Loading...

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعاریف و مراحل توانمندی ایگو

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعاریف و مراحل توانمندی ایگو (docx) 31 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 31 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

2-2- توانمندی ایگو 1-2-2- ایگو مفهوم ایگو و به تبع آن، چهارچوب روانشناسی ایگو دیدگاه مهمی در نظریه های تحلیلی است. اگر چه فروید واژه ایگو را از بدو پیدایش نظریه روان تحلیلی به کار گرفت، با این وجود، آنچه که ما امروزه تحت عنوان روانشناسی ایگو می شناسیم، در واقع با چاپ مقاله "اید و ایگو" در سال 1923 آغاز شد(کاپلان و سادوک،1385). این مقاله مهم همچنین بیانگر چرخش فروید از مدل توپوگرافیک ذهن به مدل ساختاری سه گانه، متشکل از اید، ایگو و سوپر ایگو نیز هست. سال های 1923 تا 1937 برای فروید، مصادف با توسعه و بسط نظریه روانشناسی ایگو و نظریه آخر او در رابطه با اضطراب بود. بعد از مرگ او، روان تحلیل گرانی همچون هارتمن،کریس، راپاپورت و اریکسون به محتوای اصلی نظریه فارغ از حیات غریزی ادامه داده و با تأکید بیشتر بر کارکرد و تحول ایگو در راستای یک دیدگاه اجتماعی و فرهنگی پرداختند (کریمی طار،1393). 2-2-2- پدیدایی ایگو به نظر فروید یک کودک فاقد ایگو است که بتوان درمورد آن بحث کرد. ایگو، بخشی است که تدریجا بر اثر برخورد با محیط و خواسته های محیطی و در طول تحول، از اید جدا شده و دومین پایگاه روانی را تشکیل می دهد. وظیفه ایگو، دفاع از فرد و هماهنگ وی با واقعیت است. بنابراین ساختار ایگو، از شناخت و دفاع تشکیل شده است(راس،1382). جنبه شناختی آن هوشیار و نیمه هوشیار است و به فرد اجازه می دهد که اطلاعاتی درباره تغییرات دنیای بیرونی و درونی داشته باشد. فعالیت دفاعی آن هوشیار، نیمه هوشیار و خصوصا ناهوشیار است و از انتخاب و به کاراندازی نظام های دفاعی متفاوت تشکیل شده است؛ نظام هایی که در خلال مراحل مختلف به وجود آمده اند. ایگو در اثر تأثیر فزاینده واقعیت بیرونی بر کودک شکل می گیرد و به تدریج اصل لذت جای خود را به اصل واقعیت می دهد. بنا به گفته فروید، تعارض، در درجه اول بین اید و جهان بیرون و در درجه دوم بین اید و ایگو، نقش محوری را در تحول ایگو ایفا می کند. رابطه بین واقعیت و اید، یک رابطه تعارضی است و تحول ایگو در جریان مراحل مختلف، تحت تأثیر این تعارض ها، چگونگی حل آنها و روش های دفاعی به کار انداخته شده قرار می گیرد. اما چنانچه ایگو در مراحل مختلف تحول و به هنگام بزرگسالی نتواند به حل این تعارضات نائل شود، رشد آن متوقف شده و در مراحل اولیه رشدی تثبیت می گردد(کریمی طار،1393). یا آنکه به مرحله ییشین باز می گردد این دیدگاه بعدها توسط روانشناسان ایگو از جمله هارتمن، کریس و لوونشتاین به طور جدی دستخوش تغییر شد تأکید عمده هارتمن بر بعد سازشی ایگو است. از نظر وی می توان خط تحول ایگو را فارغ از سائق های غریزی توصیف کرد. او بر این فرض پافشاری می کند که ایگو دارای کارکردهای خود مختار ابتدایی است که فاقد هر نوع ریشه ای در اید هستند. این کارکردها شامل ادراک، جنبش، حافظه و هوش هستند. همه این ها از بدو تولد موجود بوده و لذا می توان گفت که حداقل تا حدی تحت تآثیر عوامل ژنتیکی می باشند. در این دیدگاه بسط یافته از ایگو چنین فرض می شود که اید و ایگو، هر دو دارای مبدأ تمایز نیافته مشترکی می باشندکه از ابتدای تولد وجود دارد این چرخش به سمت برتری ایگو موجب شکل گیری جریانی در نظریه روان تحلیلی شد که از نظریه سائق ها فاصله گرفته و به سمت تمرکز بیشتر بر روی پیچیدگی های ایگو جهت گیری نمود(جمیل و همکاران،1394). 3-2-2- تحول ایگو تحول ایگو و مکانیسم های دفاعی ایگو با هم مرتبط هستند، با این وجود بسیاری از وجوه پیچیده این ارتباط هنوز به وضوح تبیین نشده است، دو مدل برجسته در روانشناسی تحولی، سعی در توضیح تعامل موجود بین این دو حوزه داشته اند (هاوزر،2000). دیدگاه نخست به ایگو به عنوان مجموعه ای از مکانیسم ها می نگرد و سعی در بازنمایی مکانیسم های ایگو دارد. در حالی که دیدگاه دوم توجه ما را به یک فرایند واحد ایگو به شکل فعالیت های یکپارچه جلب می کند. بلاک و همکاران (۱۹۳۷) در ارتباط با مدل ترکیبی، مطالعات تجربی انجام داده اند. در این دیدگاه، تحول ایگو به گسترش و رشد کارگردهای چندگانه ایگو از قبیل توانایی های انطباقی، فرایندهای شناختی، دفاع ها، ادراک دیگران و روابط ایژه ای مربوط می شود(هاوزر،2000). مدل دوم تحول ایگو به فرایندهای تلفیقی و چارچوب های کلی ارجاع اشاره دارد. این دیدگاه توسط لوینگر و همکاران وی در سالهای ۱۹۷۶ تا ۱۹۹۶ بسط و توسعه یافته است. طبق مدل تحولی لوینگر، هر فرد جهت گیری متداولی نسبت به خود و جهان اطراف دارد و پیوستاری از سطوح تحول ایگو وجود دارد که هر یک از این چهار چوب های ارجاعی می توانند به ترتیب در طول آن قرار گیرند. در کل می توان گفت که تحول ایگو به واسطه ادراک تمایز يافته فرد از خویشتن، جهان اجتماعی و رابطه احساسات و افکار وی با احساسات و افکار دیگران مشخص می شود(کندی،1994؛ به نقل از هاوزر،2000). در این روش مستچش تحول ایگو، بعضی از فرایندهای ویژه ایگو( به طور مثال: مکانیسم های دفاعی و ابعاد شناخت) را نمی توان از دیگری متمایز نمود، زیرا که در این دیدگاه آنها به عنوان وجوهی از یک ساختار تلقیق شده از ایگور شکل می گیرند(هاوزر،1993). لوپتگر، ایگو را به عنوان یک ساختار نسبتا ثابتی فرض می کند که هماهنگی خود را از طريق غربال کردن اطلاعات محیطی که ممکن است تعادل وی را بر هم زنده حفظ می کند. با این وجود این بدین معنی نیست که ایگو دچار بی تعادلی نمی شود. تغییرات کیفی در طول زمان در تحول ایگو اتفاق می افتند. این امر زمانی اتفاق می افتد که فرد یا رویدادها و پدیده هایی مواجه می شود که در چارچوب معنایی فعلی وی ادغام پذیر نیست. در نتیجه عمل هم همسان سازی، یک تجربه بالقوه می تواند موجب و راه اندازی دوره ای از عدم تعادل شده و بدین وسیله باعث گذار احتمالی به سطوح بالاتر تحول ایگو شود(هاوزر،1976). برای اینکه ایگو بتواند از عهده وظایف محول برآید، باید انبوهی از کارکردهای روانی به انجام برسد. روانشناسان ایگو مجموعه ای از کارکردهای ایگورا مشخص کرده اند که وجه مشخصه ایگو می باشد (مور و فاین،1990). در ادامه به اختصار به این کار کردها اشاره می کنیم که به عنوان اساس و بنیان چگونگی عملکرد ایگو مربوط می شوند: واقعیت سنجی: واقعیت سنجی یکی از مهم ترین کارکردهای ایگو می باشد که می توان به واسطه آن اقراد سایکوتیک را از غیرسایکوتیک متمایز نمود. منظور از واقعیت ستچی، توانایی فرد برای تشخیص تخيل درونی از واقعیت بیرونی می باشد. این کار کرد ایگو به تدریج به موازات تالط فزاینده اصل واقعیت بر اصل لذت استقرار می باید(کاپلان و سادوک،1385). قضاوت: یکی از کتش هایی که ارتباط نزدیکی یا ایگو دارد، قضاوت می باشد. این کتش به توانایی فرد برای پیش بینی نتایج عملکردهایش اشاره دارد. با کنترل و تنظیم سائق های غریزی، قضاوته به موازات رشد تفکر فرایند ثانویه در فرد شکل می گیرد. توانایی تفکر منطقی به فرد این اجازه را می دهد تا آثار رفتارهایش را بسنجد و از تخلیه های تکانشی اجتناب کنید(کاپلان و سادوک،1385). احساس واقعیت و احساس خود: به احساس واقعیت همراه با آغاز آگاهی نوزاد از احساسات مربوط به بدن رشد می کند. توانایی تشخیص این امر که چه چیزی خارج از بدن و چه چیزی درون آن است، جزء وجوه ضروری احساس واقعیت می باشد و تخریب مرزهای بدن، مانند آن چیزی که در مسخ شخصیت " اتقاق می افتد، نشانگر نقصان در کارکرد ایگو می باشد(مور و فاین، 1990). تنظیم و کنترل کشانندها، عواطف و تکانه ها: شد در ظرفیت به تأخیر انداختن و یا متوقف نمودن یک سائق، ارتباطی نزدیکی با پیشرفت فرد از موضع اصل لذت به اصل واقعیت دارد. این توانایی جزء وجوه ضروری ایگو برای میانجی گری بین اید و جهان خارج می باشد. رشد ظرفیت فرد برای تفکر منطقی و انتزاعی به فرد این اجازه را می دهد تا سائق ها را در بعد تخیلی بازنمایی کند، که این امر خود باعث پیشگیری از تخلیه آنها در عمل می شود(کاپلان و سادوک،1386). فرایندهای تفکر: به توانایی فرد برای ادراک آنچه که در اطراف وی می گذرد و تنظیم و طبقه بندی و معنی دادن به ادراک اطلاق می شود. یادگیری، تفکر، نتیجه گیری، بررسی شباهت ها و اختلافها، حافظه، تمركزه و برنامه ریزی تماما چیزهایی است که ما آن را تفکر می نامیم (مور و فاین، ۱۹۹۰). کارکردهای دفاعی: قدیمی ترین کنش دفاعی که توسط فروید تعریف شده، مکانیسم سرکوبی بود که به نوعی همزمان با آغاز نظریه روان تحلیلی است. برای فروید، سرکوبی و دفاع معادل هم بودند و به نوعی سرکوبی مهم ترین دفاع تلقی می شد. سرکوبی مانعی ایجاد می کند تا تکانه ها و آرزوهای ناخودآگاه به شکل مستقیم ابراز نشوند. با پیشرفت روان تحلیلی، فرويد عمل دفاعی را به ایگو محول کرد. با این وجود تا بعد از سال ۱۹۲۶، مکانیسم دفاعی به شکل منظم و سازمان یافته مطالعه نشد. تا اینکه فروید نظریه خود درباره سلامت اضطراب و بسيج دفاع ها در پاسخ به علامت خطر را فرمول بندی کرد. نخستین مطالعه جامع درباره مکانیسم های دفاعی توسط آنا فروید در سال ۱۹۳۶ به رشته تحریر درآمد(کاپلان و سادوک،1385). مائع محرک: فروید در سال ۱۹۲۰ مفهوم پوسته های محافظ در مقابل محرک را مطرح می کند که به عنوان محافظ شخصی سازمان روانی، افراد را در مقابل برخی محرک های بیرونی شدید محافظت می کند، او چنین فرض می کند که نوروزهای آسیب زا می توانند ناشی از تحریکات قدرتمندی باشند که منجر به شکست این پوسته محافظ شده است؛ مانع محرک را می توان به عنوان یک فرایند درونی، انتخاب گرو غربالگر اطلاق نمود که به بعضی از انواع محرک ها و برخی شور و هیجانات تحت شرایط خاصی اجازه ورود می دهد و برای برخی دیگر براساس ملاحظات کمی و کیفی، مانع ایجاد می کنند(مور و فاین.۱۹۹۰). کنش انسجامی ترکیبی: به توانایی ایگو برای سازمان شادن، انسجام بخشیدن و به هم متصل کردن تکانه های مختلف، گرایشها و عملکردها، در چهارچوب شخصیت اطلاق می شود. این کتش فرد را قادر می سازد تا دارای احساس، تفکر و عمل جهت یافته و سازمان یافته باشد(مور و فاین، ۱۹۹۰). 4-2-2- قدرت ایگو ایگو حوزه اي از ذهن است که با واقعیت تماس دارد و در نوباوگی از نهاد به وجود می آید و تنها منبع ارتباط فرد با دنیاي بیرونی است.من تحت سلطه اصل واقعیت قرار دارد و تصمیم گیرنده و مجري شخصیت است و چون تا اندازه اي هشیار، ناهشیار و نیمه هشیار است می تواند در هر یک از این سه سطح تصمیم گیري کند(فیست،1386). من هنگام انجام دادن وظایف شناختی و عقلانی اش باید درخواست هاي مغایر و نامعقول نهاد و فرامن را در نظر بگیرد و علاوه بر این باید به ارباب سومی هم خدمت کند: دنیاي بیرونی. بنابراین من مرتبا سعی می کند بین درخواست هاي کورکورانه و نامعقول نهاد و فرامن با در خواست هاي معقول دنیاي بیرونی سازش برقرار کند زمانی که من از سه طرف توسط نیروهاي متفاوت و متخاصم محاصره می شود به صورت قابل پیش بینی واکنش نشان می دهد یعنی مضطرب می شود از آن پس مجبور می شود براي دفاع ازخودش در برابر این اضطراب از مکانیزم هاي دفاعی استفاده می کند(شولتز،1387). فروید براي اولین بار در سال 1926 مفهوم مکانیزم هاي دفاعی را ابداع کرد. اگر چه مکانیزم هاي دفاعی به هنجار هستند و همه ي افراد، از آنها استفاده می کنند اما اگر به صورت افراطی به کار روند به رفتار روان رنجور می انجامند(فیست، 1386).فروید تعدادي مکانیزم دفاعی را فرض کرد و خاطر نشان ساخت که ما معمولا با استفاده از چندین مکانیزم به طور همزمان از خود در برابر اضطراب دفاع می کنیم. ایگو، یکی از ساختارهاي سه گانه شخصیت می باشد که باید هنگام انجام دادن وظایف شناختی و عقلانی اش، درخواست هاي مغایر و نامعقول نهاد و فرامن را در نظر بگیرد. علاوه بر خواسته هاي نهاد و فرامن، ایگو باید به ارباب سومی هم خدمت کند و آن، دنیاي بیرونی می باشد. بنابراین ایگو، مرتبا سعی می کند بین درخواست هاي کورکورانه و نامعقول نهاد و فرامن و درخواست هاي معقول دنیاي بیرونی، سازش برقرار کند این کار مستلزم ایگویی قدرتمند می باشد(استافراکه و ایونز،2004). فنیکل معتقد است که یکی از جنبه هاي قدرت ایگو، ظرفیت غلبه بر انرژی هاي غریزي است، بدین معنا که یک ایگوي قدرتمند می تواند ارضاي تکانه را به تعویق بیندازد و یا اگر ارضاي تکانه از نظر اجتماعی غیر قابل قبول می باشد، بتواند یک هدف قابل پذیرش فرهنگی را جایگزین کند. هر چه فشار تکانه ها بیشتر باشند، ایگو باید فشار بیشتري را تحمل کند. یکی از علایم قدرت ایگو ظرفیت تحمل چنین تنشی است. البته این بدین معنا نیست که ایگوي قدرتمند باید از هرگونه تکانه درونی ممانعت کند. قدرت ایگو در واقع موضوع اجتناب از دو حد نهایت کنترل است: عدم کنترل موجب اظهار سریع سایق هاي درونی می شود و کنترل افراطی موجب سرکوبی و جلوگیري از انرژی هاي غریزي می شود(پرویز و همکاران،1395). عدم کنترل و کنترل افراطی هر دو نشانه ضعف ایگو هستند. قدرت ایگو بعد دیگري نیز دارد. این بعد مربوط به چگونگی رابطه با دنیاي بیرونی می شود.ا یگوي ضعیف فاقد توانایی مقاومت در برابر فشار بیرونی، و پایداري در مقاصدش در مقابل موانع بیرونی و دسترسی به قضاوت درست درباره منبع، هدف و پیامدهاي اعمال انسانی است بنابراین، به طور کلی قدرت ایگو هم شامل توانایی کنترل تکانه هاي درونی و هم ظرفیت در نظر گرفتن مطالبات دنیاي بیرونی است. ضعف ایگو موجب می شود که ارگانیسم از دنیاي بیرونی به دنیاي درونی برگردد و به خودش عقب نشینی کند. فقدان قدرت ایگو به معنی نبود خودکنترلی و نبود احساس تسط بر محیط می باشد در ادامه به بررسی نقایص ایگو در معتادان خواهیم پرداخت(شولتز،1387). 5-2-2- نقائص ایگو در معتادان مک کی(1984) معتقد است روابط ابتدایی با مراقبان اولیه، مهارت ها و کارکردهاي ایگو را می سازد که بر کیفیت تمامی روابط آینده فرد اثر می گذارد. فراد، زمانی روابط موضوعی بالغانه دارند که بتوانند بدون اینکه شخصیت مجزاي خود و مرزهایشان را از دست بدهند، در روابط باشند. خانتزیان(1981) معتقد است، شواهد قانع کننده اي از تحقیقات نشان می دهند که آسیب هاي معناداري در ساختار ایگو وجود دارد که موجب آمادگی فرد در ابتلا به الکلیسم می شود(پارکز،1999). کودورکف(1964؛ به نقل از لاورتو، کومار و پکالا،2002) نیز نقایصی را در کارکرد ایگو در افراد الکلیک مشاهده کرد. به علت فقدان زود هنگام موضوع، این افراد در دستیابی به روابط سالم ناتوانند و به خاطر انطباق یافتن مناسب با محیط، بدنشان را به عنوان موضوعی امن براي ارتباط در نظر می گیرند. تجربه مصرف مواد، تضمینی براي ادامه رابطه ایگو_بدن است که موجب تامین احساس سلامت ایگو می شود. بدون این تجربه، شخصیت و ایگو در معرض از هم پاشیدگی هستند و براي از بین بردن این تهدید، چاره اي جز ادامه مصرف نیست. در واقع فرد الکلیک با تخریب بدنش از اینکه شخصیت و ایگو از هم متلاشی شوند، جلوگیري می کند(ویتن،1989). خانتزیان، کاترین، تریس(1997) بر استفاده از افیون ها به عنوان تلاشی براي تصحیح کارکرد مختل یا ناقص ایگو و در نتیجه کنار آمدن و مقابله با مشکلات تاکید کرده اند. در پژوهشی با عنوان اعتیاد به عنوان عملکردي انطباقی براي کمبودهاي ایگو که توسط موسلر (1995) و بر اساس مدل نقایص ایگو، انجام گرفت، نتایج نشان دادند که هویت ضعیف ایگو که در معتادان وجود دارد، پیامد نقایص رشدي ایگو و شکست هاي اجتماعی است. در این پژوهش گروهی از معتادان که به تازگی وارد درمان شده بودند، با گروه همتا سازي شده که موفق به ترك شده بودند، مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که در عملکرد ایگو بین این دو گروه تفاوت وجود دارد. یافته ها اشاره بر این دارند که معتادان نقصان هایی را در حوزه هایی چون روابط بین فردي، عزت نفس، کنترل هیجانات، تکانه ها و عملکردهاي دفاعی دارند. فرض شده که نقایص ایگو باعث می شود افراد به مواد و الکل به عنوان راهبردي ترجیحی براي کنار آمدن با پریشانی ها قلمداد کنند، نتایج این پژوهش نشان داد که در اثر درمان و ترك مواد مخدر، بهبودي مختصري در ایگو به وجود می آید که همین موجب تطابق بیشتر این افراد می شود. زینبرگ(1975؛ به نقل از خانتزیان و همکاران،1977) معتقد است که انزواي اجتماعی مصرف کنندگان مواد غیرقانونی، موجب کاهش محرک هاي ورودي از واقعیت بیرونی می شود و همین باعث تحلیل رفتن استقلال ایگو از اید خواهد شد. اسپن(2001؛ به نقل از جمیل و همکاران،1394) توضیح می دهد که چگونه فقدان ساختار یکپارچه ایگو در برخی از افراد، آنها را مستعد پذیرش تقویت کننده ها و تاثیرات محیطی می کند. در اعتیاد، مواد، مانند دیگر تاثیرات محیطی به یک تعیین کننده مهم رفتار در غیاب ساختار مناسب ایگو و سازمان دهی به سایقها تبدیل می شود. فروش و میلکمن، در مقاله اشان به بحث درباره این می پردازند که معتادان به این علت از مواد استفاده می کنند که هم حالت انطباقشان را افزایش دهند و تقویت کنند و هم نقایص موجود در ایگو را جبران کند اگر چه آنها بیان می کنند که تشخیص تاثیرات مصرف مواد از عواملی که آن را به وجود آورده است، بسیار مشکل است، اما مطالعات نشان دهنده این است که تعامل بین مصرف مواد و کارکرد ایگو به صورت آماري معنادار است. فرآیند اعتیاد منجر به این می شود که ایگو کاملا تحت کنترل اید در بیاید ، جهان بیرونی نادیده انگاشته شود و آگاهی تجزیه شود. 6-2-2- نقص در کارکرد دفاعی ایگو فروید اضطراب را جزءمهمی از نظریه شخصیت خود ساخت و تاکید کرد که اضطراب اساس ایجاد رفتار روان رنجور و روانپریش است(شولتز،1387).وي اضطراب را نشانه هاي نوروتیکی می داند که هنگام شکست نسبی ایگو براي کنار آمدن با محرک هاي ناراحت کننده بروز می کند(سادوك و سادوك،1385). اضطراب خبر می دهد که خطر قریب الوقوع، براي خود وجود دارد که باید خنثی شود و یا از آن اجتناب شود. اضطراب یک احساس نامطبوع است و همانند تمام احساس ها و تجارب نامطبوع، ایگو سعی می کند از آنها دوري کند. راي انجام این کار، ایگو سعی می کند با توسل به یک و یا چند راهبرد اضطراب را کاهش دهد، این راهبردها همان مکانیسم هاي دفاعی هستند مکانیزم هاي دفاعی الگوهایی از احساسات، افکار و رفتار هستند که نسبتا غیر ارادي اند و در پاسخ به ادراك خطر روانی ظاهر می شوند. آنها معمولا تعارضات و یا استرسورها را که موجب ایجاد اضطراب می شوند را پنهان می کنند یا کاهش می دهند. مکانیزم هاي دفاعی می توانند سازگارانه یا ناسازگارانه باشند، فروید 17 مکانیزم دفاعی را مشخص کرد وسعی کرد تا آنها را به صورت سلسله مراتبی سازمان دهی کند(وایلنت،1999). در سال 1936 آنا فروید 9 مکانیسم دفاعی را فرض کرد که عبارت بودند از واپس روي، سرکوب گري، واکنش سازي، انزوا طلبی، امحا، فرافکنی، درون فکنی، بازگشت به طرف خود، و وارونه سازي. ده سال بعد وي مکانیسم هاي توجیه عقلی و همانند سازي را نیز اضافه کرد(کنت و پلاچیک،1995). هم روانکاوان و هم متن تجدیدنظر شده راهنماي تشخیصی و آماري اختلالات روانی به دسته بندي مکانیزم هاي دفاعی پرداخته اند. یکی از مهمترین دسته بندی ها درباره مکانیسم هاي دفاعی را وایلانت انجام داده است. وي، دفاع ها را در 4 طبقه دسته بندي کرده است، این 4 طبقه عبارتند از(کاپلان و سادوک،1385): 1-6-2-2- دفاع هاي خود دوستدارانه(خودشیفته):که ابتدایی ترین دفاع ها هستند و بیشتر در کودکان و افراد سایکوتیک دیده می شوند و به شرح زیر هستند: - انکار - تحریف - فرافکنی 2-6-2-2- دفاع هاي ناپخته: که در نوجوانان و برخی بیماران غیر سایکوتیک دیده می شوند و به شرح زیرند: - گذار به عمل - انسداد - خود بیمارانگاری - درون فکنی - پرخاشگري منفعل - واپس روي - تخیل اسکیزوئید - جسمانی کردن 3-6-2-2- دفاع هاي نوراتیک:که در بیماران وسواسی و هیستریک و نیز در بزرگسالان تحت استرس دیده می شوند و به شرح زیرند: - کنترل کردن - جابجایی - برونی سازي - بازداري - توجیه عقلی - انزوا - دلیل تراشی - تجزیه - واکنش سازي - سرکوب - جنسی کردن 4-6-2-2- دفاع هاي بالغ یا پخته: این دفاع ها به شرح زیرند: - نوع دوستی - پیش بینی - ریاضت کشی - شوخ طبعی - والایش - فرونشانی(سادوک و سادوک،1385). 7-2-2- مراحل رشد و تحول ایگو از دیدگاه لوینگر مراحل رشد ایگو از دیدگاه لوینگر(1976) به 9 مرحله پیوسته و مداوم که در ارتباط با محیط رشد خود را آغاز می کند تقسیم شده است : 1-7-2-2- مرحله نوباوگی یا کودکی اولین مرحله لوینگر اشاره به رشد پیش اجتماعی یا مرحله انگلی دارد. در این مرحله خود بصورت اختصاصی در مرحله نوباوگی یا کودکی قرار دارد.  یک نوزاد بطور زیادی خود را دوست دارد و به ارضای نیازها و احساس رضایت و لذت حاصل از آن می پردازد. کودکان در این مرحله به افرادی که نیازهای آنها را فراهم می کنند وابستگی پیدا میکنند که اغلب این فرد مادر می باشد . بعد از مدتی کودک به تمایز بین مادر و دنیای اطراف خود می پردازد و میان تجربیات ، شناخت ها و هیجانات خود و مراقبت کننده تفاوت قایل می شود. لوینگر معتقد است بیشتر دانسته ها در این مرحله بیشتر ذهنی است و تا شکل گیری دیگر مراحل باید به مشاهده تکیه کرد . 2-7-2-2- مرحله تکانشگری این مرحله می تواند همانند مراحل دیگر به نحوی سپری شود ،اما در عده کمی از افراد می تواند در سراسر عمر و در طولانی مدت باقی بماند و حفظ شود. این مرحله با تمرکز خود بر یکی از احساس های بدنی ، برانگیختگی ابتدایی یا اساسی و نیازهای ضروری ادامه می یابد . نکته قابل توجه و مهمی که  در این مرحله مطرح می شود اینست که این نیازها متعلق به خود نیست گرچه به آن وابسته و نیازمند است . آنها پوشاننده در یک لحظه هستند که در عوض تجربیات آنها متمرکز به دنیای خود آنها است. در این شرایط چگونگی تاثیر گذاری اشیا بر خود مهم واقع می شوند . در این شرایط اشیاء یا افرادیکه با نیازهای من در ارتباط هستند خوب محسوب می شوند و افراد یا اشیایی که در پی از بین بردن نیازهای من هستند بد محسوب می شوند. بنابراین در این مرحله یک معادله دو وجهی مطرح می گردد . 3-7-2-2- مرحله محافظت از خود اگرچه این مرحله از رشد خود در ابتدا و میانه کودکی قرار گرفته ، در بعض از افراد این مرحله در تمام دوران زندگیشان حفظ می شود. در این مرحله حفظ خود در مقایسه با مرحله قبلی در سطح شناختی ادامه می یابد با این تفاوت که آنها هنوز از آگاهی دیگران تاثیر می پذیرند و قضایای منطقی را ازدیگران بدست می آورند . بنابراین آنها به بکار گیری لذت جویی و تقابل می پردازند . مهمترین رویداد این مرحله عبارت است از به دست آوردن آنچکه من می خواهم بدست آورم. در این مرحله کودک به بررسی شباهتهای بین خود و و دیگران می پردازد و در این زمینه بسیار با احتیاط عمل می کند. آنها خودشان را از احساس گناه یا مقصر دانستن از طرف دیگران محافظت می کنند . افرادیکه این مرحله را در دوره نوجوانی و بزرگسالی باقی می گذارند ، بجز آنهایی که که هوشمندانه و با آگاهی عمل می کنند  به آزار دادن می پردازند . 4-7-2-2- مرحله همزیستی این مرحله مرحله همزیستی می باشد . در ین مرحله سوپر ایگو یا وجدان شکل می گیرد با این تفاوت در دیدگاه فروید که این مرحله در دوره نوجوانی شکل می گیرد . هماند مراحل قبل عده ای از افراد در این مرحله باقی می مانند . همنوایی با دیگران و وابستگی به نزدیکان و مورد تایید قرار گرفتن در گروه ها در این مرحله مهم است . این افراد تمایل دارند از جانب دیگران خود را مورد ارزیابی قرار دهند. به عبارتی نوع ظاهر ، موزیک مورد علاقه ، عبارات و اصطلاحات عامیانه در این مرحله مورد توجه قرار می گیرد. 5-7-2-2- مرحله خودآگاهی این مرحله در بیشتر افراد ایلات متحده رواج دارد. رشد خودآگاهی نشان می دهد که با توجه به محدودیت ها ، آگاهی افزایش پیدا کرده و تبدیل به موضوع عمیقی شده و در زندگی خودشان و دیگران درونی شده است . تضاد بین دیدگاه فرد با والدینش در مورد موضوعاتی از قبیل خدا ، مذهب ، اخلاق به اوج خود می رسد . افراد در این محله تمایل ندارند که به این موضوع بپردازند که چگونه و در کجا می توانند این موضوعات را تفکیک کنند ، اما آنها در این باره فکر می کنند و آگاه می شوند از اینکه خودشان و دیگران احساسات و انگیزه های واحدی دارند . آنها به این مسئله واقف می شوند که همیشه قسمتی از گروه نمی توانند درک درستی از احساسات و تفکرات اعضای دیگر گروه داشته باشند .  به عبارتی آنها خود و دیگران را بعنوان شخصیتی واحد و بی همتا درک می کنند . افزایش آگاهی از احساسات و انگیزه های واحد و بی همتا منجر به افزایش تعارض میان خود واقعی و خود آرمانی و در نتیجه ایجاد تعارض میان همنوعان و خانواده می شود. سرانجام این توانایی به شکل شگفت انگیزی می تواند، خانواده و دیگران را در مورد چیزهایی که درست بوده یا نادرست بوده با این پرسش که شما درست می گویید نسبت به آنچکه غلط است می تواند حس خود انتقادی را افزایش دهد . 6-7-2-2- مرحله وجدان در این مرحله گرایش به خود ارزیابی و انتقاد از خود ادامه می یابد. وجدان ضامن مسئولیت پذیری ، پیشرفت و پیگیری اهداف بزرگ و هدفهای بلند مدت است. اخلاق، احساس ارزش دهی شخصی اصول و رفتارهای هدایت شده بوسیله استاندارهای خود ارزش بخشی است . نتیجه تجاوزی مشخص ، وادار کردن به احساس گناه است و درگرایش به احساس شرم و خجالت است و شرم برخاسته از انتظار توبیخ شدن از جانب دیگران نیست . انعکاس عظیم خود منجر به پچیدگی ادراکی ، تجربه کردن خود و دنیا در بیشتر سبک های پیچیده و این مولفه های واحد و پیچیده می باشند . این نکته باید مورد توجه قرار گیرد که پیش مرحله سوم ، همزیستی ، خودآگاهی و وجدان در بیشتر بزرگسالان ایالت متحده آمریکا رواج دارند و کمتر در مورد مراحل یا افراد دیگر مورد بررسی قرار گرفته است. 7-7-2-2- فرد گرایی تمرکز بر افزایش ارتباطات خویشاوندی، اگرچه موفقیت و پیشرفت هنوز ارزشمند است، ارتباطات ارزش بیشتری پیدا می کند . فرد گرایی نشان دهنده یک دایره فکری روشن و حد قابل قبول پذیرش برای استقلال خود و دیگران است . اما میل به داشتن استقلال و خود مختاری که دیگران چگونه می توانند بطور واقعی تعارضشان با نیازها را حل کنند در این مرحله مورد توجه قرار می گیرد. احساس بالا بردن فردیت وجودی و فهم خود می تواند به سرعت باعث آگاهی صریح و روشن از تعارضات درونی و تعارضات بیرونی شود. اما این آگاهی های ابتدایی از خواسته های تعارضی و افکار و احساسات برای احاطه کردن و پشت سر گذاشتن و پذیرش و تفکیک پذیری یا یکپارچه سازی در این تعارضات درونی ایجاد می شوند. 8-7-2-2- مرحله خود مختاری در این مرحله بزرگداشت و اهمیت دادن به استقلال خود و دیگری مطرح می شود . خود مختاری گرامی داشتن خود و یکتایی و واقعیت دادن به خود است. افراد و سبکهای یگانه بصورت غیر منتظره از منابع لذت هستند و این راه های مستقل طولانی مدت نیستند و در تقابل با وابستگی به دیگری هستند. بعبارت دیگر این مرحله به مانند گرفتن یا تصاحب یک دهکده و نگهداشتن یک حکومت مستقل و خودگردان است. همچنین در این مرحله تحمل بالایی از ابهام وجود دارد خصوصا تعارضات درونی و تعارضات بین فردی و یا اجتناب از بیان احساسات سیال و روان و پیچیده افراد در طول زندگیشان و پذیرفتن مواردی که آنها با مواجه با آن سازگار می شوند . 9-7-2-2- مرحله یکپارچگی مرحله کامل کردن یا یکپارچگی که نشان دهنده همدلی نسبت به خود و دیگران و ظرفیت آگاهی از تعارض های درون فردی و آگاهی از تعارضات و حل موضوعاتی که می تواند لاینحل باقی بماند ، می باشد.  یکپارچگی خود در آغاز ، یک احساس هویت از آنچ که است و این مرحله در جستجوی فهمیدن و واقعیت نخستین به عوامل بالقوه خود است این مرحله نشان دهنده افزایش آگاهی در مورد خود شخص که در حال افزایش دادن وضوح میان اولویت سه مرحله است می باشد . در تحقیقات لوینگر این مرحله بزرگترین مرحله است که در مورد 1 % از برگسالان ایالت متحده آمریکا مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. 4-2- پیشینه عملی 1-4-2- تحقیقات داخلی مرتبط با موضوع پژوهش پژوهشگران در بررسی سازمان شخصیت و سبک های دفاعی 150 نفر از افراد وابسته به تریاک و سالم نشان دادند که واقعیت آزمایی هم در افراد معتاد بیشتر از افراد عادی، دچار تحریف شده بود(اسماعیل پور، بابایی، باباپور،1396). در مطالعه ای که پژوهشگران در بررسی نقش کیفیت روابط موضوعی و قدرت ایگو در پیش بینی اختلال مصرف مواد با نمونه آماری 300 نفر در شهر شیراز نشان دادند رابطه منفی و معنادار بینقدرت ایگو با اختلال مصرف مواد بود.همچنین نتایج نشان داد که روابط موضوعی و قدرت ایگو پیشبینی کننده های قوی برای عود سو مصرف مواد افراد معتاد می باشند. همچنین روابط موضوعی ارتباطی با نوع مصرف ماده در عود سو مصرف مواد نداشت(همایونی و پورآقایی،1395). پژوهشگران در بررسی کیفیت رابطه والد فرزندي نوجوانان دچار اعتیاد و نوجوانان عادي نشان دادندکه کیفیت رابطه والد فرزندي در نوجوانان خانواده هاي عادي در تمامی ابعاد، بهتر از نوجوانان داراي اعتیاد بود. کیفیت رابطه با پدر در نوجوانان عادي در تمامی ابعاد رابطه بهتر از رابطه با پدر نوجوانان داراي اعتیاد می باشد. کیفیت رابطه با مادر در نوجوانان عادي نیز جز در خرده مقیاس سردرگمی نقش بهتر از کیفیت ای رابطه در نوجوانان داراي اعتیاد می باشد. بین کیفیت رابطه با مادر و پدر نوجوانان عادي تفاوت معناداري مشاهده نشد، اما کیفیت رابطه نوجوانان با مادرشان به مراتب بهتر از کیفیت رابطه آنها با پدرشان بود(حیدرنیا،1395). پژوهشگران در بررسی سازمان شخصیت و قدرت ایگو و سبک های خود تنظیمی و شناختی هیجان 320 نفر نشان دادند که سازمان شخصیت و قدرت ایگو هر دو در تمام مولفه ها پیش بین خوب و قوی برای عود سو مصرف مواد می باشند(مالکی،1395). پژوهشگران در بررسی توانمندی ایگو و روابط ابژه با سلامت روان 700 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران نشان دادند که قدرت ایگو و روابط ابژه به صورت مستقیم سلامت روان را پیش بینی می کنند. که 37/. از نمرات کل سلامت روان را تبیین می کند(جمیل، عاطف، دهقانی و حبیبی،1394). پژوهشگران در بررسی رابطه بین روابط ابژه در بین معتادان مراکز ترک اعتیاد شهر گیلان با نمونه آماری 150 نفر به این نتیجه رسیدند که تمام مولفه های روابط ابژه (خودمحوری،بی کفایتی اجتماعی، بیگانگی،دلبستگی ناایمن) پیش بینی کننده قوی برای عود سو مصرف می باشند(یوسف زاده و یثربی،1394). پژوهشگران در بررسی ویژگی های سازمان شخصیتی در ترک اعتیاد موفق و ناموفق 50 نفر نشان دادند که معتادان موفق در ترک اعتياد، در مقایسه با گروه ناموفق در ترک اعتياد، در ابعاد شخصيتی روان رنجوری، نمره پایين تر و در ابعاد دلپذیر بودن و با وجدان بودن، نمره بالاتری داشتند و حمایت بيشتری را از سوی خانواده دریافت می كردند(رحمتی و زراعت حرفه،1394). پژوهشگران در بررسی اختلالات شخصیتی در میان افراد دارای تحت درمان اختلال سوءمصرف مواد مخدر 150 نفر نشان دادند که فراوان ترين اختلال شخصيت همراه در گروه تحت مطالعه اختلال ضد اجتماعي بوده (با 54%) و اختلال شخصيت مرزي، نمايشي و خودشيفته در رتبه هاي بعدي قرار داشتند(هدایتی،1393). در مطالعه ای که فراهانی(1393) بر روی قدرت ایگو، سبک های دفاعی و روابط موضوعی معتادان به مواد مخدر و غیر معتادان با نمونه آماری 95 نفر که در کلینیک های ترک اعتیاد بهزیستی های شهر تهران انجام داد به این نتیجه رسید که قدرت ایگو در افراد معتاد در حال ترک کمتر از نمونه غیر مصرف کننده، می باشد. همچنین روابط موضوعی در این افراد ضعیف تر از افراد غیر معتاد بوده است. یافته هایی که از مقایسه ی معتادان در دو گروه زنان و مردان به دست آمد، نشان داد که زنان، دارای قدرت ایگوی کمتری هستند اما در متغیر روابط موضوعی زنان تنها در خرده مقیاس خود محوری نمرات بالاتری کسب نموده اند. پژوهشگران در بررسی سازمان شخصیت افراد وابسته به اعتیاد که به روش در دسترس و با نمونه آماری 46 نفر در شهر سمنان انجام دادند به این نتیجه رسیدند که افراد معتاد در حیطه های هویت، روابط موضوعی، دفاع های ابتدائی، پرخاشگری و ارزش های اخلاقی از سازمان آشفته تر نسبت به افراد گروه سالم دارند(کسائیان،1393). در پژوهشی که شفاهی(1393) با عنوان مقایسه سازمان شخصیت کرنبرگ و سبک های دفاعی افراد معتاد و عادی با نمونه آماری 75 نفر معتاد و 75 نفر غیر معتاد به شیوه در دسترس انجام داد به این نتیجه رسید که  نمره های سبک های دفاعی رشد نایافته و روان آزرده در افراد معتاد بیشتر از افراد عادی بودند. دفاع های روان شناختی نخستین و گسستگی هویت نیز در افراد معتاد چشمگیر بود. واقعیت آزمایی هم در افراد معتاد بیشتر از افراد عادی دچار تحریف شده است. 2-4-2- تحقیقات خارجی مرتبط با موضوع پژوهش پژوهشگران در بررسی 300 نفر از معتادان تحت درمان نشان دادند که هویت ضعیف ایگو در تمامی مولفه های آن در معتادان وجود دارد که پیامده آن نقایص رشد ایگو و شکست های اجتماعی می باشد. در این پژوهش گروهی از معتادان که به تازگی وارد درمان شده بودند، با گروه همتا سازي شده که موفق به ترك شده بودند، مورد مقایسه قرار گرفتند نتایج نشان دادند که در عملکرد ایگو بین این دو گروه تفاوت وجود دارد (آلن،2015). مارتین(2014) به بررسی روابط موضوعی ابژه در سو مصرف مواد و عود آن پرداخت .این پژوهش به بررسی و شیوع روابط ابژه ای و تاثیر آن بر شیوع عود سو مصرف مواد می پردازد.داده های این پژوهش از 97 نفر تشکیل شده است. نتایج نشان داد که روابط موضوعی ابژه در دو خرده مقیاس بیگانگی و توهم هذیان ارتباط معناداری با عود سو مصرف مواد داشتند. پژوهشگران در بررسی افراد معتاد و افراد عادی نشان دادند که افراد معتاد در مقایسه با افراد معتاد در بعد شخصیتی روان رنجوری نمره بالا و و در ابعاد مسئولیت پذیری دلپذیر بودن، انعطاف پذیری و برون گرایی نمرات پایین تری داشتند (کورنر و نوردیک،2013). پژوهشگران در بررسی بعد سو مصرف مواد در معتادان در یک پیگیری سالانه نشان دادند افرادی که پس از ترک دوباره بازگشته اند و در حال استعمال مواد مخدر می باشند در بعد روان رنجور خویی نمره بالا و در بعد با وجدان بودن نمره پایین کسب نموده اند(کوتوف و گامز ،2013). در مقاله اي، تحت عنوان اضمحلال ایگو در مصرف کنندگان مواد مخدر: نگرشی بر اعتیاد از دیدگاه فرهنگی_اجتماعی که توسط فاین و و جانی(2013) نوشته شده است ایگو به عنوان مرکز آسیب شناختی در سو مصرف مواد ذکر شده و وبیشترین مکانیسم های دفاعی مورد استفاده در این افراد واپس رانی، انکار و فرافکنی عنوان شده است. پژوهش گات دینر و همکاران(2008) در تحقیقی با عنوان استفاده از تکالیف تاخیري براي آزمون عملکرد در کنترل ایگو در مصرف کنندگان مواد مخدر می باشد که به آزمون فرضیه سو مصرف مواد به عنوان نوعی خود درمانی و پیامد شکست در کنترل ایگو، پرداخته است. در این پژوهش از تکالیف تاخیري براي گروه مصرف کننده مواد و گروه غیر مصرف کننده استفاده شد. گروه سوءمصرف کننده مواد در مقایسه با گروه غیر مصرف کننده ،شکست هاي معناداري در تکالیف تاخیري داشتند. یافته هاي این پژوهش از فرضیه سوءمصرف مواد به عنوان نوعی خود درمانی و پیامد شکست در کنترل ایگو، حمایت کردند. در پژوهشی که به بررسی دیدگاه روابط موضوعی درباره معتادان به هروئین، پرداخته شده، فقدان زودهنگام موضوع مادري به عنوان عامل اصلی براي اعتیاد به هروئین ذکر شده است(اوه،2009؛ به نقل از فراهانی،1390). پژوهشگران در بررسی رشد ایگوي مادرانه و تعامل مادر_نوزاد در زنان سوءاستفاده کننده از مواد مخدر که توسط نیرا فاینمن و همکاران(2008؛ به نقل از فراهانی،1390) انجام شد نشان دادند، ارتباط خصیصه هاي مادرانه و تعامل مادر نوزاد را در گروهی از زنان سوءمصرف کننده مورد بررسی قرار گرفت تا تاثیر احتمالی سطح رشد ایگوي مادران معتاد بر تعامل مادر نوزاد، مشخص شود. یافته هاي پژوهش حاکی از این بودند که سطح رشد ایگو و علایم روانشناختی مربوط به سوءمصرف مواد به عنوان پیش بینی کننده هاي مهمی براي تعامل مادر نوزاد بودند. 5-2- جمعبندی بر اساس پیشینه پژوهشی و پیشینه نظري، متوجه شدیم که فرد معتاد، مشکلات زیادي را در روابط موضوعی اولیه با افراد مهم زندگیش، تجربه کرده است، نوزاد انسان با برخی توانایی ها و احتمالا نقایص خاصی که مربوط به وراثت می شود، پا در این جهان می گذارد اگر وي را ظرفی خالی در نظر بگیریم، والدین اولین کسانی هستند که با ارتباطشان با کودك، این ظرف را پر می کنند. در طی فرآیند همانند سازي، فرد توسط سازه هایی که از همین روابط موضوعی منتج شده اند، پر می شود و ایگوي وي شکل می گیرد(سنت کلر،2000). ایگوي به وجود آمده بر اساس روابط موضوعی ضعیف نیز ضعیف خواهد بود. در این میان عملکردهاي دفاعی ایگو نیز متعاقبا ضعیف خواهند بود و نمی توانند ایگو را در برابر محرک هاي بیرونی و درونی محافظت کنند. بنابراین فرد معتاد سعی می کند تا با استفاده از مواد اگرچه به صورت مصنوعی، ایگو و عملکرد دفاعی آن را تقویت نماید. استفاده از مواد، خود باعث دوري هر چه بیشتر از واقعیت بیرونی و نهایتا تضعیف بیشتر ایگو و سازمان شخصیت و روابط موضوعی کنونی فرد شده و چرخه اي باطل را شکل می دهد که در آن فرد معتاد روز به روز ضعیف تر خواهد شد. منابع آل بهبهانی، مرجان؛ محمدی، نوراله.(1386). بررسی ویژگی های روانسنجی سیاهه سازمان شخصیت کرنبرگ، مجله روانشناسی، 11(2 )،195 – 185. پرویز، کوروش؛ آقا محمدیان، حمید رضا؛ قنبری، بهرام علی؛ دهقانی، محمود.(1395).رابطه توانمندی ایگو و فراشناخت در دانشجویان دختر و پسر، راهبردهای آموزش در علوم پزشکی، 9(2)، 126-118. پرویز، کوروش؛ شعرباف، حمید رضا؛ قنبری، بهرام علی؛ دهقانی، محمود.(1395). رابطه توانمندی ایگو و فراشناخت در دانشجویان دختر و پسر، فصلنامه راهبردهای آموزش در علوم پزشکی، 9(2)، 126-118. جمیل، لیلی؛ عاطف وحید، محمد کاظم؛ دهقانی، محمود؛ حبیبی، مجتبی.(1394).رابطه توانمندی ایگو، سبک های دفاعی و روابط ابژه با سلامت، مجله روانپزشكي و روانشناسي باليني ايران، 21(2)، 154-144. جمیل، لیلی؛ عاطف، کاظم؛ دهقانی، محمد؛ حبیبی، مجتی.(1394).عنوان رابطه توانمندی ایگو و روابط ابژه با سلامت روان، مجله علوم پزشکی و روانپزشکی ایران،2(21)، 154-144. حیدرنیا، احمد.(1395).کیفیت روابط موضوعی والد و فرزندی نوجوانان دچار اعتیاد، فصلنامه رفاه اجتماعی، 6(25)، 42-55. راس،آلن.(1382). روانشناسی شخصیت: نظریه ها و فرآیندها، ترجمه سیاوش جمال فر، نشر روان، تهران.(1998).  رحمتی، عباس؛ زراعت حرفه، فهیمه.(1394).مقایسه ویژگی های سازمان شخصیتی در ترک اعتیاد موفق و ناموفق، فصلنامه سلامت اجتماعي و اعتياد،2(8)، 33-42. شاطریان، محسن؛ منتی، رستم؛ کسانی، عزیز؛ منتی، والیه.(1393). عوامل مرتبط با عود اعتیاد در بیماران مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر ایلام، مجلع علمی پژوهشی علوم پزشکی ایلام، 22(6)،180-165. شفاهی، علی؛ اسماعیل پور، خلیل؛ باباپور، جلیل.(1396).مقایسه سازمان شخصیت کرنبرگ و سبک های دفاعی افراد معتاد وابسته به تریاک و سالم، فصلنامه نو اندیش سبز، 11(41)،16-11. شولتز، دوان پی؛ شولتز، سیدنی آلن.(1388). نظریه های شخصیت. ترجمه یحیی سید محمدی. تهران: نشر ویرایش .(2006). شولتز، دوان.(1387).نظریه های شخصیت، ترجمه یحیی سید محمدی،نشر ویرایش.(2005). فراهانی، زهرا.(1390).بررسی قدرت ایگو، سبک های دفاعی و روابط موضوعی در معتادان در حال ترک و غیر معتادان، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه الزهرا. فیست،جس.(1386). نظریه هاي شخصیت، ترجمه یحیی سید محمدي، نشر روان.(2002). کاپلان، هارلود اي؛ سادوك، بنیامین جی.(1385). خلاصه روانپزشکی جلد سوم،ترجمه پورافکاري، نصرت اله، تهران: انتشارات شهرآب.(2003). کریمی طار، آرین.(1393).رابط ابعاد خشم، بازداری جنسی و روابط ابژه با علایم وسواس اجباری، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی. مالکی، اسداله.(1395). نقش سازمان شخصیت و قدرت ایگو و سبک های خود تنظیمی و شناختی هیجان در پیش بینی عود سو مصرف مواد، پایان نامه کارشناسی ارشد بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه آزاد مرند. مریدی،مینو؛ خوش روش،سحر؛ نوری، رقیه؛ پاشایی، طاهره.(1396). بررسی سبک های عود در میان مصرف کنندگان مواد مخدر و محرک ها،مجله علمی پژوهان،15(3)،15-10. هدایتی، آرش.(1393)..بررسی اختلالات شخصیتی در میان افراد دارای تحت درمان اختلال سوءمصرف مواد مخدر ، پایان نامه کارشناسی ارشد عمومی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه تبریز. همایونی، سمانه؛ آقایی، احمد.(1395).بررسی نقش سبک های دلبستگی، کیفیت روابط موضوعی و قدرت ایگو در پیش بینی اختلال مصرف مواد، سومین کنفرانس بین المللی پژوهش های نوین در علوم انسانی، تهران. هنرپروران، نازنین.(1395).اثر بخشی رویکرد تلفیقی ایماگو تراپی و رابطه با ابژه بر کنترل عواطف زوجین خیانتکار، فصلنامه روش ها و مدل هاي روان شناختی، 8(24)،36-15. فراهانی، زهرا.(1393). قدرت ایگو، سبک های دفاعی و روابط موضوعی معتادان به مواد مخدر و غیر معتادان، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه الزهرا. یوسف زاده، مهشید؛ یثربی،کامران.(1394).  رابطه بین روابط ابژه و گناه بین فردی دراختلالات مرتبط با مصرف مواد مخدر و محرک، نخستین کنگره بین المللی جامع روانشناسی ایران، تهران، مرکز همایشهای توسعه ایران. کسائیان، علی.(1393).بررسی و مقایسه سازمان شخصیت در دو گروه وابسته به متادون و گروه سالم بر اساس مصاحبه STIPO ، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه سمنان. Agnieszka I.(2015). Assessment of personality according to Otto Kernberg’s conception. Curr Issues Pers Psychol;3(2):65-83. Alen, M., (2010). Psychiatric Mental Health Nursing for Canadian Practice, Lippincott Williams & wilkins. Arnold R, Avants SK, Margolin A, Marcotte D.(2012). Patient attitudes concerning the inclusion of spirituality into addiction treatment. J Subst Abuse Treat. 2002;23(4):319- 26. Bell MD.(1995). Bell object relations and reality testing inventory (BORRTI). Los Angeles, Calif: Western Psychological Services. Cicchetti D, Cohen D.(2006). Developmental psychopathology. Volume 1: Theory and method: New York: John Wiley & Sons, Inc; Conte, H. R., & plutchik, R.(Eds).(1995) Ego defenses: theory and measurement, John Wiley & sons, Ink. Fisher, L. A., Elias, J. W., & Ritza, K. (1998). Predicting relapse to substance abuse as a function of personality dimensions, Alcoholism, Clinical and Experimental Research, 22, 1041–1047. Frederick C.(2013). The center core in ego state therapy and other hypnotic facilitated psychotherapies. Am J Clin Hypn;56(1):39-53. Gottdiener, W. H., Murawski, P., Kucharski L. T., (2008). USING THE DELAY DISCOUNTING TASK TO TEST FOR FAILURES IN EGO CONTROL IN SUBSTANCE ABUSERS: A Meta-Analysis Original Research Article, Retrieved from www.elsevier.com. Greenspan, S. I., (1977). Substance Abuse: An Understanding From Psychoanalytic Developmental and Learning Perspectives. In Psychodynamics of Drug Dependence , In Blaine, J.D., Julius, D. A.(Eds): Ntional institute on drug abuse, Monograph series. Hagger MS, Wood C, Stiff C, Chatzisarantis NL.(2010). Ego depletion and the strength model of self- control: A metaanalysis. Psychol Bull;136(4):495–525. Kernberg OF, Caligor E.(2002). A psychoanalytic theory of personality disorders. New York: Guilford. Khantzian, E. J,. (1977). The Ego, the Self, and Opiate Addiction: Theoretical and Treatment Considerations. In Blaine, J.D., Julius, D. A.(Eds): Ntional institute on drug abuse, Monograph series. Khantzian, E. J,. Halilday, K. s,. McAuliffe, W. E. (1990). Addiction and the Vulnerable Self: Modified Dynamic of Group therapy for substance abusers, Guilford Press. United states of America, New York. Khantzian, E. J,. Treece, C. J,. (1977). Psychodynamics of Drug Dependence: An Overview. In Psychodynamics of Drug Dependence , In Blaine, J.D., Julius, D. A.(Eds): Ntional institute on drug abuse, Monograph Series. Khantzian, E.J., Albanese, M.J.,(2008). Understanding addiction as self medication: finding hope behind the pain, Rowman & littlefield publishers,INC. the United States of America. Korner, H., & Nordvik, H. (2013). Five-factor model personality traits in opioid dependence, BioMed Central Psychiatry, 7, 37. Kotov, R., Gamez, W.. (2013). Linking “big” personality traits to anxiety, depressive, and substance Use disorders: a meta-analysis, Psychological Bulletin, 136, 768–821. Lavertue NE, Kumar VK, Pekala RJ.(2002). The effectiveness of a hypnotic ego-strengthening procedure for improving self-esteem and depression. Aust J Clin Exp Hypn. May;30(1):1-23. Lemonick M.(2007). How we get addicted. Time;170(3):1-7. Levinger, G. (1976). A social psychological perspective on marital dissolution. Journal of Social Issues, 32(1), 21-47. Mace, C,.(1995). The art and science of assessment in psychotherapy, Taylor & Francis e-Library, www.eBookstore.tandf.co.uk. Markstrom CA, Sabino VM, Turner BJ, Berman RC.(1997). The psychosocial inventory of ego strengths: Development and validation of a new Eriksonian measure. J youth adolesc Dec 1;26(6):705-32. Marlatt GA.(1998). Relapse prevention: introduction and overview of the model. Br J Addict.;79(3):261-73. Mossler. A. R., (1995). Addic􀆟on as a functional adaptation to a deficit ego, University of California, Los Angeles. Martin, P. (2014). The role of alexithymia insubstance abuse and substance abuse relapse.Miami Institute of Psychology of the Caribbean Center for Advanced Studies. Parks, B., (1999). Systemic-relational factors associated with addiction severity and frequency of formal treatment of alcoholics (Doctoral dissertation, University of Missouri-St. Louis). Retrieved from www.elsevier.com. Singer M.(2014). Drugs and development: the global impact of drug use and trafficking on social and economic development. Int J Drug Policy;19(6):467-78. DOI: 10.1016/j.drugpo.2010.12.007. Stafrace SP, Evans BJ.(2004). Self-esteem, hypnosis, and ego-enhancement. Aust J Clin Exp Hypn;32(1):1-35. Stafrace SP, Evans BJ.(2004). Self-esteem, hypnosis, and ego-enhancement. Aust J Clin Exp Hypn;32(1):1-35. Summers F.(1990). Object relations theories and psychopathology: A comprehensive text. Hillsdale, NJ: Analytic Press, Inc. Vaillant, G. (1992). Ego Mechanisms of Defense: A Guide for Clinicians and Researchers, American psychiatric press, Inc. Vieten, c. (1998). Revisiting the alcoholic personality: object relations, affect regulation, and defense styles in alcoholic sibling paires (Doctoral dissertation, California institute of integral studies). Retrieved from www.elsevier.com

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته