Loading...

پیشینه و مبانی نظری افسردگی

پیشینه و مبانی نظری افسردگی (docx) 19 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 19 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

مبانی نظری افسردگی مقدمه ارتباط میان تن و روان از زمان های دور یعنی از 10000 سال پیش از میلاد مورد توجه بوده است. یکی از عواملی که بر سلامت روانی تأثیر می گذارد، بستری شدن در بیمارستان می باشد که به علت تغییر در الگوی معمول زندگی واکنش های گوناگونی را به دنبال دارد. گاهی بستری شدن، می تواند سبب افزایشواکنش های روانی فرد شود. افسردگی و اضطراب از شایع ترین اختلال های روانی هستند که افراد و جوامع را در سرتاسر جهان تحت تأثیر قرار می دهند. بررسی های گوناگون درباره میزان شیوع افسردگی و اضطراب برآورده های متفاوتی را از میزان شیوع این اختلال ها ارائه نموده است. برخی از بررسی ها میزان شیوع افسردگی را در طول عمر افراد حدود 25-10درصد گزارش کرده اند( کاپلان، سادوک،1994). گروه دیگری میزان شیوع افسردگی را در مردان 16-6/2درصد و در زنان 24-7/6درصد گزارش نموده اند ( بروکینگ، ریتر و توماس، 1992). هم چنین میزان شیوع اضطراب و افسردگی در سطح جامعه به ترتیب18-14درصد و میزان شیوع اضطراب و افسردگی در مراجعین مراکز اورژانس 9-7 درصدگزارش شده است( سارتوریوس،1993). میزان شیوع نقطه ای افسردگی در ایران،7/53-87/11درصد می باشد. زنان با شیوع 5/30درصد بیش از مردان با شیوع 2/19درصد دچار اختلال های اضطرابی می شوند( کاپلان، سادوک،1994). در ایران نیز مطالعاتی در زمینه شیوع افسردگی در نوجوانان انجام شده است. نتایج به دست آمده از (شجاعی زاده و رضا فیانیانی، 1380) که با استفاده از مقیاس افسردگی زونگ بر روی 24 دانش آموز مقطع پیش دانشگاهی شهر کازرون به عمل آمد، نشان داد که 8/28 درصد از این دانش آموزان دارای افسردگی خفیف، 6/9 در صد دارای افسردگی متوسط،3/3 درصد دارای افسردگی شدید و 3/1 درصد دارای افسردگی عمیق بودند. اگر چه تخمین حاصل از این داده ها دامنة وسیعی را در بر می گیرد، اما به هر حال افسردگی در کودکان و نوجوانان یک معضل بهداشت روانی مهم است که در حال گسترش و شیوع است. این در حالی است که تلاش های صورت گرفته با درمان این مشکل متناسب نبوده است.(علاقه بندراد و فرهی،1380). عوامل بی شماری با شروع، مدت و عود افسردگی زودرس، در ارتباط هستند. از جملة این عوامل، می توان از شاخص های جمعیت شناختی مانند سن، جنس و وضعیت اقتصادی- اجتماعی نام برد(دانش منفرد،1380). به نظر می رسد تفاوت های مربوط به جنس در میزان شیوع افسردگی مؤثر باشند. دختران در نوجوانی از استعداد بیشتر برای ابتلا به اختلالات خلقی و افسرده گون برخوردارند. بررسی های اخیر نشان می دهد که احتمال ابتلا زنان به افسردگی دو برابر مردان است. هم چنین میزان وقوع افسردگی در دختران در مقایسه با پسران تقریباً دو به یک است. ممکن است این تفاوت ناشی از عوامل چندگانة زیستی، روانی، اجتماعی و شناختی باشد. شرایط سخت اقتصادی نیز تأثیر خود را از طریق خلق و رفتار تحریک پذیر و افسرده در والدین، و در نتیجه ایجاد استرس در فرزندان اعمال می کند. در چنین شرایطی تعاملات منفی والد- فرزند به با احساس افسردگی، انزوا و تنهایی بیشتر فرزندان همراه می شود (لیمپرس،کلارک،1997). شرایط محیطی آزارنده و مزمن در زندگی مانند فقر می تواند بر احساس افراد در خصوص خود، دنیا و آینده شان تأثیر بگذارد(جوربر،فلاین،2001). صرع یکی از شایع ترین بیماری های نورولوژیک مزمن و یکی از مشکلات مهم سلامت، در کشورهای در حال توسعه می باشد، که شیوع آن به 7/5 درصد می رسد و میزان بروز آن در اولین دهه زندگی در بیشترین حد خود می باشد(بیشوپ و بج،2006). تحقیق های به عمل آمده نشان داده است که افراد مبتلا به صرع برای ابتلا به مشکل های رفتاری و عاطفی مانند افسردگی، اضطراب، وسواس و اضطراب اجتماعی و هم چنین اختلالات توجهی و یادگیری در معرض خطر بالایی قرار دارند. طبیعت غیر قابل پیش بینی و سیر مزمن صرع می تواند عملکرد جسمی- اجتماعی و روانی بیمار را تحت تأثیر قرار دهد.ازس طرف دیگر نگرش و عقاید افراد مبتلا به صرع در مورد بیماری شان بر قدرت سازگاری و کیفیت زندگی آن ها مؤثر است. نگرش های اجتماعی، انگ ها و تبعیض های ایجاد شده در مورد بیماران مصروع که اغلب ریشه در اطلاعات نا کافی و نادرست از بیماری صرع دارد می تواند از خود بیماری مخرب تر باشد(شفیق و تنویر،1387). بیماران مصروع عنوان می کنند، انگ و پاسخ های پیش قضاوت شده از سوی دیگران در مورد بیماری شان یکی از چالش های آن ها است. به خوبی مشخص گردیده که آگاهی داشتن از بیماری، عملی حیاتی در قابلیت مدارای موفقیت آمیز با بیماری صرع می باشد. نتایج برخی از پژوهش ها نشان می دهد که شیوع علائم افسردگی و اضطراب درافراد مصروع بالا می باشد. با این حال نشان داده شده است که هر چه میزان آگاهی بیماران از ماهیت بیماری بیشتر باشد آن ها از سلامت بهتری برخوردارند. 2-2-تعريف افسردگي افسردگي بيماري جسمي وروانی شايع عصر ماست. و در تمامي جهان روندي فزاينده دارد. اين در حالي است که حدود نيمي از مبتلايان به افسردگي يا از بيماري خود بي خبرند يا بيماري آن ها چيزي ديگر، تشخيص داده شده است. افسردگي‌ عبارت‌ است‌، از احساس‌ غم‌، دلسردي‌، يا نااميدي‌ به‌ مدت‌ حداقل‌ 2 هفته‌ در اغلب‌ روزها و‌ ساعات‌ روز. افسردگي يک بيماري اختصاصي نيست بلکه در تمام سنين و همه نژادها، هم در زنان و هم مردان ظاهر مي شود .افسردگي بيماري منفردی نيست بلکه انواع گوناگون دارد به طوري که در بعضي افراد به صورت هايي ظاهر مي شود که معمولاً آن را افسردگي نمي دانیم. افسردگي پس از آنکه درمان شد غالباً باز مي گردد. افسردگي مسائل گوناگوني به همراه دارد. غيراز مسائل پزشکي و اندوه که بسيار شايع است، فرد مبتلا به افسردگي خود را در کارها مورد تبعيض و از نظر اجتماعي مطرود و حتي منفور خانواده مي بيند. گاهي انزواي همراه افسردگي، بيماراني را که وضعي درمان پذير دارند به دوري از مردم سوق مي دهد(کاپلان و همکاران،2005). 2-3- علایم و نشانه‌های اختلالات افسردگی احساس غم و اندوه، نبود احساس شادی، خوشحال نشدن از حوادث و اتفاقاتی که شادی آفرین‌اند، لذت نبردن از موضوع‌هایی که پیش از بیماری لذت‌بخش بوده‌اند. بی‌تفاوتی نسبت به امور جاری و اتفاقات، نداشتن انگیزه، ناامیدی، درماندگی، نقصان حس اعتماد به نفس، اختلال حس گذر زمان، زمان به کندی می‌گذرد یا برعکس، انزواطلبی، حساس بودن ،زود متأثر شدن ،گریان بودن، احساس پوچی، احساس سرخوردگی، تنش، نگرانی، اضطراب، تحریک‌پذیری، خشم و پرخاشگری(اتينگر و همكاران ،1998). فقدان توجه،کاهش نیروی تمرکز فکر،فراموشکاری،حواس پرتی، انحراف فکر،عدم تصمیم گیری بدبینی،احساس تقصیر و گناه ، خود را بی‌کفایت، ناکارآمد و بی‌ارزش دانستن،افکار انتساب به خود افکار گزند و آسیب،اقدام به خودکشی ،بی‌اشتهایی یا پراشتهایی،تهوع، یبوست و سایر علایم گوارشی.تندی وکندی ضربان قلب،نفس تنگی،سرفه های روان زاد(سرفه بدون عامل تحریک کننده)،احساس درد در تمام بدن،دردهای متحرک،گرفتگی عضلات،خستگی مداوم،ضعف.اختلال خواب،کاهش میل جنسی،کاهش انرژی که به صورت احساس سستی،بی قوتی می باشد. بی حوصلگی، شایع ترین علامت بیماران افسرده و شامل؛ ناخشنودی، بدخلقی، بی تابی است.عدم رعایت امور بهداشتی، کندی حرکت، با آهنگی پایین صحبت کردن وغیره(داویدیان،1380). 2-4- همه‌گیرشناسی اختلالات افسردگی در چند دهه اخیر، چه در ایران و چه سایر کشورها، پژوهش‌های همه‌گیرشناسی بسیاری درباره‌ فراوانی و سایر جنبه‌های افسردگی صورت گرفته است. ارقام به دست آمده تفاوت‌های چندانی با یکدیگر ندارند، همه دلالت بر بالا بودن میزان شیوع افسردگی می‌کنند. در بررسی‌هایی که در ایران انجام گرفته است، شیوع مقعطی، یعنی تعداد بیماران شناخته شده موجود در یک مقطع زمانی معین، حدود 7 درصداست. در بررسی‌های مقطعی، افرادی که در گذشته دچار افسردگی بوده‌ و یا آنان که درآینده ممکن است دچار افسردگی بشوند به حساب نمی‌آیند. چنان چه این ارقام را نیز به حساب آوریم میزان شیوع افسردگی در طول عمر بالاتر خواهد بود. در تمام پژوهش‌های انجام گرفته، چه در ایران و چه در سایر کشورها نشان داده شده است که این بیماری در سنین بین 55-41 بیش از شیوع آن در سایر گروه‌های سنی است. 2-5- انواع افسردگي 1- افسردگی اساسی: اين نوع افسردگي اختلال در خلق، که معمولاً 2 هفته به طول مي انجامد. احساس دلتنگي، عدم لذت از فعاليت هاي دلپذيرواحساس گناه از نشانه هاي آن است. اين نوع افسردگي خطرناک بوده و مي تواند به خود کشي منجر گردد. اختلال افسردگی اساسی بیشتر در افرادی است که هیچ ارتباط بین فردی نزدیکی ندارند و یا طلاق گرفته یا متارکه کرده اند.اختلال دو قطبی در افراد طلاق گرفته یا مجرد شایع تر از افراد متأهل است، این تفاوت ممکن است به دلیل شروع این اختلال در سنین پایین و نیز اخلافات زناشویی باشد.(سادوک وسادوک،2003). 2- افسردگی مزمن: شدت علايم آن از افسردگي اساسي کمتر بوده اما دوره آن طولاني و ممکن است،2 الي5 سال به طول انجامد. علايم آن معمولاً ناتوان کننده نمي باشد اما در عملکرد مناسب و احساس خوشايندي فرد تاثيرگذار است. 3- اختلال انطباقی باخلق افسرده: هرگاه انسان عزيزي را از دست مي دهد، شغلش را از دست داده و يا تغيير مي دهد، و يا آگاه مي گردد که بيماري لاعلاجي دارد کاملاً طبيعي است که احساس استرس، اندوه و خشم کند. اما در نهايت امر افراد خود را با شرايط پديد آمده وفق مي دهند. اما برخي قادر به چنين عملي نمي باشند. هنگامي که واکنش فرد به يک موقعيت و يا حادثه سبب افسردگي در وي مي گردد به آن اختلال در انطباق مي گويند. 4- اختلال دو قطبی: به تغييرات غير قابل پيش بيني خلق از شيدايي تا افسردگي اختلال دو قطبي مي گويند.در يک زمان فرد رفتار برون گرايي مفرط، پرحرفي، خودبزرگ بينی، بروز مي دهد و در دوره اي ديگر افسرده مي گردد. 5- افسردگی فصلی: اين نوع افسردگي معمولاً در زمستان شيوع مي يابد. علت آن کاهش تابش نور خورشيد است.اين افسردگي سبب سردرد، تحريک پذيري و کاهش سطح انرژي مي گردد. 2-6- سبب‌شناسی اختلالات افسردگی درباره‌ عوامل بیماری‌زای اختلالات خلقی مطالعات فراوانی صورت گرفته است. طبق پژوهش‌های انجام شده، علل بسیاری در به وجود آمدن افسردگی نقش دارند، مانند عوامل ارثی، زیست ‌شناختی، ‌محیطی، روان شناختی وشخصیتی که به طور خلاصه به شرح آن ها خواهیم پرداخت. لازم به ذکر است که یک عامل به تنهایی به ندرت ممکن است اثر بیماری‌زایی داشته باشد. برای پیدایش بیماری، معمولاً لازم است چند عامل هم زمان در بیمار جمع شوند. 2-6-1- عامل ارث هرگاه راجع به عامل ارث صحبت می‌کنیم، بدین معنا نیست که اگر پدر یا مادر دچار یکی از انواع اختلالات خلقی‌باشند یا سابقه‌ ابتلا به آن ها را داشته باشند، فرزندان آنان نیز در معرض خطر ابتلا به اختلال خلقی می‌باشند. بررسی‌ها نشان داده ‌است که حدود 25درصد‌ خویشان افراد مبتلا به افسردگی ممکن است خود نیز زمانی زمانی مبتلا بوده اند.‌در حالی که فراوانی اختلال افسردگی درخانواده‌ فردی که به علتی تحت عمل جراحی قرار گرفته است7درصد است(گرشون،1982). 2-6-2- عوامل زیست‌شناختی دخالت عوامل زیست‌شناختی درپیدایش یا مرتفع کردن اختلالات خلقی،زمانی نظر پژوهش گران را به خود جلب کرد که ملاحظه شد بعضی از داروهایی که به منظور معالجه یک عارضه جسمی به کار برده می‌شود برخلق بیمار اثر می‌گذارد و آن را به سمت افسردگی و یا برعکس، شیدایی سوق می‌دهد. یکی از این داروها، «رزرپین» بود که برای درمان فشارخون بالا مصرف می شد. برخی از بیماران که این دارو را مصرف می‌کردند، پس از اندک زمانی افسرده می‌شدند. برعکس این حالت، داروی دیگری به نام «ایپرونیازید» با نام تجاری «مارسیلید» برای درمان سل به کار می‌رفت،‌ در عین حال بیمار را از خمودگی خارج و او را شاد و سرحال می نمود. مطالعات و بررسی‌های بعدی نشان دادند که میدان عمل این داروها، فضای بین یاخته‌ای نسج مغز می‌باشد و ارتباطی بین رفع عارضه‌ افسردگی و ازدیاد موادی مانند،«سروتونین» و «نوراپی نفرین» و «دوپامین» که در فضای بین یاخته‌ای نسج مغز عمل می‌کنند، وجود دارد.این مواد را آمین‌های ناقل نامیدند.و علت افسردگی را کاهش میزان آمین‌های ناقل عنوان کردند.که باافزایش این مواد در مغز، افسردگی مرتفع خواهد شد. بر این اساس، داروهای ضد افسردگی ساخته شد که به طور مشخص از جذب مجدد مواد مذکور، به خصوص جذب سروتونین جلوگیری کرده سبب افزایش میزان آن در فضای بین یاخته‌‌ای نسج مغز می‌شود. این دسته از داروها را مهار کننده باز جذب سروتونین نامیدند. با این حال، بعضی از پژوهش گران معتقدند که تغییر میزان آمین های ناقل، تنها عامل بیماری‌زا نبوده، بلکه حساسیت یاخته‌های عصبی جذب کننده‌ آمین های ناقل، نیز در ایجاد اختلال خلق نقش دارند (ابرهارد ، 2008). اخیراً، پژوهش گران با بررسی‌های همه جانبه‌ای که انجام داده‌اند به این نتیجه رسیدند که در افسردگی،‌ نه تنها میزان آمین‌های ناقل مختل می‌شود، بلکه یاخته‌های عصبی جذب کننده آمین‌ها نیز اختلال ساختاری پیدا کرده و نیروی انطباق آن ها در مقابل محرک های داخلی و خارجی و نیز قابلیت انعطاف‌پذیری آن ها آسیب‌ می‌بیند. به عقیده آنان،‌ داروهای ضد افسردگی ابتدا میزان جذب آمین‌های ناقل را متعادل و سپس آسیب ساختاری یاخته‌های جذب کننده آمین‌های ناقل را بهبود می‌بخشند (لاورنس، 2008 ). 2-6-3- عوامل روانی- اجتماعی در بسیاری از اختلالات افسردگی، ناملایمات ،حوادث ناگوار زندگی یا عوامل تنش‌زای دیگری را می‌توان ملاحظه نمود. مرگ یکی از نزدیکان ، دوری از خانواده، لطمه وارد شدن به موقعیت اجتماعی، خدشه‌دار شدن عزت نفس، از دست دادن شغل، از عوامل بیماری‌زا یا ظاهرساز شایع اختلالات افسردگی به شمار می‌آیند. در یک بررسی همه‌گیر شناختی انجام شده در ایران، افسردگی عمده در بین افراد طلاق گرفته 6/4 برابر و در میان افرادی که همسرشان فوت کرده است 8/2 برابر میزان افسردگی‌هایی است که در بین سایر افراد دیده می‌شود (محمدي ،1380). بررسی‌ها نشان داده‌اند که بین وضع اجتماعی- اقتصادی بیمار و افسردگی ارتباط نزدیکی وجود دارد. میزان شیوع افسردگی در افراد کم درآمد، بیکار، کم سواد و بی‌سواد 4-2 بار بیشتر از شیوع آن در بین افراد تحصیل کرده و حرفه‌ا ی است.در بررسی انجام گرفته در ایران، میزان فراوانی افسردگی عمده در افراد کم‌سواد و بی‌سواد 6/1 برابر افرادی است که تحصیلات بالاتر دارند. هم چنین،‌افراد بیکار 3/1 برابر، افراد بازنشسته 9/1 برابر و خانم‌های خانه‌دار 8/2 برابر بیشتر از افراد شاغل دچار افسردگی عمده می‌شوند برخوردار بودن از حمایت‌های خانوادگی یا اجتماعی می‌توانند اثرات آزاردهنده‌ عوامل تنش‌زا را مرتفع کند (محمدي ،1380). 2-6-4- عوامل شخصیتی در روان‌شناسی و روان‌پزشکی کوشش به عمل آمده است تا افراد را برحسب نوع رفتار و تفکر یا به عبارتی براساس ویژگی‌های بارز و تغییرناپذیر به گروه‌هایی تقسیم کنند. برخی معتقدند که بعضی از شخصیت‌ها، بیش از دیگران استعداد ابتلا به افسردگی را دارند. یکی از این شخصیت‌ها نوعی است که اصطلاحاً آن را شخصیت مالیخولیایی می‌گویند. این افراد بسیار مقرراتی و «وسواسی» هستند، انعطاف‌پذیری ندارند و بسیار نکته سنج می‌باشند.به احتمال قوی صفات مزبور سبب کاهش توانایی‌های وی برای سازش با شرایط محیطی شده او را در مقابل ناملایمات و عوامل تنش‌زا آسیب‌پذیر می‌گرداند(داویديان ،1388). 2-6-5- بیماری‌های جسمی افسردگی و اضطراب به علت دارا بودن علایم بدنی، در بسیاری از موارد ممکن است با بیماری‌های جسمی اشتباه شوند.پیدایش افسردگی و اضطراب در بیماری‌های جسمی امری طبیعی است. واکنش‌های مزبور،پس از رفع مشکل یا رفع نگرانی برطرف می‌شوند. اما اگر به هر علت، حالات مزبور بیش از حد انتظار شدید و یا دوام پیدا کنند، آزاردهنده می‌شوند و در این صورت، مرضی به حساب می‌آیند.عوامل شایعی که در بیماران جسمی سبب به وجود آمدن افسردگی و اضطراب می‌شوند عبارت‌اند از: 1- طولانی شدن مدت درمان 2- درمآن های سخت و طاقت‌فرسا 3- پیدایش مشکلات اقتصادی و برخوردار نبودن از حمایت‌های اجتماعی 4- پیدایش مشکلات خانوادگی 5- تغییرات زیست‌شناختی بدن بر اثر بیماری 6- عوارض جانبی بعضی از داروها و شیوه‌های درمان احتمال بروز افسردگی در برخی از بیماری‌های جسمی بیش از سایر بیماری‌هاست. بیماری‌های عفونی، هپاتیت‌های ویروسی وایدز. بیماری‌های عصبی، مانند پارکینسون، آلزایمر، بیماری‌های قلب و عروق، بیماری‌های متابولیک، بیماری‌های غدد داخلی، (نوربالا،1378). 2-7- افسردگی و وضعیت اجتماعی برخی از روان شناسان معتقدند که وقایع زندگی نقش اصلی را در افسردگی ایفا می کند.اما برخی دیگرنقش وقایع زندگی را در افسردگی محدود می دانند.بررسی ها،حاکی از آن است که در پیدایش افسردگی،ازدست دادن یکی ازوالدین پیش از 11سالگی نقش دارد.عامل دیگر بیکاری است،این افراد سه برابر بیش از کسانی که کار می کنند احتمال دارد علایم یک دوره افسردگی اساسی را گزارش کنند ( سادوک، سادوک،2003). بین طبقات اجتماعی،تفاوت زیادی در افسردگی دیده نمی شود. برخلاف اسکیزوفرنی،که در بین طبقه متوسط و بالا کمتر شایع است،افسردگی همه گیر است.با این حال ممکن است افسردگی مطابق با طبقه اجتماعی بیمارجلوه های متفاوتی داشته باشد. 2-8- سیمای بالینی افسردگی در بیماران بیماران افسرده، اگر افسردگی آنان شدت نداشته باشد ابتدا از خلق افسرده‌ خود شکایت نمی‌کنند.بین خلق افسرده بیمار گونه و خلق افسرده‌ فرد سالم اما غمگین، شباهت‌های ظاهری فراوانی وجود دارد.بی نشاطی،که در این حال ممکن است بیمار اندوهگین نباشد اما احساس شادی نیز نداشته باشد.درحال طبیعی نوع علایق،و میزان علاقمندی افراد متفاوت است.در بیماری نیز،علاقه مندی نسبت به برخی امور کاهش می یابد وگاهی،تمام زندگی را در بر می گیرد. برای ارزیابی این علامت، باید از نوع علایق و سرگرمی‌های قبلی بیمار اطلاح حاصل کرد و آن ها را با وضع کنونی مقایسه نمود(داویديان،1388). 2-21- پیشینه پژوهش 2-21-1- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور ارتباط میان اضطراب، افسردگی و صرع، در 18 بیمار بالغ با تمرکز بر لوب گیجگاهی چپ، و 21 بیمار با تمرکز بر لوب گیجگاهی راست،20 بیمار با تمرکز دو طرفه، و 16 نفر فاقد بروز حملات مورد بررسی قرارگرفتند.هیچ گونه تفاوت معناداری در سطح اضطراب در میان این گروهها مشاهده نشد،با این حال، بیماران دارای صرع لوب گیجگاهی چپ از نظر تعیین میزان استعداد خود برای دچارشدن به افسردگی، امتیازهای معناداری را به ثبت رساندند.این موضوع نمیتواند به عواملی مانند، طول زمان ابتلا به صرع، وضعیت شغلی،تحصیلات،سن شروع حملات و یا وضعیت درمانی نسبت داده شود(لوری و همکاران1،1990). (گاید لانک من و همکاران2،2012) به بررسی و ارزیابی این موضوع پرداختند،که آیا نشانههای افسردگی در بیماران مبتلا به صرع غیرقابل کنترل و قابل کنترل با یکدیگر تفاوت دارند؟ و این که چه مدت پس از شروع ابتلا به صرع، این اثرات بیشترین شدت را پیدا میکند؟بررسی مورد نظر بر روی431 بیمار سرپایی مشاهده شده در یک کیلینیک صرع فراگیر، و در طول دوره یک ساله انجام شد. بیماران دارای نشانههای تشخیصی صرع غیر قابل کنترل 72 نفر و صرع قابل کنترل151 نفر از زمان پشت سر گذاشته شده شروع بیماری صرع، که به دورههای زمانی 10 ساله تقسیم گردیده بود، مورد مقایسه قرار گرفتند. نشانههای افسردگی، در بیماران مبتلا به صرع غیر قابل کنترل در مقایسه با مبتلایان به صرع قابل کنترل، در زمان های20 - 10ساله در سطح بالاتری قرار داشت. (الیزابت و همکاران،3 2012) در پژوهشی نشان دادند افراد دچار به بیماریهای مزمن مانند صرع، در معرض خطر بالایی از ابتلا به افسردگی میباشند، اما این افسردگی چندان مورد شناسایی و درمان مناسب قرار نگرفته است.مقیاسهای افسردگی، شامل یک مقیاس ویژه برای افراد مبتلا به صرع، جهت ارزیابی در درون این جمعیت مورد استفاده قرار گرفت.هدف دوم از این مطالعه، ارزیابی عملکرد موردی در طول زمان بود.این نمونه شامل 44 شرکتکننده بود که ارزیابیها را پیش و پس از مشارکت در مداخله انجام میداد.نتایج حاصل از مطالعه، نشان میدهد که سه مقیاس افسردگی کارآرایی داشتهاست نمایش میگذارد. (ماریو و همکاران،4 1986) شیوع افسردگی را به صورت مقایسهای در میان بیماران سرپایی مرتبط با معلولیت و پدیدهشناسی آن را در بیماران بالینی بستری شده در بیمارستان را مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش نشان داد،55 درصد از 175بیمار سرپایی مصروع، و30 درصد از 70 مورد گروه کنترل مقایسهای، افسردگی را گزارش کردند.و30 درصد از بیماران مصروع،در مقابل 7 درصد از گروه کنترل مقایسه ای،تلاشهای قبلی در ارتباط با اقدام به خودکشی گزارش نمودند. (کریستین و همکاران، 2010) به برآورد میزان شیوع افسردگی در اشخاص مبتلا به صرع پرداختند نتایج پژوهش آن ها نشان داد صرع به طور معناداری با افسردگی ارتباط داشته، وافسردگی شیوع بالایی در میان افراد مبتلا به صرع داشته است.این یافتهها، اهمیت شناسایی و مدیریت افسردگی در میان افراد مبتلا به صرع را پررنگتر و برجستهتر میسازد. (گیلیام وهمکاران، 2012) در این خصوص پژوهشی انجام دادند.هدف از این مطالعه تعیین میزان شیوع و عوامل زمینهساز اقدام به خودکشی در میان یک نمونه بزرگ از بیماران سرپایی مبتلا به صرع بود. 193 بیمار سرپایی مصروع بالغ را از لحاظ افسردگی و نیز تمایل به خودکشی مورد ارزیابی قراردادند.عوامل اجتماعی و مرتبط با صرع، میزان تأثیر درمان و کیفیت مرتبط با سلامت زندگی نیز در این افراد مورد ارزیابی قرار گرفت. شیوع تمایل به خودکشی در طول دو هفته سپری شده، 9/11 درصد بود.وحدود یک چهارم از نمونه های دارای تمایل به خودکشی، فاقد نشانههای معنادار و قابل مشاهده در ارتباط با افسردگی بودند. (کانر،2009 )پژوهشی با عنوان صرع و اختلال خلقی به انجام رساند.اختلالات افسردگی،گونهای شایع از بیماریهای جانبی همراه با صرع، و دارای تأثیری منفی بر کیفیت زندگی میباشد.شیوع افسردگی در افراد مصروع،به احتمال زیاد نشاندهنده یک رابطه دوسویه میان دو عارضه است. درمان اختلالات افسردگی در افراد مصروع،با استفاده از مهارکننده بازجذب سروتونین روشی ایمن است. (دوینسکی،2004) پژوهشی در رابطه با صرع و افسردگی،برای ارزیابی ویژگیهای شخصیت و تأثیرات افسردگی بر شخصیت،در بیماران مصروع، انجام داد. 23 بیمار دچار افسردگی و 25 نمونه سالم در این مطالعه مورد بررسی قرارگرفتند.پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه شخصیتی 2MMPI مورد استفاده قرار گرفتند.نتایج نشان داد که هیستریا، پارانویا، وارونگی یا همجنسخواهی اجتماعی، و افسردگی، در بیماران مصروع ناشی از لوب گیجگاه و افسردگی در مقایسه با گروه کنترلی بالاتر بوده است.بیماران مبتلا به صرع و افسردگی، در سطح بالاتری از اضطراب و افسردگی در مقایسه با گروه کنترلی افراد سالم قرار داشتند.نتایج این مطالعه نشان داد که افسردگی ممکن است برخی تأثیراتی بر دگرگونی شخصیتی مشاهده شده در بیماری صرع داشته باشد. (مارتینوویک وهمکاران1، 2006) برای کاهش نشانه های زیر آستانه ای افسردگی در نوجوانان مبتلا به صرع، درمان شناختی- رفتاری پیش گیرانه را با مشاوره معمولی مقایسه وبه این نتیجه رسیدند که اثر درمان شناختی- رفتاری بیش از مشاورة معمولی است. 2-21-2- تحقیقات انجام شده در داخل کشور (کلانتری،مولوی، نجفی،ابراهیمی و صالح زاده) پژوهشی با عنوان اثر گروه درماني شناختي رفتاري بر افسردگي بيماران مصروع مقاوم به دارو با تاکيد بر نگرش هاي ناکارآمد ويژه صرع به انجام رسانیدند.هدف پژوهش،بررسي اثر رفتار درماني شناختي بر افسردگي بيماران مصروع مقاوم به داروست که با تاکيد بر نگرش هاي ناکارآمد ويژه صرع، در شهر اصفهان اجرا شد. در اين پژوهش، 20 بيمار مبتلا به تشنج های مزمن، پاسخ ضعيف به دارو و داراي افسردگي باليني خفيف تا متوسط، به صورت تصادفي، در دو گروه آزمايش (10 نفر) و شاهد (10 نفر) قرار داده شدند.براي گروه آزمايش، هشت جلسه هفتگي رفتار درماني شناختي با تاکيد بر بازسازي شناختي و اصلاح تحريف شناختي افسرده ساز و آموزش فنون رفتاري به کار گرفته شد. ابزارهاي پيش آزمون و پس آزمون براي هر دو گروه، مقياس افسردگي هميلتون بود. نتایج پژوهش نشان داد که ميانگين نمرات افسردگي در گروه آزمايش در مرحله پس آزمون، کاهش معناداري داشته است.در واقع رفتاردرماني شناختي با تمرکز بر نگرش هاي ناکارآمد ويژه بيماري صرع، در کاهش افسردگي همراه اين بيماري، به عنوان يک درمان مکمل، کارآيي چشمگيري داشت. (ظهيرالدين و قريشی،1387)پژوهشی با عنوان بررسی ميزان علائم افسردگی در بيماران مبتلا به صرع تونيک-کلونيک به انجام رسانیدند هدف از اين مطالعه بررسی ميزان علائم افسردگی و برخی عوامل خطر مرتبط با آن در اين بيماران بوده تا ضرورت توجه به بيماری افسردگی و درمان به‌موقع آن مورد تأکيد قرار گيرد. در اين مطالعه توصيفی 97 بيمار مصروع که به بيمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهيد بهشتی در سال 1382 مراجعه کرده بودند از نظر ابتلا به افسردگی توسط پرسشنامه بک و پرسشنامه محقق ساخته مورد ارزيابی قرار گرفتند،که 6/51درصد از بيماران صرع تونيک- کلونيک بر اساس تست بک مبتلا به افسردگی خفيف و متوسط بودند. در اين بيماران، بین افسردگی با متغيرهای وضعيت شغلی، وضعيت تحصيلی، وضعيت اقتصادی و محل سکونت رابطه معنا‌داری وجود داشت اما با ساير متغيرها رابطه معنا‌داری وجود نداشت.نتايج حاصل از اين پژوهش نشان دهنده بالا بودن ميزان علائم افسردگی در بيماران مصروع بود که در اکثر موارد درمان مناسبی دريافت نکرده بودند.باتوجه به قابل درمان بودن افسردگی و اثرات مفيد درمان آن،غربالگری و تشخيص به موقع افسردگی در آن ها مهم و سودمند است. (نوحی،آذر،کارآمد، شفيعی کندجانی،اميری،حبيبی وآثاری،1390) پژوهشی با عنوان فراوانی علايم افسردگی،اضطراب منتشر،وسواس وترس مرضی در فاز بین حمله ای مبتلايان به صرع به انجام رسانیدند.در این مطالعه توصيفي، ۱۳7 بيمار مصروع مراجعه کننده به درمانگاه نورولوژي دانشگاه امام حسین و انجمن صرع ايران در سال ۱۳۸۳ بررسی شدند. چک لیستی شامل متغیرهای دموگرافیک و پرسشنامه SCL-90-R شامل سئوالات مربوط به افسردگی، اضطراب منتشر، وسواسي- جبري و ترس مرضي تکمیل گردید.فراوانی نسبی علایم افسردگی،اضطراب منتشر، وسواس ، و ترس مرضي به ترتیب 4/55، 9/44، ۵۵/۸ و ۲۳/۲ درصد بود.علایم ترس مرضی ارتباط معناداری با سطح تحصیلات کمتر،بیکاری و سن بیشتر داشت. علایم وسواس اجباری و اضطراب منتشر با افزایش سن ارتباط معناداری داشت.علایم مورد بررسی با جنس، وضعیت تاهل، میزان مصرف دارو، طول مدت ابتلا و نوع صرع ارتباط آماری معناداری نداشت. نتیجه پژوهش نشان داد علایم افسردگی و وسواس جبري در درجه اول و علایم اضطراب منتشر و ترس مرضی در درجه بعد،از علل از کارافتادگی مبتلایان به صرع در فواصل بین حمله ای صرع بودند.بر این اساس، همکاری نزدیک بین روان پزشكان و متخصصین اعصاب در رویکرد درمانی بیماری صرع ضروری مینماید. منابع و ماخذ 263271045783500 منابع فارسی احمدی،جمشید(1372). بررسی میزان افسردگی در دانشجویان دانشگاه شیراز مجله دانشجو و پژوهش.شماره دوم، ص2-4 برنز، دیوید(1989). شناخت درمانی افسردگی. ترجمه، مهدی قراچه داغی(1368).تهران:خانم11ک0 پاول و لیندزی(1999). تشخیص و درمان اختلالات روانی بزرگسالان در روان شناسی بالینی. ترجمه محمدرضا نیکو و هامایک آوادیس یانس(1379). تهران: سخن پورشهباز،عباس(1372).مقایسه روان سازه های مربوط به عود بیماران افسرده، باسابقه عود، بدون عود در افراد بهنجار.فصلنامه،افسردگی اساسی،دوره12،شماره2. حنا سابزاده اصفهانی، مریم(1378) بررسی کارایی درمان شناختی رفتاری روی نگرهای ناسالم و علایم افسردگی در نوجوانان مبتلا به اختلالات افسردگی( مطالعه تک موردی). پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، تهران: انستیتو روانپزشکی تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران. خاکی،ناصر(1379).کارشناسی ارشد،دانشگاه تربیت معلم،دانشکده علوم تربیتی. دانش منفرد، فاطمه(1380). بررسی ارتباط نگرش های ناکار آمد و بروز نشانه های افسردگی در نوجوانان شهر تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی تهران: انستیتو روان پزشکی، تهران: دانشگاه علوم پزشکی ایران. داویدیان، هاراطون(1388).شناخت وبیان حالات افسردگی در بیماران ایرانی. دلاور(1389).احتمالاًت وآمار کاربردی،در روان شناسی وعلوم تربیتی.تهران،انشارات رشد(1390). سرمد،زهره وبازرگان هرندی،عباس(1376).روش های تحقیق درعلوم رفتاری، نشر آگه،تهران. شجاعی زاده، داوود و رصافیانی، حمید رضا(1380). بررسی میزان شیوع افسردگی و عوامل مؤثر بر آن در دانش آموزان پسر مقطع پیش دانشگاهی شهرستان کازرون در سال تحصیلی 79-1380. فصلنامه پژوهشی توان بخشی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی. شماره ششم و هفتم. شورکی، مصطفی(1379). رهایی از افسردگی. تهران: ارجمند. علاقه بندراد،جواد(1380).اختلال سلوک ورفتار ضد اجتماعی. قریشی،ظهیر الدین(1387). کاپلان و سادوک(1994). خلاصة روان پزشکی علوم رفتاری و روان پزشکی بالینی.ترجمه نصرت اله پورافکاری.1379. تهران: شهر آب. میلانی فر(1383).روان شناسی مشاوره. نوربالا،احمدعلی(1378).افسردگی زنان. منابع غیر فارسی -Alexis Boro and Sheryl haut (2003). Medical comorbidities in the treatment of epilepsy. Epilepsy & Behaver. 4: 52-512. Andreoli TE, Carpenter CCJ, Griggs RC, Loscalzo J. Cecill Essential of Medicine. 5th 11111 New York: W.B. Saunders; 2001. Beck,A.T.(1967).Cognitive therapy and the emotional disorders,New York: ternational Beyenburg S, Mitchell AJ, Schmidt D, Elger CE, Reuber M. Anxiety in patients with epilepsy: systematic review and suggestions for clinical management. Epilepsy Behav 2005;7:161-71. Birmaher,B,Ryan.N.D.Williamson.D.E.Brent.D.A.Kaufman.J.Dahl,R.E.,Perel,J.Nelson .B(1996)’’Childern and Adolescent Depression:A Review of the 10 Years. Part.’’Journal of American Academy of Child and Adolescent psychiatry, Vol.35 pp:427-435. Blumer D, Montouris G & Hermann B. Psychiatric morbidity in seizure patients on a neurodiagnostic monitoring unit. J Neuropsychiatry Clin Neurosci 1995;7:445-56. Boylan,L.S.,Flint,L.A.,Labovitz,D.L.,Jackson,S.C.,Starner,k.,& Devinky,O.(2004).Depression but not seizure frequency predicts quality of life in treatment- resistant epilepsy.Neurology, 62(2),258-261. 37.Devinsky,o.(2001).Epilepsy:Patient and family guide.philadelphia:FA Davis. Caplan R, Siddarth P, Gurbani S, Hanson R, Sankar R, Shields WD. Depression and anxiety disorders in pediatric epilepsy. Epilepsia 2005;46:720-30. Christian prueter, christiasn norra. (2005). Mood disorder and their treatment in patients with epilepsy. The journal of Neuropsychiatry and clinical neurosiences. 17, 20-29. Cramer,J.A.,Blum,D.,Reed,M.,Fanning,k.,& for the Epilepsy Impact project Group.(2003).The influence of comorbid depression on quality of life for people with epilepsy.Epilepsy and Behavior,4(5),515-521. Devinsky Orrin (2004). Therapy for Neurobehavioral Disorders in Epilepsy , journal of Epilepsy & Behavior , Volume 45, Issue Supplement s2, pages 34–40. Elizabeth Reisinger Walker, George Engelhard Jr., Nancy J. Thompson .(2012) Using Rasch measurement theory to assess three depression scales among adults with epilepsy, Journal of Epilepsy & Behavior , Volume 24, Issue 1, May 2012, Pages 1120–125. Erabowska- Grzyb A. Nagansks E, leehowiezw, jedrzejcak j, fiszer u. (2004). Description of mood disorder in patients with epilepsy. Pol merkuriusk lex. 16: 337-339. .Jones.J.A.,Hermann,B.P.,Barry,J.J.,Gilliam,F,Kanner,A.m.,& Meador,K.j. (2005) .Clinical assessment of axis I psychiatric morbidity in chronic epilepsy: A multicenter investigation.Journal of Neuropsychiatry and Clinical Neuroscience,17(2),172-179. Gaitatzis A, Carroll K, Majeed A, Sander JW. The epidemiology of the comorbidity of epilepsy in the general population. Epilepsia 2004;45:1613-22. Gaitatziz A, trimble MR, Sander jw. The psychiatry comorbidity of epilepsy acta neurol scand. 110: 207-227. Garber,J.,Fln,C(2001).’’predictor of depressive cognitions in young adolescents. ’’Cognitive Therapy and Research,vol.25,pp:353-346. -Gilliam FG. Diagnosis and treatment of mood disorders in persons with epilepsy. Curr Opin Neurol 2005;18:129-33. Gillian FC. (2005). Diagnosis and treatment of mood disorder on persons with epilepsy. Curr opin neurol. 18: 129-133. Goldstein,L.H.,McAlpine.M.,Deale.A.,Toone.B.k., & Gowers WR. (1881). Epilepsy and other chronic convulsive disaes. London: J & A Churchill; Guido Lancman, ,  Jason T. Machan, Jennifer D. Davisb, d, f,Andrew S. Blum (2012). Depression symptoms as a function of duration of intractable or controlled epilepsy. Journal of Epilepsy & Behavior , Volume 24, Issue 1, May 2012, Pages 116–119. Harrington,R.(1993).’’Depressive disorder in childhood and adolescence.’’West Sussex.John Wiley & sons LTD. Hecimovic J.M. Santosb, J. Carterc, H.P. Attarian, A.J. Fessler, V. Vahle , F. Gilliamf (2012). Depression but not seizure factors or quality of life predicts suicidality in epilepsy ,journal of Epilepsy & Behavior , Volume 24, Issue 4, August 2012, Pages 426–429 Jakson th (1931). Selected writing in: Taylorj. Editor on epilepsy and epileti from convulsions, vol. 1. London: Hondder & Stoughton. Jones JE, Hermann BP, Woodard JL, Barry JJ, Gilliam F, Kanner AM, et al. Screening for major depression in epilepsy with common self-report depression inventories. Epilepsia 2005;46:731-35. Kanner,A.m.(2009).Psychiatric issues in epilepsy: The complex relation of mood,anxiety disorders,and epilepsy. Epilepsy and Behavior,15(1),83-87. Kapian- Hi, Sasock-BJ;synopsis of psuchiatry,8th,edition William-willkins,2000pp,558-529. Kaplan H, Sadock Bj. Synopsis of psychiatry. 9th ed. Baltimore: Wiliams and Wilkins; 2003. Kaplan;Sadock;comprehensive text book of psychiatry 2002. Kenneth R. Alper, John j. Barry and Antoaneta j. Balabanor. (2002) trearment of psychosis, aggression, and irritability in patients with epilepsy & Behavior. 3: 513-518. Kirsten M. Fiest ,Jonathan Dykeman , Scott B. Patten, Samuel Wiebe , Gilaad G. Kaplan , Colleen J. Maxwell , Andrew G.M. Bulloch and Nathalie Jette (2010). Depression in epilepsy A systematic review and meta-analysis. Views & Reviews. Lee WC, Arcona S, Thomas SK, Wang Q, Hoffmann MS, Pashos CL. Effect of comorbidities on medical care use and cost among refractory patients with partial seizure disorder. Epilepsy Behav 2005;7:123-26. Lee.E.J.(2007).A cognitive vulnerabikity model of depression for people with temporal lobe epilepsy: A longitudinal study.Doctor dissertion,University of Wisconsin. Lempers,J.D,& Clark-lempers.D.S.(1997).’’Economic hardship.family relationship,and adolescent distress: evaluation of a stress- distress men mother-daugther and mother-sons dyads.’’Adolescence,Vol.32,pp 339-356. Lori L. Altshuler; Orrin Devinsky,; Robert M. Post, William Theodore (1990). Depression, Anxiety, and Temporal Lobe EpilepsyLaterality of Focus and Symptoms , Arch Neurol. 1990;47(3):284-288 Mari. F. Mendez Ashle (2005). Neuropsyciatric aspects of Epiliepsy. Kaplan & sadock's comprensive text book of psychiatry. Eighth edition. Vol. 1. Mario F. Mendez,; Jeffrey L. Cummings, D. Frank Benson (1986). Depression in EpilepsySignificance and Phenomenology , Arch Neurol. 1986;43(8):766-770. Martinovic,Z.,Simonovic,P.,& Djokic,R.(2006).Preventing depression in adolescents with epilepsy.Epilepsy and Behavior,9(4),619-624. Mazzan, orsueei , F., De Risio s., Briap, Mazza, s., (2004). Epilepsy and depression risk factors for suicide? 155: 425- 427. Mensah,S.A.,Beavis,J.M.,Thapar,A.K.,& Kerr,M.(2006).The presence and clinical implications of depression in apopulation of abults with epilepsy.Epilepsy and Behavior, 8 (1),213-219. Michael Gelder,Dennis sath.Richard Mayou,Philip Ciwen,oxford text book of psuchiatry.19898.pp 375-450. Mittan,R.J.(2009).Psychosocial treatment programs in epilepsy:A review.Epilepsy and Behavior,16(3),371-380. Pellock,J.M.(2004).Managing behavioral and cognitive problems in children with epilepsy.Journal of Child Neurology.19(1),S73-S74. Perini GI, Tosin C, Carraro C, Bernasconi G, Canevini MP, Canger R, et al(1996) Interictal mood and personality disorders in temporal lobe epilepsy and juvenile myoclonic epilepsy. J Neurol Neurosurg Psychiatr;61:601-605. Rodenburg R,Meijer AM,Dekovic M,Aldenkamo AP,Family factors and psychopathology in children whith epilepsy: a literature review.Epilepsy Behav 2005;6:488-503. Sadock,B.j.,& Sadock, V.A.(2003).Synopsis of psychiatry,behavioral scinces and clinical psychiatry.Philadelphia:Williams and Wilkins. Seth A. Mensah, Janine M. Beavis, Ajay k. thapar, Mike kerr. (2005). The presence and clinical implications of depressionin a community population of adult with epilepsy. Shore,C.P.,Perkins,S.M.,& Austin,J.K.(2008).The Seizures and Epilepsy Education(SEE) program for families of children With epilepsy:A preliminary study. Epilepsy and Behavior,12(1),157-164. Speier,p.l.Sherak.D.L.Hirsch,S.Cantwell,D.P.(1997).Depression in children and adolescents.Handbook of Depression.New York,The Guilford press. Stefanello,S.,Marin-Leon,L.,Fernandes,P.T.,Min,L.L.,& Botega,N.J.(2010).Suicidal thoughts in epilepsy: A community-Based study in Brazil.Epilepsy and Behavior,17(4),483-488. Strine TW, Kobau R, Chapman DP, Thurman DJ, Price P, Balluz LS. Psychological distress, comorbidities, and health behaviors among U.S. adults with seizures: results from the 2002 national health interview survey. Epilepsia 2005;46:1133-39. Swinkels WA, Kuyk J, van Dyck R, Spinhoven P. Psychiatric comorbidity in epilepsy. Epilepsy Behav 2005;7:37-50. Swinkels,W.A.,van Emade Boas,W.,Kuyk,J.,van Dyck,R.,& Spinhoven, p.(2006). Interical depression, anxiety,personality traits amd psychologyical dissociation in patients with Temporal lobe Epilepsy(tle) and extra- TLE.Epilepsia,47(12),2092-2103. Tan,S.Y.,& Bruni,J.(1986).Cognitive-behavior therapy with aboult patients with epilepsy: A controlled study. Epiepsia,27,225-233. Tedman,S.,Thernton,E., & Baker,G.(1995).Development of scale to measure core beliefs and perceived self-efficacy in adults with epilepsy.Epilepsy and Behavior,4(3),221-231. Tepkino. (1971). The falling sickness second Baltimore: johns Hopkins unir. Tosun,A.,Gokcen,S.,Ozbaran,B.,Serdaroglu,G.,Polat,M.,Tekgul,H.,& Gokben,S.(2008).The effect of depression on academic achievement in chidren with epilepsy.Epilepsy and Behaior,13(3),494-498. Torta R, Keller R. Behavioral, psychotic and anxiety disorders in Epilepsy. Etiology, clinical features and therapeutic implication. Epilepsia 1999;40:2-20. Winkels, j. Kuyk, R. van- Dyck Ph. Spinhoven psychait. Comorbidity in epilepsy. Epilepsy & Behavior; 7: 37-50. Wohlrab.G.C.,Rinnert,S.,Bettendorf,.U.,Fischbach,H.,Heinen,G.,Klein,P.,Kluger,G.,Jacob,K.,Rahn, D.,Winter,R.,Pfafflin,M.,& famoses project Group.(2007).Famoses:A modular educational program for children with epilepsy and their parents.Epilepsy & Behavior,10(1),44-48. Wulsin,l.R.,Vailant,G.E.,&Well,V.E.(1999).A systematic review of the mortality of depression.psychosmatic Medicine,61(3),6-17.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته