ادبیات نظری تحقیق حیطه های رشد و شکوفایی مسلمانان، عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و علمی (docx) 42 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 42 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
حیطه های رشد و شکوفایی مسلمانان
خورشید اسلام که در اوایل قرن 7 میلادی درخشید، خود یکی از سرچشمههای فکری و فرهنگی بشر بود، این چشمه، جوشش خود را از قلب جزیره العرب آغاز نمود و طولی نکشید که موّاج شد
درخشش تمدنی فوقالعاده که «لوبون » فرانسوی را این گونه به تحسین واداشت: «در روزگاری که اروپا در تاریکی جهالت به سر میبرد و هیچ بهرهای از تمدن نبرده بود، اسلام توانست نور علم و دانش و تمدنی جذاب را در دو مرکز اصلی خلافت اسلامی بغداد و قرطبه به نمایش بگذارد، و مانند دو چراغ فروزان به سراسر جهان پرتوافکنی کنند». ترقی و تمدن اسلامی از وقتی شروع میشود که فتوحات مکی به پایان می رسد، لیاقت و استعدادی را که تا آن وقت صرف جهانگیری نموه بودند تمام آن را از حالا بطرف علم و ادب و صنعت و حرفت معطوف داشتند و آنها همینطور که در فتوحات با یک قدم سریعی پیشرفت حاصل کردند در تاسیس تمدن هم با همن قدم های سریع پیشرفت کرده و جلو رفتند.
با این پیش زمینه، به عناصر مهمی که در تمدن سازی در سرزمنی اسلامی تاثیر داشته اند پرداخته می شود:
الف- فرهنگی- علمی
روزگاری تمدن اسلامی در اوج عظمت و کمال علمی و فرهنگی در جهان قرار داشت و نه تنها دنیای اسلام را متحول کرد؛ بلکه به هر سرزمینی که پای نهادند، آن سرزمین را نیز تحت تاثیر علم و فرهنگ خویش به سوی اعتلا پیش بردند؛ چنان که «اعراب توانستند در مدت چند قرن اسپانیا را از نظر علمی و اقتصادی یکسره زیر و رو کنند و آن را در رأس تمام ممالک اروپایی درآورند، و تنها به پیشرفتهای علمی و اقتصادی اکتفا نکردند، بلکه در جنبههای اخلاقی مردم نیز مؤثر بودند.»
مسلمین در قرون گذشته چیزی را داشتهاند که مغرب زمین اینک به آن رسیده است. در قرون وسطی، با وجود آنكه زنان مسيحى از تعليمات مدرسه تقريباً بى بهره بودندو به چشم حقارت به آن ها نگریسه می شد در جهان اسلام، زنانی پیدا میشدند که در مقام تدريس مینشستند.
1- شکل گیری روحیه علم آموزی در بین مسلمین
اولین نیاز اساسی هر اجتماعی برای اعتلای تمدنی، احساس نیاز آن اجتماع برای دانستن و علم آموزی است. و چنان که در فصول پیش رو مفصلا توضیح داده خواهد شد، اساس کنجکاوی را خود اسلام، در بین مسلمین احیا نمود و اساس بسیاری از علوم که بعدها به وجود آمدند در فرهنگ اسلامی نهفته است.
هنگامی که انسان از راه تاریخ و کتابها سفر می کند، و به آغاز سال های هجری میرود و در میان صفوف مسلمین پا می گذارد، مینگرد که در مسجدها، بازارها، و حتی در میدانهای جنگ همواره بحث و گفتگو مطرح است: سوال از صفات خداست، و از چگونگی فعل خدا ر عالم، از جبر و تفیض و اختیر، از چگونگی روح و بقای آن، از فلسفه سیاسی و اصل رهبری، از رویش مجدد اجسام و زنده شدن مردگان.. از احکام شرع و تفصیل قانون های الهی، از تربیت نفس و اخلاق دینی.... این فضای علمی صد سال بلکه صدو پنجاه سال پیش از پیدایش نقل وترجمه کتاب های یونانی در سرزمین های اسلامی، در میان مسلمانان پدید آمد. و این فضای علمی و جو پژو هشی و شناختی آفریده اسلام و مخلوق قرآن بود
2- عقلانیت متعامل با نقل
در اسلام نحلههای فکری گوناگونی در رابطه با استفاده از عقل در امور روزمره و البته برای برقراری ارتباط رفتاری با شریعت به وجود آمد؛ که برخی از نحلهها همانند معتزله برای عقل، حد اعلای شأنیت را قائل شدهاند؛ و برخی مانند اشاعره تسلط عقل را بر رفتارها از عرش افکار معتزلی بر روی زمین جبر انداخته و برای آن ارزشی قایل نشدهاند. اهمیت این موضوع در این است که کسانی که عقل افراطی را برگزیدند برای نقل، در مقابل انکار عقل شأنیتی قائل نمیشوند و به گمراهی خارج شدن از شریعت می افتند؛ و از آن طرف، منکرین عقل هم خود را در میان دانستههای تشریعی محبوس کرده و به طرف ظاهر گرایی و تحجر کشیده شدند .
این طرز فکر، مشخصا فقط در سطح عقاید باقی نمیماند و بروز رویکردهای گوناگون را در زندگی موجب می شود، نه عقل افراطی معتزلی، توانایی ماندن با شریعت را دارد و نه تفریط دراندیشۀ اشعری می تواند حافظ دیانت باشد، پس هر دو سبب وهن مذهب خواهند شد.؛ یعنی گاه به ارجاع در اعمال و گاه به تفویض کشیده خواهند شد. و نمونه های تارخی از درجا زدگی این دسته ها وجود دارد.
در این میان تنها کسانی که توانستند به واسطه شرع دین مسائل روزمره و رو به رشد تمدنی را با شریعت تطبیق دهند کسانی بودند که با شعار« بین الامرین» عقل را هم در امور و کارهای خود با نقل همراه کردند. برای این دسته از مسلمین عقل و نقل به کمک هم، دو بازو را ساختند برای پرواز و ساختن تمدن اسلامی؛ و رویکردی متفاوت با سایر مذاهب را به این گروه عطا کرد؛ این رویکرد عقلانی- تشریعی نقطۀ شروع مناسبی را برای رشد افکار مسلمین پدید آورد؛ از یک طرف نقل ایده پردازی می کرد و از طرف دیگر عقل وظیفه پردازش و تطبیق معارف و علومی را که در متن نقل وجود داشت بر عهده گرفت، و چنان که در فصول بعد اشاره خواهد شد؛ شرع محرک عقل برای پیشرفت این گروه محسوب گشت و راه برای تلاش و پشتکار در سایه شریعت و عقل را فراهم نمود.
3- توجه به دستاوردهای فکری ملل و نحل دیگر
گذری به تاریخ نگارش در تمدن اسلامی، نشان میدهد که عرب جاهلی از امر نگارش اطلاع داشته ولی زندگی بدوی آنها به گونهای نبود که امر نگارش را بر آنها محتوم نماید. با آمدن قرآن و لزوم حفظ این کتاب آسمانی، به فکر راههایی برای نوشتن سهلتر و ارزانتر افتادند. بعدها با فتح مصر با پاپیروس آشنا شدند؛ ودرسدههای نخستین از سمرقند که در آنجا چینیها کار میکردند کاغذ را به تمدن نوشتاری اسلام ارمغان آوردند. و چندی نگذشت که، در عراق و مصر و ایران کاغذ ساخته شد.
بررسیها چنین می گوید که بری علوم را مسلمانان از تمدن های دیگر گرفتند و پرورش دادند، که چگونگی ورود علوم دیگر به اسلام، مختصری توضیح می دهیم:
1) ترجمه و تقلید
تعمیق و گسترش علوم در تمدن اسلامی همانند علوم در سایر تمدنها از صفر آغاز نگردید بلکه دانش مسلمین تلفیقی بود از دانش مردمان دیگر که از خود بر غنای آن افزودند و دانش اسلامی را پایه گذاری کرده و با همت خود در خیلی موارد از بقیه پیشی گرفتند.
آن چه از تاریخ بر میآید اینست که منبع اصلی علوم عقلی که به جهان اسلام راه یافت یونان و محافل علمی آن بود. و بخش دیگری از علوم از اسکندریه، و مرکز علمی آنجا به مسلمانان رسید. در اوایل دوره عباسی، ارتباط علمی با هند برقرار گردید و ترجمههایی از متون علمی آنان انجام و بخشی از علوم از راه هند به مسلمین رسید؛ و ارتباط با تمدن ایران، سرزمین بعدی بود که باعث رونق علمی مسلمین گشت.
پس از آن که دورۀ فتوح فروکش کرد و قلمرو حکومت اسلامی ثبات پیدا کرد و مسلمین از تدوین اساسی علوم اسلامی فراغت پیدا کردند در پرتو اهتمام و سیاستهای تشویقی برخی خلفای عباسی، با استفاده از ثروتهای بیت المال، توجه مسلمانان عمدتا به صنایعی جلب شد که در اختیار تمدنهای غیرمسلمان قرار داشت.
نهضت ترجمه، گرچه از دورۀ بنیامیه آغاز شده بود، ولی تاثیر اصلی خود را درزمان بنیعباس گذاشت و ترجمههای آگاهانه، که تاثیرات تاریخی و اجتماعی و فرهنگی عمیق بر جای گذاشت با ظهور نخستین خلفای عباسی آغاز شد. نهضت ترجمه بیش از دو سده ادامه داشت و به ویژه در زمان منصور، دومین خلیفه عباسی اقدامات مهمی در ترجمه تحت اللفظی و معنایی انجام شد.
به طور کلی نهضت ترجمه در زمان عباسی ها را می توان به دوره هایی تقسیم کرد:
الف) دوره هارون الرشید: در این دوره تاکید بر ترجمه آثاری در علوم مختلف بود. دراین دوره هر سرزمین که فتح می شد کتابخانهاش به بغداد منتقل می شد.
ب)دوره مامون:(218-198) دراین دوره، به علت بحثهای کلامی بین مسلمین، تأکید بر ترجمه آثار فلسفی بود.
ج) دوره پس از مامون): در زمان متوکل، کار ترجمه همچنان ادامه داشت؛ اما انتقال بیتالحکمه از بغداد به سامرا در زمان معتصم(227-218) باعث کاستن از اهمیت بیت الحکمه گشت.
د) پایان نهضت ترجمه: همه رشتهها به سطحی بالاتر از سطوح آثار ترجمه شده رسیده بودند لذا بانیان علم بیشتر پشتیبان مطالب اصیل به زبان عربی بودند. و نهضت ترجمه از رونق افتاد.
2( بومی سازی
در اثر ممارست مسلمانان در تحصیل و شوق دانش اندوزی بی امان آنها، تا اواسط قرن سوم هجری تمدن اسلام، نه تنها ارثيه يونان را از انهدام و فراموشى نجات داد و آن را اسلوب و نظم بخشيد و به اروپا داد، بلكه پايهگذار خیلی از علوم گرديد؛ تمدن اسلامى كشف ها و اختراع هاى گرانبهاى بى شمارى را در همه بخش هاى علم تجربى. به مغرب زمين هديه كرده است
مسلمین گرچه از صفر شروع کرده بودند و برخی علوم را از راه تقلید آموختند، اما به نوشتۀ جرجى زيدان، علوم مزبور با تحقيقات جديد علماى اسلام رنگ تازه به خود گرفت و مطابق مقتضيات محيط و مناسب با تمدن اسلام پيشرفت كرد. جرجى زیدان در این مورد مى گوید: «مسلمانان بهترین معلومات هر ملتى را از آنان گرفته اند... و از خود چیزهایى بر آن افزودند و از مجموع آن ، علوم و صنایع و آداب تمدن اسلامى را پدید آوردند.»
به این ترتیب با انتقال میراث تمدن هاى گذشته به جهان اسلام و دّرآمیختگى آن با روح اسلامى حاکم بر جوامع مسلمان ، فرهنگ و تمدن وسیع اسلامى به وجود آمد؛ تمدنى که روح آن اسلامى و عناصر آن ، میراث تمدن هاى دیگر بود.
4- شکل گیری علوم و دانشمندان در اسلام
گرچه علوم به تبع فراوانیشان دارای تقسیمات زیادی هم هستند؛ اما در یک طبقهبندی، دانشها را میتوان به علوم اسلامی و غیر اسلامی تقسیم کرد؛ علوم اسلامی، علومی هستند که به طور خالص از تفکر اسلامی و از متن آمزه هایشان برخاستهاند و علوم غیراسلامی علومی هستند که اصل آن از تمدن های دیگر به اسلام رسیده است و مسلمانان آن را بسط دادهاند.
1) علوم اسلامی
علومی که از متن اسلام جاری گشتند، بسیارند ولی ما به برخی از آنها من باب روشن شدن پیشرفت مسلمین در این زمینه ها مواردی را متذکر می شویم.
1. قرائت
این علم، از کهنترین علوم اسلامی است و در واقع پایهگذار این علم، پیامبر و امیرالمومنین بودند. و با فزونی قرائتها، به پنجاه قرائت، که مشهورترین آن ها قراء سبعه است، به وجود آمد این علم در سده 4تا 6 هجری رو به پیشرفت داشت اما در سه سده بعد، رشد مناسبی نداشته و در سدۀ ده تا دوازدهم و باظهور صفویه و آمیخته شدن دین و سیاست، علم قرائت نیز فضای رو به پیشرفتی احساس کرد.
نخستین کسی که شروع به جمعآوری قرائتها در یک کتاب کرد، ابو عبید قاسم بن سلام( م224ق) بود که تمام قرائتها را با همان، هفت قرائت معروف، در بیست و پنج قرائت خلاصه کرد.. بعد از وی احمدبن جبیر کوفی؛ و بعد از او قاضی اسماعیل ابن اسحاق مکی(م 282ق) پدید آمدند. در 310قمری، نیز محمد جریر طبری کتابی به نام الجامع، نوشت؛ وی بیش از بیست قرائت را در آن گردآوری کرد.
در سدۀ پنج هجری کتابهای بسیاری نگاشته شد. در اندلس ابوعمرو عثمان بین سعید دانی و شاطبی اندلسی کتاب های فراوانی در قرائت پدید آوردند.
در سده دوازدهم نیز برخی آثاری چون، الکشف من القراآت السبعه، به دست قاضی سعید قمی به وجود آمد.
2. تفسیر
ظهور مرحله تدوین تفسیر در اواخر عهد بنیامیه و اول بیعباس، یعنی در سال 133 بوده. به نظر بسیاری از اهل سنت و شیعه، سعید بن جبیر نخستین تدوین کننده تفسیر به شمار می رود که شاگرد ابن عباس بود. ودر واقع اگر دنبال پاسخ اساسی باشیم پیامبر و علی(ع) جوب سوال است؛ چرا که علی علیه السلام، موسس تفسیر عقلی از قرآن بود و اوج تفسیر به وسیله امام محمد باقر و امام صادق انجام شد. تفسیر عقلی که از سده دوم آغاز شده بود در سده شش هجری به اوج رسید البته مناهج تفسیری بسیار زیادی در اسلامبه اوج رسید که این مجال در خور پرداختن به آن نیست
نحلههای متفاوت تفسیری نشان از پویایی مسلمین در این عرصه دارد؛ که مهمترین آنها عبارتند از: تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر اجتهادی، تفسیر موضوعی، تفسیر تطبیقی، تفسیر عصری تفسیر تاریخی، تفسیر فلسفی، تفسیر ادبی، تفسیر نقلی، تفسی رمزی، تفسیر عرفانی و..
در سده سوم هجری،جامع البیان فی تفسیر القرآن توسط محمد بن جریر طبری به وجود آمد. در سده چهارم، تفسیر نعمانی از محمد بن ابراهیمبن جعفرر نعمانی، در سده پنجم، التبیان فی تفسیر القرآن اثر محمد ابن حسن طوسی پدید آمد.
در سدۀ ششم، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، اثر شیخ طبرسی نوشته شد. البته الکافی الشافی و جوامع الجامع نیز نگاشته شد. و در همین سده روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، اثر ابوالفتوح رازی نوشته شد.
در سده هفتم، الجامع الاحکام توسط خزرجی قرزبی که مالکی مذهب بود پدید آمد. در سده هشتم عبدالله ابن عمر، انوار التنزیل را نوشت. در سده دهم، جلال الدین سیوطی، الدرالمنثورفی تفسیر المأثور را نوشت . و در سده یازدهم، ملا محسن فیض کاشانی، تفسیر صافی را به وجود آورد.
در سده چهاردهم، محمد حسین طباطبایی تفسیر المیزان، که یکی از معروفترین کتب تفسیری شیعه است، به نگارش درآورد.
3. حدیث
با توجه به این که قوانین اسلامی از دو منبع قرآن و سنت گرفته میشود و گفتار پیامبر و معصومین در تفسیر قران نقش غیر قابل انکاری در میان مسلمین دارد؛ مسلمین از همان ابتدای اسلام کار را با جمع آوری احایث مختلف نبوی سرآغاز این علم بود؛ شروع و به جمعآوری احادیث اهتمام گماشتند؛ مثلا از عهد امیرالمومنین تا عهد امامحسن عسکری، در نیمه، سده سوم هجری چهارصد کتاب حدیث تالیف کردهاند.
با توجه به کثرت کتب روایی موجود، از میان همۀ آنها به چند مور اشاره می کنیم:
از سده 4 هجری علمای شیعه با تدوین چهار کتاب مهم حدیثی گام بسیار مهمی را در پیشبرد این علم انجام گاشتند؛ که الکافی توسط شیخ کلینی( 329 ق) ، من لایحضره الفقیه توسط شیخ صدوق به وجود آمد، و شیخ طوسی کتاب های تهذیب و استبصار را نگارش کرد
در این میان، طی سده دوم تا چهاردهم، دانشمندان اهل سنت نیز آثاری را در علم حدیث داشتهاند که مشهورترین آنها عبارتنداز: صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ابن ماجه، سنن ابنداود و سنننسائی است
4. فقه و اصول
این علم در میان شیعیان در زمان امامان شکل گرفت و آنها بودند که وظایف مکلفین را با بیان اصول و قواعد کلی مشخص می نمودند. و در زمانهای بعد تدوین، و تلفیق، نقدو... از احادیث مختلف توسط علمای مختلف انجام گردید و فقه تشیع را، بزرگانی چون شیخ کلینی، ابن جنید،....شیخ انصاری، امام خمینی و....بارور نمودند
در میان اهل سنت نیز، فقهبا تاسیس مذاهب اربعه فقه، به کمال رسید. نخستین مکتب فقهی آن ها را ابوحنیفه( 150-80 ق) تاسیس کرد؛ بعدی توسط مالک ابن انس( 179-93) شکل گرفت و مالکی نامیده شد؛ سومین مکتب توسط شافعی( 204-150) و چهارمی هم توسط احمد ابن حنبل(241-164) تشکیل شد و حنبلی نام گرفت.
5. عرفان نظری
عرفان نظری عبارت است از : شناخت خدای متعال، صفات و افعال او، شناختی که نه از راه فکر و استدلال؛ بلکه از طریق ادراک قلبی و دریافت باطنی حاصل شود. عرفان یعنی شناخت خدا؛ ولی نه غایبانه و از راه عقل و برهان، بلکه با قلب و دل، و رویت او در عمق جان
پس موضوع این علم، توحید و حقایق توحیدااست؛ و از دیدگاه روش شناسی، علمی است که روش کشفی- شهودی را برگزیده است.. و عرفان نظری ترجمان آن حقایق است و نه خود آن حقایق
بزرگان این حیطه خدا شناسی بسیار زیادند و در دوره های مختلف بزرگان فراوانی در این علم به ذکر دانسته های خود به مردم نمودند.
نخستین کسی که این علم را به شکل دانش مدونی درآورده امیرالمومنین علی(ع) است که در ضمن نامه ای که به فرزندش امام حسن مجتبی، هنگام مراجعت از صفین مرقوم فرمودند، در آن، تمام ابواب این علم و طرق سلوک آن و همۀ عوامل سعادت و شقاوت ذکر شده است.. امام اهل سنت، ابواحمدحسن ابن عبدالله بن سعد عسکری، در کتابش، الزواجر و المواعظ، درباره آن چنین می گوید: « و اگر از حکمت چیزیشایستگی آن را داشته باشد که با طلا نوشته شود، همین نوشته امام است»
حسن بصری در قرن دوم، کتاب رعایه حقوق الله را نوشت. نیکسون اعتقاد دارد: اولین مسلمانی که روش حیات صوفیانه حقیقی را نوشت حسن بصری بوده است». از یگر عرفای این عصر رابعه ادویه است که از اعاجیب روزگارش به حساب میاید. از قرن سوم تا قرن هفتم شاهد عرفایی چون: بایزید بسطامی، بشر حافی، جنید بغدای( وی لباس پشینه را بر انداخت و گفت: لیس الاعتبار بالخرقه و اما االعتبار بالحرقه»)، ابو سعید ابوالخیر، خواجه عبدالله انصاری، و غزالی و.. بود
در قرن هفتم شاهد عارف بزگی هستیم که به محیالدین عربی مهمتترین آن هاست وی در 560- 638 می زیست. شهودهای ناب ، مقامات ویژه عرفانی و توانایی اعجاب برانگیز وی برای تببین و تفسیر آن ها از وی شخصیتی ساخته که تا حالا هماوردی برایش دیده نشده است.. از وی فصوص الحکم و القتوحات مکیه به یادگار مانده است. صدرالدین قونوی( 607- 673 هجری) وی بزرگترین شارح افکار ابن عربی است. و کتابهایی چون، مفتاح الغیب و نصوص فکو دارد؛. ملاعبدالرزاق کاشانی(م. 735) وداوود ابن محمود قیصری( م. 751)، و سید حیدر آملی هم از مهمترین شخصیت ها در قرن 8 بود.... ملا عبدالرحمن جامی( 817- 898 هجری) می زیست و عارف تاثیر گذار دیگر، شیخ شهاب الدین سهروردی زنجانی، است که کتاب عوارف المعارف وی بنام است.
6. کلام
ای علم ابتدا فقط در مورد بحث های اعتقادی مثل توحید میپرداخت ولی ارتباط با مکاتب فکری بیگانه باعث به وجود آمدن متکلمان بزرگ که باید روشهای فکری نوین و عقلی را یاد داشته باشند؛ شد.
هشام بن حکم(199ق) که از شاگردان امام صادق بود؛ در فن مناظره بسیار تبحر داشت. وی دارای کتب کلامی متعددی است، من جمله،التوحید، کتاب الجبر و القدر؛ و هشامبن سالم از شاگردان و اصحاب امام صادق و امام کاظم دارای کتابی بنه نام معراج، می باشد.؛ مومن الطاق کتابهایی دارد به نام المعرفه، کتاب الامامه، کتاب الرد علی المعتزله فی امامه الفضول دارند. و فضل ابین شاذان از شاگردان دیگر ائمه است گه در 260 هجری، می زیسته است.
متکلمینی چون حسن بصری درسده سوم؛ متکلم معروف، شیخ مفید در سده چهارم را شاهدیم و بعد شخ طوسی که کتاب های مختلف در زمینه علم کلام خلق کردند. در سده پنجم، ابومحمد غزالی و در سده ششم مشهورترین متکلم، فخر رازی پدید آمد؛ و در سده 7 ابن تیمیه بود و در میان تشیع علامه حلی چشم به جهان گشود
2) علوم دیگر و دانشمندان مسلمان این عرصه
بی گمان عرصۀ علوم خاص اسلامی، تنها حوزه پیشرفت برای مسلمین نبود؛ و مسلمین در علومی که در غیر از حوزه دینشان بود به پیشرفتهای قابل ملاحظهای دست یافتند و دانش خود را به دیگر نقاط نیز صادر کردند. به قول دکتر هونکه: «تمدن اسلامی کشف ها و اختراعهای پرانبهای بی شماری در همۀ بخشهای علم تجربی، که اکثر آن ها را بعدها نویسندگان اروپایی دزدانه به حساب خودشان گذاشته انذ به مغرب زمین هدیه کرده است.»
1. شیمی
مقوله کیمیاگری برآیند علم و فن و جادو بود که تدریجا شکل اولیه شیمی را به خود گرفت. متون فراوانی وجود دارد که در دوازده سده گذشته نوشته شده ودر مورد این صنعت صحبت میکند مهمترین این آثار مربوط به جابر است که، با ظهور جابر کیمیا نزد مسلمین از صورت خرافی به صورت دانش تجربی و آزمایشگاهی درآمد.. تا آنجا جابر به پیش رفته که، به علت فراوانی تعداد آثاری که به نام جابر نوشته شده حتی برخی دانشمندان غربی صحت تعدادی از این آثار منصوب به وی را مورد تردید قرار داده اند.
پس از جابر، زکریای رازی بدن شک از مهمترین کیمیاگران بوده است. وی در کتاب سرالاسرار خود شرح بسیاری از آزمایشات را نوشته است. در سده 4 هجری ابن سینا و فارابی، بعدها عبدالملک صالحی خوارزمی و...و آخرین فرد مطرح در زمینه شیمی عزالدین جلدکی است
به گوستاولوبون به نقش ابتكارى مسلمانان در علم شيمى اشاره كرده، مى نويسد: «...اگر لابراتوارهاى هزار سال پيش مسلمين و اكتشافات مهم آن ها در اين علم نبود، هيچ وقت لاوازيه نمى توانست قدمى به جلو بگذارد.»
2. مکانیک
دانش مکانیک، نزد مسلمانان علمالحیل خوانده میشد.علم حیل، دانش یا شناخت ابزارهای شگردساز در اصطلاح پیشینیان بود که بر اساس آن ، معرف آشنایی با انواع وسایلی بود که هر یک کاری انجام میدادند.
در علم فیزیک و مکانیک(علم الحیل) یعقوب بن اسحاق کندی، بنوموسی، ابن هیثم، عبدالرحمان خازنی و دیگران کارهایی انجام دادند که در دنیای آن روز سابقه نداشت. بنوموسی(احمد، حسن و محمد) کتاب الحیل که نخستین رساله درباره مکانیک است را نوشتند که در آن صد دستگاه شرح داده شده که بیشتر آنان به صورت خودکار و با استفاده از خواص مکانیکی سیالات کار میکنند. برادران بنوموسی پانصد سال قبل از اروپا برای اولین بار میل لنگ را در حوزه دانشهای فنی به کار بردند.
ابن هیثم که در اروپا به الهاذن مشهور بود با کتاب المناظر، شهرت جهانی یافت و در آن از مباحث نور و انعکاس آن سخن گفت. او اولین کسی است که پدیده «اتاق تاریک» را در خلال کسوف شرح داده و قرنها قبل از نیوتن به اصل «حداقل زمان » معتقد بود و درشت نمائی عدسی های مسطح محدب را اندازه گرفت.ویل دورانت نیز با تاکید بر اینکه ابن هیثم معروفترین دانشمند مسلمان است، شهرت کتاب المناظر ابن هیثم را یاد آور می شود و می گوید: چیزهایی را که ابن هیثم در آن زمان به آن ها رسیده بود ، بعد از 300 سال از آن زمان راجر بیکن، ویتلو به آنها رسید و می آورد،: «اگر ابن هیثم نبود راجربیکن به وجود نمی آمد.»
مهمترین دستآوردهای مسلمانان در فیزیک و مکانیک در آشنا ساختن اروپا با باروتو سلاح های آتشین بسیار مؤثر بود پیشینه استفاده از باروت وسلاحهای آتشین در جنگها و به ویژه هنگام هنگام محاصره شهرها به سده هشتم هجری می رسد. برخی از کاربرد سلاحهای آتشین ابتدایی توسط سلاطین اسلامی آفریقا یاد کردهاند.
3. ریاضیات
در جریان نهضت ترجمه، آثار بسیاری از ریاضیدانان یونانی به عربی برگردانده شد و به سرعت ریاضیدانان اسلامی از سطوح دانستههای ریاضیدانان یونانی گذشتند. میتوان قرنهای سوم و چهارم هجری را عصر زرین دانش ریاضی در بین مسلمین دانست، زیرا اندیشمندان مسلمان دراین رشته نتایج خوبی به دست آوردند.
نقش درهم آمیزندۀ ریاضیات اسلامی بین مکتبهای ریاضی شرق و غرب، یعنی بین ریاضیات یونان و هند از ارزندهترین دستاوردهای ریاضیات اسلامی برای نوع بشر به حساب می آمد . این نقش بسیار مهم ریاضیات اسلام بود که توانست دانستههای ریاضیات هندسی ، از همه مهمتر شیوه عدد نویسی دهدهی را را با دیگر مفاهیم طرح شدعه در یونان درهم آمیزد و از آن صورت واحدی درآورد و به غرب ارائه دهد.
ایجاد و توسعه شاخههای ریاضیات چون هندسه، مثلثات و جبر توسط خوارزمی،خواجه نصیرالدین طوسی، عمر خیام نیشابوری و ابوالوفای جوزجانی صورت گرفت که در سایر تمدنها سابقه نداشت. علاوه برآن کشف ترتیب کسور اعشاری، وضع و کاربرد علامت صفر و تعمیم مفهوم اعداد، از ابداعات مسلمانان بود.
4. طب
علم طب از نخستین دانشهایی است که در بین مسلمین رواج یافت. اهمیت این علم به حدی بود که علم ابدان در ردیف علم ادیان شمرده شد. نکتهای که به ویژه به عنوان مهمترین عامل در بررسی دانش پزشکی در حوزه تمدن اسلام باید بدان توجه شود، خاصیت بومی شدن زودهنگام پزشکی در اسلام است. گرچه خیلی از دانستههای مسلمین از راه ترجمه آثار یونانی به دست آمد؛ اما برخی بیماریها به خاطر شرایط خاص سرزمینهای اسلامی به وجود آمده بود که در کتب یونانی به آن پرداخته نشده بود. کتابهایی همچون قانون ابن سینا پدید آمد که در تمام دروران پزشکی غرب چنین کتاب جامعی پدید نیامده بود و به همین خاطر هم بعدها به عنوان کتاب درسی در غرب مورد توجه قرار گرفت. ابن سینا دو کتاب دارد؛ یکی شفا که دایره المعارفی در هجده مجلداست و دیگری قانون که بحث بسیار مفصلی درباره وظیفۀ اعضا، علم بهداشت، درمان و دارو شناسی است.
ابوالقاسم زهراوی اندلسی نیز نزد غربیها، بزرگترین پزشک و جراح عصر خود بلکه مشهورترین جراح مسلمانان بود ولی باید اذعان کرد اروپا پس از گذشتن هفت سده از رواج چشم پزشکی در اسلام توانست از مجموعه دانستههای چشم پزشکان مسلمان گذر کند.
بیمارستان عضدی در بغداد که توسط عضدالدوله در سال 371 ساخته شد از بزرگترین بیمارستانهای اسلامی شمرده میشده است. در این بیمارستان عدهای پزشک و خزانهدار و دربان و پیشکار و ناظر حضور داشتند. عضدالدوله دستور داد تا آنچه از دارو و شربت و فرش و وسائل دیگر لازم بود، در آن فراهم سازند و بزرگترین پزشکان آن زمان را برای تصدی و اداره آن معین نمود.
5. نجوم
مسلمانان به ویژه به دلایل دینى، به نجوم توجه خاصى کردند. تعیین سمت قبله و طلوع و غروب خورشید و اوقات نماز و وضعیت خسوف و کسوف و شناخت هلال ماه براى عباداتى همچون نماز و روزه و حج، آگاهى از نجوم را الزام مىکرد.. افزون بر این، یافتن راهها در سفرهاى بیابانى و علاقه حکام به احکام نجوم نیز در رونق یافتن نجوم بىتأثیر نبود. در مجموع احساس نیاز مسلمانان به فنون نجومی باعث پیشرفت آنان در نجوم وعرضه نوآوریها در این عرصه گشت.
امروزه دیگر اثبات شده است، که کپلر و کوپرنیک پایه گذاران مهم ترین کشف نجومی عالم ، با عنوان مدل خورشید مرکزی منظومه شمسی در ارائه آرای خود تحت تاثیر دانشمندان اسلامی و از همه مهمتر خواجه نصیر بوده اند و خواجه نصیر بزرگترین شارح مجستی، ایرراد بزرگیبه نظریه زمنی مرکزی بطلمیوس وارد کرد. هم زمان با خواجه نصیرر بطروجی اشبلی، ستاره شناس مسلمان اندلسی در اسپانیا چهره شناخته شده بود
نجوم اسلامی دانشمندان بسییار دیگری را ر این عرصه به دنیا شناسانده من جمله: محمدبن موسی خوارزمی، صاحب کتاب زیج السند، « بنو صباح» سه برادرستاره شناس به نام های ابراهیم، محمد و حسن
4- تأسیس مراکز علمی
با استقرار نظام نوبنیاد اسلامی و تکامل درونی این اجتماع، به تدریج نهادهای آموزشی به وجود آمد که نقش مهمی در پرورش و گسترش علوم و فنون داشت؛ از جمله:
1) بیت الحکمه
نخستین مرکز مهم علمی که برای ترویج و پرورش علوم، در تمدن اسلامی به وجود آمد، بیتالحکمه بود، که در بغداد به تاسیس شد. این مرکز که با هزینه دولتی اداره می شد، محل اجتماع دانشمندان و پژوهشگران و به ویژه مترجمان شایستهای بود که کتابهای علمی و فلسفی را به عربی ترجمه می کردند. اساس بیتالحکمه را هارون الرشید پایهریزی کرده بود و پس از آن منصور عباسی، که در زمان وی کار ترجمه آغاز شده بود، دستور داد کتابهایی از زبانهای دیگر به عربی ترجمه شوند ودر زمان مأمون بیت الحکمه توسعه یافت
در واقع، «رونق علمي كه در قرن اوليه حكومت عباسي به وجود آمد يك جريان طبيعي و خود جوش نبود، بلكه پديدهاي بود كه از بيرون وارد مركز امپراطوري اسلام در بغداد شده بود. آنچه كه بدنه علوم اسلامي را تشكيل ميداد برگرفته از تمدنهاي ديگر بود. نهضت علمي در زمان مأمون و ديگر خلفاي علمگرا در حقيقت يك نهضت طبيعي خود جوش نبود بلكه يك نهضت ترجمه بود. دارالحكمه نيز يك دانشگاه نبود بلكه بيشتر يك دارالترجمه بزرگ بود»
توجه به این مرکز چنان بود که، که با ظهور خلفای عباسی دروان کوتاهی فرارسید که تحت حکومت خلفایی مانند منصور، هارون الرشید، مامون و حتی در زمان متوکل، دانشمندان به چنان درجه ای مورد تشویق قرار گرفتند که از زمان تشکیل موزه اسکندر به بعد دیده نشده بود. و در واقع، حمايت مالي درباريان و تاجران ثروتمند باعث شد که پزشکان و اخترشناسان اسلامي بتوانند با آسايش خيال، به تجارب علمي و مشاهدهگري بپردازند. در همين زمينۀ مينويسند: « مأمون آنقدر بخشش ميکرد که نزديک بود بيتالحکمه را ورشکست کند؛ زيرا به پاداش «حنين» معادل وزن کتابهايي که ترجمه کرده بود، طلا ميداد».
2) نظامیه
نظاميه نيز یکی ديگر از مراکز مهم و مشهور دورهۀ اسلامی بود؛ که در نیمهی دوم سدهی پنجم هجری توسط خواجه نظام الملک به وجود آمده بود.، خواجه نظام الملک مدارسی را با نام نظامیه در بغداد و نیشابور و شهرهای دیگر ساخت.اولین نظامیه، نظامیه بغدا بود که در 459 تاسیس شد در این نظامیهها اساتید مجربی به تعلیمی شاگردان میپرداختند. نطامیه نیشابور به لحاظ اهمیت بعد از نظامیه بغداد قرار داشت و بعد از آن نظامیه بلخ قرار داشتنند.
3) کتابخانهها
از نشانههای بزرگ، برای اعتلای فرهنگی یک جامعه وجود مراکزی برای فراگیری علوم می باشد. بی شک یکی از مهمترین مراکزی که میتواند برای درک صحیح از اوضاع فرهنگی یک تمدن باشد وجود مکان هایی است که برای جمع آوری کتاب و مکانی برای جمع شدن اهلی دانش و تعلیم می باشد. و از این جهت تمدن بزرگی اسامی دوران بسیار درخشانی را پشت سر گذاشت.
در عظمت کتابخانههای مراکز اسلامی، زيگريد هونكه، در بخشب به نام عشق به کتاب، اشاره مى كند كه عشق به کتاب ، همانند یک بیماری مسری در بین مسلمین رواج پیدا کرده بود و شیوع آن ر بین مسلمین به آن شدت و وسعت بود که که فقط این زمان جدید، یعنی ززمان ماست که که توانسته در این بباره بر آنان پیشی بگیرد. دکتر هونکه بیان می کند که در بغداددر 891م، یکصد کتابخانه عمومی وجود دداشته و حتی شهر کوچک نجف در قرن 10( م) دارای چهل هزار جلد کتاب بوده . کتابخانۀ خلیفه االعزیز در این میان همین فراوانی دارد در طول پنج قرن اولیۀ اسلامی در شهرهای گوناگون کتابخانههایی ساخته شد؛ ولی در قرن چهارم، کتابخانه سازی- به عنوان یک گرایش مهم- نه تنها میان عالمان که به دست امیران و وزیران رواج یافت. امکانات گستردهای که دراختیار وزیران فرهنگ دوست بود، آنان را در کنار جذب عالمان به دربار خود، به سمت گسترش کتابخانه کشاند.
مسلمین به قدری در جمعآوری کتب همت داشتند که هارون الرشید، تحويل نوشتههاى يونان قديم را شرط صلح با بيزانس اعلام كرد. «وى خواست تمام آثار فلاسفه كه تا آن زمان به زبان عربى ترجمه نشده بود به عنوان خراج جنگى تحويل مسلمانان داده شود»
کتابخانه های بزرگی در بغداد، اندلس و مصر وجود داشت که شرح همه آنها در این نگرش نمی گنجد و باید به کتابها مراجعه شود. ولی در خصوص اهتمام به جمع آوری کتاب باید گفت؛ حتى مسلمانان براى جمع آورى آثار و كمك گرفتن از انديشمندان ديگر كشورها فرستادگان مخصوصى با اختيارات وسيع و پول كافى از بغداد به بيزانس و هندوستان و ديگر جاها فرستادند. خلفا، وزرا و بزرگان اسلامى هركدام كتابخانههاى مخصوص داشتند و در قلمرو حكومت اسلامى كتابخانههاى عمومى و خصوصى فراوانی وجود داشت و مساجد و بيمارستان ها نيز هركدام داراى كتابخانه مخصوص به خود بودند به گونه ای در امر تهیه کتاب مسلمین به اوج رسیده بودند که به گفته ویل دورانت: « این سخن در اسپانیای اسلامی متداول بود که، اگر مر ثروتمندی ر اشبلیه بمیررد و بخواهند کتاب های او را بفروشند به قرطبه می فرستند»
باید متذکر شد که اثر جاودانۀ قرن چهارم هجری، الفهرست نگاشتۀ محمد ابن اسحاق، معروف به ابن ندیم که طرحی عظیم برای کتابشناسی دنیای اسلام به شمار میرود، شاهد گویایی بر جایگاه عظیم کتاب و کتابخانه در تمدن اسلامی است.
4) حوزه های علمیه و دانشگاهها
با گسترش اسلام، یکی از مراکزی علمی که به شدت بالندگی پیدا کرد، حوزههای دینی بود. یکی از بنامترین مراکزی که سبقه تاریخی بسیاری دارد و عالمان فراوانی را در مکتب اساتید بزرگ؛ پرورش داده است؛ بی شک حوزه علمیه نجف است. جامعۀ علمی نجف را شیخ ابوجعفربن حسن الطوسی پس از فرار از بغداد و گریختن به نجف در سال448ق تاسیس کرد؛ از این پس این شهر به صورت مرکز تدریس فقه جعفری و همه علوم دینی درآمد و آل بویه حقوق ماهیانه و هزینه کافی برای شیخ طوسی و شاگردانش مقرر کردند.. پس از مدت کوتاهی که مرکزیت تدریس از نجف به حله و از آنجا به کربلا رفت، دوباره به نجف برگشت و در این هنگام این مرکز علمی به اوج اعتلای خود رسید حوزه علمیه نجفمدت یک قن و نیم اخیر، مرکز مراجع تقلید شیعیانی بود که ر سرزمین های مختلف اسلامی به سر می بردند.
از دیگر مراکزی که به عنوان مرکز علمی_ فرهنگی در تمدن اسلامی درخشید جامع الازهرمصر است. بنای این جامع را سردار، جوهر کاتب سیسیلی، یکی از موالی المعز الفاطمی( 341-365 ق) همزمان با بنیاد شهر قاهره بنیان نهاد و در سال 361ق به پایان رساند. با این که در این جامع تدریس انجام میگرفت اما این موسسه علمی تنها از سال 378ق و در زمان خلیفه، فاطمی العزیز،( 365-386) به صورت یک دانشگاه واقعی درآمد.
فاطمیان خود را منسوب به حضرت فاطمه می دانستند ، دولت شیعه مذهب هفت امامی در مصر تشکیل داده و خود را جانشین اصلی اولاد علی میدانستند. آنان با تربیت داعیان و مبالغان اسماعیلی، قاهره را به پناهگاه مخالفان عباسی تبدیل کرده بودند و با ترویج فقه شیعی اسماعیلی، نحوه مبارزه با خلافت عباسی را محور سیاست خود قرار داده بودند. گرچه بعدها این موسسه از دست شیعیان خارج گشت ولی به قول بایارد داج: « این موسسه ده قرن محل نیایش و پناهگاه و مأمن ستمدیدگان ومرکز آموزش بوده استو هنگامی که بغداد در مشرق و قرطبه در مغرب از اهمیت افتادند، الازهر همچنان مشعل معرفت را فروزان نگاه داشت. در آن ایام که صلیبیون و مغولها اسلام را تهدید می کردند، الازهر قلب مسلمانان را از شهامت سرشار کرد»
ب- تربیتی- اخلاقی
جوامع اسلامی از نظر اخلاقی و فرهنگی در مرتبه بسیار بالاتری از سایر کشورها قرار دارند. و این اعترافی ست که خود اروپاییان کرده اند. لوبون، در نگارش خود م از قول مسیو بارتلمی سن هیلر میگوید:« از معاشرت با عرب و تقلید از مسلمین ، اخاق و عادات رذیله امرا و اشراف ما ر قرون وسطی اصلاح شد زیررا پیشینیان ما از آنان اخلاق ستوه و صفات حمیده که مخصوص ملل زنده جهان است آموختند، و آیا مدهب نصارا با آن که ازنظر تعلیمات اخلاقی دارای مقام ارجمندی است، می توانسته درگذشته، چنین روح اخلاقی ایجاد کند، هنوز محل تردید است» اقبال تاریخ نویسان غربی به اخلاق مسلمین نشان می دهد که مسلم چقدر رفتار اسلامی را در تمام اعمالشان مد نظر داشته اند. اگر چه اخلاق مسلمین را نمیتوان از بین کتاب ها کشف درستی کرد، پرا که به قول پوستاو لوبون: «برای کشف روح اخلاقی یک قوم باید دید که افراد آن قو چه خصایل و صفاتی را دارا هستند نه این که در کتاب مذهبی چه اخلاقی به آن ها تعلیم داده شده است.»
1- تشکیل پایههای خانواده
کانون خانواده، در بین مسلمین به عنوان اصلیترین رکن اخلاق و تربیت اجتماعی به شمار میرود؛ لذا مسلمین در تشکیل و صیانت از خانواده، برای رفع نگرانیهای اخلاقی و به وجود آوردن فضای امن تربیتی در اجتماع به این مقوله اهتمام ویژهای داشته و دارند. از همان صدر اسلام به این کانون مهر و عطوفت و تربیت توجه بسییاری شد و برای تشکیل آن بسیار اهتمام گردید( در فصل 4 به این مقوله بیشتر پرداخته خواهد شد)
در کشورهای اسلامی شبکه خانوادگی پیوسته، هنوز کاملا فعال و موثر است. خانواده نقش تعیین کنندهای در فرایند جامعه پذیری اعضا ایفا کردهو با حمایت از افراد خود امنیت روانی و اجتماعی آنها را تا حد زیادی تامین میکند. بنابراین حتی بیشتر کسانی نیز که در شهرهای بزرگ زندگی میکنند خود را در میان انبوهی از جمعیت تنها و رها احساس نمیکنند زیرا رواابط خانوادگی و اجتماعی قوی و فعال هستند. و بر اساس جهان بینی دینی- سنتی که در کشورهای اسلامی در بین مردم عمومیت دارد، بر وظایف افراد بیش از حقوقشان تاکید می شود. علایق ومنافع فردی تابع علایق و منافع جمعی شناخته میشوند؛ در نتیجه اکثر مردم نسبت به دخالت های خانواده، اجتماع و حتی دولت در برخی امور خصوصی افراد به دیده اغماض نگریسته، آن را تحمل میکنند؛ زیرا آن را برای منافع اجتماعی لازم می دانند.
لذا مسلمین در تدوین قانونهایشان بر این امر بسیار توجه دارند؛ بر همین اساس در اصل دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آورده شده: از آنجا که خانواده واحد بنیادین جامعه اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامه ریزیهای مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانواادگی، بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد
2- عرفان عملی و عرفا
عرفا و متصوفه، یک گروه یا انشعاب مذهبی محسوب نمی شوند و ر همه فرق و مذاهب اسلامی وجود دارند. ولی ر عین حال یک گروه به هم پیوسته اجتماعی هستند و یک سلسله افکار و اندیشه ها و حتی آداب مخصوصی در معاشرت ها و لباس پوشیدنها و احیانا آرایش سر وصورت و سکونت در خانقاه هابه آنها وجهۀ مخصوصی داده است. به قول شهدی مطهری : عرفان به عنوان یک دستگاه علمی و فرهنگی ارای دو بخش است: بخش عملی و بخش نظری؛ بخش عملی عبارت است از آن قسمت که روابط و وظایف انسان را با خودش با جهان و خدا بیان میکند؛ عرفان ر این قسمت مانند اخلاق است. یعنی علم عملی است. این بخش از عرفان سیر و سلوک نامیده می شود؛ اهل عرفان هرگاه با نام فرهنگیشان نامیدهه شوند به نام عرفا خطاب می شوند و هر گاه بانام اجتماعی شان خطاب شوند، غالبا با نام متصوفه خطاب می شوند
گرچه، تصوف و عرفان در ابتدا به عنوان یک گرایش فکری، مورد نظر بانیان این نهضت اخلاقی نبوده و فقط عدهای از مسلمانان که در زهد و قناعت و دوری از تجملات دنیوی زندگی میکردند و مواظبت بر اعمال و رفتار و عبادات دینی داشتند، در مقابل عدۀ دیگری از مسلمانان دنیا پرست و تجمل طلب، طبقه ممتازی را تشکیل می دادند ونام مشخصی هم نداشند ؛ این طریق عبادت را برای خود برگزیده بودند. تصوف در واقع شیوه ای طریقه ای در رقتار فردی و اجتماعی تلقی میشود، لذا به عنوان یک جریان و طریقه فکری و عقیدتی تاثیر گدار در جهان اسلام مطرح است.
حدود یکصد سال بعد از فوت پیامبر و احتمالا سده دوم هجری قمری نام صوفی و اوایل سده سوم نام عارف بر اینها اطلاق گردید در قرن دوم هجری، ابوهاشم صوفی کوفی برای اولین بار در رام الله فلسطین صومعه( خانقا) برای عبادت گروهی از عباد و زهاد مسلیمن ساخت.. و با ظهور محیالدین در 638 هجری، تصوف یک جهش پیدا کرد و از آن به بعد عرفان به دو بخش علمی و نظری تقسیم شد.
از آنجا که عرف به منظور رسیدن به قله منیع انسانیت باید مدام به خود سازی بپردازند و آنچه مطلوب خداست را انجام دهند باعث رویکردی جدید در جامعه اسلامی گردیدند و طبقهای از عرفای سالک را به وجود آودند که در تمدن اسلامی باعث جذب هر چه بیشتر مردم به دین گردیدند.
واین سبک رفتار آنان برای رسیدن به روح شریعت از آنان عارفانی سالک به وجود آورد و مردم را به سوی آنان متمایل ساخت. این ها در تارییخ تشیع نقش بسییار بزرگی را داشتند و حتی ر تاریخ سیاسی تشیع بنیانگذار سلسله صفویه در ایران شدند.
3- مسجد مرکز تربیت
از همان ابتدای هجرت نبی مکرم اسلام، مسجد نقش محوری را زندگی مسلمین پیدا. کرد. و در واقع مساجد نخستین مراکز تعلیم و تربیت به شمار میروند. پیامبر با درک جایگاه مسجد بری تربیت و ساخت اخلاق مسلمین، نخستین کسی بود که با تاسیس مسجدالنبی در مدینه، آن را مرکزی برای تربیت دینی و فکری مردم قرار داد و ددر واقع پیامبر اکرم اولین معلم جهان اسلام است مسجد نه تنها محل عبادت مسلمین گشت ؛ بلکه جایی بود که مردم در آن به خطابه های پیامبر گوش می کردند. و به خود سازی و کسب مهارتهای اخلاقی مشغول بودند. و در طول زمان نیز هیچگاه اهمیت خود را از دست نداد.
مساجد در سراسر قلمرو اسلامی پراکنده شده بود. از نکات مهم درباره مساجد معروف این بود که هم زمان با تاسیس مساجد، یا چندی بعد، کتابخانه نیز در آنها تشکیل می شد.برخی از آن ها عبارت بودند از، جامع بصره، مسجدالاقصی، جامع فسطاط، جامع اموی دمشق،و...
هم اکنون که سالیان متمادی از دوران پیامبر خاتم می گذرد، و هنوز مساجد کلیدی ترین مراکز تربیتی برای مسلمانان محسوب می شود. و در هرمکانی صدای مساجد طنین اخلاق و تربیت محسوب میشود و کسی منکر این اهمیت تربیتی مساجد نمی باشد ، چرا که مساجد کنونی محل قرائت قران، تفسیر، اخلاق، و برایی شعایری است که هر کام در زنده نگه اشتن روح و روان انسان کمک شایانی می نماید.
4- سیرۀ عملی علمای این عرصه
نوشتن تاریخ علم اخلاق در جهان اسلام و تشیع، و برشمردن همه رجال این علم و برشمردن همه کتاب های آنان قطعا در این جال نمی گنجد. و بیان سیره رفتار بزرگان این عرصه اصلا در خیال هم نمی گنجد. ولی میتوان با بیان برخی آثار و کتب به جا مانده از برزگان این نهضت عملی در اسلام، به سعی و اهتمام آنان در راه پرورش و تعلیم روح و روان مردم و به عادت درآوردن ملکات اخلاقی اسلام و ساختن اجتماع اخلاقی و الهی در تمدن اسلامی پی برد.
1) کتب اخلاقی و دانشمندان این عرصه
پیامبر(ص) وامیرالمومنین علی(ع) نخستین کسانی بودند که با سیرۀ عملی و نوشتاری خود گام در عرصۀ اخلاق سازی برداشتنند. بعد از امیرالمومنین نخستین، کسی که در اخلاق کتاب مستقلی تألیف کرد، اسماعیل ابن مهران، شاگرد امام هشتم بود که در قرن دوم کتابی با عنوان، صفات مومن و فاجر نوشت.از شاگردان ائمه که بگذریم افراد زیادی با جمعآوری و تبویب احادیث اخلاقی، کتابهای مستقلی درباره اخلاق نوشته اند:
عبدالله مقفع، الادب الصغیر و ادب الصغیر را به جا گذاشت(م 143ق). اخلاق الملوک از جاحظ بصری(255ق) . عیون الاخبار از ابن قتیبه دینوری به یاد گار مانده( 213- 276) و میتوان گفت از جنبه اخلاقی این کتاب صورت جامعی ست از اخلاق دینی اسلامی. کتاب ادبالنفسالشریفهوالاخلاق الحمیده(310) از محمدبن جریر طبری نوشته شده است که به قول یاقوت از بهترین کتابهای طبری است.
اخلاق العلماء، از شیخ ابو جعفر حسین الاجری الشافعی( فت 360 ق). رسائل اخوان الصفا و خلان الوفاء، که تألیف عدهای از مولفان است و در آن راجع به اخلاق تحقیقات وسیعی کردهاند و عوامل طبیعی و اجتماعی را در دگرگونی اجتماع موثر شمرده اند؛ ر همین قرون پدید آمد.
نخستین کسی که در باره اخلاق، روی اصول علمی بحث کرده ابن مسکویه(فت 421ق) بود است. به اعتراف مورخین، وی نخستین شیعی است که اخلاق را روی اصول علمی بحث کرده است. گر چه کتابهای بسیاری دارد ولی بزرگترین کارش، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق نام دارد.
البته بعد از این بزرگان هم کتاب های فراوانی نوشته شد. یکی از آن ها کتاب اخلاق ناصری به دست خواجه نصیر الدین طوسی نوشته شد. و جامع السعادات در سال 1209 در سیر و سلوک اخلاقی به وسیله مهدی نراقی به تألیف درآمد. کتاب معراج السعاده را ملا احمد نراقی نگاشت( فت ق1245)...
2) استقلال فکری دانشمندان
يكي از ويژگيهاي دانشمندان،در جامعه اسلامي استقلال آنها بوده است ؛ به طوري كه علما سعي ميكردندخود را از فرمان روايان دور نگه دارند تا تصميمات نهاد هاي رسمی دولتي تاثيري درآنها نداشته باشد«به طور كلي علما ميكوشيدند كه خود را از فرمانروايا دور نگه دارند واز توده مردم نيز فاصله بگيرند، زيرا آنها خود را رهبر روحاني ومعنوي ميدانستند و ظاهرا نه با منافع مادي فرمانروايی شريك ميشدند و نه به هوسهاي جامعه تن در ميدادند» اين روحيه آزاد انديشي و حريت علما باعث شد حقيقت دانش مورد توجه علما قرار گيرد و برنامه درسي تحت خواسته حكام متغيير نشود.
5- اخلاق در بین مسلمین
عادت به حسنات در بین مسلمین از آنها جامعۀ ویژهای ساخت. که به علت ضیق بودن حال پردازش، در این فضا فقط به برخی موارد اشاره می کنیم.
1) مدارا
این وجه از اخلاق مسلمانان مورد توجه خیلی از غیر مسلمانان واقع شده است. زندگی مسالمت آمیز گروههای زیادی از مسیحیان در کشورهای مسلمان، شاهد دیگری بر مداری مسلمین است. در نامه مسیحیان شام به ابو عبیده جراح( سال 13ه) آمده است: «ای جماعت مسلمان! ما شما را بر روم ترجیح می دهیم اگر چه آنان بر آیین ما هستند. شما نسبت به ما وفادارتر، مهربان تر و با انصاف هستید و حکمرانی شما بر ما بهتر است. این روش در رفتار نسبت به غیر مسلمانان در طول تاریخ اسلام پیوسته ادامه داشت»
در واقع این مسلمین ایمانشان چنان قوی بوه که اینکه کسانی نخواهد به دین آنها بگروند باعث عذاب آن ها نمی شده است. حتی مسلمانان پیروز در جنگها کسی را مکلف به پذیرش دینشان نکرد؛ به مسیحیان و زرتشتیان و یهودیان اجازه داده شد که بدون هیچ گونه مانعی به اجری شعائر دینی خود بپردازند. همچنین مسلمانان پس از پیروزی نگذاشتند که به عبادتگاه ها و دیرهای آنها آسیبی برسد. در این مورد ، لوبون می گوید: « این یک حقیقت است که ملتها نه فاتحانی چون اعراب، اهل بخشش و مددارا یافته اند و نه دینی چون دین آن ها آسان ومیانه رو»
2) برابری
روح اخلاقی جوامع اسلامی در رفتارهای مسلمین به یکدیگر و با سایر اقشار به خوبی نمایان گر پیشرفت آنان در عرصه اخلاق به شمار میرود. و وجود جامعه اخلاقی باعث انسجام بالای مسلمین با یکدیگر گشته است. در كشورهاي اسلامي (بويژه كشورهاي خاورميانه) اكثـــريت قـابـل ملاحظهاي از مـــردم داراي وحــدت ديني وقـومي هستنــد. تفـاوتهـاي قــومي مــوجــود، غـالبـا در سايه يگـــانگي ديني كه بنيـــاد استــواري بــــراي وحــدت ملـي است رنگ ميبازد. بر خلاف آنچه در كشورهاي اروپايي و بيشتر كشورهاي در حال توسعه ديگر ديده ميشود، حتي در شهرهاي بزرگ مدرن اسلامي هم تفاوتهاي قومي، نژادي و ديني به دشواري به چشم ميخورد. کما اینکه در صدر اسلام نیز فرقی بین فقیر و غنی و سیاه و سفید نبود و همین امر هم باعث گرایش شدید مردم به اسلام و جذب روزافزون سایر امم به اسلام شده بود.
3) آزادی مذهب
اخلاق چنان در عمق جان مسلمنی نفوذ کرده بود که مسلمین با روحیه خود نه تنها مخالفین را سرکوب نکردند بلکه، يكى از خصايل ارزشمند انسانى را به مسيحيان آموختند و يا كوشش داشتند كه بياموزند و آن همدردى يا تساهل مذهبى نسبت به اديان ديگر بوده است. سلوک آنان با اقوام مغلوبه تا اين قدر ملايم بوده كه رؤساى اسقفها اجازه داشتند براى خود مجالس مذهبى هم تشكيل دهند؛ چنان كه در اشبيليه در سال 782 ميلادى و در قرطبه در سال 852 ميلادى، مجالس تحقيق و بررسى مذهبى داير بود. از كليساهاى زيادى هم كه در دوره حكومت اسلامى بنا شده مى توان پى برد كه آنها ديانت اقوام مغلوبه را تا چه درجه احترام مى نمودند. لذا عدّه زيادى از نصارا به اسلام گرويدند، در صورتى كه براى اين امر چندان ضرورتى در كار نبود، چه در حكومت مسلمانان، نصارا و يهود در حقوق با مسلمانان شريك و برابر بوده و در دربار خلافت مى توانستند هر شغل و مقامى را دارا باشند
ج- اجتماعی- سیاسی
با آمدن اسلام در سرزمین عربستان، و ایجاد علقه های ایمانی بین مسلمین، تمدن اسلامی از زوایای گوناگون شاهد رشد بود و یکی از مهمترین عرصه ها در سیاست بود:
1- گسترش مناطق تحت تسلط
در قرن اول هجری مسلمانان،( حدودد 610 میلادی) در سایه ایمان و جهاد، مرزهای شبه جزیره عربستان را درنوردیدند. این قرن شاهد بیشترین فتوحات برای مسلمین بود به طوری که تا قبل از پایان قرن مذکور مسلمانان توانستند از شمال غرب خود را به مراکش و الجزایر کنونی که زیر سلطه روم شرقی قرار داشت برسانند و زمینه را برای ورود به قاره اروپا از طریق اسپانیای کنونی فراهم آورند. همچنین از سمت شرق و شمال شرقی به ساحل رود سند و ماراءالنهر که در اختیار ساسانیان و ترکان بود دست یافتند و بدین ترتیب قبل از پایان قرن 1 مناطق وسیعی از شمل آفریقا، بین النهرین، فلات ایران، آسیای مرکزی، و تمام شبه جزیرۀ عربستان ضمیمه قلمرو جهان اسلام گردید
در قرن 2 هجری مرزهای شرقی قلمرو اسلام در ماوراءالنهر تثبیت گردید و از سمت غرب، اسپانیا تا مرکز فرانسه کنونی به تصرف مسلمین در آمد...حضور مسلمانان تا قرن 15 میلادی به طول انجامید
2- ثبات حاکمیت
قبل از طلوع اسلام، در جزيرة العرب حکومت و کشوری به معنای امروزی وجود نداشته و نظام قبایلی باعث تشطط در امور یکسان سازی ادارۀ شبه جزیره بوده است. بر اعراب بدوي نظام قبيلگي حاكم بود كه بر مبناي تعصبهاي قومي و قبيلگي شكل ميگرفت. ویلدورانت ضمن اعتراف به نقش پیامبر، در شکل بخشیدن به نظام اسلامی، معتقد است که در آن دوران، پیامبر فقط «رئیس جماعت مسلمانان» نبود، بلکه «رهبری سیاسی همهی شهر مدینه» را عهدهدار بود و «مقنّن و داور آن شهر» نیز بهشمار میآمد.
پیامبر با زکاوت خویش و برای اتمام حجت، و عهد و پیمان صلح با تمدن های مجاور، پیمان نامه ها و عهدنامه هایی با قبایل گوناگون از جمله قبایل یهودی و مسیحی منعقد کرد. در این پیمانها، پیامبر با سیاستی حساب شده و موفقیت آمیز حفظ و ثبات دولت نوپای اسلامی را تضمین کرد. به علاوه نامه هایی برای پادشاهان و سران کشورهای همسایه از جمله ایران، روم، مصر و حبشه ارسال نمود و بعد از پیامبر خلفا در زیرر سایه همین اقتدار سیاسی بود که توانستند اسباب امنیت در کشور را پدید آورده و مسلمین به فتح بسیاری از نقاط زمین پرداختند.
3- سازمان های اداری و اجتماعی
بدیهی است که اداره سرزمین پهناور اسلامی به ویژه پس از عصر فتوحات، نیازمند دستگاههای اداری دقیق و گسترده ایی بود . لذا مسلمین با درک این مطلب برای اداره حکومت و مملکت اسلامی نهاد های گوناگونی برپا کردند من جمله:
1) دیوان
حفظ و حراست و سامان امور سرزمینهای فتح شده، دانش و درک ویژهای طلب میکرد که مسلمانان در آغاز حرکت فتوح از آن بیبهره بودند، اما در پی تداوم پیوستن سرزمینهای تازه فتح شده و لزوم درک این فنون در آیین ملکداری و تدبیر سیاسی، بسیاری از مسلمانان به سوی کسب این مهارتها گام برداشتند. از همین دوران است که اندک اندک سازمانهای دیوانی برای انتظام ارکان سیاسی ظهور کرد؛ سازمانهایی که شاید با بیتالمال مدینه آغاز شد و در دوران اموی و عباسی به ایجاد دیوانهای متعدد انجامید.
این دستگاه اداری باید با دقت بر درآمد سرزمین نظارت می کرد، میان آن را به دست می آورد و با اعزام نیرو به اطراف سرزمنیهای اسلامی نظارت میکرد.و بر دستگاه های نظارتی درون حکومت نظارت داشت
در سرزمین اسلامی وظیفه سرپرستی بخش بزرگی از اموال عمومی به دست «دیوان خراج» قرار داده شد. در این دیوان فهرستی وجود داشت که اموال و داراییهای سرزمین های اسلامی در آن نوشته می شد
« دیوان برید» را مسلمین برای خبر رسانی ، انتقال فرمانها و اخبار از اطراف و اکناف سرزمین به مرکز خلافت و اعمالی از این دست بود و به مروز زمان وظایف این دیوان شکل امنیتی هم پیدا کرد
دیوان دیگری که ر حیطه سرزمین اسلامی به فعالیت مشغول بود، دیوان جیش، در زمان خلیفه دوم به وجود آمد و ناظر به احتیاجات جیش قرار داده شد؛ دیوان بیت المال که محلی بود برای نگه دارای اموال منقول که از راه خراج، جزیه یا در آمد های یگر به دست می آمد
2) نهاد حسبه
حسبه يكى از تشكيلات ادارى, مذهبى مسلمانان در دوره خلافت اسلامى بوده كه وظيفه آن نظارت بر اداره امور شهرى و رفتار شهروندان و بازاریان بر پايه احكام دينى و عرفى جامعه اسلامى بوده است.
وظیفه حسبه را نیز میتوان به طور خلاصه در موار ذیل دسته بندی کرد: 1- نظارت بر بازار و حرفه ها 2- نظارت بر اخلاق عمومی جامعه 2- نظارت بر راهها و ساختمان ها 3- مبارزه با گران فروشی و موارد متفرقه
3) تشکل های بین المللی جهان اسلام
امروزه تشکلهایی که در جهان اسلام مشفول کارند عبارتند از کنفرانس عدم تعهد؛ که نمادی است از جستجوی بشر برای صلح و امنیت ملتها و تلاش برای یک نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جدید در جهان. این سازمان نیرویی حیاتی است برای نبرد علیه استعمار در همه صور و مظاهر آن.
سازمان کنفرانس اسلامی،: سازمانی است بین منطقهای که از 60 کشور مسلمان تشکیل شده است. این سازمان با شعارهایی همچون ایجاد همکاری، تفاهم اسلامی و کوشش در راه همبستگی است و برای اهداف مشترکی مانند تکیه بر حفظ ارزشهای معنوی، اخلاقی، اجتماعی، و استحکام پیوندهای برادری ودولتی میان کشورهای مسلمن تشکیل گردیده است.
اتحادیه عرب، نیز سازمانی است متشکل از اعرابکه برای رسیدگی به امور عربی- اسلامی، تشکیل شده است.
سازمان بعدی، مجمع دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه که برای اصلاح ساختار اجتماعی بین مسلمین و ایجاد وفاق بین ملت های مسلمانان به وجود آمده
ج- اقتصادی
درقرون متوالی در اثر امنیت موجود و اهتمام مسلمین، کار و کسب و تجارت در سرزمینهای اسلامی رو به گسترش گذاشت و جهان شاهد اقتصاد پر رونق اسلامی، نه تنها در میان مسلمان بلکه در سرزمینهایی که به نوعی با مسلمین مراوده داشتند؛ گشت. وسعت امپراتوری اسلامی و ضمیمه شدن کشورهای حاصلخیز و ثروتمند همچون ایران، روم و هندوستان سبب شد تا اقتصاد در کشورهای اسلامی رونق بگیرد.
اقتدار موجود در مملکت اسلامی باعث از بین رفتن محدودیتهای تجاری و امنیتی گردید و لذا مسلمین با استفاده از این مواهب که قلمرو متعدد آسياي غربي، همگي قلمرو يك دولت شده بودند وضع امتيازات مهم اقتصادي داشت كه در نتيجۀ آن در داخل اين حوزه مقررات گمركي و موانع تجارتي از ميان رفته بود، وحتی دين و زبان نيز حمل كالا را آسان كرده بود. به علاوه،اعراب چون اشراف اروپا تاجران را تحقير و تمسخر نميكردند. وآن ها نيز در كار انتقال كالا با سود ناچيز از توليد كننده به مصرف كننده، با مسيحيان و يهوديان و ايرانيان همدست شدند، و حول و نقل و معامله در شهرها فراوان شد. تا دوران جنگهاي صليبي، بازرگاني اسلام بر مديترانه تسلط داشت. از يك سوي دريا ، يعني از شام و مصر، به يك سوي ديگر، يعني تونس و سيسيل و مراكش و اسپانيا، ميرسيد و در راه از يونان و ايتاليا و سرزمين گل ميگذشت. اعراب ار اتيوپي درياي سرخ را تحت سلطه خود گرفتند؛ واز درياي خزر تا مغولستان تجارت خود را گسترش دادند. همچنين فعاليت بازرگاني مسلمين تا رود ولگا، حاجي طرخان و فلان و اسكانديناوي و آلمان را زير تسلط خود در آوردند.
در واقع زير سايۀ همين رونق اقتصادي بود كه حاكمیت و اقتدار در كشورهاي اسلامي، ثبات پيدا كردو هزينههای لازم براي فعاليتهاي علمي و ساختوساز كتابخانهها، رصدخانههاو...فراهم گشت و امنيت سياسي و فراواني براي دانشمندان به وجود آمد؛ با وجود راههاي امن، سرمايهگذاري رونق گرفت وامكان سفرهاي علمي به وجود آمد. در نتيجه رونق اقتصادي شهرهای اسلامی، شهرنشيني گسترش يافت و نهادهاي شهري نيز توسعه پيدا كردندبه حدی که، بغداد در قرن دهم ميلادي بزرگترين شهر جهان به شمار ميرفت.
1- تجارت
جدیت اعراب و مسلمین در پیشرفت امور اقتصادی و تجارتی کمتر از جدیتی نبود که در علوم و فنون از خود بروز دادند. زماانی که اروپا از نقاط دور دست مشرق بکلی بیخبر و نیز آفریقا غیر از سواحل چندی باقی قطعات آن از نطرها مخفی بودده است؛ روابط تجارتی آنان در آن زمان با چین و هند و آفریقای مریکزی و نیز با ممالک غیرر معروف اروپا مثل روسیه و سوئد و دانمارک نیز برقرار بوده است.
تجارت اعراب با چین گرچه پیش از پیامبر نیز بوده است ولی تجارت مستقیم با آنان بعد از تشکیلل حکومت اسلامی برقرار شد. و در آفریقا نیز سیاحان و تجر فراوانی از مسلمین مشاهده می شود و در رابطه با اروپا ارتباط مسلمیین تا مددت های طولانی دوام داشته است، اول از راه پیرنه، دوم از طریق دریای مدیترانه، سوم ز راه روسیه که از راه رودخانه ولگا داخل شمال اروپا میشدند.
از همان ابتدای شکلگیری جهان اسلام، تجارت، افزون بر گسترش دادن اسلام، در رفاه و بهروزی مسلمین سهم بسزایی داشت. در کشورهای فتح شده، طبقه جدیدی از زمینداران عرب سر برآورده؛ همین که این زمین داران پول اندوختند، آن را درروش های جدید کشاورزی سرمایهگذاری کردند وشهرهای رو به رشد امپراتوری، بازار جدید وسیعی برای اقلام تجملی و با کالاهای تجاری غیربومی که با کشتی های اقیانوس پیما حمل می شد فراهم آوردند. تاریخ دان( آلبرت حورانی) به شرح تجارت پر رونقی میپردازد که در امپراتوری شکل گرفت:
«فلفل و اویه جات، سنگ های گران بها، پارچه ای ظریف و گران بها از هند و چین، پوست و خزاز کشورهای شمالی می آمد و در عوض عاج و منسسوجات فرستاده می شد. شهرهای خاورمیانه نه تنا مصرف کننده بلکه همچنین تولید کننده کالاهای تولیدی برای صادرات و نیز مصرف خودشان بودند. برخی از محصولات- تسلیحات جنگی منسوجات فاخر برای کاخ نشینان، شکر و کاغذ- در مقیاس وسیع اما اکثرا در کارگاه های کوچک تولید می شد.عباسیان به مقادیر زیادی طلا دسترسی داشتند ...و ضرب سکه برایشان امکان پذیر شد....به همراه نظام پولی ، تظام مالی نیز به وجود آمد».
2- منابع طبیعی
سرزمینهای اسلامی در منطقهای قراردارند که عموما در ناحیۀ گرم و خشک هستند و از منابع سرشار معدنی برخوردارند، اما امروزه به لحاظ جغرافیای اقتصادی، اهمیت جهان اسلام ازآنجا ناشی می شود که کشورهای مزبور حدود 35 درصد منابع اقتصادی و بخش عمده نفت و گاز جهان را در اختیار دارند. گول سرشار نفت و جمیعت دایم التزاید این کشورها، بازار وسیعی را به وجود آورده است که در کنار تولیدات مواد خام کشاورزی و معدنی، زمینههای لازم برای رشد و توسعه اقتصادی وحضور فعال دربازارهای جهانی را فراهم آورد.
3- کشاورزی
با پدید آمدن حکومت اسلامی تغییرات و نوآوریهای گوناگون در عرصه کشاورزی مسلمانان صورت گرفت. در ایام خلفا، اراضی را تقسیم کردند، و دولت در دفاتر منظم آن را نگاه داشت، راههای بسیاری پدید آورد، به مراقبت آن پرداخت ، و در اطراف رودها برای جلوگیری از طغیان آب، بندها پدید آورد. پیش از فتح اسلام نیمی از خاک عراق صحرای بایری بود و پس از آن بهشتی سرسبز شد. بسیاری از زمینهای فلسطین که پیش از پیروزی مسلمین سنگوشن بود حاصلخیز، ثروتمند و پرجمعیت شد. خلفا مردم را از زندگي حصل كارشان به نسبت زياد ايمن ساختند و به مردم صاحب استعداد فرصت كوشش دادند و مدت شش قرن مناطق را از چنان رفاهي بهره ور ساختند كه هرگز پس از ايشان نظيرش را نديدند
دانش مسلمین نه تنها در متن سرزمینهای اسلامی باعث رونق کشاورزی شد، بلکه بیشک فتح اسپانیا توسط مسلمانان و سرازیر شدن علم و دانش به این سرزمین پس از سده دهم میلادی (سوم هجرت) از اهمیت ویژهای در تاریخ این سرزمین برخوردار است؛ زیرا زندگی مردم این کشور با پذیرش فرهنگ و تمدن اسلامی بسرعت با تحولی عظیم روبرو گردید، و شهرهای قرطبه، طلیطله و غرناطه به مراکز شکوفایی اقتصادی مبدل گردید و شهرها رو به رشد و توسعه نهاد؛ زیرا مسلمانان با به کارگیری شیوههای نوین کشاورزی، در بخش آبیاری در اسپانیا حتی زندگی روستایی را با بردن انواع بذرها و نباتات از قبیل هلو، زردالو، انار، پرتقال، برنج، زعفران، پنبه و نیشکر رونق و دگرگونی خاصی بخشیدند، به گونهای که با تحول در بخش کشاورزی، بازرگانی نیز توسعه و رونق پیدا کرد، و بندرهای مالقه، والمریه به مراکز پررونق تجاری تبدیل شد.
منابع:
قرآن
نهج البلاغه
(آ)
1- آمدی ، عبدالواحد ابن محمد تمیمی، غررالحکم و دررالکلم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1364
2-آشكار، ژيلبر، جدال دو توحش: 11 سپتامبر و ايجاد بينظمي نوين جهاني،مترجم:حسن مرتضوي، تهران: اختران، 1384
3- اگریدی، جوان، مسیحیت و بدعت ها، ترجمه عبدالرحیم سلیماانی اردستانی، قم، موسسه فرهنگی طه چ 2 ، 1384
4- الیاده، میرچا، فرهنگ و دین، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، تهران، طرح نو، 1374
5- ابن منظور، لسان العرب، ج 13، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، موسسه التاریخ العربی، 1374
6- انیس ، ابراهیم و دیگران، معجم الوسیط، ج 1و2،المکتبه االاسلامیه، استانبول، ترکیا
7- آر بلاستر، آنتونی، ظهور و سقوط لیبرالیسم ، عباس مخبر، تهران، مرکز، 1377
8- ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، تحقیق علی شیری، ج 6. بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408ق
9- احمدیان، محمد علی ، ویژگیهای جغرفیایی جهان اسلام، انتشارات سخن گستر،1388
10- اخوان كاظمى، بهرام، عدالت در انديشههاى سياسى اسلام ، قم، بوستان كتاب، 1382
11- اصغری لفمجانی، صادق ،اصل تربت زیست محیطی در اسلام، هاتف، 1384
12- اجتهادی، ابوالقاسم ،بررسی وضع مالی و مالیهی مسلمین،، تهران: سروش، 1363
13- ابن جوزی، جمال الدین ابی الفرج عبد الرحمن، تلبیس ابلیس، انتشارات دارالقلم، بیروت، 1403 ق
14- الهامى، داود، ايران و اسلام ، قم، كانون نشر جديد، بىتا
15- اقبال آشتیانی، عباس ، تاریخ مغول و اوایل تیمور ایران، تهران، نشر نامک، 1376
16- امينى، ابراهيم؛ بررسى مسايل كلى امامت، چاپ هشتم قم: دفتر تبليغات اسلامى، 1361
17- امینی، حسین، نقش دین در تعالی روحی و روانی افراد، پایان نامه، کارشناسی ارشد کلام، 1384
18- اینگلهارت، رونالد ، تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی، ترجمه مریم وتر، کویر، تهران،1373
(ب)
19- ﺑﺎﻓﻜﺎر، ﺣﺴﻴﻦ ، ﻛﺎﻧﻮن ﻣﻬﺮ (وﻳﮋه ﺧﺎﻧﻮاده)، ﭼﺎپ اول، 1380، ﻣﺮﻛﺰ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎي اﺳﻼﻣﻲ ﺻﺪا و ﺳﻴﻤﺎ
20- باربور٫ایان ، علم و دین، ترجمه بهاالدین خرمشاهی ، مرکز دانشگاهی، 1362
21- بجنوردی، محمدکاظم، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، چ دوم، 1374
22- ﺑﺴﺘﺎن، ﺣﺴﻴﻦ ، اﺳﻼم و ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺳﻲ ﺧﺎﻧﻮاده، ﭼﺎپ دوم، 1380، ﭘﮋوﻫﺸﮕﺎه ﺣﻮزه و داﻧﺸﮕﺎه
23- بختی، کامران، فرهنگ انگلیسی - فارسی، مترادف و متضاد؛ تهران، نشر کلمه، ج اول، 1371
24- برنال، جان، علم در تاريخ، ترجمه: حسين اسدپور پيرانفر، کامران ماني، ج1، چاپ دوم، اميرکبير، تهران: 1380
25- برنجکار ،رضا ، آشنایی با علوم اسلامی، طه، چ2، 1382
26- بایارد ، داج ، دانشگاه الازهر، ترجمه آذرمیدخت مشایخ فریدنی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، چ1، 1376
27- بوش، ریچارد و سایر نویسندگان، جهان مذهبی( ادیان در جوامع امروز) مترجم دکتر عبدالرحیم ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ 2، 1378
28- بورلو، ژوزف،تمدن اسلامی، مترجم: اسدالله علوی، آستان قدس رضوی، 1386
29- بیرو، آلن ، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه باقر ساروخانی، تهران ، انتشارات کیهان چاپ دوم، 1370
30- بیات ، عبدالرسول با جمعی از نویسندگان، فرهنگ واژه ها، موسسه اندیشه و فرهنگ دینی، قم، 1381
(پ)
31- پاپکین، ریچارد هنری، کلیات فلسفه،، کليات فلسفه، ترجمه سيد جلال الدين مجتبوي، تهران، انتشارات حکمت 1367
32- پترسون ، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی ترجمه احمد نراقیو ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو، 1377
33- پهلوان،چنگیز ، فرهنگ شناسی، پیام امروز، تهران، ج1 ، 1378
(ت)
34- تالیافرّ ،چارلز ، عقل و فلسفه دین در قرن بیستم، ترجمه انشاء الله رحمتی ،تهران: سهروردی، 1382
35- تدوین کتب درسی، شناخت مذاهب کلامی، ج2، سازمام حوزه ها و مدارس علمیه خارج از کشور، 1379
36- توسلی ، غلام عباس و جمعی از نویسندگان، جامعه شناسی کشورهای اسلامی، انتشارات جامعه شناسان، 1389
37- توفیقی، حسین، آشنائی با ادیان بزرگ، ، چاپ نهم، سمت ، پائیز ۱۳۸۵٫
38- ثقفی ، دکتر محمد، و جمعی از نویسندگان،« جامعه شناسی کشورهایی اسلامی»، انتشارات جامعه شناسان،1389
(ج)
39- جعفریان،رسول ، تاریخ سیاسى اسلام، چ1، ج 2، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371
40- جعفری، محمد تقی، شرح نهج البلاغه، ج 24، نشر فرهنگ اسلامی، چ 1، 1359
41- جعفری، محمد تقی، فلسفه دین، تدوین جمعی نویسندگان، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، 1386
42- جعفری ، محمدتقی ، فرهنگ پیرو، فرهنگ پیشرو، موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، 1390
43- الجرری، عزالدین ابن الاثیر ابی الحسن علی بن محمد، اسد الغابه، دارالکتتاب العلمیه، بیروت، ج2
44- جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، قم: مرکز نشر إسراء، نوبت دوم، 1379
45- جوادی آملی، عبدالله، انتظار بشر از دین، چ 3، مرکز دفتر انتشارات اسلامی، 1384
46- جوان، عبدالله، نظم اجتماعی در اسلام، مرکز پژو هشهای اسلامی صدا و سیما،چ 1، 1383
(ح)
47- حاجتي ، مير احمد رضا ,عصر امام خميني ره , قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه , 1382
48- حائری، عبدالهادی ، ایران و جهان اسلام، مشهد: انتشارات آستان قدس، 1368
49- حتي، فيليپ ،تاريخ عرب، ترجمه: ابوالقاسم پاينده، چاپ سوم، تهران، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي،1380
50- حكيمى، محمدرضا، دانش مسلمين ، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چ دهم، 1379
51- حكيمى، محمدرضا ، الحياة، ، ج 1، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1360
52- حسن، ابراهیم ، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمهی ابوالقاسم پاینده، تهران: جاویدان،1376، ج 2
53- حسینی، سید محمد عارف، رویا رویی اسلام و غرب، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، چ 1،1481،
54- حسينى طباطبائى، مصطفى ، دين ستيزى نافرجام (در نقد تولّدى ديگر)، تهران، روزنه، 1380
55- حسینی بهشتی، درس گفتار های فلسفی، موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، تهران، چ 1، 1382،
56- حسيني، حسن،طرح خاورميانه بزرگتر؛ القاعده و قاعده در راهبرد امنيت ملي امريكا، تهران: مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بينالمللي ابرار معاصر تهران، 1383
57- حجازی، فخر الدین، نقش پیامبران در تمدن انسان، تهران: انتشارات بعثت.، 1352
58- حریری، محمد یوسف، ، اسلام و عقاید اقتصادی، تهران: انتشارات امیری، 1362
59- حداد عادل، غلامعلی، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، تهران، سروش چ 6، 1374
60- حلبی، علی اصغر، تاریخ تمدن اسلام، ج1، تهران، 1356
61- حکیمی، محمد رضا ، دانش مسلمین،انتشارات دلیل ما، چ 15، 1386
62- حوراني، آلبرت ، تاريخ مردمان عرب، ترجمه فريد جوهر كلام، موسسه انتشاراتي امير كبير، تهران، 1384
63- حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام فی مسایل الحرام والحلال،تعلیق سید صادق الشیرازی، انتشارات استقلال، تهران
(خ)
64- عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگ ، تعلیم و تربیت اسلامی، چ1، 1389
65- عبدالحسبن خسروپناه، جریان شناسی فکری ایران اسلامی، موسسه فرهنگی حکمت نوین اسلامی، 1388، ص 89
66-عبدالحسین خسروپناه، دین شناسی، انتشارات کانون اندیشه جوان،چ1، 1389
67- خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج ۲۱، تهران، موسسه تنظیم و نشر امام خمینی، 1378
68- ------------------، ج1،وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1362
69- ------------------، ج 4، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1368
70- ------------------، ج 7، ارشاد، 1370
71- ---------- ولایت فقیه، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، چ دوم، 1369
72- خرمشاهی، بهاءالدین ، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان و ناهید،1377،ج1
(د)
73- دورانت، ویل ، تاریخ تمدن، ج1، مترجم: ضیاالدین علایی طباطبایی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1388،
74- ------------------، ج4، عصر ایمان؛ ابوطالب صارمی و دیگران؛ تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1385،
75- ------------------، ترجمه احمد آرام و ديگران تهران، ج 1، انتشارات علمی و فرهنگی، چ 9، 1367،
76- ------------------, ج5, رنسانس, مترجمان؛ تقی صفدر زاده و دیگران, تهران, انتشارات علمی و فرهنگی, 1385
78- ------------------, ج 6، اصلاح دینی , مترجمان, فریدون بدره ای و دیگران، تهران انتشارات علمی 1385
79- ------------------، ج8، عصرلویی, ترجمه :پرویز مرزبان و دیگراان, انتشارات علمی و فرهنگی تهران؛ چ 12، 1385
80- ------------------، روسو و انقاب ، مترجم: ضیاالدین علایی طباطبایی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1388، ج10
81- دایره المعارف بزرگ اسلامی، 1358، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد ج8و 5و 6
82-، دانش نامه امام علی، جمعی از پزوهشگران ،ج3
83- دانش نامه جهان اسلام، ج4، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، بنیاد دایره المعارف ، اسلامی، تهران، 1373
84- دانشپور ، سید علی، آشنایی با کلیات علوم اسلامی، دانشگاه پیام نور، چ6، 1383
85- دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، ج 15، انتشارات دانشگاه تهران، 1375
86- ديون پورت، جان، عذر تقصير به پيشگاه محمّد و قرآن، ترجمه سيد غلامرضا سعيدى، تهران، شركت نسبى حاج محمدحسين اقبال و شركاء، 1334
دی یر، پیتر رابرت، ترجمه عبدالحسین آذرنگ . نگار نادری، تهران، سخن، 1388
(ر)
87- رازی ، ابن مسکویه ، تهذیب الاخلاق، ترجمه و توضیح دکتر علی اصغر حلبی، انتشارات اساطیر، 1381
88- راسل، برتراند ، آزادی و سازمان، علی رامین، تهران، امیر کبیر، 1357
89- رامیار، محمود، بخشی از نبوّت اسرائیلی و مسیحی، قم: انتشارات در راه حق، 1352
90- رادمنش ، دکتر عزت الله ، کلیات عقاید ابن خلدون درباره فلسفه تاریخ و تمدّن، / قلم
91- رشید، منور جمال، قدیم اسلامی مدارس، لاهور، بی تا
92- رنی، آستین، حکومت و آشنایی با علم سیاست، لیلا سازگار، تهران؛ دانشگاهی، 1374
93- رحیم پورازغدی، حسن ، عقلانیت،انتشارات طرح فردا، تهران ۱۳۸۷
94- رفیعی علامرو دشتی، علی ،درآمدی بر دایره المعارف کتاب خانه های جهان، قم، 1374
95- عباس رسول زاده و جود باغبانی،شناخت مسیحیت، انتشارات موسسه اموزشی و پژئهشی امام خمینی، 1389
96- رنان، كالين ، تاريخ علم كمبريج، ترجمه حسن افشار، تهران، نشر مركز، 1366
97- رهنمایی،، سید احمد، غربشناسی، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388
(ز)
98- زرینکوب، عبدالحسین ،کارنامهی اسلام، 1369، تهران : امیرکبیر
99-زرینکوب، عبدالحسین ، بامداد اسلام، تهران: امیرکبیر. (1362
100- زيبا كلام، صادق، ما چگونه ما شديم ، انتشارات روزنه، چاپ سوم، 1376
101- زيدان، جرجى ، تاريخ تمدّن اسلام، ترجمه على جواهرى كلام، چ دهم، تهران، اميركبير، 1382
(ژ)
102- ژان پل ويلم، جامعه شناسي اديان، مترجم: عبدالرحيم گواهي، چ 1، تبيان، 1377
103- ژیلسون، اتین، مبانی فلسفهی مسیحیت،1375، ترجمه محمد محمد رضایی، قم، دفتر تبلیغات انتشارات اسلامی
(س)
104- ساندرز، ج.ج، تاریخ فتوحات مغول، ترجمه بوالقاسم حالت، تهران، امیر کبیر، چ2، 1362
105- سبحانی، جعفر ، مدخل مسایل کلام، ج 3، موسسه امام صادق، چ 1، 1383
106- ----------، جبر و اختیار، قم: مؤسسه امام صادق علیهالسلام ، چاپ اول، 1381
107- ----------، در سرزمين تبوك ، قم، دفتر تبليغات اسلامى، 1380
108- سبحانی نیا، محمد، کارکرد دین در زندگی بشر، چ1، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،1387
109- سروش، محمد، دین و دولت دراندیشه اسلامی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چ1، 1378
110- سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، درآمدی بر الاهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، چاپ اول، کتاب طه، قم ، ۱۳۸۲
111- سعد، محمدبن ،الطبقات الكبرى، بيروت، دارالكتب العلمية، 1410 ق،
112- شاخت، یوزف، دیباچه ای بر فقه اسلامی، ترجمه اسدالله نوری،انتشاررات هرمس، تهران، 1388
(ش)
113- شریف، میان محمد، منابع فرهنگ اسلامی، ترجمه سید جلیل خلیلیان، تهران، 1359
114- شفیق، منیر، اسلام رو در روی انحطاط معاصر، ترجمه غلامحیسن موسوی ، قم، مرکز بررسیهای اسلامی،1362
115- شهیدی، جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1369،
116- شيخى، محمدتقى ،جامعه شناسى زنان و خانواده، شركت سهامى انتشار، 1381
(ص)
117- صاحبی، محمد ,جواد جهانی شدن و دین؛ فرصتها و چالشها (مجموعه مقالات چهارمین کنگره دین پژوهان)، قم، احیاگران، 1382 ش
118 - صدر محمد باقر ، اقتصادنا، مجمعالشهيد الصدر العلمى والثقافى، ، چ2، 1408
119- صفا، ذبیح الله، تاريخ علوم عقلي در تمدن اسلامي ج1، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ پنجم، تهران، 1374
(ط)
120- طبری ، محمد ابن جریر؛ تاریخ طبری، قم، منشورات مکتبه ارومیه، 1358
121- طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج2، چاپ اسماعیلیان، قم
122- ---------------، آموزش عقاید و دستورهای دینی، ج1،چاپخانه علامه طباطبایی، انتشارات حکمت، 1370
123- ---------------، خلاصه تعالیم اسلام، انتشارات کعبه، 1362ش
124- ---------------، سنن النبی، ترجمه و تحقیق محمد هادی فقیهی، کتابفروشی اسلامیه،1370
125- ---------------، قرآن در اسلام، چ دوم،قم،هجرت، 1369،
122- ---------------، بررسی های اسلامی، موسسه انتشار هجرت قم،بی تا
123- ---------------، آموزش دین، دفتر انتشارات اسلامی، 1382
124- طباطبائي، سيدجواد، زوال انديشه سياسي درايران،انشارات کوير، چاپ پنجم،تهران،1383
125- طلوعی، محمود ،تاریخ و تصویر، ،تهران، تشر علم،1374
126- طریحی، فخرالدین، مجمعالبحرین»، ج 1، ص 422. ، تحقیق سید احمد حسینی، قم، مکتب النشر الثقافة
الاسلامیه، 1367 ش.
127- طاهری، حبیب الله، بررسی مبانی فرهنگ غرب و پیامد های آن، بوستان کتاب، 1383،
128-طه، صابر احمد، نظام الاسرة فى اليهودية و النصرانية و الاسلام،قاهره، نهضة مصرللطباعةوالنشروالتوزيع،2003
(ع)
129- علمداري،کاظم ، چرا ايران عقب ماند وغرب پيش رفت؟، تهران ، نشرتوسعه،چاپ سوم، 1379
130- حر عاملی، شیخ ممد بن حسن ، وسایل الشیعه، موسسه آل البیت، دار احیائ التراث، 1414ه ق، ج17
131- عباس نژاد، محسن ،پیشرفت علم( بررسی عوامل رشد و انحطاط دانش یونان باستان، تمدن اسلامی، قرون وسطی و غرب جدید، با تاکید با نقش دین)، بنیاد پژوهشهای قرانی حوزه و دانشگاه،چ 1، 1388
132- عنایت، حمید، جهانی از خود بیگانه، تهران: انتشارات فرمند، 1353
133- على، امير، روح اسلام، ترجمه ايرج رزاقى و محمد مهدى حيدر پور، مشهد، آستان قدس رضوى، 1366
134- عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، تهران، امیرکبیر، 1377
135- عمرانی، اسعد ، مالک بن نبی اندیشمند مصلح، ترجمهی صادق آئینه وند، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1369
(غ)
136- غنی، قاسم، بحثی در تصوف، ، انتشارات زوار، تهران، 1369
137- غروی، سید محمد ، مع علماأالنجف الاشرف، ج1،دارالثقلین،بیروت، چ1، 1420
138- الغفّار، عبدالحسن ، المرأة المعاصرة، مطبعة المهر، 1404 ق
(ف)
139- فاضل قانع، حمید، مجله معرفت فرهنگی اجتماعی آینده پژوهی و جامعه مطلوب اسلامی» زمستان 1388، ش1
140- فاستر، مایکل ب، خداوندان اندیشه ی سیاسی، ج 2 ، تهران: امیر کبیر، 1376
141- فان فورست، رایرت، مسیحیت از لابلای متون، ترجمه: جواد باغبانی و عباس رسول زاده، قم، مرکز اتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1384
142- فراهیدی، خلیل ابن احمد، العین، چ اسوه، تهران ، بی تا
143- فوراستيه , ژان ، بحران دانشگاه , ترجمه علي اکبر کسمايي , سهاما انتشار ، 1363
144- فوراستیه ، ژان ، تمدن سال 2001،ترجمه خسرو رضایی، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1368
145- فقیهی، علیاصغر، آل بویه و اوضاع زمان ایشان ، چاپ سوم
146- فیومی، احمد ابن محمد ،مصباح المنیر، مکتبه لبنان، 1366
147- فیلیپس،کورزین ، امپراطوری اسلامی، مهدی حقیقت خواه، انتشارات ققنوس، 1386
(ق)
148- قدردان قراملکی، حسن، سکولاریزم در مسیحیت و اسلام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیه، چ 1، 1379
149- قطب، محمد، جاهیلیت قرن بیستم، ترجمه صدرالدین بلاغی، چ1، انتشارات امیر کبیر، 1346
150- قربانی، زینالعابدین علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، (چاپ سوم: 1368)
151- قربانی، زین العابدین، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ،نشر سایه، 1385
(ک)
152- کاشفی، محمد رضا، فرهنگ و مسیحیت در غرب، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر،1380، تهران
153- کلینی ، محمد یعقوب، اصول کافی، قم، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1365
154- کاپلستون، فردریک، نیچه فیلسوف فرهنگ، ترجمه علیرضا بهبهانی و علی اصغر حلبی، بهبهانی، تهران، 1371
155- کاپلستون، فردریک ، تاریخ فلسفه، ج7، ترجمه داریوش آشوری، انتشارات علمی و فرهنگی و انتشارات سروش، تهران، 1370
156- کتاب مقدس، تهران، انشارات اساطیر، ترجمه فاضل خان همدانی و دیگران، چ دوم، 1380
157- کاشفی، محمد رضا ، نقل از فرهنگ و مسیحیت در غرب، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر،1380
158- کجوری، محمد باقر، الخصائص الفاطمیه»، ج 2قم، انتشارات الشریف الرضی، 1380
(گ)
159- گارودی، روژه، هشدار به زندگان، ترجمه علی اکبر کسمائی، هاشمی، تهران
160-«گفتگو با پروفسور حامد الگار»،کتاب نقد، شماره 2و 3،. اسلام منهای احکام، اسلام نیست بهار و تابستان 79
161- گلی زواره ، غلام رضا ، جغرافیای جهان اسلام (اوضاع کنونی کشورهای اسلامی)، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1چ،1385
162- گوتک، جرالد ال، مکاتب فلسفی و ارا تربیتی، محمد جعفر پاک سرشت، ص 279تهرانف سمت، 1386
163-گلدنر، ویلیام، بحران جامعه شناسی غرب، ترجمه فریده ممتاز، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1383
164- گنون، رنه ، بحران دنیای متجدد، ضیاءالدین دهشیری، تهران، امیرکبیر، 1372
165- گروسه، رنه ، تاریخ جنگ های صلیببی، ترجمه دکتر ولی الله، تهران، پژوهش فرزان،1377 شادان
(ل)
166- لاهوری، اقبال، احیای فکر دینی در اسلام، ترجمه احمد آرام، تهران، رسالت قلم، بی تا بی نا
167- لویی ،گارده و محمد ارغون ، اسلام، دیروز- فردا، ، ترجمه محمد علی اخوان، تهران،مرکز نشر سمر، 1370
168- لوکاس، هنری، تاریخ تمدن، عبدالحسین آذرنگ، تهران، ج 1،کیهان، 1387
169- لوبون، گوستاو، تمدن اسلام و عرب، ترجمه محمدتقى فخر داعى گيلانى، چ چهارم، بى جا، بنگاه مطبوعاتى على اكبر علمى، 1334،
170- لاهيجى، عبدالرزاق؛ گوهر مراد ، تهران: اسلاميه، بىتا،
171- لیندبرگ, دیوید سی؛ سرآغاز علم در غرب, ترجمه فریدون بدره ای, شرکت انتشارات علمی و فرهنگی, تهران 1377
172- لیتل فیلد، هنری نیلسون ،تاریخ اورپااز سال 1815 به بعد، مترجم فریده قره چه داغی،انتشارات علمی و فرهنگی ، تهران ، 1381
(م)
173- مجلسى ، محمّدباقر بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي، بيروت، 1403 ق ، ج 75، ج 15، ج 2، ج1
174- مالک ابن نبی ، شروط النهضه ، ترجمه عمر کامل مسقاوی و عبدالصبور شاهین/ دمشق 1992
175- مبلغی آبادانی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب، ج ۲، شرح حال پولس
176- مسعودی، مروج الذهب، دارالاندلس، بی تا
177- مدني، جلالالدين ، مباني و كليات علوم سياسي، ج 6، تهران: پايدار، 1383
178- معین، حسن، فرهنگ معین ، ج 1، 1375، امیر کبیر
179- مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، تهاجم فرهنگی، تهران، انتشارات مرکز فرهنگی سپاه، 1387
180- مکارم شیرازی،تفسیر نمونه، ج2، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهلبیت،1368
181- مطهّرى، مرتضى، بيست گفتار، قم، جامعه مدرسين، 1361
182- -----------اخلاق جنسى در اسلام وجهان غرب، تهران، صدرا، 1384
183- -----------، مجموعه آثار، ج6ج 17 و16و 3،و 4 تهران، صدرا
184- -----------، ده گفتار ،تهران، صدرا، چ6، 1370
185- -----------، خدمات متقابل اسلام و ایران ، صدرا، 1362
186------------، انسان و ایمان صدرا، چاپ یازدهم، تهران 1374
187- -----------، انسان و سرنوشت، تهران، صدرا، یازدهم، 1371
188- -----------، کلیات علوم اسلامی، ج2، تهران، صدرا، چ30، 1384
189- مصباح یزدی، محمد تقی، انسان سازی در قرآن، قم، انتشارات موسسه آموزش پژوهشی امام خمینی، 1388
190- ----------------آموزش فلسفه، ج2، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، چ1، 1364
191- ----------------، تهاجم فرهنگی ، چاپخانه موسسه امام خمینی، 1376
192- مصباح یزدی، محمد تقی، دروس فلسفه اخلاق ، اطلاعات، چ8، 1381
193- ورنر منسکی، پگی مورگان، النور نسبیت، کلایولاتون، تروز شانون، معشوق ابن علی)، اخلاق در شش دین
194- جهان، ترجمه محمد حسین وقار،انتشارات اطلاعات، 1378،
195- مالرب، میشل، انسان و ادیان،( نقش دین در زندگی فرردی و اجتماعی) ترجمه مهران توکلی،تهران نشر نی،چ 6، 1390
196- مک کلیلن ، جیمز ؛ هرولد درن ، تاریخ علم و فناوری، ؛ ترجمه: عبدلاحسین آذرنگ و نگار نادری،تهران، انتشارات سخن،1387
197- مكى، محمّدكاظم، تمدّن اسلامى در عصر عبّاسى، ترجمه محمّد سپهر تهران، سمت، 1383
198- مظلومان ،رضا ، جامعه شناسی کیفری، چاپ سوم، اقبال، 1355
199- مظاهرى، على، زندگى مسلمانان در قرون وسطى، ترجمه مرتضى رواندى، تهران، صداى معاصر، 1378
200- مک گراث، آلیستر، مقدمه ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، حدادی، مرکز مطالعات و مذاهب قم، ۱۳۸۶
201- مهدوی زادگان، داوود، اسلام ونقد سنت وبری، چاپ سپهر، چ 1، 1377
202- مغنیه، محمد جواد، هذی هی الوهابیه، بیجا، بیتا
203- میلر، و.م.، تاریخ کلیسای قدیم در امپراتوری روم و ایران، ترجمه علی نخستین،حیات ابدی، 1981
204- مسجد جامعی، محمد، «اسلام،مسیحیت و تمدن نوین» مجله نامه فرهنگ » زمستان 1372 - شماره 12
205- میشل، توماس،کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان ومذاهب، 1377
206- مجتهدی شبستری، محمد « سخنی چند درباره روش ما و مسیحیت ،مجله معارف جعفری
207- موسوى لارى، سيدمجتبى ، سيماى تمدّن غرب، قم، انتشارات اسلامى، 1360
208-موسویان، سید عباس، پس انداز و سرمایه گذاری در اقتصاد اسلامی،انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، 1379
(ن)
209- ناصری طاهری، عبدالله ، بیت المقدس شهر پیامبران، تهران، سروش، 1367
210- ندوی، سیدابولحسن، نبرد ایدئولوژیک ،ترجمه و اقتباس سید محمد ثقفی و علی اکبر مهدی پور، قم، دارالتبلیغ، بی تا
211- نظری ، علی اصغر، تاریخ عمومی،ویژ گیهای جغرافیایی جهان اسلامی، گروه تاریخ دفتر تحقیقات و برنامه ریزی درسی و تألیف، تهران، وزاردت آموزش و پرورش،
212- نیکسون، پیدایش و سیر تصوف، ترجمه محمد باقر معین، تهران، انتشارات توس، 1380
213- نهرو، جواهر لعل، نگاهی به تاریخ جهان، ترجمهی محمود تفضلی،ج 1،تهران: امیرکبیر، 1343
214- ناس، جان بایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی ،1383
215- نصر، سید حسین، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ترجمه مرتضی اسعدی، چاپ دوم، طرح نو، 1374،
216- نصر. حسین، نیاز به علم مقدس، ترجمه حسن میانداری / مؤسسه فرهنگی طه، تهران
217- نصر، سید حسین ،علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، ج2، تهران 1359
218- نور احمدی، محمد جواد، اقتصاد دینی، انتشارات دانشگاه امام صادق، 1389
219- نیچه، فردریش، فراسوی نیک و بد،، ترجمه داریوش آشوری، قطعه 222و 260، خوارزمی، تهران، 1373
(و)
220- وبر، ماكس، اخلاق پروتستاني و روح سرمايه داري، ترجمه عبدالكريم رشيديان و پريسا منوچهري كاشاني، تهران انتشارات علمي و فرهنگي 1382،
221-وارد ،کیت ،مسیحیت و اخلاق، مترجم: حسن قنبری، فصلنامه هفت آسمان، شماره16 Hawzah.net/fa/articlealphabet
222- وزیریان،آرمین ، روح القدس و نقش آن در حیات مسیحیت، انتشارات رضویه، 1386
223- وات،ویلیام مونتگمری، تاثیر اسلام بر اروپای قرون وسطا،حسین عبدالمحمدی؛قم،موسسه آموزشیو پژوهشی امام خمینی، 1378
224- ولایتی، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران،مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، ج1
225- ولایتی،علی اکبر،فرهنگ و تمدن اسلامی،ص 50-51، دفتر نشر معارف، 1387، چ 7
226- ویلسون، برایان ، دین اینجا و آنجا، مقاله ی عرفی شدن، ترجمه ی مجید محمدی، (نشر قطره، چ 1، 1377)
227- (ورنر منسکی، پگی مورگان، النور نسبیت، کلایولاتون، تروز شانون، معشوق ابن علی)، اخلاق در شش دین جهان، ترجمه محمد حسین وقار،انتشارات اطلاعات، 1378
228- واکر ، آرنولد توماس ، تاريخ گسترش اسلام، ترجمه ابوالفضل عزتى، دانشگاه تهران ، 1358
(ه)
228- هادوی تهرانی، مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، موسسه فرهنگی خانه خرد، چ2، 1383
229- هاف, توبی. ای, خاستگاه نخست علم جدید, حمید تقوی پور, موسسه تحقیقات وتوسعهعلوم انسانی, تهران, 1384
230- هانتینگتون،ساموئل، برخورد تمدّنها و بازسازی نظم جهانی، ترجمه محمد علی حمید رفیعی،دفتر پژوهشهای فرهنگی
231- هينس، جف ، دين، جهاني شدن و فرهنگ سياسي در جهان سوم، داود کیانی، تهران، پژوهشکده راهبردی، 1381
232- هونكه، زيگريد، فرهنگ اسلام در اروپا ،ترجمه مرتضى رهبانى، چ سوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1370
233- هیوم،رابرت ارنست، ادیان زنده جهان ؛. ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، علم، چ 15، 1386،258
(ی)
234- یزدی، نرگس و دیگران ، اسنادی تاریخی تقدیم به عالیجناب پاپ ، دفتر هنر و ادبیات صریر، 1387ٌ
235- دی یر ، پیتر رابرت ، تاریخ علم، عبدالحسین آذرنگ، تهران، سمت، چ 1، 1371
236- یزدان پناه ، سید یدالله ، عرفان نظری مبانی و اصول، انتشارات موسسه آموزشی و پژئهشی امام خمینی، 1389
237- يونسيان، مجيد، «القاعده عربستان را ميگرداند»، شرق، 25/3/1383
مجلات
238- اقلیدی نژاد، علی ،عوامل ذلت و انحطاط مسلمین در عصر حاضر، ص 56، معرفت، ش 39، (حوزه دات نت)
239- پارسانيا، حميد «از عقل قدسى تا عقل ابزارى»، علوم سياسى، ش 19 پاييز 1381
240- ساسان پور ، شهرزاد ، نگرش صلیبیان به مسلمانان طی جنگهای صلیبی، فصلنامه تاریخ، ش 22، 1384،
241- جوادى آملى ، عبدالله، علل پیشرفت و انحطاط جامعه از منظر آموزههاى اسلامی،85 /پاسدار اسلام ـ ش 298 – مهر
242- جعفریان، رسول، «نگاهی به ادوار تمدن اسلامی» مجله کتاب ماه تاریخ و جغرافیا ،شهریور و مهر 1385 - شماره 107 و 108/. نور مگز
243- حسيني، حسن ، طرح خاورميانه بزرگتر؛ القاعده و قاعده در راهبرد امنيت ملي امريكا، تهران: مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بينالمللي ابرار معاصر تهران، 1383، صص 12 ـ 9.
244- حیدری ، محمد حسن و دیگران ، بررسی تطبیقی ارزش ها در اسلام و لیبرالیسم و دلالت های تربیت اخلاقی آن، فصلنامه اسلام و پژو هش های تربیتی، ، ٌ1391
245- حجتی کرمانی ، علی، تلخیص بشرِیت در حال سقوط، مجله درسهایی از مکتب اسلام،» بهمن 1349، سال دوازدهم - شماره 1
246 - جوادى آملى، عبدالله، علل پیشرفت و انحطاط جامعه از منظر آموزههاى اسلامی، پاسدار اسلام ـ ش 298
247- زارعيان ، فائزه و شانظري، جعفر، نگاهي بر مباني و آموزههاي اخلاق مسيحيت، فصلنامهی علمی تخصصی اخلاق ش4، زمستان 1390
248- داعی نژاد، سید محمد علی، دین پژوهی، مجله صباح،1382 ، ش 7و8، / همچنین درhawza.net
249- ذوعلم، علی ، انقلاب اسلامی، تحجر و سنت ، مجله کتاب نقد » بهار و تابستان 1382 - صفحه 13
250- صمیمی، سید رشید ، کارکردهای معنوی و معرفتی دین، کوثر معارف، س4،ش 6، 1387
251- فاضل قانع، حمید ، مجله معرفت فرهنگی اجتماعی آینده پژوهی و جامعه مطلوب اسلامی » زمستان 1388 - شماره 1 ص46
252- نصیری، علی ، اندیشه اباحیگری آفت دین داری، کتاب نقد، شماره40، 1358
253- کيث وارد ، مسیحیت و اخلاق، مسيحيت و اخلاق، قنبری، حسن ، تهران، فصل نامه هفت آسمان، ،1382، شماره16
254- کامستوک، گئری ال، مترجم انشالله رحمتی، ماهنامه پژوهشی اطلاعات حکمت و معرفت، ش 13، ص 62
255- گوستافسون ، جیمز.م، اخلاق و مسیحیت، مترجم: حبیب اللهی،مهدی،حوزه اصفهان » تابستان 1380 - شماره 6 ص 132 /
256- مسجد جامعی، اسلام، مسیحیت و تمدن نوین، مجله نامه فرهنگ » زمستان 1372 - شماره 12 صفحه 46 تا 50 ن
257- مجتهدی شبستری، محمد، مجله معارف جعفری » شماره ویژه سخنی چند درباره روش ما و مسیحیت نویسنده
258- شریفی، بسم الله، نقش دین در معنا بخشی به زندگی انسان، پایان نامه کارشناسی ارشد، 1389، حجتیه
259- ولایتی علی اکبر، پویایی و بالندگی تمدن اسلامی، مجله اندیشه حوزه، ش 47و 48 ، 1383 .
سایت ها
خیری، حسن، سقوط اخلاقی در جامعه غربی ، فصلنامه معرفت، شماره 21/ hawzah.net
www.hawza.net*
www.mgiran.Com
noormags.com
www. Amoozeh. Ir
did.ir کتابخانه دیجیتال
سایت باشگاه اندیشه
www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/xx.html#People
پیامددهای منفی تمدن غرب در اثر عدم توجه به دین mortezamotahari.com( پایگاه جامع استاد شهید مطهری)
دایرة المعارف اینترنتی طهور، مشترکات ادیان آسمانی در نظام ارزشها و اخلاق
magiran.com ، فروپاشی نهاد خانواده درغرب، روزنامه رسالت 3/5/91 شماره 7595..
بهرام اخوان کاظمی، راهبردهای اعتلای تمدن و فرهنگ اسلامی و تضمین امنیت ملی، پرتال جامع علوم انسانی
http://vazeh.com
نمایه و مطبوعات
1- سراج زاده، حسين (اجتماع اخلاقي مسلمـانـان: تبييـن جـامعه شنـاختي تـاثيــرباورهاي اسلامي بر ميزان جرم) ، پژوهش 2- شماره ٣ - تابستان ١٣٧٩/ نمایه
3- کیهان، شماره 15898،مورخ 17/1/1376. Magiranپایگاه مجلات
4- روزنامه ايران , 7/5/75
5- روزنامه جمهوري اسلامي , نگاهي از زاويه ديگر , 24/3/ 74 به نقل از مجله فارين پالسي آمريکا )
6- هفته نامه اشترن , 16/11/95,
7- کیهان، شماره 15898،مورخ 17/1/1376.
8- روزنامه کيهان، 20 تيرماه، 1 138
9- جمهوری اسلامی، 27/11/80
10- مجيد يونسيان، « القاعده عربستان را ميگرداند»، شرق، 25/3/1383. Magiran.