Loading...

پیشینه و مبانی نظری ارتباط ازدواج خویشاوندی و بیماری های ژنتیکی

پیشینه و مبانی نظری ارتباط ازدواج خویشاوندی و بیماری های ژنتیکی (docx) 30 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 30 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

2-1)پيشينه تحقيق.....................................................................................................................................................................10 2-1-1)مطالعات انجام شده در كشور هاي مختلف..................................................................................................................10 2-1-2)مطالعات در ايران..........................................................................................................................................................12 2-1-3)مطالعات در اصفهان......................................................................................................................................................14 2-2)مباني نظري تحقيق............................................................................................................................................................18 2-2-1)نظريات صاحبنظران جامعه شناسي...............................................................................................................................19 2-2-2)نظريه مدرنيزاسيون.......................................................................................................................................................20 2-2-3)نظريه ويليام گود..........................................................................................................................................................21 2-3-1)ازدواج فاميلي در تاريخ باستان و قبل از انبياي الهي....................................................................................................23 2-3-2)ازدواج فاميلي در اديان مختلف....................................................................................................................................24 25146001161415پنج00پنج2-3-3)ازدواج فاميلي در دين مسيح........................................................................................................................................24 2-3-4)ازدواج فاميلي در دين اسلام.......................................................................................................................................25 2-4)عوامل موثر بر افزايش يا كاهش ازدواج فاميلي در ايران.................................................................................................26 2-5)بيماري ژنتيكي چيست؟.................................................................................................................................................31 2-6)انواع بيماري هاي ژنتيكي...............................................................................................................................................32 2-6-1)بيماري هاي ارثي چند ژني........................................................................................................................................33 2-6-2)بيماري هاي ارثي اتوزومال غالب..............................................................................................................................34 2-6-3)بيماري هاي ارثي اتوزومال مغلوب..........................................................................................................................34 2-6-4)بيماري هاي ارثي وابسته به جنس............................................................................................................................35 2-7)ازدواج خويشاوندي و بيماري هاي ژنتيكي..................................................................................................................36 2-8)چارچوب نظري تحقيق.................................................................................................................................................39 2-9)فرضيات تحقيق.............................................................................................................................................................42 2-1)پيشينه تحقيق مقدمه اصولا علم در خلاء رشد نمي کند و تحقيقات علمي پيشين زمينه ساز وبستر توسعه تحقيقات بعدي مي باشند. در رابطه با موضوع اين تحقيق يعني ارتباط ازدواج خويشاوندي با بيماريهاي ژنتيکي قابل ذکر است تحقيقاتي که در زمينه ازدواج خويشاوندي صورت گرفته‌، بيشتربه سطح والگوي ازدواج خويشاوندي پرداخته است.از لحاظ پزشکي نيزدر زمينه بيماريهاي ژنتيکي تحقيقات مختلفي در سالهاي گذشته انجام شده است ولي به لحاظ جمعيت شناسي در تلفيق اين دو مورد به صورت جامع توجه نشده است وتحقيقات مختلف هر کدام يک ناهنجاري ژنتيکي را مورد توجه قرار داده اند. در اين بخش به بررسي مطالعات گذشته در سه قسمت مي پردازيم. مطالعات در کشورهاي مختلف2- مطالعات در ايران 3 – مطالعات در اصفهان 2-1-1)مطالعات انجام شده در کشورهاي مختلف بررسيهاي نيل در سال1966 در جزايري که جمعيتهاي بسته و ايزوله داشته و با مردمان نقاط ديگر ارتباط ژنتيکي نداشته اند، نشان مي دهد که کليه ازدواجها در اين جزاير فاميلي محسوب مي شود و حتي ازدواجهاي به ظاهر غير فاميلي هم اجداد مشترک دارند و فاميل دور هستند. بيماريهاي مادرزادي در ميان کودکان ساکنان اين جزاير بيشتر از جمعيتهايي است که با ساير جزاير ارتباط ژنتيکي دارند.بررسي‌هاي دلبرگ(1960)نشان مي دهد ضريب هوشي وقد در افرادي که والدين آنها ازدواج فاميلي دارند، کمتر از افرادي است که والدين آنها ازدواج غير فاميلي دارند. مطالعات نيل و والاس(1968)نشان داده که مرگ زودرس در ميان کودکان ازدواجهاي خويشاوندي بيشتر از ازدواجهاي غير خويشاوندي است(سروري،1374: 135). کلات در مورد اثرات ازدواج فاميلي بر عقيمي وسقط جنين و مرگ ومير تحقيقاتي در بيروت بر روي 1752 زوج انجام داده که 25 درصد ازدواجها فاميلي بوده که57 درصداز آنهاازدواج بين خويشان درجه سه بوده است و بيشتر ازدواجهاي فاميلي متعلق به مسلمانان بوده است . ميزان مرگ و مير در ميان اطفال زنده به دنيا آمده در گروههاي مختلف نسبت هاي خويشاوندي متفاوت است و اين اختلاف بين نوزادان والدين پسر عمو، دختر عمو با غير خويشاوندي معنادار بوده است(كلات،1988). بررسيهاي اسکال(1965-1925)در دنيا نشان مي دهد که درفرزندان ازدواجهاي فاميلي معلوليت ذهني وجسمي بيشتر از فرزندان ازدواجهاي غير فاميلي است. ميلونسکدرکتاب پيشگيري از بيماريهاي ژنتيکي و عقب ماندگي ذهني(1975) بيان مي کند"هموزيگوت شدن براي حداقل 69 ژن موجب بيماريهاي مغزي خواهد شد و حدود 3/1 انسان هاي سالم براي بيماريهاي ارثي اتوزومال مغلوب ناقل هستند، يعني حداقل 114 ژن بيماري زاي نهفته دارند. عقب ماندگي ذهني حاصل از ازدواجهاي همخوني نزديک چهار برابر بيشتر از ازدواجهاي غير همخوني است"(نقل از سروري،1374: 155). تحقيقات ياجان و دنگوبر روي 6005 زن و شوهر نشان دادفرزندان 17 درصد ازدواجهاي همخوني مبتلا به بيماريهاي ارثي بودند در حالي که درصد کودکان بيمار در ازدواجهاي غير همخوني 2/1 درصد مي باشد(نقل از سروري،1374: 161). تحقيقات شامي و همکاران در مورد ارتباط ازدواجهاي خويشاوندي با وضعيت سلامتي نوزادان در لاهور پاکستان برروي 622 کودک نشان مي دهد که حدود 45درصد از آنها والدينشان خويشاوند بوده اند و در اين نوزادان شاخص هاي سلامتي در آنها کمتر از نوزادان ازدواجهاي غير خويشاوند است و به همين دليل ميزان مرگ و مير کودکان در ازدواجهاي فاميلي بيشتر است(سروري،1380: 170). اليور در بحث ازدواجهاي فاميلي بهترين مثال را در جمعيتي واقع در جنوب هند با مذهب کاست مي داند که قانون ازدواج، افراد را مجبور مي کند فقط با افراد درون گروه و همکيشان خود ازدواج نمايند. در حدود 80 درصد ازدواجها فاميلي است و به همين دليل بيماريهاي ژنتيکي در ميان آنها نسبت به ساير گروههايي که ازدواج همخوني کمتر است، خيلي زيادتر مي باشد. همچنين سقط جنين و مرگ و مير نوزادان بيشتر از ساير نقاط مي باشد. همچنين در ميان ازدواجهاي خويشاوندي، فراواني گروه خوني o بيشتر از غير فاميل است(سروري،1374: 147). تحقيقات لاسکر(1973) در مورد کودکاني که در هيروشيماتحت تاثير زيان بار بمب اتمي قرار گرفته و آسيب ديده اند نشان مي دهد ازدواج فاميلي زمينه آسيب پذيري را در کودکان در برابر ساير عوامل موثر بر بيماريهاي ارثي مانندجهش کروزومي فراهم مي کند.(نقل از سروري، 1380: 139) مطالعات کاوالي در مورد فراواني چند بيماري ارثي در ميان فرزندان بيانگر آن است که در مناطق روستايي که ازدواج فاميلي شايع است با ميزان بيشتري از اين نوع بيماريها مواجه مي شويم تا مناطق شهري که شيوع اين نوع ازدواجها کمتر است(سروري، 1374: 145). 2-1-2)مطالعات در ايران با توجه به اين مسئله که ايران از جمله کشورهايي است که ميزان ازدواج فاميلي در آن بالاست در ادامه به تحقيقات انجام شده در اين زمينه اشاره مي گردد. در مطالعه اي با عنوان بررسي ارتباط بين ازدواج فاميلي با مرگ جنين که توسط کياني آسيابر در سال 1370بر روي5885 زن حامله با حاملگي 20 هفته وبالاتر در مرحله زايمان در کليه زايشگاههاي شهر تهران انجام شده بود نتايج زير به دست آمده است: از مجموع زايمان هاي مورد مطالعه (5885 مورد زايمان) ميزان ازدواج فاميلي 7/32 درصد و شيوع مرگ جنين 7/1 درصد بود. بررسي ارتباط بين مرگ جنين و ازدواج فاميلي نشان داد مرگ جنين در گروه مادراني که ازدواج فاميلي داشته اند، بيشتر از گروه مقابل مي باشد. (2/45 درصد درمقابل 5/32 درصد) همچنين نسبت خطر مرگ جنين در مادراني که ازدواج فاميلي داشتند، 7/1 برابرکساني بود که ازدواج غير فاميلي داشتند. همچنين در اين بررسي ارتباط بين ازدواج فاميلي و داشتن سابقه سقط جنين مورد بررسي قرار گرفت. که نتايج مبين آن بود که سابقه سقط جنين در مادراني که ازدواج فاميلي دارند، بيشتر بوده و سابقه سقط بيشتر از يک بار نيز به ميزان بيشتري در آنها ديده مي شود.(6/3درصد در مقابل 3 درصد)البته قابل ذکر است که آزمون کاي دو در اين مورد ارتباط معني داري را نشان نداده است(کياني ،1378: 50-48). طبق بررسي هاي کريمي نژاد در کتاب اصول ژنتيک انساني و بيماريهاي ارثي (1371)ميزان سقط جنين و بيماريهاي ژنتيکي در بين فرزندان ازدواجهاي فاميلي چند برابر ازدواجهاي غير فاميلي است(نقل از سروري،1374: 178). در پژوهشي که در سال 75 بر روي خانواده هاي شهر همدان که به صورت اتفاقي انتخاب شده بودند انجام شددرحدود7/23 درصد از آنها ازدواج فاميلي داشته اند. فراوانترين نوع نسبت خويشاوندي از نوع خويشاوندي درجه سه بوده است که 4/58 درصد ازدوجهاي فاميلي را به خود اختصاص داده است. نتايج اين مطالعه نشان مي دهد که بين نگرش موافق ازدواج فاميلي يا مخالف با ازدواج فاميلي با نوع ازدواج والدين، ميزان تحصيلات زوجين و شغل ايشان رابطه معناداري وجود دارد. همچنين فراواني ناهنجاريهاي مادرزادي در فرزندان ازدواج هاي فاميلي به طور معناداري بيشتر از گروه کنترل مي باشد(پورجعفري،1378نقل از بديحي). در مطالعه اي که توسط رنج بخش (70-69)بر روي 5858 دانش آموز استثنايي و 1504 دانش آموز عادي در مدارس تهران انجام شد نتيجه نشان داد که خويشاوندي مشترک پدري ومادري بيشترين ميزان تاثير را در بيماري هاي کودکان مورد بررسي داشته است(رنج بخش،1372 نقل از بديحي). درمقاله مختاري وهمکارش(2003) با عنوان ازدواج خويشاوندي وبيماريهاي ژنتيکي در جمعيتهاي ايراني نتايج زير بدست آمده است: در اين تحقيق داده ها از سه مرکز ژنتيک در سه منطقه مختلف تهران جمع آوري شده است.در اين مطالعه فراواني وقوع بيماريهاي ژنتيکي با ازدواجهاي خويشاوندي مورد بررسي قرار گرفته است.از حدود 800 نمونه مورد بررسي،44 درصداز آنها از والدين خويشاوند متولد شده اند.در حدود38 درصد از آنها از وصلت هاي همتا و در حدود 29 درصد از آنها از وصلت هاي متقاطع بوده اند.همچنين شيوع بعضي از بيماريهاي ژنتيکي در اين تحقيق بدست آمده است به عنوان نمونه عقب ماندگي جسمي(3/14 درصد)وآمنوره اوليه(2/11درصد) وعقب ماندگي ذهني(6/6درصد)بيشترين شيوع را در ازدواجهاي خويشاوندي داشته اند(مختاري،2003: 47). در مطالعه اي که عباسعلي زاده در شهر تبريز انجام داده است،پرونده هاي مربوط به ازدواجهاي فاميلي درجه سه وچهار يکي از آزمايشگاهاي ازدواج شهر تبريز بررسي شده است .در اين مطالعه از 660 خانواده اي که ازدواج فاميلي داشته اند، 433 خانواده(6/65 درصد) ازدواج فاميلي درجه سه و 227خانواده (3/34 درصد)ازدواج فاميلي درجه چهار بوده اند.در اين مطالعه بيان شده است که کليه عوارض حاملگي از جمله (نازايي، سقط، مرگ دوران نوزادي، زايمان پره ترم،تولد نوزاد آنومال ونوزاد با محدوديت رشد) در ازدواجهاي فاميلي نسبت به جمعيت هاي عمومي از شيوعي بالاتر برخوردارند وبا افزايش قرابت ژنتيکي اين شيوع بيشتر مي شود .البته اين نکته قابل ذکر است که تفاوت بين اين دو گروه معني دار نبوده است(عباسعلی زاده،1387). 2-1-3)مطالعات در اصفهان استان اصفهان عليرغم مقام بالايي که در زمينه صنعتي شدن و توسعه در سطح کشور به خود اختصاص داده است.داراي نرخ ازدواج فاميلي بالايي است وحتي در بعضي از شهرهاي اين استان نرخ ازدواج فاميلي به 70 درصد نيز مي رسد(سروري، 1374: 174). سروري در زمينه تاثير ازدواجهاي فاميلي در شيوع بيماريهاي کودکان در اصفهان تحقيقات زيادي انجام داده است که در ادامه به برخي از آنها اشاره مي شود: در بررسي412 بيمار مبتلا به بيماريهاي پوستي مادرزادي که به مرکز ژنتيک دانشکده پزشکي اصفهان مراجعه کرده بودند در حدود 64 درصد بيماران والدينشان ازدواج فاميلي داشته اند.همچنين در بررسي379 بيمار کليوي که به مرکز ژنتيک انساني دانشکده پزشکي اصفهان مراجعه کرده بودند در حدود 72 درصد بيماران والدينشان ازدواج فاميلي داشته اند(سروري،1374: 203). در مطالعه علل بيماري هاي ژنتيکي در اصفهان که در سالهاي 67-64 انجام شده است3025 خانواده جامعه نمونه که در آن خانواده ها فرزندان معلول وجود داشت درحدود 72 درصد معلوليت ها در خانواده هاي ازدواج فاميلي بوده است و8/27درصد در خانواده هايي بوده که ازدواج هاي غيرفاميلي داشته اند(سروري،187:1374). در بررسي دانش آموزان نابيناي اصفهان با همکاري طاهري به اين نتيجه رسيدند که از بررسي 326 دانش آموز نابينا بيش از 50 درصد نابينايان مادرزادي هستند وحدود 47 درصد کل دانش آموزان نابيناي مادرزادي به علت ازدواج فاميلي والدينشان بوده است (سروري،1374: 191). در بررسي وضعيت ازدواج والدين بيماران مبتلا به تالاسمي 223 نفربيمار مبتلا به تالاسمي که در مدت 7 سال جهت مشاوره ژنتيک به آزمايشگاه سيتوژنتيک مراجعه نموده بودند، از نظر نوع ازدواج والدين مورد بررسي قرار گرفتند در حدود 78 درصد والدين کودکان بيمار ازدواج فاميلي داشته اند و در حدود 22 درصد از والدين کودکان بيمار ازدواج غير فاميلي داشته اند(سروري،1374: 225). دربررسي وضعيت ازدواج خانمهايي که سقط مکرر داشته اند با همکاري جوانمردي به اين نتيجه رسيدند که 7/69 درصد خانمهايي که سقط مکرر داشته اند ازدواجشان فاميلي و حدود 30 درصد از آنها ازدواج غير فاميلي داشته اند(سروري،1374: 256). در مطالعه اي که توسط هاشمي پور و همکاران با عنوان غربالگري هيپوتيروئيدي نوزادان در اصفهان و بررسي ميزان ازدواج هاي فاميلي در والدين نوزادان هيپوتيروئيد در اصفهان بر روي 700 نوزاد انجام شده بود نتايج زير بدست آمد: از ميان نوزادان مورد مطالعه 117 نفر(7/16درصد)با تشخيص هيپوتيروئيدي نوزادي، تحت درمان قرار گرفتند.بدين ترتيب شيوع هيپوتيروئيدي نوزادي در جمعيت مورد مطالعه برابربا9/2 در هزار تولد زنده ويا برابر با يک در 342 تولد زنده مي باشد.51 نفر(7/43 درصد) از نوزادان هيپوتيروئيد دختر و66 نفر(4/56 درصد)پسر بودند. در نوزادان هيپوتيروئيد 44 نفر(38 درصد)داراي والدين با ازدواج فاميلي (دور ونزديک) واز اين تعداد 35 نفر(5/79 درصد)داراي والدين با ازدواج فاميلي نزديک بودند.با استفاده از آزمون مجذور کاي، مشخص گرديد که بين ازدواج فاميلي (دور ونزديک با هم) وبروز هيپوتيروئيدي نوزادي رابطه معني داري وجود ندارد، ولي بر اساس همين آزمون بين بروزهيپوتيروئيدي نوزادي و ازدواج فاميلي نزديک رابطه معني دار وجود دارد.به بيان ديگرنسبت شانس هيپوتيروئيدي نوزادان در ازدواجهاي فاميلي نزديک، نسبت به والدين بدون ازدواج هاي فاميلي نزديک 93/1 برابر بود(هاشمي پور، 1384: 107-104 ). (هيپوتيروئيدي مادرزادي از شايع ترين علل عقب ماندگي ذهني، با شيوع تقريبي يک در 3000 تا 4000 نوزاد مي باشد بيماري قابل پيشگيري است و در صورت تشخيص و درمان به موقع،مي توان از عوارض آن جلوگيري کرد.)در حال حاضر در کشورمان طرح غربالگري هيپوتيروئيدي نوزادي انجام مي شود و از نوزادان سه تا هفت روز بعد از تولد نمونه خون گرفته مي شود. در مطالعه اي با عنوان ارتباط بين ناهنجاريهاي مادرزادي آشکار با ازدواج فاميلي درجه سه در شهر اصفهان(1375) توسط علامه وهمکاران انجام شده است. اين مطالعه در سال 75-1374 در شهر اصفهان بر روي 1052 خانوار با ازدواج فاميلي و1072 خانوار با ازدواج غير فاميلي انجام شده است که به صورت خوشه اي نمونه گيري شده است.نتايج بررسي به شرح زير مي باشد: ميانگين سن پدر ومادر، سطح ازدواج، سطح تحصيلات آنها و تعداد حاملگيها در هر دو گروه يکسان بود.فراواني نسبي ناهنجاريهاي مادرزادي آشکار در ازدواجهاي فاميلي درجه سه 4/2 درصد و در زوجهاي با ازدواجهاي غير فاميلي 4/0 درصد بوده است.يعني فراواني نسبي ناهنجاريهاي مادرزادي آشکار در ازدواج فاميلي درجه سه،شش برابر ناهنجاريهاي مادرزادي آشکار در ازدواج غير فاميلي بود.بين ميانگين تعداد سقط خود بخودي در اين دو گروه اختلاف معناداري وجود نداشت.همچنين 8/3 درصد زنان با ازدواج فاميلي و2/2 درصد زنان با ازدواج غير فاميلي به دليل سقط يا نازايي هرگز زايمان نداشتند.همچنين در گروه ازدواج فاميلي 6/13 درصد ودر گروه ازدواج غير فاميلي 5/10 درصدزوجها مرگ اولين فرزند خود را ذکر مي کردند(علامه ،1375: 47-45). در مطالعه زینلیان با عنوان بروز بیماری بتا تالاسمی ماژور و علل آن پس از شروع برنامه کنترل و پیشگیری تالاسمی ماژوردر شهرستان های تابعه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نتیجه زیر به دست آمد:از مجموع 96 بیمار تالاسمی ماژور تولد یافته در استان اصفهان در فاصله سال های 1376 تا 1385 قابل ذکر است که از نظر رابطه خویشاوندی والدین، 7/66 درصد از بیماران محصول ازدواج فامیلی و3/32درصد از آنها محصول ازدواج غیر فامیلی والدینشان بوده اند(زینلیان و سموات، 1388 :242). بديحي در تحقيق خود با عنوان نقش ازدواج فاميلي در اختلال در سلامتي کودکان شهرستان خميني شهر که در سال 1382 بر روي 205 خانواده داراي فرزند ناتوان و200 خانواده فاقد فرزند ناتوان انجام داده است نتايج زير به دست آمده است:در حدود 4/64 درصد از خانواده هاي داراي فرزند ناتوان، ازدواج فاميلي داشته اند و 6/35 درصد ازدواج غير فاميلي داشته اند. همچنين در بررسي شاخص مرگ ومير که حداقل يکي از پديده هاي مرگ ومير کودکان،سقط جنين و مرده زايي را در خانواده هاي مزدوج فاميلي در مقايسه با خانواده هاي مزدوج غير فاميلي مورد بررسي قرار داد تفاوت مرگ ومير مشاهده شده است .قابل ذکر است که عامل سن مادر نيز در يک رابطه دو متغيره تاثير گذار در ايجاد اختلال در سلامتي کودکان کاملا معنا دار بوده است. بنابراين مي توان ذکر کرد که خانواده هايي که فرزندان ناتوان دارند مادرانشان مسن تر از مادران کودکان سالم هستند. به عبارت ديگر افزايش سن مادر را مي توان به عنوان عاملي در افزايش احتمال اختلال در سلامتي مورد توجه و بررسي قرار داد(بديحي ، 1382). درمطالعات انجام شده در استان اصفهان (سروري1374، هاشمي پور 1384، علامه 1375 و.......)به ارتباط بين ازدواج فاميلي و بروز ناهنجاري ها پرداخته شده است به طوري که بعضي از فاکتورهاي اجتماعي و جمعيتي مانند تحصيلات ، اشتغال و همچنين سن پدر و مادر در بررسي هاي انجام شده مورد توجه قرار گرفته است.قابل توجه است که سن مادر يکي از عوامل تاثير گذار در بروز ناهنجاري هاي ژنتيکي بوده است. 2-2)مباني نظري تحقيق مقدمه در اين بخش به بنيانهاي فکري مطرح در مورد ازدواج خويشاوندي مي پردازيم .سپس به بررسي روند تاريخي ازدواج خويشاوندي در اديان مختلف و بعد از آن به بررسي عوامل موثر بر افزايش يا کاهش اين نوع ازدواج در ايران مي پردازيم .در ادامه نيز به ارائه مدل نظري خواهيم پرداخت. در بررسي خصوصيات جوامع انساني، آگاهي از ساختهاي خانواده و خويشاوندي ضرورت دارد، زيراخانواده اساس و زير بناي هر جامعه است، به طور کلي مي توان گفت که تحول خانواده در دوران جديد با صنعتي شدن اروپاي غربي آغاز شد. سنتهاي دير پا رو به زوال رفت و بر اساس حقوق اجتماعي تازه، که نتيجه انقلابات فکري قرون جديد بود، شکلهاي نوي از خانواده پديد آمد(بهنام،1352: 10). اگر يک خانواده زن و شوهري را ملاک قرار دهيم، گسترش خويشاوندي از آنجا آغاز مي شود که چون در اين خانواده به علت منع زناي محارم دو نسل بيشتر نمي تواند وجود داشته باشد (نسل پدر ومادر ونسل فرزندان) لذا براي ايجاد نسل سوم بايد مبادله زن ومرد ميان اين خانواده زن وشوهري و خانواده يا خانواده هاي زن و شوهري ديگر انجام گيرد. بدين گونه هر يک از فرزندان بر اساس ازدواج، خانواده اي جديد به وجود مي آورد و در نتيجه تشکيل اين خانواده هاي زن وشوهري جديد، فرزندان همتبار آنها که نسبت به يکديگر سمت عموزاده، عمه زاده، دايي زاده و خاله زاده دارند و همسرانشان، نخستين گروه بزرگ خويشاوندان نسبي و سببي را به وجود مي آورند(بهنام،1352: 34). 2-2-1)نظريات صاحب نظران جامعه شناسي در مورد خويشاوندي نظريات مهم درباره خويشاوندي از قرن 19 با مکتب تطور آغاز شد. در نظر پيروان اين مکتب خويشاوندي يک سيستم است، يعني مجموعه اي از عوامل مرتبط و هماهنگ با يکديگر. هر سيستم مرحله اي را به وجود مي آورد و توالي اين مراحل است که سير تحولي را سبب مي شود. براي نخستين بار شايد"مورگان" باشد که در کتاب معروفش "نظام همخوني وازدواج در خانواده بشري"(1871) بحث علمي را درباره خويشاوندي مطرح کرد و سپس طي چهل سال کساني مانند "بو آس ""لوي"و " کروبر "مونوگرافيهايي درباره قبايل مختلف جمع کردند(بهنام،1352: 35). همچنين راد کليف براون که از معتقدان مکتب فونکسيوناليسم بود، از نخستين کساني است که مفهوم ساخت را در اين زمينه به کار برده است. در نظر او عوامل ساختي عبارتند ازافراد و روابط آنهاکه به طور تجربي قابل مشاهده است و اگر جوامع دوام پيدا مي کند به خاطر استمرار ساخت آنهاست، درست مانند ارگانيزم انساني سلولها دگرگون مي شوند ولي ساختها به جاي مي مانند. خويشاوندي نيز مشمول اين تعريف است، زيرا مجموعه اي است از اعمالي که توسط افراد خويشاوند انجام مي گيرد و مجموعه اي ارگانيک به وجود مي آورد. "لوي برول"بيان مي کند که در جوامع ابتدايي خويشاوندي نتيجه يک پيوند مرموز و جادويي است نه يک پيوند فيزيولوژيک. مشارکتي است با يک گروه و قبول تمام ارزشهاي مذهبي، اخلاقي و..آن گروه و بنابراين خويشاوندي يک مفهوم اجتماعي است(بهنام ،1352: 36). در نيمه اول قرن بيستم دانشمندان ديگري نيز مانند "مارگريت ميد"و" روت بنديکت"خويشاوندي را با ديد روان شناسي و روانکاوي مورد مطالعه قرار دادند و به وظيفه انتقال فرهنگي آن توجه کردند.(همان) لوي اشتروس از مشهورترين محققان در زمينه خانواده و خويشاوندي است. از مهم ترين دستاوردهاي لوي اشتروس در جامعه شناسي خانواده، تتبع ژرف او در زمينه منع زناي با محارم است، وي براي اين منع اهميتي بسيار قائل است. منع زناي با محارم محور انديشه هاي لوي اشتروس در باب خانواده و خويشاوندي است و از ديدگاه او اين پديده ابعاد گوناگوني دارد. به اعتقاد او فرهنگ است که با تمهيد قوانين منع زناي با محارم، بسياري از انسانها را از برقراري روابط زوجيت با يکديگر منع مي کند و بسياري ديگر را به برقراري چنين روابطي مجاز مي دارد، سپس با استقرار روابط مشروع زوجيت، کار طبيعت آغاز مي شود و انتقال ويژگيهاي ارثي زوجين به فرزندانشان صورت مي پذيرد(ساروخاني، 1370: 155). از نظر لوي اشتروس منع زناي با محارم، موجبات پيدايي و سپس بسط مبادله را در حيات انساني فراهم مي سازد به نظر اومنع زناي با محارم در عين حال که منع ونهي را مي رساند، خود يک اثبات يا پديده مثبت است، زيرا موجبات بسط شبکه خويشاوندي و با آن گسترش وفاق اجتماعي را فراهم مي سازد. پس، از اين ديدگاه منع زناي با محارم پديده اي داراي به‌کارکرد است(ساروخاني،1370: 156).ساخت خويشاوندي در قشربندي جوامع نقش مهمي ايفا مي کند. امروزه با وجود گرايش جوامع به زندگي صنعتي، اهميت اصل و نسب و وجود شبکه هاي خويشاوندي، حقايقي هستند که همواره ارزش و اعتبار خود را حفظ کرده اند. در جوامع ايراني، خويشاوندي و هم خوني، ريشه اي بس کهن دارد. چنانکه اثرات آن را مي توان در منابع و اسناد باقيمانده از دوران باستان و آيين باستاني مردم ايران جستجو کرد. ايرانيان براي حفظ اصل و نسب وپاکيزه نگاهداشتن خون، ازدواج با خويشان را ترجيح مي دادند. البته يکي از علل تشويق به اين امررا مي توان مسئله تداوم ارث و مال در خانواده نيز دانست(کرباسي،1378). در ادامه پژوهش به بررسی نظریه مدرنیزاسیون و نظریه ویلیام گود در مورد ازدواج فامیلی خواهیم پرداخت. 2-2-2)نظريه مدرنيزاسيون نظريه مدرنيزاسيون با تاکيد بر تغييرات ساختي (گذار از اقتصاد کشاورزي به اقتصاد صنعتي) تغيير الگوهاي ازدواج را به تغييرات ساختاري در زندگي اجتماعي به جهت ظهور نيروهاي جديد اجتماعي، يعني سه جريان صنعتي شدن، شهرنشيني و آموزش همگاني مرتبط مي کند ،بر اين اساس تحولات ازدواج و خانواده را به عنوان سازگاري نظام مند با تغيير در شرايط نظام اجتماعي پيراموني يا به عبارتي انطباق با شرايط اقتصادي اجتماعي تغيير يافته در نظر گرفته مي شود(عباسي شوازي وصادقي، 1384: 27). در فرايند مدرنيزاسيون دغدغه هاي شخصي بر مصالح جمعي و قومي اولويت مي يابد و تغيير در ايده افراد به سمت سکولاريته، مادي گرايي، فردگرايي و انزوا طلبي صورت مي گيرد و خانواده محوري به فرد محوري تبديل مي شود. همزمان با اين تحولات نوعي انطباق پذيري در الگوهاي ازدواج و خانواده با شرايط جديد صورت مي گيرد(عباسي شوازي وصادقي ، 1384: 28). 2-2-3)نظريه ويليام گود در مورد مدرنيزاسيون وازدواج فاميلي امروزه پديده جهاني شدن و توسعه پايدار از مهمترين دگرگونيهاي اجتماعي است که مورد توجه کشورهاي جهان قرار گرفته است . توسعه انساني نيز به عنوان يکي از ابعاد مهم اين پديده محسوب مي شود. نهاد خانواده وروابط موجود در اين نهاد نيز همپاي روند صنعتي شدن و نوگرايي تغيير کرده و بستر فرهنگي را در نيل به اهداف توسعه انساني فراهم مي کند.در عصر حاضرفرايند نوگرايي به طور گسترده اي کشورهاي مختلف را در بر گرفته است.به گونه اي که روابط نهادي خانواده والگوهاي ازدواج را تحت تاثير قرار داده اند. در اين زمينه گود معتقد است در قرن حاضر مدرنيزاسيون ارتباط شديدي با الگوي خانواده و نوع ازدواج دارد و معتقد است که فرايند مدرنيزاسيون در سطوح مختلف فردي و اجتماعي، زمان ازدواج را تحت تاثير قرار مي دهد.به طور کلي مدرنيزاسيون بر ساخت خانواده وروابط هسته اي آن اثر مي گذارد(گود،1963نقل از بديحي). بر اساس اين تئوري مي توان اين گونه استنباط کرد که ساختهاي خانواده در جوامع صنعتي نوع هسته اي خانواده را با ويژگيهاي مربوط به آن بخصوص در طبقات بالاي اجتماعي و برخوردار از تحرک اجتماعي در مقايسه با ساختهاي خانواده در جوامع سنتي راحت تر مورد پذيرش قرار مي دهند . اين جنبه مسئله ازدواج فاميلي را در ارتباط با مدرنيزاسيون و اثرات آن بر شاخصهاي توسعه انساني و مولفه هاي جمعيتي مطرح مي سازد. به طوري که"به همراه گسترش نوگرايي با کاهش ازدواج فاميلي به عنوان نوعي ازدواج سنتي مواجه خواهيم بود.اين کاهش به همراه کاهش ساير جنبه هاي سنتي نهاد خانواده است"((گود،1963).شکي نيست که بر اساس اين تئوري ومنتجات علمي حاصل از آن ،اين کاهش مي تواند ميزان بيماريهاي کودکان در سطح جامعه را کاهش داده و متضمن سلامت افراد جامعه باشد.اگر بخواهيم تئوري گود را با مدل ايران منطبق کنيم مي توان گفت که علي رغم تاثير پذيري ايران از فرايند هاي مدرنيزاسيون، شهر نشيني و صنعتي شدن در دهه هاي گذشته ازدواج خويشاوندي از ثبات وتداومي نسبي برخوردار است و هنوز اين الگوي ازدواج از مقبوليت بالايي برخوردار است(عباسي شوازي و ترابي، 1385: 61). 2-3-1)ازدواج فاميلي در تاريخ باستان و قبل از انبياي الهي در گذشته وجه مشترک افراد يک خانواده خصوصيات خوني آنها بود. به طوري که براي خون هر خانواده امتيازات ويژه اي قائل بودند، که خون ديگري فاقد آن امتيازات بوده و معتقد بودند که اين خصوصيات به وسيله ارث از پدر به فرزند منتقل مي شود. اين عقيده تا حدي که سلاطين خون خود را عالي ترو برتر از ديگران مي دانستند و اصطلاحاتي مثل خون شاهانه براي خود وضع نموده و ازدواج با بيگانگان را در حکم شکسته شدن حدود وثغور خصوصيات خوني خود مي دانستند و اين عمل را اختلاط براي خون خود به حساب مي آوردند. آنان معتقد بودند چنين ازدواج هايي باعث کسر صفات اصلي مي شود، بنابراين ازدواج فاميلي را وسيله اي جهت پايداري صفات خوني اجداد به حساب مي آوردند(صفاپور،1343نقل از مهرمحمدي ،1379: 8). به اين دليل اصطلاح همخوني در آن زمان جهت ازدواج هاي فاميلي وضع شد. قديمي ترين خاطره از ازدواج هاي فاميلي مربوط به فراعنه مصر است، اين سلاطين دختران خود را به مردم عادي نمي دادند و ازدواج با بيگانه را اختلاط خون دانسته و معتقد بودند خلوص خون شاهانه با ازدواج غير فاميلي مورد تعرض قرار مي گيرد. به همين دليل تا چهار نسل، فراعنه دختران و پسرا ن خود را به ازدواج با هم مجبور مي کردند(مهرمحمدي، 1379: 8). در ايران باستان مهمترين شاخص فرد، اصل و نسب و نژاد و افتخار قدما به نسبت و بزرگي دودمان و آل و تبار آنان بوده است. در جامعه باستان به دليل قشر بندي جامعه افراد نشان و نسب خود را در تمام طول عمر بر پيشاني داشتند. اصطلاح اصالت خانوادگي که در زبان امروزي رايج است و براي بعضي ايجاد اعتبار ومنزلت مي کند، از همين توجه به نسب حکايت مي کند و همچنين است اصطلاحات عاميانه اي همچون، از زير بته درنيامده، پدر ومادر دار، سر سفره پدرش غذا خورده و...(بهنام ،1352). دو علت ديگر ازدواج فاميلي(درجه يک ودو با ازدواج محارم) در قبل از انبياء بزرگ الهي عبارت بود از:1- چون دربرابر دادن دختر به خارج از خانواده، پدر مجبور بود مقداري از مايملک خود را به عنوان جهيزيه به خانه شوهر بفرستد، از اين جهت که پدران ثروتشان کاهش نيابد، ترجيح مي دادند تا دختران را به پسران خانواده خود شوهر دهند. اجتماعات آن زمان بسيار محدود و ارتباط بين دهات و شهرها بسيار کم بود. لذا عموما افراد يک خانواده تنها با هم تماس و رفت و آمد داشتند(صفاپور،1346 نقل از مهرمحمدي1383). 2-3-2)ازدواج فاميلي در اديان مختلف اولين مرتبه حضرت موسي منع ازدواج با افراد همخون را مطرح نمود. اگر چه در آن زمان ملت يهود از اين تعليم موسي چندان تبعيت ننمودند و هنوز هم مثل زمان قديم شيوع همخوني و ازدواج فاميلي در بين اين قوم فراوان ديده مي شود، و هر جا نام ازدواج با محارم برده مي شود. اين قوم در نظرمجسم مي شوند. ولي حضرت موسي منع ازدواج با اقوام نزديک را وضع نموده است طبق دستور صريح تورات ازدواج امري مطلوب ولازم است، اما نوشته شده که هيچ فرد اسرائيلي حق ندارد، با محارم خود ازدواج نمايد، زيرا اين چنين ازدواج هايي زناء محسوب مي شود. تفسير شيريني در اين مورد آمده است، هر قدر خون هاي پيوند کرده نزديک بهم باشند، ميوه ها يعني فرزندان ضعيف و درنتيجه زشت و از حيث عقل و فهم ناقص خواهند بود، و برعکس اگر خونهاي پيوند کرده داراي مشخصات متفاوت باشند فرزندان آنها هوشيار خواهند بود. درختان را ملاحظه فرماييد، هيچ ديده ايد يا شنيده ايد که شاخه اي را از درخت سيب بريده و مجددا به خودش پيوند کنند. البته نه و فرضا اگر پيوند کنند آيا ميوه بهتري به عمل خواهد آمد. روي اين اصل باغبانان نهال هاي پيوندي خود را از شهر هاي دور دست که ميوه جات آنها به درشتي و خوبي معروف است مي آورند و همينطور در اصلاح نژاد بين حيوانات اين موضوع رعايت شده است(صفاپور،1343نقل از مهر محمدي1379: 9). در هر حال برخلاف تعاليم حضرت موسي در اين دين چنين ازدواج هايي قانونا مجاز شمرده شده است(مولوي، 1348). چون موضوع حرمت مادر و خواهر رضاعي و دايي با خواهرزاده خود يا عمو با برادرزاده هاي خود در متن صريح تورات وجود ندارد، يهوديان به همين مناسبت به خود اجازه ازدواج با محارم فوق را مي دهند(شريفي،41-1340نقل از مهر محمدي1379: 9). چون ازدواج بين طبقات نزديک(درجه دو) در دين يهود فراوان است. علت فراواني بيماري هاي همخوني نزد کليميان همين مسئله است(صفاپور،1343). 2-3-3)ازدواج فاميلي در دين مسيح به دلیل آن که قبل از مسيح کتب تورات و اوستا دستورات مفصلي در مورد محارم و اقربا و ازدواج بين منسوبين بيان کرده است به همين دليل در انجيل دستور صريحي نيامده و مسيحيان همان مقررات را ملاک عمل قرار داده اند. منتهي بر حسب شرايط محلي، جغرافيايي و اجتماعي تغييرات مختصري در دستورات انبياء قبل داده اند. اما اصل همان است که در تورات بوده است. ارتدکس معتقد است به دليل عدم صلاحيت خون هاي نزديک بهتر است تا هفت پشت پدري و مادري عروس وداماد خويشاوند نباشند.(صفاپور، 1343نقل از مهر محمدي1379). اين عده علاوه بر نظر تورات در اين زمينه ازدواج با دختر عمو، دايي، خاله و عمه را که در کتب کليميان منع نشده جايز نمي دانند(مهرمحمدي، 1379: 9) . 2-3-4)ازدواج فاميلي در دين اسلام تمام اديان بزرگ ازدواج نزديکان و محارم را مردود شمرده اند. در دين اسلام نيز مثل ساير اديان بزرگ ازدواج با محارم مردود اعلام شده است. قوانين و حدود ازدواج با محارم در دين اسلام همان قوانين و حدود اديان قبل از اسلام است، به انضمام اينکه در اسلام موضوع خويشاوندي رضاعي نيز مطرح است(صفاپور،1343). تعريف محرم در هر جامعه متفاوت است در بعضي اجتماعات ازدواج عموزاده هاي پدري ممنوع و در بعضي ديگر ازدواج عموزاده هاي مادري و پدري هر دو مجاز شمرده شده است(مولوي،1348). دين اسلام در قرآن کريم سوره نساء آيات 23 و 22 حدود محارم را مشخص نموده است. طبق آيات مذکور محارم عبارتند از: زن پدر، مادر، دختر، خواهر، عمه، خاله، دختر برادر و خواهر، مادر و خواهر رضاعي، مادر زن و دختران زن که در دامان مرد تربيت شده اند، زن فرزندان (عروس) و ازدواج با دو خواهر به طور همزمان به اين ترتيب ازدواج درجه يک و دو (منظور ازدواج با محارم نزديک) در دين مقدس اسلام نهي و مردود اعلام شده است. قوانين اسلام به مسئله چگونگي انتخاب همسر و بهبود نسل توجه کامل نموده است و براي جلوگيري از پيدايش نسل هاي ناقص و ناهنجار دستورات قابل ملاحظه اي را ارائه کرده است. حضرت محمد (ص) مي فرمايد: با خويشان نزديک ازدواج نکنيد که در اين صورت فرزندان لاغر، ناجور با استخوان هاي ريز و ناقص خواهيد داشت(مولوي،1348). بازمي فرمايد: توجه کنيد، نطفه ي خود را در چه محلي قرار مي دهيد، زيرا عرق به طور پنهاني عمل مي کند اين حديث ما را متوجه عرق (ژن به زبان امروزي) و تاثير پنهان (مغلوب)آن مي کند، در حديث ديگر مي فرمايد: شقاوت انسان بدبخت و سعادت انسان خوشبخت در شکم مادر تعيين مي شود. اين حديث نيز اهميت دوران قبل تولد(عوامل ارثي و ...) را مي رساند(سيف و همکاران، 1370نقل از مهر محمدي1379: 9). در کل مي توان گفت در اسلام ازدواج با محارم براساس سوره نساء آيه هاي 23 و 22 در حکم زناء و از نظر قانون در تمام ملل اسلامي غير مجاز است و ازدواج با بيماران و خويشان نيز مردود ولي عقد ازدواج با بيگانگان و غير خويشاوندان تشويق شده است که نتيجه آن کاهش بيماري هاي ارثي و پيدايش صفات پسنديده است. 2-4)عوامل موثر برافزايش يا کاهش ازدواج فاميلي در ايران عامل عرف عرف در خيلي موارد، سبب تحکيم ويا ممنوعيت در ازدواجهاي نسبي مي شود که اين مسئله با توجه به سيستم محارم ومنطبق با فرهنگ يک جامعه شکل مي گيرد. چنانچه ازدواج در بين فرزندان دو خواهر يا دو برادر(دختر عمو-پسر عمو و دختر خاله –پسرخاله) ويا فرزندان يک خواهر وبرادر (پسرعمه –دختردايي)، گاه تشويق و گاه ممنوع شده است ودر اين صورت است که سيستمي خاص همواره پيوندها را ادامه مي دهد(كرباسي، 1378). عامل جغرافيايي مفهوم محدوده بسته جغرافيايي "ايزوله" توسط دالبرگ عنوان شد. اين مفهوم درون همسري جغرافيايي را به حد نهايي مي رساند. از مهمترين عوامل موثر برگزينش همسر عامل جغرافيايي است که تحقق امکانات ديداري را ميسر مي سازد (ساروخاني، 1370). عامل جغرافيايي زمينه ساز ازدواج فاميلي است. دورافتادگي روستاها، ناهمواري راههادر ايران، خاورميانه و شمال افريقا از علل تحرک ازدواج فاميلي است(بهنام،1352). جمعيت کم شهرنشيني، وجود اقليت ها و گروه هاي مختلف، مرزي بودن شهر از عوامل کاهش ازدواج فاميلي در اجتماعات است. در شهرها به دلائل مختلف ازدواج فاميلي کمتر از روستا است. از جمله اين دلائل مي توان به آزادي هاي فردي بيشتر افراد، عدم تنگناهاي طبيعي و جدايي مکاني از روستا، عدم حساسيت زياد افراد تحت تکفل، داشتن استقلال مالي، کاهش نظام پدر سالاري، از هم گسيختگي سنت ها و ايجاد ارزش هاي جديد و نظام روابط پسر ودختر، گرايش جوانان به ازدواج با افراد هم سن را نام برد(نوربخش،1369 نقل از مهر محمدي ،1379: 47). هرناکس(1980 به نقل از سروري،1374)بيان مي کند: در جمعيت هاي کوچک و بسته انساني مثل روستاهاي دورافتاده، که افراد از نسل يک فرد هستند، کليه ازدواج ها فاميلي محسوب مي شود زيرا همگي اين افراد در چند قرن گذشته اجدادشان مشترک بوده است. در چنين جمعيت هاي بسته و محدود که ارتباطشان با ساير جمعيت ها کمتر است ،به علت شيوع زياد ازدواج هاي فاميلي، بيماري هايي مثل عقب ماندگي ذهني، ناشنوايي، نابينايي، عقيمي و مرگ و مير کودکان بيشتر از جمعيت هاي بزرگ شهر است که در آنجا مردم ارتباطات بيشتري با ساير نقاط دارند(سروري،1374: 141). يکي ديگر از مولفه هاي اجتماعي موثر در ازدواج فاميلي، مهاجرت است. مهاجرت از روستا به شهر يکي از عوامل مهم تغيير ساختار خانواده و تضعيف سنت ها ست. مهاجرت هم چنين، سبب تضعيف گروه هاي خويشاوندي شده وبه اين ترتيب فرد را از سلطه گروه خويشاوندي تا حد زيادي آزاد مي کند(بهنام،1352). عامل جغرافيايي اثر خود را علاوه بر شهرنشينان و روستانشينان، بر گروه هاي متفرقه اي مثل عشاير و طوايف نيز گذارده است. به عنوان مثال: بررسي ها نشان مي دهد که طايفه ها درايران متمايل هستند تا در محدوده جغرافيايي خاص باقي بمانند. نام گذاري بسياري از محلات روستاها به نام طوايف است. مثل :جمعيت پا قلعه ايها که از دو طايفه پيردار وکلاني است.اين ايلات در شهرها جهت تقويت طبقه اجتماعي خود تحت عنوان خاندان و در ده تحت عنوان طايفه مروج ازدواج فاميلي بوده اند(بهنام، 1352). در تاثير عامل جغرافيا بايد اذعان نمود تنها جغرافياي موجود يعني محل کنوني زندگي بر گزينش همسر موثر نمي افتد،بلکه محل تولد نيز در صورت مهاجرت و تجانس انسان ها را به سوي يکديگر مي کشاند(ساروخاني،1370). عامل جغرافيايي در هرجا افراد را به ازدواج با فاميل بر مي انگيزد، به دليل مهاجرت هاي روستايي دوري از زادگاه و احساس غربت در محيط هاي نا آشنا همگرائي و علقه ي فاميلي ميان افراد شديدتر مي شود. عامل روانشناسي اجتماعي نيز به اين ترتيب که فاميل به ويژگي هاي اخلاقي و شخصيتي همديگر بيشتر واقف هستند. در انتخاب همسر و سازگاري رواني آنها و استحکام خانواده موثر است و از عوامل قابل توجه در اين پيوند ها است(مهر محمدي ،1379: 48). در کل مي توان گفت، مهاجرت يکي از علل مهم در کاهش ازدواج فاميلي است. اما گرد آمدن و تجمع مهاجران يک جمعيت در يک ناحيه خود مي تواند مشوق ازدواج فاميلي در جامعه اي ديگر باشد. وضع اقتصادي يکي از علل تحريک جامعه به ازدواج هاي فاميلي شرايط اقتصادي بد جامعه است. در چنين شرايطي افراد فاميل راحت تر مسائل اقتصادي يکديگر را مي پذيرند، زيرا خويشاوندان به لحاظ اقتصادي در شرايط يکسان تري قرار دارند. اين مسئله ما را متوجه همساني زوجين مي کند، که افراد را به سوي ازدواج با فاميل ترغيب مي کند(عسگري،1372نقل از مهر محمدي، 1379: 48). فهرمن(1976) به نقل از سروري(1374) بيان مي کند "چون ميزان ازدواج فاميلي بين طبقات پايين به لحاظ اقتصادي و فرهنگي بيشتر است، شيوع بيماري هاي ژنتيکي در فرزندان طبقات فقير بيشتر از طبقات مرفه جامعه است." شغل شغل نيز يکي ديگر از عوامل موثر در ازدواج فاميلي است. مشغول شدن جوانان در رشته هاي جديد توليدي و خدماتي و تحرک شغلي آنان با تحرک مکاني توام است. تحرک شغلي با انفرادي شدن درآمد ها همراه است و استقلال بيشتري به خانواده هاي جديد مي دهد. اين تحرک امکان انتخاب همسر را در محيط پراکنده مي کند. در جريان شهرنشيني مشاهده مي کنيم، افرادي که داراي حدي از درآمد هستند، در مناطق خاص و محلات مخصوص خانه بر مي گزينند اين با وضع قديم که غني و فقير در يک محله بودند و شبکه هاي خويشاوندي مسلط بر محله حکم مي راند، متفاوت است. در گذشته تقريبا اکثر افراد شبکه فاميلي از نظر درآمد در يک سطح بودند. اما اکنون به خاطر مشاغل مختلف و تحصيلات درآمد هاي متفاوتي دارند و به همين جهت در محلات گوناگون زندگي مي کنند(بهنام،1352).از طرفي مي توان بيان كرد كه اشتغال در بخش هاي سنتي خانوادگي(نظير كشاورزي، دامپروري و صنايع دستي) تاثيري بر ازدواج خويشاوندي ندارد، بلكه دارا بودن مشاغل سطوح بالاتر كه احتمالا با تحصيلات بالاتر و نگرش هاي مدرن تر نيز همراه است، عاملي در جهت كاهش اين نوع پيوند مي گردد(عباسي شوازي و ترابي ،1385: 67). تحصيلات يکي ديگر از مولفه هاي اجتماعي که باعث کاهش ازدواج فاميلي مي شود تحصيلات افراد است.احتمال كمتر ازدواج خويشاوندي در ميان زنان تحصيل كرده را مي توان با مكانيزم همسر گزيني آنان مرتبط دانست .اگرچه مي توان گفت كه تحصيلات بالاتر دختران ، ارزش آنان را نزد والدينشان بالاتر مي برد، حتي در چنين شرايطي نيز ازدواج آنان تحت نظارت والدين صورت مي پذيردو در نتيجه ، امكان يافتن همسر مناسب كاهش و زمان مجرد ماندن دختران افزايش مي يابد.آنان احتمالا در اين دوره وارد بازار كار شده ، فرصتي براي آشنايي با مردان غير خويشاوند پيدا كرده اند و به احتمال كمتري با خويشاوندان خود ازدواج مي كنند(عباسي شوازي و ترابي ،1385: 67). در مطالعه عباسي شوازي و همكاران( 2006) بررسي سطوح و روندهاي ازدواج خويشاوندي در ميان زنان برخوردار از سطوح تحصيلي گوناگون نشان مي دهد كه بين تحصيلات زنان و احتمال ازدواج آنان با يكي از خويشاوندان رابطه اي معكوس وجود دارد. آگاهي زوجين از نحوه پيشگيري و عوارض ازدواج فاميلي ميزان آگاهي زوجين از عوارض و عواقب ازدواج هاي فاميلي رابطه مستقيمي با کاهش ازدواج هاي فاميلي ودر نتيجه کاهش بيماريهاي ژنتيکي خواهد داشت.با توجه به اين نکته که عواملي که برشيوع ازدواج خويشاوندي تاثير داردبر شيوع بيماريهاي ژنتيکي هم موثر است، پس مي توان بيان داشت که مراجعه زوجين قبل از ازدواج به مراکز مشاوره ژنتيک نقش تاثير گذاري در کاهش ازدواجهاي پر خطر ودر نتيجه در کاهش بيماريهاي ژنتيکي خواهد داشت.در حال حاضر با توجه به دسترسي بيشتر افراد جامعه به مراکز مشاوره ژنتيک و افزايش آگاهي مردم، افرادي که نگران بروز يک بيماري احتمالي يا شناخته شده هستند ويا زوجيني که جهت اطمينان از تولد فرزند سالم قبل از بارداري به مراکز مشاوره مراجعه مي کنند،خود عاملي است در جهت کاهش به دنيا آمدن کودکان دچار ناهنجاريهاي ژنتيکي "مشاوره ژنتيک يک فرايند ارتباطي است که به مشکلات ناشي از رخ دادن يا احتمال رخ دادن يک بيماري ژنتيکي در خانواده مي پردازد." در واقع مي توان بيان داشت که اين فرايند در زمينه تعيين نقش توارث در ايجاد بيماري و تعيين احتمال بروز مجدد آن و اخذ تصميم مناسب با در نظر گرفتن احتمال بروز بيماري وکمک به تطابق با مساله در اعضاي خانواده درگير بيماري يا تحت خطرمي‌تواند براي خانواده‌‌هانقش‌ موثري داشته باشد(غفاري،1385: 55). کاهش اعتماد اجتماعي و افزايش طلاق در جامعه با توجه به افزايش سطح طلاق در جامعه و کاهش اعتماد اجتماعي مي توان بيان داشت در چند سال اخير به دليل مشکلات جوانان از جمله بيکاري، نداشتن مسکن،مشکلات اخلاقي ، اعتياد و... اعتماد خانواده ها به افراد غير فاميل کمتر شده است در واقع مي توان گفت خانواده ها عموما درصدد هستندتا همسراني را براي فرزندان خود پيشنهاد کنندکه داراي سنخيت بيشتري به لحاظ اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي باشند‌.به اين جهت با توجه به روابط محدود اجتماعي وشناخت بيشتر خانواده ها از فاميل، بسياري ترجيح مي دهنداين انتخاب از خويشاوندان صورت بگيرد. از طرفي در روابط زوجين فاميل با هم عوامل مشترک فرهنگي و شخصيتي به دليل تشابه محيط خانوادگي در دوران تجرد ايفا نقش نموده و اين عوامل از شدت و ميزان مشاجرت بين آنها مي کاهد. ازطرفي اگر اختلافي بين زوجين اتفاق افتد، اعمال نظر و قدرت افراد فاميل در کاهش مشکلات رفتاري راحت تر صورت مي گيرد و نظرات آنها آسان تر پذيرفته مي شود. در اين ازدواج ها تصميمات جدي جهت طلاق وجدايي کمتر اتفاق مي افتد(مهرمحمدي، 1379 :49). سنگ يامورا(1954)به نقل از ساروخاني (1370)بيان مي کند"هرقدر پيوندهاي قومي و فرهنگي ميان زن وشوهرسخت تر باشدخطر جدايي به مراتب در ميان ايشان کمتر است." گرايش به سوي ازدواج هاي فاميلي براي زوجين مي تواند، اطمينان بخش يک زندگي بدون کشمکش باشد، مگر اينکه موسسات فرهنگي ايجاد شود که آگاهي زوجين غريبه در ازدواج را از هم بالا ببرد.به همين دليل مشاهده مي شود که درصد طلاق در ازدواج هاي غير فاميلي در ايران به مراتب بالاتر از ازدواجهاي فاميلي است.زيرا افراد همديگر را مي شناسند و به عبارتي همه از يک خانواده هستند(فرهود،1374). بر اساس تحقيقات به دست آمده ازدواج هاي فاميلي کمترين ميزان طلاق را نشان مي دهد که آمارطلاق در ازدواج های فامیلی 5 درصداست واین در شرایطی است که میانگین طلاق در کشور تا 34 درصد نیز عنوان شده است. امان اله قرايي مقدم معتقد است" ازدواج هاي فاميلي از آن جهت کمترين ميزان طلاق را در آمار دارد که شناخت در بين خانواده ها بيشتر است و تشابه فرهنگي و سطح اجتماعي وتوقعات هر دو خانواده بيشتر است و به همان ميزان اختلاف کمتر است"(قرايي مقدم،1388). به طور کلي مي توان بيان داشت که دلايل واقعي ترجيح ازدواج فاميلي بيشتر فرهنگي و اجتماعي است. به طوري که مزاياي ازدواج فاميلي در تقويت ارتباطات فاميلي، شناخت بيشتر طرفين و انتظارات کمتر تصور مي شود. 2-5)بيماري ژنتيکي چيست؟ مقدمه علم ژنتيک در دنيا علم جواني است، اين علم در قرن بيستم متولد شده است. اين دانش در ايران، يک دانش قديمي است واز دوران کهن وجود داشته است، اما آنچنان داراي ريشه علمي نبوده است(کريمي نژاد،1389).در گذشته تقريبا تمامي اقداماتي که در زمينه ژنتيک انجام مي شده منحصر به مشاوره بوده است. اين مشاوره ها برپايه اطلاعاتي بود که از شجره نامه ها ومطالعات فاميلي به دست مي آمد.در گذشته هيچ آزمايش ژنتيک مستقيمي براي تشخيص يا پيش بيني بيماري وجود نداشت و پروژه ژنوم انساني بيشتر در حد يک نظريه بود تا واقعيت.آموزش و فعاليت هاي مرتبط با ژنتيک بيشتر محدود به بيماري ها و سندرم هاي نادر مي شد. در حال حاضر با ظهور "ژنتيک نوين"اين علم علاوه بر عرصه هاي قبلي به صفات وبيماري هاي شايع تر نيز مي پردازد .به بيان ديگر کمتر صفت يا بيماري را مي توان يافت که به نحوي باژنتيک و ابزارهاي تشخيص آن مرتبط نباشد .در عصر حاضر ژنتيک چهره علم پزشکي را دگرگون کرده است.تشخيص ودرمان بسياري از بيماريها بر اساس شناخت تغييرات ژنتيکي وتاثير اين تغييرات بر بيماري استوار است(غفاري،1385: 53). قابل ذکر است هم اکنون 19 هزار بيماري ژنتيکي شناخته شده در دنيا وجود دارد. غربالگري ناهنجاريهاي کروموزومي در جنين در هفته هاي اول بارداري از طريق بررسي مارکرهاي بيوشيميايي و سونوگرافي و همچنين نمونه برداري از پرز جفتي و مايع آمنيوتيک فراهم گرديده است. همچنين قابل ذکر است که در حال حاضر در ايران شناسايي ناقلين و تشخيص قبل از تولد چندين بيماري ژنتيکي از جمله بيماري هاي خوني (تالاسمي آلفا وبتا، هموفيلي)، ديستروفي عضلاني دوشن، سندرم وردينگ هافمن، فنيل کتونوري، ناشنوايي ارثي غير سندرمي، فيبروز کيستيک ، هيپر پلازي آدرنال مادرزادي و..... انجام مي شود(همان). اين نکته قابل توجه است که با وجود پيشرفت هاي شگرف در عرصه هاي گوناگون ژنتيک وروشن شدن بسياري از جنبه هاي ژنوم انسان اخذ تاريخچه خانوادگي ورسم شجره نامه هنوز هم مهمترين ابزار مورد استفاده مشاورين ژنتيک و متخصصين ژنتيک باليني است . دليل اصلي اين نکته آن است که گرفتن يک شرح حال دقيق از سوابق خانوادگي اطلاعات زيادي در اختيار مشاور قرار مي دهد تا بتواند احتمال بروز يک بيماري ژنتيکي در خانواده، الگوي توارث احتمالي واحتمال بروز مجدد در ساير اعضاي خانواده را ارزيابي کند(غفاري ، 1385: 77). 2-6)انواع بيماريهاي ژنتيکي: بيماريهاي ژنتيکي گروهي از بيماريهاي مادرزادي است. اين بيماريها اغلب از پدر ومادر به فرزندان منتقل شده و طي نسلها انتقال مي يابند. در حدود 85-80 درصد بيماريهاي مادر زادي به صورت ژنتيکي بروز مي کند. در واقع مي توان بيان داشت که هرگاه در عملکرد ژن هاي انسان اختلال ايجاد شود و ژنها نتوانند اطلاعات خود را به درستي منتقل کنند عملکرد بدن مختل شده و اختلال ژنتيکي ايجاد مي شود(tavanasarri.blogfa.com). بيماريهاي ژنتيکي به دو دسته ارثي وغير ارثي تقسيم مي شوند در حدود 60درصد از بيماريهاي ژنتيکي به صورت ارثي بروز مي کند،يعني مي تواند از نسلي به نسل ديگر منتقل شوندو چندين نسل را مبتلا سازند. اين بيماريها نتيجه جهش ها در ژنهاي سلولهاي جنسي هستند(سروري، 1374 :160). بيماريهاي ارثي در دو گروه تک ژني و چند ژني قرار مي گيرد. قابل ذکر است که بين 35تا42 درصد بيماريهاي ارثي به صورت تک ژني بروز مي کند.همچنين بيماريهاي تک ژني به سه صورت اتوزومال ووابسته به جنس و ميتوکندريال تقسيم مي شود. شکل زير تقسيم بندي بيماريها را نشان مي دهد. -622300177800غیرارثیاتوزومال00غیرارثیاتوزومال 6375408636000 16732255461000 -62230045720وابسته‌به‌جنسمیتوکندریال00وابسته‌به‌جنسمیتوکندریال1097280157480ارثیتک ژنی00ارثیتک ژنی3402965109855ببماریهای مادرزادیژنتیکیغیرژنتیکی00ببماریهای مادرزادیژنتیکیغیرژنتیکی 1097280262890چندژنی00چندژنی شکل 2- 1 ) تقسيم بندي بيماريهاي مادرزادي و ژنتيکي (منبع:سروري، 1380 :157) 2-6-1)بيماريهاي ارثي چند ژني(چند عاملي): بيماريهاي ارثي چند ژني بيماريهايي هستند که در بروز آنها تعداد زيادي ژن شرکت دارند.علاوه بر عوامل ژنتيکي، فاکتورهاي محيطي نيز در ايجاد وبروز اين بيماريها نقش زيادي دارند. اين بيماريها داراي خصوصيات ويژه اي به شرح زير مي باشد: 1-هر کدام از ژنهاممکن است در روي کروموزوم جداگانه قرار داشته باشد به عبارتي ژنها در روي کروموزومهاي مختلف پخش شده اند. 2-اين بيماريها اکثرا در سنين بالاظاهر مي شوند. زيرا با افزايش سن فرد احتمال تاثير عوامل محيطي بر او نيز بيشتر مي شود 3- شيوع وفراواني بيماريهاي چند ژني در جمعيت هاي نواحي مختلف متفاوت است. 4-اين بيماريها اکثرا در فرزندان ازدواجهاي فاميلي بروز مي کند. 5-بعضي از بيماريهاي مولتي فاکتوريل مانند آنسفالي و اسپاينا بيفيدا در دختران بيشتر از پسران ديده مي شود، به طوري که 3/2 نوزادان مبتلا دختر هستند. در حاليکه بعضي ازبيماريهاي مولتي فاکتوريل مانند تنگي پيلور و اوتيسم در پسران چهار برابر بيشتر از دختران است(سروري، 1380: 256). نکته قابل ذکر اين است که با توجه به اينکه در ايجاد و شدت اين بيماريها عوامل محيطي نقش مهمي دارند، با خنثي نمودن فاکتورهاي محيطي تا حدود زيادي مي توان از بروز وشدت اين بيماريها کاست. بعضي از اين بيماريها عبارتند از:ديابت، ميگرن، لب شکري، شکاف کام، آنسفالي، اسکيزوفرني،در رفتگي مادرزادي ران ولگن و...(غفاري، 1380). 2-6-2)بيماريهاي ارثي اتوزومال غالب: ژن اين بيماريها بر روي يکي از کروموزومهاي اتوزومال قرار دارندو در دختران وپسران تقريبا به يک نسبت بروز مي کند وچون ژن مربوط به آنهاغالب است بيماري درهر دو حالت هموزيگوت وهتروزيگوت بروز مي نمايد.تعداد بيماريهاي ارثي اتوزومال غالب بيشتر از اتوزومال مغلوب مي باشد زيرا در اين بيماريها افراد هتروزيگوت نيز بيمار مي باشند.تعداد زيادي از بيماريهاي ارثي اتوزومال غالب نتيجه جهش هاي جديد هستند وسابقه قبلي ندارند(سروري، 1374: 106). شايعترين اين بيماريها عبارتند از :افزايش کلسترول خون، چند انگشتي، آب مرواريد مادرزادي، پلي کيستيک کليوي، آلزايمر و.......(غفاري،1380). 2-6-3)بيماريهاي ارثي اتوزومال مغلوب: براي بروز اين بيماريها وجود دو ژن نهفته ضروري است. يعني اين بيماريها در حالت هموزيگوت بيماري را ايجاد مي کند.در اين بيماريها اکثرا والدين سالم ولي ناقل هستند .دختران وپسران به يک نسبت مبتلا مي شوند.شجره نامه اين بيماريها بر خلاف شجره نامه اتوزومال غالب که عمودي است، حالت افقي دارد يعني بيماري در همه نسلها ديده نمي شود وممکن است پس از چندين نسل در نتيجه ازدواج دو فرد ناقل بيماري در تعدادي از فرزندان بروز نمايد. اين بيماريها اکثرا در نتيجه ازدواج فاميلي (به علت تشابه ژنتيکي) در فرزندان آنها ظاهر مي شود(سروري،1380: 209).در ازدواجهاي فاميلي اگر والدين سالم ولي هردو ناقل باشند احتمال ابتلاي هر فرزند 25 درصد مي باشد.شايان ذکر است که ازدواجهاي فاميلي احتمال هموزيگوت شدن فرزندان براي بيماريهاي ارثي اتوزومال مغلوب را افزايش مي دهند.به طوري که احتمال ابتلاي فرزندان ازدواجهاي فاميلي به اين بيماري در حدود 2.5الي 3 برابر بيشتر از فرزندان ازدواجهاي غير فاميلي است. تعداد بيماريهاي ارثي اتوزومال مغلوب را بيش از 1300 نوع تخمين مي ز نند(سروري، 1374: 108). بعضي از اين بيماريهاعبارتند از:ميکروسفالي،آلبينيسم،فنيل کتونوري و... 2-6-4)بيماريهاي ارثي وابسته به جنس: ژن مربوط به اين بيماريها اکثرا برروي کروموزوم x قرار دارد.در نتيجه بيماري هايي که به علت ژن هاي معيوب موجود بر روي کروموزوم x ايجاد مي شوند، وابسته به x خوانده مي شوند .با توجه به اينکه زنان دو عدد کروموزم x دارند و مردها تنها يک کروموزوم x دارند اکثر بيماري هاي وابسته به x ، مغلوب مي باشند . اين بدان معناست که زنان به علت دارا بودن يک نسخه سالم ويک نسخه معيوب به بيماري مبتلا نخواهند شد. با اين وجود ، اگر يک کودک مذکر يک نسخه از کروموزوم x معيوب را از مادر دريافت کند مبتلا خواهد شد، به عبارت ديگر مي توان گفت بيماري در فرزندان پسر ظاهر مي شوند واحتمال بروز آنها در دختران خانواده کم است.همچنين مردان مبتلا به اين بيماري ها هرگز بيماري را به پسرانشان منتقل نخواهند کرد در حالي که تمام دختران آنها ناقل خواهند بود. در صورتي که ژن بيماري ارثي وابسته به x غالب باشد بيماري در دختران وپسران به يک نسبت ظاهر خواهد شد(غفاري، 1385: 86). در بيماريهاي ارثي وابسته به x مانند بيماريهاي اتوزومال غالب اکثر بيماريها نتيجه جهش هاي جديد هستند.تعداد بيماريهاي ارثي وابسته به x مغلوب بيش از 250 نوع مي باشد. شايعترين اين بيماريها عبارتنداز:هموفيلي، ديستروفي عضلاني دوشن، هيدروسفالي، سندرم x شکننده و....ازدواجهاي فاميلي احتمال بروز بيماريهاي ارثي وابسته به x مغلوب را در فرزندان افزايش مي دهد(سروري،1374: 106). 2-7)ازدواج خويشاوندي و بيماريهاي ژنتيکي در بحث بيماريهاي ژنتيکي و ارتباط آن با ازدواجهاي فاميلي تحقيقات گوناگون از لحاظ پزشکي صورت گرفته است و بيشتر مطالعات نشان دهنده افزايش احتمالي ناهنجاريهاي مادرزادي در ميان فرزندان ازدواجهاي فاميلي نسبت به ازدواجهاي غير فاميلي است. در ازدواجهاي خويشاوندي به علت اينکه طرفين داراي اجداد مشترک هستند،احتمال اينکه زن وشوهر هردو براي چند ژن بيماري زاي نهفته معين، ناقل باشند بسيار زيادتر از ازدواجهاي غير فاميلي است که تشابه ژنتيکي خيلي کمتري دارنداز اين جهت انواع مختلف بيماريهاي ناشي از ازدواج فاميلي به صورتهاي مختلف نظير کند ذهني، پايين بودن ضريب هوشي، تالاسمي يا کم خوني ارثي، بيماري وردينگ هافمن که يک نوع بيماري عصبي-عضلاني است و بيماري فنيل کتونوري و..بروز مي کند. همچنين عوارضي ديگر از جمله سقط جنين پياپي، مرگ جنين در شکم ،ميکرو سفالي(کوچکي سر)، هيدروسفالي(بزرگي سر)، آناسفالي(فقدان سر) وکري ولالي،بعضي بيماريهاي کبدي و کليوي و..در ازدواجهاي خويشاوندي شيوع بيشتري دارند(كرباسي، 1378). قابل توجه است که بيماريهاي ژنتيکي در هر کشور وهر منطقه اي متفاوت وتحت تاثير پيشينه هاي تاريخي وسيرتکاملي آن جمعيت قرار دارد.به عنوان نمونه مي توان به بيماري نقص لوله عصبي اشاره کرد. نقص لوله عصبي شامل اسپاینابيفيدا، آنسفالي و هرگونه اختلال ناشي از نقص در بسته شدن لوله عصبي مي باشد.ميزان بروز اسپاینابيفيدا در کشورها در زمانهاي مختلف فرق مي کند. به دنبال اجراي يک طرح بهداشتي که شامل تجويز اسيد فوليک به مادران قبل از شروع بارداري بود در دهه 1990 موارد تولد هاي همراه با نقص لوله عصبي از حدود 2 در1000 در سال 1996 به 1/1 در 1000 در سال 1999 گرديد(غفاري،1385: 170)هم اکنون در کشورمان به مادران قبل از شروع بارداري اسيد فوليک تجويز مي شود. در منطقه مديترانه شرقي که کشور ايران نيز جزءاين منطقه مي باشد،بيماريهاي ارثي مغلوب به دليل مرسوم بودن ازدواجهاي خويشاوندي از اهميت وفراواني بيشتري برخوردارند. سندرم داون علت مهم شناخته شده عقب ماندگي شديد ذهني در منطقه است(سموات،1382: 39). سندرم داون يکي از بيماريهايي است که شيوع بالايي دارد. اين سندرم زماني روي مي دهد که جنين يک نسخه اضافي از کروموزوم 21 داشته باشد. در کشور هاي پيشرفته برنامه غربالگري نا هنجاريهاي کروموزومي بر غربالگري سندرم داون متمرکز شده است .اين سندرم با سن مادر به هنگام بارداري ارتباط دارد.در گذشته به مادران بالاي 35 سال بررسي کروموزومي سلولهاي مايع آمنيوتيک توصيه مي شد در حال حاضر غربالگري بر بررسي همه مادران باردار از لحاظ بررسي مارکرهاي بيوشيميايي و سونو گرافي توصيه مي شود.(غفاري،1385: 144)تخمين زده شده است که تا 50 درصد کودکان مبتلا به سندرم داون در منطقه از مادران 40 ساله يا مسن تر متولد مي شوند(سموات،1382: 39). اختلال هاي کروموزومي،عامل دست کم 50 درصد سقط هاي خود به خود است. در سقط هاي خود به خود مکرر،به طور متوسط 5 تا 15 درصد موارد،يکي از زوجين حامل اختلال کروموزومي متعادل است(همان). تعداد زيادي از حالتهاي نادر هستند که منجر به تاثير ژنتيک مهم ناشي از ازدواج هاي خويشاوندي مي شوند.بنابراين، جايي‌که ازدواج خويشاوندي مرسوم است،در تولد ناهنجاري هاي مادرزادي کري و ناتواني ذهني،افزايش شيوع پيش بيني مي شود. با وجود اين تاثير مورد انتظار کاملا تعديل شده است و اندازه گيري اثر آن مشکل است. تاثير در ميزان تولد نوزدان مبتلا به حالت هاي نادر متابوليک وساير حالت هاي ارثي مغلوب چشمگيرتر است.اين تاثير،در نبود تسهيلات تشخيص ژنتيکي وبيوشيميايي،از روي ميزان افزايش مرگ وميردر دوران قبل از تولد،نوزادي وکودکي مشخص مي شود(سموات،1382: 85). اختلال هاي تک ژني به طور برجسته در خانواده هاي منطقه ي مديترانه ي شرقي تجمع يافته اند، زيرا الگوي ازدواج خويشاوندي تمايل دارد جهش را در خانواده هاي متاثر حفظ کند.اين اثر، فراواني کلي اختلال هاي غالب و وابسته به x را افزايش نمي دهد اما خانواده هاي متاثر ممکن است به طور غير معمول تعداد بيشتري افراد ناقل جهش داشته باشند. الگوي ازدواج خويشاوندي ، ميزان متولدان مبتلا به اختلال هاي ارثي مغلوب را مي افزايد و اين اثر به ويژه براي نادرترين موارد وجود دارد. به رغم الگوي ارثي، وقتي ازدواج خويشاوندي رايج باشد و مطا لعه ي خانواده از افراد مبتلا شروع شود، ممکن است تعداد زيادي از ناقلان به طور غيرمعمول يافت شوند که شايد از اطلاعات مربوط به چگونگي کاهش خطر ژنتيک بهره مند گردند(سموات، 1382 :93). بحث ديگري که در اينجا مي توان مطرح کرد، اين است که در نتيجه جهش هاي ژنتيکي جديد در نطفه هاي والدين که مي تواند به علت تاثير عوامل جهش زا که روزانه از طريق هوا ، آب ، غذا و تشعشعات وارد بدن مي شودبيماريهاي ارثي جديد در فرزندان ظاهر خواهد شد.به بيان ديگر مي توان گفت در ازدواج فاميلي، حتي اگر سابقه بيماري ارثي در اقوام وخويشان دور و نزديک طرفين وجود نداشته باشديعني تمام ژنهاي آنها طبيعي باشد به علت تشابه ژنتيکي زياد و وجود ژنهايي با ساختمان فيزيکو شيميايي مشابه ، امکان ايجاد ژنهاي بيماري زاي جديد در سلولهاي جنسي هر دو طرف در نتيجه عوامل جهش زاي فيزيکي يا شيميايي موجود در محيط زندگي بيشتر از ازدواجهاي غير فاميلي است که در نهايت به صورت بيماريهاي ارثي و ژنتيکي در فرزندان ظاهر خواهد شد(سروري، 1380: 125). در حال حاضردر کشورمان تشخيص 10 بيماري مهم ژنتيکي پيش از تولد انجام مي شود، اين بيماريها عبارتند از: تالاسمي، آنمي داسي شکل، هموفيلي، انواع ديستروفي هاي عضلاني، سندرم داون و ترنر، بيماريهاي کروموزومي، فيبروزکبدي و انواع نازايي ها وناباروري هاي ژنتيکي که قابل تشخيص هستند(فرهود،1380). همچنين قابل ذکر است که برنامه غربالگري بيماري فنيل کتونوري وهيپوتيروئيدي مادرزادي در برنامه کشوري کنترل بيماريهاي ژنتيک قرار دارد.بيماري فنيل کتونوري يک اختلال متابوليک مادرزادي اتوزومال مغلوب است که افراد مبتلا به آن قادر به تبديل اسيد آمينه فنيل آلانين به تيروزين نمي باشد. اين تست سه تا هفت روز پس از تولد انجام مي شود در صورت تشخيص زودرس مي توان از عوارض بيماري کاست(غفاري،1385: 209). قابل توجه است که هر يک ماهي که براي تشخيص بيماري فنيل کتونوري از دست برود در حقيقت باعث از بين رفتن چهار واحد ضريب هوشي نوزاد مي شود در واقع اگر يکسال بعد از تولد ، بيماري کودک تشخيص داده شودمي توان گفت50 واحد يا 50 درصد ازضريب هوشي کودک کاسته مي شود(طليعه زمان، 1388). ذکر اين نکته ضروري است در حالي که تنها دو تا سه درصد از جمعيت کل دنيا مبتلا به بيماري فنيل کتونوري هستند، اما بر اساس تحقيقات انجام شده در اصفهان اين رقم به پنج درصد مي رسد و اين به دليل شيوع بالاي ازدواج خويشاوندي و عدم شناخت ناقلين اين بيماري است(وليان بروجني،1387). در مطالعه (مروري بيتلز،2001) ارتباط بين ازدواج فاميلي و ژنتيک باليني مورد توجه قرار گرفته است .همچنين اعتقادات مذهبي و قوانين موجود در کشورهاي مختلف در اين خصوص مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است . در بررسيهاي(حسين و بيتلز،2004) ارتباط بين باروري و ازدواج همخوني در جمعيتهاي آسيايي(بيشتر هند و پاکستان) مورد توجه قرار گرفته است. در اين مطالعه ازدواج همخوني با بعضي عوامل مستقيم و غير مستقيم موثر بر باروري شامل سطح سواد کمتر مادر، سن کمتر مادر در هنگام ازدواج، استفاده کمتر از داروهاي جلوگيري از بارداري و اقامت در روستا مرتبط شناخته شد. 2-8)چارچوب نظري تحقيق در بخش قبل به ارائه تئوريهاي مرتبط با ازدواج خويشاوندي و عوامل موثر بر افزايش يا کاهش ازدواج خويشاوندي در ايران پرداختيم .همچنين بيماريهاي ژنتيکي و انواع آن را بررسي کرديم.قابل توجه است که مطالعات مربوط به ازدواج خويشاوندي حکايت از آن دارد که اين الگوي ازدواج از نظر تاريخي با کارکردهاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي همراه بوده است از سوي ديگر نظريه پردازان معاصري که تحول الگوهاي خانواده و ازدواج را در رابطه با جريانهاي صنعتي شدن و مدرنيزاسيون مورد مطالعه قرار داده اند، تحولات حاصل از اين جريانها را عاملي در جهت کاهش اقتدار والدين و افزايش استقلال فرزندان در امر همسر گزيني در نظر گرفته اند، فرايندي که در نهايت به کاهش ازدواجهاي ترتيب يافته و از جمله خويشاوندي منتهي خواهد گرديد(گود،1963 به نقل از عباسي شوازي و ترابی، 1385: 120). نتايج مطالعات انجام شده با نشان دادن رواج بيشتر ازدواج خويشاوندي در ميان افراد برخوردار از ويژگيهاي سنتي(روستائيان، همسران متعلق به پايگاه اجتماعي – اقتصادي پايين و بر خوردار از سن ازدواج و سطح تحصيلي پايين) مي تواند فرض تاثير جريان مدرنيزاسيون بر الگوهاي ازدواج را با توجه به ويژگيهاي فردي همسران مورد تاييد قرار دهد(بيتلز،1994 به نقل از عباسي شوازي1385). اين نکته قابل ذکر است که ميزان ازدواج خويشاوندي با سن ازدواج زنان رابطه معکوس دارد به طوري که هرچه سن ازدواج زنان پايين تر است درصد زوجين خويشاوندبيشتر است .همچنين مي توان بيان داشت که افزايش سواد وتحصيلات واشتغال به کار زنان، دايره همسر گزيني را براي زنان وسيع تر ميکند.و ميتوان انتظار داشت که ازدواج خويشاوندي دربين زنان تحصيل کرده کمتر رواج داشته باشد(کاظمي پور،1384). از سوي ديگر توجه به ثبات و حتي افزايش سطح ازدواج خويشاوندي در کشورهايي همچون يمن، پاکستان، هند، ايران و کويت علي رغم تاثير پذيري آنها از جريان هاي صنعتي شدن و شهرنشيني در دهه هاي پيشين مي تواند ضمن عدم تاييد نقش مسلط جريانها در دگرگوني الگوهاي همسر گزيني بر تاثير قابل توجه پيشينه منحصر به فرد تاريخي و ساختارهاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي هر جامعه در تعيين الگوهاي خانواده و ازدواج تاکيد نمايد(عباسي شوازي و ترابي، 1385: 120). بررسي هاي متعدد نشان داده است که ازدواج خويشاوندي در دهه هاي گذشته از تداومي اعجاب برانگيز برخوردار بوده است به طوري که مي توان آن را يکي از ابعاد نسبتا پايدار الگوي خانواده در ايران و نيز بسياري از کشورهاي آسيايي به شمار آورد. چنين پديده اي مي تواند عدم تحول ساختارهاي اجتماعي و اقتصادي در جهت تغيير کارکردهاي ازدواج خويشاوندي در جامعه و حفظ اهميت آن را در دستيابي به منابع مادي و معنوي نشان دهد. در تحقيق عباسي شوازي و ترابي(1385) ثبات نسبي سطح و الگوي ازدواج خويشاوندي در ايران طي پنج دهه گذشته نشان داده شده است. همچنين در تحقيق قوميت و الگوهاي ازدواج در ايران(عباسي شوازي و صادقي،1384) بررسي شده است که هويت قومي يک عامل تعيين کننده در الگوهاي ازدواج در ايران است. هر چند هنجارها و ارزشهاي قومي و فرهنگي در وراي نوسازي اقتصادي اجتماعي اثر خود را اعمال نموده و به تفاوت در الگوهاي ازدواج منجر شده است، با اين حال عوامل اجتماعي اقتصادي نيز در تعديل و کاهش اثر قوميت نقش داشته است. در بررسي عباسي شوازي و مکدونالد(2003) نشان داده شده است که ازدواج خويشاوندي به لحاظ استاني نيز تفاوتهاي شاخصي دارد. همچنين تفاوت در سطح تحصيلات و شهرنشيني در ميزان ازدواج خويشاوندي موثر است. شيوع ازدواج خويشاوندي براي زنان شهري پايين تر است.همچنين بين تحصيلات زنان و ازدواج خويشاوندي يک ارتباط قوي و معکوس وجود دارد. ازدواج خويشاوندي در ميان بلوچ ها بيشتر از ساير گروههاي قومي در ايران ديده مي شود.کمترين نسبت ازدواج خويشاوندي در بين زنان گيلکي ديده مي شود(عباسي شوازي وصادقي،1384: 38).شهر نشيني ،همگاني شدن تحصيلات و بهبود موقعيت زنان از ره آوردهاي مهم نوسازي هستند که تاثير قدرتمند آنها بر الگوهاي ازدواج در بسياري از مطالعات نشان داده شده است(همان).قابل توجه است که متغیر های سن ازدواج، تحصیلات و اشتغال زنان به طور مستقیم ازدواج خویشاوندی را تحت تاثیر قرار می دهد و ازدواج خویشاوندی نیز بر بروز بیماری های ژنتیکی اثر می گذارد پس ذکر این نکته ضروری است عواملی که ازدواج خویشاوندی را تحت تاثیر قرار می دهند به طورغیرمستقیم بر بروز بیماری های ژنتیکی نیز تاثیر گذارند. بر اساس يک مدل بسط يافته مورد انتظار است که متغير ازدواج خويشاوندي به طور مستقيم اختلال در سلامت افراد را تحت تاثير قرار مي دهد به گونه اي که با افزايش ازدواج خويشاوندي ما شاهد بروز بيماريهاي ژنتيکي در افراد خواهيم بود. انتظار مي رود اين متغير از متغير هاي ديگري از جمله وضع اقتصادي، محل سکونت (شهري-روستايي)، شغل ، تحصيلات، آگاهي زوجين، انجام مشاوره ژنتيک قبل از ازدواج و قبل از بارداري و...تاثير پذير باشد. در پژوهش حاضر رابطه ازدواج خويشاوندي با وجود بيماريهاي ژنتيکي را مورد بررسي قرار مي دهيم. براي ارائه مدل نظري و مشخص کردن چگونگي تاثيرگذاري ازدواج خويشاوندي و وجود بيماريهاي ژنتيکي بر آن شديم که عوامل تاثير گذار بر ازدواج خويشاوندي را مشخص کنيم به طوري که طبق يافته هاي تحقيقات پيشين سن ازدواج زنان، تحصيلات زنان و شغل آنها از جمله عواملي هستند که الگوي ازدواج خويشاوندي را تحت تاثير قرار مي دهند.نکته قابل ذکر این است که متغیر سن ازدواج بر روی تحصیلات و اشتغال نیزتاثیرگذار است به نحوی که هرچه زنان در سنین پایین تر ازدواج کنند مسلما تحصیلات آنها پایین تر و در نتیجه غیر شاغل خواهند بود.از طرفي مي توان بيان کرد که ازدواج خويشاوندي والدين بر گرايش فرزندان به ازدواج خويشاوندي تاثير مي گذارد.به طوری که الگوی ازدواج والدین، الگوهای رفتاری فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهدو نگرش فرزندان را به ازدواج خویشاوندی مثبت می کند.همچنين قابل توجه است که سابقه بيماريهاي ژنتيکي در فاميل وآگاهي زوجين از جمله عواملي است که نقش تعيين کننده اي در نوع ازدواج افراد در جامعه دارد.در ادامه به ارائه مدل نظري تحقيق خواهيم پرداخت. 302260086360شغل00شغل 405447576200006223006223000348107014668500 462280010160سن ازدواج زنان00سن ازدواج زنان 405447516256000 293370037465تحصیلات00تحصیلات 151955513335ازدواج خویشاوندی00ازدواج خویشاوندی 4800600127635ازدواج خویشاوندی والدین00ازدواج خویشاوندی والدین-71120013335وجود بیماریهای ژنتیکی00وجود بیماریهای ژنتیکی248094524193500 442658521780500 28321007620نگرش فرزندان به ازدواج خویشاوندی00نگرش فرزندان به ازدواج خویشاوندی88900079375سابقه بیماریهای ژنتیکی در فامیل00سابقه بیماریهای ژنتیکی در فامیل 254190514160500 شکل 2- 2) مدل نظري تحقيق 2-9)فرضيات تحقيق در اين پژوهش فرضيات تحقيق به دو دسته‌ قابل تقسيم است: دسته‌ي اول فرضياتي كه مربوط به ازدواج خويشاوندي است و الگوي ازدواج خويشاوندي را تحت تأثير قرار مي‌دهد از جمله: بين سن ازدواج زنان با ازدواج خويشاوندي رابطه وجود دارد. بين اشتغال زنان و ازدواج خويشاوندي رابطه وجود دارد. بين تحصيلات زنان و ازدواج خويشاوندي رابطه وجود دارد. بين ازدواج خويشاوندي والدين و گرايش فرزندان به ازدواج خويشاوندي رابطه وجود دارد. دسته‌ي دوم فرضياتي كه به ارتباط ازدواج خويشاوندي و بيماري‌هاي ژنتيكي مي‌پردازد: بين ميزان ازدواج خويشاوندي و وجود بيماريهاي ژنتيکي در خانواده رابطه وجود دارد. سابقه بيماري ژنتيکي در فاميل بر ميزان گرايش به ازدواج خويشاوندي تاثير دارد. منابع : اکرمي، سيد محمد(1385)"ازدواج فاميلي از ديدگاه مشاوره ژنتيک و عقايد"، مجله بيماريهاي کودکان ايران، دوره 16، شماره 3، صص365-359 . احمدی، کامران(1376)AOM اطفال، تهران ، انتشارات ارجمند، چاپ دوم. احتشام زاده(1388) "مشاوره ژنتیکی در ازدواج خویشاوندی" قابل دسترسی درسایت: www.daneshnameh.roshd.ir بهنام، جمشید (1352) ساختهای خانواده و خویشاوندی در ایران، تهران، انتشارات خوارزمی. بديحي جو آبادي، رامين(1382)"نقش ازدواج فاميلي در اختلال در سلامتي کودکان شهرستان خميني شهر"، دانشگاه تهران، پايان نامه کارشناسي ارشد، رشته جمعيت شناسي. حافظ نيا، محمد رضا (1385)مقدمه اي بر روش تحقيق در علوم انساني،تهران: انتشارات سمت. زینلیان،مهرداد و اشرف سموات(1388)"بروز بیماری بتا تالاسمی ماژورو علل آن" فصلنامه علمی- پژوهشی خون، دوره ششم، شماره 4، صص 238-246 سروري، علي اصغر(1374)ازدواجهاي فاميلي و بيماريهاي ژنتيکي کودکان، دانشگاه علوم پزشکي اصفهان. سروري، علي اصغر(1380)اصول ژنتيک پزشکي در ازدواج، انتشارات جهاد دانشگاهي اصفهان. سروري، علي اصغر و شيداسپاهي(1380)"ازدواجهاي فاميلي وبيماريهاي ژنتيکي کودکان "، اطلاعات سازمان بهداشت جهاني(1382) کنترل اختلالات مادرزادي و ژنتيک در سطح جامعه، ترجمه اشرف سموات، تهران: نشرصدرا . ساروخانی، باقر(1370) مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، تهران، انتشارات سروش. طلیعه زمان(1388) "تشخیص بیماری فنیل کتونوری" قابل دسترسی در سایت: mamisite.com عباسي شوازي، محمد جلال ورسول صادقي (1384)" قوميت و الگوهاي ازدواج در ايران"، پژوهش زنان، دوره 3، شماره 1، صص 47-25 . عباسي شوازي، محمد جلال و فاطمه ترابي (1385)" تفاوت هاي بين نسلي ازدواج خويشاوندي در ايران"، مجله جامعه شناسي ايران، دوره هفتم، شماره4، صص145-119. عباسي شوازي، محمد جلال و فاطمه ترابي (1385)"سطح، روند و الگوي ازدواج خويشاوندي در ايران"، نامه انجمن جمعيت شناسي ايران ، شماره 2، صص 88-61 علامه، زهرا و آتوسااسماعيلي و ديگران(1375)" ارتباط بين ناهنجاريهاي مادرزادي آشکار با ازدواج فاميلي درجه سه در شهر اصفهان"، نشريه پژوهش در علوم پزشکي، سال سوم، شماره 1، صص47 -45. عباسعلي زاده، شمسي(1387)"اثر ازدواجها بر نتيجه حاملگي" ،نشريه کاغذ کاهي ، دانشگاه علوم پزشکي تبريز. غياثوند، احمد(1387)کاربرد آمار و نرم افزارspss در تحليل داده ها، تهران: انتشارات متفکران. غفاری، سعید رضا(1385) درس های ژنتیک،تهران، انتشارات اندیشه سرا، چاپ اول. فرهود،‌داریوش (1380)"نگاهی به عوارض منفی ناشی از ازدواج فامیلی"نشریه انتخاب. فرهود،‌داریوش (1386) "هشدار نسبت به رواج ازدواج فامیلی" قابل دسترسی در سایت: www.tebyan.net/social news قرایی مقدم،‌امان اله (1388) "ازدواج فامیلی" قابل دسترسی در سایت: www.masir-sabz.ir/component/content کریمی نژاد(1389) "کاهش سن هشدار بارداری" قابل دسترسی در سایت: http://salamatnews.com/viewnews.aspx کاظمی پور، شهلا (1384) "وضعیت ازدواج زنان در ایران" قابل دسترسی در سایت:www.isa.org.ir/1026 کياني آسيابر، آزيتا (1378)"بررسي ارتباط بين ازدواج فاميلي با مرگ جنين" ، فصلنامه دانشکده پرستاري و مامايي گيلان، سال هشتم، شماره 31 و30 ، صص 51-48. کرباسي صومعه سرايي، محمد علي(1378)"مخاطرات ازدواج فاميلي"، همشهري، مهرماه 78. کرلينجر،پدهازر،ترجمه حسن سرايي(1386)رگرسيون چند متغيري در پژوهش رفتاري، انتشارات سمت، چاپ دوم. مهر محمدي، مجيد(1379)"نگرش اديان مختلف در مورد ازدواج فاميلي"، نشريه اطلاعات علمي، سال چهاردهم، شماره 7،صفحه8. مهر محمدي، مجيد(1379)"بررسي عوامل اجتماعي موثر بر شکل گيري و گسترش ازدواج فاميلي در ايران"، نشريه اطلاعات علمي، سال چهاردهم، شماره 4،صفحه49. مهر محمدي، مجيد(1383)"ارتباط ازدواج فاميلي با معلوليت ذهني و جسمي"، نشريه اطلاعات علمي، سال نوزدهم، شماره 4. مولوی، محمد علی(1348)اصول بیماریهای ارثی،دانشگاه تهران،چاپ اول. واس، دي. اي (1376) پيمايش در تحقيقات اجتماعي، ترجمه هوشنگ نايبي، تهران: نشر ني. ولیان بروجنی،‌صادق (1387) "اصفهان بالاترین آمار بیماران فنیل کتونوری را دارد" قابل دسترسی در سایت: http://salamatnews.com/viewnews,aspx ولیان بروجنی،‌صادق (1387) "هشدار" قابل دسترسی در سایت: http://zendegisalem.ir هاشمي پور، مهين وديگران (1384)"غربالگري هيپوتيروئيدي نوزادان در اصفهان و بررسي ميزان ازدواج هاي فاميلي در والدين نوزادان هيپوتيروئيد" ،مجله پزشکي اروميه،سال شانزدهم،شماره دوم،صص108-104. منابع لاتين: Abbasi- Shavazi, M. J., P. Mcdonald and M. Hosseini- Chavoshi (2008) “Modernization or Cultural Maintenance the practice of Consanguineous marriage in Iran”, journal of Biosocial Science 40: 911-933. Bittles, A.H. (2002) “Endogamy consanguinity and community genetics” Journal of Genetics 81(3): 91-98. Bittles, A.H. (2001a) “A Background Summary of Consanguineous Marriage”, Perth: center for Human Genetics, Edith Cowan Univerrsity. Camilla, S (1999) “consanguinity and Recurrence Risk of still birth and Infant Death”American journal of public health 89(4): 517-26. Farhud, D .M, Mahmudi (1991) “Consanguanty in Iran”, Iranian journal of public health 20: 1-12. Hussain, R. and A.H. Bittles (2004) “Assessment of association between consanguinity and fertility in Asian populations” , journal health Population 22(1): 1-12. Khlat, M (1988) “Consanguineous marriage and reproduction in Beirut”, American Journal of human genetics 43: 188-196. Saadat, M., M. Ansari-Lari and D. Farhud (2004) “Consanguineous marriage in Iran”, Annals of Human Biology 31(2): 263-9. Mokhtari, R., A. Bagga (2003) “consanguinity,genetic disorders and malformations in the Iranian population”, Acta biologica szegediensis 47: 47-50. Schull, W )1958) “Empirical risks in consanguineous marriages: sex ratio , malformation, and viability “American journal of human genetics 10: 294-343.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته