Loading...

ادبیات نظری و پیشینه پژوهشی تعاریف و علل پیدایش کشاورزی پایدار (فصل دوم)

ادبیات نظری و پیشینه پژوهشی تعاریف و علل پیدایش کشاورزی پایدار (فصل دوم) (docx) 34 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 34 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

HYPERLINK \l "_Toc50916571" 2-4- کشاورزی پایدار17 2-4-1- علل پیدایش اندیشه کشاورزی پایدار19 2-4-2- ظهور کشاورزی پایدار20 2-4-3- اهداف کشاورزی پایدار21 2-4-4- فنآوریهای کشاورزی پایدار23 2-4-4-1- جنگل - زراعي23 2-4-4-2- تلفيق دام و گياه24 2-4-4-3- مالچ24 2-4-4-4- كنترل علفهاي هرز24 2-4-4-4-1-گياهان رقيب24 2-4-4-4-2- گياهان اللوپاتيك25 2-4-4-5-كنترل بيولوژيك25 2-4-4-6- چندكشتي25 2-4-4-7- شخم25 2-4-4-7-1- کم خاکورزی26 2-4-4-7-2- بی خاکورزی26 2-4-4-8- تناوب26 2-4-5- انواع نظامهای کشاورزی پایدار27 2-4-5-1-كشاورزي ارگانيك27 2-4-5-2-كشاورزي پايدار كم نهاده(LISA)28 2-4-5-3-كشاورزي آلترناتيو28 2-4-5-4-كشاورزي بيوديناميك28 2-4-5-5-كشاورزي سنتي28 2-4-5-6-كشاورزي تجاري (صنعتي)29 2-4-6- معیارها و عناصر کشاورزی پایدار29 2-4-7- زمینههای دستیابی به پایداری در نظام تولید کشاورزی30 2-4-8- موانع و مشکلات دستیابی به کشاورزی پایدار30 2-5- پیشینه تحقیق31 2-4- کشاورزی پایدار: در سالهای گذشته، افزایش نگرانیهای جهانی دربارهی عواقب و اثرات جانبی فعالیتهای سیستم کشاورزی متداول بر محیط زیست و جامعه، منجر به پیشنهاد نظام کشاورزی خاصی تحت عنوان"کشاورزی پایدار" شده است. کشاورزی پایدار، نوعی نظام کشاورزی با ملاحظات زیست محیطی و با توجه به منافع اقشار مختلف جامعه است که هدف آن بهبود کارایی اقتصادی، کیفیت محیطی و مسولیت پذیری اجتماعی میباشد (سلمانزاده، 1370 ، کمپبل و فایرودر، 2003). فرانسیس (1990) در زمینه کشاورزی پایدار اظهار داشت که فلسفه کشاورزی پایدار مبتنی بر اهداف انسانی و درک تاثیر طولانی مدت فعالیتهای ما بر محیط است. بر اساس این فلسفه نظامهای کشاورزی عدالت خواه و حافظ منابع طبیعی ایجاد شد. چنین نظامهایی آلودگی محیط زیست را کاهش میدهد، بهرهوری کشاورزی را حفظ میکند، توانایی اقتصادی را در کوتاه مدت و بلند مدت بهبود میبخشد و پایداری جوامع روستایی و کیفیت زندگی را حفظ میکند (کرمی و خلقانی، 1377). تعریف گیپس (1984): کشاورزی پایدار نظامی است که از نظر اکولوژیکی پایدار، از نظر اقتصادی پویا، و از نظر اجتماعی پذیرفتنی باشد. تعریف فرانسیس و هیلدبراند (1988): کشاورزی پایدار، حاصل یک نوع راهبرد مدیریتی است که کشاورز را در انتخاب صحیح ارقام، اجرای شخم، حاصلخیزی خاک، در توالی قراردادن گیاهان برای کاهش هزینههای نهادهها، به حداقل رساندن اثرات سوء بر محیطزیست، تامین پایداری در تولید و ایجاد سودآوری کمک کند. از نقایص این تعریف ایناست که نگرانیهای موجود در مورد استفاده بیش از حد از منابعطبیعی را در نظر نگرفته است. تعریف ادواردز (1988): کشاورزی پایدار یک نوع نظام تلفیقی است که در آن ضمن وابستگی کمتر به نهادههای شیمیایی و انرژی مدیریت قویتری هم نیاز است. درست است که در ابتدا ممکن است عملکرد کاهش پیدا کند ولی ضمن حفاظت از محیط زیست و تطابق اکولوژیکی بهتر، درآمد خالص بیشتری را برای کشاورزان بههمراه خواهد داشت. تعریف انجمن علوم زراعی آمریکا (1989): کشاورزی پایدار نظامی است که ضمن پویایی اقتصادی موجب بهبود وضعیت محیطزیست و استفاده بهینه از منابع میشود و همچنین در تامین نیازهای غذایی انسان و ارتقاء کیفیت زندگی جوامع بشری نقش بهسزایی داشته باشد. 2-4-1- علل پیدایش اندیشه کشاورزی پایدار تغذیه جمعیت رو به افزایش جهان،از چالشهای مهم پیش روست در حالیکه منابع انرژی رو به کاهش و منابع طبیعی نیز محدودند (مارتینت و همکاران، 2006). جمعیت جهان به صورت چشمگیری در حال افزایش است، مطابق آمار سازمان ملل متحد، جمعیت جهان در سال 2050 به 9/4 میلیارد و در سال 2150 به 84/10 میلیارد نفر خواهد رسید (گلد، 2007). از آنجا که این افزایش جمعیت در کشورهای در حال توسعه شتاب بیشتری خواهد داشت، بنابراین دستیابی به امنیت غذایی پایدار در این کشورها از اهمیت بیشتری برخوردار است. علیرغم اینکه در طول 50 سال گذشته سیاستهای توسعه کشاورزی در این کشورها به صورت قابلتوجهی با استفاده از نهادههای بیرونی موجب افزایش تولیدات کشاورزی شدهاند، اما در مقابل، این رشد سبب افزایش مصرف سموم، کودهای شیمیایی و ماشینآلاتکشاورزی شدهاست. شواهد نشان میدهند که استفاده از این نهادهها با وجود موثر بودن در افزایش تولید، تنوع زیستی و محیط زیست را به خطر انداخته (رولینگ، 1997) و در نتیجه پایداری کشاورزی را در معرض تهدید قرار داده است. اقتصاددانان کلاسیک و منتقدین آنها بر این باورند که کشاورزی یک نظام نسبتا خودکفاست و نهادههای مصرفی برای تولیدات کشاورزی کم و بیش بوسیله کشاورزی تامین میشود و نهادههای صنعتی اهمیت صنعتی اهمیت چندانی در زراعتهای سنتی ندارند (هایامی و روتان، 1378). اما بررسی وضعیت موجود نظام کشاورزی ایران به روشنی بیانگر آن است که نظامهای کشاورزی بکار گرفتهشده که تحت عنوان "نظام متعارف" غالبا بر الگوی کلاسیک کشاورزی مبتنی است که به شدت بر بکارگیری نهادههای بیرونی و افزایش تولید محصولات تجاری و صادراتی تاکید دارد. این نوع نظام ضمن برهم زدن توازن و تعادل اکوسیستمهای زراعی و طبیعی کاهش حاصلخیزی و فرسایش خاک، آلودگی آب، افزایش گازهای گلخانهای، تخریب جنگلها، افزایش سیل و از دست دادن خاک، افزایش مصرف انرژیهای فسیلی و همچنین مشکلات اجتماعی-محلی تولید و افزایش مصرف انرژیهای فسیلی و افزایش مهاجرت را باعث شده است (ستبونسارنگ، 2003)در نظام مذبور، علاوه بر توجه به عامل محیط زیست، جنبههای اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی نیز مورد توجه میباشند. به عبارت دیگر، کشاورزی پایدار، نظامی با ملاحظات زیستمحیطی و با توجه به منافع اقشار مختلف جامعه است (آیکرد، 1993). 2-4-2- ظهور کشاورزی پایدار برطبق نظر شفرد (1998)، چهار تحول و پیشرفت نظری عمده در زمینه توسعه روستایی شکلگرفته است که عبارتند از: 1- توسعه کشاورزی پایدار 2- نهادها و موسسات پایدار محلی 3- دگرگونی بنیادی در رهیافت های مبتنی بر پروﮊه 4- دیدگاههای مربوط به جنسیت. همانطور که در بالا اشاره شد در بستر این تغییر طرح در توسعه روستایی بحث پایداری در کشاورزی حضوری جدی یافت، بهطوریکه امروزه یکی از جنبه های مهم در توسعه پایدار، کشاورزی پایدار است(کرمی و رضاییمقدم، 1377). در زمینه کشاورزی علت اصلی ظهور پایداری را میتوان در تاریخ اجرای برنامههای انقلاب سبز و کشاورزی مدرن و انتقادات وارد بر آن جستجو نمود. به طوریکه در اکثر قریب به اتفاق مناطقی که در آنها فنآوریهای انقلاب سبز تولید را افزایش داده بود، اثرات زیستمحیطی و اجتماعی معکوسی پدید آمد. از جمله این مشکلات عبارتند از: 1- آلودگی آب از طریق آفتکشها، نیتراتها، از دست رفتن خاک و تلفات دام، صدمه زدن به حیات وحش، اختلال در زیستبومها و ایجاد مشکلات بهداشتی در آب آشامیدنی 2- آلودگی مواد غذایی و علوفه دامی با بقایای آفتکشها، نیتراتها و آنتی بیوتیکها 3- خسارت به مزرعه و منابعطبیعی از طریق آفت کشها، که باعث صدمهزدن به کشاورزانی که مشغول به کاراند و عموم مردم و نیز اختلال در زیست بومها و زیان رساندن به حیات وحش میشود 4- آلودگی جو با آمونیاک، اکسید ازت، متان و مواد حاصل از سوختن که در کاهش ازن نقش دارند و گرم شدن زمین 5- استفاده مفرط از منابع طبیعی که باعث کاهش آب زیرزمینی و زیان به گیاهان خوراکی وحشی و رستنگاهها و نیز موجب کاهش ظرفیت آنها در جذب مواد زاید میشود و همچنین باعث ماندابی شدن و افزایش شوری میگردد 6- تمایل به استانداردکردن و تخصصیکردن کشاورزی با روی آوردن به رقمهای جدید بذر که موجب ازدست رفتن رقمها نژادهای سنتی میشود (پرتی، 1995). 2-4-3- اهداف کشاورزی پایدار اهداف کشاورزی پایدار ارتباط نزدیکی با تعاریف آن دارند و در واقع جمعبندی این تعاریف میباشند. یک برنامه کشاورزی پایدار موفق در بر گیرنده هفت هدف زیر میباشد: فراهم کردن امنیت غذایی همراه با افزایش کمی و کیفی آن ضمن در نظر گرفتن نیازهای نسلهای بعدی حفاظت از منابع آب، خاک و منابع طبیعی حفاظت از منابع انرﮊی در داخل و خارج از مزرعه حفظ و بهبود سودآوری کشاورزان حفظ نیروی حیات جامعه روستایی حفظ تنوع زیستی قابلیت پذیرش از سوی جامعه البته اهداف مشابهی برای کشاورزی پایدار قائلشدهاند، ضمن آن که ایجاد زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی پویا برای جوامع روستایی را نیز به این فهرست اضافه مینمایند. در کتاب باز آفرینی کشاورزی (پرتی، 1996) کشاورزی پایدار را عبارت از هر نوع نظام تولید مواد خوراکی یا الیاف میداند که به طور نظامیافته هدفهای زیر را دنبال میکند: در آمیختن کاملتر فرآیندهای طبیعی از قبیل چرخه ی مواد غذایی، تثبیت ازت و روابط آفت دشمن طبیعی با فر آیندهای تولید کشاورزی؛ کاهش کاربرد آن دسته از نهاده های غیر زراعی، بیرونی و تجدیدنشدنی که قابلیت آنها برای وارد آوردن خسارت به محیط زیست یا صدمهزدن به بهداشت کشاورزان و مصرف کنندگان بسیار زاید است و استفاده هدفدارتر از نهادهای باقیمانده بهمنظور حداقل رساندن هزینههای متغیر مصرف میشوند؛دسترسی منصفانهتر به منابع و فرصتهای تولید و پیشرفت در جهت دستیابی به شکلهایی از کشاورزی که ا ز نظر اجتماعی عادلانهتر است، استفاده بسیار مولدتر از استعداد بالقوه زیست شناختی و ﮊنتیکی گونههای گیاهی و جانوری؛ استفاده بسیار مولد از دانش و عملیات محلی، از جمله رهیافتهای نو آورانهای که هنوز دانشمندان آنها را کاملا درکنکردهاند یا کشاورزان به طور گسترده آنها را نپذیرفته اند، افزایش خود اتکایی در میان کشاورزان و روستاییان، تطبیق هرچه بیشتر الگوهای کشت و استعداد تولید، معضلات زیست محیطی اقلیم و چشم اندازطبیعت برای تضمین پایدار دراز مدت سطوح کنونی تولید ؛ تولید سودآور و کارآمد با تاکید بر مدیریت تلفیقی مزرعه و حفاظت از خاک، آب، انرﮊی و منابع زیستی. هدف کشاورزی پایدار عبارتاست از افزایش تنوع فعالیتها در مزرعه، همراه با افزایش پیوندها و فر آیندهای میان آنها. در کشاورزی پایدار محصولات فرعی یا ضایعات حاصل از یک جزء یا فعالیت، نهاده ای میشوند برای جزئی دیگر. از آنجا که فرایندهای طبیعی به طور فزایندهای، جایگزین نهاده های بیرونی میشوند، تاثیر نهادهای بیرونی بر محیط زیست کاهش مییابد. هدف کشاورزی پایدار را حفظ سطوح ضروری تولید به منظور بر آوردهکردن جمعیت در حال رشد جهان بدون تخریب محیط زیست میدانند که به مفهوم نگرانی برای ایجاد درآمد، ترویج سیاستهای مناسب و حفظ منابع طبیعی میباشد. از آنجا که مکاتب مختلف تعاریف متعددی از پایداری و کشاورزی پایدار بیانکردهاند (گلد، 1996)، بایستی بر تعریفی جامع از کشاورزی پایدار توافق حاصلگردد. هنس و جونز (1996) کشاورزی پایدار را توانایی نظامهای بهرهبرداری کشاورزی جهت دستیابی به منافع آینده میدانند. برداشتی که از این تعریف حاصل میشود عبارتند از: نگهداری ظرفیت سازگار نظامهای کشاورزی و تولید را در آینده میدهد (ستون و پارک، 1996). برخی از متخصصان از دید اکولوژیکی به کشاورزی پایدار مینگرند (سنانایاک، 1991). بعد اکولوژیکی کشاورزی پایدار، ملموسترین و اصلیترین بعد آن محسوب میشود. این بعد مبتنی بر حفظ منابع طبیعی و تاکید کمتر بر نهادههای خطرناک و مواد شیمیایی آلوده کننده محیطزیست میباشد. تغییرات اقلیمی یا آفات و بیماریهای گیاهان جدید میتوانند اثرات مشابهی داشته باشند. استفاده بهینه از منابع آب (کرمی و حیاتی، 1377)، حداقل خاکورزی، چندکشتی (کوچکی و خیابانی، 1373)، مدیریت گیاهان زراعی برای حاصلخیزی پایدار خاک تناوب زراعی، استفاده از بقایای گیاهی، استفاده از کودهای سبز و حیوانی، استفاده از کمپوست، استفاده بهینه از کودها و سموم شیمیایی، متغیرهایی هستند که در بعد اکولوژیکی مد نظر قرار میگیرند (آرنون 1377، ناظم السادات و همکاران 1388). کشاورزی پایدار بایستی به دو هدف اقتصادی و زیستمحیطی دستیابد بدون اینکه جنبه اجتماعی را نادیده بگیرد (دنبیگلر,سنودی، 1996). میتوان نتیجهگرفت که پایداری کشاورزی علمی است چند بعدی که ابعاد آن بایستی در تعامل با هم باشند. کشاورزی پایدار، نظامی بههم پیوسته از فعالیتهای تولید گیاهی و دامی است که ضمن توجه به تامین نیازهای غذا و پوشاک بشر، کیفیت محیطزیست و منابع طبیعی، ایجاد امکان بیشترین کاربرد منابع غیر قابل تجدید شونده، بههم پیوستن مناسب چرخههای طبیعی و کنترل آنها، پایدار کردن حیات اقتصادی مزرعه، ارتقای کیفیت زندگی کشاورزان و پرورش دهندگان و در نهایت جامعه را نیز مد نظر داشته باشد(تونسند، 1998). تعریف فائو از کشاورزی پایدار عبارت است از: مدیریت و حفاظت از منابع طبیعی پایه و هدایت دگرگونی های تکنولوژیکی و نهادی در راستایی که متضمن ارضای مستمر نیازهای انسانی نسلهای حاضر و آینده باشد. چنین توسعهای که زمین، آب و منابع ژنتیکی گیاهی و جانوری را حفظ میکند از حیث محیطی نامخرب از لحاظ تکنولوژیکی مناسب، از نظر اقتصادی کارآمد و از لحاظ اجتماعی قابل پذیرش است (زاهدی مازندرانی،1377). به نظر فائو کشاوری پایدار الگویی از توسعه است که اقدامات زیر را انجام میدهد (ابراهیمی و کلانتری، 1382): 1-تامین نیازهای اساسی و تولیدات دیگر کشاورزی مورد نیاز نسل حاضر و آتی. 2-ایجاد مشاغل دائمی، درآمد کافی و شرایط مناسب زندگی و کار برای کسانی که در فرآیند تولیدات کشاورزی اشتغال دارند. 3-حفظ و ارتقای ظرفیت تولیدی منابع طبیعی به ویژه منابع تجدید شونده. 4-جلوگیری از اختلال در کارکرد چرخههای اساسی بوم شناختی و تعادلهای طبیعی. 5-جلوگیری از تخریب جنبههای اجتماعی - فرهنگی جوامع روستایی. 6-جلوگیری از آلودگیهای زیست محیطی. 7-کاهش آسیب پذیری بخش کشاورزی نسبت به عوامل طبیعی، اقتصادی و اجتماعی و دیگر تهدیدها و تقویت خود اتکایی این بخش (مجنونیان و میراب زاده، 1376) 2-4-4- فنآوریهای کشاورزی پایدار 2-4-4-1- جنگل - زراعي هنوز كشت توام درخت و محصولات زراعي است و در بسياري از نقاط دنيا هنوز متداول است. سيستم هاي جنگل - زراعي به خصوص در مناطق حاره مجدداً مورد توجه قرار گرفته است. سیستم کشت جنگل زراعي از نظر اكولوژيكي و زراعي نسبت به سایر سيستمهاي زراعي قابليت بيشتري دارد. در اين سيستم، حركت باد و آب كاهش مييابد و فرسايش خاك به حداقل رسيده، درختان با كاهش درجه حرارت شرايط ميكرو كليما را تعديل كرده هوا را گرفته و آن را مجدداً در خاك توزيع ميكنند(کوچکی و نصیریمحلاتی، 1386). 2-4-4-2- تلفيق دام و گياه سيستم هاي زراعي، به شکلی برخوردار از نوعی دامداري هستند. در مناطق خشك، دامداري به صورت سيستمهاي شباني است. طي 50-40 سال گذشته، در مزارع وسيع كه نهادههاي زيادي در آنها مصرف ميشود دامداري از زراعت جدا شده است. مردم چين انواعي از سيستم هاي زراعي همراه با دام را ابداع كردهاند كه گياه و دام در اين سيستمها در ارتباط با زنجيره ريزهخواري قار ميگيرد. در اين سيستمها برنج، محصول زراعي اصلي است. زماني كه دانه برداشت ميشود، كاه و كلش همراه با كود دامي در يك دستگاه هضم كننده بيو گاز به صورت كمپوست در آمده و متان حاصله از اين فرآيند براي پخت و پز و روشنايي استفاده ميشود. لجن و لاي حاصل از دستگاه هضمكننده نيز براي توليد قارچ خوراكي استفاده ميشود. بعد از اينكه قارچ برداشت شد، بقاياي ماده آلي هم به عنوان كود به مزارع برنج برگردانده ميشود، اين سيستم از نظر مصرف انرژي و چرخش عناصر غذايي بي نهايت كارآمد است (کوچکی و نصیریمحلاتی، 1386). 2-4-4-3- مالچ منظور از مالچ سطحی در کشاورزی پایدار همان بقایای گیاهی رهاشده در سطح خاک است که برای حفاظت خاک در مقابل فرسایش و تبخیر سطحی مورد استفاده قرارمیگیرد (خواجهپور، 1386). 2-4-4-4- كنترل علفهاي هرز روش هاي كنترل علفهاي هرز شامل كاربرد ارقام قابل رقابت و يا اللوپاتيك و يا هر دو، استفاده از بقاياي گياهان اللوپاتيك به صورت مالچ و نيز سيستمهاي كشت مخلوط ميباشند و بدين ترتيب توان رقابتي گياه زراعتي بالارفته و يا براي مدت طولاني در فصل رشد گسترش مييابد(خواجهپور، 1386). 2-4-4-4-1-گياهان رقيب در ارزيابي 25 گياه زراعي كه بر پايه درصد كاهش عملكرد آن ها توسط علفهاي هرز به عمل آمد، گندم در صدر، سويا چهارم، ذرت هفتم و پياز در انتهاي جدول قرارگرفتهاند. اختلافات موجود در ميان گياهان زراعي در طبقه بندي فوق عمدتاَ به آهنگ و ميزان رشد جامعه گياهي، فواصل خطوط كشت و احتمالاً چرخه زندگي آنها بستگيدارد. 2-4-4-4-2- گياهان اللوپاتيك تفاوت ميان گياهان زراعي در رقابت با علفهاي هرز ممكن است به توليد مواد بازدارنده اللوپاتيك توسط ريشهها و اجزاي هوايي زنده آنها مربوط باشد. ارقامي كه مواد اللوپاتيك بيشتر توليد كنند بهتر ميتوانند با علف هاي هرز رقابتكنند. بنابراين انتخاب يك رقم رقابت كننده و يا اللوپاتيك ميتواند كنترل علفهايهرز را بهبود بخشيده و در نتيجه كاربرد علف كش يا شخم كمتري را امكان پذيركند (خواجهپور، 1386). 2-4-4-5-كنترل بيولوژيك به كمك بسياري از حشرات علفخوار و يا حشراتی كه پارازيت ديگر حشراتند ميتوان با بسياري از آفات بهطور طبيعي مقابلهكرد نظير زنبور تريكوگراما كه کاربرد آن در شمال موفق آميز بوده است (خواجهپور، 1386). از طرفي بحث سلامتي كشاورزان كه به علت تماس با حشرهكش ها به خطر ميافتد مطرح شدهاست و لذا توجه به آن ضروري مينمايد. با توجه به اين موضوع در سطح بينالمللي تحقيقات زيادي در اين زمينه صورتگرفت و در نهايت بالاخره در سال 1995 توليد محصولات تراريخته به حد تجاري رسيد. رغبت به كاشت اين محصولات به حدي بود كه طي چندسال ميزان ارزش تجاري مصرف بذور از 1 ميليون دلار در سال 1995 به بيش از چهار ميليارد دلار در سال 2002 رسيد (پرتی، 1996). 2-4-4-6- چندكشتي چندکشتی به معني استفاده از يك مزرعه براي توليد همزمان دو يا چند محصول در يك سال زراعیاست. اعتقاد بر اين است كه روش چندكشتي از قديميترين روشهاي كشت و كار رايج در مناطق حاره بودهاست. استفاده از بقولات جنبه مهمي در بسياري از سيستمهاي كشاورزي كشت مخلوط و خصوصاً جهت توسعه سيستمهاي كشاورزي پايدار ميباشد. ازت تثبيت شده بهوسيله بقولات ميتواند به وسيله ديگر گياهان زراعي در سيستم هاي كشت مخلوط استفاده شود (کوچکی و همکاران، 1386). 2-4-4-7- شخم قديميترين عمليات شخم احتمالاً در دوره نئوليتيك صورت گرفته است. در اين هنگام كرتهاي كوچكي تهيه ميشد و پس از پاكسازي آن به وسيله آتش با وسايل ابتدايي كه احتمالاً گاوآهن فعلي از آن تكامل يافته است شخم زده ميشد. در اوايل قرن بيستم به نقش حقيقي شخم كه تهويه خاك، بهبود قابليت دسترسي عناصر غذايي، نفوذ بيشتر ريشه ها، كنترل علفهاي هرز شكستن لايههاي فشرده خاك و غيره ميباشد پي برده شد. هنگام شخم بخش زيادي از رطوبت از بين ميرود و لذا به تدريج توصيه به عدم كاربرد شخم تا حد ممكن ميگردد (کوچکی و همکاران، 1386). 2-4-4-7-1- کمخاکورزی نوعي سيستم كاشت است كه درآن حداقل %30 از بقاياي گیاهی سال قبل در سطح خاك رهاميشود سيستمهاي شخم حفاظتي، هزينه مزرعه را كاهش داده، رواناب و فرسايش را به حداقل ميرساند و باعث حفظ رطوبت خاك ميگردد. عمليات کمخاکورزی، اثرات اكولوژيكي، زراعي و اقتصادي مهمی در سيستمهاي كشاورزي پايدار دارد. در اكوسيستمهاي زراعي کمخاکورزی، باعث افزايش ثبات سيستم خاك و كارايي چرخه عناصر غذايي ميشود. در اين روش پوسیدگی مواد عالی از سطح به عمق خاك، متغير است، بدينترتيب كه پس از شخم در سطح خاك، بقاياي تازه و به تدريج كه به عمق مي رويم مواد كاملاً پوسيده مشاهده ميشود. در اكوسيستمهاي زراعي بدون شخم ، مواد آلي و عناصر غذايي بيش از سيستمهاي همراه با شخم حفظ ميشود. شواهد حاكي از آن است كه در سيستمهاي بدون شخم بيشتر قارچها عمل تجزيه را انجام ميدهند، در حاليكه در شخم معمولي، اين عمل بيشتر توسط باكتريها صورت ميگيرد (کوچکی و همکاران، 1386). 2-4-4-7-2- بیخاکورزی نوعي سيستم کشت است كه در آن توصيه ميشود كه استفاده از شخم به صفرمیرسد. جهت مبارزه با آفات نيز توصيهميگردد به جاي شخم زدن از سموم شيميايي استفاده گردد. هر چند كه اين روش به علت كاهش شديد عملكرد چندان مورد استقبال قرار نگرفته است (کوچکی و علیزاده، 1386). 2-4-4-8- تناوب اصول سنتي كه تناوب بر آن حاكم است. الف- كاشت متناوب گياهاني كه داراي تواناييهاي متفاوت از نظر جذب عناصر غذايي از خاك بوده و يا داراي سيستم ريشهدهي مختلف ميباشد. ب- كاشت متناوب گياهان حساس به برخي از بيماريها با آنهايي كه مقاوم نسبت به اين بيماريها هستند ج- توالي برنامهريزي شدهاي از كاشت گياهان كه هر گونه اثرات مثبت و منفي يك گياه بر گياهي كه بعد از آن كشت ميگردد به حساب آورده شده باشد. د-كاشت متوالي گياهاني كه از نظر كارگر و آب و غيره داراي نيازهاي متفاوتي باشند. ه-كاشت متوالي گياهاني كه ذخيره مواد غذايي خاك را تخليه ميكنند با آنهايي كه در تامين مواد غذايي خاك سهيماند (کوچکی و علیزاده، 1386). 2-4-5- انواع نظامهای کشاورزی پایدار عبارتاند از: کشاورزی ارگانیک، کشاورزی پایدار کمنهاده، کشاورزی آلترناتیو، کشاورزی بیودینامیک، کشاورزی سنتی، کشاورزی تجاری (صنعتی). 2-4-5-1-كشاورزي ارگانيك برخي معتقدند كه اصطلاح ارگانيك و پايدار يكي هستند. كشاورزي ارگانيك را ميتوان به عنوان نوعي كشاورزي تعريف نمود كه هدف آن ايجاد سيستمهاي توليدي كشاورزي يكپارچه نظاميافته و انساني است كه تضادي با منافع اكولوژيكي و اقتصادي ندارد. بنابراين، هدف پايداري در بطن مفهوم كشاورزي ارگانيك نهفته است و يكي از عوامل اصلي تعيينكننده در پذيرش يا اعمال روشهاي توليدي ويژه است. عامل اصلي كه موجب تمايز كشاورزي ارگانيك از ساير روشهاي كشاورزي پايدار ميشود وجود استانداردهاي مدوني است كه براي تعيين ضابطه دقيق تفاوت بين سيستم كشاورزي ارگانيك و ساير سيستمهاي زراعي بهويژه در رابطه با اهداف بازاريابي بهكار ميرود. كشاورزي ارگانيك بخشي از كشاورزي پايدار ميباشد كه بيشتر به ابعاد اكولوژيكي آن تأكيد ميكند. ويژگيهاي عمده كشاورزي ارگانيك عبارتند از: -  حفظ حاصلخيزي خاك در دراز مدت از طريق نگهداري مقدار مواد آلي آن در حد مطلوب و بهبود فعاليت بيولوژيك خاك و استفاده از روشهاي مكانيكي. -  اعمال روشهاي جامع مديريت دام با توجه كامل به سازگاريهاي تكاملي آنها و نيازهاي رفتاري و تأمين نيازهاي دام از لحاظ نوع تغذيه، محل اسكان، وضعيت بهداشتي، زاد و ولد و پرورش نوزادان. - تهيه موادغذايي مورد نياز زراعي از طريق استفاده از منابع غذایي غيرمحلول كه توسط فعاليت ميكروارگانيسمي خاك در دسترس گياه قرارميگيرد. -  خود كفا بودن خاك از نظر ازت از طريق استفاده از بقولات و تثبيت بيولوژيكي ازت و بازيافت مؤثر مواد آلي از جمله بقاياي گياهان زراعي و ضايعات دامي. - كنترل علفهاي هرز، بيماريها و آفات با تأكيد بر استفاده از روشهايي چون تناوب زراعي، بكارگيري دشمنان طبيعي، تنوع كودهاي آلي، واريته هاي مقاوم و زودرس، مداخله بيولوژيكي و شيميايي (عماني، 1381). 2-4-5-2-كشاورزي پايدار كم نهاده (LISA) يكي از اصطلاحاتي كه با كشاورزي پايدار مترادف در نظر گرفتهميشود، كشاورزي پايدار كمنهاده  است. نظامهاي كشاورزي پايدار كمنهاده در پي آن هستند كه هر زماني كه امكان داشتهباشد، استفاده از نهادههاي خارجي توليد مانند كودها و آفت كشها را به حداقل برسانند (مقصودی، 1387 به نقل از لوراند، 1996). 2-4-5-3-كشاورزي آلترناتيو سيستم كشاورزي آلترنايتو به صورت زير تعريف ميشود: هدف اين سيستم توليد مواد غذايي با كيفيت بالا، هزينه معقول با استفاده حداقل از سوخت فسيلي و ساير منابع كمياب، كاهش فرسايش و تخريب خاك، كاهش و به حداقل رساندن اثرات محيطي مورد استفاده قرارميگيرد و براي رسيدن به اين اهداف به روشهاي معمول طبيعي براي كنترل بیماریها، حشرات، آفات و استفاده كافي از منابع مواد غذايي گياهي و مواد ارگانيك استفاده ميشود (مقصودی، 1387 به نقل از لوراند، 1996). 2-4-5-4-كشاورزي بيوديناميك يك سيستم كشاورزي زنده، پويا و پيچيده ميباشد كه در آن، زمين يك موجود زنده در يك جهان زنده پنداشته ميشود كه با يك ماتريس روحي- فيزيكي مشخص ميشود. به عبارت ديگر، زمين يا كشاورزي داراي دو بعد روحي و مادي ميباشد (مقصودی، 1387 به نقل از لوراند، 1996). 2-4-5-5-كشاورزي سنتي كشاورزي سنتي اصطلاحي است كه حتي امروزه در مورد كشورهاي در حال توسعه و براي كشاورزي در دورههاي اوليه بهكار بردهميشود. اين نوع كشاورزي از يك فرهنگ تا فرهنگ ديگر از يك ناحيه تا ناحيه ديگر بعضي از اوقات از قبيلهاي به قبيله ديگر تفاوتدارد. كشاورزي سنتي اغلب بر اساس الگوهاي رايج به كشاورزي ميپردازند. اين كشاورزي مبتني بر تأمين نيازهاي روزمره كشاورز است و باعث كاهش انرژي و منابعي ميشود كه در غير اينصورت ميتوانست در دراز مدت قابل دسترسي باشد. در اين حالت نقش دولت توسعه نيافته بر ثبات ميباشد و فقط نيازهاي آنهايي كه در قدرت هستند، تأمين ميشود (مقصودی، 1387 به نقل از لوراند، 1996). 2-4-5-6-كشاورزي تجاري (صنعتي) كشاورزي تجاري به طور گسترده براي ترسيم كشاورزي معاصر آمريكا استفاده شدهاست، به نظر لوراند (1996) : در اين نوع كشاورزي، يا مزرعه يك بنگاه اقتصادي است كه هدف آن به حداكثر رساندن سود كوتاه مدت مبتني بر كاراييترين استفاده از منابع و بيشينهسازي كارآيي نيروي كار و تكنولوژي ميباشد و در آن : - زمين يك منبع نسبتاٌ نامحدود از منابع قابل بهرهبرداري است. - مزرعه اغلب به عنوان يك ماشين يا كارخانه ديدهشود. - تأثيرات عوامل جوي به وسيله تكنولوژي برطرف شدهاست. - حيوانات و انسان فقط در زمينه جريان پولي ديدهميشوند. - نوآوري عموماٌ مورد جستجو هستند و ارزشيابي بر مبناي ميزان مهم در ايجاد ارزش افزوده ميباشد. - تنوع زيستي به صورت اقتصادي و متناقص با كارآيي ديده ميشود (کرمی، 1377). 2-4-6- معیارها و عناصر کشاورزی پایدار امروزه مسئله توسعه کشاورزی از بعد فنی و تکنیکی فراتررفته و به جنبهها و ابعاد پیچیدهتری شامل ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی میپردازد. کلیو (1374) معتقد است که در کشاورزی پایدار تلفیقی از معیارهای پایداری باید مورد نظر باشد و این معیارها باید کل اکوسیستم زراعی را در برگیرد. وی معیارها را در مواردی مانند: وابستگی کم به نهادههای خارجی، استفاده از منابع تجدید موجود، اثرات مثبت بر محیط داخلی و خارجی مزرعه، سازگاری با شرایط محلی و حفظ ظرفیت تولید در طولانی مدت، تنوع بیولوژیکی و زراعی و استفاده از دانش بومی میداند. برای دستیابی به پایداری، عناصر و روشهای مختلفی وجود دارد که هر کدام از این روشها از منطقهای به منطقه دیگر فرق میکند. اما در کل آنچه مهم است حداقل خسارت زیست محیطی همراه با سودمندی است که در مجموع این روشها و عناصر باعث حفظ محیط زیست همراه با سودمندی مزرعه در دراز مدت میشود. این عناصر عبارتاند از : مدیریت تلفیقی آفات، تناوب در چرای دام، حفاظت از کیفیت آب و خاک، استفاده از گیاهان پوششی و غیره میباشد (شرقی، 1384). 2-4-7- زمینههای دستیابی به پایداری در نظام تولید کشاورزی با توجه به مطالعه منابع مختلف و متنوع در زمینه کشاورزی پایدار، صاحب نظران عواملی را در دستیابی به کشاورزی پایدار موثر دانستهاند. اصول ضروری برای دستیابی به یک نظام پایدار از دیدگاه سلمانزاده (1371) موارد متعددی است که میتوان در 7 اصل کلی تقسیم نمود. این اصول عبارتاند از: 1)توجه سیاستها به کشاورزی پایدار و جامعه روستایی، 2)توجه موسسات تحقیقاتی در زمینه کشاورزی پایدار، 3) سوق دادن فرهنگ و ارزشها به حفاظت از منابع پایه، 4)برخورداری از نگرشی جامع به روستا و کشاورزی، 5)بکارگیری فنآوریهای محافظ محیط زیست، 6)توجه به شرایط متنوع محیطی و نیازهای گوناگون جامعه برای رسیدن به کشاورزی پایدار، 7)داشتن نظام ترویجی مناسب (شرقی، 1384). در این زمینه شاهکویی (1383) معتقد است که دستیابی به کشاورزی پایدار از طریق اصلاح نظامهای بهره برداری امکان پذیر است. 2-4-8- موانع و مشکلات دستیابی به کشاورزی پایدار موانع دستیابی به تولیدات کشاورزی از دیدگاه اسمعیان و آقا علیخانی (1381)، عدم وجود قوانین جامع و مدرن برای حفاظت از منابع، سیاستهای نادرست و عدم پشتیبانی دولت از پروژههای کشاورزی و محیط زیست، وضعیت فرهنگی بهرهبرداران، فقر و وضعیت نامطلوب اقتصادی و اجتماعی، میزان مقبولیت و دسترسی به فناوری نوین و عدم آموزش اصولی و کاربردی به کشاورزان، دانش پایین کشاورزان ایرانی از محیط کشاورزی پایدار، مشکل فرسایش خاک، کمبود آب و وضعیت نامناسب اقتصادی از مشکلات دستیابی به کشاورزی پایدار میباشد. در این راستا شاهکویی (1383) عمدهترین مشکلات فراوری بخش کشاورزی که محدودیتهای گستردهای را در مسیر دستیابی به توسعه پایدار روستایی ایجاد نمودهاست، در کوچک بودن و پراکندگی اراضی مزروعی بهره برداران و عدم بضاعت اقتصادی آنان میداند و به منظور رفع این موانع، اصلاح سیاستهای کشاورزی جهت حل مشکل نظامهای بهره برداری را مفید میداند. از جمله راهحلهای عملی وی عبارتاند: 1)تدوین مقررات حقوقی لازم به منظور حرکت واحدهای بهرهبرداری به سوی اندازه مطلوب، 2) سرمایه گذاری دولت جهت یکپارچه کردن اراضی، 3) اعمال سیاستهای لازم در خصوص اشتغال نیروی مازاد، 4)تعاونی کردن تولید، 5)بهرهگیری از رهیافتهای اصلاحی در اجرای اصلاح نظامهای بهره برداری. 2-5- پیشینه تحقیق علیپور و همکاران (1387) در تحقیقی که در جهت سنجش"دانش و گرایش محققان سازمان ترویج، آموزش و تحقیقات کشاورزی نسبت به کشاورزی پایدار"انجام گرفت به این نتایج دست پیدا کردند که، جهتگیری تحقیقاتی پاسخگویان عمدتاً در راستای تدوین نیازها و مسائل تحقیقاتی در جهت رفع مسائل و مشکلات بخش کشاورزی و نیز بهرهمندی از نظرات و همکاری محققان با تخصصها و رشتههای مختلف در انجام اینگونه فعالیتها بود، ضمناً محققان دیدگاه مثبتی نسبت به کشاورزی پایدار وهمچنین آشنایی و دانش بالایی نسبت به کشاورزی پایدار داشتند. چهارسوقی و میردامادی (1386) در تحقیقی که در زمینه"بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصی و اجتماعی، اقتصادی بانوان برنجکار شهرستان بندرانزلی با معیارهای کشاورزی پایدار" انجامگرفت به این نتایج دست یافتند که، بین میانگین رعایت معیارهای کشاورزی پایدار بانوان برنجکار از بعدهای روستاهای مورد مطالعه، سطح تحصیلات، نوع مالکیت بر شالیزار و نوع بذرمصرفی در سطح 1 درصد تفاوت معنیدار وجودداشت. همچنین بین سن، سابقه برنجکاری، میزان تولید برنج، میزان زمین زراعی میزان مشارکت اجتماعی، درآمد سالیانه فروش برنج، رعایت معیارهای کشاورزی پایدار و بین مشارکت در امور زراعی برنج به احتمال 99 درصد همبستگی مثبت و معنیدار وجود داشته و همچنین بین تعداد اعضاء خانوار و رعایت معیارهای کشاورزی پایدار نیز با همین احتمال همبستگی منفی و معنیدار وجود داشت. ضمناً متغیرهای مستقل میزان تولید برنج و درآمد سالیانه فروش برنج بیشترین نقش و سهم را در تبیین متغیر وابسته تحقیق یعنی رعایت معیارهای کشاورزی پایدار داشتند. باقری و شاهپسند (1389) در تحقیقی در زمینه"بررسی نگرش کشاورزان سیب زمینیکار دشت اردبیل نسبت به عملیات کشاورزی پایدار" به این نتایج دست یافتند که، کشاورزان سیب زمینیکار نسبت به اصول کلی پایداری و عملیاتی، نظیر ضرورت حفاظت از آب و خاک، اثرات منفی نهادههای شیمیایی کشاورزی، رعایت تناوب زراعی، اثرات زیست محیطی عملیات بیرویه کشاورزی و ضرورت حفظ محیط زیست به مثابه اولویت اصلی، نگرش مثبتی داشته ولی نسبت به ضرورت کاهش کاربرد فناوریهای مدرن کشاورزی، کاهش مصرف نهادههای شیمیایی و عملیات خاکورزی نگرش منفی داشتند و در مورد سایر عملیات کشاورزی مورد بررسی نگرش متوسطی داشتند. نتایج مطالعه داودی و مقصودی (1389) در تحقیقی که در زمینه"بررسی دانش کشاورزی پایدار در بین سیبزمینی کاران شهرستان شوشتر"نشان داد که، بین سن، سابقه کار کشاورزی، عضویت در تعاونی، نوع نظام زراعی، نوع زراعت، میزان زمین زراعی، میزان زمین زیرکشت سیبزمینی، میزان تولید کل، نگرش و سطح پایداری واحد بهرهبرداری و دانش کشاورزی پایدار رابطه مثبت و معنیداری وجود داشت. نتایج تحقیق مختاری آبکناری و صالحی (1385) تحت عنوان"بررسی نگرش کارشناسان شیلات ایران در مورد آبزیپروری پایدار"بیانگر آن بود که، بیش از 97 درصد از کارشناسان مورد بررسی نگرش مثبتی نسبت به آبزیپروری پایدار داشتند. چهارسوقی و همکاران (1386) "عوامل موثر بر پذیرش روشهای کشاورزی پایدار در کشت آبی توسط گندمکاران استان سیستان و بلوچستان را در سالهای 1384 و 1385" بررسی کردند و به این نتایج دست پیدا کردند که، بین میزان عملکرد در هکتار، میزان درآمد حاصل از فروش گندم و سطح تحصیلات گندمکاران با پذیرش روشهای کشاورزی کم نهاده رابطه منفی و معنیدار وجود داشت. عنایتیراد و همکاران (1388) در مطالعه خود تحت عنوان"عوامل موثر بر دانش کشاورزان ذرتکار در زمینه کشاورزی پایداردر منطقه شمالغرب خوزستان " دریافتند که، سطح سواد، میزان استفاده از کودهای حیوانی، میزان استفاده از کانالهای ارتباطی، میزان تماس با مراکز ترویج و خدمات جهاد کشاورزی و میزان عملکرد با متغیر دانش کشاورزی پایدار رابطه مثبت و معنیداری داشت. در ضمن متغیرهای سن، مساحت کل اراضی، تعداد فرزندان، تعداد افراد تحت تکفل، فاصله مزرعه تا نزدیکترین مرکز خدمات، مقدار آفتکش مصرفی، سابقه فعالیت کشاورزی، سطح زیر کشت ذرت، مقدار مصرف علفکش و میزان درآمد با متغیر دانش کشاورزی پایدار رابطه منفی و معنیداری داشت. دریایی و همکاران (1390) در مطالعهای که در خصوص"عوامل موثر بر دانش کشاورزيپایدار در بین شاليکاران استان مازندران"انجام دادند به این نتایج دست پیدا کردند که، بين متغيرهاي سن، سطح تحصيلات، سطح مشارکت، عملکرد ارقام پرمحصول برنج، درآمد ناخالص ارقام پرمحصول برنج، ويژگيهاي مديريتي، تجربه کشت برنج، سطح کل اراضيزراعي، سطح کل اراضي زيرکشت برنج و سطح اراضي زيرکشت ارقام پرمحصول برنج، با متغير دانش کشاورزیپايدار ارتباط مثبت و معنيداري وجود داشت. نتایج مطالعه صدیقی و روستا (1382) در خصوص"بررسی عوامل تاثیرگذار بر دانش کشاورزی پایدار ذرت کاران نمونه استان فارس"نشان داد که، میزان دانش کشاورزی پایدار اکثریت ذرتکاران نمونه استان فارس در حد متوسطی قرارداشت و بین متغیرهای سطحسواد و میزان پایداری مزارع کشاورزان و میزان دسترسی کشاورزان به کانالهای کسب اطلاعات کشاورزی پایدار، با دانش کشاورزیپایدار ذرتکاران، رابطهای نسبتاً قوی و معنیداری وجود داشت. آگهی و همکاران (1391) در تحقیقی در زمینه"نگرش فارغالتحصیلان دانشگاه رازی نسبت به کشاورزی پایدار" نتیجهگیری کردند که، دانشجویان نگرش مثبتی به کشاورزی پایدار داشته و یک همبستگی مثبتی بین دانش و نگرش فارغ التحصیلان کشاورزان نسبت به کشاورزی پایدار وجود داشت. باغبانی و همکاران (1390) در تحقیقی با عنوان"بررسی نگرش کارشناسان سازمان جهادکشاورزی استان خوزستان نسبت به کشاورزی پایدار"دریافتند برآیند نگرش کارشناسان مورد مطالعه به کشاورزی پایدار خنثی با اندکی تمایل نسبتاً مثبت است. با اینکه رابطه بین ویژگیهای فردی و حرفهای کارشناسان با نگرش آنها نسبت به کشاورزی پایدار معنیدار نشد اما بین دانش و نگرش آنها به کشاورزی پایدار رابطه مثبت و معنیداری وجود داشت. راجانا و همکاران (2009) در مطالعات خود بر روی"نگرش کشاورزان برنجکار نسبت به شیوههای کشاورزی پایدار در یکی از ایالتهای هند" نشان دادند که، اکثریت کشاورزان (51%) دارای نگرش مطلوب نسبت به شیوههای کشاورزی پایدار داشتند و در ضمن متغیرهای تحصیلات، اطلاعات در مورد شیوههای کشاورزی پایدار، استفاده از وسایل ارتباط جمعی، مشارکت در برنامههای آموزشی، گسترش ارتباطات و گسترش مشارکت ارتباط معنیداری با سطح نگرش داشت. منصورآبادی (1383) در مطالعهای که به"مقایسه نگرش زنان و مردان برنجکار شهرستان کازرون نسبت به کشاورزیپایدار و سازههای مؤثر بر نگرش و رفتار پایداری آنان" پرداخته است به این نتیجه رسیده که، زنان نسبت به مردان نگرش مثبتتری نسبت به مسایل زیست محیطی داشتند. اما بین نگرش زیست محیطی با رفتار پایداری زراعی خانوار رابطه معنیداری در جهت منفی وجود داشت، به بیان دیگر تنها در صورتی نگرشهای زیست محیطی در کشاورزان منجر به انجام رفتارهای پایداری میگردید، که عوامل کنترل کننده رفتار پایداری اعم از امکانپذیری روشهای پایداری، دسترسی به منابع از قبیل زمین، نیرویکار، تکنولوژی و درآمد به نحو مطلوبی فراهم میشد. براین اساس مدلی تهیه گردید و کشاورزان برحسب نوع نگرش و رفتار به چهار گروه تقسیم شدند. در گروه نگرش پایین و رفتار پایین، افراد نگرش مساعدی نسبت به پایداری نداشتند، امکانات مناسب هم در اختیار نداشتند، لذا رفتارهای حفاظتی پایینی را از خود نشان میدادند. در گروه نگرش بالا و رفتار پایین، هر چند که نگرش افراد نسبت به حفظ محیط زیست مساعد بود اما چون امکانات مناسبی در اختیار نداشتند، رفتار پایداری پایینی را از خود بروز دادند. در گروه نگرش پایین و رفتار بالا، افراد علیرغم داشتن نگرش ضعیف زیست محیطی، دارای رفتارهایی در راستای حفاظت از محیط زیست بودند. انجام رفتارهای حفاظتی از سوی آنها به دلیل نگرش آنها نبود، بلکه کسب سود و درآمد بیشتر به عنوان علت بروز رفتارهایپایداری آنها مطرح شد. در گروه نگرش بالا و رفتار بالا، افراد هم نگرش مساعدی نسبت به پایداری داشتند و هم امکانات مناسب را دارا بودند، لذا رفتارهای حفاظتی بالایی را از خود نشاندادند. در مطالعهای با عنوان"ارزیابی نگرش دانشآموزان نسبت به کشاورزی پایدار"بررسی گردید که، دانشآموزان نگرش مثبتی نسبت به کشاورزی پایدار خصوصاً از بعد شناخت آن داشتند( لیاقتی و همکاران، 2008). نتایج حاصل از تحقیق"بررسی عوامل موثر بر پذبرش کشاورزی پایدار در گندمکاران شهرستان سمنان" نشان میدهد که بین سطح تحصیلات، میزان استفاده گندمکاران از کود سبز، مشارکت اجتماعی میزان یاری رسانی فعالیتهای ترویجی، سازگاری توصیههای ارائه شده در باب کشاورزی پایدار و نگرش کشاورزی پایدار رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. از سوی دیگر بین سن، میزان استفاده گندمکاران از کود شیمیایی و سموم شیمیایی با پذیرش کشاورزی پایدار رابطه منفی و معنیداری وجود دارد (کرکه آبادی، 1384). ساداتی و همکاران (2010) در مطالعهای تحت عنوان "نگرش کشاورزان نسبت به کشاورزی پایدار و عوامل مؤثر بر آن" (مطالعه موردی در شهرستان بهبهان ایران) انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین میزان سواد، شرکت در دورههای ترویجی، درآمد غیرکشاورزی، دانش کشاورزان درباره کشاورزی پایدار، سطح استفاده از روشهای کشاورزی پایدار، گسترش ارتباطات و رضایت شغلی همبستگی مثبت، و بین سن، تجربه در فعالیتهای کشاورزی، اندازه خانواده و میزان زمین کشاورزی با نگرش نسبت به کشاورزی پایدار ارتباط منفی وجود داشت. آگبونلاهر و فاکویا (2007) در مطالعه خود تحت عنوان"بررسی دانش و گرایش زنان روستایی نسبت به فعالیتهای مدیریت پایدار زمین در نیجریه"دریافتند که همبستگی مثبت و قوی بین گرایش زنان روستایی و فعالیتهای مدیریت پایدار زمین وجود دارد. آزماریانا و همکاران (2013) در تحقیقی که در زمینه " بررسی رابطه بین نگرش، دانش وحمایت نسبت به کشاورزی در بین کشاورزان تحت قرارداد در مالزی" انجام دادند به این نتایج دست پیدا کردند که، تفاوت معنیداری بین دانش، نگرش و پذیرش موارد سازگار با محیط زیست در زمینه کشاورزی پایدار وجود داشت. ابوسما و همکاران (2012) در مطالعهای که در خصوص" نگرش کشاورزان مالزیایی نسبت به کشاورزی پایدار"داشتند به این نتایج رسیدند که، منطقه و نژاد اختلاف معنیداری را بر روی نگرش کشاورزان داشته و نیز سن رابطه منفی با نگرش کشاورزان نسبت به کشاورزی پایدار داشت. نتایج تحقیق گانپات و بولاسینگ (1999) در تحت عنوان"نگرش کشاورزان نسبت به کشاورزی در ترینیداد"بیانگر آن بود که، نگرش کشاورزان بسته به ویژگیهای کشاورز و سیستم کشاورزی متفاوت بود و در این راستا هیچ تفاوتی در نقش عواملی مانند جنسیت، قومیت، و مالکیت زمین مشاهده نشد. همچنین در میان عوامل موثر در نگرش، پذیرش تکنولوژی مهمترین عامل شناسایی شناخته شد. ویسی و همکاران (1386) در تحقیقی که در خصوص "واکاوی روابط بین دانش و نگرش دانشجویان نسبت به کشاورزی پایدار" انجام داد به این نتیجه رسید که، دانشجویان در زمینه سیاستهای کشاورزی دارای دانش محدود ولی نگرش مناسبی به ویژه در ابعاد زیستی و معیشتی (امنیت غذایی) نسب به کشاورزی پایدار داشتند. وایس و ویلیامز (1997) در تحقیقی که در زمینه "گرایش مدرسان و دانشآموزان آموزشکشاورزی ایالتآیوا به کشاورزیپایدار" انجام دادند متغیرهای نگهداریخاک، حفاظت از آبهای زیرزمینی، حفاظت از حیاتوحش و غذایسالم را مورد بررسی قرار دادند و به این نتایج دست پیدا کردند که، گرایش دانشآموزان و مدرسان در خصوص متغیر های بررسی شده بهعنوان ارکان کشاورزیپایدار، مثبت بوده است. استونهام (2003) مطالعهای که در خصوص"ارتباط با کاربرد زمینههای پایداری در کشاورزی استرالیا" انجام داد به این نتیجه رسید که بیانگر مناسب بودن پایداری جهت حل مسائل زیست محیطی میباشد. شرقی (1384) در مطالعهای تحت عنوان"تحلیل وضعیت پایدارع از دیدگاه محققان و کشاورزان (مطالعه موردی استان یزد)"انجام داد به این نتیجه رسید که محققان عوامل زربنایی، سیاستگذاری، اقتصادی، اجتماعی، مشارکت، تحقیق، ترویج و آموزش را از عوامل موثر در دستیابی به کشاورزی پایدار در ایران دانستهاند. معتمد (2010) در تحقیقی در مورد"نقش شرکتهای تعاونی در تولید برنج پایدار و کاهش فقر در استان گیلان"نشان داد که بین میزان مشارکت شالیکاران در شرکتهای تعاونی تولید روستایی و سطح دانش کشاورزی پایدار آنان رابطه معنیداری وجود داشت. مطالعات کرمی و منصورآبادی، (2008) در زمینه"تجزیه و تحلیل رفتار و نگرش کشاورزان نسبت به کشاورزی پایدار در ایران"نشان داد که، زنان کشاورز نگرش مثبتتری در مقایسه با مردان به کشاورزی پایدار داشتند. کوچکی و نصیری محلاتی (1384) در مطالعات خود تحت عنوان"ارزیابی میزان آگاهی دانشجویان رشتههای کشاورزی در ایران از اصول کشاورزی پایدار"به این نتایج رسیدند که، دانشجویان رشتههای زراعت و باغبانی در مقایسه با گیاهپزشکی، خاکشناسی و آبیاری از سطح آگاهی بالاتری برخوردار و البته مقطع تحصیلی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد مشابهبود. ضمناً کتابهای غیردرسی و مطالب پراکنده درسی مهمترین منابع کسب اطلاعات از اصول کشاورزی پایدار بود. باقری و همکاران (1387) در تحقیق دیگری که در زمینه "تحليل بکارگيري فناوريهاي کشاورزيپايدار در ميان شاليکاران حوزه آبريز هراز – مازندران" انجام دادند به این نتایج دست پیدا کردند که، شالیکاران انتخاب بذر را در سطوح بالايي بهکار گرفته بودند، عمليات خاکورزي را به شکل بيرويهاي انجام ميدادند، از کودهاي آلي استفاده اندک، ولي از کودها و سموم شيميايي استفاده بيرويه کرده بودند، توجه چنداني به ابقاي بقايايگياهي در مزرعه نداشتند، در زمينه کنترل غيرشيميايي آفات، فناوريهاي کنترل مکانيکي و زراعي را در حد نسبتا قابلقبولي به کار ميگرفتند، ليکن کاربرد فناوريهاي بيولوژيک در بين آنان متداول نبود. ضمناً بين استفاده از نيروي کار خانوادگي، فاصله روستا تا شهر و جاده اصلي، کل توليد برنج، تماس با منابع اطلاعاتي و ادراک از کشاروزيپايدار و متغير وابسته ميزان بکارگيري فناوريهاي کشاورزي پايدار رابطه مثبت و معنيدار وجود داشت. در حالي که بين متغير وابسته و متغيرهاي فاصله روستا تا شرکت تعاوني و درآمد خارج از مزرعه رابطه منفي و معنيداري وجود داشته و همچنین استفاده از نيرويکار خانواده، فاصله تا شهر، کل توليد برنج، ادراک از کشاورزيپايدار و فاصله تا جاده بهترتيب بهترين تبيينکنندههاي بهکارگيري فناوريهاي فوق محسوب شدند. متغیرهای فردیمتغرهای زراعیمتغیرهای اقتصادیدانش و بینشتعداد افراد خانوادهتحصیلاتسنسابقه فعالیت کشاورزیسابقه کشت برنجسطح زیرکشت برنجمساحت کل اراضیمتوسط عملکرددرآمد شالیکاریدرآمد سالانه شکل 2-2- چارچوب نظری تحقیق منابع و ماخذ 1- آذربایجانی، م. سالاری فر، م. عباسی، ا. کاویانی، م. و موسوی اصل، س، م. (1385). روان شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی. تهران، انتشارات سمت. 2- ابراهیمی، م. و کلانتری، خ. (1382). توسعه پایدار کشاورزی: مولفهها و شاخصها، مجله جهاد. سال 23، شماره 258،صص 54-46. 3- احمدی نژاد، پ.(1390). درجه بندی کشاورزی پایدار کشت گندم در شرکتهای تعاونی تولید در استان همدان، به نقل از هایامی، ی. روتان، د. (1378). توسعه کشاورزی یک دیدگاه بین المللی، ترجمه مجید کوهپایی. چاپ اول، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران. 4- اسماعیلی فلاح، م. (1384). ارزیابی عوامل موثر بر موفقیت شرکتها و اتحادیههای تعاون روستایی اصفهان. پایاننامه کارشناسی ارشد دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان. 5- اللهیاری، م.ص. کشاورز، ف. و چیذری، م. (1388). نگرشها و ارزشهای کارآفرینی در میان دانشجویان کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت. فصلنامه پژوهش مدیریت آموزش کشاورزی. شماره 9، ص 37-29. 6- اعرابی، س.م. پارسائیان، ع. (1382). رفتار سازمانی. تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی (ترجمه). 7- امینی، ع. (1384). مدیریت نگرش، تهران، نشر فرا (ترجمه). 8- باغبانی، ا. محمدزاده، س. و عمانی، ا.ر. (1390). بررسی نگرش کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان خوزستان نسبت به کشاورزی پایدار. اولین کنگره ملی علوم فناوریهای نوین کشاورزی، دانشگاه زنجان. 9- باقری، ا. و شاهپسند، م.ر. (1389). بررسی نگرش کشاورزان سیبزمینیکار دشت اردبیل نسبت به عملیات کشاورزی پایدار. نشریه تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران، دوره 2-41، شماره 2، صفحات 242-231. 10- باقری، ا. شعبانعلی فمی، ح. رضوانفر، ا. اسدی، ع. و یزدانی، س.(1387). تحلیل بکارگیری فناوریهای کشاورزی پایدار در میان شالیکاران حوزه آبریز هراز- مازندران، علوم کشاورزی ایران ویژه اقتصاد و توسعه کشاورزی، صفحات 152-139. 11- برقی، ح. و قنبری، ی.(1387). چالشهای اساسی در توسعه پایدار کشاورزی ایران، مجله راهبرد یاس، شماره 16. 12- جزئیات اطلاعات استان گیلان، درگاه آمار ملی بازبینی شده در 17 سپتامبر 2012. 13- چهارسوقی ا. ح. موسوی، ا. و فرجاله حسینی، ج. (1386). بررسی عوامل موثر بر پذیرش روشهای کشاورزی پایدار در کشت آبی توسط گندمکاران استان سیستان و بلوچستان در سال زراعی 85-84. یافتههای نوین کشاورزی، سال دوم، شماره 1. 14- چهارسوقی، ح. و میردامادی، س. (1389). بررسی رابطه بین آگاهی بوم شناختی و دانش برنجکاری زنان شالیکار بندر انزلی با میزان رعایت معیارهای کشاورزی پایدار، مجله علمی پژوهشی علوم کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، سال چهارم، شماره 13، صفحات 59-47. 16- حسینی، س.م. (1998). توسعه پایدار روستایی (ترجمه). 17- حیاتی، د و کرمی، ع. (1378). سازههای موثر بر دانش کشاورزی پایدار و پایداری نظامهای زراعی. علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی، جلد سوم، شماره دوم. 18- حیاتی، د. و کرمی، ع. (1377). کشاورزی پایدار در مقایسه با کشاورزی متعارف: سنجش ایستارها، مجله علوم کشاورزی و منابع طبیعی. جلد2، شماره 1صص 17-1. 19- داودی، ه . و مقصودی، ط. (1389). بررسی دانش کشاورزی پایدار در بین سیبزمینی کاران شهرستان شوشتر، تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران. دوره 2-42، شماره 2، صفحات 274-265. 20- دریایی، ن. رضاییمقدم، ک. و سلمانزاده، س. (1390). عوامل موثر بر دانش کشاورزی پایدار: مطالعه موردی شالیکاران استان مازندران، فصلنامه روستا و توسعه، سال 14، شماره 2، صفحات 201-185. 21- رحمانی، ح. ر.(1389).کودهای زیستی و نقش آن در کشاورزی پایدار و تولید محصول سالم. اولین کنگره چالشهای کود در ایران. 22- زاهدی مازندرانی، ج. (1377). توسعه و نابرابریهای اجتماعی. رساله دکتری جامعه شناسی از دانشکده علوم اجتماعی دانشکده تهران. 23- سازمان جهاد کشاورزی گیلان، (1391). 24- سرمد، ز. بازرگان، ع. و حجازی، ا. (1378).روشهای تحقیق در علوم رفتاری. تهران: موسسه نشر آگه. 25- سلمانزاده، س. (1371). کشاورزی پایدار رهیافتی در توسعه کشاورزی کشور و رسالتی برای ترویج ایران، مجموعه مقالات ششمین سمینار علمی ترویج کشاورزی ایران، سازمان ترویج کشاورزی، تهران. صص 50-29. 26- شرقی، ط. (1384). تحلیل وضعیت پایداری مزارع با استفاده از دیدگاه، محققان و کشاورزان، مطالعه موردی در استان یزد، پایاننامه کارشناسی ارشد ترویج و آموزش کشاورزی. دانشگاه تربیت مدرس دانشکده کشاورزی. 27- شیربگی، ن. و عزیزی، ن. (1389). بررسی انگیزش و نگرش دو نمونه از دانشجویان ایرانی نسبت به فراگیری زبان انگلیسی. فصلنامه انجمن آموزش عالی ایران، سال سوم، شماره 1، تابستان 1389. 101-79. 28- صدر، م. ب. (1365). تئوری شناخت در فلسفه ما. تهران، نشر کوکب. 29- صدوق ونینی، ح. ویسی، ه . و علیپور، ع.ا. (1387). ارزیابی نگرش نسبت به توسعه پایدار. علوم محیطی، سال ششم، شماره اول. صفحات 140-131. 30- صدیقی، ح. و روستا، ک. (1381). بررسی عوامل تاثیر گذار بر دانش کشاورزی پایدار ذرتکاران نمونه استان فارس. مجله علوم کشاورزی ایران. سال چهارم، شماره4. 31- صفری، ا. و منتصر، ک. (1380). استفاده از تکنیک ایجاد نگرش در منطقی سازی مصرف انرژی. سومین همایش ملی انرژی ایران. 32- عدلی، ف. (1384). مدیریت دانش: حرکت به فراسوی دانش. تهران، انتشارات فراشناختی اندیشه. 33- علیپور، ح. فلاح، ر. و مقدس فریمانی، ش. (1387). دانش و گرایش محققان سازمان ترویج، آموزش و تحقیقات کشوری نسبت به کشاورزی پایدار، پژوهش و سازندگی در زراعت و باغبانی، شماره 81، صفحات 119-110. 34- عمانی، ا، ر. (1380). بررسی ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و زراعی گندمکاران موثر بر پذیرش کشاورزی پایدار کمنهاده در استان خوزستان. پایاننامه کارشناسی ارشد رشته ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشکده تربیت مدرس. 35- عنایتیراد، م. اجیلی، ع. ا. رضایی مقدم، ک.و بیژنی، م.(1388). عوامل موثر بر دانش کشاورزان ذرتکار در زمینه کشاورزی پایدار در منطقه شمال غرب خوزستان. علوم ترویج و آموزش کشاورزی ایران، جلد 5، شماره 2. 36- غضنفری، م. و کاظمی، ز. اصول و مبانی سیستمهای خبره. تهران، انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران. 37- کامکار، ب. مهدویدامغانی ، ع. (1387). مبانی کشاورزی پایدار، انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد. 38- کرکهآبادی، ن. (1384). بررسی عوامل موثر بر پذیرش کشاورزی پایدار در گندمکاران شهرستان سمنان، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات. 39- کرمی،ع و رضایی مقدم، ک.(1377). فقر و کشاورزی پایدار: واکاوی کیفی، فصلنامه روستا و توسعه، سال1، شماره 1، صص: 31-3. 40- کریمی، ی. (1379). نگرش و تغییر نگرش. تهران، موسسه نشر ویرایش. 41- کلدی، ع. (1387). تغییر نگرش و تاثیر اجتماعی. تهران، انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی (ترجمه). 42- کوچکی، ع. حسینی، م. و هاشمی دزفولی، ا. (1386). کشاورزی پایدار. چاپ پنجم. انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد. 43- کوچکی، ع. و خلقانی، ج. (1377). کشاورزی پایدار در مناطق معتدله، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد. (ترجمه). 44- کوچکی، ع. و خیابانی، ح.(1373). مبانی اکولوژی کشاورزی. مشهد انتشارات جهاد دانشگاهی. 45- کوچکی، ع. و علیزاده، ا. (1386). اصول زراعت در مناطق خشک، انتشارات آستان قدس رضوی. 46- کوچکی، ع. و نصیری محلاتی، م. (1386). اکولوژی گیاهان زراعی، جهاد دانشگاهی مشهد. 47- کوچکی، ع. و نصیری محلاتی، م. (1384). ارزیابی میزان آگاهی دانشجویان رشتههای کشاورزی در ایران از اصول کشاورزی پایدار. مجله پژوهشهای زراعی ایران، جلد 2، شماره 2. 48- ماهر، ف. (1381). روانشناسی شناختی. تهران، انتشارات رشد (ترجمه). 49- مجنونیان، ه. و میرابزاده، پ.( 1376). برنامه زیست محیطی و نقش مناطق تحت حفاظت در توسعه پایدار کشاورزی. مجموعه مقالات ششمین سمینار علمی ترویج کشاورزی ایران از انتشارات سازمان ترویج کشاورزی. 50- مختاریآبکناری، ع.، چیذری، م. و صالحی، ح. (1385). بررسی نگرش کارشناسان شیلات ایران در مورد آبزیپروری پایدار علوم ترویج و آموزش کشاورزی ایران، جلد 2، شماره 2، صفحات 97-87. 51- مرکز آمار ایران، (1390). بازبینی شده در 17 سپتامبر 2012. 52- مقصودی، ط. (1387). توسعه روستایی و کشاورزی. به نقل از لوراند (1996). 53- منصورآبادی، ا. (1383). مقایسه نگرش زنان و مردان برنجکار شهرستان کازرون نسبت به کشاورزی پایدار و سازههای موثر بر نگرش و رفتار پایداری آنان، پایاننامه کارشناسی ارشد. 54- مومنی، ه. (1382). سیستمهای خبره. تهران، انتشارات علوم رایانه (ترجمه). 55- نایبی، (1376). پیمایش در تحقیقات اجتماعی، نشر نی. 56- نجفی، غ. و زاهدی، ش.آهون منش، ع.و مجتهد، ا. (1384). نظام شالیزاری کشور، مورد پژوهی دشت هراز، فصلنامه روستا و توسعه، سال 8 ، شماره 2، صص:18-1 . 57- هاشمیان بجنورد، ن. و منهاج، م.ب. (1386). دانش چیست؟مرور ادبیات، مقایسه تعاریف، ارائه تعریفی جدید، شماره 4.. 58- Abu samah, B. D. Silva,J.L. shaffril, H.A.M. Norsidea, M. Azman, A. (2012). Malaysian Contract Farmers Attitude towards Sustainable Agriculture. Journal of Basic and Applied Scientific Research. 2(9), 9205-9210. 59- Agahi, H. Moradi, Kh. Afsharzade, N. (2012). Agricultural Granduate Students Attitudes towards Sustainable Agriculture: A Case of Razi University, Iran. Annals of Biological Research, 3(8): 4007-4011. 60- Ahmed, P. Yoh, L.(2002). Learning Through Knowladge Management, New Dehli, Annyloh Planta Tree Publishing. 61- Ahnstrom, J. Hockert, J. Bergea H.L. Francis, c. Skelton P. & Hallgren, L. (2009). Farmers and nature conservation: What is Known about att attiudes, Context factors and actions affecting conservation? Renewable Agriculture and Food Systems, 24(1), 38-47. 62- Azman, A. D Silva, J.L. Abu samah, B. Man, N. & Shaffril, H.A.M.(2013). Relaitionship between Attiude, Knowledge, and Support towards the Acceptance of Sustainable Agriculture among Contract Farmers in Malaysia. Asian Sicial Science , vol. 9, No. 2. 63- Bartlett, J.E., Kotrlik, J.W., and Higgins, C.C. (2001). Organizational Research: Determining Appropriate Sample Size in Survey Research. Information Technology, Learning, and Performance Journal, 19(1): 43 – 50. 64- Beckman, T. (1997)." A Methodology for Knowledge Management" , International Association of science and technology for development, AI and soft computing Conference, Banf, Canada. 65- Bolisani, M. Scarso. E. (1997). " Information Technol 1999, ogy Management: A Knowledg Based Perspective" , Technovation 19, PP. 209-217. 66- Buckley, P.J. Carter, M.J. (2000). " Knowledge Management in Global Technology Markets Appling Theory to Practise" , Long Rang Planing 33, PP. 55-71. 67- Davenport, T. H. prusak, L. (2000). Working Knowledge, How, Boston, Harvard Business School Press. 68- Drucker, P.F.(1999). "Knowladge Worker Productivity" , California Management Review, Vol. 41, No.2, PP.79-94. 69- Fairweather, J. r.,& Compbell,H.R.(2003). Envirommental belifes and farm Practices of New Zealand farmers: contrasting path weys to sustainablity Human, 20(3), 287-300. 70- Fakoya, E.O. Agbonlahor, M.U and Dipeolu, A.O.(2007). Attitude of Women Farmers Towards Sustainable Land Management Practices in South - Western Nigeria. Journal of Agricultural Sciences 3 (4): 536-542. 71- Gold, M.V.(2007). Sustainable Agriculture and Term . Special Refrence Briefs SeriesNo. SRB 94-105 September. 72- Gold, M.V (2001), Sustainable Agriculture. Definitions and Terms, United states Departement of Agriculture USA. 73- Hansen, J. W. (1996). Is agricultural sustainability a Uselful concept ?Agricsyst, 51.185-201. 74- Kamara, J.M. " A Clever Approach to Selection a Knowladge Management Strategy", International Journal of Project Management 20, PP. 205-211, 2002. 75- Karami, E. Mansorabadi, A.(2008). Sustainable Attiudes and a Gender analysis of Iranian farmers, Environ Den Sustain. 10: 883-898. 76-Kuponiyi, F.A., & Bamigboye, E.O. (2009), The Use of Indigenous Knowledge Systems (IKS) in Rice Production by Farmers in Ekiti State, Nigeria, International Journal of Agricultural Economics Rural Development, 2(2), 67-74. 77- Liaghati, H. Veisi, H. Hematyar, H. Ahmad zadeh, F. (2008). Assessing the students Attiudes Towards Sustainable Agrieulture. American- Eurasian.J. Agric & Environ, Sci, 3(2): 227- 232 Issn 1818-6769. 78- Liebowitz, J. (1999). Knowledge Manegement Handbok , New York, CRC press. 79- Martin, J.D. Iemont, A.W. Powell, E. (2006). Emergy evalution of the performance and sustainablility of there agricultural Systems with different Scalesand management. Journal of Agriculture. Ecosustems and Environment 115,128-140. 80- Motamed, M.K. (2010), Role of Cooperative Companies in Sustainable Rice Production and Poverty Alleviation in Guilan State of Iran, African Journal of Biotechnology, 9(11), 1592-1599. 81- Nickols, F.( 2000), What Is in the World of Work and Working: Some Implication of the Shift to Knowledge Work, available at: http:// hom. att. net/ nickols/ shifts.htm. 82- Pretty, J. (1996). Regenerating Agriculture Policies and Practices for Sustainability and Self reliance. National Acaademy Press, Washington, DC. 83- Pretty, J. (1995). Participatroy Learning for Sustainable Agriculture. Word Development, 23(8): 1247-1263. 84- N.Rajanna, K.G. Vijayalaxmi, M. T. Lakshminaryan and K.N. Chandregowda.(2009). Attitude of Paddy Farmers towards Sustainable Farming Practices. 85- Roling N.(1997). Extensions role in sustainable development .FAO.Rome. 86-Sadati, A.H. Shaabani Fami, H. Asadi, A. Sadati,A.GH.(2010). Farmers Attiude on Sustainable Agriculture and its Determinans : A Case Study in Behbahan County of Iran. Journal of Applied Sciencnces, Engineering and Technology 2(5): 422-427. 87- Senanayake, R.(1991). Sustainable agriculture. 1(4)PP 728. 88- Setboonsarng S. Gilman J.(2003). Alternative agriculture in Thailand and Japan. Horizon solutions silte,peer reviewrs to problemsin environment heath. population and development. 89- Singh, R. K. (2007), Indigenous Agricultural Knowledge in Rainfed Rice Based Farming Systems for Sustainable Agriculture: Learning from Indian Farmers, Tribes and Tribals, Special Volume, No. 1, 101-110. 90- Sowa, J.F. (1985). Conceptual Structures: Knowledge Representation in Mind and Machine, New York, John Wiley & Son. 91- Spiegler, I.(2003). "Technology and Knowledge: Bridging a Genrating gap" , Information & Management 40, PP. 533-539. 92- Stoneham, G.M. Eigenraam , A. Ridley and Berr,N.( 2003). application of sustainability concepts to Australin agriculture, 43, 195-203. 93- Sveiby , K. E. (1997). The New Organizational Wealth: Managing and Measuring Knowledge Based Assets , San Francisco, Berrett Koehler. 94- Sydenham, P.H.(1997)."Relationship Between Measurement, Knowledge and Advancement", Measurement 34, PP.3-16. 95- Takeuchi, H. Nonaka, I.(2004). Hitotsubashi in Knowledge Creation, Singapore, Asia Pte Ltd, John Wiley & Sons. 96- Townsed, C.(1998). Technology for sustainable agriculture. presented at Fromon sustainable Agricultur Florida Gulf coast Univercity. 97- Turban, E.(1992). Expert Systems and Applied Artifical Intelligence, New York, Macmillan publishin. 98- Van der Spek, R. Spijkervet, A. (1997).with Knowledge Management and its Integrative Elements, New York, CRC press. 99-Wiig , K.M. (1997)." Knowledge Management: Where Did it Com From . and Where Will It Go?", Expert Systems with Application 13, PP.1-14. 100- Williams, D.L.. Wise, K.I.( 1997). Perceptions of Iowa high school agricultural education teachers and students regarding sustainable agriculture, Jornal if Agricultural Education, 38(2), 15-20. 101- Woolf, H.(1990). Websters New World Dictionary of American Language G. and C. New York, Merriam. 102- Zhuge, H. (2002)."A knowledge Grid Model and Platform for Global Knowledge Sharing", Expert System With Application 22, PP. 313-320. 103-Zhou, Y., Yang, H., Mosler, H.J., Abbaspour, K.C. (2010), Factors Affecting Farmers’ decisions on Fertilizer Use: A Case Study for the Chaobai Watershed in Northern China, The Journal of Sustainable Development, 4(1), 80-102. 104- Zulfikar Rahman, M., Yamao, M., & Alam, M.A. (2007), Barriers Faced by Small Farmers in Adopting the Integrated Plant Nutrient System for Sustainable Farming Development, Sabaragemuwa University . Journal 7(1), 3-21.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته