پیشینه و مبانی نظری اعتياد يا وابستگي رفتاري به اينترنت و سلامت روانی (docx) 47 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 47 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق اعتياد يا وابستگي رفتاري به اينترنت و سلامت روانی
سلامت روان:
سلامت و بيماري:
سلامت و بيماري مفاهيميداراي همپوشاني هستند كه در طيفي گسترده قرار دارند. يك طرف طيف را سلامت وضع جسمي، رواني و اجتماعي مطلوب، تشكيل ميدهد كه در طول زمان، متغير است. طرف ديگر، طيف بيماري قرار دارد كه با علائم بيماري وناتواني توام است. در طول تاريخ بويژه در قرن بيستم، در مقايسه با گذشته الگوي بيماري تغيير كرده است. نظريه هاي مربوط به جسم، روندهاي بيماري و وضع رواني، از هزاران سال پيش به بعد تغيير يافته است. زماني مردم معتقد بودند كه بيماري بوسيله ارواح خبيثه وعوامل مشابه بوجود مي آيند. در بين سالهاي 500 تا 300 پيش از ميلاد مسيح، فلاسفه يوناني نخستين نظريه را درباره سلامت و بيماري ارائه دادند. آنان سعي كردند توضيح دهند كه بيماري چگونه بوجود مي آيد و اظهار كردند كه جسم و روان موجوديتي جداگانه دارند. در دوران قرون وسطي، كليسا بر نظريه هاي بيماري، تاثيري وافر گذاشت و مصرا بر اين عقيده بودند كه دلايلي جادويي درباره بيماري وجود دارد. فلاسفه و دانشمندان، از قرن هفتم تا بيستم، زير بناي الگوي زيستي-پزشكي را در بيان مفهوم سلامت و بيماري، پايه ريزي كردند.
الگوي زيستي- پزشكي بسيار مفيد بوده است و پژوهشگران توانستند به پيشرفتهاي زيادي در اغلب بيماريهاي عفوني نائل آيند. اما اغلب پژوهشگران امروزه به اين نتيجه رسيدهاند كه جنبه هاي فردي بيماران، سوابق، روابط اجتماعي، شيوه زندگي، شخصيت و فرايندهاي رواني آنان بايد در بيان مفهوم سلامت و بيماري در نظر گرفته شود. در نتيجه، الگوي زيستي-رواني-اجتماعي به عنوان پيشرفته ترين نظريه، مورد قبول واقع شده است. در اين الگوي جديد، سيستمهاي زيستي، روان شناختي و اجتماعي همواره بر يكديگر تاثير ميگذارند و هر يك در ديگري تغييراتي ايجاد ميكند. ديدگاه فراخناي زندگي نيز با در نظر گرفتن تاثير رشد در سلامت و بيماري، بعد مهم ديگري به اين الگو افزوده است.
دورنماي پيشگيري از بيماريها:
بنا به گفته متخصصين بهداشت عمومي، اگر چه علم و فنآوري در درمان بيماريها نقش عمدهاي داشتهاند، پيشرفتهاي اساسي در بهداشت نه از راه تشخيص ودرمان، بلكه از راه پيشگيري از بيماريها و ارتقاء سلامت بدست آمدهاند. پيشگيري از بيماريها در سه سطح تعريف ميشود:
1-پيشگيري اوليه: شامل اقداماتي است كه به منظور پرهيز از بيماري يا جراحت انجام ميگيرد. دو روش نويد بخش براي پيشگيري اوليه وجود دارد. يكي درگير كردن متخصصان حرفه پزشكي و پيرا پزشكي در آموزش ارتقاي سلامت به بيماران(Levin و همكاران، 1992؛Radecki، Branton، 1992) و دوم استفاده از پرسشنامه هايي كه در تشخيص عوامل خطرزا و رفتارهاي غير بهداشتي كه نياز به اصلاح دارد، به بيماران كمك ميكند(Wise، 1986)
2-پيشگيري ثانويه: شامل اقداماتي است كه به منظور تشخيص و درمان بيماري يا جراحت در مراحل اوليه انجام ميشود. به عنوان مثال معاينات پزشكي ساليانه.
3-پيشگيري ثالث: جراحات شديد يا بيماريهاي پيشرفته، معمولا به آسيبهاي برگشت ناپذير يا دائم منجر ميشود. پيشگيري ثالث شامل اقداماتي است كه سبب كند شدن يا مهار آسيب ميگردد، از معلوليت جلوگيري ميكند و موجب توانبخشي بيمار ميشوند.
روشهايي براي ارتقاي وضعيت سلامت:
هدف برنامههاي ارتقاي سلامت، تشويق به انجام رفتارهاي بهداشتي به وسيله آموزش اين رفتارها و چگونگي صحيح انجام گرفتن آنها و همچنين متقاعد ساختن افراد به تغيير عادتهاي غير بهداشتي است. از جمله روشهاي براي ارتقاي وضعيت سلامت، ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1-اخطارهاي ترس برانگيز
بر اساس الگوي باور بهداشتي، احتمال در پيش گرفتن رفتارهاي بهداشتي در كساني بيشتر است كه معتقدند در معرض خطر مشكلات بهداشتي جدي قرار دارند. به عبارت ديگر، ترس، انگيزه اي براي پرداختن به وضع سلامتشان شده است.
2-در اختيار گذاردن اطلاعات:
كساني كه مي خواهند زندگي سالميداشته باشند، به اطلاعات نياز دارند، آنان بايد بدانند چه كاري را در چه وقت، در چه جايي و چگونه انجام دهند.
3-روشهاي رفتاري:
روشهاي رفتاري، مستقيما بر بهبود رفتار پيشگيرانه تمركز دارند. چنين روشهايي شامل كاراموزي يا راهنمايي هايي ويژه براي درنظر گرفتن يك رفتار، وتهيه تقويميبراي يادآوري زمان انجام دادن رفتار مورد نظر ويادآورهاي قرارهاي ملاقات ميشود.
4- برنامههاي ارتقاي سلامت در مدارس:
مدارس دولتي و خصوصي موقعيت بي نظيري براي ارتقاي سلامت دارند. در كشورهاي پيشرفته، تقريبا به همه افراد در سنيني كه از نظر در پيش گرفتن رفتارهاي بهداشتي بسيار حياتي است، دسترسي وجود دارد. برنامههاي آموزش بهداشت در مدارس كه از كارايي لازم برخوردارند، به كودكان مي آموزند كه رفتارهاي سالم و ناسالم و پيامدهاي عمل به هر يك كدامند.
5-برنامههاي ارتقاي سلامت ويژه محل كار:
برنامههاي ارتقاي سلامت ويژه محل كار از نظر هدف تفاوت دارند، ولي معمولا همه آنها به اين عوامل خطر زا مي پردازند:فشار خون بالا، سيگار كشيدن، عادتهاي غذايي ناسالم، چاقي نداشتن تناسب جسمي، مصرف نابجاي مشروبات الكلي و استرس زياد.
6- برنامههاي ارتقاي سلامت در سطح جامعه:
اين برنامهها با هدف دستيابي به تعداد بيشتري از مردم براي افزايش اطلاعات و بهبود عملكردهاي پيشگيرانه آنان طراحي شدهاند.
روان شناسي سلامت:
روان شناسي سلامت، دانش خود را از زير شاخه هاي رشتههاي روان شناسي و چند رشته ديگر به غير از روان شناسي، مانند پزشكي، زيست شناسي، مددكاري اجتماعي همهگير شناسي، بهداشت عمومي، جامعه شناسي و مردم شناسي كسب ميكند.
مطالعه متغيرهاي مهم در روان شناسي سلامت، مستلزم استفاده از روشهاي تحقيقي آزمايشي و غيرآزمايشي است. روشهاي آزمايشي معمولا با كنترل ودستكاري متغيرها انجام ميشوند تا بتوانند به نتيجه علت و معلولي دست بيابند. در روشهاي غير آزمايشي، تمركز بر مطالعه روابط ميان متغيرها(اما نه رابطه سببي)است. روشهاي همبستگي روابط ميان متغيرها را نشان ميدهند، اما معلوم نيست كه ايا اين روابط سببي هستند يا نه. روشهاي شبه آزمايشي در بررسي متغيرهايي كه نميتوان آنها را كنترل كرد، مانند سن و جنس مفيدند. پژوهشگران در بررسي افراد داراي سنين مختلف، از روشهاي مقطعي و طولي استفاده ميكنند. براي بررسي نقش وراثت در سلامت و بيماري، ميتوان از روش مطالعه دوقلوها استفاده كرد. (8)
بهداشت رواني
بهداشت رواني (Mental health=Mental Hygiene) يا روانپزشکي پيشگير(Preventive Psychiaty) به کليه روشها و تدابيري اطلاق ميشود که براي جلوگيري از ابتلا به بيماريهاي رواني به کار ميرود.
تعريف :
مشکل تعريف بهداشت رواني از آنجا سرچشمه ميگيرد که هنوز تعريف صحيح و قابل قبولي براي بهنجاري (Normality) نداريم. بسته به تعاريف و نقطه نظر هاي زيادي با توجه به شرايط و موقعيت هاي اجتماعي، سنن و فرهنگ براي بهنجاري شده است.
پزشکان و افرادي که با ديد پزشکي به مسئله نگاه ميكنند بهنجاري يا سالم بودن را نداشتن علائم بيماري تلقي ميكنند و به عبارت ديگر سلامتي و بيماري را در دو قطب مخالف يکديگر قرار ميدهند و براي اينکه فردي سالم و بيمار شود بايستي از قطب سالم به قطب مخالف برود. اين امر در بعضي از بيماريها منجمله بيماريهاي عفوني ممکن است صادق باشد ولي بيماريهاي رواني صادق نيست. عدم وجود علائم بيماري رواني و يا از بين رفتن علائم بيماري در اثر درمان به اين معني نيست که فرد از سلامت رواني کامل برخوردار و باصطلاح سالم است. بيماران مبتلا به صرع، جنون ادواري و انواع افسردگي و نظاير آن از اين قبيلند. البته اين موضوع منحصر به بيماريهاي رواني نيست و در اکثر بيماريهاي جسماني نيز صدق ميكند. بيماران مبتلا به فشار خون يا بيماري قند و غيره اگر به علت استفاده از دارو به فشار خون عادي و يا قند خون در حد طبيعي دارند دليلي بر سلامتي آنها نيست چون قطع درمان باعث پيدايش و برگشت علائم بيماري خواهد شد. پزشکان و روانپزشکان بهداشتي (Public Health Psychiatrist) که در سازمانهاي بهداشتي با طب پيشگيري و برنامههاي اجرايي سروکار دارند و به اصطلاح، ديد بهداشتي دارند مانند اپيدميولوژيستها براي تعريف بهنجاري از نرمال ميانگين (Normality as Avarage) يا زنگوله معروف منحني توزيع نرمال استفاده ميكنند و افراد را با خصوصيات افراد ميانگين مقايسه ميكنند. اين روش جنبه باليني و درماني نداشته و جنبه آماري دارد. بعلاوه تعيين خصوصيات افراد ميانگين که از طريق آماري بدست مي آيد، خود مسئله سختي است. روانپزشکان فردي را از نظر رواني سالم ميدانند که تعادلي بين رفتارها و کنترل او در مواجهه با مشکلات اجتماعي وجود داشته باشد. (Normality as Transactional system and/or Interacting system) از اين ديدگاه انسان و رفتارهاي او در مجموع يک سيستم در نظر گرفته ميشود که بر اساس کيفيات تاثير متقابل عمل ميكنند. با اين ديد سيستميک ملاحظه ميشود که چگونه عوامل متنوع زيستي انسان بر عوامل رواني اجتماعي او اثر گذاشته و بالعکس از آن اثر مي پذيرد. به عبارت ديگر در بهداشت و تعادل رواني، انسان به تنهايي مطرح نيست بلکه آنچه مورد بحث قرار ميگيرد پديدههايي است که در اطراف او وجود دارند و بر جمع سيستم و نظام او تاثير ميگذارند و از آن متاثر ميشوند.
روانکاوان و طرفداران فرضيه هاي روانکاوي ( روان تحليلي ) از شخصيت ايده آل صحبت ميكنند " من" (Ego) را ميانجي بين خواسته هاي " نهاد "(Id) و کنترل و مؤاخذه " فوق من " (Super Ego)ميدانند و بهنجاري را ميانجيگري صحيح و منطقي بين دو قدرت " نهاد " و " ابر من " ميدانند.
کارشناسان سازمان بهداشت رواني سلامت فکر و روان را اينطور تعريف ميكنند: سلامت فکر عبارتست از قابليت ارتباط موزون و هماهنگ با ديگران تغيير و اصلاح محيط فردي و اجتماعي و حل تضادها و تمايلات شخصي بطور منطقي عادلانه و مناسب.
Levinson و همکارانش در 1962 سلامتي روان را اينطور تعريف کرده است : سلامتي رواني عبارتست از اينکه فرد چه احساسي نسبت به خود، دنياي اطراف محل زندگي، اطرافيان مخصوصا با توجه به مسئوليتي که در مقابل ديگران دارند چگونگي سازش وي با درآمد شناخت خود و شناخت موقعيت مکاني و زماني خويشتن.
Karl Menninger ميگويد: سلامت رواني عبارتست از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان بطوريکه باعث شادي و برداشت مفيد و مؤثر بطور کامل شود. طبق تعريف Watson مؤسس مکتب رفتارگرايي، رفتار عادي نمودار شخصيت سالم انسان عادي است که موجب سازگاري او با محيط و بالنتيجه رفع نيازهاي اصلي و ضروري او ميشود.
تعريف Gisburg در مورد بهداشت رواني عبارتست از : تسلط و مهارت در ارتباط صحيح با محيط بخصوص در سه فضاي مهم زندگي : عشق، کار و تفريح. اين شخص و همکارانش براي توضيح بيشتر ميگويند: استعداد يافتن و ادامه کار داشتن خانواده، ايجاد محيط خانوادگي خرسند، فرار از مسائلي که با قانون درگيري دارد، لذت بردن از زندگي و استفاده صحيح از فرصتها ملاک تعادل و سلامت روان است. (9)
اصول بهداشت رواني عبارتست از:
1.احترام فرد به شخصيت خود و ديگران
2.شناختن محدوديتها در خود و افراد ديگر
3.دانستن اين حقيقت که رفتار انسان معلول عواملي است
4.آشنايي به اينکه رفتار هر فرد تابع تماميت وجود اوست
5.شناسايي احتياجات و محرکهايي که سبب ايجاد رفتار و اعمال انسان ميگردد.
هيچ انساني در برابر امراض رواني مصونيت ندارد. البته دانستن اينکه هر شخصيتي ممکن است گرفتار ناراحتي رواني شود خود به خود کافي نيست. زيرا که بهداشت رواني فقط منحصر به تشريح علل اختلالات رفتار نبوده بلکه هدف اصلي آن پيشگيري از وقوع ناراحتيها ميباشد. پيش گيري به معناي وسيع آن، عبارت ميباشد از بوجود آوردن عواملي که مکمل زندگي سالم و نرمال است. بعلاوه درمان اختلالات جزئي رفتار، بمنظور جلوگيري از وقوع بيماريهاي شديد رواني.
در سالهاي اخير در کشور ايران مانند کشورهاي ديگر جهان علاقه مخصوصي هم از طرف مقامات دولتي، و هم از جانب مردم به امر بهداشت رواني نشان داده شده است. اگر چه هنوز مدت زماني از اين توجه و علاقه نگذشته ولي اثرات آن در بهبود اوضاع بيمارستانهاي رواني و بکار بردن روشهاي صحيح در پيشگيري مشاهده ميگردد. با وجود اين پيشرفتهاي محسوس ميتوان گفت که مردم ما هنوز از فهم و درک صحيح ماهيت و علل اختلالات رواني به درستي آگاهي ندارند و متاسفانه آمارهاي دقيق و منظمي مربوط به اين موضوع نيز در دسترس نيست. برحسب آمارهايي که کشورهاي مختلف ارائه دادهاند، معلوم شده است که تعداد بيماران رواني بطور مداوم رو به ازدياد ميباشد. بعضي از تحقيقات ابتدائي در ايران نيز رشد روزافزون بيماريهاي رواني را تاييد ميكند ولي چون اين تحقيقات کامل نيست بايد منتظر نتايج نهايي آنها بود. (10)
اينترنت
اينترنت، شبکه اي است جهاني شامل رايانههايي که به هم اتصال دارند و طبق استانداردهاي خاص اطلاعات را به اشتراک ميگذارند. اين شبکه شامل ميليونها شبکه کوچک خانگي، دانشگاهي، تجاري و دولتي است که حاوي انواع اطلاعات و خدمات مانند پستهاي الکترونيک(E-mail)، امکانات گفتگو، انتقال اطلاعات و صفحات مختلف است.
اينترنت بزرگترين سامانه اي است که تاکنون به دست انسان، طراحي، مهندسي و اجرا گرديده است. اين شبکه عظيم جهاني در ابتدا در اواخردهة 1960 با انگيزه همکاري و دسترسي چند سويه به منابع و مهارتهاي محاسباتي و امکان فعاليت در زمينههاي بين رشته اي علوم و مهندسي راهاندازي شد. در اين سالها، وزارت دفاع آمريکا براي برقراري ارتباط بين پژوهشگراني که در طرحهاي دفاعي مشغول فعاليت بودند، به منظور به اشتراک گذاردن منابع اطلاعاتي به فکر راه انداختن شبکه رايانهاي افتاد. اين شبکه که به ARPANET معروف شد، در ابتدا فقط چند رايانه را به هم وصل ميكرد ولي خيلي زود صدها رايانه ديگر را نيز در برگرفت.
در اوايل سال 1980 ميلادي ARPANET به INTERNET تبديل شد و شبكههاي رايانهاي در مؤسسات آموزشي و تحقيقاتي آمريکا با پشتيباني بنياد ملي علوم آمريکا به يکديگر متصل شدند و سپس مراکز علمي اروپا و ساير کشورها نيز به آن پيوستند.
از اواخر دهه 1990 اينترنت به صورت يک شبکه همگاني و جهاني درآمده است.
وابسته شدن تمامي فعاليتهاي بشر به اينترنت در مقياسي بسيار عظيم و در زماني چنين کوتاه حکايت از آغاز دوران تاريخي نوين در عرصه هاي گوناگون علوم، فنآوري و بخصوص نحوه تفکر انساني دارد. (1)
اعتياد به اينترنت
تعريف
اصطلاح اعتياد به تکنولوژي (Technological addiction) براي اولين بار توسط Griffiths 1996 و اعتياد به رايانه(Copmuter addiction) توسط Shotton (1991) در انگلستان معرفي شد. (7)
در سال 1996 Goldberg براي اولين بار اصطلاح اختلال اعتياد به اينتر نت (Internet Addiction Disorder =AID) را مطرح کرد. (11)
هر چند که مطرح کردن اين موضوع در محافل دانشگاهي تمسخر و بي توجهي متخصصان را بدنبال داشت، با انجام مطالعات متعدد در سالهاي بعد اين موضوع بيشتر مورد توجه قرار گرفت.
اين اختلال با عناوين متفاوتي از قبيل " وابستگي رفتاري به اينترنت " (Internet behavior)، " استفاده مرضي از اينترنت "(Pathological Internet Use =PIU)، " استفاده مشکل زا از اينترنت " (=PIU Problematic Internet Use)، " استفاده بيش از اندازه از اينترنت "(excessive)، "سوءاستفاده از اينترنت "(Internet Abuse)، " غيرسازشي "(Maladaptive) و " اختلال اعتياد به اينترنت " معرفي ميشود. ولي عناوين " اختلال اعتياد به اينترنت " و " استفاده مرضي از اينترنت " در نوشته هاي اخير (مثلا: Young 1996، 1997، 1998، 1999 ؛ Davis، 2001، 1999 ؛ Caplan، 2000، 2002؛ Griffiths 1996، 1997، 2000 ؛ Goldberg، 1996 ؛ Young و Radgers ؛ Sanders و همکاران، 2000 ؛ Kraut و همکاران 1998، Prafarelli و همکاران، 1999؛ Kennedy، Souza 1998 ؛ Grohol، 1999 ) بيشتر از عناوين ديگر به کاررفته است. عليرغم پژوهشهاي گسترده در سالهاي اخير، در اين زمينه هنوز توافقي در بين روانشناسان در زمينه تعريف و اندازه گيري اين اختلال حاصل نشده است، به علاوه يک نظريه جامع که بتواند تعيين کند چگونه اين اختلال به بهداشت رواني يا اجتماعي ارتباط پيدا ميكند وجود ندارد(Caplan 2002).
بطور کلي اين اختلال را ميتوان به عنوان نوعي استفاده از اينترنت که بتواند مشکلات روان شناختي، اجتماعي، درسي و يا شغلي در زندگي فرد ايجاد کند تعريف کرد. (3)
تنوع اين عناوين به دليل ديدگاههاي متفاوت محققان نسبت به اين اختلال است.
Goldberg در سال 1996 اختلال اعتياد به اينترنت را نوعي اختلال رفتاري ميداند و از معيارهاي تشخيصي وابستگي به مواد ، -IV-TR DSMسال 1995 براي تشخيص آن بهره ميگيرد. (11)
از طرفي مطالعهها تاييد ميكنند کساني که وابستگي به مواد دارند نسبت به ديگران تمايل بيشتري به صرف کردن وقت خود در اينترنت دارند (Scherer، 1997 )
بنابراين ارتباط قوي بين اشخاصي که به اينترنت اعتياد دارند و وابستگي آنان به مواد اين باور را قوي تر کرد. (2) بعضي اعتياد به اينترنت را به عنوان يک " اختلال رواني " مطرح کردند و براساس اين ديدگاه يک رشته تحقيقات جديد با عنوان " روان درماني اينترنت "(Internet Psychotherapy) انجام شده است که از طريق تشکيل گروههاي جديد و گروههاي بحث انجام ميگيرد. ( Stein 1997 ). اين ديدگاه معتادان به اينترنت را "بيمار" ميداند.
Young در 1998 و Orazack در1999 اين اختلال را به عنوان نوعي " اختلال کنترل تکانه" (Impulse Disorder) دانستند زيرا در تحقيقات آنها بعضي از ويژگيهاي اين مشکل مشابه قماربازي مرضي(Pathological Gambling) بود. Young 7 دليل براي اين مسأله عنوان کرد:
1- نارضايتي نسبي 2- اضطراب مربوط به شغل
3- مشکلات مادي 4- احساس عدم امنيت
5- اضطراب 6- کشمکشهاي زندگي
7- زندگي اجتماعي محدود(12)
اختلال اعتياد به اينترنت در DSM-IV-TR:
در DSM-IV-TR نيز اين اختلال هم در گروه اختلالات تكانهاي و عادتي كه به گونه اي ديگر مشخص نشده است (NOS)، طبقه بندي شده است.
طبق تعريف DSM-IV-TR در سال 2000، اختلالات كنترل تكانه برخي خصوصيات مشترك دارند. اين افراد قدرت مقاومت در برابر تكانه ها، سايق ها يا وسوسه هايي كه براي خود يا ديگري زيانبار است را ندارند. بيماران ممكن است آگاهانه در مقابل تكانه مقاومت داشته يا نداشتهباشند. در هر صورت پيش از ارتكاب عمل دچار تنش يا تحريك فزاينده اي ميشوند و هنگام عمل احساس لذت، رضايت يا رهايي ميكنند. ولي ممكن است احساس ندامت واقعي، سرزنش خويشتن و احساس گناه نيز داشته باشند عمل هماهنگ با خود-همخوان (Ego-syntonic ) است. زيرا رفتار بيمار با ميل هوشيارانه او هماهنگي دارد. (3)
انواع و معيارهاي تشخيصي ICD-10 به نقل از DSM-IV-TR اختلالات عادتي و كنترل تكانه:
1-قمار بازي مرضي:
الف) وجود 2 مورد يا تعداد بيشتر قمار بازي در طول يك سال گذشته.
ب) اين رفتار فاقد منافع مالي براي فرد است و در عوض او را از نظر اقتصادي تحت فشار ميگذارد و سبب اختلال در زندگي روزانه او ميشود.
ج) اشخاصي كه بيان ميكنند احساس اضطرار شديد براي قمار بازي دارند وكنترل كردن آن براي آنها دشوار است و عليرغم تلاشهايشان نميتوانند اين رفتار را متوقف كنند.
د) مشغوليت ذهني و تصوير سازي عمل قمار بازي يا بيان اين افكار
2-آتش افروزي بيمار گونه(Pyromania):
الف)وجود دو مورد يا بيشتر آتش افروزي بدون انگيزه واضح
ب) اشخاصي كه بيان ميكنند احساس اضطرار شديد براي آتش افروزي دارند وكنترل كردن آن براي آنها دشوار است و عليرغم تلاشهايشان نميتوانند اين رفتار را متوقف كنند.
ج) مشغوليت ذهني و تصوير سازي عمل آتش افروزي يا بيان اين افكار
3-دزدي بيمارگونه(Kleptomania):
الف) تعداد دو مورد يا بيشتر دزدي بدون انگيزه واضح (دزدي اشيائي كه مورد نياز او يا ديگران نباشد. )
ب) اشخاصي كه بيان ميكنند احساس اضطرار شديد براي دزدي دارند وكنترل كردن اين رفتار براي آنها دشوار است و عليرغم تلاشهايشان نميتوانند آن را متوقف كنند.
4-Trichotillomania:
الف)فقدان قابل توجه قسمتي از موهاي سر كه به علت تكانه مقاوم و مكرر، فرد را به كندن موها وادار ميسازد، اتفاق مي افتد.
ب) اشخاصي كه بيان ميكنند احساس اضطرار شديد براي كندن موها دارند وكنترل كردن اين رفتار براي آنها دشوار است و عليرغم تلاشهايشان نميتوانند اين رفتار را متوقف كنند.
ج)هيچگونه التهاب پوستي وجود ندارد و كندن مو به دنبال توهم نيست.
5-اختلالات تكانهاي و عادتي كه به گونه اي ديگر مشخص نشده است (NOS):
اين بخش بايد براي انواع ديگر رفتارهاي غير سازشي مقاوم و تكرار شونده كه ثانوي به سندرم رواني شناخته شده ديگري نيستند، اختصاص يابد و در ان رفتارهاي تكانهاي مقاوم و مكرر اتفاق مي افتد.
اين اختلالات دوره هايي از تنش براي فرد ايجاد ميكنند كه فرد با انجام اين اعمال احساس رهايي ميكند. (4)
اختلالات اين گروه عبارتند از :خريد وسواسي(Compulsive shopping)، اعتياد به بازيهاي ويدئويي، رايانهاي، اعتياد به اينترنت، رفتار جنسي وسواسي و خودزنيهاي مكرر. (3)
وقتي براي اولين بار اصطلاح "اعتياد به اينترنت" مطرح شد بسياري از درمانگران و دانشگاهيان با آن به مخالفت برخاستند. قسمتي از اين مخالفت مربوط به اين موضوع ميشد که آنها اعتقاد داشتند تنها به موادي که ميتواند وارد بدن شوند ميتوان واژه "اعتيادآور"(Addictive) را اطلاق کرد.
Walker) 1989، Rachlin 1990) در مقابل کساني هم مدافع اعتيادآور بودن بعضي رفتارها مانند " قماربازي مرضي " ( Griffiths، 1990 )، " بازيهاي رايانهاي" (Computer Games) ( Keepers ، 1990 ) ، " پرخوري " (Overeating) ( Lesuiret، Bloome 1993 )، " ورزش "(Sport) ( Morgan، 1970)، "روابط عاشقانه" (Love relationships) ( Brody، Peek 1975 )، " تماشاي تلويزيون" (viewing Television) ( Winn، 1983 ). بودند.
بنابراين اگر اصطلاح "اعتيادآور" را فقط به عواملي مانند داروها مربوط بدانيم دچار خطايي شده ايم که باعث حذف عوامل اعتياد آور مشابه ميشود. ( Schewcighofor، Alexander 1988 )(7)
تغييرات نوروشيميايي (احتمالا دوپامين) که در جريان هر عمل لذتبخش آزاد ميشود ثابت ميکند که آن عمل قابليت آنرا دارد که به صورت عادت درآيد. در مورد اينترنت هم وضع به همين صورت است. اين حالت در مورد کساني که رفتارهاي تکانهاي دارند بيشتر است. به نظر ميرسد اين فعاليتها توان بالقوه اي براي ايجاد سوء مصرف نيز دارند.
دسترسي آسان به خريد و فروش، قماربازي و. .. به کاربران اين فرصت را ميدهد که زمان بسيار زيادي را بدون مهار و کنترل صرف اينترنت کنند. در نتيجه اگر انسان در مورد اين مسأله دخالتي نکند احتمال بروز رفتار تکانه اي به همراه سوء مصرف يا به تنهايي در اين زمينهها وجود دارد.
چنانچه در مطالعات مشاهده شده در افراد با اين اختلال 5 ويژگي تکانه اي بودن گزارش شده :
1)صميميت افراطي (Intense Intimacy)
2)مهار نکردن (Disinhibition)
3)رعايت نکردن حد ومرزها (Loss of Boundaries)
4)احساس بي زماني (Timelessness)
5)احساس خارج از کنترل بودن (Feeling out of Control)
در زمينه اختلال کنترل تکانه در رابطه با اينترنت دو نوع نگرش وجود دارد:
نگرش اول حاکي از آنست که اينترنت خود باعث ايجاد الگوي تکانه اي در کاربران ميشود. و نگرش دوم بيان ميكند، فرد مستعد رفتار تکانه اي است که اين گرايش بوسيله اينترنت تشديد ميشود. (5)
دليل ديگر مخالفت با اعتياد آور بودن اينترنت اين بود که به عقيده برخي همچون (Levy، 1996)، چون اينترنت تکنولوژي بسيار پيشرفته اي است و اغلب در جامعه فوايد بسياري دارد بنابراين نبايد به عنوان " عامل اعتياد آور" از آن انتقاد کرد. اينترنت تواناييهاي بالقوه اي براي تحقيقات، ايجاد شغل و تجارت دارد و دسترسي به کتابخانههاي بينالمللي و برنامه ريزي براي جهانگردي را تسهيل ميكند.
اگر چه کتابهايي در مورد فوايد کاربردي اينترنت از لحاظ روانشناسي در زندگي روزمره نوشته شده، در مقايسه به مسأله " وابستگي به اينترنت "(Dependency) کمتر پرداخته شده است. (7)
بنابراين کساني که اصطلاح اعتياد را به نوعي وابستگي فيزيولوژيک بين يک شخص و يک محرک که معمولا نوعي مواد است، اطلاق ميكند مانند ( Daivis، 2001 ) اصطلاح " استفاده مرضي از اينترنت " را مناسبتر از اصطلاحات ديگر يافته اند. (11)
چنانچه در بين معيارهاي DSM - IV - TR (2000) هم اين اصطلاح در گروه استفاده مرضي يا سوء مصرف مواد طبقه بندي نشده است.
اما گروهي ديگر آن را نوعي " اعتياد رفتاري "(Behavioral addiction) ميدانند مانند اعتياد به قماربازي، پرخوري، تماشاي اجباري تلويزيون و مانند آن. در اينجا فرد نه به ماده، بلکه به آنچه که در رايانه انجام ميدهد يا به احساسي که در هنگام كار با آن به او دست ميدهد معتاد ميشود. (3)
بطوريکه طبق نتايج تحقيقات طرفداران اين ديدگاه تعداد زيادي از معتادان به اينترنت معيارهاي اصلي اعتياد را دارند. اين معيارها عبارتند از :
1-برجستگي(Salience) :
وقتي مهمترين فعاليت شخصي، عمل خاصي باشد بطوريکه بر تفکر، رفتار و اعمال فرد تاثير بگذارد، اين امر رخ ميدهد. طبق تحقيقات Fabian و همکاران در سال 2001 92% معتادان به اينترنت در تحقيق او دنيا را بدون اينترنت خالي و پوچ ميدانند و 77% جالب ترين فعاليت روزانه خود را کار با اينترنت بيان کردند.
2- تغيير خلق (Mood modification) :
احساس سرخوشي و هيجان ضمن اشتغال به فعاليتي معين به تغيير خود تعبير ميشود. در اين حالت ترشح دوپامين از مرکز لذت در مغز افزايش پيدا ميكند. طبق تحقيقات Fabian و همکاران در سال 2001، 92% از کساني که اختلال اعتياد به اينترنت داشتهاند داراي اين ويژگي بودند.
3-تحمل (Tolerance) :
در مورد اعتياد به اينترنت " تحمل " پروسه اي است که طي آن معتاد احساس ميكند براي داشتن احساس بهتر نياز به زمان بيشتري براي ماندن در اينترنت دارد. (Griffiths، 2000 ) مانند الکلي هايي که پس از مدتي نياز به مقدار بيشتري الکل دارند تااحساس بهتري داشته باشند. طبق تحقيقات Youngدر سال 1996معتادان 8 برابر بيشتر از کاربران عادي از اينترنت استفاده ميكنند. طبق تحقيق Green field در سال 1999، تحمل در 58% از معتادان به اينترنت وجود دارد.
4-نشانههاي کناره گيري (Withdrawal symptoms):
معتادان به اينترنت وقتي به اينترنت وصل نيستند نشانههاي ترک را که شامل : عصبي بودن، پرخاشگري، بي قراري ميشود، دارند. Seeman و همکاران در سال 2000، Bai و همکاران در سال 2001 ، 82% از معتادان وقتي در حال استفاده از اينترنت هستند، با قطع ان، پرخاشگري ميكنند و 81% اگر سرعت اتصال آنها به اينترنت کم باشد " عصبي" ميشوند. ( Fabian و همکاران، 2001 )
5-تعارض (Conflict) :
به علت استفاده از اينترنت، معتادان به اينترنت سطح اضطراب بالايي در روابط خانوادگي، شغلي، زندگي اجتماعي دارند ( Griffiths، 2000 ) در مطالعات Fabian و همکاران گزارش شده 43% معتادان بعد از خارج شدن از اينترنت احساس گناه و افسردگي ميكنند و 71% آنها اگر در حين استفاده از اينترنت کسي مزاحم کارشان شود، تند خو و پرخاشگر ميشوند.
6-عود(Relaps) :
Hirschman در سال 1992، علت عود را پابرجابودن مشکل عاطفي زمينه اي که به معتاد شدن فرد کمک کرده ميداند. Young در سال 1996 بيان ميكند، 46% معتادان تلاش ناموفق براي قطع استفاده از اينترنت داشتهاند. Greenfield بيان ميكند 68% از معتادان مطالعه او عود داشتهاند.
young در سال 1999 سه معيار ديگر به اين معيارها اضافه کرده که شامل :
1-پيشرفت (Progression) :
چنانچه در وابستگي به مواد فرد ابتدا از موادي که کمتر اعتيادآور است مانند تنباکو شروع ميكند و بعد به داروهاي اعتياد آور مانند کوکائين روي مي آورد، معتادان به اينترنت هم ابتدا در قسمتهايي از اينترنت که طبق تحقيقات ريسک اعتياد آنها کمتر است مانند انواع سايتها و پروتکل ها و پستهاي الکترونيک شروع ميكنند و کم کم در قسمتهايي که بيشتر با فعاليتهاي شخصي آنها در ارتباط است مانند گروههاي جديد، Multi - user Domains (MUD) و اتاقهاي گپ که اعتياد آورترند به فعاليت بيشتري مي پردازند.
2-انکار(Denial):
معتادان به اينترنت اغلب به مشکل خود آگاهي ندارند و آنرا به عنوان اختلال در نظر نميگيرند بلکه اغلب با بيان عباراتي چون " کسي به ماشين معتاد نميشود " يا " آن قسمتي از شغل من است " آنرا توجيه ميكنند.
3-ادامه فعاليت عليرغم نتايج آن (Continued Use Despite Consequences) :
اعتياد به اينترنت اغلب در روابط شخصي، تحصيلي و شغل افراد، اثر سوء ميگذارد اما معتادان عليرغم اين مشکلات به رفتار خود ادامه ميدهند. (11)
بطو کلي رايج ترين اصطلاح براي اين اختلال، "اعتياد به اينترنت" (Internet Addiction) است که نوعي وابستگي رفتاري به اينترنت ايجاد ميكند و با ويژگيهاي زير تعيين ميشود:
1)هزينه روزافزون براي اينترنت و موضوعات مربوط به آن
2)احساس هيجاني ناخوشايند (مثل اضطراب، افسردگي و مانند آن در زماني که فرد در تماس با اينترنت نيست).
3)قابليت تحمل و عادت کردن به اثرات در اينترنت بودن
4)انکار رفتارهاي مشکل زا (3)
علائم و نشانهها
Orazack علائم و نشانههاي اعتياد به رايانه را بدين صورت بيان کرد:
1.استفاده از رايانه براي کسب لذت، پاداش، يا رهايي از اضطراب
2.احساس بي قراري، عدم کنترل يا افسردگي در زماني که از رايانه استفاده نميكند.
3.صرف زمان طولاني و هزينه زياد براي سخت افزار، نرم افزار، مجله ها يا فعاليتهايي مرتبط با رايانه
4.چشم پوشي از وظايف شغلي، تحصيلي و خانوادگي
5.دروغ گفتن درباره مدت زماني که صرف فعاليتهاي رايانهاي ميشود
6.فراموش کردن اهداف زندگي، اهداف تحصيلي و روابط شخصي
7.شکستهاي متعدد در زمينه کم کردن زمان استفاده از رايانه
8.مشکلات تغذيه اي، سردرد، کمر درد و خشکي چشم بدنبال استفاده طولاني از رايانه. (13)
موارد زير نشانههاي اعتياد به اينترنت برگرفته از Young و Goldberg هستند:
1.تغييرات اساسي در شيوه زندگي به منظور صرف زمان بيشتر در شبکه
2.کاهش اساسي در فعاليتهاي فيزيکي
3.بيماري جسميناشي ازسپري کردن زمان طولاني در اينترنت
4.اجتناب از فعاليتهاي مهم زندگي به منظور صرف زمان بيشتر در شبکه
5.کم خوابي يا تغيير الگوي خواب به منظور صرف زمان بيشتر در شبکه
6.کاهش روابط اجتماعي به علت کم شدن تعداد دوستان
7.چشم پوشي کردن از خانواده و دوستان
8.امتناع کردن از اينکه زمان زيادي را خارج از اينترنت سپري کند
9.تمايل شديد براي صرف زمان بيشتر بر روي رايانه
10.چشم پوشي از شغل و وظايف شغلي
11.پاسخهاي موقعيتي مثل افزايش تعداد نبض، افزايش فشار خون به هنگام اتصال به اينترنت
12.سطح هوشياري بالا (Alerted state of Consciousness) در طول شرکت در فعاليتهاي گروهي در اينترنت. تمرکز و توجه فرد کاملا به صفحه نمايشگر رايانه معطوف ميشود (حالتي شبيه به مديتيشن)
13. ديدن روياهايي که در آن فرد در فضاي مجازي است مانند طراحي خاص صفحات اينترنتي
14.احساس بي قراري شديد وقتي که فرد کاملا غرق اينترنت است، و در اين حال کسي در زندگي واقعي حواس او را پرت کند. (14)
علائم اعتياد به اينترنت در محل کار :
1)کاهش توجه در انجام کار
2)رجوع به اينترنت قبل از شروع کار
3)ماندن تا دير وقت در محل کار به علت استفاده از اينترنت
4)افزايش تعداد اشتباهات و خطاهاي مکرر در وظايف شغلي
5)جدايي ناگهاني ازهمکاران (15)
نشانههاي اختلال اعتياد به اينترنت که مربوط به تکانه اي بودن رفتار آنهاست:
1)هر قدر مدت زمان استفاده از اينترنت بالاتر باشد خطر استفاده تکانه اي از اينترنت بالاتر است.
2)ديگران به غيرطبيعي بودن استفاده فرد از اينترنت پي ميبرند
3)تجربه نتايج جدي و ناخوشايند استفاده بيش از حد اينترنت
4)تجربه صميميت افراطي
5)مخفي کردن زمان استفاده کردن از اينترنت
6)سن، که ارتباط معکوس با اعتياد به اينترنت دارد
7)تعجيل و صبر نکردن براي دسترسي به رايانه و اتصال به اينترنت(5)
Daivis در سال 2001 اعتياد به اينترنت را با دو دسته از علائم و نشانهها مشخص ميكند:
الف - نشانههاي رفتاري : مشکلات درسي، شغلي يا بين فردي؛ کناره گيري، بيتوجهي و غفلت از دوستان، خانواده و شغل يا مسؤوليت هاي شخصي؛ بيقراري رواني - حرکتي در زمان تلاش براي کاهش يا متوقف کردن استفاده از اينترنت، خستگي بيش از اندازه، تغيير در سبک زندگي به منظور وقت بيشتر داشتن براي رفتن به اينترنت، کاهش عمومي قابل ملاحظه، فعاليت هاي جسماني، محروميت و تغيير در الگوي خواب به منظور وقت بيشتر داشتن براي اينترنت، دروغگويي به خانواده، دوستان و درمانگر به منظور پنهان کردن مدت زمان بودن در اينترنت، ماندن در اينترنت بيش از آنچه که قصد داشته است و نشانههاي ترک.
ب - نشانههاي شناختي غير سازشي : افکار وسواسي درباره اينترنت، فقدان، کاهش کنترل تکانه، انتظار بازگشت به اينترنت، صرف وقت و مخارج زياد براي اينترنت، کاهش فعاليت هاي لذتبخش و سرگرميهاي قبلي براي رفتن به اينترنت، کناره گيري از دوستان قديمي واقعي به جاي دوستان اينترنتي و احساس گناه، نشانههاي دروغگويي، " در اينترنت خودم هستم "، "در اينترنت احساس احترام بيشتري تا زندگي واقعي دارم "، نگراني و اشتغال ذهني در ناتواني براي توقف استفاده از اينترنت، اينترنت بخش مهمي از زندگي فرد است. احساس اين که اينترنت تنها دوست اوست.
معتادان به اينترنت ترجيح ميدهند زماني که رايانه در حال down loud کردن است به دستشويي بروند، دائما از درد مچ دست شکايت ميكنند، در هنگام اتصال به اينترنت
و جلو رايانه غذا را ميل ميكنند، هر جا هستند سريع خود را به منزل ميرسانند تا پست الكترونيك خود را بررسي کنند، در محيط هاي زندگي واقعي از اصطلاحات و نشانههاي گپ اينترنت استفاده ميكنند. تمام دوستان آنها داراي آدرس پست الكترونيك هستند. با دوستان اينترنتي رابطه عاطفي برقرار ميكنند و با آنها به گردش و تفريح ميروند و پيام هاي عاطفي با آنها رد و بدل ميكنند. حداقل آدرس 20 سايت اينترنتي را در ذهن دارند. و به سرعت ميتوانند آنها را بيان کنند. 10 اصطلاح گپ را به خوبي ميدانند و آن را در مکالمات روزمره بکار ميبرند. اطرافيان آنها به رايانه حسودي ميكنند و رايانه را رقيب خود ميدانند. وقتي خود را معرفي مينمايند، معمولا آدرس پست الكترونيك ميدهند. ترجيح ميدهند با دوستان و حتي همسرشان چت کنند تا با آنها به طور مستقيم صحبت نمايند. وقتي رايانه را روشن ميكنند. از ديگران مي خواهند که ساکت و خاموش باشند، وقتي مودم را خاموش ميكنند يا اتصال به اينترنت را قطع ميكنند احساس خالي بودن و خلاء ميكنند درست مثل اين که فردي زندگي عاشقانه خودراازدست داده است (Young، 1996، 1998، 1999 ؛ Daivis، 2001 ). (3)
استفاده متعادل از اينترنت
طبق تعاريف محققان مختلف، زمانهاي متفاوتي براي استفاده متعادل از اينترنت (Normal internet use) ذکر شده است بطوريکه :
Young در سال 1998 ذکر ميكند وابستگان به اينترنت به طور متوسط 5/38 ساعت در هفته از اينترنت استفاده ميكنند که 8 برابر بيشتر از تعداد ساعتهاي غيروابستگان است و اين زمان براي آنها مرتب در حال افزايش است.
در حاليکه غير وابستگان بطور متوسط 9/4 ساعت در هفته از اينترنت استفاده ميكنند که اين زمان براي آنها ثابت است و افزايش چشمگيري پيدا نميكند. (16)
Holmes در سال 1997استفاده متعادل از اينترنت را، کمتر از 19 ساعت در هفته تعريف کرد. کساني که معتقد به تئوري " استفاده مرضي از اينترنت " هستند مصرف 3-2 ساعت در هفته از اينترنت را استفاده متعادل ميدانند و کسي که 5/8 ساعت و بيشتر در هفته از اينترنت استفاده ميكند به عنوان کسي که " استفاده بيمار گونه "(Pathological Use) از اينترنت دارد شناخته ميشود. (11) ( Morahan Martin، Schumaker ) آنان همچنين ذکر کردند در مطالعه آنها کساني که علائم محدودي از اين اختلال داشته بطور متوسط 2/3 ساعت در هفته و کساني که هيچ علامتي نداشته حدود 4/2 ساعت از اينترنت استفاده ميكردند. (17)
زمان، تنها عامل تعيين کننده متعادل بودن استفاده از اينترنت نيست بلکه فاکتورهاي ديگري هم مانند دانشجوي کالج بودن و ارتباط شغل با اينترنت هم در تشخيص آن دخيلند زيرا اينترنت قسمتي از وظايف آنان است. (18)
تحقيقات حاکي از آنست که ميانگين ساعت استفاده از اينترنت در دانشجويان کالج 8 ساعت در هفته و کساني که اينترنت جزء حرفه شان است 20 ساعت در هفته است، بدون اينکه مشکل خاصي داشته باشند. (16) با وجود اين تحقيقات هنوز تعريف دقيقي براي مصرف متعادل ازاينترنت مطرح نشده، بنابراين فقط ميتوان گفت کساني که در هفته صفر ساعت از اينترنت استفاده ميكنند، مصرف متعادل دارند. (18)
عوامل خطرساز
تحقيقات نشان داده، بيشترين افراد معتاد به اينترنت در گروه دانشجويان کالج هستند. در بين اين افراد فاکتورهاي زمينه ساز براي روآوردن بيمارگونه به اينترنت عبارتند از:
1.دسترسي آزاد و بدون محدوديت به اينترنت
2.زمانهاي آزاد برنامه ريزي نشده
3.کساني که به تازگي از طرف خانواده آزادي بيشتري دريافت کردهاند.
4.توجه نکردن اطرافيان به اينکه آنها در اينترنت چه کاري انجام ميدهند.
5.تشويق شدن از سوي کاربران ديگر
6.آموزش ديدن در زمينه فعاليتهاي مشابه
7.تمايل به فرار از عوامل اضطراب زا در کالج
8.ترس و کناره گيري اجتماعي
9.سن قانوني بالاتر براي نوشيدن الکل (19)
اپيدميولوژي
در سال 1999 اداره امار ايالات متحده آمريکا، گزارش داد که تعداد رايانهها در خانوادهها از 2/8 درصد در سال 1982 به 8/42 درصد در سال 1998 افزايش يافته است. در کشور کانادا اعلام شده است که 67 درصد خانوادهها از رايانه بهره ميبرند.(3)
طي سالهاي اخير رشد کاربران اينترنت بسيار گسترده شده است بطوريکه از 500000 نفر در سال 1989 به 700 ميليون نفر در سال 2004 رسيده است. (2)
Greenfield در سال 1999 تخمين زد حدود 6 درصد از کاربران اينترنت معتاد هستند. اين مطالعه براساس تئوري کنترل تکانه انجام گرفت. (12)
Morahan martin در سال 2001 اعلام کرد 9/5 تا 13 درصد از کاربران اينترنت به آن اعتياد دارند. در تحقيقي که Anderson در سال 1997 بر دانشجويان دانشگاههاي امريکا و اروپا انجام داد بيان کرد 15 درصد دانشجويان معتاد به اينترنت هستند. (2)
دکتر Young در سال 1996 بيان کرد با وجود اطلاعات کم، براساس معيارهاي قماربازي مرضي ميتوان تخمين زد حدود 1 تا 5 درصد کاربران به اينترنت معتاد هستند. (19)
تحقيقات در زمينه فراواني اين اختلال در مطالعات متفاوت است، تحقيقات اوليه بين 40 تا 80 درصد را گزارش ميكنند حال آنکه در پژوهشهاي جديد همانطور که بيان شد اين آمار را بين 6 تا 14 درصد نشان ميدهد. يک عامل اين تفاوت در اين است که تحقيقات قديم برروي نمونه هاي اندک و با کساني که خودشان داوطلب بودند انجام گرفته بود در حالي که در تحقيقات جديد از نمونه هاي بزرگتري استفاده کرده بودند. در عين حال براساس يک تخمين محافظه کارانه رقم 6 درصدي نيز هنوز يک رقم قابل ملاحظه است. بخصوص که نشان داده شده است با توجه به سرعت و سهولت دسترسي به اينترنت، اين ميزان روز بروز بيشتر ميشود. ( Erbring، Nai، 2000 ؛ Ferari، Benjamin 1999 ) (3)
ارتباط استفاده ازاينترنت و سن :
Kraut و همکاران در سال 1998 بيان کردند، اختلال اعتياد به اينترنت در بين نوجوانان بيشتر از والدين آنها شيوع دارد. طي تحقيقات Graphics,Visualization and usability center در سال 1997، بيشترين تعداد کاربران را دانشجويان کالج تشکيل دادهاند، اين تحقيق ميانگين سني کاربران را 35 سالگي ميداند. طبق تحقيقي که در دانشگاهAlfred نيويورک انجام شد، 43 درصددانش آموزاني که ترک تحصيل کرده بودند معتاد به اينترنت بودند. ( Kennedy - Souza، 1998 ) (20)
Erbring و Nai در سال 2000 بيان کردند، افراد بزرگسال به احتمال زياد کمتر مبتلا به اختلال اعتياد به اينترنت ميشوند. تحقيقات Sarter در سال 1998 نشان داده حدود 11 درصد از افراد بالاي 55 سال از اينترنت استفاده ميكنند. افراد مسن تر وقتي ميتوانند استفاده از اينترنت را کنترل نمايند، ناراحتي کمتري از خود نشان ميدهند. (Brenner، 1997) (3)
ارتباط بين جنسيت و استفاده اينترنت :
در اولين تحقيق در مورد استفاده از اينترنت در دانشگاه Georgia tech در سال 1994، فقط 6 درصد شرکت کنندگان زن بودند در حاليکه در نهمين تحقيق در اين باب در آوريل 1998، 38 درصد آنها زن بودند, Graphics , Visualization and usability center) 1997) (21)
در سال 2000، Nualtd بيان کرد 5/275 ميليون نفر کاربر اينترنت وجود دارد که 86/136 ميليون نفر از آنها در آمريکا هستند.
از بين اين افراد دو سوم کاربران مرد بودند و 77 درصد زمان اتصال با اينترنت را به خود اختصاص ميدادند. (Nielsen , Cemerce Net ، 1997 ) مردان همچنين تمايل به برقراري اتصال به اينترنت به مدت و تعداد دفعات بيشتري نسبت به زنها در طول روز دارند. ,Graphics , Visualization and usability center) 1997 )
طبق تحقيقات در سال 1998 نسبت استفاده مردان به زنان 20 به يک بود، اخيرا اين نسبت به 2 به يک کاهش پيدا کرده است. (22)
تحقيقات Welsh در سال 1999 نشان ميدهد، 8 درصد دانشجويان مرد معيارهاي اختلال اعتياد به اينترنت را دارند. Scherer در سال 1997 عنوان کرد 72 درصد وابستهها مرد هستند. (3)
Brenner 66 درصد Thompson 75 درصد و Egger 84 درصد معتادان را مرد ميدانند. (20)
در مطالعه اي Anderson بر روي 1300 دانشجوي کالج انجام داد، مشخص شد 103 نفر از دانشجويان معتاد به اينترنت بودند که 91 نفر از آنها مرد بودند.
اما در مطالعه اي که Young انجام داد دريافت درصد زنها هم به اندازه مردها به اينترنت معتاد ميشود اما به طرق ديگر. در واقع اين تفاوت به قسمتهاي مختلف اينترنت که براي هر يک از دوجنس جذابيت دارد برميگردد. (24)
Kandell در سال 1998، بيان ميكند زنها بيشتر از مردها در دامنه شديد اختلال بودند و بنابراين نسبت به مردها مشکل بيشتري در استفاده از اينترنت داشتند. (3)
ارتباط شغل و سطح تحصيلات و استفاده از اينترنت :
تحقيقي که Young در سال 1997 انجام داد، نشان داد:
ميانگين سني براي مردان 29 سال و براي زنها 42 سال بود 42 درصد بدون شغل(خانه دار، ناتوان، بازنشسته، دانش آموز)، 11 درصد کارگر، 39 درصد اداري غيرفني و 8 درصد اداري فني بودند. 90 درصد ارتباطات دو طرفه ( گپ (Chat) و(MUD)) را انتخاب کرده بودند.
علل استفاده از ارتباط دو طرفه عبارت بودند از :
گمنام ماندن خود (86درصد)، قابل دسترس بودن (63درصد)، امنيت(58درصد)، و آساني استفاده (37درصد).
در مطالعه ديگر Young در سال 1998، 259 نفر معتاد به اينترنت را بررسي کرد و دريافت 30 درصد داراي مدرک دبيرستاني، 38 درصد ليسانس، 10 درصد فوق ليسانس و دکترا و 22 درصد هنوز در مدرسه مشغول به تحصيل بودند. 15 درصد شغل نداشته (مثلا بازنشسته بودند)، 31 درصد دانش آموز، 6 درصد کارگر، 22 درصد کارکنان سطح بالا مانند معلمين و کارمند بانک، 29 درصد افراد فني مانند مهندسين رايانه و مانند آن بودند. اين پژوهش نشان داد كه افراد با موقعيت اجتماعي ، اقتصادي و تحصيلات بالا در معرض خطر بيشتري براي ابتلاء به اعتياد به اينترنت هستند.
اگر چه همگان در معرض معتاد شدن به جنبه اي از اينترنت قرار دارند، گروههايي از آنان در معرض آسيبپذيري بيشتري قراردارند. معمولا آنهايي که وقت بيشتري دارند، مانند افرادي که به تنهايي زندگيميكنند، دانشجويان در خوابگاه ها که در سازگاري با برنامه ريزي زمانبندي جديد مشکل دارند و مانند آن، در ظن بيشتري هستند. (3)
Egger در سال 1996 بيان كرد، تفاوت معنيداري از نظر سن و جنس يا سطح تحصيلات در معتادان به اينترنت وجود ندارد بلکه مهمترين عامل در اين افراد، مدت زماني است که اين افراد صرف کار با اينترنت ميكنند و از آنجايي که تازه واردان به اينترنت بسيار مستعدتر از گروههايي هستند که از مدتي قبل از اينترنت استفاده ميكردهاند. براي معتاد شدن، در اين گروه، اين اختلال بيشتر مشاهده ميشود. (20)
علل جذابيت اينترنت
شکست در ازدواج، از دست دادن شغل و افت تحصيلي، نتايج گزارش شده از استفاده بي رويه از اينترنت هستند ( Jabs، 1996، Surya raman، 1996 ) که اهميت بررسي ويژگيهاي جذابيت اينترنت را ضروري جلوه ميدهند.
چند ويژگي زير از جمله عواملي هستند که در جذابيت اينترنت تاثير ميگذارند :
1- ايجاد ارتباط :
ارتباطات اينترنتي (پست الکترونيک گروهي، اتاقهاي گپ و MUD`S ) اغلب براي مردم اين فرصت را فراهم ميكنند تا بدون نياز به حضور فيزيکي تجربه اي از ارتباطات اجتماعي داشته باشند. تفاوت واضحي که بين ارتباطات مجازي و ارتباطات در ديگر تکنولوژي ها مانند ( تلفن، فاکس، پست) وجود دارد اينست که روشهاي فرهنگي جديدي در ارتباطات مجازي اينترنت وجود دارد که افراد را به استفاده از آن تشويق ميكند و اين محيطها را به گونه اي براي کاربران جديد و عجيب مينماياند. چنانچه Rhelngold در سال 1994 ذکر کرده است. هرچه که محيط مجازي، محيطي سرد بنظر ميرسد اما در جايي مانند شهرهاي بزرگ که مردم اغلب به تنهايي زندگي ميكنند و روابط اجتماعي محدودي دارند. محيط اينترنت ميتواند جايگزين زندگي اجتماعي واقعي گردد.
2- عدم وجود مهار و کنترل :
درمحيطهاي مجازي، اغلب، وسيله ارتباطي، متنهاي نوشتاري بدون کلام است. سؤال اصلي اينجاست که چگونه متنهاي نوشتاري ميتواند کاربران را به سمت اعتياد بکشاند؟
مردم خود را در اينترنت آزاد ميدانند زيرا بدون هيچگونه مهار و کنترلي قادر به فعاليت هستند و اين خاصيت اينترنت عاملي براي تحريک و تقويت رفتارکاربران است.
3- فرصت ملاقات آزاد با اقشار مختلف :
اينترنت راحت ترين راه براي ملاقات با ديگران است و در اين راه خطرات بسيار کمي وجود دارند. کاربران ميتوانند هر زماني که مي خواهند با تعداد زيادي از انسانهاي ديگر با هر موقعيت اجتماعي ارتباط برقرار کنند و دراين بين به راحتي ميتوانند مورد توجه انسانهاي ديگري از طبقات مختلف اجتماعي اقتصادي و فرهنگي قرار بگيرند.
4- ناشناخته بودن در اينترنت:
کاربران بطور معمول، مشخصات و ويژگيهاي خود را افشاء نميكنند و اين ناشناخته بودن باعث جذب شدن افراد مختلف به طرف آنها ميشود.
5- بروز رفتارهايي که درزندگي واقعي نميتوان انجام داد:
بسياري از مردم ميتوانند براحتي و بدون ترس از شناخته شدن در محيطهايي چون اتاقهاي گپ يا پستهاي الکترونيک گروهي، رفتارهايي چون "بذله گويي"(Witticism) و " لاس زني " (Flirtation)داشته باشند، رفتارهايي که در زندگي عادي بدليل موانع اجتماعي نميتوانند انجام دهند. (20)
6- جذابيت و تازگي اينترنت :
بيشتر کساني که معتاد به اينترنت ميشوند، کاربران جديد هستند. کساني که وارد محيط جديدي ميشوند و خود را در آن غرق ميكنند. از آنجايي که اين محيطها بسيار بزرگتر از محيطهايي است که افراد مبتلا ديدهاند، بعضي از آنها به مدت طولاني کاملا مسحور اين محيطها و توليدات و خدمات جديد تکنولوژيکي ميشوند (, Walther1999). (18)
انواع اعتياد به اينترنت:
Daivis در سال ( 2001) نوع استفاده بيمارگونه از اينترنت را مطرح کرد. نوع خاص(Specific) و نوع کلي(General). در نوع خاص، فرد معتاد به قسمتهاي خاصي از اينترنت وابسته است مانند خريد اينترنتي، هرزه نگاري جنسي. در نوع کلي که شخص به تمام ابعاد و جنبه هاي اينترنت وابسته است. (11)
براي اعتياد به اينترنت 5 زير گروه در نظر گرفته شده است :
1)اعتياد جنسي به اينترنت : استفاده تکانه اي بالغين از سايتها براي روابط جنسي در اينترنت
2)اعتياد به روابط اينترنتي : در محيطهايي که امکان برقراري ارتباط وجود دارد.
3)اجبار شبکه اي : اعتياد به قماربازي و خريدکردن از طريق اينترنت.
4)جمع آوري اطلاعات : کساني که بصورت تکانه اي در سايتهاي مخصوص جستجو، کسب اطلاعات ميكنند.
5)معتادان به رايانه : استفاده بيش از حد رايانه براي بازيهاي رايانهاي و بازيهاي اينترنتي (24)
بخشهاي مختلف در اينترنت توانايي هاي متفاوتي در ايجاد اعتياد در کاربران دارند. اين بخشها شامل موارد زير ميشوند :
1- هرزه نگاري(Pronography) :
رايج ترين موضوع در جستجوي اينترنت از سوي کاربران هرزه نگاريست Greenfield در سال 1999 و Griffiths در سال 2001 مبلغ 366 ميليون تا يک ميليارد دلار را براي صنعت هرزه نگاري در سال 2001 تخمين زدهاند.
از هر 5 کاربر 1 نفر در شکلهاي مختلف در اين قسمت از اينترنت فعاليت دارد.
هرزه نگاري در اينترنت فرمهاي مختلفي دارد که شامل : صفحات خاص هرزه نگاري، خريد و فروش ابزارهاي جنسي از فروشگاههاي مجازي، پيدا کردن درمانگر براي مشکلات جنسي وقت گذراني براي گفتگو با اشخاص هرزه.
هرزه نگاري در اينترنت ارزان، قانوني وقابل دسترس در هر خانه و محيط کاري است و در اين نوع فعاليت جنسي کاربران از نظر انتقال بيماريهاي منتقله از راه جنسي کاملا در امان هستند. (Griffith , 2001 )
2- ارتباطات اينترنتي (Cyber Relationships) :
چه اشخاص ازدواج کرده و چه مجردان، ميتوانند وارد شکل خاصي از اين ارتباط، با عنوان" ارتباطات عاشقانه اينترنتي " شوند. که حتي گاهي شخص مقابل وارد زندگي واقعي اونيز ميشود. ( ,Young 1997 ) در اين نوع ارتباط اشخاص ميتوانند در محيطي امن، در حالي که مجبور به بيرون رفتن از خانه يا محل کار خود نيستند روابطي به دلخواه خود داشته باشند. (Griffith , 2001 )
اين ارتباطات ميتواند از اتاقهاي گپ باموضوعات جنسي آغاز شود. اين ارتباطات با " صميميت افراطي " شروع ميشوند. بدين ترتيب، اينترنت ميتواند محيط بسيار مساعدي براي افراد همجنسگرا هم باشد.
اين نوع ارتباطات به چند گروه تقسيم ميشوند:
1- گروهي که هيچگاه در زندگي واقعي با افرادي که در اينترنت رابطه برقرار کردهاند ملاقات نميكنند.
2- گروهي که تمايل به ملاقات با دوستان اينترنتي خود دارند.
3- افرادي که در زندگي واقعي دوستان اينترنتي خود را ملاقات ميكنند و در کنار آن در محيطهاي مجازي هم به ارتباط با آنها ادامه ميدهند.
3- گشت زدن در اينترنت(Cyber Stalking) :
به رفتارهايي گفته ميشود که بعضي از کاربران اينترنت انجام ميدهند و موجب آزار و اذيت و به ستوه در آوردن کاربران ديگر ميشوند. ( Griffith , 2000 ) بطوريکه بعضي از کاربران بدون اينکه از آنها درخواست شده باشد به قصد آزار دادن، براي بقيه تصاوير هرزه نگاري يا تصاوير رقت انگيز مي فرستند يا نشاني پست الکترونيک شخص را براي گروهي مي فرستند. گروهي سعي در فريب دادن کاربران ديگر دارند و اغلب سعي ميكنند با آنها در دنياي واقعي قرار ملاقات بگذارند.
گروهي از اين افراد را کاربران با اختلالات جنسي شامل ميشوند. طبق گفته يانگ در 1998 "کودک آزاران"(Pedophilia) براي ارضاء نيازهاي خود، صرفا نيازي به آزار فيزيکي ندارند. بنابراين اينترنت، براي اين گروه از افراد راهي مناسب براي رسيدن به مقاصد خود است.
در سال 1995 گروهي به نام " فرشتگان اينترنت "(Cyber Angels) براي کمک به کاربران در مقابل فجايح "گشت زنان اينترنتي" شکل گرفت.
4- قمار بازي :
در تحقيقات Pratarelli و همکاران در سال 1999، 4 درصد از کاربران ذکر کردند که در اينترنت قماربازي ميكنند.
خريد وفروش سهام، حراجهاي اينترنتي مانند ebay هم طبق تحقيقات Youngو Orazack جزو رفتارهاي قماربازي مرضي به شمار مي آيند که به فرد احساس قدرت و هيجان ميدهد.
5- فضاهاي چندين کاربري (MUDS) :
شامل بازيهاي با مضامين جنگهاي فضايي و دوئلهاي قرون وسطايي ميشود که کاربران در آنها ميتوانند شخصيتهاي خاصي را انتخاب کنند و با اين نقشهاي خاص با ديوها بجنگند و به خريد وفروش اسلحه بپردازند. اين محيطها همچنين قابليتهاي اتاقهاي گپ را نيز دارند. طبق تحقيقات Young در سال 1997 استفاده از محيطهاي MUDS يکي از دو فعاليتهاي اينترنتي اعتياد آور هستند به اين علت که در اين فضاها اشخاص ميتوانند شخصيت خود را عوض کنند و با شخصيتهايي خيالي در دنياي خيالي خود زندگي کنند.
6- اتاقهاي گپ :
يکي ديگر از 2 فعاليتي که در اينترنت بيشتر اعتيادآورند، گپ زدن در اتاقهاي گپ است. (Griffith 2000، Young 1998 ) اتاق گپ محلي است که در آن کاربران ميتوانند با بقيه گفتگو کنند. اين اتاقها در تمام ساعات شبانه روز فعال هستند و کاربران ميتوانند در آن واحد با چند نفر گفتگو کنند وارتباطاتي در سطوح مختلف با ديگران داشته باشند.
7- خريد اينترنتي :
يکي از قسمتهاي جذاب اينترنت، خريد کالا از طريق شبکه است. که با حراج اينترنتي يا خريد سهام تفاوت دارد. اين قسمت، کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است.
8- جمع آوري اطلاعات :
يک نوع فعاليت نسبتا خوش خيم در اينترنت است. در اينترنت محيطهاي خاصي براي جستجو وجود دارد که افراد براي پيدا کردن منابع و علايق خود ميتوانند در آن جستجو کنند. اين نوع فعاليت، بندرت اعتياد اور است. (11)
Young در سال 1996 تحقيقي بر روي 605 نفر از کاربران اينترنت انجام داد، که نشان ميدهد نوع استفاده از اينترنت در افراد وابسته به اينترنت و افراد غيروابسته به آن متفاوت است.
جدول 1-1
نوع استفاده از رايانه
غير وابسته هاوابسته هابخشهاي مختلف
7%35%اتاقهاي گپ
5%28%MUDS
10%15%گروههاي جديد
30%13%پست الکترونيکي
25%7%سايتها
24%2%قسمتهاي اطلاعاتي
همانگونه که طبق جدول 1-2 ملاحظه ميشود، اتاقهاي گپ و محيطهاي MUD، رايج ترين قسمتهايي از اينترنت هستند که افراد وابسته به اينترنت را جذب خود ميكنند.(16)
تفاوت جنسيت و نوع کاربري از رايانه و اينترنت :
بطور کلي، جنسيت يکي از عواملي است که نوع کاربري و دلايل زيربنايي براي استفاده از اينترنت را تحت تاثير قرار ميدهد. عامل اساسي در اينجا پيش فرضهايي است که در جامعه براي زن ومرد در نظر گرفته ميشود.
به نظر ميرسد مردها از بازي هاي تعاملي که مستلزم قدرت و تسلط است، لذت ميبرند. اين بازي ها از بازي هاي ويديويي از اين جهت متفاوت هستند که حالت تعاملي دارند و رتبه و مقام هريک در آن مشخص ميشود. بنابراين وقتي کسي برنده ميشود، براي او شخصيتي به وجود مي آيد که باعث تشخص و مقام او در بين ديگران ميشود. جنبه هاي خشونت و تسلط حاکم بر اين بازي ها چيزي است که باعث لذت مردها ميشود. (3)
طبق تحقيقات Cooper در سال 2000، زنان بيشتر از مردان علاقهمند به صرف وقت در محيطهاي گپ با موضوع جنسي هستند و مردها بيشتر به وقت گذراندن در صفحات با موضوع هرزه نگاري هستند. مردان تمايل دارند تجربيات جنسي داشته باشند و از طريق بينايي تحريک شوند در حاليکه زنان به برقراري ارتباط و تعاملات علاقهمند هستند. (23)
زن ها بيشتر از مردها سعي ميكنند ظاهر جسماني خود رااز ديگران پنهان کنند. معيارهاي زيبايي در هر فرهنگي فرق ميكند. بنابراين زن هايي که با اين معيارها خودشان را متناسب نميدانند و يا خود راچندان جذاب نميبينند، بدون ترس از برملاشدن آن ميتوانند فرصت اين ارتباطات را به دست آورند. اين تفاوتها به نوعي نشان دهنده نوع نگرشي است که جامعه براي مرد و زن در نظر ميگيرد. (3)
تشخيص
تشخيص اوليه به علت اينکه هنوز معيارهاي تشخيصي معيني براي اعتياد به اينترنت در DSM- IV- TR ذکر نشده، مورد اختلاف است.
تشخيص اعتياد به اينترنت به علت خاصيت ذاتي مرضي آن با استفاده از معيارهاي قماربازي بيمارگونه در DSM-IV-TR داده ميشود. زيرا اعتياد به اينترنت هم مانند قماربازي بيمارگونه نوعي اختلال کنترل تکانه است.
Young در سال 1996 پرسشنامه 8 سؤالي (Internet Addiction Scale= IAS) را که تعديل شده معيارهاي قماربازي بيمارگونه بود براي تشخيص اعتياد به اينترنت ترتيب داد.
1- آيا مشغوليت فکري درباره اينترنت داريد؟
2- آيا احساس ميكنيد نياز به استفاده از اينترنت با زمان بيشتري داريد تا به رضايت برسيد؟
3- آيا مکررا تلاش ناموفق براي کنترل کردن، کاهش دادن يا متوقف کردن استفاده از اينترنت داشته ايد؟
4- آيا هنگام تلاش براي کاهش يا متوقف کردن استفاده از اينترنت احساس بيقراري، افسردگي يا بدخلقي ميكنيد؟
5- آيا در اينترنت بيشتر از آنچه قصد داريد مي مانيد؟
6- آيا رابطه مهم، شغل يا فرصتهاي درسي شما بخاطر استفاده از اينترنت به خطر افتاده است؟
7- آيا به افراد خانواده، درمانگر يا ديگران براي پنهان کردن ميزان صرف وقت در اينترنت دروغ گفته ايد؟
8- آيا اينترنت را به عنوان راه فرار از مشکلات يا احساس ناراحت کننده (مثلا درماندگي، گناه، اضطراب يا افسردگي) مورد استفاده قرار ميدهيد؟
کساني که حداقل به 5 سؤال از 8 سؤال پاسخ مثبت دهند، به عنوان معتاد به اينترنت شناخته ميشوند. (7)
ملاکهاي تشخيص گلدبرگ (1996 ) براي اختلال اعتياد به اينترنت :
الگوي غير انطباقي استفاده از اينترنت، که موجب تخريب يا ناراحتي قابل ملاحظه از نظر باليني ميشود، و با سه (يا بيشتر) از علايم زير، که زماني در طول 12 ماه روي ميدهند، تظاهر ميكند.
اول) تحمل، که با هريک از موارد زير تعيين ميشود:
الف) نياز براي افزايش قابل ملاحظه مقدار زمان صرف شده در اينترنت براي رسيدن به رضامندي.
ب) کاهش قابل ملاحظه در اثرات اينترنت در هنگام استفاده از همان مقدار وقتي که برروي اينترنت صرف شده است.
دوم) ترک، که با هريک از موارد زير مشخص ميشود:
الف) نشانگان ترک اينترنت ( بروز نشانههاي محروميت از استفاده از اينترنت)
1- قطع (يا کاهش ) استفاده از اينترنت به مقاديري بيشتر و دوره طولاني از آنچه که مورد نظر است.
2- دو يا بيشتر از علايم زير، ظرف چند روز تا يک ماه بعد از قطع تظاهر ميکند:
بيقراري رواني - حرکتي
اضطراب
افکار وسواسي درباره اينکه در اينترنت چه ميگذرد
رويا و خيالبافي درباره اينترنت
حرکات تايپ کردن ارادي و غيرارادي با انگشتان
نشانههاي ملاک دو موجب ناراحتي يا اختلال در کارکردهاي اجتماعي، شغلي يا کارکردهاي مهم متعدد ديگر زندگي ميشود.
ب) استفاده از اينترنت براي اجتناب يا تسکين نشانههاي ترک ادامه مييابد.
سوم) معمولا باعث تماس بيشتر يا طولاني تر از آنچه که در نظر گرفته شده بوده است ميشود.
چهارم) ميل مداوم يا تلاش هاي ناموفق براي کاهش يا کنترل استفاده از اينترنت
پنجم) وقت زيادي صرف فعاليتهاي مربوط به اينترنت (مثلا خريد کتاب، راهنما و... ) ميشود.
ششم) فعاليت هاي مهم اجتماعي، شغلي يا تفريحي به خاطر استفاده از اينترنت حذف ميشود ياکاهش مييابد.
هفتم) استفاده از اينترنت عليرغم دانستن اينکه مسايل مستمر جسماني، اجتماعي، شغلي يا رواني از آن ناشي شده يا آن را تشديد کرده است، مانند محروميت از خواب، مشکلات زناشويي يا خانوادگي، تاخير در قرار ملاقات ها، مسامحه و غفلت در وظايف شغلي يا احساس بي حوصلگي با افراد مهم زندگي ادامه مييابد. (3)
Egger ملاکهاي تشخيص اعتياد به اينترنت در دانشجويان را موارد زير ميداند:
1- بيان نتايج منفي حاصل از مصرف اينترنت
2- شرکت زياد در گروههاي کمک به خود در اينترنت
3- احساس اضطرار براي وصل شدن به اينترنت وقتي هنوز اتصال برقرار نکردهاند
4- فكر كردن به در اينترنت بودن، زماني كه به ان وصل نيست.
5- احساس گناه نسبت به استفاده از اينترنت
6- دروغ گفتن به دوستان درباره طول مدت زماني که صرف اينترنت ميكنند
7- بيان افتهاي تحصيلي به علت استفاده از بيش از حد از اينترنت. (20)
Rasmussen در سال2000 معيارهاي زير را براي اختلال اعتياد به اينترنت ارائه ميدهد:
1- بطور فزاينده در تعهدات عمده خود در کار، مدرسه يا خانه اشکال دارند
2- از اينترنت بيشتر استفاده ميكنند و كمتر لذت مي برند
3- در مواقعي که تماس ندارند بيقرار، حساس ومضطرب هستند
4- در قطع، کنترل کردن يا توقف استفاده موفق نيستند
5- به خاطر استفاده از اينترنت مشکلات جسمي، روان شناختي و اجتماعي دارند، اما در رفتار خود پافشاري ميكنند.
انجمن روان پزشکان آمريکا(American Psychiatric Association= APA) در سال 1997 دو سمپوزيوم براي ادامه تحقيقات و نظريات رفتار مربوط به اينترنت ترتيب داده است که در مقايسه با ارائه يک پوستر در سالهاي قبل نشان ميدهد در چند سال اخير به اين مسأله به عنوان يکي از اشتغالات مهم بعضي از روانشناسان توجه زيادي شده است. همچنين در سالهاي اخير چاپ يک مجله جديد که به جنبه هاي مختلف استفاده و اعتياد به اينترنت، مستحق آن است که به عنوان يک اختلال کنترل تکانه قانوني طبقه بندي خاص خودش را در تجديد نظرهاي جديد DSM-IV-TR داشته باشد. (,Young 1996) (3)
گاهي بيماران به علت استقبال دانشگاهها و ادارات و شرکتهاي مختلف از اينترنت، از معتاد بودن خود به اينترنت غافل هستند و حتي کساني که به هر8 سؤال پاسخ مثبت دادهاند، آنرا نفي ميكنند.
بر نشانههاي اعتياد به اينترنت به راحتي با اين توجيهات سرپوش گذاشته ميشود:
" من به عنوان قسمتي از شغلم به اينترنت نياز دارم ".
" اين فقط يک ماشين است "
" همه از آن استفاده ميكنند " (7)
براي برخورد با چنين افرادي روانشناسان سؤالاتي مطرح کردهاند که با پرسيدن آنها از فرد معتاد به اينترنت، ميتوان او را نسبت به اين مسأله آگاه کرد.
1- آيا شما از مسائل مهم زندگي خود به خاطر اين رفتار چشم پوشي ميكنيد؟
2- آيا اين رفتار، روابط شما با افراد مهم در زندگيتان را مختل ميكند؟
3- آيا افراد مهم زندگي شما به خاطر اين رفتار، شما را آزار ميدهند يا به شما بيتوجهي ميکنند ؟
4- آيا وقتي از شما به علت اين رفتارتان انتقاد ميشود شما حالت تدافعي به خود ميگيريد يا تحريک پذير ميشويد؟
5- آيا تا به حال به خاطر اين کاري که انجام ميدهيد احساس گناه يا اضطراب کردهايد؟
6- آيا تا به حال سعي کردهايد اين رفتار خود را از ديگران پنهان کنيد؟
7- آيا تا به حال سعي کردهايد اين رفتار خود را قطع کنيد اما نتوانسته باشيد؟
8- آيا تا به حال با خود صادق بودهايد؟ آيا احساس کردهايد نياز پنهان ديگري شما را به اين رفتار وادار ميكند؟ (14)
درمان
عليرغم اينکه آگاهي مردم نسبت به استفاده مرضي از اينترنت به عنوان يک حقيقت، افزايش پيدا کرده است اما، اشخاصي که از اين اختلال رنج ميبرند هميشه در پيدا کردن متخصصاني که آگاهي لازم را درمورد اين اختلال داشته باشند يا گروههاي درماني ويژه معتادان به اينترنت ناموفق هستند و اختلال آنها اغلب ناشناخته باقي ميماند. به اين منظور، چندين راه درماني براي اين اختلال از سوي محققين مختلف پيشنهاد شده است. (25)
Young، 5 تکنيک براي درمان اعتياد به اينترنت ذکر ميكند :
1- تمرين متضاد :
درمانگران ميتوانند از الگوهايي که کاربران از آنها در اينترنت استفاده ميكنند براي درمان استفاده کند. به اين منظور، درمانگر بايد از مراجعه کننده اين سؤالات را بپرسد:
1- چه روزهايي از هفته، با اينترنت در تماس است؟
2- اغلب چه ساعتي از روز اين کار را شروع ميكند؟
3- هر بار تماس با اينترنت چه مدتي طول ميكشد؟
4- معمولا کجا از رايانه استفاده ميكند؟
بعد از اينکه درمانگر الگوي فرد را تشخيص داد، درگام بعدي لازمست جدول زمانبندي را که متضاد آن باشد طراحي کند تا از عادتهاي جديد براي از بين بردن عادتهاي قديمي استفاده کند.
براي مثال، اگر فرد، اولين کاري که در صبح بعد از بيدارشدن از خواب انجام ميدهد، چک کردن پست الکترونيک خود است، به او پيشنهاد ميكنيم قبل از تماس با اينترنت، دوش بگيرد يا صبحانه بخورد يا اگر فقط آخر هفته ها اين کار را انجام ميدهد از اين به بعد در طول هفته با اينترنت تماس داشته باشد.
2- حمايت بيروني :
يک روش ديگر اينست که به او کمک کنيم تا بازمانبندي خاصي از اينترنت خارج شود، بطوريکه اگر قرار است ساعت 5/7 از اينترنت خارج شود، از او بخواهيم ساعت 30/6 اين کار را انجام دهد به اين منظور ميتوان از ساعت زنگ دار استفاده کرد. وقتي زنگ زده شد او بايد از اينترنت خارج شود.
3- هدف گذاري :
ممکن است عليرغم تمام تلاش کاربران درمان ناموفق باشد بدين منظور با گذاشتن اهداف منطقي براي آنها بايد برنامه ريزي انجام شود. مثلا به جاي 40 ساعت در هفته، 20 ساعت از اينترنت استفاده کنند. او اين زمانها رادر تقويم شخصي يادداشت ميكند. در برنامه ريزي بايد توجه داشت که طول مدت تماس را کم و تعداد دفعات را زياد کنيم. اين همکاري کردن مراجعه کننده طبق برنامه، به او اين احساس رضايت بخش را ميدهد که ميتواند نحوه استفاده خود را تحت کنترل درآورد.
4- پرهيز کردن :
در اين روش ابتدا مشخص ميشود کاربر چه نوع اعتيادي دارد. يعني بيشتر به کدام بخش از اينترنت جذب ميشود. براي مثال از کسي که به اتاقهاي گپ اعتياد دارد، بخواهد هنگام تماس با اينترنت از بخشهاي ديگر مثل سايتها يا پست هاي الکترونيک شخصي، استفاده کند.
اين روش بيشتر براي کساني کاربردي و مناسب است که اعتيادي ديگر مثل مواد يا الکل را در سابقه خود ذکر ميكنند. اين افراد به اين علت به سمت اعتياد به اينترنت کشيده ميشوند که آنرا سالم ميدانند. بنابراين از اين طريق ميتوان به آنها کمک کرد تا بتوانند در مورد مشکل زمينه اي خود تمرکز کنند.
5- کارتهاي يادآور :
يکي از اشتباهاتي که مراجعه کنندگان اغلب انجام ميدهند اينست که مشکلات خود را بزرگ جلوه ميدهند. براي اينکه به اين افراد کمک کنيد تا در هدف خود مبني بر کاهش استفاده از اينترنت موفق شوند لازمست از آنها بخواهيد فهرستي را حاوي موارد زير تهيه کنيد:
1- پنج مشکل بزرگ که متعاقب اعتياد به اينترنت برايش بوجود آمده را بنويسيد.
2- پنج مورد از فوايدي را که از بکاربردن يک برنامه ثابت بدست مي آورد را بنويسيد.
سپس از او بخواهيد آن را در يک جدول روي کاغذ بنويسد و آنرا هميشه در کيف يا جيب خود نگه دارد و هرگاه تمايل به اتصال به اينترنت داشت آنرا درآورد و مشاهده کند، از چه چيزهايي مي خواهد اجتناب کند و چه کارهايي مي خواهد انجام دهد تا زندگي مؤثرتري داشته باشد.
از مراجعه کننده بخواهيد چندين بار اين کار را انجام دهد و سود و زيان استفاده کردن ونکردن از اينترنت را بارها مرور کند. در نتيجه انگيزه لازم براي کاهش مصرف اينترنت در او ايجاد ميشود بعلاوه اين عمل باعث ميشود، پس از موفقيت درمان، احتمال عود اختلال کمتر شود.
به مراجعه کننده قوت قلب دهيد که تا آنجا که ممکن است فهرست خود را گسترده تر و صادقانه تر درست کند.
6- صورت برداري شخصي :
وقتي که بيمار سعي ميكند ارتباط خود با اينترنت را قطع کند يا طبق برنامه از آن پرهيز کند، زمان خوبي است تا به او کمک شود، فعاليتي را براي جايگزين کردن با آن پيدا کند. درمانگر بايد از مراجعه کننده بخواهد، صورتي از فعاليتها را که با روآوردن اعتياد گونه به اينترنت در زندگي خود قطع کرده يا کاهش داده تهيه کند. مثلا ورزش کردن، ملاقات با دوستان ياموارد ديگر و بعد اين فعاليتها رابراساس
1- خيلي مهم
2- مهم
3- نه خيلي مهم
رتبه بندي کند. در مورد فعاليتهايي که او از آنها به عنوان خيلي مهم ياد کرده از او سؤال کنيد که اين فعاليتها چقدر کيفيت زندگي او را بالاتر برده بود. اين عمل در آگاه تر کردن او کمک ميكند و ميتواند اينترنت را با فعاليتهاي سابق خود مقايسه کند و لذت فعاليتهاي سابق در زندگي عادي را با لذت ارتباط با اينترنت جايگزين کند.
7- گروههاي حمايت کننده :
بعضي افراد به دليل عدم وجود حمايت اجتماعي به اينترنت گرايش دارند Young در سال 1997 عنوان کرد کساني که تنها زندگي ميكنند (مانند خانه دارها، مجردها، ناتوانان و يا بازنشستگان) در معرض خطربيشتري براي اعتياد به اينترنت هستند. زيرا اين افراد زمان زيادي را به تنهايي در خانه صرف ميكنند و گپ زدن، بازيهاي تقابلي و مانند آن جايگزين براي زندگي واقعي آنهاست. همچنين کساني که يک واقعه مهم مانند از دست دادن کسي، طلاق يا از دست دادن شغل در ماههاي اخير داشتهاند، آسيبپذيري بيشتري براي اعتياد به اينترنت دارند. بنابراين اگر درمان در زمان منطقي به پايان نرسد، بايد به حمايت اجتماعي آنان در زندگي روزمره توجه بيشتري شود.
درمانگر بايد کمک کند تا يک گروه حمايتي جايگزين را که با موقعيت فرد متناسب تر است پيدا کند. شرکت در اين گروهها و پيدا کردن دوستهاي مشابه ميتواند به او کمک کند تا ميل و وابستگي آنها به اينترنت را کم کند. به همين منظور در سالهاي اخير چندين گروه حمايتي براي معتادان به اينترنت در بيمارستانهاي مختلف ايجاد شده است.
8- خانواده درماني :
خانواده درماني براي مراجعيني که مشکلات زناشويي يا خانوادگي دارند واعتياد به اينترنت تاثير سوئي در زندگي آنها گذاشته انجام ميشود. از طرق مختلف ميتوان براي درمان اين افراد اقدام کرد :
1- آموزش به خانواده در اين زمينه که يک معتاد به اينترنت چگونه ميتواند باشد.
2- کاهش سرزنش از سوي خانواده در قبال رفتار اعتيادي فرد.
3- بهبود ارتباطات شفاف بين اعضاي خانواده براي شناخت و از بين بردن عواملي که باعث شده فرد براي جبران آنها به اينترنت پناه ببرد و ارضاي رواني بدست آورد.
4- تشويق اعضاي خانواده براي کمک در بهبود رفتار مراجعه کننده با ايجاد زمينه اي مانند سرگرميهاي جديد، مسافرتهاي طولاني و توجه به احساسات او. خانواده ميتواند با حمايت قوي خود سهم مهميدر بهبودي فرد داشته باشد. (7)
بنا به ديدگاه Grohol افراد وابسته به اينترنت دو گروه هستند:
1) افرادي که به علت مشکلات خاص خود مانند مشکلات رواني چون افسردگي، اضطراب و غيره يا بيماريهاي جدي جسمييا ناتوانيهاي جسمييا مشکلات ارتباطي به اينترنت پناه مي آورند زيرا تمايل به روبروشدن با مشکلات خود را ندارند.
2) افرادي که مشکلاتي که در بالا ذکر شد را ندارند اما به علت استفاده بيش از حد ناشي از عدم کنترل تکانه، به اينترنت معتاد شدهاند.
که شيوه درمان براي دو گروه بايد تفاوت داشته باشد.
براي گروه اول، بايد درمان حرفه اي براي مشکلات آن مانند افسردگي توسط متخصصين انجام شود و در مورد گروه دوم، توسط درمانگرهاي حرفه اي آموزش ديده بايد رفتار عدم کنترل تکانه آنها درمان شود. اين درمان ممکن است سالها ادامه داشته باشد. متعاقب اين درمانها مدت زماني که کاربر صرف اينترنت ميكند بتدريج کاهش پيدا ميکند. (18)
طبق ديدگاه Young و Orazach که اختلال اعتياد به اينترنت را نوعي اختلال کنترل تکانه عنوان ميكنند. دو نوع درمان ميتواند به معتادان اينترنت کمک کند:
1- درمان شناختي رفتاري (Cognitive Behavioral Therapy= CBT)
2- درمان افزايش انگيزه (Motivational Enhancement Therapy= MET)
که درمان شناختي رفتاري متداول تر از درمان افزايش انگيزه است. (12)
يکي از مشکلاتي که همواره متخصصين با آن دست به گريبان بودهاند اينست که افراد معتاد به اينترنت علاقه اي به ارتباط چهره به چهره با درمانگر ندارند و اغلب متمايلند تداخلات درماني را از طريق اينترنت دريافت کنند. در حال حاضر سايتهايي توسط اين متخصصين در اينترنت راه اندازي شده مانند :
www. internetaddichion. Com
www. netaddiction. com
طبق عقيده Orazack، متخصصين همگام با درمان بايد به پيشگيري از اين اختلال نيز توجه کنند. به اين منظور در مورد کودکان نسلهاي جديد که در شروع راه استفاده از رايانه هستند بايد اين نکته لحاظ شود که ساعات کميرا صرف استفاده از اين ابزار نمايند. (13)
متاسفانه در حالي که تعداد زيادي از معتادان به اينترنت و خانوادههاي آنها از اين مسأله رنج ميبرند به علت نبود گروههاي حمايتي و سطح آگاهي پايين متخصصين در مورد اعتياد به اينترنت و اثرات آن بر سلامت روان مشکل اين افراد جدي گرفته نميشود و اختلال آنها ناشناخته باقي مي ماند. بنابراين درمانگاهها و مراکز بازپروري بهداشت رواني بايد کاري کنند که تاثير اين اختلال کمرنگ جلوه نکند و خدمات درماني اثربخشي را نيز براي آن ارائه دهند. (25)
عوارض اعتياد به اينترنت :
مشکلات جسمي :
تاکنون در مورد عوارض وابستگي به مواد مانند سيروز کبدي ناشي از الکليسم يا افزايش احتمال سکته مغزي ناشي از کوکائين توضيحات زيادي داده شده اما در مورد خطرات و عوارض اعتياد به اينترنت تحقيقات کمي انجام شده است. مواردي که تاکنون در تحقيقات به آنها اشاره شده است شامل :
تغيير الگوي خواب به علت استفاده شبانه از اينترنت که استفاده از قرصهاي کافئين دار رابدنبال خود دارد وهمچنين باعث خستگي شديد ومختل شدن فعاليتهاي روزمره ميشود که خود باعث کاهش عملکرد سيستم ايمني و مستعد کردن فرد به بيماري ميشود.
بعلاوه نشستنهاي طولاني روبروي رايانه باعث کم شدن فعاليتهاي فيزيکي، سندرم تونل کارپال، کمر درد و خستگي چشم ميشود. (7)
علاوه بر آن تاکنون گزارشهايي از مرگهاي مربوط به اينترنت وجود داشته که به علت ايست قلبي ناشي از کمبود خواب و همچنين خودکشي هاي به دنبال اضطراب ناشي از اينترنت بوده است. (Imer , Dewitt ,1997 ; Rheingold 1994 ) (19)
مشکلات خانوادگي :
طبق تحقيقات Young در سال 1996، 53 درصد از معتادان به اينترنت مشکلات جدي در روابط با افراد مهم زندگي خود داشتند. اعتياد به اينترنت بر تمام روابط مهم مانند روابط زن و شوهر، والد و فرزند و روابط دوستي تاثيرات سوء ميگذارد. يکي از دلايل اين مشکل، اختصاص دادن زمان طولاني وابستگان اينترنت به آن و در نتيجه غفلت از وظايف روزمره در قبال خانواده، همسر و دوستان است. از طرف ديگر وجود قابليتهاي روابط عاطفي و جنسي در اينترنت، روابط زناشويي را تهديد ميكند. بطوري که دادگاههاي خانواده اعلام کرده آمار طلاق در اين گروه در حال افزايش است. (Quittner، 1997)
مشکلات تحصيلي :
اعتياد به اينترنت اغلب باعث ايجاد تاثيرات سوء بر نتايج تحصيلي دانش آموزان و دانشجويان ميشود. بطوريکه در 85 درصد از معتادان مشکلات تحصيلي ايجاد کرده است. (Young، 1996)
که از بين آنها ميتوان به افت شديد در نمرات، از دست دادن کلاسها و کاهش ساعات مطالعه اشاره کرد. (7)
Anderson در سال 1997 در تحقيقي که بر 200 دانشجو انجام داد، دريافت يک سوم مشکلات تحصيلي دانشجويان مربوط به استفاده بي رويه آنان از اينترنت است.(12)
مشکلات شغلي :
ايترنت براي 55 درصد از معتادان شاغل مشکلات جدي ايجاد کرده است. (7) مشکلاتي چون :
1- کاهش توليد
2- کاهش رضايت شغلي
3- کاهش سود دهي
4- کاهش کيفيت محصولات
5- افزايش احتمال از دست دادن کار(15)
اينترنت و ويژگيهاي شخصيتي :
عليرغم اينکه آگاهي نسبت به اختلال اعتياد به اينترنت به عنوان يک حقيقت بالا رفته است، اما تحقيقات کميدرباره ويژگيهاي شخصيتي که افراد دارنده آنها را مستعد اين اعتياد ميكند، از سوي محققين انجام شده است. (Loytsker، Aiello 1997 ) مطالعاتي که اين دانشمندان انجام دادند نشان داد احساس تنهايي(Loneliness)، فوبي اجتماعي(Social Phobia) و کناره گيري از اجتماع در معتادان به اينترنت در سطوح بالايي وجود دارد.
در مطالعه اي که Young در سال 1998 انجام داد، دريافت در معتادان به اينترنت سطوح بالايي از اين ويژگيها وجود دارد : منزوي بودن، محدود کردن تعاملات اجتماعي، راحت نبودن در اجتماع و عکس العملهاي احساسي نشان دادن نسبت به ديگران.
همچنين نتايج نشان داده وابستگان به اينترنت اغلب انسانهاي حساس و گوش به زنگ و مرموز هستند. (6)
مطالعات ديگر نشان ميدهد کساني که داراي ويژگيهايي چون خيالپردازي، خجالتي بودن، فوبي اجتماعي، فقدان موقعيت اجتماعي ياتوجه اجتماعي دارند براي معتاد شدن به اينترنت مستعد هستند. (19)
Kraut در سال 1999 باتحقيقي که بر 169 نفر از افرادي که قبل و 1 تا 2 سال بعد از استفاده از اينترنت انجام داد، بيان کرد، نوجواناني که از جامعه کناره گيري ميكنند به علت فرار از واقعيت به اينترنت پناه ميبرند.
همانطور که Shotton در سال 1991 بيان کرد معتادان به رايانه تمايل به جداکردن خود از جامعه دارند و با اينکه مدت طولاني جلوي رايانه بنشينند و از جامعه دور باشند مشکلي ندارند، در معتادان به اينترنت هم که بصورت طولاني مدت وقت خود را صرف اينترنت ميكنند و در تمام اين مدت تنها هستند به همين صورت است. با اين تفاوت که آنها با وجود اينکه جسمشان تنهاست اما از مزيت پذيرفته شدن از طرف جمع نيز برخوردارند. ويژگي ناشناخته بودن در اينترنت به افراد منزوي اين فرصت را ميدهد که در اينترنت براي خود شخصيت خيالي جديدي بسازند و از اين طريق نيازهاي اجتماعي خود را تامين کنند. ناشناخته بودن به کساني که در ملاقاتهاي اوليه در دنياي واقعي احساس خطر ميكنند و کساني که به سختي به ديگران اعتماد ميكنند، اجازه ميدهد تا به راحتي و بدون کنترل و مهار در اينترنت رابطه برقرار کنند.
و همچنين به اشخاصي که عقايد خشک و متعصبانه دارند و مدافع تابوهاي اجتماعي هستند و در دنياي حقيقي نميتوانند عقايد خشک متعصبانه خود را بيان کنند. امکان آن را ميدهد تا بدون مهار ابراز وجود و عقيده کنند.
همچنين طغيان خشم و ميل جنسي که در اجتماع جايي براي ابراز ندارد براحتي در اينترنت ديده ميشود. بنابراين نتايج اين تحقيقات بيانگر آنست که ويژگيهاي شخصيتي خاص قادرند افراد را مستعد اختلال اعتياد به اينترنت سازند. هر چند که هنوز جاي اين سؤال باقي است که آيا ويژگيهاي شخصيتي خاص افراد را مستعد به اعتياد به اينترنت ميكند يا اعتياد به اينترنت باعث بوجود آمدن اين ويژگيها در اين افراد ميشود. (19)
تاثير اينترنت بر عواطف :
سطح خلق معتادان به اينترنت اغلب با دسترسي و عدم دسترسي آنها به اينترنت تغيير ميكند. بطوريکه اغلب آنها احساسات خود را هنگام عدم دسترسي به اينترنت اينگونه توصيف ميكنند:
احساس تنهايي، نگراني، احساس پوچي و احساس منع شدگي. و در مقابل زماني که به اينترنت وصل هستند، اغلب احساس هيجاني بودن، خوشحالي، آزادي، جذاب بودن، حمايت شدن و احساس خوب بودن دارند.
تاثير اينترنت بر شناخت :
نگراني و پيش بيني کردن منفي حوادث، ويژگيهايي هستند که در افراد معتاد به اينترنت نسبت به افراد عادي جامعه بيشتر ديده ميشوند. يانگ رو آوردن به اينترنت را در اين افراد مکانيسم رواني فرار از مشکلات ميداند. (7)
اينترنت و سلامت روان :
کساني که سوء مصرف اينترنت دارند بيشتر از سايرين در طول زندگي از اختلالات روانپزشکي ديگر مانند افسردگي (, Young Rodgers ,1998(2) ;Orazack 1999 (7)) اختلال دوقطبي Gold smith , ,Shapira Mec Elroy, Keck Khosla ,2000 - 1999)(2) رفتار جنسي تکانه اي ( Cooper و همکاران، 2003 و 2000 )
بعلاوه، در معتاداني که بيشتر به فعاليتهاي مانند قماربازي و مسائل جنسي در اينترنت مي پردازند اختلالات ديگر بيشتر قابل مشاهده است.
( Green field، 1999 ; Morahan Martin ,Schumker , 2000 ; ,Young 1997)
اما هنوز بر سر اين مسائل تفاهمي وجود ندارد:
1- آيا اعتياد به اينترنت، نشانه اي از اختلالات است؟
2- علت و اثر ارتباط بين مصرف بيش از حد اينترنت و اين اختلالات چيست؟
ويژگيهاي اينترنت بيان کننده آنست که چگونه اين اختلالات گسترش پيدا ميكند، براي مثال اينترنت ميتواند مجرايي تازه براي کساني باشد که اختلال تکانه اي جنسي دارند. اينترنت براي اين افراد، براحتي قابل دسترسي است و ميتواند براي آنها انواع ابزارهاي جنسي فراهم کند. ناشناخته بودن، دسترسي 24 ساعته بدون هيچگونه کنترل ومهاري، قابليت انتخاب بالا و آزادانه در مورد پيدا کردن شريک جنسي راهي جديد است براي تعاملات جنسي کساني که فشارهاي جنسي را احساس ميكنند.
اين امکان وجود دارد که کساني که اعتياد جنسي به اينترنت دارند از قبل اختلالات زمينه اي داشتهاند. اما در بعضي افراد در خارج از محيط اينترنت اين اختلال وجود ندارد. (Cooper و همکاران، 1999 )
بطور مشابه، قماربازي مرضي در اينترنت نوع جديدي از رفتار قديمي است اما الگوي قماربازان مرضي در اينترنت با نوع سابق آن فرق دارد. که اينجا هم قابل دسترس بودن و دريافت پاسخ آني، تسهيلاتي براي فرد فراهم ميكند.
تاکنون تحقيقات کميدر زمينه ارتباط اختلالات رواني قبل از اعتياد به اينترنت انجام شده است.
هنوز علت و اثر ارتباط بين استفاده بي رويه از اينترنت و افسردگي و تنهايي قطعي نيست.
اين ارتباط ممکن است دوطرفه باشد. افرادي که تنها يا افسرده هستند براي اينکه از احساس دردناک خود کم کنند به اينترنت پناه مي آورند. چون آنها از اين طريق ارتباطات دوستانه و حمايتهاي انسانهاي ديگر را بدست مي آورند و اينها دقيقا چيزهايي است که آنها در زندگي واقعي از دست دادهاند.
(Morahan Maythin ,1999 ; Morahan Marthin , Schumker , 2000 و 2003)
تحقيقات نشان داده که معتادان به اينترنت براي اين به اينترنت روي مي آورندکه احساسهاي منفي خود را کم کنند. فرار از فشارها، بهتر کردن روحيه خود وقتي خلق پائين دارند يا مضطرب هستند يا از جامعه کناره گيري کردهاند از جمله آنها هستند. ( Anderson 1999; Morahan Marthin ,Schumker , 2000 )
اين يافته ها مهر تاييدي است بر تئوري کساني که بيان ميكنند اعتياد به اينترنت از نشانههاي اختلالات ديگر اين افراد است.
افسردگي اغلب همراه تعدادي از اختلالات مانند سوء مصرف مواد، قمار بازي مرضي، اختلالات خوردن(Eating Disorder)، اختلالات اضطرابي و اختلال شخصيت(Personal Disorder) فردي ديده ميشود.
(Fuentes , Lorenzo , Apa ,2000 ; Becona , 1996 )
احساس تنهايي همرا اختلالاتي چون افسردگي، خصومت بين فردي، اضطراب و اختلال شخصيت ( Elliott , Forsyth , 1999 ) و اختلال تکانه جنسي (Cooper و همکاران، 1999 ) وجوددارد.
بنابراين اگر فرد همزمان دواختلال داشته باشد، نميتوان با قطعيت علت اصلي را پيدا کرد. در نتيجه، در مورد اختلال اعتياد به اينترنت هم دقيقا نميتوان گفت آيا اختلالات رواني نشانههاي بيماري است يا علتي براي اين روآوردن به اينترنت و اعتياد به آن هستند.
مطالعات آينده بايد اثرات اينترنت و علل آنها را شفاف تر سازند. (2)
در فصل دوم به مطالعات انجام شده درباره ارتباط اينترنت و سلامت روان بيشتر خواهيم پرداخت.
- در ژانويه سال 2005 در دپارتمان روانپزشكي كالج پزشكي Dong-A بوسان كره تحقيقي با عنوان: " نيمرخ(Symptom Checklist-90-Revised) SCL-90-Rو (Sixteen Personality Factor Questionnaire)16PF در دانش آموزان دبيرستاني كه استفاده بي رويه از اينترنت دارند" توسط Yang CK,Cho BM,Baity M,Lee JH,Cho JSانجام شد.
اين تحقيق براي تعيين وجود نشانههاي روانپزشکي و ويژگيهاي شخصيتي دانش آموزان دبيرستان کره اي که استفاده بيش از حد اينترنت داشتند، صورت گرفت.
به اين منظور يک بسته سوال که شامل 4 پارامتر:
1- استفاده از اينترنت در طول ماه گذشته ، 2- تست اعتياد به اينترنت (Internet Addiction Test= IAT) ، 3- چک ليست نشانههاي SCL-90-R ، 4- پرسشنامه 16PF بود را در اختيار دانش آموزان قرار دادند.
کل دانش آموزان 328 نفر بودند و در محدوده سني 15 تا 19 سال.
در اين مطالعه دانش آموزان بر اساس نمره کل تست IAT به 4 گروه تقسيم شدند:
1-کساني که از اينترنت استفاده نميكردند( 18. 0% - 59 =n )
2-کساني که به ميزان کمي از اينترنت استفاده ميكردند (67. 3% و 156 =n ).
3-کساني که بطور متوسط از اينترنت استفاده ميكردند( 29. 9 و 98 =n )
4-کساني که به ميزان فراواني از اينترنت استفاده ميكردند ( 4. 9% و 16 =n ).
تست SCL-90-R نشان دادکه گروه پرمصرفها در مقايسه با گروههاي ديگر سطح نشانههاي روانپزشکي بالاتري دارند.
تست 16PFهم نشان داد که پرمصرفها (گروه 4) به آساني تحت تاثير احساسات قرار ميگيرند و از نظر عاطفي ثبات کميدارند، خيالپرداز و خود خورند وتمايل دارند در مورد تصميم گيريها، تجربيات خودشان را بکار برند.
اين مطالعه بيان ميكند دانش آموزان سالهاي بالاتر دبيرستاني که در گروه پرمصرف قرار گرفتند بطور برجسته اي نشانههاي روانپزشکي بيشتري را نسبت به کساني که بطور مداوم از اينترنت استفاده ميكنند، نشان ميدهند. بعلاوه اين کاربران، ويژگيهاي شخصيتي اختصاصي تري در مقايسه با کساني که کمتر از اينترنت استفاده ميكنند، دارند. (26)
- در اكتبر 2004 در ايتاليا تحقيقي با عنوان : "اينترنت و اختلالات رواني : تحليل استفاده از اينترنت در 1075 دانش آموز سالهاي آخر دبيرستان" توسط Favaretto G,Morandin I,Gava M,Binotto F انجام شد.
هدف اصلي اين تحقيق، ايجاد کمک براي تحليل ارتباط بين استفاده از اينترنت و بيماريهاي روانپزشكي و همچنين بررسي جنبه هاي شايع آن و اثرات چنين
استفاده اي در نمونه دانش آموزان سالهاي آخر دبيرستان بود.
تحقيق بر 1075 دانش آموز در گروه سني بين 14 تا 21 سال از دو گروه دانشآموزان سالهاي آخر که در يکي از آنها تعداد دختران ودرديگري تعداد
پسران بيشتر بودند، انجام شد. در هر دو موسسه، علوم کامپيوتر قسمتي از برنامه آموزشي بود.
در اين مطالعه از پرسشنامه هاي
1-(General Health Questionnaire) GHQ
2-برگردان 28 قسمتي گلدبرگ(Goldberg's 28-item version)
3-فرميكه حاوي اطلاعات شخصي و اجتماعي و اطلاعاتي راجع به اينکه چند سال، چند ساعت در روز / هفته از اينترنت استفاده ميكنند تجربه هاي ذهني و درک کمي و کيفي اتصال به اينترنت بود، به عنوان ابزار تحقيق استفاده شد.
نتايج، يک ارتباط واقعي و آشکار بين استفاده از اينترنت بر حسب ساعت در هفته ونمرات GHQ را نشان داد.
همچنين با توجه به اظهارات گروه نمونه که در پيشينه پژوهش آمده بود، تحليل نمونه ها ثابت کرد ارتباط واضحي بين استفاده از اينترنت و اختلالات روانپزشکي وجود دارد. (27)
- در مي 2006 در دپارتمان روانپزشكي بيمارستان Yongiدر كره جنوبي تحقيقي با عنوان: "اختلالات روانپزشکي همراه در بچهها و بالغين معتاد به اينترنت
در کره" توسط HaJH,YooHJ,Cho IH,Chin B,Shim D,Kim JH انجام شد.
هدف اين مطالعه اين بود که مسائل کلينيکي همراه اعتياد به اينترنت را در بچهها و بالغين با استفاده از مصاحبه هاي ساختاري ارزيابي کند.
مطالعه طي دو مرحله انجام شد به اين صورت كه ابتدا اعتياد به اينترنت در ميان 455 نفر از بچهها(0. 9 سال 11. 9 :متوسط ) و 826 نفر از بالغين ( 0. 8 15. 8: متوسط ) جستجو گرديد.
به اين منظور از مقياس اعتياد به اينترنت Young (IAS) استفاده شد. اين افراد همچنين يک معيار سايکوپاتولوژي را پر کردند تا بر اساس اين دو آزمون، افراد معتاد به اينترنت و کساني که به اينترنت معتاد نيستند مقايسه شوند. 63 نفر از بچهها 8/13% و 170 نفر از بالغين 3/20% اعتياد به اينترنت داشتند.
از بين اين افراد 12 بچه (N=9 مذکر و N=3مونث ) و 12 بالغ (N=11مذکر و1 N= مونث ) بصورت تصافي براي ارزيابي شخصيتهاي روان پزشکي اخير انتخاب شدند. براي بچهها ازپرسشنامه K-SADS-PL-K و براي بالغين از SCID-IV استفاده شد.
جمع آوري اطلاعات و انجام مصاحبه ها از آگوست 2003 تا اکتبر 2004 ادامه داشت. نتايج نشان داد:
در گروه بچهها براي 7 نفر تشيخص ADHD (Attention- Deficit/Hyperactivity Disorder) گذاشته شد. ( از نوع نا مشخص، شامل کساني که در سطوح زير آستانه تحريک هستند ).
متوسط نمرات ADHD آنها بر اساس مقياس DuPauPs در 6 مورد 20% و بالاتر از متوسط بچههاي کره اي بود. در گروه بالغين 3 مورد بيماري افسردگي 1 مورد اسکيزوفرني و 1 مورد هم اختلال وسواسي جبري داشند.
با اين مصاحبه ساختاري مشخص شد کساني که معتاد به اينترنت هستند اختلالات روانپزشکي متعددي هم دارند. نوع اين اختلالات در سنين مختلف متفاوت است. اگر چه اين محققين نتوانستند نتيجه گيري کنند كه آيا اعتياد به اينترنت علت است يا نتيجه اين اختلالات، اما توصيه شده پزشکان بايد اختلالات روانپزشکي وابسته به سن را در کساني که معتاد به اينترنت هستند جدي تلقي كنند. (28)
- درفوريه 2005 در بخش روانپزشكي دانشگاه Nottingham انگلستان تحقيقي با عنوان:"شيوع استفاده مرضي از اينترنت در ميان دانشجويان دانشگاه و ارتباط آن با عزت نفس سلامت کلي و عدم بازداري"توسط Niemz K,Griffiths M,Banyard P انجام شد.
مطالعه اخير به منظورتعيين يافته هاي شايع درمعتادان به اينترنت و پيشگيري از اعتياد به اينترنت در ميان دانشجويان به دليل در معرض آسيب بودن اين افراد به طور اخص انجام شد.
به اين منظور 371نفرازدانشجويان انگليسي به سوالاتي كه شامل:
1- پرسشنامه مقياس استفاده مرضي از اينترنت (Pathological Internet Use (PIU) scale)
2- پرسشنامه GHQ ، 3- مقياس عزت نفس (self-esteem scale) ، 4- معيار عدم بازداري(disinhibition) بودند، پاسخ دادند.
نتايج نشان داد 3/18 % نمونه ها که استفاده مرضي از اينترنت داشتند مشکلات بين فردي و اجتماعي و تحصيلي دارند. نتايج ديگر نشان داد استفاده کنندگان مرضي اينترنت، عزت نفس پايين تر و عدم بازداري اجتماعي بيشتري دارند. اگر چه اختلاف معنيداري در نمرات GHQ در آنها نبود. اين نتايج بطور کلي در ارتباط با محدوديتهاي متودولوژي تحقيق در نظر گرفته ميشود. (29)
- در دسامبر2004 در مركز پيشگيري و كنترل بيماريها در دپارتمان پزشكي كالج پزشكي دانشگاه كره تحقيقي با عنوان: "همراهي اعتياد به اينترنت با ارتقاء سلامت روشهاي زندگي و تعبير سطح سلامت" توسط Kim JS,Chun BC انجام شد.
اين مطالعه براي نشان دادن ارتباط بين اعتياد به اينترنت بالغين و نيمرخ ارتقاء سلامت روشهاي زندگي و تعبير سطح سلامت به منظوررديابي اثر اعتياد به اينترنت بر سلامت بالغين انجام گرفت. آزمون دهندگان دانش آموزان سال دوم از 3 دبيرستان در شهر K در Kyung Gi province بودند. از769مورد، 764 نفر به سوالات پاسخ دادند. (3/99%) که 395 نفر (7/51% ) از دبيرستان جونيور و 369 نفر ( 48% ) دانش آموزان دبيرستاني بودند. پرسشنامه ها شامل اعتياد به اينترنت Young، نيمرخ روشهاي سلامت و تعبير سطح سلامت و ويژگيهاي کلي بودند.
از آزمونهاي T-test و ANOVA به منظور مقايسه بين دو گروه استفاده شد. از تست Chi2 هم براي تحليل فراواني ها و رگرسيون چند متغيري در برنامهSAS 8. 1 استفاده شد. نتايج، يک اختلاف آماري معنيداري در نيمرخ ارتقاء سلامت روشهاي زندگي با سطح اعتياد به اينترنت را نشان داد. نمرات تعبيرسطح سلامت در گروه معتادان شديد، کمتربود(P<0. 0001) همچنين ارتباط معنيدار و قابل ملاحظه اي بين اعتياد به اينترنت و نيمرخ ارتقاء سلامت روشهاي زندگي وجود داشت. ( P<0. 0001 ) نتايج رگرسيون چند گونه اي نشان داد بين نمره اعتياد به اينترنت Young و نيمرخ ارتقاء سلامت روشهاي زندگي بعد از کنترل کردن متغيرها ي ديگر، ارتباط معنيداري وجود دارد. به گونه اي كه گروه معتادان به اينترنت شديد، کمترين نمره را در نيمرخ ارتقاء سلامت روشهاي زندگي و همچنين در تعبير سطح سلامت داشتند و محققان اين پژوهش پيشنهاد كردند، پزشكان به اثرات منفي اعتياد به اينترنت بر سطح سلامت بالغين توجه ويژه داشته باشند. (30)
- در فوريه 2004در دانشگاه Konkak كره جنوبي تحقيقي با عنوان: "ارتباط اعتياد به اينترنت با افسردگي و افکار خودکشي در بالغين" توسط Ryu EJ,Choi KS,Seo JS,Nam BW انجام شد.
اين مطالعه براي نشان دادن سطح اعتياد به اينترنت و تحقيق در جهت يافتن ارتباط بين آن و افسردگي و افکار خودکشي در بالغين انجام شد.
شرکت کنندگان در اين تحقيق 1670 نفر از دانش آموزان دبيرستاني يک شهرهاي كره جنوبي بودند.
مقياس اعتياد به اينترنت براي بررسي اعتياد به اينترنت و Disc-MDDSQ براي سنجش افسردگي در شركت كنندگان و پرسشنامه افکار خودکشي JR براي اندازه گيري افکار خودکشي استفاده شد.
در پايان تحقيق ملاحظه شد 1/38% شرکت کنندگان در مراحل اوليه اعتياد به اينترنت بودند و 5/1% آنها بعنوان معتادان شديد به اينترنت شناخته شدند.
رويهمرفته نمرات معيار اعتياد به اينترنت12/52 375/57 بود. در ويژگيهاي نمونهها در افراد با سطوح مختلف اعتياد به اينترنت تفاوت وجود داشت. اين اختلافات در Disc-MDD-SQ و نمرات IAS در ميان سطوح اعتياد به اينترنت از نظر آماري معنيداربود. بطوريکه شدت اعتياد به اينترنت ارتباط مستقيميبا سطح افسردگي و تصورات خودکشي داشت
References:
1) Internet. 2006 19 Septembe; available form :URL:. http://en. wikipedia. org/wiki/Internet
2) Janet Morahan Martin. Internet Abuse Addiction? Disorder? Symptom? Alternative Explanations?. Jun 2004; available form: URL:http:// www. ssc sagepub. com/sgi/content/abstract/23 /1/39
3)احمد اميدوار ؛ علي اكبر صارمي ، اعتياد به اينترنت. چاپ اول.انتشارات تمرين ؛ 1381.
4)Benyamin James Sadock;Virginia Alcott Sadock.Kaplan and Sadock’s Synopsis of Psychiatry.ninth ed.Lippincott Williams and Wilkins;2003 1;793
5) Psychological Health Associates. Virtual Addiction: Sometimes New Technology Can Create New Problems,Oct 1999
6) Kimberly S. Young ,Robert C. Rodgers . Internet Addiction:
Personality Traits Associated with Its Development .1998 April ; available form: URL: http://www.netaddiction. com/ articles/ personality_ correlates. pdf
7) Dr. Kimberly S. Young. Internet Addiction:Symptoms, Evaluation, AndTreatment. 1999; available form: URL:http//www. netaddiction. com/articles/symptoms
8 )Edward Sarafino. Health Psychology.2nd ed. John Willey and Sons Inc; 1992.
9)بهروز ميلاني فر؛ بهداشت رواني. چاپ اول. نشر قومس؛1370.صفحه 6-3.
10)سعيد شاملو؛ بهداشت رواني. چاپ دهم. انتشارات رشد؛ 1372. صفحه18 و صفحه 28.
11) Mark Thomas. Disease of Addiction: Internet Addiction . 2003; availbe form:URL: http//phoenix. herts. ac,uk/stdru/Helen/inter. html
12) Prasanna Chebbi, Kai S. Koong, Lai C. Liu. Some Observations On Internet Addiction Disorder Research. 1998; availableform:URL:http// jise. appstate. edu/11/097. pdf
13) William J. Cromie. Computer Addiction Is Coming On-line. Harvard Gazette. 1999 jun .
14) Juhn Suler, Computer and cyberspace addiction , International journal of psychoanalytic studies . 2004 ; 1 ,359-362 .
15)Internet Addiction. 2005 ; available form : URL:http://www. addictionrecov. org/wrkguide_www. htm
16) Kimberly S. Young. Internet Addiction the emergence of a new clinical disorder.CyberPsychology and Behavior.1996 August; 15 Vol. 1 No. 3. , pages 237-244
17)What is "Normal" Internet Use?. 2006 March12; available form:
URL: http://mentalhealth. about. com/cs/sexaddict/a/normalinet. htm
18) John Grohole . Internet addiction guide . 1999 feb 2 ;available form: URL : http://psychcentral. com/netaddiction
19) Dr. Kimberly Young .Risk Factors for Student Internet Abuse . 2001 dec; available form: URL : http:// www. netaddiction. com/articles/ surfing_not_studying. pdf
20) Storm A. King . Is the Internet Addictive, or Are Addicts Using the Internet?. 1996 Dec; available form : URL : http:// www. concentric. net/~Astorm/iad. html
21) British Psychological Society London Conference . Internet "addiction": the effects of sex, age, depression and introversion ; December 1998.
22) Peter BrookDr, Samuel Mann,Angela Virtu. AberrantBehaviour.Sep 2001; availbe form: URL :http:// www. in-site. co. nz/misc _links/papers /brook29. pdf
23) Tori DeAngelis. Is Internet addiction real? Monitor on psychology.2000 april ;Vol 31 No 4 , 32-36
24) Kimberly S Young. Internet addiction: evaluation and treatment. 1999 October; available form:URL:http://www. studentbmj. com/issues/99/10/editorials/351. php
25) Dr. Kimberly, Young Dr. John Suler. Intervention for pathological and deviant behavior within an online Community. 1997 August; available form:URL:http://www. netaddiction. com/articles/interventions. pdf
26) Yang CK, Choe BM, Baity M, Lee JH, Cho JS. SCL-90-R and 16PF profiles of senior high school students with excessive internet use. Can J Psychiatry. 2005 Jun;50(7):407-14.
27) Favaretto G, Morandin I, Gava M, Binotto F. Internet and psychopathology: an analysis of the use of the Web by 1075 students at secondary schoo Epidemiol Psichiatr Soc. 2004 Oct-Dec;13(4):249-54.
28)Ha JH, Yoo HJ, Cho IH, Chin B, Shin D, Kim JH. Psychiatric comorbidity assessed in Korean children and adolescents who screen positive for Internet addiction. J Clin Psychiatry. 2006 May;67(5):821-6
29) Niemz K, Griffiths M, Banyard P. Prevalence of pathological Internet use among university students and correlations with self-esteem, theGeneralHealt Questionnaire (GHQ), and disinhibition. Cyberpsychol Behav. 2005 Dec;8(6):562-70
30) Kim JS, Chun BC. Association of Internet addiction with health promotion lifestyle profile and perceived health status in adolescents. J Prev Med Pub Health. 2005 Feb;38(1):53-60.
31) Ryu EJ, Choi KS, Seo JS, Nam BW. The relationships of Internet addiction, depression, and suicidal ideation in adolescents. Taehan Kanho Hakhoe Chi. 2004 Feb;34(1):102-10.
32)عباس بازرگان؛ الهه حجازي؛ زهره سرمد،روش هاي تحقيق در علوم رفتاري. چاپ اول. انتشارات آگاه؛1376.صفحه 48.
33)علي اكبر صارمي،راهنماي چك ليست SCL-90-R. مركز خدمات مشاوره و روانشناختي سازمان آموزش و پرورش خراسان رضوي. 1382.
.