Loading...

مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس انسجام

مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس انسجام (docx) 27 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 27 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

موضع گیری نظری ویافته های پژوهشی در خصوص احساس انسجام - نظریه خاستگاه سلامت: آرون آنتونوسکی در سال 1979 نظریه خاستگاه سلامت را با پرسیدن این سؤال مطرح کرد که چطور برخی افراد در جهت سلامتی بیشتر حرکت می‌کنند؟ او این مفهوم را از مطالعه بر روی بازماندگان اردوگاههای یهودی جنگ جهانی دوم ترویج داد. آنتونوسکی متوجه شد که بسیاری از این بازماندگان نه تنها جان سالم به‌دربرند بلکه بهبود یافتند و پیشرفت‌هایی نیز داشتند. او برای توجیه این رویداد پیشنهاد داد که مطمئناً عوامل سلامت‌زایی وجود دارد( بکر، گلاسکُف و فلت ،2010 ؛ نقل از قائدی فر،1391). نظریه خاستگاه سلامت به جای تمرکز روی خطرات و ناخوشی‌ها و بیماریها (بیماری زا) بیشتر روی چیزهایی تمرکز دارد که به عنوان منبع و ظرفیت افزایش تندرستی محسوب می‌شوند (سلامت زا). آنتونوسکی توضیح می‌دهد که چرا برخی از افراد علی‌رغم شرایط عمده پر از تنش، سالم باقی می‌مانند در حالیکه بقیه اینگونه نیستند. او برای تبیین این مسأله اصطلاح احساس انسجام عمومی (SOC) و GRR) منبع مقاومت) را بیان کرد (مکسنز ،اسپنزولیل فیجل،2012).فرایند رشد بهنجار که از تولد تا مرگ مارا در بر می گیرد مملواز شرایط استرس زامی باشد(توماس وسگال،2006؛ نقل از صبری نظر زاده ،عبد خدائی ،طبیبی ،1391 ).این که هر فردی در چنین شرایطی چگونه عمل می کند ،بستگی به متغیر های گوناگونی از جمله باورهاوویژگی های شخصیتی وی دارد (آنتونوسکی ،1996؛ نقل از صبری نظر زاده وهمکاران ،1391 ). بر همین اساس آنتونوسکی دید گاهی را به نام خاستگاه سلامت معرفی کرد که به جای آسیب شناسی در شرایط استرس زا بر سلامت تأکید می کند ،بطوری که وضعیت سلامت فرد را بر روی پیوستاری که دارای دو قطب سلامت کامل وعدم سلامتی است ،می داند (آنتونوسکی ،1996 ؛نقل از صبری نظر زاده وهمکاران،1391)در این دیدگاه احساس انسجام هسته اصلی پردازش اطلاعات پیچیده توسط انسان می باشد که تعارضات را حل کرده و استرس را قابل تحمل می کند (آنتونوسکی 1987 ؛نقل از صبری نظر زاده و همکاران،1391). آنتونوسکی احساس انسجام رابه عنوان جهت گیری کلی نافذ در نظر می گیرد که منجر به شکل گیری باور هایی می شود مانند این که محرک های درونی وبیرونی که در مسیر زندگی قرار دارند ،قابل پیش بینی وتوضیح پذیر هستند .فرد از منابع وتوانایی هایی برای مواجهه با مجموعه ای از این محرکها برخوردار است که احساس ارزشمندی مواجهه با این محرکها را به دنبال می آورد (آنتونوسکی،1987؛ نقل از صبری نظر زاده وهمکاران،1391 ) وهمچنین معتقد بود که احساس انسجام باعث ایجاد منبع مقاومت تعمیم یافته ای می شود که اثرات استرس بر سلامتی را تعدیل می کند بدین صورت که روشهای سود مند ومفیدی از برخورد با عوامل استرس زا را در اختیار فردقرار می دهد واز این رو فرد را قادر می سازد تا در برابر اثرات استرس های زندگی مقاومت بیشتری از خود نشان دهد( بارلتلت ،1998 ؛به نقل از زهرا کار، 1387).بنابر این نظر احساس انسجام توانایی انتخاب یک راهبرد مقابله ای مناسب را برای مواجهه با محرک های استرس زای موجود در زندگی مهیا می کند (توماتسون وهمکاران ،2009؛نقل از زهرا کار ،1387).زیرا انتخاب یک راهبرد مناسب برای مقابله با استرس زاهای بستگی به نوع نگرش وسازه های شخصیتی دارد .چنانچه استفاده راهبرد مقابله ای متناسب با موقعیت استرس زا کارآمد نباشد می توانند منجر به برخی از مشکلات روان شناختی شود .یافته های بسیاری از پژوهشها رابطه احساس انسجام وسلامت روان را مورد تأیید قرار داند(کانتین وهمکاران ،2008، فلسنبرگ وهمکاران ،2006؛سامنین و همکاران ،2001 ؛نقل از صبری نظر زاده وهمکاران،1391). - مفهوم احساس انسجام: سازه مرکزی نظریه خاستگاه سلامت ،احساس انسجام است که در جستجوی توضیحی برای ارتباط بین سلامت واسترس زاها ی زندگی است (آنتونوسکی، 1979 ،1987؛ به نقل از رضایی،1391) حس انسجام توسط آرون آنتونوسکی ،مطرح شد وی احساس انسجام را به صورت یک جهت گیری شخصی به زندگی تعریف می کند (بنتون ولارس، 2008؛ نقل از رضایی،1391). آنتونوسکی در کتابش به نام حل معمای سلامت احساس انسجام را به عنوان جهت گیری کلی ،نفوذ وفراگیری ،تحمل وبردباری بواسطه احساس اطمینانی پویا را فراهم می کند(آنتونوسکی،1987؛به نقل از رضایی،1391) آنتونوسکی استدلال میکند که احساس انسجام فرد به وی کمک می‌کند تا تعیین کند ،که آیا رویداد ناگوار خنثی است، مفید است یا مضر. معنای ضمنی این مفهوم این است که افرادی با احساس انسجام بالا قادر و مایل به کنار آمدن با استرس‌هایی هستند که با آن مواجه می‌شوند. آنتونوسکی ادعا کرد که آنها استرس را بسیار متفاوت ارزیابی می‌کنند وبیشتر به عنوان یک چالش یا تهدیدمی بینند و نسبت به افراد با احساس کنترل پایین بهتر با شرایط تنش آور کنار می آیند.( آنتونوسکی،1987،ص19، نقل از قائدی فر،1391). آنتونوسکی بر این باور خود تاکید دارد که از طریق حس انسجام می توان توجیه کرد که چرا فردی می تواند حد بالایی از استرس را از سر بگذراند وسالم بماند . بنابرابن به اعتقاد او احساس انسجام،کنترل بر استرس را ارزیابی می کند وکنترل از طریق سه مولفه قابل درک بودن ،کنترل پذیری ومعنی دار بودن ممکن می شود.براساس تئوری آنتونوسکی حس انسجام یک تجربه درونی است که به صورت تدریجی در طول جوانی رشد می کند تا در یک فرد به کیفیت نسبتاًًًَپایدارمی رسد(لانکند ووال ،2008 ، نقل از قائدی فر ،1391). - سه خرده مؤلفه ی احساس انسجام: - قابل درک بودن یک مولفه شناختی است وبه این احساس فرد اشاره دارد که اطلاعات راجع به خود ومحیط اجتماعی اش به صورت منظم وسازمان یافته قابل درک است .این مولفه ،کنترل شناختی فرد را بر محیط نشان می دهد .ویا به عبارتی احساس درک پذیری به احساس اطمینانی اشاره می کند مبنی بر این که هیچ اتفاق منفی یا ناگواری اتفاق نخواهد افتاد وزندگی به خوبی ومطابق انتظار پیش می رود(آنتونوسکی ،1987 ؛به نقل از صبری نظر زاده ،1389). - کنترل پذیر بودن یک مولفه ابزاری است که به این احساس فرد اشاره دارد که منابع قابل دسترس برای وی کافی بوده تا بتواند به طور مناسب به نیازهاو تقاضاهای ناشی شده از تحریکات درونی وبیرونی پاسخ دهد .این مولفه نگرش ها ومنابع مقابله ای موجود فرد را نشان می دهد وآنچه مهم است باور داشتن به همه منابع مورد نیاز است .احساس کنترل پذیری احساس دارا بودن منابع مورد نیاز شخصی برای حل موقعیت های مشکل زا ومقابله با استرس را منعکس می کند(آنتونوسکی،1987؛ نقل از صبری نظر زاده ،1389). - معنی دار بودن: ، یک مولفه ی انگیزشی است که به وسعت این احساس در فرد اشاره دارد که محدوده های مشخص زندگی ،متناسب با تلاش فرد وزمان صرف شده وی هستند ومیزان درگیر شدن وی را در حیطه های مختلف زندگی نشان می دهد ودر این مولفه موقعیت ها از سوی فرد به عنوان چالش ارزیابی می شود وفرد برای تغییر ورشد احساس تعهد می نماید وبه این امر اشاره دارد که چقدر فرد زندگی خودش را باارزش می داند وتا چه حد این حس را نه تنها به لحاظ شناختی بلکه بطور هیجانی می سازد (آنتونوسکی،1987؛ به نقل ازصبری نظر زاده ،1389). جنبه انگیزشی احساس انسجام یعنی معنی دار بودن ،هسته اصلی آن است .حتی اگر درک پذیری وکنترل پذیری وتوانایی مدیریت فرد بالا باشد ،ولی معنا داری او پایین باشد ،بزودی درک واحساس داشتن منابع شخصی از بین می رود .در مقابل ،اگر فرد حس درک پذیری وکنترل پذیری ضعیف ولی معنا داری قوی داشته باشد ،انگیزش بالایی برای جستجو درک ومنابع مورد نیاز خواهد داشت .ارزش های بالا در هر سه دامنه به این معنی است که احساس انسجام شخص قوی است( آنتونوسکی،1987؛ به نقل از صبری نظر زاده ،1389).آنتونوسکی معتقد است اطلاعات مربوط به مولفه های شناختی (قابل درک بودن )،حس شناخت را در افرادی که احساس انسجام بالا دارند ،به وجود می آورد .مردان یا زنان دارای حس قوی فهم رویداد ها ،انتظار دارند محرک های مورد مواجهه آنها درآینده قابل پیش بینی باشد ویا حداقل در زمان مواجهه ناگهانی با یک رویداد ،رفتاری واضح ومرتبط از خود نشان دهند .همچنین آنتونوسکی مولفه ی کنترل پذیری (توانایی مدیریت )حس انسجام را به صورت گسترده ادراک فرد از منابعی که در اختیار دارد توصیف می کند وبرای رویارویی بانیاز های ناشی از محرک های بمباران کننده فرد به کار گرفته می شوند.این منابع در افراد دارای حس انسجام ،بسنده وموثر ند .ونیز معنی دار بودن حس انسجام یک مولفه کاملا شناختی است این مولفه فرد را به سمت ارتقای مهم از دنیای شخصی ومنابع تحت اختیارش سوق می دهد(محمد زاده، 1389؛ به نقل از صبری نظر زاده ،1389). -انواع احساس انسجام : -احساس انسجام ( عمومی):منظور در اینجا احساس انسجام کلی در فرد است،که طبق نظر آنتونوسکی بیان شد. -احساس انسجام گروهی :کارون ،براولی وویدمیر. (1985،1997)انسجام گروهی را به عنوان فرآیندی پویا در گرایش افراد برای تشکیل وحفظ یک گروه به منظور رسیدن به اهداف ابزاری یا ارضای نیاز های عاطفی اعضاءتعریف نمودند(نقل از طالبی وعبدالهی ،1391).انسجام گروهی از دو بعد اصلی شامل انسجام وظیفه ای وانسجام اجتماعی شکل می گیرد .انسجام وظیفه ای به یکپارچگی گروهی در مورد وظایف گروهی اطلاق می شود که بر احساسات اعضای تیم در باره ی شباهت ،نزدیکی وپیوند درون تیمی به عنوان یک کل تمرکز دارد ودو بعد کشش فرد به گروه – وظیفه ای و انسجام گروهی – وظیفه ای را شامل می شود .از سوی دیگر ،انسجام اجتماعی به یکپارچگی گروه به عنوان واحدی اجتماعی ارجاع داده می شود که منعکس کننده ی احساسات اعضای تیم درباره ی شباهت ،نزدیکی وپیوند درون تیمی به عنوان یک کل است ومتشکل از دو بعد کشش فرد به گروه – اجتماعی وانسجام گروهی – اجتماعی است (نقل از طالبی وعبدالهی،1391 ). -احساس انسجام خانواده : احساس همبستگی ،پیوند وتعهد عاطفی است که اعضای یک خانواده نسبت به همدیگر دارند(جمشیدی ؛رزمی ؛حقیقت وسامانی ،1387).لینگرن(2003)انسجام را به صورت احساس نزدیکی عاطفی با افراد دیگر تعریف می کند ،از نظر او دو کیفیت مربوط به انسجام در خانواده، مشتمل بر «تعهد» و«وقت گذراندن با هم دیگر»است (بارتل وهرینگ،1997، نقل ازرزمی ،1383). رشد و ثبات احساس انسجام آنتونوسکی معتقد است که احساس انسجام روانی یک سازۀ تحولی است که مانند ویژگیهای شخصیتی در دوره کودکی و نوجوانی رشد می‌کند و در حدود30 سالگی، کم و بیش تثبیت می‌شود (فلت، لسکینن، کینونن و روپیلا،2003؛ لارسن و کالنبرگ ، 1996؛ اریکسون،2007 ؛به نقل از مکسنز ،اسپنس ولیله فیجل ،2012). احساس انسجام‌روانی بنظر می‌رسد باگذشت زمان بطورنسبی ثابت بماند، حداقل برای افرادی که احساس انسجام قوی اولیه دارند. احساس انسجام روانی با بالا رفتن سن، در تمام گسترۀ زندگی تمایل به افزایش دارد (لارسن و کالنبرگ، 1996؛،اریکسون،2007؛به نقل از مکسنز و همکاران،2012). فقدان شواهدی در مورد ثبات احساس انسجام یکی از علل انتقاد بر این نظریه است (مکسنز و همکاران،2012). بر اساس نظر آنتونوسکی (1987،1991) سطح احساس انسجام روانی فرد همزمان با تجارب دوران، کودکی، نوجوانی و جوانی رشد می‌یابد و بعد از30سالگی به یک سطح نسبتا ثابتی می‌رسد. سازۀ احساس انسجام به یک جهت‌گیری کلی از فرد یا جهان اشاره داردکه با قابلیت درک، قابلیت مدیریت و معناداری مشخص می‌شود آنتونوسکی(1987؛ به نقل از فلت ،لیسکنن وروپیلا،،2003). درک‌پذیری به کنترل شناختی روی محیط فرد اشاره دارد، قابل مدیریت مربوط به این می‌شود که فرد چقدر منابع مقابله‌ای‌اش را دسترسی‌پذیر می‌داند و معناداری مؤلفه‌ای است انگیزشی که تعیین می‌کند آیا یک موقعیت بعنوان چالش ارزیابی می‌شود و برای علل وقوع آن توجیه وجود دارد. این سه مؤلفه احساس انسجام نقاط مشترک بسیار زیادی دارند. افرادی که در هر سۀ این ابعاد نمرۀ بالایی بگیرند بعنوان کسانی شناخته می‌شوند که دارای احساس انسجام بالایی هستند (نقل از صبری‌نظرزاده،1389). براساس آنتونوسکی(1979،1987،1991) پایه‌های احساس انسجام قوی در بزرگسالی بر روی سازگاری تجارب زندگی، تعادل فشارها و مداخله در تصمیم‌گیرهای دوره های کودکی و نوجوانی قرار گرفته‌است. در دوره‌جوانی موقعیت فردی در امتداد با پیوستار احساس انسجام روانی کم و بیش تثبیت می‌شود. آنتونوسکی (1987) پیشنهاد کرده‌است که سن 30سالگی نقطه‌ای بحرانی در این رشد است؛ بعد از این سن است که شخص با یک احساس انسجام قوی قادر خواهد بود تا با پیامدهای تحولات زندگی مقابله کند. با همه این احوال این بدان معنا نیست که احساس انسجام شخص بطور کامل تثبیت می‌شود(نقل از فلت، لسکینن، کینونن و مائونو، 2000). به دلیل نقش حساس این دوره یعنی سن سی سالگی در رشد احساس انسجام ،فرد آمادگی انجام اکثر الزامات زندگی‌اش ازجمله کار، سبک‌زندگی، مجموعه نقش‌های اجتماعی و ازدواج، را دارد( آنتونوسکی،1979،1987؛ به نقل از فلت و همکاران،2003).برخی تغییرات زودگذر و نوساناتی در سطح میانگین نظیر آنچه که آنتونوسکی «پراکندگی در احساس انسجام» می‌نامد ممکن است به‌علت رویدادهای محیطی اساسی مانند ترس از بیکاری، روی دهد. با این وجود دیر یا زود شخص به سطح میانگین احساس انسجام خویش برمی‌گردد. برخی از موضوعات مهم مرتبط با نظریه احساس انسجام آنتونوسکی هنوز مبهم هستند. یکی از اساسی‌ترین فضاهای تحت بررسی، دغدغه‌ی ثبات احساس انسجام است که آنتونوسکی (1993) نیز تأکید دارد بررسی‌های بیشتری در این زمینه باید انجام شود (فلت و همکاران، 2000). فلت و همکاران(2003) در پژوهشی جهت بررسی ثبات احساس انسجام روانی، دو گروه سنی بالاتر و پایین تر از 30 سال را به مدت 5 سال مورد پیگیری قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که برخلاف نظر آنتونوسکی معتقد است ،ثبات و میزان احساس انسجام روانی در افراد بالای 30سال بیشتر نیست در واقع سن هیچ نقشی در ثبات احساس انسجام و میانگین تغییرات احساس انسجام روانی ندارد. بنابراین یافته‌ها نشان می‌دهد که نظریه آنتونوسکی در مورد ثبات و رشد احساس انسجام در بزرگسالی باید موردبازنگری قرار بگیرد. -پیامد های احساس انسجام : آنتونوسکی ودرمورد پیامد های احساس انسجام معتقد بود که احساس انسجام یک منبع متفاوت وتعمیم یافته ای است که اثرات استرس را بر سلامتی تعدیل می کند. این تعدیل از این طریق انجام می گیرد که احساس انسجام روشهای سودمند ومفیدی از برخورد با عوامل استرس زا را در اختیار فرد قرار می دهد ،از این رو این احساس ،فرد را قادر می سازد تا در برابر اثرات استرس های زندگی مقاومت بیشتری از خود نشان دهد (بارتلت ،1998 ،به نقل از رضایی ،1391) . افرادی احساس انسجام قوی دارند در استرس های روزمره وقتی شرایطی که برای اغلب افراد استرس زا تلقی می شود برای آنها جزئی از زندگی وطبیعی است ،که بستری برای یادگیری را فراهم می کند . آنها باور دارند که ،هر آن چه برای مقابله با موانع وشرایط موجود لازم دارند در وجودشان نهفته است .بنابراین سعی می کنند از تمام موقعیت ها برای رشد خود استفاده کنند (آنتونوسکی ،1996). به اعتقاد آنتونوسکی احساس انسجام بیانگر اعتماد شخصی به توانایی برای مقابله با شرایط مختلف است وحس استقلال وخود پیروی را افزایش داده وباعث ارتقاءرفتارهای مربوط به تندرستی وبهبود عملکرد می شود(آنتونوسکی،1993) . می توان گفت کاهش کنترل پذیری وتسلط فرد بر موقعیت های مختلف زندگی واحساس غیر قابل پیش بینی بدون رویدادها،توانایی های وی را درمقابله مؤثر با استرس ومشکلات راتضعیف نموده واستفاده از راهبردهای مقابله ای اجتنابی را میسر می سازد وباعث احتمال افزایش درماندگی روانشناختی می شود وبالعکس، این باورکه تجربه های زندگی قابل پیش بینی وکنترل هستند منجر به احساس انسجام در افراد می شود (جونگ وهمکاران ،2007،نقل از رضائی ،1391).همچنین می توان گفت وقتی فرد نتواند به طور مناسب با مشکلات وموانع زندگی چالش نماید ،فرصت های پیشرفت ورشد را از دست می دهد،لذا نسبت به آنچه انجام می دهد یا خواهد داد احساس تعهد کمتری می نماید وتلاش وزمان کمتری وقف اهداف خود می کند ،در نتیجه باور فرد نسبت به اهمیت ،ارزش ومعنی دار بودن فعالیت های زندگی کمتر می شود وتندرستی وشادابی وی در معرض خطر قرار می گیرد (جونگ وهمکاران،2007؛نقل ازرضائی ،1391 ). - مفهوم سلامت روان وارتباط آن با احساس انسجام: یکی از مفاهیم ضروری وهمواره مورد بحث دنیای پیچیده انسان که قدمتی به بلندی هستی وی دارد مفهوم سلامتی است (بابا پور وهمکاران،1382، نقل از صبری نظر زاده،1389). سلامت روان پدیده ای است که از دیر باز مورد توجه روانشناسان وپزشکان بوده است و متأثر از مجموعه ای ا ز عوامل جسمی – اجتماعی وشناختی می باشد (صادقی موحدوهمکاران،1387، نقل از صبری نظر زاده ،1389).طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی که در سال 2001آنرا ارائه داده است،سلامت روان عبارت است از1- احساس خوب بودن ذهنی 2-ادراک خود کارآمدی ،3- استقلال وخود مختاری ،4-کفایت وشایستگی ،5- وابستگی میان نسلی و6- خود شکوفایی توانمندی های بالقوه فکری وهیجانی است (گزارش سازمان جهانی بهداشت ،2001 ؛نقل ازنور بالا ،1390). وتعریف دیگر ی از سلامت روان که توسط سازمان بهداشت جهانی ارائه شده است که عبارتست از بهداشت روانی (سلامت روانی) یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی روانی وجسمی(نقل از صبری نظر زاده ،1389).در این تعریف سازگاری با محیط اهمیت زیادی دارد شخصی که بتواند با محیط خود سازگار شود ،از بهداشت روانی خوبی برخوردار است وتعارض های خود را با دنیای بیرون ودرون حل خواهد کرد(گنجی، 1387؛نقل از صبری نظر زاده ،1389 ).همچنین سلامت روان را به معنای احساس رضایت وبهبود روانی ،تطابق اجتماعی با موازین مورد قبول وسازش فرد با جهان اطرافش با حداکثر امکان به طوری که باعث شادی وبرداشت مفید ومؤثر شود(علیزاده،1371؛نقل ازگلگلی ،a1390) سازمان بهداشت جهانی سلامت روان گویای رفتار هماهنگ با جامعه ،شناخت و پذیرش واقعیت های اجتماعی وقدرت ساز گاری با آنها وشکوفایی استعدادهای ذاتی می باشد ،بطوریکه ارتقای سلامت روان در جامعه موجب بهبود کیفیت زندگی می شود (صادقیان وحیدریان پور،1388؛ نقل از صبری نظر زاده ،1389). هم چنین یانگ (2010) معتقد است که سلامت روان توانایی دفع وضعیت های ناخوشاینداست وسازگار شدن با تغییرات محیطی ومقابله با استرس وناراحتی است(نقل از صبری نظر زاده ،1389).تحقیقات اخیر نشان داده عامل اصلی حفظ سلامت روان در شرایط استرس زا ،دید گاه افراد نسبت به وقایع زندگی ونسبت به توانایی ها ی خود است .(فلسنبرگ وهمکاران ،2006؛هیمن،2006؛بران – لونسون وهمکاران ،2010؛نقل از صبری نظر زاده ،1389). استرس ها جزءجدایی ناپذیر زندگی هستند واز لحظه تولد تا مرگ ما را در بر می گیرند اما آنچه مسلم است ،برخی از انسانها در برابر چنین استرس هایی نه تنها سلامت روان خود را حفظ می کنند بلکه ،این شرایط بستری برای رشد وپیشرفت آنها را فراهم می کند (آنتونوسکی ،1996ومدی وکوباسا ، 1994 ؛ نقل ازصبری نظر زاده،1389 ).فرانکل معتقد است سلامت روان ،رهایی استرس نیست بلک لازمه رسیدن به سلامت روان وجود استرس بین آنچه فرد بدان دست یافته وآنچه که باید بدان تحقق بخشد ونیز تلاش برای پر کردن این شکاف است (فرانکل ،1389 ،نقل از صبری نظر زاده ،1389 ). بر اساس آنچه گفته شد ،برخی از محققان ویژگی های شخصیتی را که در حفظ سلامت روان نقش دارند واز سوی دیگر به زندگی فرد معنا می بخشد را مورد توجه قرار داده اند ،برای مثال آنتونوسکی (1996)، مدی وکوباسا (1994)با بررسی کسانی علی رغم وجود شرایط پر استرس ،سالم وموفق هستند به ویژگی های شخصیتی مثل احساس انسجام وسخت کوشی در این افراد پی بردند(نقل ازصبری نظر زاده،1389) .نتایج تحقیقات دیگر حاکی از آن است که ارتباط مستقیم ومعنا دار بین احساس انسجام ،عزت نفس ،مکان کنترل ،تسلط ،خود کارآمدی وتوانمندی های اجتماعی وارتباط منفی معنا دار با اضطراب ،افسردگی ،عصبانیت وسلامت روان وجود دارد(نقل از فضلعلی ،1391). صرفنظر از دید گاه هاوبه تبع آن تعاریف مختلف درباره سلامت روانی ،مشخص شده است که عوامل متعددی وجود دارند که می توانند مستقیم یا غیر مستقیم وبه طور مثبت یا منفی برآن اثر بگذارند( باباپور وهمکاران، 1382،نقل ازصبری نظر زاده،1389). از جمله عواملی که به نظر می رسد می توانند باسلامت روان رابطه داشته باشند ،سازه های شخصیتی از جمله احساس انسجام وادراک خود کارآمدی می باشد .احساس انسجام یک احساس تعمیم یافته وجهان شمول است ،کسی که این احساس را داشته باشد : 1- محرکهای درونی ومحیط بیرونی که در طول زندگی ساخته شده اند را قابل پیش بینی وتوضیح می داند. 2- ومعتقد است منابعی برای روبروشدن با تقاضاهای این محرک ها وجود دارد . 3- این تقاضاها ،چالشهایی هستندکه ارزش سرمایه گذاری ومبارزه را دارند(آنتونوسکی ،1987 ،به نقل از ساولاینن،2005) بر همین اساس آنتونوسکی احساس انسجام را هسته اصلی پردازش اطلاعات پیچیده توسط انسان می داند که تعارضات را حل کرده واسترس را قابل تحمل می کند واحساس اعتماد به نفسی ،پویا ،با ثبات ونافذ است( آنتونوسکی،1987،به نقل ساولانین،2005). طبق نظر آنتونوسکی (1992) فرد با احساس انسجام بالا به لحاظ شناختی و عاطفی، قابلیت مدیریت و سازماندهی مشکلات را داشته و مایل و راغب به مواجه با آنهاست. همان شخص احتمالا در پیوستار سلامت-بیماری، به عنوان شخص سالم تشخیص داده خواهد شد. در مقابل پیش‌بینی می‌شود شخص با احساس انسجام ضعیف در مواجهه با مسائل نسبت به همتایان خود با احساس انسجام قوی، کمتر مؤثر عمل کند (پلانت و لائی،2002). براساس نظر لازاروس (1991) و لازاروس و فولکمن (1984) سازه‌های ثابت مرتبط با شخص شامل عقاید وجودی، بر معنایی که یک شخص به یک موقعیت می‌دهد، تأثیر می‌گذارد (لارسن و کالنبرگ،1996). در توصیفات اصلی از احساس انسجام، آنتونوسکی (1987)مطرح می‌کند که احساس انسجام روانی منبع سودمندتری است نسبت به راهبردهای مقابله‌ای. این بیانگر قابلیت‌ها و منابع شخصی برای مدیریت تنش‌ها، یافتن منابع درونی و بیرونی، شناسایی و پویایی منابع، ترقی در مقابله مؤثر از طریق راه‌حل‌های ممکن، و رفع تنش‌ها به روشی سلامت‌زا می‌باشد . افراد دارای انسجام روانی بالا نسبت به افرادی که احساس انسجام‌شان ضعیف است دوره‌های کوتاه‌تری از فشارهای‌مضر مرتبط با تجارب منفی را تجربه خواهندکرد. احساس انسجام روانی عامل مهمی برای رشد و بقای سلامت افراد است اما نمی‌تواند به تنهایی کل سلامتی را توضیح دهد. ظاهراً متغیرهای فردی در احساس انسجام وجود دارد که با سلامت جسمی و روانی مرتبط است (مکسنز، اسپنس ولیلفجل ،2012 ،نقل از قائدی فر ،1391). بنابراین احساس‌انسجام روانی به‌عنوان روشی شخصی است در اندیشیدن، بودن و عمل‌کردن با اطمینانی درونی ومشخص، که موجب می‌شود افراد منابع در دسترس خود را شناسایی، بهره‌برداری و استفاده کنند( لیندستروم و اریکسون،2005 ،به نقل از قائدی فر ،1391). -عوامل اثرگذار بر احساس انسجام: آنتونوسکی (1987) معتقد است که والدین با محبت و دوستان حمایتگر نقش مهمی در برداشت فرد از دنیا با عنوان قابل درک، قابل‌مدیریت و معنادار بودن آن دارند. بنابراین احساس انسجام متغیری می‌تواند میانجی در رابطه دلبستگی به والدین و دوستان با بهزیستی باشد (یانگ، لی و تی سای،2007). -مدل بهینه سازی انسجام : بر اساس مدل بهینه سازی انسجام ،شناخت هر فرد به عناصر ی که در ارتباط با یکدیگرند تقسیم می شود واین عنا صر بر اساس اینکه ارتباطات مطلوب پدید آید ، به گروه های پذیرفته شده یا پذیرفته نشده تقسیم می گردد.مطلوبیت مورد انتظار همیشه یک شکل به دست نمی آید وارتباطاتی که از نظر شناختی مهمتر تشخیص داده شوند ،ارجح می باشند .ارتباط میان دو عنصر ممکن است مثبت یا منفی باشد. اگر آن دو عنصربا یکدیگر مطابقت داشته باشند (یعنی ارتباط بین آنها مثبت،سازنده ،تسهیل گر وتبیینی باشد )،ارتباط مثبت خواهد بود واگر در تعارض با یکدیگر باشند،یعنی ارتباط آنها منفی ،ناسازگارانه وغیر قابل تطبیق باشند )،ارتباط منفی خواهد بود .اگر ارتباط بین دو عنصرمثبت باشد ،آنها همراه یکدیگر وبه صورت کلی پذیرفته یا رد می شوند،ولی اگر ارتباط آنها منفی باشد ،یکی از آنها پذیرفته ودیگری رد می شود .شبکه ارتباطات مطلوب هنگامی مورد استفاده قرار می گیرد که هدف ،رسیدن به حداکثر وحدت ویکپارچگی بهینه باشد. این شبکه ها در روانشناسی برای مدل سازی های مختلف شناختی وفرایندهای جامعه شناختی – روانشناختی مورد استفاده قرار می گیرد . درون این شبکه ارتباطات ،یک واحدساده وجود دارد که عملکرد آن همانند یک سلول عصبی است که با سه خصیصه ی اصلی شناسایی می شود:دسته درون دادها (فعال سازی از واحد های دیگر منتقل می شودو شدت آن به اهمیت ارتباط بستگی دارد)،عملکرد فعال سازی (درون دادها چگونه پردازش می شوند )وفعال سازی (بر آیند عملکرد فعال سازی روی درون دادها ). هرچه توانایی تحمیل منفی بیشتر باشد ،احتمال اینکه ارتباط منفی باشد بیشتر است ووزن ارتباط مثبت نیز بیشتر است ووزن ارتباط مثبت نیز مطابق توانایی تحمیل مثبت است ،هدف شبکه رسیدن به شرایط مطلوب است(طاهری نخست ،1380) -ارتباط ونقش ویژگی های شخصیتی در شکل گیری احساس انسجام: از آن جایی که هیچ محرکی به خودی خود استرس زا نیست وآدمی بر اساس ویژگی های شخصیتی ،محرک وموقعیت را به عنوان عامل استرس زا یا شرایطی ایمن در نظر می گیرد (آنتونوسکی ،1996؛نقل از معمار باشی اول ،صبری نظر زاده ،عبد خدائی ، 1391). .بنابر این هنگامی که محرکی محیطی از سوی فرد ادراک می شود ،شناختی از آن محرک در ذهن او ساخته شده وقابل کنترل بودن آن به طور ذهنی ارزیابی می گردد ودر نهایت انگیزه فرد برای مقابله با آن ،ارزش ومعنا داری آن را تعیین می کند(رتمن،ستین، موسترت ،2005؛نقل از معمار باشی اول وهمکاران،1391).این روندی که در ذهن انسان برای ارزیابی موقعیت طی می شود بخشی از احساس انسجام است(لیوکنن،ورتانن،کیویماکی،پنتیوووترا،2008 ؛ نقل از معمار باشی اول وهمکاران ،1391). تحقیقات داخلی و خارجی: نمازی و همکاران(1395) در تحقیقی به عنوان نقش سرمایه های روانشناختی در پیش بینی احساس انسجام روانی دختران نوجوان بی سرپرست و بد سرپرست به این نتیجه رسیدند که سرمایهد های روانشناختی قتدر به پیش بینی احساس انسجام است بنابر این سرمایه های روانشناختی عامل موثری در احساس انسجام روانی است. جلالی و پور احمدی (1389)در تحقیقی به عنوان اثر بخشی آموزش ابراز وجود بر سلامت روانشناختی و عزت نفس نوجوانان به این نتیجه رسیدند که ابراز وجود در کنش وری اجتماعی ، اضطراب و افسردگی و همچنین عزت نفس نقش اساسی دارد بیرامی،اسدی و حسینی(1393) در تحقیقی به عنوان پیش بینی تغییرات رفتارهای بهداشتی بر اساس متغییرهای احساس انسجام، خودکارامدی کلی خوشبینی و بد بینی در جمعیت دانشجویی به این نتیجه رسیدند که احساس انسجام پیش بینی کننده های خوبی برای رفتارهای بهداشتی بودند احساس انسجام ،خودکارامدی کلی ،خوش بینی بدبینی می تواند رفتارهای بهداشتی را پیش بینی کند. سعیدی (1393) در پژوهش خود نشان داد که روان درمانی مثبت نگرباعث کاهش افسردگی و افزایش احساس بهزیستی روانی جانبازان می‌شود. آقا بابایی، فراهانی وتبیک (1391) در پژوهش خود نشان دادند که قدردانی (یکی از مولفه‌های روانشناسی مثبت نگر) با همه مولفه‌های بهزیستی روانشناختی رابطه دارد همچنین قدردانی با افسردگی و اضطراب رابطه منفی دارد . حسنوند و عقیلی (1392)، در پژوهشی با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش گروهی شناختی رفتاری ب ابراز وجود و سلامت روان دانش آموزان پسر مضطرب اجتماعی پرداختند، که پس از آموزش سیزده جلسه گروهی شناختی رفتاری برای پانزده دانش آموز به این نتیجه رسیدند که آموزش گروهی شناختی رفتاری میتواند به عنوان روشی معنی دار و مؤثر برای افزایش سلامت روان و ابراز وجود در نظر گرفته شود. خدابخشی کولایی و همکاران (1392)، در پژوهش خود با عنوان اثر آموزش مهارت های ابراز وجود بر عزت نفس در دانش آموزان به صورت گروهی، به این نتیجه رسیدند که آموزش مهارت های ابراز وجود باعث افزایش قابل ملاحظه در عزت نفس و همینطور کاهش هراس اجتماعی نوجوانان پسر میشود. شعیری ، ملا میرزایی ،پروری ،شه مرادی و هاشمی (1383) در پژوهشی نشان دادند که به طور کلی بین عوامل فشار زای تحصیلی از جمله اضطراب امتحان و بعضی از عوامل دیگر و پیشرفت تحصیلی همبستگی منفی و معنی دار وجود دارد(نقل از نریمانی و پوران ،1385). حاجتی، اکبرزاده و خسروی (1387) در پژوهشی با عنوان تأثیر آموزش برنامه ترکیبی درمان شناختی- رفتاری با رویکرد مثبتگرایی بر پیشگیری از خشونت نوجوانان شهر تهران نشان داد که این برنامه ترکیبی بطور معناداری باعث کاهش خشونت در نوجوانان میشود. نتایج پژوهش برخوری، رفاهی و فرحبخش (1388) درباره اثربخشی آموزش مهارتهای مثبتاندیشی به شیوه گروهی بر انگیزه پیشرفت، عزت نفس و شادکامی دانشآموزان پسر پایه اول دبیرستان شهر جیرفت حاکی از اثربخشی معنادار آموزش مهارتهای مثبتاندیشی بر انگیزه پیشرفت، عزت نفس و شادکامی داشآموزان بود. نتایج پژوهش ظریف گلبار یزدی، موسوی فر و آقامحمدیان شعرباف (1390) درباره اثربخشی گروهدرمانی بهزیستی بر کاهش استرس، اضطراب، افسردگی و افزایش بهزیستی روانشناختی زنان نابارور نشان داد که این درمان باعث کاهش معناداری در میزان استرس، اضطراب، افسردگی و افزایش معنادار بهزیستی روانشناختی زنان نابارور شده بود. نتایج پژوهش جباری، شهیدی و موتابی (1393) درباره اثربخشی مداخله مثبتنگر گروهی درکاهش نشانههای افسردگی و اضطراب و افزایش میزان رضایت از زندگی دختران نوجوان نشان داد که آموزشهای مثبتنگر باعث کاهش معني دار افسردگي، اضطراب و استرس و افزايش معنیدار رضايت از زندگی میشود. بنابراين ميتوان آن را برای کاهش نشانههای پيش باليني به کار برد. بولیر وهمکاران (2013) در یک فراتحلیل که به بررسی نتایج 40 پژوهش در زمینه اثر بخشی روانشناسی مثبت‌نگر پرداخته بودند نشان دادند که مداخلات مثبت‌نگر موجب افزایش بهزیستی روانی و کاهش علائم افسردگی می‌شود لیوبومریسکی و سین (2009) یک فرا تحلیل بر روی 51 مداخله ی مثبت‌نگر که شامل 4266 آزمودنی بود انجام داد ند نتایج نشان داد که مداخلات روان شناسی مثبت نگر، باعث ارتقای چشمگیر بهزیستی روان، افزایش میزان شادکامی‌و کاهش علائم افسردگی می‌شود. بریجز، مارجی و زف( 2004)عنوان نموده عوامل روان شناختی بر کارکرد جسمی تاثیر میگذارند و کسانی که بهزیستی روانی بالاتری دارند از سلامت جسم بهتری برخوردارند. این افراد، شاد، خوشبین و مثبت نگرند و از ثبات عاطفی، عزت نفس و خودکارآمدی بالایی برخوردارند، برای حل مسائل خود مستقیماً تلاش میکنند، به دعا و نیایش میپردازند و به موقع از دیگران کمک میطلبند. سیسیلی و همکاران (2004)، در پژوهش خود نشان دادند که آموزش ابراز وجود در دانش آموزان باعث خود آگاهی بیشتر آنها در مورد رفتارشان میشود و آنها را قادر میسازد که واکنشهای رفتاری مناسبتری در برابر اطرافیان خود داشته باشند. آنان رفتار مؤثرتری از خود نشان میدهند و نگرش بهتری نسبت به خود پیدا کردند. رپژوهشی دینر، اویاشی و لوکاس (2003) نشان دادند که افراد با احساس بهزیستی بالا هیجانات مثبت را تجربه و از حوادث و وقایع پیرامون خود ارزیابی مثبتی دارند؛ در حالی که افرادبا احساس بهزیستی پایین، حوادث و وقایع زندگیشان را نامطلوب ارزیابی کرده، بیشترهیجانات منفی نظیر اضطراب، افسردگی و خشم را تجربه می‌کنند. سين و ليمبوميرسکی (2009) در پژوهشي درباره اثربخشی رواندرمانی مثبتنگر بر افزایش بهزیستی و کاهش نشانههای افسردگی نشان داد كه رواندرمانیهاي مثبت بر افزايش بهزيستي ذهني و کاهش نشانههای افسردگی آزمودنيها اثرگذار است. همچنين ميتچل، استاني ميرويک، كلين و ولابرودریک (2009) در بررسي مقايسهاي بين رواندرمانیهای مثبت با رواندرماني مبتني بر حل مسأله و گروههاي دريافت كننده پلاسپو، مشخص كردند كه اگرچه ممكن است عاطفه مثبت و منفي در طول اين درمانها تغيير پيدا نكرده باشد، اما روان درمانیهاي مثبت، ميزان بهزيستي ذهني آزمودنيها را نسبت به دو درمان ديگر بيشتر افزايش میدهند. در مطالعه دیگری تومبا و همکاران (2010) به بررسی تأثیر درمان مثبت نگر و مدیریت اضطراب به شیوه شناختی- رفتاری بر افزایش بهزیستی روانشناختی دانشآموزان پرداختند. نتایج این مطالعه حاکی از اثربخشی بیشتر درمان مثبت نگر بر میزان بهزیستی روانشناختی دانشآموزان نسبت به مدیریت اضطراب بود. نتایج پژوهش معینیزاده و کومار (2010) در تحقیقی اثربخشی درمان بهزیستی روانشناختی و درمان شناختی رفتاری را بر روی بیماران مبتلا به افسردگی مقایسه کردند که نتایج نشان داد که درمان بهزیستی روانشناختی هم درکاهش افسردگی و هم در افزایش بهزیستی روانشناختی مؤثرتر از درمان شناختی- رفتاری بوده است. سیدی اصل (2014) در پژوهش خود اثربخشی مداخله رواندرمانی مثبتگرا را بر افسردگی و شادکامی زنان نابارور بررسی نمود و دریافت که رواندرمانی مثبتگرا به دلیل تمرکز بر افزایش به-زیستی ذهنی، هم در کاهش افسردگی و هم در افزایش شادکامی زنان نابارور موثر است. منابع: آقا بابایی، ن؛ فراهانی، ح، وتبیک، م.(1391). رابطه قدردانی از خدا با عامل‌هاي شخصیت، بهزیستی و سلامت روانی. روانشناسی دین. 5(11) .132-115. بلقان آبادی، مصطفی (1390). مقايسه ي اثربخشي زوج درماني مثبت‌نگر و معنوي- مذهبي بر شادكامي، اميد، رضايت از زندگي، و بهبود نگرش مادران نسبت به كودك آسيب ديده شان. پایان‌نامه کارشناسی ارشد روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد. بهرامی، هادی.(1378). آزمو نهای روانی: مبانی نظری و فنون کاربرد ی. تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی. برخوری، حسین؛ رفاهی، ژاله و فرحبخش، کاظم (1388). اثربخشی آموزش مهارتهای مثبتاندیشی به شیوه گروهی بر انگیزه پیشرفت، عزت نفس و شادکامی دانشآموزان پسر پایه اول دبیرستان شهر جیرفت. فصلنامه علمی پژوهشی رهیافتی نو در مدیریت آموزشی، 1، 144- 131. بیرامی ،م .،فهیمی ،ص .واکبری،ا .(1392).پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس سبک دلبستگی و مؤ لفه تمایز یافتگی .مجله اصول بهداشت روانی .سال 4،(1 )، 66-77. بنده پور، اکرم، (1386)، بررسی اثربخشی مهارت‏های خودگویی‏های مثبت بر افزایش سازگاری اجتماعی، تحصیلی و عاطفی در دختران دانش آموز سال اول دبیرستان منطقه 2 شهر تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم تحقیقات تهران. باقری،منصور.(1380).نقش آموزش مهارتهای زندگی بر دانش و نگرش نسبت به مواد مخدر وعزت نفس دانش آموزان پسر راهنمایی تهران.پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم تحقیقات تهران. تقوی، سیدمحمدرضا ( 1380). بررسی روایی و اعتبار پرسش نامه سلامت عمومی GHQ ، مجله روانشناسی، سال پنجم، شماره 4 ،89-80. جمشیدی ،ب .،رزمی ،م.،حقیقت ،ش.وسامانی ،س (1387b). رابطه انسجام وانعطاف پذیری خانواده با ابعاد کمال گرایی ،مجله روانپزشکی وروانشناسی بالینی ایران ، 2 (14)، 205- 199 . جباری، مهسا؛ شهیدی، جعفر و موتابی، فرشته (1393) درباره اثربخشی مداخله مثبتنگر گروهی درکاهش نشانههای افسردگی و اضطراب و افزایش میزان رضایت از زندگی دختران نوجوان. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، 20 (4)، 296- 287. حاجتی، محمد؛ اکبرزاده، علی و خسروی، زهره (1387). تأثیر آموزش برنامه ترکیبی درمان شناختی- رفتاری با رویکرد مثبتگرایی بر پیشگیری از خشونت نوجوانان شهر تهران. یافتههای نو در روانشناسی، 6 (4)، 94-86 حاجی حسنی، مهرداد و کیانی پور، عمر. (1389). اثر بخشی موسیقی درمانی فعال بر میزان ابرازوجود. مجموعه مقالات دومین کنگره انجمن روان شناسی ایران (صص 261-262). تهران: انتشارات کنگره انجمن روان شناسی ایران. حق شناس، ز؛ نيكبخت، س .( 1385 ). مقايسة ويژگي هاي شخصيتي و سلامت روان دانش آموزان دبيرستان تيزهوش و عادي، فصلنا مة اصول و بهداشت روانی ،سال چهارم، دورة سوم، ص 31. خدابخشی، محمد. همکاران، (1392)، اثر آموزش مهارت های ابراز وجود به صورت گروهی بر عزت نفس دانش آموزان، پایاننامه کارشناسی ارشد،رشته مشاوره خانواده،دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه فردوسی مشهد. خدابخش، محمد رضا؛ کیانی، فریبا.(1392). برر سی نقش عفو در سلامت و بهزيستي روانشناختي دانشجويان. مجله تحقیقات نظام سلامت. 9 (10). 28-36. دادستان، پریرخ. (1377) .استرس یا تیندگی، بیماری جدید تمدن. تهران: رشد رضایی، مریم (1388). مقایسه اثر بخشی دو شیوه گروه درمانی شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی بر ابراز وجود دانش آموزان کم جرات مقطع دبیرستان بیرجند. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد رحیمی، جعفر. (1389)، بررسی تأثیر آموزش ابراز وجود بر مهارتهای اجتماعی و ابراز وجود دانش آموزان، مجله علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز،2،15. رحیمی، جعفر، حقیقی، جمال، مهرابی زاده، مهناز، وبشلیده، کیومرث. (1385). بررسی تاثیر آموزش ابراز وجود بر مهارتهای اجتماعی، اضطراب اجتماعی و ابراز وجود دانش آموزان. مجله علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، 1، 13،صص 124-1 رضایی ، ز (1391). بررسی رابطه احساس انسجام روانی وتمایز یافتگی با شادکامی وکیفیت زندگی در زنان معلم شهر مشهد ،پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد. زمی ،م.(1383).بررسی تآثیر انسجام وانعطاف پذیری خانواده بر شکل گیری هویت در جوانان ونوجوانان شهرشیراز.2و3(7)،130-114. بر گرفته از سایت : www.noormags.ir/view/fa/articlepage/341621 رياسي، حمیدرضا، مقرب، مرضیه، صالحي ابرقوئي، مهنوش،حسن زاده طاهري، عمادالدین، و حسن زاده طاهری، محمدمهدی.(1391). مقايسه افسردگي دانش آموزان عادي و تيزهوش شهرستان بيرجند در سال تحصيلي 88-1387 . مراقبت های نوین، دوره 9، شماره 2، پیاپی 34،103-95. زهرا کار ،ک.(1387).مشاوره استرس .تهران:نشر دانشگاهی بال. زرگر يداله, به ساك نژاد سودابه, اخلاقي جامي ليلي, زمستاني مهدي.(1393). مقايسه تاثير آموزش گروهي مهارت اجتماعي و گروه درماني شناختي - رفتاري در کاهش اضطراب اجتماعي دانشجويان .مجله پزشكي دانشگاه علوم پزشكي ارومیه.   , دوره  25 , شماره  3 ; سعیدی (1393) .اثربخشی روان درمانی مثبت‌نگر بر کاهش افسردگی و بهزیستی روانی جانبازان. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی‌واحد تربت جام سیف،علی.(1382).روشهای اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی ،نشر :دوران. شارف، ریچارد اس. (1381). نظریه‏های روان درمانی و مشاوره. ترجمه فیروزبخت، مهرداد. تهران: رسا. شارف، ریچارد اس. (1386). نظریه‌های روان‌درمانی و مشاوره. مترجم: مهرداد فیروزبخت، تهران: خدمات فرهنگی رسا، چاپ سوم صادقيان، ع؛ كوشا، م؛ گرجي، س.(1389). بررسي وضعيت سلامت رواني دانش آموزان دختر دبيرستان هاي شهر همدان، مجلة علوم پزشكي همدان، دورة هفدهم، شمارة3. صبری نظر زاده ،ر .؛عبد خدائی ،م وطبیبی ،ز.(1391). رابطه احساس انسجام وسخت کوشی روان شناختی با سلامت روان .اولین همایش ملی روان شناسی سلامت ،دانشگاه آزاد واحد اهواز. صبری نظر زاده ،ر. ( 1389).رابطه احساس انسجام وسخت کوشی با سلامت روان وراهبرد های مقابله با استرس .پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی ، دانشگاه فردوسی مشهد. صبری نظر زاده ،ر .؛عبد خدائی ،م وطبیبی ،ز.(1391). رابطه علی بین احساس انسجام ،سخت کوشی روانشناختی،راهبردهای مقابله با استرس وسلامت روان .مجله روانشناسی پژوهش در سلامت روانشناختی،1(6)،35-26. طالبی ،ن .و عبدالهی ،ف.(1391).ارتباط رفتار رهبری مربی ،انسجام گروهی وعملکرد تیم های والیبال لیگ برتر زنان ایران .مجله تربیت بدنی مطالعات مدیریت ورزشی ،(16)،78-63. طاهری نخست ،ح.(1380).بهینه سازی انسجام :یک مدل شناختی برای خود کشی .مجله روانشناسی ،تازه های علوم شناختی ،4(11)،95-91. ظریف گلبار یزدی، هانیه؛ موسوی فر، نزهت و آقامحمدیان شعرباف، حمیدرضا (1390). اثربخشی گروهدرمانی بهزیستی بر کاهش استرس، اضطراب، افسردگی و افزایش بهزیستی روانشناختی زنان نابارور. پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی. دانشگاه فردوسی مشهد. عبادی، ندا؛سودانی، منصور؛فقیهی،علینقی و حسین پور، محمد.(1388). بررسی اثر بخشی آموزش مثبت نگری با تآکید برآیات قرآن برافزایش امید به زندگی زنان مطلقه شهر اهواز. یافته‌های نو در روانشناسی،4(10)،71-84. عبادی، ندا؛ فقیهی، علینقی (1389). بررسی اثربخشی آموزش مثبت‏نگری در افزایش امید به زندگی زنان بدون همسر شهر اهوزا،ندای قرآن. سال سوم، شماره دوم، تابستان 1389، ص 61-74. فریش، مایکل بی‏(1390). روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی: جلد دوم، کاربرد رویکرد رضایت مندی از زندگی در روان شناسی مثبت‏نگر و شناخت درمانی. ترجمه دکتر اکرم خمسه. تهران: انتشارات ارجمند فریش، مایکل بی‏(1389). روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی: جلد اول، کاربرد رویکرد رضایت مندی از زندگی در روان شناسی مثبت‏نگر و شناخت درمانی. ترجمه دکتر اکرم خمسه. تهران: انتشارات ارجمند کونولی، کولی دبلیو، کونولی، جین کلوز(1389). خانواده درمانی مثبت. ترجمه تبریزی و همکاران. تهران: نشر ارسباران. فضلعلی ،ن.(1391).نقش میانجیگری احساس انسجام روانی در رابطه ی ابعاد فرزند پروری ادراک شده با اهمال کاری وانگیزش تحصیلی دانش آموزان .پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی مشهد، دانشگاه فردوسی مشهد . فتی، لادن، و موتابی، فرشته، و محمد خانی، شهرام، و کاظم زاده عطوفی، مهرداد. (1385). راهنمای عملی برگزاری کارگاه های آموزش مهارتهای زندگی ویژه دانشجویان. تهران: نشر دانژه کلینکه، کریس الکتریکی (2009). مهارت های زندگی. ترجمه شهرام محمدخانی (1386). تهران: نشر اسپند مهر قائدی فر،ح.(1391).بررسی نقش میانجی گری احساس انسجام روانی در رابطه سبک های دلبستگی با خود تنظیمی .پایان نامه کارشناسی ارشد .دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی ،دانشگاه فردوسی مشهد کار، آلن، (1386). روانشناسی مثبت. ترجمه حسن پاشا شریفی، نجفی زند. تهران: انتشارات سخن. کاظمی حقیقی، ناصرالدین .(1377). خودباوری و سازگاری تیزهوش. مجله استعدادهای درخشان، سال 7، شماره 2. معمار باشی اول ، م .،صبری نظر زاده ،ر. وعبد خدائی ،م.(1391).مجله علمی پژوهشی روانشناسی ،مشاوره شغلی وسازمانی ،4(12)،78-66.ازسایت< http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1018901 نور محمد بخشانی ،ز.؛ایمانخواه ،ر.،مجاهد ،ع وحیدری مکرر،م.(1391). بررسی قدرت پیش بینی هوش هیجانی ومولفه های آن بر میزان رضایتمندی زوجین جوان ،فصلنامه دانشگاه علوم پزشکی زابل ،4(4)، 28-19 نور محمد بخشانی ،ز.؛ایمانخواه ،ر.،مجاهد ،ع وحیدری مکرر،م.(1391). بررسی قدرت پیش بینی هوش هیجانی ومولفه های آن بر میزان رضایتمندی زوجین جوان ،فصلنامه دانشگاه علوم پزشکی زابل ،4(4)، 28-19 هارجی، اون؛ ساندز، کریستین ودیکسون، دیوید ( 1994). مهارتهای اجتماعی در ارتباطات میان فردی. ترجمه: بیگی، خشایار؛ فیروزبخت، مهرداد (1384). تهران: انتشارات رشد، چاپ سوم Ahangar Zadeh Rezaei S, Khalil Zadeh H.(2004). Study of anxiety and depression on high school students in Urmia,. Journal of Urmia Nursing a nd Midwifery Faculty. 2005; 3 (2): 49- 53. Antshel KM, Faraone SV, Maglione K, Doyle A, Fried R, Seidman L, et al. ). (2008). .Temporal stability of ADHD in the high-IQ population: results from the MGH Longitudinal Family Studies of ADHD. Journal of the American Academy of Child and Adolescent Psychiatry. 2008; 47 (7): 817-25. Ahmad Zadeh GhH, Ahmadi S.(1997) .Evaluation and comparison of the frequency of depression among high school students attending ordinary schools and schools for brighttalents. Journal of Research in Medical Sciences. 1997; 1 (3): 122- 23. [Persian] Antonovsky, A.(1993).The structure and properties of the sense of sense of coherencescale .Soc Sci Med 1993;36(5),725-33. Antonovsky, A.(1996).The salutogentic model as a theory to guide health promotion.Health Promotion International .11(1),11-18. Bailey, C. L. (2009). An examination of the relationships between ego development, Dabrowskis theory of positive disintegration and the behavioral characteristics of gifted adolescents. PhD Disser-tation, College of William and Mary in Virginia. Baker JA..(1995) Depression and suicidal id eation among academically gifted adolescents. Gifted Child Quarterly. 1995;39 (4): 218-23. Barrow colf. (2004).specificity of attributions and over generalization in depression and anxiety. Journol of abnor mal psychology. 83-86. Bolier L, Haverman M, Westerhof GJ, Riper H, Smit F, Bohlmeijer E.(2013) Positive psychology interventions: A meta-analysis of randomized Bridges, L,j.,N.G.,& Zaff, J.F.(2004),Background for community level work on emoutional weLL Being In adolescence. Reviewing the literature on contributing factors Diner, Ed., Oishi, S., & Lucas, R. E. (2003). Personality ,culture, and subjective well-being: emotional and cognitive evaluation of life. Annual Review of Psychology, 54,403-425. Foster, J. R. (1991).Facilitating positive changes. International Journal of personal construct psy- chology, vol. (pp. 281-292). Flensborg-medsen, T., Ventegodt, S., Merrick, J. (2006). Sense of coherence and physical health. Across - sectional using scale (SOCII). TSW Holistic Health & medicine. 1,236-247. Feldt, T., Leskinen, E., Kinnunen, U., Ruoppila, I. (2003). The stability of sense of coherence: comparing two age groups in a 5-year follow-up study. Personality and Individual Differences; 35, 1151–1165. Feldt, T., Leskinen, E., Kinnunen, U., Mauno, S. (2000). Longitudinal factor analysis models in the assessment of the stability of sense of coherence. Personality and Individual Differences; 28, 239-257.’ Gross, M. (1993). Exceptional gifted children. London:Routledge Press. Chamorro,B., moutafy, M. & Farenham, A.(2012). Psychological characteristics of academicallygifted and regular stuidents. American council on university of Nebraska-Lincoln. Ghahghayee A.(2000). [How to confront with spine among gifted and regular students]. J Estedadhaye Derakhshan ; 9: 15-35.(Persian). Kostogianni N, Andronikof A.(2009) .Self-esteem, self-centeredness and social-emotional adjustment of gifted children and adolescents. L'Encephale. 2009; 35 (5): 417-2 2. [French]. Konttinen H, Haukkala A, Uutela A .(2008) Comparing sense of coherence, depressive symptoms and anxiety, and their relationship with heath in a population- based study. Social Science & Medicine 2008; 66, 2401-2412. Lyubomirsky, S. (2008). The how of happiness: A scientific approach to getting the life you want. New York: Penguin Press. Lazarus, R. S., & Folkman, S. (1984). Stress, appraisal, and coping. New York: Spriger. Larsson, G., Kallenberg, K. (1996). Sense of coherence, socioeconomic conditions and health Interrelationships in a nation-wide Swedish sample. European Journal Of Public Health; 6(3), 175-180. Lyubomirsky S, Sin NL. (2009).Enhancing well-being and alleviation epressive symptoms with positive psychology interventions: A practice- friendly meta-analysis. J Clin Psychol. 2009; 65(5):467-83. Motamedi Sharak F, Afrooz Gh.(2007) .Attributional Styles and Mental Health in Gifted Vs. Normal Students. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2007; 13 (2): 173- 81. Moeenizadeh, M & Kumar, K (2010). The impact of well-being therapy on symptoms of depression. International Journal of Psychological Studies, 2 (2), 223- 230. Mitchell J, Stanimirovic R, Klein B, Vella- Brodrick DA (2009). Randomized Controlled trial of a self-guided internet intervention promoting wellbeing. Compu Hum Beha; (25), 749-760. Mohammadi, M; Rahgozar, M; Bagheri yazdi, S;Naghavi, H; Pouretemad, H halajabadi faraahani, F;Mesgarpour, B.( 2003). Epidemiological Study of psychiatric disorders in Thehran Province. Iranian JournL Of Psychiatry and clinical psychology . 9(2):4-14. Moksnes, U.K., Espnes, G.A., Lillefjell, M. (2012). Sense of coherence and emotional health in adolescents. Journal of Adolescence ; 3, 433-441. Herman W. & Van Boxtel.(2007). General, social and academic self concepts of gifted adolescents. J Youth Adolesc; 21: 169-86. Haghshenas H, Chamani AR, Firoozabadi A.(2006) .Personality and mental health differences of gifted high schoolsstudents compared to ordinary high schools students. The Quarterly .Journal of Fundamentals of Mental Health. 2006; 8 (29- 30): 57- 66. [Persian] Jenaabadi H, Nastiezaie N. (2011). A comparison of aggression, anxiety and depression in high school students in Saravan city. Journal of Urmia Nursing & Midwifery Faculty. 2011; 9 (3): 148-56. [Persian] peterson, C. & Seligman, M. (2001). Values in Action (VIA) classification of strenghts. http://www.postitivepsychology.org/taxonomy.htm. Pallant, J. F., lae, L. (2002). Sense of coherence, well-being, coping and personality factors: further evaluation of the sense of coherence scale.Personality and Individual Differences; 33, 39–48. Tomba, E., Belaise, C., Ottolini, F., Ruini, C., Bravi, A & Albieri, E (2010). Differential effects of well-being promoting and anxiety management strategies in a non-clinical school setting. Journal of Anxiety disorders, 24, 326- 333. Shojaei Zadeh D, Rasafiyani HR .(2001) .A study on depression among preuniversity students, Kazeron city 2000-2001.Journal of Rehabilitation.2001; 2(6-7): 29-32. [Persian]. Sadeghian E, Heidarnia A . (2009). Determination of mental health and related stressors in student of Hamadan medical university . The Hayat of ficial scientific quarterly publication of the School of Nursing & Midwifery 2009;15(1):71-81. (Persian). Seligman, M.E.P. (2005). Spotligh ton positive psychology. Journal of Personality and Social Psychology, 80, 1255-1280. Seligman, martin E.P.; Chikszent mihalyi, mihaly(2000) Positive psychology: An Introduction.American Psychologist 55(1): 5-14. Seyedi Asl, ST (2014). The Effectiveness of Group Positive Psychotherapy on Improving the Depression and Increasing the Happiness of the Infertile Women: Clinical Trial. European Journal of Experimental Biology, 4(3):269-275. Savlainen,J.(2005).asalutoentic perspective to oral health:sense of oral and general of life Academic dissertation.university oulu, faelt of medicine. wood, A. M., Josep, S., & Maltby, J. (2007). Gratitude uniquely predicts satisfaction with life: Intermental validity above the domains and factes of the five factor model. Personality and Individual Differences, 45(1), 49-54. Ying, Y., Lee, P.A., Tsai, J.L. (2007). Attachment, sense of coherence, and mental health among Chinese American college students: Variation by migration status. International ,Journal of Intercultural Relations; 31,PP, 531-544.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته