Loading...

پیشینه و مبانی نظری اخلاق فردی،اخلاق سیاسی،اخلاق خانوادگی واخلاق مردمی

پیشینه و مبانی نظری اخلاق فردی،اخلاق سیاسی،اخلاق خانوادگی واخلاق مردمی (docx) 67 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 67 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

مبانی نظری وپیشینه تحقیق اخلاق فردی،اخلاق سیاسی،اخلاق خانوادگی واخلاق مردمی فصل دوم: يافته هاي تحقيق بخش اول: اخلاق فردي مقدمه 1- عبادت 2- سخاوت 3- زهد و پرهيزگاري 4- ادب 5- صبر و استقامت بخش دوم: اخلاق سياسي مقدمه 1- مسئوليت پذيري 2- رعايت امانت 3- التزام به تعهدات 4- برخوردهاي مودبانه با دستگاه حاکم الف- عمل به سيره ي پيامبر اکرم ب- موعظه 1- رهنمودهاي اخلاقي امام به مامون 2- رهنمودهاي اخلاقي امام به شيعيان 3- احقاق حقانيت امور در حوزه ي سياسي بخش سوم: اخلاق خانوادگي مقدمه 1- محبت و مهرورزي با اعضاي خانواده 2- محبت به خدمتکاران و غلامان 3- تامين مخارج زندگي بخش چهارم: اخلاق مردمي مقدمه 1- حسن خلق نسبت به ديگران 2- همدلي امام (ع) با توده ي مردم الف- ناکامي مامون در سياست هاي عوام فريبانه ب- تلاش امام (ع) در جهت اعتلاي اسلام بخش اول مقدمه 1- عبادت 2- سخاوت 3- زهد و پرهيزگاري 4- ادب 5- صبر و استقامت مقدمه از مهمترين مسائلي که در علومي چون علم جامعه شناسي ،روان شناسي، و... به آن پرداخته مي شود اين است که انسان از منظر شخصيتي و بعد اخلاق فردي او مورد بررسي قرار گيرد. ويژگي هاي متعدد اخلاقي که در يک فرد مشاهده مي شود اعم از طرز خوردن و خوابيدن، شيوه ي گفتار و کردار او و اعمال او... در جنبه هاي مختلف زندگي اش از ديدگاه ديگران مورد نقد و بررسي قرار خواهد گرفت. حال مشاهده ي اينگونه رفتارها در اشخاص بزرگ، تاثيرگذاري بزرگتري را به دنبال خواهد داشت. پس قاعدتاً در انسانهاي بزرگ هميشه رفتارهايي سر مي زند که مورد تاييد اطرافيان و آيندگان باشد.از جمله انسانهاي بزرگ تاريخ اسلام که اخلاق و کردار فردي او هميشه مورد تحسين همگان بوده است امام رضا (ع) است. ايشان در بعد اخلاقيات فردي خويش در ابعاد مختلفي چون عبادت، سخاوت، زهد وپرهيزگاري ،ادب و صبر و استقامت و.. نمونه سرلوحه ي تمام شيعيان جهان اسلام هستند که در اين بخش به شرح عناوين ذکر شده پرداخته خواهد شد. 1- عبادت «عبادت از ريشه ي عَبَدَ يعني اظهار فروتني و طاعت و فرمانبرداري. واژه ي عباده از عبوديّه بليغ تر است زيرا عبادت نهايت فروتني و طاعت است.» حال اين نوع ستايش و خضوع در برابر هر فردي که موقعيت بالاتر از انسان را دارد چه خضوع برده در برابر مولايش چه خضوع محتاج در برابر فرد غني و بي نياز و چه خضوع بنده در برابر خدا همه و همه نوعي عبادت است. عبادت در اسلام نوعي از خضوع و خشوع و نهايت اطمينان قلبي نسبت به معبود ازلي است اين نوع عبادت ريشه در فطرت آدمي دارد و مسئله اي انکار ناشدني است. «عبادت خداوند به 3 وجه صورت مي گيرد: 1- خوف 2- رجاء 3- حب 1- خوف: بعضي از مردم به خاطر ترس از عذاب الهي ،تهديد و وعيدهاي الهي است که به عبادت خدا مي پردازند. 2- رجاء: عده اي هم به خاطر رسيدن به نعمت ها و کرامات و دريافت ثواب و درجاتي که خداوند نويد آن را داده است به تقوا و التزام اعمال صالح مي پردازند. 3- حب: اما بهترين نوع عبادت که بيشتر مخصوص طبقه ي علماي اسلام است خداوند را نه از ترس از عبادت و از روي طمع به ثواب بلکه او را عبادت مي کنند چون خداوند است که تنها سزاوار عبادت است و اوست که مالک سود و اراده ي انسان و بلکه لايق تمامي صفات و اسماء حسني است لذا محبت خدا چنان در دلهايشان جاي گير شده است که فقط او را غايت و نتيجه ي همه ي امور مي دانند و رضاي او را مد نظر قرار مي دهند». اين بهترين و شايسته ترين نوع عبادت است که همان طور که گفته شد ائمه ي معصومين و علماي اسلام بيش از ديگران متصف به اين صفت هستند. امام رضا(ع) نيز همان طور که ازنام مبارک ايشان پيدا است که تنها رضاي الهي را در تمامي کارهايشان مدنظر قرار داشتند در مسئله ي عبادات خويش نيز از ويژگي ها و مزاياي منحصر به فردي برخوردار بودند. «ابراهيم بن عباس مي گويد: حضرت رضا (ع) شب ها کمتر به خواب مي رفت و بسياري از شب ها را بيدار بود. بعضي از شب ها را که از اول شب تا صبح بيدار مي ماند و روزه زيادي مي گرفت و روزه داشتن 3 روز در هر ماهي را هرگز ترک نمي کرد و مي فرمود: هرکس 3 روز از هر ماه را روزه بگيرد مثل اين است که همه ي عمرش را روزه گرفته باشد». فلسفه ي وجودي اقامه ي نماز در اوقات خويش و سربه بالين تراب گذاشتن در چنين انسانهايي به اين دليل بوده است که آن را وسيله ي تقرب به سوي خداوند متعال و عامل پاک شدن از تکبر و خود بزرگ بيني است. به همين دليل امام رضا (ع) «بسيار کم خواب و شب زنده دار بود» تا از اين طريق زمينه هاي عبوديت حقيقي را با تهجدهاي شبانه ي خويش به دست آورد. عشق به عبادت و پرستش خداوند متعال از جمله اموري است که در نهاد و قلب همه ي انسانهاي عاشق وجود دارد و از طريق اين عشق الهي است که آنها را به آرامش و طمانينه نائل مي شوند. اصولاً اولياء الهي نه تنها در عصر نبوت و امامت خود به اين فضيلت بزرگ اخلاقي آراسته بودند بلکه قبل از رسيدن به اين مقام بزرگ الهي تشنه ي چنين حقيقتي بودند. البته در مورد برخي از امامان شيعه مثل امام رضا (ع) نقل شده است که حتي در شکم مادر خود نيز به تسبيح و تقديس خداوند مشغول بوده و در هنگام تولد نيز با بلند کردن دستهاي کوچک خود به سمت معبود خويش به راز و نياز مشغول شد. آن چنان که اين حقيقت بزرگ نيز از ناحيه ي مادر ايشان نيز اينگونه روايت شده است که فرمودند: «هنگامي که فرزند بزرگوار خود رضا(ع) را حامله شدم هيچ بار سنگيني در خود احساس نکردم و هنگامي که به خواب رفتم صداي تسبيح و تمجيد حق تعالي از شکم خود مي شنيدم و هنگامي که فرزند بزرگوار خود را به دنيا آوردم ديدم که او دستهاي خود را بر زمين گذاشت و سر مطهرش را روبه سوي آسمان بلند کرده و لب هاي مطهرش حرکت مي کرد و سخني مي گفت که نفهميدم و در آن ساعت امام موسي (ع) نزد من آمد و مرا گفت: گوارا باد تو را اي نجمه بر اين فرزند و او را در جامه اي سپيد پيچيد و امام موسي (ع) در گوش راستش نماز خواند و در گوش چپش اقامت و آب رات طلبيد و کامش را با آن برداشت و او را به من داد و فرمود که او حجت خدا بعد از من است». به راستي اين چنين خضوع در برابر يکتا معبود آفرينش و سر تسليم در برابر او فرود آوردن، شايسته ي چنين انسانهاي والامقام است. آن چنان که اين امام همام در عين دارا بودن از صفات نيک و بارزي که دارد اما در برابر معبود خويش سر به سجده مي گذارد و اقرار به ناتواني خود در برابر قدرت بي همتاي او مي کند و تنها او را شايسته ي تمجيد و برتري از همه ي کائنات مي داند. اين اطمينان قلبي که از اين طريق با ياد و نام خداوند حاصل مي شود نکته ي بسيار با اهميتي است که ائمه ي معصومين بالاخص امام رضا (ع) با مد نظر قرار دادن اين مهم در زندگي شان آن را سرلوحه ي زندگي همه ي مسلمين قرار داده اند خداوند متعال مي فرمايد: «الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر اله تطمئن القلوب». آنها کساني هستند که ايمان آورده و دل هايشان به ياد خدا آرامش مي گيرد. آگاه باشيد که تنها با ياد خدا دلها آرامش پيدا مي کند. (همان کساني که که پس از بازگشت از بيراهه و گناه به يکتايي خدا و صفات ويژه ي او ايمان آورده و رسالت و دعوت پروردگارش را با جان و دل مي پذيرند و به کتاب خدا ايمان آورده دل هايشان به ياد خدا به ساحل آرامش مي رسد و آرامش مي يابد). اطمينان و سکينه اي که خداوند از آن ياد مي کند به هيچ وجه قابل مقايسه با آرامش هاي کاذب مادي ديگر نيست بلکه آرامش حقيقي است که سعادت اخروي را به دنبال دارد. و کساني را که خداوند به عنوان الگو براي ما برگزيده است تا منش اخلاقي و رفتاري آنها را سرلوحه ي زندگي مان قرار دهيم برگزيدگان الهي هستند که همواره خط و مشي آنها در حيات مسلمين موثر بوده است. آن چنان که امام علي (ع) در فضيلت طاعت و بندگی فرموده اند: «ان اولي الناس بالانبياء اعملمهم بما جاوا به». شايسته تر و نزديکترين مردم به پيغمبران داناترين ايشانند به آنچه را که آنان از جانب حق تعالي آورده اند. زيرا شايستگي و نزديکي به پيغمبران به اثر طاعت و بندگي است و طاعت و بندگي به اثر دانستن احکام است که ايشان از جانب خدا آورده اند. بنابراين بهترين عبادت و پرستش ،تسبيح و تقديس تنها معبود يگانه است که از اين ره آورد مي توان به آرامش حقيقي و ابدي دست يافت. از اين رو پيامبر گرامي اسلام بهترين ياور و مونس انسان را در تمامي مراحل زندگي او خداوند و ذکر او مي دانند و مي فرمايند: «اذکر اله فانه عون لک علي ما تطلب». همواره خدا را ياد کن که او در آنچه مي جويي يار و ياورت خواهد بود. اميد است که روزي انسانهايي که غوطه ور در عشق هاي کاذب و ستايش معشوقه هاي دنيايي اند به اين درجه از باور و يقين برسند که تنها کسي شايسته ي تقديس و پرستش است که برتر و نزديکتر از هرکس به آدمي است و اوست که ذات پاک خويش را در فطرت انسان نهاد تا او قادر باشد در تمامي لحظات عمرش حتي زماني که به اوج ناباوري از بي مهري روزگار پي مي برد تنها و تنها به او بينديشد و رو به سوي او کند و به ريسمان محبت الهي چنگ زند. 2- سخاوت «سخاوت از سخا گرفته شده و سخا النار و يسخوها يعني اينکه اگر خاکستر آتش را از آتش پاک کنيم بهتر مي سوزد و روشنائي اش بيشتر مي شود. بنابراين تعريف سخاوت که از همين ريشه است موجب روشنايي و گرم کردن خانواده هاي بينوايان مي شود». حضرت علي (ع) در بيان سخاوت مي فرمايد: «الجود الذي يستطاع ان يتناول به کل احد هو ان ينوي الخير لکل احد». جود و بخشش آن است که همه ي مردم بتوانند از آن بهره مند شوند و آن بدين معني است که: بخشنده و جوانمرد براي همگان نيت خير داشته باشد. بنابراين سخاوت يعني اينکه انسان از تمامي امکاناتي که دارد به تنهايي استفاده نکند بلکه ديگران را نيز در آن سهيم بدارد. اين صفت نيک و حسنه در بسياري از آيات و روايات ديني آمده است و به آن تاکيد بسيار شده است و از جمله ي آثار نيکويي اين فضيلت حسنه اين است که خداوند به هر سخاوت نيک مومني، پاداشي مضاعف به او مي دهد. «من ذاالذي يقرض اله قرضا حسنا فيا ضعفه له و له اجر کريم». کيست که از طريق انفاق به ديگران به خداوند وام نيکو دهد و خداوند در عوض مال او را چند برابر افزوني بخشد و نيز براي او پاداش الهي سخاوتمندانه اي خواهد بود. (خداوند به هيچ يک از بندگان خود نيازمند نيست و ما اگر مالک چيزي هم هستيم اين همه از فضل اوست که به ما رسيده و دعوت او از ما براي انفاق به نفع خود ماست که با انفاق در راه او نفس هاي خود را پاکيزه مي سازيم و در آخرت مزد و پاداش بزرگ مي بريم. هم چنين او از ما نمي خواهد که تمام اموال خود را در راه او هزينه کنيم بلکه فقط پاره اي از آن را مي خواهد واژه ي قرض به معني جدا کردن و بريدن (جزئي از کل) است). پس انسان سخاوتمند مي داند که در ازاي انفاقات خويش به ديگران چه مادي و چه معنوي نه تنها چيزي از او و يا دارايي او کم نشده است بلکه خداوند متعال طبق پاداشي که براي اين دسته از مردم قرار مي دهد افزون تر از مقدار بخشش آنها خواهد بود. سخاوت را مي توان از دو ديدگاه بررسي نمود: الف: سخاوت مادي ب: سخاوت معنوي الف- سخاوت مادي: اين سنت بزرگ و پسنديده در سيره ي معصومين و از جمله آنها امام رضا (ع) بسيار ديده مي شود. مزين بودن ايشان به اين صفت ارزنده و نيک برگرفته از ايمان و مبدا خير بر مبناي فضل خداوند درباره ي ايشان سرچشمه مي گيرد. ملتزم شدن به اين امر نيکو نه تنها براي ايشان بلکه براي اطرافيانشان نيز مهم بوده است و آنها را سفارش به بذل و بخشش به ديگران کرده اند. آن چنان که امام جواد (ع) به فرزند بزرگوار ايشان به اين امر مهم سفارش شده اند تا مردم از وجود مبارک ايشان ر جهت سخاوت هاي مالي و غير مالي بهره مند شوند.« بزنطي نامه اي را روايت مي کند که امام علي (ع) براي فرزندش جواد (ع) فرستاده و از آن روح سخا و بخشش و نيکوکاري که در نفوس اهل بيت (ع) راسخ و ريشه دار است را براي ما مجسم مي سازد. او مي گويد: نام ابوالحسن الرضا (ع) را به ابي جعفر جواد (ع) که بدين شرح بود خواندم .اي ابا جعفر به من رسيد که هنگامي که سوار مي شوي غلامان تو را از باب صغير بيرون مي برند و اين از بخل آنهاست تا خيري از تو به کسي نرسد. به حقي که به تو دارم از تو مي خواهم که ورود و خروج تو جز از باب کبير نباشد و زماني که سوار مي شوي با خود دينار و درهمي بردار بايد هرکسي از تو طلب کند به او بدهي و اگر کسي از عموهايت درخواست احسان کند به او کمتر از 50 دينار مده و بيش از آن را مختاري. خواستار آنم که خدا مرتبه ي تو را بلند گرداند پس بخشش کن و به ياري خود ازر تنگدستي بيمناک مباش». از نکات اخلاقي مهم در سيره ي اخلاقي امام رضا (ع) اين بوده است که هميشه از باب احسان و سخاوت خويش بهترين و مطلوبترين امر نيک و پسنديده را براي ديگران ترجيح مي داند. بنابراين هيچ انسان نيازمندي نبوده که به ايشان مراجعه کند و از درياي بيکران رحمت و بخشش اين امام عالي مقام بهره مند شود. چراکه در مراجعه به امام (ع) نه تنها نيازش مرتفع مي شد بلکه مازاد بر نيازش به او کمک و احسان مي نمودند تا بتوانند در بقيه ي اموراتش نيز استفاده کند.«غفاري گفته مردي به نام و نشان از خانواده ي ابورافع مولاي رسول خدا طلبي از من داشت و اصرار زياد مي کرد به زودي بدهي او را بپردازم و از آن جا که خود را در دست او ناتوان ديدم نماز صبح را در مسجد رسول خدا به جاي آورده بلادرنگ حضور امام رضا (ع) شرفياب شدم و تصادفاً آن روز هم ماه رمضان بود نزد حضرت رفتم و به ايشان عرض کردم فداي شما. فلان مولاي شما طلبي از من داد و مرا رسوا ساخته است تا بدهي اش را بدهم ولي در وسع مالي من نيست خدمت جنابعالي رسيدم تا مرا از آسيب او حفظ نمائيد و کمک مالي ام نماييد. حضرت دستور دادند تا در عريض بمانم تا زمانيکه حضرت خود مراجعت نموده و نيازم را مرتفع سازند. به هنگام افطار مرا فرا خواند و به من فرمودند که گمان دارم هنوز افطار نکرده . گفتم آري. سپس مرا امر کردند که برايم غذا آوردند. پس از افطار فرمودند که فرش را بالا بزن و هرچه قدر که مي خواهي بردار در آن جا دينارهاي چندي ديدم. برداشتم و رفتم. البته حضرت امر کرده بودند که چند تن از غلامانشان مرا تا خانه ام مشايعت کنند تا کسي قصد سرقت و دستبرد به من را نداشته باشد. هنگامي که به منزل رسيدم دينارها را شمردم. آنها 48 دينار بود در حالي که نياز من فقط 28 دينار بود. در بين دينارها ،دينار درخشنده اي بود که بر روي آن نوشته بود فلاني از تو 28 دينار طلب داشت و اينکه طلب او را بپردازد و مابقي را صرف امورات ديگر خويش کن. سوگند به خدا که من مقدار بدهکاري خويش را با آن حضرت به طور قطع نگفته و معلوم نکرده بودم». اين چنين بذل و انفاق به يک فرد مستمند به طوري که او را شرمنده ي مولايش نسازد و برآورده ساختن نياز يک فرد تا حد بيش از نياز او و به دست آوردن آبرو و اعتبار اجتماعي اش درس اخلاقي بزرگ ديگري را به همراه دارد و اينکه هرچقدر اين لطف و احسان پنهاني تر صورت گيرد مزاياي اخلاقي و اخروي بسياري را نيز براي فرد بخشنده به همراه خواهد داشت. زيرا که در سايه ي چنين صفاتي است که صفات رذيله ي عجب و غرور و تکبر در داشتن اموال و دارائي هاي آدمي از بين مي رود و انسان باحس بذل و بخشش امکانات خويش به هم نوعش بالاخص انسان نيازمند از شادي و فرح خاصي برخوردار مي شود که قاعدتاً اين احسان دروني دست مايه ي لطف و احسان و بلکه بالاتر اطمينان و باور قلبي نسبت به کاري است که منشا از ذات يگانه ي خداوند است. «از طرف ديگر بايد جنبه هاي روحي انفاق و سخاوت رعايت شود و در غير اين صورت زيان يک عمل از فايده اش بيشتر است. جنبه هاي روحي در فرد انفاق کننده که بايد رعايت شود اين است که کمک و دستگيري او نبايد به صورتي درآيد که شخصيت روحي طرف مقابل را خرد کند». بنابراين سخاوت هاي مالي انسان هرچه قدر که پنهاني تر صورت گيرد آثار فردي و اجتماعي زيادتري را در پي خواهد داشت. زيرا که اولاً براي شخص بخشنده کبر و غرور نمي آورد. ثانياً فرد نيازمند نيز شرمنده ي اين بذل و بخشش نخواهد بود. قرآن کريم نيز در همين رابطه مي فرمايد:«ان تبدوا الصدقات فنعماهي و ان تخفوها و توتوها الفقراء فهو خير لکم و يکفر عنکم من سياتکم و الله بما تعملون خبير». اگر به مستحقان انفاق صدقات آشکار کنيد کاري نيکوست ولي اگر در پنهاني به فقيران (آبرومند) رسانيد نيکوتر است و خدا به پاداش آن گناهان شما را مستور دارد و خدا از آشکار و نهان شما آگاه است. در نتيجه ي اين تقابل دوستانه حس مودت و انسان دوستي در جامعه نيز زياد خواهد شد. سخاوت معنوي (علمي): همان طور که در تعريف سخاوت نيز آمده است سخاوت نوعي بخشش و انفاق است اين انفاق تنها در حيطه ي مسائل مادي نمي گنجد بلکه به هر نوعي از اعطائ و بخشش نيک و هر زمينه اي اطلاق مي شود. از اين رو نوع ديگري از سخاوت وجود دارد که مي توان از آن به بخشش معنوي و علمي ياد کرد. يعني فردي که بهره مند از علم و دانش و کمال مطلوب مي باشد بتواند آن را با همه ي رضايت و باور قلبي خويش به هم نوعش اعطا کند. داشتن چنين ارزش اخلاقي در نهاد آدمي از ديگر صفات برجسته در ائمه ي اطهار(ع) بوده است. بنابراين در دنباله ي مباحث گذشته نوعي صفت بارز اخلاقي ديگر در وجود مبارک امام رضا (ع) مشاهده مي شود و آن سخاوت هاي علمي ايشان است که نه تنها خود مزين به اين منابع وسيع بوده اند بلکه ديگران را نيز به داشتن آن و تعليم و ترويج آن سفارش مي نمودند. «صالح هروي گفت: يک روز از امام رضا (ع) شنيدم که فرمود: خداوند رحمت کند بنده اي را که برنامه و کارهاي ما را ترويج نموده و زنده بدارد .عرض کردم: آقا! چگونه برنامه شما را زنده بدارم؟ فرمود: دانش و علوم سخنان ارزشمند ما را بدانند و از کار، برنامه ،سيره و منش نيک ما آگاه شوند از سنّت و سيرهي ما پيروي مي کنند». بنابراين فراگيري علم و دانش و ترويج آن به ديگران از جمله سنت هاي مهم در سيره ي ائمه ي اطهار (ع) بوده است و چون امام رضا (ع) از چنين جايگاهي برخوردار بودند لذا ديگران را نيز سفارش به اين امر مهم مي نمودند. هم چنين آگاهي به علوم مختلف از قبيل فراگيري زبان ها و لهجه هاي مختلف مردم از هر قوم و سپس تعليم آن به ديگران از ديگر نکات مهم و قابل اشاره است که در ذيل به نمونه اي از آن اشاره خواهد شد. «داود جعفري گفته با مدادي با حضرت رضا(ع) صبحانه مي خوردم امام رضا (ع) با برخي از غلامان صقلبي با زبان صقلابي و با برخي به پارسي حرف مي زد گاهي من غلام خودم را مي فرستادم تا از غلام پارسي زبان آن حضرت پارسي بياموزد و بسا لغتي بر غلام آن حضرت مشکل مي افتاد و حضرت اشتباه او را برطرف مي کرد». بنابراين دارا بودن صفت اخلاقي سخاوت از جمله صفات پسنديده است که در متون ديني مسلمانان به آن بسيار سفارش شده است پيامبر گرامي اسلام مي فرمايد:«الجنه دار الاسخياء». بهشت خانه اهل سخاوت است. هم چنين گفته شده است:«آدم سخي به خدا و بهشت مردم نزديک است و بسا از اين صفت که انسان اگر آن را داشته باشد از کشته شدن نجات پيدا مي کند خطاب شده به حضرت موسي که سامري را نکش.چون سخاوت دارد».و اينگونه است که اگر آدمي در اوج ذلت و پستي نفس باشد و در عين حال، انفاقات نيک هم در جاي خود داشته باشد همين امر مي تواند راهگشاي او براي رسيدن به پاکي درون شود و مورد بخشش و مغفرت الهي قرار گيرد. روايت ديگري نيز وجود دارد که دال بر سخاوت هاي علمي ايشان به ديگران است . امام رضا (ع) هنگامي هم که در مقام مناظره با انديشمندان مختلف در حوزه ي مسائل گوناگون به بحث و مناظره مي نشستند با تعهد به وظايف اخلاقي وانساني خويش تمامي سوالات را پاسخگو بودند. «ايشان با کمال احترام به يکايک پرسش ها و شبهات و مسائل آنان پاسخ مي دهد و از هيچ رويارويي علمي روي برنمي تابد و يک تنه از عهده ي اين مواجهه برمي آيد و از طرح هيچ شبهه اي از سوي مناظره کنندگان دغدغه اي به خود راه نمي دهد و اينگونه معناي امام بودن را در فرهنگ اسلامي در عرصه ي ديد جهانيان مي گذارد». و اين بيان کننده ي تسلط ايشان در امر پاسخگويي به سوالات متعدد در حوزه ي مسائل مختلف بوده است و دانشمندان از انوار ان حضرت بهره مند مي شدند و همواره اعتراف بر مقام و الاي ايشان مي نمودند و در واقع سخاوت هاي علمي ايشان بوده است که باعث شده ايشان اين رسالت جهاني را به نحو احسن انجام داده و در معرض ديد همگان قرار مي دهند.گسترش حيطه ي علم و دانش ايشان و نشر آن به ديگران تنها در جهان مادي نمي گنجد بلکه جن و انس نيز از درياي علم و معرفت ايشان بهره مند بوده اند. فضل اله بن روزبهاني خنجي اصفهاني (م927) در شرح اين صفت اخلاقي ايشان اين چنين روايت مي کند: «اللهم وصل و سلم علي الاامام الثامن السيد الاحسان السند البرهان حجه اله علي الانس و الجان الذي هو لجند الاولياء سلطان صاحب المروه و الجود و الاحسان». بار خدايا درود و صلوات فرست بر امام هشتم. آن حضرت مهتر نيکو خصال، نيکوکار، نيکوسيرت را اشاره به اين است که آن حضرت جامع انواع محاسن صوري و معنوي و مکارم خلقي و خلقي بود و گويا نيکويي صفت ذات اوست و احسان ،صناعت و پيشه ي او. او حجت خداي تعالي بر انس و جن است (و اين اشاره به آنچه از اوصاف ائمه ي هدي است که ايشان حجت خداي تعالي بر انس و جن اند. روايت کرده اند هم چنان که انسان از آن حضرت تلقي علوم و معارف مي کرده اند جن در صحبت آن حضرت حاضر مي شده اند و علوم ومعارف را از آن حضرت فرا مي گرفته اند و قواعد دين را مي آموخته اند.پس آن حضرت حجت خداي تعالي بر انس و جن باشد. و آن حضرت بر لشگر اولياء سلطان است و صاحب مروت و سخاوت و احسان است.و اين اشاره به جود و بخشش آن حضرت است که در عالم مشهود بوده و تمامي ائمه ي هدي اگرچه موصوف به اين وصف کامل بوده اند و ليکن آن حضرت را مزيد اختصاص به اين وصف بوده است و حکايت جود و بخشش و کرم آن حضرت مشهور است . يکي از مهمترين مسائلي که امروزه بايد توجه خاصي و اکيد به آن را داشت توجه به نشر علوم و فنون در زمينه هاي مختلف است با توجه به پيشرفت جوامع بشري و وجود انديشمندان و عالمان بالاخص در جامعه اسلامي ضرورت نشر و فراگيري علم و دانش روز به روز بيشتر مي شود. از جمله نکات مهم در اين رابطه اين است که علما و انديشمندان از علوم مختلفي که از آن بهره مند هستند در جهت انتقال آن به ديگران گام مهمي را بردارند. خوشبختانه در اين مورد فعاليت هاي بسياري صورت گرفته است گسترش علوم در رشته هاي مختلف وسعت مراکز و موسسات علمي و آموزشي با وجود انسانهاي فرهيخته و دانشمند از جمله آن است. و اما نکته مهم تر و قابل توجه اين است که تمامي اين افراد تعليم دهنده بدانند که نبايد در تحت هيچ شرايطي از اين رسالت و وظيفه بزرگ و معنوي خويش سرباز زنند بلکه همواره همه ي سعي و هم آنها در جهت تعليم هرچه بيشتر و بهتر علوم و شکوفايي انسانهاي بااستعداد در زمينه هاي مختلف علمي باشد. بنابراين اين نوع سخاوت ريشه در وجدان پاک آدمي دارد. زيرا او نيز خواستار اين است که ديگران نيز همانند او بتوانند بهره مند از تمامي علوم سازنده و نيک باشند. بنابراين با دروني کردن اين صفت نيک در نهاد آدمي مي توان جامعه اي کاملاً پويا و سازنده در جهات مختلف علمي را پايه گذاري نمود. 3- زهد و پرهيزگاري: «زهد عبارت است از بي رغبتي به دنيا و اينکه با قلبت طالب دنيا نباشي مگر به قدر ضرورت .امام علي (ع) مي فرمايد: الزهد في الدنيا قصر الامل و شکر کل نعمته و الورع عن کل ما حرم اله عزوجل. زهد از دنيا عبارت است از کوتاه کردن آرزو و شکر هر نعمت و پرهيز از تمام آنچه که خداوند حرام کرده است». نکته ي حائز اهميت اين است که زهد به معني ترک کردن تمامي وظايف و تکاليف دنيوي نيست بلکه به معني قانع بودن به امکانات دنيوي در حد نياز و قطع نظر کردن از غير خدا است تا در نهايت همه ي اينها آدمي به آن پاداش و درجات معنوي و اخروي برسد. امام علي (ع) درباره بي اعتباري و زودگذر بودن دنيا مي فرمايد:«الدنيا خلقت لغيرها و لم يخلق لنفسها». دنيا براي ديگري آفريده شده است و براي خود آفريده نشده است. دنيا راهي است به آخرت که بايد آدمي در آن بندگي کند تا پاداش يابد نه آنکه هميشگي باشد که فقط در آن خوش بگذراند. پس خوش به حال کسي که توشه اي از زهد و تقوا داشته باشد. اين فضيلت نيک در بين تمامي انبياء الهي و ائمه ي معصومين (ع) وجود داشته است. زيرا آنها با داشتن چنين صفات برجسته اي برگزيده شده اند براي هدايت مردم تا همگي اين انسانهاي وارسته و بزرگ را سرلوحه ي زندگي خويش قرار دهند. پيشواي هشتم شيعيان اسلام، امام رضا(ع) نيز آراسته به اين مرتبه ي نيک بوده اند تا جايي که تمامي مردم و حتي گروههاي مختلفي که به ديدن ايشان مي آمدند و ايشان را از نزديک ملاقات مي کردند قائل به اين امر بودند زيرا که ايشان زهد و مراتب آن و وارستگي را در تمامي جوانب زندگي رعايت مي کردند و با آگاهي از حقيقت زندگي و عاقبت خويش و پرهيز از دنياپرستي به فضل و معرفت و زهد واقعي رسيدند و از اين جهت برگزيده ي خداوند شدند. «در نثر الددر آمده است که گروهي از صوفيان در خراسان به امام رضا(ع) وارد شدند و به آن حضرت عرض کردند که اميرالمومنين (ع) درباره ي امري که خداوند بر عهده ي او گذاشته انديشه کرد و دريافت که شما اهل بيت از همه ي مردم به امانت و پيشوايي امت سزاوارتريد. سپس به اهل بيت نظر انداخت و دانست که تو از همه ي آنان شايسته تري .از اين رو بر آن شد امر خلافت را به شما بازگرداند. اکنون امت به پيشوا و رهبري نيازمند است که جامه اش خشن و طعامش ساده باشد و بر الاغ سوار شود و از بيمار عيادت کند». با سرلوحه قرار داده اين الگوي اخلاقي و ترتبيتي بايد دانست که يکي از نکات مهم در امر هدايت و رهبري جامعه براي کسي که خواهان اداره کردن و مديريت يک بخش يا جامعه اي است اين است که خودش را هم سطح با مردم زمان و عصر خويش سازد. در پرتو اين سازگاري است که ارتباط هرچه بيشتر و صميمانه تر مردم و رهبري جامعه برقرار مي شود. نيز اعتقاد متقابلي را بين مردم و رهبر فراهم مي سازد و نهايتاً موفقيت مديريتي را به همراه خواهد داشت. پس با تامل در سيره ي اخلاقي امام رضا(ع) مشاهده مي شود که ايشان هم به عنوان فردي که مسئوليت هدايت و رهبري جامعه ي مسلمين را به عنوان ولي عهد خلافت مامون دارند در سراسر زندگي شان به اين امر مهم پاي بند بوده اند. «اباصلت هروي مي گويد: امام غذايي ساده داشت و خوراکي اندک. بنابراين هنگامي که تنها و از صحنه ي زندگي عمومي دور بود روش آن حضرت با طبيعت او که دوري گزيدن از پديده هاي پوچ و زخارف دنياست هماهنگي داشت. او حتي زماني که رسماً ولي عهد خلافت بود از همان زهد و پارسايي و ساده زيستي جدايي نداشت». زهد و وارستگي است که باعث مي شود انساني که خواهان رشد و کمال در مسير هدايت است بتواند با موفقيت در اين شاهراه قرار گيرد و تمام موانعي که انسان را از اين مسير دور مي سازد را کنار بزند. اين دنيا محل گذر است پس نبايد به آن وابسته بود بلکه با وارستگي از دنيا و بي اعتنايي به ارزشهاي پوچ و فريبننده آن است که مي توان بالاترين درجه ي خودسازي و زهد و پرهيزگاري رسيد. همچنين روايت ديگري نيز وجود دارد که تصريح به زهد و وارستگي اين امام همام دارد. «علي بن محمد، عن سهل بن زياد، عن علي بن محمد القاساني قال: اخبرني بعض اصحابنا انه حمل الي ابي الحسن الرضا مالاله خظر فلم اره سر به قال: فاغتممت لذلک و قلت في نفسي: قد حملت هدا المال و لم يسر به فقال: صب علي الماء قال: فجعل يسيل من بين اصابعه في الطست ذهب ثم التفت الي فقال لي: من کان هکذا (لا) يبالي بالذي حملته اليه». علي بن محمد قاساني مي گويد: پول بسياري را نزد امام رضا(ع) آوردم ولي آن حضرت از اين شادمان نگشت. من اندوهگين شدم و با خود گفتم :چنين پولي برايش مي آورند و او خوشحال نمي شود. امام فرمود: اي غلام آفتابه و لگن بياور سپس بر روي تختي نشست و دستش را گرفت و به غلام فرمود: آب بريز راوي مي گويد همينطور طلا بود که از ميان انگشتان در طشت مي ريخت سپس متوجه من شد و فرمود: کسي که چنين است به پولي که تو برايش آورده اي اعتنايي ندارد. آري امام رضا(ع) چنين بود که با همه ي امکانات مالي و دنيوي که داشت اما نسبت به همه ي آنها بي اعتنا بود ايشان در واقع ادامه دهنده و پيرو سنت و سيره ي نبوي هستند چراکه پيامبر اکرم نيز اين چنين زندگي مي کردند. بنابراين براي انسان عاقل و عالمي که از اين دنياي مادي ماوراي آن را مي بيند تا بتواند به حقيقت راستين دست يابد اين دنياي سراسر از ريا و تزوير براي او جايگاهي ندارد. پس خود را اسير تعلقات مادي و شهواني نمي کند. بلکه همواره تلاش و فعاليت او در اين دنيا در راه رسيدن به مقامات روحي و معنوي در جهان ديگر است. امام رضا(ع) مي فرمايد:«هرکه صبح و شام کند و بدن او صحيح باشد و از کسي مضطرب و خائف نباشد و قوت شبتنه روز خود را داشته باشد گويا که همه ي دنيا از براي او براي او جمع است و شکي در اين نيست». اميد است که با پند گرفتن از رهنمودهاي اين بزرگان و پرهيز از زخارف پوچ دنيوي، در آن صراطي قدم بگذاريم که مورد رضاي الهي است. 4- ادب: يکي از اصول مهم در تمامي تعاملات اجتماعي که لازمه ي آن رعايت هنجارهاي يک جامعه مطابق با موازين و اصول حاکم بر يک جامعه است رعايت ادب و احترام هم به شخصيت خويش و هم به ديگران است که در صورت عدم داشتن چنين ويژگي بارز شخصيتي ديگران آن طور که بايد و شايد به شخصيت متقابل احترام نمي گذارند. زيرا که او را شايسته ي چنين عزت و احترامي نمي بينند. بنابراين رعايت هنجارهاي يک جامعه بالاخص در يک جامعه ي اسلامي امري لازم و ضروري است. بنابراين سنن و قوانيني که در جامعه حکم فرماست از همان هنجارهاي مخصوصي برخوردار است که بر همه ي افراد جامعه لازم و ضروري است که آنها را رعايت کنند. در سيره ي پيشوايان ديني به نمونه هاي متعددي از برخوردهاي مودبانه ي ايشان دست مي يابيم. و گفته اند «کمال ادب هيچ کس را نبود مگر انبياء و صديقان را». در وجود مبارک امام رضا(ع) نيز اين صفت اخلاقي بسيار مشهود است از ابراهيم بن عباس صولي نقل شده که گفته:«من ابوالحسن الرضا(ع) را هرگز نديدم که سخن کسي را پيش از فراغ از آن قطع کند. هرگز پاهاي خود را جلوي هم نشين دراز نمي کردند و هرگز نديدم آب دهان بيندازد و هرگز نديدم که امام رضا(ع) با سخنش کسي را ناراحت کند و برنجاند». آيا به کار گرفتن چنين منش اخلاقي و رفتاري در جامعه ي کنوني ما که آدمي از نبود موازين اصلي و اخلاقي و يا عدم رعايت حقوق انساني رنج مي برد لازم و ضروري نيست؟ قرآن کريم مي فرمايد: «قل لعبادي يقولوا التي هي احسن ان الشيطان ينزع بينهم ان الشيطن کان للانسن عوا مبينا». (اي محمد) بندگانم را بگو که هميشه سخن بهتر را به زبان آريد که شيطان چه بسيار ميان شما دشمني و فساد مي انگيزد زيرا دشمني او با آدميان واضح و آشکار است. (منظور از بهترين سخن بهترين از نظر توام بودن با فضايل اخلاقي و انساني است و ترک قول احسن و کشيده شدن به سوي لجاجت و مخاصمه سبب مي شود که شيطان در ميان آنها رسوخ کرده و فتنه ايجاد کند). بنابراين رعايت ادب و خش لحني در سيره ي اخلاقي و عملي ائمه ي معصومين امري کاملاً طبيعي بوده است که در ابتداي امر خود را ملزم به رعايت کردن اين صفت اخلاقي کرده اند و بعد ديگران را متذکر شده اند. اين يک الگو و سرلوحه ي اخلاقي براي همه ي مسلمانان است و برماست که از آن پيروي کنيم. 5- صبر و استقامت: صبر به فرموده ي خواجه نصيرالدين طوسي «نگهداري نفس از بي تابي در ناملايمات است .به گفته ي او صبر مانع اضطراب دروني و شکايت زباني و حرکات غير عادي اعضا و جوارح است. و انسان بي صبر باطني مضطرب و دلي لرزان دارد و اين مصيبت بزرگ الهي راحتي را از انسان سلب مي کند. در منازل السائرين هم صبر به نگهداري نفس از شکايت بر ناراحتي پنهان معني شده است». در اين رابطه خداوند متعال در قرآن کريم مي فرمايد:«و لنبلونکم بشي من الخوف و الجوح و نقص من الاموال و الانفس و الثطرات و بشر الصابرين». و البته شما را به سختيها چون ترس و گرسنگي و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بيازماييم و بشارت و مژده ي آسايش از آن سختي ها صابران راست. (خالق عالميان اگرچه عالم السر و الخفيات است و از سرائر و ضمائر بندگانش اطلاع دارد ولي باز بندگان را به جهت حکمت ها و مصلحت ها که امتحان مي کند تا باطن ها ظاهر شود و هرکس بفهمد چه استحقاق دارد و حجت بر مردم تمام شود). اصولاً آدمي در برابر مسائلي که در زندگي با آن روبه رو مي شود مواضع مختلفي را از خود نشان مي دهد عده اي از انسانها در مقابل مشکلاتي که در زندگي با آن روبه رو مي شوند به زودي نااميد شده و سر ناسازگاري را با همه ي اطرافيان خود و حتي در مقابل معبود خويش مي گذارند در حالي که غافل از همه ي حکمت هايي هستند که در سرنوشت آنها مقدر شده است. و بالعکس عده اي هم هميشه شاکر و صابر در برابر همه ي موانع و مشکلات و مصايب روزگار هستند و در واقع مصداق بارز صبر و بردباري هستند.اينان همان مومنان حقيقي هستند که دنيا اگر با همه ي جاه و مکنتش در اختيار آنها باشد و يا اگر همه ي اين مقامات را از آنها بگيرد و آنها را غرق در مصايب و مشکلات بسيار سازد در برابر درگاه الهي هيچ شکوه و زاري نخواهند کرد بلکه همواره سپاس گذار هستند و بهترين و شايسته ترين بندگي را براي او به جا مي آورند. با مراجعه به تاريخ نمونه هاي بسياري از اين انسانهاي برگزيده مشاهده مي شود که يکي از نمونه هاي بارز آن علي بن موسي الرضا ، امام رضا(ع) است. صبرو استقامتي که ايشان در تمامي دوره هاي زندگي خود داشته اند چه صبر و مقاومتي که در زمان دوري از خانواده و اهل و عيال داشته اند و يا صبر در مقابل فشارهاي وارد از دستگاه حکومت عباسي بسيار ستودني است. «امام رضا(ع) در دوران زندگي شان و زنداني بودن پدر بزرگوارشان مکرر سعه صدر از خود نشان مي دادند و مراقب اهل و عيال پدر ارجمندشان بودند.ايشان اهل حلم و شکيبايي بودند در برابر افرادي که با ايشان ستيزه و نزاع داشتند حلم و صبر مي ورزيدند. در برابر دهن کجي هاي ديگران سعي مي کردند سکوت کنند. افرادي بودند که نسبت به ايشان بي احترامي مي کردند. اما اين امام بزرگوار در برابر آنها خاموشي را انتخاب مي کردند». پيامبر گرامي اسلام مي فرمايند: «طوبي لعين رزقه اله الکفاف ثم صبر عليه الصبر و الاحتساب افضل من عتق الرقاب و يدخل اله صاحبهن الجنه بغير حساب». خوشا به حال کسي که خدا به قدر کفاف روزيش کند پس برآن صبر نمايد و نيز فرمود صبر و آرامش از آزاد کردن بندگان برتر است و خدا صاحب آنها را بي حساب بهشت مي برد. امام رضا(ع) نيز با استعانت از فرموده ي پيامبر(ص) و قبول شرايط سخت حاکم بر زندگي خويش تمامي مصيبت هاي وارده بر زندگي اش را تحمل مي فرمود. روايت ياسر خادم تاييد کننده ي اين مسئله است که مي گويد:«امام رضا(ع) در دوران ولايت عهدي تاچه اندازه از ناراحتي و فشار دروني و سوء رفتار از مامون و دستگاه او دچار حزن و اندوه بوده است اما همه ي اينها را با صلابت و صبر و سکوت تحمل مي فرمود. به عنوان مثال در روز جمعه هنگامي که امام رضا(ع) از مسجد باز مي گشت و عرق و غبار برآن حضرت نشسته بود دست هاي خود را به آسمان بلند کرد و مي گفت خداوندا!اگر فرج و رهايي من از آن چه در آنم به مرگ است شتاب فرماي و همين ساعت آن را برسان». شايد يکي از علل مقاومت ايشان در برابر دستگاه حاکم تحمل سختي ها و تن دادن به اين مصايب فقط و فقط براي مردم در جهت تامين رضايت عمومي بود تا به واسطه ي آن بتوانند با ورود به دستگاه عباسي بسياري از حقوق و امتيازات از دست رفته ي مردم را با وجود همه ي سختي هايي که در اين مسير بود باز يابند. تحمل سختي ها و شدائد در شرايط سخت و جان فرسا نيازمند يک سعه ي صدر از جانب خداوند متعال براي انسان گرفتار در سختي ها و مشکلات است و البته بايد دانست که قبول اين شرايط و صبر در برابر همه ي آنها از جمله توفيقات و امدادهاي الهي است که اگر نصيب انسان نشود آدمي راه به جائي نخواهد برد. نکته ي ديگر اينکه خداوند از زماني که انسان را آفريد همواره او را به انواع آزمايشها و امتحانات الهي ديگر آزموده است تا ميزان صبر و استقامت او را در برابر حوادث و مشکلات بسنجد تا در نهايت بندگان خالص و سپاس گذار از بندگان ناسپاس و بي طاقت معلوم شوند. در اين رابطه همواره پيامبران الهي و ائمه معصومين در برابر امتحانهاي الهي سربلند و سرافراز بوده اند. داستان حضرت ابراهيم در مورد آزمايشهاي الهي که در مورد او صورت گرفت در قرآن کريم آمده است: «و اذ ابتلي ابراهيم رتبه بکلمت فاتمهن قال اني جاعلک للناس اماما و من ذريتي قال لاينال عهدي اللظالمين». به ياد آور هنگامي که ابراهيم را به اموري چند(مانند اعمال حج و کشتن فرزند و افتادن در فتنه ي آتش نمرود و..) امتحان فرمود و او و همه را به جا آورد. خداوند به او گفت من تو را به پيشوايي خلق برگزينم. ابراهيم عرض کرد اين پيشوايي را به فرزندان من نيز اعطا خواهي کرد فرمود آري اگر عادل و صالح و شايسته ي آن باشند. که عهد من هرگز به مردم ستمکار نخواهد رسيد. (امتحان جز با برنامه ي عملي صورت نمي گيرد عمل است که صفات دروني انسان را ظاهر مي سازد نه گفتار همان طور که ممکن است درست و راست باشد ممکن است دروغ و خلاف واقع باشد. منظور از امتحان ابراهيم که در اينجا با عنوان کلمات آمده يعني آن الفاظ و وظايف عملي که براي آن جناب معين شده است و از عهد و پيمان و دستورالعمل ها حکايت مي کند). مسلماً ائمه معصومين نيز از اين قاعده مستثني نبوده اند. امام رضا(ع) هم هميشه در باب مقدرات الهي مرضي به رضاي الهي بوده اند. «رضي الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب اله الا ان حزب اله هم المفلحون». خداوند از آنها خشنود است و آنان هم از او خشنود هستند اينان خدا خواهانند بدانيد که خداخواهان رستگارند. به همين دليل خداوند متعال انسان را مي آزمايد تا فرد صادق و راستگو از شخص دروغگو و متظاهر به ايمان باز شناخته شود. «احسب الناس ان يترکوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون ولقد فتنا الدين من قبلهم فليعلمن اله الذين صدقوا و ليعلمن الکاذبين». آيا مردم پنداشته اند که با گفتن اينکه ايمان آورديم رها مي شوند و هرگز مورد آزمايش قرار نمي گيرند؟ ما امت هايي را که پيش از آنان بوده اند آزمايش کرديم خدا راستگويان را از دروغگويان کاملاً باز مي شناسد. امام رضا(ع) هم از جمله ي حجت هاي الهي هستند که با تحمل صبر و استقامت در برابر شدائد زندگي و عمل نمودن به فرامين و دستورات الهي در زندگي خويش در راستاي صديقان قرار گرفته اند و زندگي سراسر از پند و عبرت ايشان که توام با انواع سختي ها و تحمل ايشان در برابر همه ي اينها بوده است براي همه ي مسلمين الگو و سرلوحه ي زندگي خواهد بود. «صبر يکي از منازل و مراحل رهروان دين و از مقامات اهل توحيد است. و به واسطه ي آن بنده در صف مقربان بارگاه الهي درمي آيد و به جوار پروردگار عالميان واصل مي شود. و خداوند بيشترين درجات و خيرات را به صبر نسبت داده». پيامبر گرامي اسلام مي فرمايد: «سياتي علي الناس زمان لاينال الملک فيه الا بالقتل و التجبه و لا الغني الا بالغضب و البخل و لا المحبه الا باستخراج الدين و اتباع الهوي فمن ادرک ذلک الزمان فصبر علي الفقر و هو يقدر علي اغلني و صبر علي البغضه و هو يقدر علي اغلني و صبر علي البغضه و هو يقدر علي المحبه و صبر علي الذل و هو يقدر علي العز آتاه اله ثواب خمسين صديقا ممن صدق بي». بزودي زماني بر مردم آيد که پادشاهي جز به وسيله ي کشتن و ستمگري به دست نيايد و ثروت جز با غضب و بخل پيدا نشود و دوستي جز به وسيله ي بيرون آمدن از دين و پيروي هوي و هوس حاصل نشود پس هرکه آن زمان را دريابد و بر فقر صبر کند با آنکه بر تحصيل ثروت توانايي داشته باشد و بر دشمني صبر کند با آنکه بر دوستي (از راه نادرست) توانا باشد و بر ذلت صبر کند و حال آنکه بتواند عزت به دست آورد خدا ثواب پنجاه صديق از کساني که مرا تصديق نموده اند به او بدهد. از اين نظر عمل نمودن به سيره ي نبوي و به تبع آن پيروي ائمه اطهار از اين الگوي اخلاقي –تربيتي درس هاي بزرگي را به همراه خواهد داشت و آن اينکه ائمه اطهار در سير حيات خود با مسائل متعددي روبه رو بوده اند و اين مسائل گاه در جهت موافق و مطلوب بوده و گاه برخلاف سير طبيعي زندگي بوده است و ايشان همواره در رويارويي با تمامي اين موارد با توکل بر خداوند صبر و استقامت را اساس کار خود قرار مي دادند از اين رهگذر به بالاترين درجات ايمان و قرب الهي رسيده اند. بنابراين به جاست که مسلمانان با دقت نظر در سيره ي ايشان و در برخورد با مسائل متعددي در زندگي و موانعي که در اين راستا وجود دارد اين صفت بزرگ اخلاقي در ائمه ي اطهار و از جمله ي آنها امام رضا(ع) را مدنظر قرار داده تا بتوانند با دارا بودن اين سعه ي صدر از نوعي زندگي پرنشاط و ايده آل بهره مند شود. بخش دوم اخلاق سياسي مقدمه 1- مسئوليت پذيري 2- رعايت امانت 3- التزام به تعهدات 4- برخوردهاي مودبانه با دستگاه حاكم الف – عمل به سيره پيامبر اكرم ب- موعظه 1- رهنمودهاي اخلاقي امام به مامون 2- رهنمودهاي اخلاقي امام به شيعيان 3- احقاق حقانيت امور در حوزه سياسي مقدمه اداره ي امور سياسي يک جامعه نيازمند يک برنامه ريزي دقيق و جامع در تحت و لواي حاکم و مسئولي دلسوز است که با درايت و دقت نظر خويش بتواند از عهده ي وظايف خويش برآيد و البته اين دقت عمل در سيره ي پيشوايان ديني ما نيز بسيار مشاهده مي شود. بنابراين يکي از نکات مهم در زندگي امامان شيعه که جزء لاينفک آن محسوب مي شود توجه به امور سياسي زمان خويش است چراکه آنها سياست را از ديانت جدا ندانسته و همواره برخود لازم و واجب مي دانستند که با طاغوتيان زمان که هميشه نداي جدايي دين از سياست را سر مي دادند مبارزه کنند و از جمله سياستهاي انها اين بود که با باريک بيني و دقت نظر خاص توسط افراد ورزيده و متعهد در درون حکومت هاي جائر نفوذ کنند و با استفاده از تاکتيک اخلاقي و شرعي تقيه سعي در حفظ تشيع و حمايت از آن کنند. از جمله نکات برجسته و مهم در زندگاني امام رضا(ع) نيز حيات سياسي- اخلاقي ايشان است در مدتي که ايشان به عنوان وليعهد مامون بودند. «البته ناگفته نماند پذيرفتن ولايت عهدي مامون با اجبار و با تهديدات بسيار از جانب مامون بوده و به همين دليل ايشان را از مرو به خراسان خواست تا پيشنهاد ولايت عهدي را به ايشان دهد و امام نپذيرفت مگر با شروطي که 1- در عزل و نصب دخالت ننمايد 2- امر و نهي نکند 3- فتوا ندهد 4- قضاوت نکند 5- و چيزي که برقرار است تغيير ندهد»، بوده اند. نحوه برخورد ايشان با کارگزاران حکومتي بسيار حائر اهميت بوده است. که در اين بخش به شرح بخشي از صفات نيک ايشان پرداخته مي شود. 1- مسئوليت پذيري از ديدگاه ايشان حکمران و فرمان روا بودن امتياز نيست بلکه نوعي مسئوليت است که فرد مسئول بايد بداند که شرط برتري و پرهيزگاري به داشتن امتيازات مادي و دنيوي نيست بلکه به نيکوکاري و رعايت حقوق انساني و اخلاقي است. به طوري که فردي به ايشان گفت: «به خدا سوگند تو بهترين مردم هستي .امام به او گفت: اي فلان چنين سوگند مخور. از من بهتر آن کس باشد که بيشتر پرهيزگاري خدا مي کند و افزون تر از من فرمان برد». و در همين راستا مردي ديگر به ايشان گفت: «بر روي زمين کسي از لحاظ نسب پدري از تو شريفتر باشد وجود ندارد. امام فرمود: پرهيزگاري بديشان شرف بخشيده و فرمانبرداري از خدا ايشان را از اين منزلت شريف بهره ور ساخته است». بنابراين از ديدگاه ايشان شرط پذيرفتن يک حکم و مسئوليت در حوزه ي سياسي به رعايت کردن قوانين اخلاقي است و ايشان نيز به دليل برخورداري از همان کمالات اخلاقي و معنوي جايگاه والايي را براي خود در نزد مردم ايجاد کردند. گفته شده «در سراسر دوران حکومتي ايشان هيچ عملي از ايشان ديده نشد مگر اينکه مراتب فضل ايشان را بالا برد در هيچ گناهي از گناهان حکومت شرکت نجست بلکه وجود او اثر بزرگي در تصحيح پاره اي از خطاها و انحرافاتي بود که حاکمان آن روز بدان خو گرفته بودند ،داشتند چندان که توانست برخود مامون نيز تاثير بگذارد و در سراسر مدتي که با او زيست وي را از ميگساري و سماع ساز و آواز باز دارد». بنابراين در چنين جامعه ي مردم سالار ديني است که تمام اصول و ضوابط حاکم بر سياست جامعه پايه گذاري خواهد شد و تمامي انسانهاي مسئول در پست هاي مختلف مديريتي و حکومتي جايگاه خود را به عنوان افراد مسئوليت پذير و با تعهد و وجدان اخلاقي نسبت به وظايف خويش باز مي شناسد. پيامبر گرامي اسلام در رابطه با مسئوليت هاي سنگيني که حاکم در جامعه به عهده دارد او را همانند چوپاني مي داند که مسئول نگهداري از زير دستان و در واقع حقوق مردم دارد. «کلکم راع و کلکم مسئول». هرکدام از شما چوپاناني هستيد و هرکدام مسئول نگهداري از حقوق مردم هستيد. اين يک حقيقت است که اگر در جامعه به طور حتمي پايه ريزي شود هم رضايت عمومي و هم راحت بودن وجدان آدمي در حيطه ي وظايفش را مي رساند که بداند جامعه در صورتي رو به سوي پيشرفت و تعالي خواهد رفت که هرکس وظيفه اش را در جامعه (چه شخصي که صرفاً به عنوان يک شهروند ساده است و چه شخصي که مسئوليت يا مديريت يک بخش را به عهده دارد) به نحو احسن و مطلوب انجام دهد. 2- رعايت امانت انسان موجودي اجتماعي است که در زندگي خويش ناگزير از ارتباطات و تعاملات مختلف با اطرافيانش است و اگر در اين زندگي جمعي حس اعتماد متقابل به يکديگر نباشد امکان برقراري ارتباط با مردم با مشکلات بسياري مواجه خواهد بود. لذا امام صادق (ع) مي فرمايند:« اگر خواستد کسي را بشناسيد به او اعتماد کنيد به رکوع و سجود طولاني و نمازهاي خوش آب و رنگش نگاه نکنيد زيرا ممکن است به اين عبادات ظاهري عادت نموده باشد و ترک آنها موجب وحشت و ناراحتي اش گردد بلکه به راستگويي و امانت داري او نظر کنيد که اينها در تضاد منافع دنيوي انسان است. در حالي که مقدس بازي و عبادت هاي ريائي به خصوص در جامعه ديني اکثراً باعث ارتقا دنيوي و کسب شهرت و رياست مي گردد و اين خود عاملي است براي فريب خود». تظاهر نمودن به عبادات ظاهري ،فريب مردم از طريق وعده و وعيدهاي بسيار براي رسيدن به مدارج مختلف سياسي در جامعه و يا قرار گرفتن در سازمانها و نهادهاي مختلف که در جناح مخالف با اهداف حکومتي و جامعه ي اسلامي است آدمي صرفاً براي تحقق خواسته هاي متعدد دنيوي در اين سازمانها وارد مي شود چيزي جز فريب خود و سقوط در انسانيت نخواهد بود و بلعکس انسانهايي که همواره در زندگي خود گرايش به سوي امور نيک و پسنديده از قبيل راستگويي، و رعايت امانت در تمام جوانب زندگي و بالاخصي امور سياسي داشته اند از زندگي سالم و رضايت بخش برخوردار بوده اند. که البته نمونه هاي متعدد در سيره ي پيشوايان ديني مشاهده مي شود. وجود مبارک امام رضا(ع) با استعانت و پيروي از سيره ي پيشوايان خود مزين به اين نوع صفت اخلاقي است. ايشان از بعضي اشعار در جهت بيان مضامين اخلاقي و انساني ايراد مي فرمودند که به عنوان نمونه گزيده اي از اشعار ايشان در باب رعايت امانت و کتمان شر ذکر خواهد شد: «اني لانفسي السر کي لا اذيعهفيامن راي سرا يصان بان ينسي» همانا مرا رسم بر اين است که راز ديگري را فراموش کنم تا مبادا آن را فاش کنم و شايع گردد. پس اي کسي که رازي و سري را مي داني بدان که با فراموش کردن آن راز حفظ مي شود. پرده پوشي از اسرار آدمي (که طبعاً فردي که رازي را با ديگري در ميان مي گذارد و او را امين اسرار خود مي داند و انتظار رعايت اين امانت بزرگ را دارد) باعث مي شود که نوعي حس بي اعتقادي و ترس در انسان ايجاد شود و ر نتيجه آن کرامت و بزرگي در حفظ و رعايت اين نوع امانت از بين برود. بنابراين يکي از مهمترين ويژگي هاي مومن از ديدگاه امام رضا(ع) همين رعايت امانت و رازداري است تا آن جا که مي فرمايد: «مومن به کمال واقعي نمي رسد مگر اينکه داراي 3 خصلت شود: 1- سنتي از خدايش شود 2- داراي سنتي از رسول خدا شود 3- داراي سنتي از ولي خود (امامان) گردد اما سنت خدايش پرده پوشي است. سنت رسول اکرم مدارا کردن با مردم است و سنت ولي خدا صبر و استقامت در برابر حوادث تلخ است». از آن جايي که يکي از صفات خداوند ستّارالعيوب بودن است و همواره از بابت لطف و کرم خويش عيوب و گناهان و کوتاهي هاي بندگان (در امر بندگي) خويش را مي آمرزد لذا بنده نيز بايد از اين درياي احسان الهي درس بزرگ اخلاقي را بياموزد و در زندگي اش به کار بندد و پرده پوشي از سنت خدا که از جمله صفات مومن حقيقي نيز هست را سرلوحه ي کار خويش قرار دهد. امام رضا(ع) همچنين مي فرمايند: «لم يخنک الامين و لکن ائتمنت الخائن».امين به تو خيانت نکرد بلکه تو خائن را امين دانستي. امام رضا(ع) خود به عنوان فردي امين و امانت دار بوده اند و ديگران را نيز توصيه و تشويق به اين امر مي نموده اند. بنابراين اگر اين امر در جامعه و در بين مردم دروني شود حس اعتقاد به نفس در بين تمامي مردم در جامعه برقرار مي شود. 3- التزام به تعهدات «اصل عهد به معني نگهداري و مراعات است و پيمان را از جهت لازم المراعاه بودن عهد گفته اند». در قرآن کريم نيز در رابطه با متعهد بودن نسبت به پيمان ها و عقود ديگر آيات متعددي آمده است که از جمله ي آن مي فرمايد: «و لاتقربوا مال اليتيم الا بالتي هي احسن حتي يبلغ اشده و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا». به مال يتيم نزديک نشويد مگر به آن که آن بهتر است تا به کمال قوتش برسد و به پيمان وفا کنيد . پس معلوم مي شود که وفاداري به عهد و پيمان ها در تمامي جوانب زندگي از جايگاه بالايي برخوردار است که حتي در آموزه هاي ديني مسلمانان به آن سفارش بسيار شده است . پيامبر گرامي اسلام (ص) مي فرمايد: «من اگر خدا را (در ظاهرهم) سرپرستي مسلمانان را به من سپرد بر خودگواه گيرم که در بين مردم بر اساس فرمانبرداري خداوندو سنت پيامبر او(صاولت عليه و آله و سلم) رفتار کنم خون حرامي را نريزم و ناموس و مالي را مباح نشمارم مگر آنکه خوني را که حدود خداوند ريختنش را معين کرده و قوانين او مباح شمرده است و اينکه در برگزيدن شايستگان کمال جهد و توانايي خود را به کار گيرم. من به اين وسيله بر خود عهدي استوار بستم که خدا مرا به سبب آن باز مي پرسد چه خداوند عزوجل گويد: به عهد خود وفا کنيد که باز پرسيده مي شويد». عمل نمودن به وظايف و تعهداتي که جامعه اسلامي بر تک تک اعضاي جامعه ي خود قرار داده است امري بسيار مهم است که در صورت سرباز زدن از آن مورد بازخواست قرار خواهد گرفت چه در اين دنيا و چه در آخرت .«ناديده گرفتن پيمانها جز خودخواهي و بي اعتنايي به حقوق ديگران علتي ندارد و فرد خودخواه که محور زندگي او را غرائز حيواني تشکيل مي دهد نمي تواند خداخواه و حق جو(که خصيصه يک مسلمان است) باشد. از اين جهت پيامبر گرامي اسلام پيمان شکنان را افراد غير مسلمان مي خواند و مي فرمايد: لادين لا عهد له،آن کس که به پيمان خود وفادار نيست مسلمان نيست». بنابراين همان گونه که پيامبر گرامي اسلام عمل نمودن به تعهدات را وظيفه ي خود مي دانستند ائمه ي اطهار نيز آن را سرلوحه ي زندگي خويش قرار داده اند. امام رضا(ع) هم به عنوان يک فرد متعهد و مسئوليت پذير نيز بدين گونه بوده اند. ايشان مي فرمايند: «انا اهل بيت نري وعدنا علينا دينا کما صنع رسول اله(ص)» : ما خانداني هستيم که به راستي عهد خويش را همان طور که پيامبر عهد فرمود وامي برخويش مي شماريم و از آن روي نمي گردانيم. بنابراين ايشان خود را ملتزم به رعايت اين امر خطير و مهم مي دانستند «در حديثي که کليني(ره) به سندش از حسن انباري روايت کرده آمده است که گويد: 14 سال پيوسته به امام (ع) نامه مي نوشتم و اجازه ي پذيرفتن شغلي را در کارهاي حکومتي از آن حضرت مي خواستم و در آخرين نامه خود شدت احتياج خود و ترس از خطري که از اين ناحيه مرا تهديد مي کند به آن حضرت متذکر شدم که نپذيرفتن من موجب شده تا حکومت مرا رافضي بخواند.. و بالاخره امام (ع) در پاسخ گفت: فان کنت تعلم انک اذعا وليت عملت في عملک بما امر به رسول اله صلي اله عليه وآله –ثم يصير اعوانک و کتابک اهل ملتک فادذا صار اليک شي و اسيت به فقراءالمومنين حتي تکون واحداً منهم کان ذابذا و الا فلا. اگر به راستي مي داني که چون متصدي کار شوي در کار خود طبق دستور رسول خدا(ص) عمل خواهي کرد و کمک کاران و نويسندگان تو از هم کيشان تو باشند که اگر چيزي به تو رسيده رسيد با مستمندان و نيازمندي مومنان مواسات و برادري کني بدان سان که يکي از ايشان گردي و کيفر اين عمل در برابر آن کار نيک تو قرار گيرد انجام ده و گرنه ،نه!».روايت ذکر شده تعهد ايشان در حيطه ي وظايف کاري شان را مي رساند که آدمي در هر قسمت از وظايف شغلي و کاري خود که قرار مي گيرد نبايد از ديگران غافل شود و در درجه ي اول بايد زيردستان را مد نظر قرار دهد چراکه اگر بتواند رضايت عمومي را در حيطه ي وظايفش به دست آورد موفق خواهد بود و اگر بالعکس عمل نمايد مسلماً بايد منتظر پيامدهاي منفي و عواقب آن باشد. 4- برخوردهاي مودبانه با دستگاه حاکم يکي از نکات مهم براي فرد حاکم و مسئولي که رياست و مديريت يک بخش يا جامعه اي را به عهده دارد طرز برخورد صحيح او با اطرافيان بالاخص کارگزاران حکومتي است. اين نحوه ي برخور باعث مي شود که فرد مسئول جايگاه موقعيت اجتماعي خويش را در رابطه با مسئوليت و حکمي که براي او صادر شده بداند و بتواند وظيفه ي خود را به نحو احسن و شايسته انجام دهد. در اين قسمت به ابعاد مختلف سيره ي اخلاقي امام رضا(ع) در حيطه ي برخوردهاي اخلاقي ايشان در دستگاه حکومتي پرداخته مي شود. الف- عمل به سيره ي پيامبر اکرم (ص): از جمله مسائل مهم در جريان ولايت عهدي امام رضا(ع) طرز رفتار جالب توجه ايشان در مجلس مامون در همان جلسه ي ولايت عهدي است که به هنگامي که مامون از او خواست تا به نزد مردم بيايد و ايشان با او بيعت کنند آن حضرت با قاطعيت در برابر تقاضاي مامون با استناد به اينکه من به سيره ي جدم رسول اکرم (ص) عمل خواهم نمود و در حقيقت رضايت رسول اکرم (ص) را با هيچ چيزي در عرصه ي سياست تعويض نخواهم کرد به پاي بندي خود به اصول سياسي اخلاقي تاکيد ورزيدند. «ابوالفرج مي گويد: در روزي که معين شده بود تا مردم بيايند و با حضرت بيعت کنند و مردم هم آمدند مامون حضرت رضا (ع) را در محلي در کنار خويش قرار داد و اولين کسي که آمد و با امام بيعت کرد عباس بن مامون بود و بعد يکي از سادات علوي بود تا به همين منوال سپري شد. نکته ي حائز اهميت اين است که هنگامي که آمدند تا با امام بيعت کنند امام به شکلي خاص دستش را رو به سوي جمعيت گرفت .مامون گفت: دستت را دراز کن تا بيعت کنند اما امام فرمود: جدم اينگونه بيعت مي کرد و بعد مامون گفت: قم فاخطب الناس و تکلم فيهم : برخيز خودت براي مردم سخنراني کن .قطعاً مامون انتظار داشت که حضرت در آنجا تاييدي از او و خلافتش کنند. فقال بعد حمدالله و الثنا عليه:اما امام ابتدا حمد و ثناي الهي را گفت». از نظر اين امام همام اداره ي حکومت يک جامعه با داشتن انواع مدارج و مناصب حکومتي هيچ منافاتي ندارد بلکه هر فرد حاکم بايد در هر حالتي تواضع و فروتني خود را در برابر مردم حفظ کند و همچنين ديگر افراد مسئول در جامعه را در هر حالتي که هستند امر به معروف و نهي از منکر نمايد تا مبادا نسبت به وظايف خويش تخطي نمايند. ب- موعظه بحث نصيحت و موعظه که از نکات برجسته ي اخلاقي سياسي امام رضا(ع) مي باشد در دو بعد مورد بررسي قرار مي گيرد. 1- رهنمودهاي اخلاقي امام (ع) به مامون: مامون شخصيت عجيب و دوگانه اي داشت. از يک سو تظاهر به ايمان مي کرد و شخصيت امام رضا(ع) را در همه ي زمينه ها از قبيل مسائل اخلاقي ،عبادي و.. تاييد مي نمود و از سوي ديگر تاب و تحمل نصايح اخلاقي امام رضا(ع) را نداشت که خوب مسلماً هدف او فريب امام رضا(ع) بود تا مهر تاييد امام به کارهايش داشته باشد غافل از اين که امام رضا(ع) آگاهتر و هوشيارتر از او بودند و هيچ گاه فريب خورده ي رياکاري ها و مقدس مابي مامون نشدند. «امام رضا(ع)بسيار موعظت مي نمود مامون را در خلوت و تخويف به حق تعالي مي فرمود و تقبيح مي کرد او را ،آنچه مرتکب مي شد آن را از خلاف اين و مامون به ظاهر اين را قبول مي نمود و به باطن در کراهت مي افزود و بر او گران مي بود و يک روز آن حضرت در آمد که يا امير لا تشرک بعباده ربک احدا. مامون غلام را از آن بازداشت و خود متولي وضو شد و اين موجب کدورت و حزن او گشت». بدين طريق امام رضا(ع) مامون را متوجه اين مسائل مي نمودند که آدمي در هر جايگاهي که قرار مي گيرد حتي مقام هاي مديريتي که در راس هر کاري است بايد پذيرش هرگونه امر به معروف و نهي از منکر را داشته باشد. زيرا تنها از اين طريق آن فرد حاکم و مسئول متوجه نقاط قوت و ضعف خويش خواهد شد. «اصولاً بايد هميشه گروهي باشند تا مردم را موعظه کنند به ياد خدا آورند و آنها را متوجه اشتباهاتشان و گناهانشان کنند. مردم را به عدل الهي متوجه نمايند و اين امري لازم و ضروري است و هيچ وقت جامعه از اين بي نياز است. اين موعظه مي تواند به دل نرمي و رقت دهد قساوت را از بين ببرد و خشم و شهوت را فرونشاند». 2- رهنمودهاي اخلاقي به شيعيان: ارشادات و موعظه هايي که امام رضا(ع) براي مردم زمان خود داشتند تاثيرگذاري بسيار زيادي براي همگان داشته است و اکثر کساني که به ديدن ايشان مي آمدند و با منش اخلاقي امام و موعظه هاي ايشان روبه رو مي شدند درس هاي بزرگ اخلاقي را مي گرفتند که در رشد و کمال ادامه و سير زندگي آنها تاثيرات مطلوبي را به همراه داشته است. در اينجا به نمونه اي از برخوردهاي ايشان با شيعيان پرداخته مي شود: «در آن هنگام که امام رضا(ع) در خراسان بود جمعي از شيعيان که البته آلوده به گناهاني بودند براي ملاقات امام (ع) نزد ايشان آمدند اما دربان اجازه ي ورود به آنها را نمي داد تا اينکه پيام خود را توسط دربان به امام رساندند: ما از راه دوري آمديم و اگر شما را ملاقات نکنيم روسياه خواهيم شد. به ما اجازه ي ورود و ملاقات دهيد. امام نيز طي پيامي به آنها گفتند: اينکه اجازه ي ورود به شما ندادم براي اين بود که شما ادعا مي کنيد شيعه ي علي هستيد ولي دروغ مي گوييد و در بيشتر اعمال با آن حضرت مخالفت مي نمائيد. شيعه ي علي، حسن و حسين (ع) ابوذر و مقداد و... بوده اند. آنها همان دم استغفار و توبه حقيقي کردند آن گاه امام با آغوش باز آنها را پذيرفتند و به دربان خويش گفتند: آنها چند بار به در خانه ي ما آمدند؟گفت: 60 بار امام فرمودند: اينک شصت بار نزد آنها بيار و برآن ها سلام کن و سلام ما را به آنها ابلاغ کن.دربان نيز دستور امام را اجرا کرد». از اين روايت مي توان نکات اخلاقي خاصي را به دست آورد: 1- امام رضا(ع) با اين نوع برخورد اخلاقي خود درس بزرگي از ايمان و ارادت واقعي نسبت به اهل بيت براي شيعيان داده اند. چراکه امام کاظم (ع) مي فرمايد: «من عادي شيعتنا فقد عادنا و من والاهم فقد .والانا لانهم منا خلقوا من طينتنا من اجتهم فهو منا و من ابعضهم فليس منا». هرکه با شيعيان ما دشمني نمايد با ما دشمني نموده است و هرکه به آنان مهر ورزد به ما مهر ورزيده چرا که آنان از ما هستند و از خميره(طينت) ما آفريده شده اند کسي که آنان را دوست بدارد از ماست و کسي که آنان را دشمن بدارد از ما نيست. بنابراين به کار بستن اين نمونه از امر به معروف و نهي از منکر مي توان بسياري از مسائل و مشکلات حاکم در آن را مرتفع نمود. 2- نکته ديگر اينکه امام رضا(ع) با قبول توبه و استغفار ايشان نه تنها آنان را متوجه اشتباهات خويش نمودند بلکه درس بزرگي از آزادي عمل و انديشه در راستاي حقيقت و اصل امور داده اند. لذا با معرفي انسانهاي نمونه و برتر و شيعيان واقعي و آگاهي به حقيقت وجود اين انسان ها ديگران را نيز تشويق و ترغيب به سوي ايشان کرده اند. 3- احقاق حقانيت امور در حوزه ي سياسي: از ديگر اقدامات سياسي امام رضا(ع) اين بوده است که با توجه به موقعيتي که براي ايشان در حوزه ي مسائل سياسي بود ايشان از هر موقعيتي در جهت اعتلاي اسلام بهره مي بردند تا بتوانند اسلام حقيقي را به همگان معرفي نمايند و تمامي نشانه هاي ظلم و ستم و استکبار را با تدابير خويش محو نمايند. «ايشان از يک سو انقلابيون و مخالفان دستگاه غاصب و جابر را به نحو مقتضي تاييد و رهبري مي فرمود به طوري که دامنه ي قيام و شورش تا اقصي نقاط قلمرو اسلامي گسترش يافته خطري جدي دستگاه خلافت را تهديد نموده و ارکان آن را متزلزل ساخته بود. از سوي ديگر در روشن کردن اذهان و رفع شبهات و اثبات حقانيت مباني اعتقادي اسلام و پاسخ گويي به سوال ها و اشکال هايي که به واسطه ي توسعه و گستردگي اسلام در شرق و غرب و برخورد و اختلاط از جريان هاي فکري و اعتقادي و اجتماعي خاص و دامن زدن به اختلافات از يک طرف و برخورد فرهنگ ها و تمدن ها و ورود افکار و انديشه هاي متعدد و متفاوت به قلمرو اسلامي از سوي ديگر موجب بروز مسلک هاي اجتماعي شده بود و تنها مرجع مورد اطمينان شخصيت والاي امام رضا(ع) بود که به بهترين وجه مشتاقان را آگاهي بخشد و شبهات آنها را پاسخ دهد». در تتمهي اين مباحث خاطر نشان مي شود که اصولاً آنچه که به خط سير رهبري همه ي امامان شيعه و قوت عمل داده و تا به امروز در غيبت امام زمان (عج) و در حکومت ولي فقيه تداوم خاصي بخشيده است همين جرات و جسارت در پذيرش حق و احقاق آن براي همه ي مسلمين بوده است و اگر تلاشهاي آن بزرگواران در حفاظت از حريم تشيع نبود تزلزل ديني براي مردم باوري دور نبود. بنابراين تلاشهاي پي گير چنين شخصيت هاي برجسته اي بوده است که توانسته حکومت هاي جائر را که هميشه درصدد پايمال نمودن حق و برقراري حکومت باطل بوده اند را بر خاک ذلت نشاند. بخش سوم اخلاق خانوادگي مقدمه 1- محبت و مهرورزي با اعضاي خانواده 2- محبت به خدمتكاران و غلامان 3- تامين مخارج زندگي مقدمه خانواده يکي از بزرگترين نهادهاي اجتماعي است که انسان با تشکيل اين هسته مهم درزندگي خويش گام مهمي در رسيدن به ثمرات اخلاقي و تربيتي آن برمي دارد. البته در آموزه هاي ديني مسلمانان نيز به نمونه هاي متعددي از ار مقدس ازدواج و تشکيل خانواده و آثار مهم ديگري که در پي خواهد داشت، آمده است. پيامبر گرامي اسلام در اين رابطه مي فرمايند: «تزوجوا فاني مکاثر بکم الامم ولا تکونوا کرهبا نير النصاري». ازدواج کنيد که من به شمار بسيار شما بر ديگر جامعه ها مي بالم و بسان راهبان مسحي نباشيد که زن و زندگي را تحريم مي کنند. حضرت علي (ع) نيز درباره ي جايگاه زندگي و ارزشمند بودن آن مي فرمايند: «ليس بلد باحق بک من بلد خير البلد ما حملک». شهري از شهر ديگر به توسه سزاوارتر و شايسته تر نيست بهترين شهرها شهري است که تو را به دوش گيرد. اهل آن ترا بخواند و در زندگي در رفاه و آسايش باشي. امام رضا(ع) هم از جمله کساني هستند که خود را پاي بند به رعايت کردن ارزشهاي دروني خانواده مي دانند. برخوردهاي اخلاقي ايشان با خانواده و اطرافيان بسيار مهربانانه بوده است. همچنين رفتارهاي خاص اخلاقي ديگري که ايشان در زندگي شخصي خود داشته اند از قبيل ملزم دانستن خود براي تامين مخارج زندگي صفت نيک ديگري است که ايشان داشته اند. در اين بخش سعي شده است گوشه هايي از اين ويژگي ها و صفات عالي ايشان پرداخته شود. 1- محبت و مهرورزي با اعضاي خانواده: از جمله ويژگي هاي نيکوي امام رضا(ع) ان بوده است که به اعضاي خانواده ي خويش محبت مي نموده اندو ايشان شرط کمال در ايمان فرد را در محبت و مهرباني با اعضاي خانواده اش مي دانسته اند و مي فرمايند: «احسن الناس ايمانا احسنهم خلقا و الطفهم باهله و انا الطفکم باهلي». کسي ايمانش بهتر است از ديگران که اخلاقش نيکوتر و با خانواده اش مهربان تر باشد و من مهربان ترين فرد نسبت به خانواده ام هستم. اين محبتي که انسان مي تواند با اعضاي خانواده ي خود داشته باشد در همه ي ابعاد شخصيتي او تاثير گذار است چراکه اطرافيان او نيز متقابلاً او را مورد احترام قرار مي دهند و او را شايسته ي اين احترام مي دانند. امام رضا(ع) در خصوص مناسبات اخلاقي بين اعضاي خانواده مي فرمايند: «اجعل معاشرتک مع الصغير و الکبير». برخورد خود را با افراد کوچک و بزرگ نيو گردان. توجه نمودن به شخصيت افراد و تکريم آن يکي از اصول مهم در ابعاد مختلف زندگي است. و همان طوري که گفته شد در سيره ي اخلاقي ائمه ي اطهار اين صفت عالي ديده مي شود و مکرراً نسبت به آن سفارش کرده اند. 2- محبت به خدمتکاران و غلامان: محبت و مهرباني امام رضا(ع) تنها منحصر به اعضاي خانواده ي خويش نبود بلکه ايشان تمامي افراد در خانه را اعم از اعضاي خانواده ي خويش و ديگر اطرافيان از قبيل خدمتکاران و غلامان را نيز بهره مند از اين محبت مي دانستند. در اين باره ياسر خادم اين چنين نقل مي کند: «عن ياسر الخادم قال فقال لي بعد ما صلي الظهر: يا ياسر ما اکل الناس شيا؟ قلت: يا سيدي من ياکل ههنا مع ما انت فيه. فانتصب (ع) ثم قال :هاتوا المائده. و لم يدع من حشمه احدا الا اقعده معه علي المائده يتفقد واحدا واحدا.فلما فرعوا من الاکل اغمي عليه... ؛ ياسر خادم مي گويد (در روزي که امام رضا(ع) به دست خليفه ي تبهکار عباسي مسموم شده بود و در همان روز در اثر همان سم به شهادت رسيد) پس از اينکه نماز ظهر را گذارد به من گفت: اي ياسر! مردم(اهل خانه و کارگزاران) چيزي خوردند؟ گفتم: آقاي من که مي تواند غذا بخورد با اينکه شما در چنين حالي هستيد ؟در اين هنگام امام (ع) راست نشست سپس فرمود:سفره بياوريد و همگان را بر سر سفره فرا خواند و کسي را فرو نگذارد و يکايک را مورد مهر و محبت خويش قرار داد....هنگامي که همه غذا خوردند امام بيهوش افتاد.» بنابراين امام رضا(ع) با اين نوع نگرش انساني به مردم آنان را بهره مند از تمامي حقوق اخلاقي و انساني مي دانستند. از طرفي در جامعه اي که بندگان و کنيزکان از هيچ حقوقي بهره مند نبودند و قصد نزديک شدن به اربابان را نداشتند امام رضا(ع) با اظهار محبت به آنها دست ستمگراني را که قصد ظلم و ستم به آنها را داشتند را کوتاه نمودند. _____________________________ 1- فرازهایی از سخنان امام رضا (ع) - بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس – مشهد- 1387-چاپ اول – تألیف محمد حکیمی – ص 953- تامين مخارج زندگي از ديگر ويژگي هاي اخلاقي امام رضا(ع) اين بوده است که ايشان همواره خود را ملزم به تامين مخارج زندگي مي دانستند. از ديدگاه ايشان اعضاي خانواده بايد بهره مند از تمامي امکانات باشند و بر آدمي (مرد) لازم است که در اين راه تمام سعي و تلاش خود را نموده تا بتواند رضايت خانواه را در اين جهت برآورده سازد. در روايتي مي فرمايند: «هرگاه انسان خوراک سال خود را ذخيره نمايد پشت وي از بار زندگي سبک مي شود و آسوده خاطر مي گردد». ايشان همچنين با کساني که بر خود و خانواده ي خود تنگ مي گرفتند و به حداقل هر چيز حتي با سختي هاي بسياري که بر خود و خانواده شان تحميل مي شد قانع بودند شديداً مخالفت مي ورزيدند . در ذيل به نمونه اي از اين گونه برخورد ايشان اشاره مي شود: «يکي از خدمتگزاران امام رضا(ع) در خانه ي محقر و کوچکي که از پدر او به ارث رسيده بود زندگي مي کرد. امام رضا(ع) به خاطر آسايش و راحتي بيشتر او برايش خانه ي بزرگ خريد. پس از خريد منزل به خدمتکار خود خبر داد و گفت: چون خانه ات کوچک و محقر است منزلي وسيع تر برايت تهيه و خريداري کرده ام. برو در آن جا ساکن شو.خدمتکار امام که تا حدودي تعصب خشک خانوادگي داشت به همين جهت تقاضاي امام را رد کرد و گفت: چون پدرم در اين خانه عمر خود را سپري نموده و زندگي کرده است من هم مي خواهم در اين خانه زندگي کنم .حضرت با رد اين تقاضا و شنيدن اين سخن غلط به او گفت اگر پدرت احمق بود و با زندگي کردن در اين خانه ي تنگ و کوچک حماقت کرده باشد تو هم مي خواهي مانند او باشي و حماقت کني»؟ بنابراين از ديدگاه امام رضا(ع) ارج نهادن به اصول اخلاقي حاکم در خانواده امري مهم و ضروري است و انسان بايد در تمامي ابعاد آن، خود را ملزم به رعايت آنها نمايد. اگر در اين کانون مهر تمامي نيازهاي مادي و معنوي انسان تامين شود و پدر و مادر که نقش مهمي را در آن ايفا مي کنند توجه خاص و اکيدي نسبت به مسائل درون خانواده داشته باشند ديگر هيچ دغدغه اي انسان را تهديد نخواهد نمود. امروزه در جوامع بشري بالاخص در خانواده هايي که عاري از يک سري اصول و مباني مهم و اساسي (که بنيان و تشکيل خانواده تاثير گذارند) است مشاهده مي شود که آدمي از گسسته شدن ارکان خانواده به خاطر عدم توجه به اين باورها و اعتقادات ديني از هم پاشيده مي شود. اختلافات خانوادگي در بين والدين، روي آوردن عده اي از جوانان به سمت اعتياد و پيامدها و مشکلات منفي ديگر در پي آن از نتايج اين نوع زندگي هاست. بنابراين همان طور که گفته شد نقش خانواده و جايگاه مهم آن در زندگي نبايد ناديده گرفته شود بلکه مي توان با کمي تامل در سيره ي پيشوايان دين مان و با سرلوحه قرار دادن اين ويژگي هاي بارز اخلاقي از يک زندگي سالم که در سايه ي الطاف الهي و با عنايات ائمه ي اطهار خواهد بود بهره مند شد. بخش چهارم اخلاق مردمي مقدمه 1- حسن خلق نسبت به ديگران 2- همدلي امام (ع) با توده مردم الف- ناكامي مامون در سياست هاي عوام فريبانه ب- تلاش امام (ع) در جهت اعتلاي اسلام مقدمه در اين خصوص شايسته يادآوري است که بسياري از نکات و مسائل اجتماعي که از ديدگاه عده اي ابتدائي و غير ضروري به نظر مي رسد از ديدگاه علوم ديني و اخلاقي جايگاه ويژه ا را به خود اختصاص مي دهد. بنابراين پاسداشت حقوق فردي و اجتماعي ديگران در آموزه هاي ديني بسيار مدنظر قرار گرفته است و پيامبر اکرم و ائمه ي معصومين نسبت به آن تاکيد فراوان داشته اند. امام رضا(ع) به عنوان يک امام دلسوز و مهربان که ولي امر مسلمين در زمان خويش بودند نسبت به اين امر اهتمام ويژه اي مي ورزيدند. «سخنان و خطابات آن بزرگوار به مردم ،دوستان و شيعيان و حتي غلامان و خدمتکارانش احترام آميز بود. آن چنان که گويي با اهل خانه ي خود معاشرت دارد ايشان در يکي از سخنان خود در اين رابطه مي فرمايد: محبت نسبت به مردم و اظهار دوستي بدانان نيمي از عقل است». کمال رشد فکري و عقلاني انسان در ازاي همدلي و همياري با مردم است. و انسان عاقل است که همواره محبت و شادي و نشاط خود را با ديگران تقسيم مي کند. در اين بخش به قسمت هايي از اين ويژگي نيکوي امام رضا(ع) پرداخته مي شود و ارتباطات محبت آميزي که ايشان با مرده داشته اند و آنان را شايسته اين محبت مي ديده اند و در جهت تامين حقوق آنان و پيشرفت جهان اسلام در ابعاد مختلف گام برداشته اند. 1- حسن خلق نسبت به ديگران: «مادهي خلق (خ ل ق) اگر با خاء مفتوح استعمال شود به معني صورت ظاهرات و اگر با خاء مضموم استعمال شود به معني صورت باطني است. مثلاً وقتي مي گوييم فلاني خلق و خلقش نيکوست يعني ظاهر و باطني آراسته و زيبا دارد». بنابراين آنچه که به عنوان خوش خلقي از يک نفر ديده مي شود ظاهر و باطن آراسته اي است که آن فرد در خود ايجاد کرده تا در سايه ي آن بتواند به اثرات آرامش بخش بيروني و دروني که تاثير گذار در جود آدمي است دست يابد. اين صفت اخلاقي در بين تمامي ائمه ي معصومين و بالاخص امام رضا(ع) بسيار مشهود است. خوش رفتاري و گرمي و نشاطي که ايشان با نزديکان و اهل خانه داشته اند تاثير شگرف در اطرافيانشان به همراه داشته است. «ابراهيم بن عباس صولي مي گويد: لارايته يقهقه في ضحکه قط بل کان ضحکه التبسم». هرگز نديدم که امام رضا(ع) خنده ي قهقهه دار (صدادار) بکند بلکه خنده اش هميشه تبسم بود. تبسم امام به روي مردم در هر حالتي سبب شده بود تا ايشان محبت عام و خاص را به خود جلب نموده و رابطه اي صميمي بين امام و مردم به وجود آيد. البته ايشان همه را داراي ارزشهاي والاي انساني مي دانستند و با همه ي مردم به طور يکسان برخورد مي نمودند و از اين رو هميشه با مردم به نيکويي رفتارمي کردند. ابراهيم بن عباس هم چنين مي گويد: «هرگز نديدم ابي الحسن الرضا ع در سخن گفتن با مردم درشتي کند و غلامان و بردگان خويش را ناسزا نمي گفت». امام علي (ع) در بيان حسن خلق مي فرمايند :«ان احسن مايالف به الناس قلوب اودائهم و نفوا به الضغن عن قلوب اعدائهم. حسن البشر عند لقائهم و التفقد في غيبهم و البشاشه بهم عند حضورهم»؛ بهترين وسيله اي که مردم با آن دلهاي دوستان خود را به دست مي آورند و کينه ها را از دلهايشان مي زدايند خوشرويي در هنگام برخورد با آنان است و جوياي احوال آنان شدن در غيابشان و گشاده رويي با آنان در حضورشان. و از اين جهت است که امام رضا(ع) در برابر تمامي انسانها چه شخص حاکم و مسئولي که در اوج قدرت و حشمت است و چه غلام و برده ي خويش با خوشرويي و نرم خويي رفتار مي کند. خوش خلقي و تبسم يک نيروي جاذبه و تاثر شگرف بسيار بالايي در اطرافيان به همراه خواهد داشت و هرکسي که اين صفت را داراست همگان به سوي او جلب مي شوند. اين فرد در جامعه از جايگاه بالايي برخوردار خواهد بودو از جمله ي افراد فعال و پويا در کانون گرم خانواده و يا جامعه اش است. اين چنين افرادي در خانواده هايي گرم و پرنشاط پرورش يافته اند. بالعکس افرادي که بدخلق و عصبي هستند در خانواده هايي قرار دارند که عاري از اين نوع صفت اخلاقي و شادابي و نشاط لازم در زندگي اند. بنابراين با دسترسي به سيره اخلاقي ائمه ي اطهار(ع) و انسان والا مقامي چون امام رضا(ع) که سيرت نيکو و خوشرويي ايشان زبانزد عام و خاص بوده است مي توان به يک حيات زيباي اخلاقي که اشباع شده از طراوت و نشاط مضاعف همراه با رفتار نيکومنش اخلاقي است دست يافت. 2- همدلي امام رضا(ع) با مردم انسان موجودي است حق طلب و کمال جو و در پي رسيدن به آن هدف مطلوب همواره سعي مي کند الگوها و اسوه هايي را براي خود برگزيند که همگي آنها سر در صراط الهي دارند.و ويژگي هاي اخلاقي اين انسانهاي نمونه اگر مطابق و هماهنگ با فطرت و ذات او باشد به طور طبيعي کشش و جاذبه ي خاصي به سوي اين برگزيدگان نمونه خواهد داشت. و در نتيجه نوعي محبت ،همدردي و درک متقابل از يکديگر در بين آنها ايجاد خواهد داشت. امام رضا(ع) از جمله ي همان کساني هستند که با رفتار و منش اخلاقي خود سعي در ايجاد رابطه اي دوستانه در بين مردم بوده اند که در نتيجه با اين درک متقابل، مردم نيز همواره علاقه مند به سيره ي اخلاقي ايشان بوده اند و همين باعث ايجاد محبوبيت امام رضا(ع) در بين مردم بوده است. براي روشن شدن بيشتر اين ويژگي اخلاقي امام رضا(ع) به بيان نمونه هايي از رفتار ايشان در اين رابطه پرداخته مي شود: الف- شکست مامون در سياست هاي عوام فريبانه: مامون براي فريب دادن اذهان عمومي سياست هاي متعدد و عجيبي را اتخاذ کرده بود تا از اين شاهراه بتواند به اهداف شوم و پليد خود دست يابد. «او به خيال خام خود براي تحت نظر قرار دادن امام هشتم(ع) و حفظ موقعيت و جايگاه خود نزد مسلمانان آن امام همام را از مدينه به مرو و خراسان منتقل کرد ولي نه تنها نتوانست به اهداف شوم خود برسد بلکه روز به روز به امام رضا بيشتر علاقه مند مي شدند و محبوبيت ايشان در نزد مسلمانان افزون تر مي شد». تجربه نشان داده است که با مردم بايد به زبان خود آنها سخن گفت و امروزه ديگر زبان شمشير و از موضع سخت سياسي و با ايجاد فضايي حاکي از زورگويي نمي توان بر مردم حکومت کرد و از آن جايي که امام رضا(ع) نيز با زبان دل مردم با آنها در ارتباط بودند علاقه مندي مردم به سمت ايشان روزبه روز بيشتر مي شد و حکومت جبار عباسي هرگز نمي توانست اين رابطه ي زيباي عاطفي را بين مردم و امامشان جدا سازد. ب- تلاش امام رضا(ع) در جهت اعتلاي اسلام سعي و تلاش مداوم امام رضا(ع) براي پياده شدن رسالت جهاني خويش امري ستودني است. «امام رضا(ع) از هر فرصتي در جهت اعتلاي اسلام و گسترش فرهنگ ناب محمدي و شيعي استفاده نموده و درصدد بود به شيوه ي خالصانه امر به معروف و نهي از منکر نمايد و جلوي انحرافات را مسدود کند. از جمله مامون از امام رضا(ع) خواست که نماز عيد را اقامه کند اما امام نپذيرفتند تا اينکه مامون اصرار کرد. حضرت فرمود: من آن گونه که رسول خدا و اميرالمومنين ع) (براي نماز عيد) بيرون رفتند بيرون خواهم رفت. مامون پذيرفت. آن حضرت با پاي برهنه به راه افتاد سپس اندکي راه افتاد و آن گاه سر به سوي آسمان بلند کرد و تکبير گفت. همراهان و مواليان او نيز گفتند .گويي آسمان و در و ديوار نيز با او تکبير گفتند. مردم که امام رضا(ع) را با آن ديدند صداي تکبيرش را شنيدند چنان صداها به گريه بلند کردند که شهر مرو به لرزه در آمد. خبر به مامون رسيد .فضل بن سهل به مامون گفت: اگر علي بن موسي الرضا(ع) بدين حال به مصلي برود مردم شيفته ي او خواهند شد و همه ي ما بر خون خود بيمناک هستيم. مامون نيز دستور بازگشت حضرت را داد و امام (ع) نيز بازگشت». نکات مورد توجه در بيان اين روايت بدين شرح است: 1- ايشان خود را هم سطح با مردم و هماهنگ با ايشان قرار داده بودند پابرهنه شدن و سنت هاي پيامبر اکرم (ص) و اميرالمومنين (ع) را مدنظر قرار دادن و زهد و وارستگي ايشان را مي رساند. و همين باعث محبوبيت امام رضا(ع) در نزد مردم بود. 2- امام رضا(ع) بعد از پذيرفتن ولايت عهدي مامون، اگرچه که به اجبار او پذيرفتند اما توانستند در جهت احقاق حقوق از دست رفته ي مردم و بازستاني که تا قبل از ورود ايشان توسط دستگاه جبار عباسي غصب شده بود گامي بزرگ نهند که خوب قاعدتاً مردم نيز خواهان همين امر بوده اند و در نتيجه سپاس گذار چنين شخصيتي هستند. بنابراين به جاست که بدانيم اولاً هر فردي که در جامعه مسئوليتي را به عهده دارد از جمله راههاي موفقيت او در حيطه ي وظايفش اين است که خود را همرنگ با جماعت خويش سازد زيرا تنها در اين صورت است که مردم احساس نزديکي نسبت به او پيدا مي کنند و او را قشري همانند خود و از جنس خود مي دانند وعلاقه مند به او خواهند شد. ثانياً جامعه ي اسلامي همواره در راه پيشبرد اهداف خويش و ترقي در امور به دنبال فرصت ها و نيروهاي کاري است که بتوانند از تمامي امکانات موجود در جامعه نهايت استفاده و بهره وري را داشته باشند تا در نهايت اين نيروهاي فعال بتوانند جامعه را به سوي آن جامعه ي ايده آل و مطلوب برسانند و به آن اهداف عالي که مدنظر مردم نيز بوده است دست يابند. پس اين يک فرض مهم است بر تمامي مسئولين جامعه که در راه رشد و اعتلاي اين امور گام بردارند و رضايت عمومي را نيز جلب نمايند. منابع ومآخذ -قرآن کریم ،انتشارات آیین دانش ،قم ،1384،چاپ اول ،مترجم :مهدی الهی قمشه ای -آموزه هی اخلاقی و رفتای امامان شیعه،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم ،1383،چاپ اول،تالیف محمد تقی عبدوس ،محمد محمدی اشتهاردی -اخبار و آثار حضرت رضا (ع)،انتشارات کتابخانه صدر ،تهران ،بی تا،تالیف عزیز الله عطاردی -آثارالصادقین ،انتشارات روابط عمومی ستادبرگزاری نماز جمعه گیلان ،قم،1369،چاپ اول تالیف صادق احسان بخش -الارشاد،کتاب فروشی اسلامیه ،بی جا ،1376،چاپ سوم ،تالیف شیخ مفید، مترجم: محمد باقرساعدی خراسانی،تصحیح :محمد باقربهبودی -امامان اهل بیت در گفتار اهل سنت،انتشارات مکتب اسلام ،بی جا ،1377،چاپ اول ،تالیف داود الهامی -اخلاق (ترجمه کتاب الاخلاق )،انتشارات هجرت ،بی جا ،1374،چاپ اول،تالیف عبد الله شبر،مترجم:محمد رض جباران -اصول کافی،انتشاات ولی عصر (عج)،بی جا ،1377،چاپ دوم ،تالیف محمد بن یعقوب کلینی ،329ق،مترجم: جواد مصطفوی -آیین زندگی ازدیدگاه امام رضا (ع)،انتشارات الف ،بی جا ،1379،تالیف محسن کتابچی، -امام علی بن موسی الرضا (منادی توحید وامامت )،بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی،مشهد،1386،چاپ دوازدهم،تالیف محمد جواد معینی،احمد ترابی -برکرانه شرح چهل حدیث امام خمینی،انتشارات عروج،بی جا،1387،چاپ اول،تالیف جواد محدثی -امام خمینی و حکومت اسلامی(فلسفه سیاسی امام خمینی)،موسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی (ره)،قم،1378،چاپ اول،تالیف کنگره امام خمینی و اندیشه حکومت اسلامی 13-پرورش روح(نمازوعبادت درتفسیر المیزان )،انتشارات بلوغ ، بی جا ، 1376 ، چاپ سوم، تالیف عباس عزیزی 14-پرتوی از پیام پیامبریا برگردانی تازه ازنهج الفصاحه،انتشارات حلم ، قم ،1384،چاپ اول ،تالیف جعفرسبحانی، مترجم:علی کرمی فریدنی 15-پاره ای از بهشت (سیره رضوی )، انتشارت پیام آزادی ،بی جا ، 1381، تالیف محسن غفاری 16-ترجمه زندگانی سیاسی امام رضا (ع)، انتشارت کنگره جهانی امانم رضا (ع)،بی جا ،1365،تالیف هیات اجرایی کنگره جهانی امام رضا (ع) 17-تفسیر هدایت ، انتشارات آستان قدس رضوی ، مشهد ،1378،چاپ اول ،:تالیف محمد تقی عبدوس، مترجم :پرویز اتابکی 18-ترجمه رساله قشیریه، انتشارت علم و فرهنگ،بی جا،1374،چاپ چهارم ، تصحیح و استدراک :بدیع الزمان فروزان فر 19-تفسیر نمونه ،دارالکتب اسلامیه،تهران،1376،چاپ چهارم،تالیف مکارم شیرازی و همکاران 20-ترجمه عیون الاخبار الرضا ،انتشارات کتاب فروشی اسلامیه ، بی جا ،1396ق،تالیف شیخ صدوق،متوفی 381ه،مترجم :عبد الحسین رضایی ،محمد باقرساعدی 21-ترجمه تفسیر المیزان ،دفتر انتشارات اسلامی قم ،بی تا،تالیف محمد حسین طباطبایی، متوفی،مترجم :محمد باقر موسوی همدانی 22-تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع)، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی ، مشهد ،1372،چاپ سوم،تالیف محمد جوا د فضل الله ،مترجم:محمد صادق عارف 23-ثمرات الحیات،انتشارات قائم آل محمد ،قم،1378،چاپ پنجم،تالیف محمود امامی اصفهانی ،تحقیق و ویرایش محمد ملکی 24- جلاءالعیون،انتشارات قائم ،بی جا ،بی تا،تالیف محمد باقرمجلسی 25-حکمت ها واندرزها ،انتشارات صدرا،بی جا،1386،چاپ بیست و دوم،تالیف مرتضی مطهری 26-ده گفتار ،انتشارات صدرا ،تهران ، قم، 1386،چاپ بیست و چهارم،تالیف مرتضی مطهری 27-دستورات زندگی ،انتشارات مقدم ، بی جا ، 1382،تالیف محمد تقی مقدم 28-زندگانی هشتمین امام ،انتشارات قدس رضوی ،مشهد ،1371،چاپ اول ،تالیف حسین حائری کرمانی ،بازنویسی :علی اصغر فرزانه 29-رفتار های اخلاقی و اجتماعی امام رضا (ع)،انتشارات عروج اندیشه ،مشهد ،1382،چاپ اول ،تالیف محمد علی چنارانی 30-سیری درسیره ی ائمه اطهار ،انتشارت صدرا ،تهران ،1374،چاپ یازدهم، تالیف مرتضی مطهری 31-ستارگان درخشان ،کتابفروشی اسلامیه ،بی جا ،بی تا،تالیف محمد جواد نجفی 32-علی بن موسی الرضا (امام رضا (ع))،انتشارت دلیل ما ،قم ،1385،چاپ دوم ،تالیف مرضیه محمد خواه 33-فراز های برجسته ازسیره چهارده معصوم ،انتشارت دفتر تبلیغات اسلامی،قم،1372، تالیف محمد محمدی اشتهاردی ،محمخد تقی عبدوس 34-فضایل علمی و اخلاقی اما م هشتم (حضرت علی بن موسی الرضا (ع))،بی نا ،بی جا ،1359،چاپ دوم،تالیف احمد خوشنویس 35-قاموس قرآن ،انتشارت دارالکتب اسلامیه ،تهران ،1372،چاپ یازدهم ،تالیف علی اکبر قرشی 36-قطره ای از دریای فضایل اهل بیت ، نشر حاذق ،بی جا ، 1384 ،تالیف احمد مستنبط مترجم:محمد حسین رحیمیان 37-علم اخلاق اسلامی (ترجمه کتاب جامع السعادات )،انتشارات حکمت ،تهران،1385،چاپ هشتم،تالیف مهدی نراقی ،مترجم: جلال الدین مجتبوی -38کشف الغمه فی معرفه الائمه،انتشات کتاب فروشی اسلامیه ،بی جا ، تاریخ تالیف 687ه ،تاریخ ترجمه : 938ه،تالیف علی بن عیسی الاربلی ،مترجم :علی بن حسین زوارئی ،تصحیح ابراهیم میانجی و مقدمه ی ابوالحسن شعرانی 39-منشور جاوید ،انتشارت امام جعفرصادق ،بی جا ،1383،چاپ چهارم ،تالیف جعفر سبحانی 40-مجموعه آثارنخستین کنگره جهانی حضرت (ع)،انتشارت کنگره جهانی امام رضا، بی تا، تالیف هیات اجرایی کنگره جهانی امام رضا (ع) 41-المفردات فی غریب القرآن ،انتشارا ت مرتضوی ،تهران ،1374،چاپ دوم ،تالیف راغب اصفهانی ،متوفی 502ه،مترجم:غلامرضا خسروی اصفهانی 42-منتهی الآمال ،انتشارات هجرت ،بی جا ،1373،چاپ هشتم،تالیف شیخ عباس قمی 43-مجمع البیان فی تفسیرالقرآن ،انتشارات فراهانی ،تهران ،1380،چاپ اول،تالیف ابو علی فضل بن حسن الطبرسی ،متوفی 548ه،مترجم:علی کرمی 44-معراج السعاده،انتشارات دهقان ،بی جا ،بی تا،تالیف ملااحمد نراقی ،متوفی 45-میزان الحکمه،انتشا رات دارالحدیث ،بی جا ،1377،چاپ اول ،تالیف محمد محمدی ری شهری ،مترجم:حمیدرضا شیخی 46-مسند الامام الرضا (ع)،انتشارت الموتمه العالمی الامام الرضا (ع)،بی جا،1406ه،تالیف وتحقیق:عزیزالله عطاردی الخبوشانی 47-نهج البلاغه علی (ع)،انتشارات فیض الاسلام ،بی جا،1372،ترجمه وشرح :علینقی فیض الاسلام 48-نشانی بهشت ،انتشارات قدس رضوی ،مشهد ،1387،تالیف حسین علوی مهر (متولد 1342)، 49-هشتاد و هشت کلام ازهشتمین امام (علی بن موسی الرضا (ع))،بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی ،مشهد ،1386،چاپ چهارم ،تالیف حسین حائری کرمانی ،مترجمان:شیخی ،جلالی ، باباپور، محمد هاشم ، ارجمد ، وثوقی ، ابو القاسمی ، کاظم زاده ، شکورزاده ، تورسان زاده 50- سایت های اینترنتی مورد استفاده : 1-www. Tebyan.com 2- www.hawzah. Net 3-www5. irna.ir 4-www.mums.ac.ir

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته