پیشینه و مبانی نظری بزه، بزهکار، بزهکاری (docx) 39 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 39 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
پیشینه و مبانی نظری بزه، بزهکار، بزهکاری:
در جرم شناسی پدیده های بزه، بزهکار و بزهکاری به عنوان سه رکن اصلی در نظر گرفته می شود. بنابراین در ادامه ، سعی در ارائه یک تعریف برای هر کدام از این ارکان داریم.هر عملی که در جامعه قوانین را نقض کند و مجازات در پی داشته باشد «بزه» نامیده می شود.هر جرمی که صورت می گیرد، دارای علل سازنده ای است که بر روی فرد اثر می گذارد و او را به سوی ناسازگاری و نابهنجاری سوق می دهد. پی آمد این سوق دادنها، ارتکاب خطا است و خاطی را به یک تعبیر «بزهکار» می نامند.بزهکاری مجموعه ای از جرایمی است که در یک زمان و مکان معین به وقوع می پیوندد. ژامبو مرلن در این زمینه می نویسد:« بزهکاری پدیده ای است که بدون توجه به بزهکار، می توان آن را مورد بررسی قرار داد و تراکم جرم،اهمیت گونه های مختلف جرایم، تغییرات اجتماعی جرایم رااز نظر مکان، زمان، نژاد، مذهب و… دقیقاً تحقیق کرد. لاک ساین (2000)نیز در این زمینه می نویسد: «بزهکاری یک میکروب اجتماعی است. این میکروب در محیطی که آمادگی پروراندن تبهکار نداشته باشد، بروز نکرده و جرمی اتفاق نمی افتد.در ایران نیز بزهکاری به کل جرایمی گفته می شود که در صورت ارتکاب به موجب قوانین قصاص، دیات، حدود و تعزیرات دارای مجازات هستند(علیقلی زاده،1391).
خاستگاه جرم
الف) محیط اجتماعی:
محیط اجتماعی بر اثر عوامل مختلفی افراد را به طرف ارتکاب جرم می کشاند؛ پس لازم است برای بررسی بهتر موضوع، محیط اجتماعی را از چند منظر مورد بررسی قرار دهیم. محیط اجتماعی را میتوان به محیط های خانوادگی، اتفاقی، انتخابی و تحمیلی تقسیم کرد که هر کدام از این محیط ها به سهم خود تأثیر بسزایی در بروز رفتار انحرافی و ارتکاب جرم دارد(وفائي و روشن، 1386).
۱) محیط خانوادگی: خانواده محیطی است که شخص بدون این که حق انتخاب داشته باشد در آن متولد می شود و در این محیط شخصیت وی پی ریزی می شود. این محیط رابطه مستقیمی با بروز انحرافات اجتماعی از جمله ارتکاب جرم دارد.باید توجه داشت که وقتی محیط خانواده رو به هم گسیختگی می رود، غالباً منجر به فرار کودکان از منزل، مدرسه و ولگردی می شود و آنها را به ارتکاب جرایم مختلف میکشاند.
بنابراین می توان گفت که فرآیند تربیت زیستی- اجتماعی کودک از خانواده آغاز می شود. خانواده نیز جمعی کوچک از یک جامعه بزرگ است. خانواده و محیطی که کودک در آن متولد می شود و رشد مییابد، نقش مهمی در رشد جسمی و روانی و تکوین شخصیت کودک ایفا می کند؛ پس باید محیط او را مساعد و آماده ساخت.
۲) محیط اتفاقی: محیط اتفاقی یا محیط موقت شامل محیط مدرسه، کار و سربازی می شود. این محیط ها تشکیل دهنده مراحل خاصی از زندگی است و به سهم خود افراد را تحت تأثیر قرار می دهد و به همان اندازه که در تعلیم و تربیت افراد و عادت دادن آنان برای انطباق یا زندگی عادی اجتماعی مؤثرند، در انحراف و ارتکاب بزه نیز تأثیر دارند.
۳ ) محیط انتخابی: محیط انتخابی محیطی است که فرد، خود انتخاب می کند. از جمله محیط های انتخابی می توان به محیط خانوادگی که با انتخاب همسر و امر زناشویی آغاز می گردد، محیط کار، انجمن ها، کانون ها و محیط هایی که برای گذراندن اوقات فراغت انتخاب می شوند، اشاره کرد.
4) محیط تحمیلی: محیط تحمیلی محیطی است که در آن آزادی فرد محدود شده و فرد نمی تواند کوچکترین قدرتی در انتخاب از خودنشان دهداز جمله ا ین محیط ها، می توان بازداشتگاه ها، ندامتگاه ها، کانون های اصلاح و تربیت و دیگر سازمان های مشابه را نام برد.
ب)عوامل محیطی:
باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که میزان ارتکاب جرم در همه جا یکسان نیست و تحت تأثیر شرایط جغرافیایی و اقلیمی، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، شرایط و موقعیت خانوادگی، تربیتی و شغلی و طرز فکر و نگرش افراد جامعه قرار دارد. بنابراین در ادامه چند مورد از این عوامل محیطی را مورد بررسی قرار میدهیم(وفائي و روشن، 1386).
شهرنشینی و مهاجرتهای بی رویه روستاییان به شهرها:
شهرنشینی و مهاجرتهای گروهی و گسترده به شهرها باعث شده است که بخش اصلی و هسته ای شهرها از بین برود و به جای آن زاغه ها، زورآبادها، حلبی آبادها و احداث مسکن های غیربهداشتی و غیرقانونی در محلات فقیرنشین به وجود بیاید. این عامل به سهم خود در افزایش انحرافات اجتماعی و بروز رفتار انحرافی و ارتکاب جرم نقش بسزایی داشته است. در شهرهای بزرگ، به دلیل افزایش بی رویه جمعیت، هیجان، آشفتگی، نگرانی، ترس و تشویق و اضطراب در بین شهرنشینان رو به فزونی نهاده، به طوری که اغلب شهروندان را کشمکش و فشارهای روانی تهدید می کند. همچنین انحرافات جنسی، اعتیاد به مواد مخدر، مصرف مشروبات الکلی و نیز روحیه سودجویی و سوداگری و روابط ناسالم و غلط اقتصادی در شهرها رونق بیشتری دارد. در واقع در فعالیت های شهری فردگرایی و تکروی بیشتر دیده می شود و روابط صمیمانه و چهره به چهره در بین شهروندان کمتر است و احساس انزوا شدت بیشتری دارد.از سوی دیگر با مهاجرت روستاییان به شهرها فقر روستاها به شهرها انتقال مییابد و این مهاجرتهای بیرویه باعث ایجاد شغل های کاذب در شهر می شود(شيخاوندي، 1385).
روستاییان بدون این که برنامه ریزی قبلی برای ادامه زندگی در شهر داشته باشند، با مهاجرت به شهر با مشکلات عدیدهای مواجه میشوند که از جمله آن میتوان به بیکاری اشاره کرد و وقتی این افراد با بیکاری مواجه میشوند ناچار رو به کارهای غیرقانونی و ضداجتماعی چون: خرید و فروش مواد مخدر، واسطه گری و دلالی و ... میآورند و در نتیجه به اشاعه جرم در جامعه کمک می کنند.همچنین وقتی که روستاییان به شهر مهاجرت میکنند با یک فرهنگ جدید مواجه شده و در بسیاری از موارد به خاطر نامتجانس بودن با شیوه زندگی شهری، هویت خود را کم و بیش از دست میدهند و در محیط های نامأنوس شهری مرتکب جرم میشوند.
ج) حاشیه نشینی:
حاشیه نشینی یا زاغه نشینی اصطلاحی است که به محله های مسکونی غیر متعارف و متداول شهری اطلاق می شود.چارلز آبرامز مفهوم زاغه و مناطق زاغه نشین را چنین بیان می کند: «ساختمان یا بخشی از شهر که در آن ویرانی، نارسایی عرضه خدمات درمانی، تراکم زیاد جمعیت در واحدهای مسکونی، فقدان آسایش لازم و خطرات ناشی از عوامل طبیعی نظیر سیل، دیده می شود؛ می تواند به عنوان زاغه یا منطقه زاغه نشین معرفی گردد.بنابراین می توان گفت که حاشیه نشینی با جرم رابطه مستقیم و نزدیک دارد.
تنوع، تجمل و اختلاف فاحش و چشمگیر طبقات اجتماعی ساکن شهرهای بزرگ، گرانی و سنگینی هزینه های جاری زندگی موجب می شود تا مهاجران غیر متخصص که درآمد آنان کفاف مخارجشان را نمی دهد، جهت برآوردن نیازهای خود دست به هر کاری، ولو غیرقانونی بزنند. در چنین مناطقی به لحاظ از بین رفتن ارزش های انسانی، کجروی های اجتماعی سریعاً رشد می کند و اعمالی چون دزدی، اعتیاد، قاچاق، فحشا و نظایر آن گسترش می یابد(رئیسی، 1382).
د ) فقر و بیکاری:
به جرأت میتوان گفت که فقر و بیکاری از جمله عوامل مؤثر و تأثیرگذار در پیدایش جرم و ارتکاب آن است. به نظر برخی از جامعه شناسان فقر و بیکاری در برخی از افراد تهیدست عقده حقارت ایجاد میکند و فرد را به ارتکاب جرم وا میدارد. مثلاً اغلب دخترانی که منحرف شدهاند از یک سو، دارای زندگی فقیر و محقر بوده و از سوی دیگر تمایل داشتهاند لباس های فاخر و تجملات دیگر را داشته باشند.
ادواردگلور می نویسد: دختران خانوادههای کارگرو فقیر از سن ۱۰ سالگی به مسایل جنسی پی می برند چون سرپرست و مربی شایستهای ندارند؛از همان سن بلوغ با همسالان خود در این خصوص صحبت کرده، تماس میگیرند و پس از بلوغ حجب و حیا نمیشناسند و این عمل را یکی از وسایل لازم زندگی فرض میکنند. بنابراین در جامعه ای که توزیع ثروت به صورت عادلانه صورت نمیگیرد، هر روز شاهد فقیرتر شدن فقرا و غنیتر شدن ثروتمندان خواهیم بود .این امر باعث افزایش فاصله طبقاتی شده و اثرات مخربی را در پی دارد که از جمله آن پیدایش جرم و اشاعه آن در جامعه است. حال به ديدگاه جرم شناسي در مورد جرم مي پردازيم(شيخاوندي، 1385).
جرم از دیدگاه جرم شناسی:
از جرم تعاریف گوناگونی کرده اند ولی یکی از تعاریف جرم این است که جرم شیوه رفتاری است که قانون را نقض می کند و پدیده ای است که قانونگذار آن را تعیین می کند . مجرم هم شخصی است که عمل مجرمانه که در قانون آمده را مرتکب می شود . این تعریف ،جرم را امری نسبی می داند که از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت است . به عبارتی عملی که در یک جامعه جرم محسوب می شود ممکن است در جامعه دیگر جرم محسوب نشود . با تخصصی شدن و گسترش دامنه علوم پدیده جرم و مجرمین موضوع بحث علوم مختلفی واقع شد که از آن جمله می توان به: جرم شناسی ، علوم قضایی ، روان شناسی و روان شناسی جنایی ، و جامعه شناسی اشاره کرد. با افزایش حیطه دانش بشر در خصوص جرم و بزه اسنادها یی (نسبت دادن یا علت یابی) که در مورد بزهکار بکار می رفت رفته رفته از حالت اسنادهای شخصی (در این حالت توجه تنها بسوی شخصی است که مرتکب جرم شده) به سمت اسنادها (علل و عوامل) محیطی و همچنین ویژگی های خاص درون فردی رهنمون شد (نجفیابرندآبادی،1381).
صاحب نظران و همچنین دانشمندانی که پدیده جرم را مورد پژوهش و بررسی خود قرار داده اند به این نتیجه دست یافته اند که در وقوع بزه و پیدایش فرد بزهکار و مجرم عوامل زیر نقش دارند :
الف – عوامل درون فردی :
1.برداشت و تفسیر هر فرد از یک واقعه و نظام تبیینی فرد : به عنوان مثال این طرز تفکر که انسان ها یا خوب هستند یا بد (مطلق گرایی) با تحریف بخشی از واقعیت ، زمینه را برای برخوردهای پرخاشگرانه فراهم می آورد . یا فرض کنید ذهن خوانی یک نوجوان از دوست خود که ناخواسته او را هل داده به این صورت باشد که او عمداً این کار را کرد. ( روان بنه آسیب پذیر ) این فرد ممکن است نگرش های خصمانه ای نسبت به دیگران داشته باشد چرا که بطور کلی فکر می کند که دیگران در صدد آسیب رساندن و آزار وی هستند. در نتیجه پرخاشگری کرده و دوست وی با پرخاشگری پاسخ وی را می دهد و در نتیجه ذهنیت منفی و باورهای بنیادی وی از اینکه دیگران می خواهند به من صدمه بزنند، با پرخاشگری دوست وی تقویت می شود و پرخاشگری بیشتری را در وی ایجاد می کند .
2.ویژگی های جسمانی و فیزیولوژیکی : مانند پرکاری تیرویید یا بالا بودن سطح تستسترون ( هورمون مردانه ) که امروزه پژوهش ها نمایانگر نقش این عوامل در پرخاشگری می باشد .
۳ - عوامل شخصیتی و روانی : بعنوان نمونه می توان به بروز بیشتر اعمال پرخاشگرانه در افرادی که دارای شخصیت سوسیوپات و انفجاری هستند و یا مبتلایان به اسکیزوفرنی و مانی و همچنین عقب ماندگی های ذهنی اشاره کرد .
ب – عوامل برون فردی :
1 – خانواده : بدیهی است که بنیاد شخصیت سالم در خانواده پی ریزی می شود . الگو های ارتباطی میان والدین ( زن و شوهر ) و سبک های فرزند پروری می تواند نقش بسیار مهمی درارتکاب به بزه وپیدایش فرد مجرم داشته باشد.این سبک ها عبارتنداز:
الف) مستبدانه : فقط امر و نهی کرده و خواهان اطاعت بی چون و چرایند ، از تنبیه برای تربیت فرزندان زیاد استفاده می کنند و فرزندان اغلب مضطرب هستند.
ب )لیبرال : توضیح می دهند و استدلال می کنند و فرزندان را تشویق به بیان خواسته ها و عقایدی که دارند می کنند و بندرت تنبیه می کنند و بیشتر پاداش می دهند.
ج) بی قید : فرزندان را به حال خود رها کرده و هر کس هر کاری که خواست انجام می دهد. مهمترین پیآمدهای این طرز تفکر گسستگی خانواده ، فقدان محبت در محیط خانواده و تبعیض و محرومیت می باشد که می تواند زمینه ساز خشونت و برخی اعمال مجرمانه باشد .
2 – میزان در آمد : پژوهش ها نشان می دهند که جرم در مناطق کم در آمد و حاشیه نشین شهرهای بزرگ بیشتر است . بنابراین ناکارآمدی اقتصادی و شکاف طبقاتی ( که مورد اخیر گاهی باعث تمایل اقشار کم درآمد برای رسیدن به موقعیت اقتصادی برتر از طریق راه های میانبر خصوصاً در جوامعی که راه های کسب در آمد مشروع به درستی مشخص نشده است می شود.) در مجموع آمارها نشان می دهند جرم و خشونت در کشورهایی که شکاف میان فقر و غنی زیاد است بالا می باشد .
3 – منطقه جغرافیایی : پژوهش ها نشان می دهد که جرم در مناطق کثیف و غیر بهداشتی بیشتر است ؛ مثلاً مناطق زاغه نشینی ، مناطقی که تعداد زیادی مجرم را در خود جای داده است ،همچنین در مناطق جغرافیایی که دارای زمین های لم یزرع ، کوهستانی و همراه با قحطی ، ازدحام جمعیت و خشکسالی باشد، خشونت و جرایم خود بخود بالا خواهد رفت .
4 .الگو ها و آرمان ها : مقصود آن چیزی است که عملاً در گروه ها و خرده گروه ها یی که فرد در آن عضویت دارد ارزنده سازی می شود و فرد برای آنکه دیگران نگرش بدی نسبت به او نداشته باشند و احیاناً وی را طرد نکنند ،با آنها همنوا می شود ؛مثل مصرف مواد افیونی
5.امکانات رفاهی ، آموزشی و بهداشتی : این که اصولاً افراد اوقات فراغت خود را چگونه بگذرانند و این که آیا دسترسی به خدمات پزشکی ویا روان پزشکی و مشاوره دارند یا نه؛ از دیگر عواملی است که میتواند سهم مهمی را در ایجاد زمینه برای جرم ایفا کند.
6.عوامل فرهنگی : از جمله کارکرد های فرهنگ این است که به ما می گوید: با دیگران چگونه تعامل داشته باشیم ؟ مثلاً در فرهنگی که در آن احساسات مثبت ( تو را دوست دارم ، به تو علاقه مندم ) بیان نمی شوند و در عوض احساسات منفی تنها مجال بروز می یابند ( از تو متنفرم ، تو خیلی بی عرضه ای ) می تواند به احساس حقارت و دشمنی در افراد منجر شده و گاه فرد را به سمت عمل مجرمانه سوق دهد . بنابراین امروزه این امر مشخص شده که هر چند فرد مجرم به سادگی قابل اشاره است ،اما عواملی که سبب می شوند فردی مرتکب جرمی شود تعاملی بوده و نگرش های تک محوری نسبت به مجرم و جرمی که مرتکب شده ( مثلاً توجیه و تبیین تنها بر مبنای اراده فردی ) به دور از واقعیت می باشد. آن طور که به نظر می رسد جرم شناسان امروزه به مجرم و جرم به عنوان یک بیمار و بیماری می نگرند . بیماریی که تا حدی زاییده اجتماعی است که فرد در آن بزرگ شده و زندگی می کند و فردی که در صورت داشتن شرایط و امکانات مطلوب شاید دست به آن عمل مجرمانه نمی زد. از نظر قضایی و برخورد با مجرم نیز شاهد تحولاتی در بسیاری از کشورهای جهان می باشیم . به عنوان مثال تلاش در جهت درمان مجرم با آموزش ، کار درمانی ، ایجاد فضا و زمینه شغلی ، روان درمانی ، حمایت های اجتماعی و ... و با اهدافی همچون فرصت دادن به مجرم و باز گرداندن آن به جامعه بجای هدف قرار دادن کیفر(عبدی، 1385).
بزهکاری:
ديدگاهها
رويكرد واقع گرايي انتقادي:
اين رويكرد مدعي است كه سنجش جرم را مي توان هم از ويژگي هاي يك «فرآيند اجتماعي» برخوردار داشت و هم از خصايص يك واقعيت ريشه دار. ازمنظر اين ديدگاه وظيفه ي سنجش عبارت است از: پرده برداشتن از فرآيندهايي كه از طريق آن، جرايم ارتكابي بر ضد آسيب پذيرترين و ضعيف ترين بخش هاي جامعه ناديده گرفته شده و يا اينكه در چهره اي دور از واقع نشان داده مي شود. بدين ترتيب در اين رويكرد تأكيد عمده بر مسئلهي بزه ديدگي است. تأكيدي كه خود را در دو محور زير نمايان مي سازد:
- نخست ، نشان دادن اين نكته با تأكيد بر آزمون هاي تجربي كه چگونه برخي از گروه ها، آسيب پذيري خاصي در برابر جرم و ترس از جرم دارند.
- دوم ، نقد مفهومي مؤسسات كنترل جرم به سبب اقدام نكردن در جهت حمايت از گروه ها.
حاصل آنكه در قلمرو و جرم شناسي، مناظره هايي در اين باب وجود دارد كه: چه چيز را بايد سنجيد و اين سنجش را چگونه بايد انجام داد؟ اين مناظره ها نيز در نهايت بازتاب مرزبندي هاي اصولي است كه در اين رشته و دقيقاً درباره ي خود تعريف جرم وجود دارد. (داگلاس و هينز، 1383: 56).
ديدگاه اثبات گرايان:
رويكرد اثبات گرايي بر ايده ي فهم علم تجربي از جرم و بزهكاري تكيه دارد. در اين رويكرد، همچنين فرض برآن است كه بين «بهنجار» و «كجرو»، تمايزي خاص وجود دارد. وانگهي رويكرد ياد شده مي كوشد تا با مطالعه ي عواملي خاص بپردازد كه موجب شكل گيري رفتارهاي كجروانه يا مجرمانه است. يكي از مشخصههاي رويكرد اثبات گرايي، انديشه تعيين يافته بودن رفتار است. اين مضمون، بدان معناست كه در نگاه اثبات گرايان، اعمال و رفتار افراد را اساساً عوامل و نيروهاي خارج از كنترل مستقيم آنان شكل مي دهد. بر همين اساس رفتار، بازتاب انواعي از اثرگذاري هاي خاص بر فرد به حساب مي آيد؛ خواه اين اثرگذاري هاي ماهيتي زيستي داشته باشد و خواه ماهيتي رواني و اجتماعي .اين رويكرد همچنين بر آن است كه مجرمان با يكديگر متفاوتند. حاصل آنكه نگرش اثبات گرايي به جاي اينكه افراد را از بعد توانمندي هاي يكسان يا حقوقي مساوي آنان بنگرد، به عنصر تفاوت تأكيد مي كند. عنصري كه خود آن را بازتاب اوضاع و احوال متفاوتي مي شمرد كه هر شخص را تحت تأثير دارد(همان منبع 108).
نظريه هاي يادگيري اجتماعي:
مجموع صاحب نظراني كه موضوع يادگيري اجتماعي را مطرح ساخته اند بر اين باورند كه كج رفتاري و هم نوايي طي فرايندهاي مشابه ياد گرفته مي شوند و كج رفتاري نتيجه يادگيري هنجارها و ارزش هاي انحرافي بويژه در چهار چوب خرده فرهنگ ها و گروه هاي همسالان است.
بنابراين نكته اصلي در اين نظريه ها اين است كه افراد كج رفتاري را در طول تعامل خود و طي فرآيندهاي خاصي كه توضيح داده خواهد شد، ياد مي گيرند( صديق سروستاني ، 1387: 480- 47) .
ساترلند و پيوند افتراقي:
نظريه پيوند افتراقي اودين سادرلند مشهورترين نظريه از مجموع نظريه هاي جامعه پذيري يا يادگيري در مباحث كج رفتاري اجتماعي است. نكته ي اصلي نظريه ي ساترلند اين است كه افراد به اين علت كج رفتار مي شوند كه تعداد ارتباط هاي انحرافي آنان بيش از ارتباط هاي غير انحرافيشان است. اين تفاوت تعامل افراد با كساني كه ايده هاي كج رفتارانه دارند نسبت به افرادي كه از ايده هاي هم نوايانه برخوردارند(يعني ارتباط بيشتر آنان با كج رفتاران يا ايده هاي كج رفتاري) علت اصلي كج رفتاري آنهاست (همان منبع: 49-48).
خلاصه اي از رويكرد ساترلند به مسئله ي كج رفتاري را به دليل اهميت فراوان آن نقل مي كنيم:
1- كج رفتاري يادگرفتني است نه ارثي و نه محصول بهره هوشي پايين يا آسيب مغزي و امثال آن .
2- كج رفتاري در تعامل با ديگران آموخته مي شود.
3- بخش اصلي يادگيري كج رفتاري در حلقه ي درون گروه روي مي دهد و رسانه هاي جمعي و مطبوعات نقش دوم را ايفا مي كنند.
4- يادگيري كج رفتاري شامل آموختن فنون خلاف كاري رسميت و سوي خاصي از انگيزه ها، كشش ها و گرايش هاست.
5- به سمت و سوي خاصي ،انگيزه ها و كشش ها از تعريف هاي مخالف و موافق هنجارها، ياد گرفته ميشود.
6- فرد به دليل بيشتر بودن تعريف هاي موافق تخلف، به نسبت تعريف هاي موافق با هم نوايي يا هنجارها، كج رفتار مي شود.
(اين نكته كليدي ساترلند است).
7- پيوندهاي افتراقي ممكن است از نظر فراواني دوام، رجحان و شدت متفاوت باشند.
8- فرآيند يادگيري كج رفتاري از طريق تعامل، يا كج رفتاران و هم نوايان ، ساز و كارهاي مشابهي با هر نوع يادگيري دارد.
9- كج رفتاري را كه فرد تجلي نيازها و ارزش هاي كلي است نمي توان با همين نيازها و ارزش هاي كلي تبيين كرد(ساترلند و كرسي ، 1998).
نظريه انتقال فرهنگي كج روي ساترلند:
ساترلند درباره ي چگونگي فرهنگ كج روي معتقد است كه رفتار انحرافي مانند ساير رفتارهاي اجتماعي از طريق معاشرت با ديگران يعني منحرفان آموخته مي شود. بر اساس اين ديدگاه، رفتار انحرافي نه منشا ارثي دارد ونه روان شناختي؛ بلكه شخص كاملاً آن را از ديگران فرا مي گيرد. همان گونه كه همنوايان از طريق همين ارتباط با افراد سازگار، هنجارها و ارزش هاي فرهنگي آن گروه و جامعه را پذيرفته اند، خود را با آن انطباق مي دهند. بنابراين نه تنها دوست و گروه هاي مرجع بر همنوا نشدن يا هنجار شكستن افراد تأثير مي گذارند؛ بلكه حتي در نوع رفتارهاي انحرافي و جرايم ارتكابي افراد نيز نقش تعيين كننده اي دارند. اين ديدگاه توجه دارد كه فرد منحرف تنها با هنجار شكنان و فرد همنوا تنها با افراد سازگار ارتباط ندارد؛ بلكه هر انساني با دو دست اين افراد سروكار دارد. اما اين كه كدام يك از اين دو گروه فرهنگ خود را بر ما منتقل مي كنند و تأثير مي گذارند به عوامل ديگري نيز بستگي دارد كه اين عوامل عبارتند از :
1- شدت تماس با ديگران: احتمال انحراف فرد در اثر تماس با دوستان يا اعضاي خانواده منحرف خود به مراتب بيشتر است ازاثر تماس با آشنايان يا همكاران منحرف خود.
2- سن زمان تماس: تأثير پذيري فرد از ديگران در كودكي و جواني بيشتر از زمان هاي بعدي است.
3- نسبت تماس با منحرفان در مقايسه با همنوايان : هر چه ارتباط و معاشرت با كج رفتاران نسبت به همنوايان بيشتر باشد به همان ميزان احتمال انحراف بيشتر خواهد بود.
نظريه هاي كنترل اجتماعي:
نظريه كنترل نيز در تحليل و تبيين كج رفتاري هاي اجتماعي از نظريه هاي با نفوذ در حوزه ي جامعه شناسي انحرافات اجتماعي و جرم بوده است. اين نظريه علت اصلي كج رفتاري را نبود كنترل اجتماعي مي داند. فرض اصلي اين است كه همچنان كه فرويد گفته است؛ افراد به طور طبيعي تمايل به كج رفتاري دارند و اگر تحت كنترل قرار نگيرند چنين مي كنند. (ركلس، 1973: 57-55). و كج رفتاري اشخاص بيشتر از آن كه ناشي از نيروهاي محرك به سوي ناهنجاري باشند، محصول عدم ممانعت است( ناي ، 1985: 9-3).
اين درست نقطه ي مقابل فرض نظريه هاي يادگيري و فشار رفتار است كه كج رفتاري را ناشي از شرايط اجتماعي خاص (شكاف اهداف و ابزار مقبول اجتماعي و تجربه يادگيري از ديگران) مي دانند. نظريه هاي يادگيري رفتار مستقيماً مي پرسند كه علت كج رفتاري چيست؟ اما نظريه كنترل مستقيماً مي پرسد كه علت هم نوايي چيست؟ زيرا آنچه كه موجب كج رفتاري است فقدان همان چيزي است كه موجب هم نوايي مي شود.
نظريه كنترل اجتماعي براين پيش فرض استوار است كه براي كاهش تمايل به رفتار بزهكارانه و مجرمانه بايد افراد كنترل شوند. اين نظريه همچنين رفتار انحرافي را عمومي و جهان شمول دانسته آن را نتيجه كاركرد ضعيف ساز و كارهاي كنترل اجتماعي و كنترل هاي شخصي و دروني مي داند؛ بنابراين بزهكاري و جرم از يك سو، محصول عوامل فردي كنترل نظير خود پنداره هاي منفي، ناكامي، روان پريشي و اعتماد به نفس پايين است، و از سوي ديگر نظام هاي كنترل ناقص اجتماعي و فقدان تعهد نسبت به نهادهاي بنيادين اجتماعي مانند: خانواده و مدرسه به رفتار انحرافي منتهي مي شود. در تبيين انحرافات اجتماعي انديشمندان نظريه كنترل بر عوامل كنترل شخصي و دروني و عوامل كنترل اجتماعي تأكيد نموده اند. (ريد، 2000).
به طور كلي نبود كنترل هاي شخصي و اجتماعي ،موجب پيدايش بزهكاري و جرم مي گردد. كنترل هاي اجتماعي از كنترل هاي رسمي نظير قانون و كنترل هاي غير رسمي همچون ضمانت هاي اجتماعي منتهج مي شود. برخي از مقوله هاي كنترل براي تحليل بزهكاري جوانان به شرح زير است:
1- كنترل مستقيم: كه والدين آن را از طريق تنبيه و تشويق اعمال مي كنند.
2- كنترل غير مستقيم: كه به وسيله آن نوجوانان از رفتار بزهكارانه خوداري مي كنند؛ زيرا اين رفتار ممكن است موجب نگراني و نااميدي براي والدين يا ديگران باشند كه با آنها روابط نزديك دارند.
3- كنترل دروني، كه به وسيله ي آن آگاهي از احساس تقصير و گناه و شرم جوانان را از درگير شدن در رفتار بزهكارانه باز مي دارد.
ركلس (1961) بر اين موضوع تأكيد مي كند كه در جامعه تنوعي از فرصت ها براي همنوايي و ناهمنوايي وجود دارد، ولي همه افراد فرصت هاي غير قانوني را برمي گزينند؛ بنابراين نظريه هاي اجتماعي ساختاري كه بر دسترس پذيري فرصت هاي غير قانوني و قانوني، وجود خرده فرهنگ ها، پايگاه اقتصادي و اجتماعي، تراكم جمعيت و متغيرهايي از اين قبيل تأكيد مي كنند، نمي توانند همه رفتارهاي انحرافي را تبيين كنند. آنچه نياز به دانستن است ،اين است كه چرا اين متغيرها بر روي برخي از مردم تأثير مي گذارند، ولي سايرين تحت تأثير اين عوامل قرار نمي گيرند و از رفتار انحرافي پيروي مي كنند. وي بر اين باور است كه ساختار اجتماعي خارجي باز دارنده اي است كه افراد را همنوا با هنجارهاي اجتماعي مي سازد و عوامل كنترل دروني نيز وجود دارد كه فرد را در مقابل انحراف از هنجارهاي اجتماعي جامعه محافظت مي كند.
كنترل هاي شخصي:
بازدارنده يا كنترل هاي دروني با توانايي هاي دروني براي نظارت بر «خود» شخص ارجاع داده مي شود. خودانگاره، خودپنداره و خود ادراكي از مؤلفه هاي توانايي هاي دروني است كه زمينه را فراهم مي سازد تا فرد خودش را به عنوان فردي مسئول درك نموده و مسؤلانه عمل كند و در نتيجه مرتكب رفتار انحرافي نشود. سطح بالاي اهداف و آرمان ها و آرزوهاي هماهنگ و همخوان با ارزش ها و قوانين جامعه از عوامل بازدارنده بزهكاري و جرم است. اين عوامل در جهت كمك به افراد به منظور پرهيز از تخطي از قوانين عمل مي كنند. تأكيد بر «فراخود» به عنوان عامل كنترل تمايلات غريزي يا «نهاد» كه در نظريه روانكاوي زيگموند فرويد مطرح شده در درك بزهكاري و جرم و كنترل آنها قابل توجه است؛ زيرا در مطالعه تجربيات اوليه جامعه پذيري در كودكان مي تواند مؤثر واقع شود. نظريه پردازان كنترل شخصي براي عوامل دروني نظير احساسات شخصي جوانان، وسواس، خودپنداره، ناكامي و اعتماد به نفس بيش از عوامل اجتماعي اهميت قائل است. (ركلس، 1961، كاپلن؛ 1978) آنان بر اين باروند كه همچنان كه فشارهاي خارجي نظير: فقر ، بيكاري، شرايط زندگي، تبعيض نژادي، قوميت، خرده فرهنگ ها و جذابيت رسانه هاي گروهي مي تواند در كاهش كنترل افراد در گرايش به رفتار بزهكارانه و مجرمانه مؤثر واقع شود، فشارهاي دروني مانند: تنش ها، لذت جويي های آني، احساس بي كفايتي، ترس ها و ضايعات مغزي نيز در اين زمينه مؤثرند.
كنترل اجتماعي:
اكثر تحقيقات ،بازدارنده ي شخصي و دروني را در رفتار انحرافي به ويژه در بزهكاري جوانان، مؤثر ميدانند؛ ولي در شرايطي كه عوامل اجتماعي و محيطي نظير: خانواده، مدرسه و گروه هاي همسالان فعال هستند، عوامل دروني و شخصي به تنهايي قادر به كنترل رفتار فرد نيستند؛ بنابراين، در پاسخ به اين سؤال كه چه عواملي سبب مي گردد كه جوانان مرتكب رفتار بزهكارانه شوند، برخي از نظريه پردازان كنترل اين نوع رفتار را بر اساس ميزان تعلقات و تغييرات جوانان نسبت به نهادها و سازمان هاي اجتماعي مانند: خانواده، مدرسه و گروه هاي همسالان تبيين مي نمايد (ني ، 1958، هيرشي، 1969؛ اليوت؛ 1988)آنان بر اين باورند كه تعلق خاطر و تقيد نسبت به نهادها و سازمان ها مي تواند جوانان را در گروه هاي رسمي ادغام نموده و موجب كنترل فردي و اجتماعي گرديده و رفتار افراد را منظم نمايد. در دهه هاي اخير نظر صاحب نظران كنترل نظير ني، هيرشي و اليوت در زمينه بازدارنده هاي اجتماعي به عنوان ديدگاهي مسلط بر تبيين بزهكاري جوانان مورد توجه جامعه شناسي انحرافات قرار گرفته است؛ زيرا آنان بر سازمان هاي كنترل اجتماعي مانند خانواده و مدرسه تمركز نموده و معتقدند كه جوانان مرتكب رفتار بزهكارانه مي شوند به دليل اين كه برخي از نيروهاي اجتماعي بازدارنده انحراف اجتماعي از بين رفته يا كاركرد آنها ضعيف شده است؛ بنابراين، بزهكاران به طور نسبي از نظر اجتماعي از كنترل خارج شده اند. آنها به تعلقات فرد به نهادها و سازمان هاي اجتماعي مانند خانواده و مدرسه متمركز شده و چنين تعلقاتي معمولاً توسط ميزان واكنش متقابل بين فرزندان و كيفيت چنين گسستگي و همچنين تعامل ميان دانش آموزان و معلماني اندازه گيري مي شود.
هيرشي( 1969) اين سؤال را مطرح مي كند كه چرا با توجه به وجود بسياري از فرصت ها و فشارها براي ارتكاب بزهكاري و جرم، اكثر مردم در بسياري از مواقع شهروندان قانون مدار هستند؟ پاسخ ميرشي به اين سؤال تقيد اين افراد به جامعه است كه داراي مؤلفه هاي زير است:
1- تعلق و تقيد نسبت به اشخاص عادي مانند والدين و معلمان
2- تعهد به رفتار عادي مانند انتظارات آموزشي و تربيتي كه مدرسه از دانش آموز دارد.
3- شمول مردم در فعاليت هاي قراردادي و متداول مانند گذراندن اوقات فراغت با خانواده
4- اعتقاد به هنجارهاي عادي مانند رعايت قوانين رانندگي
پاسخي كه به اين سؤال مهم داده مي شود اين است كه آنچه كه موجب هم نوايي مي شود اعمال كنترل اجتماعي بر افراد است كه جلوي كج رفتاري را مي گيرد. بنابراين فقدان يا ضعف كنترل اجتماعي علت اصلي كج رفتاري است(صديق سروستاني، 1387).
هيرشي معتقد است كه احتمال بزهكاري هنگامي كه اين تقيدات و متعهدات ضعيف شود، بيشتر است .با بيان تعلق منظور هيرشي اين است كه فرد نسبت به افرادي كه با آنها پيوند نزديكي دارد، داراي احساساتي است كه اين احساسات موجب مي شود به آنچه درباره رفتارش مي انديشند مراقب باشد.بنابراين كنترل بزهكاري با تعلقات جوانان نسبت به والدينشان پيوند مي خورد.
باز هم اين مسئله مطرح است كه بزهكاري در حال افزايش است. علل افزايش بزهكاري بايد بطور دقيق مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد و بر حسب نوع بزهكاري و عواقب آن براي نوجوانان،براي رفع علل پديد آمدن چنين انگيزه هاي كوشيد(خليلي شوريني ، 1377).
نظريه انگ زني:
نظريه انگ زني كه رويكرد كنش متقابل هم ناميده مي شود، عمدتاً به پيامدهاي تعامل بين كج رفتار و جامعه هم نوا، بويژه عوامل رسمي كنترل اجتماعي مي پردازد. انگ زني نظريه اي فرايندي است و تحليل هاي آن بر واكنش هاي ديگران. كساني كه قدرت تعريف رفتار كسي و ا نگ زدن به او را دارند، نسبت به افراد يا كنش ها و ارزيابي منفي از آن متمركز است و دو جزء عمده دارد: 1) تعريف كج رفتاري 2) پيامدهاي اعمال كنترل اجتماعي در مورد آنان كه كج رفتار تعريف شده اند. نظريه انگ زني در واقع صورتي است از نظريه كنش متقابل نمادين.
انگ زني در تعريف اينكه چه رفتاري بهنجار است از دو ايده اصلي مطرح در كنش متقابل نمادين بهره گرفته است: 1- متقابل بودن كنش: كج رفتاري هم مثل هر نوع رفتار انساني ديگر؛يك كنش جمعي است كه بيش از يك نفر در آن دخالت دارند. بر اين اساس و برخلاف آنچه اثبات گريان گفته اند، نبايد تنها بر شخص كج رفتار تأكيد كرده، بلكه بايد بر كنش متقابل آن شخص به اصطلاح كج رفتار و ساير مردم (هم نوايان) توجه داشت. در واقع اين دو پيوسته با هم اند و يكي بدون ديگري وجود ندارد(بكر، 1974).
2- نمادين بودن كنش: كنش متقابل بين شخصي به اصطلاح كج رفتار و هم نوايان تحت فرمان معناهايي است كه آنها به كنش هاو واكنش هاي يكديگر نسبت مي دهند. اين معنا ها همان نمادها يعني ژست ها، تفسیر ها ، تعريف ها يا انگ هايي است كه مردم به يك كنش نسبت مي دهند و از خود كنش مهمترند. اين رويكرد كج رفتاري را مفهومي ساخته جامعه مي داند؛ يعني گروهي در جامعه با تصويب قوانيني كه تخطي از آنها كج رفتاري محسوب مي شود؛ مفهوم كج رفتاري را مي سازند. اين منظر كج رفتاري، ويژگي رفتاري كه انجام شده نيست بلكه نتيجه ي اعمال قوانين و مجازات هاي مربوط در مورد فردي است كه آن را انجام داده است. كج رفتار كسي است كه اين انگ (انگ كج رفتاري) به طور موفقيت آميزي در مورد او به كار رفته و كج رفتاري عملي است كه ديگران آن را چنين تعريف كرده باشند(سروستاني، 1387) .
در نتيجه نظريه انگ زني سؤال نمي كند كه علت كج رفتاري چيست؟ بلكه به جاي چنين سؤالي كه خاص اثبات گرايان است مي پرسد: 1) چه كسي به چه كسي انگ كج رفتار مي زند؟ 2) پيامدهاي اين انگ براي انگ خورده و انگ زننده چيست؟ اين سؤال ها به تعبير كنش متقابل نمادين يعني ،اين كه چه كسي رفتار چه كسي را كج رفتاري تفسير مي كند و چطور اين تفسير بر رفتار هر دوي آنها تأثير مي گذارد؟ نظريه انگ زني در پاسخ به سؤال اول، كساني را قادر به انگ زني مي داند كه نماينده قانون، نظم و اخلاق رايجند و به هر كسي كه از قانون و اخلاق مزبور تخلف كند، انگ كج رفتار مي زنند. پليس، قضات، زندان بانان، روان پزشكان، مسؤلان بيمارستان هاي رواني و ساير عوامل كنترل اجتماعي از چنين قدرتي بهره مندند. نمونه هاي انگ خوردگان هم معمولاً فقرا، مجرمان، بزهكاران جوان، معتادان به مواد مخدر و الكل، بيماران رواني و امثال آنها هستند ( شور، 1980).
ديدگاه صاحب نظران ساخت گرادرزمينه فرهنگ بزهكاري
نظريه كلووارد و اوهلين «خرده فرهنگ بزهكاري»
كلووارد و اوهلين (1972) معتقدند كه هنجارهاي اجتماعي دو جنبه دارند. يك جنبه آنچه بايد انجام داد و يك جنبه آنچه نبايد انجام داد. آنچه عمل صحيح است ضد آن عمل نادرست محسوب مي شود. هنجارها مرز مابين عمل درست و نادرست را مشخص مي كنند؛ بنابراين مجرمي كه به دزدي يا فريب ديگران دست مي زند در واقع راه جديدي كشف نمي كند؛ بلكه آنچه هنجارها منع كرده اند انجام ميدهد. اين كه جوانان بيشتر دوست دارند آنچه جامعه منع كرده است انجام دهند، اساس بسياري از نظريههاي جرم جوانان قرار گرفته است.
اين توضيحات به هيچ وجه واقعيت را بيان نمي كند؛ زيرا ميزان دسترسي نسبي جوانان را به راه هاي غير مجاز در نظر نمي گيرند. عوامل ديگري در اين ميان سهم دارند كه شناخته شده نيستند؛ به همين شكل آرزوي بزهكار حرفه اي شدن كافي نيست كه فرد بزهكار حرفه اي شود. همان گونه كه راه هاي مشروع نيل به هدف براي فرد فراهم نيست، راه هاي غير مشروع نيز حاضر و آماده در مقابل وي قرار ندارند كه بتواند به انتخاب دست بزند( شامياني،1385).
منظور كلووارد اين است كه بر خلاف تصور امكان اجراي همه نقش هاي بزهكارانه به آساني براي همه افراد فراهم نيست. تنها در مناطقي كه جرم و جنايت ريشه دوانده و نهادينه شده است، شرايط يادگيري نقش بزهكارانه فراهم است. در اين مناطق جوانان در سنين مختلف به كارهاي بزهكارانه اشتغال دارند. در اين صورت امكان آموزش، كسب مهارت ها و انتقال ارزش هاي بزهكارانه را در دسترس جوانان قرار ميدهد. آماده شدن براي ايفاي نقش، به معناي آن نيست كه جوان حتماً به آن اشتغال پيدا كند. يك محدوديت مهم اين است كه همه كساني كه اين گونه تمايلات را دارند و در ارتباط با گروه هاي حرفه اي قرار مي گيرند، مورد نياز گروه هاي حرفه اي نيستند. تعداد آنها بيش از نياز گروه هاي حرفه اي است؛ بنابراين، تعداد محدودي از آنها بر حسب برخي معيارها گزينش مي شوند و بقيه با وجود كسب آموزش هاي لازم از رسيدن به مرحله حرفه اي حذف مي شوند .از اين رو كساني تا مرحله ي حرفه اي پيش ميروند كه واجد برخي خصايص روان شناختي باشند و نيز دسترس به عوامل اجتماعي لازم را داشته باشند. كلووارد و اوهلين در مطالعه ي خود به دسترسی عوامل اجتماعي مساعد براي گژ رفتاري توجه دارند و در اين راه به مطالعه مشخصات خرده فرهنگ گروه هاي بزهكار دست مي زنند( شامياني،1385).
ساخت اجتماعي مناطق جرم خيز از نظر كلو وارد و ارهلين:
كلوارد و اوهلين نوع بزهكاري مناطق جرم خير را به چگونگي دسترسي آنها به وسايل غير مجاز مربوط مي كنند. به نظر آنان نوع بزهكاري و ميزان دسترسي ساكنان به راه حل هاي غير مجاز را ساخت اجتماعي تعيين مي كند. نوع جرم ارتباط با راه حل هايي دارد كه دسترس آنهاست. كلووارد و اوهلين براي توضيح فرضيه ي خود به مطالعه مناطق جرم نيز دست زده اند(شامياني،1382).
نظريه ي فشار:
نقطه ي شروع در نظريه ي فشار،اين تصور است كه جرم اصولاً پديده ي اجتماعي است. اين نكته بدين معناست كه اين نظريه بر نوعي فهم جامعه شناختي از رفتار هاي فردي وگروهي استوار است؛يعني فهمي كه عملي خاص مانند جرم را به نوعي فرايند ها وساختار هاي فرا گير اجتماعي مرتبط مي بيند و بر آن است كه اين فرايند ها و ساختار ها، آن عمل را شكل مي دهد(داگلاس و هينز،1383:ص141).
نظريه ي فشار به جاي پرداختن به دو بعد روان شناسي فردي يا خصیصه هاي زيستي،مدعي است كه موجبات شكل گيري جرم را بايد در درون اجتماع جست و بدين ترتيب در نگاه اين نظريه،يك «مجرم» يا«كج رو» محصول نوعي نظم اجتماعي خاص است.
به بيان ديگر، نظريه ي فشار مدعي است اعمال و ارزش هاي مجرمان را اصولاً نيروها و عوامل فراگير موجود در سطح جامعه تعيين می کنند. هم چنين اين دسته از افراد،چندان مجالي براي صورت دادن گزينش هاي آگاهانه درباره ي گزينه هاي اجتماعي در دسترس خود را ندارند. نظريه ي فشار عمدتاً با تكيه بر مفاهيم متعارف به تعريف جرم مي پردازد اما اين پديده را صرفاً به چشم رفتاري نمي نگرد كه نقص رسمي مجموعه قوانين به حساب آيد(يعني مواردي كه سابقه ي محكوميت در دادگاه ها،بيانگر آن است).بلكه دو مفهوم جرم و كج روي را در ابعاد فراگير تر مورد توجه قرار مي دهد. به تعبير دقيق تر اين نظريه،هر گونه سر پيچي از وفاق عمومي موجود درباره ي ارزش ها و هنجار هاي جامعه را جرم مي داند؛ افزون بر اين ادعا مي كند كه با تكيه بر تعريف ياد شده و با توجه به بالا بودن شمار اعمالي كه نظام جزايي رسمي از كشف آنها ناتوان است، آنچه از اهميت برخوردار مي شود آن است كه با توسل به شيوه هاي جايگزين از جمله بررسي هاي پيمايشي به بزه ديدگان و هم چنين مطالعات خود گزارشي به سنجش پديده ي جرم بپردازيم.
در خصوص علت جرم، سخن اصلي نظريه ي فشار آن است كه بايد اين پديده را ناشي از گسست اجتماعي يا فرايند هاي اجتماعي به حساب آورد كه نشان دهنده ي وجود نوعي فشار اجتماعي در درون جامعه است. اين ديدگاه هم چنين بر آن است كه فشار ها يا سر چشمه هاي تنش، طبيعتي اجتماعي دارد نه فردي. به این معنا كه علت جرم را بايد در درون آن دسته از ساختار هاي اجتماعي يا نظام هاي ارزشي ديد كه اين آسيب اجتماعي فراگير،بهترين تبيين درباره ي جرم و عنوان مسئله اجتماعي به دست مي دهد.(وايت و هينز،1386؛112).
شهرنشيني:
جرايم شهري بخشي از ناهنجاري هاي اجتماعي اند كه در نتيجه ي پيدايش شهرنشينی و تشديد تشكيلات ناشي از آنها پديدار گشته و در سطوح مختلف خود موجب آسيب هاي ساختاري و كاركردي براي جامعه شهري مي شود.تاريخچه نظرها و ديدگاه هايي كه راجع به آسيب هاي شهري مطرح است، به پس از انقلاب صنعتي و به ويژه نيمه دوم قرن نوزدهم باز مي گردد. از نظر علماي اجتماعي كشور آلمان همچون زيمل و تونيس رشد شتاب آلود شهرها همراه با ظهور تغييرات اجتماعي جديدي كه بر فلسفه مادي گرايانه مبتني بود، مقدمه تباهي شهرها را فراهم كرد(موسوي ، 1378).
در نيمه ي اول قرن بيستم، مقارن با رشد شتاب آلود شهري و افزايش بی رويه ي ناهنجاريهاي اجتماعي، بررسي هاي جغرافيایی ناهنجاري هاي شهري و شناسايي كانون هاي جرم خيز از مسائل مهم مباحث اجتماعي گرديد. پایه گذاران مكتب شيكاگو همچون رابرت پارك، ارنست برگس و رودريك مكنزي معتقد بودند كه مراكز و مناطق مركزي و مناطق گذار شهرها به علت تراكم فوق العاده ي فعاليت هاي عمومي مهاجرت نيروهاي انساني، تنوع قومي و نژادي، جهت ناپايدار و بي ثبات و افزايش تمايزهاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي موجب جدايي گزيني كالبدي قضايي شده و مستعد رفتارهاي منحرفانه ميشوند(محسني ، 138).
تأثیر شهرنشيني با بزهکاری از نظريه ابن خلدون و اميل دوركيم
ابن خلدون:
از نظر ابن خلدون شهرنشيني مرحله ي دوم حيات بشري است. پديده ي شهرنشيني به عنوان يك واقعيت اجتماعي، با وجود قواعد و آداب و نقش خاص، طرز معيشت، انديشه و صنايع و مشاغل خاصي مورد نظر قرار گرفته است. تعريف ابن خلدون از شهرنشيني چنين است :«تفنن جويي در تجملات و بهتر كردن كيفيات آن و شيفتگي به صنايعي است كه كليه ي انواع و فنون گوناگون آنها ترقي مي يابد؛ مانند صنايعي كه براي امور آشپزي و پوشيدني ها يا ساختمان ها و گستردني ها آماده مي شود و براي زيبا كردن هر يك از آنها، صنايع بسياری است كه در مرحله ي باديه نشيني به هيچ يك از آنها نيازي نيست» ( آزارارمكي ، 1386).
اميل دوركيم:
اميل دوركيم جامعه شناس فرانسوي حدود چندين سال پيش اعلام كرد كه افزايش جنايات، انحرافات با تراكم و افزايش جمعيت نسبت مستقيم دارد. پژوهش هاي كه در شهرهاي كشورهاي اروپايي انجام گرفته شده حاكي از اين است كه ميزان ارتكاب جرم و بزهكاري طبق آمارهاي رسمي در شهرها بيشتر از روستاها ديده مي شود و با صنعتي شدن هر چه بيشتر شهرها اين پديده در حال گسترش است (فرجاد، 1383).
ارزيابي نظريه مرتون:
نظريه مرتون بزهكاري طبقات پايين را توضيح مي دهد. اما بزهكاري طبقه ي متوسط و بالا را تبيين نمي كند. مجرمان طبقات متوسط و بالا غالباً شناخته و گرفتار نمي شوند. و بي آنكه كسي متوجه خلاف آنها شود به مديريت مؤسسات اقتصادي بزرگ گمارده مي شوند. جرائم طبقات بالا كمتر از مراتب پايين نيست اما نوع آن فرق مي كند(سروستاني، 1387).
نظريه آلبرت كوهن درباره ي بزهكاري جوانان:
خرده فرهنگ بزهكاري(1999).
تصويري كه اين جا از خرده فرهنگ بزهكاران جوان ارائه مي شود تصوير واقعي است. و اين تصوير براي كساني كه جوانان بزهكار را در محيط طبيعي مشاهده كرده اند يا در خيابان ها و كوچه هاي شهر ديده اند به سهولت قابل درك است در اين تحقيق رفتار جوانان بزهكار به وضوح ديده مي شود(شامياني، 1382).
خرده فرهنگ جوان بزهكار:
براي اكثريت افراد، جرم جوان از لحاظ انگيزه و موضوع با جرم بزرگسالان فرق چنداني ندارد، تنها تفاوت در اين است كه جوانان از لحاظ سني با بزرگسالان متفاوت اند. اين موضوع همواره مورد بحث متخصصان و كارشناسان بوده است. آيا طبقه بندي جرم بزرگسالان با همان شكل شامل جرم جوانان هم مي شود؟ آيا بزهكاري بزرگسالان ادامه بزهكاري جوانان است؟ هدف مطالعه كوهن پاسخ به اين سؤالات نيست(حبيبي و همکاران،1390).
اما كوهن بر اين نكته تأكيد دارد كه جرم جوانان با بزرگسالان تفاوت دارد و بايد جرم جوانان را جدا از بزرگسالان مطالعه كنيم. كوهن در مطالعه جوانان در محيط طبيعي زندگي متوجه مي شود كه جرائم جوانان از سه جهت با بزرگسالان متفاوت است، چنين تفاوت هايي عبارتند از : غير عادي بودن، توأم بودن با كينه توزي و خشم ، نفي هنجارهاي اجتماعي.
در توضيح خصيصه اول مي گويد: اگر مردم عادي چيزي را مي دزدند به دليل آن است كه مي خواهند آن را بخورند، بپوشند، مصرف كنند یا بفروشند. ولي انگيزه اكثر ماجراجویي هاي جوانان چنين نيست حتي اگر شي دزديده شده خيلي سودمند باشد. براي آنها دزدي جدا از مسئله سود و درآمد نشانة افتخار، مردانگي، و به دنبال آن كسب رضايتي عميق است. دزدي براي آنها بيشتر جنبه ي سرگرمي و تفريح دارد(حبيبي و همکاران،1390).
مكتب كلاسيك:
مكتب كلاسيك اولين ثمره منسجم فرآيند نظريه پردازي درباره ي جرم و كج روي است. اين مكتب در افكار و انديشه هاي فيلسوفان، و منتقدان اجتماعي مانند: ولترو روسو و پس از آن دو، بكاريا و بنتام ريشه دارد كه در تبيين جرم از مفاهيمي مانند: اختيار، تصميم گيري فايده گرايانه و حضور قرارداد اجتماعي سخن مي گفتند. همچنين محصول تغييراتي مهم و حساس در حوزه هاي سياسي ، حقوقي، اجتماعي و اقتصادي جوامع اروپايي قرن هاي هیجدهم و نوزدهم و نوعي اعتراض بنيادي به روابط طبقاتي موجود در نظام هاي جزايي آن زمان است؛ حمله اساسي خود را متوجه استفاده هاي خودكامانه از قدرت و امتيازات طبقاتي صاحبان منزلت وحمايت از حقوق و آزادي هاي انسان ها مي سازد و در نمايه اصلي آن، ايجاد ارتباط ميان مفاهيم حقوق فردي، دولت و برابري است(صدیق سروستانی، 1382).
بزهکاران و زندان:
شکی نیست که زندان برای نظام های قضایی تمام کشورها از جمله کشور ما به عنوان امری مهم مطرح می باشد. اما از سوی دیگر، آثار و تبعات و آسیب هايی که زندان و حبس در بر دارند، به خصوص با این اشکال ترتیبی که امروز در اکثر کشورهای جهان مورد استفاده قرار می گیرد، مسئله ای بسیار مهم و قابل توجه است.
زندان آسیب های بسیاری دارد که در اغلب موارد بسیار بیشتر از سود ناچیزی است که از آن عاید میشود. امروزه هر چند که برخی از کشور های جهان تلاش داشته اند تا از این آسیب ها بکاهند اما توفیق آنها چندان قابل توجه نبوده است و در این زمینه تفاوت زیادی بین کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه نیست ؛چرا که هر کدام از این کشورها آسیب های خاص خود را دارند. زندان ها و بازداشتگاه ها حتی در ثروتمندترین و توسعه یافته ترین کشورها تحت فشار ازدحام جمعیت هستند و در نتیجه از آسیب ها و مشکلاتی همانند: فضای فیزیکی نامطلوب، تسهیلات بهداشتی، درمان ناکافی، سوء استفاده های جنسی (لواط)، خشونت و پرخاشگری، استعمال مواد مخدر و استفاده از داروهای روان گردان، خودکشی و خودزنی و خالکوبی،عدم طبقه بندی صحیح زندانیان و عدم اشتغال زندانیان رنج می برند. در صفحات بعدی به اختصار در خصوص بعضی از این آسیب ها در زندان توضیحاتی ارائه گردیده است.
به طور کل باید توجه داشت که آسیب ها و مشکلاتی که به برخی از آنها اشاره شد، در حصار تنگ زندان ها محدود نمی مانند و خواه ناخواه به کل جامعه تسری می یابند و اگر روند بازتاب برخی از این آسیب ها و مشکلات در جامعه تا حدودی کند و غیرلمس باشد در برخی جنبه ها، بسیار چشمگیر، سریع و حساسیت برانگیز خواهد بود که شیوع برخی بیماری های واگیر دار مهم همانند:ایدز، هپاتیت از جمله آنهاست) نجفى ابرندآبادى،1382).
خوشبختانه در کشور ما نیز در سال های اخیر، به جنبه های مختلف زندان توجه نسبتاً زیادی شده است که سبب خوشحالی و امیدواری است. اما آن چه که در این میان بسیار شوق انگیز و امیدوار کننده است ،توجه به جنبه های انسانی زندان است که به نظر می رسد تأمل جدی در این جنبه ، پویایی جنبه های دیگر را نیز به دنبال خواهد داشت و باز آنچه که در این میان دل انگیز تر و امید وار کننده تر است ، توجه مقامات و مسئولان عالی کشوری به این جنبه از زندان است.
خودکشی:خودکشی مرگی است که عمداَ به دست خود شخص حاصل شود ؛به عبارتی خودکشی عمل آگاهانه نابود سازی به دست خود است که آن را یک ناراحتی چند بعدی در انسان ناتوان یا نیازمندی می توان دانست که حذف خود را برای حل مسئله بهترین راه حل تصور می کند.
بدون شک میزان خودکشی در یک زندان معرف سطح کلی بهداشت روانی در آن زندان است. خودکشی با بیماری های روانی و جسمی متعددی ارتباط دارد، اما بیشترین ارتباط را با افسردگی دارد. افسردگی پیش درآمد اکثر خودکشی هاست. خودکشی با سوء مصرف الکل و اسکیزوفرنی نیز رابطه دارد.افراد قاتل و دیگرکش نیز به مقدار زیادی در معرض خطر خودکشی هستند. میزان خودکشی در زنان و مردان در بین افرادی بیشتر است که طلاق گرفته و بیوه شده اند. همچنین خطر خودکشی در افراد مجرد بالاتر از افراد متأهل است. اقدام به خودکشی قوی ترین عامل خطر برای خودکشی کامل است که این اقدام در سال بعدی صد برابر بیشتر از متوسط، خطر به همراه دارد. بزهکارانی که سابقه ی رفتارهای خود آسیبی داشتند اغلب مجرد، سفید پوست، یا بومی بودند. در مورد سوابق کیفری ،بزهکارانی که سابقه ی محکومیت های متعدد داشتند همچنین موارد متعدد فرار از زندان و ارتکاب به جرایم سازمان یافته از مواردی است که می توان درباره ی این گروه ذکر کرد. علاوه بر این کمترین دوره زمانی عدم ارتکاب جنایات را داشتند و دارای سوابق جرایم خشونت آمیز و حتی سوابقی مبنی بر داشتن آزادی مشروط و در موارد بسیار نقض آن هم بودند . ارزیابی هنگام پذیرش زندانیان به مااین امکان را می دهد که این موارد به طور کامل احراز شوند) طالبان، 1385).
پیش گیری از اقدام به خودکشی
الف) محدود کردن دسترسی به داروها و مواد سمی :
1- هشدار به زندانیان در مورد ذخیره داروها در زندان
2- آگاهی دادن عمومی در مورد خطرناک بودن داروها وسموم(داروی نظافت و...)
ب) کنترل حوادث استرس زای زندگی :
1- درمان مناسب بیماری های روان پزشکی،به ویژه افسردگی و اعتیاد
2- توجه به اهمیت نقش بنیاد خانواده و سعی در حل مشکلات خانوادگی
3- درمان و مراقبت از بیماران مبتلا به بیماری های مزمن و صعب العلاج
ج) راهکارهای مؤثر بر شناخت:
1- بالا بردن ظرفیت روانی و قدرت سازگاری با مشکلات و آماده کردن افراد برای برخورد با بحران های قابل پیش بینی
2- آموزش مهارت هاي اساسي زندگی
د) راهکارهای مؤثر بر عواطف:
1.توجه دادن به آموزش های مکتب اسلام ،با اشاعه این برداشت كه خودکشی یک گناه است و بهره گرفتن از زمینه های اعتقادی در افراد
2.تقویت دلبستگی مذهبی و تشویق افراد به شرکت در مراسم و آیین های جمعی مذهبی
3.جلو گیری از انزوای اجتماعی و پیوند دادن افراد با گروه ها و کانون های مختلف و ارتقای حس تعلق به گروه
ه) راهکارهای مؤثر بررفتار:
1- حساس کردن پزشکان،روان پزشکان،روان شناسان،مددکاران در مورد اخطار خودکشی و شناخت و تشخیص افکار خودکشی و تصمیم جدی
2- کنترل نزدیک و پیوسته خانواده ها با افرادی که قصد جدی خودکشی دارند.
3- آموزش مهارت مقابله با بحران به افراد
و) راهکارهای مؤثر بر محیط:
1.حمایت از افرادی که زندگی خانوادگی آنها با بحران مواجه شده است.
2.آشنا ساختن افراد با خدمات روان شناسی و روان پزشکی و مددکاری به ویژه از بعد بهداشت روانی
3.توجه به افراد گروه های آسیب پذیر شامل:سالمندان، معتادان، بیماران صعب العلاج و مزمن،افراد با بحران های زناشویی و... .
عدم طبقه بندی و تفکیک صحیح زندانیان (انتقال تجارب به یکدیگر):
یکی از اصول زندانبانی در دنیا طبقه بندی زندانیان است که به علت تنوع زیاد جرایم ، طبقه بندی کامل زندانیان امکان پذیر نیست ولی با توجه به امکانات،طبقه بندی زندانیان بر حسب جنس، سن، و شخصیت صورت می گیرد. بدیهی است که زندان ها ،هم چون مدارس یک کشور که اثر مستقیم در امر آموزش و پرورش نسل ها دارند ؛ مؤثر در اصلاح و تربیت انسان هایي هستند که خواسته یا ناخواسته مرتکب جرمی گردیده و در نهایت به مدتی حبس محکوم شده اند و چون منظور از نگهداری بزهکاران در زندان علاوه بر تنبیه، باز سازی فکری و اصلاح و تربیت آنان می باشد؛بنابراین لازم است به همان اندازه که در مورد مدارس اعمال نظرهای تربیتی و پرورشی خصوصاً در بخش آموزش واجب و اساسی می باشد و هرگز امکان آموختن و تعلیم دادن به افراد مختلف در سطوح گوناگون علمی و پایه تحصیلی در یک کلاس به صورت ایده ال مقدور نبوده و هرگونه کوششی عبث و بیهوده است، در زندان ها نیز به مراتب ، با اهمیت بیشتری به این مسئله توجه نموده و برای حصول به هدف عالی تربیت و اصلاح و بازسازی زندانیان طرح طبقه بندی و تفکیک آنها را پیاده و با دقت هر چه تمام تر اجرا نمود. لازم است یاد آوری گردد که نه تنها جدا سازی، تربیت و اصلاح مددجویان از حیث تربیتی ضروری می باشد،بلکه نگهداری از سایر زندانیان نیز بدون طبقه بندی و تفکیک آنان میسر نخواهد شد و این امر از سایر جهات ،بهداشت و درمان، استراحت و آسایش ،تغذیه فن آموزی و اشتغال و تفریحات سالم و ورزش ، نیز غیر قابل اجرا می باشد و بنابراین همین اصول لازم است که زندانیان به شرح و تربیتی که در ذیل بیان می گردد طبقه بندی و تفکیک گردند:
1- بر حسب سن ( اطفال، جوانان، بزرگسالان ، سالمندان)
2- بر حسب نوع اتهام و وضعیت محکومیت های قطعی (متهمین، محکومین قطعی)
3- بر حسب مدت محکومیت (محکومیت های کوتاه مدت، محکومیت های میان مدت، محکومیت های دراز مدت)
4- بر حسب نوع جرم( جرایم سیاسی، جرایم مواد مخدر، جرایم عمومی، جرایم مالی)
5- بر حسب وضعیت جسمی و سلامت (محکومان بیمار جسمی و روانی، محکومان معتاد به مواد مخدر، محکومان سالخورده) (علیقلی زاده،1391).
بدیهی است که زندانبانان و مسؤلان محترم زندان ها باید توجه داشته باشند که نوجوانان و جوانان به هیچ وجه ارتباطی با بزرگسالان نداشته و در تمام موارد، باید دقت شود که در کارگاه،کلاس و مکان های دیگر تداخلی در امر تماس و معاشرت بزرگسالان و جوانان پیش نیاید. ممکن است در یک زندان افرادی با جرایم متفاوت از قبیل: شرارت، سرقت، اعتیاد، خرید و فروش مواد مخدر، آدم ربایی ، بدهکاران مالی، محکومین به جرایم علیه خانواده و محکومین سیاسی وجود داشته باشند که نوعاَ ارتباط و معاشرت آنها با یکدیگر مصلحت جامعه و همچنین به صلاح محکوم نمی باشد که در این صورت تفکیک آنها امری اجتناب نا پذیر بلکه مهم خواهد بود(علیقلی زاده،1391).
عدم خود اشتغالی زندانیان در داخل بندها:
جوامع انسانی برای حفظ هنجارها و صیانت از ارزش های اجتماعی خود از شیوه های مختلفی بهره میجویند. در دنیای کنونی بسترهای مناسبی برای رشد آسیب های اجتماعی به دلیل پیچیدگی های زندگی انسان و گسترش شهرنشینی و مشکلات ناشی از مهاجرت ها ایجاد شده است و بالطبع زندان ایستگاهی است برای پیاده شدن افرادی که خواسته یا ناخواسته گرفتار این آسیب های اجتماعی شده و نا خود یا خود آگاه به بی راهه وارد و راه اصلی خود را گم می کنند. حال وظیفه سیستم زندانبانی می باشد که از طریق کار درمانی و اشتغال و حرفه آموزی ،این به دام افتادگان ناشی از هنجارهای اجتماعی را دوباره به جاده اصلی اجتماع باز گرداند. از طرفی اشتغال برای خود زندانی و خانواده ، نیز به دلایل تأمین نیازهای مالی و معاش خانواده مفید و کمک به عدم از هم پاشیدگی کانون خانواده بزهکاران خواهد بود؛ بنابراین، مدد جو با واژه شغل و کار خاصی که برای آن حقوق و مزدی معین شده باشد ،آشنا شده و این احساس خود باوری را در او تقویت می نماید. با توجه به مشکل اشتغال در جامعه و کمبود فرصت های شغلی در زندان ها شیوه ای باید اتخاذ شود که اشتغال همسو با چرخه اشتغال در جامعه کنونی باشد و آن ترویج و بستر سازی و اجرا کردن خود اشتغالی است.
خود اشتغالی :
یعنی کار برای خود، نوعی اشتغال در بخش غیر مزدبگیری است. در خود اشتغالی افراد شاغل با اتکا به توان شخصی و ابتکار و خلاقیت خود به کارهای تولیدی و خدماتی و در نتیجه به کسب در آمد میپردازند و با این انگیزه مددجو پس از آزادی وارد جامعه شده و زندگی جدید و اجتماعی را ادامه میدهد.
خود اشتغال:
کارگری است که در استخدام کارفرما نباشد و برای خود و به حساب خود کار کند. از ویژگی ها و امتیازات این بخش از اشتغال آن است که فرد را به تدریج آماده کسب توانایی های لازم برای ورود به بازارهای بزرگتر و گسترده تر می کند. بر این اساس خود اشتغالی و کار برای خود زمینه ساز رشد اشتغال آزاد و کار آفرینی در جامعه است. خود اشتغالی به لحاظ انعطاف پذیری ساعات کار و استقلال در سالهای اخیر از استقبال قابل توجهی برخوردار بوده است. خود اشتغالی به هر نوع فعالیت تولیدی، خدماتی که مولد ارزش اقتصادی هستند و در بخش غیر مزدبگیری می باشند، محسوب می شود. افرادی که در زمینه های تولید صنعتی، کشاورزی، خدمات فنی و صنوف دیگر برای خود کار می کنند را شامل می شود و به عبارت دیگر همه آنهایی که برای خود و به حساب خود کار می کنند خود اشتغال به حساب می آیند. بررسی های که در جوامع اولیه انجام گرفته ، نشان می دهد که اشتغال تماماً در بخش غیر مزدبگیر بوده و به تدریج با گسترش فعالیت اقتصادی طی هزاران سال ، گروهی پذیرفته اند که مسئول سود و زیان تولیدات خود باشند و علاوه بر آن همواره با روند افزایش جمعیت، گرایش به تولید انبوه یک نیاز می شود و مراکز بزرگ تولیدی شکل می گیرد.
جنبه های اقتصادی ، سیاست خود اشتغالی در زندان ها را این گونه می توان بر شمارد: 1.کمک به ایجاد اشتغال و پر کردن اوقات فراغت زندانیان 2.کسب درآمد برای خانواده های مددجو 3. عادت به کار و ادامه آن در پس از آزادی و نتیجه کاهش آمار برگشت مجدد 4- تربیت افراد کار آفرین که با بهره گیری از منابع محدود و با ایجاد در آمد تأثیر متقابل در گسترش صنعت نیز دارند (وفائي،1386).
زندان و رفتارهای پر خطر(لواط، رابطه جنسی یا همجنس خواهی...) :
تماس جنسی(لواط) در بین تمام زندانیان دنیا رایج می باشد . در زندان بعضی از افراد به علت داشتن حالت روانی نا آرام و روحیه پرخاشگری و خشونت با کشمکش ، کینه توزی و سلسله مراتبی که در زندان وجود دارد تجاوز به زندانیان از جمله تجاوز جنسی را به راحتی انجام می دهند . از طرفی فعالیت جنسی ممکن است غیر ارادی و برنامه ریزی نشده باشد مانند؛ زمانی که قوه ادراک به خاطر مصرف مواد تضعیف شده است. تماس جنسی در زندان ممکن است با رضایت و توافق طرفین باشد، اما گاهی اوقات می تواند به صورت اجبار با درجات کمتر یا بیشتر هم اتفاق بیفتد.
خشونت جنسی می تواند به صورت تجاوز جنسی گروهی رخ دهد و گاهی اوقات آن نوعی رسم آشنا سازی است . از آنجایی که فعالیت های جنسی حالت محرمانه دارد تعیین میزان واقعی این فعاليت در زندان مشکل است. رفتارهای پر خطر جنسی و رفتارهای پر خطر مصرف مواد مخدر اغلب با یکدیگر مرتبط هستند و طبق تحقیقات به عمل آمده مشخص گردیده است که اکثر معتادان تزریقی روابط جنسی با یکدیگر و نیز با غیر معتادان دارند و به ندرت از کاندوم استفاده می کنند. که این امر باعث میشود نه فقط خود در معرض آلودگی به بیماری های خطرناکی چون ایدز و هپاتیت قرار گیرند؛ بلکه می توانند به عنوان یک ناقل عمل نمایند و عوامل عفونی خطر ناک را به داخل زندان و یا خارج از آن انتقال دهند . لذا مسئولین زندان می بایستی همواره با آموزش صحیح زندانیان ، آنان را از رفتارهای پر خطر آگاه نمایند و رفتارهای سالم و صحیح و بهداشت فردی را به آنان آموزش دهند.
استعمال و خرید و فروش مواد مخدر و استفاده از داروهای روان گردان مواد مخدر در زندان انواع متفاوتی دارد و به روش های مختلف تهیه می گردند. در بررسی های انجام شده در زندان های ایران نشان داده است که شایع ترین موادی که در زندان های ایران مصرف می شود به ترتیب عبارتند از: تریاک، هرویین، حشیش، و داروهای روان گردان
همچنین با شایع شدن مصرف کراک و قرص اکستازی ، که نوعی داروی روان گردان است و اخیراً در بازار مواد ایران خریداران زیادی دارد، گاه این مواد جدید نیز به زندان وارد می شوند. در برخی از زندان ها از شیره و ناس هم استفاده می کنند. با این حال گزارش نشان می دهد که احتمال وارد کردن مواد دیگر به زندان در ایران بسیار کم است. زندانیان در ایران موادی را که نام برده شد برای مصرف ترجیح می دهند.با وجود تمام ممنوعیت ها و مراقبت ها باز هم استعمال مواد مخدر و خرید و فروش آن در زندان شایع است و حتی نیز منبع درآمدی برای بعضی از افراد سودجو می باشد. از طرفی مصرف این گونه مواد باعث گردیده رفتارهای پر خطری چون اعتیاد تزریقی ، اشتراک سرنگ، خالکوبی ، رابطه جنسی در بین زندانیان شیوع بالایی داشته باشد. زندانیان معتاد در اثر پیامدهای روانی مواد مخدر و یا در ازای دریافت پول و یا مواد مخدر تن به روابط جنسی نا مشروع می دهند.
از سوی دیگر ممنوع بودن استفاده از مواد مخدر و در دسترس نبودن وسیله مناسب تزریق ،گاهی افراد معتاد را مجبور می سازد از هر راه و به هر شیوه ای متوسل شوند تا مواد مخدر را به بدن خود برسانند. دیده شده است که حتی در برخی موارد 15 تا 20 نفر از یک وسیله مشترک برای تزریق استفاده می کنند. از سویی زندان ها دیگر چهار دیواری بلند و جدا از جامعه به شمار نمی رود. خیلی از زندانیان دوره حبس کوتاه مدت دارند. بسیاری از آنان در دوران مرخصی و پس از آزادی به جامعه باز بر می گردند و با جامعه در ارتباط هستند. زندان برای بسیاری نخستین فرصت آشنایی با اعمال خلاف است .
در حالی که برای بسیاری از زندانیان نیز اولین فرصت و تنها فرصت بهره مند شدن از امکانات بهداشتی و درمان به شمار می رود . کم نیستند افرادی که فرصت معاینه و بررسی جامع و دقیق پزشکی را برای نخستین بار در زندان به دست می آورند. پس پسندیده است که مسئولین زندان هم از این فرصت استفاده کرده و با آموزش صحیح ، آنان را از رفتارهای پر خطر آگاه کرده و رفتارهای صحیح و سالم را به ایشان آموزش دهند . با انجام بیمار یابی زندانیان بیمار و معتاد را در بدو ورود به زندان شناسایی و آنان را افراد نیازمندی بدانیم که درمان کامل آنان می تواند از خطر جدی آلودگی بین زندانیان و نیز انتقال آلودگی به محیط خارج از زندان جلو گیری کند(احمدي، 1388).
خشونت و پرخاشگری در زندان :
افزایش خشونت در بین زندانیان جوان را باید یک امر جدی و مهم تلقی کرد که معمولاً متأثر از معضلات و مشکلات مربوط به زندان می باشد. تا زمانی که این مشکلات پا برجاست ، نمی توان توقعی در ارتباط با کاهش خشونت در جوانان داشت. بخشی از ناهنجاری های خشونت آمیز ناشی از نحوه تربیت است، به گونه ای که بررسی ها نشان می دهد، اغلب افرادی که به سمت اعمال خشونت آمیز سوق پیدا کرده اند، توجه چندانی به تربیت آنان در محیط خانواده نشده است. گاهی اوقات بی توجهی مسئولین در امر کنترل روابط زندانیان با دیگر دوستانشان باعث شده که محفل اعمال رفتارهای خشونت آمیز بسط پیدا کند. پرورش جوانان از ابتدای امر در جاهای مختلف شکل می گیرد، یا در محیط مدرسه است که اولیای آموزشی باید مراقب باشند ،یا در خانه است که خانواده باید هشیار باشد، یا تحت تأثیر شرایط خاص اجتماعی است که مسئولان باید جدی بگیرند، یا در میان گروه همسالان است که خود نوجوانان باید مراقب باشند، به هر حال متولیان ، وراثت، محیط و آموزش و...هستند که در شکل دهی به شخصیت نوجوانان و جوانان نقش آفرین هستند . باید نسبت به مسئله خشونت در نوجوانان و جوانان هشیار باشند و هشدارها را جدی بگیرند؛ زیرا اگر امروز مسئله جدی گرفته نشود ، فردا به جد گریبان همه را خواهد گرفت و آتشی بر خواهد افروخت که دودش به چشم همه خواهد رفت .تازه اگر همه را نسوزاند! یادمان باشد شاید امروز با هزینه اندک با بهداشتی کردن محیط و شرایط برای پرورش جوانان بتوانیم آنها را از گزند ویروس های خشونت زا و سلامت زدا مصون بداریم و به فردای بهتر امیدوار باشیم . اما مطمئن باشیم بهداشتی نکردن شرایط به آنجا خواهد انجامید که اگر ویروس خشونت در رگ و فکر و رفتار فرد همه گیر شود و از طریق او در جامعه باز تولید شود؛آن وقت گاه با هزینه های چند برابر هم نمی شود او را به راه آورد؛چه او بی راهه را به عنوان راه برگزیده است و هیچ راهی را جز آنچه در پیش گرفته است، به رسمیت نمی شناسد. انباشت خشونت در نوجوانی از پیش زمینه های اصلی بروز جرم است و شاید به ندرت بتوان مجرمی را یافت که کودکی و نوجوانی آرامی داشته باشد. پس از اکنون باید همه کارشناسان، مشاوران، مددکاران، روان شناسان و... خشونت در جوانان را جدی بگیرند و قبل از آن که واقعه ای تلخ روی دهد برای علاج آن چاره اندیشی کنند(احمدي، 1388).
تحقیقات انجام شده:
داخل کشور:
نوربخش(1375) در پژوهشی دیگر نشان داده است که فرزندان نوجوان والدینی که دارای اختلال شخصیتی و یا اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی بوده اند، در قیاس با نوجوانان دیگر، رفتار خرابکارانه و بزهکارانه تری دارند.1998)ی ریود. شخصیت باعث تفاوت (
مشكاني و همکاران (1381)در تحقیقی به بررسي ميداني موضوع بزهكاري نوجواناني كه به جرم بزهكاري در تهران بزرگ در سال 1371 دستگير شده اند پرداخته اند.چارچوب نظري اين بررسي يك نظريه تلفيقي است كه از تلفيق دو نظريه كنترل اجتماعي هيرشي و پيوندهاي افتراقي ساترلند و كرسي به وجود آورده ايم تا در تعيين علت ها هم عوامل دروني و هم بيروني مؤثر در بزهكاري را به حساب آوريم. از بين 140 پسر و 15 دختر زير 18 سال، كه در آن سال دستگير شده بودند، با 90 پسر و همه دختران مصاحبه سازمان يافته به عمل آورده ايم. چهار متغير مربوط به معرف اعمال بزهكارانه و 81 متغير مستقل را كه شامل خصوصيات فردي، وضع زندگي و مهاجرت، نظام حمايتي خانواده، باورها و عملكردها، ارتباط بزهكاران و سرگرمي ها و گذراندن اوقات فراغت بودند،اندازه گيري كرده ايم. اجراي يك تحليل رگرسيون چندگانه نشان داد كه تنها سه عامل بر شدت بزهكاري اثر دارند و مي توانند آن را تببين كنند. اين سه عامل عبارت بودند از: وابستگي نوجوان به خانواده، باورها و نگرش ارتباط با بزهكاران.
يافته ها نشان مي دهند كه هر قدر وابستگي نوجوان به خانواده قوي تر باشد، از شدت عمل بزهكارانه كاسته مي شود. باورهاي مذهبي عامل بازدارنده بزهكاري اند و نگرش هاي منفي نسبت به قانون، مجريان قانون و هنجارهاي اجتماعي باعث تقويت بزهكاري مي شوند. سرانجام ارتباط با بزهكاران به صورت صميمي و مستمر قویاً نوجوان را به سوي بزهكاري سوق مي دهد.
ﻣﺎﻫﺮ و ﺑﺮﺟﻌﻠﯽ(1387) تحقیقی با عنوان ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﯿﻤﺮخ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻣﻌﺘﺎدان ﺑﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از دو ﻧﻈﺎم ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﮐﻠﻮﻧﯿﻨﺠﺮ و آﯾﺰﻧــک انجام دادند . روش : ﯾﮑﺼﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﻌﺘﺎد ﺑﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر و ﯾﮑﺼﺪ ﻧﻔﺮ ﻏﯿﺮ ﻣﻌﺘﺎد، ﺑﻪ روش ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮی در دﺳﺘﺮس ﺑﺮﮔﺰﯾﺪه ﺷــﺪﻧﺪ و ﭘﺮﺳﺸــﻨﺎﻣﻪﻫــﺎی ﺷﺨﺼــﯿﺘﯽ ﮐﻠــﻮﻧﯿﻨﺠﺮ و آﯾﺰﻧــﮓ را ﺗﮑﻤﯿــﻞ ﮐﺮدﻧــﺪ. ﺑﺮﺧــﯽ وﯾﮋﮔــﯽﻫــﺎی ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻣﻌﺘﺎدان ﺑﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر ﻧﯿﺰ ﮔﺮدآوری و داده ﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ ﺑـﻪ ﮐﻤـﮏ روشﻫـﺎی آﻣـﺎری ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺪ.
ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎ: اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ ﺑﯿﻦ اﺑﻌﺎد ﺳﺮﺷﺘﯽ ﻧﻮﺟﻮﯾﯽ ( ﺗﺎزﮔﯽ ﻃﻠﺒﯽ)، آﺳـﯿﺐ ﭘﺮﻫﯿـﺰی، اﺑﻌـﺎد ﻣﻨﺸﯽ ﺧﻮدراﻫﺒﺮی و ﻫﻤﮑﺎری ﻧﻈﺎم ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﮐﻠـﻮﻧﯿﻨﺠﺮ و اﺑﻌـﺎد روان ﻧﮋﻧـﺪﮔﺮاﯾﯽ و روان ﭘـﺮﯾﺶﮔﺮاﯾـﯽ ﻧﻈﺎم ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ آﯾﺰﻧﮓ، در ﻣﻌﺘﺎدان ﺑﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر و اﻓﺮاد ﻋﺎدی ﺗﻔﺎوت ﻣﻌﻨﺎداری وﺟﻮد دارد.ﻧﺘﺎﯾﺞ: ﻣﻌﺘﺎدان ﺑﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر در اﺑﻌﺎد ﻧﻮﺟـﻮﯾﯽ (ﺗـﺎزﮔﯽ ﻃﻠﺒـﯽ )، آﺳـﯿﺐ ﭘﺮﻫﯿـﺰی، روان ﻧﮋﻧـﺪﮔﺮاﯾﯽ و روان ﭘﺮﯾﺶﮔﺮاﯾﯽ، در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ اﻓﺮاد ﻋﺎدی، ﻧﻤﺮات ﺑﺎﻻﺗﺮ و در اﺑﻌـﺎد ﺧـﻮدراﻫﺒـﺮی و ﻫﻤﮑـﺎری، ﻧﻤـﺮات ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﺮی ﮐﺴﺐ ﮐﺮدﻧﺪ .
احمدي و همکاران (1388)پژوهشی با عنوان عوامل مرتبط با بزهكاري دانش آموزان دبيرستاني انجام دادند،روش اين مطالعه با روش پيمايشي و با استفاده از پرسشنامه خود گزارشي به جمع آوري اطلاعات از بين 499 دانش آموز دختر و پسر مقطع دبيرستان شهرستان آباده (شهرهاي آباده، بهمن، صغاد، ايزدخواست، سورمق) پرداخته است.
يافته ها این پژوهش نشان داد که متغيرهاي وابستگي به دوستان، مذهبي بودن و استفاده از رسانه هاي جمعي به ترتيب بيش ترين رابطه را با متغير بزهكاري جوانان داشته اند. مدل تحقيق با سه متغير فوق 31 درصد تغييرات متغير وابسته را تبيين مي كند . به نظر مي رسد كه گروه هاي همسالان در تقويت رفتار بزهكارانه جوانانشان از اهميت زيادي برخوردارند. تقویت هویت مذهبی جوانان می تواند به کاهش میزان بزهکاری کمک کند.در کنار این دو،کاهش محتواهای خشونت آمیز برنامه های رسانه های جمعی بخصوص می تواند به کاهش بزهکاری بینجامد.
احمدی(1389) در تحقیقی با عنوان اوصاف و ویژگی های شخصیتی نوجوانان پسر بزهکار سلامت شخصیتی – روانی و مشکلات و تعارض هاي شخصیتی افراد، در نوع رفتار و عملکرد اجتماعی ایشان تأثیرگذار است. هدف اصلی پژوهش حاضر این است که رابطه ي اوصاف و ویژگی های شخصیتی با بزهکاری پسران نوجوان نشان داده شود.
جامعه ي آماری پژوهش حاضر، کلیه دانش آموزان پسر بودند که در نیمه ي اول سال تحصیلی 1388 در مقطع دبیرستان در شهر شیراز مشغول به تحصیل بود ه اند و نیز پسران نوجوان بزهکار در گروه سنی چهارده تا هجده ساله که در نیمه ي اول سال 1388 در کانون اصلاح و تربیت و زندان مرکزی شیراز به سر می بردند. در گروه عادی یا غیر بزهکار، حجم نمونه، صد نفر است و حجم نمونه برای گروه بزهکار نیز همین تعداد می باشد.
نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که پسران نوجوان بزهکار به طور معنی داری، روان رنجورتر و روان پریش تر از پسران نوجوان غیر بزهکار می باشند. پسران نوجوان غیر بزهکار برون گراتر از پسران نوجوان بزهکار بوده اند. میزان و نرخ معدل تحصیلات پسران نوجوان غیر بزهکار و نیز میزان تحصیلات والدین ایشان به طور معناداری، به ترتیب بیش از میزان تحصیلات پسران نوجوان بزهکار و میزان تحصیلات والدین ایشان می باشد.
میانگین تعداد اعضای خانواده ي گروه نوجوان بزهکار بیش از گروه نوجوانان غیر بزهکار است. میانگین رتبه ي شغلی پدران گروه نوجوانان غیر بزهکار به طور معناداری، بیش از گروه نوجوانان بزهکار بوده است و همین طور میانگین تعداد اتا ق های منازل گروه نوجوانان غیر بزهکار بیش از گروه نوجوانان بزهکار بوده است. با تجزیه و تحلیل داده های تحقیقات پیشین و نیز داده های مربوطه ي پژوهش حاضر، می توان ادعا نمود که فاکتورهای شخصیتی افراد در میزان رفتارهای بزهکارانه یا غیر بزهکارانه ي ایشان اثرگذار است.
کلاته جاری و همکاران(1389) پژوهشی با هدف مقايسه ويژگي های اجتماعی ، شخصيتی و خانوادگی نوجوانان بزهکار پسر استان مازندران با گروه شاهد انجام دادند .روش بررسی پژوهش يک مطالعه موردی – شاهدی می باشد . جامعه پژوهش شامل 30 نوجوان پسر 18-15 سال بزهکار استان مازندران مقيم مرکز اصلاح کانون و تربيت شهر نکا و 30 نوجوان پسر 18-15 سال مشغول به تحصيل در دبيرستان های منتخب استان مازندران بود که بصورت تصادفی انتخاب شدند . ابزار گردآوری داده ها در اين پژوهش پرسشنامه ای مشتمل بر سه بخش بود که به روش خود ايفا طی يک مرحله تکميل گرديد . پرسشنامه اول مربوط به مشخصات فردی و پرسشنامه دوم مقياس 71 عاملی MMPI بود و پرسشنامه سوم ، معيار آيزنک شامل 57 سؤال بود که در آن مقياس ، برون گرايی ، درون گرايی ، نوروتيک و روان پریشی مورد ارزيابی قرار گرفت . داده های مطالعه با استفاده از نرم افزار آماری 5/11 SPSS تجزيه و تحليل شده است .
يافته ها این تحقیقی نشان داد که دامنه سنی نوجوان پسر بزهکار 18-15 سال می باشد و سرقت ( 2/54 % ) ، درگيری ( 25% ) ، قاچاق ( 8/0% ) و رابطه نامشروع ( 2/4% ) جزء شايع ترين موارد بزهکاری در گروه مورد مطالعه می باشند . از بين متغيرهای خانوادگی ازدواج مجدد و بيکار بودن ، سابقه مصرف مواد مخدر توسط پدر با بزهکاری فرزند رابطه آماری معناداری را نشان می دهد( 05/0 < P ) . سابقه فرار از منزل در نوجوانان خطر بزهکاری را 8/1 برابر افزايش می دهد ( 05/0 < P ) . سابقه مصرف مواد مخدر در نوجوانان با نسبت شانس 6 ( 24/42-03/1 CI5/95 ) معنی دار شد .
شخصيت ميان گرا و نوروتيک با ( 7/6 % ) و ( 7/16 % ) در گروه مورد و در گروه شاهد ( 6/36 % ) و ( 6/26 % ) بيشترين درصد فراوانی را دارا می باشد . اختلال پارانوئيد ( 7/16 % ) و اضطراب ( 7/36 % ) در گروه مورد و اضطراب ( 7/16 % ) و اختلال پارانوئيد ( 7/36 % ) جزء شايع ترين اختلالات مشاهده شده در نوجوانان بزهکار می باشند .
ﻣﻨﺼﻮﺭﯼ، ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺪﯾﻨﯽ، ﺑﺎﻗﺮﯼ(1390) ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺑﯿﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻭ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺷﯿﻮﻉ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻧﺤﺮﺍﻓﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺣﺎﺩﺗﺮﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﮔﺮﺍﯾﺶ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻣﻨشأﻓﺮﺩﯼ ﻭ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﺧﯽ ﻧﯿﺰ منشأ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻧﻘﺶ ﻣﺆﺛﺮﯼ ﺩﺭ ﺑﺮﻭﺯ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﺩ. ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻫﺪﻑ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﯿﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪ.ﻧﻤﻮﻧﻪ ﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ 400 ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻭﺭﻩ ﯼ ﻣﺘﻮﺳﻄﻪ ﻭ ﭘﯿﺶ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻫﯽ ﺷﻬﺮ ﮐﺮﻣﺎﻥ بود ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺵ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮﯼ ﺧﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺷﺪﻧﺪ. ﺍﺑﺰﺍﺭﻫﺎﯼ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﺩﺁﻭﺭﯼ ﺩﺍﺩﻩ ﻫﺎ ﺷﺎﻣﻞ ﺳﻪ ﭘﺮﺳﺶ ﻧﺎﻣﻪ: ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ، ﺗﺎﺏ ﺁﻭﺭﯼ ﮐﻮﻧﻮﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﯾﺪﺳﻮﻥ ﻭ ﻓﺮﻡ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺷﺪﻩ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ Neo ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺩﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺣﺎﺻﻞ ﺍﺯ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺿﺮﯾﺐ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﭘﯿﺮﺳﻮﻥ ﻭ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺭﮔﺮﺳﯿﻮﻥ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺭﮔﺮﺳﯿﻮﻥ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﮔﺎﻡ ﺍﻭﻝ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻓﻘﻂ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﮕﺮﺵ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﻨﻔﯽ ﻭ ﻣﻌﻨﺎﺩﺍﺭ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻨﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺭﮔﺮﺳﯿﻮﻥ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﮔﺎﻡ ﺩﻭﻡ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ،پیشرفت تحصیلی ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﺜﺒﺖ ﻭ ﻣﻌﻨﺎﺩﺍﺭ ﻗﺎﺩﺭبه ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﯼ، ﺑﺮﻭﻧﮕﺮﺍﯾﯽ ﻭ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﻨﻔﯽ ﻭ ﻣﻌﻨﺎﺩﺍﺭ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﺭﻭﺍﻥ ﺭﻧﺠﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﮔﺎﻡ ﺁﺧﺮ(ﺳﻮﻡ) ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺭﮔﺮﺳﯿﻮﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻭ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ یک جا ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻌﺎﺩﻻﺕ ﺭﮔﺮﺳﯿﻮﻥ ﺷﺪﻧﺪ، ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﯼ ﺑﯿﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻭ ﻧﮕﺮﺵ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺍﯾﻔﺎ ﻧﮑﺮﺩ. ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﻧﮕﺮﺵ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻣﻌﮑﻮﺳﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﮔﺮﺍﯾﺶ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ .
آشوري و عظيم زاده (1392) تحقیقی با عنوان جايگاه پرونده شخصيت در فرآيند پيشگيري از پايدار شدن بزهكاري جوانان انجام دادند.البته پايداري در بزهكاري با افزايش بحران بزه در جوامع ، از دهه 1980 ميلادي مورد توجه جرم شناسان قرار گرفت. وضعيتي كه در آن بزهكاران پيش رس، در صورت عدم مديريت عدالت كيفري در بستري خطرساز گرفتار شده و در نتيجه آن، بزهكاران بالقوه پايدار امروز به بزهكاران پايدار فردا مبدل مي گردند. در كنار بسترهاي جرم زاي زيستي، رواني و اجتماعي، رويكرد عدالت كيفري جوانان، به مجازات گرايي و سزادهي صرف كه عاري از هرگونه پيامدگرايي و خالي از اهداف تفريد كيفر باشد،با حفظ بزهكار در فرآيند رسمي كنترل، زمينه پايدارشدن اوصاف بزه را دو چندان خواهد كرد. تفريد كيفر مستلزم شناسايي دقيق شخصيت بزهكار است ؛اقدامي كه فقط متعاقب مطالعه علمي شخصيت جوان كجرو در فرآيندي كه از آن تحت عنوان «تشكيل پرونده شخصيت» نام مي برند، فراهم خواهد شد.
خارجی :
طی تحقیقاتی که توسط لورین و ایستوود(1985) بر روی خشونت و فضای شخصی افراد صورت گرفت ،نشان داد که اثر تعامل معناداری بین خشونت ،روان پریش گرایی و هوش کلامی وجود دارد ، به گونه ای که زندانیان خشن ،فضای شخصی بیشتری را نسبت به زندانیان غیر خشن به خود اختصاص دادند.
گیلبرت(1988) با مطالعه تفاوت های EEG در سیگاری ها و غیر سیگاری ها (46 سیگاری و 46 غیر سیگاری که از نظر سن ،جنس همتا سازی شده بودند) به بررسی یافته های EEG دو طرفه و شخصیت پرداخت. یافته های این پژوهش نشان داد که زنان سیگاری نسبت به زنان غیر سیگاری ،نمره بالاتری در مقیاس های آمادگی برای خشم و روان نژندگرایی و روان پریش گرایی به دست آوردند ،در حالی که در مردان سیگاری مقیاس روان پریش گرایی (که با خشم نیز مرتبط بود) ،تنها مقیاس شخصیتی بود که به طور معناداری سیگاری ها را از غیر سیگاری متمایز می کرد.
دیسیلوا و آیزنک (1987) 59 زن مبتلا به بی اشتهایی روانی را با 122 بیمار مبتلا به پرخوری روانی مقایسه کردند و اذعان داشتند که مبتلایان به پرخوری روانی نسبت به مبتلایان به بی اشتهایی روانی نمرات بالاتری در روان پریشی و روان نژندی کسب کردند.
آﯾﺰﻧک ﻧﯿﺰ ﺷﺨﺼﯿﺖ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺳﻪ ﺻﻔﺖ ﺳﺮﺷﺘﯽ ﺑﺎ ﻣﺒﻨﺎی زﯾﺴـﺘﯽ درﻧﻈـﺮ ﮔﺮﻓﺘـﻪ ﮐﻪ ﻧﻈﺮﯾﻪ وی ارزش ﻧﻈﺮی و ﮐﺎرﺑﺮدی دارد؛ ﭼﺮا ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯽ از مکانیزم های زﯾﺴـﺘﯽ، زﻣﯿﻨـه ﺻﻔﺎت ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﮐﻪ در ﻣﺼﺮف ﻣﻮاد ﻣﺨـﺪر ﻋﺎﻣـﻞ ﺧﻄـﺮ می ﺑﺎﺷـﻨﺪ را ﻣﺸـﺨﺺ ﻣﯽﮐﻨﺪ (اﮐﺘﻮن،2003).
در پژوهشي با عنوان رابطه بين اختلال شخصيت خود شيفته و اختلال شخصيت ضد اجتماعي در سال 2002 توسط وارن و همكاران در بين 100 نفر از مجرمين انجام شد ، يافته هاي آنها رابطه اي قوي بين اختلال هاي شخصيت ضد اجتماعي و خود شيفته با نوع جرم نشان د اد . جرميكويد (به نقل از آندري و اسكود ول، 1998) گزارش داده است كه نتيجه بررسي ها روي 260 نفر از افراد بهنجار و زند اني د ر انگلستان نشان د اد كه بين اختلالات شخصيت و رفتارهاي جنايي رابطه وجود دارد . حدود 69% از اين نمونه دچار اختلال شخصيت مرزي بودند ، همچنين اختلال شخصيت ضد اجتماعي 55%، اختلال شخصيت خود شيفته 48% و اختلال شخصيت پارانوييد 47% گزارش شده اند .
ﻛﻮﻫﻦ ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﺮ روي ﭘﺴﺮان بزهکار، ﻧﻈﺮﻳـﻪ ﺧـﺮده ﻓﺮﻫﻨﮕـﻲ را ﺑـﺎ ﺗﻔﻜﻴـﻚ رﻓﺘـﺎراﻧﺤﺮاﻓﻲ ﺟﻮاﻧﺎن از اﻧﺤﺮاﻓﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺰرﮔﺴﺎﻻن و ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺑﺮ ﺑﺰﻫﻜﺎري ﭘﺴﺮان ﻃﺒﻘﺎت ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺗﺪوﻳﻦ ﻛﺮد. ﺑﻪ ﺑﺎور ﻛﻮﻫﻦ، دار و دﺳﺘﻪ بزهکاران و ﺧـﺮده ﻓﺮﻫﻨـﮓ ﺑﺰﻫﻜﺎري در ﺟﺎﻳﻲ رﺷﺪ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺟﻮاﻧﺎن ﺑﺮاي کسب ﻣﻮﻓﻘﻴـﺖ و فرصت های اﻗﺘـﺼﺎدي ـ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ از راه ﻫﺎي ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺷﺎﻧﺲ ﻛﻤﻲ دارﻧﺪ. وي ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎور اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺧـﻮرد ارز ش های ﺧﺮده ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎي ﻣﺘﻔﺎوت، ﺑﻪ وﻳـﮋه ﺑـﻴﻦ ﻫﻨﺠﺎرﻫـﺎ و ارز ش های ﻃﺒﻘـﻪ ﭘـﺎﻳﻴﻦ ﺟﺎﻣﻌـﻪ ﺑـﺎ ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎي ﻣﺴﻠﻂ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻛﻪ ﻏﺎﻟﺒﺎً ﺑﺮاﺳﺎس ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎي ﻃﺒﻘﻪ ﻣﺘﻮﺳﻂ شکل ﮔﺮﻓﺘـﻪ اﻧـﺪ ، زﻣﻴﻨـﻪ را ﺑﺮاي رﻓﺘﺎر ﺑﺰﻫﻜﺎراﻧﻪ ﺟﻮاﻧﺎن ﻓﺮاﻫﻢ میﺳﺎزد (گیسون،1997).
آدامز و دیگران(1994) در پژوهشی که با استفاده از روش کمی و تکنیک پیمایشی و به صورت پرسشنامه انجام داده اند، روشن ساخته اند که میان بزهکاری و مهاجرت افراد، رابطه ي معناداری وجود دارد. تفاوت های اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و رفتاری که مهاجرین در فضای جدیدی که به آن مهاجرت کرده اند با آنها مواجه می شوند؛ شخصیت افراد مهاجر را که حجم عمده ای از آنها را نوجوانان تشکیل می دهند، تحت تأثیر قرار داده و این مسئله به پیدایش و شیوع رفتارهای بزهکارانه از سوی ایشان دامن می زند.
مایرز(1995) نشان داده است که میان رفتارهای بزهکارانه و نمرات آسیب شناسی روانی و برخی اختلالهای شخصیتی از جمله اختلال شخصیت خودشیفته، رابطه ي معناداری وجود دارد.
اروین(1998) در پژوهشی که راجع به گرایش نوجوانان در دوره ي نوجوانی به ارزش های جدید و متنوع انجام داده است، نشان می دهد که در دوره ي نوجوانی، افراد نوجوان تا حدی خود را با افراد بزرگسال مقایسه کرده و سعی می کنند خود را برخوردار از عقاید و ارزش های خاص این گروه جلوه دهند. طی این شبیه سازی، تأثیرپذیری نوجوانان از گروه بزرگسال نوع تعامل ایشان با همدیگر را تحت تأثیر قرار می دهد. اثر گذاری بزرگسالان بر نوجوانان از یک سو و از سوی دیگر اثرگذاری نوجوانان بر یکدیگر، به همان میزان که ممکن است مثبت و سازنده باشد، مي تواند منفی بوده و زمینه ي گرایش ایشان را به رفتارهای بزهکارانه فراهم آورد.
لازاروس ( به نقل از اندلر و پاركر، 1993) معتقد است استرس زماني رخ مي دهد كه مطالبات فراتر از منابع سازشي فرد باشند . مقابله توسط نظريه پرد ازان به عنوان كوشش هايي براي بالابردن سازش بين شخص و محيط و يا به عنوان تلاش هايي براي اداره رويدادهايي كه استرس زا درك مي شوند ، تعريف مي شود (لازاروس و فولكمن، 1984).
منابع فارسی:
ابراهیمی نسب،کریم .نوری،ابوالقاسم.مولوی،حسین (1381)هدف این پژوهش، بررسی رابطة ویژگی های شخصیتی (برونگرایی2، روان رنجوری3، روان پریشی4) و برخی دیگر از متغیرها با بزهکاری پسران نوجوان ، پژوهشی علوم انسانی دانشگاه اصفهان ( پاییز و زمتسان 1381 - شماره 14 )علمی-پژوهشی(14) صفحه - از 227 تا 240
آقاجانی ، علی.دانایی،رضا (1381) ﺑﺮرﺳﻲ ارﺗﺒﺎط ﺣﻤﺎﻳﺖﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺎ ﺳﻼﻣﺖ روان ﭘﺮﺳﺘﺎران ﺑﺨﺶﻫﺎي وﻳﮋه ﺑﻴﻤﺎرﺳﺘﺎنﻫﺎي ﻣﻨﺘﺨﺐ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن اروﻣﻴﻪ، ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ داﻧﺸﻜﺪه ﭘﺮﺳﺘﺎري و ﻣﺎﻣﺎﻳﻲ اروﻣﻴﻪ، دوره 6 ، ﺷﻤﺎره 3 ، ﺺ 135-144.
احمدی، حبیب و همکاران، «بررسی تطبيقی رفتار بزهکارانه دانش آموزان دبيرستان های نظام قدیم و جدید شهر شيراز»، مجله ي علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، دوره ي شانزدهم، شماره ي 1
احمدي، حبيب.خواجه نوري، بيژن.موسوي، سيدمجيد(1388) ،عوامل مرتبط با بزهكاري دانش آموزان دبيرستاني، رفاه اجتماعي تابستان 1388; 9(33):105-122.
آزادارمكي، تقي( 1386) نظريه هاي جامعه شناسي. تهران: سمت.
آيزینگ، اچ.جی. (1975). جرم و شخصيت. ترجمه شريفي، حسن پاشا
آرون. ريمون(1372)مراحل اساسي انديشه در جامعه شناسي»، ترجمة باقر پرهام- چاپ سوم، 1372، تهران:انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي (شركتهاي سهامي).
اسكيدموم. ويليام(1972) «نظريه هاي جامعه شناسي تفكر نظري در جامعه شناسي»، ترجمة علي محمد حاضري و ديگران –چاپ دوم 1375، تهران: انتشارات تابان.
اشرف. احمد(1355) 1355، «كژ رفتاري و مسايل انساني و آسيب شناسي اجتماعي، مجموعه گفتارهاي درسي، تهران: انتشارات آموزشگاه عالي خدمات اجتماعي.
ايراني، س(1383). مقايسه صفات شخصيتي ،اختلالات شخصيت و راهبرد هاي مقابله اي بيماران با اختلال وابستگي به مواد و گروه بهنجار. پايان نامه کارشناسي ارشد , د انشکد ه علوم تربيتي و ک ک روان شناسي, د انشگاه تبريز.
آشوري، محمد.عظيم زاده، شادي(1392) جايگاه پرونده شخصيت در فرآيند پيشگيري از پايدار شدن بزهكاري جوانان، فصلنامه حقوق- مجله دانشكده حقوق و علوم سياسي بهار 1392; 43(1):195-213.
احمدی(1389) در تحقیقی با عنوان اوصاف و ویژگی های شخصیتی نوجوانان پسر بزهکار، تعالی حقوق سال دوم/ شمارهی 7/ مهر و آبان 1389صفحات 99 تا 1
بهرامي، ه(1377) .بررسي ميزان شيوع اختلالات رواني بين زند انيان و مقايسه آن با افراد عاد ي.طرح پژوهشي د انشگاه علامه طباطبايي.
بشليده ک. (1386) بررسي متغيرهاي شخصيتي، شناختي، سازماني و زيستي- جسماني به عنوان پيش بينهاي حادثه ديدگي در کارکنانيک شرکت در اهواز. پايان نامه دکترا، دانشگاه شهيد چمران اهواز، دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي.
پروین، لورنس.ای، جان، اولیور.پی.(1381)شخصیت، نظریه ها و پژوهش. مترجمان؛ محمد جعفر جوادی و پروین کدیور. تهران، نشر آییژ. صفحه317-311
تامين. ملوين(1373)جامعه شناسي قشر بندي و نابرابري هاي اجتماعي –نظري و كار بردي »، ترجمة عبدالحسين نيك گهر، چاپ اول، 1373، تهران: توتيا.
ترنر. جاناتان، اچ( 1977)ساخت نظريه جامعه شناسي»، ترجمة عبد العلي لهسائي زاده -1373، شيراز: انتشارات نويد شيراز.
تنهايي. حسين ابوالحسن(1371)در آمدي بر مكاتب و نظريه هاي جامعه شناسي»، چاپ اول، مشهد: نشر مرنديز.
توسلي. غلام عباس، 1370، «نظريه هاي جامعه شناسي»، چاپ دوم، تهران: انتشارات سمت.چلبي. مسعود، 1373، «تحليل شبكه در جامعه شناسي»، فصلنامه علوم اجتماعي، دوره دوم شماره 5 و 6 (پاييز و زمستان)، 42-9 ، دانشگاه علامه طباطبايي.
توكلي ، محمدعلي .دهکرديان ، پريسا (1392) پيش بيني اعتيادپذيري دانشجويان بر اساس متغيرهاي جمعيت شناختي، اهمالكاري تحصيلي و متغيرهاي بين فردي ، اعتياد پژوهي دوره 7 , شماره 28 ; صفحه 23 تا صفحه 41.
جزايري، علی رضا. جعفري زاده ، ذبیح اله . پورشهباز، عباس (1382) بررسي و مقايس ارتباط بين مؤلفه هاي شخصيتي و راهبرد هاي 30 ساله. فصلنامه اعتياد پژوهي، - مقابلهاي در معتاد ان به ترياك 36 -17
چلبي. مسعود(1386)تعهد كار، نامه پژوهش، فصلنامه تحقيقات فرهنگي، فرهنگ و اخلاق كار، سال دوم، شماره 5، 104-75، تابستان.
چلبي. مسعود(1382) جزوه كلاس ، گروه جامعه شناسي، دانشگاه الزّهرا.
چلبي. مسعود(1382) وفاق اجتماعي، نامه علوم اجتماعي، دوره جديد جلد دوم شماره سوم، 28-15، تهران: دانشگاه تهران.
خواجه موگهي، ناهید (1373) آماده سازي مقد ماتي فرم فارسي پرسشنامه چند محوري ميلون در تهران. پايان نامه كارشناسي ارشد، روان شناسي باليني. انيستيتو روان پزشكي دانشگاه علوم پزشكي ايران.
حسینی نسب، داود، احمدیان، فاطمه و روانبخش، محمدحسین (1387)بررسی شیوه هاي فرزندپروري با، خودکارآمدي و سلامت روان دانش آموزان. فصلنامه ي مطالعات تربیتی و روان شناسی، شماره.21-38
حق شناس، ح .(1387). طرح پنج عامل ویژگی های شخصیت(راهنمای تفسیر و هنجارهای آزمون های NEO-FFI و NEO-PI-R ). شیراز: انتشارات دانشگاه علوم پزشکی شیراز.صغحه 65-60
جلیلی، محمد صادق، عوامل مؤثر بر پیشگیری از ارتکاب جرم در بین جوانان، پایان نامه کارشناسی ارشد پژوهشگری علوم اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی،تهران، 1381.
حبيبي ، مصطفي. رياحي نسب، ناصر(1390) آسيب شناسي اعتياد و عوامل اجتماعي مؤثر بر آن، همايش ملي آسيب شناسي مسائل جوانان
ﻣﻨﺼﻮﺭﯼ، ﺯﻫﺮﺍ. ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺪﯾﻨﯽ، ﻟﻄﯿﻔﻪ. ﺑﺎﻗﺮﯼ، ﻣﺴﻌﻮﺩ (1390) ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﯿﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻭ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ، ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻋﻠﻮﻡ ﭘﺰﺷﮑﯽ ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺑﻬﺪﺍﺷﺘﯽ ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ ﺗﺒﺮﯾﺰ،
مشكاني،محمدرضا.مشكاني، زهراالسادات(1381)در اين مقاله، به بررسي ميداني موضوع بزهكاري نوجواناني كه به جرم بزهكاري در تهران بزرگ در سال 1371 دستگير شده اند پرداخته ايم. مجله جامعه شناسي ايران تابستان (1381; 4.2) (آسيب هاي اجتماعي درایران)
محمدی فرود، حمید (1383) روان شناسی جنایی، سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور/انتشارات راه تربیت/چاپ اول/1383.
دلاور ع .(1387). احتمالات و آمار کاربردی در روان شناسی و علوم تربیتی. تهران :انتشارات رشد. صفحه 260
دلاور ،ع .(1385).روش تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی. تهران: نشر ویرایش. صفحه255-249
دواس. دي. اي(1991) پيمايش در تحقيقات اجتماعي، ترجمة هوشنگ نايبي، چاپ اول، 1376، تهران: نشرني.
دور كيم . اميل، «درباره تقسيم كار اجتماعي، «ترجمة باقر پرهام –چاپ اول 1369، نقش جهان (كتابسراي بابل).
دور كيم. اميل(1995)قواعد روش جامعه شناسي»، ترجمة علي محمد كاردان، چاپ پنجم، 1373، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
رئیسی، جمال، (1382) ،"جوانان و ناهنجاریهای رفتاری"، فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، شماره 21، بهار 1382.
دوستيان ،يونس . بهمني ،بهمن . اعظمي، يوسف .گوديني، علي اكبر(1392) بررسي رابطه پرخاشگري و تكانشگري با آمادگي به اعتياد، در دانشجويان پسر،توانبخشي ،دوره 14 , شماره 2 (مسلسل 57) ; صفحه 102 تا صفحه 109.
دانش،پروانه.ملكي ،امير.نيازي، زهره(1393) نظريه زمينه اي درباره علل اعتياد زنان معتاد زنداني در زندان مركزي اصفهان، مطالعات توسعه اجتماعي - فرهنگي ، دوره 1 , شماره 4 ; صفحه 125 تا صفحه 145.
ستوده، هدایت الله (1380)آسیب شناسی اجتماعی: (جامه شناسی انحرافات)، تهران، آوای نور، ص 35
سیاسی ع .(1382). نظریه های شخصیت . تهران : انتشارات دانشگاه تهران.صفحه 343
شیخاوندی، داور (1385)جامعه شناسی انحرافات: (مسایل جامعوی) ایران نما، زمستان 1385 باشگاه تحلیلگران جوان آریا
شيخاوندي، داور (1385)جامعه شناسي انحرافات: (مسايل جامعوي)، ايران نما، ص 268
شامياني، هوشنگ. 1370، بزهكاري اطفال و نوجوانان. تهران: انتشارات دانشگاه.
شولتز ، دوآن. (1384). نظریه های شخصیت . ترجمه یوسف کریمی ، فرهاد جمهری، سیامک نقشبندی ، بهزاد گودرزی ، هادی بحیرایی و محمد رضا نیکخو. چاپ چهارم . تهران : نشر ارسبانان صفحه 265.
شولتز ، دوآن و شولتز ، سیدنی آلن. (1383). نظریه های شخصیت. ترجمه یحیی سید محمدی . ویرایش ششم. تهران: نشر ویرایش. صفحه95
صالحی جونقانی،فرحناز(1384). بررسی تأثیر عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر اعتیاد؛مطالعه موردی: زندان شهر کرد ، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز.
طالبان، محمدرضا (1385) ديندارى و بزهكارى، تهران، فجر اسلام، ، ص 38.
علیقلی زاده، سعید (1391) اقدامات تأمینی و تأثیر آن در حفظ حقوق معنوی مجرمین و زندانیان، یگان حفاظت زندان شهرستان طبس
عبدی،كافيه(1385). عوامل اعتياد در ميان حاشيه نشينها،پايان نامه كارشناسي ارشد جامعه شناسي دانشگاه تهران
عبدي، عباس(1383)مجموعه مقالات آسيب شناسي اجتماعي ايران، انجمن جامعه شناسي ايران، تهران ، نشر آگه صص 379-399.
فتحی آشتیانی، ع و داستانیم.(1388). آزمون های روان شناختی: ارزیابی شخصیت و سلامت روان.تهران: انتشارات بعثت. صفحه 75
صديق سروستاني، رحمت الله( 1382) آسيب شناسي اجتماعي. تهران: سمت،ص 123-130
نجفي زند، جعفر( 1385). تهران. چاپ اول. انتشارات سخن.
نجفى ابرندآبادى، على حسين(1382)، بزهكارى و شرايط اقتصادى، مجله تحقيقات حقوقى، ش 19، نقاش زاده ،سعید (1386) دارو و رفتار . دانشگاه تهران،ص 289
وفائي،مريم؛روشن،مريم(1386)تقويت نظام خانواده وآسيب شناسي آن،معاونت پژوهش گروه روان شناسي،مركز انتشارات مؤسسه آموزشي وپژوهشي امام خميني،جلد2.
قره باغي ، فاطمه . وفايي ، مریم (1391) نقش ارزيابي كودك از تعارض والدين، مقابله شناختي كودك با تعارض و مزاج وي در سلامت كودك.فصلنامه تازه هاي علوم شناختي ، سال دهم، شماره 4 (پياپي 40)
قدرتي تربتي، عباس.صحبايي ،فائزه.نبوي ،سيدجمال الدين.زارع، محمد(1392) بررسي مقايسه اي تداوم ترك اعتياد در افراد شركت كننده و غير شركت كننده در جلسات انجمن معتادان گمنام (NARCOICS ANONYMOUS) شهرستان مشهد سال 1391 ،فصلنامه علوم پزشكي دانشگاه آزاداسلامي ،دوره 23 , شماره 3 ; صفحه 201 تا صفحه 205.
فرجاد، محمدحسين. 1383، آسيب شناسي كج روي هاي اجتماعي. تهران: قوه قضائيه، مركز مطبوعات و انتشارات، چاپ اول.
فرجاد، محمد حسين (1383) آسيب شناسي كج روي هاي اجتماعي، تهران: قوه قضائيه ، مركز مطبوعات و انتشارات ، چاپ اول.
کنعانی کبرا، آقایی ،ا(1385)هنجار یابی و بررسی روایی و پایایی پرسشنامه NEO-PI-R در اصفهان و بررسی نیمرخ روانی عاملان تصادف با استفاده از این پرسشنامه. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان.
کلاته جاری، مهرداد، خسروی، احمد. عودی، داوود، علی آبادی ، فاطمه. فرهادی ، زهرا (1389) مقايسه ويژگي های اجتماعی ، شخصيتی و خانوادگی نوجوانان بزهکار پسر استان مازندران با گروه شاهد ، جلد 2 شماره 1 و 2 صفحات 5-93-25.
كواراس، ويليام سي(1384)، بزهكاري نوجوانان، ترجمه ابراهيم رسيد پور. تهران: سمت.
كي نيا، مهدي. 1370، مباني جرم شناسي. تهران: سمت.
گروسی ف، میر ت(1381) ارزیابی شخصیت، کاربرد تحلیل عاملی در مطالعات شخصیت. تبریز، نشر جامعه پژوه. صفحه 324
لانيون ريچارد آي، گوداشتاين لئونارد دي (1382)ارزيابي شخصيت، مترجمان: سيامك نقشبندي، علي قرباني، حميدرضا حسين شاهي برواتي و الهام ارجمند. تهران: نشر روان. صفحه 275
نگهبان ،ح (1387).بررسی ارتباط بین پنج عامل عمده ی شخصیت و هوش هیجانی در کارکنان محیط های صنعتی و خدماتی در اصفهان و شهرکرد. پایان نامه کارشناسی روان شناسی صنعتی، دانشگاه آزاد خوراسگان.
نگهبان، ح (1389) ارتباط بین ویژگی های شخصیتی و متغیر های جمعیت شناختی با نگرش نسبت به رعایت موارد ایمنی کاری در کارخانه برفاب شهرکرد. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی صنعتی، دانشگاه آزاد خوراسگان.
منابع لاتین:
Barry J. McGurk, Cynthia McDougal (1981)A new approach to Eysenck's theory of criminality Personality and Individual Differences, Volume 2, Issue 4, 1981, Pages 338-340
Costa, P. T., & McCrae, R. R. (1991). Revised Neo Personality Inventory(NEO-PI-R) and the Five Factor Inventory (NEO-FFI). Professional Manual. Psychological Assessment Resources Inc., U.S.A.
Sadock BJ, Sadock VA. Comprehensive textbook of psychiatry. 2rd ed. Philadelphia: Lippincott Williams and Wilkins; 1999: 924-5.
Siyam Sh. [Drug abuse prevalence between male students of different universities in Rasht in 2005]. Tabibe Shargh 2006; 8(40): 279-85. (Persian)
Leung KS, Abdallah AB, Copeland J, Cottler LB. Modifiable risk factors of ecstasy use: Risk perception, current dependence, perceived control, and depression. Addict Behav 2010; 35(3): 201-8.
Vollenweider FX, Liechti ME, Gamma A, Greer G, Geyer M. Acute psychological and neurophysiologic effects of MDMA in humans. J Psychoactive Drugs 2002; 34(2): 171-84.
Schydlower M. Substance abuse, a guide for health professional’s American Academy of Pediatrics, dedicated to the health of all children. 2rd ed. Illinois: American Academy of Pediatrics; 2002: 235.
J.Philippe Rushton (2001)A scientometric appreciation of H. J. Eysenck’s contributions to psychology Personality and Individual Differences, Volume 31, Issue 1, 5 June 2001,Pages 17-39
Johnston LD, O’Malley PM, Bachman JG, Schulenberg JE. Monitoring the future national survey results on drug use, 1975-2007. Volume 1: Secondary school students 2006. Bethesda: National Institute on Drug Abuse; 1: 707.
Ping W, Liub X, Phamd TH, BinFanc JJ, Jin Z. Ecstasy use among US adolescents from 1999 to 2008. Drug Alcohol Depend 2010; 112(1-2): 33-8.
Wills TA, Yaeger AM. Family factors and adolescent substance use: Models and mechanisms. Curr Dir Psychol Sci 2008; 12(6): 222-6.
Cooper ML. Alcohol use and risky sexual behavior among college students and youth: Evaluating the evidence. J Stud Alcohol 2002; 14(1): 101-17.
Patrick C.L. Heaven, Kathryn Newbury, Vanessa Wilson (2004)The Eysenck psychoticism dimension and delinquent behaviours among non-criminals: changes across the lifespan? Personality and Individual Differences, Volume 36, Issue 8, June 2004,Pages 1817-1825
Perkins HW. Surveying the damage: A review of research on consequences of alcohol misuse in college populations. J Stud Alcohol 2002; 14(1): 91-100.
Ford JA, Jasinski JL. Sexual orientation and substance use among college students. Addict Behav 2006; 31(3): 404-13.
Parsons JT, Kelly BC, Wells BE. Differences in club drug use between heterosexual and lesbian/bisexual females. Addict Behav 2006; 31(12): 2344-9.
Dunn M, Day C, Bruno R, Degenhardt L, Campbell G. Sexual and injecting risk behaviors among regular ecstasy users. Addict Behav 2010; 35(2): 157-60.
Wu LT, Schlenger WE, Galvin DM. Concurrent use of methamphetamine, MDMA, LSD, ketamine, GHB, and flunitrazepam among American youths. Drug Alcohol Depend 2006; 84: 102-13.
Jual R, Bansal R, Kishore S, Negi KS, Chandra R, Semwal J. Substance use among inter college student in district dehradun. Indian J Community Med 2006; 31: 252-4