مبانی نظری وپیشینه تحقیق الگوی بهینه کشت (docx) 41 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 41 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق الگوی بهینه کشت
فصل دوم
ضرورت انجام مطالعه
جهت مدیریت صحیح واحد کشاورزی، استفاده بهینه از منابع محدود و در نتیجه تعیین الگوی بهینه کشت دارای اهمیت بسزایی است.
برنامه ریزی و تصمیم گیری برای واحد کشاورزی در شرایط عدم قطعیت صورت می گیرد در نتیجه لحاظ نمودن ریسک در مدل های برنامه ریزی سیستمهای کشاورزی ضروری به نظر می گیرد.
تولید کشاورزی ماهیتاً فعالیتی ریسکی است و کشاورزان به طور کلی در پی حداکثر کردن سود هستند .
با توجه به اینکه محصول زیادی کشت می شود به نظر می رسد هر شهری محصولاتی را کشت کند که در آن مزیت بیشتری وجود دارد و نیاز به نهاده های کمتری از جمله آب، نیروی کار و سرمایه است تولید نماید.
فرضیات تحقیق
الگوی کشت موجود در بخش زراعی منطقه مورد مطالعه یک الگوی بهینه نیست.
منابع موجود شامل آب، زمین، نیروی کار و سایر منابع به طور بهینه تخصیص نیافته اند.
اهداف تحقیق
تعیین الگوی بهینه کشت با در نظر گرفتن ریسک سود بهره برداران
بررسی اثر ریسک بر الگوی کشت کشاورزان
مقایسة الگوی کشت فعلی با الگوی بهینه کشت با و بدون در نظر گرفتن ریسک
فصل سوم
پیشینه تحقیق
آدسينا و همکاران در سال 2002 در منطقه ساوانا در آفریقا به منظور ارزیابی ریسک، برنامه ریزی ساده ریسکی را به کار بردند تا آثار ریسکی قیمت و عملکرد را بر درآمد کشاورزان خرده پا در منطقه تعیین کند. این مطالعه نشان داده است که با در نظر گرفتن ریسک قیمت و عملکرد، احتمال افزایش درآمد کشاورزان وجود دارد.
محمودی و صبوحی (1386) در مطالعه خود به بررسی تأثیر ریسک بر انتخاب الگوی کشت بهینه محصولات زراعی روستای جابان شهرستان دماوند پرداختند.
با توجه به اینکه نوسانات قیمت محصول و نهاده ها (ریسک قیمتی) و نوسانات مربوط به عملکرد (ریسک عملکرد) همگی به درآمد منتقل می شود در این مطالعه نوسانات درآمد به عنوان شاخص ریسک در نظر گرفته شد.
داده های مربوط به هزینه و درآمد با استفاده از اطلاعاتی که سالانه توسط جهاد کشاورزی منطقه تدوین می شود تهیه شده است.
محصولات مورد بررسی گندم آبی، جو آبی، سیب زمینی، خیار و لوبیا می باشد.
هزینه تولید در زیر بخش زراعت به طور کلی شامل هزینه تأمین نهاد های مصرفی، هزینه سالانه ماشین آلات و هزینه نیروی کار می باشد که در مراحل مختلف کشت محصول شامل کاشت، داشت و برداشت تأمین می شود.
ضمناً نهادهای مصرفی شامل بذر، انواع سم، انواع کود شیمیایی (شامل کود فسفات، کود اوره، کود میکرو و کود پتاس)، کودهای دامی و سایر ملزومات مصرفی مانند کیسه پلاستیکی، گونی و جعبه می باشد.
در تحقیق فوق الگوی بهینه کشت منطقه در دو حالت مورد بررسی قرار گرفته است:
در حالت اول با استفاده از تکنیک برنامه ریزی خطی (Linear programing) و در حالت دوم با منظور کردن ریسک مربوط به درآمد که خود، ریسک عملکرد و ریسک قیمت را تحت پوشش قرار می دهد و استفاده از مدل برنامه ریزی درجه دوم (Quadratic programing) الگوی بهینه کشت تخمین زده شده است و از نرم افزار QSB استفاده شده است.
تابع هدف در بر گیرنده سود ناخالص هر یک از فعالیت های فوق می باشد که حداکثر کردن آن هدف اصلی می باشد.
محدودیت ها شامل:
محدودیت زمین آبی
محدودیت آب
محدودیت حداکثر سطح زیر کشت
محدودیت سرمایه عملیاتی
محدودیت نیروی کار
محدودیت خود مصرفی
نتایج حاکی از آن است که الگوی کشت بهینه مزرعه نسبت به تغییرات ریسک واکنش نشان می دهد این مسأله به ویژه در مورد محصولات لوبیا و سیب زمینی در کشت بهاره قابل مشاهده است ولی ترجیحات ریسک زارعین در الگوی کشت گندم تأثیر قابل ملاحظه ای ندارد در سطوح پایین تر درآمد، کشاورزان بیشتر به کشت سیب زمینی که در سالهای اخیر وضعیت بازار مناسبی داشته تمایل دارند این حاکی از عدم توجه به سودآوری بالای کشت لوبیا به دلیل پر ریسک بودن محصول است در حالی که می توان با توسعه کشت ارقام پر محصول سیب زمینی از قبیل آگریا، که هم اکنون در برخی دهستان های منطقه کشت می شود درآمد مورد انتظار مطلوب را با صرف هزینه کمتر به دست آورد ضمن آنکه با اتخاذ تصمیمات مناسب از قبیل جلو انداختن تاریخ کشت لوبیا در صورت امکان از ضایعات محصول در دورۀ برداشت و خرمن کوبی جلوگیری نموده و بخشی از هزینه صرفه جویی شده در کشت سیب زمینی را به کشت لوبیا اختصاص داد.
همچنین با توجه به نتایج بدست آمده با بررسی شرایط اقلیمی و دسترسی به بازار منطقه به نظر می رسد به طور کلی بهتر است کشت محصولات جالیزی به ویژه خیار که هزینه نهاده ای بسیاری را در پی دارد کاهش یافته و با در نظر گرفتن ملاحظات مربوط به عرضه و تقاضا، به سمت کشت سایر محصولات از قبیل لوبیا چیتی و به ویژه سیب زمینی که در سالهای اخیر بازار خوبی را در اختیار داشته هدایت شود.
همچنین بهتر است با توجه به بارندگی های منطقه در فصل سرد کشت گندم به سمت کشت دیم هدایت شده و با اتخاذ شیوه های مناسب ذخیره سازی، از آب صرفه جویی شده در فصل گرم و کشت بهاره جهت افزایش عملکرد محصول و رفع محدودیت آب استفاده کرد.
بلت و همکاران (1993) دربارة کارایی کشاورزان اتیوپی در مقیاس کوچک بر این باورند که با تخصیص منابع به صورت مطلوب و بهینه به بهبود امکانات تولید و درآمد کمک کرد.
در این بررسی از ابزارهای تحلیلی برنامه ریزی خطی (Linear Programing) و روش موتاد (MOTAD) استفاده شد و نتایج نشان داد که اساس افزایش درآمد خالص نقدی مزارع در راستای تخصیص کارایی منابع موجود به همراه به کارگیری فن آوری نوین امکان پذیر است از سوی دیگر زارعان کوچک با تخصیص بهینه منابع نه تنها به افزایش درآمد نقدی خود کمک می کنند بلکه می توانند سبب کاهش ریسک شوند.
شاه ولی و ترکمانی (1384) هدف از انجام این تحقیق تعیین الگوی بهینه فعالیت های زراعی شهرستان مرودشت با استفاده از انواع روش های برنامه ریزی از جمله برنامه ریزی خطی ساده، مدلسازی ایجاد گزینه ها، موتاد، تارگت موتاد، برنامه ریزی هدف و نهایتاً برنامه ریزی تلفیقی هدف و تارگت موتاد و مقایسۀ این مدل ها با روش برنامه ریزی خطی می باشد آمار و اطلاعات مورد نیاز این تحقیق به وسیله مصاحبه با 60 بهره بردار در شهرستان مرودشت و آمار سری زمانی مورد نیاز در این تحقیق از طریق آمار نامه های کشاورزی استان فارس جمع آوری شده است.
واحد نماینده منطقه واحدی 25 هکتاری بوده که در آن محصولات گندم، جو، ذرت دانه ای، چغندرقند و گوجه فرنگی کشت شده است و حداقل 10% به صورت آیش رها می شود همچنین در این تحقیق سناریوهای مختلفی جهت کشت محصولات با استفاده از مدل تلفیقی تارگت موتاد و برنامه ریزی هدف (ترتیبی) بررسی شده اند و در نهایت الگوهای به دست آمده با الگوی تعیین شده از روش برنامه ریزی هدف (ترتیبی) مقایسه شده اند متغیرهای تقسیم در این بخش شامل رشته فعالیت های گندم، جو، ذرت دانه ای، چغندرقند و گوجه فرنگی می باشد.
محدودیت ها شامل:
محدودیت زمین
محدودیت کاشت حداقل 5 هکتار گندم با توجه به تضمینی بودن قیمت گندم
محدودیت آیش حداقل 10%
محدودیت آب در فصول مختلف
محدودیت نیروی کار در فصول مختلف می باشد
نتایج نشان می دهند که در بالاترین ریسک ممکن الگوی بهینه تمامی روش ها یکسان می باشند لازم به ذکر است که در تمامی این الگوها محصول گوجه فرنگی به دلیل نیاز فراوان به آب در فصل های بحرانی بهار و تابستان از الگو حذف شده است.
برینک و مک کارل مطالعه ای در زمینه تفاوت کشاورزان در مبادله میان ریسک و بازده مورد انتظار و اینکه آیا در نظر گرفتن ریسک در مدل به پیش بینی رفتار واقعی در انتخاب الگوی کشت کمک می کند یا خیر، انجام دادند آنها به این منظور از مدل موتاد استفاده کردند امکان مبادله میان ریسک و بازده مورد انتظار از طریق مطلوبیت میسر شد به منظور تحقق هدفهای بررسی، مدل برنامه ریزی موتاد برای تک تک کشاورزان (38 نفر) و کل آنها به عنوان یک گروه، ساخته شد برای اجزای ریسک آمیز مدل، یک سری 24 ساله از بازده ناخالص محصولات برای بخش مرکزی ایالت ایندیانا، نتایج آزمایشهای زراعی، و آمارهای قیمت محلی، ساخته و فرض شد که این اطلاعات برای همه واحدهای مورد مطالعه یکسان و مشترک است . ضریب ریسک گریزی حاصل در این تحقیق به دلیل تفاوتهای موجود در مدلسازی توأم با ریسک و مسائل دیگری از این دست، بسیار کمتر از مقدار به دست آمده در مطالعات قبلی (5/0-2) و به عبارتی غیر قابل مقایسه با آنهاست و لذا نمی توان از آن چشم پوشی کرد نتیجه آنکه ریسک گریزی ممکن است از فاکتورهای مهم در انتخاب کشت محصولات در گروه مورد مطالعه به شمار نیاید.
شیام و چوهان (1992) در مطالعه تخصیص بر اساس الگوی برنامه ریزی کشت بهینه بر روی زمینهای کانال گولاوار هندوستان، از روش برنامه ریزی ریاضی برای بیشینه کردن بازده خالص کل در راستای تخصیص نواحی زیر کشت فعالیت های زراعی، استفاده کردند.
در این بررسی، ساعات جاری شدن آب در کانال اصلی، ظرفیت حمل کانالها، تناوب زراعی، نواحی کشت در دسترس ومقدار آب. در مدل در نظر گرفته شد. نتایج این مطالعه نشان داد که در مقایسه با الگوی موجود و سطح درآمدها، به کارگیری الگوی کشت بهینه می تواند 10 درصد بازده خالص کل را افزایش دهد.
حسن شاهی (1385) با توجه به تأثیر ریسک ناشی از عوامل جوی و اقتصادی بر تصمیم گیری های زراعی در تعیین الگوی کشت در ارسنجان که باعث کاهش 45 درصدی کارایی کشاورزان شده است. در مطالعه خود با استفاده از روش موتاد – پیشرفته و موتاد – هدف، الگوی زراعی توأم با ریسک را برای منطقه مذکور ارائه نموده است.
داده های این تحقیق مربوط به بخش کشاورزی و دورۀ مورد مطالعه 6 سال از سال 1378 تا 1383 و منطقه مورد بررسی شهرستان ارسنجان می باشد.
نتایج تحقیقات انجام شده در شهرستان ارسنجان حاکی از ریسک گریز بودن زمین داران بزرگ و ریسک پذیر بودن کشاورزان خرده پاست.
روش تحقیق، حداکثر کردن سود در شرایط مخاطره است.
محدودیت ها شامل:
محدودیت زمین (هکتار)
محدودیت نیروی کار (نفر- ساعت)
محدودیت کود (کیلوگرم)
محدودیت تراکتور(ساعت)
محدودیت کمباین (ساعت)
محدودیت آب (لیتر)
محدودیت سرمایه (ریال)
محدودیت سطح زیر کشت گوجه فرنگی
محصولات شامل گندم، جو، ذرت، چغندرقند، آفتابگردان و گوجه فرنگی می باشد.
داده های مورد بررسی در این تحقیق از حدود 24 هزار هکتار مزارع کشاورزی شهرستان ارسنجان و حدود 140 مزرعه نمونه و اطلاعات موجود در مدیریت کشاورزی شهرستان ارسنجان و شیراز جمع آوری شده است.
روش نمونه گیری به این صورت بوده است که مزارع بر اساس ویژگی های طبیعی به 2 دسته بزرگ (مساحت بیش از 5 هکتار) و کوچک (مساحت کمتر از 5 هکتار) تقسیم شده اند.
نتایج نشان می دهد که با تغییر پارامتر ضریب ریسک، ضمن ثابت ماندن سود ناخالص و ریسک درآمدی، ترکیب کشت تغییر می کند.
در این باره ذرت و گوجه فرنگی بیش از همه از تغییر ضریب ریسک متأثر می شوند.
همچنین مدل موتاد – پیشرفته نسبت به مدل موتاد – هدف الگوهای زراعی با ریسک کمتر ارائه می دهد.
مورث یان جایا و سی روهی به منظور به دست آوردن مجموعه طرحهای زراعی کارا برای مزارع نماینده در بخش بی چاپور هند، از مدل موتاد استفاده کردند گفته می شود در این منطقه به دلیل نامنظم بودن و نامطمئن بودن بارندگی، دو عامل عملکرد پائین و متغیر محصولات زراعی و نیز نوسانهای قیمت، از موارد مهم بی ثباتی درآمد مزرعه در منطقه هستند اطلاعات مربوط به پارامترهای ریسک آمیزمدل برای 17 سال زراعی از مأموران آمار و گزارشهای سالانه مرکز تحقیقت کشاورزی بی چاپور جمع آوری شد آنها در قسمت نتایج تحقیق بیشتر به محدودیتهای افزایش تولید و اثرات رفع آنها اشاره کردند و از آثار ریسک و رفتار ریسک گریزی کشاورزان چیزی به میان نیاوردند.
فلسفیان و ترکمانی (1382) به منظور تعیین الگوی کشت ترکیب بهینه فعالیت های زراعی و باغی در شهرستان مرند از مدل های موتاد و موتاد هدف استفاده نمودند.
محصولات مورد مطالعه شامل گندم، جو، آفتابگردان، گوجه فرنگی، سیب درجه 1، سیب درجه 2، هلو، زردآلو و آلو می باشد که برای هفت سال انجام شده است.
اهداف تحقیق آنان عبارتند از:
بررسی اثر ریسک بر الگوی کشت کشاورزان
تعیین الگوی بهینه کشت با در نظر گرفتن ریسک درآمدی بهره برداران
مقایسۀ الگوی کشت فعلی با الگوی بهینه کشت با و بدون در نظر گرفتن ریسک ابتدا روش موتاد و تارگت موتاد اعمال شده سپس جهت دخالت دادن فعالیت های باغی به مسأله تنزیل و ارزش زمانی پول توجه شده است. داده ها با به کارگیری روش نمونه گیری و انتخاب بهره برداران نمونه و با استفاده از آمارهای ثبت شده مدیریت کشاورزی شهرستان مرند و سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان به دست آمده است
مقایسه نتایج حاصل از موتاد، تارگت موتاد و برنامه ریزی خطی ساده نشان داد که:
افزایش درآمد مورد انتظاری در مدل موتاد (با افزایش حداقل ریسک) موجب می گردد که الگوی کشت به سمت کشت هلو، سیب و زردآلو هدایت گردد از طرف دیگر با افزایش سطح درآمد هدف در مدل موتاد هدف، سطح زیر کشت آفتابگردان و گوجه فرنگی کاهش یافته ولی سطح زیر کشت سیب و هلو افزایش یافته است. تحلیل نتایج نشان می دهد که محصول هلو دارای بالاترین سطح ریسک می باشد.
در نهایت نتایج هر سه الگو نشان داد که تحت شرایط بالاترین ریسک درآمدی نتایج یکسانی از هر 3 الگو حاصل می گردد.
کلاتی (1380) در پژوهش خود نشان داد که الگوهای برنامه ریزی ریسکی همچون موتاد، تارگت موتاد، میانگین نیمه واریانس و میانگین مربعات انحرافات جزئی در واقع گشتاورهای مراتب مختلفی از حالت تعمیم یافته نابرابری چی بی شف است.
در این پژوهش همچنین الگوی میانگین مطلق انحرافات جزئی (Mean pad) در چارچوب الگوی برنامه ریزی چند هدفی (Mop) معرفی و میزان زیان برخاسته از هر الگوی کشت نیز با بهره گیری از معیار ریسک به دست آمده و نابرابری چی بی شف محاسبه شده است آمار و اطلاعات مورد نیاز از راه مطالعه پیمایشی و تکمیل پرسشنامه از برخی مزارع منطقه زرقان استان فارس فراهم آمده و آمار و اطلاعات سری زمانی مربوط به در آمد و هزینه کشت محصولات نیز از سازمان کشاورزی استان فارس و نشریه های آماری وزارت کشاورزی استخراج شده است.
و با بهره گیری از رابطه چی بی شف، میزان ریسک هر یک از الگوها تعیین شده است اساس کار الگوی Mean pad ترکیب الگوی موتاد هدف و نابرابری آتوود است در الگوی Mean pad تحلیل ریسک – بازده بر اساس 2 معیار ارزش انتظاری و احتمال زیان یا PAD مربوط به آن انجام می گیرد.
توابع هدف شامل: هدف اول حداکثر کردن بازده انتظاری همه رشته فعالیت ها ست. هدف دوم حداقل کردن انحرافات منفی یا PAD از یک سطح مشخص t به شمار می آید.
محدودیت ها شامل:
محدودیت زمین
محدودیت نیروی کار
محدودیت سرمایه
محدودیت آب
محدودیت انحراف بازده کل از t در هر سال
در پایان نیز برای 2 محصول گندم و جو آبی محدودیت خود مصرفی در سطح 5/0 هکتار در نظر گرفته شد.
محصولات شامل پیاز، سیب زمینی، ذرت دانه ای، جو و گندم می باشد که برای 5 سال مشخص شده است.
نتایج به دست آمده نشان می دهد که به طور کلی افزایش پارامترهای الگو موجب جایگزین شدن محصولات با درآمد ناخالص و نوسانهای قیمت بیشتر (مانند پیاز) به جای محصولات دارای بازده ناخالص و نوسانهای قیمت کمتر شده است.
مک نیو تأثیر تناوب زراعی در کاهش ریسک را بررسی کرد نتایج مطالعه وی نشان داد تنوع محصولات جدید در تناوب الزاماً باعث کاهش ریسک قیمت نخواهد شد و حتی ممکن است موجب افزایش آن نیز می شود زیرا میزان قابلیت محصولات مختلف جهت کاهش ریسک قیمت به همبستگی قیمت این محصولات نسبت به یکدیگر بستگی دارد در این تحقیق برای محاسبه ریسک قیمت از ضریب تغییرات (C.V) استفاده شد. به این ترتیب میزان ریسک قیمت برای محصولات مختلف در طول دوره 1992 تا 2000 محاسبه و با یکدیگر مقایسه گردید. نتایج این تحقیق نشان داد نخود فرنگی دیم بیشترین و زعفران کمترین میزان ریسک را دارد.
کهنسال و محمدیان (1386) در مطالعه خود ضمن تحلیل نظریه مدل برنامه ریزی آرمانی فازی، کاربرد آن را بهینه سازی الگوی کشت مزرعه دانشگاه فردوسی نشان دادند.
داده های مورد استفاده در این مطالعه مربوطه به سال 85-1384 مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد و نرم افزار مورد استفاده Win Qsb می باشد.
اهداف مختلف مدیر واحد زراعی در این مطالعه به صورت زیر در نظر گرفته شده است شامل:
حداکثر کردن بازده برنامه ای
حداقل کردن هزینه های جاری تولید و حداکثر کردن اشتغال
حداقل کردن استفاده از کودهای شیمیایی از ته و فسفاته و به کارگیری ماشین آلات
حداکثر کردن اهداف تولیدی
محدودیت ها هم شامل محدودیت زمین، آب و محدودیت آخر مربوط به حداکثر تغییر در الگوی کشت موجود است که حداکثر به اندازۀ 30% می تواند تغییر کند.
در مدل طراحی شده با در نظر گرفتن مجموعه ای از اهداف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی سعی در بهینه سازی الگوی کشت در مزرعه مورد نظر با استفاده از مدل برنامه ریزی آرمانی فازی شده است.
نتایج حاکی از آن نشان می دهد که با ایجاد انعطاف در ضرایب مدل که ناشی از بی دقتی در اطلاعات است با نگرش و تفکر فازی، این بی دقتی تا حد زیادی برطرف می شود و شرایط الگوی کشت به طور نسبی بهبود می یابد و از منابع و داده ها به نحو مطلوب تری استفاده می شود.
چیذری و قاسمی (1384) الگوی برنامه ریزی امکانی با هدف تعیین الگوی بهینه تولید محصولات زراعی را مورد بررسی قرار داده اند.
در تحقیق خود با توجه به نقش و جایگاه استان فارس در تولید محصولات زراعی در کشور و محسوس بودن نبود قطعیتهای موجود به خصوص در شمال این استان، با استفاده از ترکیبی از داده های مقطع عرضی و سری زمانی جمع آوری شده از سطح حدود 10 هزار هکتار از اراضی آبی شمال استان فارس طی سال های 1375-1381 اقدام به طراحی و حل مدل های برنامه ریزی امکانی نموده اند.
فرض اساسی تحقیق حاضر این است که کاهش نبود قطعیتهای موجود در منطقه، موجب افزایش سود ناخالص کشاورزان منطقه می شود و همچنین علاوه بر کاهش میزان مخاطره، امکان دستیابی کشاورزان منطقه را به سود بالاتر از حد ممکن نیز کاهش می دهد تابع هدف شامل حداکثرسازی سود ناخالص در واحد سطح است و با توجه به نبود قطعیت قیمت محصولات، عملکرد و هزینه نهادهای مورد استفاده در واحد سطح به صورت دامنه ای از اعداد فازی مثلثی در نظر گرفته می شود.
محدودیت ها شامل:
محدودیت منابع آبی
محدودیت مکانیزاسیون
محدودیت نیروی کار
محدودیت سرمایه
محدودیت زمین
محصولات مورد مطالعه شامل گندم، جو، چغندرقند، سیب زمینی، لوبیا چیتی، لوبیا قرمز، نخود و عدس می باشد.
تحقیق شامل 5 مدل برنامه ریزی امکان می باشد:
مدل شماره 1- مدل با فرض وجود نبود قطعیت کامل در ضرایب بهره وری، ضرایب فنی و منابع
مدل شماره 2- مدل با فرض کاهش 25 درصدی نبود قطعیت نسبت به مدل اول
مدل شماره 3- مدل با فرض کاهش 50 درصدی نبود قطعیت نسبت به مدل اول
مدل شماره 4- مدل با فرض کاهش 75 درصدی نبود قطعیت نسبت به مدل اول
مدل شماره 5- مدل با فرض کاهش 100 درصدی نبود قطعیت نسبت به مدل اول
نتایج نشان می دهد که با افزایش میزان قطعیت، سود ممکن افزایش می یابد به طوری که کل سود ناخالص از 5/27 میلیارد ریال مدل شمارۀ 1 (مدل با فرض نبود قطعیت کامل) به 1/45 میلیارد ریال در مدل شمارۀ 5 (مدل با فرض قطعیت کامل) افزایش می یابد همچنین امکان کاهش سود ناخالص از 8/23 میلیارد ریال در مدل شمارۀ 1 به صفر در مدل شمارۀ 5 کاهش می یابد اما از طرف دیگر با توجه به 2 جنبه مثبت و منفی ریسک ، امکان دسترسی کشاورزان به سود بیشتر نیز همزمان با کاهش نبود قطعیت، کاسته می شود همچنین با افزایش میزان قطعیت، سطح زیر کشت محصولات زراعی نیز افزایش می یابد به طوری که کل سطح زیر کشت از 8241 هکتار در مدل شمارۀ 1 به 8626 هکتار در مدل شمارۀ 5 می رسد.
این افزایش عمدتاً به دلیل قطعی شدن منابع مورد استفاده در تولید محصولات زراعی است.
نتایج همچنین تفاوت معنی دار سطوح زیر کشت محصولات سیب زمینی، لوبیا چیتی، لوبیا قرمز و نخود را در مدل قطعی (مدل شمارۀ 5) و سایر مدل ها (مدل های غیر قطعی) نشان می دهد این موضوع بیشتر به دلیل نبود قطعیت موجود در قیمت این محصولات است.
ثبات سطوح زیر کشت محصولات گندم، چغندرقند و عدس نیز به دلیل در نظر گرفتن محدودیت های حداقل سطح زیر کشت این محصولات طی سالهای اخیر است.
اسدپور و همکاران (1384) در تحقیق خود نظریه و کاربرد مدل برنامه ریزی خطی آرمانی فازی را در بهینه سازی الگوی کشت با در نظر گرفتن هدف های مختلف مورد توجه قرار دادند.
هدف اصلی این تحقیق مطالعه اقتصادی سیاست های کمی تولید در بخش زراعی یکی از دشت های جلگه ای زیر حوضه هراز در استان مازندران است که در این مقاله سعی شده است طراحی الگوی بهینه کشت و سیاستگذاری در استفاده بهینه از منابع با استفاده از 2 رویکرد قطعی و فازی و با بهره گیری از مدل برنامه ریزی آرمانی انجام شود.
آرمان ها شامل:
آرمان به کارگیری زمین
معادلات آرمانی تولید
معادلات آرمانی نسبت های تولید
آرمان مصرف آب
آرمان به کارگیری نیروی کار
آرمان ساعات کار ماشین آلات
آرمان سرمایه گذاری نقدی
آرمان ارزش بازاری کل (سود ناخالص)
محصولات شامل برنج خزر، برنج طارم، سویای بهاره، ذرت دانه ای، گندم پاییزه، ذرت علوفه ای، سویای تابستانه و سیب زمینی می باشد.
هدف اصلی الگوی برنامه ریزی خطی آرمانی فازی برای بخش زراعت در زیر حوضه هراز روشن کردن ساختار کلی و قابلیت های این مدل نسبت به مدل های مشابه برنامه ریزی خطی می باشد.
نتایج الگوی کشت حاصل از 3 نوع مدل طراحی شده برای اراضی آبی در یکی از دشت های جلگه ای زیر حوضه هراز نشان داد که با ایجاد انعطاف در ضرایب مدل که ناشی از بی دقتی در اطلاعات است با نگرش و تفکر فازی این بی دقتی تا حد زیادی برطرف می شود و شرایط الگوی کشت به طور نسبی بهبود می یابد و از منابع و نهاد ها به نحو مطلوب تری بهره گیری می شود.
اسدی و سلطانی (1379) با مطالعه دشت قزوین به منظور تعیین الگوی بهینه، مقایسه الگوی موجود با الگوی بهینه، مقایسه درآمد خالص گروه های مختلف در برنامه بهره برداری کنونی و بهینه و تعیین حاشیه ایمنی زارعان تحقیق خود را انجام دادند.
مطالعه حاضر در زمین های زیر پوشش شبکه آبیاری قزوین انجام گرفته است کل مساحت دشت 443 هکتار است که نزدیک به 8/15 درصد آن زیر پوشش شبکه قرار دارد.
در این بررسی نخست زمین های زیر پوشش شبکه بر اساس کانال ها و نواحی آبیاری به 5 ناحیه همگن تقسیم شده است سپس داده های مورد نیاز از 127 بهره بردار که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از 27 آبادی دشت قزوین انتخاب شده بود گردآوری شد و در مرحله بعد برای هر یک از گروهای بهره بردار همگن، یک بهره بردار نماینده تعیین و اطلاعات مربوط به بهره برداری های نماینده در چارچوب مدل های برنامه ریزی خطی به کار گرفته شد.
در این مطالعه با استفاده از مدل برنامه ریزی ریاضی، میزان تخصیص بهینه منابع و عوامل تولید مشخص شده است و از سیستم نرم افزار QSB استفاده شده است.
محصولات عمده قابل کشت در این منطقه عبارت است از غلات (گندم و جو)، حبوبات شامل (لوبیا و نخود)، ذرت علوفه ای، ذرت دانه ای، یونجه، سیب زمینی، چغندرقند و گوجه فرنگی.
در این پژوهش، چون بر اساس آزمون دانکن، تنها اندازه مزرعه اثر معنی داری بر درآمد زارعان داشته بنابراین مطالعه دارای 2 گروه بهره بردار (دارای مزرعه بزرگتر از 10 هکتار و کوچکتر از 10 هکتار) انجام شده است.
نتایج این پژوهش نشان داده است که:
کاربرد الگوی بهینه تا اندازه در خور ملاحظه ای درآمد زارعان را افزایش می دهد.
برای زارعان دارای بیش از 10 هکتار زمین، نسبت حاشیه ایمنی در فعالیت ذرت دانه ای نزدیک به 8/79 درصد است به دیگر سخن احتمال خطر زیان این فعالیت کمتر از فعالیت های دیگر است پس می توان گفت سود بالایی نصیب بهره برداران آن خواهد شد.
درصد ظرفیت تولید در نقطه سر به سر برای فعالیت گندمکاران دارای کمتر از 10 هکتار زمین در حدود 9/20 درصد است بدین معنا که حاشیه ایمنی این فعالیت بیشتر از فعالیت های دیگر برآورد شده است.
ترکمانی و عبدشاهی (1379) که هدف آنها مطالعه معرفی کاربرد روشی در چارچوب برنامه ریزی ریاضی پویاست که می تواند تغییرات احتمالی مربوط به دوره های زمانی مختلف را در برنامه ریزی واحد کشاورزی مورد توجه قرار داد.
در واقع هدف اصلی این مطالعه استفاده از برنامه ریزی خطی چند دوره ای برای تعیین الگوی مطلوب زارعان شهرستان سپیدان استان فارس است.
آمار و اطلاعات مورد نیاز این مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، از کشاورزان استان فارس گردآوری شده است که به صورت دقیقتر می توان گفت با به کارگیری روش نمونه گیری تصادفی از 32 بهره بردار شهرستان سپیدان صورت گرفته است.
در هنگام تکمیل پرسشنامه ها مشاهده شد که مهمترین مشکل زارعان منطقه در زمان کاشت و برداشت محصولات، کمبود سرمایه است.
بنابراین مدل برنامه ریزی خطی چند دوره ای برای بدست آوردن الگوی بهینه کشت در طول افق برنامه ریزی به کار رفت طرح ریزی مدل پیشرفته برای چندین دوره انجام گرفت (مدل برنامه ریزی چند دوره ای در یک دورۀ 5 ساله انجام شد)
در منطقه مورد مطالعه سرمایه، آب و زمین از عوامل اصلی محدود کننده تولید به شمار می آید. محصولات زراعی به 2 روش آبی و دیم کشت می شوند.
در زراعت آبی محصولات لوبیا، گندم آبی و عدس آبی جزء محصولات تولیدی هستند و در زراعت دیم نخود، گندم و جو کشت می شوند.
بنابراین محدودیت زمین به 2 صورت آبی و دیم است.
با بررسی پرسشنامه ها، میزان خود مصرفی کشاورزان از گندم آبی و دیم به دست آمد و در مدل منظور شد بررسی پرسشنامه ها نشان داد که عملکرد در هکتار بیشتر محصولات در منطقه مورد مطالعه، از متوسط عملکرد کل کشور کمتر است.
نتایج این مطالعه نشان می دهد که در سال اول، به علت کمبود سرمایه، لوبیا که محصولی سرمایه بر است وارد الگو نشده است.
در سال دوم نیز محصولات دیم از نظر میزان سرمایه به تعادل رسیده اند و زمین به عنوان عامل محدود کننده ای برای این گروه از محصولات درآمده است. با این حال محصولات آبی هنوز با مشکل کمبود سرمایه رو به رو هستند همچنین در سال سوم، با افزایش سرمایه،مقداری از زمین به کشت لوبیا اختصاص می یابد و از سطح زیر کشت عدس آبی کاسته می شود در این حال سطح زیر کشت گندم آبی همچنان در حال افزایش است.
در سال چهارم نیز سطح زیر کشت لوبیا با کاهش میزان عدس آبی، همچنان افزایش می یابد در این سال، سطح زیر کشت گندم آبی ثابت باقی می ماند.
در سال پنجم، الگو به تعادل می رسد به دیگر سخن، سطح زیر کشت گندم آبی به میزان حداقل مورد نیاز، یعنی یک هکتار می رسد.
افزون بر آن، عدس آبی از الگو حذف می شود و سطح زیر کشت لوبیا به 5/2 هکتار می رسد در این حالت، محدودیت سرمایه از میان می رود و محدودیت زمین سبب ثابت ماندن سطح زیر کشت محصولات آبی می شود.
نتایج این مطالعه همچنین نشان می دهد که ارزش کنونی سود ناخالص محصولات وارد شده در الگو، در طول افق برنامه ریزی بیش از 45 میلیون ریال است.
نتایج تحلیل حساسیت نیز نشان می دهد که بازده برنامه ای این الگو انعطاف در خود ملاحظه ای دارد، به طوری که در دامنه وسیعی از تغییرات سود ناخالص، قیمت ها و هزینه ها، بازده برنامه ای الگو ارائه شده بدون تغییر باقی می ماند.
نتایج این مطالعه همچنان نشان می دهد که میزان سرمایه تنها نهاده ای است که تغییرات کمی در آن باعث تغییر تابع هدف می شود.
ترکمانی و خسروی (1380) هدف مطالعه خود را ارائه و کاربرد روشی در قالب برنامه ریزی ریاضی چند دوره ای دانستند که می تواند تغییرات احتمالی مربوط به دوره های زمانی مختلف را در برنامه ریزی واحد کشاورزی تلفیقی مورد توجه قرار دهد.
آمار و اطلاعات مورد نیاز این مطالعه از طریق پرسشنامه و از واحدهای تلفیقی گاوداری – زراعت شهرستان مرودشت استان فارس جمع آوری شده است.
مدل برنامه ریزی چند دوره ای برای به دست آوردن الگوی بهینه زراعت – دامداری در طول افق برنامه ریزی به کار رفت این مدل برای چندین دوره طرح ریزی شده است و دوره ها از طریق متغیرهای مرتبط با یکدیگر ارتباط داده شده اند.
نحوه عمل مدل بدین صورت است که ضمن آنکه برنامه هر دوره را مشخص می کند برنامه ای مطلوب نیز برای هماهنگی فعالیت های کل دوره ها پدید می آورد.
هر دوره ممکن است بر حسب روز، هفته، ماه، فصل و یا حتی چندین سال باشد و برابر بودن طول دوره ها با یکدیگر الزامی نیست مجموعه این دوره ها، افق برنامه ریزی الگوی مورد نظر را ایجاد می کنند.
بهره بردار نمونه، در زمینی به مساحت 20 هکتار، به کشت محصولاتی همچون گندم آبی، یونجه، ذرت دانه ای و ذرت علوفه ای می پردازد همچنین کشت محصولات جو آبی و چغندر علوفه ای به تناوب صورت می گیرد.
در بخش دامداری گاو شیری، گوساله های نر، ماده پرواری و تلسیه نگهداری می شود.
در منطقه مورد مطالعه، سرمایه، آب، نیروی کار، تناوب زراعی و ظرفیت گاوداری از عوامل محدود کننده تولید هستند در این منطقه محصولات زراعی فقط به صورت آبی کشت می شود و زمینی اجاره نشده است.
همچنین به منظور رعایت کردن تناوب، کشت گندم و جو در مقدار معینی از زمین در 2 سال متوالی صورت نمی گیرد.
در حال حاضر، برنامه ریزی برای بهره بردار مورد مطالعه با استفاده از مدل برنامه ریزی خطی چند دوره ای برای یک دوره 3 ساله انجام شده است.
مدل شامل محدودیت های مختلفی از جمله سرمایه، زمین، نیروی کار، آب، تناوب زراعی، ظرفیت گاوداری، حداقل سطح زیر کشت برای تأمین گندم خود مصرفی و حداقل سطح زیر کشت برای تأمین علوفه است.
نتایج این مطالعه نشان می دهد که در سال اول، از بین رشته فعالیت های زراعی به علت کمبود سرمایه گندم آبی وارد الگو نشده و در سال دوم، با افزایش سرمایه عملیاتی، گندم به میزان محدودی وارد برنامه شده است با این حال سطح زیر کشت ذرت علوفه ای و یونجه کاهش یافته است در سال سوم، رشته فعالیت های زراعی و دامی، از نظر میزان سرمایه به تعادل رسیده اند و سطح زیر کشت بهینه محصولات گندم آبی، ذرت دانه ای، ذرت علوفه ای و یونجه به ترتیب 1، 5/6، 5/6 و 6 هکتار شده و همچنین میزان رشته فعالیت های دامی گاوهای شیری، گوساله های نر و ماده و تلسیه به ترتیب 30، 20، 20 و 10 رأس شده است نتایج تحلیل حساسیت نشان می دهد که بازده برنامه ای انعطاف زیادی دارد و در دامنه زیادی از تغییرات قیمتها و هزینه ها، بازده برنامه ای ثابت باقی مانده است با تغییر میزان نهاده ها نیز بازده برنامه ای در دامنه زیادی بدون تغییر باقی می ماند.
جولایی و همکاران (1384) متحدالنظر بودند که توسعه و تجدید کشت محصولات کشاورزی در مناطق مختلف باید با توجه با محدودیت منابع و زمین های حاصلخیز کشاورزی صورت گیرد و این مسئله لزوم طراحی یک مدل چند منطقه ای الگوی کشت محصولات زراعی را آشکار می کند مدلی که در عین فراگیری و یک پارچه بودن، از نظر منطقه ای تفکیک شده باشد و توانایی تمایز بین منابع مشترک و غیر مشترک را دارا باشد.
تفکیک مدل از نظر منطقه ای باعث افزایش دقت مدلسازی برای هر منطقه می شود و در کنار هم قرار دادن این مناطق در یک مدل فراگیر موجب نگرش فرا منطقه ای می گردد.
محصولات مورد نظر این تحقیق، محصولات زراعی راهبردی اند و بنابراین لازم است منطقه مورد مطالعه در تولید این محصولات از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد و همچنین شهرستان مورد مطالعه امکان مبادله منابع مشترک را داشته باشند.
از این رو 3 شهرستان مرکزی استان فارس انتخاب شده اند:
شهرستان شیراز
شهرستان مرودشت
شهرستان سپیدان
این تحقیق علاوه بر مدل شهرستانی، از یک مدل چند منطقه ای نیز استفاده و در مدل اخیر 3 شهرستان مورد نظر در یک مدل جامع با ارتباطات بین مناطق بررسی شده است.
تابع هدف در این مدل حداکثرسازی سود ناخالص بازاری شهرستان است.
ضرایب تابع هدف در مدل شهرستانی، سود ناخالص هر یک از محصولات در هر یک از شهرستان هاست و متغیرهای تصمیم در مدل شهرستانی، سطح زیر کشت هر یک از محصولات راهبردی مورد نظر است.
این محصولات عبارتند از: گندم آبی، گندم دیم، جو آبی، جو دیم، ذرت دانه ای آبی، نخود آبی، نخود دیم، آفتابگردان آبی، پنبه آبی، چغندرقند، پیاز، سیب زمینی، لوبیا قرمز آبی، عدس آبی، عدس دیم و شلتوک است.
محدودیت ها شامل:
محدودیت آب
محدودیت نیروی کار
محدودیت سرمایه جاری
محدودیت ماشین آلات
محدودیت سموم
محدودیت کودهای شیمیایی
محدودیت زمین
محدودیت کشت آبی
محدودیت کشت دیم
محدودیت مدیریتی
محدودیت حداقل سطح زیر کشت
از آنجا که هدف این تحقیق ارائه مدلی بر کل کشور است ابتدا مدل هر شهرستان به تفکیک و سپس با کنار هم قرار دادن مدل های شهرستانی، مدل استان و آنگاه با کنار هم قرار دادن مدل های استانی مدل کل کشور ساخته شده است.
نتایج این تحقیق نشان می دهد که استفاده از مدل چند منطقه ای، سود را نسبت به وضع موجود 03/2 درصد می افزاید و همچنین زمین های بدون کشت را 3 درصد نسبت به مجموع مدل های شهرستانی کاهش می دهد.
به اشتراک گذاشتن منابع باعث می شود محصول سودآورتری مانند گندم دیم جایگزین جو دیم در مدل شهرستانی شود.
این موضوع نشان می دهد که به اشتراک گذاشتن منابع کمیاب در صورت امکان می تواند در افزایش سودآوری کل منطقه مفید باشد مضافأ این که در شرایط موجود اجرای این پیشنهاد با تخصیص بهینه سم و کود و نیز افزایش کارایی نظام بانکی امکان پذیر است.
اسد پور و همکاران (1386) در مقاله خود از مدل برنامه ریزی آرمانی یا چند هدفه در تعیین الگوی بهینه کشت در منطقه دشت ناز شهرستان ساری بهره گرفته اند.
برای لحاظ اهداف متعدد مدیر به ترتیب اهمیت و اولویت، سه ساختار متفاوت اولویت بندی از اهداف در نظر گرفته شده است و از بین این سه ساختار، بهترین ساختار، با استفاده از تابع فاصله ای Euclidean به منظور انتخاب بهترین الگوی بهینه کشت تعیین گردیده است. این روش به سبب تلاش برای رسیدن به اهداف متعدد که گاهی هم در تضاد می باشند برای مدیران، نسبت به روش های دیگر برنامه ریزی اقتصادی کاربردی تر است.
محصولات منطقه به 3 دسته زیر تقسیم بندی شده اند:
محصولات بهاره شامل سویا بهاره، ذرت بذری، ذرت دانه ای و برنج
محصولات پاییزه شامل کلزا و گندم
محصولات تابستانه شامل ذرت علوفه ای و سویا تابستانه
مهمترین اهداف کلی مورد نظر مدیر در این واحد زراعی در ساختار مدل شامل:
اهداف به کار گیری زمین
اهداف تولید
اهداف مصرف آب
اهداف به کار گیری نیروی کار
هدف سرمایه گذاری نقدی
هدف دسترسی به درآمد ناخالص مطلوب
از آن جایی که زمین به عنوان مهمترین عامل تولیدی مورد نظر مدیر است، در الویت بندی ها به عنوان بالاترین الویت انتخاب شده است.
در بررسی های به عمل آمده در کشت و صنعت دشت ناز شهرستان ساری که به عنوان یک واحد بزرگ تولید محصولات کشاورزی مطرح است ملاحظه شد که این واحد زراعی به دلیل عدم برنامه ریزی صحیح در توسعه الگوهای بهینه کشت تا حد زیادی غیر کار آمد عمل می نماید در واقع الگوی کشت فعلی در بردارنده اهداف مطلوب مدیران این واحد زراعی نیست.
با معرفی این الگو مدیر می تواند بیشترین میزان دسترسی به اهداف خود را با رعایت آن به دست آورد و در ضمن این مدل کمبودها و اضافات منابع را نیز به مدیر گزارش می دهد بدلیل عدم تخصیص بهینه منابع اختلاف بین درآمد واقعی و درآمد مدل بهینه زیاد است. بدلیل عدم وجود الگوی بهینه، درآمد حاصل از عوامل تولید بسیار پایین است و در حقیقت در منطقه مورد بررسی اتلاف منابع اتفاق افتاده است.
نتایج و یافته های تحقیق نشان می دهد امکانات بالقوه و بالفعل برای بهبود دسترسی به اهداف مدیریت بخش کشاورزی در منطقه مورد مطالعه وجود دارد به طوریکه مقادیر بهینه الگوی کشت برای محصولات مختلف زراعی شامل گندم، برنج، ذرت دانه ای، ذرت علوفه ای، ذرت بذری، کلزا، سویا بهاره، سویای تابستانه با پیشنهاد جدید مدل می توانند درآمد ناخالص مزرعه را به ازاء هر هکتار تا مبلغ 336100 ریال افزایش دهند.
منصوری و کهنسال (1386) این تحقیق را ارائه و به کارگیری یک مدل برنامه ریزی آرمانی ترتیبی برای تعیین الگوهای بهینه کشت و مقایسه آن ها به منظور دستیابی همزمان به اهداف اقتصادی کشاورز و اهداف زیست محیطی انجام دادند.
هدف اصلی این مطالعه تعیین الگوهای بهینه کشت محصولات زراعی در 2 ساختار
الف) با اولویت اهداف اقتصادی
ب) با اولویت اهداف زیست محیطی و مقایسه نتایج آن ها با الگوی برنامه ریزی خطی و شرایط فعلی به منظور ارائه سیاست های کمی می باشد.
در این تحقیق از اطلاعات مربوط به 10 نوع محصول زراعی تولید شده برای سال زراعی 83-82 در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد استفاده شده است.
محصولات شامل گندم، جو، یونجه، ذرت علوفه ای، سیب زمینی، گوجه فرنگی، چغندرقند، سویا، نخود و لوبیا قرمز می باشد.
الگوی مورد استفاده شامل 18 متغیر است که 10 متغیر آن متغیر اصلی و 8 متغیر آن جزء متغیرهای انحرافی می باشند. همچنین این الگو دارای 4 هدف و 18 محدودیت می باشد.
هدف ها شامل:
هدف حداکثر بازده برنامه ای
هدف حداقل نیروی کار
هدف حداقل آب مورد استفاده
هدف حداقل کود شیمیایی
برای برآورد مدل از 2 ساختار اولویت بندی استفاده شده است در ساختار اول، اهداف اقتصادی شامل حداکثر در آمد ناخالص و حداقل استفاده از نیروی کار، در اولویت اول و اهداف زیست محیطی شامل حداقل استفاده از آب آبیاری و کود شیمیایی در اولویت بعدی قرار می گیرند. در ساختار دوم، ترتیب اولویت بندی برعکس می شود.
همچنین هر دو ساختار مربوط به برنامه ریزی آرمانی با نتایج مربوط به الگوی برنامه ریزی خطی که در تنها هدف مدیر حداکثر ساختن بازده برنامه ای است و با شرایط فعلی مقایسه می شود.
با توجه به مدل برنامه ریزی خطی کل سطح زیر کشت مزرعه 81/74 می باشد که نسبت به 5/87 هکتار در شرایط فعلی کمتر است.
محصولات گندم و جو به ترتیب 21/9 و 73/19 هکتار کاشته می شوند محصول سیب زمینی از 2 هکتار در شرایط فعلی به 10 هکتار افزایش می یابد و همچنین در مدل برنامه ریزی خطی که هدف مدیر صرفأ حداکثر کردن بازه برنامه ای است کاشت چغندرقند و نخود غیر اقتصادی است.
با توجه به الگوی برنامه ریزی آرمانی در ساختار اقتصادی که اهداف اقتصادی نسبت به اهداف زیست محیطی در الویت قرار دارد، سطح زیر کشت به 39/102 هکتار می رسد اما در ساختار زیست محیطی که اهداف زیست محیطی در اولویت قرار می گیرد کل سطح زیر کشت به 82/72 هکتار می رسد مشاهده می گردد سطح زیر کشت در دو ساختار تفاوت عمده ای دارد در هر 2 ساختار برنامه ریزی آرمانی سطح زیر کشت گندم، جو و یونجه یکسانند اما در ساختار اقتصادی کاشت چغندرقند 76/27 هکتار است که نسبت به الگوای دیگر رقم بزرگی است همچنین در ساختار اقتصادی کاشت سیب زمینی، گوجه فرنگی، چغندرقند، سویا و لوبیا قرمز توجیه اقتصادی ندارد از سوی دیگر در ساختار زیست محیطی سیب زمینی، چغندرقند و سویا از الگوی پیشنهادی حذف می شوند.
مشاهده می شود تولید چغندرقند در هیچ یک از الگوها توجیه اقتصادی ندارد.
نتایج حاصل از این تحقیق در مورد مقایسه درآمد ناخالص در الگوهای مختلف نشان می دهد که در ساختار اقتصادی مربوط به الگوی برنامه ریزی خطی با بیشترین درآمد ناخالص مواجه هستیم که البته در مدل برنامه ریزی خطی با در نظر گرفتن سطح زیر کشت پیشنهادی به درآمد بالایی می رسیم. در ساختار زیست محیطی، درآمد ناخالص کمترین مقدار را داراست نیروی کار مورد استفاده در برنامه ریزی آرمانی یکسان و در برنامه ریزی خطی به 2000 نفر روزکار در طول یکسان زراعی می رسد همچنین مقدار آب و کود شیمیایی مصرفی نیز در الگوی خطی نسبت به الگوی آرمانی و شرایط فعلی، مقدار بیشتری است و مشاهده می شود میزان استفاده از آن ها در ساختار زیست محیطی مربوط به برنامه ریزی آرمانی که در آن کاهش به کارگیری این 2 نهاده در اولویت اهداف مدیر واحد قرار گرفته است نسبت به 3 وضعیت دیگر کمتر است.
بنابراین استفاده از این مدل برنامه ریزی نشان می دهد تصمیم گیری برای کشاورزان در شرایط نامناسب زیست محیطی تسهیل می گردد – شرایط الگوی کشت به طور نسبی بهبود می یابد و از منابع و نهاده ها به نحو مطلوب تری بهره برداری می گردد.
نودهی و همکاران (1382) در مطالعه شان با استفاده از مدل های برنامه ریزی خطی فازی و برنامه ریزی چند هدفه فازی به تعیین الگوی بهینه کشت شهرستان کاشمر پرداخته اند. در این تحقیق برنامه بهینه واحد زراعی نمونه با استفاده از 2 روش برنامه ریزی خطی فازی و مدل برنامه ریزی چند هدفه تعیین شده است آمار و اطلاعات مورد استفاده در این تحقیق از طریق تکمیل پرسشنامه الگوی بهینه کشت از واحد زراعی نمونه در شهرستان کاشمر بدست آمده است لازم به ذکر است آمار ثبت شده مربوط به سال زراعی 81-80 می باشد.
محصولات مورد بررسی شامل پنبه، جو آبی، گندم آبی، علوفه، طالبی، جو دیم، گندم دیم می باشد.
در حالت فازی سطح زیر کشت تمامی محصولات به جزء طالبی و پنبه مطابق سطح زیر کشت موجود واحد زراعی است در حالت فازی سطح زیر کشت طالبی برابر صفر و این محصول از مدل حذف شده است که این مطلب به دلیل محدودیت نیروی کار، آب و بالا بودن هزینه آبیاری می باشد.
قیمت سایه ای یا هزینه فرصت محصولاتی که در الگوی کشت قرار دارند برابر صفر است اما محصول طالبی هزینه فرصتی برابر 87/9 دارد که این رقم بیان می کند به ازای وارد شدن طالبی به مدل برنامه ریزی خطی فازی به ازای هر هکتار از محصول طالبی که وارد مدل می شود 87/9 واحد به بازده برنامه ای کل واحد زراعی افزوده می شود در حالی که در حال حاضر با حذف این محصول این مقدار از بازده برنامه ای را از دست می دهیم.
در بخش دوم تحقیق الگوی بهینه کشت توسط مدل برنامه ریزی فازی با چند هدف، 2 هدف مد نظر گرفته شده است که عبارتند از:
حداکثر نمودن بازده برنامه ای کل
حداکثر نمودن میزان تولید
هر یک از مدل های فوق توسط بسته نرم افزاری LinGo برآورد شده و سطح زیر کشت بهینه محاسبه شده است نتایج به دست آمده نشان می دهد محدودیت منابع آبی و نیروی کار موجب کاهش محسوس سطح زیر کشت طالبی و پنبه در این منطقه شده است علاوه بر این برنامه ریزی چند هدفه فازی در مقایسه با برنامه ریزی خطی فازی ابزار ساده و مناسبی جهت تعیین برنامه بهینه کشت محسوب می شود.
اکبری و زاهدی کیوان (1386) در این تحقیق سعی کرده اند که به کمک تکنیک برنامه ریزی چند هدفه فازی مناسب ترین الگوی بهینه کشت محصولات زراعی با در نظر گرفتن شرایط ریسک و عدم قطعیت و با توجه به اهداف مورد نظر کشاورزان و تصمیم گیرندگان را تعیین کنند. محیط تحقیق مزرعه ای به وسعت 120 هکتار واقع در استان همدان می باشد آمار و اطلاعات مورد استفاده در این پژوهش مربوط به سال های زراعی 1378 تا 1384 می باشد که از دفتر حسابداری مزرعه تهیه شده است.
این تحقیق در پی دستیابی به الگوی بهینه کشت محصولات زراعی و تخصیص منابع کمیاب از جمله آب، زمین، سرمایه و غیره در یک مزرعه می باشد به نحوی که کشاورزان این مزرعه بتوانند با توجه به قیود و محدودیت های پیش روی به اهداف خویش در مدیریت مزرعه دست یابند.
برای کشاورزان مزرعه مورد مطالعه کشت و تولید 5 محصول گندم آبی، گندم دیم، سیب زمینی، ذرت و چغندرقند از اهمیت و ارجحیت بیشتری نسبت به سایر محصولات زراعی قابل کشت می باشد.
نرم افزار مورد استفاده برای حل مدل های برنامه ریزی چند هدفه فازی در این پژوهش Win-QM است در این پژوهش ابتدا حدود بالا و پایین آرمان های منابع تولید، سود و هزینه تعیین شده و سپس با توجه به نظر کشاورزان مزرعه مورد مطالعه، آرمان مقدار تولید پنج محصول گندم (آبی و دیم)، سیب زمینی، ذرت و چغندرقند تعیین می گردد.
با توجه به مصاحبه های صورت گرفته با کشاورزان مزرعه مورد مطالعه و کارشناسان جهاد کشاورزی منطقه آرمان ایجاد شده در دوازده سناریو گوناگون تهیه و تدوین شد این سناریوها را به طور کلی می توان به 3 دسته تقسیم نمود.
در حالت اول آرمان اصلی (آرمان منابع تولید، آرمان سود، آرمان هزینه، آرمان میزان تولید) که ابتدا به تنهایی در تابع هدف مسئله وارد می گردد.
در حالت دوم چهار آرمان اصلی با یکدیگر ترکیب می شود در این مرحله فرض می شود که اهمیت و ارجحیت آرمان ها نسبت به یکدیگر یکسان است.
در حالت سوم آرمان ها بر اساس اولویت و درجۀ اهمیت با یکدیگر ترکیب می گردند.
نتایج این 12 سناریو حاکی از آن است که در هیچ یک از سناریوها جو آبی و آفتابگردان وارد الگوی بهینه کشت نشده و سیب زمینی در تمامی سناریوها در الگوی بهینه کشت حضور دارد.
باقریان و همکاران (1386) هدف از انجام این مطالعه را دستیابی به الگوی بهینه کشت و تخصیص منابع کمیاب از جمله آب و تعیین تقاضای نورماتیو (هنجارین) آب در مزارع شهرستان کازرون دانستند.
جهت تعیین الگوی بهینه کشت از روش برنامه ریزی خطی که در رابطه با تخصیص بهینه منابع کمیاب بین فعالیت های مختلف رقیب به کار گرفته می شود استفاده گردید.
همچنین برای استخراج و تجزیه و نتایج از نرم افزار LINDO استفاده شده که از این طریق الگوی کشت در 2 حالت کنونی (کالیبره) و بهینه با توجه به محدودیت های منطقه تعیین شده است برای نشان دادن رابطه قیمت – مقدار ، نمودار تقاضای آب به صورت پلکانی استخراج گردیده است. جامعه آماری در این مطالعه شامل کلیه واحدهای زراعی فعال در شهرستان کازرون می باشد روش نمونه گیری، روش دو مرحله ای بوده که پس از تکمیل پرسش نامه ها و استخراج اطلاعات، کشاورزان دارای زمین های کمتر از 5 هکتار زمین انتخاب و داده های مربوط به این زارعین مورد بررسی قرار گرفت در مجموع 149 پرسشنامه تکمیل و اطلاعات آنها مورد استفاده قرار گرفت.
محصولات مورد بررسی شامل گندم، جو، برنج، ذرت، یونجه، جالیز، سیب زمینی، خیار، گوجه فرنگی، لوبیا، نخود و سبزیجات برگی می باشد.
محدودیت ها عبارتند از زمین در فصول مختلف، آب در فصول مختلف، ساعات دسترسی به ماشین آلات، کود شیمیایی، نیروی کار، نیازهای خانوار کشاورز، محدودیت های فروش محصولات مختلف، حداکثر سطح زیر کشت محصولات مختلف و تناوب های زراعی می باشد.
برای تعیین الگو ابتدا بهره بردار نماینده انتخاب و پس از تعیین بهره بردار نماینده از بسته نرم افزاری LINDO استفاده گردید پس از تعیین الگو در 2 حالت کالیبره (suboptimum) و بهینه (optimum) با تغییر قیمت هر متر مکعب آب در تابع هدف، مقدار تقاضای آب در قیمت های مختلف در فصول مختلف برآورد گردید سپس به منظور نشان دادن رابطه مقدار- قیمت آب، منحنی های تقاضای آب با استفاده از برنامه Excel ارائه شده است.
نتایج نشان داد که کشاورزان از منابع موجود به نحو بهینه استفاده نمی کنند به گونه ای که اختلاف سود در اجرای 2 حالت کنونی و بهینه 5/11 درصد می باشد چنانچه محدودیت های منطقه از جمله آب کاهش یابد، امکان افزایش سطح زیر کشت و سودآوری وجود خواهد داشت.
در رابطه با وضعیت عرضه و تقاضا نتایج بیانگر آن است که اگر تولید محصولات بیشتر از نیاز منطقه باشد با توجه به تقاضای محدود منطقه، این محصولات دچار افت قیمت شده و تولید آن ها دارای توجیحه و صرفه اقتصادی نخواهد بود بنابراین پیشنهاد شده است که در رابطه با بازاریابی و فروش محصولات مسأله ایجاد یک بازار متمرکز جهت سهولت در فروش محصولات بدون حضور واسطه ها مورد بررسی واقع شود.
زارع و همکاران (1386) با استفاده از مدل برنامه ریزی ریاضی و شبیه سازی رفتار زارعین در مناطق مورد مطالعه، امکان جابجایی بین سطح زیر کشت محصولات از طریق تغییر در عوامل موثر بر الگوی کشت را بررسی نمودند.
محصولات مورد مطالعه شامل ذرت علوفه ای، کلزا، خربزه، جو، یونجه و گوجه فرنگی و شهرستان های مورد مطالعه شامل فریمان، تربت جام و تایباد می باشد.
اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه بدست آمده و با استفاده از نرم افزار Win QSB و روش برنامه ریزی خطی امکان سنجی تغییر الگوی کشت و نتایج حاصل به همراه تحلیل حساسیت عوامل موثر مربوطه مورد بررسی قرار می گیرد.
در این مطالعه سعی گردیده است با حفظ پایداری تولید گندم (حفظ سطوح کشت) با جایگزینی یا کم نمودن سطوح سایر زراعتها در شهرستان های مورد مطالعه از یک سو باعث ایجاد ثبات در وضعیت درآمدی کشاورزان شد و از سوی دیگر با کاشت گیاهان علوفه ای و روغنی در راستای اهداف حرکت کرد.
از اهداف مطالعه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
تخصیص بهینه آب بین محصولات زراعی در جهت توسعه کشت محصولات علوفه ای
افزایش درآمد کشاورزان
تأمین علوفه مورد نیاز بخش دامداری
افزایش راندمان اقتصادی مصرف آب
افزایش تولید روغن در کشور که در راستای اهداف می باشد
توازن بین عرضه و تقاضای محصولات صیفی به منظور حفظ قیمت عادلانه محصولات با توجه به محدودیت و کمبود آب، از نظر نهاده های کمیاب، این نهاد به عنوان محور محدودیت ها و جایگزینی محصولات مورد توجه قرار گرفته است.
با توجه به تغییر قیمت از زمان شروع تا زمان برداشت قیمت لحاظ شده در این مطالعه به صورت وزنی می باشد همچنین قیمت آب در این مطالعه بر اساس هزینه های احداث چاه صورت گرفته است.
نتایج مطالعه نشان داد که جهت افزایش سطح زیر کشت محصولات علوفه ای و دانه های روغنی، بایستی سیاستگذاری ها به گونه ای باشد که منجر به بهبود موقعیت نسبی این محصولات گردد نوع و میزان هر سیاست گذاری را نیز می توان از طریق شبیه سازی و تهیه مدل مناسب تعیین کرد.
امیر تیموری و چیذری (1386) در مطالعه خود تعیین الگوی بهینه مجتمع شیر و گوشت – فرزیس در شهرستان شیراز و مقایسه آن با الگوی خطی واحد با استفاده از مدل های برنامه ریزی خطی و روش مدل سازی ایجاد گزینه (MGA) را مورد توجه قرار دادند برای برآورد مدل نیز از بسته نرم افزاری Lindo استفاده شده است. فعالیت های این واحد را می توان به 2 قسمت زراعی و دامی تقسیم کرد. در بخش زراعت محصولات گندم آبی، ذرت، کلزا و یونجه کشت می شود. در بخش دامداری گاو شیری، گوساله های نر، ماده و تلیسه نگهداری می شود. آمار و اطلاعات مورد نیاز این مطالعه با کمک پرسشنامه و مصاحبه حضوری با مدیر واحد برای سال زراعی 83-1382 به دست آمده است.
اهداف این مطالعه عبارتند از:
تعیین الگوهای بهینه و به نسبت بهینه مجتمع تلفیقی زراعت – گاوداری فرزیست استان فارس
مقایسه بازده برنامه ای حاصل از برنامه فعلی و برنامه بهینه
نتایج حاصل از مدل برنامه ریزی خطی نشان داد که سطح زیر کشت گندم و کلزا در الگوی کشت فعلی و بهینه برابر بوده و سطح زیر کشت ذرت در برنامه بهینه 6/16% افزایش یافته و در برنامه بهینه یونجه از الگوی کشت حذف شده است به طوری که در الگوی بهینه، بازده برنامه ای نسبت به الگوی فعلی 7/4% افزایش یافته است. بر مبنای 2 الگوی به نسبت بهینه بدست آمده از روش MGA، می توان گفت در گزینه یک (MGA1) با ثابت ماندن سطح زیر کشت گندم، کاهش سطح زیر کشت ذرت و کلزا و کاهش تعداد رئوس گاوها، محصول یونجه به میزان 14 هکتار وارد برنامه شده است.
این در حالی است که در گزینه دو (MGA 2) تعداد رئوس گاوها افزایش، سطح زیر کشت گندم و ذرت کاهش یافته و سطح زیر کشت یونجه و کلزا ثابت مانده است.
بررسی قیمت سایه ای منابع نیز نشان داد که زمین، عامل اصلی محدود کننده افزایش تولید و در نتیجه درآمد است.
لذا توصیه می شود مدیر واحد با به کار گیری الگوی بهینه، نسبت به بهره برداری بهینه از منابع و افزایش درآمد واحد اقدام نماید.
خادمی پور و ترکمانی (1382) با هدف بررسی اثر افزایش مکانیزاسیون و راندمان تحت شرایط ریسک بر الگوی بهینه کشت بهره برداران با استفاده از مدل برنامه ریزی چند معیاری توأم با ریسک (GP-TMOTAD) و مقایسه نتایج حاصل از آن با الگوهای بهینه مدل های برنامه ریزی موتاد (MOTAD) و تارگت – موتاد (T MOTAD) و برنامه ریزی خطی ساده (LP) می باشد.
آمار و اطلاعات مورد نیاز مطالعه نیز به 2 صورت داده های مقطعی و سری زمانی می باشد بدین صورت که داده های مقطعی مورد نیاز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 2 مرحله ای و مصاحبه با تعداد 50 بهره بردار در بخش ارزوئیه شهرستان بافت در استان کرمان، برای محصولات گندم، جو، ذرت و پنبه برای سال زراعی 80-1379 به دست آمده است سپس یک مزرعه 5 هکتاری در روستای قادرآباد به عنوان مزرعه نماینده انتخاب گردید و داده های سری زمانی مورد نیاز نیز از طریق آمارنامه های هزینه تولید محصولات کشاورزی استان طی سال های زراعی 78-1372 بدست آمده سپس با استفاده از برنامه نرم افزاری Qsb win (Qsb تحت ویندوز) مدل ها برآورد گردیده است.
در این مطالعه متغیرهای تصمیم عبارتند از رشته فعالیت های گندم، جو، ذرت و پنبه و محدودیت ها نیز شامل محدودیت آب، زمین، نیروی کار، سرمایه، ماشین آلات و همچنین محدودیت های مربوط به سال های مورد مطالعه می باشد.
نتایج کلی این مطالعه نشان دهنده این مطلب است که کشاورزان این منطقه عموماً ریسک گریزند و الگوهای کشت با ریسک بالا را تنها در صورتی انتخاب می نمایند که درآمد انتظاری بالا داشته باشند همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که در اکثر مدل های برنامه ریزی محصول ذرت نسبت به دیگر محصولات با سطح زیر کشت بیشتری وارد الگوی بهینه کشاورزان می شود این بدین دلیل است که محصولات ذرت نسبت به سایر محصولات از قبیل گندم و پنبه علاوه بر سودآوری بیشتر از کشت کاملاً مکانیزه تری برخوردار است.
محصول پنبه نیز سودآوری درخوری دارد اما به دلیل نیاز پنبه به منابع بیشتر از قبیل نیروی کار، سرمایه و تعداد دفعات آبیاری، کشاورزان ذرت را به پنبه ترجیح می دهند همچنین ذرت و گندم نیز اگر از لحاظ میزان استفاده از ماشین آلات، نیروی کار و تعداد دفعات آبیاری نزدیک به هم هستند اما سودآوری ذرت در مقایسه با گندم باز هم بیشتر است.
نتایج حاصل از برآورد مدل های برنامه ریزی چند معیاره نیز نشان داد که با افزایش میزان ساعات استفاده از ماشین آلات محصولاتی که دارای کشت مکانیزه تر هستند وارد الگو می شوند و همچنین بازده طرح و ریسک طرح نیز افزایش می یابد، اما در مورد حداقل کردن تعداد دفعات آبیاری، نتایج بیانگر این مطلب هست که کشاورزان این منطقه در این مورد به درآمد ناخالص طرح توجه می کنند و محصولاتی را وارد الگوی خود می کنند که از سودآوری بیشتری برخوردارند بنابراین برای این کشاورزان بازده ناخالص طرح نسبت به دیگر اهداف در مرتبه بالاتری قرار دارد در نهایت مقایسه الگو کشت مزرعه نماینده با الگوی بهینه کشت مدل های مختلف برنامه ریزی نشان داد به الگوی بهینه کشت ارائه شده توسط مدل تلفیقی (GP-TMOTAD) به الگوی کشت مزرعه نماینده نزدیکتر می باشد.
در نهایت مقایسه الگوهای بهینه کشت حاصل از مدل های مختلف با الگوی کشت مزرعه نماینده نشان داد که الگوی بهینه کشت حاصل از مدل تلفیقی برنامه ریزی آرمانی و تارگت موتاد نسبت به دیگر مدل ها به واقعیت نزدیکتر بوده و واقع بینانه تر می باشد.
منابع ومآخذ
اسدپور،ح.،خلیلیان،ص.وغ.پیکانی(1384)،نظریه و کاربرد مدل برنامه ریزی خطی آرمانی فازی در بهینه سازی الگوی کشت،فصلنامه افتصاد کشاورزی و توسعه،سال سیزدهم، ضمیمه شماره 52،ویژه نامه بهره وری و کارایی.
اسدی،ه.وغ.سلطانی(1379)،بررسی حاشیه ایمنی وتعیین الگوی بهینه فعالیتهای زراعی با بهره گیری از روش برنامه ریزی خطی،فصلنامه اقتصاد کشاورزی و توسعه،سال هشتم،شماره31.
اسدپور،ح.،حسنی مقدم،م.وغ.احمدی(1386)،طراحی یک مدل تصمیم گیری چند هدفه به منظور تعیین الگوی بهینه کشت در دشت ناز شهرستان ساری، مجموعه مقالات ششمین کنفرانس دو سالانه اقتصاد کشاورزی ایران،مشهد.
اکبری،ن.وم.زاهدی کیوان(1386)،منطق فازی وکاربرد آن دریافتن الگوی مناسب کشت محصولات زراعی در یک مزرعه رهیافت برنامه ریزی چند هدفه فازی ، مجموعه مقالات ششمین کنفرانس دو سالانه اقتصاد کشاورزی ایران،مشهد.
امیر تیموری،س.وا.چیذری(1386)،تعیین الگوی بهینه واحد تلفیقی زراعت- گاوداری، مجموعه مقالات ششمین کنفرانس دوسالانه اقتصاد کشاورزی ایران،مشهد.
باقریان،علی.،صالح،ا.وغ.پیکانی(1386)،بهینه سازی الگوی کشت در منطقه کازرون با استفاده از روش برنامه ریزی خطی، مجموعه مقالات ششمین کنفرانس دوسالانه اقتصاد کشاورزی ایران،مشهد.
ترکمانی،ج.وع.عبد شاهی(1379)،استفاده از روش برنامه ریزی ریاضی چند دوره ای در تعیین الگوی بهینه کشاورزان، فصلنامه اقتصاد کشاورزی و توسعه،سال هشتم،شماره 32.
ترکمانی،ج.وا.خسروی(1380)،الگوی ریاضی تعیین برنامه مطلوب در کشاورزی،فصلنامه اقتصاد کشاورزی و توسعه،سال نهم،شماره 35.
جولایی،ر.،آذر،ع.وح.چیذری(1384)،مدل های برنامه ریزی چند منطقه ای و کاربرد آن در کشاورزی مطالعه موردی استان فارس،فصلنامه اقتصاد کشاورزی و توسعه،سال سیزدهم،شماره 51.
چیذری،ا.وع.قاسمی(1384)،برنامه ریزی تولید محصولات زراعی در شرایط نبود قطعیت رویکرد فازی : نظریه امکان ،فصلنامه اقتصاد کشاورزی و توسعه،سال سیزدهم،ضمیمه شماره 52، ویژه نامه بهرهوری وکارایی.
حسن شاهی،م(1385)،تصمیم گیری زراعی تحت شرایط مخاطره مطالعه موردی شهرستان ارسنجان، فصلنامه اقتصاد کشاورزی و توسعه،سال چهاردهم،شماره54.
خادمی پور،غ.وج.ترکمانی(1382)،اثرافزایش مکانیزاسیون وراندمان آبیاری بر الگوی بهینه کشت بهره برداران در استان کرمان کاربرد مدل تصمیم گیری چند معیاری توام با ریسک، مجموعه مقالات چهارمین کنفرانس دوسالانه اقتصاد کشاورزی ایران،کرج.
زارع،شجاعت.،محمدی نیک پور،ع.ور.ظریفیان(1386)،راهکارهای تغییرالگوی کشت در مناطق صیفی کاری با هدف توسعه کشت گیاهان علوفه ای ودانه های روغنی، مجموعه مقالات ششمین کنفرانس دوسالانه اقتصادکشاورزی ایران،مشهد.
سلطانی،غ.،زیبایی،م.وا.کهخا(1378)،کاربردبرنامه ریزی ریاضی در کشاورزی،انتشارات وزارت کشاورزی،سازمان تحقیقات،آموزش و ترویج کشاورزی.
شاه ولی،ا.وج.ترکمانی(1384)، تعیین الگوی بهینه فعالیتهای زراعی مطالعه موردی شهرستان مرودشت، مجموعه مقالات پنجمین کنفرانس دو سالانه اقتصاد کشاورزی ایران،زاهدان.
فلسفیان،آ.وج.ترکمانی(1382)،تعیین الگوی کشت ترکیب بهینه فعالیت های زراعی و باغی با استفاده از مدل موتاد ( MOTAD ) و موتاد هدف (Target MOTAD) مطالعه موردی شهرستان مرند،مجموعه مقالات چهارمین کنفرانس دو سالانه اقتصاد کشاورزی ایران،کرج.
کهنسال،م. وف.محمدیان(1386)،کاربرد برنامه ریزی آرمانی- فازی در تعیین الگوی بهینه کشت محصولات زراعی، مجموعه مقالات ششمین کنفرانس دو سالانه اقتصاد کشاورزی ایران،مشهد.
کلاتی،ع(1380)،استفاده از الگوی برنامه ریزی چند هدفی توام با مخاطره برای بهبود کارایی هدفها و الگوهای بهینه کشت بهره برداران کشاورزی،فصلنامه اقتصاد کشاورزی و توسعه،سال نهم،شماره 34.
محمودی،ن.وم.صبوحی(1386)،اثرات ریسک درآمدی بر انتخاب الگوی کشت بهینه مطالعه موردی شهرستان جابان شهرستان دماوند، مجموعه مقالات ششمین کنفرانس دو سالانه اقتصاد کشاورزی ایران،مشهد.
منصوری،ه.وم.کهنسال(1386)،تعیین الگوی بهینه کشت زراعی براساس دو دیدگاه اقتصادی و زیست محیطی، مجموعه مقالات ششمین کنفرانس دو سالانه اقتصاد کشاورزی ایران،مشهد.
نودهی،م.،اشرفی،م.وع.کرباسی(1382)،تعیین الگوی بهینه کشت با استفاده از مدل برنامه ریزی خطی فازی مطالعه موردی شهرستان کاشمر، مجموعه مقالات چهارمین کنفرانس دو سالانه اقتصاد کشاورزی ایران،کرج.
www.agri-peri.ir
www.koaj.ir
www.magiran.com
WWW.SID.IR