Loading...

مبانی نظری و پیشینه سبک زندگی مادر در دوران بارداری

مبانی نظری و پیشینه سبک زندگی مادر در دوران بارداری (docx) 36 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 36 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

سبک زندگی مادر در دوران بارداری چهارچوب این پژوهش پنداشتی است و بر اساس مفهوم "سبک زندگی مادر در دوران بارداری" استوار است که در راستای آن تولد نوزاد کم وزن و عوامل مرتبط با کم وزنی با تاکید بر سبک زندگی مادر در دوران بارداری مدنظر قرار می گیرد. رفتارهای ارتقاء دهنده ی بهداشتی برای همه اعضای جامعه ، به ویژه برای زنان مهم است زیرا آنها نقش حیاتی در بهبود و حفظ سلامت خانواده در همه فرهنگ ها ، به ویژه در فرهنگ مسلمانان ، دارند (10). همچنین سلامتی و پیشرفت هر جامعه تا اندازه ی زیادی به سلامتی زنان وابسته است حاملگی و زایمان اثر قابل توجه ای روی سلامتی و بهداشت زنان دارد و برای سلامت ملی شاخص مهمی به شمار می رود. از طرف دیگر سبک زندگی مادر اثر دائمی و طولانی مدت روی سلامتی مادر و کودک دارد (9). در تمامي جوامع انواع مختلفي از رفتارها وجود دارد كه بهداشت و سلامتي را بهبود می بخشد ، اين رفتارها بايد تشخيص داده شده و تشويق گردند. ضمنا رفتارهايي نيز وجود دارند كه براي حفظ سلامت زيان آورند و غالبا به خاطر نتايج بد حاصل از اين گونه رفتارها بايد براي عدم تكرار آنها كوشيد (26). در حاملگی رفتارهای بهداشتی سالم شامل مراقبت های منظم دوران بارداری ، شرکت در کلاس های پیش از تولد نوزاد ، مصرف مواد معدنی و ویتامین ها ، خوردن انواع مواد غذایی و عادات غذایی سالم می باشد و رفتارهای ناسالم شامل سیگار کشیدن ، مصرف الکل ، سوء تغذیه ، تاخیر در مراقبت های حین بارداری است که روی پیامدهای حاملگی موثر می باشد (9). از میان پیامدهای حاصل از بارداری ، وزن زمان تولد مهمترين فاكتور بقاء انسان در دوران نوزادي و همچنين پيش بيني كننده ی توانايي هاي جسمي و تكامل آينده ی وی مي باشد و تعيين اين شاخص يكي از متداول ترين و ساده ترين روش ها براي ارزيابي رشد و نيز بررسي وضعیت سلامت نوزادان يك جامعه می باشد (2). زایمان نوزاد کم وزن نارس از مشکلات کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه می باشد ، در حالی که تولد نوزاد کم وزن ترم در کشورهای در حال توسعه شیوع بیشتری دارد(27). نوزاد کم وزن ، نوزادی است که زمان تولد ، وزن 2500 گرم و یا کمترداشته باشد (23). نوزادان کم وزن به سه دسته متفاوت تقسیم می شوند: نوزادان نارس (با سن حاملگی 37 هفته یا کمتر) ، محدودیت رشد داخل رحمی ، یا ترکیبی از هر دو (27). نوزادانی که وزن هنگام تولد آنان ، نسبت به سن حاملگی ، کمتر از میزان مورد نیاز است بعنوان محدودیت رشد جنینی در نظر گرفته می شوند (23) یا به عبارت دیگر به آن دسته از نوزادانی که وزن زمان تولد آنان کمتر از 2500 گرم و سن آنان بیشتر از 38 هفته است به عنوان محدودیت رشد داخل رحمی اطلاق می گردد (7). کم وزنی زمان تولد زمانی اتفاق می افتد که مواد مهمی چون گلوکز ، آمینواسید و اکسیژن (مواد مهم برای رشد جنین) به عللی مانند سوء تغذیه مادر در جریان حاملگی و یا اختلالات مادرزادی جنین به خوبی در دسترس جنین قرار نمی گیرند و در نتیجه محصول حاملگی این مادران ، نوزادنی کوچکتر از اندازه طبیعی خواهد بود (2). سازمان بهداشت جهانی در سال 1995 بیان می کند که کم وزنی زمان تولد و تاخیر رشد داخل رحمی منجر به ناخوشی در بدو تولد ، مرگ ومیر ، اختلال در تکامل عصبی و ناتوانی در میان نوزادان می شود (11و27). نوزادان کم وزن ترم یا دچار اختلال رشد ، بیشتر از نوزادان طبیعی ، تاخیر در رشد و تکامل را تجربه می کنند ، کمبود ترشح هورمون رشد در جنین مبتلا به اختلال رشد منجر به کندی رشد در دوره نوزادی می شود. در نوزادان کم وزن ، به ویژه اگر با محدودیت رشد داخل رحمی همراه باشند ، منجر به خطر توسعه ی بیماری های مزمن در دوران بزرگسالی از قبیل هیپرتانسیون ، بیماری شریان کرونری و دیابت می شود (2). همچنین كم وزني هنگام تولد هم در کشورهای پیشرفته و هم در کشورهای در حال توسعه فشار فوق العاده اي را بر سيستم خدمات بهداشتي و افراد خانواده تحميل مي كند (1). زنده ماندن بعضی از نوزادان بسیار کوچک تحت مراقبتهای ویژه طولانی و بسیار پرهزینه سبب بروز مشکلات جدی می شود. حدود هفت درصد نوزادان کم وزن که در ایالات متحده متولد می شوند ، بیش از یک سوم هزینه مراقبت های بهداشتی را به خود اختصاص می دهند (7). عوامل زیادی روی کم وزنی زمان تولد تاثیر می گذارند که از مهمترین این عوامل می توان ژنتیک ، عوامل محیطی ، جنینی ، جفتی و مادری را نام برد (2و8). عوامل ارثی و جنس تقریبا 40% تغییرات وزن زمان تولد را به خود اختصاص می دهند و میزان شیوع آن در میان نژادها متفاوت است (8). از عوامل محیطی موثر بر کاهش وزن زمان تولد می توان کاربرد اشعه X در زمان حاملگی ، استفاده از مواد تراتوژن ، زندگی در مناطق مختلف و غیره را نام برد (28). از عوامل جنینی می توان آنومالی های مادرزادی ، عفونت ، چندقلویی و ژنتیک ، و از عوامل جفتی می توان کوچک بودن اندازه ، خون ریزی در دوران بارداری ، مشکلات عروقی و بدشکلی ، ترومبوز شریانی جنین و ترومبوز جفتی را ذکر کرد. از مهمترین عوامل خطر مربوط به مادر ، می توان زندگی با درآمد پایین ، درمان نازایی ، تغذیه ناکافی و دریافت کم غذا ، چاقی و اضافه وزن ، سوءمصرف مواد ، سیگار کشیدن ، مصرف کافئین و الکل ، میزان فعالیت ، ابتلا به عفونت های شدید ، سابقه ی داشتن فرزندی با تاخیر رشد داخل رحمی را نام برد که باعث تاخیر رشد داخل رحمی و به تبع آن باعث کم شدن وزن نوزادان در زمان تولد می شوند (29). در این میان عوامل مربوط به مادر، بر اساس تحقیقات به عمل آمده مهمترین وبیشترین نقش را بر وزن زمان تولد نوزادان دارند (2). عوامل مادری در دوران بارداری از قبیل سن ، شاخص توده بدنی ، عوامل اقتصادی- اجتماعی ، طبی ، فعالیت ، نوع تغذیه ، چگونگی گذراندن اوقات فراقت ، عادات سیگار کشیدن ، وضعیت نامطلوب زندگی در دوران بارداری ، نحوه مقابله با استرس ، چگونگی استفاده از خدمات بهداشتی- درمانی و... از جمله مواردی هستند که قسمتی از سبک زندگی مادر را در دوران بارداری تشکیل می دهند (9). از اجزای کلیدی سبک زندگی سالم در دوران بارداری مصرف مواد غذایی سالم و وزن گیری مناسب در دوران بارداری است. زنان در سن باروری باید وضعیت تغذیه ای خوبی را از طریق سبک زندگی مطلوب حفظ نمایند و وضعیت تغذیه ای مناسبی را قبل ، حین و بعد از بارداری داشته باشند تا سلامت مادران ارتقاء یابد وخطر پیامدهای بد باروری کاهش یابد. حاملگی یک بحران است که تغذیه خوب مادر یک عامل کلیدی در سلامت مادر و کودک است. برطبق مطالعات انجام شده در ایالات متحده زنان در سنین باروری (14 تا 50 سالگی) با توجه به استاندارد مواد غذایی که باید مصرف کنند ، ویتامین E ، منیزیم ، پتاسیم ، فیبر و کلسیم کمتری دریافت می کنند. دریافت ویتامین A ، C ، B6 و فولات در این افراد ناکافی است ( 30 تا 40 درصد از زنان کمتر از میانگین مورد نیاز این مواد را مصرف می کنند). کمبود آهن نسبتا شایع است ، در حالی که مصرف سدیم و چربی ها ممکن است بیش از حد باشد (30). فراهم شدن ذخایر تغذیه ای در دوران بارداری برای رشد مطلوب جنین ضروری است و می تواند مستقیما به وسیله دریافت مواد غذایی تأمین شود (11). انتقال گلوکز و آمینواسید از مادر به جنین به غلظت این مواد در خون مادر ، متابولیسم آنها در کبد جنین و اثرات مواد دیگر در رقابت جهت جذب ، بستگی دارد. در ارتباط با تاخیر رشد داخل رحمی بیان شده که تغییر در خون رسانی به جفت ، روی خون رسانی به کبد جنین نیز تاثیر می گذارد (31). در دوران بارداری ، به ویژه سه ماهه ی دوم و سوم ، نیاز به انرژی در مادران 300 کیلوکالری در روز بیشتر می شود. دریافت انرژی کمتر از نیاز بدن ، منجر به عدم افزایش وزن مناسب شده که می تواند باعث تاخیر رشد داخل رحمی و تولد نوزاد کم وزن شود (11). زنان حامله باید انواع مواد غذایی را بر اساس نیازهای تغذیه ای و مقدار وزن گیری توصیه شده مصرف کنند. بر اساس مطالعات انجام شده در زمینه ی دریافت مواد غذایی ، نیاز به انرژی اضافی ، 340 کیلوکالری در سه ماهه دوم بارداری و 452 کیلوکالری در سه ماهه ی سوم بارداری می باشد. در ضمن برای زنانی که حاملگی بیش از یک جنین را تجربه می کنند ، وزن گیری کافی باید بر اساس دریافت انرژی 3000 کیلوکالری در زنان چاق ، تا 4000 کیلوکالری در زنان لاغر در طول بارداری باشد (30). شواهد زیادی وجود دارد که وزن گیری مادر در دوران بارداری یک عامل مهم تعیین کننده در رشد جنین است. وزن گیری ناکافی مادر یک عامل خطر برای تاخیر رشد داخل رحمی و وزن کم زمان تولد در نوزادان است (11و30). اصل تغذیه خوب ، آن است که ارتباط مثبت خطی میان وزن گیری مادر و نوزاد وجود داشته باشد البته شاخص توده بدنی مادر قبل از بارداری ، بر وزن نوزاد تاثیر دارد. وزن اولیه و مقدار وزن اضافه شده در دوران بارداری به همراه یکدیگر بر تاخیر رشد داخل رحمی و وزن کم هنگام تولد تاثیر می گذارند (12). وزن گیری در سه ماه دوم بارداری با رشد جنین ، نسبت به وزن گیری در سه ماه اول و سوم ارتباط بیشتری دارد. سوء تغذیه زنان احتمال مرگ و میر نوزاد کم وزن را افزایش می دهد. سازمان پزشکی وزن گیری در دوران بارداری برای زنان در محدوده ی شاخص توده بدنی طبیعی را به میزان 7 تا 15 کیلوگرم در نظر گرفته است و اگر وزن گیری مادر در این محدوده باشد خطر تولد نوزاد کوچک نسبت به سن حاملگی و یا تولد نوزاد کم وزن را کاهش می دهد (11). ولی وزن گیری مطلوب برای یک نوجوان کم وزن با حاملگی تک قلویی 40 پوند (kg2/18) در طول حاملگی یا 5 پوند در هر 4 هفته در نیمه ی دوم حاملگی می باشد. از طرف دیگر ، یک زن چاق ممکن است به وزن گیری بیش از 15 پوند (kg8/6) نیاز نداشته باشد (12). در زنان با وزن متوسط یا پایین ، عدم افزایش وزن در طول بارداری می تواند سبب محدودیت رشد جنین شود. اما اگر جثه مادر ، بزرگ و از سایر لحاظ سالم باشد ، افزایش وزن کمتر از حد متوسط (بدون وجود بیماری در مادر) بعید است که با محدودیت محسوس در رشد جنین همراه باشد. افزایش وزن حین بارداری را نباید طی نیمه ی دوم حاملگی محدود کرد چون محدودیت کالری به مقدار بسیار کم ، باز هم روی رشد جنین تاثیر بد می گذارد. مستندترین تاثیر قطعی روی رشد جنین در زمستان سال 1944 در هلند روی داد که ارتش آلمان رژیم غذایی همه شهروندان حتی زنان باردار را حدود 600 کیلوکالری در روز محدود کرده بود. این قحطی تا 28 هفته ادامه داشت و وزن نوزادان به طور متوسط 250 گرم کاهش یافت. اگرچه کاهش میانگین وزن حین تولد مقدار کمی بود. اما میزان مرگ و میر جنین افزایش قابل ملاحظه ای پیدا کرد (7). رشد جنین به دسترسی کافی به مواد غذایی بستگی دارد (23). در بارداری نیاز روزانه به پروتئین ، کربوهیدرات ، ویتامین ها و مواد معدنی افزایش می یابد. آنچه که در تغذیه مادر باردار اهمیت دارد رعایت تنوع و تعادل در برنامه روزانه است. برای داشتن رژیم غذایی متعادل و متنوع لازم است خانم باردار از چهار گروه اصلی مواد غذایی شامل گروه نان و غلات ، گروه میوه و سبزی ، گروه گوشت و حبوبات و تخم مرغ ، گروه شیر و لبنیات استفاده نماید (12و13). ویژگی های رژیم غذایی با توجه به سلیقه بیمار ، طرح غذایی خانواده و زمینه ی فرهنگی و نژادی به طور قابل ملاحظه ای متفاوت خواهد بود. افزایش نیازهای تغذیه ای طی حاملگی ، نشان دهنده ی نیازهای جنین برای رشد و نیز نیازهای فیزیولوژیک مادر است (12). در دوران بارداری ، جنین مواد غذایی خود را از خون مادر از طریق بند ناف و جفت دریافت می کند واگر تغذیه مادر کافی نباشد جنین مواد غذایی مورد نیاز خود را از ذخایر محدود بدن مادر به دست می آورد. رژیم غذایی نامناسب و ناکافی در این دوران بر سلامتی مادر و وزن هنگام تولد تاثیر منفی می گذارد بنابراین رژیم غذایی مناسب ، تامین کننده ی انرژی برای مادر است و ارتباط مثبت خطی میان وزن گیری مادر و نوزاد وجود دارد (13). رژیم غذایی نامتعادل به ویژه همراه با محدودیت در مصرف پروتئین و کربوهیدرات منجر به پیامدهای بد بارداری ، شامل کم وزنی زمان تولد و اثرات طولانی مدت دیگر روی فشارخون می شود (30). بانسیل و همکاران نیز در سال 2008 مشاهده کردند که اختلالات تغذیه ای با افزایش حدود 9 برابری در محدودیت رشد جنین همراه است (32). برای رسیدن به رژیم غذایی متعادل ، بعضی از زنان باردار ممکن است نیاز باشد ، دریافت شیرینی جات را کاهش دهند و به جای آنها از شیر استفاده کنند (30). کاهش یا افزایش دسترسی مادر به گلوکز هر دو بر رشد جنین مؤثرند. هیپرگلیسمی موجب بروز ماکروزومی می شود ، در حالی که پایین بودن سطح گلوکز با محدودیت رشد جنینی همراه است (23) و اگر یک زن باردار بیش از 100 گرم کربوهیدرات در روز مصرف نکند مبتلا به افزایش کتون شده که می تواند منجر به آسیب مغز جنین شود. به این دلیل توصیه می شود زنان حامله بیش از 12 ساعت ناشتا نباشند. محدودیت پروتئین در دوران بارداری پیامدهای بدی را به دنبال دارد ، محدودیت پروتئین معمولا همراه با محدودیت انرژی اتفاق می افتد و این مسئله مجزا کردن کمبود انرژی از کمبود پروتئین را مشکل می سازد. همچنین به طور کلی نیازی به دریافت بیشتر چربی در دوران بارداری وجود ندارد (11). کمبود ویتامین ها و مواد معدنی با پیامدهای بد بارداری همراه است ، کمبود این مواد به ویژه اسید فولیک ، ویتامین B12 ، کلسیم ، آهن و روی در دوران بارداری به رشد و تکامل و سلامت جنین آسیب می زند. در مطالعات تجربی دیده شده است که استفاده از مکمل در رژیم غذایی ، وزن زمان تولد نوزاد و وضعیت بیولوژیکی مادر را بهبود می بخشد (11). روبرفروید و همکاران در سال 2008 در کارآزمایی بالینی تجویز مکمل ها نشان دادند که زنان دچار سوء تغذیه ممکن است از تجویز مکمل های غذایی سود ببرند. حدود 32 هزار زن اندونزیایی به طور تصادفی در یک گروه تحت درمان همه مکمل های غذایی و در گروه دیگر تنها آهن و اسیدفولیک قرار گرفته بودند. در گروهی که تمام مکمل های غذایی را استفاده کرده بودند ، خطر بروز مرگ و میر نوزادی و وزن کم زمان تولد در نوزادان آنان پایین تر بود (33). مصرف اسید فولیک در مادران ، نشان داده است که از نواقص عصبی از قبیل اسپینابیفیدا و آنسفالیت پیشگیری می کند و این ویتامین کاهش 75 درصدی در ایجاد نواقص عصبی را نشان داده است (11). رایتن سال 2007 در یک مطالعه مروری بیان کرد که در شمال هندوستان زنانی که در وضعیتی قرار داشتند که از منابع غذایی غنی از اسید فولیک استفاده می کردند شیوع نواقص عصبی در نوزادن آنان کمتر دیده شد (31). از این روی توصیه می شود در کلیه زنانی که سابقه زایمان نوزاد با نواقص لوله عصبی وجود دارد اسید فولیک کمکی به میزان 4 میلی گرم در روز از 4 هفته قبل از حامله شدن و ادامه ی آن برای سه ماهه ی اول حاملگی و در تمامی زنان سنین باروری بدون وجود سابقه ی نقص لوله عصبی در کودکان آنان ، روزانه 4/0 میلی گرم تجویز شود. البته در زنانی که سابقه ی نوزاد با نقایص لوله ی عصبی ندارند ، بهتر است میزان نیاز روزانه ی اسیدفولیک از طریق مواد غذایی تأمین شود. اسید فولیک در مواد غذایی شامل سبزیجات ، جگر ، میوه ها ، نان های سبوس دار ، سفیده تخم مرغ ، مخمر و مرکبات به اندازه کافی وجود دارد (34). انتقال کلسیم از جفت از طریق انتقال فعال می باشد در این میان مشاهده شده است که گیرنده های ویتامین D و استروژن در این انتقال فعال نقش دارند (31). ویتامین D از طریق رژیم غذایی (به ویژه مصرف شیر) یا اثر نور خورشید روی پوست تأمین می شود. در ایالات متحده ، به ویژه در قسمت های شمالی ، در طول زمستان و در افراد مبتلا به پیگمانتاسیون شدید پوستی ، مقدار ویتامین D پایین است همچنین زنانی که فرآورده های لبنی را استفاده نمی کنند و به جای آن از غذاها و شربت های کلسیم دار استفاده می کنند ممکن است ویتامین D و منیزیم کمتری را نسبت به مصرف شیر دریافت کنند. در زنان حامله این مسئله منجر به کاهش کلسیم سرم در نوزاد می شود و روی متابولیسم استخوان نوزاد تاثیر می گذارد (30). در صورتی که مقدار کلسیم مصرفی مادر کم باشد ، کلسیم مورد نیاز جنین از منابع استخوانی مادر برداشته و تامین می شود (34) با این وجود مصرف خیلی کم کلسیم در مادر ، کاهش تراکم استخوانی در کودک را به دنبال دارد (31). در صورتی که رژیم غذایی مادر از کلسیم کافی (1200 تا 1500 میلی گرم در روز) برخوردار باشد نیاز به تجویز کلسیم اضافی نیست (34). همچنین کمبود ویتامین D ممکن است تراکم مواد معدنی استخوان های جنین را محدود کند و روی توده استخوانی کودک اثر بگذارد (31). معمولا استفاده از مکمل ویتامین D به طور معمول نیازی نیست ، مگر آنکه مادر به اندازه ی کافی در برابر آفتاب قرار نگیرد (12). از این جهت توصیه می شود زنان باردار همراه با مکمل های غذایی خود ، 200 واحد بین المللی ویتامین D در روز مصرف کنند (30). به دلیل افزایش حجم خون در دوران بارداری نیاز به آهن افزایش می یابد (11). آنمی فقر آهن در 30 درصد زنان حامله با درآمد پایین مشاهده می شود. مشکلات کمبود آهن در دوران بارداری تا بعد از زایمان هم ادامه پیدا می کند. حدود 30 درصد از زنان فقر آهن را تا 6 ماه و 20 درصد تا 12 ماه بعد از زایمان نشان می دهند در حالی که در سطوح اقتصادی بالا ، این آمار به 8 درصد می رسد (30). آنمی فقر آهن در مادر خطر تولد نوزاد کم وزن ، زایمان زودرس ، مرگ ومیر مادر و جنین را افزایش می دهد (11و30) و ممکن است به ارتباط عاطفی مادر و نوزاد آسیب بزند. در یک مطالعه تجربی ، مصرف مکمل های آهن در مادران ، وزن زمان تولد نوزاد را تا 200 گرم افزایش داد و تولد نوزاد کم وزن ترم و تولد نوزاد کم وزن نارس کاهش یافت. بنابراین به زنان در سنین باروری توصیه می شود تا غذاهای سرشار از آهن را همراه با تقویت کننده های جذب آهن از قبیل غذاهای حاوی ویتامین C مصرف کنند (30). ذخیره آهن اکثر زنان به علت قاعدگی ماهانه ، طی سال های باروری کمتر از حد مطلوب است. بنابراین ، به منظور پیشگیری از کم خونی و برآورده ساختن این نیازها ، مصرف 30 میلی گرم آهن تکمیلی در سه ماهه دوم و سوم توصیه می شود. روزانه یک قرص از نمک های آهن که بین وعده های غذایی یا قبل از خواب خورده شود برای برآورده ساختن این نیاز کافی است. زنان دچار کم خونی فقر آهن ، روزانه به 60 تا 120 میلی گرم آهن نیاز دارند (12و30و34). کمبود روی ممکن است در انسان تراتوژن باشد با این وجود ، هنوز به طور قطعی ثابت نشده است. سطح روی در مایع آمنیوتیک با فعالیت ضدمیکروبی ارتباط دارد. این موضوع نقش روی را جهت حفاظت در مقابل عفونت های داخل رحمی مطرح می سازد. همچنین در زنان بارداری که رژیم غذایی با میزان کم روی را داشته اند ، موارد تأخیر رشد داخل رحمی دیده شده است. مقدار توصیه شده مجاز برای روی طی بارداری از 15 به 20 میلی گرم در روز افزایش می یابد (12). مولتی ویتامین و مکمل های معدنی در مادران مبتلا به آنمی فقرآهن یا افرادی که منابع غذایی حیوانی را به میزان کم مصرف می کنند ، توصیه می شود. برای گیاهخوارانی که از غذاهای حیوانی نمی خورند مکمل ویتامین B12 اهمیت ویژه ای هم در طول بارداری و هم در زمان شیردهی دارد تا این مواد به مقدار کافی به جنین و نوزاد منتقل شود و از تاخیر در تکامل جنین و نوزاد پیشگیری شود (30). همچنین کمبود ویتامین B12 می تواند منجر به آنمی مگالوبلاستیک ، نقص در ساخت DNA ، نقص در تکثیر سلولی و مشکل در متابولیسم مواد شده و در نتیجه می تواند با تولد نوزاد کم وزن ارتباط داشته باشد (11). مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها در ایالات متحده ، 10 مورد را برای پیامدهای مطلوب بارداری توصیه می کند ، این موارد شامل مصرف مکمل های اسید فولیک ، درمان دیابت ، واکسن زدن یا درمان عفونت ها ، داشتن وزن مناسب ، رژیم غذایی با حداقل فنیل آلانین برای زنان مبتلا به فنیل کتونوری ، عدم مصرف الکل ، سیگار و مواد مخدر می باشد ، و اگر ماده ای جهت دارو استفاده می شود باید با مقدار مناسب در دوران بارداری مصرف شود یا حدالامکان قطع شود (30). فعالیت بدنی عامل تعیین کننده ی دیگر در سبک زندگی می باشد. ورزش یک بخش معمول از فعالیت های روزانه زنان است. از آنجایی که اطلاعاتی وجود ندارد که نشان دهد زنان حامله باید شدت فعالیت های خود را کاهش دهند یا سرعت ضربان قلب خود را کم کنند ، تغییرات فیزیولوژیک حاملگی ممکن است اثر ورزش های مختلف بر بدن را تغییر دهند یا توانایی بدن را برای انجام بعضی از ورزش ها محدود سازند. نحوه قرارگیری بدن به عنوان یک عامل تغییردهنده برون ده قلبی در سه ماهه دوم بارداری اهمیت ویژه ای دارد زیرا در این زمان ، ایستادن بی حرکت یا وضعیت طاق باز می تواند موجب کاهش بازگشت وریدی و برون ده قلبی شود. در بعضی از موارد این حالت موجب هیپوتانسیون یا سنکوپ خواهد شد. برداشت اکسیژن بدن و مصرف پایه ای اکسیژن طی حاملگی افزایش می یابد. تنفس عمیق به ویژه در اواخر حاملگی به علت اندازه رحم و کاهش تحریک دیافراگم سخت تر است. مجموعه این تغییرات موجب کاهش اکسیژن و در نتیجه کاهش حداکثر عملکرد ورزشی خواهد شد (12). به طور کلی لازم نیست زن باردار فعالیت بدنی خود را محدود کند ، به شرطی که خود را زیاد خسته نکند و خود یا جنینش را در معرض خطر آسیب قرار ندهد. در حال حاضر گرایشی به آهسته دویدن در تعدادی از زنان باردار وجود دارد و در حقیقت خیلی از زنان حتی در اواخر بارداری می توانند بدون آنکه خطری در بر داشته باشد ، دوی استقامت انجام دهند (7). متخصصان زنان و زایمان کالج آمریکا توصیه می کنند زنانی که به انجام ورزش های ائروبیک عادت دارند ، اجازه داشته باشند این ورزش را طی بارداری ادامه دهند (7). در حقیقت ورزش ممکن است استرس را تخفیف ، اضطراب را کاهش و اعتماد به نفس را افزایش دهد (12) پس فعالیت بدنی برای زنان باردار نه تنها باعث سلامت جسمی می شود بلکه سلامت روانی- اجتماعی و احساس قدرت را در زنان باردار ارتقاء می دهد (10). همچنین بررسی های موجود در مورد پاسخ جنین در زمان ورزش مادر قابل ملاحظه می باشد. ورزش های سبک تا متوسط ممکن است موجب افزایش دمای مرکزی بدن مادر و در نتیجه ، افزایش دمای جنین شود. در حالی که هیچ گونه تغییری در سرعت ضربان قلب جنین به همراه ورزش مادر مشاهده نشده است (12). زنان بارداری که در فعالیت های ورزشی منظم درگیر می شوند مشکلات کمتری را ، نسبت به زنانی که ورزش های منظم را انجام نمی دهند ، گزارش کردند (10). جامعه مامایی و متخصصان بیماری زنان کانادا بیان می کنند که زنان بارداری که در دوران بارداری ورزش نمی کنند ممکن است با خطراتی روبه رو شوند. این خطرات شامل وزن گیری بیش از حد مادر ، خطر بالای دیابت بارداری یا فشارخون بالای ناشی از بارداری ، واریسی شدن وریدها ، ترومبوز وریدهای عمقی ، شیوع بالای شکایت های جسمانی از قبیل تنگی نفس یا کمردرد ، سازگاری ضعیف با تغییرات جسمانی ، از دست دادن توانایی فیزیکی عضلات و مشکلات قلب و عروقی می باشد (11). منظور از ورزش در دوران حاملگی ، تناسب اندام نیست و زنانی که در دوران بارداری ورزش می کنند تا جلوی افزایش وزن خود را بگیرند یا اندام قبل از بارداری خود را حفظ کنند ، باید در مورد تغییرات بدنی در دوران بارداری آگاه شوند (12). جامعه مامایی و متخصصان بیماری زنان کانادا هشدار می دهند که زنان در دوران بارداری ، بیش از 30 دقیقه ورزش مداوم نداشته باشند ، زیرا فعالیت های شدید در دوران بارداری با کاهش اندازه جنین ارتباط دارد (11). مادرانی که در طول حاملگی همانند ورزشکاران ورزش می کنند ، میانگین وزن نوزادان آنان 300 تا 400 گرم کمتر از نوزادان دیگر می باشد (12). عوارض ناشی از فعالیت بدنی زیاد مادر روی پیش آگهی بارداری (منجمله سقط خودبه خودی ، تاثیر روی روند زایمان و وزن حین تولد) گزارش شده است. زنان ورزشکاری که فعالیت ائروبیک یا دو منظم انجام می دادند ، ادامه این ورزش ها در طول بارداری سبب کاهش وزن هنگام تولد نوزادان آنان می شود (به طور متوسط 310 گرم) که عمدتا مربوط به توده چربی بدن نوزاد است. شروع تازه ی برنامه ورزشی ائروبیک یا تشدید تمرینات قبلی صحیح نیست. به عنوان مثال در زنانی که قبلا بیشتر فعالیت روزانه ی خود را در حالت نشسته انجام می دادند ، فعالیت ورزشی شدیدتر از پیاده روی توصیه نمی شود (7). فعالیت با شدت کمتر از حد متوسط مناسب است و شامل پیاده روی ، شنا کردن ، دویدن ، حرکات ائروبیک و دوچرخه سواری با دوچرخه های ساکن می باشد (11). همچنین کارهای سنگین فیزیکی ، نوزاد را در معرض خطر کم وزنی زمان تولد قرار می دهد و گزارش شده است که زنانی که در مزارع کار سنگین می کردند میزان تولد نوزادان کم وزن در آنها هفت برابر بیشتر بوده است (7). وین گساخون و همکاران (2010) نیز در مطالعه خود به این نتیجه رسیدند که کار جسمانی شدید در دوران بارداری با کم وزنی زمان تولد ارتباط دارد (19). برطبق تحقيقات انجام شده فاكتورهاي مختلف مربوط به شغل مي توانند بر روي رشد جنين اثر گذاشته و به طور مستقيم يا غير مستقيم موجب اختلال عملكردهاي حياتي در جنين ، جفت و مادر شوند. عوامل شيميايي (كار با فلزات ، سرب ، حلال هاي شيميايي) عوامل فيزيكي ، تشعشعات الكترومغناطيسي ، سروصدا ، سرما ، گرما ، كارهاي بدني سنگين و مشخصات موجود در بعضي از مشاغل ( نظير شيفت هاي كاري ، ساعات كاري طولاني ، شبكاري ، ايستادن هاي طولاني مدت در موقع كار) خطر تولد نوزاد كم وزن را افزايش مي دهند. مشخص گرديده كه فشار كاري زياد در طول حاملگي بر جريان خون رحم ، جفت و نيز ميزان اكسيژن داخل رحمي تاثير گذاشته و در اين حالت نارسايي عملكردي جفت باعث تاخير رشد داخل رحمي مي شود كه اين نيز به نوبه خود موجب افزايش خطر تولد نوزاد كم وزن مي گردد (2). هر شغلی که زن باردار را در معرض فشار فیزیکی سنگین قرار می دهد ، نباید انجام شود. بهتر آن است که هیچ کار یا سرگرمی تا سر حد ایجاد خستگی مفرط انجام نشود (7). به طور کلی هر ورزش یا فعالیتی که در دوران بارداری انجام می شود باید از نظر خطرات بالقوه مورد بررسی قرار گیرد. فعالیت هایی که مناسب این دوران نیست ، شامل بازی هایی که با توپ انجام می شود و خطر تروما به شکم را افزایش می دهد ، بلند کردن وزنه ، غواصی ، حرکات رزمی ، ورزش در محیط های بسته ، ورزش در مکان هایی با بیش از 5/2 متر ارتفاع و هر ورزشی که خطر افتادن را به دنبال داشته یا احتیاج به حفظ تعادل داشته باشد ، که این فعالیت ها را به ویژه در اواخر بارداری نباید انجام داد (11و30). جهت پیشگیری از عوارض ناشی از فعالیت بدنی ، به زنان باردار در موقع فعالیت بدنی و انجام کار توصیه هایی به شرح زیر داده می شود: ورزش باید منظم باشد (پراکنده و منقطع نباشد) (12). از فعالیت جسمانی مداوم و بیش از 30 دقیقه پرهیز کنند (30). شکل ورزش انتخاب شده نباید با احتمال خطر قابل توجه تروما (به ویژه به شکم) یا افتادن همراه باشد (12). در ماه های اول حاملگی خانم حامله نباید خود را درگیر تمریناتی کند که به عضلات و مفاصل ، کشش بیش از حد وارد نماید. از تمرینات خوابیده به روی پشت بعد از 4 ماهگی باید اجتناب شود چون می تواند باعث احساس ضعف شود. این مسئله به خاطر فشار رحم به روی عروق خونی می باشد که باعث نرسیدن خون کافی به جنین می شود (12و13). در ماه های آخر حاملگی باید از فعالیت های ورزشی شدید که روی دستگاه قلبی- عروقی و تنفسی فشار وارد می آورد و از انجام تمرینات ورزشی که در آن بلند کردن هر دو پا دیده می شود ، اجتناب نمود (13). در هفته های پایانی بارداری بهتر است از فعالیت های ورزشی سبک و آرام استفاده شود و از تمرینات ورزشی که تعادل بدن خانم حامله را بهم می زند خودداری گردد (13). در زمان فعالیت در صورت بروز نشانه ها و علایم محرومیت از اکسیژن مانند خستگی پذیری شدید ، سرگیجه یا تنگی نفس شدید باید ورزش را متوقف نمود (12). طی روزهای کاری باید دوره های کافی استراحت فراهم گردد (7). فعالیت و ورزش و کار اداری و منزل هیچ وقت نباید تا حد خستگی مفرط ادامه یابد و به محض احساس اولین علایم خستگی باید فعالیت را متوقف نموده و استراحت نماید (13). زنان حامله ، برای پیشگیری از گرم شدن بیش از حد ، بایستی در محیط خنک ورزش کنند ، مایعات کافی بنوشند و لباس مناسب بپوشند (12) و به نسبت انجام فعالیت و در نتیجه افزایش نیاز به انرژی ، دریافت کالری باید افزایش یابد (12). زنان مبتلا به فشارخون بالای ناشی از بارداری ، توکسمی یا پره اکلامپسی ، پارگی زودرس کیسه آب ، سابقه زایمان نوزاد نارس ، داشتن خون ریزی در سه ماه دوم یا سوم بارداری ، عدم کفایت دهانه رحم یا هر علامت تاخیر رشد داخل رحمی ، نباید ورزش کنند (11و12). زنان با سابقه عوارض بارداری مانند تولد نوزاد کم وزن ، بایستی کار فیزیکی را به حداقل کاهش دهند (7). روابط اجتماعی پدیده ای است که در آن انسان ها با هم در کنش متقابل هستند و عمل و عکس العمل دارند به عبارتی روابط اجتماعی زمانی رخ می دهد که دو یا چند نفر با هم ارتباط برقرار کنند. انسان موجودی اجتماعی است و تماس با دیگران برای سلامت جسمی و روانی او ضروری است هر فرد بطور مداوم در ارتباط با خانواده ، دوستان ، همسایگان و مردمی است که در محیط کار یا هر جای دیگر با آنان ملاقات می کنند. خوب بودن جسم و روان ما بستگی به حفظ رابطه با دیگران دارد. رابطه ضعیف می تواند منبع فشار روانی و رابطه خوب می تواند منبع کمال و شکوفایی باشد (35). همچنین حمایت بین فردی با ارتباط سازگارانه و با احساس صمیمیت سنجیده می شود. حمایت بین فردی اهمیت ویژه ای در سبک زندگی سالم برای زنان حامله دارد (10). سبک زندگی سالم به طور معنی داری با بهداشت روانی ، ارتباطات مردمی و با سیستم های حمایتی اجتماعی ارتباط دارد. شواهد قابل توجهی در مورد ارتباط بهداشت روانی با وضعیت تاهل ، میزان ارتباط با دوستان و خویشاوندان و درگیر شدن در گروه های اجتماعی وجود دارد (22). بین تواد نوزاد کم وزن و فقدان منابع حمایتی روانی- اجتماعی از قبیل موقعیت اجتماعی پایین ، عدم شرکت در گروه های اجتماعی ، نداشتن حمایت های عاطفی ارتباط وجود دارد ، کودکانی که از این مادران متولد می شوند احتمالا کوچکتر هستند و مشکلات بهداشتی دارند. در مقابل زنانی که حمایت های بیشتری را در دوران بارداری دریافت می کنند احتمالا کمتر زایمان سزارین را تجربه خواهند کرد و با احتمال بیشتری حاملگی ترم را خواهند داشت (27). تأثیر انزوای اجتماعی بر وزن تولد کودک به اثرات عوامل همزمان مربوط به شیوه زندگی بستگی دارد. مادرانی که بیش از همه دچار محدودیت های اجتماعی بوده اند ، فرزندان کوچکتری داشته اند و کمبود منابع اجتماعی- روانی خطر تولد نوزادانی با محدودیت رشد را افزایش می دهد (23). مراقبت های دوران بارداری برای پیشگیری از تولد نوزاد کم وزن لازم است (27). باتیست (2003) بیان می کند ، بین مراقبت های کم دوران بارداری و عوارض دوران بارداری ارتباط وجود دارد و شیوع تولد نوزاد کم وزن در گروه هایی که مراقبت های دوران بارداری را انجام نمی دهند ، بیشتر است. اگرچه محیط زیست و سبک زندگی پیشگیرانه ، از ابتلا به بسیاری از بیماری ها جلوگیری می کند و بهداشت در دهه اخیر بهبود یافته است ، به وضوح روشن است که افراد نقش اساسی در تعیین سلامتی خود دارند (22). مراقبت از خود عبارت است از توانایی و قابلیت انجام فعالیت ها توسط فرد نسبت به خود و هدف از آن دستیابی به یک زندگی موفق می باشد. مفهوم مراقبت از خود در پرستاری توسط اورم ارائه گردیده است. بر طبق نظر اورم انسان دارای نیازهای مراقبتی است که باید تامین شود و لازمست بین این نیازها و توانایی فرد در رفع آنها تعادل به وجود آید (35). هر فرد به مجموعه ای از فعالیت های مراقبت از خود نیازمند است که اگر نیازها بیش از توانایی فرد برای مراقبت از خود باشد در آن صورت نقص مراقبت از خود را به دنبال خواهد داشت و زمانی که چنین نقصی ایجاد شد فرد نیاز به اقدامات و مداخله پرستاری دارد (21). عوامل داخلی و خارجی که توانایی افراد را در انجام مراقبت از خود ، تحت تاثیر قرار داده یا در نوع و مقدار فعالیت موثر می باشند ، عبارتند از : سن ، جنس ، موقعیت تکاملی ، وضعیت اجتماعی- فرهنگی ، سلامتی ، عوامل موجود در سیستم های مراقبت های بهداشتی ، عوامل موجود در سیستم خانواده ، الگوی زندگی ، عوامل محیطی و کفایت و قابل دسترس بودن منابع می باشد (37). مراقبت از خود در دوران بارداری که یک روند تکاملی به شمار می رود از عواملی چون اطلاعات فردی ، سن ، وضعیت تاهل ، زمینه نژادی ، درآمد سالیانه خانواده ، تعداد حاملگی ها ، تعداد تولد های ترم ، سابقه سقط ، شغل و سطح فعالیت شغلی تاثیر می پذیرد. تضمین تولد نوزادی سالم ، بدون در خطر افتادن سلامتی مادر ، ضرورت مراقبت دقیق در طی دوران بارداری را ایجاب می کند (35). مسئولیت بهداشتی در دوران بارداری با مراقبت حین بارداری و دوام مراقبت از خود ارتباط دارد ، و می تواند به عنوان یک شاخص برای مسئولیت بهداشتی در دوران بارداری در نظر گرفته شود. هدف مهم مراقبت های دوران بارداری تقویت بهداشت و سلامت زنان حامله ، نوزادان و خانواده است که می تواند به وسیله ارتقاء بهداشت و مداخلات طبی و روانی- اجتماعی به این مهم دست یافت. زنانی که در رفتارهای مراقبت از خود ، تغییرات رژیم غذایی ، استراحت و ورزش درگیر می شوند و الکل و دارو مصرف نمی کنند راه ایمنی را برای نوزادان و خودشان دنبال کرده اند که روی زایمان نوزاد سالم و کاهش خطر تولد نوزاد کم وزن اثر دارد (10). توجه به بهداشت مادر در زمان حاملگی یکی از اساسی ترین و مطمئن ترین راههای حفظ سلامت مادر و رشد و نمو طبیعی جنین است چون با اعمال مراقبت های بهداشتی می توان روند طبیعی بارداری و رشد مطلوب جنین را زیر نظر داشت (13) همچنین با انجام چنین مراقبت هایی ، بسیاری از بیماری های اکتسابی و ناهنجاری ها را می توان زودتر تشخیص داد و اقدامات مناسب برای رفع یا حداقل کاهش آثار مخرب آنها ، به انجام رساند و میزان تولد نوزادان کم وزن را کاهش داد و حتی با چنین مداخلاتی می توان وزن زمان تولد را افزایش داد و از تولد نوزاد پره ترم پیشگیری نمود (18). رعایت بهداشت فردی از مهمترین کارهایی است که باید در طول دوران بارداری انجام شود. اهم این مراقبت ها شامل موارد زیر است: شروع مراقبت های بهداشتی بدون شک برای سلامتی جسمانی و روحی مادر و کودک او بسیار مفید خواهد بود. در نتیجه انجام چنین برنامه ای ، بسیاری از بیماری ها را می توان تشخیص داد ، بنابراین می توان اقدامات مناسب برای رفع یا حداقل کاهش آثار مخرب آنها به انجام رساند. به طوری که یکی از اهداف خدمات بهداشت عمومی ایالات متحده این است که حداقل 90 درصد زنان مراقبت های دوران بارداری را از سه ماهه اول بارداری آغاز کنند (6). استراحت ، مخصوصا برای کسانی که کار منزل آنها زیاد است ، بسیار ضروری است. خانم هایی که احساس خستگی می نمایند باید پس از صرف غذا به مدت یک ساعت استراحت نمایند. در صورت امکان بهتر است مادر به پهلوی چپ دراز بکشد. خانم هایی که فرصت لازم جهت خوابیدن ندارند می توانند با بالا نگه داشتن پاهایشان تا اندازه ای رفع خستگی نمایند. استراحت روزانه در طی حاملگی هر چند که از نظر زمانی کوتاه باشد ، برای سلامتی مادر مفید می باشد (38). اگر زن باردار شاغل است وعارضه ای ندارد می تواند تا شروع دردهای زایمانی به کار خود ادامه دهد ولی از انجام کار سنگین که موجب افزایش ضربان قلب و عرق کردن زیاد می شود بایستی اجتناب نمود (13). تحقیقات نشان داده است زنانی که در سرتاسر حاملگی به کار مشغول بودنده اند وزن نوزادان آنان به دلیل انفارکتوس جفتی 150 تا 400 گرم کمتر بوده است. این امر نشان می دهد که باید زنانی که مشاغل آنها نیاز به ایستادن طولانی ، دولا شدن و خم شدن های مکرر ، بالا رفتن از نردبان یا پلکان و بلند کردن چیزهای سنگین دارند ، چندین هفته قبل از زایمان کارشان را متوقف کنند (38). برای استحمام کردن در دوران بارداری محدودیتی وجود ندارد. در هفته های آخر ، بزرگی شکم زن حامله تعادل بدن وی را به هم می زند و احتمال لیز خوردن و افتادن بیشتر است از این رو زن باردار هنگام دوش گرفتن باید مراقب این مسئله باشد (13). زن باردار بهتر است لباس راحت و گشاد بپوشد. پوشیدن کفش پاشنه بلند یا کاملا تخت به دلیل افزایش انحنای کمر و برهم زدن تعادل بدن و همچنین پوشیدن شلوار تنگ و جوراب کش دار توصیه نمی شود (13). در دوران بارداری مادر تمایل بیشتری به خوردن مواد غذایی شیرین یا ترش دارد و به دلیل کم حوصلگی و خستگی وقت کمتری برای مراقبت از دندان صرف می کند. بنابراین احتمال پوسیدگی دندان و لثه بیشتر می شود. معاینه دندان ها باید قسمتی از مراقبت های دوران بارداری باشد (13). خودداری از عوامل زیان بار که در محیط منزل وجود دارد مثل مواجهه با توکسوپلاسما و مواد شیمیایی سمی مثل حشره کش ها و ... مهم است همچنین مداخلات خاص در مقابل بیماری های واگیردار در دوران بارداری توصیه می شود (12). مادرانی که در طول حاملگی سیگار می کشند یا در معرض دود سیگار هستند ، در مقایسه با مادران دیگر ، نوزادان کوچکتری به دنیا می آورند (38). مکانیسم پاتوفیزیولوژیک پیشنهادی برای اثرات نامطلوب سیگار کشیدن در دوران بارداری عبارتند از افزایش سطح کربوکسی هموگلوبین ، کاهش جریان خون رحمی- جفتی و هیپوکسی جنین است (7) ، به همین خاطر مصرف سیگار بایستی در طی حاملگی و تا حداقل یک سال پس از زایمان قطع گردد (38). مصرف مزمن داروهای مخدر برای جنین مضر است. دیسترس تنفسی ، تاخیر رشد داخل رحمی ، تاخیر تکامل ، وزن کم حین تولد و ضعف شدید ناشی از محرومیت دارویی پس از تولد ، به خوبی ثابت شده است. چون هر دارو یا ماده ای که وارد گردش خون خانم حامله شود قادر است از جفت عبور کرده و می تواند جنین در حال رشد را تحت تاثیر قرار دهد(7). همچنین زنان معتاد دچار سوء تغذیه و کم خونی هستند و فقط تعداد کمی از آنها مراقبت حین بارداری را انجام می دهند (38). یکی از مواردی که در بحث مراقبت از خود در دوران بارداری مطرح است استفاده از مکمل می باشد. آهن تنها ماده مغذی است که نیاز به آن طی بارداری با رژیم غذایی به تنهایی برآورده نمی شود. یک زن باردار ، بایستی حداقل 30 میلی گرم آهن را هر روز مصرف کند. همچنین پیش از بارداری و طی هفته های اول آن از مکمل های اسید فولیک استفاده شود (6). استرس هاي رواني در دوران بارداري از جمله فاكتورهايي هستند كه مي توانند روي رشد جنين نقش تعيين كننده اي داشته باشند (25). مطالعات روی حیوانات ثابت کرده اند که مواجهه ی حیوانات با استرس در دوران بارداری با کم وزنی زمان تولد یا وزن گیری جنین ارتباط دارد. در یک مطالعه مروری بیان شده است که ، زنانی که نمره استرس تغییرات زندگی آنان از سه ماه دوم بارداری تا سه ماه سوم بارداری افزایش یافته است به طور معنی داری پیامدهای بد بارداری (مرگ نوزاد ، انتقال به واحد مراقبت های ویژه ، وزن زمان تولد کمتر از 2500 گرم یا نمره آپگار کمتر از 7) نسبت به افرادی که نمره استرس بالایی نداشته اند ، بیشتر است (27). استرس هایی که زنان در دوران بارداری با آنها مواجه می شوند ، فشار کاری ، داشتن نقش های چندگانه ، عدم حمایت اطرافیان و...می باشد (10) همچنین براساس مطالعات انجام شده مشخص گردید که مواجهه با عوامل استرس آور مرتبط در تولد نوزاد کم وزن در زنان افریقایی- امریکایی شامل فقر ، خشونت ، زندگی در محیط های شلوغ ، بیماری و عدم داشتن شغل می باشد (27). مواجه شدن با استرس هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم با پیامدهای بد بارداری ارتباط دارد. ارتباط مستقیم بین استرس های روانی مادر و کم وزنی زمان تولد ، تولد نوزاد نارس و تاخیر رشد داخل رحمی ، ممکن است با رها شدن کاتیکول آمین ها مرتبط باشد که به دنبال آن منجر به کاهش جریان خون جفت و محدودیت اکسیژن و تغذیه جنین می شود (11و27) ، از طرف دیگر ارتباط بین استرس و سیستم ایمنی ، که آدرنال- هیپوفیز- هیپوتالاموس و سیستم اتونومیک ، گلوکوکورتیکوئید و کاتیکول آمین ها درگیر می شوند. اثرات مستقیم استرس های مزمن از طریق تولید گلوکوکورتیکوئیدهای تولید شده و پاسخ لنفوسیت ها به سیتوکین های التهابی است که فعالیت سلول های T و B ، و تبدیل منوسیت به ماکروفاژ را سرکوب می کند. اثرات کورتیزول روی تضعیف سیستم ایمنی به علت اثرات سمپاتیک و پاراسمپاتیک روی سیستم عصبی ، منوسیت ها و ماکروفاژها می باشد. هورمون های استرس ، به ویژه گلوکوکورتیکوئیدها ، مانع ترشح ، انتقال و سم زدایی ، لنفوسیت ها و لکوسیت ها ، ترشح سیتوکین هایی از قبیل IL2 و انترفرون ý می شوند و در نتیجه ، همه این موارد باعث تضعیف سیستم ایمنی در مقابل استرس و ایجاد عفونت می شوند که در نتیجه منجر به اختلال رشد جنین می شود (27). ارتباط بین استرس روانی مادر و تولد نوزاد کم وزن ، نارس و تاخیر رشد داخل رحمی ممکن است غیر مستقیم باشد ، زنان تحت استرس بیشتر سیگاری هستند ، یا از موادی از قبیل الکل و کافئین استفاده می کنند که ممکن است غیرمستقیم با پیامدهای بد بارداری ارتباط داشته باشد (11و27). علاوه بر این زنان با علائم افسردگی سطح کورتیزول قبل از بارداری بالاتر و سطح دوپامین و استروژن پایین تری دارند که با احتمال بیشتری تولد نوزاد کم وزن و نارس را خواهند داشت (27). نیروهای روانی ایجاد شده در حاملگی سبب می شود زن از خود درک تازه ای داشته و با دنیای خارج ارتباط برقرار نماید. بررسی تنیدگی های روانی در حاملگی یکی از جنبه های مهم حمایتی زنان حامله در مراقبت های پرستاری است (35). مادر شدن از مراحل مهم زندگی است. در دوران بارداری خلق و خو ، روحیات و روابط خانوادگی و مسئولیت های مادر تغییر می کند. نحوه سازگاری با این تغییرات در افراد مختلف ، متفاوت است. وقتی حاملگی اثبات شد خیلی از زنان ممکن است واکنش های مختلفی به این خبر نشان دهند ، گرچه برای اکثریت زنان خبر حاملگی مسرت بخش و خشنود کننده است زیرا آنان حاملگی را یک دوره طبیعی و کامل کننده ی زندگی می دانند. تعداد زیادی از مادران ، در طول حاملگی اضطراب زیادی را ، تجربه می کنند. سه ماهه اول حاملگی مهم ترین مرحله تطابق زن باردار است مخصوصا در کسانیکه برای اولین بار حامله می شوند. واکنش زنان به این وضعیت متفاوت است. بعضی دچار بلاتکلیفی ، تعدادی دچار تردید و دودلی هستند ، ممکن است عده ای زمان بارداری را مناسب ندانند و یا نگران تغییراتی هستند که ممکن است در روابط آنها با همسر و فرزندان ایجاد شود. فشارهای هیجانی به صورت علایمی چون سردرد ، تهوع ، خستگی زودرس تظاهر می کند یا ممکن است دچار تغییرات خلق و خو ، بی ثباتی احساسات و هیجانات گذرا شوند. در سه ماهه سوم بارداری همزمان با نزدیک شدن موعد زایمان فشارهای هیجانی به حداکثر رسیده و نگرانی افزایش می یابد ، در این زمان احساس آسیب پذیری و نگرانی و وابستگی به همسر و خانواده افزایش پیدا می کند. رابطه دوستان و حالتی که در آن زن و شوهر با هم در ارتباط باشند و درباره احساسات خود بحث کنند در حل این اضطراب کمک خواهد کرد (13) و با برطرف شدن استرس های محیطی و بهبود سبک زندگی ، پیامدهای حاصل از بارداری نیز بهبود می یابد (39). مروری بر مطالعات: فعالیت های ارتقاء بهداشتی و سبک زندگی سالم راهکار بزرگی برای کاهش بیماری و تقویت بهداشت عمومی در نظر گرفته می شود. در این رابطه مطالعه ای توسط قرایبه و همکاران در سال 2005 با عنوان " شیوه ی سبک زندگی زنان حامله ی اردنی " با هدف توصیف رفتارهای ارتقاء بهداشتی سبک زندگی زنان حامله اردن انجام شد. این تحقیق یک مطالعه توصیفی بود. نمونه های مورد مطالعه 400 نفر از زنان حامله ای بودند که سن حاملگی 20 هفته یا بیشتر داشتند و به مراکز بهداشتی مراجعه می کردند. از پنج مرکز بهداشت موجود در شهر ایربید در قسمت شمالی اردن ، سه مرکز برای جمع آوری اطلاعات انتخاب شدند. مجوز برای انجام این تحقیق از مدیران مراکز بهداشت اخذ شد. بعد از کسب رضایت از نمونه های مورد پژوهش ، از پرستاران و ماماها برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد تا فرآیند جمع آوری اطلاعات تسهیل شود. از معیارهای ورود به پژوهش داشتن سن حاملگی 20 هفته و بالاتر بود که حدود دو ماه نمونه گیری طول کشید. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه MHPLP که از روی پرسشنامه HPLP ساخته شد و شامل حیطه های : فعالیت جسمانی ، شیوه کنترل استرس ، تغذیه ، مراقبت از خود و حمایت های بین فردی بود ، استفاده شد. کل این پرسشنامه دارای 49 مورد بود به این صورت که 9 مورد برای فعالیت جسمانی ، 9 مورد برای تغذیه ، 15 مورد برای مراقبت از خود ، 7 مورد برای کنترل استرس و 9 مورد برای حمایت های بین فردی در نظر گرفته شد. برای پاسخ گویی به این پرسشنامه از ابزار چهار قسمتی لیکرت (هرگز=1 ، بعضی اوقات=2 ، اغلب اوقات=3 ، همیشه=4) استفاده شد. به علاوه سوالات مربوط به ویژگی های فردی-اجتماعی نیز اضافه شد. کسب نمره بیشتر از یک انحراف معیار بعلاوه میانگین ، وضعیت خوب و کسب نمره کمتر از یک انحراف معیار منهای میانگین ، وضعیت ضعیف و کسب نمره بین این دو نمره ، وضعیت متوسط در نظر گرفته شد. جهت روایی محتوای این پرسشنامه از سه متخصص در زمینه پرستاری بهداشت مادر و کودک از دانشکده ی پرستاری اردن استفاده شد و جهت پایایی از آلفا کرونباخ ( 79/0=α) استفاده شد. داده ها پس از جمع آوری با نرم افزار SPSS و از طریق آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و برای مقایسه تفاوت سبک زندگی بین اولین بارداری با چندمین بارداری از آزمون تی مستقل استفاده شد. سطح معنی داری آزمون های مورد استفاده 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج این پژوهش نشان داد که سن زنان در محدوده 17 تا 43 سال ، با میانگین 8/27 سال (65/5=SD) و اکثرأ (90%) زیر 36 سال بودند. میانگین تعداد افراد خانواده 4 نفر بودند ، و 72درصد از زنان در خانواده هسته ای زندگی می کردند. بیش از50 درصد شرکت کنندگان تحصیلات دیپلم داشتند و میانگین درآمد ماهیانه آنان300 دلار بود. تنها 5درصد نمونه ها خارج از منزل کار می کردند. اکثریت (76%) زنان بیش از یک فرزند داشتند. سطح هموگلوبین خون 89 درصد از واحدهای مورد پژوهش کنترل شده بود و 59 درصد به مطب متخصص زنان علاوه بر مرکز بهداشت ، مراجعه کرده بودند. نتایج آمار توصیفی نشان داد که سبک زندگی زنان اردنی متوسط (78/2M=) است. و زنان اردنی در حیطه مراقبت از خود (66/0=SD و 39/3=M) رفتارهای بهداشتی بالا و در بقیه حیطه ها (حمایت بین فردی (54/0=SD و 77/2=M) ، تغذیه (54/0=SD و 69/2=M) ، کنترل استرس (54/0=SD و 58/2=M) ، فعالیت جسمانی (47/0=SD و 56/2=M)) رفتاربهداشتی متوسط ، داشتند و کمترین نمره کسب شده مربوط به فعالیت جسمانی گزارش شد. همچنین تفاوت معنی داری بین اولین بارداری و چندمین بارداری فقط در حیطه مراقبت از خود مشاهده شد (004/0>P ). از آنجائیکه تحقیق بر روی زنان باردار مسلمان ساکن اردن انجام شده ، پژوهشگر می نویسد در حیطه نحوه مقابله با استرس ، بایستی خواندن نماز و قرآن مقدس را جهت رسیدن به آرامش درنظر می گرفت ، بعلاوه در این تحقیق انجام تحقیقات کیفی برای بررسی آگاهی و نگرش مادران ، موانع انجام ورزش ، همچنین راه های کنترل استرس زنان باردار به منظور ارتقاء سطح سلامت خود و کودکان آنان ، پیشنهاد شده است (10). در زمینه ی سبک زندگی مادر باردار مطالعه دیگری توسط صحتی و همکاران (2007) تحت عنوان "بررسی سبک زندگی و ارتباط آن با پیامدهای حاملگی در زنان حامله ی مراجعه کننده به بیمارستان های آموزشی تبریز" انجام شد. این مطالعه یک مطالعه ی توصیفی- مقطعی از نوع مقایسه ای بود و نمونه ها زنان حامله ای بودند که بعد از 20 هفته ی حاملگی جهت زایمان به بیمارستان های آموزشی الزهرا و طالقانی مراجعه کرده و مشخصات ورود به پژوهش را دارا بودند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ای دو قسمتی در ارتباط با سبک زندگی (فعالیت های جسمی ، تغذیه ، مراقبت از خود ، مصرف دارو و ارتباطات اجتماعی ) و پیامد حاملگی (سن داخل رحمی ، نوع زایمان ، مرده زایی ، ناهنجاری مادرزادی ، آپگار دقیقه اول و پنجم و وزن زمان تولد) استفاده شده است. برای سنجش روایی پرسشنامه از ده نفر پرستار و ماما که عضو هیئت علمی بودند نظرخواهی شده است . برای جمع آوری داده ها محقق پس از کسب رضایت و بیان اهداف برای واحدهای مورد پژوهش ، پرسشنامه را به شیوه ی مصاحبه پرکرده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و تست های آماری آنوا، اسپیرمن یا پیرسون و تی مستقل استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که 4/84 درصد واحدهای مورد پژوهش در سن 35- 18 سال و خانه دار بودند ، 9/62 درصد ساکن شهر بودند و 4/84 درصد زنان ، رابطه فامیلی با همسران شان نداشتند و همسران واحدهای مورد پژوهش 7/37 درصد ، تحصیلات ابتدایی و 4/64 درصد شغل آزاد داشتند. 6/62 درصد از زنان ، بارداری اول آنان بود و 6/63 درصد یک کودک داشتند و در 1/76 درصد از آنها ، حامگی با برنامه ریزی صورت گرفته بود ، وزن نوزادان در 6/83 درصد موارد بین 4000- 2500 گرم بود ، 7/97 درصد از نوزادان زنده متولد شدند. در 9/83 درصد از موارد سن حاملگی ترم بود ، 9/76 درصد از زنان تحت مطالعه زایمان طبیعی داشتند و نمره آپگار در اولین و پنجمین دقیقه در اکثریت (5/92%) موارد طبیعی و تنها در 2 مورد از نوزادان غیر طبیعی مشاهده شد. در ارتباط با اهداف ویژه تحقیق ، نتایج نشان داد که اکثریت زنان حامله از نظر تغذیه ( 3/74%) و مراقبت از خود در دوران بارداری ( 3/68% ) در شرایط خوب بودند و همه ی زنان حامله ی مورد مطالعه (100%) ، از الکل و مواد مخدر استفاده نمی کردند. از نظر ارتباط اجتماعی در شرایط متوسط و تنها در زمینه فعالیت جسمانی ضعیف بودند. در مجموع 3/55 درصد از زنان حامله از نظر سبک زندگی در شرایط خوب و 7/44 درصد در شرایط متوسط بودند. آمارهای مشاهده شده در این مطالعه نشان داد که بین سبک زندگی ووزن زمان تولد (14/0=r و 006/0 >p) ، بین فعالیت فیزیکی و سن داخل رحمی (1/0 = r و 046/0 =p) و بین تغذیه با وزن زمان تولد و سن داخل رحمی (14/0 =r و 005/0 =p - 1/0 = r و 033/0=p) ارتباط معنی دار وجود دارد. اما بین فعالیت جسمانی ، مراقبت از خود در دوران بارداری ، مصرف الکل و دارو در دوران بارداری و روابط اجتماعی با وزن زمان تولد نوزاد ارتباطی پیدا نشد (9). عواملی از قبیل سن ، شاخص توده بدنی، عوامل اقتصادی –اجتماعی ، طبی ، وضعیت نا بسامان در دوران بارداری و ... از جمله مواردی هستند که قسمتی از سبک زندگی مادر را در دوران بارداری تشکیل می دهند و نتایج برخی از مطالعات اذعان دارند که ممکن است این عوامل بر تولد نوزاد کم وزن موثر باشند. در این زمینه مطالعه ای توسط وین گساخون و همکاران در سال 2010 تحت عنوان " عوامل موثر بر تولد نوزاد کم وزن " انجام شد. این پژوهش که یک مطالعه مورد- شاهدی بود با هدف تعیین عوامل موثر بر تولد نوزاد کم وزن در چهار بیمارستان مرکزی در وینتیان ، مرکز کشور لائوس انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه و اطلاعات موجود از مادرانی که نوزادان آنان در چهار بیمارستان مرکزی در وینتیان از مارس تا ژوئن 2008 متولد شده بودند ، استفاده شد. وزن تولد نوزادان تازه متولد شده ، همچنین قد و وزن مادران به وسیله پرسنل آموزش دیده اندازه گیری شد. کل زنانی که در این دوره زایمان کردند 2398 نفر بودند ، که شامل 280 مادر با نوزاد کم وزن بود. به علاوه ، از مادران نوزاد با وزن طبیعی که قبلا سابقه تولد نوزاد کم وزن داشتند نیز نمونه گیری شد. داده ها از طریق مصاحبه ی رودررو با استفاده از پرسشنامه ی محقق ساخته ، انجام شد قبل از پر کردن پرسشنامه اهداف ، فواید انجام پژوهش ، بی نام بودن پرسشنامه و محرمانه ماندن اطلاعات به واحدهای پژوهش توضیح داده شد. مادرانی که زایمان چند قلویی یا نوزاد مبتلا به ناهنجاری داشتند و یا اطلاعات آنان ناکامل بود از پژوهش خارج شدند و در نهایت 235 مادر با نوزاد کم وزن و 265 مادر با نوزاد دارای وزن طبیعی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. پرسشنامه مورد استفاده دارای پنج قسمت بود: قسمت اول پرسشنامه سوالات مربوط به اطلاعات دموگرافیک بود. قسمت دوم مربوط به بررسی دانش مادران در مورد حاملگی سالم ، نوع تغذیه در دوران بارداری ، داشتن بیماری مزمن و ... بود که در تولد نوزاد کم وزن موثر بودند. قسمت سوم پرسشنامه مربوط به بررسی سلامت مادر بود که شامل سوالاتی درباره عوارض ناشی از بارداری ، از قبیل اکلامپسی ، هیپرتانسیون و سقط بود. قسمت چهارم روی اعمال مربوط به سلامت ، از قبیل تغذیه ( سابقه مصرف گوشت ، نوشیدن الکل ، سیگار کشیدن ، ... ) ، اطلاعات مربوط به ارتقاء سلامت ( مراقبت های دوران بارداری ، به دست آوردن اطلاعات مربوط به تغذیه در دوران بارداری و ... ) متمرکز می شد. قسمت پنجم و نهایی پرسشنامه مربوط به عوامل خانوادگی از قبیل تاثیر والدین و همسر به عنوان مشارکت در حفظ بارداری و نوزاد سالم بود. همچنین در این پژوهش سطح آگاهی و عملکرد مادران در مورد مباحث مختلف از قبیل ، نوزاد کم وزن و عوامل مربوطه و نقش تغذیه در دوران بارداری با استفاده از مجموعه ای از سوالات تعیین شد ، که نمرات 75 درصد و بیشتر به عنوان داشتن آگاهی کامل و نمرات کمتر از 75 درصد ، به عنوان ، آگاهی ناکامل در نظر گرفته شد. از آمار توصیفی برای ویژگی های فردی-اجتماعی واحدهای مورد پژوهش و برای متغیرهای پیوسته از میانگین و انحراف معیار استفاده شد ، و طبقه بندی داده ها بر اساس فراوانی و درصد بیان شد. برای بررسی عوامل تعیین کننده ی کم وزنی ، مادران نوزادان کم وزن و مادران نوزادان با وزن طبیعی از نظر عوامل مرتبط با هم مقایسه شدند. به علاوه مدل لجستیک برای تخمین نسبت شانس به کار برده شد و فاصله اطمینان 95% به عنوان میزان ارتباط بین نوزاد کم وزن و عوامل مرتبط استفاده شد. 05/0>p برای معنی داری در نظر گرفته شد و داده ها با استفاده از نرم افزار spss با نسخه 17 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بیان گر آن بود که اکثر مادران نوزادان کم وزن (7/84%) و مادران دارای نوزاد با وزن طبیعی (7/97%) در محدوده سنی 35-18 سال بودند. مادران در گروه با درآمد پایین ( درآمد کمتر از یک میلیون کیپس ماهانه ) 9/68 درصد در گروه نوزادان کم وزن و 1/15 درصد در گروه با نوزادان دارای وزن طبیعی را تشکیل می دادند. تقریبا 96 درصد مادران نژاد لائولوم و بودایی بودند. اکثر (9/88%) نوزادن کم وزن از مادرانی متولد شدند که کار سخت جسمانی داشتند ، اکثر (9/60%) نوزادان کم وزن ، فرزند اول خانواده بودند. در میان مادرانی که سابقه خانوادگی ، نوزاد کم وزن داشتند ، شیوع تولد نوزاد کم وزن 8/6 درصد بود. همچنین نتایج نشان داد که از میان مادران نوزادان کم وزن فقط 2/27 درصد دارای آگاهی کافی و 9/48 درصد دارای عملکرد مناسب بودند در حالی که 4/89 درصد از مادران نوزاد دارای وزن طبیعی دارای عملکرد مناسب در دوران بارداری بودند. در واقع ، تعداد کمی از مادران نوزادان کم وزن (8/69%) در مقایسه با مادران نوزادان با وزن طبیعی (7/88%) بهداشت مناسب داشتند. در مورد عوامل موثر بر تولد نوزاد کم وزن موارد زیر پیدا شد : مادران با سن کمتر از 18 سال هشت برابر بیشتر مستعد زایمان نوزاد کم وزن بودند (6/8 =OR و 001/0=p). مادرانی که در کارهای جسمانی سخت درگیر می شدند در خطر بالای تولد نوزاد کم وزن بودند (5=OR و 001/0 >p). نتایج نشان داد که فقدان آگاهی نقش مهمی ، در زایمان نوزاد کم وزن دارد (1/10=OR و 001/0 >p). به همین ترتیب ، مادران با بهداشت ضعیف سه برابر در معرض خطر داشتن نوزاد کم وزن بودند (4/3 =OR و 001/0 >p). درآمد خانوادگی مادر یکی از موثرترین شاخص ها ، بر کم وزنی نوزادان بود ، که این حقیقت را منعکس می کرد که مادران در گروه درآمد پایین 9/13 برابر بیشتر در معرض داشتن نوزاد کم وزن بودند (9/13 =OR و 001/0 >p). همچنین وزن بالای 70 کیلو (9/13 =OR و 001/0>p) ، تغذیه ناکافی (9/8=OR و 001/0 >p) ، سطح تحصیلات پایین مادر (5/2=OR و 001/0 >p) و فرزند اول خانواده بودن (2/2 =OR و 001/0 >p) از دیگر عوامل موثر بر تولد نوزاد کم وزن بود. اما بین وجود سابقه تولد نوزاد کم وزن در مادر ، قد مادر، نژاد ، مذهب و شغل مادر با به دنیا آوردن نوزاد کم وزن در زایمان اخیر ارتباط معنی داری پیدا نشد (19). در زمینه ی ارتباط عوامل مادری و کم وزنی نوزادان مطالعه ای دیگر توسط سینگ ، در سال 2009 در یک بیمارستان نظامی تحت عنوان " بررسی عوامل مادری موثر بر تولد نوزادان کم وزن " انجام شد. این مطالعه گذشته نگر با هدف تعیین عوامل مادری موثر بر تولد نوزادان کم وزن انجام شد. این مطالعه روی همه نوزادانی که بین جولای 2005 تا جولای 2006 به دنیا آمده بودند انجام شد ، در طی این دوره 650 زایمان اتفاق افتاده بود که 40 حاملگی منجر به تولد نوزاد کم وزن شد. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد که عوامل مادری مثل سن ، وضعیت تاهل ، شاخص توده بدنی قبل از حاملگی ، سطح هموگلوبین ، سابقه ناخوشایند بارداری (سابقه مرده زایی یا مرگ نوزاد در حاملگی های قبلی ، سابقه سه سقط خودبه خودی متوالی یا بیشتر ) ، پره اکلامپسی ، دیسترس جنینی و نوع زایمان مورد مطالعه قرار گرفت. موارد حاملگی های چند قلویی و تولد نوزاد مرده از پژوهش خارج شدند. تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از تست دقیق فیشر انجام شد. نتایج این مطالعه نشان داد که شیوع کم وزنی در این مطالعه 16/6 درصد بود. میانگین سن مادران در گروه نوزادان کم وزن 68/24 سال و در گروه کنترل 15/25 سال بود. اختلاف معنی دار آماری بین سن مادر و وضعیت تاهل او بین گروه کنترل و گروه نوزادان کم وزن مشاهده نشد. پیامدهای جنینی از قبیل زایمان زودرس ، وضعیت بد تولد ، زایمان سزارین ، توبرکلوزیس ، آنمی (Hb<11gr/dl) ، پاره شدن زودرس کیسه آب و استرس جنینی ( برادی کارد شدن جنین و کند شدن حرکات جنین ) در گروه نوزادان کم وزن دیده شد ، اما هیچ یک از آنها به طور آماری معنی دار نبودند. اما شاخص توده بدنی مادر قبل از بارداری (6/2=OR و 009/0=p برای BMI< 20 - 081/0=OR و 000/0 =p برای BMI>25) ، مراجعات کمتر از 3 بار برای مراقبت های دوران بارداری (000/7 =OR و 005/0 =p) ، پره اکلامپسی (546/8 =OR و 000/0 =p) و سوابق بد بارداری (سابقه سقط ، مرده زایی ، مرگ جنین در سه ماه آخر بارداری) (091/5=OR و 003/0=p) از عوامل مادری بودند که منجر به تولد نوزاد کم وزن در بیشتر موارد شدند (8). مطالعه دیگری توسط میرسلیمی و صادقی در سال 84-83 تحت عنوان " برخی عوامل مادری موثر بر تولد نوزادان کم وزن " به منظور شناخت برخی عوامل مادری مرتبط با تولد نوزادان کم وزن در مراکز آموزشی و درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. این مطالعه به صورت مقطعی با نمونه ای با حجم 813 نوزاد در مراکز آموزشی- درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شده است. در این پژوهش نمونه گیری چند مرحله ای بود. بدین صورت که ابتدا از بین چهار مرکز آموزشی و درمانی ، بر اساس منطقه جغرافیایی به دو گروه تقسیم و به صورت تصادفی دو مرکز انتخاب گردید و سپس حجم نمونه به نسبت مراجعین به این مرکز تقسیم شد (تخصیص متناسب) و نمونه گیری به روش مستمر تا رسیدن به حجم نمونه برآورد شده ، ادامه پیدا کرد. بدین ترتیب به نسبت مراجعین از بیمارستان اول 500 نمونه و از بیمارستان دوم 313 نمونه انتخاب شدند. جمعیت مورد پژوهش کلیه زنان بارداری بودند که طی دیماه 83 لغایت اردیبهشت ماه 84 برای زایمان به مراکز آموزشی و درمانی شهید اکبرآبادی و حضرت رسول (ص) مراجعه کرده بودند. جهت جمع آوری اطلاعات مربوط به مادر از پرسشنامه ای که از طریق مصاحبه با مادر در اولین فرصت پس از زایمان تکمیل می شد استفاده گردید و جهت جمع آوری اطلاعات مربوط به نوزاد از اطلاعات ثبت شده در پرونده های زایمانی و نوزادی استفاده گردید. داده ها با کمک نرم افزار spss و با استفاده از آزمون t مستقل ، کای دو ، آزمون دقیق فیشر و رگرسیون لوجستیک آنالیز گردید. در این پژوهش 9/50 درصد نوزادان پسر و 1/49 درصد دختر بودند. وزن 7/17 درصد از نوزادان ، زیر 2500 گرم بود. بیشترین تعداد مادران (87/53%) نخست زا بوده و همچنین بیشترین درصد کم وزنی نوزادان (7/18%) به همین گروه اختصاص داشت. اگر چه بیشترین درصد نوزادان کم وزن به ترتیب به مادران کمتر از 20 سال و بین 39-35 سال اختصاص داشت (3/20% و 9/20%) اما از لحاظ آماری اختلاف معنی داری بین میانگین سنی در دو گروه مادران با نوزادان کم وزن و طبیعی نشان داده نشد. همچنین متغیرهایی مثل فاصله حاملگی قبلی با حاملگی اخیر ، تماس با دود سیگار ، میزان وزن گیری در دوران بارداری ، تعداد مراجعات ، جهت مراقبت های دوران بارداری ، کم خونی و سطح تحصیلات مادر با کم وزنی نوزاد ارتباط معنی دار نداشتند. اما نتایج این پژوهش نشان داد که پره اکلامسی (215/4 =OR و 0001/0 =p) ، نخست زایی (682/1 =OR و006/0 =p) ، شاخص توده بدنی پایین (677/1 =OR و044/0 =p) و قدکوتاهی (956/0=OR و017/0=p) ، از جمله عوامل مادری هستند که با کم وزنی زمان تولد ارتباط معنی دار دارد (1). در شهر رشت نیز مطالعه ای توسط عدل شعار و همکاران در سال 1384 با هدف " تعیین عوامل مادری پیش بینی کننده ی کم وزنی نوزادان مراجعه کننده به بیمارستان های شهر رشت " انجام شد. این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بوده و کلیه نوزادانی که از اول دی تا اول خرداد (به مدت 5 ماه) در دو بیمارستان الزهرا (ع) و حضرت رسول اکرم (ٌص) شهر رشت متولد شدند و دارای مشخصات واحدهای مورد پژوهش بودند ، نمونه این پژوهش (2500=n) را تشکیل دادند. نوزادان در دو گروه با وزن طبیعی و با وزن 2500 گرم و کمتر دسته بندی شدند. همه نوزادان دارای سن جنینی 38 هفته و بالاتر و فاقد ناهنجاری های مادرزادی خاص بودند که از این میان 130 نوزاد کم وزن بودند.. داده های پژوهش به روش مصاحبه ی سازمان یافته با مادران واحدهای مورد پژوهش و مشاهده ی اطلاعات مندرج در پرونده جمع آوری و در پرسشنامه ثبت شد. پرسشنامه مشتمل بر دو بخش : اطلاعات مرتبط با نوزاد و عوامل مادری ( عوامل دموگرافیکی ، اقتصادی - اجتماعی و طبی ) موثر بر کم وزنی نوزاد بود. در این پژوهش برای کسب روایی ابزار از روایی محتوا و جهت تعیین پایایی ابزار از روش آزمون مجدد استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری با تعیین تفاوت بین مشخصات عوامل مادری نوزادان با وزن 2500 گرم و پایین تر ، با نوزادان دارای وزن طبیعی انجام شد. شیوع کم وزنی در این تحقیق 2/5 درصد بود. یافته ها نشان می دهند که سن شروع حاملگی 8/43 درصد از مادران نوزادان کم وزن در مقایسه با 9/17 درصد از نوزادان با وزن طبیعی ، در محدوده زیر 20 سال و یا بالای 35 سال بوده است. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که 8/11 درصد از مادران نوزادان کم وزن در مقایسه با 5 درصد از مادران نوزادان با وزن طبیعی ، اضافه وزن زیر 7 کیلوگرم در دوران بارداری داشته اند. و 5/1 درصد از مادران نوزادان با وزن طبیعی در مقایسه با 8/10 درصد از مادران نوزادان کم وزن ، در شروع بارداری لاغر یعنی دارای BMI کمتر از 8/19 کیلوگرم بر متر مربع بوده اند. همچنین 6/0 درصد از مادران نوزادان با وزن طبیعی در مقایسه با 4/5 درصد از مادران نوزادان کم وزن ، تعداد حاملگی بیشتر از 4 بار را داشته اند. و 1/60درصد از مادران نوزادان با وزن طبیعی و 3/42درصد از مادران نوزادان کم وزن خانه شخصی داشته اند. همچنین یافته ها نشان دادند که 4/35درصد از مادران نوزادان کم وزن در مقایسه با 8/14 درصد از مادران نوزادان با وزن طبیعی تعداد افراد خانواده بیشتر از 4 نفر داشته اند. و 9/5درصد از خانواده های نوزادان با وزن طبیعی در مقایسه با 1/23درصد از خانواده های نوزادان کم وزن ، درآمد ماهیانه زیر 100هزار تومان داشتند. داده ها نشان دادند که 3/1درصد از مادران نوزادان با وزن طبیعی در مقایسه با 6/4درصد از مادران کم وزن ، در زمان بارداری به شغل کارگری اشتغال داشته اند. و 5/1 درصد از پدران نوزادان با وزن طبیعی در مقایسه با 1/3درصد از پدران نوزادان کم وزن ، در دوران بارداری همسر ، بیکار بوده اند. و تعداد دفعات مراقبت دوران بارداری مادران نوزادان کم وزن نسبت به مادران نوزادان با وزن طبیعی کمتر از 4 بار بوده است که ارتباط معنی داری بین این عوامل با تولد نوزاد کم وزن وجود داشت (05/0>P). همچنین نتایج پژوهش نشان داد که بین تغذیه مادر در دوران بارداری با کم وزنی زمان تولد نوزاد ارتباط وجود دارد (05/0>P). اما یافته های پژوهش ارتباطی را بین عوامل طبی (میزان هموگلوبین در دوران بارداری و ابتلاء به بیماری های مادر در طول دوران بارداری) نشان نداد. درحالی که نتایج حاصل از رگرسیون لوجستیک نشان داد که سن کمتر از 20 سال و بالای 35 سال مادر (49/16=OR و 0001/0>p) از عوامل دموگرافیکی ، و مصرف کم میوه (19/189=OR و 0001/0>p) ، مصرف مایعات در حد ضعیف (78/4=OR و 003/0>p) ، بیکاری پدر (98/28=OR و 002/0>p) و درآمد ماهیانه 200-100 هزار تومان (16/20=OR و 0001/0>p) از گروه عوامل اقتصادی- اجتماعی مادران مهمترین عوامل پیش بینی کننده ی مادری در کم وزنی زمان تولد نوزاد هستند(2). نوع تغذیه از جمله مواردی است که در سبک زندگی افراد به خصوص در سبک زندگی زنان باردار تاثیر زیادی دارد در این رابطه رامون و همکاران (2009) مطالعه ای کوهورت با عنوان " ارتباط مصرف میوه و سبزیجات در دوران بارداری با اندازه های بدن نوزاد" با هدف بررسی نقش رژیم غذایی و عوامل محیطی در تکامل و سلامت جنین و نوزاد در والنسیای اسپانیا انجام دادند. جهت انجام این پژوهش از مادرانی که در سه ماهه اول بارداری به بیمارستان جهت غربالگری ناهنجاری جنین مراجعه می کردند و تمایل به شرکت در مطالعه را داشته و همچنین معیارهای ورود به پژوهش را داشتند ، ثبت نام به عمل آمد. از معیارهای ورود به پژوهش داشتن سن حداقل 16 سال ، حاملگی تک قلویی ، داشتن سن حاملگی 13-10هفته در زمان مراجعه ، نداشتن سؤء مصرف مواد مخدر ، نداشتن هیپرتانسیون مزمن ، تمایل به زایمان در بیمارستان تعیین شده و نداشتن مشکلی در سلامت بود. از فبریه 2004 تا جوءن 2005 ، از 1563 مادر بارداری که ثبت نام کرده بودند 840 نفر ، بعد از امضای رضایت نامه مورد مطالعه قرار گرفتند. 15 نفر از زنان که در بررسی مقدماتی مورد پژوهش قرار گرفته بودند نیز در تجزیه و تحلیل آماری وارد شدند. زنانی که سقط و مرده زایی داشته و یا برای مراقبت و پیگیری مراجعه نمی کردند از پژوهش خارج شدند و در پایان 787 نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. برای ارزیابی مصرف میوه و سبزیجات در دوران بارداری از پرسشنامه FFQ استفاده شد که یک بار این پرسشنامه در سه ماهه اول (13-10 هفته حاملگی) و یک بار در سه ماهه سوم (32-28 هفته حاملگی) برای مادران مورد پژوهش از طریق مصاحبه تکمیل گردید. وزن و قد زمان تولد نوزادان به وسیله ماما و پرستار در زمان تولد اندازه گیری می شد و سن حاملگی از روی LMP که خود مادر گزارش می کرد ، تعیین می شد و اگر سن حاملگی در ظاهر و معاینه با LMP گزارش شده توسط مادر بیشتر از 7 روز اختلاف داشت از سونوگرافی برای تعیین سن حاملگی استفاده می شد. مشخصات فردی و اجتماعی مادران در سه ماهه سوم همراه با پرسشنامه FFQ پرسیده می شد. برای آنالیز داده ها از آمار توصیفی درصد یا میانگین و انحراف معیار ، و از آمار استنباطی تی مستقل و آنوا برای مقایسه میانگین ها و از کای دو برای متغیرهای طبقه بندی شده استفاده گردید. از اسپیرمن برای ارتباط بین مصرف میوه و سبزیجات در سه ماهه اول و سوم بارداری استفاده شد و از رگرسیون چندگانه برای ارتباطات به دست آمده با پیامدهای تولد نوزاد استفاده شد. برای بیان معنی داری این ارتباطات 05/0>P در نظر گرفته شد. که این تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله ی نرم افزار SPSS با نسخه 15 و رگرسیون لوجستیک با نرم افزار STATA با نسخه 9 انجام شد. نتایج بیان گر آن بود که میانگین سن مادران 30 سال و در محدوده سنی 16 تا 43 سال بودند. 55 درصد مادران ، حاملگی اول آنان بود. اکثریت (61%) شاخص توده بدنی بین 26- 8/19 داشتند و 24 درصد مادران اضافه وزن داشته یا چاق بودند. وزن زمان تولد نوزادان 527±3227 گرم و قد آنان 5/2±1/50 سانتی متر بود. وزن زمان تولد نوزاد با سن مادر ، وزن مادر قبل از بارداری ، وزن گیری مادر در دوران بارداری ، تعداد زایمان ، سیگار کشیدن در دوران بارداری ، جنسیت نوزاد ، طبقه اجتماعی- اقتصادی ، محل زندگی و قد پدر و مادر ارتباط معنی داری را نشان داد (05/0>P) به طوری که در مادران با سن کمتر از 25 سال ، وزن کمتر از 50 کیلوگرم قبل از بارداری ، زایمان اول ، جنسیت نوزاد دختر و طبقه اجتماعی- اقتصادی پایین ، وزن زمان تولد نوزاد پایین تر مشاهده شد. ولی بین مصرف الکل و کافئین در سه ماهه ی اول بارداری با وزن زمان تولد نوزاد ارتباط آماری معنی داری وجود نداشت. در ارتباط با عوامل مرتبط با قد نوزاد ، وزن مادر قبل از بارداری ، وزن گیری مادر در دوران بارداری ، زایمان اول ، سیگار کشیدن مادر ، جنسیت دختر و قد پدر و مادر با قد نوزاد در ابتدای تولد ارتباط معنی داری مشاهده شد (05/0>P) ولی سن مادر ، طبقه اجتماعی- اقتصادی ، محل زندگی ، مصرف الکل و کافئین در سه ماهه اول بارداری با قد نوزاد ارتباط آماری معنی داری ندارد. آنالیز واریانس دوطرفه بین مصرف میوه (01/0>P) و سبزیجات (001/0>P) در دوران بارداری با وزن زمان تولد نوزاد ارتباط آماری معنی داری را نشان داد. مصرف سبزیجات با قد نوزاد نیز ارتباط دارد (02/0>P) ولی مصرف میوه با قد نوزاد ارتباطی را نشان نداد. رگرسیون لوجستیک نیز نشان داد که مادرانی که در سه ماهه ی اول (5/55- =β و 04/0>P) بارداری سبزیجات کم مصرف می کنند وزن زمان تولد نوزادان آنان کاهش می یابد. ولی بین مصرف سبزیجات در سه ماهه ی سوم بارداری و مصرف میوه جات در سه ماهه ی اول و سوم بارداری با وزن زمان تولد نوزاد ارتباط آماری معنی داری را پیدا نکردند اگرچه مصرف کم این مواد کاهش وزن زمان تولد نوزاد را نشان می دهد. همچنین استفاده از رگرسیون لوجستیک نشان داد که مصرف کم سبزیجات در سه ماهه اول (1/0- =β و 05/0>P) و سوم (3/0- =β و 05/0>P) بارداری قد نوزاد را کاهش می دهد ولی مصرف کم میوه ارتباطی با قد نوزاد ندارد. پس مصرف میوه و سبزیجات در دوران بارداری برای تکامل و رشد وزن و قد جنین می تواند مفید باشد و مطالعات بیشتر برای تأثیر این مواد قبل از بارداری نیز لازم است )ّ40). در رابطه با فعالیت و استراحت در دوران بارداری فلتین وهمکاران (2010) پژوهشی با عنوان "ارتباط انجام ورزش در دوران بارداری با شاخص توده بدنی مادر باردار و وزن زمان تولد نوزاد" انجام دادند. این پژوهش که یک مطالعه کوهورت می باشد از سال 1999 تا 2008 به طول انجامید. مادران باردار نروژی ، که در هفته 18-17 بارداری ، جهت انجام سونوگرافی مراجعه می کردند ، در صورت داشتن معیارهای ورود به پژوهش و تمایل به شرکت در پژوهش ، مورد مطالعه قرار می گرفتند. از معیارهای ورود به پژوهش ، داشتن بارداری تک قلویی بود و مادرانی که زایمان زودرس (قبل از 37 هفته بارداری) و مرده زایی داشتند از پژوهش خارج شدند. که در کل 43705 زن حامله مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ای در ارتباط با موارد مرتبط با حاملگی ، وضعیت اجتماعی- اقتصادی ، وضعیت سلامتی و عوامل مؤثر در سبک زندگی استفاده شد. این پرسشنامه یک بار در حدود هفته 17 بارداری و یک بار در حدود هفته 30 حاملگی از طریق مصاحبه با مادر باردار تکمیل گردید.از دفتر ثبت اسناد مربوط به موالید نروژ ، وزن زمان تولد نوزادان واحدهای مورد پژوهش ثبت گردید. برای به دست آوردن BMI مادران ، وزن قبل از بارداری از آنان پرسیده شد و قد آنان با متر اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS با نسخه 14 و STATA با نسخه 9 و با استفاده از آمارهای توصیفی ، استنباطی و مدل رگرسیون خطی انجام شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که میانگین BMI مادرانkg/m2 24 ، میانگین تعداد دفعات انجام ورزش 6 بار در ماه در هفته 17 بارداری و 4 بار در ماه در هفته 30 بارداری و میانگین وزن زمان تولد تولد نوزادان 3677 گرم بود. با افزایش BMI مادر ، وزن زمان تولد نوزاد نیز افزایش می یابد در حالی که ورزش کردن سه بار در هفته یا بیشتر با تولد نوزاد کم وزن ارتباط آماری معنی داری داشت (001/0>P). نتایج حاصل از رگرسیون خطی نشان داد که به ازای هر دفعه انجام ورزش در ماه در دوران بارداری ، 9/3 گرم ، وزن زمان تولد نوزاد کاهش می یابد (001/0>P ، 9/3- =β). با در نظر گرفتن عوامل مؤثر دموگرافیک در وزن زمان تولد ، به ازای هر دفعه انجام ورزش در ماه ، در دوران بارداری ، 9/2 بار وزن زمان تولد کاهش می یابد (001/0>P ، 9/2- =β) همچنین با در نظر گرفتن تأثیر BMI مادر روی وزن زمان تولد ، به ازای هر دفعه انجام ورزش در ماه ، در دوران بارداری ، 1/2 بار وزن زمان تولد کاهش می یابد (001/0>P ، 9/3- =β). به طور کلی نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که انجام ورزش در دوران بارداری تأثیر کمی روی وزن زمان تولد دارد در حالی که BMI مادر ، تأثیر زیادی روی وزن زمان تولد نوزاد دارد. بنابراین پیشنهاد می شود که مراقبت های بهداشتی باید روی پیشگیری و درمان افزایش وزن و چاقی در زنان در سنین باروری متمرکز شوند (41). استرس ها و حوادث قسمتی از زندگی انسان است که می تواند روی سبک زندگی فرد تأثیر بگذارد و با توجه به شرایطی که مادر در دوران بارداری با آن روبه رو می شود اثرات این استرس ها می تواند هم برای مادر و هم برای جنین قابل توجه باشد بر همین اساس بوردرز و همکاران (2007) پژوهشی را با عنوان " بررسی استرس های مزمن و وزن زمان تولد نوزادان در زنان با خانواده کم درآمد" با هدف بررسی ارتباط بین استرس های روانی- اجتماعی مزمن با وزن زمان تولد نوزاد در زنانی که در طبقه کم درآمد جامعه زندگی می کنند ، انجام دادند. این پژوهش یک مطالعه کوهورت بود. جهت جمع آوری نمونه ها از نمونه گیری تصادفی استفاده شد. بدین طریق ، زنانی را که بین سال های 1999 تا 2004 به 9 استان ایالات متحده جهت دریافت کمک های مالی مراجعه می کردند ، با آنان هر سال مصاحبه ای صورت می گرفت و از نظر استرس هایی که در زندگی داشتند ، مدت زمان مواجه با استرس ، عوامل ایجاد کننده ی استرس و تأثیرات استرس در زندگی آنان و همچنین از نظر عواملی از قبیل وضعیت اجتماعی- اقتصادی ، وضعیت کاری افراد ، برنامه ی دریافت کمک های دولتی ، حوادث زندگی و... مورد ارزیابی قرار می گرفتند. در این مدت زنانی که باردار شده و زایمان داشتند ، شناسایی شدند و این افراد خودشان وزن زمان تولد نوزاد خود را بر اساس آنچه در پرونده پزشکی نوزاد ثبت شده بود ، اعلام می کردند. از معیارهای ورود به پژوهش ، داشتن زایمان تک قلویی و سن حاملگی ترم بود. مادران دارای نوزادان کم وزن (منظور از نوزاد کم وزن ، وزن زمان تولد کمتر از 2500 گرم ، بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی می باشد.) و مادران دارای نوزادان با وزن طبیعی از نظر مشخصات دموگرافیکی و استرس های روانی و اجتماعی ، با هم مقایسه شدند. آنالیز داده ها به وسیله نرم افزار SPSS با نسخه 12 انجام شد. برای بیان ارتباط بین متغیرهای موجود در مشخصات دموگرافیک و استرس های روانی- اجتماعی با کم وزنی زمان تولد ، از آمار استنباطی کای دو ، تست فیشر ، شانس نسبی با فاصله اطمینان 95% استفاده شد. سپس از تست برسلو- دی استفاده شد تا همگن بودن ، شانس نسبی مورد ارزیابی قرار بگیرد. از 1363 زن مورد مطالعه ، 294 زن (6/21%) باردار و زایمان تک قلویی داشتند. از 294 نوزاد متولد شده ، 39 نوزاد (3/13%) کم وزن متولد شدند. زبان مادری 99 درصد از واحدهای مورد پژوهش ، انگلیسی بود. 8/76 درصد زنان سیاه پوست و غیر اسپانیایی ، 5/4 درصد سفید پوست و اسپانیایی و 7/2 درصد سایر نژاد ها را داشتند. از بین واحدهای مورد پژوهش 165 نمونه گزارش کردند که درآمد خانواده ی آنان کمتر از 13416 دلار بوده است که تفاوت آماری بین درآمد خانواده با کم وزنی زمان تولد نوزاد یافت نشد. همچنین در میان مشخصات دموگرافیکی دیگر از قبیل سطح تحصیلات مادر ، زایمان اول یا چندزایی ، وضعیت ازدواج و داشتن بیمه بهداشتی نیز با وزن زمان تولد نوزاد ارتباط معنی داری یافت نشد. ولی جمعیت زیاد خانواده با وزن زمان تولد نوزاد ارتباط معنی داری را نشان داد (01/0>P). همچنین میانگین سنی مادران دارای نوزاد کم وزن بالاتر از میانگین سنی مادران با نوزادان طبیعی بود که این ارتباط از نظر آماری معنی دار بود (01/0>P). داشتن استرس های روانی- اجتماعی در دوران بارداری به طورکلی (01/0>P) ، وضعیت تغذیه ای ضعیف (2/3=OR و 01/0>P) ، نداشتن امنیت شغلی (1/3=OR و 01/0>P) ، حمایت های اجتماعی ضعیف (2=OR و 06/0>P) ، افسردگی (2/2=OR و 01/0>P) و مهارت های ضعیف در برقرای روابط اجتماعی (8/3=OR و 01/0>P) با کم وزنی بدو تولد نوزاد ارتباط آماری معنی داری را نشان داد. ولی بین زندگی در وضعیت سخت اقتصادی ، مواجهه با حوادث استرس آور در زندگی ، عدم دسترسی به مراقبت های پزشکی ، انجام اعتقادات مذهبی مثل رفتن به کلیسا و شرکت در گروه های اجتماعی با تولد نوزاد کم وزن ارتباط معنی دار آماری مشاهده نشد. در پایان پژوهشگر پیشنهاد می کند که انجام مطالعات بیشتر با روش های پیشرفته جهت اندازه گیری استرس های مزمن در طول دوران بارداری و هنگام زایمان لازم است تا علت زایمان نوزاد کم وزن و دلایل نابرابری تخصیص حمایت های اجتماعی در نتایج به دست آمده ، بهتر درک شود و همچنین مطالعات بیشتر جهت بررسی مداخلاتی که می توانند اثرات مخرب استرس ها را در زنان باردار کاهش دهند لازم است (20). روابط اجتماعي يكي از عوامل مهم در سبك زندگي مي باشد كه مي تواند روي وزن زمان تولد تاثير بگذارد كه در همين زمينه ريمي و همکاران در سال 2006 مطالعه اي هم گروهي گذشته نگر تحت عنوان " بررسي عوامل مؤثر در محرومیت اجتماعي بر کم وزنی زمان تولد" با هدف تعیین عوامل مؤثری که موجب کم وزنی نوزادان می شود ، در کشور آلمان انجام دادند. در اين مطالعه از اطلاعات موجود در مركز ثبت اسناد زنان حامله در آلمان در سه سال متفاوت 1990 و 1995 و 1999 استفاده شده است که اطلاعات مربوط به دوران بارداری و زایمان و پیامدهای آن برای مادر و کودک تا هفت روز بعد از زایمان به وسیله ی کارکنان بخش زایمان ، جمع آوری شده بود كه تعداد تولدها در مجموع اين سه سال 215148 نفر بوده است كه با توجه به معيارهاي ورود به پژوهش يعني وزن بیشتر از 500 گرم و کمتر از 4000 گرم ، نوزادان زنده ی متولد شده و تک قلويي ، تعداد نمونه ها 182444 تولد زنده شد. در این مطالعه نوزادان کم وزن به دو گروه ترم و نارس تقسیم و در این سه سال با هم مقایسه شدند. براي آناليز داده ها ازSPSS و آمار استنباطي كاي دو استفاده شده است. نتايج مطالعه نشان داد كه زنان بیکار ، بدون همسر ، خیلی جوان یا دارای سن بالاي 39 سال ، مادران کارگر با کار سنگین ، در خطر تولد نوزاد کم وزن هستند. بين مهاجرت و مليت ، کارکردن در دوران بارداری و چاقی در ارتباط با تولد نوزاد کم وزن در دو گروه نوزادان نارس و ترم ارتباط معني دار پيدا نشد. اما بین سیگار کشیدن ، عدم مراقبت های کافی در دوران بارداری ، استرس های روانی- اجتماعی ، زنان اول زا ، کوتاهی قد مادر ، فاصله کم بین حاملگی ها ، داشتن بیماری مزمن ، اکلامپسی و پره اکلامپسی با تولد نوزاد کم وزن در دو گروه نوزادان نارس و ترم ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0>P). بین خطرات زایمانی و سابقه تاخیر رشد داخل رحمی با تولد نوزاد کم وزن نارس ارتباط معنی دار نبود در حالی که با تولد نوزاد کم وزن ترم ارتباط معنی دار مشاهده شد (001/0>P). همچنین بین سابقه تولد نوزاد نارس با تولد نوزاد کم وزن نارس ارتباط معنی دار پیدا شد (05/0>P) و بین سابقه داشتن سقط در حاملگی های گذشته و تولد نوزاد کم وزن نارس ارتباط معنی دار نبود ولی با تولد نوزاد کم وزن ترم ارتباط معنی دار پیدا شد (001/0>P). بنابراین سیاست بهداشت عمومی باید در جهت مشارکت اجتماعی کافی برای علت یابی کم وزنی و عوامل موثر بر افزایش میزان کم وزنی بنا شود (17). منابع : 1- ميرسليمي ، فاطمه و صادقی ، صدیقه "برخي عوامل مادري مؤثر بر تولد نوزادان كم وزن در مراكز آموزشي و درماني وابسته به دانشگاه علوم پزشكي ایران" مجله پرستاری و مامایی تبریز ، زمستان1385 ، شماره 4 ، ص 29-22. 2- عدل شعار ، مريم "بررسي عوامل مادري پيش بيني كننده كم وزني نوزادان مادران مراجعه كننده به بيمارستان هاي شهر رشت" پايان نامه جهت اخذ مدرك كارشناسي ارشد ، دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی رشت ، سال 1384 . 3- نعمتی ، علی و رفاهی ، سهیلا و براک ، منوچهر و جعفری ، منیژه و اتحاد ، غلامحسین "ارتباط برخی از شاخص های تن سنجی مادر و وزن هنگام تولد نوزاد در بیمارستان علوی اردبیل" ، مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل، بهار 1386، شماره اول ، ص 89-84 . 4- Hockenberry M.J., Wilson D. “Wong’s nursing care of infant and children“ Mosby Elsevire , eighth edition 2007 , volum 1, 376-378. 5- Golestan M. , Fallah R. , Karbasi S. “Neonatal mortality of low birth weight infants in Yazd, Iran” Iranian Journal of Reproductive Medicine Vol.6 , autumn 2008 , No.4 , pp: 205-208. 6- كانينگهام ويليام اف "بارداري و زايمان ويليامز" مؤسسه انتشاراتي گلبان تهران ، چاپ اول ، سال 1380 ، ص 250-206. 7- Gary Cuningham F. “Willams obstetrics volume 1“ Philadelphia, twenty-second editions, 2005, 201-226 , 854-910. 8- Singh G., Chouhan R., Sidhu K. “Maternal Factors for Low Birth Weight Babies “ MJAFI 2009 , 65 , 10-12. 9- Sehhatie S. , Sadeghi S. , Kushavar H. , Sheybaei F. “The Review on lifestyle and its Relation with the Pregnancy outcome in the Pregnant Women Coming to Educational Hospitals of Tabriz in 2004 “ Medwell Journal , 2007 , 1 , 91- 94. 10- Gharaibeh M., Al-Maitah R., Al Jada N. “Lifestyle practices of Jordanian pregnant women”, International Council of Nurses , 2005 , 52 , 92-100. 11- Walt D. “Dietary Intake And Pregnancy Outcome Of Pregnant Women In An Outpatient Clinic” thesis for the degree Magister Scientiae in Dietetics 2005. 12- تیموری ، ماهرخ و شفیعی ، اکبر و بزاز بنابی ، نسرین "بیماری های زنان و زایمان دنفورث" موسسه فرهنگی و اتنشاراتی تیمورزاده – نشر طبیب ، چاپ اول ، زمستان 1384، ص 36-9. 13- نیکنامی ، مریم و راهبی ، مرضیه "پرستاری بهداشت مادران و نوزادان" انتشارات دانشگاه علوم پزشکی گیلان ، چاپ اول ، 1384، 113-99. 14- Bryce R., Enkin M. “Lifestyle in pregnancy”, Can. FAM. Physician, October 2006. 15- Cuco C., Ferna´ndez-Ballart J., Sala J., Viladrich C., Iranzo R., Vila J., etal “Dietary patterns and associated lifestyles in preconception, pregnancy and postpartum” European Journal of Clinical Nutrition , 2006, 60, 364–371. 16- علیزاده ، علی و حسینی ، نواب "چکیده پزشکی کارنت زنان و مامایی" موسسه فرهنگی و اتنشاراتی تیمورزاده – نشر طبیب ، چاپ اول ، تابستان 1380، ص 15-1 ، 68-58. 17- Reime B., Ratner P.A., Tomaselli-Reime S.N., Kelly A., Schuecking B.A., Wenzlaff P. “The role of mediating factors in the association between social deprivation and low birth weight in Germany” social science & Medicin, 2006, 62, 1731-1744. 18- Behrman R., Mliegman R., Jenson H., “Nelson Textbook of Pediatrics”, W.B. Saunders Company, 2007, 167-190. 19- Viengsakhone L., Yoshida Y., Rashid H. , Sakamoto J. “Factors Affecting Low Birth Weight at Four Central Hospitals in Vientiane, LAO PDR” , Nagoya J. 2010 , 72 , 51-58. 20- Borders A.E. , Grobman W.A. , Amsden L.B. , Holl J.L. “Chronic Stress and Low Birth Weight Neonates in a Low-Income Population of Women” OBSTETRICS & GYNECOLOGY , FEBRUARY 2007, VOL. 109, NO. 2, 331-338. 21- Orem, Dorothea E. “Nursing concepts of practice new” M.C Hill book, 1991. 22- Batist E, “A case-control study of risk factor for low birth weight in the western cape”, thesis for the degree of Masters in Public Health, November 2003. 23- كانينگهام ويليام اف و همكاران " بارداري و زايمان ويليامز 2010 )جلد سوم( " انتشارات نسل فردا و ارجمند ، چاپ اول ، سال 1389، ص 1084-1015. 24- Sally B., Morcial L., Patricia A., etal “Maternal – Newborn Nursing & Womanُ s Health care“, Pearson Prentice Hall, seventh edition, 2004, 26-45 , 89-90, 407-425. 25- Chomitz V., Cheung l., Lieberman E,"the Role of Lifestyle in preventing low Birth weight", the future children, spring 1995, vol5, No.1, 121-138. 26- كر عبدي "بررسي ارتباط شيوه زندگي و كيفيت خواب سالمندان مراجعه كننده به كانون هاي بازنشستگان شهر رشت" پايان نامه جهت اخذ كارشناسي ارشد ، دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی رشت ، سال 1386 . 27- Rondo P. “Maternal Stress / Distress and Low Birth Weight, Preterm Birth and Intrauterine Growth Restriction - A Review” Current Women’s Health Reviews, 2007, 3, 13-29. 28- Old,s Sally B. “Maternal-Newborn Nursing and Womans Health Care “ Newjersy Prenticehall , 2004. 29- Grivell R., Dodd J., Robinson J. “The prevention and treatment of intrauterine growth restriction“ Best Practice & Research Clinical Obstetrics and Gynecology , 2009 , 23 ,795–807. 30- “Position of the American Dietetic Association: Nutrition and Lifestyle for a Healthy Pregnancy Outcome” publish in Journal of the American Dietetic Association, 2008. 31- Raiten D., Kalhan S., Hay Jr W. “Maternal nutrition and optimal infant feeding practices: executive summary” American Society for Nutrition, 2007, 85:577S–583S. 32- Bansil P, Kuklina EV, Whiteman MK, et al “Eating disorders among delivery hospitalizations: Prevalence and outcomes” J Women’s Health, 2008, 17:1523. 33- Roberfroid D, Huybregts L, Lanou H, et al “Effects of maternal multiple micronutrient supplementations on fetal growth: A double-blinded randomized controlled trial in rural Burkina Faso” Am J Clin Nutt, 2008, 88:1330. 34- قره خانی ، پرویز و ساداتیان ، اصغر " اصول بارداری و زایمان" انتشارات نور دانش ، چاپ دوم ، سال 1384، ص 94-81. 35- صحت شفیعی ، فهیمه "بررسی ارتباط سبک زندگی با پیامدهای بارداری در زنان باردار مراجعه کننده به بیمارستان های آموزشی شهر تبریز" پايان نامه جهت اخذ مدرك كارشناسي ارشد ، دانشکده پرستاری و مامایی تبریز سال 1383. 36- Smith L., LaGasse L., Derauf C., Grant P., Shah R., Arria A. , etal “The Infant Development, Environment, and Lifestyle Study: Effects of Prenatal Methamphetamine Exposure, Polydrug Exposure, and Poverty on Intrauterine Growth” Offical Journal Of The American Academy of Pediatrics , 2006, Volume 118, Number 3 , 1149 -1156. 37- برونر و سورداث ، ترجمه دلاورخان و پروانه بیشه بان "بیماری های زنان" نشر بشری ، تهران ، 1374، ص 26-25. 38- صلاح زهی ، هدایت اله و خجسته ، فرنوش "پرستاری و بهداشت مادران و نوزادان" نشر گلبان ، چاپ سوم ، 1381، ص 90-48 ، ص 85-65. 39- Northstone K., Emmett P., Rogers I “Dietary patterns in pregnancy and associations with socio-demographic and lifestyle factors “, available in PMC 2008. 40- Ramon R. , Ballester F. , Iniguez C. , Rebagliato M., Murcia M., Esplugues A. , et al “Vegetable but Not Fruit Intake during Pregnancy Is Associated with Newborn Anthropometric Measures” The Journal of Nutrition , Nutritional Epidemiology , 2009 , 139 , 561–567. 41- Fleten C. , Stigum H., Magnus P., Nystad W. “Exercise During Pregnancy, Maternal Prepregnancy Body Mass Index, and Birth Weight” OBSTETRICS & GYNECOLOGY , FEBRUARY 2010 , VOL. 115, NO. 2, 331-337. 42- حجتی ، حمید و شریف نیا ، سید حمید و طاهری ، نورالله " آمار و روش تحقیق در پرستاری و علوم پزشکی " نشر جامعه نگر- سالمی ، چاپ اول ، 1389. 43- ثنایی سیده کبری "سالنامه آماری استان گیلان 1387" تهیه شده در دفتر آمار و اطلاعات ، ناشر: معاونت برنامه ریزی استانداری گیلان ، آذر 1388. 44- باربارا هازارد مونرو ، ترجمه کاظم نژاد ، انوشیروان و حیدری ، محمد رضا و نوروززاده ، رضا "روش های آماری در پژوهش مراقبت های بهداشتی و کاربرد SPSS در تحلیل داده ها" نشر جامعه نگر- سالمی ، چاپ اول ، 1389. 45- Amankra S., Luchok K., Hussey J.R., Watkins K., Liu X. “Effects of Maternal Stress on Low Birth Weight and Preterm Birth Outcomes Across Neighborhoods of South Carolina, 2000–2003 “ Matern Child Health J, 2009. 46- Olsen S.F. , Halldorsson T.I. , Willett W.C. , Knudsen V.K. , Gillman M.W. , Mikkelsen T.B., etal “Milk consumption during pregnancy is associated with increased infant size at birth: prospective cohort study” Am J Clin Nutr 2007 ,86,1104 –1110. 47- Lagiou P., Mucci L., Tamimi R., Kuper H., Lagiou A., Hsieh C.C., et al “Micronutrient intake during pregnancy in relation to birth size” Eur J Nutr. 2005 ,44:52–59. 48- Mari Owe K. , Nystad W. , Bo K. “Association Between Regular Exercise and Excessive Newborn Birth Weight” OBSTETRICS & GYNECOLOGY , OCTOBER 2009 , VOL. 114, NO. 4, 770-776. 49- Sharma S., Franco R. “Sleep and Ite disorders in pregnancy” Wisconcin Medical Journal 2004, Volum 103,No. 5, 48-52. 50- Levario-Carrillo M. , Amato D. , Ostrosky-Wegman P. , González-Horta C., Corona Y., Sanin L.H. “Relation between pesticide exposure and intrauterine growth retardation” Copyright © 2003 Elsevier Ltd. , June 2004 , Volume 55, Pages 1421-1427. 51- Fenster L. , Eskenazi B. , Anderson M. , Bradman A., Harley K., Hernandez H., etal “Association of In Utero Organochlorine Pesticide Exposure and Fetal Growth and Length of Gestation in an Agricultural Population” Environmental Health Perspectives , April 2006 , VOLUME 114 , NUMBER 4 , 597-602. 52- Ahmed P. Jaakkola J.K. “Exposure to organic solvents and adverse pregnancy outcomes” Human Reproduction, 2007, Vol.22, No.10 pp. 2751–2757. 53- Feldman P.J. , Dunkel-Schetter P.C. , Sandman C.A. “Maternal Social Support Predicts Birth Weight and Fetal Growth in Human Pregnancy” Psychosomatic Medicine , 2000, 62:715–725. 54- Bastani F., Hidarnia A., Montgomery K.S., Aguilar-Vafaei M.E., Kazemnejad A. “Does Relaxation Education in Anxious Primigravid Iranian Women Influence Adverse Pregnancy Outcomes?: A Randomized Controlled Trial” Journal of Perinatal & Neonatal Nursing , April/June 2006 , Volume 20 , p 138-146. 55- Sydsjo A. , Brynhildsen J., Ekholm Selling K. , Josefsson A., Sydsjö G. “Influence of Rest During Pregnancy on Birth Weight in Working Women” , OBSTETRICS & GYNECOLOGY , MAY 2006 , VOL. 107, NO. 5, 991-996. 56- Elshibly E.M., Schmalisch G., “The effect of maternal anthropometric characteristics and social factors on gestational age and birth weight in Sudanese newborn infants” BMC Public Health 2008, 8:240-244. 57- Torres-Arreola L.P. , Constantino-Casas P. , Flores-Hernández S. , Villa-Barragán J.P. , Rendón-Macías E. “Socioeconomic factors and low birth weight in Mexico” BMC Public Health 2005, 5, 20-24. 58- Nahar S. , Mascie-Taylor C. , Ara Begum H. “Maternal anthropometry as a predictor of birth weight” Public Health Nutrition 2007 , 10(7), 965–970. 59- Hashim T. , Moawed S. “The relation of low birth weight to psychosocial stress and maternal anthropometric measurements” Saudi Medical Journal 2000 , Vol. 21, 649-654. 60- Cheng Y.W. , Chung J.H. , Kurbisch-Block I. , Inturrisi M. , Shafer S. , and Caughey A.B. , “Gestational Weight Gain and Gestational Diabetes Mellitus” OBSTETRICS & GYNECOLOGY , NOVEMBER 2008 , VOL. 112, NO. 5, 1015-1022. 61- Brown J.S. , Adera T. , Masho S.W. “Previous abortion and the risk of low birth weight and preterm births” J Epidemiol Community Health 2008;62:16–22. 62- Stotland N.E. , Cheng Y.W. Hopkins L.M. , Caughey A.B. “Gestational Weight Gain and Adverse Neonatal Outcome Among Term Infants” OBSTETRICS & GYNECOLOGY , SEPTEMBER 2006 , VOL. 108, NO. 3, 635-643. 63- Lone F.W. , Qureshi R.N. , Emanuel F. “Maternal anaemia and its impact on perinatal outcome” Tropical Medicine and International Health , 2004, volume 9 no 4 , 486–490. 64- Yekta Z. , Ayatollahi H. , Porali R. , Farzin A. “The effect of pre-pregnancy body mass index and gestational weight gain on pregnancy outcomes in urban care settings in Urmia-Iran” BMC Pregnancy and Childbirth 2006, 6:6-15. 65- Rode L. , Hegaard H.K. , Kjærgaard H. , Møller L.F., Tabor A., Ottesen B. “Association Between Maternal Weight Gain and Birth Weight” OBSTETRICS & GYNECOLOGY , JUNE 2007 , VOL. 109, NO. 6, 1309-1315. 66- Dičkutė J. , Padaiga Z. , Grabauskas V. , Nadišauskienė R.G., Basys V., Gaižauskienė A. “Maternal socio-economic factors and the risk of low birth weight in Lithuania” Medicina (Kaunas) 2004; 5, 40-45. 67- Friedlander Y. , Manor O. , Paltiel O. , Meiner V., Sharon N., Calderon R., et al “Birth Weight of Offspring, Maternal Pre-pregnancy Characteristics, and Mortality of Mothers: The Jerusalem Perinatal Study Cohort” Elsevier Inc. , 2009, Vol. 19, No. 2 , 112–117.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته