مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک هویت (docx) 18 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 18 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری سبک هویت
دوران نوجواني از قديم دوراني دشوارتر از دوران كودكي تلقي شده است. شايد به اين دليل كه در اين دوران تغييرات قابل توجهي از نظر جسمي، روان شناختي، شناختي و هيجاني در روابط اجتماعي در نوجوان رخ ميدهد. تحولات پيچيده علوم، فنون و فرهنگ و ارتباط آنها از طريق شبكههاي ارتباطي ابعاد گوناگون حيات انسان را تحت تاثير قرار داده و او را با نيازها، شرايط پيچيده و جديد روبرو كرده است(شهرآراي،1384). "رشد در دوره نوجواني ناشي از تعامل عوامل چند گانه زيستي، روان شناختي، اجتماعي، ميان فردي، فرهنگي و تاريخي بوده و توجه به هر يكي از اين عوامل به تنهايي نميتواند تصوير درستي از اين تغييرات را به ما ارائه دهد. افراد در اين مرحله سني در معرض بسياري از اين مشكلات رفتاري و رواني قرار دارند. در دوره نوجواني ضعف در تصميمگيري در زمينههايي مانند مدرسه، روابط با جنس مخالف و مواد مخدر نتايج منفيتري از دوران كودكي را در بر داشته همچنين نوجوان بيشتر براي تصميمگيريها و نتايج كارهاي خود نسبت به دوره كودكي مسئول ميباشد" (پترسون، 1988؛ به نقل از دستجردی، 1386). هيچ چيز در دنيا براي نوجوان و جوان به اندازه سوالاتي كه به هويت او مربوط مي شود نگراني و دلواپسي ايجاد نميكند. اين كه او به گمان خويش، چگونه انساني است و درباره استنباط ديگران درباره خود چه احساسي دارد، او را براي ((تسلط بر خود)) به تلاش وا مي دارد. درك هويت خود مستلزم تقابلي رواني – اجتماعي است. به عبارت ديگر نوجوان بايد بين تصويري كه از خودش دارد و تصويري كه از استنباط و انتظار ديگران از خودش دارد، هماهنگي ايجاد كند. نوجوان زماني به ايجاد هويت دست مييابد كه ارزش هاي خود را انتصاب و نسبت به اهداف يا افراد خاصي احساس وفا داري ميكند. "بررسي ها نشان داده اند كه رفتارهاي پر خطر در دوران نوجواني افزايش مييابند و گرايش به تنوع رفتارهاي پر خطر و يا پرداختن به چندين رفتار پرخطر با هم در اين دوران ديده مي شود براي نمونه ممكن است سو مصرف مواد و روابط جنسي ناايمن با هم رخ دهند" (فارل، وانيش، هوارد ، 1992؛ به نقل از دستجردی، 1386).
هويت
در مطالعه شخصیت انسان «هویت» جنبه اساسی و درونی است که به کمک آن فرد با گذشته خود ارتباط یافته، در زندگی احساس تداوم و یکپارچگی میکند. شکل گیری هویت، ترکیبی از مهارتها، جهان بینی و همانندسازیهای دوران کودکی است که به صورت یک کل کم و بیش منسجم، پیوسته و منحصر به فرد در می آید که برای فرد، حس تداوم گذشته و جهت گیری به سوی آینده را فراهم می سازد. اریکسون بر این باور است که شکل گیری و پذیرش هویت فرد، تکلیفی به طور کامل دشوار و اضطرابزاست. افرادی که به هویتی قوی دست مییابند، برای رویارویی با مسائل بزرگسالی آماده می شوند و افرادی که نمیتوانند به چنین هویتی دست یابند، بحران هویت را تجربه می کنند. چنین افرادی نمیدانند که چیستند، به کجا تعلق دارند یا میخواهند به کجا بروند. در نتیجه ممکن است از مسیر بهنجار زندگی، تحصیل، شغل و ازدواج کنارهگیری کنند (کشاورزی، 1388). شکلگیری هویت تحت تأثیر عوامل بین فردی است که شامل ظرفیتهای ذاتی خود فرد و اکتساب ویژگیهای شخصیتی است. بنابراین همان قدر که شخص با افرادی که مورد احترام او هستند و به نصیحتهای آنها گوش می دهد، همانندسازی میکند و همچنین همانقدر که فرد از عوامل فرهنگی که شامل ارزشهای اجتماعی گسترده بوده و فرد در زمان رشد در معرض آنها قرار می گیرد پیروی می کند، شکل گیری هویت او موفقیتآمیز خواهد بود (نجاین و همکاران، 2007). دستیابی موفقیت آمیز به هویت موجب اولین تکلیف بزرگسالی یعنی رشد احساس صمیمیت حقیقی می شود.ناکامی در دستیابی به هویت به عدم صمیمیت و فاصله گذاری منجر می شود. فاصله گذاری به آمادگی برای فاصله گرفتن از مردم و موقعیتهایی که ممکن است به طور مناسبی هویت فرد را نقض می کند اطلاق می شود. بنابراین حل موفقیت آمیز مباحث هویت نه تنها برای سلامت فرد مفید است بلکه برای روابط آنها نیز اهمیت دارد. طبق نظر اریکسون صمیمیت اصیل و واقعی تنها بعد از شکل گیری هویت ایجاد می شود. ایجاد مفهومی از خود شرط لازم و قدم اول برای صمیمیت است که به صورت توانایی داشتن روابط دوجانبه با دیگر افراد تعریف می شود. دو جانبه بودن به این مفهوم است که هر دو شخص باید همزمان نیازها، احساسات و افکار دیگری را آن چنان که به نیازها و افکار خود توجه دارند، مورد توجه قرار دهند(شوارتز،2001). باز شناسی مفهوم هويت نيازمند عطف توجه به ((شخصيت)) است. شخصيت عبارتند از: مجموعهاي از خصوصيات مختلف فرد مانند ساختمان بدني، خلق، رفتار، علايق، گرايش ها و توانايي ها و استعدادهاي فرد. هويت در واقع همان شخصيت است كه مورد آگاهي دروني قرار گرفته. احساس شخصيت را مي توان هويت ناميد. با توجه به اين تعريف بايد به دو نكته تاكيد كرد: هويت امري عقلاني و عاطفي است و تفسيري است سنجيده و قانع كننده از شخصيت و ابعاد آن. هويت از يك سو امري دروني است و از سوي ديگر وابسته به عوامل فراوان بيروني كه بر نگرش و تفسير آدمي اثر مي گذارد (شهرآراي،1384).
هويت و بحران هويت
سلامت شخصيت در گرو سازگاري آدمي با محيط اجتماعي پيرامون و رعايت امور اجتماعي و نيز تفسير متوازن و سازگار از خود، جامعه و ارزش هاست. هنگامي كه در اين فرآيند خللي وارد شود نابهنجاري و اضطراب رواني نمودار خواهد شد و آن گاه كه اين اختلال مضاعف شود و پيامدهاي ويرانگري بيافريند مي توان آن را بحران ناميد. از اين رو هويت سالم و آرام در جايي معني مي يابد كه شخص از نگرش يك دست و سنجيده اي از خويشتن و جهان بهرهمند باشد و عناصر سازنده شخصيت وي از سازگاري برخوردار باشند (شهرآراي، 1384).
پايه هاي نظريه هويت
الف ) فرويد
فرويد (به نقل از شولتز، 2001)، یکی از اولين روان شناسان نظريه پردازي است كه سوال بنيادي ((تعريف خود)) را مطرح كرد. فرويد بر اين باور بود كه احساس فرد از خود، از درون فكني هاي والدين در طول پديد آيي فرا خود و در پايان تعارض اودپيي شكل ميگيرد. فرويد نه تنها معتقد بود كه اين درون فكنيها پايه ((تعريف خود)) فرد در طول دوره كودكي را شكل ميدهد، بلكه اين همانند سازي ها به طور معناداري در طول نوجواني يا بزرگسالي تغيير نكرده و حفظ مي شود. وي بر اين باور بود كه مفهوم خود فرد، تابعي از فرآيندهاي همانند سازي مهمي است كه در طول سالهاي پيش دبستاني اتفاق مي افتد.
ب ) اريكسون
اگر چه فرويد درباره همانندسازي و ديگر فرآيندهاي مشابه هويت مطالبي نوشت، اولين نوشته هاي روان كاوانه كه شكلگيري هويت را امري فراتر از همانندسازي كودكي و درون سازي والديني تبديل كرد، آنهايي بودند كه اريكسون در كتاب خود با عنوان ((كودك و جامعه)) آورده است. او بر اين باور بود كه وجود عناصر انتخاب شده هويت، كودك را از نوجوان و بزرگسال متمايز ميكند. وي بر اين نكته تاكيد ميكند كه ((انسجام هويت، پايان كودكي را نشان ميدهد)) (مارسيا، 1993؛ به نقل از شولتز، 2001).
اريكسون معتقد بود كه هر مرحله از رشد رواني – اجتماعي مي تواند به وسيله ابعاد قطبي ويژه اي مشخص گردد. اين كه چگونه افراد به طور موفقيت آميز بحرانهاي دو قطبي را در هر مرحله حل مي كنند، فر آيند رشد سالم يا مخالف آن را تعيين مي كند (شهرآراي، 1384).
به نظر اريكسون، فرآيند رشد تحت كنترل اصل اپي ژنتيك رسش قرار ميگيرد، اين اصل كه مراحل رشد به وسيله عوامل ارثي تعيين ميشوند، اما همچنين عوامل محيطي و اجتماعي كه با آنها مواجه ميشويم بر شيوههاي تحقق مراحل رشد تعيين شده ژنتيكي تاثير ميگذارند. بنابراين رشد شخصيت هم تحت تاثير عوامل زيستي و هم عوامل اجتماعي قرار دارد (شولتز، 2001).
ج ) نظريه مارسيا
مارسيا (1980، 1990؛ به نقل از برزونسكي، 2005) ديدگاهي ساخت و ساز گرايانه از ((هويت خود )) دارد. وي هويت را به عنوان يك ساختار خود دروني با سازماني پويا از سائق ها، تواناييها، عقايد و تاريچه فردي تصور مي كند (مارسيا، 1980؛ به نقل از برزونسكي، 2005).
مارسيا بر اساس مطالعاتي كه با دانشجويان دانشگاه انجام داد، به دليل پيچيدگي مفهوم هويت آن را از چند بعد و زاويه مورد بررسي قرار داد. مارسيا براساس دو متغير فرآيندي اكتشافي و تعهد چهار نوع وضعيت هويتي را مفهوم سازي كرد.
اين چهار وضعيت عبارتند از 1 – هويت مغشوش (سردرگمي). 2 – هويت ديررس (وقفه). 3 – هويت زودرس (بازدارندگي). 4 – هويت موفق (اكتساب شده).
دوره هويت از ديدگاه مارسيا عبارتند از:
هويت مغشوش
به حالت بلاتكليفي در زندگي اطلاق ميشود. در اين وضعيت هويتي، اگر هم تعهدات نسبت به ديگران يا مجموعهاي از باورها و اصول وجود داشته باشد، بسيار كم است. در عوض تاكيد عمده بر نسبيت و غنيمت شمردن لحظه است. فرد از هيچ حوزه اي از لذت فردي چشم پوشي نمي كند، هسته اصلي در شخصيت فرد وجود ندارد، نقشهاي اجتماعي آزموده ميشود و سريعا" رها ميشود، شخص خود بلاتكليف و سر گردان به نظر ميرسد. در وضعيت مغشوش، فرد هيچ گونه انتخاب ثابتي در مورد تعهدات خود ندارد و به جستجو و اكتشاف نمي پردازند (كراگر، 1996؛ به نقل از شهر آراي،1384).
افرادي كه هويت مغشوش و پراكنده دارند، فاقد جهت روشني هستند. آنها پاي بند ارزشها و اهداف نيستند و براي رسيدن به آن ها تلاش هم نميكنند. آن ها ممكن است هيچ گاه گزينه ها را كاوش نكرده باشند يا اين كار را بسيار تهديد كننده و توانكاه بدانند (اسنید و ویتبون، 2003). اين افراد معمولا فاقد اهداف تحصيلي و شغلي ثابت هستند و از سطوح پايين مهارت تحصيلي، خويشتن داري و خود مختاري تحصيلي برخوردارند (برزونسكي، 1992، 1998).
هويت زودرس
افرادي كه هويت زودرس دارند، خود را به ارزش ها و اهدافي متعهد ساخته اند، بدون اين كه گزينه هاي ديگري را بررسي كرده باشند، در عوض آن ها هويت حاضر و آماده اي را مي پذيرند و ضبط مي كنند كه يك فرد مقتدر آن را برايشان برگزيده است (اسنید و ویتبون،2003).
فرد داراي وضعيت باز دارندگي يا زودرس، اگر با موقعيتي روبرو شود كه در آن ارزشهاي والدين يا ديگران كارايي نداشته باشد، به سختي احساس ترس ميكند. اين افراد به ميزان زيادي همخواني، انعطافپذيري و وابستگي به مراجع قدرت از خود نشان ميدهند. آنها تكانشي هستند و استقلال و اعتماد به نفس كمي نشان ميدهند (برزونسكي،1998).
هويت ديررس
اغلب ناشي از تصميم گيري دردناك و عمدي در مورد موضوعاتي مانند مدرسه، دانشگاه يا شغل اول است. هدف ايجاد مقداري فضاي تنفسي براي جستجوي كامل تر خود روان شناختي و واقعيت عيني است. در اين جا نياز است كه فرد به بررسي و آزمون خود در تجارب خود بپردازد تا دانش عميقي درباره خود به دست آورد. تعهدات، موقتا بنا به دلايل معقولي كنار گذاشته مي شود. بنابراين ديررسي، رها كردن آماده نيست به گونه اي كه شخص بدون هدف سر گردان شود، بلكه دوره فعال جستجوي هدف و آماده شدن براي تعهدات است. برخي از اين افراد در تلاش هاي هويتي خود هيجان زده و مضطرب به نظر ميرسند، حال آن كه برخي ديگر كاملا" متفكر و آرام به نظر مي رسند (مارسيا، 1993؛ نقل از شهر آراي،1384). بسياري از آنها از لحاظ درون رواني مشكلاتي در جدا ساختن خود از والدين به خصوص والد جنس مخالف خود دارند (كراگر، 1996؛ به نقل از شهرآراي،1384).
هويت موفق
به آخرين مرحله شكل گيري هويت اطلاق مي شود. اين وضعيت از نظر تحولي پيشرفته ترين وضعيت تلقي ميشود، زيرا افراد دورهاي از جستجوگري و اكتشاف فعال را پشت سر گذاشته و تعهدات روشني ايجاد كرده اند (شهرآراي، 1384). افرادي كه هويت كسب شده دارند، قبلا گزينهها را بررسي كرده و به يك رشته ارزشها و اهداف كه خودشان آنها را برگزيدهاند، پايبند هستند. آنها احساس سلامت رواني ميكنند، در طول زمان از احساس يكساني برخوردارند و ميدانند كه چه راهي را در پيش گرفته اند (اسنید و ویتبون، 2003).
افراد با هويت موفق خود فرمان بوده و از اعتماد به نفس بيشتري نسبت وضعيت هاي هويتي ديگر بر خوردارند و اضطراب كمتري دارند. آنها غالبا در مورد آن چه ميدانند و ميخواهند در زندگي خود انجام دهند، ديد و احساس خوبي دارند و نسبت به نظريات و تجربيات جديد گشوده برخورد مي كنند (پاپيني و همكاران، 1989؛ به نقل از حسامپور، 1384).
انواع سبكهاي پردازش هويت
برزونسكي (1998) معتقد است نوجوانان در رويارويي با مسائل مربوط به خود و هويت، سه جهت گيري متفاوت يا سه سبك پردازش هويتي مختلف را انتخاب مي كنند كه عبارتند از: سبك اطلاعاتي، سبك هنجاري و سبك سردرگم اجتنابي.
سبك اطلاعاتي
سبك هويتي كه بيشترين انطباق با خود را به همراه دارد، سبك اطلاعاتي است. نوجواناني كه از سبك اطلاعاتي استفاده مي كنند، به طور فعال به جستجو و ارزيابي اطلاعات مربوط به خود مي پردازند. آن ها تمايل دارند به بررسي راه حل هاي چندگانه و جستجو درباره نقش هاي گوناگون بپردازند. افراد با سبک هویت اطلاعاتی در برخورد با موضوعات مربوط به هویت سنجیده عمل کرده و تلاش ذهنی زیادی نیز نشان می دهند هدفمند به جستجو و ارزیابی مبادرت ورزیده و نسبت به اطلاعات مربوط به خود اعتماد و اطمینان لازم را نشان می دهند. استفاده از سبک هویت اطلاعاتی با نیاز به شناخت، پیچیدگی شناختی، تعمق درباره خود، مقابله مسئله دار،بهزیستی ذهنی، سازگاری، وظیفه شناسی رابطه مثبت نشان می دهد (گودرزی و شاملی، 1389)، همچنين نگرش آنان نسبت به ساختار ((خود)) شان همراه با ترديد است و اين سبك مواد زير را لحاظ مي كند:
جستجوي اطلاعات و مقابله متمركز بر مسئله (برزونسكي، 1992)، جستجوي فعال، تعهد انعطافپذير (برزونسكي و ني مير، 1994)، نياز به شناخت (برزونسكي، 1993) و سطح بالاي عزتنفس (نوري، برزونسكي، 1997).
در اين سبك به علت تاكيدي كه بر جستجو واكتشاف وجود دارد، به نظر مي رسد مبناي وضعيت هاي هويت موفق باشد. نوجواناني كه از سبك هويت اطلاعاتي استفاده مي كنند خود باز خورد دهنده، وظيفه شناس، پذيراي تجارب جديد، مسئله مدار و وقت شناس و حساس در تصميم گيري هستند (برزونسكي،1990).
سبك هنجاري
افرادي كه از این سبك استفاده مي كنند، يك ديدگاه انفعالي در تصميم گيري ها با تكيه بر نظرات و عقايد افراد مهم زندگي يا مراجع قدرت يا گروه هاي مرجع دارند. اين افراد به سختي به ساختارهاي هويت خود مي چسبند داراي خشكي و انسداد فكري هستند (دوريس و سوانتز،1987؛ به نقل از برزونسكي، 2000). افراد هنجاري وقتي با تصميمات مهم روبرو مي شوند، به جستجوي مشورت با منابع قدرت و افراد مهم ديگري مي پردازند كه اغلب اوقات اين اشخاص داراي قدرت، همان كساني هستند كه فرد هنجاري خودپنداره اش را بر مبناي استانداردهاي آن ها استوار كرده است. بدين ترتيب شخصي كه از سبكهاي هنجاري استفاده مي كند از مواجهه با اطلاعاتي كه با خودپنداره او تعارض دارد، خودداري كرده و مي تواند در برابر تغيير از خود مقاومت نشان دهد (برزونسكي،1998). افراد هنجاری وظیفه شناس و سازگار هستند،احساس جهتگیری آشکاری از خود نشان می دهند و احساس مثبتی ازبهزیستی دارند اما این افراد در مواجهه با ابهام تحمل کمی از خود نشان داده، نیاز بالایی نسبت به ساختار دارند و در برابر اطلاعاتی که نظام ارزشها و باورهای فردی آنها را به چالش می کشد بسته عمل می کنند (گودرزی و شاملی،1389).
سبك سردرگم اجتنابي
نماد به تاخير انداختن ، اما شانه خالي كردن است كه به بهترين نحو به عنوان يك رويكرد واقعي در قبال يك زندگي مشخص مي شود و شامل راهبرد مقابله اي مبتني بر هيجان مي باشد (برزونسكي، 1992، 1993). افرادي با اين سبك هويتي معمولا در تصميم گيري هايشان تعلل نشان مي دهند و سعي مي كنند تا حد امكان آن ها را به تاخير بيندازند و تمايلي به رويارويي با مشكلات شخصي و مسائل مربوط به هويتشان و حل آن ها ندارند (برزونسكي، 1993،1994). سبك سر در گم اجتنابي با سطوح پايين تعهد و همچنين عزت نفس پايين و خودپنداره بي ثبات در ارتباط مي باشد (مک فارلن و همكاران،2006).
اين سبك هويت به نظر مي رسد مبناي وضعيت مغشوش شده باشد. افراد سردرگم اجتنابي به طور كلي به آينده و پيامدهاي دراز مدت انتخاب هاي خود توجه زيادي نمي كنند. آنان تعهدي در قبال انتخاب هاي از خودشان نشان نمي دهند و فقط زماني نسبت به چيزي جديت نشان مي دهند كه شرايط بيروني به آن ها تحميل كند (برزونسكي،1993).
پیشینه پژوهش
الف) تحقیقات خارج از کشور
تیسنگ(2010) استرس شغلی و خشنودی شغلی را در میان معلمان مدرسه ابتدایی شهر کاسیونگ مورد مطالعه قرار داد. نتایج نشان داد که استرس شغلی در معلمان ابتدایی در حد متوسط است همچنین خشنودی شغلی در معلمان ابتدایی شهر کاسیونگ نیز در حد متوسط است و سازش روانی در سطح بالاتری از خشنودی واقع شده است. بررسیها نشان داده در معلمان ابتدایی شهر کاسیونگ بین استرس شغلی و خشنودی شغلی همبستگی وجود دارد و روی هم رفته بین ارتباطات بین فردی و خشنودی شغلی رابطه ی نزدیکی وجود دارد.
چن و همکاران (2009) در پژوهشی تحت عنوان رابطه بین میزان پریشان حالی و استرس شغلی، حمایت سازمانی و خشنودی شغلی نشان داد که بین میزان پریشان حالی و خشنودی شغلی رابطه معنی دار وجود دارد در صورتی که مطابق فرضیات پژوهشی بین استرس شغلی و خشنودی شغلی ارتباط منفی وجود دارد. به هر حال میزان پریشان حالی و استرس شغلی که شامل بار اضافی کار و اثر متقابل بین استرسهای نقش (ابهام و تضاد) است، ارتباط منفی با خشنودی شغلی دارد.
امپورل، ولپه و فورسترلنیگ(2006) در پژوهشی نشان دادند، افرادی که در سازمان ها رفتارهای ناسازگارانه دارند از هوش هیجانی بایستی برخوردارند و هوش هیجانی ارتباط مستقیم و مثبتی با رفتارهای سازگارانه دارد. هوش هیجانی با سلامت روان در ارتباط است و افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند توانایی بهتری برای مقابله با استرس دارند و در هنگام فشار کمتر دچار بیماری می شوند(سالووی و همکاران، 2001؛ به نقل از خسروجردی، خانزاده، 1386).
فوری(2004) طی اجرای تحقیقی به منظور تعیین پیش بینی کننده های موثر بر رضایت شغلی به این نتیجه رسید که بین رضایت شغلی و ابعاد کیفیت زندگی کاری رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. وی نتیجه می گیرد که بعد جو سازمانی به عنوان یکی از ابعاد کیفیت زندگی کاری مهم ترین عامل پیش بینی کننده رضایت شغلی است.
گانون(2004؛ به نقل از ییلاق و شکرکن و حقیقی، 1388) در پژوهشی نشان داد که هوش هیجانی ارتباط مستقیمی با رضایت از زندگی دارد. یعنی هرچه هوش هیجانی بالا باشد، رضایت از زندگی افراد بیشتر می شود و بالعکس.
ویوان (2003) در پژوهشی با عنوان رابطه سبک هویت و موفقیت تحصیلی در دانشآموزان نشان داد که میان دانشآموزان دختر و پسر در سبکهای هویتی اطلاعاتی و هنجاری تفاوت معناداری وجود دارد. در واقع دانشآموزان دختر سبک هویتی اطلاعاتی و هنجاری بالاتری نسبت به دانشآموزان پسر داشتند.
استراتون و راید(2003) براساس تحقیقات خود، سوادآموزی هیجانی را برای کاهش مشکلات اجتماعی و ناسازگاری و بزهکاری توصیه کرده اند. هوش هیجانی پایین با مسایلی مانند خشونت، افسردگی، جرم و اعتیاد مرتبط است. زیرا همه ی این مسائل ما را در کنار آمدن با هوش هیجانی پایین نشان می دهد. (گلمن، 1999؛ به نقل از تابع، 1386).
در پژوهشی که پترایز(2002) به بررسی نقش هوش هیجانی بر عملکرد تحصیلی و رفتار بزهکارانهی دانش آموزان پرداخت، نتایج نشان داد، افراد که هوش هیجانی بالایی دارند، عملکردتحصیلی بهتر و رفتار بزهکارانه ی کمتری دارند و بالعکس(به نقل از شهنی ییلاق و شکرکن و حقیقی، 1388).
برزونسکی و کاک (2000) به این موضوع پرداخته اند که تفاوت در سبک های هویت ممکن است در چگونگی تطابق یافتن و سازگاری مؤثر دانشجویان با یک محیط دانشگاهی نقش داشته باشد. نتایج نشان میدهد که دانشجویانی که با سبک هویت اطلاعاتی وارد دانشگاه میشوند بهترین حالت را برای داشتن عملکرد موفق در دانشگاه دارند. دانشجویانی که سبک هویت هنجاری داشتند نیز احساس روشنی در مورد اهداف و جهت گیری تحصیلی داشتند، با این وجود، این دانشجویان از تحمل کمتری برخوردار بودند و از نظر عاطفی و تحصیلی استقلال کمتری نسبت به افراد دارای سبکهویتی اطلاعاتی داشتند. دانشجویان با سبک هویت سردرگم- اجتنابی نمرات کمتری را در غالب مقیاسهای روانی–اجتماعی به دست آوردند. این دانشجویان فاقد حس روشنی از اهداف فردی و تحصیلی بودند.
در پژوهشی که توسط بار- آن و پارکر(2000) انجام شد، تحلیل نمرات هوش هیجانی بیش از 7700 نفر از مردم را مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که تفاوتی بین نمره ی هوش هیجانی مردان و زنان وجود ندارد. اما مردان نمرات بالایی را در خودشکوفایی، مثبت بودن، تحمل استرس، کنترل تکانه ها و سازگاری گرفتند، اما زنان به طور معناداری نمرات بالاتری در همدلی، ارتباطات بین فردی و مسئولیت اجتماعی کسب کردند.
تحقيقات رابينز (1995) نشان داده كه كاركنان با رضايت شغلي بالاتر، از نظر فيزيك بدني و توان ذهني در وضعيت بهتري قرار دارند و از نظرسازماني، سطح بالاي رضايت شغلي منعكس كننده جو سازماني بسيار مطلوب است كه منجر به جذب و ماندگاري كاركنان ميشود.
هیپزو هالپین(1991) در مطالعه ی خود بر روی مدیران و معلمان به این نتیجه رسیدند که بین رضایت شغلی و خستگی و استرس شغلی ارتباط وجود دارد. در این تحقیق آنها عوامل استرسزای شغلی 219 معلم و 58 مدیر بدین شرح بدست آوردند: حجم کاری شغلی، ارتباطات زیردست - فرادست، ارتباط با دانش آموزان ، ارتباط با همکاران، حقوق و پاداش.
ب) تحقیقات انجام شده در داخل کشور
سابوته و همکاران (1392) تحقیقی با هدف بررسی ارتباط بین استرس شغلی با رضایت شغلی در بین ماماهای شاغل در زایشگاههای شهر اصفهان انجام دادهاند. نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین نمره استرس شغلی ماماها 8/25 ± 41 از نمره 100 و میانگین نمره رضایت شغلی آنها 43/16± 75/44 میباشد. آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون ارتباط منفی معناداری بین استرس شغلی و رضایتمندی شغلی ماماها نشان داد. همچنین بین میزان استرس شغلی و جنبههای مختلف رضایت شغلی نیز رابطه معنادار وجود دارد. در این مطالعه بین استرس شغلی و رضایت کلی شغلی با مشخصات فردی مثل سن و وضعیت تأهل و میزان سابقه کاری و میزان تحصیلات رابطه معنادار وجود نداشت، در صورتی که بین استرس شغلی و رضایت کلی شغلی با میزان حقوق و مزایا و وضعیت استخدامی رابطه معنادار دیده شد.
رجایی و همکاران (1392) در پژوهشی با عنوان بررسي رابطه بين استرس شغلي و رضايت شغلي در ميان پزشكان متخصص زنان، يافتهها مشخص كرد كه پنج مؤلفههاي استرس شغلي، مي تواند به طور معني داري رضايت شغلي را پيشبيني كنند که در مجموع 79 درصد از واريانس متغير رضايت شغلي را تبيين مينمايند. نتايج آزمون فريدمن نشان داد كه از ديدگاه شركت كنندگان مؤلفههاي رضايت شغلي به ترتيب ويژگي شغل داراي رتبه اول، حقوق و مزايا رتبه دوم، شرايط كار رتبه سوم و ارتقاء شغلي در رتبه چهارم قرار دارند. متخصصان زير 40 سال از رضايت شغلي بالاتري نسبت به گروههاي سني 41 تا 50 سال و 51 تا 60 سال برخوردار بودند.
بهادری خسرو شاهی و علیلو (1391) پژوهشی تحت عنوان بررسی رابطه بین سبکهای هویت با معنای زندگی در دانشجویان انجام دادهاند. یافته ها نشان داد که معنای زندگی با سبک هویت اطلاعاتی و هنجاری رابطه مثبت و معنادار و با سبک هویت سردرگم / اجتنابی رابطه منفی معنادار دارد.
گنجی و همکاران (1390) در تحقیق با عنوان رابطه سبك هاي هويت و سلامت اجتماعي با رفتار كمك طلبي در دانش آموزان پيش دانشگاهي در رياضيات انجام داده اند. نتايج نشان داد كه، از بين مؤلفه هاي پنجگانه سلامت اجتماعي(انسجام، پذيرش، مشاركت، شكوفايي و انطباق) پذيرش اجتماعي همراه با هر سه سبك هويت (اطلاعاتي، هنجاري و اجتنابي) مي توانند اجتناب از كمك طلبي دانش آموزان را پيشبيني كنند. به طوري كه متغيرهاي پذيرش اجتماعي، سبك هويت هنجاري و اطلاعاتي نقش كاهشي و متغير سبك هويت اجتن ابي در تغييرات اجتناب از كمك طلبي دانش آموزان در درس رياضي نقش افزايشي داشتهاند. از بين هشت متغير پيش بين، پنج متغير مشاركت اجتماعي، شكوفايي اجتماعي، سبك هويت اجتنابي، سبك هويت هنجاري و سبك هويت اطلاعاتي مي توانستند، پذيرش كمك طلبي دانش آموزان در درس رياضي را پيش بيني نمايند. متغيرهاي انسجام اجتماعي، انطباق اجتماعي و پذيرش اجتماعي، نقشي در تبيين پذيرش كمك طلبي نداشتند.
پارسا نژاد(1390) در تحقیقی تحت عنوان رابطه خلاقیت سازمانی و رضایت شغلی با استرس شغلی در کارکنان سازمان جهاد کشاورزی استان فارس به این نتیجه رسید که بین ابعاد رضایت شغلی و استرس رابطه معنادار و منفی وجود دارد و همچنین بین ابعاد خلاقیت سازمانی و استرس شغلی رابطه معنادار منفی وجود دارد و رضایت شغلی پیش بینی کننده بهتری برای استرس شغلی می باشد.
پژوهش میکائیلی(1389) نشان داد که زنان در سبک هویت اطلاعاتی و هنجاری و مردان در سبک هویت سردرگم/اجتنابی میانگین بالاتری دارند.
رضاییان هرندی (1389) در پژوهشی با عنوان بررسي رابطه سبک هاي هويتي و نقش تعهد هويت با ميزان بهزيستي روان شناختي در دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر تبريز به این یافتهها دست یافتند که سبک هاي هويت اطلاعاتي و هنجاري بر خودمختاري، تسلط محيطي، رشد شخصي، روابط مثبت با ديگران، هدف در زندگي و پذيرش خود اثر مثبت و معنادار داشته و در مقابل سبک هويت سردرگم، اجتنابي بر موارد اشاره شده اثر منفي و معنادار داشته است (P<0.05). اثر غيرمستقيم سبک هويت اطلاعاتي، هنجاري از طريق تعهد بر مقياس هاي خودمختاري، تسلط محيطي، رشد شخصي، روابط مثبت با ديگران، هدف در زندگي و پذيرش خود مثبت و معنادار بوده، و اثر غيرمستقيم سبک هويت سردرگم، اجتنابي از طريق تعهد بر مقياس هاي خودمختاري، تسلط محيطي، رشد شخصي، روابط مثبت با ديگران، هدف در زندگي و پذيرش خود منفي و معني دار مي باشد.
گودرزی و شاملی(1389) در پژوهش تحت عنوان پیشبینی سبکهای هویت براساس حساسیت نسبت به پاداش و تنبیه، يافته ها نشان داد حساسيت نسبت به پاداش و تنبيه مي تواند 13 درصد واريانس سبك هويت اطلاعاتي و 11 درصد واريانس سبك هويت هنجاري را تبيين كند. اين در حالي بود كه تنها، حساسيت نسبت به تنبيه قادر به پيش بيني سبك هويت سردرگم-اجتنابي آن هم به ميزان 14 درصد بود.
بر اساس نتایج تحقیق برقی مقدم و بنی نصرت (1389) راجع به ارتباط بین سبک های هویت با عوامل انگیزاننده و احساس موفقیت در پسران نوجوان نخبه رشته ورزشی کاراته، بیشترین میانگین سبک هویت، سبک هویت اطلاعاتی و بیشترین میزان احساس موفقیت، گروه آرمان خواه و بیشترین عامل برانگیزاننده ، انگیزاننده های درونی بود. همچنین بین سبک هویت اطلاعاتی با تمامی عوامل برانگیزاننده و میزان احساس موفقیت، بین سبک هویت هنجاری با عوامل کنترل درون فکنی شده، کنترل جامع، انگیزاننده های درونی و میزان احساس موفقیت و بین سبک هویت سردرگم اجتنابی با بی انگیزگی ارتباط معنی داری مشاهده گردید.
بیرامی (1389) در پژوهشی با هدف مقایسه سبک های هویت، انواع هویت در دانشجویان دختر و پسر، نتایج نشان داد که بین سبک اطلاعاتی و سردرگم در دو گروه دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود دارد. بین هویت تعلیق یافته، هویت زود شکل زود شکل یافته و هویت آشفته در دو گروه دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود دارد.
گودرزی و شاملی (1389) در پژوهش تحت عنوان پیش بینی سبک های هویت بر اساس حسیاست نسبت به پاداش و تنبیه ، یافته ها نشان داد حساسیت نسبت به پاداش و تنبیه می تواند 13 درصد واریانس سبک هویت اطلاعاتی و 11 درصد واریانس سبک هویت هنجاری را تبیین کند. این در حالی بود که تنها حسیاسیت نسبت به تنبیه قادر به پیش بینی سبک هویتی سردرگم –اجتنابی آن هم به میزان 14 درصد بود.
قضاوتی و همکاران (1388) به بررسی استرس شغلي و ارتباط آن با رضايت شغلي در بين كاركنان اتاقهاي كنترل شركت پالايش نفت بندرعباس پرداختند. نتایج نشان داد كه بيشتر كاركنان در سطح استرس بالا قرار دارند و به طور كلي 08/ 62 درصد از افراد در سطح استرس بالا قرار دارند. در ارتباط با رضايت شغلي 9/2 ،16/1 ، 28/7 ، 6/27، 4/18 درصد از كاركنان به ترتيب به عنوان كاملا" راضي ، راضي ، نه راضي و نه ناراضي ، ناراضي و كاملا" ناراضي طبقه بندي شدند. بنابراين مي توان گفت 54 درصد از كاركنان اتاقهاي كنترل در وضعيتي هستند كه نمي توان گفت از شغل خود راضي هستند. آزمون همبستگي پيرسون يك ارتباط معني دار و منفي بين رضايت شغلي و تمام ابعاد مورد مطالعه استرس نشان داد. بر اين اساس اين نتيجه گيري بعمل مي آيد كه مي توان با كاهش ابعاد مختلف استرس شغلي(شامل روابط بين فردي، شرايط فيزيكي و علاقه مندي به كار) ، سطح رضايت شغلي را در كاركنان اتاقهاي كنترل افزايش داد. درپايان راهكارهايي جهت كاهش استرس شغلي ارايه گرديد.
آزادمرزآبادی و طرخوارانی (1386) در تحقیقی به بررسي ارتباط بين استرس هاي شغلي و رضايت مندي شغلي كاركنان پرداخته اند. نتايج تحليل واريانس بين استرس كار و خانواده و تنيدگي كلي نشان داد بين اين دو رابطه وجود دارد و اين ارتباط معني دار مي باشد، همچنين رضايت از كار و تنيدگي ارتباط معني داري نداشتند، بين استرس خانواده و تنيدگي كلي تحليل واريانس انجام و در نتيجه مشخص شد كه ارتباط بين اين دو معني دار بوده است، همچنين ارتباط بين تنيدگي كلي، استرس ناشي از كار و رضايت از مسوول معني دار بوده است.
جوکار(1386) هوش هیجانی را پیش بینی کننده مثبت تاب آوری عنوان کرده است.
بشارت(1384)، در تحقیقی به بررسی تاثیر هوش هیجانی بر کیفیت روابط اجتماعی در یک نمونه دانشجویی پرداخت. یافته ها نشان داد که بین هوش هیجانی و مشکلات بین شخصی دانشجویان همبستگی منفی معناداری وجود دارد و همچنین هوش هیجانی با مشکلات بین شخصی رابطه منفی دارد و زمینه بهبود روابط اجتماعی را فراهم می سازد.
امیدیان و شکرکن (1383) نيز در بررسي وضعيت هويت بين دانش آموزان دختر و پسر نشان دادند كه از نظر هويت كلي، تنها هويت سردرگم بين دو جنس به طور معني دار متفاوت بود و پسران نمره هايي بالاتر از دختران به دست آوردند. در بعد اعتقادي، در هيچ حالتي تفاوت معني دار نبود، ولي در روابط بين فردي نمره هويت مغشوش در پسران بيشتر بود.
همتي (1381) در پژوهشي تحت عنوان بررسي رابطه استرس شغلي و رضايت شغلي كاركنان بهداشت و درمان صنعت نفت نتيجه ميگيرد كه رضايت شغلي باعث افزايش بهرهوري در كاركنان ميشود، فرد نسبت به سازمان متعهد ميشود، سلامت فيزيكي و ذهني فرد تضمين ميشود ، روحيه افراد افزايش مييابد و مهارتهاي جديد شغلي را به سرعت از طريق آموزش فرا ميگيرند و با سوانح روبرو ميشوند.
منابع فارسی
آزادمرزآبادی، اسفندیار و طرخورانی، حمید.(1386). بررسي ارتباط بين استرس هاي شغلي و رضايت مندي شغلي كاركنان، مجله علوم رفتاری، سال 1، شماره 2، صص 129-121.
آندرسون و آناکیپریانو.(1387). رفتار سازمانی اثربخش، مترجمان علی رضاجباری، مجید پسران قادر و عباس کحال زاده، فارس: انتشارات سیه لاکی فارس.
برقی مقدم، جعفر و بنی نصرت، ایوب.(1389). ارتباط بين سبك هاي هويت با عوامل برانگيزاننده و احساس موفقيت در پسران نوجوان نخبه رشته ورزشي كاراته، مجله علوم تربیتی، سال سوم، شماره 9، صص 25-7.
بهادری خسرو شاهی، جعفر و علیلو، مجید محمود.(1391). بررسی رابطه بین سبکهای هویت با معنای زندگی در دانشجویان، مطالعات روانشناختی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه الزهرا (س)، دوره 8، شماره 2، 164-144.
بیرامی، منصور.(1389). مقايسه ي سبک هاي هويت، انواع هويت در دانشجويان دختر و پسر، فصلنامه علمی – پژوهشی روانشناسی دانشگاه تبریز، سال پنجم، شماره 20.
بیرامی، منصور.(1391). پیشبینی رضایت زناشویی بر اساس سبکهای دلبستگی و مولفه های تمایزیافتگی، مجله اصول بهداشت روانی، دوره 14، شماره 53، صص 77-66.
پارسانژاد، معصومه. (1390). رابطه خلاقیت سازمانی و رضایت شغلی با استرس شغلی در کارکنان سازمان جهاد کشاورزی استان فارس. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی صنعتی و سازمانی. دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی شهرستان مرودشت.
حسامپور، مریم.(1384). نقش واسطهاي سبكهاي هويت در ميان روابط اجتماعي و تابآوري در دانشجويان دانشگاه شيراز، پاياننامه كارشناسي ارشد، رشتة روانشناسي، دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي، دانشگاه شيراز.
حسینزاده، داوود و صائمیان، آذر.(1381). خشنودی شغلی، توجه به کارکنان و کیفیت زندگی کاری، مجله مدیریت، شماره 64- 60.
حیدری، سمیه.(1392). بررسی رابطه بین سازگاری و رضایت شغلی با بهره وری شغلی کارکنان شرکت کیمیا الیاف، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت.
خنیفر، حمید؛ زارعی متین، حامد و خداپرست، حسین. (1387). نظام پیشنهادات در سازمان (از نظریه تا کاربرد)، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
دستجردی، رضا.(1386). تفاوتهای فردی در سبکهای هویت و بهزیستی روانشناختی، نقش تعهد هویت، فصلنامه تازههای علوم شناختی، سال 9، شماره 2، صص 46-33.
رابینز، استیفن. پی.(1388) .مبانی رفتار سازمانی. ترجمه علی پارساییان و سید محمد اعرابی. تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
رجایی، مینو؛ حقیقی، حمید؛ دادیپور، سکینه؛ فلاحی، صغری؛ سلیمی، مرتضی؛ شارقی، مسعود و نادری زاده، محمد.(1392). رابطه بين استرس شغلي و رضايت شغلي در ميان پزشكان متخصص زنان، مجله پزشکی هرمزگان، سال 17، شماره 3، صص 249-255.
رضایی هرندی، حسن.(1389). بررسی رابطه بین میزان رضایت شغلی با بهره وری متصدیان امور بانکی بانک ملی ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان.
رضایی هرندی، حسن.(1389). بررسی رابطه بین میزان رضایت شغلی با بهره وری متصدیان امور بانکی بانک ملی ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان.
سابوته، سحر؛ شهنازی، حسین؛ شریفی راد، غلامرضا و حسن زاده، اکبر.(1392). بررسی ارتباط بین استرس شغلی با رضایت شغلی در بین ماماهای شاغل در زایشگاههای شهر اصفهان، مجله علمی پژوهشی تحقیقات نظام سلامت، دوره 9، شماره 7، صص 692-682.
سلطانی، علی.(1384). بررسی ارتباط بین وضعیتهای هویت و دینداری در دانشجویان و دانشآموزان، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه تربیت معلم.
شفیعآبادی، عبدا...(1391). مبانی روانشناسی رشد، تهران: انتشارات چهر
شهرآرای، مهرزاد.(1384). روانشناسی رشد نوجوان، تهران: انتشارات علمی.
قضاوتی، محسن؛ باقرائت، علیرضا؛ زارع، مهدی و بهجتی اردکانی، مهدی.(1388). بررسی استرس شغلي و ارتباط آن با رضايت شغلي در بين كاركنان اتاقهاي كنترل شركت پالايش نفت بندرعباس، همایش بين المللي HSE در صنعت نفت و گاز.
کارگر، رضا.(1389). رابطه بین رضایت شغلی، خلاقیت و بهرهوری، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد جهرم.
کشاورزی، فرناز.(1388). تأثیر سبک هویتی و هوش هیجانی در پیشبینی انگیزهی پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانشجویان کارشناسی ارشد، مجله اندیشه و رفتار، دورهی چهارم، شماره 13، صص56-43.
کوزه چیان، هاشم، زارعی، جواد و طالبپور، مهدی.(1382). بررسی ارتباط تعهد سازمانی و رضایت شغلی مدیران و معلمان مرد تربیت بدنی آموزشگاه هاي استان خراسان، فصلنامه المپیک، سال یازدهم، شماره 1و 2، صص 23-38.
گلزاری، فرزانه.(1392). رابطه بین کیفیت زندگی کاری و رضایت شغلی با تابآوری در کارکنان شرکت پگاه فارس، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه مرودشت.
گنجی، کامران؛ نوابخش، مهرداد و ذبیحی، رزیتا.(1390). رابطه سبك هاي هويت و سلامت اجتماعي با رفتار كمك طلبي در دانش آموزان پيش دانشگاهي در رياضيات، فصلنامه روانشناسی تربیتی، شماره 22، سال هفتم، صص 123-95.
گودرزی، محمدعلی و شاملی، لیلا.(1389). پیشبینی سبکهای هویت بر اساس حساسیت نسبیت به پاداش و تنبیه، فصلنامه روانشناسی کاربردی، سال 4، شماره 3، صص 95-81.
مهداد، علي.(1384). روانشناسي صنعتي سازماني، اصفهان: انتشارات جنگل.
مهداد، علي.(1390). روانشناسي صنعتي سازماني، اصفهان: انتشارات جنگل.
نوربخش، مهوش و علیزاده، محمود (1383). بررسی رضایت شغلی دبیران تربیت بدنی شهرستان اهواز، نشریه حرکت، شماره 22، صص 189-171.
هرسی، پاول و بلانچارد، کنت.(1988).مدیریت رفتار سازمانی و کاربرد منابع انسانی، ترجمه علی علاقه بند.( 1389) تهران: انتشارات امیر کبیر.
همتي، مريم (1381). بررسي رابطه استرس شغلي و رضايت شغلي كاركنان سازمان بهداشت و درمان صنعت نفت، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه علامه طباطبايي.
هومن، حمید.(1388). کتاب تهیه و استاندارد ساختن مقیاس رضایت شغلی، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی.
منابع انگلیسی
Berzonsky, M. D, & Kulk, L. S. (2000). Identity status and identity processing style , and the transition to university, Journal of Adolescent Research, 15(1), 81-98 .
Berzonsky, M. D. (1990). Self-constractionover the life-span: A process perspective on identity information. In G. J. Nieimeyer
Berzonsky, M. D. (1998). Identity style: Conceptualization and measurement. Journal of Adolescent Research. 4, 267–281.
Berzonsky, M. D. (2005) Ego identity: A personal standpoint in a postmodern word. Identity: An International Journal of Theory and Research, 5(2), 125–136.
Berzonsky, M. D. (2008). " Identity formation: The role of identity processing style and cognitive processes".Personality and Individual Differences, 44, 643–653.
Berzonsky, M. D., & Kuk, L.S., (2000). Identity style, psychological Maturity, and academic performance Personality and Individual Differences. 39, 235-247.
Berzonsky,M,,D. (1992). Identity style and coping strategies. Journal of Personality,60,771-778.
Berzonsky,M,D. & Nei Meir, K.G,. (1994). Self-identity: Ralationship between process and content. Journal of Research in Personality,28,453-460 .
Berzonsky,M,D. (2003),Identity style and well-being, An international journal theory and reaserch, 3, 32-45.
Chen, C. Y. Lin, Y. H. Lu, S. Y. (2009). Physical discomfort and physical job stress Among male and female operators at Telemunication call centers in Taiwan. JAPP.Erg 11(40). 567- 588.
Duries, B., Soenens, B., & Beyers, W. (2004). Personality, identity style and religiosity, Journal of Personality. 3(10), 12-20.
Hipps, E. H. Halpin, G. (1991). The dierence in teachers and principals, general job stress related to performance based a cerditaon the annual meeting of mid south educational research association.
McFarlan, B. R., Shankman, S. A., Tenke, C. E., Bruder, G. E., & Klein, D. N. (2006). Behavioral Activation system deficits predict the six-month course of depression. Affective Disorders, 91: 229-234.
Nguyen, T. T., Bertoni, M., Charvat, M., Gheytanchi, A., & Beutler, L. E. (2007). Systematic treatment selection (STS): A review and future directions.
Robins, E. (1995). Organizational behavior management.Parsaeiyan A, Arabi M, translators. Tehran: Department of Commerce Publication.
Schwartz, SJ. (2001). The evolution of Ericsonian and neo-Ericsonian identity
Sneed, J. R., & Whitboune, S. K. (2003). Identity Processing and self consciousness in middle and later adulthood. Journal of Gerontology, 58: 313-320. International Journal of Behavioral and Consultation Therapy, 3: 13-28.
Ting, Y. (2007). “Determinants of job satisfaction of federal government employees”; Public Personnel Management, 26(12), 32-45.
Tsen. Y. C. (2010). Study in job stress and job satisfaction of elementary school teachers in kaohsiug city master’s thesis department of educatio
Yilmaz, C. and Ergan, E. (2008) . Organizational culture and firm effectiveness: Anexamination of relative effects of culture traits and the balanced culture hypothesis in an emerging economy, Journal of World Business, 290-306.