Loading...

ادبیات نظری تحقیق نقش دوستان خوب در زندگی دنیوی و اخروی انسان از منظر قرآن وروایات

ادبیات نظری تحقیق نقش دوستان خوب در زندگی دنیوی و اخروی انسان از منظر قرآن وروایات (docx) 39 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 39 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

نقش دوستان خوب در زندگی دنیوی و اخروی انسان از منظر قرآن وروایات مقدمه: آدمی در دوره های مختلف زندگی اش، از کودکی و جوانی تا دوران کهولت و پیری، همواره نیازمند دوستانی شفیق است تا در شادی و غم، شریک وغم خوار او باشند؛ زیرا او به تنهایی قادر نیست از سختی های زندگی رهایی یابد و برای چیره شدن بر مشکلات، ناگزیراست دوستانی داشته باشد. دوست خوب، جوان را از تنهایی می رهاند و پیر را هنگامی که نیازمند پرستاری و مراقبت است، یار و همراه می شود،همان گونه که هرچه شب تاریک تر باشد، نیاز به چراغ بیشتراست، آدمی نیز هرچه گرفتارتر باشد، به دوستان خوب نیازمندتر است و ارزش آنها را بهتر می فهمد؛ چراکه ارزش چراغ، در شب های تار بیشتر از شب های مهتابی است. -آثار هم نشینی با نیکان: خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید: وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الّذینَ یَدْعونَ رَبَّهُمْ بِالغَدوةِ وَالْعَشِیِّ یُریدونَ وجَهُه ولا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُریدُ زینَةَّ الحَیوةِ الدُّنیا وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا و اتَّبَعَ هَوایَهُ وَ کانَ أَهْرَهُ فُرُطاً (کهف:28) ؛ با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر می خوانند و تنها رضای او را می طلبند و هرگز به خاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر و از کسانی که قلب شان را از یاد خدا غافل ساختیم، اطاعت مکن؛ همان ها که از هوای نفس پیروی کردندکارهایشان افراطی است. حضرت علی علیه السلام نیز دل سوزانه هشدار می دهد: عَلَیْکَ بِاخِوانِ الصِّدْقِ فَأَکْثِرِ مِنْ اکْتسابِ هِم فَاِنَّهُمْ عُدَّةٌ عِنْدَ الرِّخا وَ جُنَّةٌ عِنْدَ الْبَلا. بر شما باد به دوستان راست گو و درست کردار. پس زیاد کن کسب چنین دوستی؛ زیرا چنین دوستانی کمک کار در زمان آسایش و سپر در هنگام بلا هستند.(نهج البلاغه،170). امام علی (ع) دوست صمیمی و خوب را از نعمت های الهی و دوستی کردن را نیمی از خردمندی معرفی می کند، آن حضرت ناتوان ترین مردم را کسی می داند که در دوست یابی ناتوان است و ازاو ناتوان تر کسی است که دوستان خود را از دست می دهد.( نهج البلاغه ، حکمت 12). نهال دوستی برای تبدیل شدن به درختی تنومند، نیازمند مراقبت های ویژه ای است هر کس که می خواهد دیگران به او عشق بورزند و دوستش داشته باشند باید نخست دیگران را دوست داشته باشد. لردآویبوری، دانشمند و جامعه شناس معروف، در کتاب خود، سعادت و سلامت می گوید:یافتن دوست خوب به آسانی میسرنیست و اگر برای کسی چنین دوستی فراهم شد، باید گفت او به گنجی بسیار گران بها دست یافته و شایسته و سزاوار است که از وجود چنین دوستی به نیکوترین وجه بهره مند شود(والترز،1382: 28). هیچ شادی نیست اندر این جهان برتر از دیدار روی دوستان هیچ تلخی نیست بردل تلخ تر از فراق دوستان پر هنر (رودکی) درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد (دیوان حافظ) تاخیال دوست در اسرار ماست چاکری و جان سپاری کار ماست . (مولوی). -دوستان خوب چه کسانی هستند؟ بی شک، هرانسانی شایسته دوستی و رفاقت نیست، دوست خوب کسی است که صفات نیکو داشته باشد و رفاقت با او برای انسان، منافع دنیوی و اخروی به همراه آورد. مهم ترین ویژگی ها و صفات لازم برای دوست و هم صحبت مناسب، به این شرح است: عاقل باشد، خوش اخلاق باشد، فاسق و گنهکار نباشد، حریص بر دنیا نباشد، راز نگهدار باشد، عیب انسان را فاش نکند، در سحتی ها انسان را ترک نکند، خوبی های انسان را آشکارکند، دروغ گو نباشد، بخیل نباشد، ترسو نباشد، با خویشان خود قهر نباشد، منافق نباشد، خوبی و بدی دوست را خوبی و بدی خود بداند، مقام و پول، او را نفریبد و دوستی را فدای آن نکند، ازآنچه مقدوراوست در راه دوست کوتاهی نورزد، پست و رذل و سفله نباشد، نیکوکارباشد، متقی و پرهیزکار باشد، به خاطردنیا و مال و ثروت، دوستی نکند، امانت دارباشد، خیرخواه دوست خود باشد، در امرآخرت کمک کارانسان باشد، جبار و ظلم نباشد، بدعت گذارنباشد. در واقع دوستان باوفا و راستین، کسانی هستند که ارتباط آنها براساس پیوندهای معنوی برقرار شود. چنین دوستانی، یاران دوران ثروت و تنگ دستی، پیری و جوانی، تندرستی و بیماری و عزت و ذلت هستند و دوستی آنها حتی بعد ازمرگ نیز ادامه می یابد. مرا به علت بیگانگی زخویش مران که دوستان وفادار بهتر از خویشند (گلستان سعدی) امام علی (ع) بهترین دوستان را اینگونه معرفی می کند: بهترین برادرانت کسی است که تو را برهدایت رهنمون باشد و به تقوا وادارد و از پیروی کردن و هوس بازدارد.(نهج البلاغه ، حکمت 164). آن حضرت در مورد انتخاب دوست بر این نکته تأکید می کند: همراه تو همچون تکه پارچه ای است که لباس را بدان وصله کنند؛ پس با کسی مصاحبت کن که به تو شباهت داشته باشد ، وصله ناجور نباشد.(نهج البلاغه، 168). با عنایت به مطالب مذکور اولین چیزی که باید پس از ایمان به خدا، در طلبش جدیت کنیم یافتن دوست باوفا و صالح است؛ زیرا دوست باوفا مانند درخت خرماست که اگردرسایه اش نشینیم سایه افکند و اگر ازهیزمش بخواهیم ما را بهره مند سازد و اگرازمیوه آن بخوریم، گوارا و پاکیزه باشد. دوست مشمار آن که در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی دوست آن باشد که گیرد دست دوست درپریشان حالی و درماندگی (گلستان سعدی) سر و جانم فدای آن محبوب که حق صحبت و مهر و وفا نگه دارد (دیوان حافظ) دوستی با پیامبر و اهلبیت (ع) از جمله دوستی های واجب است. - از منظر قران دوستان خوب کسانی هستند که خداوند آنها را دوست دارد: در اینجا به آیاتی در این مورد اشاره می نماییم: 1- انبياء ، شهداء ، صدّيقان ( راستگويان در عمل و گفتار ) و صالحان: وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفيقاً (نساء:96)؛ و آنان که اطاعت خدا و رسول کنند البته با کسانی که خدا به آنها لطف فرموده یعنی با پیغمبران و صدّیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد ، و اینان نیکو رفیقانی هستند. 2-پرهیزگاران: الْأَخِلَّاء يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ (زخرف:67) ؛ دوستان در چنين روزى، بعضى دشمن بعض ديگر باشند، مگر پرهيزگاران‏. بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ(آل عمران:76)؛ آرى هر كه به پيمان خود وفا كند و پرهيزگارى نمايد بى‏ترديد خداوند پرهيزگاران را دوست دارد. 3-نیکوکاران: الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ(آل عمران:134)؛ همانان كه در فراخى و تنگى انفاق مى‏كنند و خشم خود را فرو مى‏برند و از مردم در مى‏گذرند و خداوند نكوكاران را دوست دارد. 4-شکیبایان: وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ(آل عمران:146) ؛ و چه بسيار پيامبرانى كه همراه او توده‏هاى انبوه كارزار كردند و در برابر آنچه در راه خدا بديشان رسيد سستى نورزيدند و ناتوان نشدند و تسليم دشمن نگرديدند و خداوند شكيبايان را دوست دارد. 5-توکل کنندگان به خدا: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ (آل عمران:159)؛ پس به بركترحمت الهى با آنان نرمخو و پرمهرشدى و اگر تندخو وسخت دل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مى‏شدند پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كاربا آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن زيرا خداوند توكل‏كنندگان را دوست مى‏دارد. 6-عدالت پیشگان: سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جاؤُکَ فَاحْکُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوکَ شَيْئاً وَ إِنْ حَکَمْتَ فَاحْکُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ(مائده:42)؛ آنها جاسوسان دروغ زن و خورندگان مال حرامند ، اگر به نزد تو آمدند خواهی میان آنها حکم کن یا روی از آنها بگردان ، و چنانچه روی از آنها بگردانی هرگز کوچکترین زیان به تو نتوانند رسانید ، و اگر حکم کردی میان آنها به عدالت حکم کن ، که خدا دوست می دارد آنان را که حکم به عدل کنند. - عواملي که تعداد دوستان را زياد مي کند:1- بخشندگي و سخاوت؛2- صبر و بردباري؛3- عطوفت و مهرباني؛4- گذشت و چشم پوشي از خطاها؛5- عدم توقع ( خواه بجا باشد يا نا بجا )؛6- خوش خلقي و نرم خويي؛7- تواضع و فروتني(همان168). - نقش دوست در سرنوشت انسان: بدون شك عامل سازنده شخصیت انسان- بعد از اراده و خواست و تصمیم او- امور مختلفى است كه از اهم آنها همنشین و دوست و معاشر است، چرا كه انسان خواه و ناخواه تاثیر پذیر است، و بخش مهمى از افكار و صفات اخلاقى خود را از طریق دوستانش مى‏گیرد، این حقیقت هم از نظر علمى و هم از طریق تجربه و مشاهدات حسى به ثبوت رسیده است. از پیامبر (صلوات اللَّه علیه) پرسیدند: بهترین دوست كیست؟ فرمود: كسى كه دیدارش شما را به یاد خدا بیندازد، و گفتارش به علم شما بیفزاید و كردارش یاد قیامت را در شما زنده كنداین تاثیرپذیرى از نظر منطق اسلام تا آن حد است كه این دین كامل، براى دوستى و انتخاب دوست، سفارش‏هاى زیادى دارد و دوستى با افرادى را تشویق و از دوستى با افرادى نهى كرده است و براى این موضوع آیات و روایات بسیارى وارد شده است كه در اینجا به گوشه‏اى از آنها اشاره مى‏كنیم: اگر در شناخت كسى به تردید افتادید، به دوستانش بنگرید كه چه افرادى هستند. «فانظروا الى خلطائه» (بحارالانوار، ج 74، ص 197). حضرت على (علیه السلام) فرمود: هنگامى كه قدرتت از بین رفت، رفقاى واقعى تو از دشمنان شناخته مى‏شوند (همان). حضرت على (علیه السلام) فرمود: رفیق خوب، بهترین فامیل است. (غرر الحكم)و در حدیث آمده است: دوستت را در مورد غضب، درهم، دینار و مسافرت آزمایش كن. اگر در این آزمایش‏ها موفّق شد، دوست خوبى است. (بحارالانوار، ج 74: 180). براستى گاه نقش دوست در خوشبختى و بدبختى یك انسان از هر عاملى مهمتر است، گاه او را تا سر حد فنا و نیستى پیش مى‏برد، و گاه او را به اوج افتخار مى‏رساند. تاثیرپذیرى از نظر منطق اسلام تا آن حد است كه این دین كامل، براى دوستى و انتخاب دوست، سفارش‏هاى زیادى دارد و دوستى با افرادى را تشویق و از دوستى با افرادى نهى كرده است. - اهمیّت دوست خوب عقل سلیم حکم می کند که دوستی با نیکان و افرادی که دارای صفات حمیده هستند، خوب و پسندیده است و دوستی با افرادی که دارای رذائل و انحراف اخلاقی هستند، ناپسند و مایه سرزنش آدمی میباشد. امیرالمومنین(ع) فرموده است: «صاحب السوء قطعۀ من النار» : دوست بد، پارهای از آتش است (تمیمی آمدی، 1366 :531) و یا رسول خدا(ص) می فرمایند: «ألرَّجُل عَلَی دین خَلیلِهِ فَلیَنظُر أحَدُکُم مَن یُخالِلُ.»: انسان بر دین دوستش است؛ پس هر یک از شما بنگرد که با چه کسی دوستی می کند (پاینده،1382: 507). امام علی(ع) می فرماید: «الصاحب کالرقعه فاتخذ مشاکلاً» ؛ دوست همانند وصله است، پس آن را همانند خود برگزین. (تمیمی آمدی، 1366: 423). بر اساس آنچه که از معصومین(ع) بیان شد، انسان باید در انتخاب دوست و یار و رفیق خود با کمال دقت رفتار نموده و جانب احتیاط را رعایت کند تا در قیامت ندای یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا(فرقان:28)؛ ای کاش فلان شخص را دوست خود نمی گرفتم سر ندهد. - سیمای دوست: دوستی که انسان انتخاب می کند، باید آنچه را که برای خود خوب یا بد می داند، برای دوست خود نیز رعایت کند. یعنی سود و ضرر او را، سود و ضرر خود بداند. البتّه این کمترین چیزی است که یک دوست باید داشته باشد؛ ولی درجه بالاتر این است که رسول خدا(ص) فرموده اند: « قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص) : قَالَتِ الْحَوَارِیُّونَ لِعِیسَى یَا رُوحَ الله مَنْ نُجَالِسُ قَالَ مَنْ یُذَکِّرُکُمُ الله رُوْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الآْخِرَهِ عَمَله» حواریون به حضرت عیسی(ع) گفتند: با چه کسی مجالست کنیم؟ حضرت عیسی(ع) فرمودند: کسی که دیدنش شما را به یاد خدا بیاندازد و محبّت کردنش، علم شما را زیاد کند و عمل او، شما را به آخرت ترغیب کند(کلینی، 1429: 191) و یا امیر المومنین(ع) فرموده باشند: «الصدیق من وقاک بنفسه و آثرک علی ماله و ولده و عرسه»: دوست، کسی است که تو را به جان نگه دارد و بر مال و اولاد و خانواده اش تو را برگزیند. پیدا کردن دوست با این ویژگی ها کار بسیار سختی است(تمیمی آمدی، 416:1366). - نوع رفتار با دوست از نظر قرآن وسنّت اسلام عزیز دستوراتی برای زیاد كردن رفیق از نظر كمیت و كیفیت دارد كه به اجمالی از آن اشاره می كنیم: جواب سلام رابهتر بگوئیم إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللّهَ كانَ عَلی كُلِّ شَیْ ءٍ حَسِیباً (نساء:86 )؛ و چون به شما تحیت و درودی گفته شد شما تحیتی نیکوتر از آن را بگویید که بی تردید خداوند حسابرس همه چیز است. در سلام پیشی بگیریم، اجر سلام كننده بیشتر است. مصافحه كنیم: چندین حدیث داریم كه گناهان را مثل برگ درختان خشك می كند. دست از دست رفیق برندارد، تا او اول بردارد. برخورد با مردم با لبخند: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : الْقَ أَخَاكَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِطٍ: برادر مسلمانت را با روی گشاده ملاقات کن. (کلینی،1364: 103 ). مهربانی كردن با مردم: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : التَّوَدُّدُ إِلَی النَّاسِ نِصْفُ الْعَقْلِ: رفاقت کردن با مردم نصف عقل است. (کلینی،1364: 643 ). احترام به عقیده و حرف مردم گذاشتن (در بین حرفشان حرف نزنیم، یك دفعه مخالف عقیده آنها چیزی نگوئیم) ، چه هر شخصی به حرف و عقیده خود علاقه دارد. با نام نیك صدا زدن: ولایسخر قوم من قوم وَ لا تَنابَزُوا بِالالْقابِ بِئْسَ الاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الایمانِ (حجرات:11 )؛ هرگز نباید قومی قوم دیگری را مسخره کند و با لقب های زشت یکدیگر را مخوانید که پس از ایمان به خدا نام فسق بسیار زشت است. عفو واغماض: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : عَلَیْكُمْ بِالْعَفْوِ فَإِنَّ الْعَفْوَ لا یَزِیدُ الْعَبْدَ إِلا عِزّاً فَتَعَافَوْا یُعِزَّكُمُ اللَّهُ: بر شما باد بخشش یکدیگر زیرا عفو زیاد نمی کند بخشنده را مگر عزت پس ببخشید تا خداوند عزتتان بدهد (کلینی،1364: 108 ). رو آوردن به كسانی كه از تو اعراض می كنند: قَالَ الْبَاقِرُ (ع) : ثَلاثٌ لا یَزِیدُ اللَّهُ بِهِنَّ الْمَرْءَ الْمُسْلِمَ إِلا عِزّاً الصَّفْحُ عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَهُ وَ الصِّلَةُ لِمَنْ قَطَعَهُ: سه چیز است که زیاد نمی کند مرد مسلمان را مگر عزت، گذشت از کسی که به تو ستم کرده ، بخشش و عطا به کسی که محرومت کرده و صله با کسی که قطع ارتباط کرده است (کلینی،1364: 108 ). تواضع: قَالَ الصَّادِقُ (ع) : إِنَّ مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ یَجْلِسَ الرَّجُلُ دُونَ شَرَفِهِ: تواضع در مجلس آن است که کسی در کمتر از جایگاهش بنشیند(کلینی،1364: 123 ). قَالَ الصَّادِقُ (ع) : مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ تُسَلِّمَ عَلَی مَنْ لَقِیتَ: تواضع آن است که هر گاه کسی را ملاقات کردی سلام کن (کلینی،1364: 646 ). انصاف، گرچه به ضررش باشد: قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع) فِی كَلامٍ لَهُ: أَلا إِنَّهُ مَنْ یُنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ لَمْ یَزِدْهُ اللَّهُ إِلا عِزّاً: هر کسی با برادر دینیش انصاف بورزد خداوند عزتش را زیاد می کند. (کلینی،1364: 144 ). قَالَ الصَّادِقُ (ع) : مَنْ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ رُضِیَ بِهِ حَكَماً لِغَیْرِهِ: هر کس با مردم منصفانه رفتار کند دیگران داوری او را می پذیرند (کلینی،1364: 146 ). تعداد بیست حدیث در كافی راجع به انصاف بیان شده است. ادخال سرور مومن: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : إِنَّ أَحَبَّ الاعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَی الْمُومِنِینَ: محبوب ترین عمل در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی خوشحال کردن مردم است. (کلینی،1364: 189 ). هدیه: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : الهدیة تورث المودة و تجدد الاخوة و تذهب الضغینة؛ ( هدیه و بخشش مودت و دوستی را زیاد و برادری را تجدید می نماید و کینه را از بین می برد. (عوالی اللئالی، ج 1، ص294 ) هدیه دوستی را زیاد می كند، بهترین هدیه چیست؟ قَالَ الصَّادِقُ (ع) : نِعْمَ الشَّیْ ءُ الْهَدِیَّةُ أَمَامَ الْحَاجَةِ وَ قَالَ تَهَادَوْا تَحَابُّوا فَإِنَّ الْهَدِیَّةَ تَذْهَبُ بِالضَّغَائِنِ؛خوب چیزی است هدیه هنگام حاجت برادر مومن و فرمود به یکدیگر هدیه دهید تا دوستدار یکدیگر شوید همانا هدیه کینه ها را از بین می برد. (صدوق،1385: 27 ). مراعات حیا در كلام وتمام كارها: قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع) : مَنْ كَسَاهُ الْحَیَاءُ ثَوْبَهُ لَمْ یَرَ النَّاسُ عَیْبَهُ: آن کس که با لباس حیا خود را بپوشاند کسی عیب او را نبیند. (نهج البلاغه، حكمت 223 ). قَالَ الْكَاظِمُ (ع) : أ یأتی أحدكم إلی دكان أخیه أو منزله عند الضائقة فیستخرج كیسه و یأخذ ما یحتاج إلیه فلا ینكر علیه قال لا قال فلستم علی ما أحب فی التواصل(مجلسی: 231 ) ؛ آیا یکی از شما به دکان برادرش می رود یا خانه اش مهمان می رود پس از آن کیسه اش را در می آورد و آنچه را که به آن احتیاج دارد برمیدارد برادرش به او اعتراض می کند؟ راوی گفت نه. فرمود : پس شما وصلی را که من دوست ندارم ندارید. قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع) : ابذل لاخیك دمك و مالك و لعدوك عدلك و إنصافك (الحرانی،1394: 212 ). عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ قَالَ: "تَقَبَّضْتُ بَیْنَ یَدَیْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ رُبَّمَا حَزِنْتُ مِنْ غَیْرِ مُصِیبَةٍ تُصِیبُنِی أَوْ أَمْرٍ یَنْزِلُ بِی حَتَّی یَعْرِفَ ذَلِكَ أَهْلِی فِی وَجْهِی وَ صَدِیقِی فَقَالَ نَعَمْ یَا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْمُومِنِینَ مِنْ طِینَةِ الْجِنَانِ وَ أَجْرَی فِیهِمْ مِنْ رِیحِ رُوحِهِ فَلِذَلِكَ الْمُومِنُ أَخُو الْمُومِنِ لابِیهِ وَ أُمِّهِ فَإِذَا أَصَابَ رُوحاً مِنْ تِلْكَ الارْوَاحِ فِی بَلَدٍ مِنَ الْبُلْدَانِ حُزْنٌ حَزِنَتْ هَذِهِ لانَّهَا مِنْهَا: بعضی اوقات ناراحتم، نمی دانم چرا بی جهت به طوری كه اهل وعیال می فهمند، فرمود: بله! خداوند مومنین را از یك طینت خلق كرده و از یك روح، از یك پدر ومادر و چون گاهی بعضی از مومنین در بعضی از نقاط ناراحت می شوند، روح شما هم در شهر خود ناراحت است(کلینی،1364: 166 ). قالَ الصَّادِقُ (ع) : إِنَّمَا الْمُومِنُونَ إِخْوَةٌ بَنُو أَبٍ وَ أُمٍّ وَ إِذَا ضَرَبَ عَلَی رَجُلٍ مِنْهُمْ عِرْقٌ سَهِرَ لَهُ الاخَرُونَ:همانا مومنین برادر یکدیگر هستند فرزندان یک پدر و یک مادرند وقتی رگ یکی از آنها قطع شود دیگران از غصه بیدار می مانند (کلینی،1364: 165 ). قالَ الصَّادِقُ (ع) : الْمُومِنُ أَخُو الْمُومِنِ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَكَی شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَةٍ: مومن برادر مومن است مانند یک جسد می باشند وقتی برادر ایمانی شکوه کند دردی را در خودش برادر ایمانی درد را در همه جسدش درک می کند و روح برادر ایمانی از یک روح می باشد. (کلینی،1364: 169 ). قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : إِنَّ اللَّهَ فِی عَوْنِ الْعَبْدِ مَا دَامَ الْعَبْدُ فِی عَوْنِ أَخِیهِ: خداوند پیوسته کمک می کند بنده را تازمانی که بنده برادرش را کمک می کند (اراکی،1403: 107 ). قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : الْمُومِنُ مِرْآةٌ لاخِیهِ الْمُومِنِ: مومن آینه ی برادر مومن خودش است. (محمداشعث،1370: 197). مثل الاخوین مثل الیدین تغسل احدهما الاخری:مثل دو برادر مثل دو تا دست می باشد که یکی دیگری را می شوید (پاینده،1385: 566 ). قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : مثل المؤمن فی توادهم و تراحمهم كمثل الجسد إذا اشتكی بعضه تداعی سائره بالسهر و الحمی: مثل مومنین در رفاقت و رحم به یکدیگر همانند جسد است وقتی بعضی از جسد شکایتی دارد عضو دیگر جسد هم شب بیدار می ماند و تب می کند (مجلسی: 150 ). قالَ الصَّادِقُ (ع) : مَنْ صَحِبَ مُومِناً أَرْبَعِینَ خُطْوَةً سَأَلَهُ اللَّهُ عَنْهُ یَوْمَ الْقِیَامَة ( محمدی ری شهری،1375: 413 ). الف) سرشناسان قریش دیدند كه بلال و خبّاب و عمار گرد رسول خدا (ص) جمع شدند گفتند: آیا با اینها راضی و قانعی؟ آنان را طرد كن تا ما به سوی تو بیائیم، ولی قرآن با این آیه دست رد بر سینه آنان زد (وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ( انعام:52)؛ و کسانى را که صبح و شام خدا را مى‏خوانند، و جز ذات پاک او نظرى ندارند، از خود دور مکن.) ( مجلسی: 183) ب) وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ(كهف:28)؛ با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر می خوانند. ج) عَبَسَ وَ تَوَلّی أَنْ جاءَهُ الاعْمی وَ ما یُدْرِیكَ لَعَلَّهُ یَزَّكّی(عبس:3- 1 )؛ عبوس و ترشرو گشت چون آن مرد نابینا حضورش آمد و تو چه می دانی ممکن است او مردی پارسا و پاکیزه صفت باشد. آثار منفی دوستان بد از دیدگاه قرآن و روایات -اوصاف دوستان ناشایست : - از منظر قران دوستان بد کسانی هستند که خداوند آنها رادو ست ندارد که به آیاتی در این مورد اشاره می نماییم: فساد کنندگان: وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ کَيْفَ يَشاءُ وَ لَيَزيدَنَّ کَثيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْياناً وَ کُفْراً وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ(مائده:64)؛ یهود گفتند: دست (قدرت) خدا بسته است! به واسطه این گفتار (دروغ) دست آنها بسته شده و به لعن خدا گرفتار گردیدند، بلکه دو دست (قدرت) خدا گشاده است و هر گونه بخواهد (بر خلق) انفاق می‌کند. و همانا قرآنی که به تو نازل گشت بر کفر و طغیان بسیاری از اهل کتاب بیفزاید و ما (به کیفر آن) تا قیامت آتش کینه و دشمنی را در میان آنها برافروختیم، هر گاه برای جنگ (با مسلمانان) آتشی برافروختند خدا آن آتش را خاموش ساخت، و آنها در روی زمین به فسادکاری می‌کوشند، و هرگز خدا مردم ستمکار مفسد را دوست نمی‌دارد. خیانتکارن: وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةً فَانبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاء إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الخَائِنِينَ(انفال:58)؛ و اگر از گروهى بيم خيانت دارى پيمانشان رابه سويشان بينداز به طور يكسان زيرا خدا خائنان را دوست نمى‏دارد. گردنکشان: لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ(نحل:23)؛ شك نيست كه خداوند آنچه را پنهان مى‏دارند و آنچه را آشكار مى‏سازند مى‏داند و او گردنكشان را دوست نمى‏دارد. اسراف کنندگان: يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ(اعراف:31)؛ اى فرزندان آدم جامه خود را در هر نمازى برگيريد و بخوريد و بياشاميد و[لى] زياده‏روى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست نمى‏دارد. - از منظر روایات و احادیث : 1- امام سجاد عليه السلام به فرزند گرامي شان، امام باقر عليه السلام فرمودند: پنج کس را در نظر داشته باش و با آن ها همراه و هم صحبت و رفيق راه مشو. من گفتم: پدر جان آنها چه کسانند؟ فرمود: بپرهيز از همراهي و رفاقت با دروغگو؛ زيرا او به منزله سرابي است که دور را به تو نزديک و نزديک را از تو دور سازد؛ و بپرهيز از رفاقت با فاسق؛ زيرا او تو را بفروشد به لقمه اي از خوراکي يا کمتر از آن؛ و بپرهيز از رفاقت با بخيل؛ زيرا او تو را محروم مي کند از مالش در وقتي که تو نهايت احتياج را به او داري؛ و بپرهيز از رفاقت با احمق؛ زيرا او مي خواهد به تو سود رساند (ولي به واسطه حماقتش) به تو زيان مي رساند؛ و بپرهيز از رفاقت با کسي که قطع پيوند خويشاوندي کرده است زيرا من يافتم او را که در سه جاي قرآن از رحمت خداوند به دور شمرده شده است (فیض کاشانی،1383: 320). 2- مجرمان: قرآن کریم از زبان اهل آتش و خطاکاران در روز قیامت چنین نقل سخن می‏کند: و ما اضلّنا الّا المجرمون(شعرا: 99)؛ ما را جز تبهکاران گمراه نکردند. 3- اشرار: علی(ع) می‏فرماید: مجالسة الاشرار یوجب سوء الظّن بالاخیار، همنشینی با اشرار باعث بدگمانی به خوبان می‏شود.(نهج البلاغه،632) و نیز فرمود: «من صحب الاشرار لم یسلم،کسی که با اشرار (و فاسدان) رفاقت کند،(از شرارت آنان) سالم نمی‏ماند (مجلسی،74). 4- علی(ع) می‏فرمود: صدیق الجاهل متعوب منکوب، دوست انسان نادان سختی داده شده و رنج رسیده است و امام هشتم فرمود: «صدیق الجاهل فی تعبٍ؛ دوست انسان نادان در رنج است (طباطبایی،1350: 290). 5- انسانهای بی‏حیا: علی(ع) فرمود: ایّاک و مقاربة من رهبته علی دینک عرضک(همان291)؛ از نزدیک شدن به کسی که از او بر دین و آبروی خود بیمناکی بر حذر باش. 6- اهل هوا: علی(ع) فرمود: مجالسة اهل الهوی منساةٌ للایمان و محضرة للشّیطان، هم نشینی با اهل هوا و هوس، سبب فراموشی ایمان و حضور شیطان است.(نهج البلاغه ،638). 7- منافقان: علی(ع) به کمیل فرمود: واهجر الفاسقین و جانب المنافقین و لاتصاحب الخائنین(همان639)؛ از فاسقان دوری کن، و از منافقان فاصله بگیر، و با خیانت پیشه گان دوستی نکن. 8- ظالمان: علی(ع) فرمود: .ایّاک و تطرق ابواب الظّالمین و الاختلاط بهم(همان1145)؛ از کوبیدن درب خانه ستم پیشگان، و رفت و آمد با آنان بر حذر باش. 9- وسوسه گران: امام صادق(ع) فرمود: من جالس اهل الرّیب فهو مریب، هر کس با اهل شک همنشین شود، پس او نیز مردد می‏شود (خوانساری،1360: 152). 10- معصیت کاران: امام صادق(ع) فرمود: لاینبغی للمؤمن ان یجلس مجلساً یعصی اللّه فیه ولایقدر علی تغییره، سزاوار نیست برای مؤمن که در مجلسی که خداوند در آن معصیت می‏شود و قدرت بر تغییر آن ندارد بنشیند (کلینی ،83:1388). 11- مرفّههان بی درد: پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: اربع یمتن القلب الذّنب علی الذّنب و مجالسة الموتی و قیل له یا رسول اللّه و ماالموتی؟ قال کلّ غنیٍّ مترفٍ، چهار چیز قلب انسان را می‏میراند، تکرار گناه... همنشینی با مردگان، از پیامبر سؤال شد: ای رسول خدا! مردگان کیانند؟ فرمود: ثروتمندانی که مست ثروتند (حرعاملی، 1384: 270). 12- سخن چین: امام صادق(ع) فرمود: احذر من النّاس ثلاثة: الخائن و الظّلوم و النّمّام لانّ من خان لک و من ظلم لک سیظلمک و من نمّ الیک سینمّ علیک، از سه گروه از مردم دوری کن، خائن، ستمگر و سخن چین؛ زیرا کسی که به نفع تو خیانت کند و به سود تو ستم روا دارد، به زودی در حق تو (نیز) ستم می‏کند و فردی که به سود تو سخن چینی نماید، به زودی علیه تو سخن چینی خواهد کرد (الحرانی، 1394: 316). 13- خلاف کار: امام علی علیه السلام در نامه ای ارزشمند و راهگشا می فرماید: واحْذَرْ صَحابَةَ مَنْ یَقیلُ رَأیُهُ و یُنْکَرُ عَمُلُه فَاِنَّ الصّاحِبَ مُعْتَبَرٌ بِصاحِبِه، از رفاقت با کسانی که افکارشان خطاست و اعمالشان ناپسند، برحذر باش؛ زیرا آدمی با رفیق خود سنجیده و شناخته می شود.(نهج البلاغه،610). 14- دنیا پرستان: علی(ع) فرمود: خلطة أبناء الدنیا تشین الدّین و تضعف الیقین، با دنیاپرستان در آمیختن دین را معیوب می‏سازد و یقین را تضعیف می‏کند(خوانساری،1360: 397). 15- بی انصاف: پیامبر اکرم(ص) فرمود: لاخیر لک فی صحبة من لایری لک مثل الّذی یری لنفسه، خیری برای تو در همراهی کسی که آنچه برای خود روا می‏دارد، برای تو روا نمی‏دارد، نیست (محمدی ری شهری،1362: 290). - نتیجه دوستی های نامناسب در قرآن: در این بخش خطرات و زیانهای دوستی، با رفیقان نامناسب را از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار می‏دهیم. 1. حسرت ابدی: «عقبه» و «ابی» با هم رفیق بودند. عقبه به حج مشرف شد و پس از بازگشت با دعوت پیامبر(ص) برای ولیمه حج خویش، اسلام اختیار کرد، ولی رفیقش ابی او را ملامت و تحریک نمود تا از اسلام برگردد. او نیز سخن رفیقش را پذیرفت و با اهانت به پیامبر اکرم(ص) از دین اسلام برگشت و مرتد شدو سرانجام در جنگ بدر کشته شد.(نهج البلاغه،634). قرآن از زبان «عقبه» در روز قیامت چنین می‏گوید: وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا(فرقان:27) يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا ﴿ فرقان :۲۸﴾ لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا ﴿ فرقان :۲۹﴾ ؛ و (به خاطر آور) روزی را که ستمکار دست خویش را به دندان می‏گزد و می‏گوید: «ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم. وای بر من!کاش فلانی را دوست انتخاب نکرده بودم! او مرا از یاد حق گمراه ساخت، پس از آنکه بسویم آمد (مکارم شیرازی،1374: 62). 2. خطرناک‏ترین‏ها: همان طور که رفیق خوب و متدین در شکل‏گیری شخصیت صحیح و منطقی انسان نقش به سزایی دارد، دوست نامناسب نیز در تخریب شخصیت اخلاقی انسان بسیار مؤثّر و خطر ساز است. این خطر عظیم را از مقایسه دو سوره «فلق» و «الناس» به خوبی می‏توان یافت. در سوره فلق از چهار خطر بسیار بزرگ و مهلک به پناهگاهی عظیم، یعنی «رب فلق» پناه می‏بریم: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (1) مِن شَرِّ مَا خَلَقَ (2) وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ (3) وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ(4) وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ(5) (فلق:1-5)؛ بگو پناه می‏برم به پروردگار سپیده صبح(1) از شرّ تمام آنچه آفریده(2) و از شر هر موجود شر در هنگامی که شبانه وارد شود(3) و از شر آنها که با افسون (و سحر) در گره‏ها می‏دمند (هر تصمیمی را سست می‏کنند) (4) واز شر حسود هنگامی که حسد می‏ورزد(5). ولی در سوره «ناس» از خطر رفیق بد و ناباب به پناهگاه بسیار محکمی پناه می‏بریم که در واقع از سه رویه مستحکم برخوردار است. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ(1) مَلِکِ النَّاسِ (2) إِلَهِ النَّاسِ (3) مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ (4) الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ (5) مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ (6) (ناس:1-6)؛ بگو پناه می‏برم به پروردگار مردم(1) به مالک و حاکم مردم (2) به معبود مردم(3) از شر و وسوسه گر پنهان کار(4) که در درون سینه انسانها وسوسه می‏کند(5) خواه از پریان باشد یا از انسان(6). مقایسه این دو سوره که در اولی از چهار خطر عظیم به یک پناهگاه به نام «ربّ فلق» پناه می‏بریم و امّا در دومی از بیم خطر یعنی وسوسه گران پنهان کار از آدمی باشد یا جنیان، به یک پناهگاهی بسیار مستحکم‏که در واقع از سه لایه و مانع برخوردار است پناه می‏بریم نشان می‏دهد که رفیق بد از خطر مار و عقرب و دزدانی که شبانه می‏آیند، و هر خطر دیگری چون: سحر و حسادت و چشم زخم و... و خلاصه از هر خطری که قابل تصور است خطرناک‏تر، وحشتناک‏تر و شکننده‏تر است. 3.زیبا دیدن زشتی ها: وَقَيَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاء فَزَيَّنُوا لَهُم مَّا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ ﴿فصلت : 25﴾؛ (مکارم ) : ما براي آنها همنشينان (زشت سيرتي) قرار داديم، و آنها زشتيها را از پيش رو و پشت سر در نظرشان جلوه دادند، و فرمان الهي درباره آنها تحقق يافت، و به سرنوشت اقوام گمراهي از جن و انس كه قبل از آنها بودند گرفتار شدند، آنها مسلما زيان كار بودند. 4. دخول در آتش جهنم: از اهل جهنم پرسیده می‏شود: چرا وارد دوزخ شدید؟ آنان می‏گویند: یکی از علتها این بود که: و کنّا نخوض مع الخائضین (مدثر:45) ؛ و پیوسته با اهل باطل همنشین بودیم. -دوستی با چه کسانی حرام است؟ خداوند متعال در قرآن کریم و نیز اهل البیت (ع) افرادی را که دوستی با آنها مکروه، مستحب و واجب است مشخص نموده اند. در این اینجا فقط افرادی را معرّفی می کنیم، که دوستی با آنها حرام است: الف- دشمنان خداوند متعال: در این مورد، خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ (مجادله: 22)؛ برای مؤمنان فرقی نمیکند که دشمنان خداوند، آباء و اجداد، فرزندان یا برادران و یا اقوام و عشیره آنها باشد؛ آنها با دشمنان خدا دوستی ندارند. ب- ستمکاران: خداوند متعال می فرماید: وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ(هود: 113) ؛ به ستمکاران میل مکنید که آتش، شما را میسوزاند و در برابر خداوند، شما را دوستانی نخواهد بود و آن گاه، یاری نخواهید داشت. ج- روی گردان از جماعت مسلمانان: رسول خدا(ص) فرمودهاند: «من رغب عن جماعه المسلمین وجب علی المسلمین غیبته و سقطت بینهم عدالَته وجب هجرانه» :هر که از جماعت مسلمانان رویگردان شود، بر مسلمانان، غیبتش لازم و عدالتش ساقط و دوری از او واجب است. (صدوق، 1389: 393). بر اساس قاعده «تعرف الاشیاء بأضدادها» می توانیم بفهمیم که دوستی با غیر این موارد، یا واجب، یا مستحب، یا مکروه است، که در کلیه این حالات، دوستی مشروع بوده و می توان با آنها دوستی نمود. همانطور که خدای متعال فرموده: قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى(شوری:22) ؛ بگو من اجر رسالت جز این نخواهم که این محبت و مودت مرا در حق خویشاوندان منظور دارید. - دوستی شیطان: - وَ مَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَانِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِین(زخرف:36)؛ و هر کس از یاد خدا روى‏گردان شود شیطان را به سراغ او می فرستیم که همدم او خواهد بود.‏ 4- رفیق مجرم باعث گمراهی انسان می شود، وَ مَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُون) شعرا: 99) ؛ امّا کسى جز مجرمان ما را گمراه نکرد. - تبدیل دوستی باطل در قیامت به دشمنی: الف- الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِین(زخرف:67)؛ دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران! ب- وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً (فرقان:27)؛ و روزى كه ستمكار (مشرك) دو دست خود را (از روى حسرت) به دندان مى‏گزد و مى‏گوید: اى كاش با پیامبر همراه مى‏شدم. یا وَیْلَتى‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلاً (فرقان:28) ؛ ای وای بر من کاش فلانی را دوست نمی گرفتم لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِی وَ كانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً(فرقان:29)؛ رفیق من بعد از آنکه حق از طرف خدا برای من آمد مرا گمراه ساخت و شیطان هنگام امید انسان را رها می سازد. پیام‏های آیه: 1ـ حسرت‏هاى درونى در اعمال و رفتار انسان مؤثّر است. (یَعَضُّ الظَّالِمُ) 2ـ رها كردن راه انبیا ظلم است. (ظلم به خود و ظلم به انبیا) (یَعَضُّ الظَّالِمُ) 3ـ عذاب قیامت بسیار سخت است. (یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ یَدَیْهِ) (مشرك تنها یك انگشت و یا یك دست خود را گاز نمى‏گیرد، بلكه دو دست خود را گاز مى‏گیرد) 4ـ در قیامت، وجدان‏ها بیدار مى‏شود. (یَعَضُّ یَقُولُ) 5ـ پشیمانى، دلیل بر اختیار انسان است و اگر كسى مجبور بود، پشیمانى معنا نداشت. (یا لَیْتَنِی) 6ـ دوستى‏هاى نامشروع امروز، فرداى خطرناكى دارد. «یا لَیْتَنِی» دوست در سرنوشت انسان مؤثّر است. 7ـ ایمان به تنهایى كافى نیست، همراه بودن با انبیا نیز لازم است. (مَعَ الرَّسُولِ) 8ـ ارتباط با انبیا هر چند اندك باشد، مى‏تواند راه نجات باشد. (سَبِیلًا) 9ـ دو دوستى در یك دل جا نمى‏گیرد. (دوستى پیامبر و دوستى انسان گمراه) (اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ ... لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلًا) 10ـ دوستان منحرف، عوامل شیطانند. (فُلاناً خَلِیلًا وَ كانَ الشَّیْطانُ) 11ـ نام و شخص افراد مهم نیست، كارایى آنان مهم است. (فُلاناً أَضَلَّنِی) 12ـ نشانه‏ى دوست بد آن است كه انسان را غافل كند. (أَضَلَّنِی عَنِ الذِّكْرِ) 13ـ گاهى عواطف دوستى، بر استدلال و منطق غلبه مى‏كند. (أَضَلَّنِی عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِی) 14ـ خداوند با همه‏ى مردم اتمام حجّت مى‏كند. (بَعْدَ إِذْ جاءَنِی). تنهایى، از رفیق بد بهتر است. (مجلسی، 1403: 173) در حدیثى از نهمین پیشواى بزرگ اسلام امام محمد تقى الجواد(علیهماالسلام) مى‏خوانیم: ایاك و مصاحبة الشریر فانه كالسیف المسلول یحسن منظره و یقبح اثره: " از هم نشینى بدان بپرهیز كه همچون شمشیر برهنه‏اند، ظاهرشان زیبا و اثرشان بسیار زشت است"! (مجلسی، 1403: 198). نخست موعظه پیر می فروش این است که از معاشر ناجنس احتراز کنید (دیوان حافظ) - شرایط دوستی: پایدارماندن نهال دوستی و رشد و نمو آن، در گرو رعایت برخی شرایط از طرف دوستان است. رعایت نکردن این شرایط، باعث خشکیدن این نهال یا رشد نکردن آن می شود. امام صادق(ع) شرایط دوستی را چنین بیان می فرماید: نخستین شرط دوستی آن است که باطن و ظاهرش برای تو یکی باشد. دومین شرط این است که زینت و آبروی تو را زینت و آبروی خود بداند و عیب و زشتی تو را عیب و زشتی خود ببیند. سوم این است که مقام و مال، وضع برخورد او را نسبت به تو تغییر ندهد. چهارم این است که آنچه را در قدرت دارد، از تو مضایقه نکند و پنجم که جامع همه این صفات است آن است که تو را به هنگام پشت کردن روزگار رها نکند ( محمدی ری شهری،1362: 192). امام علی (ع) نیزدرباره شرایط دوستی، سخنان ارزشمندی دارداز جمله می فرماید: «دوست آن است که در نهان، آیین دوستی را رعایت کند».(نهج البلاغه) «دوست نیست مگر آن که در سه جایگاه، نگهبان حقوق برادرش باشد: در روزگار گرفتاری، آن هنگام که حضور ندارد و پس از مرگ». «در دوستی با دوست مدارا کن، شاید روزی دشمن تو گردد و در دشمنی با دشمن نیز مدارا کن؛ زیرا شاید روزی دوست تو گردد». «چون برادرت (دوستت) از تو جدا گردد تو پیوند دوستی را بر قرارکن اگر روی برگرداند، تو مهربانی کن. چون بخل ورزد، تو بخشنده باش. هنگامی که دوری می گزیند، تو نزدیک شو. چون سخت می گیرد، تو آسان گیر و... اگر خواستی از برادرت جدا شوی، جایی برای دوستی باقی گذار تا اگر روزی خواست به سوی تو بازگردد، بتواند». «در تنگی و سختی است که دوستی و نیکوییِ دوستی آشکار می گردد». «نسبت به دوست خود کمال محبت و دوستی را به جای آور، ولی به طور کامل به او اطمینان مکن و نسبت به او همه مواسات خویش را انجام ده ولی همه اسرارت را به او بازگو مکن».(محمدی ری شهری،1362: 127). منشین با بدان که صحبت بد گرچه پاکی، تو را پلید کند آفتاب ارچه روشن است، او را پاره ای ابر ناپدید کند (دیوان سنایی) دوستان با یکدیگر انس می گیرند و اخلاق و ویژگی های مادی و معنوی هر یک ازآنان بر دیگری اثر می گذارد. دوستی با افراد شایسته، آدمی را به قله های رفیع کمال و سعادت در دنیا و آخرت می رساند و دوستی با نااهلان، او را به اعماق دره ها و پر تگاه های هولناک در دنیا و آخرت پرتاب می کند. تا توانی می گریز از یار بد یاربد، بدتر بود از مار بد ماربد تنها تو را برجان زند یاربد برجان و بر ایمان زند (مولوی) همان گونه که بدن ما از غذاهایی که می خوریم، کسب قوت می کند، روح ما نیز از صحبت و معاشرت با افراد خوب و بد، کسب فضیلت وتقوا یا خبث وشرارت می‌کند. سعدی درکتاب گلستان، تأثیر هم نشینی و دوستی با نااهلان را این گونه به تصویر می کشد: هرکه با بدان نشیند اگر طبیعت ایشان در او اثر نکند، به طریقت ایشان متهم می گردد و اگربه خراباتی رود به نمازکردن، منسوب شود به خمر نمودن. رقم برخود به نادانی کشیدی که نادان را به صحبت برگزیدی طلب کردم زدانایان یکی پند مرا گفتند با نادان مپیوند. گلی خوشبوی در حمام روزی رسید از دست محبوبی به دستم بدو گفتم که مشکی یا عبیری که ازبوی دلاویز تو مستم بگفتا من گِلی ناچیز بودم ولیکن مدتی با گل نشستم کمال هم نشین درمن اثر کرد و گرنه من همان خاکم که هستم (بوستان سعدی) چه مبارک هستند دوستان نیکوکاری که اثر رفتار و کردار پسندیده شان در دیگر دوستان و هم نشینانشان پدیدار می شود و چه نامبارک اند دوستان زشت خوی و بدکردار که منش ناشایست و کردار زشتشان در دوستانشان اثر می کند. مکن با فرومایه مردم نشست چو کردی زهیبت فرو شوی دست (گلستان سعدی) یکی ازعوامل بسیار مهم در شکل گیری شخصیت انسان، بعد از اراده و خواست و تصمیم او، هم نشین و دوست است؛ چرا که انسان خواه ناخواه اثرپذیراست و بخش مهمی از افکار و ویژگی های اخلاقی خود را از دوستانش می گیرد؛ این حقیقت، از نظر علمی و تجربی به اثبات رسیده است. ازامام جواد(ع) نقل شده است: از هم نشینی با بدان بپرهیزید که همچون شمشیر برهنه اند. ظاهرشان زیبا و اثرشان بسیار زشت است (حاجیان،1379: 87). دوستی با مردم دانا چو زرین کاسه ای است نشکند، گربشکند باید نگاهش داشتن دوستی با مردم نادان سفالین کاسه ای است بشکند، گر نشکند باید به دورانداختن (گلستان سعدی) همان طور که آب با آن لطافت و نرمی، بر سنگِ سخت اثر می گذارد و آن را سوراخ می کند، بی شک صفت دوستان نیز در روح ما نقشی به جای می گذارد. امام علی (ع) می فرماید: هم نشینی با بدان بدی می آورد، مانند باد که چون به چیز بدی بوزد، بوی بدی همراه آورد (زواری نسب،1383: 189). پس بکوشیم ازهم صحبتی و دوستی با افراد ناباب و کسانی که گوهر جوانی و عمر را به بهای اندک ازدست می دهند، بپرهیزیم؛ چراکه نشست و برخاست با چنین دوستانی خوی زشت آنها را به ما نیزمنتقل خواهد کرد. و بکوشیم دوستان خود را ازبهترین مردم انتخاب کنیم تا هم نشینی با آنها، موجب گشایش خاطر و شادی روح و تعالی جایگاه اجتماعی و سعادت دنیا و آخرتمان شود. عیسی مریم به کوهی می گریخت شیر گویی خون او می خواست ریخت گفت از احمق گریزانم برو می رهانم خویش را، بندم مشو زاحمقان بگریز چون عیسی گریخت صحبت احمق بسی خون ها که ریخت اندک اندک آب را دزدد هوا این چنین دزدد هم احمق از شما (مولوی) منابع و ماخذ : 1. قرآن کريم .(1387)، ترجمه مكارم شيرازي ، ناصر ، چاپ اول ، قم، نشرتابان. 2. ابن منظور، جمال الدین محمد ابن مکرم. (1387)، لسان العرب، قم، انتشارات دارالمعارف. 3. اراکی، مجتبی (1403 ه ق)، عوالی اللالی، قم، انتشارات سیدالشهداء. 4. بابایی، پرویز (1381)، دیوان حکیم سنایی غزنویی، تهران، نشر آزادمهر. 5. پاینده، ابوالقاسم (1385)، نهج الفصاحه، قم، نشر طلوع. 6. اشعث، محمدبن محم (1370)، الجعفریات، تهران، کمیته نینوی الحدیثه. 7. الحرانی، الحسین. (1394ق)، تحف العقول، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه. 8. التمیمی الآمدی، عبدالواحد(1366)، غررالحکم و دررالکلم، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات. 9. الکلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، 1388قمری، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه. 10. الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی(1385)، الامالی، تهران، نشر معروف 11. الصدوق، ابوجعفر محمدبن علی بن الحسین بن بابویه القمی، 1389ق، الخصال، تهران، مکتب الصدوق. 12. حر العاملی، محمد ابن حسن (1384)، وسایل الشیعه، قم، انتشارات نشر اسلامی. 13. خوانساری، جمال الدین (1360)، شرح غررالحکم و دررالکلم، با مقدمه و تصحیح و تعلیق میر جلا الدین حسینی ارموی، چاپ سوم، دانشگاه تهران. 14. حاجيان، مظفر (1379)، راهنماي انتخاب دوست، اصفهان‏ ، انتشارات هماي رحمت‏ . 15. حيدري ، علاء .(1383)، نقش دوستان در زندگي انسان ، قم ، انتشارات نور النور . 16. دهخدا، علی اکبر، (1377)، لغتنامه دهخدا، چاپ اول، تهران، سازمان لغتنامه دهخدا. 17. رضایى، حسن رضا (1382) ، بررسى شبهات قرآن و فرهنگ زمانه ، نشر انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه 18. زمانی، کریم (1374)، شرح جامع مثنوی معنوی، تهران، انتشارات اطلاعات. 19. زواري نسب ، سلمان دوستي (1383)، از منظر اسلام ، تهران، انتشارات سازمان اوقاف. 20. سجادی، سید ضیاءالدین،(1389). انسان در قرآن کریم،، قم، انتشارات دارالحدیث. 21. سلطانی، محمدعلی(1388)، امالی، قم، انتشارات ارمغان طوبی. 22. طباطبایی، سیّد محمد حسین(1360)، شرح نهایه الحکمه، قم، بوستان کتاب 23. طباطبایی، سید محمد حسین، 1350، ترجمه تفسیر المیزان، ج18، ترجمه سید باقر موسوی همدانی، چاپ دوم، تهران، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی. 24. علاقه مند ، محمدعلي.(1381). آيين دوست يابي از ديدگاه امام علي (ع)، مشهد ، انتشارات جليل. 25. فیض کاشانی، ملا محسن. (1091ق)، محجه البیضاء، تصحیح علی اکبر غفاری، چاپ هشتم، تهران، دفتر انتشارات اسلامی. 26. قهرمان، محمد (1371)، گزیده اشعار صائب تبریزی، تهران، انتشارات سخن. 27. قمی، عباس(1387)، فرهننگ لغات القران، قم، نشر بین الملل. 28. موسوي همداني ، محمد باقر.(1374). ترجمه تفسير الميزان علامه طباطبائي ، قم‏ ، انتشارات دفتر انتشارات اسلامي 29. مصلح بن سعدي .(1385). كليات سعدي ، تهران ، انتشارات موج ادب 30. محمدی ری شهری، محمد، 1362، میزان الحکمه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی 31. مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار الجامعه لعلوم الأئمةِ الاطهار، چاپ دوم، بیروت، داراحیاء التراثِ العربی. 32. مسعودی، سعید(1391)، فرهنگ زمانه، قم، بوستان کتاب. 33. مكارم شيرازى، ناصر.(1374). تفسيرنمونه‏ ،تهران ، انتشارات دار الكتب الإسلامية 34. نهج‌البلاغه. (1383)، ترجمه دشتي، محمد، قم، انتشارات زهد. 35. نفیسی، سعید (1391)، دیوان رودکی، تهران، انتشارات نگاه. 36. ‏‏والترز ، دونالد.(1382). رازهاي دوستي، تهران ، انتشارات انديشه عالم. پایاننامهها: 1. آهکی، طیبه (1389)، راهکارهای گسترش دوستی در جامعه با تکیه بر آیات و روایات معصومین(ع)، پایان نامه برای دریافت کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات. 2. ابراهیمی، محمد (1391)، تأثیر دوستی های نامشروع بر تصمیم گیری اخلاقی، پایان نامه برای دریافت کارشناسی ارشد، قم، دانشگاه معارف. 3. دستورانی، احمد (1389)، اخلاق دوستی از دیدگاه آیات و روایات، پایان نامه برای دریافت کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه تهران. 4. سنجری، زهره (1391)، اخلاق دوستی از دیدگاه آیات و روایات، پایان نامه برای دریافت کارشناسی ارشد، قم، دانشگاه آزاد اسلامی . 5. شهریاری، مریم (1391)، دوستی از منظر قرآن و سنت، پایان نامه برای دریافت کارشناسی ارشد، قم، دانشگاه باقرالعلوم. 6. صالحی زاده، اسماعیل (1386)، محبت در قرآن، پایان نامه برای دریافت کارشناسی ارشد، قم، دانشگاه آزاد اسلامی. 7. گرامیان نیک، محمد (1388)، رابطه ناب و تغییرشکل صمیمیت و دوستی در بین جوانان شهر تهران، پایان نامه برای دریافت کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه شهید بهشتی. 8. نادری گرگری، وحیده (1387)، دوستی و مهرورزی از دیدگاه امیرالمؤمنین در نهج البلاغه، پایان نامه برای دریافت کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه تهران.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته