پیشینه و مبانی نظری تحقیق اعتیاد بیماری اصلی،پیش رونده و كشنده (docx) 34 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 34 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
اعتیاد :
اعتیاد یک بیماری اصلی ، پیش رونده و كشنده است.این عارضه ، نوعی ارتباط تسکین دهنده با یک ماده روان گردان یا تأثیر گذار بر ذهن و یا رفتاری که ما را در برابر ميل بیش از حد، ناتوان میکند میباشد. اعتیاد به عنوان حالتی که در آن بدن انسان برای انجام فعالیت های عادی خود به یک ماده یا یک رفتار خاص وابسته می شود، تعریف شده است. زمانی که ماده مورد نیاز در اختیار بدن قرار نمی گیرد یا انجام رفتاری که شخص معتاد بدان وابسته شده است امکان پذیر نمی باشد، نتیجه کار بروز علائم خماری يا محروميت است. اعتیاد را می توان اجبار به انجام کاری تعریف کرد که فرد از پی آمدهای زیانبار آن آگاه است. حتي والدين ، همسر و ديگر نزدیکان فرد معتاد به راحتي اين واقعيت را كه اعتياد نوعي بيماري است نمي پذيرند. علت اين امر آن است كه اين افراد نيز از لحاظ احساسي در فرايند بيماري فرد معتاد درگير هستند(دانش و همکاران،1393).
با آنکه از واژه "اعتیاد" اغلب در اشاره به وابستگی به مواد مخدر یا مشروبات الکلی استفاده شده و تحت عنوان اعتیاد به مواد نیز از آن یاد می شود ، این احتمال نیز وجود دارد که انسان به فعالیت های دیگری چون قمار، پرخوری، روابط جنسی، تماشای تصاویر مستهجن یا حتی خریدهای بی مورد و بیش از اندازه معتاد شود. این گونه اعتیاد ها تحت عنوان اعتیاد های رفتار یا فرایندی نام برده میشوند.
بنا به تعریفی که انجمن آمریکايی درمان اعتیاد از واژه اعتیاد ارائه داده است : اعتیاد یک بیماری اصلی و مزمن می باشد که در مدارهای پاداش، انگیزه و حافظه و دیگر اجزای مربوطه مغز اختلال ایجاد مینماید. این اختلال ها به ایجاد ویژگی های جسمی ، روانی، اجتماعی و روحی در انسان منجر میشود. بروز چنین حالت هایی در انسان سبب می شود که وی برای دست یابی به پاداش (لذت) یا تسکین به مصرف یک ماده مخدر یا انجام رفتاری مخرب و ويرانگر روی آورد. علائم بارز اعتیاد، مختل شدن کنترل رفتار، ميل شديد به مصرف و ناتوانی در پاک ماندن مداوم و کاهش قدرت شناخت مشکلات جدی رفتاری و مناسبات و ارتباط با دیگران است. اعتیاد نیز همانند دیگر بیماری های مزمن ممکن است چرخه های لغزش و قطع مصرف را شامل شود. اگر اعتیاد درمان یا با فعالیت های بهبودی همراه نشود ،حالت پیش روندۀ آن ممکن است باعث معلولیت مغزي و یا حتی مرگ شود(دانش و همکاران،1393).
بیماری روانی:
اعتیاد از جمله بیماری هایی است که بیش از هر چیز به مغز انسان آسیب رسانده و سیستم ارتباطی آن را مختل می سازد. در این فصل، خواننده متوجه خواهد شد که چگونگی افکار و اندیشه های یک فرد معتاد پس از پیشرفت بیماری اعتیاد از حالت عادی خارج شده و فرد معتاد دیگر قدرت و کنترلی روی اعتیاد خود ندارد.
-بیماری جسمی:
در این قسمت، چگونگی خارج شدن ساختار و فعالیت مغز فرد معتاد از حالت عادی در پی پیشرفت بیماری اعتیاد تشریح شده است. سپس نشانه های وابستگي جسمي و تحمل یا تولرانس که نشانه غیرعادی بودن فعالیت جسم فرد معتاد است ،تشریح و یاد آوری می شود که فرد معتاد از توانایی لازم برای قطع مصرف و ترک اعتیاد خود برخوردار نیست(قدرتي و همکاران، 1392).
- ماهیت اعتیاد:
در این قسمت ویژگی هاي مختلف بیماری اعتیاد برای کمک به خواننده جهت پی بردن به ماهیت پیچیده اعتیاد بيان شده است. همچنين درك مي كنيم كه بهبود یافتن و رهایی از چنگ این بیماری، جنبه های متفاوتی از زندگی یک فرد معتاد را مورد توجه قرار می دهد.
- معتادان مزمن:
هرکسی که مواد مصرف می کند معتاد محسوب نمی شود .کسانی که مواد مصرف می کنند به سه دسته تقسیم می شوند ؛اما درمیان آنها تنهامعتادان مزمن هستند که به بیماری اعتیاد مبتلا می شوند.
- چرخه اعتیاد:
بیماری اعتیاد داری یک چرخه یا دور باطل است که مانع می شود تا فرد معتاد بتواند به تنهایی و اراده شخصی خود از این بیماری رهايي پیدا کند. در این قسمت، با بهره گیری از نمودارها این دور باطل و بی انتها تشریح شده است تا شما بتوانید به این نکته پی ببرید که فرد معتاد برای درمان بیماری و بهبود یافتن به کمک نیرویی جدای از وجود خود نیاز دارد.
- دانش اعتیاد:
یافته های خیره کننده جدید علمی در باره مغز انسان ثابت می کند که اعتیاد نوعی بیماری مغزی است. تحقیقاتی که به یافته های جدید درباره مغز انسان انجامیده در کتابچه ای با عنوان " دانش شناخت اعتیاد-مواد مخدر، مغزها و رفتار" در سال ٢٠٠٧ میلادی از سوی مؤسسه ملی تحقیقات مصرف مواد مخدر که جزئی از وزارت بهداشت و خدمات انسانی آمریکا محسوب می شود چاپ شد. این مقاله چکیده ای از این کتابچه است که به شما کمک می کند تا بدانید اعتیاد به مواد مخدر یک نوع بیماری مغزی است.
انواع اعتیاد:
اعتیاد را می توان به دو نوع کلی تقسیم کرد: اعتیاد به مواد مخدر و اعتیاد رفتار
۱- اعتیاد به مواد همچون مواد مخدر یا الکل:
اعتیاد به مواد مخدر اغلب با عوارض و نشانه های خماری، در مواقعی که مصرف مواد بطور ناگهانی و یک باره قطع می شود همراه است. اعتیاد جسمی در عین حال با سازگار شدن بدن انسان با مواد مخدر یا همان تولرانس همراه است و همین امر سبب می شود که ما برای دست یابی به نشئگی قبلی میزان مصرف خود را دائماً افزایش دهیم . علائم رایج و متداول خماری عبارتند از: لرزش، اسهال و تهوع یا دل پيچه .سرعت وابسته شدن به انواع مواد به نوع ماده مصرفی ، دفعات و فواصل مصرف، شیوه های مصرف و ویژگی های ژنتیکی و روانی افراد بستگی دارد.
۲- اعتیاد های رفتار : مانند؛ پر خوری، روابط جنسی، اعتياد به كار، هم وابستگی ،عشق و خود آزاری (قطع عضو)
اعتیادهای رفتاری یا فرایندی الگوهای رفتاری هستند که چرخه ای مشابه اعتیاد به مواد دارند .نخست این که ما از انجام یک رفتار احساس لذت می کنیم و سپس آن رفتار را به عنوان روشی برای بهتر نمودن تجارب زندگی خود انتخاب می کنیم و سرانجام از همان رفتار به عنوان ابزاری برای تحمل اضطراب و استرس ادامه می دهیم. فرایند تلاش برای لذت بردن از آن رفتار همواره شتاب بیشتری پیدا می کند و دفعات پرداختن به رفتار مورد نظر، بیشتر و بیشتر شده و اين حالت آیین و مراسمی خاص به خود می گیرد تا این که سرانجام به بخش عمده ای از زندگی روزمره ما تبدیل می شود. پس از معتاد شدن به آن رفتار همواره وسوسه پیدا می کنیم تا آن رفتار را با وجود پی آمدهای زیانبارش تکرار کنیم.
این گونه اعتیادها جنبه واقعی دارند و در بسیاری از بخش های زندگی ما مشکلاتی به بار می آورند. چنین اعتیادهایی همانند اعتیاد به مواد به روابط ما با دیگران آسیب می رسانند و فردی که رفتار معتاد گونه دارد روابط خود با دیگران را قربانی رفتار اعتیاد آور خود نموده و سبب می شود تا اعتماد اعضای خانواده اش از وی سلب شود. ایشان همچنین در زندگی اعضای خانواده، بستگان و دوستانش مشکلات جدی ایجاد می نماید. شواهد فزاینده ای وجود دارند که نشان می دهند اعتیاد رفتاری نیز همانند اعتیاد به مواد، فعالیت عادی مغز را مختل می سازد؛ اما باید برای مشخص شدن تأثیر اعتیاد رفتاری بر فعالیت و عملکرد مغز تحقیقات بیشتری صورت گیرد.
تفاوت میان عادت و اعتیاد:
بسیاری از ما انسان ها به مصرف یک ماده یا پرداختن به فعالیتی خاص عادت می کنیم اما از این بابت صدمه ای به ما وارد نمی شود؛ چون می توانیم هر زمان که اراده كنيم مصرف یک ماده اعتياد آور یا پرداختن به یک فعالیت خاص را متوقف کنیم. آنچه اعتیاد را از عادت متمایز و متفاوت می سازد این است که ما ماده مورد نظر یا رفتار خاص را با وجود پی آمدهای منفی آن که کاملاً قابل پیش بینی و جدی هستند، همچنان ادامه می دهیم.
عادت با داشتن قدرت انتخاب همراه است. فردی که به مصرف یک ماده یا پرداختن به فعالیتی عادت کرده است، می تواند هر زمان که اراده کند از عادت خود دست بردارد.
اعتیاد با مشكلات روانی و جسمی همراه است. فرد معتاد اراده و قدرت كنترل را از دست داده است؛ چون مبتلا به بيماري اعتياد بوده و با آگاهی از پی آمد های زیانبار مواد مخدر یا رفتاری که به آنها اعتیاد پیدا کرده است ،همچنان به مصرف اين گونه مواد و تكرار رفتار زیانبار ادامه می دهد.
بيماري رواني:
تشريح اجزای تشكيل دهنده بيماري اعتياد ،خصوصاًآن طورکه به مواد مخدر مربوط می شود و همچنین طرح اين نكته كه چرا افراد معتاد با وجود تحمل پي آمدهای وخيم ومداوم مصرف مواد مخدر همچنان به مصرف آن ادامه مي دهند ، می پردازیم . ذهن ما آن چنان تغيير يافته و دگرگون شده است كه قدرت انتخاب و كنترل را از دست داده ايم. با پیشرفت اين بيماري شيوه تفكر و انديشه ما ناهنجار و غير عادي مي شود(نقاش زاده ، 1386).
اعتياد به عنوان یک بیماری شناخته شده است:
براي پي بردن به اين نكته كه اعتياد چگونه به عنوان یک نوع بيماري به اثبات رسیده است، ابتدا بايد معني واژه بيماري را به خوبي درك كنيم. بيماري سبب مي شود تا يك اندام، دستگاه يا يكي ازاعضای بدن انسان از فعاليت بازماند يا فعاليت آن با اختلال همراه شود. در مورد اعتياد به مواد مخدر، مصرف طولاني مدت این گونه مواد ، با برجا گذاشتن تأثير منفي بر ساختار مغز، فعاليت عادي آنرا مختل ساخته و براي اينكه مغز فعاليت عادي خود را بازيابد ، به مواد مخدر وابسته مي شود. با توجه به نوع ماده مخدر و شكل و شيوه مصرف آن، نتيجه حاصل از آن ممكن است شعف و سرخوشي ، تقويت بنيه جسماني يا بهبود خواب باشد. مواد مخدر در مراحل اوليه مصرف مي تواند چنين نتايجي به همراه داشته باشد؛ چون سيستم ارتباطات مغز را تحت تأثير قرار مي دهد. با اين وجود، مصرف طولاني مواد مخدر به رشد بيماري اعتياد انجامیده و ما را به معتاداني واقعي (برگشت ناپذير) تبديل مي سازد؛ چون مغز به مصرف مكرر مواد مخدر عادت مي كند و ديگر نمي تواند بدون مصرف اين گونه مواد فعاليت عادي داشته باشد .با وجودی که شواهد زیادی برای موجود بودن فرایند مشابه ای در مدار ارتباطی مغز معتادان رفتاری وجود دارد ، برای اثبات این موضوع به تحقیقات بیشتری نیاز می باشد(نقاش زاده ، 1386).
اثرات مواد مخدر بر ساختار مغز:
مواد مخدر سیستم کناره ای مغز را که مسئول کنترل احساسات و تغیر می باشد، تغییر داده و منجر به افزایش احساس لذت می گردد.
مواد مخدر باعث تغیر حالت سطوح ساقه مغز می شود(این قسمت از مغز کارکرد غیر ارادی بدن را کنترل می کند.) مواد مخدر مسیر عبور پیغام های درد را از نخاع به سمت مغز مسدود نموده و از رسیدن پیام درد به مقصد جلوگیری می کند(توكلي و دهکرديان، 1392).
معتاد مزمن :
معتادان واقعي كساني هستند كه با وجود تأثيرات زيانبار مواد مخدر، مصرف اين گونه مواد را ادامه مي دهند. از آنجا كه بيماري اعتياد مدارهاي لذت ، پاداش ، انگیزه و حافظه مغز را مختل می نماید ، فرد معتاد توانایی قطع مصرف مواد مخدر يا حتي مهار و كنترل اين گونه مواد را از دست مي دهد. به همين علت فرد معتاد براي تجربه دوباره لذت و نشئگي حاصل از اولین بار مصرف مواد مخدر ، به تكرار مصرف پرداخته و سرانجام صرفاً براي اين كه احساس عادي بودن را در خود حفظ كند به مصرف مواد مخدر ادامه مي دهد. البته همه كساني كه مواد مخدر يا مشروبات الكلي مصرف مي كنند به بيماري اعتياد متبلا نمي شوند. اكثر كساني كه به مصرف مواد مخدر يا مشروبات الكلي روي آورده اند، مي توانند طبق اراده خود قطع مصرف کنند. اين گونه افراد كساني هستند كه هنوز قدرت اراده خود را از دست نداده اند. اينكه چرا شماری از افراد معتاد مي شوند و عده ای ديگر با وجود مصرف طولاني مدت مقادير قابل ملاحظه ای از مواد مخدر معتاد نمي شوند، هنوز معلوم و مشخص نيست. با اين حال كساني كه به درد اعتياد مبتلا مي شوند از خود عوارض و علائم مشابهي بروز مي دهند كه ناتواني در دست كشيدن ارادي از مصرف مواد مخدر، از جمله اين عوارض است(عبدی، 1385).
علائم رواني بيماري اعتیاد:
در ذهن كساني كه بيماري اعتياد درآنها پیشرفت نموده ، دو نشانه بارز وجود دارد :
1.وسوسه يا ميل شديد مصرف
2. نداشتن سلامت عقل
وسوسه يا ميل شديد مصرف:
وسوسه حالتي ناخواسته، كنترل ناپذير و بي وقفه اي است كه بر اثر آن يك فكر، يك صحنه يا تصوير يا حالتي احساسي همواره ذهن انسان را درگير و به خود مشغول مي سازد. در مورد ما معتادان، اين مواد مخدراست كه همواره ذهن ما را به خود مشغول مي سازد و با آنكه مي دانيم مصرف اين گونه مواد براي خود ما و اطرافيانمان زيانبار است ،اما باز هم بر مصرف آنها پافشاري و اصرار مي ورزيم . علت چنين اصراري براي مصرف مواد مخدر لذت فراواني است كه در ابتدا از مصرف اين گونه مواد احساس كرده ايم و بي وقفه تلاش مي كنيم تا همان لذت و نشئگی اوليه را به دست آوريم. به عنوان فردي معتاد، همه فكر و ذكر ما به يافتن و مصرف مواد مخدر معطوف است ؛چون تأثير مواد مخدر بر مغز انسان با وجود غير طبيعي بودن آن، بسيار قوي است. مواد مخدر، توهم قوي بودن و داشتن كنترل بر اوضاع را در ذهن فرد معتاد پديد مي آورد. با مصرف مواد مخدر به ناگهان متوجه مي شويم كه مي توانيم از عهده كارهایي برآیيم كه در حالت عادي از انجام آنها وحشت و هراس داريم. احساس نشئه بودن و سرخوشي مي كنيم و فردي جسور مي شويم و احساس مي كنيم هر مشكلي را مي توانيم از پيش پا برداريم و ذهن ما با وجود طبيعي و عادي نبودن اين گونه احساسات، ازقرار گرفتن در چنين حالت هایي لذت مي برد. چنين چرخه اي است كه سرانجام به ايجاد وسوسه در ما منجر مي شود.
يكي از بزرگترين مشغله هاي ذهني ما به عنوان معتادان مزمن اين است كه با جديت تمام مي خواهيم ثابت كنيم كه مي توانيم مصرف مواد مخدر را مهار و كنترل كنيم و اين كه ما افرادي عادي و طبيعي هستیم. به احتمال بسيار زياد قبول اين واقعيت كه ما هيچ گونه عزم و اراده اي در برابر مواد مخدر نداريم، واقعيت تلخي است كه نمي خواهيم به آن اعتراف كنيم؛ به همين علت همواره تلاش ميكنيم تا راهي پيدا كنيم و نشان دهيم كه از قدرت لازم براي تحت كنترل درآوردن ميزان مصرف مواد مخدر برخورداريم. حتي اگر معتادي تمام عيار و شديد هم كه باشيد باز هم به راحتي نمي پذيريد كه بيمار هستيد. از خود بپرسيد كه تا كنون چند بار تلاش كرده ايد تا ميزان مصرف مواد مخدر را در حد متعادل نگه داريد و در اين راه با شكست روبرو شده ايد؟ بينيد تا كنون چندين بار به خود قول داده ايد كه ديگر مواد مصرف نخواهيد كرد اما چند روز بعد باز هم به سراغ مواد مخدر رفته و مصرف آنرا از سرگرفته ايد(عبدی، 1385).
نداشتن سلامت عقل:
دومين نشانه بارز و متداول رواني در ميان معتادان نداشتن سلامت عقل است که آن را مي توان حالتي از تفكر توصيف كرد كه كامل و سالم، معقول و منطقي نبوده و بر واقعيت تكيه ندارد. افكار و انديشه هاي ما از آن جهت غيرعادي و ناهنجار مي شوند که مواد مخدر به شدت و به گونه اي غير طبيعي چگونگي ارسال، دريافت و پردازش اطلاعات از سوي مغز را مختل مي سازد. به همين علت، قدرت و توان تصيميم گيري و قضاوت و داوري صحيح را از دست مي دهيم.
افكارغیر عقلانی ما به رفتار و اقدامات زيانباري منجر مي شوند كه سرانجام زندگي ما را آشفته مي سازند. تا كنون چند بار خود را هنگام از سرگيري مصرف مواد مخدر فريب داده و به خود گفته ايم كه اين بار خواهيم توانست مصرف مواد مخدر را کنترل کنیم و اوضاع با دفعات پيشين تفاوت خواهد كرد؟ چند بار با وجود همه شواهد و نشانه هاي نابود كردن خانوادهايمان و خودمان به مصرف مواد مخدر ادامه داده ايم؟كساني كه در اطراف ما قرار دارند رفتار ما را دیوانگی تلقي مي كنند اما رفتارمان براي خودمان طبيعي جلوه مي كند(توكلي و دهکرديان، 1392).
الگوهاي خاصي در ميان اكثر معتادان وجود دارد که اين ويژگي ها عبارتند از:
الف) انكار
انكار مكانيزم و سازوكاري دفاعي است كه ما براي متقاعد ساختن خود و ديگران مبني بر اين كه مواد مخدر مشكلي براي ما ايجاد نمي كند، از آن استفاده مي كنيم. حتي خود ما نيز نمي دانيم كه سرگرم انكار مشكل اعتياد خود هستيم؛ چون مصرف مواد مخدر توانایي ما را در فكر كردن منطقي مختل كرده است. اما انكار كردن سبب مي شود تا با وجود همه مشكلات و مصائبي كه مواد مخدر براي ما و ديگران پديد آورده است به مصرف اين گونه مواد ادامه دهيم. كساني كه برنامه ۱۲ قدم را دنبال مي كنند مي گويند: "اعتياد تنها بیماری است كه به شخص مبتلا مي گويد: چيزي به نام بيماري اعتياد وجود ندارد".
انكار روشي است كه ما براي اجتناب از پذيرفتن اين واقعيت دردناک كه معتاديم ، در پيش گرفته ايم . از آنجاكه از اعتراف به معتاد بودن خود به شدت وحشت داريم، به راحتي انكار مي كنيم كه به چنين بلایي گرفتار شده ايم. نكته ديگر اين كه انكار باعث مي شود تا در دنيایی تخيلي زندگي كنيم؛ دنیایی كه ما با وجود تحمل رنج و زحمت فراوان ، در آن احساس آرامش و امنيت مي كنيم. بايد توجه داشت كه همين انكار است كه ما را زنداني و اسير اعتياد نگه مي دارد. تا زماني كه اين مكانيزم و شيوه دفاعي ما را در چنگ خود نگه داشته است در برابر مواد مخدر برده اي بيش نخواهيم بود.
فهرست انواع روش های دفاعی که ما برای ادامه انکار اعتیاد خود از آنها استفاده می کنیم بسیار طولانی است. در اینجا به شماری از این شیوه ها که برای بی ضرر جلوه دادن مصرف مواد مخدر به آنها متوسل می شویم ،اشاره می کنیم:
۱- توجیه: توجیه خود و دیگران در این مورد که ما چرا مواد مخدر مصرف می کنیم؟"اگر زندگی تو شبیه زندگی من بود ، تو نیز مواد مخدر مصرف می کردي"؟
۲- دلیل تراشی: ارائه دلایل غیر منطقی درباره این که چرا ما مواد مخدر مصرف می کنیم؟" برای این مواد مخدر مصرف می کنم که درد جسمي ام كمتر شود ويا اعتماد به نفس داشته باشم".
۳- سرزنش کردن_ تأسف بحال خود: برای توجیه مصرف مواد مخدر، دیگران را مسئول معتاد شدن و رفتار خودمان معرفی کنیم." شوهرم با من بدرفتاری می کند؛ برای اینکه بتوانم وی را تحمل کنم ناگزیرم که مواد مخدر مصرف کنم".
۴- اندک جلوه دادن مصرف : خودداری از اعتراف به این که چه مقدار و چند نوبت در شبانه روز مواد مخدر مصرف می کنیم؟ " فقط هراز گاهی مواد مخدر مصرف می کنم. حساب کار را دارم و حواسم جمع است ".
۵- روشنفکر بازی: آوردن دلایل بی پایه و اساس برای متقاعد ساختن خود و دیگران که مشکلی در کار نیست." برای این مواد مخدر مصرف می کنم که احساس خلاقیت کنم و کارم را بهتر انجام دهم".
۶- ناصادقی: حقایق و واقعیت های مربوط به اعتیاد ما به اندازه ای آزار دهنده است که نمی توانیم آنها را بپذیریم و به همن علت به دروغگویی متوسل می شویم یا با پنهان نگه داشتن نکات و جزئیات مهم مرتبط به اعتیاد خود، به تحریف حقایق می پردازیم. " برای کسب لذت ، مواد مخدر مصرف نمی کنم، بلکه به خاطر خواص دارویی و آن هم روزهای پایانی هفته مواد مخدر مصرف می کنم".
۷- القا کردن: وقتی از معتاد بودن ما به مصرف مواد مخدر سخن به میان می آید تلاش می کنیم به دست انداختن ، مسخره کردن ، فریبکاری و این گونه کارها متوسل شویم؛ من خیلی زیاد مصرف نمی کنم و هر زمان که بخواهم می توانم کنار بگذارم؛ من در این مورد مشکلی ندارم و این شما هستید که مشکل دارید.
۸- انزوا: برای اینکه بتوانیم به مصرف مواد مخدر ادامه دهیم از دیگران دوری می کنیم.
ب)خود محوری _ خودخواهی
یکی دیگر از ویژگی های بیماری اعتیاد ، تغییری است که مصرف مواد مخدر به عنوان یک انسان در ما ایجاد می کند. اطرافیان ما ممکن است ما را فردی خودخواه به شمار آورند؛ چون چنین به نظر می رسد که آنچه برای ما اهمیت و در اولویت قرار دارد، خودمان هستیم و تنهاکاری که می کنیم و تنها فکر و ذکرمان مواد مخدر است. اطرافیان ما تصور می کنند که ما از روی عمد و به انتخاب خود به مصرف مواد مخدر می پردازیم یا اینکه صرفا برای کسب لذت مواد مصرف می کنیم. اما وقتی از بیماری اعتیاد رنج می بریم چاره دیگری جز خودخواه بودن نداریم؛ چون برای ادامه حیات به مواد مخدر نیاز داریم و مواد را به هر کس یا هرچیز دیگری ترجیح می دهیم(عبدی، 1385).
پ - خود بزرگ بینی
شمشیر بزرگ دو لبه ای که ما معتادان گرفتار آن هستیم ، خود بزرگ بینی و اهمیت قائل شدن بیش از اندازه برای خودمان است. هنگامی که برای نخستین بار مواد مخدر مصرف می کنیم ،احساس قدرت و کنترل به ما دست می دهد. توهم ناشی از مصرف مواد مخدر را واقعی می پنداریم و خود را بهتر، با هوش تر، تافته ای جدا بافته و مهم تر از دیگران به شمار می آوریم. ما از آنچه داریم راضی و خشنود نیستیم و از زندگی عادی احساس رضایت نمی کنیم، بلکه می خواهیم بیشتر و بیشتر از زندگی لذت ببریم. گرچه بسیاری از معتادان در این راه شکست خورده و ناکام مانده اند ولی ما تصور می کنیم که پیروز و کامیاب خواهیم شد. برای به دست آوردن قدرت ، پول و اعتبار و پرستیژ بیشتر تلاش می کنیم. خود را تسلیم رؤیاها و توهماتی می سازیم که مصرف مواد مخدر در ما ایجاد می کند. نکته مهم اینکه همین احساس خود مهم بودن و خودبزرگ بینی است که ما را از تلاش برای دریافت کمک جهت رهایی از چنگ مواد مخدر و بهبود یافتن باز می دارد. تصور می کنیم که با دیگران تفاوت داریم. با آنکه به قعر اعتیاد سقوط کرده ایم اما تصور می کنیم که برنامه ۱۲ قدم گرچه ممکن است به دیگران کمک کند اما به ما کمکی نمی کند؛ چون ما با دیگران تفاوت داریم و با دیگران قابل مقایسه نیستیم. در برنامه ۱۲ قدم از چنین تصوری که درباره خود داریم تحت عنوان "منحصر به فرد بودن مرگبار" یاد می شود. در برنامه ۱۲ قدم بر این نکته تأکید می شود که خود را کوچک یا بزرگ شمردن در واقع دو روی یک سکه میباشند(عبدی، 1385).
ت – تغییر چشمگیر شخصیتی در هنگام نشئگی
یکی دیگر ازعلائم بیماری اعتیاد که افکار و اندیشه ما را پریشان می سازد، تغییر چشمگیر رفتار ما در هنگام مصرف مواد مخدر است. ممکن است به مهربان ترین فرد روی زمین تبدیل شویم اماهنگامی که مواد مخدر وارد سیستم بدن ما می شود به ناگهان به هیولا تبدیل می شویم. حس پایبندی به اخلاقیات را از دست می دهیم و رفتاری تحقير آمیز در پیش می گیریم. به ارتکاب جرم و جنایت و رفتارهاي ناشایست مبادرت می ورزیم؛ چون نیاز به مواد مخدر است که بر رفتار ما سلطه و سیطره دارد. هرگز نمی دانیم که پس از مصرف مواد مخدر چه واکنشی از خود نشان خواهیم داد و چه شخصیتی از خود به نمایش خواهیم گذاشت. در کتاب بزرگ الکلی های گمنام تغییر شخصیت شدید فرد معتاد به رفتار دکتر جکیل و آقای هاید که شخصیت اول رمانی به همین نام از یک نویسنده اسکاتلندی قرن نوزدهم است ،تشبیه شده است که از یک پزشک و انسانی عادی به موجودی هولناک تبدیل شد.
فاجعه این است که بیماری اعتیاد قدرت فکر کردن درست را از ما گرفته است. برای این که بتوانیم به مصر ف مواد مخدر ادامه دهیم به دیگران دروغ می گوییم. دروغگویی و فریبکاری به طبیعت و شخصیت دوم (شخصيت كاذب) ما تبدیل شده و نمی توانیم به سادگی این واقعیت را که بیمار هستیم بپذیریم. بسیاری از ما معتادان تنها پس از سقوط به قعر فلاکت و بدبختی است که تازه می پذیریم بیمار هستیم. رنج و عذاب اعتیاد آن چنان شدید می شود که مکانیزم ها و تدابیر دفاعی ما را درهم می شکند. متأسفانه بسیاری از معتادان پیش از رسیدن به این مرحله جان خود را از دست می دهند؛ چون قبول واقعیت و تن در دادن به آن بسیار دشوار است.
مواد مخدر به روان ما آسیب می رساند و به همین دلیل اگر می خواهیم مصرف مواد مخدر را ترک کنیم، باید بدانیم که نمی توانیم روی افکار و اندیشه های خودمان حساب کنیم ؛چون افکار پریشان و بیمارگونه ما نمی تواند برای ترک اعتیاد کمکمان کند. ما به عنوان معتادان مزمن از توانایی ذهنی و فکری لازم برای کمک به خود برخوردار نیستیم. مصرف مواد مخدر این قدرت و توانایی را از ما گرفته است. اگر میخواهیم از بیماری اعتیاد بهبود پیدا کرده و قطع مصرف کنیم به قدرتی فراتر و قوی تر از خود نیاز داریم. تنها در پرتو باور و تکیه به این نیروی برتر است که می تواند راه چاره ای برای بهبودی از بیماری اعتیاد را برایمان به ارمغان بیاورد.
شیوه های بیرون آمدن از انکار:
درهم شکستن دیوار انکار یکی از بزرگترین چالش هایی است که ما معتادان هنگام کمک طلبیدن و پیدا کردن بهبودی با آن روبرو هستیم. تصور این که ما روزی قطع مصرف خواهیم کرد ، برای بسیاری از ما معتادان غیر ممکن به نظر می آید ؛چرا که درهمان زمان مغز ما برای اینکه کارکردی عادی داشته باشد به مواد مخدر نیاز دارد. اما نباید نا امید شد؛ چون جای امیدواری هست. بسیاری از معتادان سابق توانسته اند با استفاده از این برنامه ، این مکانیزم دفاعی مخرب و ویرانگر را درهم بکوبند و هم اکنون در بهبودی به سر می برند. راه هایی که به این افراد در بیرون آمدن از انکار کمک می کنند:
۱- مهم ترین قدم دررابطه با بهبودی از بیماری اعتیاد ، اقرار و پذیرفتن این نکته است که ما از مشکل اعتیاد رنج می بریم. اگر همچنان به این توهم دل خوش کنیم که هر زمان که بخواهیم می توانیم مصرف مواد مخدر را کنترل یا ترک کنیم به هیچ وجه نخواهیم توانست برای ترک اعتیاد از دیگران درخواست کمک کنیم. اگر تصور شما این باشد که یک وسیله یا دستگاه صحیح و سالم است ، آیا به فکر تعمیر کردن آن خواهید افتاد؟ تجارب شما با مصرف مواد مخدر و آسیبی که این گونه مواد به زندگی شما وارد ساخته اند معمولاً به شما نشان می دهد که با یک مشکل روبرو هستید. تنها چیزی که به آن نیاز دارید این است که شهامت لازم را به دست آورید و ببنید که چه بلایی بر سر زندگی شما آمده است. حتی اگر اعتراف به همه ابعاد مشکلی که با آن دست به گریبانید بیش از اندازه دشوار است ؛یک اقرار کوچک و ساده نیز کافی است تا فرایند بیرون آمدن از انکار را آغاز کنید.
۲- اگر فکر می کنید که گرفتار مواد مخدر شده اید اما قادر نیستید که آن را به عنوان يك مشکل مشاهده کنید در آن صورت از نیروی برتر خود ، طوری که آن را درک می کنید ، بخواهید به شما در شناخت این واقعیت کمک کند. ما مدت هاست که به خود و دیگران در باره شدت اعتیاد خود دروغ گفته ایم به حدی که اکنون خود نیز به دروغ هایی که در این باره گفته ایم، باور داریم و نمیتوانیم راست و دروغ را از یکدیگر تشخيص دهیم. اما با درخواست صادقانۀ کمک از یک نیرويی که در خارج از وجود شما قرار دارد، نشان خواهید داد که شما به مرحله تواضع و فروتنی رسیده اید و می خواهید از وضعیتی که در آن گرفتار شده ايد ، رها شوید.
۳- برداشتن قدم اول " ما اگر اقرار کردیم که در برابر اعتیادمان عاجز هستیم و زندگیمان غیر قابل اداره شدن است"، می تواند به ما در دست کشیدن ازانکار کمک کند. قدرت و توانی که از اعتراف به درک این واقعیت که اعتیاد یک بیماری است و نه یک ضعف اخلاقی، به ما کمک خواهد کرد تا واقعیت شرایطی را که در آن به سر می بریم را بپذیریم نه اینکه خود را از آن پنهان کنیم.
۴- متأسفانه بسیاری از ما تنها زمانی به واقعیت اعتیاد خود تن در می دهیم که به پایان خط یا عجز رسیده باشیم. پایان خط و اوج درماندگی بدترین و دردناکترین شرایطی است که یک انسان گرفتار آن می شود و عمق و ژرفای این درماندگی درانسان های مختلف، متفاوت است. برخی از ما زمانی به این مرحله سیاه و ناامیدی می رسیم که هر آنچه را که داشته ایم، از دست داده ایم و در این مرحله است که برخی از معتادان مرگ را چاره کار می دانند. برخی دیگر از ما زمانی که خانه، خانواده، کار و سلامت خود را از دست می دهیم، خود را در چنین ورطه ای احساس می کنیم. شرایط هر چه که باشد پایان خط یا اوج درماندگی، مرحله ای است که ما از خواب غفلت اعتیاد که زندگی ما را ویران می سازد، بیدار می شویم. اما لازم نیست که ما به پایان خط برسیم و آن وقت از انکار دست برداریم. بسیاری از ما که درحال بهبودیم کسانی هستیم که دیده ایم مواد مخدر ما را به کجا می کشاند و پیش از آنکه کلیه داشته هایمان را ازدست بدهیم، قطع مصرف کرده و مسیر بهبودی را انتخاب کرده ایم.
۵- جلسات انجمن های ۱۲ قدمی مکان های ارزشمندی برای مقابله با انکار و غلبه بر آن می باشند. قرار گرفتن در میان کسانی که از بیماری مشابهی رنج می برند به کاستن از میزان احساس شرمساری و گناه که ممکن است درباره خود داشته باشیم ،کمک می کند. دیدن کسانی که از بیماری اعتیاد بهبود یافته اند، می تواند به ما قوت قلب بدهد و به ما کمک کند تا با سهولت بیشتری بر انکار خود غلبه کنیم و بپذیریم که از یک بیماری رنج می بریم و در برابر آن عاجز هستیم.
۶- گرچه بسیار دشوار به نظر می رسد اما تلاش کنید تا طرز فکر خود درباره مصرف مواد مخدر را به سؤال بگیرید. سعی کنید توجیه و بهانه را که برای مصرف مواد مخدر به آن متوسل می شوید، کنار بگذارید و با دیدی انتقادی به واقعیت اعتیاد خود نگاه کنید. از خود بپرسید هر بار که مواد مصرف کردم چه اتقاقی افتاد؟ کارتان به کجاکشيده شده است؟ همین که بدانید و بپذیرید که مصرف مواد مخدر چه بلایی بر سر زندگی شماآورده است ،خود دستاورد و پیشرفت بزرگی است. بهر حال فراموش نکنید که شما تنها نیستید. برنامه ۱۲ قدم برای بیماری شما راه حل ارائه می دهد؛ شما می توانید درمان شوید. با وجود خداوند و دیگرانی که دراین برنامه به شما کمک می کنند، می توانید سفر خود به سوی یک زندگی جدید و آزاد را آغاز کنید.
۷- توجه داشته باشید که بیرون آمدن ازانکار یک فرایند است. در انجمن های ۱۲ قدمی ضرب المثلی وجود دارد که می گوید: ما یک شبه معتاد نشدیم و به همین علت نیز نمی توانیم یک شبه بهبود پیدا کنیم.اعتیاد یک بیماری پیجیده و بغرنج است و بهبودی یافتن از آن نیز فرایندی طولانی است. برخی از نشانه های دیوانگی و مکانیزم های دفاعی ما حتی مدت ها پس از ترک مواد مخدر نیز ما رارها نمیکنند.
بیماری جسمی :
بر اثر مصرف طولانی مدت مواد مخدر، درساختار و فعالیت مغز دو تغییر عمده رخ می دهد. این تغییرات عبارتند از:
۱- تحریک بیش از اندازه مدار پاداش مغز
دوپامین ماده ای است شیمیایی که بطور طبیعی در مغز تولید می شود و احساس رضایت و لذت را در انسان به وجود می آورد. برای مثال، ورزش جدی و مداوم تولید میزان دوپامین را در مغز افزایش می دهد و انسان احساس شادی و تندرستی می کند. مواد مخدر سبب می شود تا بدن انسان به گونه ای غیر طبیعی مقادر زیادی دوپامین تولید کند و به همین علت است که احساس سرخوشی و نشئه بودن به انسان دست می دهد. اما از آنجا که برای احساس لذت یا رضایت خاطر مواد شیمیایی بیرونی
( مواد مخدر) به مغز داده می شود، مغز به تدریج و به آهستگی به طور طبیعی قدرت و قابلیت تولید دوپامین را برای احساس لذت و سرخوشی از دست می دهد.مدار پاداش مغز بر اثر مصرف مواد مخدر به دو شیوه تحت تأثیر قرار می گیرد:
اولین تأثیر:مغز پس از چندین بار احساس نشئگی و لذت ناشی از مصرف مواد مخدر، توانایی خود را برای لذت بردن از فعالیت های عادی از دست می دهد. برای مثال؛ مردم از رفتن به سینما لذت می برند اما معتاد به علت احساس لذت شدید از مصرف مواد مخدر از کسب لذت های ساده در زندگی محروم میشود.
دومین تأثیر: مغز همواره خود را با دریافت مواد شیمیایی بیرونی سازگار می سازد و برای اینکه فعالیت و عملکردی عادی داشته باشد به مصرف هرچه بیشتر مواد مخدر نیاز پیدا می کند.
۲- مختل شدن فعالیت پیام رسان های شیمیایی طبیعی مغز :
دومین تأثیر مواد مخدربر روی مغز مختل ساختن سیسم ارتباطات مغز است که با دو نشانه همراه است.
الف- پدیدۀ ویار:
اين پديده زمانی در فرد معتاد ایجاد می شود که مغز به گونه ای فیزیکی نیاز شدیدی را برای مصرف مواد مخدر ایجاد می کند. داشتن ویارهمانند خاطراتی است که با تأثیر مواد مخدر بر فعالیت سیستم عصبی مغز ارتباط دارد. مثلاً ممکن است با مشاهده مصرف مواد مخدر از سوی دیگران مغز ما تحریک شده و عکس العمل فیزیکی از خود نشان دهد ، عکس العملی که ما را به مصرف مواد تشویق می کند. اگر ما در این مقطع مواد مصرفی مورد نیاز بدن را به آن نرسانیم ، عکس العمل بدنمان را بصورت خماری تجربه خواهیم نمود. خماری روشی است که توسط آن بدن وابستگی خود به مواد مخدر را نشان می دهد. احساس خماری شبیه مجازات کردن ما بوسیله بدنمان است تا مواد مخدر مورد نیاز را برایش فراهم کنیم. خماری می تواند هم روانی و هم جسمی باشد.
ب- نشانه های خماری روانی عبارتند از :
اضطراب، بی قراری، بی خوابی، سردرد، عدم تمرکز وافسردگی.
-نشانه های خماری جسمی عبارتند از: عرق کردن شدید، افزاش ضربان قلب ، اسهال، نفس تنگی، لرزه، دل پيچه ، تهوع ، درد عضلانی و احساس فشار در ناحیه قفسه سینه.
-خماری کشیدن برای ما معتادان بسیار هولناک است و همین وحشت از خماری است که می تواند ما را از تلاش برای پاک شدن باز دارد.
-توجه داشته باشید: نشانه های خماری در افراد تفاوت داشته و می تواند خطرناک باشد و به سکته مغزی ، یا سکته خفیف یا شدید قلبی منجر شود. هنگام احساس خماری لازم است از مراقبت های پزشکی برخوردار شوید(عبدی، 1385).
3.مقاوم شدن بدن:
یکی دیگر از نشانه های اعتیاد افزایش مقاومت بدن است که بواسطه آن ما باید مصرفمان بیشتر و بیشتر شود تا بتوانیم همان احساس قبلی را تجربه کنیم. این امر می تواند میزان مصرف ما را تا حدی افزایش دهد که روزی بتواند جان یک شخص غیر معتاد را به خطر بیندازد.
در برنامه های دوازده قدمی ، این افزایش مقاومت را یک آلرژی یا حساسیت می نامند. ما نسبت به مواد مخدر یک آلرژی یا حساسیت داریم که منجر به ویار می شود. این حالت در یک فرد غیر معتاد ایجاد نمی شود.
آلرژی یا افزایش مقاومت ما نسبت به مواد مخدر سبب می شود تا با وجود عواقب و پی آمدهای خطرناک مواد مخدر ، اجبار به مصرف داشته باشیم. علت این که از این حالت با واژه آلرژی و حساسیت یاد می شود، این است که واکنش ما نسبت به مواد مخدر غیر عادی است و به جای قطع مصرف مواد مخدر ما به مصرف آن ادامه می دهیم.
پدیده حساسیت به یک ماده یا مواد به گونه ای کاملاً روشن در مورد اعتیاد به مشروبات الکلی نشان داده شده است. بسیاری از افراد غیر الکلی قادرند ساعت ها یک گیلاس ویسکی را جرعه جرعه بنوشند و سپس به همان یک گیلاس اکتفا کنند. اما افراد الکلی با نوشیدن اولین گیلاس حساسیت شان تحریک می شود و به افراط در خوردن مشروب و بيهوشي منجر می شود.
الکلی ها هم همانند معتادان به مواد مخدر، کنترلی بر روی میزان مصرف مشروب ندارند. این مشروب الکلی و یا ماده مخدر است که افسار ما را در دست دارد و ما در برابر بیماری خود ناتوان و عاجزیم(دوستيان و همکاران، 1392).
ماهیت اعتياد :
چه عواملي به بروز بيماري اعتياد كمك مي كنند؟
اعتياد يك بيماري پيچيده اي است كه تنها يك عامل خاص در بروز آن دخيل نمي باشد. مجموعه اي از عوامل در بروز بيماري اعتياد دخالت دارند كه در ميان آنها مي توان به عوامل زير اشاره كرد:
ژنتيك
محيط اجتماعي
جنسيت
ضعف مهارت هاي اجتماعی
مسائل رواني _ بيماري رواني
آسيب روحي _ تجاوز يا آزار
روابط نابسامان خانوادگي
قومیت
فشار و زورگویي دوستان
علم پزشكي هنوز نتوانسته است براي بيماري اعتياد درمانی پيدا كند. تجربه نشان مي دهد بهبود يافتن از بيماري اعتياد به اتخاذ تدابير مختلفی نياز دارد و در اين ميان روش درمان های رفتاری مؤثرترين قدم محسوب مي شوند.
ويژگي های اعتياد
1.بيماري
اعتياد يك بيماري مزمن مغزي است که در شخص مبتلا به آن حالتی به نام اجبار به مصرف بوجود می آورد که این خود منجر به مصرف بی رویه مواد مخدر با وجود زیان آور بودن این مواد می گردد. با مصرف مواد مخدر به تدريج ساختار و فعاليت هاي مغز ما حالتي غير عادي پيدا مي كند. اين تغييرات مي تواند پي آمدهاي بلند مدت داشته باشد و به ايجاد الگوهاي افکاری توأم با وسوسه و ويار جسمی منجر شود.
هيچ دارو و درماني براي بيماري اعتياد وجود ندارد اما همانند ديگر بيماري هاي مزمن مي توان آن را با موفقيت اداره نموده و بطور روزانه تحت کنترل قرار داد. همانند كساني كه از بيماري دیابت ، آسم يا نارسایي هاي قلبي رنج مي برند.ما معتادان در حال بهبودي نيز بايد براي درمان خود برنامه داشته باشيم كه اين برنامه در مورد ما معتادان کارکرد ١٢ قدم و شركت در جلسات و فعاليت هاي انجمن های دوازده قدمی است(دوستيان و همکاران، 1392).
2.بیماری مستقل
بیماری اعتياد يك ماهیت جداگانه بوده و توسط بيماري های دیگر بوجود نیامده است. ما معتادان صرفاً به دليل شرايط اجتماعي ، شرايط زيستي يا بيولوژيك به بيماري اعتياد مبتلا نمي شويم اما علم پزشكي ثابت كرده است كه برخي عوامل از جمله عوامل ژنتيك ممكن است در بروز اين بيماري دخيل باشند. ممكن است كه ما به علت شرايطي خاص يا ملاحظات درماني، مصرف مواد مخدر را آغاز كنيم اما پس از آن كه بيماري پيشرفت كرد در آن حالت اعتياد خود به پديده اي جداگانه تبديل مي شود. براي مثال، ممكن است فردي براي غلبه بر افسردگي يا درد هاي مزمن به مصرف مواد مخدر روي آورد اما مصرف بلند مدت مواد مخدر سرانجام به بروز بيماري اعتياد بيانجامد.
3. پيش رونده و در اغلب موارد كشنده
بيماري اعتياد پيش رونده است به اين معني كه آن با گذشت زمان بدتر شده و هرگز بهتر نمی شود. علاوه بر این ، دست كشيدن از مصرف مواد مخدر براي يك دوره زماني خاص به اين معني نيست كه مصرف مجدد آن بدون خطر می باشد . تجربه نشان داده است معتاداني كه پس از مدتي پاکی مصرف مواد مخدر را از سر مي گيرند، دقيقاً با همان شدت قبلي به مصرف مواد مخدر ادامه می دهند.
سرانجام خودداري از درمان و بهبود يافتن از بيماري اعتياد مي تواند كشنده باشد؛ چون با مصرف بيرويه و بيش از حد مواد مخدر مغز، كبد ، قلب و ديگر اندام هاي بدن آسيب مي بينند و سرانجام مرگ از راه مي رسد. افزون براين ، تأثيرات مخرب مواد مخدر بر مغز فرد معتاد ممكن است به ارتكاب خودكشي، قتل يا انواع حوادث مخاطره آميز ديگر كه هريك از آنها زندگي مصرف كننده را تباه مي سازند، منجر شود(دوستيان و همکاران، 1392).
۴ . وسوسه و ویار
-يكي از ويژگي هاي بارز و مهم بيماري اعتياد وسوسه است؛ چون مصرف مواد مخدر چنان احساس لذت شديدي ايجاد مي كند كه فرد معتاد با وجود زيان آور بودن مواد مخدر براي خود و ديگران، مي خواهد بيش از پيش اين گونه مواد را مصرف كند.
مشغول بودن ذهن فرد معتاد به مواد مخدر سبب مي شود تا وي ديگر جنبه هاي زندگي ، از جمله تندرستي ، خانواده، شغل و غيره را ناديده بگيرد. در نهايت تنها اولويت او در زندگي چگونگي دست يابي و مصرف مكرر مواد مخدر مي شود. علت مشغول بودن بي وقفه ذهن معتادان به مواد مخدر تأثيري است كه مصرف اين گونه مواد بر مغز آنها برجاي گذاشته است) حبيبي و رياحي نسب،1390).
۵.انكار / نداشتن سلامت عقل
مصرف بي رويه و بلند مدت مواد مخدر به سيستم ارتباطي مغزآسیب وارد مي آورد و سبب مي شود ما نتوانيم واقعيت را از وهم و خيال تشخيص دهيم. اين امر سبب مي شود تا ما از پديده انكار كردن مشکلمان كه یک مكانيزم دفاعي است رنج ببريم.انكار كردن سبب مي شود مصرف مواد مخدر براي ما آسان تر شود؛ چون ما از وضعيت و شرايطي كه در آن قرار داريم نا آگاهیم. انكار خو را به شكل هاي متفاوتی نشان مي دهد مانند: منطقي جلوه دادن مصرف ،روشنفكرانه جلوه دادن مصرف ، توجيه كردن يا سرزنش كردن ديگران براي مصرف هر چه بيشتر مواد مخدر.
با اين حال ما نمي دانيم كه سرگرم انكار هسيتم؛ چون مصرف مواد مخدر سبب شده است تا نتوانيم واقعيت ها را درك كنيم و ندانيم كه داريم به خود و ديگران دروغ مي گویيم.انكار اصلي ترين عامل و مانع بر سر راه روبرو شدن ما با واقعيت بيماري اعتياد است. بسياري از ما خود فريبي و انكار را تا پاي مرگ ادامه مي دهيم و بسياري ديگر بايد به عجز برسند و سرشان به سنگ بخورد تا بپذيرند كه مشكل دارند.اعتياد تنها بيماري است كه فرد مبتلا به آن را متقاعد به انکار بيماری خود می کند
)حبيبي و رياحي نسب،1390).
6.پي آمدهاي ناگوار/ زندگي غير قابل اداره
بيماري اعتياد سرانجام سبب مي شود تا ما به بسياري از عوارض و پي آمدهاي ناخوشايند اين بيماري دچار شويم. در برنامه ١٢ قدم از اين پي آمدها تحت عنوان عواملي كه زندگي را غير قابل اداره مي سازند ياد مي شود. پي آمدهاي ناگوار بيماري اعتياد سبب مي شود تا ما از عوارض زير رنج ببريم:
پي آمدهاي رواني : روان پريشي، هذيان گويی ، افسردگي، فكر كردن به خودكشي و غيره
پي آمدهاي جسمی : نارسایي هاي پزشکی همچون عوارض كبدي، ايدز، هپاتيت، حوادث و غيره
پي آمدهاي رابطه ای : مشكلات زناشویي يا خانوادگي، كودك آزاري و غيره
پي آمدهاي اجتماعي :فعاليت هاي مجرمانه ، ناصادقی ، حقه بازي و غيره
پي آمدهاي شغلي : از دست دادن شغل، مشكلات اقتصادي، بي خانماني و غيره
پي آمدهاي مالي : از دست دادن يا به باد دادن درآمد.
عوارض اعتیاد
عوارض کلی اعتیاد که تقریباً در میان بیشتر معتادان شايع است :
کم یا زیاد شدن اشتها
تغییر در عادات غذایی
کاهش وزن بی دلیل
نیاز به پول یا دست زدن به دزدی
فریب کاری یا حقه بازی
دچار حوادث شدن
علاقه شدید به تنهایی ، خلوت گزيني ، دوري كردن و منزوی بودن از دیگران
بیش فعالی یا پرحرفی
تلاش برای مخفی کردن رفتار خود از دیگران
خوابیدن در تمامی طول روز
افسردگی
کج خیالی
رفتارعجیب و عصبي همراه با خشونت
عصبی و کلافه بودن و تغییر حالت دادن
بد خلقی
نداشتن انگیزه یا انضباط
عوض کردن دوستان برای راحت تر شدن مصرف مواد
بی علاقه شدن به خانواده ، مدرسه و کار
بی توجه شدن به وضع و حال خود
علائم اعتیاد:
طبق تعریفی که انجمن روان شناسان آمریکا ارائه داده است شخصی که استفاده اش از مواد مخدر یا مشروبات الکلی در یک دوره ۱۲ ماهه به بروز سه مورد یا بیشتر از علائم زیر منجر شده باشد به بیماری اعتیاد مبتلا شده است(دانش و همکاران،1393).
۱- تولرانس یا مقاوم شدن بدن که به دو شکل زیر ظاهر می شود :
الف – نیاز به استفاده هر چه بیشتر از مواد مخدر برای حفظ تأثیر و نشئگي روزهاي اوليه (دوران طلايي)
ب – کاهش تأثیر مواد به علت استفاده طولانی مدت از آنها.
۲- خود مشغولی یا وسوسه
فكر و ذكر معتادان مشغول اين است كه بتوانند تجربه و نشئگي را كه در بار اول مصرف اين گونه مواد به دست آوردندرا تكرار كنند. همچنین آنها زمان زيادي از عمر خود را صرف تهیه و مصرف مواد می کنند.
۳- افزايش مصرف
يكي ديگر از علائم اعتياد به مواد مخدر استفاده از مقادير بيشتر يا مصرف طولاني تر اين گونه مواد براي رسيدن به نشئگي روزهاي اول مصرف مواد مخدر است.
۴- از دست دادن كنترل
معتادن معمولاً براي كاهش ميزان استفاده از اين مواد يا ترك آنها يا كنترل مصرف مواد تلاش بسياري مي كنند اما در اين راه موفق نمي شوند. آنها بارها و بارها واقعاً قول مي دهند و عزم خود را جزم ميكنند كه اعتياد خود را ترك كنند اما نمي توانند چون بيماري آنها حالت مزمن و كهنه پيدا كرده است و آنها اراده و قدرت كنترل مصرف مواد را از دست داده اند.
۵- ادامه مصرف با وجود عواقب خطرناك
فرد معتاد با آنكه از عواقب استفاده از اين گونه مواد آگاهي دارد باز هم بيشتر وقت خود را براي تهيه و مصرف آنها صرف مي كند.
۶- نشانه های خماري
معتادان به مواد مخدر از عوارض خماری رنج می برند؛ چون مواد سبب می شود تا مغز فرد معتاد نتواند ماده شیمیایی لازم را برای انتقال پیام های عصبی که موجب می شود تا انسان احساس رضایت خاطر یا لذت کند، تولید نماید. نشانه های خماری تغییرات جسمی یا روحی درد آوری هستند که بدن فرد معتاد زمانی به آن دچار می شود که مواد مصرفي كه بدن به آن عادت کرده است به آن نرسد. با توجه به نوع ماده مخدر که فرد معتاد مصرف می کند، نشانه های خماری می تواند ظرف چند ساعت از زمان نرسیدن مواد به بدن شروع شود و تا چندین روز و در مواقعی چند هفته یا حتی چند ماه ادامه پیدا کند.
نوع خماری از موادی به مواد دیگر فرق می کند. تریاک ،الکل یا آرام بخش ها خماري شدیدی در بدن ایجاد می کنند که می تواند خطرناک و حتی کشنده باشد. مواد دیگری همچون کوکائین، ماری جوانا و قرص های روان گردان یا اکستازی نيز در فرد معتاد نوعي خماری آزار دهنده ایجاد می کنند اما اين نوع خماري جان فرد معتاد را تهدید نمی کند. شکل و حالت خماری افراد نیز با یکدیگر تفاوت دارد و اگر تصمیم به قطع مصرف مواد یا الکل دارید به شما توصیه می شود که با پزشک مشورت کنید)حبيبي و رياحي نسب،1390).
مواد مخدر و مغز:
مواد مخدر موادی شیمیایی هستند كه پس از مصرف وارد سیستم ارتباطی مغز شده و فرایند عادی ارسال، دریافت و پردازش اطلاعات از سوی سلول های عصبی را مختل می کنند. ساختار شیمیایی برخی از مواد مخدر از جمله ماری جوانا و هروئین شبیه نورون های فرستنده طبیعی مغز است و در نتیجه نورون ها را تحریک می کنند. شباهت ساختار شیمیایی این گونه مواد مخدر به نورون هاي فرستنده طبيعي سبب می شود تا سلول های گیرنده مغز فریب بخورند و اجازه دهند تا مواد مخدر وارد سلول های عصبی شده و آنها را تحریک کنند. گرچه ساختار شیمیایی این گونه مواد مخدر شبیه ساختار مواد شیمیایی مغز است اما سلول های عصبی مغز را بطور طبیعی تحریک و فعال نمی کنند و سبب می شوند تا پیام های غیر عادی در شبکه عصبی مغز جریان پیدا کنند.
برخی دیگر از مواد مخدر همچون آمفتامین و کوکائین باعث می شوند تا سلول های عصبی مغز به مقدار بسیار زیادی نورون های فرستنده طبیعی ایجاد یا از گردش عادی این مواد شیمیایی در مغز جلوگیری کنند. ایجاد چنین اختلالی سبب می شود تا یک پیام بسیار قوی در مغز ایجاد شود و بتواند کانال های ارتباطی مغز را مختل کند. تفاوت میان طنین پیام طبیعی و پیامی که بر اثر مصرف این گونه مواد مخدر در مغز ایجاد می شوند، شبیه تفاوت میان سخنانی است که کسی در گوش شما زمزمه کند و صدایی که با فریاد کشیدن در برابر میکروفون ایجاد می شود.
احساس سرخوشی و نشئگی:
بیشتر انواع مواد مخدر بطور مستقیم یا غیر مستقیم سیستم احساس لذت در مغز را با سرازیر کردن مقادیر زیادی از دوپامین به مدار، هدف قرار می دهند. دوپامین یک فرستنده عصبی است که در قسمت هایی از مغز که حرکات بدن انسان ، احساسات ، درک و شناخت ، انگیزه و احساس لذت و سرخوشی را تنظیم می کند وجود دارد. تحریک شدن بیش از اندازه این سیستم باعث می شود از رفتارهای عادی خود احساس لذت کنیم. حالت های سرخوشی و نشئگی را که مصرف کنندگان مواد مخدر خواستار آن هستند،در مغز آنها ایجاد می کند و به آنها یاد می دهد تا این عمل یعنی مصرف مواد مخدر را تکرار کنند(دانش و همکاران،1393).
مصرف مدت مواد مخدر و تأثیرآن برمدارهای مغزی:
می دانیم عواملی که سبب می شوند تا تولرانس ایجاد شود همان عوامل به ایجاد تغییرات عمیق در نورون ها و مدارهای مغز منجر می شوند و در بلند مدت سلامت جسمی مغز را به خطر می اندازند. برای مثال، گلاتامیت یکی دیگر از فرستنده های نورون است که مدار احساس لذت و سرخوشی و توان فراگیری را تحت تأثیر قرار می دهد. وقتی که میزان مطلوب گلاتامیت بر اثر مصرف مواد مخدر تغییر می کند مغز تلاش می کند تا خود را با این تغییر هماهنگ سازد و به این ترتیب است که قابلیت شناخت و تشخیص مختل می شود. مصرف طولانی مدت مواد مخدر در عین حال می تواند سازگار شدن با سیستم های عادت یا حافظه غیرارادی را تحریک کند. شرطی شدن از جمله نمونه های یادگیری است که بر اثر آن عوامل و نشانه های محیطی با تجربه مصرف مواد مخدر ارتباط پیدا می کند و باعث می شود تا در صورت قرار گرفتن در معرض این گونه علائم و نشان ها حتی بدون این که مواد مخدر در دسترس قرار داشته باشد وسوسه یا ویار غیر قابل کنترل در وی ایجاد شود. این حالت شرطی از چنان قدرتی برخوردار است که می تواند حتی سال ها پس از قطع مصرف مواد مخدر بازهم در شخص ایجاد شود.
مصرف مواد مخدر چه تغییرات دیگری در مغز ایجاد می کند؟
مصرف طولانی مدت مواد مخدر چگونگی ارتباط ساختار های مهم مغز با یکدیگر برای کنترل و جلوگیری از رفتارهای ناشی از مصرف مواد مخدر را مختل می سازد. همانگونه که مصرف طولانی مدت مواد مخدر سبب می شود تا مقاومت و تولرانس فرد معتاد در برابر مواد مخدر افزایش پیدا کند و به بیان دیگر به مصرف مقدار بیشتری از مواد مخدر نیاز پیدا کند، ممکن است به اعتیاد منجر شود و فرد بی اراده و بی اختیار به سمت مصرف مواد مخدر کشانده شود.
اعتیاد و سلامت انسان:ً
افرادی که به مواد مخدر اعتیاد دارند معمولاً از یک یا چند عارضه ناشی از اعتیاد همچون ناراحتی ها ریوی، قلبی، سکته، سرطان و ناراحتی ها روانی رنج می برند. تصاویر اسکن، رادیو لوژی و آزمایش خون افراد معتاد نشان می دهد که مصرف مواد مخدر همه اندام های آنها را تحت تأثیر قرار داده است. برای مثال ، مصرف دخانیات عاملی برای بروز سرطان دهان ، حنجره ، نای ، خون، ریه، معده، پانکراس
(لوزالمعده)، کلیه، مثانه و دهانه رحم محسوب می شود. علاوه بر این ، برخی از مواد مخدر از جمله موادی که از راه بینی مصرف می شوند به سلول های عصبی آسیب جدی رسانده و ممکن است این گونه سلول ها را در مغز یا سیستم های عصبی جانبی آن نابود کنند(قدرتي،1392).
تأثیر متقابل مواد مخدر و ناهنجاری های روانی:
مصرف مواد مخدر و ناهنجاری های روانی در بیشتر مواقع یکدیگر را همراهي مي كنند. در برخی از موارد مصرف مواد مخدر ممکن است ناراحتی روانی را به ویژه در کسانی که از آسیب پذیری خاصی رنج میبرند تشدید کند .
تحقیقات انجام شده:
داخل کشور:
نوربخش(1375) در پژوهشی دیگر نشان داده است که فرزندان نوجوان والدینی که دارای اختلال شخصیتی و یا اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی بوده اند، در قیاس با نوجوانان دیگر، رفتار خرابکارانه و بزهکارانه تری دارند.1998)ی ریود. شخصیت باعث تفاوت (
مشكاني و همکاران (1381)در تحقیقی به بررسي ميداني موضوع بزهكاري نوجواناني كه به جرم بزهكاري در تهران بزرگ در سال 1371 دستگير شده اند پرداخته اند.چارچوب نظري اين بررسي يك نظريه تلفيقي است كه از تلفيق دو نظريه كنترل اجتماعي هيرشي و پيوندهاي افتراقي ساترلند و كرسي به وجود آورده ايم تا در تعيين علت ها هم عوامل دروني و هم بيروني مؤثر در بزهكاري را به حساب آوريم. از بين 140 پسر و 15 دختر زير 18 سال، كه در آن سال دستگير شده بودند، با 90 پسر و همه دختران مصاحبه سازمان يافته به عمل آورده ايم. چهار متغير مربوط به معرف اعمال بزهكارانه و 81 متغير مستقل را كه شامل خصوصيات فردي، وضع زندگي و مهاجرت، نظام حمايتي خانواده، باورها و عملكردها، ارتباط بزهكاران و سرگرمي ها و گذراندن اوقات فراغت بودند،اندازه گيري كرده ايم. اجراي يك تحليل رگرسيون چندگانه نشان داد كه تنها سه عامل بر شدت بزهكاري اثر دارند و مي توانند آن را تببين كنند. اين سه عامل عبارت بودند از: وابستگي نوجوان به خانواده، باورها و نگرش ارتباط با بزهكاران.
يافته ها نشان مي دهند كه هر قدر وابستگي نوجوان به خانواده قوي تر باشد، از شدت عمل بزهكارانه كاسته مي شود. باورهاي مذهبي عامل بازدارنده بزهكاري اند و نگرش هاي منفي نسبت به قانون، مجريان قانون و هنجارهاي اجتماعي باعث تقويت بزهكاري مي شوند. سرانجام ارتباط با بزهكاران به صورت صميمي و مستمر قویاً نوجوان را به سوي بزهكاري سوق مي دهد.
ﻣﺎﻫﺮ و ﺑﺮﺟﻌﻠﯽ(1387) تحقیقی با عنوان ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﯿﻤﺮخ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻣﻌﺘﺎدان ﺑﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از دو ﻧﻈﺎم ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﮐﻠﻮﻧﯿﻨﺠﺮ و آﯾﺰﻧــک انجام دادند . روش : ﯾﮑﺼﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﻌﺘﺎد ﺑﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر و ﯾﮑﺼﺪ ﻧﻔﺮ ﻏﯿﺮ ﻣﻌﺘﺎد، ﺑﻪ روش ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮی در دﺳﺘﺮس ﺑﺮﮔﺰﯾﺪه ﺷــﺪﻧﺪ و ﭘﺮﺳﺸــﻨﺎﻣﻪﻫــﺎی ﺷﺨﺼــﯿﺘﯽ ﮐﻠــﻮﻧﯿﻨﺠﺮ و آﯾﺰﻧــﮓ را ﺗﮑﻤﯿــﻞ ﮐﺮدﻧــﺪ. ﺑﺮﺧــﯽ وﯾﮋﮔــﯽﻫــﺎی ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻣﻌﺘﺎدان ﺑﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر ﻧﯿﺰ ﮔﺮدآوری و داده ﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ ﺑـﻪ ﮐﻤـﮏ روشﻫـﺎی آﻣـﺎری ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺪ.
ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎ: اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ ﺑﯿﻦ اﺑﻌﺎد ﺳﺮﺷﺘﯽ ﻧﻮﺟﻮﯾﯽ ( ﺗﺎزﮔﯽ ﻃﻠﺒﯽ)، آﺳـﯿﺐ ﭘﺮﻫﯿـﺰی، اﺑﻌـﺎد ﻣﻨﺸﯽ ﺧﻮدراﻫﺒﺮی و ﻫﻤﮑﺎری ﻧﻈﺎم ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﮐﻠـﻮﻧﯿﻨﺠﺮ و اﺑﻌـﺎد روان ﻧﮋﻧـﺪﮔﺮاﯾﯽ و روان ﭘـﺮﯾﺶﮔﺮاﯾـﯽ ﻧﻈﺎم ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ آﯾﺰﻧﮓ، در ﻣﻌﺘﺎدان ﺑﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر و اﻓﺮاد ﻋﺎدی ﺗﻔﺎوت ﻣﻌﻨﺎداری وﺟﻮد دارد.ﻧﺘﺎﯾﺞ: ﻣﻌﺘﺎدان ﺑﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر در اﺑﻌﺎد ﻧﻮﺟـﻮﯾﯽ (ﺗـﺎزﮔﯽ ﻃﻠﺒـﯽ )، آﺳـﯿﺐ ﭘﺮﻫﯿـﺰی، روان ﻧﮋﻧـﺪﮔﺮاﯾﯽ و روان ﭘﺮﯾﺶﮔﺮاﯾﯽ، در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ اﻓﺮاد ﻋﺎدی، ﻧﻤﺮات ﺑﺎﻻﺗﺮ و در اﺑﻌـﺎد ﺧـﻮدراﻫﺒـﺮی و ﻫﻤﮑـﺎری، ﻧﻤـﺮات ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﺮی ﮐﺴﺐ ﮐﺮدﻧﺪ .
احمدي و همکاران (1388)پژوهشی با عنوان عوامل مرتبط با بزهكاري دانش آموزان دبيرستاني انجام دادند،روش اين مطالعه با روش پيمايشي و با استفاده از پرسشنامه خود گزارشي به جمع آوري اطلاعات از بين 499 دانش آموز دختر و پسر مقطع دبيرستان شهرستان آباده (شهرهاي آباده، بهمن، صغاد، ايزدخواست، سورمق) پرداخته است.
يافته ها این پژوهش نشان داد که متغيرهاي وابستگي به دوستان، مذهبي بودن و استفاده از رسانه هاي جمعي به ترتيب بيش ترين رابطه را با متغير بزهكاري جوانان داشته اند. مدل تحقيق با سه متغير فوق 31 درصد تغييرات متغير وابسته را تبيين مي كند . به نظر مي رسد كه گروه هاي همسالان در تقويت رفتار بزهكارانه جوانانشان از اهميت زيادي برخوردارند. تقویت هویت مذهبی جوانان می تواند به کاهش میزان بزهکاری کمک کند.در کنار این دو،کاهش محتواهای خشونت آمیز برنامه های رسانه های جمعی بخصوص می تواند به کاهش بزهکاری بینجامد.
احمدی(1389) در تحقیقی با عنوان اوصاف و ویژگی های شخصیتی نوجوانان پسر بزهکار سلامت شخصیتی – روانی و مشکلات و تعارض هاي شخصیتی افراد، در نوع رفتار و عملکرد اجتماعی ایشان تأثیرگذار است. هدف اصلی پژوهش حاضر این است که رابطه ي اوصاف و ویژگی های شخصیتی با بزهکاری پسران نوجوان نشان داده شود.
جامعه ي آماری پژوهش حاضر، کلیه دانش آموزان پسر بودند که در نیمه ي اول سال تحصیلی 1388 در مقطع دبیرستان در شهر شیراز مشغول به تحصیل بود ه اند و نیز پسران نوجوان بزهکار در گروه سنی چهارده تا هجده ساله که در نیمه ي اول سال 1388 در کانون اصلاح و تربیت و زندان مرکزی شیراز به سر می بردند. در گروه عادی یا غیر بزهکار، حجم نمونه، صد نفر است و حجم نمونه برای گروه بزهکار نیز همین تعداد می باشد.
نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که پسران نوجوان بزهکار به طور معنی داری، روان رنجورتر و روان پریش تر از پسران نوجوان غیر بزهکار می باشند. پسران نوجوان غیر بزهکار برون گراتر از پسران نوجوان بزهکار بوده اند. میزان و نرخ معدل تحصیلات پسران نوجوان غیر بزهکار و نیز میزان تحصیلات والدین ایشان به طور معناداری، به ترتیب بیش از میزان تحصیلات پسران نوجوان بزهکار و میزان تحصیلات والدین ایشان می باشد.
میانگین تعداد اعضای خانواده ي گروه نوجوان بزهکار بیش از گروه نوجوانان غیر بزهکار است. میانگین رتبه ي شغلی پدران گروه نوجوانان غیر بزهکار به طور معناداری، بیش از گروه نوجوانان بزهکار بوده است و همین طور میانگین تعداد اتا ق های منازل گروه نوجوانان غیر بزهکار بیش از گروه نوجوانان بزهکار بوده است. با تجزیه و تحلیل داده های تحقیقات پیشین و نیز داده های مربوطه ي پژوهش حاضر، می توان ادعا نمود که فاکتورهای شخصیتی افراد در میزان رفتارهای بزهکارانه یا غیر بزهکارانه ي ایشان اثرگذار است.
کلاته جاری و همکاران(1389) پژوهشی با هدف مقايسه ويژگي های اجتماعی ، شخصيتی و خانوادگی نوجوانان بزهکار پسر استان مازندران با گروه شاهد انجام دادند .روش بررسی پژوهش يک مطالعه موردی – شاهدی می باشد . جامعه پژوهش شامل 30 نوجوان پسر 18-15 سال بزهکار استان مازندران مقيم مرکز اصلاح کانون و تربيت شهر نکا و 30 نوجوان پسر 18-15 سال مشغول به تحصيل در دبيرستان های منتخب استان مازندران بود که بصورت تصادفی انتخاب شدند . ابزار گردآوری داده ها در اين پژوهش پرسشنامه ای مشتمل بر سه بخش بود که به روش خود ايفا طی يک مرحله تکميل گرديد . پرسشنامه اول مربوط به مشخصات فردی و پرسشنامه دوم مقياس 71 عاملی MMPI بود و پرسشنامه سوم ، معيار آيزنک شامل 57 سؤال بود که در آن مقياس ، برون گرايی ، درون گرايی ، نوروتيک و روان پریشی مورد ارزيابی قرار گرفت . داده های مطالعه با استفاده از نرم افزار آماری 5/11 SPSS تجزيه و تحليل شده است .
يافته ها این تحقیقی نشان داد که دامنه سنی نوجوان پسر بزهکار 18-15 سال می باشد و سرقت ( 2/54 % ) ، درگيری ( 25% ) ، قاچاق ( 8/0% ) و رابطه نامشروع ( 2/4% ) جزء شايع ترين موارد بزهکاری در گروه مورد مطالعه می باشند . از بين متغيرهای خانوادگی ازدواج مجدد و بيکار بودن ، سابقه مصرف مواد مخدر توسط پدر با بزهکاری فرزند رابطه آماری معناداری را نشان می دهد( 05/0 < P ) . سابقه فرار از منزل در نوجوانان خطر بزهکاری را 8/1 برابر افزايش می دهد ( 05/0 < P ) . سابقه مصرف مواد مخدر در نوجوانان با نسبت شانس 6 ( 24/42-03/1 CI5/95 ) معنی دار شد .
شخصيت ميان گرا و نوروتيک با ( 7/6 % ) و ( 7/16 % ) در گروه مورد و در گروه شاهد ( 6/36 % ) و ( 6/26 % ) بيشترين درصد فراوانی را دارا می باشد . اختلال پارانوئيد ( 7/16 % ) و اضطراب ( 7/36 % ) در گروه مورد و اضطراب ( 7/16 % ) و اختلال پارانوئيد ( 7/36 % ) جزء شايع ترين اختلالات مشاهده شده در نوجوانان بزهکار می باشند .
ﻣﻨﺼﻮﺭﯼ، ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺪﯾﻨﯽ، ﺑﺎﻗﺮﯼ(1390) ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺑﯿﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻭ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺷﯿﻮﻉ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻧﺤﺮﺍﻓﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺣﺎﺩﺗﺮﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﮔﺮﺍﯾﺶ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻣﻨشأﻓﺮﺩﯼ ﻭ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﺧﯽ ﻧﯿﺰ منشأ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻧﻘﺶ ﻣﺆﺛﺮﯼ ﺩﺭ ﺑﺮﻭﺯ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﺩ. ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻫﺪﻑ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﯿﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪ.ﻧﻤﻮﻧﻪ ﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ 400 ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻭﺭﻩ ﯼ ﻣﺘﻮﺳﻄﻪ ﻭ ﭘﯿﺶ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻫﯽ ﺷﻬﺮ ﮐﺮﻣﺎﻥ بود ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺵ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮﯼ ﺧﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺷﺪﻧﺪ. ﺍﺑﺰﺍﺭﻫﺎﯼ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﺩﺁﻭﺭﯼ ﺩﺍﺩﻩ ﻫﺎ ﺷﺎﻣﻞ ﺳﻪ ﭘﺮﺳﺶ ﻧﺎﻣﻪ: ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ، ﺗﺎﺏ ﺁﻭﺭﯼ ﮐﻮﻧﻮﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﯾﺪﺳﻮﻥ ﻭ ﻓﺮﻡ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺷﺪﻩ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ Neo ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺩﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺣﺎﺻﻞ ﺍﺯ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺿﺮﯾﺐ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﭘﯿﺮﺳﻮﻥ ﻭ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺭﮔﺮﺳﯿﻮﻥ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺭﮔﺮﺳﯿﻮﻥ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﮔﺎﻡ ﺍﻭﻝ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻓﻘﻂ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﮕﺮﺵ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﻨﻔﯽ ﻭ ﻣﻌﻨﺎﺩﺍﺭ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻨﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺭﮔﺮﺳﯿﻮﻥ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﮔﺎﻡ ﺩﻭﻡ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ،پیشرفت تحصیلی ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﺜﺒﺖ ﻭ ﻣﻌﻨﺎﺩﺍﺭ ﻗﺎﺩﺭبه ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﯼ، ﺑﺮﻭﻧﮕﺮﺍﯾﯽ ﻭ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﻨﻔﯽ ﻭ ﻣﻌﻨﺎﺩﺍﺭ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﺭﻭﺍﻥ ﺭﻧﺠﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﮔﺎﻡ ﺁﺧﺮ(ﺳﻮﻡ) ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺭﮔﺮﺳﯿﻮﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻭ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ یک جا ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻌﺎﺩﻻﺕ ﺭﮔﺮﺳﯿﻮﻥ ﺷﺪﻧﺪ، ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﯼ ﺑﯿﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻭ ﻧﮕﺮﺵ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺍﯾﻔﺎ ﻧﮑﺮﺩ. ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﻧﮕﺮﺵ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻣﻌﮑﻮﺳﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﮔﺮﺍﯾﺶ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ .
آشوري و عظيم زاده (1392) تحقیقی با عنوان جايگاه پرونده شخصيت در فرآيند پيشگيري از پايدار شدن بزهكاري جوانان انجام دادند.البته پايداري در بزهكاري با افزايش بحران بزه در جوامع ، از دهه 1980 ميلادي مورد توجه جرم شناسان قرار گرفت. وضعيتي كه در آن بزهكاران پيش رس، در صورت عدم مديريت عدالت كيفري در بستري خطرساز گرفتار شده و در نتيجه آن، بزهكاران بالقوه پايدار امروز به بزهكاران پايدار فردا مبدل مي گردند. در كنار بسترهاي جرم زاي زيستي، رواني و اجتماعي، رويكرد عدالت كيفري جوانان، به مجازات گرايي و سزادهي صرف كه عاري از هرگونه پيامدگرايي و خالي از اهداف تفريد كيفر باشد،با حفظ بزهكار در فرآيند رسمي كنترل، زمينه پايدارشدن اوصاف بزه را دو چندان خواهد كرد. تفريد كيفر مستلزم شناسايي دقيق شخصيت بزهكار است ؛اقدامي كه فقط متعاقب مطالعه علمي شخصيت جوان كجرو در فرآيندي كه از آن تحت عنوان «تشكيل پرونده شخصيت» نام مي برند، فراهم خواهد شد.
خارجی :
طی تحقیقاتی که توسط لورین و ایستوود(1985) بر روی خشونت و فضای شخصی افراد صورت گرفت ،نشان داد که اثر تعامل معناداری بین خشونت ،روان پریش گرایی و هوش کلامی وجود دارد ، به گونه ای که زندانیان خشن ،فضای شخصی بیشتری را نسبت به زندانیان غیر خشن به خود اختصاص دادند.
گیلبرت(1988) با مطالعه تفاوت های EEG در سیگاری ها و غیر سیگاری ها (46 سیگاری و 46 غیر سیگاری که از نظر سن ،جنس همتا سازی شده بودند) به بررسی یافته های EEG دو طرفه و شخصیت پرداخت. یافته های این پژوهش نشان داد که زنان سیگاری نسبت به زنان غیر سیگاری ،نمره بالاتری در مقیاس های آمادگی برای خشم و روان نژندگرایی و روان پریش گرایی به دست آوردند ،در حالی که در مردان سیگاری مقیاس روان پریش گرایی (که با خشم نیز مرتبط بود) ،تنها مقیاس شخصیتی بود که به طور معناداری سیگاری ها را از غیر سیگاری متمایز می کرد.
دیسیلوا و آیزنک (1987) 59 زن مبتلا به بی اشتهایی روانی را با 122 بیمار مبتلا به پرخوری روانی مقایسه کردند و اذعان داشتند که مبتلایان به پرخوری روانی نسبت به مبتلایان به بی اشتهایی روانی نمرات بالاتری در روان پریشی و روان نژندی کسب کردند.
آﯾﺰﻧک ﻧﯿﺰ ﺷﺨﺼﯿﺖ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺳﻪ ﺻﻔﺖ ﺳﺮﺷﺘﯽ ﺑﺎ ﻣﺒﻨﺎی زﯾﺴـﺘﯽ درﻧﻈـﺮ ﮔﺮﻓﺘـﻪ ﮐﻪ ﻧﻈﺮﯾﻪ وی ارزش ﻧﻈﺮی و ﮐﺎرﺑﺮدی دارد؛ ﭼﺮا ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯽ از مکانیزم های زﯾﺴـﺘﯽ، زﻣﯿﻨـه ﺻﻔﺎت ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﮐﻪ در ﻣﺼﺮف ﻣﻮاد ﻣﺨـﺪر ﻋﺎﻣـﻞ ﺧﻄـﺮ می ﺑﺎﺷـﻨﺪ را ﻣﺸـﺨﺺ ﻣﯽﮐﻨﺪ (اﮐﺘﻮن،2003).
در پژوهشي با عنوان رابطه بين اختلال شخصيت خود شيفته و اختلال شخصيت ضد اجتماعي در سال 2002 توسط وارن و همكاران در بين 100 نفر از مجرمين انجام شد ، يافته هاي آنها رابطه اي قوي بين اختلال هاي شخصيت ضد اجتماعي و خود شيفته با نوع جرم نشان د اد . جرميكويد (به نقل از آندري و اسكود ول، 1998) گزارش داده است كه نتيجه بررسي ها روي 260 نفر از افراد بهنجار و زند اني د ر انگلستان نشان د اد كه بين اختلالات شخصيت و رفتارهاي جنايي رابطه وجود دارد . حدود 69% از اين نمونه دچار اختلال شخصيت مرزي بودند ، همچنين اختلال شخصيت ضد اجتماعي 55%، اختلال شخصيت خود شيفته 48% و اختلال شخصيت پارانوييد 47% گزارش شده اند .
ﻛﻮﻫﻦ ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﺮ روي ﭘﺴﺮان بزهکار، ﻧﻈﺮﻳـﻪ ﺧـﺮده ﻓﺮﻫﻨﮕـﻲ را ﺑـﺎ ﺗﻔﻜﻴـﻚ رﻓﺘـﺎراﻧﺤﺮاﻓﻲ ﺟﻮاﻧﺎن از اﻧﺤﺮاﻓﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺰرﮔﺴﺎﻻن و ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺑﺮ ﺑﺰﻫﻜﺎري ﭘﺴﺮان ﻃﺒﻘﺎت ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺗﺪوﻳﻦ ﻛﺮد. ﺑﻪ ﺑﺎور ﻛﻮﻫﻦ، دار و دﺳﺘﻪ بزهکاران و ﺧـﺮده ﻓﺮﻫﻨـﮓ ﺑﺰﻫﻜﺎري در ﺟﺎﻳﻲ رﺷﺪ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺟﻮاﻧﺎن ﺑﺮاي کسب ﻣﻮﻓﻘﻴـﺖ و فرصت های اﻗﺘـﺼﺎدي ـ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ از راه ﻫﺎي ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺷﺎﻧﺲ ﻛﻤﻲ دارﻧﺪ. وي ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎور اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺧـﻮرد ارز ش های ﺧﺮده ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎي ﻣﺘﻔﺎوت، ﺑﻪ وﻳـﮋه ﺑـﻴﻦ ﻫﻨﺠﺎرﻫـﺎ و ارز ش های ﻃﺒﻘـﻪ ﭘـﺎﻳﻴﻦ ﺟﺎﻣﻌـﻪ ﺑـﺎ ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎي ﻣﺴﻠﻂ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻛﻪ ﻏﺎﻟﺒﺎً ﺑﺮاﺳﺎس ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎي ﻃﺒﻘﻪ ﻣﺘﻮﺳﻂ شکل ﮔﺮﻓﺘـﻪ اﻧـﺪ ، زﻣﻴﻨـﻪ را ﺑﺮاي رﻓﺘﺎر ﺑﺰﻫﻜﺎراﻧﻪ ﺟﻮاﻧﺎن ﻓﺮاﻫﻢ میﺳﺎزد (گیسون،1997).
آدامز و دیگران(1994) در پژوهشی که با استفاده از روش کمی و تکنیک پیمایشی و به صورت پرسشنامه انجام داده اند، روشن ساخته اند که میان بزهکاری و مهاجرت افراد، رابطه ي معناداری وجود دارد. تفاوت های اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و رفتاری که مهاجرین در فضای جدیدی که به آن مهاجرت کرده اند با آنها مواجه می شوند؛ شخصیت افراد مهاجر را که حجم عمده ای از آنها را نوجوانان تشکیل می دهند، تحت تأثیر قرار داده و این مسئله به پیدایش و شیوع رفتارهای بزهکارانه از سوی ایشان دامن می زند.
مایرز(1995) نشان داده است که میان رفتارهای بزهکارانه و نمرات آسیب شناسی روانی و برخی اختلالهای شخصیتی از جمله اختلال شخصیت خودشیفته، رابطه ي معناداری وجود دارد.
اروین(1998) در پژوهشی که راجع به گرایش نوجوانان در دوره ي نوجوانی به ارزش های جدید و متنوع انجام داده است، نشان می دهد که در دوره ي نوجوانی، افراد نوجوان تا حدی خود را با افراد بزرگسال مقایسه کرده و سعی می کنند خود را برخوردار از عقاید و ارزش های خاص این گروه جلوه دهند. طی این شبیه سازی، تأثیرپذیری نوجوانان از گروه بزرگسال نوع تعامل ایشان با همدیگر را تحت تأثیر قرار می دهد. اثر گذاری بزرگسالان بر نوجوانان از یک سو و از سوی دیگر اثرگذاری نوجوانان بر یکدیگر، به همان میزان که ممکن است مثبت و سازنده باشد، مي تواند منفی بوده و زمینه ي گرایش ایشان را به رفتارهای بزهکارانه فراهم آورد.
لازاروس ( به نقل از اندلر و پاركر، 1993) معتقد است استرس زماني رخ مي دهد كه مطالبات فراتر از منابع سازشي فرد باشند . مقابله توسط نظريه پرد ازان به عنوان كوشش هايي براي بالابردن سازش بين شخص و محيط و يا به عنوان تلاش هايي براي اداره رويدادهايي كه استرس زا درك مي شوند ، تعريف مي شود (لازاروس و فولكمن، 1984).
منابع فارسی:
ابراهیمی نسب،کریم .نوری،ابوالقاسم.مولوی،حسین (1381)هدف این پژوهش، بررسی رابطة ویژگی های شخصیتی (برونگرایی2، روان رنجوری3، روان پریشی4) و برخی دیگر از متغیرها با بزهکاری پسران نوجوان ، پژوهشی علوم انسانی دانشگاه اصفهان ( پاییز و زمتسان 1381 - شماره 14 )علمی-پژوهشی(14) صفحه - از 227 تا 240
آقاجانی ، علی.دانایی،رضا (1381) ﺑﺮرﺳﻲ ارﺗﺒﺎط ﺣﻤﺎﻳﺖﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺎ ﺳﻼﻣﺖ روان ﭘﺮﺳﺘﺎران ﺑﺨﺶﻫﺎي وﻳﮋه ﺑﻴﻤﺎرﺳﺘﺎنﻫﺎي ﻣﻨﺘﺨﺐ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن اروﻣﻴﻪ، ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ داﻧﺸﻜﺪه ﭘﺮﺳﺘﺎري و ﻣﺎﻣﺎﻳﻲ اروﻣﻴﻪ، دوره 6 ، ﺷﻤﺎره 3 ، ﺺ 135-144.
احمدی، حبیب و همکاران، «بررسی تطبيقی رفتار بزهکارانه دانش آموزان دبيرستان های نظام قدیم و جدید شهر شيراز»، مجله ي علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، دوره ي شانزدهم، شماره ي 1
احمدي، حبيب.خواجه نوري، بيژن.موسوي، سيدمجيد(1388) ،عوامل مرتبط با بزهكاري دانش آموزان دبيرستاني، رفاه اجتماعي تابستان 1388; 9(33):105-122.
آزادارمكي، تقي( 1386) نظريه هاي جامعه شناسي. تهران: سمت.
آيزینگ، اچ.جی. (1975). جرم و شخصيت. ترجمه شريفي، حسن پاشا
آرون. ريمون(1372)مراحل اساسي انديشه در جامعه شناسي»، ترجمة باقر پرهام- چاپ سوم، 1372، تهران:انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي (شركتهاي سهامي).
اسكيدموم. ويليام(1972) «نظريه هاي جامعه شناسي تفكر نظري در جامعه شناسي»، ترجمة علي محمد حاضري و ديگران –چاپ دوم 1375، تهران: انتشارات تابان.
اشرف. احمد(1355) 1355، «كژ رفتاري و مسايل انساني و آسيب شناسي اجتماعي، مجموعه گفتارهاي درسي، تهران: انتشارات آموزشگاه عالي خدمات اجتماعي.
ايراني، س(1383). مقايسه صفات شخصيتي ،اختلالات شخصيت و راهبرد هاي مقابله اي بيماران با اختلال وابستگي به مواد و گروه بهنجار. پايان نامه کارشناسي ارشد , د انشکد ه علوم تربيتي و ک ک روان شناسي, د انشگاه تبريز.
آشوري، محمد.عظيم زاده، شادي(1392) جايگاه پرونده شخصيت در فرآيند پيشگيري از پايدار شدن بزهكاري جوانان، فصلنامه حقوق- مجله دانشكده حقوق و علوم سياسي بهار 1392; 43(1):195-213.
احمدی(1389) در تحقیقی با عنوان اوصاف و ویژگی های شخصیتی نوجوانان پسر بزهکار، تعالی حقوق سال دوم/ شمارهی 7/ مهر و آبان 1389صفحات 99 تا 1
بهرامي، ه(1377) .بررسي ميزان شيوع اختلالات رواني بين زند انيان و مقايسه آن با افراد عاد ي.طرح پژوهشي د انشگاه علامه طباطبايي.
بشليده ک. (1386) بررسي متغيرهاي شخصيتي، شناختي، سازماني و زيستي- جسماني به عنوان پيش بينهاي حادثه ديدگي در کارکنانيک شرکت در اهواز. پايان نامه دکترا، دانشگاه شهيد چمران اهواز، دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي.
پروین، لورنس.ای، جان، اولیور.پی.(1381)شخصیت، نظریه ها و پژوهش. مترجمان؛ محمد جعفر جوادی و پروین کدیور. تهران، نشر آییژ. صفحه317-311
تامين. ملوين(1373)جامعه شناسي قشر بندي و نابرابري هاي اجتماعي –نظري و كار بردي »، ترجمة عبدالحسين نيك گهر، چاپ اول، 1373، تهران: توتيا.
ترنر. جاناتان، اچ( 1977)ساخت نظريه جامعه شناسي»، ترجمة عبد العلي لهسائي زاده -1373، شيراز: انتشارات نويد شيراز.
تنهايي. حسين ابوالحسن(1371)در آمدي بر مكاتب و نظريه هاي جامعه شناسي»، چاپ اول، مشهد: نشر مرنديز.
توسلي. غلام عباس، 1370، «نظريه هاي جامعه شناسي»، چاپ دوم، تهران: انتشارات سمت.چلبي. مسعود، 1373، «تحليل شبكه در جامعه شناسي»، فصلنامه علوم اجتماعي، دوره دوم شماره 5 و 6 (پاييز و زمستان)، 42-9 ، دانشگاه علامه طباطبايي.
توكلي ، محمدعلي .دهکرديان ، پريسا (1392) پيش بيني اعتيادپذيري دانشجويان بر اساس متغيرهاي جمعيت شناختي، اهمالكاري تحصيلي و متغيرهاي بين فردي ، اعتياد پژوهي دوره 7 , شماره 28 ; صفحه 23 تا صفحه 41.
جزايري، علی رضا. جعفري زاده ، ذبیح اله . پورشهباز، عباس (1382) بررسي و مقايس ارتباط بين مؤلفه هاي شخصيتي و راهبرد هاي 30 ساله. فصلنامه اعتياد پژوهي، - مقابلهاي در معتاد ان به ترياك 36 -17
چلبي. مسعود(1386)تعهد كار، نامه پژوهش، فصلنامه تحقيقات فرهنگي، فرهنگ و اخلاق كار، سال دوم، شماره 5، 104-75، تابستان.
چلبي. مسعود(1382) جزوه كلاس ، گروه جامعه شناسي، دانشگاه الزّهرا.
چلبي. مسعود(1382) وفاق اجتماعي، نامه علوم اجتماعي، دوره جديد جلد دوم شماره سوم، 28-15، تهران: دانشگاه تهران.
خواجه موگهي، ناهید (1373) آماده سازي مقد ماتي فرم فارسي پرسشنامه چند محوري ميلون در تهران. پايان نامه كارشناسي ارشد، روان شناسي باليني. انيستيتو روان پزشكي دانشگاه علوم پزشكي ايران.
حسینی نسب، داود، احمدیان، فاطمه و روانبخش، محمدحسین (1387)بررسی شیوه هاي فرزندپروري با، خودکارآمدي و سلامت روان دانش آموزان. فصلنامه ي مطالعات تربیتی و روان شناسی، شماره.21-38
حق شناس، ح .(1387). طرح پنج عامل ویژگی های شخصیت(راهنمای تفسیر و هنجارهای آزمون های NEO-FFI و NEO-PI-R ). شیراز: انتشارات دانشگاه علوم پزشکی شیراز.صغحه 65-60
جلیلی، محمد صادق، عوامل مؤثر بر پیشگیری از ارتکاب جرم در بین جوانان، پایان نامه کارشناسی ارشد پژوهشگری علوم اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی،تهران، 1381.
حبيبي ، مصطفي. رياحي نسب، ناصر(1390) آسيب شناسي اعتياد و عوامل اجتماعي مؤثر بر آن، همايش ملي آسيب شناسي مسائل جوانان
ﻣﻨﺼﻮﺭﯼ، ﺯﻫﺮﺍ. ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺪﯾﻨﯽ، ﻟﻄﯿﻔﻪ. ﺑﺎﻗﺮﯼ، ﻣﺴﻌﻮﺩ (1390) ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﯿﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻭ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ، ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻋﻠﻮﻡ ﭘﺰﺷﮑﯽ ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺑﻬﺪﺍﺷﺘﯽ ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ ﺗﺒﺮﯾﺰ،
مشكاني،محمدرضا.مشكاني، زهراالسادات(1381)در اين مقاله، به بررسي ميداني موضوع بزهكاري نوجواناني كه به جرم بزهكاري در تهران بزرگ در سال 1371 دستگير شده اند پرداخته ايم. مجله جامعه شناسي ايران تابستان (1381; 4.2) (آسيب هاي اجتماعي درایران)
محمدی فرود، حمید (1383) روان شناسی جنایی، سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور/انتشارات راه تربیت/چاپ اول/1383.
دلاور ع .(1387). احتمالات و آمار کاربردی در روان شناسی و علوم تربیتی. تهران :انتشارات رشد. صفحه 260
دلاور ،ع .(1385).روش تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی. تهران: نشر ویرایش. صفحه255-249
دواس. دي. اي(1991) پيمايش در تحقيقات اجتماعي، ترجمة هوشنگ نايبي، چاپ اول، 1376، تهران: نشرني.
دور كيم . اميل، «درباره تقسيم كار اجتماعي، «ترجمة باقر پرهام –چاپ اول 1369، نقش جهان (كتابسراي بابل).
دور كيم. اميل(1995)قواعد روش جامعه شناسي»، ترجمة علي محمد كاردان، چاپ پنجم، 1373، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
رئیسی، جمال، (1382) ،"جوانان و ناهنجاریهای رفتاری"، فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، شماره 21، بهار 1382.
دوستيان ،يونس . بهمني ،بهمن . اعظمي، يوسف .گوديني، علي اكبر(1392) بررسي رابطه پرخاشگري و تكانشگري با آمادگي به اعتياد، در دانشجويان پسر،توانبخشي ،دوره 14 , شماره 2 (مسلسل 57) ; صفحه 102 تا صفحه 109.
دانش،پروانه.ملكي ،امير.نيازي، زهره(1393) نظريه زمينه اي درباره علل اعتياد زنان معتاد زنداني در زندان مركزي اصفهان، مطالعات توسعه اجتماعي - فرهنگي ، دوره 1 , شماره 4 ; صفحه 125 تا صفحه 145.
ستوده، هدایت الله (1380)آسیب شناسی اجتماعی: (جامه شناسی انحرافات)، تهران، آوای نور، ص 35
سیاسی ع .(1382). نظریه های شخصیت . تهران : انتشارات دانشگاه تهران.صفحه 343
شیخاوندی، داور (1385)جامعه شناسی انحرافات: (مسایل جامعوی) ایران نما، زمستان 1385 باشگاه تحلیلگران جوان آریا
شيخاوندي، داور (1385)جامعه شناسي انحرافات: (مسايل جامعوي)، ايران نما، ص 268
شامياني، هوشنگ. 1370، بزهكاري اطفال و نوجوانان. تهران: انتشارات دانشگاه.
شولتز ، دوآن. (1384). نظریه های شخصیت . ترجمه یوسف کریمی ، فرهاد جمهری، سیامک نقشبندی ، بهزاد گودرزی ، هادی بحیرایی و محمد رضا نیکخو. چاپ چهارم . تهران : نشر ارسبانان صفحه 265.
شولتز ، دوآن و شولتز ، سیدنی آلن. (1383). نظریه های شخصیت. ترجمه یحیی سید محمدی . ویرایش ششم. تهران: نشر ویرایش. صفحه95
صالحی جونقانی،فرحناز(1384). بررسی تأثیر عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر اعتیاد؛مطالعه موردی: زندان شهر کرد ، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز.
طالبان، محمدرضا (1385) ديندارى و بزهكارى، تهران، فجر اسلام، ، ص 38.
علیقلی زاده، سعید (1391) اقدامات تأمینی و تأثیر آن در حفظ حقوق معنوی مجرمین و زندانیان، یگان حفاظت زندان شهرستان طبس
عبدی،كافيه(1385). عوامل اعتياد در ميان حاشيه نشينها،پايان نامه كارشناسي ارشد جامعه شناسي دانشگاه تهران
عبدي، عباس(1383)مجموعه مقالات آسيب شناسي اجتماعي ايران، انجمن جامعه شناسي ايران، تهران ، نشر آگه صص 379-399.
فتحی آشتیانی، ع و داستانیم.(1388). آزمون های روان شناختی: ارزیابی شخصیت و سلامت روان.تهران: انتشارات بعثت. صفحه 75
صديق سروستاني، رحمت الله( 1382) آسيب شناسي اجتماعي. تهران: سمت،ص 123-130
نجفي زند، جعفر( 1385). تهران. چاپ اول. انتشارات سخن.
نجفى ابرندآبادى، على حسين(1382)، بزهكارى و شرايط اقتصادى، مجله تحقيقات حقوقى، ش 19، نقاش زاده ،سعید (1386) دارو و رفتار . دانشگاه تهران،ص 289
وفائي،مريم؛روشن،مريم(1386)تقويت نظام خانواده وآسيب شناسي آن،معاونت پژوهش گروه روان شناسي،مركز انتشارات مؤسسه آموزشي وپژوهشي امام خميني،جلد2.
قره باغي ، فاطمه . وفايي ، مریم (1391) نقش ارزيابي كودك از تعارض والدين، مقابله شناختي كودك با تعارض و مزاج وي در سلامت كودك.فصلنامه تازه هاي علوم شناختي ، سال دهم، شماره 4 (پياپي 40)
قدرتي تربتي، عباس.صحبايي ،فائزه.نبوي ،سيدجمال الدين.زارع، محمد(1392) بررسي مقايسه اي تداوم ترك اعتياد در افراد شركت كننده و غير شركت كننده در جلسات انجمن معتادان گمنام (NARCOICS ANONYMOUS) شهرستان مشهد سال 1391 ،فصلنامه علوم پزشكي دانشگاه آزاداسلامي ،دوره 23 , شماره 3 ; صفحه 201 تا صفحه 205.
فرجاد، محمدحسين. 1383، آسيب شناسي كج روي هاي اجتماعي. تهران: قوه قضائيه، مركز مطبوعات و انتشارات، چاپ اول.
فرجاد، محمد حسين (1383) آسيب شناسي كج روي هاي اجتماعي، تهران: قوه قضائيه ، مركز مطبوعات و انتشارات ، چاپ اول.
کنعانی کبرا، آقایی ،ا(1385)هنجار یابی و بررسی روایی و پایایی پرسشنامه NEO-PI-R در اصفهان و بررسی نیمرخ روانی عاملان تصادف با استفاده از این پرسشنامه. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان.
کلاته جاری، مهرداد، خسروی، احمد. عودی، داوود، علی آبادی ، فاطمه. فرهادی ، زهرا (1389) مقايسه ويژگي های اجتماعی ، شخصيتی و خانوادگی نوجوانان بزهکار پسر استان مازندران با گروه شاهد ، جلد 2 شماره 1 و 2 صفحات 5-93-25.
كواراس، ويليام سي(1384)، بزهكاري نوجوانان، ترجمه ابراهيم رسيد پور. تهران: سمت.
كي نيا، مهدي. 1370، مباني جرم شناسي. تهران: سمت.
گروسی ف، میر ت(1381) ارزیابی شخصیت، کاربرد تحلیل عاملی در مطالعات شخصیت. تبریز، نشر جامعه پژوه. صفحه 324
لانيون ريچارد آي، گوداشتاين لئونارد دي (1382)ارزيابي شخصيت، مترجمان: سيامك نقشبندي، علي قرباني، حميدرضا حسين شاهي برواتي و الهام ارجمند. تهران: نشر روان. صفحه 275
نگهبان ،ح (1387).بررسی ارتباط بین پنج عامل عمده ی شخصیت و هوش هیجانی در کارکنان محیط های صنعتی و خدماتی در اصفهان و شهرکرد. پایان نامه کارشناسی روان شناسی صنعتی، دانشگاه آزاد خوراسگان.
نگهبان، ح (1389) ارتباط بین ویژگی های شخصیتی و متغیر های جمعیت شناختی با نگرش نسبت به رعایت موارد ایمنی کاری در کارخانه برفاب شهرکرد. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی صنعتی، دانشگاه آزاد خوراسگان.
منابع لاتین:
Barry J. McGurk, Cynthia McDougal (1981)A new approach to Eysenck's theory of criminality Personality and Individual Differences, Volume 2, Issue 4, 1981, Pages 338-340
Costa, P. T., & McCrae, R. R. (1991). Revised Neo Personality Inventory(NEO-PI-R) and the Five Factor Inventory (NEO-FFI). Professional Manual. Psychological Assessment Resources Inc., U.S.A.
Sadock BJ, Sadock VA. Comprehensive textbook of psychiatry. 2rd ed. Philadelphia: Lippincott Williams and Wilkins; 1999: 924-5.
Siyam Sh. [Drug abuse prevalence between male students of different universities in Rasht in 2005]. Tabibe Shargh 2006; 8(40): 279-85. (Persian)
Leung KS, Abdallah AB, Copeland J, Cottler LB. Modifiable risk factors of ecstasy use: Risk perception, current dependence, perceived control, and depression. Addict Behav 2010; 35(3): 201-8.
Vollenweider FX, Liechti ME, Gamma A, Greer G, Geyer M. Acute psychological and neurophysiologic effects of MDMA in humans. J Psychoactive Drugs 2002; 34(2): 171-84.
Schydlower M. Substance abuse, a guide for health professional’s American Academy of Pediatrics, dedicated to the health of all children. 2rd ed. Illinois: American Academy of Pediatrics; 2002: 235.
J.Philippe Rushton (2001)A scientometric appreciation of H. J. Eysenck’s contributions to psychology Personality and Individual Differences, Volume 31, Issue 1, 5 June 2001,Pages 17-39
Johnston LD, O’Malley PM, Bachman JG, Schulenberg JE. Monitoring the future national survey results on drug use, 1975-2007. Volume 1: Secondary school students 2006. Bethesda: National Institute on Drug Abuse; 1: 707.
Ping W, Liub X, Phamd TH, BinFanc JJ, Jin Z. Ecstasy use among US adolescents from 1999 to 2008. Drug Alcohol Depend 2010; 112(1-2): 33-8.
Wills TA, Yaeger AM. Family factors and adolescent substance use: Models and mechanisms. Curr Dir Psychol Sci 2008; 12(6): 222-6.
Cooper ML. Alcohol use and risky sexual behavior among college students and youth: Evaluating the evidence. J Stud Alcohol 2002; 14(1): 101-17.
Patrick C.L. Heaven, Kathryn Newbury, Vanessa Wilson (2004)The Eysenck psychoticism dimension and delinquent behaviours among non-criminals: changes across the lifespan? Personality and Individual Differences, Volume 36, Issue 8, June 2004,Pages 1817-1825
Perkins HW. Surveying the damage: A review of research on consequences of alcohol misuse in college populations. J Stud Alcohol 2002; 14(1): 91-100.
Ford JA, Jasinski JL. Sexual orientation and substance use among college students. Addict Behav 2006; 31(3): 404-13.
Parsons JT, Kelly BC, Wells BE. Differences in club drug use between heterosexual and lesbian/bisexual females. Addict Behav 2006; 31(12): 2344-9.
Dunn M, Day C, Bruno R, Degenhardt L, Campbell G. Sexual and injecting risk behaviors among regular ecstasy users. Addict Behav 2010; 35(2): 157-60.
Wu LT, Schlenger WE, Galvin DM. Concurrent use of methamphetamine, MDMA, LSD, ketamine, GHB, and flunitrazepam among American youths. Drug Alcohol Depend 2006; 84: 102-13.
Jual R, Bansal R, Kishore S, Negi KS, Chandra R, Semwal J. Substance use among inter college student in district dehradun. Indian J Community Med 2006; 31: 252-4