه تبریز فرید، یدالله، 1376، مقدمه ای بر روش تحقیق شهر های ایران، انتشارات دانشگاه تبریز قهاری، منوچهر، 1364، اداره امور شهر، نشر منوچهر کاستللو، وینسنت فرانسیس، 1368، شهرنشینی در خاورمیانه، ترجمه پرویز پیران وعبدالعلی رضایی، نشر نی مطیعی لنگرودی، محمد حسن، 1385، جغرافیای اقتصادی ایران، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد موریس، جیمز، 1368، تاریخ شکل شهر تا انقلاب صنعتی، ترجمه راضیه رضازاده، انتشارات جهاد دانشگاهی علوم و صنعت ایران مومنی، مصطفی، 1366، مآخذ شناسی جغرافیای شهری ایران، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، سال دوم شماره 1 ص35). مهدوی، مسعود، 1373، جغرافیای روستایی ایران، دانشگاه پیام نور وبر، ماکس، 1375، شهر در گذر زمان، ترجمه شیواکاویانی، شرکت سهامی انتشار ودیعی، کاظم، 1376، مقدمه ای بر روستاشناسی ایران، انتشارات دهخدا

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته