Loading...

نمونه پروپوزال رشته تربیت بدنی رفتار حرکتی

نمونه پروپوزال رشته تربیت بدنی رفتار حرکتی (docx) 20 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 20 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

فرم پيشنهاد تحقيق پايان‏نامه‌ی دوره کارشناسی ارشد عنوان تحقيق به فارسي: ارتباط بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران چاق و غیر چاق مشخصات دانشجو: شماره دانشجویی:نام دانشجو:نام خانوادگی دانشجو:جنسیت:زن مردگروه عمده تحصیلی:پزشکی علوم انسانی علوم پایه فنی و مهندسی کشاورزی و دامپروری هنررشته تحصیلی:تربیت بدنی - رفتار حرکتیزمان ورود به مقطع جاری: نیمسال اول نیسمال دوم سال تحصیلی 9- 139زمان اخذ واحد پایان نامه:نیمسال اول نیسمال دوم سال تحصیلی 9- 139شماره تماس مستقیم: مشخصات استاد راهنما:مشخصات استاد مشاور(انتخاب استاد مشاور در شرایط خاص با تأیید شورای پژوهشی) :نام:نام:نام خانوادگی:نام خانوادگی:شماره شناسنامه:شماره شناسنامه:سال صدور:سال صدور:استان محل تولد:استان محل تولد:شهرستان محل تولد:شهرستان محل تولد:کد ملی:کد ملی:مرتبه علمی:مرتبه علمی: تاریخ تصویب پروپوزال(تاریخ تصویب در جلسه تخصصی گروه: توسط نماینده پژوهش دانشکده وارد می شود مقدمه: انسان به عنوان موجودی با شعور همواره در پی شناخت شخصیت، خویشتن و حفظ سازمان جسمی و روانی خویش بوده است. هر فرد درک خاصی از واژه "خویشتن " دارد. خودپندارهعموما به عنوان آگاهی فرد از ویژگی ها، صفات و محدودیت های شخصی تلقی شده و در واقع به چگونگی نگریستن فرد به خود بدون داشتن قضاوت شخصی یا هرگونه مقایسه ای با افراد دیگر گفته می شود(گالاهو و ازمون،2008). بر طبق نتایج مطالعات شرایط زیستی و کیفیت زندگی و نوع تجربیات فرد به تدریج خود پنداره را شکل می دهد. بنابراین دوره کودکی و نوجوانی مهمترین دوره رشد خود پنداره و توسعه دیدگاه مثبت نسبت به خویشتن است(اسلامی نسب ،1373). از دیدگاه هارتر (1981) خودپنداره در دو بعد نمود پیدا می کند: خودپنداره تحصیلی و خود پنداره غیر تحصیلی. خودپنداره تحصیلی مربوط به مباحث درسی مانند ریاضی و زبان انگلیسی است. خود پنداره غیر تحصیلی نیز مربوط به سطوح اجتماعی، عاطفی و بدنی تقسیم می شود. هرکدام از این سطوح نیز به نوبه خود دارای زیر مجموعه هایی می باشند. مثلا خود پنداره بدنی شامل ظاهر و توانایی هایی جسمانی و حرکتی است(مارش،1997) و به نگرش فرد نسبت به بدن خود اطلاق می شود (بهرام و شفیع زاده ،1383). بنابراین سطح تبحر کودک در مهارت های حرکتی و توانایی های جسمانی در بازی ها بر کیفیت رشد خود پنداره او بسیار اثر گذار است. بر طبق مدل رشد حرکتی گالاهو، مهارت های حرکتی بنیادی که در دوره کودکی از دو تا هفت سالگی قابلیت کامل شدن را دارند، زیربنای موفقیت کودک در بازی ها و مهارت های ورزشی هستند. این مهارت ها که به عنوان مهارت های حرکتی درشت یعنی مهارت هایی که مستلزم عمل عضلات بزرگ بدن می باشند نیز شناخته می شوند و شامل مهارت های حرکتی جا به جایی مثل دویدن و انواع پریدن و مهارت های حرکتی کنترل شی مثل پرتاب و گرفتن توپ هستند (گالاهو،2006). مطالعات نشان می دهد کودکانی که در این مهارت ها تبحر دارند، بیشتر از بازی و فعالیت جسمانی لذت می برند؛ بنابراین تحرک بیشتری هم دارند. به عبارت بهتر کودکی که خود را در انجام مهارت های حرکتی و ورزشی توانا احساس می کند، انگیزه بیشتری نیز برای مشارکت در بازی ها و رقابت های ورزشی دارد(مارش،2005). از نظر تئوری انگیزشی هارتر احساس فرد نسبت به توانایی های خود که به عنوان شایستگی درک شده مطرح می شود از متغیرهای زیر بنایی انگیزش و رشد خودپنداره و عزت نفس است، از این رو درک فرد از توانایی های جسمانی و حرکتی خود یا شایستگی حرکتی درک شدهمی تواند نقش تعیین کننده ای در انتخاب سبک زندگی فعال و غیر فعال داشته باشد(گالاهو و ازمون،2008). امروزه چاقی از جمله بیماری های قرن شناخته شده و همین معضل در چند دهه اخیر گریبان گیر کودکان و نوجوانان نیز شده است که تهدید کننده سلامت جسمانی و روانی جوامع آتی است (مولوانی، 2007). با توجه به اینکه یکی از دلایل چاقی بی تحرکی است و بر اساس آنچه که در بالا گفته شد می توان پیش بینی کرد که آموزش و رشد مهارت های حرکتی بنیادی می تواند از جمله راهکارهای پیشگیری و مقابله با چاقی در اثر افزایش انگیزه برای تحرک جسمانی باشد، با این حال برای درک بهتر از عوامل اثر گذار بر چاقی و ارتباط بین تبحر حرکتی، شایستگی حرکتی درک شده وچاقی نیاز به انجام تحقیقاتی در این حوزه در جامعه ما احساس می شود. به همین دلیل هدف این تحقیق ارزیابی رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده در دختران چاق و غیر چاق می باشد. بیان مسئله رشد حركتي در طول زندگي متغير است و تغييرات رواني – اجتماعي نيز با تغييرات رشد حركتي قابل مشاهده است(گالاهو،2006). مهمترین دوره رشد حرکتی در میان دوره های زندگی دوره کودکی است که مشخصه این دوره، رشد مداوم جسمانی، حرکتی، شناختی وعاطفی است(فاضل،1386). گالاهو، رشد حرکتی انسان را به چهار دوره تقسیم کرده است که یکی از این دوره ها، دوره حرکات بنیادی است. حرکات بنیادی در زمره حرکات درشت محسوب می شوند که شامل دو گروه مهارت های حرکتی کنترل شی ازجمله پرتاب، دریافت توپ و ضربه به توپ ومهارت های جابه جایی از جمله لی لی کردن، دویدن و پریدن می باشند (گالاهو و ازمون،2008). بر طبق مدل رشد حرکتی گالاهو، این مهارت ها ی حرکتی بنیادی در طی دوران کودکی تحت تاثیر بالیدگی جسمانی، آموزش وتمرین تکامل می یابند(پانی،2002). پانگرازی (2004) بیان می کند که یادگیری مهارت های حرکتی درشت در ابتدای کودکی ضروری است زیرا سنگ بنای مهارت های حرکتی پیچیده می باشند (رد ،2002). عقب ماندگی رشدی کودکان در این مهارت ها بر روی یادگیری مهارت های ورزش، موفقیت تحصیلی و کارکرد ذهنی و تعامل و سازگاری اجتماعی کودکان تاثیر می گذارد. همین عامل مانع از پیشرفت اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندی در کودکان خواهد شد (زارع زاده،1388). تا به امروز مطالعاتی که در مورد رابطه بین شایستگی حرکتی درك شده و رشد مهارت های حرکتی بنیادی صورت گرفته، نشان می دهد که شایستگی ادراك شده نقش بسزایی در انگیزه موفقیت و میزان مشارکت ورزشی کودکان دارد(شیخ،1389). مطالعه اولریخ (1987) نشان می دهد که تبحر کودکان در مهارت های حرکتی بنیادی که با عنوان شایستگی حرکتی واقعی اطلاق می شوند، با کیفیت خود پنداره و احساس شایستگی حرکتی کودکان در ارتباط است و اغلب کودکان به خاطر سطح پایین شایستگی ادراك شده یا واقعی خود، گرایش به سمت بی تحرکی جسمانی دارند(بهرام وشفیع زاده 1383). به طوري که مورگان و همکارانش(2008) نشان دادند، کودکانی که شایستگی حرکتی درك شده و واقعی بالاتري دارند (به عنوان مثال؛کودکانی که اعتقاد دارند در عملکرد ورزشی خوب هستند و مهارت هاي جدید ورزشی را زود یاد می گیرند)، داراي سطوح بالاتر فعالیت بدنی نسبت به کودکانی که شایستگی درك شده پایین تری دارند، هستند (بقالیان ،1383). کاتلین کیلاي(2010) از مطالعه درمورد کودکان پیش دبستانی و دبستانی متوجه شد، کودکانی که از سطح بالاي آمادگی جسمانی یعنی شایستگی حرکتی واقعی برخوردارند، کمتر دچار اضافه وزن یا چاقی می شوند(فاضل،1386). در سال های اخیر، اپیدمی چاقی در کودکان و نوجوانان یکی از مشکلات عمده بهداشتی در کشور های توسعه یافته و در حال توسعه است. محققان معتقدند که حداقل 10درصد کودکان سراسر دنیا دارای اضافه وزن یا چاقی هستند(کلیشاد،2007). چاقی یکی از نگرانی های متخصصین سلامت و ورزش است زیرا تخمین زده می شود در سال 2020 سه چهارم از کل مرگ ومیرها به علت بیماری های غیر واگیردار خواهد بود (شیلتون،2007). بنابراین احساس شایستگی حرکتی و تبحر در مهارت های حرکتی، یکی از واسطه های تشویق کودکان چاق به فعالیت جسمانی است (زارع زاده،1388). لذا ارزیابی پایین فرد از شایستگی جسمانی و حرکتی احتمالا به کاهش انگیزه های مشارکت ورزشی و فعالیت های جسمانی منجر می شود، در حالی که سطوح بالای شایستگی حرکتی ادراک شده احتمالا باعث تحریک کودک به مشارکت ورزشی می شود (فاضل ،1386). همچنین ریچارد جونس (2010) با مطالعه بر روی شایستگی حرکتی واقعی کودکان 5 تا10سال و والدین آنها نتیجه گرفت که والدین و کودکان چاق شایستگی حرکتی واقعی کمتری نسبت به والدین و کودکان نرمال دارند. از طرفی دیوید استودن (2008) متوجه شد کودکانی که تناسب اندام دارند ، اشتیاق بیشتری برای بهبود آمادگی جسمانی خود دارند (امیری،1383). استیل (2004)درطی مطالعه خود بر روی عوامل چاقی و کفایت حرکتی ادارک شده و واقعی کودکان به این نتیجه رسید، شایستگی ادراک شده و واقعی عامل مشترک مهمی در حفظ چاقی دوره کودکی می باشد وهمچنین، کودکانی که اضافه وزن دارند نسبت به همسالان خود با وزن متعادل از شایستگی حرکتی ادراک شده و واقعی جسمانی کمتری برخوردارند(گالاهو و ازمون،2008). درتضاد با این نتایج، فابریزو و همکارانش(2007) به مطالعه رابطه بین مهارت های حرکتی درشت و ترکیب بدن(BMI)روی دختران 4 تا 6 ساله پرداختند. این محققان نتیجه گیری کردند که عملکرد کودکان 4تا 6 ساله در مهارت های حرکتی درشت هیچ رابطه ای با BMI نداشته است. ضرورت و اهميت انجام تحقيق تمام تلاش ما انسان ها این است که یک زندگی سالم داشته باشیم. براي داشتن یک زندگی سالم علاوه براینکه وضعیت بدنی و فیزیولوژیکی مطلوب نیاز است، لازم است تا افراد از لحاظ روانی نیز داراي شرایط مساعد باشند(اسماعیل زاده،1391). درواقع عوامل روانی بسیاري در روند زندگی مؤثرند که پرداختن به آنها حائز اهمیت می باشد. مثلاً براي اینکه فرد بتواند از حداکثر ظرفیت بدنی و توانمندي هاي بالقوة خود بهره مند شود، می بایست از نگرشی مثبت به خود و محیط اطراف و انگیزه اي غنی، برخوردار باشد. زیرا مسئله خودپنداره از اساسی ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت فرد است(بقالیان ،1383). از طرفی خودپنداره در طول دوران کودکی آموخته می شود و زمانی که کاملا شکل گرفت، در برابر هر تغییري مقاومت می کند. در جامعه اي که اهمیت زیادی برای موفقیت در بازی ها و ورزش ها قائل هستند، منطقی است که تصور شود یکی از عناصر مهم خود پنداری افراد شایستگی یا شایستگی حرکتی باشد و این شایستگی نقش مهم در رشد عزت نفس دارد (گالاهو و ازمون، 2008). ویس و چامیلتون (1992) تحقیقاتی را در مورد نقش انگیزه در موفقیت و میزان مشارکت ورزشی کودکان انجام دادند. آن ها گزارش کردند که فعالیت بدنی می تواند رشدخودپنداره کودکان را افزایش داده یا محدودکند، چراکه فعالیت بدنی یک امر قابل توجه در زندگی آنهاست. شایستگی درفعالیت هاي بدنی ارزش زیادي براي دختران و پسران دارد و به همین خاطر، یک عامل ضروري در عزّت نفس کلی است(گالاهو، 2006). گراف و همکاران (2004 )گزارش کردند کودکان ماهر در مهارت حرکتی درشت فعالیت جسمانی و ورزشی بیشتری دارند (زارع زاده،1388). از طرفی شیوع چاقی در کودکان به سرعت در حال افزایش است وکم تحرکی و بی تحرکی در همه گروه های سنی جامعه مخصوصا کودکان رخنه کرده است، متخصصان در فکر یک چاره معقول جهت رفع چاقی و پیشگیری از بیماری های وابسته به آن، به واسطه برنامه های تربیت بدنی با کیفیت تاکید خاص دارند چون چاقی و اضافه وزن روی جنبه های مختلف زندگی ازجمله دستاوردهای تحصیلی، مهارت های اجتماعی و مهارت های حرکتی (درشت و ظریف ) اثر می گذارد(طالب زاده،1390). در نتیجه با توجه به این که شرکت خودانگیخته کودکان در فعالیت های جسمانی و بازی های فعال وابسته به تبحر آن ها در مهارت های حرکتی خصوصا حرکات بنیادی است، کودکانی که خود را در این مهارت ها ناموفق می دانند از جمله کودکان چاق، در این فعالیت ها شرکت نمی کنند(عسکری زاده،1388). بر همین اساس با مطالعه متغیرهای اثر گذار بر سطح فعالیت جسمانی می توان برای مداخله و برنامه ریزی آموزشی حرکتی جهت ارتقاء انگیزه برای داشتن فعالیت جسمانی در کودکان چاق اقدام کرد. از پیشینه تحقیق هم می توان چنین نتیجه گرفت که رشد مهارت های حرکتی بنیادی در احساس شایستگی و ایجاد انگیزش برای تحرک نقش مهمی دارد. لذایک معلم با شناخت چگونگی ارزیابی و ادراك این کودکان ازسطح فعالیت بدنی و حرکتی خود و همچنین با آگاهی از سطح واقعی فعالیت بدنی آنها، می تواند برنامه ریزي مفیدتري را در راستاي افزایش توان حرکتی آنان انجام دهد. بنابراین یکی از کاربردهای این مطالعه شناخت رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران چاق و غیرچاق می باشد. برای این منظور است که ضرورت مطالعه را می توان توجیه کرد. پیشینه تحقیق با بررسی رساله های تحصیلی در دوره دکتری و کارشناسی ارشد و اسناد و مدارک موجود و سایر منابع اطلاع رسانی، پژوهش مورد مطالعه در داخل کشور مشاهده نگردید و مطالعات خارجی نیز در این زمینه اندک بوده و دستیابی به مطالعات مشابه بیشتر میسر نبود. با این حال در این قسمت به منظور روشن ساختن پیشینه پژوهش، به نتایج تحقیقاتی که در گذشته در ارتباط نزدیک با موضوع تحقیق در داخل و خارج کشور اجراگردیده، اشاره شده است. حسن يزدانپناه (1370) تحقيقي تحت عنوان «مقايسه خودپنداره دانش‌آموزان ورزشكار و غيرورزشكار» انجام داد. آزمودني‌هاي اين تحقيق 200 دانش‌آموز پسر 19ـ16 ساله بودند،كه به طور تصادفي به دو گروه 100 نفري ورزشكار و غيرورزشكار تقسيم شدند.از این تحقیق به منظور بررسي ميزان خودپنداره آزمودني‌ها از آزمون شخصيتي كاليفرنيا استفاده شد. نتايج آزمون تي (t) براي دوگروه مستقل نشان دادكه تفاوت معني‌داري ميان خودپنداره دانش‌آموزان ورزشكار و غيرورزشكار وجود دارد، يعني ورزشكاران از خودپنداره بالاتر و باثبات‌تري برخوردارند. پريساصادقيان (1381) تحقيقي تحت عنوان «تعيين رابطة همبستگي بين خودپنداره بدني با منتخبي از عوامل آمادگي جسماني و سطح فعاليت بدني دانشجويان»انجام دادند. آزمودني‌هاي اين تحقيق 100 دختر دانشجو دانشگاه اصفهان با دامنه سني (25ـ19) بودند.كه درنيم سال تحصيلي دوم (80 ـ79) در واحد تربيت بدني ثبت نام كرده بودند. ابزاري كه براي جمع‌آوري اطلاعات در مورد متغير معيار خودپنداره بدني مورد استفاده قرار گرفت. پرسشنامه خودـ توصيفي بدني حاوي 24 سئوال بود كه از چهار خرده مقياس قدرت، استقامت، هماهنگي و انعطاف‌پذيري تشكيل شده بود. ابزاراندازه‌گيري متغير پيش‌گويی آمادگي جسماني و سطح فعاليت بدني به ترتيب چهارآزمون قدرت مشت كردن، توان هوازي، هماهنگي، نشستن و رساندن دست و پرسشنامه شاخص فعاليت بدني بود. فرشته بایگی و همکارانش(1384) در مطالعه ای"شیوع چاقی در دانش آموزان دبستانی شهر نیشابور" را بررسی کردند. در این مطالعه مقطعی 1471 دانش آموز 6 تا 12 ساله با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب کردند و برای بررسیBMI دانش آموزان از سه روش CDC،IOTF و مرجع ایرانی استفاده کردند. نتایج این تحقیق افزایش معنادار اضافه وزن و چاقی در بین دانش آموزان نیشابور نشان می دهد. فرشته افتخاری و همکارانش(1385) در مطالعه ای به تعیین اثر شرکت در کلاس های ورزشی تابستانی بر عوامل آمادگی جسمانی و حرکتی، ترکیب بدنی و خودپنداره بدنی دختران پرداختند.آزمودنی های این تحقیق 54 دانش آموز از پایگاه های تابستانی شهر تهران که در طول سال فعالیت منظم نداشتند، انتخاب شدند. این افراد در 8 هفته و با تعداد جلسات تمرینی و عملی 3 نوبت در هفته به فعالیت پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد که کلاس های ورزشی تابستانی با چنین الگویی که در این پایگاه ها اجرا می گردد اثری بر عوامل آمادگی جسمانی، حرکتی، ترکیب بدنی و خود پنداره بدنی ندارد. آذر مرادی و همکاران(1386) در تحقیقی تحت عنوان "مشکلات اجتماعی در کودکان چاق و اضافه وزن "انجام دادند. نمونه پژوهش300 نفر دانش آموز 7-11ساله بود که به طور طبقه ای تصادفی بر حسب BMI انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش چک لیست رفتاری کودک(CBCL) بود. نتایج نشان داد شیوع مشکلات اجتماعی بین کودکان چاق نسبتا زیاد می باشد و همچنین بین BMI با مشکلات اجتماعی همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد. میرحیدری و همکاران (1389)در تحقیقی به مقایسه و ارتباط بین عزت نفس و آمادگی جسمانی دانشجویان دختر و پسر واحد تربیت بدنی دانشگاه تهران پرداختند. شرکت کنندگان در این تحقیق109 دانشجوی دختر و 255دانشجوی پسر بودند. دراین تحقیق برای ارزیابی عزت نفس و آمادگی جسمانی از پرسشنامه کوپر اسمیت(حاوی 58 سوال که روایی و پایایی آن در داخل کشور تعیین شده) و نمره های آزمون پایان دوره واحد تربیت بدنی استفاده کردند. ضریب همبستگی پیرسون در این تحقیق نشان داد بین نمره های واحد تربیت بدنی عمومی و عزت نفس ارتباط معنی داری وجود ندارد. همچنین نتایج t مستقل نشان داد اختلاف معنی داری بین دختران و پسران وجود دارد. مارش و ردماين(1994) درتحقيق، به بررسي ارتباط بين آمادگي جسماني و همچنين خودپنداره بدنی پرداختند. دراين تحقيق كه باحضور 105 دختر و پسر 13 و 14 ساله انجام گرفت از پرسشنامه خودپنداره بدني 2 كه شامل خرده مقياس هاي استقامت، تعادل، انعطاف پذيري، قدرت، ظاهر بدن وتوانايي عمومي بدن بود، به همراه پنج آزمون آمادگي جسماني در مورد استقامت، تعادل، انعطاف پذيري، قدرت ايستا، قدرت انفجاري استفاده گرديد. يافته هاي تحقيق نشان دادندكه الف) ارتباط بين نمره كلي آمادگي جسماني و نمره كلي خودپنداره بدني آزمودني ها ارتباط بسيار بالايي(76/0r=)وجود دارد. ب) بين خرده مقياس هاي پرسشنامه خودپنداره بدني با عوامل آمادگي جسماني مشابه و همخوانی بالایی وجود دارد و از اين ميان درجه پيشگويي آزمون استقامت در مورد خرده مقياس استقامت از سايرين بيشتر بوده است. ج ) بين خرده مقياس ظاهربدن خودپنداره بدني و هيچ يك از آزمون هاي آمادگي جسماني رابطه معني داري وجود ندارد. درپايان محققين اظهار داشتند، افرادي كه آمادگي جسماني بالايي دارند، نگرش مثبت تري نسبت به توانايي هاي بدني خود دارند. بار ديگر مارش(1996) درتحقيقي به بررسي ارتباط بين آمادگي جسماني و خودپنداره بدني پرداخت. در اين تحقيق كه با حضور113پسر و79 دختر مقطع متوسطه انجام گرفت، درآن از پرسشنامه خود- توصيفي بدنی(PSDQ) كه شامل خرده مقياس قدرت، استقامت، انعطاف پذيري وتركيب بدن از مجموعي از ده خرده مقياس بود، به همراه آزمون هاي قدرت مشت كردن، دوي استقامتي PACER، نشستن و رساندن دست و درصدچربي 7 نقطه از بدن استفاده گرديد. يافته هاي تحقيق نشان دادند كه الف: ارتباط مستقيم و معني داري بين نمره كلي آمادگي جسماني و نمره كلي خودپنداره بدني آزمودني ها وجوددارد. ب: خرده مقياس هاي پرسشنامه خودپنداره بدني از رابطه همبستگي معني داري با اجزا آمادگي جسماني مشابه و همخوان برخوردار است. کیم تی تا (2004) به مطالعه رابطه بین شایستگی حرکتی حقیقی و شایستگی بدنی درک شده در کودکان کم توان ذهنی با درجه متوسط پرداخت. شرکت کنندگان در این تحقیق را 112 کودک 8 تا 11 سال شهر سئول تشکیل می دادند. برای ارزیابی شایستگی حرکتی حقیقی از آزمون حرکات درشت اولریخ - 2 و برای ارزیابی شایستگی بدنی درک شده از مقیاس تصویری ادراک شایستگی بدنی برای کودکان کم توان ذهنی(اولریخ و کلیر، 1990)استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که یک رابطه معنی داری بین شایستگی حرکتی درک شده و شایستگی بدنی درک شده در این کودکان وجود دارد. کتنسی و همکارانش (2007) در مطالعه ای با هدف تعیین رابطه بین مهارت های حرکتی درشت و BMI در 27 کودک با دامنه سنی 4-6 سال کودکان چاق و غیرچاق نشان دادند که رابطه ای بین اجرای مهارت های حرکتی و شاستگی حرکتی درک شده در گروه چاق و غیرچاق وجود ندارد. فابریزو و همکارانش(2007)به مطالعه رابطه بین مهارت های حرکتی درشت و ترکیب بدن(BMI)روی دختران 4 تا 6 ساله پرداخت. 27 کودک با میانگین سنی 64/5 مورد مطالعه قرار گرفتند. در این پژوهش برای سنجش مهارت های حرکتی ازآزمون رشدی (2-TGMD) و (KTK)استفاده کردند که نتا یج مشابهی را از هر دو تست بدست آمد. سپس رابطه بین رشد مهارت های حرکتی درشت را با BMI سنجیدند. نتایج نشان داد هیچ رابطه ای بین متغیر ها وجود ندارد. این محققان نتیجه گیری کردند که عملکرد بچه های 4تا 6 ساله در مهارت های حرکتی درشت هیچ رابطه ای با BMI نداشته است. یو کوریستن و همکارانش(2007) مطالعه ای را تحت عنوان توانایی های حرکتی و آمادگی جسمانی در بچه های چاق پرداخت. هدف از اجرای چنین تحقیقی تاثیر برنامه های مداوم و منظم برای درمان کودکان چاق بود. در این تحقیق از مرجع (FITOC) استفاده کردند که شامل ورزش های سازمان دهنده ترکیب بدن، رفتار درمانی و مشاوره ی تغذیه ای را شامل می شود. این تحقیق بر روی 19 کودک چاق در سنین 12-8 انجام شد. دوره درمانی خود را با یک پیش آزمون آغاز کردند سپس با گرفتن پس آزمون به اتمام رساندند. در این مطالعه میزان چربی بدن و توان هوازی ایروبیک کودکان سنجیده شد. نتایج نشان داد در این دوره میزان چربی بدن کاهش و توان هوازی ایروبیک بهبود یافته است. نتایج نشان می دهند علارغم بهبود توانایی حرکتی و ظرفیت هوازی با این حال توانایی حرکتی کودکان چاق از حد متوسط پایین تر است. گراوز دلبرت و همکارانش (2008) تحقیقی با هدف تعیین رابطه بین شایستگی بدنی درک شده و اجرای پیش دبستانی برای شرکت در این تحقیق انتخاب شدند. برای ارزیابی شایستگی حرکتی حقیقی و درک شده به ترتیب از آزمون حرکات درشت اولریخ نسخه 2 و نیمرخ خود ادراکی تصویری برای کودکان استفاده کردند. نتایج نشان داد که بچه ها تمایل دارند تا شایستگی درک شده بالاتری نسبت به شایستگی حرکتی حقیقی نشان بدهند. همچنین نمرات مرکب کل نشان داد کودکانی که میانگین اجرای مهارت های حرکتی آنها بالاتر است، می توانند شایستگی خود را با دقت بیشتری درک نمایند. ریچارد جانسون و همکارانش (2010)تحقیقی را تحت عنوان شایستگی حرکتی ادراک شده و واقعی بین کودکان چاق و نرمال انجام دادند. در این مطالعه به بررسی شایستگی ادراک شده و واقعی کودکان و ادراک والدین آنها از توانایی حرکتی پرداخت. آزمودنی ها در این تحقیق کودکان 9 تا 11 سال و والدینشان در 20 مدرسه ابتدایی در شهرNew south wales ، استرالیا بود. نتایج نشان داد، کودکان چاق و والدینشان کفایت بدنی درک شده و کفایت حرکتی واقعی کمتری نسبت به کودکان نرمال دارند و انگیزه کودکان برای شرکت در فعالیت بدنی به توانایی درک صحیح آنها و درک والدین آنها بستگی دارد. بریچ لجوینز (2010) در تحقیقی به بررسی تعیین رابطه ی بین شایستگی بدنی درک شده و شایستگی حرکتی واقعی کودکان چاق و نرمال پرداخت. تجزیه و تحلیل رگرسیون و همبستگی نشان داد که بین کفایت بدنی درک شده وکفایت حرکتی واقعی در کودکان چاق رابطه ای کمی وجود دارد. رابینسون لی(2011) نیز تحقیقی را با عنوان رابطه بین شایستگی بدنی درک شده و مهارت های حرکتی بنیادی در کودکان پیش دبستانی انجام داد. این تحقیق دارای دو هدف بود: هدف اول یافتن رابطه بین شایستگی بدنی درک شده و مهارت های حرکتی بنیادی در کودکان پیش دبستانی و هدف دوم تعیین اثر جنسیت بر روی شایستگی بدنی درک شده و مهارت های حرکتی بنیادی در این کودکان بود. نمونه های این تحقیق شامل 119 کودک با میانگین سنی 4 و انحراف استاندارد 0.55 بودند. برای ارزیابی مهارت های حرکتی بنیادی از آزمون حرکات درشت اولریخ نسخه 2 (TGMD-2)و همچنین از مقیاس تصویری ادراک لیاقت و پذیرش اجتماعی برای ارزیابی شایستگی بدنی درک شده استفاده شد. نتایج نشان داد که یک ارتباط متوسط و معنی داری بین شایستگی حرکتی درک شده و مهارت های حرکتی بنیادی وجود دارد. تفاوت های جنسیتی نیز نشان داد که پسران در اجرای مهارت های حرکتی ماهرترند و همچنین آنان از شایستگی بدنی درک شده بالاتری نسبت به دختران برخوردار هستند. اهداف تحقیق هدف کلی تحقیق حاضر " رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران چاق و غیرچاق 10سال "می باشد. 1.توصیف رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران چاق و غیرچاق10سال. 2. رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران چاق 10 سال. 3. رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران غیر چاق 10 سال 4. مقایسه شایستگی حرکتی درک شده بین دختران چاق و غیر چاق 10 سال . 5. مقایسه رشد مهارت های حرکتی بنیادی بین دختران چاق و غیر چاق 10 سال. سؤالات تحقیق آیا بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده در دختران چاق وغیر چاق ارتباط وجود دارد؟ آیا بین دختران چاق و غیر چاق در میزان شایستگی حرکتی درک شده و رشد مهارت های حرکتی بنیادی تفاوت معنی داری وجود دارد؟ فرضيه های تحقیق 1. بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران چاق رابطه معنی داری وجود دارد. 2. بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی و شایستگی حرکتی درک شده دختران غیر چاق رابطه معنی داری وجود دارد. 3.بین شایستگی حرکتی درک شده دردختران چاق و غیر چاق تفاوت معنی داری وجود دارد . 4.بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی در دختران چاق و غیر چاق تفاوت معنی داری وجود دارد . روش تحقیق روش تحقیق از نوع همبستگی و از نظر هدف کاربردي می باشد. جامعه آماري تحقیق حاضر را دختران 10 سال دانش آموز مقطع ابتدایی شهر سیرجان در سال تحصیلی 1390- 1391 تشکیل می دهند که در مجموع 2000 نفر میباشند. با در نظر گرفتن توضیحات بالا و حجم نمونه در تحقیقات گذشته و توصیه های کتب روش تحقیق حداقل حجم نمونه برای تحقیقات همبستگی را 50 نفر ضروری دانستند (دلاور،1382)، در این مطالعه برای هر یک از گروه های چاق و غیر چاق 60 نفر انتخاب خواهند شد.با توجه به امکانات و همکاری مدیران و معلمان مدارس ابتدایی شهر سیرجان تعداد 120 دانش آموز به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب میشوند. برنامه زمانبندی شده انجام پایان نامه: ردیفمراحل انجام پژوهشمدت زمان لازم بر حسب ماهتاریخ شروع این مرحلهتاریخ اتمام این مرحله1 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT      2 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT      3 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT      4 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT      5 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT      6 FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       FORMTEXT       تاریخ احتمالی دفاع از پایان نامه: FORMTEXT       منابع اسلامی نسب، علی (1373). روانشناسی اعتماد به نفس. انتشارات مهرداد، ص ص 70-86 . اسماعیل زاده، مجید (1391). مقایسه شایستگی حرکتی درک شده و شایستگی حرکتی واقعی بین دختران و پسران 8 تا10 سال. کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید باهنر کرمان. بقالیان، معصومه (1383). مقايسه جنسيت درخودپنداره بدني دانش‌آموزان منطقه 15 تهران و بررسي رابطه آن با سن، سطح فعاليت، پيشرفت تحصيلي، وضعيت اجتماعي اقتصادي آنان. پایان نامه دوره کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم تهران. بهرام،عباس؛ شفیع زاده، محسن (1383). تعیین اعتبار و پایایی پرسشنامه خودپنداره و بررسی عوامل موثر بر آن دانش آموزان مقاطع مختلف شهر تهران. انتشارات وزارت علوم و تحقیقات، شماره2، ص ص 45-51 . زارع زاده، مهشید (1388). هنجار سازی و تعیین پایایی و روایی آزمون رشد حرکتی درشت برای کودکان 3 تا 11سال تهران. رساله دکتری رفتارحرکتی، دانشگاه تهران. طالب زاده، محسن؛ ابوالقاسمی، محمود(1390). بررسی روابط ساختاری خودپنداره، یادگیری خودتنظیمی وموفقیت تحصیلی دانشجویان. مجله روش ها ومدل ها روانشناختی، شماره4، ص ص65-79 . عسکری زاده، حسن؛ بنی اسد، حسن (1388).کودکان، طبیعت و زمین بازی. انتشارات آفریدگار قلم، ص ص 50-63. فاضل، الهام (1386). تعیین رابطه بین ترکیب بدنی، تیپ بدن و سطح فعالیت بدنی با رشد الگوهای حرکتی بنیادی دختران 3 تا6 سال شهرتهران. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم تهران. یزدان پناه، حسن(1370). بررسی و مقایسه خودپنداره دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار،پایان نامه کارشناسی ارشد، تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران. Fabrizio Zadonadi Catenassi, Inara Marques, Carina Barbiero Bastos, Luciano Basso,Enio RicardoVaz Ronque and Aline Mendes Gerage.(2007).Relationship between body mass index and gross motor skill in four to six year-old children. Journal of Human Movement Studies ;6:211-26. Gallahue, D.L. & Ozmun, J.C. (2006). Understanding motor development: Infant, children, adolescent, adult. 6th ed. McGraw-Hill International Edition. Gheiratmand ,G.(2008) . thinness ,over weight and obesity in anational sample of Iranian children and adolescents ,CASPIAN STUDY. Kelishadia, R.Ardalan G. Gheiratmand,R.Gouyamm, R.(2007). Association of physical activity and dietary behavioure in relation of the body mass index in anational sample of Iranian children and adolesconts.Bull word health organ,85(1),19-26. Kim,T.T.(2003).Perceived physical and actual motor competence in Korean children with mild mental retardation:Relationship to age, gender, and parental physical activity,A Dissertation submitted to the faculty Michigan State University, 174. Marsh.H.W.(1997). The measure of physical self-concept acomtract validation approach .Ink.R fox(ED), the physical self- form modivation to well-being, Human kinetics publisher;112-128 Payne, V.G., & Issacs, L.D. (2002). Human motor development. 5th ed.McGraw-Hill. New York, NY. Robinson LE.(2010).The relationship between perceived physical competence and fundamental motor skill in preschool children. Department of Kinesiology.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته