مبانی نظری و پیشینه تحقیقاتی گویش شناسی (فصل 2 (docx) 24 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 24 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
2-1 مقدمه
گویششناسی از موضوعاتی است که در تمام زبانهای دنیا پژوهشهایی در حوزهی آن موجود است. عمدهی استفاده از نتایج کارهای گویشی مختص کشوری است که گویش مذکور گویشی از زبان آن کشور است. در این فصل ابتدا به ارائهی نمونههایی از کارهای گویشی که در حوزهی لهجهها و گویشهای زبان فارسی در ایران انجام شدهاند می پردازیم. در بخش بعد تعدادی از پژوهشهای گویشی که خارج از ایران و بر پایهی زبانهای دیگری انجام شدهاند را بررسی خواهیم کرد.
باید دانست که پژوهشهای گویشی خود دارای تنوعات بسیاری هستند و از دیدگاههای متفاوتی گونهها و یا حتی یک گونهی زبانی را بررسی می کنند. ممکن است یک پژوهش گویشی تنها به ارائهی نظام واجی یگ گونهی زبانی بپردازد. پژوهشی دیگر ممکن است فرایندهای واجی گویش را بررسی کند. ممکن است پژوهشگری واژگان گویش را که به یک حوزهی خاص فرهنگی مربوط هستند بررسی کند و شخص دیگری به مطالعهی ساختواژه (صرف) یا نحو گویش بپردازد.
برخی از پژوهشهای گویشی ممکن است پژوهشهای میان رشتهای باشند. به عنوان مثال پژوهشهایی که جنبهی مردمشناختی را نیز علاوه بر مسائل زبانی وارد می کنند یا مسائل مربوط به بقا یا زوال گویشها. این قبیل مطالعات گرچه به حوزهی گویششناسی مرتبط هستند اما از آن جهت که با موضوع مورد مطالعهی ما در این تحقیق رابطهی کمتری دارند، از ذکر مقالات و پژوهشهای این چنین در این فصل خودداری میکنیم.
در این فصل ابتدا به تعدادی از پژوهشهای گویشی پرداخته میشود که در استان کرمان و در مورد گونههای زبانی این استان انجام گرفتهاند. سپس شماری از پژوهشهای حوزهی گویش شناسی که بر روی دیگر گونههای زبانی و گویشهای مناطق مختلف ایران انجام شده است معرفی و بررسی خواهد شد. در پایان به تعدادی از مطالعات گویشی انجام شده در خارج از ایران اشاره خواهد شد.
2-2 پژوهشهای ایرانی
2-2-1 پژوهشهای استان کرمان
محمد جواد اسدی گوکی (1379) "فرهنگ عامیانهی گلباف" را گردآوری و تهیه کرده است. کتاب مشتمل است بر لغات و اصطلاحات، امثله و کنایات، باورهای محلی و برخی ترانههای محلی مردم گلباف. پس از مقدمهی مؤلف، مطالبی درباره ساختار اجتماعی، فرهنگی، آثار باستانی و زیارتگاههای شهرستان گلباف درج گردیده است. سپس توضیحاتی در باب کتاب مانند اهداف نگارش، ساختار آن و نحوهی گردآوری مطالب ذکر شده است. متن اصلی کتاب شامل 'امثله و کنایات' و 'لغات و اصطلاحات 'است که به ترتیب حروف الفبا تدوین شده و ذیل آن ترجمه و آوانگاری آمده است. بخش بعدی به باورهای مختلف مردم گلباف و بخش انتهایی به ترانههای محلی مردم گلباف اختصاص یافته است. این بخش نیز شامل ترجمه و آوانگاری است .
ولی ا... آئینه نگینی (1381) در کتاب "نگین سبز کرمان" واژهنامهی گویش رابر بافت، از شهرستانهای کرمان، را بررسی و ارائه کرده است. نگینی پس از معرفی منطقهی رابر و بیان تاریخچهای بر آن و نیز معرفی ایلهای عشایری این منطقه، لغات و اصطلاحات منطقهی رابر را در فهرستی کاملی به همراه آوانگاری و معنی ارائه کرده است. وی در ادامه مجموعهای از اشعار محلی رابر را به همراه آوانگاری و معنی آورده است. نگینی در بخش بعد فرهنگ و آداب و رسوم منطقه رابر را از جمله مراسم عقد و ازدواج، اعیاد و عزاداریها ارائه کرده است. در بخش بعدی این کتاب نویسنده لالاییهای محلی منطقه را آورده است.
علی بابک (1375) در کتاب "بررسی زبانشناختی گویش زرند" جنبههای زبانی و زبانشناختی این گویش را به شکل بسیار دقیق بررسی و ارائه کرده است. بابک پس از ارائهی تعاریف مفاهیم به کار رفته در درازای کتاب، در فصل دوم از کتاب خود تحت عنوان توصیف واجی، به توصیف همخوانها و واکههای گویش زرند پرداخته است. وی در ادامه در فصل سوم به پدیدههای زبرزنجیری، از جمله تکیه و آهنگ، در گویش فوق پرداخته است. بخش دوم از فصل سوم به فرایندهای واجی گویش از جمله ابدال، حذف، افزایش و قلب اختصاص دارد. فصل چهارم کتاب تحت عنوان دستور توصیفی شامل 8 بخش است که عبارتند از: شبه جمله، جمله، گروه فعلی، گروه اسمی، قید، حرف، واژه و تکواژ. فصل پنجم و پایانی کتاب تحت عنوان واژگان، تعدادی از واژههای محلی منطقهی زرند را ارائه کرده است.
زهرا حسینی موسی (1384) در کتاب "فرهنگ واژگان و کنایات شهر بابک" پس از ارائهی سیمای شهربابک در بخشی تحت عنوان صرف (ساخت شناسی) به معرفی تفاوتهای ساخت واژه در گونهی شهربابکی با گونهی معیار پرداخته است. این بخش شامل زیربخشهای اسم، صفت، قید، ضمیر، نشانهی مفعول، ساختمان فعل، زمان فعل، ابدالها، حذف، افزایش و جابجایی میباشد. حسینی در بخش بعدی کتاب واژههای محلی گونهی شهربابکی را به همراه آوانگاری و معادل آنها در فارسی معیار در فهرست کاملی ارائه کرده است.
اکبر نقوی (1385) در کتابی تحت عنوان "فرهنگ گویش گوغر بافت" به گردآوری و بررسی ویژگیهای زبانی و همچنین ادبیات عامهی گویش منطقهی گوغر بافت پرداخته است. فصل اول این کتاب به واژهنامهی این گویش اختصاص دارد که واژههای محلی گویش را به همراه آوانگاری و معادل آنها در فارسی معیار گردآوری کرده است. نقوی در فصل دوم اصطلاحات و کنایات گویش گوغر را به همراه معنی و آوانگاری ارائه کرده است. فصل سوم کتاب به ضربالمثلهای گویش گوغر اختصاص دارد. در فصل چهارم ترانههای عامیانهی گویش گوغر آورده شدهاند. نقوی در فصل پنجم از کتاب خود تحت عنوان دستگاه آوایی فرایندهای آوایی فعال در این گویش را که شامل ابدال، حذف، افزایش و قلب هستند ارائه و بررسی کرده است. در فصل ششم با عنوان ویژگیهای دستوری به بیان تفاوتهای صرفی و نحوی گویش گوغر با گونهی معیار پرداخته است. در بخش ضمائم تعدادی از اسناد و عکسهای قدیمی از منطقهی گوغر ارائه شدهاند.
یوسف فرهادی راد (1382) در کتابی با عنوان "بررسی ریشه شناسانهی گویش بافت" به بررسی این گویش پرداخته است. فرهادی راد پس از معرفی مختصر دیار بافت و شیوهی کار، به ارائهی مختصری درباره جغرافیا، تاریخ، آثار باستانی و فرهنگ پرداخته است. وی در ادامه دستگاه واجی گویش منطقهی بافت را با توصیف همخوانها و واکهها ارائه کرده است. فصل چهارم این کتاب به واژهنامهی گویش بافت تعلق دارد. مؤلف در بخش پایانی به مقایسهی واژههای گویش با گروه زبانهای باستانی و میانه پرداخته است. همچنین در این فصل فرایندهای آوایی همچون ابدال، حذف و قلب موجود در گویش بافتی بررسی شدهاند.
عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا (1381) در مقالهی "فرایندهای واجی مشترک در گویشهای استان کرمان" فرایندهای واجی چهار گویش «کرمانی»، «زرندی»، «بردسیری» و «سیرجانی» واقع در استان کرمان مورد بررسی قرار گرفته است. کرد زعفرانلو درا این پژوهش تعدادی از فرایندهای واجی را در تعدادی واژه بررسی کرده است. تلفظ این واژهها در چهار گویش فوق گردآوری و با یکدیگر مقایسه شدهاند. شماری از فرایندهایی که در این پژوهش در گونههای مختلف زبانی مشاهده شدند عبارتند از: تضعیف، حذف همخوانهای چاکنایی، تبدیل خوشههای /ɑn/ و /ɑm/ به /un/ و /um/، تبدیل /r/ به /l/ و درج واکه در ابتدای خوشهی همخوانی آغازی.
محمد انجم شعاع (1381) "رایجترین اصطلاحات و گویشهای کرمان" را گردآوری و تهیه کرده است.
مهری مؤید حسینی (1381) در کتاب "گویش مردم سیرجان" مجموعهی لغات و اصطلاحات و ضرب المثلهای این گویش را گردآوری کرده است.
جواد برومند سعید (1375) در کتابی با عنوان "واژهنامهی گویش بردسیر" واژههای محلی این گویش را گردآوری کرده است.
محمود سریزدی (1380) در "نامهی سیرجان" واژهها و اصطلاحات لهجهی سیرجانی را گردآوری کرده است.
یوسف فرهادی راد (1380) "فرهنگ تطبیقی واژگان گویش بافت با گویش کهنوج و زبانهای پهلوی، فارسی و انگلیسی" منتشر کرده است.
ناصر بقایی (1381) "امثال فارسی در گویش کرمان" را گردآوری و بررسی کرده است.
سید ابوالقاسم پورحسینی (1370) فرهنگ لغات و اصطلاحات مردم کرمان" را گردآوری و تدوین کرده است.
محمود صرافی (1375) فرهنگ گویش کرمانی را تدوین کرده است.
اسلام نیک نفس دهقانی (1377) به "بررسی گویش جیرفت و کهنوج" پرداخته است.
محمد تقی واعظ تقوی (1366) "فرهنگ اصطلاحات کرمان" را گردآوری کرده است.
2-2-2 بررسی اجمالی گویشها
کیا (1340) کتاب "راهنمای گردآوری گویشها" را با وجود کمبود امکانات برای نخستین بار در ایران منتشر کرده است. کتاب فوق تا سالها راهنمای سودمندی برای پژوهشگران گویش در سراسر ایران بوده است و هنوز هم با تغییر و اصلاح برخی کمبودها که در مقتیسه با پیشرفتهای دانش گویششناسی امروز محسوس است، تنها اثر مدوّن و سامانمند در این زمینه است (کیا، 1390).
کلباسی (1389) در "فرهنگ توصیفی گونههای زبانی ایران" تلاش کرده است دسته بندی نسبتأ کاملی دربارهی زبانها، گویشها یا لهجههایی که هماکنون در ایران به کار میروند صورت دهد. در کتاب فوق گویشهای زندهی خارج از ایران مانند پشتو، یغنابی، آسی، پامیری و جز آن توصیف نشدهاند اما گویشهایی که در داخل ایران به کار میروندبه 11 گروه کردی، لری، لکی، بلوچی، گیلکی، مازندرانی، تالشی، تاتی، گویشهای مرکزی، گویشهای جنوبی و گویشهای منطقهی خراسان تقسیم شدهاند و از هر گروه چند نمونه بررسی شدهاند.
رضایی باغ بیدی (1383) در پژوهشی تحت عنوان "گویش ویدَری" که متعلق به روستای ویدر از دهستان خَرَقان در بخش خرقان از شهرستان ساوه در استان مرکزی است، به ارائهی نمایی کلّی از این گویش پرداخته است. در بخش اول این پژوهش با عنوان نظام آوایی بیان شده است که این گویش را باید از زبانهای ایرانی شمال غربی به شمار آورد و گفته شده که هنوز میتوان بقایای تحولات آوایی زبانهای ایرانی شمال غربی در آن باز یافت. تحولاتی چون حفظ v آغازی ایرانی باستان مانند væder (خوب)، vɑzzɪ بازی. وی هفت نمونه از آثار تحولات فارسی باستان را در پژوهش خود برشمرده است. بخش دوم مختص حوزهی صرف و نحو در این گویش است. این بخش به طور جزئی و دقیق به توضیح و بررسی انواع کلمات بر حسب نقش و نوع کلمات و نیز ارائهی کامل افعال در این گویش پرداخته است. قسمت اول این بخش مختص اسم است وشامل زیر مجموعههایی چون نشانهی جمع و مضاف و مضاف الیه است. قسمت دوم تحت عنوان صفت به بررسی مسائلی چون صفتهای اشاره و تفضیلی پرداخته است. قسمت سوم متعلق به انواع ضمیر از جمله ضمایر پرسشی، اشاره، مبهم، شخصی و غیره است. رضایی باغ بیدی در قسمت چهارم مفاهیم مربوط به عدد را در گویش ویدری بررسی کرده است. قسمت پنجم و ششم به ترتیب به قید و حروف اختصاص دارند و قسمت هفتم نیز به طور خلاصه به اصوات پرداخته است. پژوهشگر در قسمت هفتم از این بخش مبحث فعل را به طور کامل در تمامی زمانها بررسی کرده است و در آن مفاهیمی چون شناسههای فعلی، انواع زمانهای فعلی را به همراه حالتها همچون ماضی ساده، ماضی نقلی، ماضی بعید و نیز مضارع اخباری، التزامی و امر بررسی کرده است. وی در ضمن مفاهیمی چون لازم و متعدی، افعال مرکب، سببی و مجهول را نیز مطالعه کرده است. در بخش سوم پژوهشگر مبحث واژگان را مطرح کرده است. هرچند که این بخش به دقت و جامعیت بخش دوم نیست. وی در اینجا تعداد محدودی از واژگان رایج در گویش ویدری را به همراه معادل آنها در فارسی معیار ارائه کرده است.
عبدالنبی سلامی (1383) گویش کُرُشی را بهطور اجمالی بررسی کرده است. وی در ابتدا جدولی از واژگان را جهت مقایسهی کُرُشی، بلوچی و ترکی قشقایی ارائه داده و قصد داشته نشان دهد که برخلاف برخی تصورات اشتباه حتی توسط خود گویشوران، کُرُشی شاخهای از بلوچی است و ارتباطی با ترکی قشقایی ندارد. وی سپس به بررسی برخی ویژگیهای نظام آوایی گویش پرداخته که در آن تحولات مهم آوایی گویش کُرُشی را نام برده که از جملهی آن میتوان به تبدیل سایشیهای ایرانی باستان به انسدادی اشاره کرد. در بخش بعد نگارنده ساخت فعل را در این گویش با زیربخشهایی مانند شناسهی فعل، صرف فعلهای لازم و متعدی، پیشوندهای فعل، فعل مجهول، فعل امر، نفی و مصدر توضیح داده است. بخش سوم به معرفی اسم در کرشی پرداخته و مباحثی چون اسم جمع، معرفه و نکره را بررسی کرده است. بخش چهارم مختص ضمیر و مفاهیم زیرمجموعهی آن است. بخشهای پنج و شش به ترتیب مربوط به مضاف–مضاف الیه و صفت میباشند. در بخش هفتم پژوهشگر هفت نوع قید را در گویش شناسایی و معرفی کرده است. در ادامه در بخش بعد حروف در گویش کرشی ارائه شدهاند. در بخش نهم تعدادی جملهی کوتاه به صورت آوانگاری از گویش کرشی همراه با معنی آورده شده است. در بخش آخر پژوهش تعدادی از واژگان این گویش با تقسیم بندی حوزهی معنایی به همراه معادلهای فارسی معیار ارائه شده است.
مقالهی گویش تجریشی که با همت حسین سامعی (1383) تهیه شده است، پژوهش کوتاه و اجمالیای بر این گویش است. سامعی پس از معرفی موقعیت جغرافیایی منطقه، به حوزهی واج شناسی گویش وارد شده و بیان کرده که همخوانهای تجریشی همانند همخوانهای فارسی تهرانی هستند و واکههای تهرانی نیز همگی در تجریشی دیده میشوند. علاوه بر آنها در گویش تجریشی دو واکهی وجود دارد که در فارسی تهرانی نیست: 1. واکهی پیشین بستهی گرد ü و 2. واکهی مرکب uö. پس از این بخش ساختواژهی اسمی و ساختواژهی فعلی ارائه شدهاند. ساختواژهی اسمی به طور بسیار مختصر به شباهت مسئلهی جنس و شمار و نیز ضمایر متصل و منفصل شخصی با فارسی معیار پرداخته است. در بخش ساختواژهی فعلی ساختمان تصریفی فعل به شکل جامع بررسی شدهاند؛ بخشی که به اعتقاد سامعی بیشترین اطلاعات در دسترس گویش تجریشی است و اینکه دست نخوردهترین قسمت این گویش نیز محسوب می شود. پس از بخش ساختواژهی فعلی در بخشی تحت عنوان نحو به شکل خلاصه ویژگیهای نحوی گویش را بیان کرده است با ذکر این نکته که ویژگیهای نحوی تجریشی مانند فارسی تهرانی است و تنها تفاوتهای بسیار اندکی وجود دارد. در پایان پژوهشگر تعداد اندکی از واژگان تجریشی را ارائه و ذکر کرده که واژگان این گویش به شدت تحت تأثیر فارسی گفتاری تهران هستند.
2-2-3 پژوهشهای حوزهی صرف و نحو
رضایتی کیش خاله (1385) مصدر و ساخت آن در گویش تالشی را بررسی کرده است. وی در این مقاله به توصیف ساختمان مصدر در سه گونهی عمدهی گویش تالشی، گونههای شمالی، مرکزی و جنوبی پرداخته و تفاوتهای آنها را نشان داده است. نشانههای مصدری در تالشی عبارتاند از /-e/ و /-ɪe/ که در کاربردهای کهنتر، این نشانهها به همخوان /y/ ختم می شدند. ساخت مصدر در گویش تالشی اغلب بر دو پایهی متمایز یعنی مادهی ماضی و مادهی مضارع بنا شده است. مصدرهای جعلی، مجهول، گذرا، پیشوندی و ترکیبی از جمله مواردی است که در این مقاله ساختمان دستوری آنها در گونههای مختلف تالشی بررسی شده است. پیشوندهای مصدری (فعلی) تالشی بر خلاف تعداد محدودشان حوزهی عمل بسیار گستردهای دارند؛ چنانکه به کمک آنها مجموعاً حدود چهارصد مصدر پیشوندی ساخته شده است. اغلب مصدرهای ساده شکل پیشوندی نیز دارند و برخی از مصدرهای ساده با تمامی پیشوندها به کار می روند. در پایان، پژوهشگر فهرستی از مصدرهای ساده و پیشوندی تالشی مرکزی ارائه کرده است تا چشم اندازی از تواناییها و گسترهی کمّی این واژهها در مقایسه با فارسی معیار و دیگر گویشهای ایرانی فراهم آورد.
کیوان زاهدی و رقیه مهرآزمای (2011) در مقالهی انگلیسی "معرفگی در کردی سورانی و انگلیسی" معرفگی و عدم معرفگی اسم را در دو زبان خویشاوند هندواروپایی یعنی انگلیسی و کردی سورانی بررسی کند. برای انجام این کار پرسشنامههای انگلیسی و فارسی تهیه شدند. 30 سخنور کردی سورانی به پرسشنامهها پاسخ دادند. به علت تفاوتها و پراکندگی کردی سورانی، دادهها از سخنوران گویش سورانی منطقهی سقز گردآوری شدند. نتایج نشان داد که کلمات a/an و the در انگلیسی که عبارتهای اسمی را نامعین و معین میکنند، با پسوندهای ek و aka در سورانی معادل هستند.
گلفام و عطا سعدی (1385) پسوندهای فعلی را در زبان ترکمنی بررسی کردهاند. در این تحقیق، پسوندهای فعلی در زبان ترکمنی در دو بخش «پسوندهای فعل ساز اسمی و فعلی» و «پسوندها و زمانها» بررسی شدهاند. آنها بیان کردهاند که در گویش فوق ساخت افعال از اسامی و صفات با استفاده از پسوندهای æ/-e ، -æl/-el/-l ، -læ/-le صورت میگیرد که به آنها پسوندهای فعل ساز اسمی اشتقاقی گفته میشود. گونهی دیگری از پسوندها تحت عنوان پسوندهای فعل ساز فعلی مطرح شدهاند؛ پسوندهایی از قبیل پسوند متعدی، پسوند انعکاسی، پسوند دو سویه، پسوند سببی، پسوند مجهول و پسوند مصدری که جزو پسوندهای تصریفی محسوب میشوند و زیر عنوان پسوندهای فعل ساز فعلی غیرزماندار دارای توالی زیر می باشند:
پسوند مصدری + پسوند مجهول + پسوند سببی + پسوند دوسویه/متعدی/انعکاسی + پایه ی فعلی
پسوندهای زمان، وجه و نمود با عنوان پسوندهای فعل ساز فعلی زماندار مطرح میشوند. این پسوندها نیز تصریفی بوده و در فاصلهی دورتری از ریشه نسبت به پسوندهای غیر زماندار قرار میگیرند. از میان سه زمان اصلی در ترکمنی، زمان حال عضو بینشان است، زمان گذشته با پسوند -dy/-dɪ و زمان آینده با پسوند -jæc/-jec نشان داده میشوند. در میان نمودها در ترکمنی، نمود ساده عضو بینشان بوده و نمود استمرار با پسوند -jær/-jɑr و نمود کامل با پسوند -jp/-ɪp نشان داده میشوند. در ترکمنی برای بیان وجوه التزامی، شرطی، احتمالی نیز پسوندهایی وجود دارد.
طاهری (1385) فعل را در گویش بختیاری بررسی کردهاست. بختیاری یکی از گویشهای جنوب غربی ایران است که در منطقهای در غرب و جنوب غربی ایران به آن صحبت میشود. این گویش در کنار لری کهگیلویه و بویراحمد و لری لرستانی، یکی از سه گونهی اصلی گویش لری را تشکیل میدهد. پژوهش فوق به بررسی ساختار فعل در گویش بختیاری رایج در شهرستان کوهرنگ پرداختهاست. مواد زبانی این تحقیق در بهار و تابستان 1384 از شهرستان کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری و از میان گروهی از بختیاریهای کوچنشین ساکن در اطراف شهر چلگرد، که از طایفه ی آرپناهی و از شاخهی هفت لنگ ایل بختیاری هستند، فراهم شدهاند. در مقالهی فوق مباحثی مانند ساخت مادههای مضارع و ماضی، ساخت مصدر و صفت مفعولی، ادات فعلی، انواع فعل از نظر وجه، زمان و نمود، ساخت فعل مجهول، صرف فعلهای خاص و تأثیر فرایندهای آوایی در صرف فعل ها ارائه شدهاند.
هاشمی ارسنجانی (1385) پسوند «_َکی» /æci:/ و «کی» /ci:/ را در چند واژهی ارسنجانی بررسی کرده است. یکی از پسوندهای زبان فارسی پسوند «_َکی» /æci:/ است. این پسوند که در گفتار عامّه کاربرد دارد و برای ساخت اسم، صفت یا قید به کار میرود، به مرور زمان و با حذف فتحهی آن، گاهی به صورت «کی» /ci:/ به کار میرود. در برخی کتاب های دستور زبان فارسی دربارهی این پسوند توضیحات و مثالهایی آورده شده است، اما موارد مذکور در این کتابها قید و مختوم به «_َکی» هستند؛ در حالی که در لهجهی ارسنجانی این واژهها هم «قید»، هم «اسم» و هم «صفت» هستند. در ارسنجانی، هم واژههای مختوم به «_َکی» دیده میشود و هم واژههای مختوم به «کی»؛ و نکتهی جالب دیگر این است که در کتابهای دستور، در این واژهها، حرف پیش از پسوند «_َکی» واکه است؛ این در حالی است که در ارسنجانی، این حرف گاهی همخوان است. در این تحقیق علاوه بر معرفی بیش از بیست واژه از این دست، ساختار این واژهها را نیز بررسی شده است و از جمله با بیان دلایلی، پسوند آخر واژهی «الکی» /ælæci:/، «_َکی» تشخیص داده شده است و نه «ی» /i:/.
2-2-4 پژوهشهای حوزهی واژگان
پژوهشهایی که در حوزهی واژگان گویشها انجام گرفته بر چند نوع هستند. ممکن است پژوهشگر سیر تحول واژگان را در یک گویش بررسی کند یا یک موضوع و واژگان مربوط به آن را در یک یا چند گویش بررسی کند. یکی از بهترین و سودمندترین انواع پژوهش های گویشی، گردآوری دادههای گویشی در حوزهی موضوعی است که مستقیماً به فرهنگ مردم و منطقه مربوط است. به عنوان مثال واژههای ویژهی صید و صیادی و آبزیان در گویش بوشهری (فرخ حاجیانی، 1386) یا واژه های مربوط به گردو در گونهی فارسی بافتی (فرشته سلطانی نژاد، 1385) جمع آوری شدهاند. در این بخش به تعدادی از مطالعات گویشی که نمونههایی از نوع فوق می باشند اشاره می شود.
سبزعلی پور (1385) واژههای مربوط به گندم را در زبان تاتی خلخال گرد آوری کرده است. زبان تاتی از زبانهای شمال غربی ایران است که در نقاط مختلفی از ایران و خارج از ایران رواج دارد. این زبان بسیاری از ویژگیهای کهن زبانی از جمله ساخت ارگتیو، تمایز دستوری جنس مؤنث و غیره را حفظ کرده است. این زبان خود به دو دستهی تاتی شمالی و تاتی جنوبی تقسیم میشود. در مورد اهمیت گندم در منطقهی خلخال سبزعلی پور بیان کرده است که گندم نه تنها مادهی اولیهی نان، غذای اصلی مردم منطقه، است، بلکه از آن انواع غذاها و تنقلات تهیه میشود. از «کاه» برای خوراک دام و از «کلش» (ساقه ی گندم) در ساخت وسایلی مانند پالان حیوانات استفاده میشود. ماکیان از دانههای گندم تغذیه میکنند و از بندهای آن برای هیزم تنور و از خوشههای آن برای تزیین خانه استفاده میشود. این محصول همچنین در اغلب معاملات به جای پول به کار استفاده میشود و در نزد مردم منطقه، تولید گندم امری آیینی و مقدس است به شکلی که آیینها و مراسم خاص خود را دارد. پژوهشگر در ادامه، واژهها را به طور طبقهبندی شده با معنی و مفهوم ارائه میدهد. بخش ها به ترتیب به موضوعات زیر میپردازند: 1) واژههای مربوط به آسیاب و خرمن کردن گندم، 2) واژههای مربوط به درو و برداشت گندم، 3) واژههای مربوط به گندم و انواع و اجزای آن، 4) واژههای مربوط به بستهبندی و حمل گندم، 5) واژههای مربوط به شخم و مزرعه، 6) واژههای مربوط به خیش و گاو آهن، 7) اسامی خوراکهای قابل تهیه با گندم و 8) کنایات و امثال مربوط به گندم
حاجیانی (1386) واژههای ویژهی صید و صیادی و آبزیان را در گویش بوشهری را بررسی کرده است. روش انجام تحقیق همانند سایر تحقیقات مشابه، میدانی و بر پایه ی مشاهدات نگارنده است (نگارنده خود گویشور این گویش است). بخش بندی واژگان به صورت زیر است: 1) واژههای مربوط به ماهی و انواع آن (حدود 100 واژه)، 2) واژههای مربوط به روشهای ماهیگیری و ابزارهای آن، 3) واژههای مربوط به غذاهای قابل تهیه با ماهی، 4) اعضا و اجزای بدن ماهی، 5) واژههای مربوط به جهتهای جغرافیایی و وضعیت آب و هوایی مربوط به ماهیگیری، 6) واژههای مربوط به انواع آبزیان دیگر، 7) واژههای مربوط به میگو و فراوردههای آن، 8) واژههای عمومی (شامل مسائل متفرقهی مربوط به امر ماهی و ماهیگیری)
میرزایی و قیطوری (1386) واژگان و اصطلاحات دامداری را در گویش لکی را گردآوری و ارائه کردهاند. نگارندگان پس از مقدمهای بر تاریخ کشاورزی و دامداری در ایران و ویژگیهای جغرافیایی و مردمشناختی گویش لکی، بخشبندی زیر را از واژگان به دست دادهاند: 1) واژههای مربوط به چرا بردن دام و کوچ دامداران، 2) واژههای مربوط به تقسیم شیر و از شیر گرفتن بزغاله و بره، 3) واژههای مربوط به مشک، انواع و اجزای آن، 4) فرآوردههای شیری، 5) واژههای مربوط به بیماریهای دامی، 6) نامهای دام، 7) واژههای مربوط به اجزای مختلف بدن گوسفند و بز و 8) واژههای عمومی مربوط به دامداری
منصوری (1386) واژهها و اصطلاحات مربوط به خرما را در خاوران فارس گردآوری کرده است. طبقهبندی واژگانی که منصوری به دست میدهد به این صورت است: 1) انواع خرما، 2) اجزای درخت خرما، 3) واژههای مربوط به ابزار مورد استفاده در نخلستان و صنایع دستی قابل تهیه از درخت خرما، 4) واژههای مربوط به آبیاری درختان خرما، 5) واژهها و اصطلاحات متفرقه
اکبری شالچی (1386) واژههای فریبکار را در فارسی افغانی گردآوری کرده است. هدف از نگارش این مقاله گردآوری و بررسی واژهها و اصطلاحاتی است که در فارسی ایرانی و افغانستانی مفاهیم متفاوتی داشته و موجب سوء تفاهمها و بدفهمیهایی بین دو طرف میشود. این واژهها و اصطلاحات مواردی هستند که گویشور ایرانی با شنیدن آنها معنایی جز آنچه گویندهی افغانستانی در نظر داشته در مییابد. این نوشته کم وبیش هیچ دستمایهی نوشتاری ندارد و دادهها یکسره از زبان کابلیهایی که نگارنده در شهرهای مختلف آلمان سالها با آنها نشست و برخاست داشته گردآوری شدهاند و بیشتر آنها در ضمن داستانهایی که ایرانیان و افغانستانیان از بدفهمیهای متقابل داشتهاند استخراج شدهاند. اکبری شالچی برای واژگان و اصطلاحات دسته بندی خاصی ارائه نکرده است. به چند مورد از این واژه ها در زیر اشاره می کنیم:
آلات [ɑlɑt]: حالات (نه ابزارها)
اکرم [ækræm]: نام مرد است (نه زن)
آرزو [ɑrezu]: نام مرد است (نه زن)
بری از [bærɪ-y-æz]: برای از، برای (به معنای «نهی از» نیست)
تخلص [tæxæl:os]: نام خانوادگی (نه تخلص شاعر)
خیر [xeyr]: خُب ( نه به معنای «نه»)
دکتر روانی [ductær-e rævɑnɪ]: روان پزشک (نه پزشک دیوانه!)
سربلندی [sær bælændɪ]: سربالایی (نه افتخار)
طلبگار [tælæbgɑr]: خواستگار (نه بستانکار مالی)
2 -2-5 پژوهشهای حوزهی واجشناسی و آواشناسی
فرخ حاجیانی (1387) در "توصیف دستگاه واجی گویش تنگستانی" که بر پایهی ویژگیهای آوایی ظاهراً به شاخهی زبانهای ایرانی جنوب غربی تعلق دارد، به توصیف و بررسی دستگاه واجی این گویش پرداخته است. او در پژوهش خود تعداد 31 واج (شامل 22 همخوان و 9 واکه) را در این گویش شناسایی و توصیف کرده است. این پژوهش از نوع میدانی است و داده ها با کمک 25 نفر زن و مرد از گویشوران منطقه در گروه سنی 40 تا 67 سال گردآوری شدهاند. با روش جانشینی و با استفاده از جفتهای کمینه واجها در موضع آغازی، میانی و پایانی مقایسه و شناسایی شدهاند. در ادامه حاجیانی تک تک همخوانها را با ویژگیهای تولیدی به همراه نمونههایی از واژههایی که واج در آن به کار رفته است ارائه میکند. در ادامه واکههای گویش فوق بررسی و معرفی شدهاند که در میان آنها 3 واکهی متفاوت با فارسی معیار وجود دارد. این واکهها از نوع مرکب هستند که عبارتند از: /ey/ ، /ow/ و /oy/. وی در ادامه به واجآرایی و توزیع همخوانها و واکههای تنگستانی پرداخته و چگونگی ترکیب و ترتیب واجهای این گویش را بررسی کرده است. در بخش پایانی تحقیق ساخت هجا در گویش تنگستانی معرفی شده و بیان شده که در این گویش ساخت هجا مطابق با فارسی معیار است.
به جو (1384) در پژوهشی با عنوان «واجشناسی گویش خوانساری»، گویش خوانساری را که یکی از گویشهای اصیل ایرانی است و به لحاظ تصریف افعال و برخی واژگان با فارسی معیار تفاوت دارد بررسی کرده است. در این بررسی پس از گردآوری دادههای زبانی، ابتدا آواهای خوانساری استخراج و طبقهبندی شده اند. آنگاه با تحلیل آواهای گویش، واجها و واجگونههای گویش مزبور تعیین شدهاند. به جو سپس به معرفی تک تک همخوانها با مشخصات تولیدی پرداخته است. وی پس از آن واکهها را ارائه کرده و نشان داده که واکهها در این گویش با فارسی معیار یکسان هستند. در ادمه بهجو به بررسی ساختمان هجایی و فرایندهای آوایی فعال همچون همگونی همخوانی، ناهمگونی همخوانی، هماهنگی واکهای، حذف، افزایش و قلب پرداخته است.
بر پایه ی آنچه کرد زعفرانلو کامبوزیا، آقا گل زاده و رضایی (1387) در مقالهی « برخی فرایندهای واجی در گونهی زبانی شیرگاه از گویش مازندرانی » برخی فرایندهای واجی از قبیل همگونی، ناهمگونی، حذف و درج واکه را در این گونه بررسی کردهاند. در جمع آوری دادهها علاوه بر شم زبانی یکی از نویسندگان مقاله که گویشور همین گویش است، از 15 نفر از گویشوران استفاده شد. واجهای به دست آمده در این گونهی زبانی شامل 22 همخوان و 6 واکه (/ɪ , e , ә , æ , u , ɑ/) است. واکه ی /ә/ در مقایسه با واکه ی /e/ بسامد بیشتری دارد. بخش دوم پژوهش به ارائهی فرایندهای واجی پرداخته و هر یک را با ارائهی مثالهایی به تفصیل توضیح داده است. برخی از نتایج به دست آمده بدین شرح است: 1-همگونی خوشههای nd و st به ترتیب به صورت nn و ss. 2- فرایند ناهمگونی تبدیل واکهی e در جفت e+e به u. 3- حذف همخوان چاکنایی [h]. 4- درج واکه ی شوآ [ә]
علمداری (1385) در مقالهی «پژوهشی تازه در گویش دماوندی» به معرفی دستگاه واجی گویش دماوندی و بررسی فرایندهای واجی و آوایی آن پرداخته است. هدف از این بررسی، نخست معرفی نظام واجی و دوم شناخت پیوند این گویش با دیگر گویشها و زبانهای ایرانی بر مبنای پژوهشهای محققان و زبانشناسان ایرانی و غربی است. نتیجهی حاصل از این تحقیق نشان داده است که گویشهای مازندرانی، دماوندی، قصرانی وشمیرانی را باید یک مجموعهی گویش قلمداد کرد. در این تحقیق پژوهشگر ابتدا در این تحقیق به معرفی گویش و اینکه گویش به کدام خانواده و گروه زبانی تعلق دارد، پرداخته است. در بخش بعد ساخت آوایی گویش را معرفی کرده که دارای 6 واکه معادل واکههای زبان فارسی است. قسمت پایانی پژوهش مربوط به فرایندهای آوایی همچون ابدال، همگونی، ناهمگونی، هماهنگی واکه ای، حذف، اضافه و قلب در گویش دماوندی مربوط است.
آقا گل زاده (1385) در تحقیقی تحت عنوان «برخی تغییرات آوایی و فرایندهای واجی فعال در گویش مازندرانی» با اتخاذ روش تحلیلی- توصیفی به توصیف و تبیین برخی از ویژگیهای فعال آوایی و فرایندهای واجشناختی گویش مازندرانی پرداخته است. منظور از فرایندهای فعال، فرایندهای واجی از قبیل فرایند تشدید عارضی، همگونی و تضعیف یا نرمشدگی است. در گردآوری دادههای این تحقیق، دادههای زبان پهلوی از فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشتهی دیوید نیل مکنزیو ترجمهی مهشید میرفخرایی و دادههای زبان مازندرانی مبتنی بر تحقیق میدانی نگارنده که خود گویشور این گویش است استفاده شده است. آقاگل زاده در طی پژوهش خود به دیدگاه واجشناسی خودواحد اشاره کرده و از آن برای تحلیل تشدید که حاصل عملکرد نوعی فرایند همگونی است استفاده کرده است.
شجری (1385) در مقالهی «برخی ویژگیهای آوایی در لهجهی کاشانی» به بررسی ویژگیهای صوتی و آوایی این لهجه پرداخته و ضمن جمعآوری و دستهبندی پارهای از واژهها، ابدال مصوتها و صامتها را، که یکی از عوامل عمدهی اختلافات صوتی و آوایی است، در این لهجه بررسی کرده است. دسته بندی واژهها براساس ویژگیهای مشترک صوتی و آوایی و بیان اختلافات آن با گونه ی معیار، بررسی دلایل پارهای از این اختلافات و قانونمند ساختن آنها با استفاده از نظریات زبانشناختی و استناد به تحولات تاریخی بعضی از واژهها، به منظور استشهاد یا تأیید، مقولاتی است که در این مقاله به آنها پرداخته شده است. شجری پس از ارائهی خلاصهای در مورد اهمیت بررسی گونههای زبانی همدان به دلیل تنوع لهجهها و گویشهای آن، در بخشی زیر عنوان مصوتها به ارائهی فرایندهای ابدال در حوزهی واکهها میپردازد که مهمترین آن ظهور واکهی کوتاه /e/ در هجای آغازین بسیاری از کلماتی است که در فارسی معیار به صورت æ نمود پیدا میکند. وی در بخش بعدی زیر عنوان صامتها به مواردی در لهجهی کاشانی اشاره میکند که در تبدیل همخوانها به یکدیگر صورت میگیرد؛ مانند /r/ و /l/ همچنین /d/ و /t/ یا /q/ و /x/ و موارد دیگری از این دست.
2-3 پژوهش های خارج از ایران
پتیا اوسنوا، ویلبرت هیرینگا و جان نربون (2007) در مقالهی "تحلیل کمی تلفظ گویش بلغاری" در یک سنجش رایانهای تفاوتهای تلفظ را در مجموعهای از 36 کلمه از بین 490 منطقه در اطلس گویشی بلغاری استویکوف اندازهگیری کردهاند. نتیجهی این تحقیق توصیفی کامل از تفاوتهای تلفظی بین 490 منطقه است. هدف این مطالعه کمکی است در تکمیل گویششناسی بلغاری و نیز کمکی در تکامل تکنیکهای کامپیوتری گویشی که در پایان این پژوهش در نرمافزاری ارائه شده است.
ویلبرت هیرینگا، جان نربون و پتیا اوسنوا (2008) در مقالهی "بررسی تأثیر تماس در تلفظ" تأثیر تماس زبانی را بین گویشهای بلغاری از یک طرف و زبانهای کشورهای هم مرز با بلغارستان از طرف دیگر بررسی کردهاند. دادههای بلغاری از اطلسهای گویشی بلغاری استویکوف به دست آمدهاند. در این تحقیق آنها سه روش را برای بررسی تأثیر تماس در تلفظ اتخاذ کردهاند: روش بسامد آوا و روش بسامد مشخصه، که هر دوی آنها نسبت به ترتیب عناصر درون واژه بیتفاوت هستند؛ و همچنین روش فاصلهی لونشتاین؛ روشی بر پایهی واژها که نسبت به ترتیب عناصر حساس است. آنها همچنین تأثیرات تلفظ را تحت این فرضیه بررسی کردهاند که اثرگذاریهای تلفظی به بیشترین حد خود میرسند وقتی به محدودهی مرزی کشوری نزدیک شویم که زبان اثرگذار در آن صحبت میشود. این مطالعه این هدف را دارد که به تکامل ابزارهای دقیقتری برای مطالعات تماسهای زبانی کمک کند.
ویلبرت هیرینگا و آنجلیکا براون (2003) در مقالهی "استفاده از سیستم المایدا - براون در اندازهگیری تفاوتهای گویشهای هلندی" از نسخهای از یک سیستم که برپایهی تولید آوایی ساخته شده استفاده کردهاند؛ این سیستم توسط المایدا و براون (1986) ساخته شده است که با استفاده از سیستم IPA تفاوت آواها را پیدا میکند. برای مقایسهی دو تلفظ از یک واژه در دو گویش متفاوت، آنها از الگوریتم لونشتاین استفاده کردهاند. الگوریتم لونشتاین سادهترین راه تبدیل یک واژه به واژهی دیگر را از طریق ادخال، حذف و یا جایگزینی یک آوا نشان میدهد. این تکنیک بر روی 360 گویش هلندی اعمال شده است. صورت آوانگاری 125 واژه در هر گویش گرفته شدند. نتیجهی پژوهش، شباهتهای دقیقی را با نقشههای گویش قدیمی نشان داده و نتایج پژوهشهای پیشین را تأیید کرده است.
ژرمان کولوما (2012) در مقالهی "اهمیت 10 ویژگی آوایی برای مشخص کردن مناطق گویشی در اسپانیا" به مطالعهی 10 ویژگی آوایی زبان اسپانیایی پرداخته و توانایی آنها را برای مشخص کردن مناطق گویشی تحلیل میکند. وی در پایان نتیجه میگیرد که پنج مورد از آنها برای این هدف مناسبند. انسجام جغرافیایی و نیز معیارهای آماری و گویششناختی مهمترین عوامل مورد استفاده برای سنجش فایدهی ویژگیهای مطالعه شده هستند.
شارلوت گوسکنز (2011) در مقالهای با عنوان "قضاوت غیرزبانشناسان از فاصلهی زبانی بین گویشها" به بررسی کمک نسبی فاصلهی جغرافیایی به ادراک تفاوتهای گویشی بین گویشهای نروژی که توسط غیرزبانشناسان درک میشوند، پرداخته است. تفاوتهای زبانی ادراکی از طریق پخش صدای 15 گویش نروژی برای گروههایی با همان 15 گویشها انجام شده است. از شنوندگان خواسته شده تفاوتهای زبانی هر گویش را با گویش خود تشخیص دهند. تفاوتهای زبانی از طریق درخواست از شنوندگان برای تشخیص تفاوتها تنها بر مبنای اسم مکانها انجام شده است. تفاوتهای دقیق زبانی با استفاده از الگوریتم لونشتاین اندازهگیری شدهاند. نتایج نشان داده است که پیشفرضهای غیرزبانشناسان در مورد تفاوتهای زبانی به طور عمده بر پایهی اطلاعات جغرافیایی است.
جرج امیلیو رزِ لابرادا (2012) در مقالهای با عنوان "تفاوت در ضمایر مفعولی سوم شخص در گونهی زبانی استان زامورا_اسپانیا_ برطبق دادههای ALPI" بیان کرده است که ضمایر شخصی مفعولی سوم شخص بدون تکیه تفاوتهای زیادی در دنیای اسپانیایی زبان دارند. چهار نظام اصلی یافت شدهاند: نظام ریشهشناختی (که در آن ضمایر تمایز حالت و جنسیت دارند) و 3 نظام ارجاعی (که در آنها تمایز حالت و جنسیت باقی نمانده است). این پژوهش مشخص کرده است که کدام یک از این چهار نظام در استان زامورا استفاده میشده است _در 1930_(این استان 3 منطقهی گویشی دارد). بررسی دقیق نشان داده است که استفاده از نظام ریشهشناختی در تمام استان رایج بوده و نظامهای دیگر در کنار آن به طور پراکنده وجود داشتهاند.
تاکویچیرو اونیشی (2010) در پژوهشی با عنوان "تحلیل گسترش گویششناختی ژاپنی" بیان میکنند که طبقهبندی اولین دورهی مطالعات زبانشناسی جغرافیایی بود. بعد از آن محققان به بررسی گسترش هر منطقهی جغرافیایی پرداخته و در واقع تمرکز خود را بر روی فاصلهها و ویژگیهای توپوگرافی گذاشتند. اما ویژگیهای جغرافیایی نقش مهمی در تحلیل گسترش گویشها دارند. همپوشیهای جغرافیایی و گویشی به عنوان مبنای و روش کار قرار گرفتهاند. مقایسهی بین دادههای جغرافیایی و دادههای گویشی نگرش کاملاً جدیدی را به روی ما باز میکند. زبانشناسی جغرافیایی هم اکنون در مرحلهای است که میتواند گسترهی علوم را تغییر دهد.
جان نربون، ویلبرت هیرینگا و پیتر کلایوگ (1999) در پژوهش "مقایسه و طبقهبندی گویشها" تفاوتهای زبانی را اندازهگیری و طبقهبندی کردهاند. در مقابل گویششناسی سنتی آنها به دنبال تعیین توصیف کاملی از تفاوتهای آهسته و روبهجلو بین گویشها هستند؛ به جای ویژگیهای قاطع و جداگانهی واژهها یا تلفظها. آنها بیان کردهاند که از این طریق ویژگیهای کلی از تفاوتهای گویشها به دست میآید. مؤلفان (عدم) ارتباط بین گویشها را با استفاده از سیستم لونشتاین اندازهگیری کردهاند.
ویلبرت هیرینگا، شارلوت گوسکنز و کنراد دسمت (2008) در پژوهشی با عنوان "دانش گویشی چه نقشی در ادراک تفاوتهای گویشی ایفا میکند؟" به دنبال یافتن پاسخ این سؤال بودهاند که اشخاص مورد پژوهش تا چه حدی قضاوت خود از تفاوتهای گویشی را برپایهی دادههای شنیداری و تا چه حدی آن را برپایهی دانش قبلی خود قرار میدهند. موارد مورد بررسی آنها تفاوتهای بین 15 گویش نروژی بود که توسط نروژیزبانها تشخیص داده شدند. این تفاوتهای ادراکی با تفاوتهای دقیق اندازهگیری شده برطبق آوانگاریها مقایسه شدند. با مقایسه و بررسی دقیق این نتیجه گرفته شده که شنوندگان قضاوت خود را تنها برپایهی اطلاعاتی که در طول تحقیق شنیدند قرار نمیدهند بلکه همچنین اطلاعات عمومی خود را نیز دخالت میدهند. این نتیجه از آنجا تأیید میشود که گروهی که گویش را تشخیص داده بودند تفاوتها را بهتر متوجه شدند تا گروهی که گویش را تشخیص نداده بودند.
جورجیا زلو (2010) در مقالهای با عنوان "حلقی شدگی وام-واژههای عربی در عربی مراکش: تحلیل آواشناختی سخنوران دوزبانه" به طور آماری این پیشبینی را که انطباق وام-واژهها در سخنوران دوزبانه رخ میدهد مورد آزمایش قرار داده است. این سخنوران با دو مورد روبرو هستند: نمود دقیق ذهنی واژه در زبان منبع و نیازهای واجی زبان مبدأ. پیشبینی این است که نتیجه این خواهد بود که کیفیت آوایی واژههای قرضی برای دوزبانهها متفاوت خواهد بود با کیفیت آوایی واژههای بومی زبان مقصد. واژههای فرانسوی هنگام ورود به عربی مراکشی با تولید ثانویه حلقی شدگی همراه میشوند؛ ویژگیای که بر واکههای مجاور نیز تأثیر میگذارد. برای آزمایش این پیشبینی دوزبانههای فرانسوی-عربی مراکشی، تلفظ دوزبانهها از واژههای بومی و واژههای قرضی بررسی شدند. نتایج پیشبینی را تأیید کرد.
ویلبرت هیرینگا و فبِ دِ وِت (2008) در پژوهش "مبدأ تلفظ Afrikaans: مقایسهای با زبانهای آلمانی غربی و گویشهای هلند" قصد داشتند مبدأ تلفظ Afrikaans را پیدا کنند. در ابتدا Afrikaans با هلندی معیار، فریزین معیار و آلمانی معیار مقایسه شده است. تفاوتهای تلفظی با سیستم لونشتاین اندازهگیری شدهاند. مشخص شد که Afrikaans به هلندی معیار از همه نزدیکتر است. در مرحلهی دوم تلفظ Afrikaans با 361 گویش در هلند و شمال بلژیک مقایسه شده است. مشاهده شد که Afrikaans به گویش Zoetermeer در جنوب هلند نزدیکترین است.
منابع
- آقا گل زاده، فردوس. (1385). برخی تغییرات آوایی و فرایندهای واجی فعال در گویش مازندرانی. گویش شناسی، 3، 5-10.
- آئینه نگینی، ولی الله. (1381). نگین سبز کرمان. کرمان: مرکز کرمانشناسی.
- اسدی گوکی، محمد جواد (1379). فرهنگ عامیانهی گلباف. کرمان: مرکز کرمانشناسی.
- اکبری شالچی، امیر حسین. (1386). واژه های فریبکار در فارسی افغانی. گویش شناسی، 1و2، 194-213.
- انجم شعاع، محمد. (1381). رایجترین اصطلاحات و گویشهای کرمان. کرمان: کرمانشناسی.
- بابک، علی. (1375). بررسی زبانشناختی گویش زرند. کرمان: مرکز کرمانشناسی.
- باغینی پور، مجید. (1389). پسوند /-u:/ در فارسی کرمانی و برخی گونههای دیگر فارسی در استان کرمان. مجموعه مقالات نخستین همایش بین المللی گویش های مناطق کویری ایران. دانشگاه سمنان: سمنان.
- برومند سعید، جواد. (1375). واژهنامهی گویش بردسیر. کرمان: مرکز کرمانشناسی.
- بقایی، ناصر. (1381). امثال فارسی در گویش کرمان. کرمان: مرکز کرمانشناسی.
- به جو، زهره. (1384). واج شناسی گویش خوانساری. گویش شناسی، 1و2، 41-63.
- پورحسینی، سید ابوالقاسم. (1370). فرهنگ لغات و اصطلاحات مردم کرمان. کرمان: مرکز کرمانشناسی.
- پرمون، یدالله. (1385). واکهکاهی در گويش کرمانی. نامهی پژوهشگاه ميراث فرهنگی، 14و15، 34-54.
- ثمره، یدالله. (1378). آواشناسی زبان فارسی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
- حاجیانی، فرخ. (1387). توصیف دستگاه واجی گویش تنگستانی. گویش شناسی، 1، 92-107.
- حاجیانی، فرخ. (1386). واژه های ویژه ی صید و صیادی و آبزیان در گویش بوشهری. مجلهی گویش شناسی، 1و2، 152- 168.
- حسینی موسی، زهرا. (1384). فرهنگ واژگان و کنایات شهر بابک. کرمان: مرکز کرمانشناسی.
- رضایتی کیش خاله، محرم. (1385). مصدر و ساخت آن در گویش تالشی. گویش شناسی، 1و2، 7-31.
- رضایی باغ بیدی، حسن. (1383). گویش ویدری. گویش شناسی، 3، 20-39.
- سامعی، حسین. (1383). گویش تجریشی. مجله ی زبان شناسی، 2، 27-36.
- سبزعلی پور، جهاندوست. (1387). واژه های مربوط به گندم را در زبان تاتی خلخال. گویش شناسی، 1، 107-126.
- سریزدی، محمود. (1380). نامهی سیرجان. کرمان: کرمانشناسی.
- سلامی، عبد النبی. (1385). بررسی اجمالی گویش کرشی. گویش شناسی، 3، 39-55.
- سلطانی نژاد، فرشته. (1385). واژههای مربوط به گردو در گونهی فارسی بافتی. گویششناسی،3، 163-172.
- شجری، رضا. (1385). برخی ویژگی های آوایی در لهجه ی کاشانی. گویش شناسی، 1و2، 75-85.
- صرافی، محمود. (1375). فرهنگ گویش کرمانی. کرمان: مرکز کرمانشناسی.
- طاهری، اسفندیار. (1385). فعل در گویش بختیاری. گویش شناسی، 1و2، 86-109.
- علمداری، مهدی. (1385). پژوهشی تازه در گویش دماوندی. گویش شناسی، 1و2، 61-73.
- فرهادی راد، یوسف. (1382). بررسی ریشه شناسانهی گویش بافت. کرمان: کرمانشناسی.
- فرهادی راد، یوسف (1380). فرهنگ تطبیقی واژگان گویش بافت با گویش کهنوج و زبانهای پهلوی، فارسی و انگلیسی. کرمان: مرکز کرمانشناسی.
- کرد زعفرانلو کامبوزیا، عالیه. (1381). فرایندهای واجی مشترک در گویشهای استان کرمان. نشریهی دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی؛ دانشگاه شهید باهنر کرمان، 12، 130-111.
- کرد زعفرانلو کامبوزیا، عالیه و آقا گل زاده، فردوس و رضایی، علی. (1387). برخی فرایندهای واجی در گونه ی زبانی شیرگاه از گویش مازندرانی. مجله ی زبان و زبان شناسی، 2، 93-105.
- کلباسی، ایران. (1389). فرهنگ توصیفی گونههای زبانی ایران. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- کیا، صادق. (1340). راهنمای گردآوری گویشها. تهران: ادارهی فرهنگ عامه.
- کیا، صادق. (1390). واژهنامهی شصت و هفت گویش ایرانی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- گلفام، ارسلان و عطا سعدی، ابراهیم. (1385). پسوندهای ترکی در زبان ترکمنی. گویش شناسی، 1و2، 41-53.
- مدرسی، یحیی (1391). درآمدی بر جامعهشناسی زبان. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- مشکوه الدینی، مهدی. (1374). ساخت آوایی زبان. مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد.
- منصوری، مهرداد. (1386). واژه ها و اصطلاحات مربوط به خرما در خاوران فارس. گویششناسی، 1و2، 184-193
- مؤید حسینی، مهری. (1381). گویش مردم سیرجان. کرمان: مرکز کرمانشناسی.
- میرزایی، جعفر و قیطوری، عامر. (1386). واژگان و اصطلاحات دامداری در گویش لکی. گویش شناسی،1و2، 169-184.
- نقوی، اکبر. (1385). فرهنگ گویش گوغر بافت. کرمان: کرمانشناسی.
- نیک نفس دهقانی، اسلام. (1377). بررسی گویش جیرفت و کهنوج. کرمان: مرکز کرمانشناسی.
- واعظ تقوی، محمد تقی. (1366). فرهنگ اصطلاحات کرمان. تهران: قائم.
- هاشمی ارسنجانی، سید عبدالعلی. (1385). پسوند «_َکی» /æki:/ و «کی» /ki:/ را در چند واژه ی ارسنجانی. گویش شناسی، 1و2، 109-12
References
- Chambers, J. C. and Trudgill, P. (1998). Dialectology. 2nd ed. New York: Cambridge.
- Coloma, G. (2012). The importance of ten phonetic characteristics to define dialect areas in Spain.
- Crystal, David (2003). A Dictionary of Linguistics and Phonetics. 5th ed. UC: Blackwell. Dialectologia, 9, 1-26
- Gooskens, C. (2011). Non-linguists’ judgements of linguistic distances between dialects. Dialectologia, 9, 27-51.
- Heeringa, W., & Braun, A. (2003). The use of the Almeida-Braun system in the measurement of Dutch dialect distances. Journal of Computers and Humanities, 37, 257-271.
- Heeringa, W., & de Wet, Febe. (2008). The origin of the Afrikaans pronunciation: a comparison to west Germanic languages and Dutch dialects.In: F. Nicolls (ed.), the 19th Annual Symposium of the Pattern Recognition Association of South Africa (159-164). Cape Town, South Africa.
- Heeringa, W., Gooskens, C., & De Smedt, K. (2008). What role does dialect knowledge play in the perception of linguistic distances?. Internation journal of Humanities & Arts Computing, 2, 243.
- Heeringa, W., Nerbonne, J., & Osenova, P. (2008). Detecting contact effects in pronunciation. Muriel Norde, Bob de Jonge and Cornelius Hasselblatt (eds.), Language Contact. New perspectives, 131-153.
- Kenstowicz, M. (1994) .Phonology in Generative grammar. Cambridge, MA: Blackwell.
- Malmcjear, Cirsten (2010).The Routledge Linguistics Encyclopedia. 3rd ed. USA: Routledge.
- McCabe, Anne. (2011). An Introduction to Linguistics and Language Studies. UC: Equinox Publishing Ltd.
- Nerbonne, J., Heeringa, W., & Kleiweg, P. (1999). Comparison and classification of dialects. '99 Proceedings of the ninth conference on European chapter of the Association for Computational Linguistics (281-282). Stroudsburg, PA, USA.
- Onishi, T. (2010). Analyzing dialectological distributions of Japanese. Dialectologia, I, 123-135.
- Osenova, P., Heeringa, W., & Nerbonne, J. (2007). A quantitative analysis of Bulgarian dialect pronunciation. Zeitschrift für Slavische Philologie, 66, 425-458.
- Roses Labrada, J. E. (2012). Variation in third-person object pronouns in Zamora-province Spanish, according to ALPI data. Dialectologia, III, 157-176.
- Zahedi, K., & Mehrazmay, R. (2011). Differences in Sorani Kurdish and English. Dialectologia, 7, 129-157.
- Zellou, G. (2010). Pharyngealization of French loanwords in dialectal Moroccan Arabic: an acoustic analysis of bilingual speakers. Dialectologia, 6, 95-108.