Loading...

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سرشت و منش

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سرشت و منش (docx) 25 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 25 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

2-2- سرشت و منش 2-2-1- نظریه زیستی شخصیت نظریه زیست شناختی شخصیت جایگاه ویژه ای در متون روانشناسی علمی جهان دارد.شاید بتوان سابقه تلاش برای پیوند دادن بین روانشناسی(روان)و زیست شناسی(تن)را در متون باستانی،نظریه چهار مزاج بقراطو حتی قبل از آن پی جست.گاه بازتاب این گونه نظریات را در متون به جامانده از فلاسفه ایرانی نیز میتوان دید،برای مثال ملاصدرا حدوث و پدیدآیی نفس را وابسته به جسم می داند.اینک نظریه های زیست شناختی شخصیت بر پایه های محکمی تکیه زده است؛پایه هایی که بدون تلاش و پافشاری افرادی مثل هانس آیزنک،جفری گری،نیومن،رابرت کلونینجر و دیگران نمی توانست شکل گیرد(کاویانی،1386). 2-2-2- پیوند بدن و ذهن پیشینه" پیوند بدن و ذهن" به یونان باستان و نظریه بقراط درباره ی "مزاج اربعه" برمی گردد. در قرن بیستم واژه شیمی عصبی(کنش های شیمیایی در سیستم عصبی)نقش بسزایی در نظریه پردازی رویکرد زیستی به شخصیت داشته است.سرشت،روان،رفتار و شخصیتاز جمله مقوله هایی هستند که از چندین جهت تحت تاثیر ژن ها قرار دارند.شاید بتوان به جرات گفت که نمی توان هیچ تفاوت فردی ای را یافت که بستگی به کنش ژن ها نداشته باشد(کلونینجر،1994). 2-2-3-ریخت های بدنی و سرشت ها در اوایل قرن بیستم ارنست کرچمر، روان پزشک آلمانی تن و منش را منتشر کرد که اولین گام های رویکرد زیستی علمی به شخصیت را باز می نماید. در آغاز، کرچمر به رابطه ای شکل های خاص بدنی و برخی از اختلال های روانی علاقه مند شد. او مواردی را از میان بیمارانش انتخاب و معرفی کرد سپس مطالعه منظمی را برای شناسایی این پدیده سامان داد و سرانجام به توصیفی از رابطه ریخت های بدنی و تشخیص های روانی دست یافت(کرچمر، 1926). پیرو کارهای کرچمر، روانشناس آمریکایی، ویلیام شلدن تلاش کرد تا رابطه شکل بدنی و سرشت های مختلف شد. در این طبقه بندی، شلدن سه ریخت بدنی را مطرح می کند. فربه تن (چاق)، ستبرتن (عضلانی) و باریک تن (لاغر استخوانی) او برای توصیف کسانی که به طور کامل رهیچ کدام از طبقات یاد شده نمی گنجیدند واژه ی «ساخت بینابین» را پیشنهاد داد. به این ترتیب طبقه بندی شلدن دارای خط کشی و مرز بندی های قطعی و مطلق نیست. در عوض او ساخت بدنی افراد را براساس سازگاری آن با هرکدام از این ابعاد رتبه بندی می کرد در نهایت یک سیستم درجه بندی کمی سه رتبه ای، وضعیت ظاهری بدن فرد را در یک بعد خاص تعیین می کرد (شلدن، 1942) در طبقه بندی شلدن، در مقابل سه ریخت بدنی، سه گونه سرشت شامل ویژگی های خاص دیده می شود که به وایسروتونیا، سوماتروتونیا و سریروتونیا موسوم هستند جدول 2-1 ویژگی های این سه گونه را توصیف کرده است. (شلدن، 1942)سپس شلدن به یافتن ارتباط های بین ریخت بدنی و سرشت پرداخت او با مطالعه ی 200 مرد سفید از میان ریخت های بدنی مختلف سه گانه و درجه بندی کمی سه عنصر سرشتی در خلال یک دوره ی پنج ساله، نشان داد که هرکدام از ریخت های بدنی را که براساس معیار شلدن تقسیم نموده بودند. تنها با یکی از سنخ های سرشتی همبستگی مثبت و یا دو سنخ دیگر، همبستگی منفی داشت. به این ترتیب، فربه تن با وایسروتونیا، ستبرتن یا سوماتوتونیا و باریک تن با سربروتونیا، همبسته بودند. شلدن نتیجه گرفت که تن و سرشت، تجلی بیرونی بنیادهای زیستی و ژنتیکی خاصی هستند. این تحقیقات، موجی از مطالعات مشابه را به همراه داشت که تلاش می کردند حیطه موشکافی را به جنبه های دیگر گسترش دهند به این ترتیب، شلدن به آزمون مشابهی در زنان پرداخت و دیگران به جستجوی ارتباط این یافته ها با عملکرد تحصیلی، بزهکاری، انتخاب شغل، آسیب شناسی روانی و دیگر زمینه ها پرداختند (دامون، 1955). با این وجود کار شلدن به لحاظ روش شناختی دچار مشکل بود و مورد انتقاد قرار گرفت به این ترتیب اهمیت درمیان محققان کاهش یافت. لیکن ارتباط شخصیت و جنبه های زیست شناختی هم چنان در کانون توجه برخی از روانشناسان باقی ماند و تحقیقات در این زمینه ادامه یافت(ویس، 1961). نمونه ای از ویژگی های سرشتی شلدن در جدول زیر آمده است. وایسروتونیاسوماتونیاسریروتویناآرامش در حالات بدنی و حرکات شیفته راحتی جسمانی واکنش کند شیفته مراسم سالم اجتماع آمیزی یکنواختی واکنشهای هیجانی تحمل و مسامحه خشنود از خود نرم و راحت در ایجاد ارتباط برون گرایی قاطعیت در حالت بدن و حرکات شیفته ماجراجویی بدنی ویژگی توانمندی نیازمند و روش و لذت از آنشیفته و ریسک و آزمایش شانس شجاعت در عمل آمادگی بدنی برای نزاع جسورانه عمل کردن در رقابت صدای بلند و مطمئن ظاهر کاملا پخته حالت بدنی و حرکات کنترل شده، واکنش های عمومی سریع و شتاب زده شیفته خلوت خود تعمق و تامل در مسائل ذهنی توجه زیاد از حد تنش زدگی پوشاندن احساسات خود کنترل هیجانی ترس از نگاه دیگران ترس از حضور در جمع بازداری از ابراز خود در جمع فشار کلامی و فشار در آن واحد منش ظاهر مصمم جدول 2-1- ویژگی های سرشتی شلدن 2-2-4-سه نوع سرشت مستقل سه نوع سرشت فراگیر را از همان ابتدای تولد می توان شناسایی و ارزیابی کرد، که می تواند در سرتاسر زندگی نسبتا ثابت بماند (اسرتلا، 1987، تارت، 1988) تفاوت های رفتاری مشهود از این دست، زیر سه عنوان اصلی قابل طبقه بندی است: اجتماع پذیری، هیجان پذیری (هیجانیت)، و سطح فعالیت به این سه ویژگی عمده صفات خصلت های سرشتی نیز گفته می شود سرشت فراتر از تنها یک دسته نشانه های اولیه، به صورت مواد خامی عمل می کنند که سرانجام شخصیت از آن پدید می آید (اندلر، 1989). شواهد تحقیقی نشان می دهد که این سه طبقه شخصیتی اجتماع پذیری- هیجان پذیری و سطح فعالیت از بدو تولد وجود دارد، در طی زندگی تداوم می یابد و بر امور گوناگونی تأثیر می گذارد(باس و پلومین، 1984). 2-2-4-1-اجتماع پذیری اجتماع پذیری طیف گسترده ای از شیوه های برخورد با محیط اجتماعی را شامل می شود از یک سو کودکانی دارای کمینه (حداقل) اجتماع پذیری تمایل به گوشه گیری و دور ماندن از تماس های اجتماعی دارند و از سوی دیگر کودکان دارای پیشینه (حداکثر) اجتماع پذیری با افراد پیرامون راحت هستند رفتار دوستانه دارند و توانایی و ظرفیت تماس اجتماعی با بیش از یک نفر از خود بروز می دهند کودکان نوع اول کودکان دشوار و کودکان نوع دوم کودکان آسان نامیده می شوند براساس این ویژگی کودکان را در نقطه ای از این پیوستار (بین دو حد نهایی اجتماع آمیزی و اجتماع گریزی) می توان جای داد یافته ها نشان می دهد که این ویژگی در سنین بزرگسالی با فرد می ماند. کودکان آسان در بزرگسالی اجتماع گریز می شوند (کی گان و استیدمن، 1991). در یک مطالعه طولی، تغییرات رفتاری و شخصیتی کودکان غیراجتماع پذیر در طی سه سال مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد پسران خجالتی در مقایسه با همسالان دیگرشان به احتمال زیادتری، دیرتر ازدواج می کنند، دیرتر بچه دار می شوند، دیرتر شغل ثابت پیدا می کنند و به دستاورد شغلی کمتری دست می یابند و همچنین دختران خجالتی نسبت به همسالان خود به احتمال کمتری الگوی معمول ازدواج، تربیت فرزندان و خانه داری را دنبال می کنند(کسپی و همکارانش، 1988). به علاوه دوقلوهای یک تخمکی به لحاظ ویژگی اجتماع پذیری، بیشتر از دوقلوهای دوتخمکی به یکدیگر شبیه هستند (رویس و پاول، 1983). دانیلز و پلومین در مطالعه ای که تقریبا بر روی 13000 دوقلوی سوئدی صورت گرفت، میزان همبستگی ویژگی اجتماع پذیری بین دوقلوهای یک تخمکی 54/0 برای مونث ها و 47/0 + (برای مذکرها) به دست آمد ضرایب همبستگی برای دوتخمکی ها به ترتیب 2/0+ و 20/0+ بود. در مطالعه دیگری دریافتند که نوزاد خوانده ها به مادران زیستی خود (که هیچ تماسی با آنها نداشتند) بیشتر شبیه هستند تا مادر خوانده های خود به نظر می رسد اجتماع پذیری با خصلت شخصیتی برون گرایی در بزرگسالی، همپوشی دارد. نسبت این دو ویژگی رفتاری کودکی و بزرگسالی تداوم ویژگی های سرشتی را تایید می کند (کاویانی، 1386). 2-2-4-2-هیجان پذیری (هیجانیت) هیجان پذیری به آمادگی فرد برای برانگیختگی فیزیولوژیک در پاسخ به محرک های محیطی گفته می شود این بعد از سرشت به لحاظ آسانی برانگیخته شدن سطحی از تحریک که فرد را به پاسخ وادار می سازد و سرشت برانگیخته شدن میزانی که طرد در مقابل محرک برانگیخته می شود از فردی به فرد دیگر متفاوت است. شواهد علمی نشان میدهد که سطح هیجان پذیری افراد (بعد آسان برانگیخته شدن) ذاتی است و کودکان از بدو تولد در این بعد متفاوت هستند تلکن مطرح می سازد که این دو گرایش از یکدیگر مستقل هستند پس فرد ممکن است مکررا واکنش های منفی شدید را بروز دهد لیکن به ندرت هیجان های مثبت را تجربه کند هرچند به این تفاوت کمتر توجه شده است اما می تواند کاربرد جدی برای شخصیت داشته باشد در زندگی معمول شاهد افرادی بوده ایم که بیشتر به بدبینی و شک متمایل بوده اند و دیگرانی را هم دیده ایم که بیشتر با خوش بینی یا واقعیت ها برخورد می کرده اند. این مشاهدات می تواند در راستای تمایل به هیجان های منفی یا مثبت معنی یابد (تلگمن، 1985). 2-2-4-3-سطح فعالیت باس و پلومین سطح فعالیت را به لحاظ شدت و سرعت در افراد متفاوت می دانند کمتر کسی تردید دارد که سطح فعالیت یا مقوله سرشت پیوند ندارد؛ به این ترتیب، می توان آن را قابل انتقال از نظر وراثت دانست (ایتون وانس، 1986). یک کودک فرضی در دو سال اول حیاتش، سطح فعالیت نسبتا ثابتی دارد، لیکن کودکان به این لحاظ از یک دیگر متفاوت هستند (گلدسمیت و کمپوس، 1990). مطالعات متعددی نشان داده است که احتمال پرفعال شدن کودکان دارای والدین پرفعال، 10 برابر کودکانی است که چنین والدینی ندارند (کانت ول، 1972). این یافته ها بر این فرض که تفاوت های فردی در زمینه سطح فعالیت ذاتی است، صحه می گذارد. 2-2-5-خصلت ها و ابر خصلت ها سنخ های سرشتی حاکی از همان تفاوت هایی است که در رفتار نوزادان دیده می شود و به نظر می رسد که شالوده در بزرگسالی است. یعنی الگوهای رفتاری منظمی که تکوین می یابند و در تعامل مستمر با محیط تحول می یابند. خصلت ها یا الگوهای رتفاری در قالب دامنه های خاصی قابل جمع هستند این دامنه های فراگیر را ابر خصلت ها می نامند. (کاویانی، 1386) شیوه ی ارزیابی و تشریح سنخ های سرشتی و خصلت ها (یا ابر خصلت ها) بسیار متفاوت است چرا که توانایی نوزاد برای ارتباط با دیگران و محیط محدود است به این ترتیب مشاهده رفتار او مبنای استنباط قرار می گیرد، مانند زمان واکنش برای شروع گزیده مدت گریه و حرکات بدنی این در حالی است که ارزیابی خصلت های شخصیتی بزرگسالان معمولا، صورت پرسشنامه های خودگزارشگر و توصیف گرایشهای رفتاری خاص است. بنابراین خصلت های شخصیتی، اختصاصی تر و مفصل تر از سنخ های سرشتی است (کاویانی، 1386) نظریه های زیستی شخصیت دامنه های (یا خصلت های) گوناگونی را پیشنهاد داده اند. برای مثال کاتل، 16 دامنه رفتاری آیزنک، 3 دامنه رفتاری مک گری و کوستا، 5 دامنه رفتاری، تلگمن 7 دامنه رفتاری و کلونینجر، 4 دامنه رفتاری را مطرح ساختند (کاویانی و همکاران، 1384). 2-2-5-1-روان پریشی گرایی مک کری و کوستا اذعان می کنند که روان پریشی گرایی ترکیبی از سه دامنه رفتاری (از 5 دامنه رفتاری در نظریه این دو مولف) است. توافق پذیری اندک وجدانی بودن ضعیف و فراخ اندیشی اندک، آیزنک مطرح می سازد که افراددارای ویژگی روان پریشی گرایی قوی گرایش به روان پریشی (سایکوز) دارند. شواهد تحقیقی قابل توجهی وجود دارد که شالوده زیستی برای پدیدآیی و بروز روان پریشی گرایی را تایید می کند، شواهدی که با یافته های اسکیزوفرنیا در این زمینه همخوانی دارد (آیزنک، 1970). 2-2-5-2-برون گرایی آیزنک معتقد است که سنخ های شخصیتی توارثی هستند (آیزنک، 1975). از میان ابعاد مطرح شده توسط آیزنک، بعد درون گرایی- برون گرایی بیشترین شواهد را در تایید این ادعا دارد. یک مطالعه گسترده بر روی بیش از 000/14 جفت دوقلو در فنلاند، شواهد قابل استنادی را برای توارثی بودن برون گرایی و روان نژندی گرایی به دست داده است (رز و همکاران، 1998) یک مطالعه ی سوئدی بر روی جمعیتی از دوقلوها از فرزند خوانده ها انجام شد به تخمین 41/0+ برای وراثت پذیری برون گرایی رسید(پدرسن و همکاران، 1988). دو مطالعه دیگر، یکی در ویرجینیا (هیث و همکارانش، 1992) و دیگری در استرالیا (هیث و همکارانش، 1994)و 50/0+ برای برون گرایی دست یافتند. آیزنک پیشنهاد می دهد که رد پای گرایش درون گرایی- برون گرایی را شاید بتوان در سطح فعالیت سیستم های خاص مغزی به خصصوص سیستم فعال ساز تورینه ای بالا روند پیدا کرد. این سیستم در فعال ساختن مراکز برین مغز نقش دارد و بر تنظیم حالت های آگاهی (هشیاری) اثر می گذارد. وقتی این سیستم کاملا فعال است فرد سرحال و گوش به زنگ است و چنانچه فعالیت آن کم باشد، فرد حالت های خواب آلودگی و بی حالی را گزارش می کند (آیزنک، 1967). براساس نوشته های آیزنک، افرادی که در مقیاس برون گرایی نمره بالایی می آورند، دارای قشر مخ برانگیختگی، کمتر و آستانه حسی بیشتر از دیگران هستند. به این ترتیب آنها مجبورند برای بالا نگه داشتن سطح فعالیت مغزشان، به دنبال تحریک باشند و از یکنواختی بپرهیزند. آیزنک می نویسد که این افراد در پی محیط های پرهیجان و پرتحرک هستند، زیرا تشنه تحریک (تحریک جو) هستند (آیزنک، 1975) در مقابل درون گراها (که نمره پایین در برون گرایی می آورند)، به راحتی برانگیخته می شوند و بنابراین از تحریک دوری می کنند. این فرض را شواهدی پشتیبانی می کند (بولجر و شیلینگ، 1991). سوای پژوهش هایی که بر روی نمونه های انسانی صورت گرفته است، خط تحقیقی دیگری بر روی حیوانات و رفتارهای مشابه آنها متمرکز شده است که موجب نظریه پردازی های گسترده تری در این زمینه شده است (کاویانی، 1386). جفری گری در مقام یک نوروپسیکولوژیت ممتاز مبتنی بر کنش های مغزی، به نظریه پردازی در زمینه شخصیت پرداخته است که به نوبه خود تفاوت های مشاهده شده بین درون گراها و برون گراها را بر حسب فرایندهای زیست شناختی تبیین می کند نظریه گری بر یافته های برآمده از یافته های حیوانی او در زمینه یادگیری و فیزیولوژیکی استوار است.بر طبق نظریه گری،سیستم فعال سازی رفتار(BAS)به عنوان برانگیزاننده رفتاری در حیوانات و انسان برای دست یابی به خواهش ها و پاداشها عمل می کند.در نظریه گری، سیستم (BAS) مسئول کنترل هیجان های مثبت است (کاویانی، 1386). در مقابل سیستم بازداری رفتاری (BIS) به عنوان عاملی برای هشدار به فرد برای توجه به احتمال خطر در تنبیه عمل می کند. بنابراین فرد را از هدف جویی باز می دارد. فعالیت در سیستم BIS به احساس های اضطراب و ترس می انجامد و فرد را متوجه نشانه هایی می کند که هشدار دهنده خطر است افراد به لحاظ آمادگی و سطح حساسیت به این دو سیستم مکمل، متفاوت هستند فعالیت بیش از حد در BIS به اضطراب زیاد منتهی می شود و موجب می شودتا فرد به تنبیه و پیامدهای منفی حساس شود کار کنترل عاطفه و هیجان های منفی به عهده سیستم BIS است. حساسیت زیاد به تنبیه که ناشی از فعالیت زیاد BIS است با اضطراب، غم، ترس و ناکامیهمراه است. بر طبق مدل گری، این دو سیستم متعادل، در مجموع تفاوت های رفتاری موجود در بین درون گراها و برون گراها را سبب می شود. فعالیت این دو سیستم یک دامنه ی دیگر شخصیتی یعنی روان نژندی را سبب می شود. واقع شواهد علمی نشان می دهد که فعالیت سیستم فعال سازی رفتاری با بعد درون گرایی- برون گرایی مربوط است و فعالیت سیستم بازداری رفتاری پیوند نزدیکی یا بعد پایداری هیجانی- روان نژند گرایی دارد (کاویانی، 1386). 2-2-5-3-روان نژندی گرایی شبیه سرشت هیجان پذیری است. هیجانهای منفی، شاخص روان نژندی گرایی محسوب می شوند (نگرانی، ناامنی به خود مشغولی و تغییر خلق) در قطب مخالف روان نژندی گرایی افراطی، افرادی قرار دارند که از نظر هیجانی، پایدار (ثابت) به نظر می رسند، خوددار هستند و بر خود کنترل دارند (بارکر، 1986). فرد دارای خصلت روان نژندی گرایی، به هنگام رخداد مسائل سازگاری و موقعیت های استرس آور، در معرض افسردگی (یکی از شایع ترین اختلال های روانی) قرار می گیرد. افزون بر این فردی که نمره بالایی در روان نژندی گرایی به دست آورد مستعد اضطراب،سرزنش خویشتن داری و کناره گیری سریع از موقعیت های ناکام کننده است(بارکر،1986). از سویی دیگر،هرچه فرد خصلت روان نژندی کمتری داشته باشد،معنای بیشتری در زندگی حس میکند(آداد،1987).به نظر می رسد که روان نژندگرایی نسبتا وراثت پذیر است.میزان این وراثت پزیری 31/0 تخمین زده شده است(پترسن و همکاران،1988). 2-2-6-زیست شناسی و آمادگی های فردی ورای دامنه های گسترده شخصیتی ،یافته های پژوهشی متعددی وجود دارد که نشان می دهد عوامل زیست شناختی فرد در آمادگی های رفتاری او موثر هستند.دو نوع از این آمادگی های فردی که شواهد علمی معتبری مبنی بر وجود زیرساخت های زیستی پشتوانه آنهاست،شامل پرخاشگری و تحریک جویی است(کاویانی،1386). 2-2-6-1- پرخاشگری یافته های فرآینده پیرامون پرخاشگری انسان حاکی از این است که این ویژگی دارای شالوده ی زیستی است و یک ویژگی جهانی به حساب می آید.پژوهش های جدید به روشنی بین انواع مختلف و شکل های گوناگون بیان پرخاشگری(مستقیم/غیرمستقیم و کلامی/غیرکلامی)تمایز قائل هستند.تحقیقات اخیر تلاش کرده است انواع اشکال غیر مستقیم(در مقابل غیر مستقیم)و کلامی(در مقابل غیر کلامی)پرخاشگری را مورد ارزیابی قرار دهد.نتایج نشان می دهد که زنان ممکن است که به اندازه مردان پرخاشگر باشنداما به احتمال قوی واکنش خود را بیشتر به صورت غیر مستقیم و کلامی نشان می دهند(بوربانک،1994،اریورز و اسمیت،1994)می شود . 2-2-6-2-تحریک جویی تحریک جویی را نخست آیزنک به عنوان ویژگی هم پیوند با برون گرایی توصیف کرد ما روین زوکرمن (1994-1997) برداشت متفاوتی از تحریک جویی ارائه می دهد از نگاه او تحریک جویی به عنوان خصلتی تعریف می شود که به وسیله جستجوی تحریک ها (حس ها) و تجربه های متنوع، نوظهور، پیچیده و شدید و نیز تمایل به خطر پذیری جسمی، اجتماعی، قانونی و مالی برای رسیدن به آن تعیین می گردد (زوکرمن، 1994) افراد دارای تحریک پذیری بالا به جستجوی تحریک در موقعیت های مختلف و به شکل های متعدد گرایش دارند (که این می تواند شامل موقعیت های خطرزا هم بشود) این افراد به تجربه مصرف مواد انجام سکس و ورزش متمایل هستند، افرادی که نمره بالایی در تحریک جویی می آورند، همچنین در مقابل تغییرات در سطح تحریک، واکنش بیشتر بروز میدهند در مقابل افراد دارای تحریک جویی پایین، کاهش در واکنش را آشکار می سازد (زوکرمن، 1991). 2-2-7-ویژگی های شخصیت در نظریه هانس آیزنگ روان شناسان همواره بر اهمیت پرداختن به الگوهای اساسی رفتار در انسان ها تاکید کرده اند و در این مسیر کاوش های زیادی برای دستیابی به ابعاد اصلی شخصیت سامان داده است. پاولف فیزیولوژیست روسی به دو روند اساسی در مغز اعتقاد داشت. این دو روند عبارتند از: (برانگیختگی) و مهار (بازداری) در واقع این دو روند به موجودزنده کمک می کند تا واکنش هایی را در جهت سازگاری از خود بروز دهد او معتقد است این دو روند از نظر شدت، تعادل و تحرک می توانند متفاوت باشند. بهنظر می رسد که پیش از پاولف، مسئله تیپ های انسانی و حیوانات عالی، توسط نابغه یونانی (بقراط) بررسی شد، روش او در تقسیم بندی تیپ های عصبی براساس به اصطلاح "مزاج های" گوناگون صورت گرفته است. بعدها در اوایل قرن بیستم گوستا و یونگ دو نوع گرایش در برابر شرایط محیطی را در انسان مطرح می سازد. این دو گرایش را وی برون گرایی- درون گرایی می نامد. یونگ معتقد است که گرایش برون گرا یا جریان لیبیدو به خارج، کشش به سوی رویدادهای بیرونی، علاقه به اشیاء و اشخاص مشخص می شود، در حالی که گرایش درون گرا در قطب مقابل برون گرایی قرار دارد و در آن جریان لیپدو رو به سوی درون دارد و با تمرکز بر عناصر ذهنی پیوند خورده است. درون گرایان در ارتباط خود با اشخاص و اشیاء بی اعتماد هستند و تمایل به غیر اجتماعی بودن دارند. تامل و تفکر برای آنهاجنبه ترجیحی دارد. یونگ چهار عملکرد (کنش) روانی را در رفتار آدمی بر حسب شناخت (عقلانی، هیجانی، حسی و شهودی) و از ترکیب دو بعد برون گرایی و درون گرایی و چهار عملکرد روانی هشت سنخ شخصیتی را پیشنهاد داد (کاویانی، 1386). 2-2-8-سه بعد شخصیت آیزنک با بررسی متون به شواهدی دست یافت که حاکی از وجود دو بعد مهم و به وضوح برجسته بوده یعنی بعد برون گرایی، درون گرایی و روان نژندگرایی (هیجان پذیری یا ثبات- بی ثباتی) (آیزنگ، 1970). شکل 1-3 رابطه این عوامل یا ابعاد رادر چهارچوب طرح جالینوس کانت و ونت مبتنی بر سرشت های چهارگانه نشان می دهد و نتایج شمار بسیاری از عملیات تحلیل عاملی برای یافتن همبستگی های درونی خصلت های گوناگون در جمعیت های انسانی مختلف را به شکل نمودار بازنمایی می کند. تحقیقات تجربی تاکید کننده این مطلب است که ویژگی های نمایان در این شکل و ویژگی های مشابه دیگر که به دلیل اختصار از آن ذکری به میان نیامده است، برحسب این دو بعد قابل تبیین هستند (کاویانی، 1386). رابطه برون گرایی/ درون گرایی و روان نژندی/ اثبات در طرح قبلی شخصیت 720090115570بی ثبات ثبات ثباتزودرنجبی قرار پرخاشگرغریب پذیرتغییر گراتکانشی خوش بین فعال برون گرامضطربکم انعطافهشیاربدبینخودگرامردم گریزبی سر و صدادرون گرامتمایل به بازداریساکنمتعادلسوداویدمویتهییجیمتعادلصفراویبلغمیمتمایل به بازداریمتعادلساکندمویتهییجیمتعادلمتحرکمردم آمیزمعاشرتیپرحرفپاسخ دهندهسهل گیر سرزندهبی خیالرهبرباثباتنافعالفکورراحتخوددارباثباتثبات هیجانیآرام00بی ثبات ثبات ثباتزودرنجبی قرار پرخاشگرغریب پذیرتغییر گراتکانشی خوش بین فعال برون گرامضطربکم انعطافهشیاربدبینخودگرامردم گریزبی سر و صدادرون گرامتمایل به بازداریساکنمتعادلسوداویدمویتهییجیمتعادلصفراویبلغمیمتمایل به بازداریمتعادلساکندمویتهییجیمتعادلمتحرکمردم آمیزمعاشرتیپرحرفپاسخ دهندهسهل گیر سرزندهبی خیالرهبرباثباتنافعالفکورراحتخوددارباثباتثبات هیجانیآرام جدول 2-2- رابطه برون گرایی و درون گرایی و روان نژندی/ ثبات در چهارچوب طرح جالینوس کانک و ونت آیزنگ منکر این نیست که غیر از این دو عامل (EN) عامل دیگری در شخصیت دخیل نیستاما باور دارد که این دو عامل بیش از عوامل احتمالی دیگر در توصیف شخصیت موثر است (آیزنگ و آیزنگ، 1985) از سال 1952، فرضیه ای را مطرح ساخت مبنی بر این بعد سومی از شخصیت وجود دارد که مستقل از EN است این بعد سوم "روان پریشی گرایی" نام گرفت و این بحث را دامن زد که درست آن گونه که روان نژندی یک افراط آسیب شناختی در خصیصه زیر ساز "روان پریشی گرایی" است، روان پریشی نیز (آیزنگ، 1970) این فرضه مبتنی بر دو فرض نظری عمده بود: 1) نابهنجاری های روانی اساس در نقطه مقابل و در ادامه پیوستار وضعیت بهنجار قرار دارد. 2) روان نژندی و روان پریشی ابعاد کاملا متفاوت و مستقل از یکدیگرند. هر دو فرض پشتوانه تجربی هستند (آیزنگ، 1970). بعدها جزئیات وراثتی زیرساز مفهوم بعد "روان پریشی گرایی" نیز تبیین گردید (آیزنگ، 1972). روان پزشکان و روان شناسان همواره توجه خاصی به رابطه وراثتی بین روان پریشی و آسیب شناسی داشته اند. فرزندان مادران روان پریش که بلافاصله بعد از تولد از مادران خود جدا شده و تحت سرپرستی والدین سالم رشد کردندف درجات بالایی از گرایش های روان پریشی و منش سایکوپات/ مجرم را از خود بروز دادند. این یکی از چندین شواهدی است که وجود ارتباط نزدیک بین روان پریشی (به ویژه اسکیزوفرنیا) و آسیب شناسی روانی را ثابت می کند. بنابراین، از آنجا که نظریه آیزنک مبتنی بر سرشت است. روان پریشی گرایی (P) به عنوان بعد سوم شخصیت مطرح گردید (کاویانی، 1386). 2-2-9-ویژگی های شخصیت در نظریه رابرت کلونینجر 2-2-9-1-ابعاد سرشت: کلونینجر کار خود را بر ساختار شخصیت به منظور ارائه طرحی آغاز نمود که تفاوتهای موجود را در بیماران اختلال جسمی سازی (شکایت از مشکلات جسمی یا سندرم بریکت) تبیین می کردد (کلونینجر، 1986). او دریافت که بیماران با اضطراب جسمانی دارای نشانه های شخصیتی تکانشور- پرخاشگر هستند، در حالی که بیمارانی که دارای اضطراب شناختی یا ذهنی فراگیر هستند، نشانه های شخصیتی وسواسی- اجباری را نشان می دهند. قبلا آیزنگ با استفاده از پرسشنامه شخصیتی آیزنگ (EPQ) نشان داده بود که بیماران هیستریک و سایر بیماران دارای اضطراب جسمی از تیپ شخصیتی روان نژند- برون گرا برخوردار هستند. در حالی که افراد هیجانی با روان نژند دارای اضطراب شناختی، تیپ شخصیتی روان نژندی درون نگر دارند (آیزنگ و آیزنک، 1976). کلونینجر مدلی عمومی ارائه داده است که شخصیت بهنجار و نابهنجار را در برمی گیرد. او به عنوان منتقد نظریه آیزنگ معتقد است که مدلهای ارائه شده براساس یافته های تحلیلی عاملی نارسا و ناقص هستند. از دیدگاه او نظریه های آیزنک و دیگران فقط جنبه های فتوتایپی شخصیت را که قابل مشاهده اند می سنجند. براین اساس در این نظریه ها، معمولاً ساختارهای فتوتایپی و ژئوتایپی یکسان فرض می شوند او معتقد است که بعد برون گرایی آیزنک از نظر ژنتیکی دارای ماهیتی ناهماهنگ است. برون گرایی از نظر او ترکیبی از ویژگی های تکانشوری و اجتماع آمیزی است که از نظر ژنتیکی مستقل از یکدیگرند. البته کلونینجر خود معترف است که نظریه جفری گری در ساختار زیربنای نظریه او و برای ساخت TCI نقش مهمی داشته است. گری با شواهد آزمایشی نشان داد که با داروهای ضد اضطراب هم روان نژندی گرایی کاهش پیدا می کند و هم برون گرایی افزیاش می یابد (گری، 1981). او نتیجه می گیرد که اضطراب می تواند به عنوان یک بعد مستقل شخصیت باشد و نه محصولی از ترکیب دو بعد درون گرایی و روان نژندی گرایی که در نظریه آیزنک مطرح گردیده است علاوه بر این، تکانشوری بیش از آنکه ترکیبی از برون گرایی باشد، دارای ویژگی های مستقل است. گری نشان داده است که در شرایط یادگیری عامل یا کنشگر در شرایط تنبیه، میزان یا نرخ پاسخ دهی با افزایش نمره اضطراب افزایش پیدا می کند. در حالی که در شرایط پاداش، میزان ارائه پاسخ با افزایش نمره تکانشوری هم سو است، این در حالی است که این یافته ها با ابعاد آیزنک ارتباطی را نشان نمیدهد. قابل ذکر است که گری برای اضطراب و تکانشوری به ترتیب سیستم های بازداری رفتاری (BIS) و فعال سازی رفتاری (BAS) را پیشنهاد نموده است. وی با گردآوری شواهد آزمایشی تجربی نشان می دهد که هریک از این سیستم ها در انسان و حیوان دارای مدار عصبی اختصاصی و مستقل از دیگری می باشد. البته علاوه بر دو سیستم مورد اشاره در اینجا، گری سیستم سومی را به عنوان سامانه ستیز و گریز نیز مطرح می سازد که برای آن نیز مدار عصبی ویژه ای را تعریف نموده است (گری، 1981) کلونینجر علاوه بر استفاده از یافته ها و نظریه گری، از نظریه شخصیتی روانپزشک سوئدی، هنریک سجوبرینگ نیز استفاده کرده است او مدلی بر اساس نظریه های عصبی- زنتیک ارائه کرده است. سجوبینگ سه بعد متانت (در مقابل تکانشوری)، اعتماد (در مقابل وسواسی- اجباری) و پایداری (در مقابل ویژگی دمدمی مزاج اجتماع آمیز) را مطرح می کند . کلونیجر مدل عصبی- زیستی خود را برای توضیح مولفه های سرشت ارائه کرد گام اول او معتقد است که سامانه های سرشتی در مغز دارای سازمان یافتگی کارکردی متشکل از سامانه های متفاوت و مستقل از یکدیگر برای فعال سازی و تداوم و بازداری رفتار در پاسخ گویی به گروه های معینی ازمحرک هاست. فعال سازی رفتاری در پاسخ به محرک های نو و نشانه های پاداش و رهایی از تنبیه است بنابراین تفاوت های فردی در چنین قابلیتی «نوجویی» نامیده می شود. بازداری رفتاری در پاسخ به محرک های تنبیه یا نبودن پاداش است. تفاوت های فردی در قابلیت وقفه با بازداری رفتاری آسیب پرهیزی نامیده می شود رفتاری که با پاداش تقویت می شود معمولا تا مدتی پس از قطع پاداش ادامه می یابد کلونینجر تفاوت های فردی در تداوم پاسخ پس از قطع پاداش را پاداش- وابستگی نام گذاری کرد (کلونینجر، 1987). بدین ترتیب در قسمت سرشت، کلونینجر این سه بعد را که هریک دارای چهار مقیاس فرعی هستند معرفی کرد و بعد چهارم را که فاقد زیر مقیاس است پیشتکار نامید. به کارگیری آزمون نشان داد که ابعاد مطرح شده بسیار با ثبات، پایدار و مستقل ازتغییرات خلق هستند و فقط آسیب پرهیزی به طور گذرا و موقتی به هنگام افسردگی و یا هیجان زدگی افزایش پیدا می کند (کلونینجر، 1987؛ کلونینجر و همکاران، 1991 براون و همکاران، 1992؛ شوراکیک و همکاران، 1992 پرنا و همکاران، 1992، جوفه و همکاران، 1993) همچنین نوجویی در بیماران دو قطبی دارای علائم خفیف هیپومانی به طور موقت و گذرا افزایش پیدا می کند (استراکوازکی و همکاران، 1993). افزون و مهمتر اینکه در یک مطالعه نسبتا گسترده بر روی دو قلوها شواهدی دال بر تایید چهار بعد سرشت که عبارتند از: نوجویی، آسیب پرهیزی، پاداش- وابستگی و پشتکار صورت گرفت و نشان داد که هریک از این ابعاد به تنهایی از نظر ژنتیکی همگن و با یکدیگر متباین هستند. این مطالعات نشان داد که عوامل محیطی گاهی تأثیر اندکی بر بعدهای پشتکار و پاداش وابستگی دارند اما عامل مشترک ژنتیک بین آنها وجود ندارد (استالینگز و همکاران، 1994). بدین ترتیب مدل ارائه شده به نحوی است که می تواند عوامل ژنتیک و عوامل محیطی را در زیر بنای شخصیت به تفکیک تبیین کند (کاویانی، 1386). مدل (چهار بعد سرشت) با الگوی باستانی طبایع بقراط همخوان است. براین اساس طبع سوداوی مترادف است آسیب پرهیز، صفراوی مترادف نوجو، دموی مترادف پاداش- وابسته طبع بلغمی مترادف بعد پیشتکار در نظر گرفته شده است هم چنین کلونینجر معتقد است که چهار سرشت با هیجان های اصلی بشری نزدیک هستند. چنانچه ترس با آسیب پرهیزی، خشم یا نوجویی، عشق با پاداش وابستگی، تسلط با پشتکار مرتبط دانسته شده است (کلونینجر، 1994؛ کلونینجر و شوراکیک، 2000). 2-2-9-2-ابعاد منش از نظر کلونینجر مدل چهار بعدی سرشت طراحی را برای تفکیک انواع مرسوم اختلالات شخصیت ارائه می کند (کلونینجر، 1987). هرچند نمی تواند وجود یا عدم وجود اختلال شخصیت را محرز و قطعی نماید (کلونینجر و همکاران، 1994) از این دیدگاه نظری، منش شناسی شخصیت به تفاوت های بین فردی در انگاره های مربوط به خود پنداره پیراموان اهداف و ارزش ها اشاره دارد. کلونینجر سه بعد برای منش در نظر می گیرد. در این مجموعه بعد خود- راهبریبر پایه ی پنداشت از خویشتن به عنوان یک فرد مستقل که دارای زیرمجموعه های وحدت، احترام عزت، تاثیربخشی، رهبری و امید است. توسط وی تعریف شده است همچنین بعد همکاری بر پایه ی پنداشت از خویشتن به عنوان بخشی از جهان انسانی وجامعه قرار دارد از آن حس اجتماعی، رحم و شفقت، وجدان و تمایل به انجام امور خیریه مشتق می شود علاوه بر این دو بعد،بعد خود- فراروی بر پایه مفهوم از خویشتن به عنوان بخشی از جهان و منابع پیرامون آن مطرح شده است که با پندارهای حضور رازگونه، ایمان مذهبی، متانت و صبوری غیر مشروط همراه است (کلونینجر، 1994). منابع -آهی،ق.(1385).هنجاریابی فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره یانگ(بررسی ساختار عاملی)بین دانشجویان دانشگاه تهران در سال 84-1383.پایان نامه کارشناسی ارشد سنجش و اندازه گیری،دانشگاه علامه طباطبایی. -اصغر نژادفرید،علی اصغر؛عاطف وحید،محمدکاظم؛بوالهری،جعفر؛مجله روان پزشکی و روانشناسی بالینی ایران زمستان 1386-شماره 51. -اختیاری، حامد رضوان فرد، محمد، مکری، آذرخش (1387) تکانشگری و ابزارهای گوناگون ارزیابی آن بازبینی دیدگاهها و بررسی انجام شده، مجله روان پزشکی و روان شناسی بالینی ایران،3 (14)- 24. -ابوالقاسمی، عباس؛ رفیعی، مریم؛ نریمانی، محمد (1390) نقش سرشت و منش در پیش بینی نشانه های اختلاف وسواس در نوجوانان، پژوهش های روانشناسی بالینی و مشاوره، 1 (1)، 132- 119. -باقریان، سرارودی؛ صانعی، رضا؛ بهرامی، حمید؛ هادی، احسان؛ بررسی رابطه فشار خون بالا و طرحواره های شناختی بیماران پس از سکته قلبی (1388) دانشکده پزشکی اصفهان، سال بیست و هفتم شماره/101 دی 1388. -کاظمی،علی؛دیده روشنی،سونیا(1389) مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و سلامت روانی سوء مصرف کنندگان مواد و افراد عادی، پژوهش های روانشناسی بالینی و مشاوره. -بک؛ ارون، بک، جودیت؛ فریمن، ارتور؛ لیهی، رابرت؛ گلدهوسکی، مگ؛ هالند، استفان؛ جلالی (1388). چالشهای شناخت درمانی. ترجمه حسن حمیدپور، تهران: انتشارات ارجمند. -پورشهباز، عباس؛ شاملو، سعید؛ جزایری، علیرضا؛ قاضی طباطبایی، محمود (1384). روابط ساختاری عوامل روانشناختی خطر زا و حفاظت کننده و حفاظت کننده مصرف مواد مخدر در نوجوانان فصلنامه علمی تحقیقی رفاه، 19 (5)، 54-49. -جفری، یانگ، ژانت کلوسکو و مارجوری ویشار (1388) طرحواره درمانی (ترجمه حسن حمیدچور و زهرا اندوز). تهران: ارجمند. -دکتر رضوان فرد، دکتر فریبا صادقی موحد، دکتر مسلم ابوالحسن زاده، مهرناز مشعوفی، دکتر حسین محمدنیا،دکتر پروانه سمیعی،دکتر روح الله عرب(1387). -ذوالفقاری، مریم، فاتحی زاده، مریم، عابدی، محمدرضا (1387) تعیین رابطه بین طرح واره های ناسازگار اولیه با ابعاد صمیمیت زناشویی زوجین شهر اصفهان فصلنامه خانواده پژوهی سال چهارم، شماره 15، پاییز 1387. -فتی،لادن؛ اصغر نژادفرید،علی اصغر؛نوعی،زهرا؛عاشوری،احمد(1389).مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و ریشه های والدینی آنها در مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی-اجباری و گروه غیر بالینی مجله تازه های علوم شناختی سال دوازدهم شماره 1. -رحمدل، منصور (1379) اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر در ایران، جرم زدایی با جرم انگاری، فصلنامه رفاه اجتماعی، سال سوم، شماره 9. -رضایی، امید؛ حسن زاده، حدیث؛ دولتشاهی، بهروز، مصافی، سعیده؛ جعفری، فیروزه (1389). شناسایی طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد وابسته به مواد افیونی و افراد غیر وابسته. -رضوی، ویدا؛ سلطانی نژا، علی؛ رفیعی، افسون (1390) مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه در مردان معتاد و غیر معتاد بالای 20 سال شهر کرمان، مجله تحقیقات علوم پزشکی زاهدان. -روز نهان، دیوید؛ سلیگمن، مارتین, (1381) روان شناسی نابهنجاری آسیب ناشی روانی، ترجمه یحیی سید محمدی، تهران: انتشارات ارسباران. -زرگر، محمد، کاکاوند، علیرضا؛ جلالی، محمد رضا، صلواتی؛ مژگان (1390) مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و رفتارهای مقابله ای اجتناب در مردان وابسته به مواد افیونی و افراد بهنجار، فصلنامه روان شناسی کاربردی، سال 5، شماره (17)، بهار 84-69. -سادوک، بنیامین؛ سادوک، ویرجینیا (1388). خلاصه روانپزشکی/ علوم رفتاری/ روانپزشکی بالینی (جلد دوم) ترجمه نصرت الله پورافکاری، تهران: نشر سهراب. -صموغی، راحله؛ ابراهیمی، امرالله، سیدموسوی، غفور، حسن زاده، اکبر؛ رفیعی سعید (1379) الگوی مقابله با استرس در معتادین خود مصرف، مرکز ترک اعتیاد اصفهان، اندیشه و رفتار سالم سال ششم، شماره دوم و سوم. -طارمیان،فرهاد(1384)،پیشگیری از مصرف مواد در کودکان و نوجوانان مجله اعتیاد پژوهی سال دوم شماره 6. -فرید حسینی، فرهاد، کاویانی، حسین؛ اسعدی، محمد، ملایری، علی؛ مقدس بیات، محمد (1386)، الگوی سرشت و منش در افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی و مقایسه آن با هنجارهای جامعه ایران، تازه های علوم شناختی، 2 (29، 60- 54) -کاپلان، هارولد و سادوک، بنجامین (1383) خلاصه روان پزشکی علوم رفتاری- روانپزشکی بالینی ترجمه نصرت الله پورافکاری، تهران: انتشارات شهر آب (تاریخ انتشار به زبان اصلی، 2003). -کاویانی، حسین، نظریه زیست شخصیت، تهران؛ انتشارات سنا، پژوهشکده علوم شناختی 1383، سال چهارم، صفحه 103 تا 147. -کاویانی، حسین، پورناصح مهرانگیز (1384). اعتباریابی و هنجاریابی، پرسش نامه سرشت و منش کلونینجر، مجله دانشگاه علوم پزشکی، تهران: 1384، سال 63، شماره 2: صفحات 98 تا 89. -کاویانی، ح، پورناصح م. هنجاریابی پرسش نامه TCI در طبقات سنی جنسی یافته ای تکمیلی مجله دانشکده پزشکی دانشکده تهران (در دست چاپ) -کاویانی، حسین پور ناصح، مهرانگیز (1384)، اعتبار و هنجارسنجی سرشت و منش کلونینجر مجله پزشکی دانشکده علوم پزشکی، تهران 2 (63)، 98-89. -کلوسکو، ژانت، ویشار، مارجودی، (1389) طرحواره درمانی، حمیدپور، حسن، اندوز، زهرا، مترجم، تهران، ارجمند، تاریخ انتشار به زبان اصلی. (2005). -بیگی، علی؛ فراهانی، محمد تقی(1390). نقش تشخیص امیدواری در معتادان گمنام و معتادان بادرمان نگه دارنده متادون مجله روانشناسی بالینی؛ شماره 11. -محمدی، ابوالفضل، آقاجانی، میترا، زهتاب فر، غلامحسین (1390) ارتباط اعتیاد، تاب آوری، مولفه های هیجانی، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال هفدهم، شماره 2، صفحات 142- 136. -مروی، عبدالواحد (1390) بررسی طرحواره های ناسازگار اولیه، سبکهای دلبستگی و سبکهای فرزندپروری والدین در نوجوانان بزهکار با نوجوانان عادی، پایان نامه کارشناسی بالینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت جام. -ملایری، عملی، کاویانی، معین، اسعدی، محمد، فرید حسینی، فرهاد (1387) ارزیابی ابعاد شخصیت براساس پرسش نامه ابعاد سرشت و منش کلونینجر در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، مجله دانشکده پزشکی علوم پزشکی، تهران، 638، 9-633. -لطفی، راضیه و خسروی، زهره (1386) مقایسه طرحواره ناسازگار اولیه در سربازان مبتلا به اختلال شخصیت گروه B و سربازان سالم مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران. -مولوی، پرویز ،صادقی موحد، فریبا، ابوالحسن زاده، سلم یا مشعوفی، مهرناز، محمدنیا، حسین، دیلمی، پروانه، عرب، روح الله (1380). بررسی اختلالات شخصیتی در میان افراد دارای اختلال سوء مصرف مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد استان اردبیل، مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل، دوره نهم، شماره چهارم، صفحات 333- 325. -مولودی، رضا، دژکام، محمود، موتابی، فرشته، امیدوار، نسرین (1389). مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد چاق مبتلا به اختلال پرخوری و فاقد اختلال پرخوری، مجله علوم رفتاری، دوره ی 4، شماره ی 2، تابستان 1384، صفحات 14-109. -یانگ، جفری، و کلوسیکو، ژانت، ویشار، مارجوری (1386)، طرح واره درمانی، راهنمای کاربردی برای متخصاصن بالینی ترجمه حسن حمیدپور و زهرا اندوز، تهران: انتشارات ارجمند. -یانگ، جفری، گلوسکو، ژانت و مارجوری و ویشار (1994)، طرحواره درمانی، راهنمای کاربردی برای متخصصان بالینی، ترجمه حمیدپور، حسن و اندوز، زهرا (1389)، تهران: انتشارات ارجمند. -یانگ، جفری (1999) ترجمه صاحبی، علی، حمیدپور، حسن (1383)، شناخت درمانی اختلالات شخصیت با رویکرد طرح واره محور. Reference -Addad, M. (1987). Neuroticism, extraversion and meaning of life: comparative study of criminals personality and individual difference. 8,879-883. -Arnau, M., Mondon. S., & Santacreu,J. (2008) Using the emperament and character inventory to predict outcome after inpatient detoxification during 100 days of outpatient treatment. Alcohol and alcoholism, 43 (5), 583- 599. -Bolger. N., & Schiling ,E.A. (1991). Personality and the problem of everyday life. The role of neuroticism in exposure and reactivity to daily stressors. Journal of personality, 59, 355-386. -Brown, S.L., Svrakic, D.M. Przybeck, T.R. Cloninger,C.R. (1992). The Relationship of personality to Mood and Anxiety states: a Dimensional Approach. Journal of Psychiatric Research; 26,197-211. -Ball,S,& Sicero,J.(2001).Addicted Patients with personslity disorders: Traits,schemas and presenting problems. Jornal of personality disorders, 15,72-83. -Brummett BR. Attachment style, early maladaptive schemas, coping self-efficacy, therapy alliance and their influence on addaction severity in methadone maintence treatment, New York: Fordham university press;2007: 68-80. -Burbank, V.K. (1994) Cross- cultural perspectives on aggression in women and girls: An introduction sex Roles, 30, 169-175. -Buss, A.H., & Plomin, R. (1984). Temperament: Early developing personality. traits Hillsdale, NJ: Erlbaum, Buss, D.M. (1985). Human mate selection American scientist, 73, 47-51. -Cantwell,D.P. (1972). Psychiatric illness in the families of hyperactive children. Archives of General Psychiatry, 27, 414-417. -Caspi,A., Elder, G.h., & Bem, D.J. (1988).Moving away from the world: life-course patterns of shy children Developmental Psycholoyg,24,824- 831. -Cloninger, C.R. (1987). Neurogenetic adaptive mechanisms in alcoholism.Science,236,410-416 -Cloninger, C.R. (1991). Brain networks underlying personality deylopment,InB,J.Carrol.&J.E.Barrett(Eds),Pshchopathology and the Brain.NewYork:Raven Press.PP,183-208 -Cloninger, C.R. Svrakic, D.M. (2000). The Tridimensional personality Questionnaire U.S. Normative Data. Pshchological Reports, 69, 1047- 1057. -Cloninger, C.R., Svrakic, D.M. & Przybeck, T. (1983). A psychobiological modal of temperament and character. Archives of General psychiatry, 50 (12), 975- 986. -Cloninger, C.R. & Svrakic, D.M. (2000) Personality disorders. Sadock, B.J., & Sadock VA. (Ed). Comprehensive Textbook of psychiatry. Vol. II. Eighedtion, New York. Williams & Wikins. -Damon, A.(1955). Physique and success inmiliatry flying. American Journal of Physical Antbropology, 13,217- 252. -Gray, J.A. (1981). A Critique of Eysenck, theory of personality in H.J. Eyzenck (Ed). A model for personality Berlin springer- verlage. -Gray, J.A (1982). The nouropchology of anxiety: An enquiry into the function of the hippocampal system. New York: Oxford anviersity press. -Gray, J.A. (1987). Perspectives on anxiety and impulsivity A commentary. Journal of Research in personality, 2, 493-509. -Glaser,B.A.Campbell, L.F., Calhom, G.B.,Bates,J.M & Petrocell. J.V (2002). The Early Maladaptive schema Questionnaire-Short From;A Construct validity study. -Heath, A.C. Madden, P.A. Cloninger, C.R. Martin, N.G. (1994) Genetic and Environment structure of personality, In Cloninger C.R. (ed), Personality and psychopathology, Washington DC: American Pshehiatric Press. -Health, A.C. Cloninger, C.R., Martinn. N.G. (1994). Testing a model for the genetic structure of personality: A comparison of the personality systems of cloninger and Eyzecnk. Journal of personality and social psychology. -Health, A.C. Neale, M.C. Kessler, R.C. Eaves, t.j. 7 KENDLER, k.s. (1992). Evidence for genetic influences on personality from self-reports and information ratings journal of personality and social psychology, 63, 85- 96. -Jorey, M. Jackson, J.H. (2004), Early maladaptive schemas in personality disorder individuals. Journal of personality disorder, 18, 5, 467- 479. -Kagan, h/H. Rezinck, J.S. & Snidman, N. (1987). The physiology and psychology of behavioral in children. Child Development, 58, 1459-1473. -Kagan, J., & Snidman, N. (1991). Infant predictiors of inhibited and uninhibited and uninhibited profildes psychological science, 2, 40-44. -Ketabis, MaherF, Borjali, A.S. Survey of personality status of addicted persons to opiate by two personality systems of lzeng and kloninjer. Addict Res 2008. 2 (7):45-54. -Kaprech J.Early maladaptive schemas self esteam and changes in depression and anxiety in young adults puring residential substance abuse treatment. Widener university, institute for Gradute clinical psychology: Pensylvania, Proquest: 2009: 35-45. -Nordahi, M. H & Neater, e. tor (2005). Scehma therapy for patients with borderline personality Department of psychology, Norwegian University of science and Technology.252-266. -Parkes, K.R. (1986) coping in stressful episodes: The Role of individual differences, enviro mental factors, and situational characteristics, journal of personality and social psychology, 51, 1277-1292. -PetrocelliJV. GlaserBA. Calhoun GB and CampellLF. Congnitive schemas asmediating variables of the relationship between the self- defeating personality and depression. JPsychopatholBehva Assessment 2001: 23 (2): 519- 530. -Rederson, N.L. Plomin,R. Mclean, G.E., & Friberg, L. (1988). Neurotivism, extraversion and related traits in adult twins reared apart and reared toghether. Journal of personality and social psychology, 55, 950- 957. -Rees, L. (1961) Constitutional factors and abnormal behavior. In H. J. Eysenck (Ed), Handbook of abnormal psychology. New York: Basic Books. -Riso, P.L. (2007). Cognitive schemas and core beliefs in psychological problems: a scientist- practitioner guide. Washington, DC: American psychologhcal Association. -Rose, R.J. Koshkenvuo, M., Kaprio, j., Sarna,S.& Langivaino, H. (1988).shared genes, shared experiences, and similatity of personality: Data from 14,288 adult finnish cotwins, journal of personality and social Psychology,54,161,171. -Ryce.J.R,&Powell,A.(1983).Theory of personality and individual difference:factors,and Processes.EngIEEOOD Cliffs, NJ: Prentice- Hall. Sadok BJ,Kaplan HI. Kaplan and Sadockpoket handbook of clinical psychiatry. Tehran: Adjourned press: 2006: 105-6. -Sheldon, W.H. (1942). The varieties of temperament: A Psychology of constitutional differences. New York: Harper & Row. -SrtanbygaardN., Jenson H.H. (1992) Clonningers biosocial personalighedteori. Nordic Journal of Psychiatry, 46 (5), 345- 30. -Stallings M.C. Hewitt J.K. Clininger C.R., Health. A.C. Eaves L.J. (1994), Genetic and Environmental structure of the Tridimensional Personality Questionnaire: thee or four primary temperament dimrnsions. Draft manuscript. -Strakowskis, M. Stoll A.L., Tihen M., FaeddaG.L., Goodwin D.C. (1993). The Tridimensional personality Questionnaires a Predictor of six- month outcome in First Episode Mania. Psychiatry Research. 48, 1-8. -Strella, J. (1987) The concert of temperament in personality research. European Journal of personality, 1, 107-117. -Svadick, D.M. Cloninger C.R. (1992). Personality Development and Structure, in Mcarancy E. KeipeR. Orr D. Comerci D. (Eds) textbook of Adolescent Medicine, W.B. Saunders Co, PP. 107-116. -Takeuchi, M. Yoshino, A. Kato M., ono Kitamura, T. (1993). Reliability and validity of the Japances version of the Tridimensional perspnality Questionnaire among university students comprehensive Psychiatry, 34 (4), 273- 279. -Tallegen, A. (1985). Structure of mood and personality and their relevance to assenssinganxiety, with an cmphasis on self report, In A. H. Tuma & J.D. Maser (Eds). Anxiety and anxiety disorders Hillsdale, NJ: Erlbaum. -Welburn, K., Coristine, M., Dagg, P., Pontefract, A., & Jordan, S.(2002) The schema Questionaire- short form: Factor Analysis and Relationship Between schemas and symptoms. Cognitive Therapty and Research, 26 (4): 519- 530. -Wang CE, HalvorsenM, Eisemann M and waterloo K.Stability of Dysfunctional attitudes and early maladaptive schemas: A9- year follow up atudy of clinical depressed subject. JBhav The ExpPsychiat 2010: 41 (4): 389- 96. -Young (1994). Schema Therapy: conceptual Model. Available in www.therapisttraining.com. Au/young.pdf. -Young (1998). The Young schema Questionnaire; Short Form Available athtp/home/ sprynet. Cont/sprynet/schema/ysqs.htm. -Ball, S., & Cicero, J. (2001). Addicted patients with personality disorders: Traits,Schemas and presenting problems. Journal of Personality Disorders, 15, 72-83. -Beck, A. T. (1967). Depression: Causes and treatment. Philadelphia: University of Pennsylvania Press. -Cooper, J., M, Turner, M., H., Rose, S., K (2004). Parental bonding and eating disorder symptoms in adolescents: The mediating role of core beliefs. -Farrell,M., JoanShaw,A., IDA.& Michael، -Webber. (2009). A schema-focused approach to group psychotherapy for outpatients with borderline personality disorder: A randomized controlled trial. a Indiana University School of Medicine,Department of Psychiatry,Center for Borderline Personality Disorder Treatment & Research,Larue D. Carter. - Lobes,J, L., Anza,Lobes, Annette, & cyma,Mike. (2009). A comparative study of patients and therapists' reports of schema modes a Department of Clinical Psychological Science,Maastricht University,PO Box 616,622. -Lobbestal, J. &van vreeswijk, f. Michael & Arts, around. (2007). an empirical test of schema mode conceptualizations in personality disorders.A Clinical Psychological Science، Maastricht University. -Young, J. E. & Gluhoski, V. (1997). A schema-focused perspective on satisfaction enclose relationships. In R. J. Sternberg & M. Honjas (Eds.), Satisfaction in closerelationships (pp.356-381). New York: The Guilford Press. -Torres (2002).Early Maladaptive Schemas and Cognitive Distortions in psychopath andNarcissism. Available in sprints. Snu.edu. au/archive /00002617/01/02whole.pdf. -Wellborn, K., Dagg, P., Coristine, M., & Pontrefact, A. (2000). Schematic change as a Result of an intensive group-therapy day-treatment program. Psychotherapy: Theory,Research, Practice, Training, 37,189-195. -Young, J. E. (1990). Cognitive therapy for personality disorders: Sarasota, fl: professional PRESS . -Young, J. E. (1999). Cognitive therapy for personality disorders: A schema-focused approach. Florida: Professional Resources Press. -Young، J .E .(2006) cognitive therapy for depression., clinical handbook of psychological disorders (3rd ed.,pp.264-308) new York: Guilford press. -Young, J. E. (2007). young schema questionnaire: special edition. new York SCHEMA THERAPY institute. -Zukerman M,(1994),Psychobiology of personality.cambridge University Press. -Zukerman M,(1994),Sensation seeking and impulsivity:A marriage of traits made in biology;W.McCown,J.Johnson.&M.Shure(Eds),The impulsive cliet:Theory, research and treatment(pp.69-89).Washington,DC:americanPsychological Association. -Zukerman M.&Neeb,M.(1979).Sensation seeking and psychopathology. Psychiatry Research.1,255-264. -Mokri,a.(2002).brief overview of the stutus of drug abuse in iran.arch iranian med.5:184-190. -Goldsmith,H.H,&Campos,j.j.(1990).The structure of temperamental fear and pleasure in infants:A Psychometric perspective. Child Development,61,1944-1964. -Ekhtiary.h.,&jillison,i.(2008).prevalence of opioid abuse in iran.Quarterly jornal of addiction,10:123-126. -Eaton,W.O,&Enns,I.r.(1986).sex difference in human motor activity level, Psychological Bulletin,100,19-28. -Endler,N.S.(1989).The temperamental nature of personality.European Joumal of personality,3,151-165. -Eysenck,H.J.(1952).The Scientific study of personality,London:Routledge& Kaganpoul. -Eysenck,H.J.(1967).The Biological Basis of personality SSpringfield IL:CharlesCthoman. -Eysenck,H.J.(1970).A dimensional of psychodiagnostics.In A.R. Mahrer(Ed). New Approaches to personality Classification.NEW YORK:University Press. -Eysenck,H.J.(1970).T he structure of human personality.London:Methuen. -Eysenck,H.J.(1972).An experimental and genetic model of schizopherenia. A.R. Kaplan(Ed).Genetic factors in schizopherenia.Speringfield:C.C.Tomas. -Eysenck,H.J.(1975).The inequality of man Diego:EDITS/Educational&Industrial Testing Service. -Eysenck,H.J.&Eysenck,S.B.G.(1975).Manual of the Eysenck personality questionnaire.London:Hodder&Stoughton. -Eysenck,H.J.&Eysenck,S.B.G.(1976).Pshchticism as a Dimension of personality. London:Hodder&Stoughton. -Eysenck,H.J.&Gudjonsson,G.(1989).Causes and Cures of Criminality.Newyork: plenum press. -Eysenck,S.B.G.&Eysenck,H.J.& Barrett,p.(1985).A revised version of the Psychotisism Scale.Personality&Individual Differences,6,1,21-9. -Cloninger CR. Psychobioliogy and treatment of borderline personality disorder . Acta Neruro Psychiatica 2002; 14:60-5. -Cloninger CR. Biology of Personality dimentions. Current Opinion in Psychiaty 2000;13:611-6. -Kretschmer,E.(1926).Physique and character: An inventigation of the natur of constitution and of the theory of temperament (W.J.H.Sportt,S,Trans.). New York: Harcourt. -Muller, s., Weijers, H., Bonning, J., & Wiesbeeck, G. (2008). Personality traits predict treatment outcome in alcohol dependent patients. -Cockr m, D.M., Drummond. P.D., & Lee, C.W. (2010). Role and treatment f early maladaptive schemasin Vietnams with PTST. Journal of Clinical Psychology -Daws, S.H., Gullo, M.& Loxton. N.J. (2004).Reward drive and rush impulsiveness as dimension of impulsivity: implication for substance misuse. Addictive Behaviors. 29(3), 1389-1404. -Dutra, L.Callahan,k,Forman, E,E., Mendelsohn.M., & Hermsn, J. (2008). Core schemas and suicidality in a chronically traumatized population, Journal of nervous & mental disease, 196 (1)71-74. -Helmus, T., Downey, K., Arfken, Henderson, M., & Schuster, C.(2001). Novelty seeking as a predictor of treatment retention for herion dependent cocaine users, Drug andalcoholdependence, 61 (3), 287-295. -Meszaros, k., Lenzinger, E., Hornik, K., Furder,.T., Willinger,U., Fischr, G.etal. (1999). The Tridimensional personality Questionnaire as a predictor of relaps in detoxifird alcohol dependents. Alcoholism: Clinical and Experimental Research, 23 (3), 483- 486. -Verheul, R. (2001). Co-morbidity of personality disorders in individuals with substance usa disorders. European psychiatry, 16: 274- 282. -Kaufman,e.(1981).family structures of narcotic addicts.substance use&misus 16:273-282. -Calvete, E. Esteves, A., Arroyabe,E.L& Ruiz.P (2005). The schema Questionnaire-short form structure and Relationship with Automatic Thought and symptoms of Affective disorders Europa in journal pf psychological Assessment, vol.21,99-90. -Haweke,D. Lisa. & Provenche D. Martin. (2011)schema. Theory and schema Therapy in Mood and Anxiety Disorder Journal of cognitive psychotherapy, volume 25, Number4. -Leventhal, A., Waters, A.J., Boyd, S., Moolchan, E.T., Heischman, S.J., Lerman, C., & Pickworth. W.B. (2007). Associations between cloninger temperament -Lotfi R (Comparison of early maladaptive schema between Btype personality disorder and normal group) Persian J. Army Univ Med Scil.R Iran 2006; 5 (2)1261-66. -WelbornK, Coristine, M.DaggP.etal. The schema questionnaire short form; Factor analysisand relationship between schemas and symptoms. Cogan The Res 2002: 26 (4): 519- 5.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته