Loading...

ادبیات نظری تحقیق صنایع تبدیلی کشاورزی، توسعه کشاورزی

ادبیات نظری تحقیق صنایع تبدیلی کشاورزی، توسعه کشاورزی (docx) 37 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 37 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

خلاصه ای از کار: - صنايع تبديلي و تكميلي محصولات كشاورزي و اهمیت آن صنايع تبديلي و تكميلي بخش كشاورزي به صنايعي گفته مي شود كه به فرآوري و عمل آوري محصولات كشاورزي مي پردازد و به عبارت ديگر با زيرمجموعه اين بخش ارتباط مستقيم دارد و فرآيند توليد مواد كشاورزي را كامل مي كند. به عبارت دیگر صنایع تبدیلی و تکمیلی به صنایعی اطلاق می گردد که به فرآوری و عمل آوری مواد نباتی و حیوانی (زراعی، باغی، شیلاتی، دام و طیور، جنگل و مرتع) می پردازدً، فرآوری در برگیرنده تغییرات فیزیکی، شیمیایی، نگهداری، بسته بندی و توزیع است(مطیعی لنگرودی و اردشیری، 1387). ……………………. تسهیلات اعطایی بانک ها و رشد صنایع تبدیلی: یکی از رسالتهای سیستم بانکی، اعطای تسهیلات مالی به واحدهای مختلف تولیدی در سطح کشور می‌باشد. به عبارت دیگر بانکها به لحاظ داشتن نقش واسطه‌ای وجوه بطور اساسی تامین کننده نیازهای مالی واحدهای صنعتی و کشاورزی بمنظور تقویت بنیه مالی اینگونه مؤسسات در جهت حفظ سطح تولیدات و بلکه افزایش تولیدات متناسب با نیازهای جامعه و اهداف تعیین شده می‌باشند. نقش مذکور در شرایط کنونی جامعه به نحو بارزتری تجلی داشته و مسئولیت بانک در این رابطه بیش از پیش می‌باشد که این رساله بیشتر به نقش واسطه‌ای بانک در تامین نیازهای مالی صنایع تبدیلی کشاورزی در استان خراسان می‌پردازد. مؤسسات و سازمانهای مالی - اعم از بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی - در فرآیند توسعه اقتصادی کشورها نقشی بسیار مهم و اساسی دارند، به طوریکه امروزه ادامه فعالیت واحدهای تولیدی و تحقق رشد و توسعه اقتصادی کشورها بدون وجود اینکه مؤسساتً، تقریبا غیرممکن است. وظیفه مسئولین بانکی این است که بازار متشکل از سرمایه بوجود آوردند، زیرا توسعه اقتصادی نیاز به سرمایه دارد و سرمایه‌گذاری نیازمند پس‌انداز است. که بانکها باید پس‌اندازهای موجود را جمع‌آوری نمایند تا با تخصیص مناسب زمینه رشد اقتصادی را فراهم آورند. مؤسسات و واسطه‌های مالی، معمولا در بسیاری از عملیات مالی (مانند قبول سپرده‌ها و پس‌انداز و اعطای وام و تسهیلات اعتباری) و همچنین در سرمایه‌گذاری در طرحهای صنعتی، ساختمان و مسکن، کشاورزی، حمل و نقل، انرژی و خدماتً، مشارکت فعال دارند. به علاوه انتشار اوراق قرضه و مشارکت در خرید و فروش سهام شرکتها و نیز ارائه خدمات مشاوره‌ای به مشتریان، از جمله فعالیتهای آنها در بسیاری از کشورهای جهان به شمار می‌رود. اعطاء تسهیلات به صنایع تبدیلی کشاورزی همانند سایر بخشها در جهت تامین سرمایه در گردش و سرمایه‌گذاری ثابت این واحدها بوده است ......................... - نقش صنايع تبديلي و تكميلي در ارزش افزوده محصولات كشاورزي صنايع تبديلي و تكميلي بخش كشاورزي به صنايعي گفته مي شود كه به فرآوري و عمل آوري محصولات نباتي و حيواني (اعم از زراعي، باغي، شيلاتي، دام و طيور، جنگل و مرتع) مي پردازد، فرآوري دربرگيرنده، تغييرات فيزيكي، شيميايي، ارگانولپتيكي، نگهداري، بسته بندي و توزيع است؛ به عبارت ديگر، صنايع تبديلي و تكميلي به صنايع گفته مي شود كه با زيرمجموعه اين بخش ارتباط مستقيم دارد و به عبارت بهتر، اين صنايع، فرآيند توليد مواد كشاورزي را كامل كرده و آنها را به صورت بهينه آماده ورود به بازار مصرف مي سازد (نوری و طباطبایی، 1386). ................ نقش صنايع تبديلي و تكميلي را در افزايش ارزش افزوده اين بخش مي توان از چند جهت برشمرد: 1 ـ كاهش ضايعات كشاورزي و افزايش سطح توليد: محصولات كشاورزي در كمترين زمان در معرض فساد قرار مي گيرند، به همين دليل، حتي اگر در توليد محصولات كشاورزي بهترين و باكيفيت ترين محصول توليد شود بايد با فرآوري، از ضايعات آن جلوگيري شود. هم اكنون ضايعات بخش كشاورزي حدود 30 درصد است كه ارزش اين حجم از ضايعات، متاسفانه تا رقم 5 ميليارد دلار در سال برآورد مي شود. به همين جهت گسترش صنايع تبديلي و تكميلي مي تواند يكي از موثرترين گزينه هاي كاهش اين حجم از ضايعات باشد. بخش عمده ضايعات محصولات كشاورزي به دليل فاصله زماني و مكاني مراكز توليد تا كارخانه ها و صنايع به دليل غيرمنطقي، وارد سبد ضايعات مي شود كه در صورت ايجاد صنايع تبديلي، اين مقدار ضايعات به چرخه توليد بازگشته و علاوه بر تامين كسري نياز داخلي، امكان صادرات و در نتيجه كسب درآمد ارزي را فراهم مي نمايد(مردوخی، 1389). ..................... - ضعف بسته بندی در صنایع تبدیلی و گرایش مشتریان ضعف در بسته بندی مناسب و مرغوب بزرگترین مشکل صنایع غذایی کشور به حساب می آید. این عامل باعث کاهش کیفیت و سلامت مواد غذایی شده و در نتیجه این صنعت با مشکل بزرگتر و جدی تر از دست دادن بازار های هدف در صادرات و به مرور حذف شدن از بازار رقابت جهانی مواجه می شود. این ضعف در صنایع غذایی باعث کاهش ارز آوری محصولات کشاورزی شده و به این نحو نقش اساسی صنایع غذایی را در اقتصاد کشور مشخص می کند. ایران کشوری است با منابع و محصولات کشاورزی بسیار و با کیفیت بالا که به دلیل عدم وجود صنایع تبدیلی مناسب، قادر به نشان دادن ظرفیت واقعی تولد و صادرات خود نمی باشد. صنایع تبدیلی نقش به سزایی در کاهش ضایعات محصولات کشاورزی ایفا می کنند. با استفاده از تکنولوژی های جدید در صنعت غذا نه تنها می توان بخش اعظم ضایعات را حذف کرد بلکه می توان آنها را به مواد مفید و قابل مصرف و حتی مواد مرغوب جهت صادرات تبدیل کرد. ایجاد و احداث واحد های صنایع غذایی مزایای متعددی از جمله اشتغالزاییً،کاهش ضایعات محصولات کشاورزیً،دسترسی به این محصولات در غیر فصل تولید، ارزش افزوده در محصول و ارز آوری را به دنبال دارد. همچنین گسترش این صنایع باعث تثبیت سطح درآمد و افزایش سود کشاورزان می شود و باعث می شود که در زمان افزایش تولید محصولات کشاورزی و کاهش تقاضا برای تولیدات خامً،مانع از ضایع شدن آن و نوسانات منفی قیمت می شود.همچنین این صنایع در افزایش صادرات غیر نفتی از اهمیت ویژه ای بر خوردارند. به رغم اینکه صنایع غذایی در مقایسه با سایر فعالیت ها ی صنعتی همچنان از توجیه اقتصادی لازم جهت توسعه سرمایه گذاری در این بخش برخوردار است اما رشد ارزش افزوده صنایع غذایی در کشور به نسبت سایر منابع دارای شتاب لازم نیست. لازم به ذکر است که اگر چه ایجاد واحد های صنایع غذایی باعث اشتغالزایی می شود،ولی توسعه کمیّ بیش از حد این واحد ها به دلیل نبود مواد اولیه و نبود بازار مصرفً،سنتی بودن تولید و کاهش کیفیت محصولً،سبب تولید کمتر از ظرفیت موجود می شود. در حال حاضر به دلیل کمبود واحد های تولیدی صنایع غذایی در ایران درصد بسیار زیادی از مواد غذایی (در حدود 30 درصد) به ضایعات بدل می شوند. در بخش صادرات نیز به دلیل نبود تکنولوژی بسته بندی مناسب، مرغوب و شکیل محصولات کشاورزی به صورت خامً،فرآوری نشده و فله ای صادر و در کشور های دیگر بسته بندی می شوند که با رونق و توسعه این صنایع و مطابقت تولید با استاندارد ها ی جهانی می توان بازارهای صادراتی بهتر و ارزش افزوده بیشتری به دست آورد. از طرفی عدم تنوع در تولید، افزایش قیمت تمام شده صنایع غذایی به دلیل افزایش قیمت محصولات کشاورزی و فرسوده بودن دستگاه ها و ماشین آلات کارخانجات صنایع غذاییً،پایین آمدن کیفیت به دلیل به روز نبودن تکنولوژی دستگاه ها و وجود فعالیت های زیر زمینی از عمده مشکلات صنایع غذایی کشور و عامل بازدارنده صادرات این مواد است. مسالهی عدم تنوع در محصولات باعث شده است که نسبت به رقبای خارجی در بازارهای هدف عقب بمانیم چرا که هر چه تنوع تولید افزایش یابد جلب مشتری نیز در واحد های صنایع غذایی بیشتر می شود و طبیعتا فروش آنها نیز افزایش می یابد. تنوع همچنین باعث افزایش روز کاری در سال و در نتیجه افزایش نیروی انسانی بیشتر و اشتغالزایی می شود. از طرف دیگر غذای آماده در ایران جایگاه خود را نیافته و در نتیجه مصرف آن اندک است و از آن استقبال نمی شود. نکته قابل توجه تحت تاثیر مسائل سیاسی بودن صنعت غذا در ایران است. به طوری که حتی کارخانجات صنعت غذا در برخی موارد اقدام به واردات تولیدات غذایی چینی و بسته بندی آنها و توزیع در ایران می کنند. واردات بی رویه نیز مانع رشد صنعت می شود.به طور مثال واردات آبمیوه با برند «رانی» از کشور های عربی و باقی ماندن پرتقال های درجه یک دزفول و تبدیل شدن آنها به ضایعات. اولین اهمیت بسته بندی در این است که بسیاری از مشتریان با چشم خریداری می کنند بنابر این بسته بندی جذاب از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف اصلی از بسته بندی کردن مواد غذایی، این است که مدت زمان نگهداری آنها افزایش یابد و مواد غذایی به طور کامل از خطر عوامل فساد درونی و بیرونی حفظ و حمل و نقل مواد غذایی بهتر و آسانتر انجام شود.از طرفی بسته بندی سبب شناساندن کالا به خریدار است و مانند پلی ارتباطی میان خریدار و کالاست که به کالا هویت می بخشد. امروزه بسته بندی کالا های صادراتی غیر نفتی چنان جدی و مساله ساز است که دولت باید به عنوان گامی مثبت در راه صادرات، تسهیلاتی جهت وارد کردن دستگاه های بسته بندی جدید و مواد لازم فراهم آورد و امکانات کافی را در اختیار شرکت های صادر کننده قرار دهد(کلانتری و همکاران، 1389). ...................... - ضرورت توجه بیشتر به صنایع تبدیلی بخش کشاورزی روند روزافزون دورریز پسماندهای کشاورزی مزارع کشور، نیاز مبرم به توجه بیشتر به صنایع تبدیلی را در بخش کشاورزی توجیه می کند. از آن جا که در کشورهای پیشرفته، پسماندهای کشاورزی، منبع اصلی تامین انواع مواد شیمیایی مانند الکل، استن، پکتین، انواع کاغذ و خمیر آن، انواع اسانس های مورد مصرف در صنایع غذایی و بهداشتی، انواع اسیدهای آمینه و آلی مثل لیزین، آلانین، سیتریک، لاکتیک و خوراک دام و طیور، انواع پروتئین های مصرفی انسان، دام و طیور و مواد مکمل می باشد، به ویژه آن که بسیاری از این مواد به کشورمان صادر میشود، اهمیت موضوع زمانی بیشتر نمایان می گردد. در فرآیندهای کشاورزی و صنایع وابسته، همراه با محصولات اصلی، فرآورد ه های جانبی نیز در سطح وسیعی تولید می شود. به علاوه گستره وسیعی برای استفاده از این محصولات وجود دارد. لذا بسیاری از کشورهای پیشرفته و برخی از کشورهای در حال توسعه، ارزش قابل توجهی را برای این مواد در نظر می گیرند. از طرف دیگر، بر اساس آمار، تقریبا نیمی از محصولات کشاورزی بدون اینکه به مصرف برسد. در مراحل گوناگون از بین می روند و با توجه به حرکت کند صنایع تبدیلی کشاورزی کشورمان نسبت به کشورهای پیشرفته امکان بهره برداری مناسب و کامل از همه اجزا یک محصول وجود ندارد. (شکری و همکاران، 1388). ............................ - صنایع تبدیلی و توسعه کشاورزی به عقیده کارشناسان وصاحبنظرانً، کشاورزی بعنوان محورتوسعه اقتصادی ایران ( که معادل یک چهارم تولید ناخالص ملیً، یک سوم نیروی اشتغال وهمجنین تامین چهارپنجم نیاز غذائی کشوررا بعهده دارد) بعلت شیوه کاشت سنتی و عدم بکارگیری مکانیزاسیون کشاورزی (که منجربه افزایش هزینه های تولید ونیزقیمت تمام شده محصولات تولیدی گردیده) وادامه فعالیت کشاورزی را ازنظراقتصادی غیرقابل توجیه نموده که این عوامل زمینه ترک روستا نشینان ازمحل زنگی آنها را( بجهت پیدا کردن شغل وحرفه مناسب فراهم نموده است). صاحبنظران که اقدام عاجل وفوری مکانیزاسیون کشاورزی را درشرایط کنونی (بعلت نامناسب بودن زمینهای کشاورزی به دلیل کوچک بودن وسعت زمینهای مزروعی) امری محال و غیرممکن می دانندً، ضرورت ایجاد صنایع تبدیلی را مناسب ترین راهکار برای جلوگیری ازمهاجرت بی رویه روستانشینان به شهرها و ممانعت ازنابودی هرچه سریعتر کشاورزی ایران، پیشنهاد می نمایند(فرهمندیان، 1379). قبل ازاینکه میزان اثرگذاری صنایع تبدیلی درتوسعه کشاورزی مورد بررسی قرارگیرد، لازم است اضافه شودً، صنایع تبدیلی دربخش کشاورزی به صنایعی گفته می شود که با زیرمجموعه این بخش ارتباط مستقیم دارد وبعبارت بهتر، این صنایع، فرآیندتولید مواد کشاورزی را کامل کرده وآنهارا بصورت بهینه آماده ورود به بازار مصرف می سازد. صنایع تبدیلی دارای تجهیزات سبک با تکنولوژی ساده تر میباشد که مواد اولیه مورد نیاز آن به راحتی درمناطق روستائی یافت می شود. ضرورت توسعه صنایع تبدیلی بخش کشاورزی بعنوان بخش اصلی صنایع روستائی می تواند درساماندهی وضعیت اقتصادی روستاهاً، نقش سازنده و مهمی را ایفا نموده ودرعین حال، وظیفه تبدیل و فرآوری محصولات کشاورزی را نیز برعهده گیرد. گسترش این صنایع دردرجه اول، موجب کاهش ضایعات شده ودرمرحله بعد به افزایش و بهبود تولید تمامی فرآورده های کشاورزی کمک می کند و قادر است کالا را با بسته بندی مناسب و کاملاً بهداشتی دراختیار مصرف کننده قرار دهد(وزارت کشاورزی، 1384). ............................ درمورد افزایش سطح زیر کشت، می‌توان گفت: تقریباً در سراسر دنیا زمین‌های مرغوب و مناسب، تاکنون به زیر کشت رفته‌اند و سرعت افزایش سطح اراضی کشاورزی نیز بسیار کم و نامحسوس است.افزایش عملکرد در واحد سطح نیز با مشکلات فراوانی ازجمله کمبود تکنولوژی و انرژی مصرفی، توجه به کشاورزی سنتی و عدم یکپارچگی اراضی کشاورزی مواجه است. همچنین زمانی تولید بیشتر منجر به درآمد بیشتر خواهد شد که این تولید مزرعه‌ای به تولید صنعتی تبدیل شود اما از ریسک و خطرات نوسان‌های قیمت در بازار محصولات کشاورزی نباید غافل شد. ضرورت ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی در بخش کشاورزی: آمارها نشان می‌دهد که پس از ورود هر نوع تکنولوژی جدید در عرصه کشاورزی، تعداد زیادی از کارگران شغل خود را از دست می‌دهند، اما صنایع فرادست و فرودست کشاورزی نیز با همان سرعت افزایش تولید در کشاورزی بلکه بسیار سریع‌تر از آن شکل می‌گیرند و زمینه اشتغال را جهت نیروی کار انسانی از کارگران ساده صنایع گرفته تا مهندسان، بازرگانان، فروشندگان و واسطه‌گران ایجاد می‌کنند. با چنین الگویی از توسعه نقش صنایع تبدیلی و فرآوری تولیدات کشاورزی روز به روز پررنگ‌تر و جدی‌تر می‌شود( کلانتری و همکاران، 1389). مزایای ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی در بخش کشاورزی: الف: تسهیل‌کننده و ارتقاءدهنده فعالیت‌های بخش کشاورزی و توان صنعت منطقه‌ای و ملی را افزایش می‌دهد. ب: با افزایش بهره‌وری تولید باعث ارتقاء درآمد خانوارهای کم‌درآمد روستایی می‌شود. ج: از طریق ایجاد فرصت‌های تکمیلی در کنار فعالیت‌های «درون مزرعه» زمینه‌ساز اشتغال نوین در مناطق روستایی می‌شود. د: به کاهش ریسک و ایجاد توازن در چرخه درآمد خانوارهای روستایی کمک نموده و به درآمدهای آنان تنوع و پایداری می‌بخشد. ه: با تمرکزهایی از ایجاد صنایع در حوالی مناطق مرکزی و شهری به کاهش تخریب محیط‌زیست کمک قابل ملاحظه‌ای می‌کند(جعفرپور، 1387). ......................... - صنايع تبديلي و تكميلي محصولات كشاورزي و اهمیت آن صنايع تبديلي و تكميلي بخش كشاورزي به صنايعي گفته مي شود كه به فرآوري و عمل آوري محصولات كشاورزي مي پردازد و به عبارت ديگر با زيرمجموعه اين بخش ارتباط مستقيم دارد و فرآيند توليد مواد كشاورزي را كامل مي كند. به عبارت دیگر صنایع تبدیلی و تکمیلی به صنایعی اطلاق می گردد که به فرآوری و عمل آوری مواد نباتی و حیوانی (زراعی، باغی، شیلاتی، دام و طیور، جنگل و مرتع) می پردازدً، فرآوری در برگیرنده تغییرات فیزیکی، شیمیایی، نگهداری، بسته بندی و توزیع است(مطیعی لنگرودی و اردشیری، 1387). نقش صنايع تبديلي و تكميلي در توسعه بخش كشاورزي و ايجاد ارزش افزوده اين بخش بسيار سازنده و مهم و از جهات زير قابل بررسي است: 1- كاهش ضايعات: هم اكنون ضايعات بخش كشاورزي حدود 30 درصد است كه ارزش اين حجم از ضايعات، متاسفانه تا رقم 5 ميليارد دلار در سال برآورد مي شود. به همين جهت گسترش صنايع تبديلي و تكميلي مي تواند با فرآيندهايي چون فرآوري در بسته بندي يكي از موثرترين گزينه هاي كاهش اين حجم از ضايعات باشد. 2- افزايش اشتغال: ايجاد صنايع تبديلي و تكميلي در مناطقي كه از اقتصاد كشاورزي برخورداند فرصت هاي شغلي و سرمايه گذاري مناسبي را به ويژه در مناطق روستايي فراهم نموده و ضمن جلوگيري از بيكاري هاي فصلي در اشتغال روستاييان و جلوگيري از مهاجرت آنها به شهرها در ارزش افزوده بخش كشاورزي موثر است. 3- توسعه صادرات: بدون ترديد گسترش صنايع تبديلي و تكميلي با فرآورده هاي محصولات كشاورزي و افزايش ماندگاري اين محصولات موجب مزيت رقابتي و افزايش صادرات مي شود. 4- كاهش ريسك در بخش اقتصادي: با توجه به ارتباط مستقيم توليد كشاورزي با شرايط محيطي و اقليمي و ريسك پذير بودن فعاليت هاي اين بخش توسعه صنايع تبديلي و تكميلي علاوه بر افزايش درآمد كشاورزان، باعث تنظيم بازار و ثبات قيمت ها مي شود. (سعادتمند، 1386). 5- تكميل زنجيره بازاريابي: با گسترش صنايع تبديلي و تكميلي، ضمن ايجاد اشتغال براي فارغ التحصيلان اين بخش، با ايجاد تنوع در محصولات كشاورزي قدرت پاسخگويي بازار را براي انواع سليقه هاي مختلف فراهم نموده و زنجيره بازاريابي را تكميل مي نمايد (همان مأخذ). تسهیلات اعطایی بانک ها و رشد صنایع تبدیلی: یکی از رسالتهای سیستم بانکی، اعطای تسهیلات مالی به واحدهای مختلف تولیدی در سطح کشور می‌باشد. به عبارت دیگر بانکها به لحاظ داشتن نقش واسطه‌ای وجوه بطور اساسی تامین کننده نیازهای مالی واحدهای صنعتی و کشاورزی بمنظور تقویت بنیه مالی اینگونه مؤسسات در جهت حفظ سطح تولیدات و بلکه افزایش تولیدات متناسب با نیازهای جامعه و اهداف تعیین شده می‌باشند. نقش مذکور در شرایط کنونی جامعه به نحو بارزتری تجلی داشته و مسئولیت بانک در این رابطه بیش از پیش می‌باشد که این رساله بیشتر به نقش واسطه‌ای بانک در تامین نیازهای مالی صنایع تبدیلی کشاورزی در استان خراسان می‌پردازد. مؤسسات و سازمانهای مالی - اعم از بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی - در فرآیند توسعه اقتصادی کشورها نقشی بسیار مهم و اساسی دارند، به طوریکه امروزه ادامه فعالیت واحدهای تولیدی و تحقق رشد و توسعه اقتصادی کشورها بدون وجود اینکه مؤسساتً، تقریبا غیرممکن است. وظیفه مسئولین بانکی این است که بازار متشکل از سرمایه بوجود آوردند، زیرا توسعه اقتصادی نیاز به سرمایه دارد و سرمایه‌گذاری نیازمند پس‌انداز است. که بانکها باید پس‌اندازهای موجود را جمع‌آوری نمایند تا با تخصیص مناسب زمینه رشد اقتصادی را فراهم آورند. مؤسسات و واسطه‌های مالی، معمولا در بسیاری از عملیات مالی (مانند قبول سپرده‌ها و پس‌انداز و اعطای وام و تسهیلات اعتباری) و همچنین در سرمایه‌گذاری در طرحهای صنعتی، ساختمان و مسکن، کشاورزی، حمل و نقل، انرژی و خدماتً، مشارکت فعال دارند. به علاوه انتشار اوراق قرضه و مشارکت در خرید و فروش سهام شرکتها و نیز ارائه خدمات مشاوره‌ای به مشتریان، از جمله فعالیتهای آنها در بسیاری از کشورهای جهان به شمار می‌رود. اعطاء تسهیلات به صنایع تبدیلی کشاورزی همانند سایر بخشها در جهت تامین سرمایه در گردش و سرمایه‌گذاری ثابت این واحدها بوده است. افزایش هرگونه تسهیلات اعطایی به صنایع تبدیلی کشاورزی باعث پیشرفت این صنایع و رشد و توسعه بخش کشاورزی خواهد شد، اشتغال در جامعه افزایش می‌یابد، محصولات تولید شده در رقابت با محصولات مشابه خارجی از کیفیت بهتری برخوردار می‌گردد، افزایش تولید موجبات صرفه‌جویی ارزی و نیز استقلال اقتصادی در زمینه تامین مواد غذایی خواهد شد. حال چنانچه این بخش از اقتصاد، توسعه کافی یافته و مورد توجه لازم قرار گیرد می‌توان با صادرات محصولات کشاورزی باعث افزایش درآمدهای ارزی شد (بازوبندی، 1376). - نقش صنايع تبديلي و تكميلي در ارزش افزوده محصولات كشاورزي صنايع تبديلي و تكميلي بخش كشاورزي به صنايعي گفته مي شود كه به فرآوري و عمل آوري محصولات نباتي و حيواني (اعم از زراعي، باغي، شيلاتي، دام و طيور، جنگل و مرتع) مي پردازد، فرآوري دربرگيرنده، تغييرات فيزيكي، شيميايي، ارگانولپتيكي، نگهداري، بسته بندي و توزيع است؛ به عبارت ديگر، صنايع تبديلي و تكميلي به صنايع گفته مي شود كه با زيرمجموعه اين بخش ارتباط مستقيم دارد و به عبارت بهتر، اين صنايع، فرآيند توليد مواد كشاورزي را كامل كرده و آنها را به صورت بهينه آماده ورود به بازار مصرف مي سازد (نوری و طباطبایی، 1386). بدون ترديد ايجاد صنايع تبديلي يكي از سودمندترين ارتباطات بين دو بخش صنعت و كشاورزي است. اين صنايع از ميزان بيكاري هاي دايمي و فصلي در مناطق روستايي مي كاهد. همچنين زمينه مناسب جهت توسعه بخش كشاورزي را فراهم آورده و به افزايش توليدات، بهره وري، ايجاد فرصت هاي شغلي، تامين نيازهاي اساسي، پيوند با ديگر بخش هاي اقتصادي و كاهش نابرابري هاي منطقه اي منجر خواهد شد. لذا اين گونه صنايع مي تواند پيشنياز استراتژي صنعتي شدن و تامين كننده امنيت غذايي در كشور باشد. صنايع غذايي بيش از 85 درصد صنايع تبديلي و تكميلي مربوط به بخش كشاورزي را تشكيل مي دهد و با توجه به آثار مستقيم و غيرمستقيم اين صنايع از نظر توليد و اشتغال كه در بخش كشاورزي بر جاي مي گذارد و موجب رشد و شكوفايي، در سطح كلان اقتصاد مي شود. (رحیمی، 1383). اهميت صنايع تبديلي و تكميلي بخش كشاورزي را زماني بيشتر درمي يابيم كه توجه كنيم بعد از صنايع سنگين، صنايع غذايي از نظر وسعت و گستردگي، دومين مقام را در جهان دارا هستند. صنايع غذايي استراتژيك، غلات، قند، لبنيات و روغن را نيز در بر مي گيرد. در ضمن با توجه به ميزان ارزش افزوده در اين صنايع كه با ارزش افزوده در صنايع پتروشيمي برابري دارد، با جايگزيني صدور اين محصولات به جاي صدور قسمتي از نفت، مي توان به شكوفايي اقتصادي نزديك تر شد (همان مأخذ). در اقتصاد كشاورزي معاصر، صنايع تبديلي عامل مهمي در فرآوري محصولات كشاورزي مي باشد كه از يك سو، ارزش افزوده محصولات اوليه بخش را ارتقا مي دهد و از سوي ديگر محصولاتي به بازار ارائه مي كند كه با استفاده از تكنولوژي مدرن به دست آمده اند. بنابراين، از نظر استمرار توليد و مولد بودن داراي ويژگي هاي مناسبي هستند. علاوه بر اين از منابع موجود به نحو مطلوبي استفاده و كارايي شده و راندمان صنايع نيز به نحو قابل توجهي افزايش مي يابد (ملک محمدی، 1386). نقش صنايع تبديلي و تكميلي را در افزايش ارزش افزوده اين بخش مي توان از چند جهت برشمرد: 1 ـ كاهش ضايعات كشاورزي و افزايش سطح توليد: محصولات كشاورزي در كمترين زمان در معرض فساد قرار مي گيرند، به همين دليل، حتي اگر در توليد محصولات كشاورزي بهترين و باكيفيت ترين محصول توليد شود بايد با فرآوري، از ضايعات آن جلوگيري شود. هم اكنون ضايعات بخش كشاورزي حدود 30 درصد است كه ارزش اين حجم از ضايعات، متاسفانه تا رقم 5 ميليارد دلار در سال برآورد مي شود. به همين جهت گسترش صنايع تبديلي و تكميلي مي تواند يكي از موثرترين گزينه هاي كاهش اين حجم از ضايعات باشد. بخش عمده ضايعات محصولات كشاورزي به دليل فاصله زماني و مكاني مراكز توليد تا كارخانه ها و صنايع به دليل غيرمنطقي، وارد سبد ضايعات مي شود كه در صورت ايجاد صنايع تبديلي، اين مقدار ضايعات به چرخه توليد بازگشته و علاوه بر تامين كسري نياز داخلي، امكان صادرات و در نتيجه كسب درآمد ارزي را فراهم مي نمايد(مردوخی، 1389). نزديكي صنايع تبديلي به محل توليد، از مقدار ضايعات مي كاهد، ضمن اين كه موجب حذف هزينه حمل و نقل و در نتيجه كاهش قيمت تمام شده فرآورده هاي توليدي نيز مي شود. 2 ـ افزايش اشتغال و پيشگيري از مهاجرت روستاييان به شهرها: صنايع تبديلي بخش كشاورزي نيز ضمن ايجاد فرصت هاي شغلي و سرمايه گذاري مناسب جايگاه ويژه اي در فرآوري محصولات كشاورزي به ويژه در مناطق روستايي دارد (کهنسال و همکاران، 1388). كشاورزي به عنوان محور توسعه اقتصادي ايران (كه معادل يك چهارم توليد ناخالص ملي، يك سوم نيروي اشتغال و همچنين تامين چهارپنجم نياز غذايي كشور را به عهده دارد) به علت شيوه ي كاشت سنتي و عدم به كارگيري مكانيزاسيون كشاورزي (كه منجر به افزايش هزينه هاي توليد و نيز قيمت تمام شده محصولات توليدي شده) و ادامه فعاليت كشاورزي را از نظر اقتصادي غيرقابل توجيه نموده كه اين عوامل زمينه ترك روستانشينان از محل زندگي آنها را (به جهت پيدا كردن شغل و حرفه مناسب فراهم نموده است). با توجه به اين كه مكانيزاسيون كشاورزي را در شرايط كنوني (به علت نامناسب بودن زمين هاي كشاورزي به دليل كوچك بودن وسعت زمين هاي مزروعي) امري محال و غيرممكن است، ضرورت ايجاد صنايع تبديلي مناسب ترين راهكار براي جلوگيري از مهاجرت بي رويه روستانشينان به شهرها و ممانعت از نابودي هر چه سريع تر كشاورزي ايران به نظر مي رسد (شکوهی و ترکمانی، 1386). صنايع تبديلي داراي تجهيزات سبك با تكنولوژي ساده تر مي باشد كه مواد اوليه مورد نياز آن به راحتي در مناطق روستايي يافت مي شود. همچنين از آنجا كه كشاورزان پس از برداشت محصول تا زمان آماده سازي زمين براي فصل بعدي كاشت، به طور معمول بيكارند، از آن طرف هم صنايع تبديلي با انبار كردن مواد اوليه قادرند در زمان دلخواه، فعاليت خود را پي بگيرند از مهاجرت بي رويه روستانشينان با ايجاد اشتغال جلوگيري مي كند كه يكي از نتايج صنايع تبديلي به ويژه در روستاها خواهد بود (ملک محمدی، 1386). گسترش اين صنايع باعث تثبيت سطح درآمد و افزايش سود كشاورزان مي شود و همچنين شرايطي فراهم خواهد شد كه در زمان افزايش توليد محصولات و كاهش تقاضا براي توليدات خام، مانع از ضايع شدن آن و نوسانات منفي قيمت مي شود (کهنسال و همکاران، 1388). توجه به اين كه روستاييان عمده ترين توليدكنندگان محصولات كشاورزي هستند و از اين طريق كسب درآمد مي كنند، بنابراين توسعه صنايع تبديلي و تكميلي در اين بخش مي تواند به افزايش درآمد آنها نيز كمك كند. 3 ـ افزايش مزيت رقابتي براي صادرات: بخش كشاورزي يكي از مزاياي نسبي كشور در بازارهاي صادراتي است و توانايي مناسبي براي رونق صادرات و افزايش ارزآوري دارد اما نبود نگرش هاي مديريت بر صدور محصولات اين بخش موجب شده تا از فرصت هاي صادراتي آن به خوبي استفاده نشود. در واقع نگاه صادركنندگان بخش كشاورزي به بازارهاي بين المللي از منظر كسب درآمد فوري و بدون تلاش زياد است در حالي كه اندكي تلاش براي تبديل محصولات كشاورزي به فرآورده هاي با ارزش افزوده، علاوه بر آن كه مقدار كسب درآمد از بازارهاي صادراتي را افزايش مي دهد، طول عمر ماندگاري در بازارها را نيز بالا مي برد. صادرات فله اي محصولات كشاورزي همواره عاملي براي فروش توليدات اين بخش در بازارهاي بين المللي با حداقل قيمت جهاني بوده و فرصت هاي ارزآوري قابل توجهي را از دست صادركنندگان ايران ربوده است (قلی زاده و همکاران، 1388). عدم مطالعه و توجه دقيق برخي صادركنندگان محصولات كشاورزي به خواست ها و علائق بازارهاي بين المللي موجب شده تا محصول صادراتي آنها در بازار هدف با استقبال روبه رو نشود و صادركنندگان با توجه به فرصت محدود نگهداري اين قبيل محصولات ناچار به عرضه آنها به پايين ترين قيمت شوند در حالي كه تبديل محصول اوليه به فرآورده تبديلي، علاوه بر ايجاد ارزش افزوده و افزايش مدت نگهداري محصول صادراتي، موجب توسعه كارآفريني و گردش بيشتر سرمايه صنعتي خواهد شد. تغيير ساختار كشاورزي و صادرات را بايد تاثير انكارناپذير صنايع تبديلي دانست. اين خصيصه به دليل ويژگي صنايع يادشده در ايجاد ارزش افزوده است. زيرا با حفظ خواص محصولات، موجب بالا رفتن كيفيت و ارزش افزوده مي شوند. اما از سوي ديگر، گسترش كشاورزي موجب رونق و توسعه صنايع تبديلي را فراهم مي آورد. (کهنسال و همکاران، 1388). در كشور ما فرآوري محصولات صادراتي و تطابق آن با استانداردهاي جهاني بسيار ضعيف است به طوري كه در محصولاتي مثل زعفران و خرما كه جزو برترين توليدكنندگان آن هستيم متاسفانه، از نظر بسته بندي و فرآوري جزو عقب مانده ترين كشورها محسوب مي شويم كه همين امر خسارات فراواني را متوجه كشورمان ساخته است در حال حاضر محصولات كشاورزي به صورت خام و فرآوري نشده صادر مي شود كه با رونق و توسعه اين صنايع و مطابقت توليد با استانداردهاي جهاني مي توان بازارهاي صادراتي بهتر و ارزش افزوده بيشتري را به دست آورد. (محمودی، 1389). 4 ـ كاهش ريسك در بخش اقتصادي كشاورزي: در حال حاضر به دليل نبود صنايع تبديلي و تكميلي در بخش كشاورزي، كشاورزان با ريسك توليد مي كنند در صورتي كه توسعه اين صنايع علاوه بر افزايش درآمد كشاورزان، باعث تنظيم بازار و ثبات قيمت ها مي شود (رحیمی، 1383). بخش مهمي از بازاريابي محصولات كشاورزي تشكيل و توسعه صنايع تبديلي و فرآوري محصولات كشاورزي است اما اين صنايع هنوز در زيربخش هاي مختلف توسعه نيافته است در صورتي كه توسعه آن مزاياي بسياري از جمله افزايش توليد، گسترش بازارها و متنوع شدن محصولات و... را به همراه خواهد داشت. با تاسيس صنايع فرآوري محصولات كشاورزي، كارخانجات مي توانند با كشاورزان قرارداد ببندند و با قيمت مشخص و تضمين شده محصولات را بخرند در حالي كه هم اكنون به دليل نبود اين صنايع، كشاورزان با ريسك توليد مي كنند (مطیعی لنگرودی و اردشیری، 1387). 5ـ تكميل زنجيره بازاريابي: توسعه اين صنايع زنجيره بازاريابي در بخش كشاورزي را كامل مي كند و همچنين باعث اشتغال فارغ التحصيلان و دست اندركاران بخش هاي مرتبط با كشاورزي مي شود و از طرف ديگر كيفيت محصولات كشاورزي و زمينه انتخاب مصرف كننده را گسترش مي دهد (خادمی، 1382). - ضعف بسته بندی در صنایع تبدیلی و گرایش مشتریان ضعف در بسته بندی مناسب و مرغوب بزرگترین مشکل صنایع غذایی کشور به حساب می آید. این عامل باعث کاهش کیفیت و سلامت مواد غذایی شده و در نتیجه این صنعت با مشکل بزرگتر و جدی تر از دست دادن بازار های هدف در صادرات و به مرور حذف شدن از بازار رقابت جهانی مواجه می شود. این ضعف در صنایع غذایی باعث کاهش ارز آوری محصولات کشاورزی شده و به این نحو نقش اساسی صنایع غذایی را در اقتصاد کشور مشخص می کند. ایران کشوری است با منابع و محصولات کشاورزی بسیار و با کیفیت بالا که به دلیل عدم وجود صنایع تبدیلی مناسب، قادر به نشان دادن ظرفیت واقعی تولد و صادرات خود نمی باشد. صنایع تبدیلی نقش به سزایی در کاهش ضایعات محصولات کشاورزی ایفا می کنند. با استفاده از تکنولوژی های جدید در صنعت غذا نه تنها می توان بخش اعظم ضایعات را حذف کرد بلکه می توان آنها را به مواد مفید و قابل مصرف و حتی مواد مرغوب جهت صادرات تبدیل کرد. ایجاد و احداث واحد های صنایع غذایی مزایای متعددی از جمله اشتغالزاییً،کاهش ضایعات محصولات کشاورزیً،دسترسی به این محصولات در غیر فصل تولید، ارزش افزوده در محصول و ارز آوری را به دنبال دارد. همچنین گسترش این صنایع باعث تثبیت سطح درآمد و افزایش سود کشاورزان می شود و باعث می شود که در زمان افزایش تولید محصولات کشاورزی و کاهش تقاضا برای تولیدات خامً،مانع از ضایع شدن آن و نوسانات منفی قیمت می شود.همچنین این صنایع در افزایش صادرات غیر نفتی از اهمیت ویژه ای بر خوردارند. به رغم اینکه صنایع غذایی در مقایسه با سایر فعالیت ها ی صنعتی همچنان از توجیه اقتصادی لازم جهت توسعه سرمایه گذاری در این بخش برخوردار است اما رشد ارزش افزوده صنایع غذایی در کشور به نسبت سایر منابع دارای شتاب لازم نیست. لازم به ذکر است که اگر چه ایجاد واحد های صنایع غذایی باعث اشتغالزایی می شود،ولی توسعه کمیّ بیش از حد این واحد ها به دلیل نبود مواد اولیه و نبود بازار مصرفً،سنتی بودن تولید و کاهش کیفیت محصولً،سبب تولید کمتر از ظرفیت موجود می شود. در حال حاضر به دلیل کمبود واحد های تولیدی صنایع غذایی در ایران درصد بسیار زیادی از مواد غذایی (در حدود 30 درصد) به ضایعات بدل می شوند. در بخش صادرات نیز به دلیل نبود تکنولوژی بسته بندی مناسب، مرغوب و شکیل محصولات کشاورزی به صورت خامً،فرآوری نشده و فله ای صادر و در کشور های دیگر بسته بندی می شوند که با رونق و توسعه این صنایع و مطابقت تولید با استاندارد ها ی جهانی می توان بازارهای صادراتی بهتر و ارزش افزوده بیشتری به دست آورد. از طرفی عدم تنوع در تولید، افزایش قیمت تمام شده صنایع غذایی به دلیل افزایش قیمت محصولات کشاورزی و فرسوده بودن دستگاه ها و ماشین آلات کارخانجات صنایع غذاییً،پایین آمدن کیفیت به دلیل به روز نبودن تکنولوژی دستگاه ها و وجود فعالیت های زیر زمینی از عمده مشکلات صنایع غذایی کشور و عامل بازدارنده صادرات این مواد است. مسالهی عدم تنوع در محصولات باعث شده است که نسبت به رقبای خارجی در بازارهای هدف عقب بمانیم چرا که هر چه تنوع تولید افزایش یابد جلب مشتری نیز در واحد های صنایع غذایی بیشتر می شود و طبیعتا فروش آنها نیز افزایش می یابد. تنوع همچنین باعث افزایش روز کاری در سال و در نتیجه افزایش نیروی انسانی بیشتر و اشتغالزایی می شود. از طرف دیگر غذای آماده در ایران جایگاه خود را نیافته و در نتیجه مصرف آن اندک است و از آن استقبال نمی شود. نکته قابل توجه تحت تاثیر مسائل سیاسی بودن صنعت غذا در ایران است. به طوری که حتی کارخانجات صنعت غذا در برخی موارد اقدام به واردات تولیدات غذایی چینی و بسته بندی آنها و توزیع در ایران می کنند. واردات بی رویه نیز مانع رشد صنعت می شود.به طور مثال واردات آبمیوه با برند «رانی» از کشور های عربی و باقی ماندن پرتقال های درجه یک دزفول و تبدیل شدن آنها به ضایعات. اولین اهمیت بسته بندی در این است که بسیاری از مشتریان با چشم خریداری می کنند بنابر این بسته بندی جذاب از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف اصلی از بسته بندی کردن مواد غذایی، این است که مدت زمان نگهداری آنها افزایش یابد و مواد غذایی به طور کامل از خطر عوامل فساد درونی و بیرونی حفظ و حمل و نقل مواد غذایی بهتر و آسانتر انجام شود.از طرفی بسته بندی سبب شناساندن کالا به خریدار است و مانند پلی ارتباطی میان خریدار و کالاست که به کالا هویت می بخشد. امروزه بسته بندی کالا های صادراتی غیر نفتی چنان جدی و مساله ساز است که دولت باید به عنوان گامی مثبت در راه صادرات، تسهیلاتی جهت وارد کردن دستگاه های بسته بندی جدید و مواد لازم فراهم آورد و امکانات کافی را در اختیار شرکت های صادر کننده قرار دهد(کلانتری و همکاران، 1389). در حال حاضر در کشور اقداماتی برای استفاده از بسته های نانو در صنایع غذایی شده است تا کیفیت مواد غذایی بسیار خوب نگهداری شود. محصولات باغی ایران رتبه های بالایی را در تولید و کیفیت در جهان را دارا می باشند اما به دلیل ضعف در بسته بندی جایگاه مناسبی در بازارهای تجاری جهان نداریم و دلیل این هم توجه کافی نداشتن به صنایع بسته بندی به نسبت صنایع تبدیلی است. به عنوان مثال برای نقش بسته بندی در بازار پسندی مواد غذایی می توان به بازار کشور ارمنستان اشاره کرد.در این بازار بهترین مواد غذایی و شیرینی جات ایرانی با کیفیت بالا را دست فروشان به صورت باز و بدون بسته بندی خاصی به فروش می رسانند و بسیاری از مواقع به دلیل رقابت نا سالم این کالا ها با قیمت ارزانتر از داخل ایران به فروش می رسند.این در حالیست که اجناس نا مرغوب ترکیه با زیباترین و شکیل ترین شکل وارد بازار می شود و مردم راضی به خرید آنها هستند. در نهایت می توان نتیجه گرفت که صنعت غذاً،به خصوص بخش بسته بندی در ایران نواقص بسیاری را دارا می باشد و برای رفع این نواقص نیاز به حمایت های دولتی و ایجاد بازار رقابتی سالم می باشد.در ایران خلاء صنایع غذایی به وضوح حس شده و حتی تاثیرات این کمبود در درون جامعه نیز به چشم می خورد. سرمایه گذاری های دولتی و همچنین تشویق سرمایه داران به سرما یه گذاری در این بخش می تواند شروع خوبی برای گام برداشتن به سمت حل مشکلات این بخش باشد (حقیقی، 1374). - ضرورت توجه بیشتر به صنایع تبدیلی بخش کشاورزی روند روزافزون دورریز پسماندهای کشاورزی مزارع کشور، نیاز مبرم به توجه بیشتر به صنایع تبدیلی را در بخش کشاورزی توجیه می کند. از آن جا که در کشورهای پیشرفته، پسماندهای کشاورزی، منبع اصلی تامین انواع مواد شیمیایی مانند الکل، استن، پکتین، انواع کاغذ و خمیر آن، انواع اسانس های مورد مصرف در صنایع غذایی و بهداشتی، انواع اسیدهای آمینه و آلی مثل لیزین، آلانین، سیتریک، لاکتیک و خوراک دام و طیور، انواع پروتئین های مصرفی انسان، دام و طیور و مواد مکمل می باشد، به ویژه آن که بسیاری از این مواد به کشورمان صادر میشود، اهمیت موضوع زمانی بیشتر نمایان می گردد. در فرآیندهای کشاورزی و صنایع وابسته، همراه با محصولات اصلی، فرآورد ه های جانبی نیز در سطح وسیعی تولید می شود. به علاوه گستره وسیعی برای استفاده از این محصولات وجود دارد. لذا بسیاری از کشورهای پیشرفته و برخی از کشورهای در حال توسعه، ارزش قابل توجهی را برای این مواد در نظر می گیرند. از طرف دیگر، بر اساس آمار، تقریبا نیمی از محصولات کشاورزی بدون اینکه به مصرف برسد. در مراحل گوناگون از بین می روند و با توجه به حرکت کند صنایع تبدیلی کشاورزی کشورمان نسبت به کشورهای پیشرفته امکان بهره برداری مناسب و کامل از همه اجزا یک محصول وجود ندارد. (شکری و همکاران، 1388). از آن جا که امروزه چنین مواد وارداتی باارزشی در کشورهای پیشرفته، از پسماندها و تولیدات جانبی کشاورزی با برنامه ریزی های مدون در صنایع تبدیلی تولید می شوند و با توجه به آمار و ارقام مربوط به حجم مواد مذکور در ایران، در صورت داشتن برنام های دقیق و راهکارهای مناسب، دستیابی به تکنولوژی های نو و ارزیابی اطلاعات مربوطه، می توان در بیشتر موارد، استفاده بهینه نموده و با تبدیل آنها به مواد با ارزش، گامی در جهت شکوفایی اقتصاد کشاورزی و بهبود درآمد کشاورز برداشت(رضایی، 1386). بررسی ها حاکی از آن است که حدود 20 درصد میو ه ها و 50 درصد سبزیجات به صورت پسماند درمی آید. طبق آخرین گزارش فائو از تولیدات کشاورزی، ایران در سال 2007، با تولید 13 میلیون و 874 هزار تن میوه، مقام نهم را در تولید میوه در جهان دارا بود، در حالی که تولید انواع سبزی و صیفی جات به رقم 15760000 هزار تن رسید. طبق آمار، ایران در تولید نارنگی و سیب رتبه پنجم، در تولید پرتقال رتبه ششم، در تولید انگور، پیاز، آلبالو و کدو تنبل رتبه هفتم، در تولید هلوً، شفتالو و خرما رتبه هشتم، در گوجه رتبه نهم و در مرکبات یازدهم و بادمجان سیزدهم و گوجه فرنگی و گلابی چهاردهمین کشور تولیدکننده جهان است. با توجه به آمار، ایران بزرگترین تولیدکننده در خاورمیانه و شمال آفریقا می باشد. از مجموع 40 میلیون تن تولید میوه در 20 کشور خاورمیانه و شمال آفریقا، ایران 13 میلیون تن از این تولید را به خود اختصاص داده است، پس از ایران کشورهای پاکستان و مصر قرار دارند. با این حجم تولید به دلیل نبود صنایع تبدیلی و بسته بندی و انبار و سردخانه های مناسب، 35 درصد از این محصولات به پسماند تبدیل، که تهدیدی برای اقتصاد کشاورزی محسوب می گردد. اين در حالي است كه مي توان آن را به فرصت تبدیل نمود. لذا توسعه صنایع تبدیلی و دستیابی به دانش فنی و تکنولوژی وابسته، با دعوت از شرکت های خصوصی کشورهای پیشرفته و علاقه مند به سرمایه گذاری در ایران و یا مایل به مشارکت با بخش خصوصی فعال کشورمان، زمینه مناسبی جهت پیشرفت در زمینه های مربوطه فراهم خواهد آورد.(نوری و همکاران، 1386). وجود ظرفیت‌های بدون استفاده بسیار در بخش‌های کشاورزی و صنعت موضوعی است که با وجود اقدامات و برنامه‌های ارائه شده هنوز راهکار مؤثری برای استفاده از این توانمند‌های اجرایی نشده است. توجه به این ظرفیت‌ها‌ می‌تواند زمینه ساز تأمین نیاز کشور به بسیاری از کالاهای اساسی، ایجاد ارزش افزوده بیشتر و رونق صادرات باشد. تحقق این امر نیازمند شکل‌گیری برخی زیر‌‌ ساخت‌ها در تولید و فرآوری محصولات کشاورزی و تحول اساسی در بخش صنایع غذایی است. ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی از جمله محورهای اساسی برای رونق این بخش است اما در سال‌های گذشته توجه چندانی به راه‌اندازی طرح‌های نیمه تمام یا ایجاد واحد‌های جدید در کنار مراکز تولید صورت نگرفته است. گرچه آخرین آمارها از سهم 15درصدی بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی و 21درصد اشتغال و 22 درصد صادرات غیرنفتی کشور حکایت دارد. با این وجود نبود صنایع تبدیلی، تکمیلی و بسته بندی مناسب در کنار مراکز تولید موجب شده است تا امکان بهره‌گیری از همه ظرفیت‌های خدادادی در این بخش فراهم نبوده و بسیاری از تولید‌کنندگان از انگیزه کافی برای ادامه تولید و عرضه برخی محصولات کشاورزی برخوردار نباشند (احمدیان و متفکر، 1384). نگاهی گذرا به مراکز تولید محصولات کشاورزی در سراسر کشور نشان می‌دهد که نبود صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی در کنار مشکلات موجود در زمینه حمل‌ونقل و تنظیم بازار تولیدات این بخش موجب شده است تا بخش تولید و مصرف با زیان مواجه شوند. از یک سو تولید‌کنندگان محصولات کشاورزی به‌دلیل نبود نظام عرضه و بازاریابی مناسب پس از نوسان قیمت‌ها ناچار به عرضه تولیدات خود به کمترین قیمت یا حتی برداشت نکردن محصول شده و از سوی دیگر مصرف‌کنندگان به‌دلیل کاهش عرضه برخی محصولات و افزایش قیمت‌ها با زیان مواجه می‌شوند؛ نمود عینی این موضوع را می‌توان در نوسان فصلی قیمت محصولاتی مانند گوجه‌فرنگی، سیب‌زمینی، پیاز یا میوه و مرکبات مشاهده کرد. گرچه ایجاد صنایع تکمیلی در جوار مراکز تولید محصولات کشاورزی راهکاری برای جلوگیری از زیان تولید‌کنندگان و فراهم کردن بستر مناسب برای صادرات این محصولات است اما اقدامات انجام شده در سال‌های اخیر قادر به پاسخگویی به این نیاز نبوده است.این روند موجب شده است تا سطح زیرکشت بسیاری از محصولات کشاورزی از سیاست‌های بازار و قیمت این محصولات تأثیر پذیرفته و هر ساله متغیر باشد. (بابایی، 1383). همچنین با کاهش سطح زیرکشت و کاهش عرضه همواره واردات به‌عنوان نخستین گزینه برای تأمین نیاز بازار داخلی مطرح بوده است اما به راستی بهتر نیست به جای واردات بی‌رویه محصولات کشاورزی برای تأمین نیاز بازار داخل، با حمایت از تولید و فرآوری این محصولات انگیزه لازم برای تولید‌کنندگان داخلی و تنظیم کارآمد بازار فراهم شود؟ براساس گزارش‌ها به‌دلیل مشکلات وسایل حمل‌ونقل و نامناسب بودن بسته‌بندی محصولات کشاورزی میزان ضایعات در این بخش بسیار چشمگیر است به نحوی که به‌دلیل نامناسب بودن حمل‌ونقل، 5/3الی 5 درصد محصولات کشاورزی به ضایعات تبدیل شده و محدود بودن امکانات بسته بندی در این بخش نیز ضایعات 2 تا 5/3 درصدی محصولات کشاورزی را به‌دنبال داشته است (وزارت جهاد کشاورزی، 1384). از سوی دیگر به‌دلیل نبود بسته‌بندی مناسب، مصرف‌کننده نیز با خرید بیش از حد محصولات کشاورزی و استفاده نکردن به‌موقع، در ایجاد ضایعات نقش دارد در واقع کافی نبودن وسایل نگهداری خانگی و ناهماهنگی مصرف واقعی در خانواده از عوامل مؤثر در افزایش ضایعات بخش کشاورزی است. (مدهوشی و نصیری، 1389). - صنایع تبدیلی و توسعه کشاورزی به عقیده کارشناسان وصاحبنظرانً، کشاورزی بعنوان محورتوسعه اقتصادی ایران ( که معادل یک چهارم تولید ناخالص ملیً، یک سوم نیروی اشتغال وهمجنین تامین چهارپنجم نیاز غذائی کشوررا بعهده دارد) بعلت شیوه کاشت سنتی و عدم بکارگیری مکانیزاسیون کشاورزی (که منجربه افزایش هزینه های تولید ونیزقیمت تمام شده محصولات تولیدی گردیده) وادامه فعالیت کشاورزی را ازنظراقتصادی غیرقابل توجیه نموده که این عوامل زمینه ترک روستا نشینان ازمحل زنگی آنها را( بجهت پیدا کردن شغل وحرفه مناسب فراهم نموده است). صاحبنظران که اقدام عاجل وفوری مکانیزاسیون کشاورزی را درشرایط کنونی (بعلت نامناسب بودن زمینهای کشاورزی به دلیل کوچک بودن وسعت زمینهای مزروعی) امری محال و غیرممکن می دانندً، ضرورت ایجاد صنایع تبدیلی را مناسب ترین راهکار برای جلوگیری ازمهاجرت بی رویه روستانشینان به شهرها و ممانعت ازنابودی هرچه سریعتر کشاورزی ایران، پیشنهاد می نمایند(فرهمندیان، 1379). قبل ازاینکه میزان اثرگذاری صنایع تبدیلی درتوسعه کشاورزی مورد بررسی قرارگیرد، لازم است اضافه شودً، صنایع تبدیلی دربخش کشاورزی به صنایعی گفته می شود که با زیرمجموعه این بخش ارتباط مستقیم دارد وبعبارت بهتر، این صنایع، فرآیندتولید مواد کشاورزی را کامل کرده وآنهارا بصورت بهینه آماده ورود به بازار مصرف می سازد. صنایع تبدیلی دارای تجهیزات سبک با تکنولوژی ساده تر میباشد که مواد اولیه مورد نیاز آن به راحتی درمناطق روستائی یافت می شود. ضرورت توسعه صنایع تبدیلی بخش کشاورزی بعنوان بخش اصلی صنایع روستائی می تواند درساماندهی وضعیت اقتصادی روستاهاً، نقش سازنده و مهمی را ایفا نموده ودرعین حال، وظیفه تبدیل و فرآوری محصولات کشاورزی را نیز برعهده گیرد. گسترش این صنایع دردرجه اول، موجب کاهش ضایعات شده ودرمرحله بعد به افزایش و بهبود تولید تمامی فرآورده های کشاورزی کمک می کند و قادر است کالا را با بسته بندی مناسب و کاملاً بهداشتی دراختیار مصرف کننده قرار دهد(وزارت کشاورزی، 1384). بخش عمده ضایعات محصولات کشاورزی به دلیل فاصله زمانی ومکانی مراکز تولید تا کارخانه ها وصنایع به دلیل غیر منطقی، وارد سبد ضایعات می شود. که درصورت ایجاد صنایع تبدیلی، این میزان ضایعات به چرخه تولید بازگشته وعلاوه بر تامین کسری نیاز داخلی، امکان صادرات ودرنتیجه کسب درآمد ارزی را فراهم می نماید. نزدیکی صنایع تبدیلی به محل تولیدً،ازمیزان ضایعات می کاهد، ضمن اینکه موجب حذف هزینه حمل ونقل و در نتیجه کاهش قیمت تمام شده فراورده های تولیدی نیز می گردد. تغییر ساختار کشاورزی وصادرات را باید تاثیرانکارناپذیر صنایع تبدیلی دانست. این خصیصه به دلیل ویژگی صنایع یاد شده در ایجاد ارزش افزوده است. زیرا با حفظ خواص محصولاتً، موجب بالارفتن کیفیت و ارزش افزوده می شوند. اما ازسوی دیگر، گسترش کشاورزی موجب رونق وتوسعه صنایع تبدیلی رافراهم می آورد. همچنین ازآنجا که کشاورزان پس ازبرداشت محصول تا زمان آماده سازی زمین برای فصل بعدی کاشت، بطورمعمول بیکارند، ازآن طرف هم صنایع تبدیلی با انبارکردن مواد اولیه قادرند درزمان دلخواهً، فعالیت خودرا پی بگیرند ازمهاجرت بی رویه روستانشینان با ایجاد اشتغال جلوگیری می کند که یکی ازنتایج صنایع تبدیلی به ویژه درروستاها خواهد بود. بدین ترتیب با ایجاد صنایع تبدیلی( ضمن جلوگیری ازخالی شدن روستا ها، بجهت ترک روستا نشینان و نیز ممانعت از نابودی هرچه سریعتر کشاورزی، بعلت عدم بکارگیری مکانیزاسیون کشاورزی) می توان سبب کاهش ضایعات این محصولات با ارزش را فراهم نمود (خادمی، 1382). بر اساس اطلاعات بدست آمده، بيشتر از يک پنجم فرآورده هاي غذايي در کشورهاي در حال توسعه به صورت ضايعات بر اثر فساد ناشي از عوامل گوناگون فيزيکي، شيميايي و بيولوژي در مراحل کاشت، داشت و برداشت و پس از برداشت تا زمان توزيع و مصرف از بين مي رود. اين در حالي است که شمار قابل توجهي از مردم اين کشورها براي تأمين مواد غذايي مورد نياز خود در تنگنا مي باشند. ضايعات محصولات کشاورزي ايران حدود 25 الي 30 درصد برآورد مي شود. ارزش اقتصادي آن حدود 5 ميليارد دلار مي باشد. اين ميزان مي تواند غذاي 20 ميليون نفر را تأمين نمايد. اين مطلب در شرايطي است که 25 الي 30 درصد از جمعيت کل کشور از نظر ميزان مصرف انرژي، پروتئين و ويتامين ها آسيب پذير بوده و 10 درصد آنان دچار کمبودهاي شديد تغذيه اي و از بيماريها و عوارض ناشي از سوء تغذيه رنج مي برند. براي مقابله با اين تبعات نا مطلوب، با برنامه ريزي صحيح جهت توسعه و حمايت از صنايع تبديلي و تکميلي بخش کشاورزي مي توان اين محصولات را که مقادير انبوهي از آنها در طول زمان برداشت، حمل و نقل، انبار داري و عرضه ضايع مي شود و گاه زيان هاي جبران ناپذيري را به کشاورزان و اقتصاد کشور وارد مي آورد، به ارزش افزوده تبديل کرد. بدون ترديد ايجاد صنايع تبديلي در روستاها يکي از سودمند ترين ارتباطات بين دو بخش صنعت و کشاورزي است. اين صنايع از ميزان بيکاري هاي دائمي و فصلي در مناطق روستايي مي کاهد، همچنين زمينه مناسب جهت توسعه مناطق روستايي را فراهم آورده و به افزايش توليدات روستايي، بهره وري، ايجاد فرصت هاي شغلي، تأمين نيازهاي اساسيً، پيوند با ديگر بخش هاي اقتصادي و کاهش نابرابري هاي منطقه اي منجر خواهد شد. لذا اينگونه صنايع مي تواند پيش نياز استراتژي صنعتي شدن و تأمين کننده امنيت غذايي در کشور باشد. در اقتصاد کشاورزي معاصر صنايع تبديلي عامل مهمي در فرآوري محصولات کشاورزي مي باشد. از يک سو ارزش افزوده محصولات اوليه بخش را ارتقا مي دهد و از سوي ديگر محصولاتي به بازار ارايه مي کند که با استفاده از تکنولوژي مدرن به دست آمده اند. بنابراين از نظر استمرار توليد و مولد بودن داراي ويژگي هاي مناسبي هستند. علاوه بر اين از منابع موجود به نحو مطلوبي استفاده و کارايي و راندمان منابع در مقايسه با حالت قبل به نحو قابل توجهي افزايش مي يابد. اشتغال ايجاد شده در صنايع تبديلي از نظر مولد بودن و بهره وري قابل توجه است. با تبديل و فرآوري محصولات كشاورزي ضمن توليد مواد غذايي و ساير فراورده‌هاي با ارزش افزوده بالا، امكان نگهداري و حمل و نقل آسان آنها را فراهم مي‌نمايد(جعفرپور و همکاران ، 1387). بيش از 85 درصد صنايع تبديلي و تكميلي مربوط به بخش كشاورزي را صنايع غذايي تشكيل مي دهد. با توجه به آثار مستقيم و غير مستقيم اين صنايع از نظر توليد و اشتغال كه در بخش كشاورزي برجاي مي‌گذارد موجب رشد و شكوفايي درسطح کلان اقتصاد مي‌گردد. از شرايط عمده و مهم توسعه کشاورزي، يکپارچگي آنست. يکي از مصاديق يکپارچگي توسعه کشاورزي همپيوندي دروني واحدهاي توليدي است. کشت زمين و زراعت از يک سو با دامداري پيوند مي خورد و از سوي ديگر با صنعت. وظيفه مهم و خطير همپيوندي تلفيق توليد کشاورزي- صنعت در کليه سطوح مي باشد. تلفيق توليدات کشاورزي و صنعتي از فاصله و تفاوت بين شهر و روستا خواهد کاست. از طرفي به رشد بيشتر مواد خام کشاورزي مدد مي رساند. کشورهاي توسعه يافته همواره سياست اقتصادي خود را بر مبناي تلفيق کشاورزي و صنعت استوار کرده اند. ميزان تحقق پذيري پيوند زراعي - صنعتي درسطح ملي در حد قابل توجهي به رشد متوازن کشاورزي و صنعت، همبستگي متقابل آنها و همچنين ارضاي کامل و متقابل نيازهاي يکي به توسط ديگري مربوط ميشود. پيوند زراعي- صنعتي مترادف است با رشد و توسعه شاخه هايي از صنعت که ماشين آلات و تجهيزات، کود، وسايل حفاظتي، برق (که مي توان از آن به مهندسي کشاورزي ياد کرد) و غيره را تأمين مي‌کند. از طرف ديگر کشاورزي نيازمند رشد صنايع ساختماني و توليد مصالح ساختماني براي تأسيسات در حوزه روستايي از جمله طرح هاي آبياري و زهکشي و غيره است. انبارها، سردخانه ها در فرآيند کشاورزي داراي اهميت فراوان است. همچنين شبکه راههاي محلي براي جابجايي و نقل و انتقال محصولات صنعتي و کشاورزي. به همان مقدار که در نظر گرفتن نيازهاي کشور به محصولات کشاورزي ضروري است، تعيين اقدامات همسويه و همپيوند کشاورزي و صنعتي جهت انجام برنامه توليد نيز ضروري است. محصولات کشاورزي اغلب ارزش ويژه ضعيفي دارند، بطوريکه امکان استفاده سودآور از آنها بعنوان کالا غالباً به لحاظ فسادپذيري به دايره کوچکي محدود مي شود. بسياري از محصولات صنايع غذايي دوامشان بيشتر از محصولات خاکي است. همچنين ضايعات اين کارخانه ها داراي موادي است که مستقيم يا به عنوان علوفه نوعي کود عالي بوجود مي آورد که باعث تقويت زمين اند. بعلاوه اينکه در فصول غير کشاورزي اشتغالزاست. ظهور انقلاب عمومی کشاورزی ایران به عنوان ضرورت گذار کشاورزی سنتی به صنعتی و مدرن درحالی مطرح است که تجربه وقوع چنین انقلابی همزمان با افزایش پتانسیل‌های کشاورزی در کشورهای اروپایی اتفاق افتاد. در جهان امروز تولید بیشتر محصولات کشاورزی به معنای افزایش توانمندی کشاورزی محسوب می‌شود، بدیهی است تولید بیشتر مساوی است با درآمد بیشتر، اما همیشه این معادله برقرار نخواهد شد، زیرا افزایش تولید به خودی خود نیازمند دو عامل افزایش سطح زیر کشت و افزایش عملکرد در واحد سطح است. درمورد افزایش سطح زیر کشت، می‌توان گفت: تقریباً در سراسر دنیا زمین‌های مرغوب و مناسب، تاکنون به زیر کشت رفته‌اند و سرعت افزایش سطح اراضی کشاورزی نیز بسیار کم و نامحسوس است.افزایش عملکرد در واحد سطح نیز با مشکلات فراوانی ازجمله کمبود تکنولوژی و انرژی مصرفی، توجه به کشاورزی سنتی و عدم یکپارچگی اراضی کشاورزی مواجه است. همچنین زمانی تولید بیشتر منجر به درآمد بیشتر خواهد شد که این تولید مزرعه‌ای به تولید صنعتی تبدیل شود اما از ریسک و خطرات نوسان‌های قیمت در بازار محصولات کشاورزی نباید غافل شد. ضرورت ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی در بخش کشاورزی: آمارها نشان می‌دهد که پس از ورود هر نوع تکنولوژی جدید در عرصه کشاورزی، تعداد زیادی از کارگران شغل خود را از دست می‌دهند، اما صنایع فرادست و فرودست کشاورزی نیز با همان سرعت افزایش تولید در کشاورزی بلکه بسیار سریع‌تر از آن شکل می‌گیرند و زمینه اشتغال را جهت نیروی کار انسانی از کارگران ساده صنایع گرفته تا مهندسان، بازرگانان، فروشندگان و واسطه‌گران ایجاد می‌کنند. با چنین الگویی از توسعه نقش صنایع تبدیلی و فرآوری تولیدات کشاورزی روز به روز پررنگ‌تر و جدی‌تر می‌شود( کلانتری و همکاران، 1389). بنابراین کشاورزی علمی با اتکاء به دانش و علم روز، بدون ایجاد زمینه سرمایه‌گذاری مناسب در صنایع تبدیلی کاری از پیش نخواهد برد و هرگونه تولیدی بدون پشتوانه بازارهای دائمی، خالی از خطر نخواهند بود. این درحالی است که بسیاری از کشاورزان مجبورند عمده سرمایه‌گذاری خود را صرف دارایی‌های ثابتی کنند و با این عمل سرمایه در گردش کشاورز که می‌تواند پشتوانه ریسک بازار در قیمت محصولات باشد به مقادیر نسبتاً اندکی تقلیل می‌یابد. اما لازم است هر کشاورز بخشی از سرمایه خود را به امور تبدیل، بسته‌بندی و سایر اعمال پس از برداشت اختصاص دهد. صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی دارای چهار سطح است: اول: مربوط به شست و شو و ذخیره‌سازی محصولات کشاورزی است، دوم: شامل پاک‌کردن، آردکردن، خوردکردن و مخلوط‌کردن می‌شود که محصولاتی مانند آرد، الوار، پنبه، ابریشم، خوراک دام، گوشت و... را دربر می‌گیرد. سوم: از فرآیندهای شیمیایی با میکانیکی مانند کنسروکردن، خشک‌کردن، عصاره‌گیری، پاستوریزه‌کردن و... استفاده می‌شود که شامل محصولاتی چون شیر، میوه و سبزی کنسروشده، کنسرو گوشت و ورغن نباتی می‌شود. چهارم نیز از فناورهای بالا و پیشرفته صورت می‌گیرد و غذاهای آماده و فوری را دربر می‌گیرد(همان مأخذ). مزایای ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی در بخش کشاورزی: الف: تسهیل‌کننده و ارتقاءدهنده فعالیت‌های بخش کشاورزی و توان صنعت منطقه‌ای و ملی را افزایش می‌دهد. ب: با افزایش بهره‌وری تولید باعث ارتقاء درآمد خانوارهای کم‌درآمد روستایی می‌شود. ج: از طریق ایجاد فرصت‌های تکمیلی در کنار فعالیت‌های «درون مزرعه» زمینه‌ساز اشتغال نوین در مناطق روستایی می‌شود. د: به کاهش ریسک و ایجاد توازن در چرخه درآمد خانوارهای روستایی کمک نموده و به درآمدهای آنان تنوع و پایداری می‌بخشد. ه: با تمرکزهایی از ایجاد صنایع در حوالی مناطق مرکزی و شهری به کاهش تخریب محیط‌زیست کمک قابل ملاحظه‌ای می‌کند(جعفرپور، 1387). توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی در کنار امنیت غذایی در سند چشم‌انداز بیست ساله کشور نیز مدنظر قرار گرفته است. به‌طوری که براساس یکی از بندهای تبصره (2) قانون بودجه سال 1385، مقرر شده است مبلغ 2 هزار و 500 میلیارد ریال برای توسعه، اصلاح و بهبود باغ‌ها، دامپروری، مرغداری و صنایع تبدیلی و تکمیلی و تولیدات گلخانه‌ای درجهت اشتغال‌زایی دانش‌آموختگان کشاورزی در اختیار وزارت جهاد کشاورزی قرار گیرد تا به باغداران، دامداران، مرغداران و صاحبان صنایع تبدیلی و تکمیلی با اولویت دانش‌آموختگان بخش کشاورزی پرداخت شود(وزارت جهاد کشاورزی، 1384). از طرف دیگر ظرفیت واحدهای صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی کشور در سال گذشته 34 میلیون تن اعلام شده است که از این میزان 9/2 میلیون تن مربوط به صنایع تبدیلی محصولات دامی، 288 هزار تن شیلات، 30 میلیون تن زراعی و 2/1 میلیون تن باغی بوده است. همچنین با سرمایه‌گذاری 2700 میلیارد ریال، 2800 واحد تولیدی در این صنایع ایجاد شده است. براساس اطلاعات مرکز آمار در سال 1380، 48/38 درصد از تعداد کارگاه‌های صنعتی کشور به صنایع تبدیلی کشاورزی اختصاص یافته است، به‌طوری که صنایع تبدیلی بخش کشاورزی 33/7 درصد تعداد شاغلان و 26/17 درصد ارزش افزوده، 9/20 درصد ارزش تولیدات، 4/23 درصد ارزش سرمایه‌گذاری بخش صنعت را به خود اختصاص داده است. سالانه 85 میلیون تن انواع محصولات کشاورزی در کشور تولید می‌شود که 17/8 درصد آن به صورت ضایعات ازبین می‌رود، اگر میانگین ارزش هر کیلوگرم محصول کشاورزی را 100 تومان درنظر بگیریم، سالانه 2 تریلیون و 34 میلیارد تومان به علت ضایعات محصولات کشاورزی به اقتصاد کشور خسارت وارد می‌شود که با گسترش صنایع تبدیلی و تکمیلی و ایجاد انبارها و سردخانه‌های جدید می‌توان از ضایعات محصولات کشاورزی جلوگیری کرد. آمارها نشان می‌دهد به بخش باغبانی با 1/28 درصد بالاترین و صنعت دام و طیور با 1/6 درصد کمترین میزان ضایعات در کشور را به خود اختصاص داده‌اند. در زیربخش زراعت نیز محصولاتی چون سیب‌زمینی، گوجه فرنگی، سبزی و صیفی‌جات با حدود 30 درصد ضایعات بالاترین و حبوبات با 5 درصد کمترین میزان ضایعات را داراست. در زیربخش باغبانی، انگور و انجیر با حدود 35 درصد بالاترین و گردو، بادام و فندق با 8 درصد کمترین ضایعات را به خود اختصاص داده‌اند. اصلاح ساختار عملیات پس از برداشت، راه‌اندازی نظام تضمین کیفیت محصولات، ترویج دانش فنی کاهش ضایعات، ترویج الگویی صحیح مصرف و تقویت و توسعه مراکز کارآمد جمع‌آوری اطلاعات به واحدهای عملیات پس از برداشت باید مدنظر قرار گیرد( همان مأخذ). همچنین ظرفیت صنایع موجود بالغ بر 14 میلیون تن است که مقرر شده، این رقم در پایان برنامه چهارم توسعه به 23 میلیون تن برسد تا زمینه فرآوری 42 میلیون تن محصول کشاورزی فراهم شود. به‌طور خلاصه از آنجایی که کاهش ضایعات محصولات کشاورزی به میزان 50 درصد تا پایان برنامه چهارم توسعه پیش‌بینی شده است، بنابراین فعالیت‌های صنعتی اشتغالزا موسوم به فعالیت‌های «خارج از مزرعه» به عنوان فرصت‌های تکمیلی اشتغال، تولید و افزایش درآمد خانوارهای روستای همواره باید موردتوجه سیاستگذاران و برنامه‌ریزان توسعه قرار گیرد (تقی پور، 1384). منابع احمدیان، مجید و متفکر، محمد. 1384. تعیین درجه توافق بین صنايع تبديلي در بازار نهاده اصلي توليدي. مجله تحقيقات اقتصاد كشاورزي، جلد 1، شماره 1، ص37-50. آذر، عادل و مومني، منصور(1380). آمار و كاربرد آن در مديريت. جلد دوم. انتشارات سمت. بابائی، م. 1383. ب‍ررس‍ی‌ ع‍وام‍ل‌ م‍وث‍ر ب‍ر رشدکسب وکارهاو س‍رم‍ای‍ه‌ گ‍ذاری‌ در ب‍خ‍ش‌ م‍خ‍اب‍رات‌. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلانی، واحد تهران مرکزی. بازوبندی، ن. 1376. نقش تسهيلات اعطايي بانكي در رشدکسب وکارها وپيشرفت صنايع تبديلي كشاورزي استان خراسان. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تهران. بخشی، ع.1380. بررسی عوامل موثر بر رشدکسب وکارها وسرمایه گذاری در زیربخش دام و طیور. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس. پورمختار، ج. 1376. بررسي امكان افزايش رشدکسب وکارها وصادرات محصولات صنايع تبديلي كشاورزي استان آذربايجان غربي به بازارهاي خارجي. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران. تقی پور، س. 1384. عوامل موثر بر رشدکسب وکارها وسرمایه گذاری بخش خصوصی و راهکارهای ارتقاء آن در ایران. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلانی، واحد تهران مرکزی. حقیقی، م. 1374. بررسی پیرامون امکان صدور محصولات صنایع تبدیلی کشاورزی استان خراسان و مسایل و مشکلات بازاریابی خارجی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران. خادمی، ا. 1382. بخش کشاورزی جایگاه مطمئن صنایع تبدیلی کشاورزی، ماهنامه گلچین، شماره 217، صص 45-53. رحیمی، ع. 1383. صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی و صنایع روستایی، دفتر امور صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی وزارت جهاد کشاورزی، دانشگاه علامه طباطبایی تهران. رحيمي، عباس،1380. «تبيين ويژگي هاي صنايع تبديلي و تكميلي بخش كشاورزي و صنايع روستايي با تكيه بر تجارب ديگر كشورها». رضایی، جعفر. 1386. امکان سنجی استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی فرآورده های دامی در استان ایلام. پژوهش های جغرافیایی، شماره 61، صص 179-191. شکری، ا؛ شاهنوشی، ن؛ محمدزاده، ر، و آذین فر، ی. 1388 . عامل هاي موثر بر رشدکسب وکارها وسرمايه گذاري در بخش کشاورزي ايران. مجله تحقيقات اقتصاد كشاورزي، جلد 1، شماره 2، ص120-107. شکوهی، م، و ترکمانی، ج. 1386. بررسي تاثير سرمايه گذاري در تجهيزات و تحقيقات کشاورزي بر رشدکسب وکارهاو ارزش افزوده بخش کشاورزي. مجله علوم کشاورزی ایران. 1(3):403-410. فرامرزپور، ب. 1382. موانع رشدکسب وکارها وسرمایه‌گذاری خصوصی در بخش کشاورزی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان. قربانی، محمد.، کوچکی، ع.، لکزبان، ا.، تبرائی، م.، کهنسال، م.، مطلبی، م.، شکری، ا، و ترشیزی، م. 1386. بازشناسي عوامل موثر بر رشدکسب وکارهاو سرمايه گذاري کشاورزان استان خراسان رضوي در حفاظت خاک. پایان نامه کارشناسی ارشد. گروه اقتصاد کشاورزي، دانشکده کشاورزي، دانشگاه فردوسي مشهد. قلی زاده، م.، عباسی، ر و ابراهیم پور، م. 1388. اندازه گيري و تحليل عوامل موثر بر بهره وري صنايع تبديلي چاي کشور. اقتصاد کشاورزی و توسعه، سال هفدهم، شماره 67، صص 203-222. کهنسال، م.، شاهنوشی، ن، و گلریز ضیائی، ز. 1388. بررسي تاثير سرمايه گذاري عمومي در زيرساخت هاي كشاورزي بر رشد بهره وري ورشدکسب وکارهای بخش كشاورزي ايران. مجله علوم کشاورزی ایران. 16(27):1-1. محمودی، مهران. 1389. لزوم توجه بیشتر به صنایع تبدیلی. کشت و صنعت. شماره 110، صص 18-21. مردوخي، بايزد، 1377. «فرايند توسعه صنعتي ايران طي نيم قرن اخير تهران»، «مجموعه مقالات همايش پنجاه سال برنامه ريزي در ايران» . مدهوشی، مهرداد و نصیری، آذر. 1389. تاثير ويژگي هاي صنعت بر بقاي شرکت هاي تازه وارد؛ مطالعه موردي: صنايع تبديلي استان مازندران. پژوهشنامه مدیریت اجرایی، سال دهم، شماره 1، صص 127-149. مظهري ، م. ١٣٨٠ . بررسي ساختار بازار صنايع تبديلي گوجه فرنگي و تاثير آن بر توزيع منافع حاصل از نوآوري بيولوژيكي، رساله دكتري، دانشكده كشاورزي، دانشگاه تهران. مظهری، م و یزدانی، س. 1384. اندازه گيري قدرت بازار با استفاده از مدل سازمان صنعتي جديد (مطالعه موردي: صنايع تبديلي در استان خراسان). علوم کشاورزی ایران، جلد 36، شماره 1، صص 159-167. مطیعی لنگرودی، حسن.، اردشیری، علیرضا. 1387. پیامدهای ایجاد صنایع تبدیلی محصولات کشاورزی در توسعه روستایی بخش مرکزی آمل. پژوهش های جغرافیایی، شماره 61، صص 1-15. ملک محمدی ، ایرج . 1386. جایگاه ترویج صنایع تبدیلی و نشر دانش فنی نوآوری در توسعه کشاورزی، مجموعه مقالات. میرزابیگی، م. 1382. بررسی سیاست‌های سرمایه‌گذاری ورشدکسب وکارها در بخش کشاورزی استان همدان بر اساس مزیت‌های نسبی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلانی، واحد تهران مرکزی. نیکویی، ع.، باقری، ا.، قندی، ا، و زارع، ا. 1385. بررسي بازده سرمايه گذاري در تحقيقات كشاورزي: مطالعه موردي تحقيقات گندم آبي رقم مهدوي در استان اصفهان. مجله علوم کشاورزی ایران. 12(2):251-261. نوری زمان آبادی، هدایت و طباطبایی، شهره. 1386. اولويت بندي توسعه صنايع تبديلي و تکميلي بخش کشاورزي با استفاده از روش دلفي شهرستان فلاورجان - استان اصفهان. پژوهش های جغرافیایی، شماره 61، صص 161-177. هژبر کیانی، ک و علیزاده جانویسلو، م. 1379. بررسی عوامل موثر بر رشدکسب وکارها وسرمایه گذاری بخش خصوصی در کشاورزی ایران. اقتصاد کشاورزی و توسعه، سال هشتم، شماره 29، ص 73-45. Alsos, G. A.,& Ljunggren, E(1998). Does the business start – up process differ by gender? A longitudinal study of nascent entrepreneurs. In P.D. Reynolds, W.D. By grave, S. Mangier, C.M. Mason, G. D. Meyer, N.M. Carter, & K.G. Shaver (Eds.), Frontiers of entrepreneurial research (pp.137-151). Boston, MA: Babson College. Alvarez, R. and Vergara, S. (2006) Globalization, Survival, and growth Of Small and medium-sized firms, Chile. Araji, A. A. 1998. Return to public investment in wheat Researhin the western united states. American Journal of Agricultural Economic, 37: 467-479. Auderetsch David, Thurik Roy,Verheul Ingrid and Wennekers Sander (2003) Understanding entrepreneurship across countries and over time. Bodn Jr., R.J.(1999). Flexible working hours, family responsibilities, and female selfemployment: Gender differences in self-employment selection. Americium Journal of Economics and Sociology, 58(1), 71-84. Entrepreneurship- A survey of the literature. 2003. 44pp. (EN). Cat. NO NB- AE-03- strategy: Athree state survey. Estevez, S., Sanchis, A., and Alberto Llopis, J. (2004). the Determinants of Survival of Spanish Manufacturing Firms. Review of Industrial Organization,25: 251–273. Gandhi V.P. 1996. Investment behavior in Indian agriculture. Indian Journal of Agricultural Economics. 51:542-557. Looney R.E. 1999. Private sector investment in Pakistani agriculture. Journal of developing societies. 188-204. Lumby V. 1991. Investment appraisal and related decision. World developing. 19: 181-194. Madhoushi M. and tari Gh.(2005), The effect of firm specifications on survival of new small and medium manufacturing (SMEs),Knowledge & Development(journal of faculty of economics and Administrative Sience),vol. 20, pp.147- 166. Schwartz, L. A, J. A. Sterns and J. F. Oehmke. 1993. Economic returns to cowpea research, Extention and input distribution in Senegal. Agricultural Economic, 8: 161-171. Traxler, G. and D. Byerlee.2001. Linking Technical change to Research Effort: An Examination and pillovers Effects. Agricultural Economics, 24: 235-246. Wagle M.P. 1994. Estimates of aggregate function for demand for fertilizers and private investment in Indian agriculture. Indian Journal of Agricultural Economics. 49:56-69.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته