پیشینه و مبانی نظری اظطراب و اظطراب امتحان (docx) 52 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 52 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق اظطراب واظطراب امتحان
فصل دوم: پيشينه و ادبيات تحقيق
مقدمه
تعريف اضطراب
علل پيدايش اضطراب
تجربه اضطراب
تاريخچه اضطراب
مفهوم اضطراب از ديدگاه نظريه واقعيت درماني [گلاسر]
مفهوم اضطراب از ديدگاه نظريه رفتار درماني
انواع اضطراب
اضطراب بهنجار و نابهنجار
علايم و نشانه هاي اختلالات اضطراري
پنج قاعده براي مقابله با اضطراب
عوامل موثر در زمينه هاي اضطراب
كنترل صفات اضطراب زا
نحوه مدارا با اضطراب
فهرست مهارتهاي مقابله با اضطراب
اضطراب در چه كساني بيشتر است
روشهاي درماني براي اضطراب
اضطراب امتحان
علايم و نشانه هاي اضطراب امتحان
شيوع اضطراب امتحان
راه هاي شناسايي اضطراب امتحان
راه هاي كاهش اضطراب امتحان
پيشينه تحقيق
جمع بندي
-533400342900فصل دوم: پيشينه تحقيق و ادبيات تحقيق 00فصل دوم: پيشينه تحقيق و ادبيات تحقيق
تعاريف و مفاهيم اضطراب
مقدمه
اضطراب مكانيزمي است كه بدن را در موقع خطر آماده كرده و موجود زنده را براي دفاع، حمله، يا فرار مهيا مي كند. به عنوان مثال با تپش قلب خون بيشتري به اندامها رفته و انرژي فرد را افزايش مي دهد كه در اين حد اضطراب مفيد و لازم است.
مقاديري از اضطراب براي هر كسي لازم است زيرا فرد را در مقابل هشيارانه با خطرات راهنمايي كرده او را به قبول الگوهاي رفتاري مطلوب تشويق مي كند.
اضطراب را در فارسي با واژه هايي چون دلهره، نگراني، تشويش، التهاب، دلشوره، تنش، فشار و ... بيان كرده اند. اضطراب هيجاني را در بر مي گيرد كه در درجات بالا بسيار ناخوشايند بوده و اغلب دستپاچگي، بي قراري، هراس، بي تابي را به دنبال دارد (تقريباً هر كس در طول عمر خود موارد زيادي از اضطراب را تجربه نموده است. لذا همه ما تصور كم و بيش مشتركي از اضطراب داريم. اين حالت با بروز نگراني و اينكه اتفاق ناگواري در آينده به وقوع خواهد پيوست همراه است كه توأم با تغييراتي در عملكرد بدن مي باشد مانند تپش قلب، خشكي دهان، رنگ پريدگي، لرزش در اندامها، تاري ديد، تعرق، سردرد، تنگي قفسه سينه، احساس خالي شدن سر دل و مور مور شدن بدن.
تعرف اضطراب
سازمان بهداشت جهاني – (به نقل از صادقي جانبهان، 1376، ص 104) اضطراب را چنين تعريف مي كند: «مجموعه اي از تظاهرات عضوي و رواني كه نتوان به خطر شخصي نسبت داد و علايم آن به صورت حمله و يا حالت مداومي دامه يابند».
اغلب اصطلاح ترس و اضطراب بصورت مترادف بكار مي روند. تمايزي كه مي توان بين دو اصطلاح قايل شد آن است كه ترس اغلب به ارزيابي اوليه از يك خطر واقعي بر مي گردد. در حالي كه اضطراب بيشتر به حالت هيجاني و نگراني و دلواپسي به علت خطري نامعلوم اطلاق مي گردد، مي شود فوبيا (هراس ها) ترس هاي اغراق آميز و غالباً فلج كننده از رويدادها يا اشياي خاص هستند. هراس ها با ميل به اجتناب از محركات ترس انگيز مشخص مي شود. وحشت زدگي، ترس شديد و ناگهاني همراه با تلاشهاي عجولانه و ديوانه وار براي يافتن امنيت است. (بك وامري، 1990، ماركس 1994)
مفهوم اضطراب از نظر ساليون به قرار زير مي باشد:
اضطراب ممكن است در پاسخ به آنچه كه موجب تحديد «اعتماد به نفس» مي شود و يا از پيدايش موقعيتي كه شخص در آن وضعيت از انجام كاري كه خارج از حدود توانايي اوست احساس فشار مي كند، وجود آيد.
جورج كلي اضطراب را چنين تعريف مي كند، اضطراب عبارت است از:
«تشخيص اين نكته كه رويدادهايي كه انسان با آنها روبروست، خارج از دايرهي نظام استنباطي او قرار دارد و زماني خود مضطرب مي شود كه فاقد استنباط است وقتي كه كنترل خود بر رويدادها را دست داده است كه در چهارچوب استنباط هاي خود گرفتار است». (كرمي، ص 29)
علل پيدايش اضطراب
برخي پيدايش اضطراب را در اثر عوامل زير دانسته اند:
فردي كه مرتكب عملي است و ارزشهاي ديني را پذيرفته است، اگر برخلاف آن ارزشها عمل نمايد، دچار اضطراب مي گردد و هر چه اين تخلفات و گناهان افزايش يابد اضطراب دروني او نيز افزايش مي يابد و آنگه كه توبه گند و روي از گناهان برتابد اضطراب او رو به كاهش و نقصان مي گذارد و اگر كاملاً توبه نمايد آرامش را باز خواهد يافت.
گاهي نيز اضطراب بر اثر مسائل و شرايط محيطي پديد مي آيد و اين حالت بيشتر در مواقعي پيدا مي شود كه فرد بوسيله ديگران مورد ارزشيابي قرار مي گيرد مثلاً در اضطراب توسط مادري كه از طريق وضع صورت، لحن صدا و نظاير آن از خود اضطراب نشان ميدهد، به كودك منتقل مي شود يكي از وظايف اصلي روان شناسي مطالعهي آسيب پذيريهاي اساسي به اضطراب در روابط افراد است.
به نظر هنري ساليون: «اضطراب تجربه تنشي است كه از تهديدات واقعي نيست به امنيت فرد حاصل مي شود. اضطراب زياد، كارايي شخص را كاهش مي دهد و ميزان كم آن ممكن است، مفيد باشد.
(هال، 1369، ص 1228) بال (1373، ص 103) اضطراب را چنين تعريف مي كند:
اضطراب را مي توان در گستردهترين معناي آن، به حالت عاطفي و فيزولوژيكي گوناگوني ارتباط داد و هنگامي كه كودكي در بامداد امتحان، تمايلي به مدرسه رفتن نشان نمي دهد ممكن است بي ميلي او را به احساس اضطراب نسبت به كاركرد وي در امتحان نسبت دهيم.
پورافكاري (1373، ص 89) در تعريف اضطراب چنين مي نويسد:
اضطراب اصطلاحي است كه در ر.ان پزشكي خيلي وسيع به كار گرفته شده و در شرح خيلي از پديده هاي باليني جزء هميشه حاضر و ثابت است. اين حالت به طور كلي با انتظار وقوع يك پيشامد ناگوار مشخص است.
فرجاد (1374 ، ص 176) در تعريف اضطراب چنين مي نويسد:
هنگام برگزاري مسابقه فوتبال و يا شركت در يك امتحان درسي، اضطراب بيشتري در بازيكنان ديده مي شود و يا در هنگام پاسخ دادن به سوالات شفاهي يك مربي و در حضور جمع تشديد اضطراب مشهود مي گردد. گاهي نيز اضطراب معلول توجه زياد فرد به تواناييهاي خويش در ارضاي انگيزه ها و يا كنترل موقعيتها و يا تركيبي از اين دو مي باشد. اضطراب شديد امتحان با لرزش دست و بدن، عرق كردن، شدت ضربان قلب و تنفس و ساير واكنش هاي فيزيولوژيك و نيز احساس ترس و افسردگي مبهم بروز مي كند. درمان اضطراب روشهاي متنوعي دارد در روان پزشكي داروهاي ضد اضطراب مانند ديازپام، اگزاس پام، و غيره بيشترين كاربرد را دارد، درمان روانشناسي اضطراب روشهاي رفتار درماني، روان درمان شناختي، آرامش عضلاني، بيوفيدبك، مراتبه و غيره را در بر مي گيرد. (كريس ال كلينه، ص 58)
تجربه اضطراب
اولين قدم در مقابله با اضطراب شناخت علايم اضطراب و چگونگي اثر اين علايم بر خود است. اضطراب هم مي تواند به ما نيرو بخشد و ما را براي برخورد با مشكلات آماده كند و هم مي تواند عملكرد طبيعي ما را مختل سازد وجود مجموعه اي از علايم بدني، فكري و رواني ما متوجه مي كند كه مضطرب هستيم (بك وامري 1990)
بدن وقتي مضطرب هست؟ بدنشان با تپش قلب، تنگي نفس، از دست دادن اشتها، تهوع و بي خوابي، تكرار ادرار، چهره برافروخته، تعرق، اختلال گفتار، و بي قراري واكنش نشان مي دهد.
تفكر: اضطراب موجب سردرگمي، اختلال در حافظه و تمركز، حواس پرتي، ترس از دست دادن كنترل، كمروي، گوش به زنگي و افكار تكرار شونده ميشود.
روان: وقتي مضطرب هستيد، عصبي، بي طاقت، نگران، هوشيار، وحشت زده، دلواپس، افسرده، تنيده، ترسناك يا هيجان زده مي شويد. (همان منبع)
تاريخچه اضطراب
در پژوهشي كه سيفي (1378) به عمل آورده است بيان مي كند كه در طول قرن بيست، و ابتداي قرن بيست و يك انسان پيش از تمام تاريخ از تمام شيوه هاي زندگي روابط اجتماعي و وسايل بهداشتي و پزشكي دستخوش دگرگوني شده است.
تلاش شتاب زده براي صنعتي شدن و گسترش شهرنشيني و زندگي ماشيني كه از لازمه آن قبول شيوه هاي نوين براي زندگي است اثر معكوس بر سلامت انسان گذاشته وسايل بهداشتي و تازه اي را به بار آورده است.
اوضاع اجتماعي و اقتصادي و سياسي و فرهنگي نابسامان جهان و بار مشكلات اجتماعي و محيطي و رواني واكنش هاي بيمارگونه اي بسياري در افراد و جوامع موجود آمده است كه خود سبب مخيم شدن اوضاع و نامساعد شدن شرايط محيط زيست شده است.
گذشته نشان داده است كه بسياري از بيماري هاي شايع غير واگير بيماريهاي رواني زاييده عواملي هستند خود انسان آنها را خلق كرده و گرفتار آن شده است.
بيماري هاي رواني مفهوم وسيع و گسترده دارد «پروفسور كلاين استاد دانشگاه شيكاگو معتقد است 75 تا 15% كساني كه به پزشك مراجعه مي كنند از ناراحتي هاي رواني در اعزابند تا بيماريهاي جسماني.
بر اساس آمارهاي بين المللي حدود 5 الي بيست درصد از مردم ممكن است از اضطراب حاد يا مضمن ناراحت باشند و زن ها دو برابر بيشتر از مردها از اين اختلال در اعزابند.
همچنين بر اساس آمارهاي بين المللي 25% از افراد جامعه در طول زندگي خود به گونه اي دچار افسردگي مي شوند كه به درمان نياز دارند شايد به توان گفت اين ايام در مقابل سالهاي بعد از جنگ جهاني دوم كه سالهاي اضطراب ناميده شده سالهاي افسردگي نيز باشند (همان منبع).
مفهوم اضطراب از ديدگاه نظريه واقعيت درماني (گلاسر)
در واقعيت درماني، واژه «بيماري رواني» اصولاً به كار نمي رود، و در نتيجه، تشخيص و طبقه بندي اختلالات رواني، به آن صورتي كه در مكاتب سمتي رايج است، در اين مكتب جايي ندارد. آنچه كه اصطلاحاً بيماري رواني خوانده ميشود با توجه به سه مسئله واقعيت، مسئوليت و درست و نادرست مورد توجه قرار مي گيرد. كسي بيمار به حساب مي آيد كه نتواند دو نياز اساسي خود را در حيطه واقعيت و پذيرش مسئوليت و تشخيص موترد درست و نادرست ارضا كند. شدت بيماري هم به درجه عدم توانايي فرد در ارضاي نيازهايش بستگي دارد. بيماران به اصطلاح رواني كساني هستند كه داراي هويت ناموفقي هستند و از احساس تنهايي و بي ارزشي رنج مي برند. از نظر تشخيص، آنها به دو صورت با جهان خارج مواجه مي شوند. يا واقعيت را انكار مي كنند، و يا آن را ناديده مي گيرند. به عبارت ديگر، آنچه كه اصطلاحاً بيماري رواني خوانده مي شود در حقيقت اشكال مختلف انكار واقعيت است كه به صورت متنوعي ظاهر مي شود. كساني كه واقعيت را ناديده مي گيرند، از آن آگاهند ولي براي فرار از درد و رنج حاصل از احساس بي ارزشي و مهم نبودن، بدان متوسل مي شوند. كساني كه منحرف، بزهكار، جاني، ضد اجتماعي و مبتلا به اختلالات شخصيتي هستند از جمله افرادي هستند كه واقعيت را ناديده مي گيرند و قوانين اجتماعي را نقض مي كنند (گلاسر 1965، پاپن 1974، كريسني 1973).
درباره مسئله مسئوليت و رابطه آن با زندگي بيمار، گلاسر معتقد است كه ناخشنودي و افسردگي نتيجه عدم مسئله مسئوليت است و نه علت آن. به عبارت ديگر، رفتار غير مسئولانه افراد باعث بروز اضطراب و ناراحتي رواني است و نه علت آن. به عبارت ديگر، رفتار غير مسئولانه افراد باعث بروز اضطراب و ناراحتي رواني است، نه اينكه اضطراب و ناراحتي رواني باعث غير مسئول بودن فرد بشود. فرد غير مسئول نه براي خود ارزش قائل است و نه براي ديگران، و در نتيجه خود را رنج مي دهد و يا ديگران را آزرده خاطر مي كند. تمركز بر بعد مسئوليت هسته اساسي كار تعليم و روان درماني است و پذيرش مسئوليت به مثابه نشانه بارز سلامت رواني تلقي مي شود. از نظر گلاسر، اكثر بيماران به انحراف و بيماري خود آگاهند، زيرا مي دانند كه مانع از ارضاي نيازهايشان مي شود و آنها درصددند كه به علت نادرستي رفتارشان پي ببرند.
بنابراين، قضاوت بيمار درباره درست و نادرست بودن رفتارشان الزامي است و تا چنين قضاوتي صورت نگيرد، مهم در رفتار پديدار نخواهد شد (گلاسر، 1965؛ كريسني 1973).
مفهوم اضطراب از ديدگاه نظريه رفتار درماني
رفتار درمانگريان اضطراب را واكنشي مي دانند كه بر اساس قوانين يادگيري قابل توجه توجيه است. به مشكلات رفتاري به منزله الگوهايي از پاسخ هاي نامناسب نگريسته مي شود كه احتمالاً در ارتباط با شرايط محركهاي بيزار كننده آموخته مي شوند و به علت آنكه در زمينه كمك به فرد براي اجتناب از پيامدهاي نامطلوب كارايي دارند، حفظ مي شوند. از ديدگاه رفتار درمانگران بسياري از حالات غير عادي رواني، به خصوص حالات افراد روان نژند، پاسخ هاي شرطي هستند كه به نحوي تقويت مي شوند و ادامه مي يابند. در اين شيوه اعتقاد بر آن است كه علايم مرضي معادل با بهبودي است. از نظر ولپي، رفتار روان نژندي هر نوع عادت پايدار از رفتار ناسازگار است كه در ارگانيزمي كه از نظر فيزيولوژي طبيعي است از راه يادگيري حاصل مي شود. اضطراب جزء سازنده معمولي و يا هسته اي رفتار رواننژندي به شمار مي آيد. اضطراب يا ترس، نامطبوع است و فرد را از انجام فعاليتهاي روزمره باز مي دارد و يا او را به سوي رفتاري محدودتر و ناسازگارتر سوق مي دهد. گرچه اضطراب رفتار رواننژندي در نظر بعضيها رفتاري آموخته شده به حساب مي آيد، عده اي از رفتار درمانگران معتقدند كه علاوه بر آن اضطراب و رفتاري مناسب زير باشد و فرد اصولاً پاسخ هاي لازم را نياموخته باشد (كريسني، 1973 ؛ آزيپو؛ بريمر و شاستروم 1968).
از نظر سالتر، ريشه مشكلات مردم منع است، و نوروز ماحصل ممانعت از تحريكهاي طبيعي است كه به وسيله اطرافيان، والدين و اقوام انجام مي گيرد. دولارد و ميلر، كه سعي كرده اند نظريه روانكاوي را در قالب واژه هاي يادگيري به كار گيرند، معتقدند كه رفتار نوروتيك بريك كشمكش عاطفي ناآگاه مبتني است كه معمولاً از دوران كودكي سرچشمه مي گيرد. به اعتقاد آنها كشمكشهاي روان نژندي به وسيله والدين آموزش داده مي شود و كودكان آن را فرا مي گيرند. از اين رو، تجربيات دوره كودكي را در پيدايش رفتار نوروتيك موثر مي دانند. نوروز را معمولاً محصول نوروز معمولاً محصول كشمكش و تعارض كششهايي مي دانند كه از موقعيتهاي و تغذيه، آموزش نظافت، آموزش جنسي و موقعيتهاي خشم و اضطراب ناشي مي شود. نوروز را در اصل يك كشمكش و گرايش و پرهيز مي دانند كه در آن معمولاً تمايل به اجتناب و پرهيز شديدتر از تمايل به گرايش است. فرد روان نژند فردي است كه تمايلات شديدي به پرهيز دارد فرد روان نژند از حل مشكلات عاطفي عاجز است زيرا به وضوح از آن آگاه نيست و از علائم و نشانه هاي مرزي زياد رنج مي برد. به اعتقاد دولارد و ميلر، در درمان، بجاي آنكه سعي شود تمايلات گرايشي بيمار افزايش داده شود، بايد سعي شود كه تمايلات او به پرهيز كاهش يابد. (پاترسن 1966).
انواع اضطراب
اگرچه در تعريف اضطراب مشكلاتي وجود دارد كه به سادگي نميتوان آنها را حل كرد اما در تقسيم بندي اضطراب تقريباً توافق نظر همگاني وجود دارد. در واقع روان شناسان و ديگر متخصصان علوم رفتاري اضطراب و ساير حالات را به دو نوع خفيف و شديد يا طبيعي و بيمارگونه تقسيم مي كنند.
هر چند بعضي از اين تقسيم هاي دوگانه مجدداً به زير مجموعههاي تقسيم مي شود. همچنين، متخصصان مذكور عقيده دارند كه حالت خفيف هر يك از هيجانهاي انسان نه فقط الزاماً بد و مخرب نيست، بلكه مي تواند سودمند باشد. براي مثال گفته اند: «هيجانها در زندگي آدمي داراي اهميت فراواني مي باشند به اين جهت وظيفه اصلي پرورشگاران آموختن واكنش هاي هيجاني به يادگيرندگان است با توجه به نكته اخير، بايد گفت كه: بندرت مي توان باور كرد كسي هيچ وقت دچار اضطراب نشود، زيرا زندگي در هر مرحله و دوره و مكان و زماني سرشار از انواع فراز و نشيب و مملو از تجربيات تلخ و شيرين و انتظارات مطلوب دلواپسي هاي متعدد است كه هر كدام به دليلي يا به طريقي مي تواند از اضطراب شود و رفتارهاي گاه نامعقول از او سر بزند. «اما هميشه به اين رفتارها نابهنجار نمي گويند و چنين كسي ناسازگار نمي خوانند» بنابراين آنچه مسئله ساز باقي مي ماند نوع شديد و ديرپاي اضطراب است وگرنه حالت خفيف و زودگذر آن تقريباً براي ادامه حياط و بهزيستي انسان ضرورت دارد با اين حال، چنانچه اضطراب شديد باشد و تا مدتها ادامه پيدا كند، به طور معمول «حالت خاص عصبي ايجاد مي كند و در فعاليت طبيعي و روزمره زندگي اخلال ايجاد مي كند زيرا افراد مضطرب خطاهاي بيشتري مرتكب ميشوند.»
فرويد اضطراب را به سه دسته تقسيم كرد:
اول: اضطراب ناشي از واقعيت دنياي خارج يا از اضطراب عيني، كه در آن منشاء خطر در دنياي خارج قرار دارد و ادراك اين خطر موجب حالت رنج آور عاطفي مي شود.
دوم: اضطراب روان نژندي است كه منشاء آن ادراك خطري است كه از غرايز ناشي مي شود. اضطراب روان نژندي از تعارض و كشمكش ميان نهاد و «خرد» سرچشمه مي گيرد. كودك خيلي زود متوجه مي شود كه برخي از خواستهاي عزيزي نهاد از طرف والدين و اجتماع باعث مجازات او مي شود تصادم بين كشمكش هاي عزيزي و محدوديتهاي واقعيت دنياي خارج علامت خطري ايجاد مي كند كه همان تجربه اضطراب است.
سوم: اضطراب اخلاقي است، كه در آن منشاء تهديد وجدان اخلاقي دستگاه فراخود است. اضطراب اخلاقي به صورت احساس گناه يا شرمساري بروز مي كند و ناشي از ادراك خطر از ناحيه وجدان اخلاقي است.
اضطراب بهنجار و نابهنجار
اضطراب به هيچ روي فقط به دانش آموزان و يا حتي بيماران عصبي و رواني اختصاص ندارد بلكه يك مشكل جهاني و همگاني است.
اضطراب طبيعي و بهنجار
شامل آن لحظات اضطراب آوري است كه براي مثال شخص قبل از ورود به جلسه امتحان تجربه مي كند. يك احساس درماندگي كه هيچ كس قادر نيست براي مشكل پيچيده و مبهم راه حلي بيابد. مقدار بهنجاري از اضطراب مانند ديگر تنش هاي عاطفي، مي تواند خود يك انگيزه براي رفتار باشد مثلاً دانش آموزي كه درس را خوب ياد نگرفته است ممكن است با اضطراب واكنش نشان دهد و همين اضطراب مانع از داوطلب شدن او براي پاسخگويي به درس در كلاس باشد، در عين حال اين اضطراب مي تواند او را برانگيزد تا درس را بخوبي ياد بگيرد تا بر آن حالت خويش غلبه كند.
اضطراب نابهنجار
اضطراب نابهنجار به درجات مختلف و فراوانيهاي متفاوت تجلي ميگردد. اما در نهايت شامل احساسات و رفتاري است كه از كارايي عملي شخص، جلوگيري به عمل مي آورد و در اضطراب شديد و مزمن، شخص در يك حالت فشار و تنيدگي ناشي از تعارضات دروني قرار مي گيرد كه با وجود به كار گرفتن انواع مكانيزم هاي دفاعي نيز قادر به تخفيف آن نخواهد بود. چنين فردي معمولاً از سردرد، پشت درد، بهم خوردگي شكايت دارد همه اوقات احساس خستگي مي كند و احساس شديدي از ناكامي دارد بدون آنكه بداند از چه مي ترسد اين حالت ترس مي تواند از چند دقيقه تا چند روز و ماه دوام يابد.
علائم اختلالات اضطرابي
در كل مي توان، علائم اضطراب را به چهار گروه شناختي، عاطفي، رفتاري و فيزيولوژي تقسيم كرد. اين عناصر چهارگانه از همديگر مستقل نيستند، بلكه عملكرد آنها با كل ارگانيزم هماهنگ مي باشد. عملكرد اصلي اين علائم، بوجود آوردن پاسخهاي تطابقي در موقعيتهاي خطرزا است. (بك و امري 1985)
الف) علائم شناختي شامل مشكلات حسي – ادراكي (مانند احساس غير واقعي و گوش به زندگي)، مشكلات تفكر (مانند حواس پرتي و اشكال در بخاطر آوردن مطالب) و اشكالات مفهومي (مانند تحريف شناختي) مي شود.
ب) علائم عاطفي شامل بي حوصلگي، ناآرامي، تنش، زودرنجي، مضطرب بودن، ترس، هراس و وحشت مي گردد.
ج) علايم رفتاري شامل بارداري، پرش، اجتناب، اشكال كلامي، ناهماهنگي، ناآرامي و نفس نفس زدن مي شود.
د) علائم فيزيولوژيكي شامل علائم قلبي – عروقي (مانند تپش قلب، افزايش يا كاهش فشار خون و ضعف) اشكالات تنفسي مانند (تنفس سريع و سطحي و احساس خفگي) علائم عصبي – عضلاني (مانند افزايش بازتابهاي و لرزش معده اي، روده اي) مانند درد شكم، تهوع و سوزش معده) و علائم پوستي (مانند تعريق، برانگيختگي چهره) ميگردد.
ارزيابي و سنجش پاسخ هاي فيزيولوژيكي اضطراب كودكان و نوجوانان زمينه جديدي از ارزيابي رفتاري است. با توجه به تحقيقات انجام شده آشفتگي معده، بهم خوردن ساعتهاي خواب و آرامش، تغييراتي در ميل غذا، ضعف و سرگيجه، تغيير در فشار خون، ميزان نبض و ...) در افرادي داراي اضطراب امتحان در ايام امتحانات و به ويژه هنگام امتحان كودكان مستعد افزايش مي يابد. همچنين در دانشآموزان داراي اضطراب امتحان، در امتحان شفاهي، تپش قلب، پريدگي رنگ صورت، لكنت زبان، حركتهاي غير ارادي دست و پا و تغيي صدا و...
ممكن است دانش آموزي برخي از علائم فوق را همراه با علائم شناختي داشته باشد و دانش آموز ديگر، علائم متفاوت ديگري داشته باشد.
همبستگي مثبت معني داري بين نمره هاي اضطراب امتحان آزمودنيها و واكنش تعريق پوست به هنگام امتحان به دست آمده است. شاكلاوتاندون (1994 نقل از ابوالقاسمي 1374) دانشجويان پسر و دختر را از نظر ميزان نبض و ضربان قلب و فشار خون 6 ماه قبل از امتحان و 10 دقيقه پيش از امتحان مورد ارزيابي قرار داده اند. نتايج افزايش معني داري در ميزان نبض و فشار خون در قبل از امتحان نشان داد؛ ولي در ضربان قلب دو گروه تفاوت معني داري بدست نيامد.
در اين زمينه بارون وبرن (1994) در پژوهش مشابه از بزاق دهان دانشجويان در سه مرحله زماني قبل از امتحان، حين امتحان و بعد از امتحان نمونه برداري كرديد، ديده شد كه كمترين سطح ترشح گلوبولين ايمني بخش (ماده اي در بزاق دهان كه به مبارزه با عفونتها مي پردازد) به هنگام امتحان وجود دارد. اين يافته بيانگر آن است كه فشار رواني و اضطراب با سطح ايمني بدن تداخل مي يابد و در نتيجه در ايام امتحانات، عفونت هاي دستگاه تنفسي در دانشجويان و دانش آموزان افزايش مي يابد.
به طور كلي تحقيقات و مطالعات زيادي در مورد اضطراب امتحان دانش آموزان صورت گرفته و تبيين هاي براي سازه روانشناسي ارائه گرديده است. به عنوان مثال ميچنبام و همكاران (1980 نقل از كيوي ماكي 1995) معتقدند كه كيفيت عملكرد امتحان، ضرورتاً تنها به نقايص و كمبودها توجهي مربوط نمي شود بلكه نقص در رفتار مطالعه يا كمبود در مهارتهاي انجام امتحان مي تواند به شايستگي و صلاحيت انجام امتحان مربوط باشد و تا حدودي هم ناشي از عملكرد گنجايش پايين و تفكر نامربوط به تكليف باشد.
و اين (1971) نظريه توجهي را براي تبيين چگونگي تأثير اضطراب امتحان بر عملكرد مطرح ساخت. افراد داراي اضطراب امتحان، توجه خود را معطوف به فعاليتهاي نامربوط به تكليف، اشتغال هاي فكري همراه با نگراني، انتقاد از خود و نگرانيهاي جسمي نموده و در نتيجه توجه كمتري بر تلاش و كوششهاي تكليف جهت يافته داشته كه موجب كاهش عملكرد آنان مي گردد. (همبري، 1988)
بدون ترديد شركت در امتحانات مهم و حساس مانند كنكور سراسري كه فرد زندگي و سرنوشت آينده اش را در گرو قبولي در آن مي داند بسياري از افراد را دچار اضطراب و تشويش مي كند، و آوردن مبحثي تحت عنوان علائم اختلالات اضطرابي در اين پژوهش ضروري به نظر مي رسد، چرا كه اكثر قريب به اتفاق داوطلبان بروز برخي از اختلالات اضطرابي از قبيل حواس پرتي و تپش قلب، ضعف و ناآرامي را در حين امتحان گزارش مي كنند و اينكه بسياري از آنان مجبورند كه براي از بين بردن يا كاهش اضطراب خود از برخي قرصهاي آرامبخش و ضد اضطراب استفاده كنند و براي مدتي بس كوتاه خود را از اضطراب رها سازند.
پنج قاعده براي مقابله با اضطراب
قبل از پرداختن به روشهايي مه مي توانند در كنار آمدن با اضطراب به ما كمك كنند، يادگيري پنج قاعده اساسي ارزشمند است: اجتناب نكردن، استفاده از رويارويي مثبت، تسلط گرا بودن، يادداشت كردن، علاقمند بودن به تمرين.
اجتناب كردن
در مورد مقابله با اضطراب، اجتناب يكي از سبكهاي مقابله اي مشكل زا است. اجتناب در كوتاه مدت اضطراب را كاهش مي دهد ولي چون مسأله يا موضوع را كاملاً برطرف نمي كند بنابراين در طولاني مدت موجب مشكلاتي مي شود. به بيان ديگر چون اجتناب موجب تسكين موقت مي شود، روش وسوسه انگيزي براي مقابله با اضطراب است.
راه ديگر براي پي بردن به معايب اجتناب توجه به سبك مقابله اي سركوب گر است. سركوب گرها از اضطراب رنج مي برند ولي آن را انكار مي كنند آنها خود را منطقي، مسلط و غير مضطرب نشان ميدهند.
متأسفانه با اينكه انكار در كوتاه مدت پاسخ مقابله اي مفيدي است اما پيامدهاي منفي زيادي دارد. افراد سركوب گر سعي مي كنند خود و ديگران را متقاعد سازند كه مشكلات زندگي آنها ناراحت و آشفته نميكنند و به همين دليل انرژي زيادي براي لذت بردن از چيزهاي خوشايند برايشان باقي نمي ماند. با توجه به اين كه افراد احساسات خود را كاملاً تجربه و بيان نمي كنند اغلب روابط اجتماعيشان با ديگران سطحي است. افراد سركوب گر كمتر به فعاليتهاي برانگيزنده و خلاق دست مي زنند. اين افراد سلامتي خود را به عنوان تاوان رفتار خود از دست مي دهند. افراد سركوب گر در مقابل علايم استرس از قبيل فشار خون بالا، درد و ناراحتي آسيب پذير هستند.
استفاده از رويارويي مثبت
اگر اجتناب روش خوبي براي مقابله با اضطراب نيست پس روش خوب كدام است؟ شما در نتيجه تجارب زندگي پاسخ اين سوال را ميدانيد. چطور شنا كردن، يا اولين ارائه سخنراني در حضور ديگران را ياد گرفتيد؟ دانه هاي خود را به هم فشرديد، نفس عميقي كشيديد و اين كار را انجام داديد. شايد هم متوجه شديد آنقدرها هم كه فكر ميكرديد سخت نبود.
يكي از دوستانم با رئيس خود مشكل است. واكنش او واقعاً مرا متعجب مي كرد. او به جاي اجتناب از رئيس از هر فرصتي استفاده ميكرد و در مقابل ديد رئيس قرار مي گرفت. او كار خود را چنين توجيه مي كرد «مي خواهيم خود را درون آتش بيفكنم تا بر آن تسلط يابم.» استفاده از رويارويي مثبت براي مقابله با اضطراب دو دليل خوب دارد: اول اينكه مواجهه و رو در روي راهي است براي حساسيت زدايي خود نسبت به افراد، مكانها و تكاليفي كه زندگي را براي ما دشوار ميكنند. دوم: رويارويي مثبت با مسائل بر خود پنداره شما تأثير ميگذارد، تصور كنيد وقتي به جاي اجتناب از اضطراب به كار درستي دست مي زنيد چقدر احساسات شما متفاوت است، تحقيقات روانشناختي زيادي اين واقعيت را كه همه ما در اثر تجربيات خود به آن رسيده ايم تأكيد كرده است. (بك و امري 1990 ؛ كلينكه 1978): اگر مي خواهي موفق باشي، طوري عمل كن كه انگار موفق هستي و موفق خواهي شد.
تسلط گرا بودن
تسلط گرا بودن مستلزم دو چيز است: اول بايد به كاري كه پيش داريد توجه كنيد و از خود ترديدي ها و ساير عقايد منفي كه مزاحم عملكرد بهتر شما هستند اجتناب كنيد. دوم توأم ساختن خود آرام بخشي و خودگويي به شما كمك مي كند تا تمركز خود را حفظ كنيد. (گ.وي. كالينز، دانسيرو، گارفندهالي و مگ دونالد، 1981)
يادداشت كردن
هنگامي كه شما داريد روي اضطراب خود كار مي كنيد، يادداشت كردن روش خوبي است. اطلاعات زير بايد در اين يادداشتها گنجانده شوند. (1) تاريخ، ساعت، روز و موقعيت؛ (2) درجه بندي اضطراب خود بر اساس مقياس 1 (خفيف) تا 5 (شديد)؛ (3) ارزيابي هاي خود از موقعيت (4) مهارت هاي مقالهاي كه بكار برديد؛ (5) درجه بندي مجدد اضطراب بر اساس همان قياس (5) درجه اي.
يادداشت برداري چند نتيجه مفيد دارد: اول آنكه از زمان و مكاني كه مضطرب مي شويد آگاهي دقيق مي يابيد و اين اطلاعات در طرح ريزي مهارتهاي مقابله اي كه شما كمك مي كند. دوم اينكه يادداشت برداري به شما كمك مي كند تا مهارتهاي مقابله اي مفيد و اثربخش را از مهارتهاي مقابلهاي بيثمر تشخيص دهيد. از طريق باز نگري پيشرفت خود مي توانيد روش هاي اضطراب زدايي مورد استفاده به دقت تنظيم و هماهنگ مي كنند و سرانجام اينكه وقتي از پيشرفت هاي خود يادداشت بر مي داريد مي توانيد از موفقيتهاي خود لذت ببريد. وقتي انتظارات بالاي داريد، پيشرفتهاي كوچك هميشه به چشم نمي آيند. بخاطر داشته باشيد كه اهداف بزرگ با گام هاي كوچك به دست ميآيند.
علاقه مند بدون به تمرين
اگر همه چيز در زندگي آسان بود خوب ولي خسته كننده مي شد. اگر ميل داريد به طرز موثري با اضطراب مقابله كنيد بايد روي آن كار كنيد و هر روز مهارتهاي مقابله با اضطراب را تمرين كنيد.
عوامل موثر در زمينه هاي اضطراب:
از جمله عوامل موثر در زمينه اضطراب، علل زيستي، رواني، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و انضباطي را مي توان نام برد كه در ذيل به شرح آنها پرداخته مي شود.
علل زيستي: عدم تعادل جسمي كه در مواردي ناشي از ترشح ناموزون غدد است. ضربان شديد قلب بيماري هاي پي در پي كه تدريجاً يأس و زماني هم، اضطراب از مرگ را در افراد پديد مي آورد.
علل عاطفي: كمبود محبت، عدم توان جلب نظر، حسادت و احساس، محروميت و ناكامي ترسها، خشم سركوب شده و احساس گناه شديد را مي توان نام برد.
علل رواني: به جمع شدن عقده هاي گوناگون در درون به گونه اي كه فرد احساس مي كند با سنگيني بر دوش اوست، احساس قرار گرفتن در يك بنبست، خيال بافي ناشي از حالت عاطفي، وسواسي يا وسوسههاي گوناگون مي توان اشاره كرد.
علل فرهنگي: نگراني از امتحانات و اضطراب هاي ناشي از اين موارد كه در يادگيري كند است و يا از اين جهت كه آبروي او در خطر است، احساس پديد آوردن اختلال در امر تحصيل به گونه اي كه راه فرار براي خود نيابد، بدآموزي ها ناشي از روش غلط در تربيت توسط والدين و مربيان و نوع در كل فرهنگ خانواده عامل ديگري از راه شرطي شدن و موجب اضطراب گوناگون است.
عدم آگاهي از يك مسئله يا وجود جهل نسبت به امري به ويژه آنگاه كه آينده او به خطر افتد، احساس قرار گرفتن در يك بنبست مثل كودكي كه از سويي خواستار دستيابي به مسئله اي است و از سوي ديگر اين احساس را دارد كه اگر به آن دست يابد عنايت ها را از دست مي دهد. (قايمي 1368 ، ص 182)
علل اجتماعي: وجود اختلال يا عدم هماهنگي در زندگي، قرار گرفتن طفل در معرض خوردگيري انتقاد دايم، احساس جداي و فراغ مخصوصاً در كودكاني كه خردسالند، اختلالات درگيريها، تنازعات و كشمكشهاي والدين كه اندرون را آشفته تر مي سازد، عدم آشنايي با مهارتهاي اجتماعي و در نتيجه احساس عدم لياقت در اجراي نقش هاي اجتماعي مي باشد.
علل سياسي و انضباطي: ضوابط سخت و خشن در خانواده، وجود مقررات دست و پاگير كه آدمي احساس كند راه و چاره اي ندارد، ديدن يك صفحه ي خطر و يافتن اثر نامطلوب آنكه اين خود باعث مي شود كودكان بار دوم از آن صحنه گريزان شده و يا از ديدن آن دچار اضطراب شوند. (قايمي 1367 ، ص 273)
كنترل صفات اضطراب زا
از صفات اضطراب زا هستند مانند: كمالگرايي، نياز شديد به تأييد شدن، بي توجهي به علايم جسمي و ترس نياز شديد به كنترل (بورون 1995). مي توان با مهارت اين صفات اضطراب خود را بيشتر كنترل كنيد كمال گرا نباشيد.
افرادي كه مضطرب مي شوند كه انتظاراتشان به طور نامعقولي بالا است و بيش از اندازه نگران اشتباهات كوچك و جزئي هستند وقتي در مورد چيزهاي زيادي نگران هستيد به سختي مي توانيد از زندگيتان لذت ببريد با عمل پيشنهادات زير مي توانيد كمال گرايي خود را مهار كنيد ( بورون 1995).
ارزشمند بودن خود را در گروه پيشرفت هايتان ندانيد.
سبك تفكر كمال گراي خود را شناسايي و كنترل كنيد.
در اهميت خطاهاي كوچك خود را اغراق نكنيد.
به جنبه هاي مثبت توجه كنيد.
اهداف واقع بينانه اي انتخاب كنيد.
زماني را صرف تفريخ خود بكنيد.
رويكردي تسلط گرا نسبت به زندگي داشته باشيد.
خويشتن پذيري
اليس بارها در سخنراني ها و مقالات خود بيان كرده است كه اگر ما ارزشمند بودن خود را مبتني بر ديگران بدانيم اشتباه بزرگي مرتكب شده ايم اگر مردم با ما خوب برخورد نكنند احساس افسردگي و خشم مي كنيم و اگر آنها با ما خوب باشند احساس اضطراب مي كنيم. چرا؟
ما مضطرب هستيم زيرا فكر مي كنيم اگرچه آنها در حال حاضر با ما خوب هستند ولي ممكن است در آينده اين طور نباشند. همان طور كه آليس مي گويد تنها راه بيرون آمدن از اين دام خويشتن پذيري است. همه ما ترجيح مي دهيم ديگران ما را دوست بدارند و با ما خوب رفتار كنند ولي نمي توانيم ارزشمند بودن خود را در گرو اعمال آنها نيز كاملاً غير قابل پيش بيني است بدانيم.
توجه كردن به علايم استرس
بخش مهمي از كنترل اضطراب آگاهي از وضعيت رواني و جسمي خود است. وقتي احساس اضطراب يا ناراحتي مي كنيد براي اينكه از مهارتهاي مقابله اي خود استفاده كنيد خويشتن دار باشيد و احساسات و تجربيات خود را بر اساس پرسشنامه اضطراب يك كنترل كنيد.
انعطاف پذير بودن در مورد كنترل
راههايي كه براي رهايي از ميل شديد به كنترل ارايه مي شوند:
پذيرش: اين حقيقت را بپذيريد كه اگر قرار است چيزي اتفاق بيفتد، حتي اگر شما طالب آن نباشيد رخ خواهد داد . توجه داشته باشيد كه با پذيرش واقعيتها است كه دنيا اداره ميشود هر چند ممكن است پذيرش واقعيتها به اندازه كنترل آنها خويشايند نباشد.
شكيبايي: بدون داشتن كنترل شايد كارها خيلي كارآمد انجام نشود اما بالاخره اداره مي شوند.
اعتماد كردن: مطمئن باشيد كه اكثر مسايل حل خواهند شد. آرام و اميدوار بودن به رويدادهاي خويشايند زندگي بهتر از ناراحت و مضطرب بودن درباره خطر رويدادهاي منفي و غيرقابل پيش بيني است.
شوخ طبعي: از شوخ طبعي به عنوان يك از مهارتهاي مقابله اي استفاده كنيد، دست برداشتن از تلاش براي كنترل مسايل زندگي احتمالاً وحشتناك است، اما استفاده از شوخ طبعي به شما كمك مي كند نا نسبت به اين وحشت حالتي پذير او صميمانه پيدا كنيد.
نحوه مدارا با اضطراب
علاوه بر 5 قاعده توصيف شده مي توانيد از دو راهبرد كلي براي كنار آمدن با اضطراب استفاده كنيد راهبرد اول جسمي است و شامل روشهاي خود آرام بخشي 1، حساسيت زدايي منظم 2، غرقه سازي 3، غرق سازي تجسمي 4 است. راهبرد دوم بر قدرت مغز 5 تمركز دارد و شامل ارزيابي ادراكات، ارزيابي تفكر و حرف زدن با خود هنگام مواجهه با چالشها است.
كنترل بدن
خود آرام سازي: با توجه به اينكه اضطراب به احساس تنيدگي و برانگيختگي كلي در شما منجر مي شود طبيعي است كه اگر آرام شويد راحت تر مي توانيد با اضطراب مقابله كنيد. به دو طريق مي توانيد از خود آرام بخشي براي مقابله با اضطراب استفاده كنيد. يكي از روشهاي موثر متمركز كردن توجه بر بدن خود است. تنفس ، ضربان قلب و ساير علايم برانگيختگي بدني مانند تنيده شدن عضلات و تعرق كف دست خود در امور توجه قرار دهيد. هر وقت در بدنتان علايم اضطراب را مشاهده كرديد وقت آن است كه از مهارت خود آرام بخشي استفاده كنيد. به عنوان مثال فرض كنيد در حال سخنراني يا انجام دادن كاري در مقابل يك جمعيت هستيد كه بدنتان علايم اضطراب را نشان مي دهد به جاي اينكه وحشت كنيد و كنترل خود را از دست بدهيد به خودتان بگوييد «خوب لازم است نفس عميقي بكشم و آرام بكشم»، مزيت استفاده از واكنشهاي بدني به عنوان علامتي براي شروع آرام بخشي اين است كه احساس مي كنيد در هر شرايطي آماده مقابله با اضطراب هستيد. بدين ترتيب مهارت مقابله در همه جا همراهتان است. روان شناسان اين كار را خود آرام بخشي زنده در زندگي روزانه مي نامند.
(ديفن بيكر، سويين ، گلدفرايد، 1971)
حساسيت زدايي منظم: شما همچنين ميتوانيد با استفاده از خود آرام بخشي از پيش، خود را براي مقابله با موقعيتهاي اضطراب زا آماده كنيد. فرض كنيد مي خواهيد از رئيس خود درخواست مرخصي يا افزايش حقوق كنيد. در اين صورت با استفاده از مهارتهاي خود آرام بخشي در روز ملاقات بر اضطراب خود چيره شويد و يا با استفاده از حساسيت زدايي منظم از پيش ، خود را براي مقابله با اين موقعيت اضطراب زا آماده كنيد. اين تكنيك كه توسط جوزوف ولپي 2 (1988) ارايه شده است به شيوه زير انجام ميشود. فهرستي از رويدادهايي كه به ملاقات بارييستان منتهي مي شود تهيه كنيد. بعد از تهيه فهرست رويدادها، هر رويداد را بر حسب ميزان اضطرابي كه ايجاد مي كند بر اساس يك مقياس صفر تا 100 درجه بندي كنيد. با استفاده از اين فهرست مي توانيد خود را براي ملاقات با رييس آماده كنيد. اول، آنقدر خود را آرام سازيد تا اضطرابتان نزديك به صفر شود سپس تصور كنيد.
كه يك ماه قبل از ملاقات است و شما در حال رفتن به سركار هستيد، در اين لحظه احتمالاً احساس مي كنيد كه اضطرابتان تا درجه 10 بالا رفته است. در حالي كه اين خود را اين گونه تصور ميكنيد مجدداً به آرام كردن خود بپردازيد، تا اضطرابتان به صفر برسد. سپس اين رويداد را چندين بار در ذهن خود تجسم كنيد تا اينكه بتوانيد اضطراب خود را در اين مورد در سطح صفر نگهداريد. سپس به رويداد بعدي فهرستتان بپردازيد. اين بار تصور كنيد يك هفته قبل از ملاقات است و شما در حال رفتن به سركار هستيد. ممكن است اضطراب شما تا 20 درجه افزايش يابد، باز هم در حالي كه رويداد در در ذهن خود تجسم مي كنيد به آرام كردن خود بپردازيد تا اضطرابتان به صفر برسد. به اين ترتيب روي فهرست خودكار كنيد تا اينكه خودتان را واقعاً در حال ضربه زدن به در اتاق رييس و وارد شدن به دفتر رييس ببينيد، در حالي كه اضطراب شما در سطح پايين 20 يا 30 قرار دارد. مرور همه رويدادها و نگه داشتن اضطراب خود در ممكن است مدتي طول بكشد. اما اگر به خودتان فرصت كافي براي تمرين بدهيد، احساس مي كنيد آمادگيتان بيشتر مي شود.
و غرقه سازي تجسمي: راهي ديگر براي حساسيت زدايي خود از رويدادهايي كه شما را ناراحت كند مواجه شدن با اين رويدادهاست، تا زماني كه ديگر اين رويدادها شما را ناراحت نكند روش غرقه سازي گفته مي شود. منطق حاكم بر روش غرقه سازي اين است كه وقتي مجبور به مواجهه با تكاليف ، افراد و مكانهايي كه قبلاً از آنها دوري ميكرديد بكنيد، در مي يابد آنقدرها هم كه فكر مي كرديد وحشتناك نيستد. از طريق تجربه مستقيم رويدادها در مي يابيد كه براي اضطراب اغراق آميز بوده است. با اين حال هنگام به كاربردن روش غرقه سازي بايد توجه كنيد كه آن را ادامه دهيد و در مقابل وسوسه فرار از موقعيت مقاومت كنيد. اگر قبل از انجام كارهاي كامل نسبت به محرك از آن اجتناب كنيد آرامش موقت به سراغ شما مي آيد كه ميل به آن را در شما تقويت مي كند.
مواجهه با رويدادهاي عيني اضطراب زا مي توان حساسيت زدايي را از طريق تجسم ذهني نيز كه روش حساسيت زدايي از طريق افكار و تصور ذهني غرقه سازي تجسمي خوانده مي شود. غرقه سازي تجسمي اين است كه مي توانيد با استفاده از آن خود را براي روبرو شدن با واقعيت اعتماد به نفس خود را تقويت كنيد.
قدرت مغز
خود: يكي از روشهاي خوب ارزيابي تفكر تهيه يادداشتهاي روزانه است.
روزانه چيزي كه اتفاق افتاده (رويداد زندگي)، فكري كه به ذهنتان آمده (ارزيابي اوليه) و اثبات شده را ثبت مي كنيد. همچنين برگه گزارش روزانه ستوني دارد كه در آن منطق حاكم بر تفكر خود را ارزيابي كنيد اگر تفكر شما نادرست و معيوب است بايد ارزيابي معقول و منطقي تري از رويداد را ثبت كنيد و در نهايت احساس جديد خود را كه در نتيجه تفكر صحيح ايجاد شده است در گزارش بياوريد.
ارزيابي ادراكات خود: شما مي توانيد با استفاده از نيروهاي فكري خود اضطراب را به گونه اي ارزيابي كنيد كه به جاي غلبه بر شما فعاليت روانيتان را بالا ببرد. هيچ چيز خوب يا بدي وجود ندارد بلكه فكر ماست كه خوبي يا بدي را ايجاد مي كند (ديفن، بيكر، سويين 1985؛ گلدفرايد ، دستنكو واينبرگ 1974)
حرف زدن با خود هنگام چالشها: شما ميتوانيد با استفاده از نيروي فكر خود از اول تا آخر يك رويداد چالش انگيز خود را تعليم دهيد.
تكنيك به خود تعليم دادن در طول تجارت تنش زا توسط دونالد مايكن بام ] 1977 و 1985[ ارايه شده است . اين تكنيك مصون سازي در مقابل استرس خوانده مي شود، زيرا براي ايجاد حس آمادگي طراحي شده است.
به دو طريق مي توان از جملات مصون سازي در مقابل استرس استفاده كرد: اول، تعليم دادن كه به خود در جريان مقابله با رويداد چالش انگيز؛ دوم، استفاده از اين جملات قبل از مواجهه با يك رويداد زندگي از طريق آرام كردن خود و مرور ذهني حادثه. هر چه بيشتر تمرين كنيد بيشتر براي مقابله با مشكلات زندگي آماده خواهيد بود.
كنترل رژيم غذايي و ورزش
اگر از اضطراب شديد رنج مي بريد بهتر است كه توسط پزشك معاينه شويد. علاوه بر معاينه پزشكي كه خود مي تواند اضطراب را افزايش دهد، مشورت با يك متخصص در مورد رژيم غذايي نيز بسيار مفيد است.
مواردي كه بايد مورد توجه قرار گيرد نيكوتين و كافئين است. اين دو ماده شيميايي محرك هستند و احتمالاً اضطراب را افزايش مي دهند. به خاطر داشته باشيد كه علاوه بر قهوه و چاي بسياري از نوشيدنيهاي غير الكلي نيز داراي كافيين هستند. حفظ تعادل در مصرف قند نيز بسيار مهم است.
بعد از يافتن يك رژيم غذايي مناسب بهتر است يك ورزش مناسبي را هم در نظر داشته باشيد. ورزش مهارت مقابله اي خوبي است، زيرا در سلامتي جسم و روان نقش مهمي دارد.
خود درماني
اگر اضطراب باعث اخلال در امور مهم زندگي مي شود تا آنجا كه امكان دارد سعي كنيد به پزشكي متخصص جهت معالجه مراجعه كنيد و جدا از درمان خود با دارو و يا الكل خودداري كنيد. گاهي اوقات استفاده از مشروب يا دارو در هنگام بروز مشكل به شما آرامش ميدهد، اما اين نوع خود درمانيها غالباً باعث كاهش توانايي مغزي شما مي شود و كاركرد شما را پايين مي آورد. به علاوه الكل هشياري فرد را در همكاري با ديگران كاهش مي دهد و مهارتهاي اجتماعي را شديداً تضعيف مي كند و احساس خودكارآمدي شما را تضعيف مي كند. خوددرماني اغلب وسوسه انگيز است، زيرا از يادگيري، تمرين و به كار بستن مهارتهاي مقابله اي مطرح شده در مباحث ذكر شده بسيار راحت تراست، اما در درازمدت تحمل زحمت و تسلط يافتن بر مهارتهاي مقابله اي بيشتر از آرامش موقت ناشي از دارو يا الكل به عزت نفس شما مي كند.
فهرست مهارتهاي مقابله با اضطراب
مهارت مقابله اي 1: شناخت علائم اظطراب
مهارت مقابله اي 2: اجتناب از تنبيه و سرزنش بيهوده خويشتن
مهارت مقابله اي 3: ارزيابيهاي اوليه منطقي
مهارت مقابله اي 4: جلوگيري از غلبه اضطراب
مهارت مقابله اي 5: اجتناب نكردن از مشكلات
مهارت مقابله اي 6: استفاده از روياروي مثبت
مهارت مقابله اي 7: تسلط گرا بودن
مهارت مقابله اي 8: يادداشت برداشتن
مهارت مقابله اي 9: آمادگي براي عمل و تمرين
مهارت مقابله اي 10: كنترل صفات اضطراب زا
مهارت مقابله اي 11: كنترل بدن
مهارت مقابله اي 12: ارزيابي
مهارت مقابله اي 13: نامگذاري مجدد ادراكات
مهارت مقابله اي 14: حرف زدن با خود در جدال چالشها
مهارت مقابله اي 15: كنترل رژيم غذايي و ورزش جسمي
مهارت مقابله اي 16: اجتناب از خرد درماني
اضطراب در چه كساني بيشتر است؟
بررسي ها نشان مي دهد كه اضطراب به شرايط و عواملي مربوط است كه اهم آنها به شرح ذيل مي باشد:
1- عامل سن: اضطراب در همه سنين وجود دارد ولي عملاً در بين افرادي كه در سنين بالاتري هستند بيشتر است در نوجوانان بيشتر از كودكان و در بالغان بيشتر از نوجوانان و بزرگسالان به مراتب بيشتر است. با توجه به تفاوتهايي كه بين اضطراب و ترس است بايد بگوييم كه ترس عكس اضطراب بيشتر در كودكان است.
2- عامل جنسيت: بررسيها نشان مي دهد كه اضطراب در دختران به مراتب بيشتر از پسران، زنان بيشتر از مردان است، اين امر بدان خاطر است كه خصوصيت جنس مذكر، تفكر و انديشه است و خصوصيت جنس مونث، عواطف طبق نظر «يونگ» خصايص رواني زن و مرد با هم فرق دارد. (قايمي 1367 ، ص 225)
3- عامل رشد: اضطراب با رشد و شرايط آن در ارتباط است به خصوص رشد در سنين نوجواني و بلوغ نگراني و اضطراب مربوط به رشد جنسي است، هنگامي كه غد جنسي، ترشحي در خون دارند خود، زمينه ساز تحول و دگرگون در رفتار و فعاليت ها ميشوند.
4- عامل عاطفي: عامل عاطفي در اين زمينه بسيار موثر است. مثلاً طفلي كه دچار حسادت شود، اضطراب در او شديدتر است. هم چنين افراد ترسو، مضطرب تر از افراد شجاعند، افراد خسته، بيشتر از افراد عادي مضطرب اند و افرادي كه ذهن خسته دارند، بيشتر از ديگران اضطراب دارند.
5- اختلال رواني: تحقيقات مختلف نشان داده است، افرادي كه دچار اختلال رواني هستند بيشتر از اضطراب رنج مي برند، وسايل و مشكلات خود را بزرگتر مي بينند هم چنين اگر دچار تعارض قوي شوند، زمينه هاي اضطراب در آنها منفي خواهد شد.
6- عامل سابقهي اضطراري: بر اساس پاره اي از بررسيها، آنان كه در دوران كودكي زمينه اي براي اضطراب شان فراهم بوده است بيشتر از ديگر كودكان، دچار اضطراب مي شوند و آنهايي كه در محيط ناامن رشد و پرورش يافته اند و در خانواده ها مواجه با طرد دوره ها بودهاند يا آنهايي كه در خانوادهي عصبي زندگي مي كردند يا خانوادهشان نابسامان بوده، بيشتر دچار اضطراب مي شوند. (قائمي 1368 ، ص 138)
7- زود رنجي: افرادي كه حساس و زودرنج بوده اند و آنهايي كه در خانوادهي خود لوس و ننر بار آمده و زياد از آنها نازكشي شده، دچار اضطراب مي شوند، هم چنين، كساني كه از همان دوران خردسالي در دامان مادر نبوده اند و مهدها و مربيان، آنها را بزرگ كرده اند. اينان در شرايط و موقعيتي هستند كه نمي توانند از ثبات عاطفي مناسبي، برخوردار باشند و در امور زندگي، بيش از اندازه، دچار هيجان مي شوند. (رحيمي، 1377 ص 50)
8- منتظران عقوبت: اطفالي كه مادران ضعيف داشته كه توان كاري را نداشته اند هر آنگاه كه كودك تخطي مي كرد او را منتظر مي گذاشتند كه پدر بيايد، او را تنبيه كند و طفل از ترس كتك پدر قبل از آمدن او با دلهره و اضطراب مي خوابيد، اين گونه اطفال در شرايط غير عادي هستند و اضطراب در آنها سخت و شديد است. (همان منبع)
9- افراد بيمار: آنها كه دچار اختلالاتي هستند خواه اختلالات جسماني و خواه رواني يا عاطفي اضطراب بيشتري دارند، آنها كه ترشح برخي از غددشان متعادل نيست، آنها كه بخشي از زندگي خود را در بستر بيماري گذرانده اند و آنها كه اختلالاتي در دستگاه هضم و گوارش دارند آنها مضطرب اند. (قايمي 1376 ص 225)
روشهاي درماني براي اضطراب
روان شناسان و روانكاوان بطور كلي پزشكان، روشهاي متفاوتي جهت درمان اضطراب بكار مي برند كه عبارتند از:
1- روان درماني: در شروع بسياري از پزشكان، داروهايي را براي بهبود بيماري تجويز مي كنند، زيرا نسبتاً ارزان و موثر بوده و همچنين بيمار در حاليكه در خانه به صورت يك زنداني زندگي مي كند، هميشه به سهولت به آنها دسترسي داشته باشد و به علت وجود اضطراب مفرط، تجويز انواع آرام بخش ها را در ابتدا ترجيح مي دهند. يك آرام بخش مي تواند بيمار را بدون ايجاد خواب آلوده شديد كه عوارضي استفاده از ممكن هاي در طي روز است، آرام سازد.
بعضي از داروهاي آرام بخش عبارتند از:
ليبريوم (كلرويازوپوسايد) و واليوم (ديازپام) كه از هام شناخته تر بوده و در مدت زمان زيادي در دسترس بوده اند. از انواع ديگر قرص هاي آرام بخش مي توان انيرال يا (پروپرانول 3) را نام برد كه عملكرد آن، صورت پايين آوردن اثرات جانبي اضطراب از قبيل تعرق زياد، لرزش دست، افزايش ضربان قلب و غيره مي باشد (رزميشل، ترجمه بهرامي و راستر، 101-100) البته اين نكته را بايد در نظر داشت كه اگر كسي مي خواهد از طريق دارو، درمان شود بايد تحت پزشك متخصص باشد.
رفتار درماني (آرامش درماني):
هدف درمان رواني اين است كه فرد از قضيه تضادها رها سازد. اضطراب او را تقليل دهد و در جريان سازگاري او را راهنمايي كند براي تأمين اين هدف ها بايد به فرد كمك كرد تا سطح لياقت خود را بالا ببرد، از مشكلات نهراسد، خود را با ديگران سازش دهد، خصوصيات خود را هم تلقي كند، هدفهاي با ارزش را انتخاب نمايد و در زندگي واقع بين باشد. (شريعتمداري 1378 ، ص 521)
اضطراب، محصول فعاليت سمپاتيك در سيستم عصبي غير ارادي است چيزي كه متضاد آن عمل مي كند، فعاليت پاراسمپاتيك است كه اطراب را خنثي مي كند. آرامش درماني فعاليت اعصاب پارسمپاتيك را افزايش مي دهد. بسياري از مردم معتقدند كه آرامش يك رفتار طبيعي و خودكار است، اما بعضي افراد مشوق فراموش كرده اند كه چگونه آرامش لازم را بدست آورند.
بايستي اين مهارت از دست رفته را به آنها آموخت. تعداد زيادي از روش هاي آرامش درماني وجود دارند ولي همه ي آنها در حقيقت جلوه هاي گوناگون يك مهارت و من اساسي هستند كه اكثر مردم ميتوانند مهارت اصلي را ياد گيرند. (از شيل، ترجمه بهرامي و راسترو ص 112)
3- شوك الكتريكي تشنجي (IECS)
اين روش بيشتر در درمان افسردگي كاربرد دارد ولي رأي درمان اضطراب نيز بكار برده مي شود. (كرباسي، وكيليان 1377 ص 49)
4- جراحي رواني: جراحي رواني، روش ديگري است كه در كاهش ميزان اضطراب، افسردگي وسواس به هنگام درماندگي كه بكار گرفته مي شود. در اين روش، رابطه ي بين سيستم ليمبيك كه مركز هيجانات است با كرتكس مغز قطع مي شود. (همان منبع)
از جمله روش هاي ديگر درمان اضطراب مي توان ورزش را نام برد. ورزش تنها فوايد زيادي براي جسم دارد، بر روح و روان انسان نيز اثر مي گذارد.
بررسي نشان داده است كه ورزش هاي هوازي، اضطراب و افسردگي را كاهش مي دهند در ارتباط اضطراب با ورزش، معلوم شده است كه به علت كاهش اسيد لاستيك، يعني اسيدي كه معلوم شود نقش مهمي در نشانه هاي اضطراب داراست، عضله، حالتي آرام بخش پيدا مي كند. (فوجي، 1375 ص 103)
ورزش مرتب و از روي قاعده، به هر شكل كه باشد، مفيد است، اما با توجه به اطلاعات موجود براي رفع اضطراب و نگراني بهترين تمرينات ورزش، از نوع اروبيك 1 است. هدف، بالا بردن ضربان قلب در يك شخص مشخصي براي تقويت عضلات قلب سيستم عروق است كه از شدت و تفاوت بيماريهاي قلبي مي كاهد، اما تمرينات اروبيك براي شخص مضطرب دو كار انجام مي دهد، نه تنها قلب را تقويت ميكند، بلكه به بدن امكان مي دهد تا از اكسيژن به شكل موثرتري استفاده كند. كشيدن نفس هاي عميق، به حفظ تعادل پ – هاش (ph) كمك مي كند.
(مندلي وتف، ترجمه تراچي داغي، 1375 ص 197)
اضطراب امتحان
در تمام زندگي، ما در معرض انواع امتحان قرار داريم، از جمله امتحانات ورودي دانشگاه ها، امتحانات دانش آموزان در مقاطع مختلف، امتحان به منظور ادامه تحصيل، امتحانات استخدامي براي احراز شغل، امتحان براي كسب مجوز رانندگي و غيره.
تجربه نشان داده است كه عوارض اضطراب و فشار روحي حاصل از امتحان در عده زيادي از امتحان دهندگان ظاهر مي شود تقريباً همه افرادي كه با امتحان سروكار دارند و در نوعي از امتحانات شركت كرده اند، كم يا زياد طعم و مزه نگراني، فشار رواني و وحشت ناشي از امتحان را چشيده اند. (غلامرضا گرشاسبي، ص 35)
بطور كلي انسان دوست ندارد رفتارهايش همواره مورد ارزيابي و نقادي ديگران واقع شود و به همين دليل هر زمان كه در موقعيت امتحان قرار مي گيرد بگونه اي دچار اضطراب مي شود. البته وجود اضطراب به خودي خود امري غير عادي نيست، اما آنچه مي توان به عنوان يك منبع آزار دهنده و بازدارنده مورد توجه قرار گيرد شدت هيجان زدگي و اضطراب فوق العاده اي است كه به هنگام حضور در محافل اجتماعي يا شركت در آزمون هاي مختلف دامنگير بعضي از افراد مي شود.
زماني كه افراد در موقعيت هاي مختلف دچار اضطراب مي شوند چنين اضطرابي مي تواند آثار زيستي و رواني زيانباري به همراه داشته باشد. اضطراب شديد بر غدد درون ريز و بيرون ريز اثر گذاشته، با متأثر نمودن ذهن انسان، زمينه فراموشيهاي زودگذر و خطاي ادراك را فراهم مي آورد به همين دليل در بسياري از موارد، نتايج حاصل از آزمونهاي انجام شده از دانش آموزاني كه شديداً دچار اضطراب مي شوند بيانگر فراموشيهاي آني و خطاهاي ادراكي آنهاست.
بنابراين ما احتياج داريم توانايي و آمادگي رو به رو شدن با امتحانات را در خود افزايش دهيم يكي به اين دليل كه آزمونها بخش بزرگي از زندگي ما هستند ديگر اينكه تمامي جنبه هاي زندگي حال و آينده ما را تحت تأثير قرار مي دهند. (همان منبع 37)
اضطراب، قابل توجه، مي تواند موجب اختلال در تواناييهاي ذهني افراد گردد. اضطراب ناشي از امتحان نه تنها باعث مي شود كه فرد نتواند با مهارت و سرعت مناسب و بصورت واضح فكر كرده و پاسخهاي مطلوب را ارائه نمايد بلكه آرامش رواني اش نيز به مخاطره، بسياري از اختلالات رواني و بيماريهاي جسماني در نزد افراد ناشي از يك منبع قوي اضطراب است. (غلامرضا گرشاسبي، ص 35)
تعاريف اضطراب امتحان
سارسون و ديويدسون اضطراب امتحان را اينگونه تعريف مي كنند، اضطراب امتحان نوعي خود اشتغالي ذهني كه با خود كم انگاري و ترديد درباره تواناييهاي خود مشخص مي شود و غالباً به ارزيابي شناختي منفي، عدم تمركز حواس و واكنشهاي جسماني نامطلوب و افت عملكرد تحصيلي فرد منجر مي گردد.
گيوداولودلو Gidaludlow اضطراب امتحان را نوعي واكنش ناخوشايند و هيجاني نسبت به موقعيت ارزيابي در دانشگاه و كلاس درس تعريف كرده اند. اين حالت هيجاني معمولاً با تنش، تشويق، نگراني، سردرگمي، برانگيختگي سيستم اعصاب خودمختار همراه است.
از نظر كالو Kaolw اضطراب امتحان عبارت است از نگراني فرد در مورد عملكرد (انتظار شكست) استعداد و توانايي خويش به هنگام امتحان و موقعيتهاي ارزيابي.
علائم و نشانه هاي اضطراب امتحان:
علائم و نشانه هاي اضطراب امتحان همانند علائم و نشانه هاي اضطراب است. با توجه به تحقيقات انجام شده، آشفتگي معده، بهم خوردن ساعتهاي خواب و آرامش، تغييراتي در ميل به غذا، ضعف، سرگيجه، تغيير در فشار خون، ميزان نبض و ترشح هورمونهاي آدرنالين و نور آدرنالين در افراد داراي اضطراب امتحان و يا در ايام امتحانات و در نتيجه هنگام امتحان در افراد مستعد به اضطراب را افزايش ميابد. همچنين در افراد داراي اضطراب امتحان در امتحانات شفاهي، تپش قلب، پريدگي رنگ صورت، لكنت زبان، حركتهاي غير ارادي دست و پا، تغيير صدا، لرزش بدن و صدا، تغيير دماي بدن، خشكي دهان و عرق كردن بارز است.
همچنين اضطراب امتحان باعث ضعف ايمني بدن مي شود و در نتيجه در ايام امتحانات عفونت دستگاه تنفس در دانشجويان و دانشآموزان افزايش ميابد.
شيوع اضطراب امتحان
در مورد شيوع سني و كلامي اضطراب امتحان بايد گفت كه با زياد شدن سن و بالا رفتن پايه تحصيلي اضطراب امتحان افزايش مي يابد و به نظر مي رسد اضطراب امتحان بين سنين 10 تا 11 سالگي شكل گرفته و ثبات پيدا مي كند و تا بزرگسالي ادامه داشته باشد به نظر ميرسد دختران بيش از پسران اضطراب امتحان را تجربه مي كنند. تفاوتهاي جنسي در اضطراب به خوبي با نقش پذيري جنسيتي تبيين مي شود. زيرا در دختران تشويق به پذيرش اضطراب و قبول آن به عنوان يك ويژگي زنانه ديده مي شود و آن را ويژگي زنانه ادراك ميكنند و يا به عبارتي دختران ياد مي گيرند كه به هنگام اضطراب به طور منفعلانه تسليم شوند. در حالي كه پسران در مورد پذيرش اضطراب دفاعي برخورد كرده، آن را تهديدي براي احساس مردانگي خود به حساب مي آورند. پسران مي آموزند كه با اضطراب كنار آمده يا آن را انكار كننده و يا راههايي براي مقابله و تسلط بر آن پيدا كنند.
موريز و همكاران او ميزان شيوع اضطراب امتحان را بين 10 تا 30% همه دانشجويان ذكر كرده است.
سبب شناسي اضطراب امتحان
در سبب شناسي اضطراب امتحان مي توان نقش سه عامل شخصيتي، خانوادگي و آموزشگاهي در ايجاد و شدت اضطراب اشاره كرد.
1- عوامل شخصيتي: در بين عوامل مي توان به اضطراب عمومي، عزت نفس پهيين، استناد دروني شكستها، خود كفايتي پايين، الگوي رفتاري تيپ A (كمال گرا) هوش متون و كم بودن انگيزه موفقيت اشاره كرد.
2- عوامل خانوادگي: توجه بيشتر خانواده ها به وضع درسي بدون توجه به راه و رسم توجه صحيح، چه بسا همين توجه مي تواند عامل ايجاد اضطراب امتحان شود. بنابراين انتظارات نامعقول و بيش از حد توان افراد مي تواند در آن ايجاد اضطراب كند طبق اصل پيتر Peter افراد تا حدي كه صلاحيت دارند مي توانند از پيشرفتهاي اجتماعي بهره جويند.
به جز انتظارات بيش از حد والدين، الگوهاي خشك و غير قابل انعطاف فرزند پروري، تنبيه و سرزنش، عدم ارائه تشويق و وضعيت اجتماعي و اقتصادي پايين نيز در بين عوامل خانوادگي با اضطراب امتحان بستگي دارند.
3- عوامل آموزشگاهي: اين عوامل مربوط به محيط مدرسه و دانشگاه و موقعيت امتحان است كه در اين رابطه مي توان به انتظارات نابجاي استاد و معلم، دروس و امتحانات مشكل، مراقبين امتحان، محدوديت زماني در جلسه امتحان، محيط نامناسب امتحان و وجود عوامل فراهم مثل سروصدا، نور و تهويه نامناسب اشاره نمود. به نظر مي رسد هنگامي كه اضطراب از حد معيني افزايش يابد باعث كاهش عملكرد فرد مي شود در حالي كه اضطراب خفيف يا مقطعي ممكن است موجب افزايش كار و فعاليت شود.
راههاي شناسايي اضطراب امتحان
رويكرد رفتاري، شناختي براي شناسايي و تشخيص اضطراب امتحان:
يكي از ابزارهاي عمده كه براي شناسايي و تشخيص اضطراب امتحان به كار گرفته مي شود، مقياس اضطراب امتحان بچه ها است. اين مقياس يك تست مداد كاغذي گروه مشتمل بر 30 سوال است كه بچه ها به آن پاسخ بله يا خير مي دهند ...
مشاهده رفتار
مشاهدات رفتاري، به ندرت در بررسي و شناسايي اضطراب امتحان به كار برده مي شود. اما با اين وجود، مشاهدات رفتاري مي توانند شناسايي و تشخيص كودكان پيش دبستاني پر اضطراب كه مقياسهاي خود سنجي را نمي شود بر اينها كه كار گرفت، بسيار مفيد مي باشد.
گزارش فعاليت هاي شناختي
«ثراندايك» «چاسين» مقياس خودسنجي را براي بچه ها در خلال امتحان گرفتن ساختند كه به پرسشنامه شناخت بچه ها معروف است ...
افراد پر اضطراب در شرايط كه تحت ارزيابي قرار مي گيرند، احساس يك نوع تهديد و خطر مي كنند و نسبت به اين گونه موقعيتها، يك سري واكنشهاي عاطفي – هيجاني از خود نشان مي دهند.
اين گونه واكنش هاي هيجاني به نوبه خود، باعث بروز يك سري پاسخها، در فرد مي شود كه هيچ گونه ارتباطي با تكليف در دست انجام ندارد، نتيجه اينكه با عملكرد فرد كاهش پيدا مي كند.
«اسپيد برگر» اضطراب و امتحان را به عنوان يك صفت موقعيتي در نظر مي گيرند يعني شرايط و موقعيتهاي خاص، بروز آن متفاوت خواهد بود. حجم و اندازه اضطراب و موقعيتهاي امتحاني، بستگي به ادراك دانش آموزان دارد، اين كه وي امتحان را يك تهديد و خطر مشخص ببيند يا خير؟ (كمزرين 1374 ص 30-31)
راههاي كاهش اضطراب امتحان
روش حساسيت زدايي تدريجي
يكي از راههاي بسيار مطلوب و تجربه شده، جهت كاهش اضطراب امتحان، روش حساسيت زدايي است «مورين» (Morrin) و «كراتوچ ويل» (Kratochwill) شرح داده اند كه اين روش داراي سه مرحله است:
1- بين 3 تا 4 جلسه طول مي كشد، به كودك ياد مي دهند كه چگونه از طريق انبساط و انقباض ماهيچه ها بدن خود را سست و Relax نمايد.
2- در مرحله دوم، به كودك ياد داده مي شود كه چگونه سلسله مراتبي از آنچه را كه در مورد اضطراب قبول دارد در ذهن خود ايجاد نموده و بيان نمايد.
3- در مرحله سوم، روش مقتضي رفع حساسيت با توجه به حفظ حالت آرامش جسمي كودك و تصور صحنه هايي از سلسله مراتب اضطراب به طور مكرر تا زماني كه هر گونه اضطراب يا تنش مربوط به آن صفحه از بين برود، اعمال مي گردد، تأثير اين روش، بوسيله محققين مختلف طي تحقيقاتي كه انجام داده اند، حمايت گرديده است.
روش ديگري كه در كاهش اضطراب امتحان به كار گرفته ميشود تحت عنوان «سرمشق» يا مدل سازي مي باشد. در اين روش دانشآموزاني كه اضطراب شديد امتحان دارند را، همراه با آنهايي كه اضطراب كمي از امتحان دارند، به صورت تصادفي انتخاب نموده و به سه گروه حمايت كنند، كنترل و گواه تقسيم مي كنند سپس به گروه كنترل، فيلمي را نشان دادند كه در آن يك پسر و دختري وانمود ميكردند كه دچار اضطراب شديد امتحان هستند و يك نفر به عنوان گيرنده آزمون كه نقش حمايت كننده داشت، شركت كرده بودند، به گروه سوم، همان فيلم را نشان دادند منتها، گيرنده آزمون ضمن تشريح حالت اضطراب دانش آموزان در فيلم راهها و تكنيك هايي براي انجام موثر آزمون را نشان مي داد. پس كليه اعضاء گروهها را در معرض يك آزمون واقعي قرار دادند، ملاحظه شد كه ابتدا كليه بچه ها دچار نوعي از اضطراب اوليه گرديدند ولي پس از آن بتدريج اظهار اعتماد به نفس نسبت به عملكرد خود نمودند.
آقاي افروز در كتاب چكيده اي از روانشناسي تربيتي، روشهاي كاهش اضطراب را به شكل زير عنوان مي كند.
اضطراب قابل توجه مي تواند موجب اختلال در توانايي ذهني كودكان شود. يكي از مهمترين مسئوليتهاي اولياء و مربيان تلاش در كاهش اضطراب كودكان و نوجوانان، بخصوص در ايام امتحانات است. اضطراب ناشي از امتحان نه تنها باعث مي شود كه دانش آموزان نتوانند با مهارت و سرعت مناسب و بطور كاملاً واضح فكر كرده، پاسخ هاي مطلوب را ارائه دهند، بلكه آرامش رواني آنها را نيز به مخاطره مي اندازند، بسياري از اختلالات رواني و بيماري و بيماريهاي جسماني در كودكان و نوجوانان ناشي از يك منبع قوي اضطراب است.
اضطراب ناشي از امتحان در نزد كودكان و نوجواناني كه تجارب ناخوشايندي از شكستهاي پي در پي داشته، يا همواره به دلايل عديده انتظار كسب بهترين نمرات را دارند فوق العاده چشمگير است. همچنين آن دسته از كودكان و نوجواناني كه به لحاظ شيوه خاص تربيتي و نظام ارزش حاكم بر خانواده و محيط زندگيشان احساس خود را ارزشمندي و عزت نفس آنها صرفاً ناشي از موفقيتهاي آموزشگاهي است، عمدتاً با اضطراب بيشتري مواجه هستند. در حقيقت، سطح انتظارات خانواده، زماني كه تناسبي با توان واقعي فرزندان نداشته باشد، خود مي تواند زمينه ساز اضطراب و نگراني مستمر آنان باشد.
آنچه كه مي بايست بيشتر مورد توجه اولياء و مربيان قرار گيرد، ميزان تلاش كودكان و نوجوانان است و نه صرف نتايج حاصل از انجام آزمونهاي مختلف، همواره شايسته است، درك صحيح از ماهيت تفاوتهاي فردي و شناخت درست از ويژگيهاي ذهني، رواني و جسمي دانش آموزان از مقايسه بي مورد كودكان با يكديگر اجتناب ورزيده، رقابتهاي فردي، گروهي را صرفاً در شرايط عادلانه و با در نظر گرفتن تفاوتهاي فردي و فراهم ساختن محيطي صميمي و دوست داشتني ايجاد كرد. براي كاهش اضطراب ناشي از امتحان، علاوه بر داشتن انتظارات معقول از كودكان و نوجوانان تشويق نقاط مثبت و توانمنديهاي آنها، تقويت اعتماد به نفس ايشان و سرانجام فراهم آرامش خاطر آنان شايسته است به تلاش هر چه بيشتر كودكان و نوجوانان در حد توانشان تأكيد كنم تا تسلط بيشتري بر موضوع مورد نظر داشته باشند بديهي است هر قدر انسان با تسلط بيشتري بر موضوع درسي آمادگي ذهني و رواني بيشتري براي آزمون داشته باشد، اضطراب او كمتر خواهد بود. به عبارت ديگر آنگاه كه دانش آموز تصوير روشني از آينده خويش دارد در حد توان تلاش مي كند و به تسلط نسبي بر موضوعات درسي دست مي يابد و در اين شرايط انتظاري كه دانش آموز از نتيجه احتمالي آزمون دارد معقول است و لذا دچار اضطراب كمتري مي شود.
پيشينه تحقيق
در مورد موضوع مورد مطالعه تحقيقات گسترده اي انجام يافته كه به برخي از آنها اشاره مي گردد.
تحقيقي تحت عنوان بررسي ميزان اضطراب در بين دانشجويان دانشگاه پيام نور توسط (فرج پور1381) انجام يافته است ايشان در اين تحقيق به اين نتيجه رسيده است كه نمره هاي اضطراب دانشجويان دختر با توجه به نمره هاي دانشجويان پسر بيشتر بوده است و علل و عواملي از قبيل والدين و هم چنين درآمد خانواده و پيشرفت تحصيلي تأثير زيادي در ميزان اضطراب دانشجويان دانشگاه پيام نور ؟؟ نداشت.
تحقيق ديگر تحت عنوان بررسي ميزان اضطراب تحصيلي دانشجويان دانشگاه پيام نور توسط زينب اصغرزاده و شيما رحيمي 1383 انجام يافته است آنها در اين تحقيق به اين نتيجه رسيده اند كه:
1- هيچ گونه رابطه معني داري بين افسردگي و افت تحصيلي وجود ندارد.
2- هيچ گونه رابطه معني داري بين اضطراب و طبقه اجتماعي وجود ندارد.
3- هيچ گونه رابطه معني داري بين اضطراب و تحصيلات والدين وجود ندارد.
در مطالعه اي كه به صورت قطعي و خود اجرايي بر روي 82 كودك 8 تا 11 ساله بستري در بخش كودكان 6 بيمارستان كاليفرنيا انجام شد، نقش متغيرهايي چون جنس، درآمد سالانه خانواده و حاد يا مزمن بودن بيماري كودك در ميزان ترس و اضطراب كودكان بررسي گرديد. ارزيابي اضطراب با استفاده از آزمون “Spiel berger” و ارزيابي ترس با آزمون “CMFS” انجام شد. نتيجه مطالعه نشان مي دهد كودكاني كه اضطراب پنهان بيشتري داشته از ترس بيشتري نيز برخوردار بودند. سن و حاد و مزمن بودن بيماري نقش معني داري در شيوع اضطراب و ترس نداشت، ولي ميزان درآمد سالانه خانواده و ميزان معلوليت با ترس و اضطراب در كودكان ارتباط نداشت.
در پژوهشي كه بر روي 76 كودك بستري در بخش هاي رواني با متوسط سني 10 سال با تشخيص اختلالات اضطرابي عاطفي و رفتاري انجام شد. مشاهده گرديد كه كودكان با اختلالات اضطرابي ضريب هوشي كمتري نسبت به كودكان غير مضطرب داشتند ولي در كودكان ناسازگار و مضطرب اختلال شناختي مشاهده نشد.
در بررسي ديگري بررسي 1314 نفر از دانش آموزان دختر و پسر دبيرستانهاي مناطق 1 تا 14 آموزش و پرورش تهران كه در پايه هاي اول و سوم مشغول به تحصيل بودند، نتايج زير بدست آمد: شيوع اضطراب و افسردگي از لحاظ تحولي در پسران و دختران تفاوت معني داري ندارد. حالت اضطراب (اضطراب آشكار) و افسردگي در نوجوانان عادي بيشتر از نوجوانان تيزهوشي است. ولي تفاوت معني داري بين آنها از لحاظ صفت اضطراب (اضطراب پنهان) وجود ندارد. اضطراب و افسردگي در پايه اول كمتر از پايه سوم تحصيلي (P<%5) ميانگين صفت اضطراب در دانش آموزان پسر كمتر از دانش آموزان دختر بود و ميانگين آن در دو جنس، با افزايش سن افزايش پيدا مي كرد.
جمع بندي
اضطراب كه با احساس تنش و ناراحتي همراه است حالتي هيجاني يا فيزيولوژيكي است كه نمي توان آن را مدت زيادي تحمل كرد. افراد در شرايط متفاوتي دچار اضطراب مي شوند مثل: رواني، عاطفي، محيطي اضطراب با پيشرفت جامعه بشري و گسترش شهرنشيني و صنعت و قبول شيوه هاي نوين براي زندگي اثر معكوس بر سلامت انسانها گذاشته است. در مفهوم اضطراب از ديدگاه نظريه واقعيت درماني واژه بيمار رواني بكار نمي رود و آنچه كه اصطلاحاً بيمار رواني خوانده مي شود در حقيقت اشكال مختلف انكار واقعيت است كه بصورت متنوعي ظاهر مي شود اما مفهوم اضطراب از ديدگاه رفتار درماني، رفتار درمانگرايان اضطراب را واكنش مي دانند كه بر اساس قوانين يادگيري قابل توجيه است. اضطراب از اين ديدگاه جزء سازنده معمولي يا هسته اي رفتار نژندي بشمار مي آيد. متخصصان علوم رفتاري اضطراب را به دو نوع خفيف و شديد يا طبيعي و بيمارگونه تقسيم مي كنند. فرويد اضطراب را به سه دسته تقسيم مي كنند:
1- اضطراب ناشي از دنياي خارج يا اضطراب عيني
2- اضطراب روان نژندي كه منشاء آن ادراك خطري است كه از غرائز ناشي مي شود.
3- اضطراب اخلاقي
اضطراب بهنجار شامل آن لحظات اضطراب آوري است كه هيچ كس قادر نيست براي مشكل پيچيده و مبهم راه حلي بيابد. اضطراب نابهنجار به درجات مختلف و فراوانيهاي متفاوت تجلي مي گردد علائم اختلالات اضطرابي را مي توان به چهار گروه شناختي، عاطفي، رفتاري و فيزيولوژيكي تقسيم كرد كه اين عناصر از همديگر مستقل نيستند، بلكه عملكرد آنها با كل ارگانيزم هماهنگ مي باشد.
پنج قاعده براي مقابله با اضطراب ذكر شده است از جمله اجتناب نكردن، استفاده از رويارويي مثبت، تسلط گرا بودن، يادداشت كردن، علاقمند بودن به تمرين.
عوامل موثر در زمينه اضطراب علل زيستي، رواني، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و انضباطي را مي توان نام برد و از صفاتي كه اضطراب زا هستند مي توان به كمال گرايي، نياز شديد به تأييد شدن، بي توجهي به علائم جسمي و ترس و نياز شديد به كنترل كه مي توان با مهار اين صفات، اضطراب خود را بيشتر كنيد. نحوه مدار با اضطراب نيز خود شامل روشهاي خود آرام بخش، حساسيت زدايي منظم، غرقهسازي، غرقه سازي تجسمي است كه راهبرد اول جسمي است و راهبرد دوم بر قدرت مغز تمركز دارد و شامل ارزيابي ادراكات، ارزيابي تفكر و حرف زدن با خود هنگام مو اجه شدن با چالشها است. بررسيها نشان داده است كه اضطراب به شرايط و عوامل مربوط است مثل:
1- عامل سن كه ممكن است اضطراب در هر سني بروز كند.
2- عامل جنسيت، دختران بيشتر از پسران دچار اضطراب ميكردند.
3- عامل رشد اضطراب در سنين نوجواني به مراتب بيشتر از دورههاي بعدي است. 4- عامل عاطفي 5- اختلال رواني 6- سابقه اضطراري 7- زود رنجي 8- منتظران عقوبت 9- افراد بيمار
روانشناسان از جمله روشهايي كه براي درمان اضطراب پيشنهاد كرده اند: 1- روان درماني كه در اين روش داروهايي به افراد داده ميشود.
2- رفتار درماني كه هدف آن اين است كه بيمار از قيد تضادها رها سازد و اضطراب او را كم كند و در جريان سازگاري او را راهنمايي كند.
اضطراب امتحان از جمله عواملي است كه باعث موفقيت يا عدم موفقيت فرد مي شود. انسانها دوست ندارند رفتارهايشان مورد ارزيابي قرار گيرد به همين دليل در زمان امتحان دچار اضطراب ميشوند وجود اضطراب امتحان به خودي خود امري غير عادي نيست اما آنچه كه به عنوان يك منبع بازدارنده مورد توجه قرار مي گيرد هيجان زدگي يا اضطراب فوق العاده اي است كه به هنگام حضور در محافل اجتماعي يا شركت در آزمونها دامنگير افراد مي شود. اضطراب امتحان با بالا رفتن سن و پايه تحصيلي شروع پيدا مي كند و سبب آن مي تواند سه عامل شخصيتي، خانوادگي و آموزشگاهي باشد كه هر كدام به نوعي در ايجاد شدت اضطراب موثر هستند. از جمله راه هاي شناسايي اضطراب امتحان رويكرد رفتاري، شناختي است.
كه از طريق 1- مقياس اضطراب امتحان 2- مشاهده رفتار 3- گزارش فعاليت شناختي امكان پذير مي گردد و راه هاي كاهش اضطراب روش حساسيت زدايي تدريجي است كه مورين و كراتوچ ويل آن را در مدرسه ارائه داده است و روش ديگر سرمشق دهي يا مدسازي مي باشد.
منابع
1- خداياري فرد، محمد: مسائل نوجوانان و جوانان، شركت گيتي خودكار، چاپ اول بهار 1371
2- دلاور، علي: روشهاي آمار در روانشناسي و علوم تربيتي، انتشارات دانشگاه پيام نور، چاپ دهم، ارديبهشت 1370
3- رحيمي، فاطمه: بررسي علل اضطراب دانش آموزان دوره هاي متوسطه و پيش دانشگاهي (دختر و پسر) پايان نامه، شهريور 1379
4- شاملو، سعيد، بهداشت رواني، انتشارات شركت سهامي چهر، چاپ چهاردهم
5- شريعتمداري، علي؛ روانشناسي عمومي، تهران، انتشارات دانشگاه سپاهيان انقلاب ايران
6- شعاري نژاد، علي اكبر: روانشناسي رشد، تهران، چاپ هفتم
7- شفيع آبادي و ناصري: نظريه مشاوره و روان درماني، مركز نشر دانشگاهي 1336
8- فيغمي، محمدجواد: بررسي تحليلي، مقايسه وضعيت رواني (اضطراب و افسردگي) دانش آموزان پايه سوم متوسطه و پيش دانشگاهي شهر قم، پايان نامه سال 78-1377
9- عظيمي، سيروس: روانشناسي عمومي، تهران، انتشارات صفار
10- فوجي، ذبيح اله: انگيزش، هيجان و واكنش هاي روان تني، نشر ميترا چاپ دوم، زمستان 1375
11- قايقي، علي: ترس، اضطراب در كودكان، انتشارات اميدي چاپ هما، 1368
12- قايقي، علي: شناخت، هدايت و تربيت نوجوانان و جوانان، چاپ نهم، 1370
13- كاپلان، هارولد و ساروك، بنيامين و برگ، جك: خلاصه روانپزشكي علوم رفتاري، ترجمه دكتر نصرت اله پور افكاري، جلد اول، انتشارات شهر آب، پاييز 1376
14- كريس. آل. كلنيكه، مترجم شهرام محمد خاني «مهارت هاي زندگي» تهران سپند هنر، چاپ اول سال 1380
15- كرباسي، منيژه و وكيليان، منوچهر: مسايل نوجوانان و جوانان، انتشارات پيام نور، چاپ اول اسفند 1377، چاپ چهارم، اسفند 1380
16- كرم گشتي، مريم: بررسي عوامل موثر بر ايجاد اضطراب و تأثير آن بر ميزان يادگيري رياضي دانش آموزان دختر مقطع راهنمايي منطقه عالو، پايان نامه سال تحصيلي 78-1377
17- مندلي، رابرت و تف، پايين: نگرش بر علل نگراني و تشويش، ترجمه قراچه داغي، نشر حدي، چاپ دوم 1375
18- مورسل، آلبرت و ميرز آسينلي: تقويت حافظه، مهار اضطراب، ترجمه هوشيار رزم آرا، انتشارات آرمان، چاپ سوم، دي ماه 1365
19- مشيل، رز: روانشناسي ترس، ترجمه براي راسترو، انتشارات راهنما
20- مجله تربيت «ماهنامه آموزش و پرورش» سال دهم، شماره سوم آذرماه 73
21- مجله تربيت «ماهنامه آموزش و پرورش» سال دهم، شماره هفتم، فروردين ماه 78
22- نوابي نژاد، شكوه: رفتارهاي بهنجار و نابهنجار، تهران انتشارات انجمن اولياء و مربيان، چاپ سوم سال 1372
23- نيكوپسند، كاظم: بررسي ميزان اضطراب و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان دختر و پسر مقطع تحصيلي پيش دانشگاهي شهرستان فومن، پايان نامه، بهار 1381
24- هال، ورنون: روانشناسان بزرگ، ترجمه رمضان دوستي، چاپ آرين