Loading...

پیشینه و مبانی نظری تحقیق تحلیل فضایی ورودی شهرها

پیشینه و مبانی نظری تحقیق تحلیل فضایی ورودی شهرها (docx) 23 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 23 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

HYPERLINK \l "_Toc397897197" 2-1 تاریخچه ورودی شهر PAGEREF _Toc397897197 \h 11 2 –2 ورودی شهرها در ایران PAGEREF _Toc397897198 \h 11 2 – 3 مفهوم ورودی PAGEREF _Toc397897199 \h 14 2 – 4 اجزاء فضای ورودی PAGEREF _Toc397897200 \h 15 2–5 بررسی عوامل موثر بر طراحی ورودی ها PAGEREF _Toc397897201 \h 16 2-6 نحوه تاثیرگذاری نقش ورودی در طراحی PAGEREF _Toc397897202 \h 16 2-7 نقش های تعریف شده برای ورودی PAGEREF _Toc397897203 \h 17 2-8 ورودی شهر امروز صحنه تناقض و تضاد PAGEREF _Toc397897204 \h 18 2-9 توقعات موضوعی از ورودی PAGEREF _Toc397897205 \h 22 2-9-1 تبدیل پذیری PAGEREF _Toc397897206 \h 22 2-9-2 نفوذ پذیری PAGEREF _Toc397897207 \h 24 2-10 توقعات موردی از ورودی شهر PAGEREF _Toc397897208 \h 25 2-10-1 پذیرندگی PAGEREF _Toc397897209 \h 25 2-10-2 خوانایی PAGEREF _Toc397897210 \h 26 2-10-3 تشخص PAGEREF _Toc397897211 \h 27 2 –11 نظریه پردازان جهانی PAGEREF _Toc397897212 \h 28 2-11-1 جان راسکین (1900-1818) PAGEREF _Toc397897213 \h 28 2 -11-2 کامیلو بویی تو (1914 – 1836) PAGEREF _Toc397897214 \h 29 2-11-3 کامیلو سیت (1903 _ 1843) PAGEREF _Toc397897215 \h 29 2-11-4 کنسانتین دوکسیادیس PAGEREF _Toc397897216 \h 30 2-1 تاریخچه ورودی شهر در گذشته اولین نشانه بصری شهر در ذهن ناظر، ورودی شهرها بود (دروازه، حصار، بارو، سوار، خندق،...). کالبد شهر در ظرف حصار بارو و گاه خندق قرار داشته و ورود به شهر ازطریق حوزه دروازه صورت می‎گرفته است. حس ورود ازطریق رویت حصار و بارو و ظهورکشتزارها و باغات ایجاد شده و اولین تصویر عینی مسافران باروی شهر بوده است. ورودی ها در گذشته به لحاظ ادراکی و عملکردی قابل تامل و بررسی می‎باشد. دروازه قزوین، دروازه شاه عبدالعظیم، دروازه دولت از جمله قدیمی ترین دروازه‎ها می‎باشند. ویژگی های ادراکی شامل دعوت کنندگی، هویت بخشی، ایجاد حس مکان، ایجاد کریدور بصری و ادراکی بین فضای خارج و درون شهر و به لحاظ عملکردی شامل برقرار ارتباط فیزیکی بین فضای خارج و داخل، تامین امنیت و نظارت، هدایت و جهت دهی به مسافران معرفی سلسله مراتبی شهر و. . . است که توجه به این ویژگی ها بیانگر در نظر گرفتن توأم معنا، عملکرد و شکل در ورودی شهرهای قدیمی است. حال امروزه نیز با وجود اینکه نخستین فضای برخورد مسافر با شهر ورودی آن است و نخستین تصویر ذهنی و پیشداوری‎های وی بر این اساس صورت می‎گیرد، اما همچنان با عدم ارایه تصویر مناسبی از ورودی‎ها رو به رو هستیم. فضاهای ورودی امروز فضاهایی فاقد ساختار مشخص، فاقد هویت، مملو از اغتشاشات بصری و سیمایی نامطلوب، عدم خوانایی وهدایت درست مسافر، فاقد جذابیت بصری و ایجاد انگیزه در ناظر، نبود ساختار مشخص برای القای حس ورود، پایین بودن کیفیت محیطی و از بین رفتن عملکرد تفرجگاهی آن و... می باشد که علاوه بر سیمای طبیعی چیز دیگری برای تمایز میان آنها وجود ندارد. با توجه به توسعه کالبدی بیش از پیش شهرها، حاشیه های امروز، بافت های میانی شهرهای آینده ما هستند که یقیناَ بافت های مساله داردر آن زمان خواهند بود. بنابراین توجه به کیفیت فضای ورودی شهرها و تبیین چند سونگر مسایل آن، یکی از اساسی ترین موضوعاتی است که در طراحی و ساماندهی ورودی ها باید در نظر گرفت. . (خادمی ورفیعی 1390) 2 –2 ورودی شهرها در ایران شهرهای ایرانی پیش ازاسلام بویژه در دوران هخامنشی و ساسانی بر مبنای باورهای دینی و متاثر از مقوله جهان بینی ساخته می شد. این شهرها معمولا به حصاری ختم می گشت که چهار دروازه به سوی عالم داشته و یادآور جهات اربعه بود. در این جهان بینی شهر با زمین به عنوان مرکز عالم مقایسه می گشت که از طریق دروازه‎های خود با کل عالم هستی که به چهار قسمت تقسیم می‎شد ارتباط می یافت. بنابراین مشاهده می‎گردد که این دوران علاوه بر دو عملکرد برقراری ارتباط و نمایش جهات اربعه مفهومی فلسفی در رابطه با شهر و دروازه‎های آن وجود داشت. در دوران ساسانی بازار در اطراف ورودی و دروازه شهر توسعه یافت و میدان با عملکردهای مختلف نظیر اعلام فرمانهای دولتی بخشودگیها و عقوبت ها در مقابل آن ظهور یافت. به این ترتیب زمینه شکل گیری فضایی پیرامون دروازه ورودی و بسط مفهوم ورودی از یک مرز و یا سطح عمودی برای عبور که با عنصر شاخص دروازه تعریف می شد به فضایی خاص از نظر عملکردی فراهم گردید. هر چند که" این فضا از دیدگاه ریخت شناسی هنوز فضای خاصی را سبب نمی شده است. چنین ساختاری از فضای ورودی شهرها بعد از اسلام نیز وجود داشت "که به تدریج با گذشت زمان بویژه در دوران صفویه رشد کرد و به تکامل رسید. (حبیبی 1375 ص 102) . فضاهای ورودی شهرها در دوران صفویه به این صورت بوده است: عنصر مهم و شاخص فضاهای ورودی در شهرهای قدیم دروازه است. دروازه‎ها به دو دسته تقسیم می‎شدند: دروازه های درونی شامل دروازه های محله ای، دروازه های بازار و دروازه های حکومتی مربوط به ارگ و یا قلعه و دروازه های بیرونی که در حصار شهر جای داشتند. دروازه های بیرونی، فضاهای درونی شهر را با بیرون آن مرتبط می ساختند. همه دروازه های بیرونی همواره در امتداد مسیر، جاده ها و راههای منتهی به شهر قرار داشتند و از جنبه عملکردی معمولا به سه دسته دروازه های اصلی، دروازه های فرعی و دروازه‎های حکومتی تقسیم می شدند. ویژگی‎های فضاهای ورودی شهرهای قدیم ایران نیز متاثر از فرهنگ و سنن اجتماعی دارای ویژگیهای ادراکی و عملکردی بود که پیشتر در شرح خصوصیات فضای ورودی بنا به آنها اشاره شد. ویژگیهای ادراکی دروازه‎های قدیم عبارتند از: دعوت کردن (به دلیل عملکرد اجتماعی و پویایی فضای باز مقابل دروازه شهر) هویت بخشیدن (اهمیت دادن به دروازه و تزئینات آن و شاخص نمودن دروازه) ایجاد حس ورود (عبور از دروازه به عنوان مرز جداکننده دو فضا) آماده ساختن برای درک فضای جدید (فضای باز مقابل دروازه با عملکرد اجتماعی). و ویژگیهای عملکردی فضای ورودی شهرهای قدیم ایران عبارتند از: برقراری ارتباط فیزیکی بین دو فضا (دروازه) تامین امنیت و نظارت بر ارتباط (دروازه و برج های دفاعی) هدایت (قرارگیری دروازه اصلی در مسیری که مستقیما به مرکز شهر و بازار ارتباط داشت) معرفی شهر (کتیبه هایی که بر سر در دروازه ورودیهای مهم نوشته می شد) حضور فضای ورودی در فعالیتهای روزمره شهر (فضای باز مقابل دروازه ورودی با عملکرد اجتماعی و اقتصادی). ورودی های همه شهرهای ایران واجد تمامی این خصوصیات نبوده و برحسب اهمیت ورودی و شهر مورد نظر، از نظر دارا بودن بخشی و یا کلیه این ویژگیها با یکدیگر متفاوت بوده اند. مقایسه بین ویژگیهای ورودی یک بنا و شهر در گذشته نمایانگر وجود تشابهاتی میان آنها است. به نظر می رسد همان اهدافی که موجب شده تا فضای ورودی یک بنا شکل گیرد و تکامل یابد، در شکل گیری فضای ورودی شهر نیز نقش داشته و علت تفاوت در ساختار کالبدی ورودی بنا و شهر، تفاوت در میزان خصوصی بودن این فضاها و روش پاسخگویی به این اهداف است و ایجاب می نماید که ساختار کالبدی فضای ورودی بنا بسیار پیچیده‎تر از ورودی شهر باشد. (همان منبع ص97) ورودی شهرهای کنونی ایران نیز بدین صورت می باشد که توسعه سریع و پر شتاب شهرها و اشغال بی‎رویه اراضی در فراسوی مرزهای آن موجب تحولات چشم گیری در سیمای حومه و حاشیه شهرها شده است. این نواحی با سازمان و ساختار فضایی و کالبدی منفصل، پراکنده، بدون انسجام و فاقد هویت از یک‎سو با نواحی روستایی و یا عرصه‎های طبیعی و از سوی دیگر با جوامع شهری تداخل نموده و یا با تغییر شکل نواحی روستایی، سیمایی نه کاملا شهری و یا روستایی بوجود آوردند. «این نواحی عموما در حول و حوش مسیرهای ارتباطی شهرها شکل گرفته و نیروی حیاتی خود را از آن می گیرند» (شالین 1372). این نواحی منظر ورودی اکثر شهرهای ایران را تشکیل می دهند. برای آگاهی از وضعیت کنونی فضاهای ورودی شهرها در ایران نمونه هایی انتخاب گردید. در انتخاب نمونه حدالقل یکی از ظوابط زیر مورد توجه قرار گرفته است: 1- شهر توریستی باشد و یا در مسیر جاده های پر تردد توریستی کشور قرار گرفته باشد. 2- از شهرهای مهم کشور باشد. 3- نماینده یکی از دو اقلیم معتدل و خشک باشد. در گروه اول ورودی شهرهای حاشیه دریای خزر شامل آمل، بابل، لنگرود، لاهیجان، رشت و فومن، در گروه دوم ورودی شهرهای حاشیه کویر و فلات مرکزی ایران و در گروه سوم ورودی برخی از شهرهای مهم تاریخی و توریستی شامل اصفهان، شیراز ، تهران و قزوین مورد بررسی قرار گرفته است. از مشاهدات میدانی فضاهای ورودی این شهرها نتایج زیر حاصل شده است: 1- فضاهای ورودی شهرها غالبا فاقد ساختاری مشخص و متمایز می باشند. 2- فضاهای ورودی شهرها غالبا فاقد هویت بوده و در اثر اغتشاشات بصری و محیطی به هویت شهرها آسیب می رسانند. 3- کاربریهایی با سیمایی نامطلوب نظیر تعمیرگاهها، اسقاطی‎ها و انبارها منظر ورودی اغلب شهرها را تشکیل می دهند. 4- در غیاب سیمای طبیعی ویژه و شاخص، عامل و یا ویژگی خاصی که فضای ورودی یک شهر را از شهرهای دیگر منطقه متمایز و مشخص گرداند در فضای ورودی اغلب شهرها وجود ندارد. 5- هدایت و راهنمایی تازه واردین به نقاط مختلف شهر به خوبی صورت نمی گیرد. 6- تابلوهای معرفی کننده شهرها اغلب در مکانهای نا مناسب و با کیفیت و اندازه نامتناسب قرار گرفته و به راحتی قابل رویت نمی باشد. 7- در صورت وجود عناصر ارزشمند و نمادین تاریخی و طبیعی، این عناصر اغلب در میان اغتشاشات بصری و محیطی فضاهای ورودی گم شده اند. 8- فضای ورودی شهرها غالبا فاقد جذابیت بصری بوده و انگیز ای برای ورود به شهر ایجاد نمی کند. 9- به دلیل فقدان ساختاری مشخص، در این فضا غالبا حس ورود به شهر در شخص ایجاد نمی شود. 10- در صورت وجود عناصر طبیعی با ارزش نظیر پوشش گیاهی و یا برجستگی و تنوع شکل زمین در داخل و یا پیرامون فضای ورودی شهر، از تاثیر نامطلوب اغتشاشات محیطی و بصری تا حدی کاسته می‎شود. 11- در ورودی در شهرهایی که فاقد منظر ورودی زیبا هستند، تاثیر منفی اغتشاشات محیطی و بصری مشهودتر است. 12- به دلیل پایین بودن کیفیت محیطی و وجود برخی از کاربریها نظیر تعمیرگاه اتومبیل و... در اغلب ورودیها، قابلیت آن برای برخی از فعالیتهای اجتماعی نظیر فعالیت تفرجی از بین رفته است. به غیر از تعداد معدودی از ورودیها نظیر ورودی دروازه قرآن شیراز که همچنان دارای عملکرد تفرجی نیز می باشد. (همان منبع ص124) 2 – 3 مفهوم ورودی در لغت نامه دهخدا ورودی منسوب به ورود دانسته شده و ورود در لغت به معنای رسیدن درآمدن و رسیدن است. ورودی در معماری پاسخگوی عمل ورود به معنای رسوخ در سطحی عمودی است. عمل ورود می تواند گذر از درون یک سطح باشد. . . که به طور ضمنی بوجود آمده است و یا در حالات ظریفتر یک اختلاف سطح می تواند علامت گذر از یک فضا به فضای دیگر باشد. گروه تیم تن نقش مهمی را برای فضای ورودی قایل شده و معتقد است که این فضا چه در بنا و چه شهر می تواند به عنوان بستری برای یک تجربه مطبوع انسانی عمل کند و بنابر این ورود و خروج را آگاهانه نماید. دوگانگی موجود بین داخل و خارج از طریق این فضا که آن را آستانه می نامند و با استفاده از ابزار واسطه ای تبدیل به فضایی با معنی و هدفمند شده و به ایجاد حس هویت می انجامد. در برخی موارد ورود از یک فضا به فضای دیگر روشن و مشخص است و به ساده ترین شکل از طریق رسوخ از یک سطح عمودی می تواند صورت گیرد. از سویی دیگر در یک مقیاس بزرگتر شهری غالبا ورود از یک فضا به فضای دیگر همراه با بروز تدریجی تمایزات بین دو فضای مختلف اغلب به صورت تدریجی و مستلزم عبور از یک یا چند فضای واسط است. در محیط های طبیعی نیز به دلیل تغییر تدریجی ساختار محیط طبیعی مرحله خروج از یک فضا و ورود به فضای دیگر اغلب تدریجی است. البته در معماری و بویژه معماری سنتی ایران نیز غالبا ورود از یک محیط خارجی بنا به درون آن از طیق عبور از یک سلسله فضاهای مرتبط به هم که مجموعا فضای ورودی را تشکیل می دهند صورت می گیرد. در معماری سنتی ایران فضای ورودی به عنوان یکی از اجزا یک بنا دارای چنان هماهنگی در در عملکرد و سازمان و ساختار فضایی–کالبدی بود که نیازها و اهداف مردم را به خوبی تامین می کرد. برای تشریح قابلیت های فضای ورودی در معماری سنتی به شرح این فضا و اجزا تشکیل دهنده آن پرداخته می شود. (خادمی ورفیعی 1390 ص56) 2 – 4 اجزاء فضای ورودی در گذشته بر حسب نوع بنا و عملکرد آن فضاهای ورودی به گونه ای طراحی می‎گردیده بتواند پاسخگوی عملکرد موردنظر بوده و اهداف و نیازهای صاحب بنا را بر آورده سازد. در طراحی فضای ورودی اهداف و اصول متناسب با عملکرد بنا از جمله حفظ محرمیت در مورد واحدهای مسکونی– شاخص و خوانا نمودن بنا در سیمای شهر ایجاد پیوند بین بناهای بزرگ و عمومی با فضاهای شهری – تقسیم و تغییر جهت حرکت و حل مسایل کالبدی و ایجاد هماهنگی بین بنا و فضاهای پیرامونی در نظر گرفته می شد. بطور کلی ویژگیهای فضای ورودی بنا در کامل ترن شکل آن را می توان به دو دسته ویژگیهای ادراکی و عملکردی تقسیم نمود که انعکاس نحوه شکل گیری –جزء فضاهای ورودی و خصوصیات و ویژگیهای کالبدی و عملکردی آنهاست ویژگیهای ادراکی فضای ورودی بنا عبارتند از :دعوت کردن هویت بخشیدن ایجاد حس ورود آماده ساختن برای درک فضای جدید برقراری ارتباط ادراکی بین دو فضا. و ویژگیهای عملکردی فضای ورودی بنا عبارتند از : برقراری ارتباط فیزیکی بین دو فضا تامین امنیت و نظارت بر ارتباط هدایت کنترل و حضور در فعالیتهای روزمره شهر. بنابراین نحوه شکل کیری فضاهای ورودی بناها در گذشته به منظور پاسخگویی به چند عملکرد اصلی و جنبی بوده که حاصل الگوهای رفتاری آداب و رسوم و سنن و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی آن دوران می‎باشد از آن زمان تا کنون دگرکونی تدریجی ارزشهای فرهنگی و اجتماعی و تحولات صورت گرفته در سنن و الگوهای رفتاری بسیاری از عملکردهای فضای ورودی بناها و ساختار فضایی کالبدی آنها را تا حد زیادی تغییر داده است. (همان منبع ص59) 2–5 بررسی عوامل موثر بر طراحی ورودی ها بخش عمده شناخت ما از شهر در فضاهای باز شهری شکل می گیرد. این فضاها تصویر برجسته شهر را می‎سازند. ورودی شهرها به عنوان اولین نقاطی که اکثر مسافران با آن برمی خورند، بخش عمده تصویر اولیه شهر را شکل می دهد. تصاویر و حال و هوا و قوت مکان آنها در شکل دهی ذهنیت مخاطبان در رابطه با شهری که پیش رو خواهند داشت بسیار موثر است. به هم خوردن تسلسل مراتب در نظام کالبدی شهرها سبب شده تا ورودی شهرها که یکی از حلقه های این اتصال است، عملکرد مناسبی نداشته باشد، نقش خود را به خوبی ایفا نکنند و حامل پیام، معما و یا تصویری از شهر نباشد. (حبیبی ومقصودی1381ص 95) 2-6 نحوه تاثیرگذاری نقش ورودی در طراحی در گذشته ورودی ها محل انجام تبادلات اقتصادی و اسکان موقت کاروانسراها و مکان انجام مراسم اجتماعی بودند آنها نه تنها نقطه شروع شهر و مرز بین درون و بیرون به حساب می آمدند و در شکل گیری ساختار ذهنی مسافران از شهر نقش اساسی داشتند، بلکه دارای عملکردهای ارتباطی، نظارتی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی نظیر گذران اوقات فراغت، مجازات محکومین، تماس ها و مبادلات اقتصادی، بدرقه و استقبال نیز بودند. با این تعاریف زمینه شکل گیری فضایی پیرامون دروازه ورودی و بسط مفهوم ورودی از یک مرز و یا سطح عمودی برای عبور که با عنصر شاخص دروازه تعریف می شد، به فضایی خاص از نظر عملکردی فراهم می شد. ورودی های امروز تنها به عنوان عنصری جهت مشخص کردن محدوده شهر عمل می کنند. آنچه که امروزه در ورودی شهرها مشاهده می شود تنها تقلیدی ناآگاهانه از کالبد و شکل ظاهری دروازه هاست؛ لذا در ذهن طراح تعریف ارائه شده از ورودی تاثیر خود را در برنامه ریزی فعالیت ها و عملکردهای ورودی خواهد گذاشت. نقش نشانه ای یا نقش ارتباطی ورودی می تواند در برنامه ریزی تاثیر فراوانی بگذارد. (گلشن، حبیبی 1378ص 38) 1-  تاثیر سرعت، حرکت و زمان بر طراحی بخش عمده ادراک ما از فضا، نخست بصری است که ادراک بصری خود در وهله اول فضایی نیز است. با حرکت در فضا، محیط اطراف به صورت توالی محرک های بصری تجربه می شود و نسبت به میزان ارتباط بین محرک های مختلف در یک فضا به صورت منسجم درک شده و حس خاصی نسبت به آن مکان پیدا می‎شود. در این حالت، فضا دارای حس مکانی قوی و پرمعنایی خواهد بود و پیوسته و کامل به نظر می‎رسد. ولی اگر عناصر موجود در فضا، پیوستگی و ارتباط لازم را با یکدیگر نداشته باشد، فضا مبهم و ناهنجار جلوه می کند و از نظر بصری، فاقد انسجام و حس مکان خواهد بود. امروزه با ورود اتومبیل، سرعت و نوع حرکت در گذشته متفاوت است. لذا ترکیب بافت لبه شهر باید به گونه ای باشد که با سرعت حرکت ناظری که به شهر نزدیک می شود، هماهنگی داشته باشد. اگرچه بافت لبه و ورودی شهر امروز حتماً مقیاس و ترکیبی متفاوت از شهر قدیم خواهد داشت؛ اما مفهوم بنیادین ورودی ما همان است. تغییر سرعت ورود ناظر و متحرک بودن آن موجب می شود تا ورودی نه به عنوان یک نقطه بلکه به صورت مسیر تعریف شده و مجموعه ای از سکانس های متوالی را برای ناظر به نمایش بگذارد. (همان منبع قبلی ص109) 2- بررسی تاثیر منظر سایت بر طراحی: مسافر یا گذرنده از شهر، هنگام نزدیک شدن به شهر باید بتواند تصویری کلی از بافت و زندگی شهر را در ذهن خود مجسم بدارد. گستردگی این تصویر و جامعیت آن با نزدیک شدن به شهر و نیز شکل بستری که شهر در آن قرار گرفته، متفاوت است. بی توجهی به زمینه، امری است که موجب بی هویتی هرچه بیشتر شهرهای امروز شده است. ورودی شهرها فارغ از موقعیت قرارگیری شان در فرم‎ها و اشکالی مشابه همدیگر شناخته می شود و بار معنایی خاصی را به دنبال ندارد. (همان منبع ص56) 2-7 نقش های تعریف شده برای ورودی ورودی، تاکیدی بر گذار و انتقال. ورودی به مثابه منتقل کننده آگاهی و اطلاعات. ورودی به مثابه توقفگاه. ورودی به مثابه حلقه واسط در گذر از دو فضای متفاوت. ورودی به مثابه مرز جدایی شهر از حومه (شروع شهر و اتمام حومه). ورودی به مثابه عنصر هدایت کننده. ورودی به مثابه نشانه شهری. ورودی، نقطه آغاز سازمان فضایی شهر (نقطه شروع استخوان بندی). ورودی به مثابه منطقه امن. ورودی نقطه فعال شهر از نظر اجتماعی و محل شکل گیری خاطرات جمعی. ورودی به مثابه تعریف کننده سلسله مراتب ورود. ورودی، انتقال حس معنوی. ورودی، میدان مهم شهری. ورودی محلی برای گذران اوقات فراغت. ورودی، فضای مبدل حرکتی. ورودی مکمل شهر. از میان حالتهای کلی مطرح شده، نقش ورودی به عنوان نقطه انفصال حومه و شهر و نقطه ورود به سازمان فضایی شهر مهمتر از بقیه تشخیص داده شده است. پذیرفتن این نقش لزوم احساس ورود، احساس عبور از فضای واسط و خاطره انگیزی و نشانه بودن در فضا را تاکید می کند. از آنجا که در این میان ورودی نقش واسط را بازی می کند، لذا به عنوان مبدل حرکتی (پایانه‎ها و ایستگاه های اتوبوس و تاکسی) و کارکردی (به دلیل ارتباط با شهر لزوم ارتباط با آن و استخوان بندی شهر و قرارگیری کاربری‎های واسط الزامی است)، نیز عمل می کند. نکته حائز اهمیت در رابطه با نقش ها و برنامه های یاد شده این است که اگرچه هیچ یک به تنهایی نمی تواند پاسخگوی ویژگی های کلی فضای ورودی شهر باشد؛ اما در این میان بعضی سناریوها هماهنگی بیشتری با ویژگی ورودی شهر دارد، بنابراین انتخاب یک یا دو نقش ازآنها وجه کلی فضا را مشخص کرده و به معنای نفی سایر گزینه ها نیست. ورودی های امروز تنها به عنوان عنصری جهت مشخص کردن محدوده شهر عمل می کنند. آنچه که امروزه در ورودی شهرها مشاهده می شود، تنها تقلیدی ناآگاهانه از کالبد و شکل ظاهری دروازه هاست. در حالی که مسافر یا گذرنده، هنگام نزدیک شدن به شهر باید بتواند تصویری کلی از بافت و زندگی شهر را در ذهن خود مجسم بدارد. گستردگی این تصویر و جامعیت آن با نزدیک شدن به شهر و شکل بستری که شهر در آن قرار گرفته، متفاوت است. بی توجهی به زمینه، امری است که موجب بی هویتی هرچه بیشتر شهرهای امروز شده است. (حبیبی ومقصودی1381ص 125) 2-8 ورودی شهر امروز صحنه تناقض و تضاد در گذشته نخستین تصویری که از هر شهر در ذهن مسافرین نقش می بست ورودی آن بود. پس از مدت ها گذر از میان بیابان یا کوهستان با رسیدن به مزارع و باغات اطراف شهر کم کم احساس نزدیک شدن به یک مجتمع زیستی به انسان دست می داد؛ یا عبور از بین آنها، مسافر به دروازه ای می رسید که چون در میان باروی شهر جای داشت، مدخل شهر محسوب می شد. گاه نیز این دروازه بدون اینکه باروی در کار باشد، تنها حریمی را تعریف می کرد. در هر حال دروازه بیشتر جنبه نمادین داشت و احساس ورود به شهر از مدت‎ها پیش و به محض نمایان شدن سواد شهر و مزارع و باغات اطراف آن در مسافر برانگیخته شده بود. در واقع از جایی که ردپای دخل و تصرف متمرکز انسان در محیط طبیعی نمودار می گشت، مقدمات ورود فراهم می شد و شهر خارج از دروازه اش به استقبال مسافر می آمد. پس از گذر از دروازه نیز باغات درون شهر همچنان مسافر را تا مسافتی همراهی می نمودند تا اینکه نهایتاً وارد شهر شود. به این ترتیب ورود به شهر رویدادی نبود که در یک لحظه و یک نقطه به وقوع پیوندد، بلکه زمان و عرصه‎ای را به خود اختصاص می داد. تمامی این عرصه در واقع نقش ورودی را بازی می کرد. این عرصه قابلیت این را داشت که ضمن استقبال از مسافر، وی را به ÷هنگام خروج از شهر نیز بدرقه کند زیرا در دو طرف دروازه بسط پیدا کرده بود. تمامی این آداب ورود در شرایطی برگزار می گردید که نظام حرکتی تنوع سرعت چندانی نداشت. حمل و نقل توسط حیوانات انجام می شد و سرعت آنها چندان با سرعت پیاده فرق نمی کرد. بنابراین ورود به شهر به آهستگی انجام می گرفت. در این سرعت حتی یک دروازه می توانست به مسافر تذکر دهد که در حال عبور است. با این وجود به یک دروازه به عنوان ورودی شهر بسنده نمی شد. بر این مبنا در شرایط فعلی که سرعت حرکت میان شهرها به شدت افزایش یافته است، نیاز به وجود چنین فیلتری که سرعت جاده را به سرعت درون شهری تبدیل نماید و مسافر را آماده مواجهه با شهر کند، به شدت احساس می شود. بدیهی است که هرچه سرعت بالاتر می رود عرصه بیشتری باید در اختیار فرد قرار گیرد تا در سرعت بالا مجال ادراک ورود به شهر را داشته باشد. هرچه قدر این عرصه با روحیه استقبال و بدرقه هماهنگ تر باشد، در این راستا کمک موثرتری خواهد نمود. (همان منبع ص140) از اینجاست که لزوم پرداختن به ورودی شهر به عنوان یک فضای شهری مطرح می شود و اهمیت آن در این است که ورودی، نخستین فضای شهری مطرح می شود و اهمیت آن در این است که ورودی، نخستین فضای شهری است که هرکس به هنگام ورود به شهر با آن مواجه می گردد. این در حالی است که ورودی شهرهای کوچک و بزرگ ما از چنان وضعیت ناهنجاری برخوردارند که هیچ احساسی از رسیدن با شوق ورود در مسافر بر نمی انگیزد و تصویری مطابق با توقع وی از ورودی یک شهر در ذهن ایجاد نمی کند. امروز در این گونه بندی ورودی شهرهایمان به طور معمول با دو صحنه روبرو هستیم: 1- صحنه ای خودجوش که توسط ساکنین حوزه به صورت غیر قانونی اجرا شده است و از هیچ الگوی از پیش فکر شده‎ای تبعیت نمی کند. 2- صحنه ورودی هایی که بر اساس الگویی نامعلوم با دخالت مدیران شهری شکل گرفته است. صحنه اول معمولاً مربوط به شهرهای کوچک و آبادیهایی است که بر سر راه های مواصلاتی مهم کشور قرار گرفته‎اند. ورودی های فرعی شهرهای متوسط و بزرگ ما نیز با چنین صحنه ای دست به گریبان هستند. فارغ از اینکه شهرهای مورد نظر کویری، ساحلی یا کوهستانی باشند. مناظر مشابهی در ورودی به آنها به چشم می خورد. تنها عاملی که به راننده و مسافر اعلام می کند که به شهر نزدیک شده، تابلویی است که شروع شهر را اعلام و خوشامد می گوید مکانی که می بایستی معرف شهر بوده، به عبارتی ویترین نمایش هویت شهر و ارزش های نهفته در آن باشد به نخاله، زباله دان و تبعیدگاه (صفوف مزاحم) تبدیل شده است. بناها اغلب نیمه کاره وکثیف بوده، شانه های خاکی جاده پر از چاله های ریز و درشت می‎باشند. صف طویلی از توده های انباشت نخاله که ماحصل ساخت و سازهای شهری است، لکه های بزرگ و سیاه روغن و بالاخره زباله های پراکنده مسافرین، عرصه اطراف به اصطلاح ورودی را پوشانده‎اند. بناها اکثراً بدون برنامه و خودجوش شکل گرفته‎اند. نه توالی آنها دارای نظمی است و نه احجام و جداره های آن طراحی و تعریف شده اند. ساکنین و مسافرین از هر محلی که بخواهند از جاده عبور می کنند در کنار جاده می‎نشینند، کودکان و حیوانات خود را بدون توجه به سرعت بالای خودروها در اطراف جاده ها رها می‎کنند. (همان منبع ص167) وجود تابلوهای هشداردهنده نیز کمکی نمی کند. ورودی های فرعی شهرهای متوسط و بزرگ نیز به علل مختلف از جمله نبودن در معرض دید مقامات، بی توجهی و بی مهری مدیران شهری، طراحان و برنامه‎ریزان قرار گرفته اند. رشد بی رویه و خودجوش این دسته از ورودی ها تا حد زیاد معلول دلایل زیر است: الف- هجوم ساکنین آبادی های اطراف، برای به اشتغال در بخش خدمات رسانی به مسافرین و رانندگان بین شهری، بیکاری مزمن و خوش نشینی بخش عمده ای از ساکنین جوان آن آبادی ها، آن ها را وادار می‎نماید که شانس خود را در خدمت رسانی به رهگذران امتحان نمایند. حضور صدها مکانیکی، تعویض روغنی، پنچرگیری و چندین غذاخوری و محل فروش تنقلات و خرده فروشی در مبادی ورودی شهر گواه این ادعاست. این دکه ها و مغازه ها که مشتریان بالقوه خود را در حال حرکت در مسیرهای خاص می بینند، به این محل های تردد مسافرین هجوم برده و در دو صف موازی به طول کیلومترها به انتظار مشتریان نشسته اند. اینان نه فرهنگ ساماندهی چهره دکان خود را دارند و نه تعلق خاطری بدان که به این امر مبادرت ورزند. و انگار حرفه خود را به رسمیتی نشناخته، همیشه به عنوان موقت و فصلی بدان امید بسته اند. درآمد آنها نیز اجازه بهسازی نمای مغازه هایشان را نمی دهد. اصولاً این افراد دنبال یک چهاردیواری برای امرار معاش هستند و این کالبدها عمدتاً نقش تعیین قلمرو را بازی می‎کنند. گویی دست برنامه ریزان توسعه را خوانده اند که به جای توسعه های درونی همیشه به توسعه بیرونی شهر علاقه نشان داده اند، پس اینان با صرف اندک مبلغی، حقوقی را برای آینده خود تثبیت می کنند. بدین لحاظ واحدهای مذبور ذاتاً دارای ساخت مناسبی نبوده و به راحتی نمی توان آن ها را زیباسازی نمود. ب- مدیریت شهری نیز دارای مشکلات و نارسائیهای خاص خود می باشد. محدودیت های مالی و اداری از یک طرف، و محذورات اجتماعی یا عاطفی شهرداران و کارشناسان آنان به خاطر بافت نیم عشیره‎ای شهر (خویشاوندی ها، وجود افراد و گروه های متنفذ و. . .) که می تواند جلوگیری از این هجوم را به مسئله ورودی شهر به عنوان معضلی مطرح نباشد، بلکه در صورت شناخت این معضل و ضرورت حل آن، نیروی متخصص لازم برای مطالعه و طرح پیشنهادات مناسب وجود داشته باشد. (همان منبع ص179) ج- شرکت های مهندسین مشاور مرکزنشین نیز تمایلی به عقد قرارداد و درگیر کردن خود در این گونه پروژه ها نشان نمی دهند. عدم درک ضرورت یک مطالع ریشه ای و محدودیت بودجه مدیریت شهری و ساختار اداری مالی این شرکت ها به عنوان نهادهای انتفاعی و عدم تناسبات میزان حق الزحمه های مشاوره‎ای با هزینه های مشاور موانع عمده ای در همکاری مشاورین با مدیریت چنین شهرهایی است. در صورت وجود مدیریتی مقتدر و دلسوز در این شهرها، به دستاوردهایی رسیده ایم که در بهترین حالت، گونه دوم صحنه مورد بحث ما را ایجاد کرده اند: صحنه ساماندهی شده ورودی های امروزین شهر ما. معمولاً در محل تلاقی جاده با حریم استحفاظی شهر تابلوی خوشامد ورود نصب شده است. در اکثر اوقات، بلافاصله پس از این تابلو جاده باریک بین شهری پهن تر شده و بدون آنکه پوشش گیاهی مناسبی داشته باشد نام بلوار را یدک می کشد. در اطراف این جاده نیز به جای فضای سبز، واحدهای خدماتی که شرح آنها رفت مستقر شده اند. طبیعی است که مشکلات مطرح شده را به همراه دارند. به حریم قانونی شهر که می رسیم ناگهان با فلکه ای وسیع و خارج از مقیاس روبرو می شویم که نام میدان را به خود اختصاص داده است. این فلکه که نه از لحاظ معنایی میدان است و نه از لحاظ عملکردی و ظاهری، در خوش بینانه ترین حالت تقاطعی است بین مسیر ورود و خروج سابق شهر و کمربندی الاحداث. این فلکه ها در حال حاضر محل توقف کامیون و اتوبوس های بین شهری و مسافرکش‎ها شده اند. سواره و پیاده بدون هیچ نظم و قانونمندی در تداخل با یکدیگر در فلکه حضور دارند و یک برای دیگری خطر محسوب می شود. مسافرین و بعضاً ساکنان شهر برای استفاده خنکی و طراوت فضای سبز میانی، بدون توجه به سرعت بالای سواره به هر طریق خود را به وسط فلکه می رسانند و لذا این فلکه سبز تبدیل به محل پیک نیک و استراحت آنها می شود. طبیعی است که در چنین شرایطی کودکان بدون مراقبت رها شوند و کسی متوجه ورود و خروج ناگهانی آن ها به سطح سواره رو نیست. دست فروش ها بساط خود را برای سرویس دادن همزمان به این افراد و مسافرین گذری در سواره رو مستقر می گردانند. به این ترتیب فلکه مذکور حتی از نظر ترافیکی نیز کارایی چندانی ندارد. هندسه اکثر این فلکه ها نیز باعث می شود که مسافر نتواند به راحتی مسیر بعدی خود را انتخاب کند. زیرا راه های منتهی به آن ها معمولاً آنقدر شبیه به هم بوده و اتصال راه به فلکه چنان تابع هندسه قاطع آن است که به سختی می توان یک راه را از سایر راه ها باز شناخت. جالب اینجاست که سالانه مقادیر متنابهی از بودجه شهرداری ها صرف نگهداری مرمت، آسفالت و فضای سبز چنین پدیده ای با مشکلات فوق الذکر می گردد. علیرغم تمامی معضلات مطرح شده مسئولین و دست اندرکاران مدیریت فضاهای شهری کماکان علاقه شدیدی به احداث اینگونه فضاها از خود نشان می‎دهند و حتی بر سر آن رقابت می پردازند. در حالی که محصول این رقابت، فضایی است لامکان، مغشوش، بدمنظر و ناکارا. (همان منبع ص180) لزوم تعمق در این مسئله هنگامی بیشتر نمایان می گردد که مسیر تحول فلکه های مذکور و جایگاهشان نسبت به شهر در طول زمان را در نظر آوریم. از آن جایی که اساساً توسعه به سمت بیرون در شهرهای ما مقدم بر توسعه درونی است، خواه ناخواه مرزهای شهر هر روز منبسط می شوند و بدیهی است که در آینده‎ای نه چندان دور فلکه ای که اکنون ورودی شهر محسوب می گردد در درون آن جای گیرد. دراین صورت فلکه مذکور به واسطه ابعاد غیر انسانی و بار ترافیکی که به خود جذب می نماید به جای یک فضای شهری تبدیل به یک معضل شهری می شود. با این اوصاف برای تعریف ورودی یک شهر نمی توان به عناصری چون بلوار با فلکه آن هم به صورت تغییر ماهیت یافته، بسنده نمود. ورودی یک شهر مجموعه ای از فضاهاست که مسافر را آماده مواجهه با آن می کند. برای نشان دادن یک شهر، تکرار الگوهای بی ماخذ مسلماً راه حل مناسبی نیست. (همان منبع ص192) 2-9 توقعات موضوعی از ورودی احتساب ورودی به عنوان یک مکان برای اتصال، توقعات خاصی را بر اساس تصویر ذهنی و تجربیات افراد می طلبد که آن را از حد یک درب ورودی فراتر می برد، توقعات مزبور مربوط به هر نوع فضایی است. اولین توقع از هر ورودی این است که در این مکان حریمها و مکانهای بیرون و درون به آرامی و ظرافت بهم تبدیل شوند. به نحوی که بدون وارد آوردن شوک، افراد بتوانند رفتارهای خود را متناسب با حال و هوای درون، هماهنگ با رویدادهای آن نمایند. لذا تبدیل پذیری جزو اولین ویژگیها برای هر نوع ورودی، از ورودی شهر و محله تا بناهای خاص و خانه میباشد. از طرف دیگر حوزه های دو طرف ورودی باهم تلاقی یافته و تا حدی در دل هم نفوذ پیدا می کنند. طرح ورودی میبایستی به گونه ای باشد که این نفوذپذیری را چه به صورت کالبدی و چه به صورت روانی بسته به شرایط دو عرصه بوجود آوردو احساس راه یافتن یکی به دیگری را در فرد ایجاد نماید. در واقع اتمام یک فضا و شروع شدن فضای دیگر را القا نماید. (مسعود خادمی، رضا رفیعی 1390ص 49) 2-9-1 تبدیل پذیری ورودی در ذهن اکثر شهروندان مکان ویژه ای است که در آن اححاس گذر از جایی و دخول به جای دیگر به آنها دست می دهد. به عبارت دیگر ضمن وابسته بودن به فضاهای دو طرفش، تبدیل آنها به یکدیگر را گوشزد می نماید. لذا شاید یکی از مهمترین توقعاتی که از هر نوع ورودی انتظار می رود، تبدیل پذیری باشد. با تعمق در این توقع نخستین چیزی که به ذهن بیشتر شهروندان خطور می کند، اینست که ورودی معمولا حریمی را به حریم دیگر تبدیل می نماید. برای مثال یک حریم خصوصی را به یک حریم عمومی وصل می‎کند. به همین لحاظ معمولا در جایی مستقر می گردد که یک حریم ختم و دیگری شروع شود. وجود ورودی زمانی میان دو حریم احساس می شود که در یک نظام سلسله مراتبی به عنوان حد واسط میان دو حریم عمل کند، مثلا ورودی یک خانه نسبت به درون آن عمومی تر و نسبت به بیرونش خصوصی تر است و اگر درون را فضای خصوصی و بیرون را فضایی عمومی فرض نماییم، ورودی فضایی نیمه عمومی و نیمه خصوصی می تواند باشد. از طرف دیگر در جداسازی این حریمها از یکدیگر معمولا ورودی به صورت یک فیلتر تقریبا یک طرفه عمل می کند. به این معنی که ورود از عرصه خصوصی به عمومی آسانتر از جهت معکوس آن امکان پذیر است. به منظور القا این سهولت شاید ساده ترین ترفند این باشد که فرد به هنگام گذر از ورودی و حرکت از عرصه خصوصی به عمومی، احساس گشادگی نماید. به طوری که از نظر روانی فشار کمتری بر وی وارد شود. این گشادگی می تواند از طریق کالبد فضا تداعی شود. اما در عین حال باز بودن مسیر دید و وسعت یافتن دامنه دید از سمت حریم خصوصی به عمومی، می تواند کمک موثری در این راستا باشد. روان شدن تدریجی حرکت از سمت عرصه خصوصی به عمومی نیز ترفند دیگری است که باعث می شود آسانتر بودن حرکت در این جهت بیشتر احساس شود. برعکس، گر چه ورودی هر یک از دو حریم را به دیگری تبدیل می نماید، اما انتظار نمی رود به واسطه گذر از آن به راحتی بتوان از عرصه عمومی به خصوصی راه یافت. بلکه برای حفظ ویژگی خصوصی بودن حریم مزبور لازم است حرکت از سمت عرصه عمومی به سوی آن با دشواری بیشتری نسبت به حرکت در جهت معکوس صورت پذیرد. در این راستا می توان از محدود کردن دید و دشوار شدن تدریجی حرکت از سمت عرصه عمومی به خصوصی یاری جستو در کنار آنها با کمک ترفندهای کالبدی، به هنگام حرکت از عرصه عمومی به خصوصی، ذدر ورودی احساس تنگی را به افراد القا نمود. با شنیدن نام ورودی همیشه این تصور به وجود می آید که بیرون ودرونی هست و ورودی حایل میان آنها می باشد. به همین دلیل معمولا ورودی را زمانی تعریف شده می خوانیم، که بر روی مرز میان بیرون ودرون استقرار یافته باشد. البته لازم به تذکر است که نباید این مرز را یک خط باریک فرض کرد، بلکه بیشتر حالت یک عرصه دارد. توقع که در خصوص تبدیل پذیری ورودی ها به ذهن اکثر شهروندان خطور می کند، تاثیر ورودی بر تبدیل رفتارهاست. عمدتا انتظار می رود که رفتارها در دو طرف ورودی – هر چند اندک – تغییر یابند. برای مثال سرعت حرکت تند یا کند شود و یا حرکتها به سمت محل ورودی جهت دار گردند و جذب آن شوند. شاید یکی از بارزترین تغییرات رفتاری که پس از گذر از ورودی اتفاق می افتد، تصمیم گیری برای انتخاب مسیر است (همان منبع ص153). 2-9-2 نفوذ پذیری به محض آنکه کلمه ورود گفته می شود، هر کس مکانی را در ذهن خود مجسم می کند که می توان از طریق آن به جای دیگر نفوذ کرد. هیچ کس انتظار ندارد که یک ورودی مسدود و غیر قابل نفوذ باشد. به همین دلیل نفوذ پذیری را می توان یکی از اساسی ترین توقعاتی به شمار آورد که از هر نوع ورودی انتظار می رود. لازمه نفوذپذیری در یک ورودی اینست که عرصه های دو طرف آن مطلقا از یکدیگر تفکیک نگردند و بتوانند به طور نسبی در هم نفوذ کنن. از این روست که در تصویر ذهنی اکثر شهروندان از یک ورودی به صورت ملایم– و نه ناگهانی– به یکدیگر تبدیل می شوند. تداوم فعالیتها و عناصر کالبدی از یک عرصه به دیگری، تغییر تدریجی آنها و ورود مظاهری از هر دو عرصه در ورودی در این جهت کمک به سزایی می نماید. بر اساس این توقع ورودی نمی تواند به یک منفذ ساده خالصه گردد و باید مشتمل بر فضا یا مجموعه‎ای از فضاها باشد. به این ترتیب فرصت می یابد که نقش عنصر حد واسطی را از نظر نور و تاریکی، خصوصی و عمومی بودن و... ایفا نماید. برای اینکه تبدیل ملایم دو عرصه به یکدیگر امکان پذیر باشد، لازمست ارتباط میان دو عرصه توسط ورودی قطع نگردد. یکی از راههای احساس این ارتباط بسته نشدن مسیر دید از یک عرصه به دیگری در برخورد با ورودی است. وجود رابطه بصری هر چند محدود ضمن حفظ حریمها باعث می شود که تداوم یک عرصه در دیگری برای فرد تداعی گردد. اجتناب از تغییرات ناگهانی در کالبد یا فعالیتها در دو طرف ورودی نیز مانع از جدایی قطعی و یکباره د فضا می شود. اگر حال و هوای فضاهای بلافصل دو طرف ورودی تا حدودی به هم شبیه باشد، فرد با پشت سر گذاشتن یک فضا، گذر از ورودی و رسیدن به فضای بعدی همچنان خود را در محیطی نسبتا آشنا می‎یابد و فرصت خواهد داشت فرایند نفوذ از یک رصه به دیگری را به یاد آورد، زیرا ارتباط آنها برایش محسوس بوده است. (پاکزاد 1386 ص125) اگر این شرط را بپذیریم که ورودی یک فضاست، لازمست خود این فضا نیز نفوذ پذیر باشد، زیرا در غیر این صورت اساسا باتوقع نفوذپذیری از مکانهای وروددی در تعارض قرار میگیرد. برای آنکه بتوانیم فضایی را نفوذ پذیر بخوانیم، باید بتوان در آن به فعالیت پرداخت. ابتدایی ترین فعالیتی که در خصوص ورودی به ذهن هر کس خطور می کند، حرکت است. اما برای ادراک فضای ورودی و فضاهای ماقبل و ما بعد آن، در برخی موارد سکون و فعالیتهایی که واجد این خصلت هستند، نیز ضروری به نظر می رسند. بنابراین ورودی باید در صورت نیاز بستر فضایی لازم برای انجام فعالیتها ی متنوع را فراهم آورد. در این راستا باید رفتارهایی را که در یک ورودی انجام پذیر هستند شناسایی نمد و تسهیلات و امکانات مورد نیاز آنها را مهیا ساخت. بههمین دلیل است که بلوارها و فلکه های وسیع و خالی از فعالیت که حتی به فرد فرصت مکث و انتخاب مسیر را در بدو ورود به شهر نمی دهند، نمی توانند نقش ورودی یک شهر را به عهده گیرند. از طرف دیگر نفوذ پیر بودن یک ورودی در گروی آن است که فضا از گشادگی متناسب با مقتضیات عرصه‎های دو طرفش و میزان فعالیتی که در ان انجام می شود، برخوردار باشد. برای مثال ورودی یک خیابان شهری نمی تواند فضایی تنگ باشد در حالی که شاید تنگ شدن ورودی یک خیابان محلی چندان نامطلوب نبوده، به حفظ حریم خصوصی آن کمک می کند. (همان منبع ص130) 2-10 توقعات موردی از ورودی شهر در گذشته نخستین اصویری که از هر شهر در ذهن مسافران نقش می بست، ورودی آن بود. پس از مدتها گذر از میان بیابان یا کوهستان، با رسیدن به مزارع و باغات اطراف شهر کم کم احساس نزدیک شدن به یک مجتمع زیستی به فرد دست می داد. با عبئر از بین آنها، مسافر به دروازهای می رسید که چون در میان باروی شهر جای داشت، مدخل شهر محسوب می شد. گاه نیز این دروازه بدون اینکه بارویی در کار باشد، تنها حریمی را تعریف می کرد. در هر حال وجود دروازه بیشتر جنبه نمادین داشت و احساس ورود به شهر از مدتها پیش و به محض نمایان شدن سواد شهر و مزارع و باغات اطراف آن در مسافر بر انگیخته شده بود. مانند هر ورودی دیگر شخص انتظار دارد که در زمان ورود پذیرفته شود و احساس ناخوشامد بودن به او دست ندهد. بنابراین اولین توقعی که از ورودی شهری می رود پذیرندگی است. خوانایی توقع دیگری است که از ورودی شهر انتظار می رود. حذف موانع دید و تنظیم سکانس بندی ها و سلسله مراتب بر این توانایی می افزاید. از سوی دیگر افراد انتظار دارند که ورودی هر شهر معرف خصوصیات و عناصر شاخص هویتی همان شهر باشد. از این رو تشخص هر ورودی که آن را از ورودی سایر نقاط متمایز کند اهمیت زیادی دارد (همان منبع ص136) . 2-10-1 پذیرندگی در زمان ورود به هر شهر اولین توقعی که هر فرد در ذهن خود دارد حس پذیرفته شدن است، یعنی شخص انتظار دارد که در بدو ورود با فضایی مواجه شود که به او خوشامد می گوید. اما مسلما ورود به شهر با ورود به سایر فضاها تفاوتهایی دارد، اولین توقعی که شخص از ورودی یک شهر دارد، دلبازی است. حضور عناصر طبیعی، فضا را دلپذیر کرده و تغییر تدریجی از فضای طبیعی به مصنوع را ممکن می کند. به همین دلیل طرفین جاده می بایست با پوشش گیاهی محصور شود تا هم محصوریت جاده، سرعت افراد را کاهش داده و هم منظر جاده و ورودی را ضمن نزدیک شدن به شهر بهبود بخشد. این پوشش گیاهی حوزه ورودی را به عنوان یک مکان خاص تعریف کرده و به ایجاد سلسله مراتب حرکتی کمک می کند. علاوه بر کاشت پوشش گیاهی، حفظ مناظر و عناصر طبیعی اطراف در طرفین ورودیها اهمیت زیادی دارد. دید به این عناصر از قبیل دشت یا جنگل، کوه یا دریا و مانند آن ضمن اینکه برای فرد مطلوب و لذت بخش است به او حس ورودد به محدوده شهر با خصوصیات خاص اقلیمی و طبیعی خود را می دهد. حفظ و تقویت دیدها و مناظر در تقویت دلبازی و مفرح بودن حوزه وزودیها نقش مهمی دارند. به همین دلیل باید دقت شود که دیدها توسط عناصر کالبدی و احجام مصنوع بسته نشوند. عرض مسیر و طول هر قطعه از آن می بایستی در هر قوس و انحناء به گونه ای باند که مانع از دیده شدن این عناصر و نشانه ها نشوند. به همین جهت باید در ناطی که این عناصر دیده می شوند، دیدها گشوده شوند. مسئله دیگر در ایجاد حس مطلوب برای افرادی که به شهر وارد می شوند، راحتی است. از این جهت، ایجاد باندهای تندرو و کندرو در مسیر ورودیها اهمیت زیادی داردتا خودروهای عبوری بتوانند به مسیر خود ادامه داده و خودروهایی که قصد استفاده از خدمات بین راهی یا مراجعه به بناهای اطراف ورودی را دارند بتوانند بدون مزاحمت به کار خود بپردازند. دسترسیهای سریع و آسان به این نقاط اعم از رستوران، فروشگاه مواد غذایی یا سوغاتی و مانند آنها می بایست به راحتی ممکن باشد. بررسی و پیش بینی نیازهای مسافرین و نیز ساکنین محل و بقیه کاربریهای لازم برای آنها می بایست در کناره ورودیها در نظر گرفته شود. (همان منبع ص139) 2-10-2 خوانایی نکته دیگری که بخصوص به دلیل حاکمیت سواره در ورودی شهرها اهمیت زیادی دارد، خوانایی است که به افزایش ایمنی و راحتی مسافرین کمک زیاد می کند. برای اینکه مسیری خوانا باشد ابتدا میبایست دارای وضوح کافی بوده و به راحتی رانندگان را هدایت کند. ادامه مسیر میبایست در روز و شب کاملا قابل رویت بوده و خالی از هر گونه مانع مزاحم برای دید باشد تا ایجاد مشکل و خطر نکند. به همین دلیل تنظیم شیبها و انحناء مسیر جاده طبق اصول طراحی راهها به نحوی که دید و منظر را مخدوش ننماید، اهمیت زیادی دارد. پارک خودروها در حاشیه باند تندرو و بخصوص تقاطعها و خروجیها و تغییرات ناگهانی در مسیر چه در عرض و چه در پستی و بلندیها کف مسیر باعث اختلال در حرکت می شود. عناصر موجود در اطراف و بعضا در میان جاده از جدول گرفته تا تابلوهای راهنما یا تبلیغاتی نمیبایست باعث مخدوش نمودن دید رانندگان شوند. یک نکته دیگر در خوانایی مسیرها مسئله راهبر ی است تا افراد بتوانند مسیر خود را به راحتی دنبال کرده و در جهت یابی خود هنگام ورود به شهر دچار مشکل نشوند. به همین جهت نشانه های شاخص شهر چه طبیعی و چه مصنوع میبایست قابل رویت باشند تا فرد بتواند موقعیت خود را با آن ارزیابی کند. به همین دلیل تابلوهای راهنمای تعیین مسیر می بایست در فاصله مناسب قرار داشته و خروجی ها نیز از فاصله مناسبی قابل رویت باشد. در این راستا، با ایجاد تمایز و تفاوت در جداره‎ها می‎بایست فرد را متوجه نزدیک شدن به نقطه تصمیم گیری کرد. برای اینکه دید فرد به نقطه مقصد هدایت شود لازمست که زاویه دید به تدریج به سمت مقصد کاهش یابد. در هر سکانس میبایست حدالقل یک عنصر یا نشانه شاخص از شهر دیده شود این سکانس ها می توانند به دلیل وجود پیچ و خم و انحناء مسیر و یا تغیییرات کالبدی و یا عملکردی د رمسیر باشند. در هر صورت تمی بایست انحناء دید رها شده و خالی باشد. عامل دیگری که به خوانایی محل کمک می کند نظم است، ایجاد تقارن نسبی در طرفین و محصوریت یکسان در حوزه ورودی به منظم بودن این بخش کمک می کند. وجود یک سلسله مراتب مشخص چه در ریتم حرکت و چه در جزئیات بدنه ها شخص را متوجه حرکت تدریجی از طبیعت به سمت محیط مصنوع می کند. به همین دلیل ترکیب تدریجی آنها و ظهور تدریجی سیلوئت و نشانه های شهر که به تدریج قوت می گیرندفرد را آماده ورود به شهر می کند. (همان منبع 141) 2-10-3 تشخص نکته کیفی مهمی که مشکل اصلی ورودی شهرهای ما است عدم تشخص آنها می باشد. الگوی بی ماخذی که در تمام شهرهای ما چه ساحلی، چه کویری و چه کوهستانی تقلید می گرددجوابگوی نیازهای این شهرها نیست. ورودی شهر نشانگر هویت و شخصیت یک شهر است و نمی توانبا ایجاد فلکه و بلوار، چند تابلو و مجسمه آن را تعریف کرد. نمی‎توان از اینک شهر، توریستی یا مذهبی یا صنعتی باشد صرفنظر کرد. برای تحق تشخص خاص هر ورودی لازم است که ورودی نماد چهره و شخصیت شهر باشد. به همین دلیل از تقلید ورودی سایر شهرها جدا باید پرهیز شود و مسیر ورودی منطبق با تپوگرافی و کاراکتر طبیعی محل باشد. ورودی هر شهر می بایست سبک و مصالح بومی معماری در محل را معرفی کرده، صنعتی و توریستی بودن شهر را نشان دهد. سیلوئت هر شهر دارای نشانه ها و عناصر خاصی چه طبیعی و چه مصنوع است که در قدیم سواد شهر خوانده می شده و به مسافر اطلاع می داد که به آن شهر خاص رسیده است. مسافرین و ساکنین شهر هنگام ورود توقع دارند که از شهر آن چیزی را در ذهن خود دارند، ببینند از این رو، این همانی و تطبیق چهره ورودی با تصویر ذهنی افراداهمیت زیادی دارد. به همین جهت حفظ نقاط خاطره انگیز اعم از بناها یا عرصه های طیبعی مانند تپه، آبگیر، چشمه و مانند آن به تقویت تصویر ذهنی آنان کمک زیادی کند. نیز حفظ نحوه ساخت و سازها به روشهای سنتی و بومی محل تاثیر بسیاری در حفظ این همانی با فضا دارد. حفظ خطوط تپوگرافی و پوشش گیاهی بومی و حال و هوای طبیعی محل نیز برای ارضاء حفظ این همانی افراد اهمیت زیادی دارد. در این مورد همانگونه که قبلا هم اشاره شد می بایست تصویر ذهنی افراد از هر شهر و توقعات آنها چه توسط ساکنین و چه توسط مسافرین و گردشگران شناسایی شده و در طراحی ورودی مورد توجه قرار گیرد. نکته مهم دیگری که اغلب ار آن غفلت می شود این است که با توسعه شهر، ورودی به بخشی از داخل شهر تبدیل می شود و محل جدیدی نقش ورودی را می یابد. این انعطاف و تبدیل پذیری می بایست در طراحی ورودیها به گونه ای اعمال شود تا زمانی که این بخش به شهر می پیونددضمن اینکه قابلیت ادغام با بافت را داشته باشد شخصیت و خاطره آن از میان نرود. کاربریها و کالبد جداره ها و احجام می بایست قابل تبدیل در جهت رفع نیازهای داخل شهر را داشته باشند و در صورت نیاز به ایجاد تغییرات در آنه، دانه های شاخص و کاربریهای خاص محل برای حفظ هویت و خاطره آن حفظ شوند. (همان منبع ص15047) 2 –11 نظریه پردازان جهانی نظریه های مربوط به ساماندهی ورودی هاابعاد گوناگونی را مورد بررسی قرار می دهد، که در آن میان دو بعد فرهنگی و اقتصادی اساسی ترین ابعاد می باشند که در معاصر سازی اثر موثر می افتد. نظریه‎های مربوط به ساماندهی ورودی در نیمه دوم قرن نوزدهم بوجود آمده که نظریه پردازی در این مورد تا کنون نیز ادامه دارد. 2-11-1 جان راسکین (1900-1818) راسکین حقوقدان اینگلیسی بود که با روی آوردن به هنر، ابتدا به نقد فلسفه هنر پرداخت و سپس روی به فلسفه اجتماعی آورد. «مطالعات عمیق زاسکین به او ثابت کرد که هنر و آثار هنری به طور چشمگیری از عوامل اجتماعی و اقتصادی تاثیر می پذیرد راسکین علت انحطاط هنر زمان خویش را در وضعیت اجتماعی – اقتصادی زمان صنعتی می بیند و در این مورد روابط و مناسبات تولید صنعتی را مقصر میداند» (مهندسان مشاور تالش 1373، پیشگفتار و حناچی 1378 ص 47) راسکین دو نظریه داشت که به قرار زیر است: 1 – منظر سازی : شهرها و بافت تاریخی مربوط به آنها در محیط طبیعی زیبایی قرار گرفته اندکه بنا به گفته راسکین به یکباره خلق نشده اند، بلکه از تعامل فضایی انسان ساخت و فضای طبیعی بوجود آمده اند. 2 – نظم اندامواره یا سازمند : به عقیده راسکین آنچه باعث زیبایی بافت های کهن شهری شده است، برخوردار بودن آنها از یک نظم اندامواره است، این نظم از قدرت خلاقه انسان و هستی سرچشمه گرفته است که هرچه پیشرفته تر باشد، نشاندهنده هوش برتر انسان است و بلعکس هر جه به بی نظمی صنعتی نزدیکتر باشد نشاندهنده از میان رفتن هنر ساختن است. 2 -11-2 کامیلو بویی تو (1914 – 1836) محقق و معمار ایتالیایی، تفکر جدید ساماندهی شهری را در قرن بیستم پایه ریزی کرد. وی را پدر ساماندهی شهری جدید مینامند. نظریات ساماندهی شهری از دیدگاه بویی تو را می توان در دو نظریه عمده زیر مطرح ساخت: الف) جایگزینی مفاهیم عماری به جای ویژگیهای شکلی و سبکی :بر اساس این نظریه مفهوم معماری مهم است نه شکل و سبک آن. اگر مفهوم شناخته شود شکل و سبک نیز شناخته می شود. در ساماندهی شهری نیازی به تقلید شکلی نیست بلکه مهم اینست که مفهوم در قالب مکان بیان گردد. ب) فراتر از زمان بودن بناها و مجموعه های تاریخی : بر اساس این نظریه، دمیدن روح جدید در کالبدقدیم، سبب می شود تا بناها و مجموعه های تاریخی زنده گردد. بر اساس نظریه های فوق اصول زیر مطرح می شود : الف) ایجاد عملکرد جدید در کالبد قدیم. ب) تعیین دوره مداخله در هر دوره. ج) تداوم مبانی اقدام. د) عدم تقلید از سبکهای معماری در گذشته. (حبیبی ومقصودی 1381ص 79) 2-11-3 کامیلو سیت (1903 _ 1843) سیت معمار اتریشی بود که مهمترین اثر وی کتاب «هنر ساختن شهرها »به سال 1889 می باشد. وی در این کتاب برداشتی کاملا زیبا شناسانه از شهرهای قرون وسطی و رنسانس دارد. نظریه های ساماندهی سیت شامل چهار نظریه عمده است که در زیر به آنها اشاره می شود : الف) جست و جوی الفبای شهرسازی کهن به منظور کاربست در شهرسازی جدید. ب) ارزش بناهای تاریخی در ارتباط و هماهنگی فضایی موجود بین بنا و محیط اطراف. ج) نظریه تداوم شهرسازی. د) نظریه هویت تاریخی شهرها. که اصولی تحت عنوان سلسله مراتب مکانی یا فضایی، هویت، تلفیق و انطباق، توازن، عملکرد گرایی، تعادل و مقیاس انسانی را در بر می گیرد. 0 (همان منبع ص85) 2-11-4 کنسانتین دوکسیادیس از نظریه پردازان مرمت شهری محسوب می شود که به اعتقاد وی، مفهوم مرمت شهری نباید با مفهوم مرمت ساختمانی و کالبدی اشتباه شده و بدان محدود گردد. زیرا مرمت شهری فراتر از مرمت ساختمانی عمل می‎نماید. نظریه های دوکسیادیس در خصوص مرمت شهری شامل موارد زیر است : الف) فراتر بودن مرمت شهری نسبت به مرمت ساختمانی و کالبدی. ب) مرمت شهری به عنوان هدف کاربردی، برای باز زنده سازی فضای شهری. بر اساس نظریات فوق، اصول مداخله از دیدگاه دوکسیادیس متواند چنین باشد: الف) درمان (مداخله به منظور زدودن عناصر مخرب). ب) حفاظت (مداخله به منظور تقویت عناصر سازنده). ج) مرمت پویا (مداخله به منظور به روز نگه داشتن عناصر و فضای شهری). (همان منبع ص105) منابع و مأخذ 1- ابلقی، علیرضا و پورجوهری امیر حسین، 1385 مبادی ورودی شهرها و تدوین اصول و معیارهای ساماندهیبرای بازیابی یک فضای شهری فراموش شده، مرکزمطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری، مجله آبادی شماره 53، 2-اصلاح عربانی، ابراهیم، 1380، کتاب گیلان، گروه پژوهشگران ایران، تهران، جلد اول. 3 -آموزش و پرورش، 1386، جغرافیای استان گیلان، شهرک چاپ و نشر کتابهای درسی تهران، 4- ایروانی، محمد وخداپناهی محمد کریم، 1371روانشناسی احساس و ادراک، انتشارات مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهی، 5-بحرینی، سیدحسین و علی طالب بابلیناهید، 1382 تدوین اصول و ضوابط طراحی محیط ورودی شهر، مجله محیط شناسی، شماره 8، تهران، دانشگاه تهران، 6-پاکزاد، جهانشاه، 1385مبانی نظری و فرایند طراحی شهری، انتشارات شهیدی، 7- پاکزاد، جهانشاه، 1385راهنمای طراحی فضاهای شهری در ایران، چاپ دوم، وزارت مسکن و شهرسازی، معاونت شهرسازی و معماری، شورای انتشارات، 8-حبیبی، سید محسن ومقصودی، ملیحه 1390، مرمت شهری، چاپ پنجم، تهران، دانشگاه تهران 9-خادمی، مسعودو رفیعی، رضا 1390، بررسی مولفه های کیفیت محیط در فضای ورودی شهرها، تهران، انتشارات دانشگاه تهران 10-رابینو، ه. ل. 1366، ولایات دارالمرز ایران گیلان، ترجمه جعفر خمامی زاده، رشت طاعتی 11-سرشماری نفوس ومسکن شهرستان ماسال 1345، تهران انتشارات مرکز آمار ایران 12-سرشماری نفوس ومسکن شهرستان ماسال 1355، تهران انتشارات مرکز آمار ایران 13-سرشماری نفوس ومسکن شهرستان ماسال 1365، تهران انتشارات مرکز آمار ایران 14-سرشماری نفوس ومسکن شهرستان ماسال 1375، تهران انتشارات مرکز آمار ایران 15-سرشماری نفوس ومسکن شهرستان ماسال 1385، تهران انتشارات مرکز آمار ایران 16-سیمای کشاورزی ماسال، 1386، مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان ماسال تهران انتشارات مرکز آمار ایران. 17-طرح هادی شهر شاندرمن، 1384، مشاوران بزرگ امید، بنیاد مسکن استان گیلان 18-فرمانداری ماسال، 1384، سند توسعه شهرستان، سازمان مدیریت و برنامه ریزی 19-قریب، فریدون، 1382ضوابط ساماندهی و معیارهای طراحی شهری برای مبادی ورودی شهرها، مجله هنرهای زیبا، شماره1 5، تهران، دانشگاه تهران، 20-قریب، فریدون، 1376، شبکه ارتباطی در طراحی شهری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران 21-کشوردوست، علیرضا، 1385، گیلان شهرها، نشر وارسته 22- گروتر، یورگن، زیبایی شناسی در معماری، 1383 ترجمهپاکزاد جهانشاه وهمایون عبدالرضا، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 23-ماهنامه فرهنگی، پژوهشی، اجتماعی تبحیره، 1385، سال چهارم و شماره های 28 و 29 24-مسرور، فرامرز، 1379، نامداران ماسال و شاندرمن، چاپ کادوسیان ماسال 25-نقشه آبادیهای استان گیلان، شهرستان ماسال 1385 سازمان مدیریت وبرنامه ریزی استان گیلان معاونت آمار واطلاعات 26-نقشه توپوگرافی شهرستان ماسال 1382 مقیاس 1:50000 انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح 27-نقشه خاکشناسی استان گیلان، شرکت کارتوگرافی وزمین شناسی ساجدیان، تهران 28- نقشه زمین شناسی استان گیلان مقیاس 1:100000 انتشارات وزارت صنایع ومعادن، سازمان زمین شناسی واکتشافات معدنی کشور 29-وزین، غلام 1378، ساماندهی شهری انتشارات درخشش، مشهد 30-یعقوبی چوبر، 1386، مردم نگاری شهرستان ماسال، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی وگردشگری گیلان

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته